نجوم و اختر شناسی
در اين تايپك مطالبي در مورد نجوم و اختر شناسی قرار مي گيرد ياعلي
یادی از شهید سيد مرتضى آوينى
زندگىنامه
شهريور سال 1326، شهر رى، شاهد تولد فرزندى از سلاله سادات بود كه شعاع نورش در فرداهاى دور، آسمان ايران را پرتوافشانى كرد. از همان كودكى با هنر انس داشت: شعر مىسرود، نقاشى مىكرد و داستان و مقاله مىنوشت. همين علاقه سبب شد در دانشگاه، رشته معمارى را انتخاب كند و تا فوق ليسانس به تحصيل بپردازد. مطالعه ادبيات و فلسفه برايش لذتبخش و روح بلندش هميشه در پى حقيقت بود.
با پيروزى انقلاب اسلامى، عشق و علاقهاش به انديشههاى امام خمينى رحمهالله ، او را يكسره به خدمت انقلاب درآورد. با توجه به ضرورت زمان، فعاليت خود را در ديگر رشتههاى هنرى رها كرد و به فيلمسازى روى آورد. او با انگيزه درونى و تعهد اسلامى، از سال 1358 تا زمان شهادتش در فروردين 1371 در فكّه، توانست بيش از يكصد فيلم مستند تلويزيونى بسازد. مفهوم فيلمهاى اين نويسنده و كارگردان توانا، به زيبايى محروميت و مظلوميت يا شجاعت و رشادت را، گاه با زبان تصوير و گاه با صداى آهنگين و دلنشين يك راوى به بيننده القا مىكند؛ راوىاى كه حقيقت را روايت مىكرد؛ حقيقت عشق و دلدادگى رزمندگان به معشوق را. او با اخلاص در عمل و گفتارش به جاودانگى رسيد، تا آنجا كه اكنون كه سالها از عروج ملكوتىاش مىگذرد، نامش هنوز در صدر نام سينماگران متعهد است و تا روايت و روايتگرى فتح و پيروزى پابرجاست، نام بلند شهيد بزرگوار سيد مرتضى آوينى نيز همراه و همرديف آنان خواهد بود.
آوينى به روايت آوينى
با شروع كار جهاد سازندگى در سال 58، به روستاها رفتيم كه براى خدا بيل بزنيم. در سال 59 به عنوان نمايندگان جهاد سازندگى به تلويزيون آمديم و در گروه جهاد سازندگى كه پيش از ما به وسيله خود كاركنان تلويزيون تأسيس شده بود، مشغول كار شديم. واحد تلويزيونى جهاد، از يكسو به جهاد سازندگى و از سوى ديگر به شبكه يكم تلويزيون وابسته بود.
وقتى عمليات نزديك مىشد و ما خبردار مىشديم، بچهها را در نمازخانه واحد تلويزيونى جمع مىكرديم و همه چيز را با آنها در ميان مىگذاشتيم. داوطلبها به ميدان مىآمدند و يكى دو روز بعد به جبهه مىرفتند. اجبارى در ميان نبود و انگيزه ما براى فيلمسازى از جنگ، كاملاً اعتقادى بود.
گروههاى فيلمبردارى ما با همان انگيزههايى كه رزمآوران را به جبههها كشانده بود، كار مىكردند؛ داوطلبانه و بدون چشمداشت مالى، در كمال قناعت و شجاعت و آماده براى شهادت. بچههاى ما تا سال 1367 جز حقوق ماهيانه جهاد سازندگى يا سپاه پاسداران كه از هفت هزار تومان بالاتر نمىكشيد، چيزى دريافت نمىكردند. تركيب اعضاى گروه اين اواخر يعنى از سال 1364 به بعد بسيار غريب بود: پانزده، بيست نفر از جهاد، ده، پانزده نفر از سپاه پاسداران، ده، دوازده نفر از اعضاى بسيج و پنج، شش نفر از تلويزيون. فيلمبردار، عموما كارگردان نيز بود و البته فيلمبردارهاى ما براى اين وظيفه جديد از تجربههاى كافى برخوردار بودند.
شيوههايى كه در تلويزيون ما اتخاذ مىشود، اين باور را در مخاطب ايجاد مىكند كه همه چيز تصنعى است. در مصاحبهها هر سؤال و هر جوابِ مربوط به هم مشخص است. سخنانى كليشهاى كه نه گوينده به آن باور دارد نه شنونده.
ما از همان آغاز، اين باكسها را درهم شكستيم و تسليم كليشهها نشديم. يادم هست كه در هنگام فيلمبردارى مجموعه «خان گزيدهها» در روستاى آباده، يكى دو روز با دوربين در كوچهها و مجامع ظاهر مىشديم تا مردم به اين وسايل عادت كنند و وقتى دوربين به سوى آنها مىچرخد، دستپاچه نشوند و وضعيتهاى طبيعى خود را رها نكند. ساعتها بىآنكه فيلم بگيريم، با مردم سخن مىگفتيم و فقط آنگاه كه حضور دوربين را فراموش مىكردند، كليد را مىزديم. صحنهاى را به ياد دارم كه زنان و مردان دور گروه ما حلقه زده بودند و از مظالمى كه خوانين بر آنان روا داشته بودند سخن مىگفتند. يكايك پيش مىآمدند و رو به دوربين سخن مىگفتند، فرياد مىزدند، مىگريستند. اشكهاى فيلمبردار فرو مىچكيد، صدابردار همچنان مىگريست. يكى كنار ديوار بر سر خود مىزد و من هم گريه مىكردم و صحنه همچنان ادامه داشت. مصاحبه اگر خوب باشد و از تصنع به دور باشد، قالب خوبى است براى ارائه شخصيت و اظهار باطن انسانها.
يك هفته قبل از سقوط خرمشهر، بعد از تلاشهاى شبانهروزى گروه، اولين فيلم مستند جنگى درباره خرمشهر از تلويزيون پخش شد. بعد از سقوط خرمشهر، ما در جستوجوى «حقيقت» ماجرا به آبادان رفتيم كه سخت در محاصره بود. توليد مجموعه «حقيقت» اينگونه آغاز شد. «روايت فتح» ادامه همان مجموعه «حقيقت» است.
ديگر چيزى براى گفتن نمانده است. جز آنكه ما خسته نشدهايم و اگر باز هم جنگى پيش بيايد كه پاى انقلاب اسلامى در ميان باشد، ما حاضريم. مىدانيد! زندهترين روزهاى زندگى يك «مرد» آن روزهايى است كه در مبارزه مىگذراند. زندگى در «تقابل با مرگ» است كه خودش را نشان مىدهد.
پخش فيلمهاى مستند «روايت فتح» از تلويزيون در فروردين سال 1365 آغاز شد و تا پايان جنگ در سال 1367 ادامه يافت. با اتمام جنگ، وقفهاى دو، سه ساله در كار گروه پيش آمد. اما بار ديگر در اواخر سال 1370 گروه روايت فتح تشكيل شد و كار توليد و پخش شش برنامه از مجموعه «شهرى در آسمان» پايان يافته بود كه راوى فتح در جستوجوى قتلگاه فكّه، به شهادت رسيد و سيد شهيدان اهل قلم نام گرفت.
راه طى شده
تصور نكنيد كه من با زندگى به سبك و سياق متظاهران به روشنفكرى ناآشنا هستم. خير، من از يك «راه طى شده» با شما حرف مىزنم. من هم سالهاى سال در يكى از دانشكدههاى هنرى درس خواندهام. به شبهاى شعر و گالرىهاى نقاشى رفتهام. موسيقى كلاسيك گوش دادهام. ريش پرفسورى و سبيل نيچهاى گذاشتهام و كتاب انسان تكساحتىِ هربرت ماركوز را ـ بىآنكه آن زمان خوانده باشمش ـ طورى دست گرفتهام كه ديگران جلد آن را ببينند و پيش خودشان بگويند: «عجب! فلانى چه كتابهايى مىخواند. معلوم است كه خيلى مىفهمد».
اما بعد خوشبختانه زندگى مرا به راهى كشانده است كه ناچار شدهام رو در بايستى را با خودم و ديگران كنار بگذارم و عميقا بپذيرم تظاهر به دانايى هرگز جاىگزين دانايى نمىشود. بايد در جستوجوى حقيقت بود و اين متاعى است كه هر كس به راستى طالبش باشد، آن را خواهد يافت.
گذشتن از حجاب نفس
اين جانب، داراى فوق ليسانس معمارى از دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران هستم. اما كارى را كه اكنون انجام مىدهم، نبايد با تحصيلاتم مرتبط دانست. حقير هر چه آموختهام، از خارج دانشگاه است.
بنده با يقين كامل مىگويم كه تخصص حقيقى، در سايه تعهد اسلامى به دست مىآيد؛ و لاغير. اشتغال اساسى حقير قبل از انقلاب در ادبيات بوده است. با شروع انقلاب، حقير تمام نوشتههاى خويش را در چند گونى ريختم و سوزاندم و تصميم گرفتم كه ديگر چيزى كه «حديث نفس» باشد، ننويسم و ديگر از خودم سخنى به ميان نياورم. سعى كردم كه خودم را از ميان بردارم تا هر چه هست، خدا باشد. به فرموده خواجه حافظ شيرازى: «تو خود حجاب خودى حافظ از ميان برخيز».
راز هسته گداخته سنگهای آپولو 17 طی سالهای 1960 و دهه 70 دانشمندان اعلام کردند سنگهایی كه فضانوردان آپولو 17 از ماه به زمین آوردهاند تا مدتها آنها را به خود مشغول خواهد كرد.
اکنون تجزیه یكی از سنگهایی كه طی این ماموریت جمع آوری شده بود منجر به حل معمای دیرینه ماه شده است. محققان MIT بررسیهای جزئیتری را بر روی كهنترین سنگ جمع آوری شده توسط آپولو انجام دادند. اثرات مغناطیسی ثبت شده بر روی این سنگ شواهد محكمی را در اختیار گذاشت كه نشان میدهد 4.2 میلیارد سال پیش، ماه همانند زمین امروزی، هستهای مایع و دینامو داشته است كه یک میدان مغناطیسی قوی را ایجاد میكرده است.
تا پیش از فرستادن آپولو به ماه، بسیاری از دانشمندان بر این باور بودند كه اصولاً ماه از بدو پیدایش سرد بوده و سرد خواهد بود و هرگز آنقدر ذوب نخواهد شد كه یك هسته مایع را تشكیل دهد. آپولو نشان داد كه جریانهای عظیمی از مواد مذاب در سطح ماه در جریان بوده اند اما این موضوع كه آیا هسته مذاب داشته یا خیر همچنان بحثبرانگیز باقیمانده بود. «بن ویس»، استادیار علوم سیارهای دانشگاه MIT و نویسنده اصلی مقالهای در خصوص کشفیات اخیر كه در 27 دی ماه در روزنامه ساینس به چاپ رسید، میگوید مردم سی سال با هیاهوی بسیار پیگیر این موضوع بوده اند.
در میان این سنگها یك سنگ بطور ویژه این موضوع را ثابت میكرد. این سنگ در آخرین ماموریت به ماه با آپولو 17 توسط هریسون جك اسمیت، تنها زمینشناسی كه تاكنون بر ماه قدم نهاده است، جمع آوری شده بود. ویس میگوید : "بسیاری از مردم این سنگ را جالبترین سنگ بدست آمده از ماه می دانند."
سنگهای جمع آوری شده توسط آپولو 17
«ایان گاریك بتال»، سردبیر روزنامه ساینس میگوید:" این یكی از كهنسالترین و از اولین نمونههای شناخته شده است، اگر این توصیف كافی نیست باید افزود كه این سنگ از زیباترین سنگهای ماه با تركیبی از كریستال های سبز روشن و شیری است."
تیم تحقیق، اثرات ضعیف مغناطیسی را در نمونه كوچكی از این سنگ با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرارداد. به گفته ایان گاریك، استفاده از یك مغناطیسسنج تجاری مجهز به سیستم رباتیك خودكار، این امكان را به ما داد تا در قیاس با مطالعات پیشین، اندازهگیریهای بیشتری را در مقیاس بزرگتر و جزئیات دقیقتر انجام دهیم.
این اطلاعات موجب شد تا آنها سایر منابع احتمالی را که از خود اثرات مغناطیسی برجای میگذارند (مانند برخوردهای سهمگین با ماه که به تدریج منجر به ایجاد میدان مغناطیسی موقت در این قمر شده است) رد کنند. اما شواهد حك شده بر سنگهای ماه نشان میداد كه این سنگها میلیونها سال تحت تاثیر محیط مغناطیسی بودهاند، بنابراین میدان مغناطیسی باید از یك دیناموی مغناطیسی دراز مدت ناشی شده باشد.
ویس معتقد است که این یك نظریه جدید نیست. اما برای مدتهای طولانی یكی از بحث برانگیزترین موضوعات علوم ماه بوده است. میدان مغنطیسی لازم برای مغناطیسی كردن این سنگها میبایست قدرتی معادل یك پنجم میدان مغناطیسی زمین داشته باشد كه این موضوع با تئوری دینامو و نظریه غالب پیدایش ماه ( که طی آن در اثر برخورد یك جرم آسمانی به اندازه مریخ با زمین، مقداری از پوسته زمین جدا و به فضا پرتاب شده و پس از گرد هم آمدن ماه را تشكیل دادهاند) همخوانی دارد.
یافتههای اخیر نشان داد كه تا چه حد دانستههای ما از نزدیكترین همسایه زمین ناچیز است. همسایهای كه به زودی در ماموریت ناسا دوباره از آن بازدید خواهیم كرد.
همشهري آنلاين
|
|
|
جامعه وابسته به تکنولوژی بار دیگر که زمین در معرض یک فوران خورشیدی عظیم قرار گیرد، به زانو در میآید. فورانهای شدید پلاسما از خورشید که به نام "دفع خرمنی جرم" خوانده میشود، میتواند با ایجاد تداخل الکترومغناطیسی، اثرات مخربی بر تکنولوژی داشته باشد. یک انفجار سهمگین در سال 1989 شبکهای از خطوط برقی در کبک را برای چندین ساعت از کار انداخت. قدرتمندترین انفجار خورشیدی بیسابقه در سال 1859 اتفاق افتاد. در آن زمان، این انفجار تنها ارتباطات تلگرافی را مختل کرد. ولی اگر همان انفجار امروزه رخ میداد، اثرات مخرب پایداری را بر روی شبکههای برق، منابع آب و چرخه طبیعی آن، مواد خوراکی فاسد شدنی، داروها و دیگر ضروریات بهوجود میآورد. از طرفی ترانسفورماتورهای آسیب دیده که ولتاژ برق را تغییر میدهند، به معضلی بزرگ و اساسی تبدیل میشدند. به گفته «دنیل بیکر» از دانشگاه کلورادو، اگر تعداد زیادی از این ترانسفورماتورها بر اثر یک انفجار عظیم خورشیدی آسیب ببینند و مجبور به خارج کردن آنها از شبکه شویم، زمان زیادی برای جایگزینی آنها نیاز است. ضمن اینکه به تعداد کافی ترانسفورماتور نداریم و باید بهطور سفارشی ساخته شوند. به گزارش ماهنامه نجوم، یک پژوهش جدید که هفته گذشته در مجله نیوساینتیست به چاپ رسید پیشبيني میکند که احتمال چنین انفجارهای عظیمی در خورشید تا چند دهه آینده وجود ندارد و خورشید مدت زیادی را در آرامش به سر خواهد برد. با این حال چنین پیش بینیهایی با عدم قطعیتهای بسیاری همراه است. خوشبختانه راههایی برای کاهش خطرات ناشی از چنین فاجعهای وجود دارد. به عنوان مثال، تغییرات نسبتا کم هزینه در مدارهای ترانسفورماتور میتواند آسیبپذیری آنها را در برابر اثرات طوفان خورشیدی کاهش دهد و مقاومتشان را در مقابل آسیب ها از 60درصد به 70درصد برساند. همشهري آنلاين |
|
|
|
اسپیتزر در صفحههای سیارهای، بلورهای کوارتز را آشکار ساخت. تلسکوپ فضایی اسپیتزر برای اولین بار بلورهای کوارتز مانند که در منظومههای سیارهای جوان پراکنده شدهاند را آشکار ساخت. این رویداد اخترشناسان را شگفت زده کرده است، زیرا این بلورها که نوعی از منابع معدنی سیلیکا با نام کریستوبالیت و ترایدایمیت هستند، برای شکلگیری نیاز به رخدادهایی دارند که در پی آن مواد با حرارت زیاد تولید شود، مانند لرزش امواج (تغییر ناگهانی در فشاری که به عنوان یک موج شدید صدا حرکت می کند). بنابراین چه اتفاقی در این صفحههای سیاره ای در حال وقوع است که موجب ایجاد چنین مواد بلوری شده است؟ یافتهها نشان میدهند که لرزش امواج و چرخش گاز و غبار، علت ایجاد مواد سیارهای در گستره عالم هستند. ویلیام فارست از دانشگاه روچستر میگوید: "با مطالعه دیگر منظومههای ستارهای و دادههای اسپیتزر ، میتوانیم در مورد مراحل آغازین آفرینش سیارات منظومه شمسی در 4.6 میلیارد سال پیش، اطلاعات کسب کنیم." سیارات از چرخش صفحههای گاز و غبار که ستارههای جوان را احاطه میکند به وجود می آیند. آنها مانند دریاچهای از ذرات غبار میباشند و پیش از اینکه به سیارات مستقل و کامل تبدیل شوند در صفحهای از گاز و غبار در حال گردش هستند. در طول مراحل آغازین تحول سیارهای ، ذرات غبار متبلور شده، به یکدیگر میچسبند. زمانی که فارست و همکارانش برای بررسی 5 صفحه تشکیل سیارهای در فاصله 400 سال نوری، از تلسکوپ فضایی اسپیتزر استفاده میکردند ، موفق به یافتن نشانههایی از حضور بلورهای سیلیکاتی شدند. سیلیکا تنها از سیلیسیم و اکسیژن تشکیل شده است. با ذوب و متبلور شدن ، بلورهای کوارتز شش گوشه و بزرگی تشکیل میشوند. حتی اگر در دماهای بیشتر داغ شوند ، میتوانند بلورهای کوچک، مانند آنهایی که معمولا اطراف کوههای آتشفشانی یافت میشوند را شکل دهند. بلورهای سیلیکا، به ویژه کریستوبالیت و ترایدایمیت در دمای بالاست که فارست و تیم وی آنها را در صفحههای سیاره ای برای اولین بار یافتند. کریستو و ترایدایمیت ساختاری از کوارتز هستند و اگر بلورهای کوارتز را داغ کنید، این دو ترکیب به دست می آیند. در واقع بلورها برای شکلگیری، نیازمند دمایی تا 1220 کلوین (حدود 1.740 درجه فارنهایت) هستند اما در مورد صفحات سیارهای جوان، این مقدار، از 100 تا 1000کلوین کاهش یافته، بسیار سرد میباشد. به دلیل اینکه برای تشکیل بلورها، حرارتی لازم است که بلافاصله به دنبال آن، سردی باشد. اخترشناسان عقیده دارند که ممکن است لرزش امواج علت این امر باشد. یافتهها با آنچه در منظومه شمسی ما وجود دارد سازگاری دارند .سنگریزههای کروی شکل با نام کندرولها در شهابسنگهای قدیمی که با زمین برخورد کردهاند، یافت شده و به نظر مي رسد به وسیله لرزش امواج در صفحه سیارهای منظومه شمسی ما متبلور شده باشند. آسمان پارس |
|
|
|
فضا- همشهري آنلاين : دانشمندان در جستجوی ذرات پادماده به جای مانده از جهان اولیه هستند.نتایج جدید به دست آمده به وسیله رصدخانه پرتوایکس چاندرا (ناسا ) و همچنین رصدخانه پرتو گامای کمپتن نشان میدهد که این موضوع قدم به قدم پیچیدهتر میشود. پادماده در واقع از ذرات بنیادیاي تشکیل شده است که هر کدام از آنها جرمی برابر ضد ماده متناظر خود (الکترون ها، پروتونها و نوترونها)دارند، اما دارای بار مخالف آن و خاصیت مغناطیسی هستند. هنگامی که ماده و ضدماده با هم برخورد میکنند، براساس فرمول معروف اينشتین ( E=mc2) هر دوی آنها از بین رفته و انرژی تولید میشود. براساس نظریه بیگ بنگ یا انفجار بزرگ، جهان اولیه بلافاصله پس از انفجار، آکنده از ماده و ضد ماده بوده، اما بیشتر این مواد از بین رفته و به دلیل این که مقدار ماده موجود، کمی (به اندازه یک تریلیونیم)بیشتر از پادماده بوده است، حداقل در جهان پیرامونی ما تنها ماده بهجا مانده است. با این حال دانشمندان معتقدند ضدماده در پدیدههای فوقالعاده قدرتمندی همچون جتهای نسبیتی آزاد شده توسط سیاهچالهها و تپاخترها تولید میشود، ولی تا کنون شواهدی دال بر وجود پادماده باقی مانده از جهان اولیه یافت نشده است. در اینجا این سوال مطرح میشود که پادماده اولیه چگونه میتواند تاکنون حفظ شده باشد؟ براساس نظریات، درست بعد از انفجاربزرگ، جهان وارد دورهای بسیار غیر عادی به نام دوره تورم (انبساط ) شد ،دورهای که جهان با سرعتی فزاینده، در کسری از ثانیه منبسط شد. گري اشتايگمن، از دانشگاه ایالت اهایو و مجری این پروژه دراین رابطه میگوید: " اگر بنا را براین بگذاریم که تودههای ماده و پادماده در جهان اولیه در کنار یکدیگر قرار داشتهاند، بنابراین پس از انبساط یکباره جهان، این تودهها هماکنون درفاصله بسیار دوری ازهم قرار دارند، به طوری که در میدان قابل دید ما قرار ندارند و شاید ماهرگز موفق به دیدن آنها نشویم، اما در عین حال ممکن است این تودهها در فواصلی کمتر از این، همچون ابرخوشهها یا خوشهها از هم قرار داشته باشند و این امکانی است که جذابیت بیشتری برای ما دارد." اگر این فرض درست باشد؛ پس برخورد بین دو خوشه کهکشانی یعنی بزرگترین ساختار گرانشی شناخته شده در جهان، میتواند شواهدی در مورد پادماده در اختیار ما قرار دهد. در اینگونه برخوردها بر اثر دمای فوقالعاده زیادی که ایجاد میگردد از گازهای داغ کهکشان پرتوهای ایکس ساطع میگردد، حال اگر بعضی از این گازها که متعلق به یکی از دو خوشه است حاوی پادماده باشد؛ بر اثر برخورد، این پادماده از بین رفته و همراه با پرتو ایکس پرتوهای گاما ساطع میگردد. دانشمندان برای بررسی این موضوع به وسیله رصدخانههای چاندرا و کمپتون، برخورد دو خو شه بسیار بزرگ کهکشانی که اصطلاحاً خوشه گلولهای( Bullet Cluster ) نامیده میشود را مورد مطالعه قرار دادهاند. این خوشهها با سرعت بسیار بالایی با یکدیگر برخورد کردهاند. خوشه گلولهای با توجه به فاصله نسبتا کم و موقعیت دید مطلوبی که از زمین دارد مکان بسیار ایدهآلي برای آزمایش و جستجوی نشانههایی از پادماده است. اشتايگمن میگوید: "خوشه گلولهای وسیعترین مقیاسی است که تا به حال به منظور مطالعه پادماده مورد بررسی قرار گرفته است و ما در حال جستجوی خوشههای کهکشانیاي هستیم که از مقدار زیادی پادماده تشکیل شده باشند." میزان پرتوهای ایکس مشاهده شده توسط رصدخانه چاندرا و دیده نشدن پرتوهای گاما توسط رصدخانه کمپتون نشان میدهد که مقدار پادماده موجود در خوشه گلولهای چیزی کمتر از سه قسمت در میلیون میباشد، علاوه بر این، نتایج به دست آمده از شبیهسازی ادغام این خوشه نشان میدهد که در خوشه هایی با این اندازه (65 میلیون سال نوری) براساس برآوردی که از اندازه این خوشهها قبل از برخورد به عمل آمده است، مقدار پاد ماده موجود بسیار کم است. اشتايگمن میافزاید: "برخورد ماده و پادماده موثرترین فرایند تولید انرژی در جهان است، اما احتمالا تنها در مقیاسهاي بسیار بزرگ اتفاق نمیافتد .به هر حال من مایوس نمیشوم و درحال برنامهریزی برای مطالعه دو خوشه کهکشانی دیگر هستم که به تازگی کشف شدهاند. یکی از سوالاتی که کشف پادماده به پیدا کردن جواب آن کمک میکند این است که دوره تورم ( انبساط) چه مدت به طول انجامیده است. موفقیت در این آزمایشها در مقیاسی وسیع، اطلاعات زیادی را در مورد مراحل اولیه پیدایش جهان در اختیار ما قرار می دهد." هم اکنون دانشمندان مطالعات خود را در مقیاس کوچکتر و بر روی خوشههای کهکشانی منفردی که برخوردهای وسیعی همچون نمونه قبل ندارند متمرکز کردهاند. آسمان پارس |
|
|
|
سفینه فضایی سویفت ناسا انفجار اشعه گاما را در چنان فاصله دوری ضبط کرد که قبلأ نظیر نداشت. این انفجار از یک ستاره در حال منفجر شدن در فاصله 12.8 میلیارد سال نوری؛ یعنی در لبه عالم مرئی است. سفینه سویفت این انفجار را به تاریخ 13 سپتامبر در ساعت 1 و 47 دقیقه به وقت محلی ثبت کرده است. همه میدانند که نور با سرعت محدود (300 هزار کیلومتر در ثانیه) حرکت میکند، پس نگاه کردن به دور دورها در فضا به معنی نگریستن به گذشته است، بدین معنی که این انفجار در کمتر از 825 میلیون سال بعد از آغاز جهان هستی یا زمانی که کائنات کوچکتر از یک هفتم درصد عمر فعلیاش بوده، رخ داده است. به گفته نیل جیرالز از مرکز پرواز فضایی گودهارد ناسا " این ستاره احتمالأ از نسل اولین ستارههای کائنات است". اشعه گاما از انفجار خیلی دور، تلسکوپ مراقب انفجار سویفت را بیدار کرد و سفینه هم محل این رویداد را در صورت فلکی نهر یا جوی (Eridanus) مشخص نمود.به گزارش آسمان كابل، تلکسوپ جهت خود را سریعأ چرخاند تا نقطه مورد نظر را بررسی کند و در مدت کمتر از دو دقیقه بعد از هشدار دریافت شده، تلسکوپ اشعه ایکس سویفت رصد نمودن از محل حادثه را آغاز نمود و در نتیجه یک منبع محو شده اشعه ایکس را که قبلأ شناخته نشده بود، کشف کرد. این انفجار را GRB 080913 نام نهادند. اخترشناسان زمینی هم این هشدار را دریافت کردند و یک گروه از آنان با استفاده از تلسکوپ 2.2 متری ایسو در رصد خانه لاسیلا توانستند تا رصدهایشان را یک دقیقه بعد از آغاز رصدها توسط سویفت آغاز کنند. حدود یک و نیم ساعت بعد، تلسکوپ بسیار بزرگ در پارانال پستاب یا مشتعل شدن را هدف قرار داد. اخترشناسان به جستجوی انتقال به سرخ این جرم افتادند تا فاصله آن را مشخص کنند. به علت تأثیر دوپلری، نوری که از یک جرم آسمانی ساطع میشود به سوی سرخ یا انرژی کم طیف الکترومغناطیسی تغییر میکند. بنابراين درخشندگی یک جرم دور، افت یا سقوط ویژه را که در نتیجه مداخله ابر گازها به وجود میآید، نشان می دهد. هر قدر جرم دور باشد به همان اندازه طول موج هايی که در اثر کم نور شدن این جرم میآید، طولانیتر میشود. بررسی طیفهای GRB 080913 انتقال به سرخ انفجار را در میان دورترین اجرام شناخته شده، 6.7 مشخص کرد. انفجارهای اشعه گاما درخشندهترین انفجار در فضا میباشد و اکثرأ زمانی رخ می دهد که ستارههای حجیم و بزرگ، مواد سوخت هستهشان را تمام کنند. از آنجايی که هسته این ستارهها به یک سیاه چاله یا یک ستاره نوترونی تبدیل میشود، فوران گازها که با نفوذ از درون ستاره در فضا منفجر میشود تا الان کاملأ شناخته نشده است. در این مرحله با گازهایي که قبلأ توسط ستاره به بیرون پرتاب شده برخورد می کند و آن را حرارت میبخشد و در نتیجه پس تاب یا تابش بعدی درخشانی را به وجود میآورد. همشهري آنلاين |
تراکم ستارگان در جهان اولیه گروهی از اخترشناسان با بررسی کهکشانهای کوتوله فشرده به نتایج جدیدی در این خصوص دست یافتند. نکته جالب اینکه آنها معتقدند برخلاف انتظار، ماده تاریک قادر به توجیه این نتایج نیست.
در كهكشان ما، آن چه متداول است این است كه حتی نزدیكترین ستارهها به ما، سالهای نوری دور از خورشید به سر میبرند. اما تیمی متشكل از دانشمندان به مدیریت «پاول كروپا» (Pavel Kroupa) از دانشگاه بن در آلمان بر این باورند كه جهان در ابتدای پیدایش با آنچه كه امروز میشناسیم بسیار متفاوت بوده است، به ویژه كهكشانهای كوتوله فشرده (UCD: Ultra Compact Dwarf Galaxy).
«جرج دابرینگهاوزن»، یكی از اعضاء این تیم میگوید:" کهکشان کوتوله جدیدی که اخیرا کشف شده است شامل ستارههایی است که فاصلهشان از یکدیگر هزار بار کمتر از کهکشانهای همسایه است".
تصویر پس زمینه با استفاده از یک تلسکوپ 2.5 متری در شیلی تهیه شده است. دو کادر مربع شکل کوچک در این عکس، دو کهکشان کوتوله فشرده را نشان میدهد. در تصاویر سمت چپ، همان کهکشانها را از نمایی نزدیک تر و بزرگتر مشاهده میکنید که توسط تلسکوپ هابل تهیه شدهاند.
كهكشانهای UCD در سال 1999 كشف شدند كه قطر آنها یك هزارم كهكشان راه شیری است. ستارهشناسان بر این باورند كه پیدایشUCDها به زمان برخورد كهكشانها در ابتدای پیدایش جهان باز میگردد. نکته عجیب در مورد UCDها اینکه جرم این کهکشانها به طور مشخص بیشتر از میزان نور تابش شده از تعداد ستارگانی است كه تصور میشود در دل خود جای دادهاند.
ماده تاریک مرموز توجیهی بوده است که تا به امروز برای پاسخ به چرایی این فزونی جرم بکار میرفته است، این بار اما به نظر میرسد ماده تاریک نمیتواند پاسخی معقول برای فزونی جرم در کهکشانهای UCD باشد.
به اعتقاد اخترشناسان، زمانی هر کهکشان UCD از تراكم بسیار بالایی برخوردار بوده و احتمالا یك میلیون ستاره در هر میلیون مكعب سال نوری (در مقایسه با آنچه در فضای اطراف خورشید مشاهده میكنیم) وجود داشته است. این ستارگان آنقدر به یكدیگر نزدیك بودهاند كه گاهی با هم ادغام شده و ستارههای پر جرمتری را ایجاد کردهاند. این ستارههای پرجرمتر تا قبل از پایان حیات خود، در قالب یک انفجار شدید ابرنواختری، هیدروژن یا همان سوخت هستهای خود را بسیار سریعتر مصرف میكنند و آنچه به عنوان بقایای این ستارهها بر جای میماند یك ستاره نوترونی بسیار متراكم و یا یك سیاهچاله است.
بخشی از جرم كهكشانهای UCD امروزی از این بقایای تاریك تشكیل شدهاند كه از دید تلسكوپهای زمینی پنهان مانده و گویای یك گذشته مهیج هستند.
جورج دابرینگهاوزن میگوید:" میلیاردها سال پیش، كهكشانهای UCD بسیار خارقالعاده بودهاند. در برگرفتن تعداد بیشمار ستارگان متراكم قطعا نمیتواند به دنیایی كه ما امروز میشناسیم شباهتی داشته باشد. آسمان شب در یك سیاره فرضی درون یک کهکشان کوتوله فشرده باید به روشنی روزهای زمینی بوده باشد".
منبع: ماهنامه نجوم
علت تفاوت دمای جو و سطح پلوتون پلوتون آنگونه که میشناسیم مسلماً به حالت منجمد است، تحقیقات اخیر اما نشان داد که چرا جو این سیاره گرمتر از سطح آن است.
پلوتون تقریباٌ یك پنجم اندازۀ زمین است که از سنگ و یخ ساخته شده و فاصلهاش تا خورشید 40 برابر زمین است.
از دهۀ 1980 مشخص شد كه پلوتون نیز دارای جوی رقیق و نازك است. بهطوریکه نیتروژن فراوان، آثاری از وجود متان و احتمالاً مونواكسید كربن، تحت فشار جوی معادل یكصد هزارم فشار جو زمین (حدود 015/0 میلی بار) در سطح آن قرار گرفتهاند. هر چه پلوتون در گردش خود به دور خورشید، كه 248 سال زمینی طول میكشد، از خورشید دورتر شود، جو آن به تدریج منجمد شده و به سطح آن نشست میكند. در زمانهایی مثل حال حاضر كه به خورشید نزدیكتر میشود، دمای سطح جامد آن افزایش و یخها به گاز تبدیل میشوند.
اکنون ستارهشناسان با استفاده از تلسكوپ غول پیكر رصدخانۀ اروپای جنوبی (ESO) موفق به کشف مقادیر غیر منتظرۀ زیادی از متان در جو پلوتون شدند. آشكار است كه وجود این مقدار از متان باعث شده كه دمای جو این سیارۀ كوتوله، 40 درجه بیش از دمای سطح آن شود. در قیاس با دمای جو آن كه 180- درجۀ سلسیوس است، دمای سطح پلوتون به 220- درجۀ سلسیوس میرسد.
تا همین اواخر تنها بخشهای بالایی جو پلوتون قابل مطالعه بودند. با انجام رصد در زمان گرفت ستارهای، ستارهشناسان توانستند جو بالای آن را كه 50 درصد گرم تر از سطح آن بود نشان دهند. در این رصد نمیتوان میزان فشار و دمای نزدیك به سطح را نشان داد. اما با اتصال "طیف نگار برودتی مادون سرخ اشل" (CRIRES) به تلسكوپ غول پیكرESO، رصدهای بینظیر و جدیدی انجام گرفت و مشخص شد که میانگین دمای تمام جو پلوتون (نه فقط بخش بالایی آن) بسیار کمتر از سطح منجمد آن است.
معمولاً سطح زمین گرمتر از سطوح بالایی است، زیرا تشعشع خورشید ابتدا سطح را گرم میكند، سپس جو از لایههای زیرین شروع به گرم شدن میكند. در شرایطی خاص، وضعیت معكوس میشود؛ به این صورت كه هوای نزدیك به سطح سردتر است. هواشناسان این حالت را پدیدۀ "وارونگی"(inversion) مینامند كه باعث تشكیل مه میشود.
بیشتر جو پلوتون (اگر نگوییم تمام آن)، به همین صورت دستخوش پدیدۀ وارونگی دما میشود. یعنی با افزایش ارتفاع در جو، دما نیز افزایش مییابد. تغییرات دما چیزی بین 3 تا 15 درجه در هر كیلومتر است. در روی زمین دمای جو در هر كیلومتر 6 درجه كاهش مییابد.
ماهنامه نجوم
ضعیف شدن سپر حفاظتي منظومه شمسی اطلاعات بدست آمده از سفینه فضایی اولیس نشان میدهد که سپر منظومه شمسی در حال ضعيف شدن است.
باد خورشید که با سرعت 1.5 میلیون کیلومتر در ساعت میوزد، حباب حفاظتی خوبی را به دور منظومه شمسی ایجاد نموده است. به گفته دیو مککوماس، پژوهشگر ارشد ابزار باد خورشیدی سفینه فضایی اولیس و رئیس ارشد اجرائی انستیتو تحقیقاتی جنوب شرق در سان انتونیوی تگزاس، اطلاعات بدست آمده از اولیس نشان میدهد که فشار سراسری باد خورشیدی اکنون از زمان عصر فضا به پائینترین سطح خود تنزل نموده است".
پلاسمای باد خورشیدی در واقع جریانی از ذرات باردار است که از لایه بیرونی اتموسفر خورشید به بیرون پرتاب میشود. باد خورشیدی با هر جرم سیاره ی در منظومه شمسی برخورد می کند و حتی مرز میان منظومه شمسی و فضای بین ستاره ی را مشخص می نماید.
این مرز که از آن بهنام توقف خورشیدی یا (heliopause) یاد میشود در واقع یک نوع سرحد حباب شکلی است که منظومه شمسی ما را احاطه نموده است. منطقه اطراف توقف خورشیدی با نگهبانی در برابر سهم مهمی از تابشهای فضایی بیرون کهکشان، به صورت یک پوشش برای منظومه شمسی عمل می کند.
اید اسمیت، یکی از دانشمندان پروژه اولیس از آزمایشگاه پیشرانه ناسا می گوید: " با کاهش بادهای خورشیدی، فرصت خوبی برای کاهش اندازه و فشار حباب خورشیدی بوجود میآید. هر گاه چنین اتفاقی بیافتد، تابشهای کهکشانی بیشتری وارد بخش داخلی منظومه شمسی می گردد".
به گزارش آسمان كابل، اولیس در سال 2007 سومین تجسس و کاوش باد و میدان مغناطیسی قطب های شمال و جنوب خورشید را انجام داد. زمانی که نتایج بدست آمده با رصد های دور قبلی اولیس مقایسه شد، دیده شد که توانایی فشار باد خورشید و ذرات تابشی میدان مغناطیسی که در باد خورشید وجود دارند تا 20 درصد کاهش یافته اند. میدان مغناطیسی نزدیک سفینه اولیس تا 36 درصد کاهش یافته است.
خورشید دارای دوره های فعالیت بیشتر و فعالیت کمتر میباشد. در حال حاضر ما در دوره کمترین فعالیت قرار داریم که بر خلاف پیش بینی همه دانشمندن، بسیار به طول انجامید.
سفینه اوليس 18 سال فعالیت کرد؛ یعنی چهار برابر بیشتر از عمر تعیین شدهاش. اولیس قرار بود در پایان ماه جولای امسال فعالیت خود را خاتمه دهد، اما این سفینه سخت جان تا زمانی که زنده است اطلاعات برای ما جمع آوری میکند. با اینکه آخرین نفس های خود را می کشد، اما با گذشت هر روز با ارسال اطلاعات جدید و با ارزش دانش ما را از خورشید و محیط آن تازهتر میسازد.
توضيح :
سفینه فضایی اولیسیس به تاریخ 6 اکتبر 1990 توسط شاتل دیسکاوری در مدار زمین قرار گرفت و سپس با ترکیبی از موتورها با سوخت جامد به سوی مشتری پرتاب شد. اولیسیس در تاریخ 8 اکتبر 1992 از کنار مشتری عبور نمود و گرانش یا جاذبه سیاره غولپیکر منظومه شمسی، اولیسیس را در مسیری به سمت پائین از صفحه سیارات پرتاب نمود. این مسیر در واقع مدار جدید اولیسیس به دور قطب های شمال و جنوب خورشید بود.
همشهري آنلاين
|
|
|
کيهان شناسي که علم مطالعه آغاز، شکل گيري و تکامل علم است هنوز نمي داند 99% عالم را چه چيزي تشکيل مي دهد. به نظر مي رسد جزء غير قابل مشاهده اي قسمت اعظم عالم را تشکيل مي دهد که قابل شناسايي نيست. ماهيت اين ماده ناشناخته چيست؟ چگونه آن را بشناسيم؟ وجود يک پديده را از دو طريق مي توان اثبات کرد يکي مشاهده مستقيم آن پديده و ديگري مشاهده تاثيرات آن پديده بر محيط اطراف يا پديده هايي که مشاهده آنها آسان تر است.براي درک بهتر اين موضوع به بررسي مختصري از نسبيت عام اينشتين مي پردازيم: آلبرت اينشتين پس از ارائه نظريه نسبيت خاص به اصلاح نظريه نيوتون پرداخت تا آن را با اصول نسبيتي تطبيق دهد. بنابر نظريه گرانش نيوتون دوجسم نيروي گرانشي برهم وارد مي کنند. اين نيرو متناسب است با جرم هرکدام، و تناسب معکوس دارد با مجذور فاصله آنها. در نظر نيوتون اين نيرو آني بر جسم وارد مي شود يعني اينکه به محض حضور جسم نيرو بر آن وارد مي شود. پس اگر جسم نابود شود بلافاصله نيرويي که برجسم ديگر وارد مي کند از بين خواهد رفت. اينشتين به نادرست بودن اين نظر پي برد، چرا که هيج نيرو (هم چنين هيچ جسمي) نمي تواند سريعتر از نور منتشر شود. از اين رو انيشتين نظريه خود براساس اين که سرعت انتشار گرانش همان سرعت نور باشد ارائه کرد.انيشتين براي توضيح اين مطلب بعد زمان را به سه بعد فضايي ديگر اضافه کرد در نتيجه مفهوم فضا- زمان را ايجاد کرد. سپس توصيف کردکه دراين صورت هر جرمي بدليل ايجاد انحنا در فضا گرانش ايجاد مي کند. بنابراين مفهوم نيرو از بين رفت. براي سادگي مطلب به جاي فضاي چهار بعدي يک مثال در فضاي سه بعدي مي زنيم يک صفحه لاستيکي را برروي يک چهارچوب کشيده شده است در نظر آوريد. اين صفحه صاف است. پس اگر تيله اي را برروي آن سر دهيم خط مستقيم را طي مي کند. حال اگر يک توپ سنگين را برروي صفحه رها کنيد. باعث مي شود صفحه در اطرافش گود بردارد. اکنون اگر تيله را روي صفحه لاستيکي و درحوالي گول سنگين سر بدهيد. انحناي صفحه لاستيکي باعث مي شود که تيله مسيري منحني دنبا کند. يک ناظر که نتواند انحناي سطح لاستيکي را ببيند خواهد گفت: توپ دارد نيرويي بر تيله اعمال و آن را از مسير منحرف مي کند ولي ما ميدانيم نيرويي در کار نيست بلکه حرکت انحراف حرکت نتيجه انحناي صفحه است. فضا- زمان نيز تا حدودي به همين شکل است اگر جرمي در آن قرار بگيرد باعث انحناي آن مي شود که حتي نور (که جرم ندارد) را منحرف مي کند. بنابراين نيرو مفهوم خود را ازدست مي دهد.در نهايت بنا بر مطالب گفته شده اين گونه مي توان نتيجه گيري کرد که جرم منشا ايجاد جاذبه مي باشد بنابراين هر جا جرمي وجود داشته باشد (خواه قابل مشاهده و خواه غير قابل مشاهده) مطمئنا گرانشي نيز وجود دارد که اين گرانش نيز با ايجاد انحرافاتي در مسير نور مي تواند قابل شناسايي توسط تلسکوپ هاي فضايي باشد. همانطور که مي دانيد خوشه کهکشان ها و تعدادي از گروه هاي شناخته شده آنها بزرگ ترين اجرام جهان هستند. اندازه آنها از حدود تجمع هاي کوچک نظير گروه محلي ما با 20 الي 30 عضو تا سيستم هاي کروي عظيم از کهکشان ها با دهها هزار عضو متغير است. اختر شناسان با مطالعه و بررسي حرکت اين کهکشان هاي عضو و با استفاده از قوانين گرانشي توانسته اند جرم خوشه مورد نظر را به دست آورند. در بيشتر اين محاسبات ديده مي شود که جرم يک خوشه بيشتر از جرم کهکشان هاي عضو آن است در نتيجه بيشتر مواد تشکيل دهنده اين خوشه ها( و جهان) به صورت گازهاي داغ پراکنده، خرده سنگ ها و سياه چاله ها و يا اجرام تاريک ديگرمي باشند. به نظر مي رسد که در اثر حرکت بسيار سريع کهکشان هاي عضو ( در يک محيط گازي) پرتوX گسيل مي شود. محققان با مطالعات مبتني بر پرتو X (با استفاده از آشکار ساز هايي با قدرت تفکيک بسيار بالا) قادرند گاز موجود در خوشه ها را شناسايي کنند و انگاه به ماهيت واقعي اين " ماده ناپيدا" پي خواهند برد. 90 درصد از کل عالم تشکيل شده از ماده تاريک مي باشد که قادر به ديدن آن نيستيم و اختر شناسان اوقات زيادي را صرف شناسايي و نقشه برداري از ماده ناشناخته مي کنند. محققان بر 2 نظريه متفاوت معتقدند: 1- ماده تاريک به شکل کروي پيرامون کهکشانها قرار دارد2- اين ماده به شکل صفحهاي در عالم پراکنده است ولي از آنجايي که قادر به مشاهده ماده تاريک نمي باشند بنابراين اظهار نظر قطعي درباره هر يک از دو نظريه فوق برايشان کاري بسيار سخت محسوب مي شود. برخي از شبيه سازيهاي رايانهاي نوين نشان ميدهند صفحات غباري که اطراف برخي از کهکشانها وجود دارد، ممکن است کار يافتن مکان توزيع ماده تاريک را آسان کند. اکثر کهکشانها در صفحه استوايي خود صفحهاي از گاز و غبار دارند، اما آنچه اخترشناسان براي تعيين چگونگي توزيع ماده تاريک به آن نياز دارند، صفحهاي غباري است که کمي نسبت به استواي کهکشان کج باشد. چنين صفحهاي اخترشناسان را به رانش گرانشي ناشي از توده ماده تاريک راهنمايي ميکند. يافتن چنين کهکشاني کار سختي است، اما اخيرا کهکشان عدسي مانندي به نام NGC4753 يافت شده است که اين خصوصيات را دارد. اين کهشکان از قدر 9.9 که در صورت فلکي سنبله واقع است و حدود 28 ميليون سال نوري از زمين فاصله دارد. صفحه گازي پيرامون NGC4753 با ماده تاريک اطراف آن، مواد زيادي را از کهشکان ديگري ربوده است. اين ربايش حدود 500 ميليون سال قبل يا حتي کمي دورتر از اين روي داده است (زمان ربايش ماده از روي سرعت چرخش اين کهکشان محاسبه ميکنند). صفحه گاز و غبار پيرامون اين کهکشان حدود 15 درجه با صفحه چرخش آن زاويه دارد. اگر اين اختلاف زاويه وجود نداشت، کل صفحه در فضاي اطراف کهکشان پخش ميشد و کهکشان شکل مسطحتري مييافت، اما اکنون با اين اختلاف زاويه سرعت و حرکت و حتي جهت حرکت تغيير مييابد، از همين تغييرات ميتوان به تمرکز مواد تاريک و توزيع آن در کهشکان پي برد. شبيه سازيهاي رايانهاي که از دادههاي رصدي اين کهکشان بدست آمده است، پيچ خوردگيهاي فراواني را در صفحه غباري پيرامون آن نشان ميدهد. در نهايت شبيه سازي که براي کهکشان NGC475 انجام شده است نشان مي دهد که بيشتر ماده تاريک اين کهکشان به صورت کروي پيرامون کهکشان قرار است و کمي هم داراي پخ شدگي مي باشد (مثل يک همبرگر بزرگ!!!!).
منابع: |
|
|
|
ما مي دانيم كه انسانها چگونه چاق مي شوند: با خوردن زياد و ورزش كم. اما هيچ كس نمي داند كه چگونه تعدادي از ستارگان نوتروني نسبت به بقيه سنگين تر مي شوند. چرا كه ستاره شناسان از كشف دو نمونه ستاره نوتروني انگشت به دهان مانده اند. ستاره نوتروني باقيمانده يك ستاره ميان وزن است كه زندگي خودش را باجرمي حدود 8 تا 20 يا 30 برابر جرم خورشيد اغاز كرده است. به عنوان يك ستاره سوخت هسته اي خود را مي سوزاند و عناصر سنگين تر را تا اهن توليد كند. تحت فشار باور نكردني لايه هاي بالايي ستاره الكترونها در اتمهاي خود به شدت تحت قوانين كوانتوم متراكم شده و به حالت الكترون تبهگن در مي ايند. اگر جرم هسته از 1.44 جرم خورشيد –حد چاندراسكار-- بالا تر رود الكترونهاي تبهگن نيز نمي توانند مقاومت كنند. ناگهان هسته رمبش مي كند. الكترونها و پروتونها با يكديگر تركيب شده و نوترونها توليد مي شوند و ناگهان انرژي ازاد شده قطعات ريز باقيمانده را در يك انفجار ابرنواختري به بيرون پرتاب مي كند. ستاره نوتروني باقيمانده با 5 تا 10 مايل قطر – كه حالا با تبهگني نوترونها پايدار شده است—با ابر درخشاني از گاز احاطه مي شود. اين تئوري توضيح مي دهد كه چرا تقريبا تمام ستاره هاي نوتروني كشف شده تاكنون جرمي كمتر از 1.4 خورشيد دارند. همچنين اين مساله توضيح مي دهد كه چرا دانشمندان از انچه كه Paulo Freire (از رصدخانه ارسيبو) و همكارانش در خوشه كرويM5 و NGC 6440 كشف كرده اند متعجب شده اند: ستاره هاي نوتروني با جرمي به ترتيب حدود 1.9 و 2.7 جرم خورشيد. اجرام مورد بحث تپ اختران ميلي ثانيه اي هستند: ستاره هاي نوتروني با ميدانهاي مغناطيسي بسيار قوي چرخاني با سرعت صدها دور در ثانيه و گسيل طوفانهايي از ذرات و امواج كه در هر دور چرخش به زمين ارسال مي كنند. اين اجرام اعضاي سيستم هاي دوتايي هستند. ستاره هاي نوتروني منفرد تنها چندين بار در ثانيه مي چرخند اما در سيستمهاي دوتايي با افزايش ماده و اندازه حركت زاويه اي از طريق همدم ديگرش مي تواند با سرعتهاي بالا بچرخد. خوشه هاي كروي مكانهاي ويژه اي براي شكار تپ اختر هاي ميلي ثانيه اي هستند، چرا كه تراكم بالاي ماده منجر به افزايش تعداد سيستمهاي چندتايي ستاره اي مي شود. از طريق راديو تلسكوپ غولپيكر ارسيبو Freire و همكارانش براي رسيدن به نهايت دقت در خصوصيات اين سيستم دوتايي پالسهاي اين تپ اختر را در يك دوره 18 ساله بررسي كردند. انها جرم تپ اختر را 1.94 ± 0.18 و جرم همدمش را 0.16 ± 0.10 جرم خورشيد محاسبه كردند. انها حتي مي توانند حركت تقديمي اهسته محور مداري انها را كه نسبيت عام پيشگويي مي كند اشكار كنند. دانش ما در باره قسمتهاي دروني يك ستاره نوتروني هنوز در مراحل اوليه است. Freire مي گويد: "كسي واقعا نمي داند كه ماده در اعماق چنين اجرامي چگونه رفتار مي كند." براي اينكه جرمهايي به اين اندازه را بتوان توصيف كرد بايد نظريه ها براي رفتار ماده تراكم ناپذير ستاره هاي نوتروني اصلاح شود. همچنين وجود چنين ستاره هاي نوتروني سنگيني دليلي است كه مواد داخلي انها نمي توانند بعد از نوترونها تا دريايي از "ماده كواركي" فشرده شود (هر نوترون از سه كوارك مقيد در يك بسته ساخته شده اند). از فيزيك انتظار داريم كه دريايي از كواركهاي ازاد همسان بايد نسبت به درياي نوتروني بسيار فشرده تر باشد. سوال ديگري كه وجود دارد اين است كه جرم اضافي از كجا مي ايد. شايد قسمتي از مواد ستاره اي بعد از انفجار ابرنواختري به ستاره نوتروني باز گردد و يا ممكن است مكانيزمهايي وجود داشته باشد كه ما نتوانيم ستاره هاي نوتروني با جرمهاي بالاتر از حد چاندراسكار را توضيح دهيم. اگر بدين صورت باشد، بنابراين ستاره هاي نوتروني ممكن است از انچه كه ما تصور مي كنيم بيشتر باشند و شايد كه جرم بيشتري نسبت به انچه كه ما تصور مي كنيم براي غلبه بر تبهگني نوتروني براي تبديل به سياهچاله نياز باشد. |
آیا کهکشانها هم تصادف می کنند کهکشان به مجموعه ستارگان ، گاز و غبار گفته می شود که با نیروی جاذبه کنار هم نگاه داشته شدهاند. کوچکترین کهکشانها دارای عرضی برابر با چند صد سال نوری ، شامل حدود 100000 میلیارد سال ستاره هستند. بزرگترین کهکشانها تا 3 میلیون سال نوری عرض دارند و شامل بیش از 1000 میلیارد ستاره هستند. اشکال کهکشانها بر اساس شیوهای طبقه بندی میشود که طبق شیوه طبقه بندی ستاره شناس آمریکایی ، ادوین هابل (1953- 1986) ، شکل یافته است. در مورد تکامل کهکشانها اطلاعات قطعی کمی در دست است. تنها مطلب مورد اطمینان این است که کهکشانها میلیاردها سال پیش به شکل تودهای از ابرهای گازی و غباری بوجود آمدند.
انفجار کهکشانها
در فراسوی جهان برخی از کهکشانها بطور کامل در حال انفجارند، با از هم پاشیدن هسته کهکشان ، ستارگان نیز نابود میشوند. در برخی کهکشانهای ویژه ، نور درخشان حاصل از انفجار ، تمام آن چیزی است که میبینیم. نور ستاره در برابر عظمت انفجار کهکشانی ناچیز است. حدود چندین سال پیش ، اخترشناسان رادیویی برای نخستین بار کهکشانهای انفجاری را کشف کردند.
بیشتر کهکشانها از کهکشانهای همسایه خود صد هزار سال نوری فاصله دارند. به هر حال ، بعضی از کهکشانها تا اندازهای به یکدیگر نزدیک میشوند که نیروی جاذبه دو طرفه آنها اشیاء موجود در کهکشانها دیگر را به اطراف خود میکشد و این امر باعث بوجود آمدن تودههایی به نام دنبالههای کشندی میگردد، که این دنبالهها مانند پلی کهکشانها را به یکدیگر وصل مینمایند. نزدیکی بیش از حد کهکشانها ممکن است، توأم با تصادم آنها گردیده و به دنبال این عمل یک تغییر شکل بنیادی در شکل ظاهری آنها صورت پذیرد.
تصادف کهکشانها
ژول ورن و اچ. جی. ولز هیچکدام نمیتوانستند وقایعی را که بعد از وقوع یک تصادف در جهان رخ میدهد پیش بینی نمایند. جهان مجموعههایی از ستارگان عظیم الجثهای است که هر یک از آن مجموعهها کهکشان نامیده میشوند و هر یک ترکیبی از میلیونها ستاره میباشند. اکنون با وسعت دید فوق العاده تلسکوپ فضایی هابل بخوبی میتوان دریافت که برخورد کهکشانها حوادث دیگری همچون تولد ستارهها را به دنبال خواهد داشت. تصاویر جدید و جالب توجه هابل ، ترکیب دو کهکشان را به معرض نمایش میگذارد.
آنها آنتنهای تماس (موجگیر) را به فضا پرتاب مینمایند، زیرا که تصادفا دم یک جفت از این ستارههای دنبالهدار ، شبیه به دم حشرهها میباشد. بیشترین نقطه تصادف در میان بیش از هزار توده درخشان و آتشین ستارگان جدید میباشد که نور آبی رنگی را به دنبال دارند. ستاره شناسان احتمال میدهند که حاصل انفجار این گلولههای روشن بیش از یک میلیون ستاره تازه تولید یافته باشد.
بردلی وایت مور از موسسه علمی تلسکوپهای فضایی ، واقع در بلتی مورد اظهار داشت: درخشش نور برخی از این ستارههای جوان شگفت انگیز است. اما چرا این پدیده را تولد میدانیم و نه مرگ؟ هنگامی که کهکشانها به یکدیگر نزدیک میشوند، جاذبه نیرومندی تودههای گاز هیدروژن را به یکدیگر میفشارد و بعد از آنکه تراکم آنها به نقطه حساسی رسید، این دستهها به ستارههای جدیدی تبدیل میشوند.
چشم انداز بحث
ستاره شناسان امیدوارند که تصاویر هابل روزنهای بسوی کشف راز جهان را به روی ما بگشاید. همچنین تصاویر آنها به ما کمک میکند تا حوادثی را که از هم اکنون تا 5 سال آینده وقوع آنها میرود پیش بینی کنیم، چنانکه برخی از داشنمندان پیش بینی نمودهاند کهکشان راه شیری ما، در آینده به کهکشان Andromeda برخورد میکند.
پی بردن به چگونگي شكل گيري ستاره هاي اطراف سياهچالها ستاره شناسان از طريق شبيه سازي رايانه اي موفق به كشف چگونگي شكل گيري ستاره ها در اطراف سياهچالهاي حجيم شدند. به گزارش خبرگزاري مهر، دانشمندان از گذشته در جستجوي چگونگي شكل گيري ستاره ها بوده و معتقد بودند كه ستاره ها طي فرايند شكافته شدن ابرهاي ملكولي حجيم در اثر نيروي هاي گرانشي قدرتمند به وجود مي آيند. اكنون ستاره شناسان بر اين باورند كه ستارگان از صفحات بيضوي شكلي كه بقاياي ابرهاي عظيم الجثه گازي بوده اند تشكيل شده اند كه در اثر برخورد با سياه چالها از هم شكافته شده اند. اين نتايج پس از انجام شبيه سازي رايانه اي فرايند مكيده شدن ابرهاي گازي توسط سياهچالها به دست آمد. در اين شبيه سازي كه بيش از يك سال به طول انجاميد، سير تكاملي دو ابر گازي متفاوت كه حجمي 100هزار برابر خورشيد داشتند، تا زمان برخورد آنها با سياهچالهاي عظيم به تصوير كشيده شده است. اين شبيه سازي با مشاهدات به عمل آمده در كهكشان راه شيري نيز مطابقت دارد. در اين كهكشان حضور سياهچالهاي وسيعي ديده شده است كه توسط ستارگان بزرگ و متفاوتي با مدارهاي نا همسان احاطه شده اند. بر اساس گزارش بي بي سي، ابرهاي از هم گسيخته شده به شكل مدار مارپيچي به دور سياهچال قرار مي گيرند و انرژي جنبشي گازهايي كه از نزديك سياهچال عبور مي كنند را گرفته و آنها را به گازهايي كه با فاصله زياد از سياهچال قرار دارند منتقل مي كند. اين عمل باعث بي حركت شدن قسمتي از ابر و تصرف آن توسط سياهچال شده كه بعدها زادگاه ستارگان حجيم با مدارهاي نامتعارف خواهند بود. كم بودن عمر اين ستارگان كه خصوصيات آنها با نو ستارگان كهكشان زمين همخواني دارد و در حدود 10 ميليون سال عمر دارند، مي تواند دليلي بر نظريه تكرار دوره اي اين فرايند باشد. ستاره شناسان معتقدند كه اين نتايج مي تواند در درك منشا سياهچال هاي فضايي در كهكشان زمين و ديگر كهكشان ها تاثير مهمي داشته باشد.
منبع : خبرگزاري مهر
|
|
|
صفحات هموار زمینی، این سیاره را محل مناسبی ساخته زمین یگانه سیاره دارای صفحه هموار در منظومه شمسی است. پوسته یا قشر بیرونی زمین به مناطق مختلف بنام صفحه های هموار زمین ساختی تقسیم شده اند. این مناطق بر فراز ماگما یا خمیر مواد معدنی داخلی زمین شناور بوده و می توانند برخلاف هم حرکت کنند. هر گاه دو صفحه با هم برخورد کنند، امکان دارد یک صفحه زیر صفحه دیگر برود. این پروسه بسیار مهم است. زمانیکه گیاه های میکروسکوپی در آبها می میرند به عمق ابحار سقوط می کنند. طی مدت بسیار طولانی، بقایای این نوع حیات که سرشار از کاربن شده اند، دوباره به قسمت داخلی زمین می روند و بازسازی می شوند. این گیاهان کاربن را از اتموسفیر زمین تخلیه می کنند و در نتیجه ما را در برابر اثرات گلخانه ای نجات می دهند و مانع آنچه که در زهره اتفاق افتاده، می گردند. بدون صفحه های هموار زمینی، هیچ راهی برای بازسازی کاربن وجود نداشته و در نتیجه زمین بیش از حد داغ می گردد. زمین تقریبأ یک کره یا گوی است شکل زمین را می توان بصورت کره ای که در قطبین پهن شده تصور نمود. در واقع یک گوی است، اما گردش زمین باعث می گردد تا در استوا متورم شود. بدین معنی است که اندازه گیری از قطب تا قطب دیگر حدود 43 کیلیومتر کمتر از قطر زمین در استوای آن می باشد. با اینکه بلندترین کوه روی زمین البرز، اما دورترین کوه از مرکز زمین کوه چیمبورازو در اکوادور می باشد. زمین اکثرأ از آهن، اکسیژن و سیلیکون ترکیب شده اگر بتوانیم زمین را به ستون های جداگانه مواد معدنی تقسیم کنیم در آنصورت 32.1 درصد آهن، 30.1 درصد اکسیژن، 15.1 درصد سیلیکون و 13.9 درصد مگنیزیم می باشد. طبعأ اکثر این مقدار آهن در هسته زمین قرار دارد. اگر بتوانید به زیر زمین بروید و هسته آن را بررسی کنید، می بینید که 88 درصد از آهن تشکیل شده است. 47 درصد پوسته یا قشر زمین را اکسیژن تشکیل داده. درصد سطح زمین را آب پوشانیده وقتیکه فضا نوردان برای اولین بار به فضا رفتند و با چشم سر به زمین دیدند، آن را سیاره آبی ( آبی رنگ) نامیدند و این جای تعجب نیست. زیرا 70 درصد سیاره ما را اقیانوس ها پوشانیده و 30 درصد باقیمانده آن زمین خشک و سفت است که بالاتر از سطح بحر قرار دارد. اتموسفر زمین تا 10 هزار کیلومتر گسترده است. اولین 50 کیلومتر یا اندکی بیشتر اتموسفیر بسیار غلیظ و متراکم است، اما کل اتموسفیر تا 10 هزار کیلومتر بر سطح زمین امتداد دارد. خارجی ترین لایه اتموسفیر را، جو خارجی (exosphere) می نامند که در ارتفاع 500 کیلومتر از زمین آغاز می شود. چنانچه گفته شد این پوشش تا 10 هزار کیلومتر بالا می رود و در آن قسمت، ذرات یا عناصر آزاد و خودگردان می توانند از کشش یا گرانش جاذبه ای زمین فرار کنند و توسط باد های خورشیدی پراکنده شوند. اما این قسمت بالائی به شدت رقیق و نازک است. قسمت عمده اتموسفیر زمین پائین نزدیک زمین قرار دارد. در واقع، 75 درصد اتموسفیر زمین در 11 کیلومتر اول بالای سطح زمین می باشد. هسته مذاب آهنی زمین یک میدان مقناطیسی ایجاد می کند زمین شبیه یک مقناطیس بزرگ است که در بالا و پائین و در واقع نزدیک به قطب های جغرافیایی دارای قطب های مقناطیسی می باشد. این میدان مقناطیسی از سطح زمین تا هزاران کلیومتر به دور امتداد یافته و منطقه ای را ایجاد کرده که بنام مقناطیس کره ( مگنتوسفر) یاد می شود. ما باید مدیون مقناطیس کره باشیم، زیرا در نبود آن ذرات باد های خورشیدی با زمین برخورد نموده و سطح آن را در معرض مقدار زیاد تشعشعات یا تابش های خورشیدی قرار می دهد. اما مقناطیس کره باد های خورشیدی را به دور زمین هدایت نموده و ما را در برابر آسیب آن محافظت می کند. دانشمندان فکر می کنند که میدان مقناطیسی توسط هسته بیرونی مذاب زمین؛ جائیکه گرما، باعث ایجاد حرکت انتقالی گرمای ذرات هدایت شده می گردد. این امر باعث ایجاد جریان های الکتریکی می گردد که میدان مقناطیسی را بوجود می آورد. گردش زمین بدور محورش 24 ساعت زمان نمی برد در واقع 23 ساعت و 56 دقیقه و 4 ثانیه است. این مدت زمانی است که زمین یکبار بدور محور اش می چرخد و اخترشناسان آن را یک روز نجومی می نامند. پس حالا متوجه شدید که یک روز 4 دقیقه کمتر از مدتی است که قبلأ فکر می کردید. شما فکر می کنید که این زمان با گذشت هر روز زیاد می شود و طی چند ماه روز شاید شب گردد و شب روز گردد. اما به یاد داشته باشید که زمین بدور خورشید می گردد. هر روز، خورشید در مقایسه با ستار های دیگر حدود 1 درجه ( به اندازه ماه در آسمان) حرکت می کند. حالا، اگر شما این گردش کوچک خورشید را که بخاطر گردش زمین بدور آن متوجه می شویم نیز اضافه کنید در آنصورت با گردش زمین بدور محور اش 24 ساعت کامل را بدست می آورید. یک سال زمینی 365 روز نیست در واقع 365.2564 روز است. این بار اضافه شد. 0.2564 روز، نیاز برای سال کبیسه را تکمیل می کند. به همین خاطر است که حالا در گاهنامه میلادی هر سال با عدد 4 مانند 2004، 2008 و غیره قابل تقسیم است و تا اینکه بین 100 (1900، 2100 و غیره) قابل تقسیم باشد... و چنین ادامه خواهد داشت تا زمانیکه بین 400، (1600، 200 و غیره) قابل تقسیم گردد. زمین تنها یک قمر و دو سیاره هم مدار مدارد چنانچه میدانید، زمین یک قمر (ماه) دارد. اما آیا میدانید که دو سیارک دیگر در یک مدار مشترک به دور زمین قفل شده اند؟ این سیارک ها بنام 3753 کرویتین و 200229AA یاد می شوند. در مورد ماه زیاد توضیح نمی دهم، زیرا مطمئن ام که همه شما آن را به خوبی شناخته اید. اما سیارک 3753 کرویتین که قطر آن 5 کیلومتر است بنام قمر یا ماه دوم زمین یاد می شود. در واقع بدور زمین نمی گردد، بلکه یک مدار هماهنگ شده با زمین دارد. این قمر دارای یک مداری است که گویا زمین را در مدار اش دنبال می کند، اما در حقیقت در یک مسیر جداگانه بدور خورشد، مدار خودش را طی می کند. سیارک 200229AA فقط 60 متر قطر دارد و مدار آن بدور زمین شبیه نعل اسب است که هر 95 سال آن را به زمین نزدیک تر می سازد. طی حدود 600 سال، بنظر میرسد که زمین را در مداری شبیه مدار یک ماهواره دور بزند. دانشمندان پیشنهاد می کنند که این سیارک می تواند یک هدف خوب برای یک مأموریت اکتشافی فضایی باشد. زمین تنها سیاره ای است که در آن حیات وجود دارد ما وجود آب را در گذشته های مریخ و ذرات لازم برای ایجاد حیات را در تیتان قمر زحل کشف نمودیم. ما می توانیم آمونیو اسید ها را در یک سحابی در اعماق فضا ببینیم، اما زمین یگانه جای است که حیات در آن کشف شده است. اما اگر در سیارات دیگر هم حیات وجود داشته باشد، دانشمندان در حال آزمایشاتی اند تا ما را در یافتن این حیات کمک کند. یک مدارگرد دیگر بنام آزمایشگاه علمی مریخ، طی چند سال آینده به سوی این سیاره می رود و با تجربیاتی مجهز می باشد که می تواند حیات را در خاک این سیاره کشف کند. آنتن های بزرگ رادیویی با بررسی ستاره های دور دست، سعی می کنند تا انواع سیگنال های حیات هوشمندی را که از فضای میان ستاره ای عبور کند، بشنوند. و حالا تلسکوپ های فضایی مانند مأموریت داروین ایسا (سازمان فضایی اروپا) چنان قوی اند که می توانند حضور حیات را در دنیا های دیگر حس کنند. اما فعلأ همه میدانیم که زمین یگانه جای است که حیات در آن وجود دارد و این خود یک واقعیت جالب است. نویسنده : یونس بخشی |