راسخون

عاشقان امام رضا

nazaninfatemeh کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 81124
|
تاریخ عضویت : خرداد 1389 

تـو بـراى عـطـشـم، بـارش بارانستى
بـه تـن مـرده من، روح و دل و جانستى

آه، اى آبـى آرام! دلـم سـوخـتـه است
زخـم دل را تـو فـقط چاره و درمانستى

مـن غـريـب آمده ام، مثل شما، اى مولا!
تـو انـيـس دل غـمـگـيـن غريبانستى

بـاز آهـوى دلـم زار و اسـير غم‌هاست
ضـامـنـم بـاش كـه تو حامى انسانستى

تو به گرداب غم و دلهره و ترس و عذاب
مـنـجـى و مـأمـن دل‌هاى پريشانستى

سـاكـنـان حـرمت غرق سعادت هستند
بـركـت و روشـنـى اهـل خراسانستى

دل اسـيـر غـم و دارم ز تـو اميد نجات
اى كـه تـو ضـامـن آهـوى بـيابانستى

yasbagheri کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 6297
|
تاریخ عضویت : آذر 1390 

یا علی بن موسی الرضا : خوش به حال جاده كه از قدوم زائرانت بغض تنهايی خود را می ‌شكند و خاک پايشان را به سينه زخم‌آلود خود می ‌زند كه عمری است از طواف تو جا مانده است.
خوش به حال رواق‌ها، درها و ديوارهايی كه از نفس مهمانانت پِر می ‌گيرند و به ضريح پاک تو می ‌رسند. خوش به حال مناره ‌ها وكاشی ‌ها!

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 










09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

کاش من یک بچه آهو می شدم
می دویدم روز و شب در دشتها
توی کوه و دشت و صحرا روز و شب
می دویدم تا که می دیدم تو را

کاش روزی می نشستی پیش من
می کشیدی دست خود را بر سرم
شاد می کردی مرا با خنده ات
دوست بودی با من و با خواهرم

چونکه روزی مادر م می گفت تو
دوست با یک بچه آهو بوده ای
خوش به حال بچه آهویی که تو
توی صحرا ضامن او بوده ای

پس بیا من بچه آهو می شوم
بچه آهویی که تنها مانده است
بچه آهویی که تنها و غریب
در میان دشت و صحرا مانده است

روز و شب در انتظارم پس بیا
دوست شو با من مرا هم ناز کن
بند غم را از دو پای کوچکم

با دو دست مهربانت باز کن 

nazaninfatemeh کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 81124
|
تاریخ عضویت : خرداد 1389 

 سکوت کرده دوباره جهان برای من و تو

نبود و نیست صدایی به جز صدای من و تو

و می روم به امید دوباره های من و تو

میان این همه غوغا میان صحن و سرایت

 

nazaninfatemeh کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 81124
|
تاریخ عضویت : خرداد 1389 

دلی که جز تو در آن خانه می کند دل نیست

شبیه دل بُـوَد و غیر تکه ای گل نیست

الا سفینه ی نوحم بگیر دست مرا

در این تلاطم دریا امید ساحل نیست

گنـاه سدّ رسیدن به کوی جانان است

کسی که یاد تو باشد ز دوست غافل نیست

دلی که خانه ی محبوب می شود دیگر

بـرای عرض ارادت به غیر مایل نیست

اگر چه لحظه ی مرگ و رحیل جانکاه است

ولی کنار تـو مردن زیاد مشکل نیست

در این مسیر، گدایی ز درگهت شرط است

کسی که واله خال تو نیست، عاقـل نیست

« قبول خاطر کوی رضا شدن شرط است

هر آنکه شعر سراید، شبیه دعبل نیست»

 

nazaninfatemeh کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 81124
|
تاریخ عضویت : خرداد 1389 

در هشتمین دمی که خدا بر زمین دمید
بوی بهشت هفتم او ناگهان وزید
از شش جهت نسیم خبر داد و بعد از آن
از پنجره صدای اذان خدا رسید


09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

اخه دنیا چقدر بی ارزشه که ..........
کاش الان حرمت بودم کنار بعض گلوم رو می شکستم تا مجبور شی نگام کنی .
ازم بدت میاد قسم میدم به حرمت اسمم که واسه ÷درت دنیا بود نگاهم کن دارم دیونه می شم.

nazaninfatemeh کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 81124
|
تاریخ عضویت : خرداد 1389 

مرغ دلم پر زند بر سر کوی رضا
دست نیازم بود باز به سوی رضا
آرزویم این بود تا دم مردن شود
چشم گنه کار من باز به سوی رضا
خلق جهان زائرند از همه سو کعبه را
کعبه بود در حجاز زائر کوی رضا
با نفس عیسویش، با دم جانبخش خویش
جان مسیحا بود زنده ز بوی رضا
بر بدنش می شود آتش دوزخ حرام
هر که خورد قطره ای آب ز جوی رضا
کشور ایران فقط نیست به او متکی
زندگی کائنات بسته به موی رضا
نیست عجب خضر اگر تشنه لب جام اوست
ساقی رضوان بود مست سبوی رضا
جرم و گناه و خطاست عادت دیرین من
عفو کرامت بود خصلت و خوی رضا
چند به شوق بهشت زائر این در شوی
جنت جنت بود روی نکوی رضا
"میثم" اگر از نماز آبروی مؤمن است
آب دهد بر نماز آب وضوی رضا

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

بعد از آخرین پستی که گذاشتم (کی گفته من بابا ندارم) شب امام رضا (ع) اومد تو خوابم.

گفت کجایی؟ چرا پیش ما نمیایی؟

گفتم خداییش دل ما هم تنگ شده. اما ...

فرمود اما و اگر نداره! فردا ظهر ماز باید مشهد باشی!

صبح که بیدار شدم، دیدم تو کیف پولیم 3 تا بلیط مشهده!!! بلیط هواپیما!!! رفت و برگشت!!!

دیدم یکیش به نام منه، یکی دیگش به نام مهندس عبدالهی و دیگریش اکبر قائدی!!!

زنگ زدم به اکبر.

داشت گریه می کرد!

گفتم چی شده؟

گفت خواب امام رضا (ع) رو دیدم!

گفتم چی گفت؟

گفت امام گفت چرا مشهد نمیایی؟

سریع قطع کردم و زنگ زدم مهندس. او هم داشت گریه می کرد!!!

گفتم تو هم خواب اما رضا دیدی؟

گفت تو از کجا میفهمی؟

ماجرا را براش تعریف کردم. هرسه یه خواب دیده بودیم!

به مهندس گفتم من سه بلیط تو جیبم پیدا شده!

گفت برای کیه؟

گفتم برای ما سه نفر! بلیط هواپیما!

گفت کی؟

گفتم همین امروز! دو ساعت دیگه!

گفت خودتو برسون فرودگاه!

سریع آماده شدم.

خودمو رسوندم فرودگاه.

مهندس و اکبر و هم خودشونو رسوندن!

سوار هواپیما شدیم و ...............

گوشیم زنگ خورد!

چشمامو باز کردم.

خواب بود!

تو کیف پولیم سه بیط بود!!!!!!!!!!!!

گفتم خدایا! درست مثل خوابم!

گوشیم زنگ خورد. مهندس بود.

داشتم فکر می کردم اون هم حتما خواب دیده!

- الو. سلام.

- سلام و زهرمار! سلام و ......! سلام و .......! کجایی نیم ساعته منتظریتیم! چرا نمیای فرودگاه؟!!

خاک بر سرم شد!

فردا همایش کادر اتحادیه انجمن های اسلامی کشور( جون من نگین حیدری ضد انقلابه! این انجمن اسلامی دانش آموزی است و مستقیم زییر نظر رهبری) تو مشهد قراره برگزار بشه1

از استان قرار من و قائدی و مهندس شرکت کنیم!

بلیط ها هم پیش منه!

....

خلاصه 4 روز رفتیم مشهد و مهمون امام رضا شدیم!

جاتون خالی!

منبع

mirzaei10 کاربر نقره ای
|
تعداد پست ها : 732
|
تاریخ عضویت : تیر 1391 

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 


السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)

بعد از چند صد سال آقای میرزایی اومدن
 

tahmores کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 11998
|
تاریخ عضویت : شهریور 1391 

اقا  هر از گاهی تا نیمه راه طلبیده میشم  دوباره برگشت میخورم

آقا نکنه نمیخوای منه رو سیاه بیام  پابوسی ؟ 

دلم میخواد خواب حرمتون رو ببینم 

خودتون میدونید چرا یادتون خوابی که دیدم یه بار دیگه تکرار بشه  فقط یه بار

 

fateme74 کاربر طلایی2
|
تعداد پست ها : 3243
|
تاریخ عضویت : تیر 1392 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

nazaninfatemeh کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 81124
|
تاریخ عضویت : خرداد 1389 

 

سلام اي مشرق عشق...

سلام اي زيباي هشتم عشق...

با دلي شكسته امروز به سراغت آمدم...دلم تاريك است...

به هواي نورانيت نياز دارم...به نگاه دلربايت نياز دارم...

مهربانم، نظري كن به دلم...بگذار لحظه اي آرام بگيرد


به ديدارتون نياز دارم، آقا جونم؟مي شه منو بطلبيد؟

ميدانم تا نگاهم به اون گنبد زرد طلايت افتد آرام ميگيرم

خواسته ام زياد است؟ .

صدايتان كردم دست نوازشي بر سرم بكشيد تا آرام بگيرم، تا حس كنم مرا ديديد

خدايا عاشقونه مي پرستمت هر آنگونه كه رفتار كني...

يا امام رضا مدد....