عاشقان امام رضا
سلام بر تو که با بزرگواری و رافت همیشگی ات مرا به جوار بارگاهت طلبیدی
سلام بر تو که نا امیدم نکردی
سلام بر امام هشتم
سلام بر ضامن آهو و ضمانتی که بر پای خواست دل بیقرارم مهر نشاند!
سلام بر امام رضا (ع)
دارم میام امام رضا (ع)...
چشمههاي خروشان تو را ميشناسند
موجهاي پريشان تو را ميشناسند
پرسش تشنگي را تو آبي، جوابي
ريگهاي بيابان تو را ميشناسند
نام تو رخصت رويش است و طراوت
زين سبب برگ و باران تو را ميشناسند
از نشابور بر موجي از «لا» گذشتي
اي كه امواج طوفان تو را ميشناسند
اينك اي خوب، فصل غريبي سر آمد
چون تمام غريبان تو را ميشناسند
كاش من هم عبور تو را ديده بودم
كوچههاي خراسان، تو را ميشناسند
وقتی بساط گریه مهیا نمی شود
وقتی که بغض بین گلو جا نمی شود
وقتی تمام شب به در خانه کریم
در می زند گدا و دری وا نمی شود
وقتی پس از معاینه ها گویدت طبیب
این قلب مرده است مداوا نمی شود
یک راه مانده بهر تو آن هم
زیارت است
مشهد
برو که کار تو اینجا نمی شود.
خیال کـن کـه غـزالم بـیا و ضـامن مـن شـو
میخوام دل شکستمو نذرامام رضا کنم
قفل سکوتو بشکنم عقده ی دل رو واکنم
پربگیرم به آسمون به دورگنبد طلاش
باکفترای حرمش رضارضا رضا کنم
پنجره ی شکسته ی دلم رو بازجلا بدم
توبغلم ضریحشو بگیرم و دعا کنم
دعاکنم امام رضا گدای درگاه توام
آقامیشه توحرمت هوای کربلا کنم
تموم دنیا زائربرق نگاه توشدن
میخوام برات بمیرم وجون ودل وفداکنم
حال و هوای پُر غبار و گرد دارم
احساس ِ پوچی در هوای سرد دارم
مشتی غم و حاجت میان ِ کوله بارم
تصویر یک گنبد ، طلای ِ زرد دارم
آهو کجا و من کجا ! آقای خوبم
من در درونم یک سگ ِ ولگرد دارم
دستم به دامان ضریحت حضرت عشق
کلی شکایت ، از من ِ نامرد دارم
تنها امیدم پنجره فولادتان است
من یک مریضم ، بسته های درد دارم
هر بار که می خواستم برم پا بوس امام رضا(ع) یه اتفاق شاید ساده افتاد و... نشد
اینجا بود که باور کردم باید دعوت بشم و من...
همه می گفتند خوب میری بلیط می گیری میری ولی نمی فهمیدند چی می گم...
حالا از آخرین باری که رفتم مشهد سالها می گذره
می دونم دیگه اون شهر نه اون شهریه که من تو ذهنم دارم
نه اون آدما اون آدما ی قدیمن
ولی دلم گرمه که امام رضا همون امام رضای رئوفه...
یاعلی
غافل مشوشایدنظری شدامشب
شایدکه مبارک سحری شدامشب
شایدکه به خاطرامام هشتم
ازیوسف زهراخبری شدامشب
قلبی که شکست از التجا می گوید
از پنجره فولاد و رجا می گوید
لبخند رضایت تو ما را کافی ست
عمریست دلم رضا رضا می گوید
در خشکسالی دلم صد چشمه جاری شد
بعد از زمانی که گدایی تو را کردم
دار و ندار من عجب دار و نداری شد
گفتند جای توست دل را شستشو کردم
پس می شود از خادمان افتخاری شد
می خواستند از هر طرف تو جلوه گر باشی
این گونه شد دور حرم آئینه کاری شد
گاهی اسیری لذت آهو شدن دارد
بیچاره آنکه از نگاه تو فراری شد
گرد ضریحت با من و گرد دلم با تو
بی تو دوباره این دلم گرد و غباری شد
من سائل بی چیز اطراف حرم هستم
من سالهای سال دنبال کرم هستم
ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
مهمان تو و سفره احسان تو بودم
یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
ای کاش فقط بیسر و سامان تو بودم
تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد
زآن روز چو آهوی بیابان تو بودم
طوفان عجیبی است غم عاشقی تو
چون موج اسیر تو و طوفان تو بودم
ای گنبد تو عشق ، من خسته دل ای کاش
چون کفتر پر بسته ایوان تو بودم
یک پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست
ای کاش ز زوار خراسان تو بودم
مگذار مرا در این هیاهو آقا
تنها وغریب و سر به زانو آقا
ای کاش ضمانت دلم بکنی
تکرار قشنگ بچه آهو آقا
رفتم از شهر تو و پیش تو جا مونده دلم
تو همون حال و هوا آب و هوا مونده دلم
من هنوز نرفتم و دلم برات تنگ شده
آخه جا مونده ،تو خونه ی شما، مونده دلم
من هنوز نرفتم و دلم برات تنگ شده
همه ی درد و دلامو، گله هامو
همه گریه هایه کهنه مو تموم مشکلامو
به تو گفتم به این امید دارم میرم که باز بیامو
بگم سلام بگم سلامو
که تو هم باز کنی دست تمومه گره هامو
ساعت رفتنه من رسیده قلبم میزنه ..
نمیتونه دلم از خونه تو دل بکنه .
گفته بودم که اگه بیام گرفتار میشم
اومدن اسونه و کاری که سخته رفتنه ...
من هنوز نرفتمو دلم برات تنگ شده
دلم با من نمیاد تا برم
دلم نمیاد از اینجا برم
بزار با دلم یکم راه بیام
امروز نرم بمونم فردا برم
من هنوز نرفتمو دلم برات تنگ شده:
اومدم تا ببینم لحظه عاشق شدنو
به دلم افتاده بود صدا زدین آقا منو
دل تنهامو آوردم با یه دنیا دلخوشی
كمتر از آهو كه نیستم میشه ضامنم بشی
اومدم همسایه های پاپرت رو دون بدم
دلمو رو دست بگیرم تا بهت نشون بدم
روبروی گنبدت سجده كنم سلام بدم
خسته نیستم اگه من از راه دوری اومدم
بگم آفتابیو و عاشقم درست مثل جنوب
با همون لهجه دریایی كه میدونی تو خوب
مِ از سید مظفر به تو دخیل اَ بندُم
نظرُم هَ بیارُم یِتا كیسه گندم
شاید كه كفترانِت لایقُم بِدونِن
حاجتی كه اوم هَ به گوشت برسانِن
تو چشمه محبت مِ تشنه نگاتُم
تو كعبه امیدی به هر دم نه صداتم
اسم نازنینت تا روی زبونِن
اون گدن مدائك لحظه اذانِن
روبروت بی اختیار دوباره زانو بزنم
میون گریه بگم غریبو در به در منم
تو رو شاهد بگیرم كه با خدا حرف بزنی
میدونم كه دست رد باز به سینم نمیزنی
میدونم شفاعت بی منتت زبون زده
به همین امید دلم به مشهد تو اومده
تو كه اسمت با غم نقاره ها روی لباست
همه صحن طلات ردپای فرشته هاست
دست خالی هیچكسی از در خونت نمیره
یا رضا رضا میگم تا قلبم آروم بگیره
یا رضا رضا میگم تا قلبم آروم بگیره
ان شاءااله ب حق دعای مستجاب الدعوه ها، ی زیارت با معرفت ب همین زودی قسمت هرکی خواهانشه بشه...آمین