عاشقان امام رضا
یکی میگه با یه فریاد / راه میندازه داد و بیداد
بچه مو آقا شفا داد / تو صحن گوهرشاد
یکی که دلش شکسته / گوشه صحنت نشسته
دخیل درداشو بسته / عاشق دل خسته
نشون به این نشونه / صدای نقاره خونه
منو به تو میرسونه / ببین دلم خونه
میدونم رو سیام / من اگه بی وفام
ولی عشقم اینه / عاشق این اقام
منتظر یه اشاره ام / هر چی که دارم بذارم
دلمو زیارت بیارم / منی که آوارم
دلم اگه بیقراره / چشام اگه هی می باره
ولی دلم غم نداره / آقام دوسم داره
میشه شاهی کنی / منو راهی کنی
چی میشه به منم / یه نگاهی کنی
هرکی که حاجت روا شد / گدا اومد پادشاه شد
عاشق اقام امام رضا شد / خادم آقام شد
منم اومدم گداشم / کفتر گنبد طلاشم
ایشاالله حاجت راوشم / خادم آقاشم
خوردم آب و دون ات / که شدم دیوونه ات
آب زمزم کجا / آب سقا خون ات
در حــــریم قدســـــیت بـــــال مـــناجاتی بـده
گنـــــبدت دل می بــــرد وقــــت ملاقاتی بـده
دست هایم خالی از پیش است ســـوغاتی بـده
من فقیرم تکه نـــــانی بهـــــر خـــــیراتی بــده
از کـــــنار تـــــو گــــدا با دست خالی رد نشد
نیست عاقل هر کسی دیوانه ی مشهد نشد
از دم گــــرمت مســـیحا صـاحبِ دم می شود
بی تو باشم حضرت خورشید سردم می شود
نــــان بـــرای بـــردن و خوردن فراهم می شود
مــــن زیـــادیم فقط از سـفره ات کم می شود
مـــا لـــب تشـــنه لب دریایمان پیش شماست
هر کجا باشیم هم یک پایمان پیش شـماست
این حرم را چشــمهای تــار می خواهد چه کار؟
پنجـــره فــولاد تــــو بیـــمار می خـواهد چه کار؟
دل به تو بسته طناب دار می خــواهد چــه کار؟
خوب مداوایش کند اسرار می خواهد چــه کار؟
پنـــــجره فــــــولاد تـــــو بیـــمار را آورده اســـت
تو جوابــــش را بـــده دکــتر جوابش کرده است
بر خلاف دست، چشمم پر تر از این حرف هاست
آب سقا خانه ات تب بُرتر از این حرف هاست
این گرفتارت شدن ها حُر تر از این حــرف هاست
نان بدون عشق تو آجرتر از این حرف هاست
در رواق تــــو تــــمامی جــــهان جــا می شـود
زودتــر از گــــفتن حــــاجت گـــره وا می شــود
راه افـــتادی و زیـــــر پـــــات ایــــران ســـاخـتند
تـــــکه ای از خــــاک ایران را خراسان سـاختـند
با وجود تـــو در ایـــــن کشور مسلمان سـاختند
تو همان لطفی که در پاسخ به سلمان ساختند
در نگـــــه داری تـــو خــــود را نشــان دادیم ما
تـــــا ابــــد مـــــدیون زنهـــــای ســــنابادیــم ما
یا ثامن الائمّه، من از کثرت گناه
در بارگاه قدس تو آورده ام پناه
چندان اسیر دست هوی و هوس شدم
تا موی من سپبد شد و روی من سیاه
تا در جوار قرب تو یابم مگر که ره
اینک زره رسیده پشیمان و عذر خواه
قومی به اشتباه، گرم نیک بشمرند
چون نیستم نکو، نشود بر من اشتباه
ای آن که از نگاه تو احیاست عالمی
باشد که بفکنی به من از مرحمت نگاه
خاکم به سر، که طعن رقیبان کُشَد مرا
گر خاکسار خویش نگیری ز خاک راه
دنیا طلب نیم، که بخواهم ز حضرتت
جاه و جلال دنیوی و بزم و دستگاه
کوته نظر نیم، که کنم کیمیا طلب
تا همچو دیگران دَهِیَم زین نمد کلاه
کالای معرفت ز تو دارم امید و بس
بی معرفت چگونه شناسد گدا ز شاه؟
آن معرفت، که خوب تر از این شناسمت
آن معرفت، که پی برمت بر مقام و جاه
هر چند در طریقه توحید و حکم شرع
حاجت ز غیر حق طلبیدن بود گناه
من غیر حق ندانمت ای منبع کرم
وز حق جدا نخوانمت ای مظهر الاه
گر زانچه گفته ام نه دلم با زبان یکی است
رویم سیاه گردد و، عمرم شود تباه
میان این همه غوغا، میان صحن و سرایت
بگو که می رسد آیا صدای من به صدایت؟
منی که باز برآنم که دعبلانه برایت
غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت
من و عبای شما؟ نه من از خودم گله دارم
من از خودم که شمایی چقدر فاصله دارم
هنوز شعر نگفته توقع صله دارم
منی که شعر نگفتم مگر به لطف دعایت
چقدر خوب شد آری، نگاهتان به من افتاد
همان دقیقه که چشمم درست کنج گهرشاد
بدون وقفه به باران امان گریه نمی داد
هزار تکه شد این من به لطف آینه هایت
چنان که باید و شاید غزل غزل نشدم مست
که دست من به ضریحت در این سفر نرسیده است
من این نگاه عوامانه را نمی دهم از دست
اجازه هست بیفتم شبیه سایه به پایت؟
دوباره اشک خداحافظی رسیده به دامن
دوباره لحظهء تردید بین ماندن و رفتن
و باز مثل همیشه در آستانهء در من ـ
کبوترانه زمین گیر می شوم به هوایت
***
سکوت کرده دوباره جهان برای من و تو
نبود و نیست صدایی به جز صدای من و تو
و می روم به امید دوباره های من و تو
میان این همه غوغا میان صحن و سرایت
دلی که جز تو در آن خانه می کند دل نیست
شبیه دل بُـوَد و غیر تکه ای گل نیست
الا سفینه ی نوحم بگیر دست مرا
در این تلاطم دریا امید ساحل نیست
گنـاه سدّ رسیدن به کوی جانان است
کسی که یاد تو باشد ز دوست غافل نیست
دلی که خانه ی محبوب می شود دیگر
بـرای عرض ارادت به غیر مایل نیست
اگر چه لحظه ی مرگ و رحیل جانکاه است
ولی کنار تـو مردن زیاد مشکل نیست
در این مسیر، گدایی ز درگهت شرط است
کسی که واله خال تو نیست، عاقـل نیست
« قبول خاطر کوی رضا شدن شرط است
هر آنکه شعر سراید، شبیه دعبل نیست»
قربون کبوترهای حرمت امام رضا ...
دارم میام به حرمت امام رضا ...
نایب الزیاره همگی هستم
یا علی
شنیده ام که :
«کسانی شبیه و شکل مرا»؛
کنار پنجره ی فولاد میدهند شفا ...!
دست به دامان آقا شو...
«یا علی بن موسی الرضا»
قربان دل خسته ات ای ضامن عشق
دنیا شده دلبسته ات ای ضامن عشق
دیریست نمادی شده از غربت تو
تنهایی گلدسته ات ای ضامن عشق