دانلود آرشیو کامل کتب حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
|
|
نام کتاب: اصول عقائد اسلامی (توحید) |
|
نویسنده/مترجم: حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی |
|
|
زبان کتاب: پارسی |
|
|
فرمت کتاب: PDF |
|
|
تعداد صفحات کتاب: 70 صفحه |
|
|
ناشر: مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن | وب سایت: qaraati.ir |
|
|
حجم کتاب: 417.64 Kb |
|
|
دانلود کتاب |
توضیحات: این كتاب به اولین اصل از اصول اعتقادات اسلامی یعنی توحید می پردازد... |
|
مشاهده آنلاین کتاب |
آیا انسان به دین نیاز دارد؟
قبل از پاسخ این سؤال، لازم است ابتدا نیازهاى انسان را ذكر كنیم.
هر انسانى سه نوع نیاز دارد:
نیاز شخصى، مثل نیاز به غذا، پوشاك، مسكن، همسر.
نیاز اجتماعى، امورى است كه انسان چون در جامعه زندگى مىكند به آنها نیاز دارد. مانند قانون، مقرّرات و رهبر.
نیاز عالى، نیاز انسان به شناخت و معرفت است، كه بشر سؤالات متعدّدى درباره خود و هستى دارد و مىخواهد خیلى چیزها را بشناسد و بداند و درباره آنها اطلاعاتى داشته باشد. مثلاً شناخت هستى و مبدأ آن، شناخت هدف هستى و مقصد و پایان آن، شناخت راه زندگى و شناخت حقّ و باطل، از جمله نیازها وخواستههاى هر انسانى است.
اكنون بار دیگر سؤال قبلى را تكرار مىكنیم: انسان چه نیازى به دین دارد؟
پاسخ: در میان انواع نیازهاى انسان، دین، پاسخگوى نیازهاى عالى اوست. انسانها براى پاسخگویى به نیازهاى عالى خود به دین نیازمندند، و دین به سؤالات فوق پاسخ مىدهد.
دین توضیح مىدهد كه سرچشمه هستى كجاست، آفریدگار هستى كیست، هدفِ هستى چیست، معیار شناخت حقیقت كدام است و مسئولیّت ما در این مجموعه چیست.
كدام راه؟
ما انسانها، براى سعادت و رشد خود به برنامه و طرح نیازمندیم و از سه طریق مىتوانیم برنامه مورد نیاز خود را به دست آوریم. به عبارت دیگر سه راه پیش روى ماست:
راه خود ساخته، هرگز راه مطمئنّى نیست، زیرا معلومات، اطلاعات و دانش انسان بسیار محدود است. او شاهد صدها اشتباه و خطا در اعمال گذشته خویش است. وجود پشیمانىهاى بسیار در زندگى ما دلیلى است بر اشتباه بودن راهى كه رفتهایم و چه بسیار از تصوّرات، برداشتها و قضاوتهاى ما، كه بعداً معلوم مىشود اشتباه بوده است.
مضافاً، طوفان غرائز هر لحظه انسان را از سویى به سویى مىبرد وخواستههاى جدیدى را مطرح مىكند، با این وضع آیا صلاح است باز هم در انتخاب راهى كه به سعادت یا شقاوت همیشگى انسان مربوط مىشود، طبق فكر ناقص وعلم محدود خود عمل كند؟!
راه مردم
راه دوّم نیز در نامطمئن بودن، دست كمى از راه اوّل ندارد، چون همان خطا و سهو و محدودیّت كه در دانش و اندیشه من بود در نظریه دیگران نیز هست. همانگونه كه من در دام هواها و هوسهاى خویش گرفتارم، دیگران نیز همین گرفتارى را داشته و دارند و همان طور كه من بارها پشیمان شده و مىشوم، دیگران نیز همین پشیمانى را داشته و خواهند داشت.
از همه اینها گذشته، هیچ دلیلى وجود ندارد كه من از سلیقه خود صرف نظر كنم و دنبال سلیقههاى گوناگون دیگران باشم. آزادى خود را رها كرده، اسیر كسانى شوم كه نه حقیقت مرا مىشناسند، نه سعادت ابدى مرا مىدانند و نه معلوم است كه خیر خواهم باشند.
راه دین یا راه برتر
راه دین، راهى است كه آفریدگار براى ما قرار داده و بدیهى است كه سازنده هر كالایى به مشخّصات و نیازهاى آن از دیگران آگاهتر است و بهتر از هر كسى مىتواند مقرّرات مربوط به نحوه استفاده و یا حفظ و نگهدارى آن را مشخّص نموده، اعلام كند.
آیا وجود انسان، از یك كالاى ساخته دست بشر كمتر ویا سادهتر است؟! راه ما و مقرّرات و قوانین زندگى ما را نیز باید سازنده وخالق ما یعنى خداى بزرگ بیان كند، زیرا او از هر كس نسبت به بندگان خود آگاهتر و مهربانتر است.
انتخاب راه دین، سفارش عقل است
علاوه بر مطالب فوق، انتخاب راه دین، امرى كاملاً عقلانى ومنطقى است؛ زیرا انسان عاقل همیشه احتمال خطر را خصوصاً اگر مهم باشد، جدّى مىگیرد.
در جمعى كه به مسافرت مىروند، آن كسى بر مبناى عقل و خرد گام برمىدارد كه هنگام سفر و احتمال خطر، چیزهایى با خود برمىدارد، طنابى براى بكسل كردن، زنجیر چرخى براى یخبندان، جك و زاپاسى براى پنچرى، چراغ قوّهاى براى تاریكى و چوب و چماقى براى حمله دزدى مسلح.
انسان عاقل همواره به پیشآمدهاى احتمالى سفر فكر مىكند و این وسایل را همراه خود مىبرد، در مقابل، افرادى كه از عقل خود بهرهاى نمىگیرند، سفر را آغاز كرده، هیچ یك از وسایل مورد نیاز را برنمىدارند. در طول سفر چنانچه مشكلى پیش نیاید و خطرى اتّفاق نیفتد. كسانى كه این گونه امكانات را همراه خود برداشتهاند ضررى نكردهاند؛ بلكه در طول سفر از احساس آرامش و اطمینان برخوردار بودهاند، امّا اگر نیازى به این وسایل پیش آمد، كسانى كه همراه خود هیچ وسیلهاى ندارند چه كنند؟ مانند همین ماجرا براى كسانى كه در این دنیا، دین را برگزیده، دستورهاى آن را اجرا مىكنند با كسانى كه دین را رها نموده و به آداب و اعمال دینى پایبند نیستند، اتّفاق مىافتد.
انسان عاقل، بر اثر گفتار انبیا و بندگان صالح و صادق، راه پر مخاطرهاى را پیش روى خود مىبیند، آنان به او گفتهاند: روزى فرا مىرسد كه باید پاسخگوى اعمال خود باشد، پاداش كارهاى نیكش را مىبیند و به خاطر كارهاى زشت و ناپسندش مجازات مىشود. پیامبران الهى او را از ارتكاب گناهان باز داشته و انجام اعمال نیك را به او سفارش كردهاند.
به او گفتهاند: سالى یك ماهرمضان، روزه بگیرد. به جاى آنكه شراب بنوشد از خودِ انگور استفاده كند و روزى چند دقیقه در برابر خالق خویش نماز گزارد و به جاى بىحرمتى به ناموس دیگران، ازدواج كند و عفّت خود را حفظ نماید.
حال اگر این وعده و وعیدها راست نبود و قیامتى به وجود نیامد و سؤال و جواب و پاداش و مجازاتى در كار نبود، كسى كه در دنیا دیندار بوده، مقرّرات و دستورات دین را مراعات نموده، هیچ ضررى نكرده است. بلكه حداكثر به اندازهاى كه فرد بىدین، اوقات خود را صرف كارهاى بىارزش نموده است، فرد دیندار نماز خوانده، یا دستورى دینى را انجام داده است، امّا اگر قیامتى در بین بود، - كه به هزار و یك دلیل هست - آن وقت افراد بىدین، و غیر مذهبى و لاابالى چه خواهند كرد!؟ بنابراین مذهبىها به هر حال برندهاند و افراد لاابالى و غیرمذهبى، در معرض خطر و ضرر قرار دارند.
البتّه روشن است كه انجام اعمال دینى و پایبند بودن به آداب آن، صبر و استقامت مىخواهد، فرد دیندار براى انجام تكالیف دینى خود باید متلكهاى افراد لاابالى را تحمّل كند، بویژه افرادى كه در میان خانوادهها و دوستان غیر مذهبى به سر مىبرند باید تحمّل بیشترى داشته باشند.
قرآن كریم مىفرماید: روش مجرمان و خلافكاران، این است كه به مؤمنان مىخندند. و هرگاه از كنار دینداران مىگذرند (آنها را مورد تمسخر قرار داده و) به یكدیگر چشمك مىزنند. و زمانى كه به نزد حزب و باند و گروهشان برمىگردند، مسرورند. (به اصطلاح پشت سر مؤمنان صفحه مىگذارند.) و هنگامى كه آنها را مىبینند مىگویند: اینها گمراهند.(1)
قرآن در این آیات به چهار نوع برخورد زشت خلافكاران، اشاره مىكند: خندیدن، غمزه كردن، فكاهى گفتن و نسبت گمراهى دادن. آنگاه در ادامه مىفرماید: در روز قیامت نیز مؤمنان به آنان خواهند خندید! آرى، در روز قیامت آشكار مىشود كه زیانكار واقعى چه كسى است!
انتخاب راه دین، مطابق فطرت است
فطرت، بر وزن خلقت و به معناى آن است. هر نوع احساسى در انسان كه در پدید آمدن آن، استاد و مربّى و تمرین نقش نداشته، و امرى دائمى و همیشگى، در همه مردم، همه مكانها و همه زمانها باشد، از آن احساس، گاه به فطرت و زمانى به غریزه تعبیر مىشود. البتّه معمولاً غریزه به آن سرى از احساسات و تمایلات گفته مىشود كه در حیوان و انسان، هر دو باشد، مانند احساس گرسنگى و تشنگى. آرى، نشانه فطرى بودن یك موضوع همان عمومیّت آن است. مثلاً علاقه مادر به فرزند، فطرى است، یعنى احساسى است كه بدون معلّم و مربّى و تلقین، در آفرینش او نهفته شده و عمومیّت دارد، یعنى در هر زمان و مكان و در هر رژیم و نظامى، این علاقه را در مادران خواهید یافت.
البتّه ممكن است عواملى سبب شدّت و ضعف آن احساس شود، زیرا گاهى یكى از احساسات درونى بر دیگرى پیروز مىشود. در انسان، هم علاقه به مال هست و هم علاقه به خوشى و سلامتى، ولى این علاقهها در همه افراد یكسان نیست، بعضى مال را فداى جان و بعضى جان را فداى مال مىكنند. همان گونه كه در میان اعراب جاهلى، علاقه به آبرو و خیال اینكه داشتن دختر ننگ است، سبب مىشد كه پدر از علاقه به فرزند دست كشیده، با دست خود، دخترش را زنده به گور كند. بنابراین، معناى فطرى بودن، آن نیست كه انسان در عمل نیز دائماً دنبال آن برود زیرا چه بسا فطرتى روى مسأله فطرى دیگر را بپوشاند.
یكى از آثار مسأله فطرت، احساس افتخار است. كسى كه روى مرز فطرت گام بر مىدارد در خود احساس آرامش مىكند، مادرى كه فرزند خود را در آغوش گیرد، احساس غرور مىكند و حتّى به مادرى كه به فرزند خود بىمهرى كرده انتقاد مىكند، آرى، آن افتخار و این انتقاد همه از آثار فطرت است
1- نیاز شخصى 2- نیاز اجتماعى 3- نیاز عالى 1- طبق میل و سلیقه خود عمل كنیم. 2- طبق خواستههاى مردم برنامه خود را تنظیم كنیم. 3- خود را تسلیم خدا نماییم و راه خود را فقط از او بگیریم .
1) مطفّفین، 29 - 32.
|
|
نام کتاب: اصول عقائد اسلامی (نبوت) |
|
نویسنده/مترجم: حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی |
|
|
زبان کتاب: پارسی |
|
|
فرمت کتاب: PDF |
|
|
تعداد صفحات کتاب: 125 صفحه |
|
|
ناشر: مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن | وب سایت: qaraati.ir |
|
|
حجم کتاب: 668.00 Kb |
|
|
دانلود کتاب |
توضیحات: این كتاب به یکی از اصول اعتقادات اسلامی بنام نبوت می پردازد... |
|
مشاهده آنلاین کتاب |
|
در جهان بینى الهى نیاز انسان به پیامبر، ضرورتى است كه قابل تردید نیست. اگر جهان هستى هدفى دارد و در مسیر خود خط صحیحى را دنبال مىكند، باید براى انسان هم كه جزیى از عالم است راهى روشن و دور از هرگونه خطا و انحراف وجود داشته باشد و اگر نباشد او وصله ناهمرنگ هستى خواهد بود.
اگر براى آفرینش انسان هدفى وجود دارد و باید انسان به سعادت ابدى برسد، بدون داشتن طرحى كامل و جامع، این هدف عملى نیست و انبیا براى تبیین چنین طرحى آمدهاند. اگر انسان خطاكار است، هشدار دهنده مىخواهد و انبیا همان منذران و هشدار دهندگانند. اگر انسان مسئول است و باید در دادگاه عدل الهى پاسخگو باشد، ضرورى است كه بیان كنندهاى هم براى احكام و مسئولیتها وجود داشته باشد و پیامبران الهى براى این امر آمدهاند. اگر لازم است كه انسان خود را بسازد، باید الگو و مدل داشته باشد و انبیا الگوى انسان كاملند. اگر انسان باید براى آینده خود فكر كند، باید كسى هم باشد كه آینده را براى او تشریح كند. در این نوع تفسیر و بینش است كه نقش انبیا براى كاروان انسانیّت روشن مىشود و چنین بینشى تنها در جهانبینى الهى است. امّا در جهان بینى مادّى كه براى هستى راهى و هدفى معیّن نشده و انسان هم بدون طرح و نقشه قبلى ساخته شده و پس از چندى رو به نابودى مىرود، مسألهاى به نام نبوّت مطرح نیست. بنابراین، مسأله نبوّت در متن زندگى ما و در خط اصلى قرار دارد، یعنى رسیدن به هدف انسانى و اسلامى كه تنها از یك راه ممكن است؛ راهى بدون شك و سهو، آن هم از منبع وحى و علم بى نهایت الهى كه به تمام عوامل سعادت و شقاوت ما آگاهى دارد. اكنون دنیاى علم و صنعت شاهد انواع انحرافات و جنایات افراد و ملّتهایى است كه چون در خط انبیا نبودهاند، با اختراعات و اكتشافات خود، جهنّمى ساختهاند كه مردم را در آن مىسوزانند. آنان حتّى در كنفرانسها و جلساتى كه به نام حمایت از مظلوم برگزار مىكنند از حقّ وتوهاى ظالمانه برخوردارند و با وجود میلیونها شكم گرسنه در جهان بودجههاى میلیاردى صرف مسابقات تسلیحاتى مىكنند و با داشتن انواع وسایل رفاهى باز به مواد مخدّر پناه مىبرند. با مشاهده چنین وضعى تردیدى نیست كه انسان به رهبرى معصوم و خطى سالم نیازمند است. |
| دلایل نیاز به انبیا: |
|
با توجّه به مطالبى كه بیان شد مى توان دلایل نیاز به انبیا را این گونه بر شمرد:
1- هدفدار بودن هستى در جهان بینى الهى، هستى هدفدار است و انسان جزیى از هستى است و هستى براى او آفریده شده(1) و در اختیارش قرار گرفته است.(2) بنابراین او نمىتواند یله و رها باشد. ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى به عبارتى دیگر: نمى توان پذیرفت كه تمام هستى هدف دارد، ولى انسان كه هستى براى او آفریده شده، بىهدف است. فرض كنید تمامى امكانات براى راه اندازى مدرسهاى فراهم شده است؛ مدرسهاى با تجهیزات كامل از جمله كلاس، آزمایشگاه، كتابخانه، امكانات آموزشى و كمك آموزشى و ... كه دانش آموزان نیز در كلاس حاضرند، امّا معلّمى در كار نیست و یا اتاق عملى را تصور بفرمایید، كاملا مجهّز، بیمار نیز آماده، ولى دكتر جراحى در میان نیست، معناى این كار چیست؟ یعنى هیچ؛ یعنى كارى بیهوده و عبث. 2- حركت هستى خداوندى كه حركت هستى را بدون ابهام و تردید قرارداد، بر مبنا و مقتضاى عدل خود، انسان را متحیّر رها نمىكند. علاّمه طباطبایى (ره) مىفرمایند: كلّ هستى یك حركت بدون شك دارد، بدین معنا كه تمامىِ موجودات در راه رشد خود شك و تردیدى ندارند، اشتباه نمىكنند و در نهایت به رشد و كمال مىرسند. در این صورت آیا صحیح و قابل قبول است كه انسان گیج و متحیر باشد؟ بى شك، انسان نیز باید یك راه بدون تزلزل در پیش رو داشته باشد كه با پیمودن آن به كمال برسد و لازم است این راه را خداى حكیم و عادل - همانگونه كه در اختیار تمامى موجودات قرار داده است - در اختیار انسان نیز قرار دهد و او را از سر در گمى نجات دهد، ولى تفاوتى كه انسان با سایر موجودات دارد این است كه انسان مىتواند این راه رشد و كمال را بپیماید و مىتواند رها كند. 3- لطف خداوند بر مبناى قاعده لطف،(3) بر خداوند لازم است بندگان را هدایت كند و راه سعادت را به آنها نشان دهد و نزول كتابهاى آسمانى و فرستادن پیامبران، لطفى است كه از سوى خداوند شامل حال بندگان مىشود. چنانكه در قرآن مىفرماید: «انّ علینا للهدى»(4) هدایت مردم بر عهده ماست. خداوندى كه مىداند در مسیر حركت انسان، انواع راههاى منحرف وجود دارد و شیطانها كمین كردهاند و هوسها و غرائز، هر انسانى را به سمت و سویى مىكشانند و او را از راه راست منحرف مىسازند، آیا ممكن است او را بدون راهنما رها كند؟ آیا رهاكردن انسانى كه راه را نمى داند، از خداوند رحمان و رحیمى كه این همه به بندگان خود لطف دارد، شایسته است؟ بدیهى است كه اگر خداى متعال پیامبرى نفرستد، انسان راه و مسیر و هدف را گم مىكند. خداوند خود نیز در قرآن یكى از دلایل ارسال پیامبران را راهنمایى انسانها و اتمام حجّت بر آنها دانسته است. آنجا كه مىفرماید: «لو لا ارسلت الینا رسولاً فنتّبع آیاتك من قبل أن نذّل و نخزى»(5) و در جاى دیگرى مىفرماید: «لئلاّ یكون للنّاس على اللّه حجّة بعد الرُسُل»(6) به عبارتى دیگر اگر خداوند پیامبرانى را براى راهنمایى انسانها نفرستاده بود، آنان مىتوانستند مدّعى شوند كه خدایا! ما براى آمدن به سوى تو، نه نقشهاى داشتیم و نه راهنمایى. مسیر هم طولانى و پر مشقّت بود. دشمنان نیز فراوان و از درون و برون در كمین ما نشسته بودند، خدایا! چگونه مىتوانستیم به سوى تو بیاییم و در راه تو قدم برداریم؟ 4- جهل انسان یكى دیگر از دلایل نیاز به انبیا جهل انسان است. انسان جاهل است و جاهل نیاز به معلّم و راهنما دارد. بدون تردید اطلاع و آگاهى انسان از خود و جهان آفرینش بسیار اندك و مجهولات او بىشمار است. بشر به معلم نیاز دارد تا از مجهولات خود بكاهد و بر معلوماتش بیافزاید. ممكن است مطرح شود كه خود انسان به مرور زمان مطالب را مىفهمد و به راهنما و پیامبر نیازى ندارد، در پاسخ باید گفت: هر چند انسان به مرور زمان چیزهاى اندكى را مىفهمد، امّا این كافى نیست؛ دقت در آیه ذیل حقیقت ارزندهاى را براى ما روشن مىسازد: خداوند مىفرماید: «و یعلّمكم مالم تكونوا تعلمون»(7) چیزهایى را كه نمىتوانستید بفهمید و درك كنید خداوند به شما مىآموزد. این آیه نمىفرماید: چیزهایى را كه نمىدانستید به شما مىآموزد؛ بلكه به این نكته عنایت دارد كه چیزهایى وجود دارد كه شما نمىتوانید بفهمید و درك كنید! راستى چگونه با علم و فكر بشر مىتوان به حوادث عالم برزخ و قیامت پى برد، آیا این، جز از راه انبیا ممكن است؟ علاّمه طباطبایى (ره) مىفرمودند: من براى فضلاى قم دو دوره درس فلسفه گفتم، در هر دوره به بحث معاد كه رسیدم متوقّف شدم. چون اصل معاد را با استدلالهاى فلسفى مىتوان ثابت كرد، امّا بدون استفاده از وحى و رهنمود پیامبران چگونه مىتوان از حوادث آن سخن گفت؟ 1) خلق لكم». بقره، 29، «متاعا لكم». نازعات، 33. 2) سخر لكم». جاثیه، 13. 3) قاعده معروف در علم كلام كه نبوّت عامّه را بدان اثبات مىكنند. 4) سوره لیل، آیه 12. 5) طه، 134. 6) نساء، 165. 7) سوره بقره، آیه151. |
|
|
نام کتاب: اصول عقائد اسلامی (معاد) |
|
نویسنده/مترجم: حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی |
|
|
زبان کتاب: پارسی |
|
|
فرمت کتاب: PDF |
|
|
تعداد صفحات کتاب: 188 صفحه |
|
|
ناشر: مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن | وب سایت: qaraati.ir |
|
|
حجم کتاب: 1.14 Mb |
|
|
دانلود کتاب |
توضیحات: این كتاب به یکی از اصول اعتقادات اسلامی بنام معاد می پردازد... |
|
مشاهده آنلاین کتاب |
مشاهده قسمتی از کتاب:
| خصوصیّات این كتاب |
|
گرچه درباره معاد كتابهاى زیادى نوشته شده - كه خداوند به نویسندگان و خوانندگان آنها اجر بزرگ مرحمت كند - امّا این كتاب داراى ویژگىهایى است، از جمله:
1- حدود هفتصد آیه قرآن و سیصد حدیث از منابع معتبر شیعه و سنّى در این كتاب آمده است، لذا 95 درصد این كتاب را قرآن و حدیث تشكیل مىدهد و این به خاطر آن است كه غیر از اصل معاد كه باید با دلیل عقل ثابت شود، براى آشنایى با خصوصیات آن جز راه وحى راه دیگرى نداریم.
2- سادگى بیان و قلم كه آن هم لطف خداست، ضمناً یادآورى مىشود كه آیات و روایات كمى آزاد ترجمه شده است و در بیان مثلها چون عنایت به فهم عموم بوده، از زشت و زیبایى آن پروا نكردهایم.
3- از آنجا كه در كلاسدارى نیاز به مطالب دستهبندى شده مىباشد، این كتاب براى معلّمان و همكاران كمك خوبى مىتواند باشد، زیرا مطالب آن به سبك كلاسدارى تنظیم شده است.
4- علاوه بر مثلهاى بسیار مفید و دستهبندىهاى سودمند، مطالب جدیدى با الهام از آیات قرآن در این كتاب آمده است.
اگر از این كتاب بهرهاى بردید، به رهبران آسمانى درود بفرستید كه با بیان وحى راه ما را روشن كردند و از علمایى یاد كنید كه در طول قرنها با خون دل در حفظ میراث انبیا كوشیدند و باید ثواب كارمان را (اگر ثوابى داشت) به روح شهدایى نثار كنیم كه با خون پاكشان زمینه نشر اینگونه مسائل را در شعاع وسیعى فراهم كردند.
با سلام به تمام انبیا مخصوصاً پیامبر عزیز اسلام و دوازده امام معصوم و جانشینان بر حقّ آن بزرگواران و سلام بر امام عزیز رهبر كبیر انقلاب اسلامى ایران و سلام بر اساتیدى كه در خدمتشان درس خواندم و سلام بر شهدا و اسرا و مفقودین جنگ تحمیلى و تمام كسانى كه برگردن ما حقّ دارند، این مقدّمه را به پایان برده و از خداوند متعال پیروزى حقّ بر باطل و مستضعفان بر مستكبران را خواهانم.
خدایا! فهمِ صاف، قلمِ روان، بیانِ ساده و قصد قربت به ما مرحمت فرما تا بتوانیم این كتاب را همان گونه كه مورد رضایت تو است به پایان برسانیم.
خدایا! این كتاب را ذخیره آن روزى قرار ده كه در پیرامونش گفتگو كردهایم.
محسن قرائتى
9/1/63
|
| جایگاه معاد |
|
معاد، در عقل و فطرت هر انسانى جایگاه قابل توجّهى دارد، زیرا كیست كه نپرسد و یا نخواهد بداند كه آینده انسان و جهان چه مىشود؟ پایان عمر و تلاش ما به كجا مىرسد؟ نتیجه و هدف از زندگى چیست ؟ آرى این سؤالها براى همه مطرح است.
در پاسخ به این سؤالها دو جواب داریم:
الف: تمام ادیان الهى با استدلالى كه در آینده بیان خواهیم كرد، آینده جهان و انسان و نتیجه كارها و تلاش او را بسیار روشن وامیدوار كننده و روح بخش مىدانند، قرآن مىگوید : «و أنّ اِلى ربّك المنتَهى»(1) همانا نهایت و پایان به سوى پروردگارت مىباشد.
ب: مكتبهاى مادّى، آینده جهان و انسان را بنبست، تاریك، فانى و نیستى مىدانند و این دید بسیار خطرناك و یأسآور است، علاوه بر این چنین مكتبهایى هیچ گونه دلیل علمى هم براى عقیده خود ندارند.
قرآن دراین باره مىفرماید: «و قالوا ما هِىَ الاّ حیاتُنَا الدُّنیا نَموتُ و نَحیى و ما یُهلكُنا الاّ الدّهر و ما لَهم بِذلكَ مِن عِلمٍ اِنْ هم الاّ یَظنُّون»(2)
كسانى كه ایمان به قیامت ندارند گفتند: زندگى جز همین چند روز دنیا نیست كه ما هم در آن مرگ وحیاتى داریم وبعد هم روزگار ما را نابود مىكند.
ولى این انكار و گفتهها روى علم و دلیل نیست، بلكه تنها یك سرى وَهم و خیالى باطلى است كه آنها دارند.
1) سوره نجم، آیه 42. 2) سوره جاثیه، آیه24. |
|
|
نام کتاب: اصول عقائد اسلامی (عدل) |
|
نویسنده/مترجم: حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی |
|
|
زبان کتاب: پارسی |
|
|
فرمت کتاب: PDF |
|
|
تعداد صفحات کتاب: 59 صفحه |
|
|
ناشر: مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن | وب سایت: qaraati.ir |
|
|
حجم کتاب: 419.87 Kb |
|
|
دانلود کتاب |
توضیحات: در این كتاب به دومین اصل اعتقادى نزد شیعه یعنى عدل الهى مىپردازیم ... |
|
مشاهده آنلاین کتاب |
قسمتی از متن کتاب:
| چرا عدل از اصول است؟ |
|
با اینكه خدا صفات زیادى دارد - از قبیل رحمت، حكمت، قدرت، خالقیّت، علم و... - چرا تنها عدل از اصول دین شمرده شده است؟
پاسخ: این انتخاب، هم ریشه تاریخى دارد و همریشه سیاسى. ریشه تاریخى آن به قرون اولیه اسلام بر مىگردد. آن گاه كه گروه كوچكى از مسلمانان - فرقه اشعرى - عادل بودن خدا را لازم نمىدانستند و مىگفتند: هر كارى كه خدا خواست و انجام داد همان درست است، گرچه از نظر عقل از كارهایى باشد كه مسلّماً قبیح و زشت و ستم محسوب شود! مثلاً مىگفتند: اگر خداوند امیرمؤمنان علىعلیه السلام را به دوزخ و قاتل او - ابن ملجم - را به بهشت ببرد مانعى ندارد. ولى ما این منطق را نمىپذیریم و طبق منطق عقل و آیات قرآن مىگوییم تمام كارهاى خدا حكیمانه است و هرگز كارى كه ظلم و قبیح باشد از او سر نمىزند. البتّه خدا بر هر كارى قدرت دارد، امّا كار خلاف حكمت نمىكند؛ چنانكه ما قدرت داریم چشم خود را كور كنیم ولى چنین نمىكنیم چون این عمل، حكیمانه نیست، پس استفاده از قدرت مربوط به آن است كه عمل با عدل وحكمت و وعدههاى قبلى هماهنگ باشد. خدایى كه وعده داده است مؤمنان را به بهشت و فاسقان را به دوزخ ببرد اكنون اگر خلاف كند، خلف وعده مىشود واین عمل، قبیح است و هرگز خداوند كار زشت نمىكند. ما كه مىگوییم: خدا ظلم نمىكند قدرت او را محدود نكردهایم بلكه این حكمت است كه موجب مىشود قدرت در جاى مناسب به كار گرفته شود. و امّا ریشه سیاسى آن به دوران بنىامیّه و بنىعبّاس برمىگردد، آنها براى آن كه با اعتراضات و شورشهاى مردمى مواجه نشوند، این گونه تبلیغ مىكردند كه همه چیز به خواست خداست و كسى حقّ ندارد در برابر اراده خدا حرفى بزند. اگر ما حاكم شدهایم به خواست خدا بوده و كسى حقّ اعتراض ندارد، زیرا آنچه بر جهان حاكم است جبر است و انسان هیچ اختیارى ندارد و این جبر مورد رضایت خداست و چون رضاى خدا در آن است پس هركارى كه او انجام دهد عدل است. در واقع این نظریّه پشتوانه سیاسى خوبى براى بنىامیّه و استمرار حكومت و ریاستشان بود. |
| معنى و مفهوم عدل |
|
واژه عدل در لغت در مقابل ظلم و جور آمده و به معناى قراردان هرچیز در جاى خود و یا انجام دادن هركارى به نحو شایسته است. چنانكه حضرت علىعلیه السلام مىفرماید: «العدل یضع الامور مواضعها»(4) عدل است كه هر امرى را در جایگاه خودش قرار مىدهد.
اینكه مىگوییم خداوند عادل است، یعنى هم در نظام تكوین و طبیعت هر چیزى را تحت نظامى خاص و مناسب آفریده است، «بالعدل قامت السموات و الارض»(5) و هم در عالم قانونگذارى و تشریع، تمام قوانین او عادلانه و به جا و با هدف خلقت هماهنگ بوده و هیچ گونه تبعیض و تفاوت ناروایى در آن قرار نداده است. چنانكه حضرت على علیه السلام مىفرماید: «و ارتفع عن ظلم عباده و قام بالقسط فى خلقه و عدل علیهم فى حكمه»(6) خداوند از ستم بر بندگان خود منزّه است و درباره آفریدگان خود به عدل رفتار مىكند و در مورد آنان به عدل حكم مىكند. بنابراین مقتضاى عدل الهى این است كه خداوند هر انسانى را به اندازه استعدادش مورد تكلیف قرار دهد، «لا یكلّف الله نفساً الا وسعها»(7) و سپس با توجّه به توانایى و تلاش اختیارى وى درباره او قضاوت كند، «و قضى بینهم بالقسط و هم لا یظلمون»(8) و سرانجام پاداش یا كیفرى در خور كارهایش به او عطا فرماید. «فالیوم لا تظلم نفس شیئاً و لاتجزون الا ما كنتم تعملون»(9) 4) نهجالبلاغه، حكمت 437. 5) تفسیر صافى، ذیل آیه 7 الرّحمن. 6) نهجالبلاغه، خطبه 185. 7) سوره بقره، آیه 286. 8) سوره یونس، آیه 54. 9) سوره یس، آیه 54 . |
|
|
نام کتاب: اصول عقائد اسلامی (امامت) |
|
نویسنده/مترجم: حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی |
|
|
زبان کتاب: پارسی |
|
|
فرمت کتاب: PDF |
|
|
تعداد صفحات کتاب: 72 صفحه |
|
|
ناشر: مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن | وب سایت: qaraati.ir |
|
|
حجم کتاب: 402.32 Kb |
|
|
دانلود کتاب |
توضیحات: در این كتاب به چهارمین اصل اعتقادى نزد شیعه یعنى عدل الهى مىپردازیم ... |
|
مشاهده آنلاین کتاب |
مشاهده قسمتی از کتاب:
| امامت از اصول دین است |
|
«امام» به معناى پیشوا و جمع آن «ائمّه» است. در حقیقت به آنچه از او پیروى مىشود امام مىگویند؛ خواه كتاب باشد یا انسان، حق باشد یا باطل.(1)
1) مفردات راغب. |