راسخون

بررسی عید غدیر خم-عید ولایت و امامت

babak110 کاربر طلایی3
|
تعداد پست ها : 4259
|
تاریخ عضویت : مهر 1391 

13

 

باید بگوییم که خوشبختانه به خاطر جوامع حدیثی غنی و پاکیزه ای که امامان شیعه علیهم السلام نزد ما به جای نهاده اند، علمای ما همچون علامه امینی ها و سید شرف الدین ها، به لطف خدا و با مجاهدت های بی نظیر خود توانسته اند همه سؤالات و شبهات مخالفان عصر خود را به بهترین وجه پاسخ دهند؛ و اینک در عصر حاضر این امر بر دوش یکایک ماست؛ که اگر در مسیرآموزه های قرآن و اهل بیت علیهم السلام ( ثقلین ) به درستی قدم برداریم، همه سؤالات مخالفان را با دلایل متقن و استوار، پاسخ خواهیم داد.

 

babak110 کاربر طلایی3
|
تعداد پست ها : 4259
|
تاریخ عضویت : مهر 1391 

 

باید عرض کنیم که اولاً  آنان در شرایطی نبودند که بتوانند هر چه در سینه دارند، آزادانه برای همه مردم بیان نمایند. اما به  برخی یاران خود مطالبی در قالب دعا یا حدیث یا رفتاری که حاکی از نفرت و نارضایتی از آنان باشد، آموخته اند. ثانیاً شما ببینید، در حالیکه امیر المؤمنین(علیه السلام) صریحا آنان را لعن نکرد، چه رفتاری با ایشان و همسر عزادارشان داشتند؟ چه بلوایی در کربلا بپا کردند؟ ائمه دیگر را چگونه به شهادت رساندند؟ حال اگر آشکارا به لعن می پرداختند، همین مهلت کوتاه زندگیشان را نیز کوتاهتر می کردند و شیعیانشان را بیشتر در فشار و رنج قرار می دادند و همین مقدار از میراث پیامبر هم به دست ما نمی رسید. ثالثاً صرف داشتن ارتباط خانوادگی، دلیل بر رضایت و تأیید طرف مقابل نیست. چه بسا همه ما اقوامی داریم که رفتار و گفتار و پندار آنان مورد تأیید ما نیست اما ناچار به ارتباطیم یا مردانی که از همسران خود راضی نیستند اما ناچار به ادامه زندگی با آنانند. قرآن نمونه هایی از این دست دارد مانند همسر لوط و همسر نوح (سوره تحریم/10

 

babak110 کاربر طلایی3
|
تعداد پست ها : 4259
|
تاریخ عضویت : مهر 1391 
15
 

در منابع معتبر آمده که اصل ماجرای یمن و مسئلۀ حضرت علی علیه السّلام با آن افراد از این قرار بوده: اختلاف بر سر پارچه هایی بوده که حضرت در مأموریت خویش از ملّت نجران طبق قرارداد روز مباهله به عنوان جزیه گرفته بودند و آن عدّه بدون اجازه رسول خدا و امیرمؤمنان علیهم السلام پارچه ها را میان خود تقسیم کرده بودند و به عنوان لباس احرام بر تن کرده بودند. حضرت تمام پارچه ها را از آنان باز گرفتند و عدل بندی کردند و در مکه تحویل رسول خدا صلی الله علیه و آله دادند. همراهان حضرت از عملکرد حضرت علی علیه السلام ناراحت شدند و شکایت نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) بردند. پیامبر در جواب آنها فرمودند: «از بدگویی دربارۀ علی دست بردارید، او در اجرای دستور خدا محکم و جدّی است و اهل تملق و مداهنه نیست.»
علامه امینی در الغدیر ج1 ص 384 و 399 به نقل از کتب اهل سنت در ادامه همین ماجرا آورده که پیامبر صلی الله علیه وآله خطاب به یکی از شاکیان فرموده اند: «یا بریدة! الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ من کنت مولاه فعلی مولاه. لا تقع یا بریدة فی علی فان علیا منی و انا منه و هو ولیکم بعدی» ای بریده! مگر من به مؤمنین اولی و برتر از خودشان نیستم؟ و بر آنها ولایت ندارم؟ هرکه را من مولای او هستم، پس علی مولای اوست. ای بریده! در مورد علی(علیه السّلام) بدگویی مکن. چراکه علی از من و من از اویم و او سرپرست شما بعد از من است. می بینیم:
اولاً، روح حاکم بر سخنان پیامبر صلی الله علیه وآله در این ماجرا تأیید همه جانبه امیرمؤمنان علیه السلام است به عنوان فردی که در غیاب ایشان دقیقاً و بی کم و کاست فرامین الهی را اجرا می کند و بر همۀ مؤمنان ولایت دارد و لذا کسی نباید نسبت به داوری های او اعتراضی داشته باشد و بدگویی او را کند. آیا این ماجرا خود گواه بر شایستگی او بر امر خلافت و جانشینی نیست؟ آیا در اینجا هیچ سخنی از خلافت و جانشینی ایشان به میان نیامده است؟
ثانیاً، ماجرای فوق مناقض واقعه غدیر نیست. بلکه نوعی تنبیه و تأکید بیشتر بر امامت و ولایت علی علیه السلام و پاسخی بر اعتراضات مخالفان است. و حتی شاهد و دلیلی محکم بر معنای سرپرستی و اولی به تصرف بودن علی علیه السلام است.(دقت کنید)
ثالثاً، حدیث غدیر در بسیاری از کتب عامه به عنوان یکی از وقایع تاریخی مسلم روایت شده و افرادی همچون اصمعی، ابن سکیت، اندلسی، جاحظ، سجستانی، بخاری، ثعلبی، ذهبی، ابن حجر عسقلانی، تفتازانی، ابن اثیر، قاضی عیاض، باقلانی درکتب خویش نقل کرده اند. برای آگاهی بیشتر از اسناد حدیث غدیر و قرائن معنوی و لفظی آن، به کتاب الغدیر مرحوم علامه امینی ج1 ص12 تا 151، 294 تا 322، 370 تا آخر مراجعه کنید.
چگونه است که حدیث غدیر با اینهمه تواتر از طریق مخالف و موافق صحت ندارد، اما روایتی را که شما با تغییر و تبدیل نقل کرده اید، قطعی و مسلّم گرفته اید؟!

 

babak110 کاربر طلایی3
|
تعداد پست ها : 4259
|
تاریخ عضویت : مهر 1391 
16
 

ماجرا از این قرار بوده که پیش از آغاز جنگ، شماری از مشرکان به سراغ حوضچه آب که در اختیار مسلمانان بوده، آمدند. برخی از مسلمانان قصد طرد آنان را داشتند ولی پیامبر اسلام(صل الله علیه و آله) مانع این کار شدند و اجازه نوشیدن آب را به آنها دادند. (نقل از کتاب تاریخ سیاسی اسلام نوشته رسول جعفریان ج1 ص 430.

شاید منشأ این شبهه برای شما فیلم «محمد رسول الله» است. متأسفانه ممانعت رسول خدا صلی الله علیه و آله در فیلم نشان داده نشده است و ماجرا را وارونه به تصویر کشیده است.

 

babak110 کاربر طلایی3
|
تعداد پست ها : 4259
|
تاریخ عضویت : مهر 1391 
17
 

دوست عزیز، اولاً باید بدانی که اساساً نفس شرکت یاعدم شرکت درجنگ و یا حتی مشورت دادن، دلیل بر موافقت یا مخالفت فرد با حکومت نیست. چه بسیار افرادی که به اجبار در جنگ حاضر می شوند یا به خاطرداشتن عذری به جنگ نمی روند یا بنا بردلایلی به مخالف خود مشورت می دهند. باید شواهد دیگری در موافقت یا مخالفت یافت. مثلاً کلمات صریح امیرالمومنین علیه السلام خود گواه بر نارضایتی ایشان از دستگاه حاکمه است. به عنوان نمونه می توان به خطبه معروف شقشقیه اشاره کرد.

ثانیاً هیچ گزارش موثقی مبنی بر شرکت امیرالمومنین علیه السلام درجنگهای خلفا وجود ندارد. حتی خلیفه دوم به خاطر جلوگیری از نشر احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه خروج مهاجران را از مدینه نمی داد و به آنان می گفت: بیشترین ترس من پراکنده شدن شما در شهرهاست. شعبی مورخ مورد اعتماد اهل سنت می نویسد: اگر کسی از مهاجران اجازه جنگ می خواست به او می گفت: همین که همراه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) جنگ کردی تو را کافی است.(تاریخ خلفا- رسول جعفریان ص 71و72)

 

babak110 کاربر طلایی3
|
تعداد پست ها : 4259
|
تاریخ عضویت : مهر 1391 
18
 

1-ایمان و اعتقاد به وجود امام غائب علیه السلام مبتنی بر آیات و روایات است. دراین قسمت عقل تابع نقل است. پیامبرصلی الله علیه و آله فرموده اند:

  • بعد از من پیامبری نیست و من پیامبر خاتم هستم.

  • امام و پیشوای شما بعد ازمن، علی بن ابی طالب علیه السلام است.

  • امامان معصوم پس از من دوازده نفرند.

  • اسامی آنان به ترتیب: علی، حسن، حسین، علی(سجاد)، محمد(باقر)، جعفر(صادق)، موسی(کاظم)، علی(رضا)، محمد(تقی)، علی(نقی)، حسن(عسکری)، م ح م د (مهدی) علیهم السلام می باشد.

  • هر کس آخری ما را انکار کند گویی اولی ما را انکار کرده (مسلمان نیست).

  • برای نهمین فرزند حسینعلیه السلام (امام عصر عج) دو غیبت(صغری و کبری) است.

  • او روزی ظهور خواهد کرد و جهان پر از ظلم و جور را پر از عدل و داد خواهد کرد.

2- از مهمترین نشانه های حضرت، داشتن علم بیکران و قدرت الهی ایشان است که پس از ظهور، برهمگان آشکار می گردد و با ارائه بیّنات، خود را معرفی می نمایند. اما در زمان غیبت، چون بنابر ناشناخته زندگی کردن ایشان است، بیان علامت های ظاهری بی فایده است.

3- آنچه از اخبار و روایات برمی آید، مکان سکونت آن حضرت در زمان غیبت، دور از شهرهاست، اما به صورت ناشناس در میان مردم رفت و آمد دارند. چه بسا افرادی ایشان را هم می بینند ولی نمی شناسند. چون بنا، بر غیبت و پنهان زیستی است. حتّی در زمان های خاصی به مکان های مشخصی  هم می روند مانند صحرای عرفات در روز عرفه، حضور هر ساله در مراسم حج، شب های جمعه در کربلا برای زیارت جدّ بزرگوارشان و... ولی در همه حال به صورت ناشناس حاضر می شوند. البته گاهی بنا بر حکمت هایی برعده ای خاص، جلوه ای می کنند اما دوباره پنهان می شوند، که خدا روزی ما نیز گرداند. انشاء الله.

 

babak110 کاربر طلایی3
|
تعداد پست ها : 4259
|
تاریخ عضویت : مهر 1391 
9
 

در آیۀ ولایت گفته شده است که ولیّ شما خدا و رسول و مؤمنانی است که در حال رکوع زکات می دهند. در این آیه منظور آن نیست که هر کس که در حال رکوع زکات داد ولی ماست. بلکه اشاره به شخصی می کند که در آن زمان در آن حال زکات داد. اصطلاحاً این وصف را وصف مشیر می گویند. مثل اینست که بگوییم آنکه پیراهنش سفید است، مدیر مدرسه شماست. این وصف تنها برای اشاره کردن است نه آنکه مدیر بودن منوط به پوشیدن لباس سفید باشد. هیچ عاقلی چنین حکمی نمی کند.

همانطور که شما نیز اشاره کردید، عمر نیز چندین بار این عمل را انجام داد؛ تا در مورد او آیه ای نازل شود. اما به گفتۀ خودش آیه ای نازل نشد. از این گفتۀ عمر نیز استنباط می شود که خود او نیز انتظار نداشته است که این آیه در مورد او باشد. بلکه انتظار داشته تا آیه ای دیگر در شأن او نازل شود که این امر نیز صورت نگرفت. یعنی حتی او و همه مسلمانان زمان نزول آیه نیز، وصف مورد نظر در آیه را وصف مشیر گرفته اند.

 

babak110 کاربر طلایی3
|
تعداد پست ها : 4259
|
تاریخ عضویت : مهر 1391 
21 فلسفه خلقت انسان چیست و برای چه به وجود آمد؟
 

هدف، یا فعلی است یا فاعلی. این سؤال که هدف از فعل خلق کردن خدا چیست سؤال از هدف فعل است. اما اگر بپرسیم هدف خدا از خلق کردن چیست؟ این سؤال از هدف فاعل است. در مورد هدف از فعل خلق کردن، داریم که خداوند فرموده ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. یعنی من جن و انس را جز برای عبادت و بندگی کردن نیافریدم. پس هدف از خلقت انسان بندگی کردن خداست. اما در مورد هدف فاعلی که چرا خدا انسان را خلق کرده است، عقل بشر بدان راهی ندارد و چیزی در این مورد نمی توان گفت. چون هرچه بگوییم نوعی احاطه پیدا کردن به خداست و این از عقل بشر خارج است.

22 ما از کجا بدونیم دین شیعه درست است یا دین سنی ها؟ ما که در گذشته نبوده ایم.
 

در رابطه با تشخیص دین و مذهب صحیح باید از عقل، اخبار و متونی که بدست رسیده است، استفاده کرد. حضور در آن زمان دلیلی برای تشخیص صحیح نیست. چرا که انسان وقتی خود در موقعیتی قرار گیرد تصمیم گیری برایش سخت است. خداوند عقل را به جهت تشخیص راه صحیح به انسان عطا کرده است و ما باید بوسیلۀ آن و مطالعۀ منابع موجود، به بررسی مذهب صحیح و حتی دین صحیح بپردازیم. همانند قاضی که با وجود عدم حضور در هنگام وقوع حادثه، در مورد آن قضاوت می کند.