نهضت بزرگ علمى امام باقر (ع)
پس از رسول خدا، ظاهرا قرآن، به عنوان منبع اصلى شناخت مسايل عقيدتى وعبادى و سياسى، در جامعه اسلامى باقى ماند، اما از آن جا كه اين منبع ژرف نياز به مفسرانى آشنا با پيام وحى داشت و دستهاى سياست، اين مفسران واقعى (اهل بيت عليهم السلام) را در جامعه منزوى ساخته بود، با گذشت زمان، نيازهاى اعتقادى و پرسشهاى عبادى و مسايل مستحدث يكى پس از ديگرى رخ نمود و كسانى كه در جامعه به عنوان عالم و محدث شناخته مىشدند، ناگزير بايد جوابى را براى هر پرسش و مسأله تدارك مىديدند!
عدم احاطه كامل آنان بر مجموعه معارف قرآنى از يك سو، و عدم آشنايى آنان با فرهنگ ويژه وحى از سوى ديگر، سبب گرديد تا با قياس و توجيه گرى و استحسان و تكيه بر آراى شخصى و گاه احاديث بىريشه و اقوال بىاساس، عقيدهاى را ابراز كرده و يا فتوايى دهند.
بنابر اين، يكى از راههاى اساسى مبارزه با اين مشكل، بازگرداندن مردم به قرآن و هشدار دادن آنان نسبت به آراى ساختگى و غير مستند به وحى بود.
امام باقر (ع) در اين راستا مىفرمود: هر گاه من حديث و سخنى براى شما گفتم، ريشه و مستند قرآنى آن را از من جويا شويد.سپس آن حضرت در برخى سخنانش فرمود: پيامبر (ص) از قيل و قال (بگو مگو و مشاجره) و هدر دادن و تباه ساختن اموال و پرس و جوى زياد، نهى كرده است.
به آن حضرت گفته شد: اين مطالب در كجاى قرآن آمده است؟
امام باقر (ع) فرمود: در قرآن آمده است.
لاَّ خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاَحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتَغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا
(اين آيه دلالت مىكند كه بيشتر سخنان نجوايى و به درازا كشيده فاقد ارزش است، مگر سخنى كه در آن امر به انفاق يا كار نيك و يا اصلاح ميان مردم باشد) .
وَلاَ تُؤْتُواْ السُّفَهَاء أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكُمْ قِيَاماً وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُواْ لَهُمْ قَوْلاً مَّعْرُوفًا
(از اين آيه استفاده مىشود كه اموال را نبايد در معرض نابودى و تباهى قرارداد).
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِن تَسْأَلُواْ عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللّهُ عَنْهَا وَاللّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ
(و اين آيه مىنماياند كه هر سؤالى شايسته و مفيد و مثبت نيست، و چه بسا پرسشهايى كه به ناراحتى و نگرانى خود انسان بينجامد) .
امام باقر (ع) با اين شيوه، در صدد بود تا روحيه قرآن گرايى را در ميان اهل دانش و جامعه اسلامى تقويت نمايد، و از اين طريق انحراف بينشهاى سطحى و عالم نمايان خود محور را به مردم يادآور شود، چه، در برخى مباحثهها، با صراحتى فزونتر به اين نكته پرداخته است :
حسن بصرى نزد امام باقر (ع) آمد و گفت: آمدهام تا مطالبى درباره قرآن از شما بپرسم .
امام فرمود: آيا تو فقيه اهل بصره نيستى؟
پاسخ داد: اين چنين گفته مىشود.
امام فرمود: آيا در بصره شخصى هست كه تو مسايل و احكام را از او دريافت كنى؟
پاسخ داد: خير.
امام فرمود: بنابر اين، همه مردم بصره، مسايل دينشان را از تو مىگيرند؟
گفت: آرى.
امام باقر (ع) فرمود: سبحان الله! مسؤوليت بزرگى را به گردن گرفتهاى.از جانب تو سخنى برايم نقل كردهاند كه نمىدانم واقعا تو آن را گفتهاى يا بر تو دروغ بستهاند.
حسن بصرى گفت: آن سخن چيست؟
امام فرمود: مردم گمان كردهاند كه تو معتقدى خداوند امور بندگان را به خود آنان تفويض كرده است!
حسن بصرى سكوت اختيار كرده و هيچ نمىگفت!
امام باقر (ع) براى اين كه وى را به ريشه اشتباهش متوجه سازد و بنماياند كهعامل اصلى كج فهمى او، ناتوانى در فهم معارف قرآن است، برايش نمونهاى روشن آورد و گفت:
اگر خداوند در قرآنش به كسى ايمنى داده باشد، آيا براستى پس از اين ايمنى تضمين شده از سوى خدا، بر او ترسى هست؟
حسن بصرى گفت: خير، ترسى بر او نخواهد بود.
امام باقر (ع) فرمود: اكنون آيهاى را برايت مىخوانم و سخنى با تو دارم، من گمان نمىكنم كه آن آيه را به گونه صحيح تفسير كرده باشى، و اگر غلط تفسير كردهاى، هم خودت را هلاك كردهاى و هم پيروانت را.
آن آيه اين است:
وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ
شنيدهام كه گفتهاى مراد از سرزمين مبارك و امن، سرزمين مكه است؟ آيا كسانى كه براى حج به مكه سفر مىكنند مورد هجوم راهزنان قرار نمىگيرند و در مسير آن هيچ ترسى ندارند و اموالشان را از دست نمىدهند؟
حسن بصرى گفت: چرا.
امام فرمود: پس چگونه ايمن هستند و امنيت دارند؟ ! اين آيه مثالى است كه خداوند درباره ما اهل بيت رسالت، بيان داشته است.ما سرزمين مباركيم و سرزمينهاى آشكار (قرى ظاهرة) نمايندگان و فقهاى پيرو ما هستند كه ميان ما و شيعيانمان قرار دارند و مطالب ما را به آنان مىرساندند.
قدرنا فيها السير
مثالى است از حركت و كاوش علمى.
سيروا فيها ليالى و اياما
مثالى است از تهييج مردم براى كسب هماره دانش در زمينه حلال و حرام و واجبات و احكام از اهل بيت (ع) .
هر گاه مردم از اين طريق معارف دين را دريافت كنند، ايمن از شك و گمراهىاند...
اى حسن بصرى! اگر به تو بگويم جاهل اهل بصرهاى! سخنى به گزاف نگفتهام، از اعتقاد به تفويض، اجتناب كن، زيرا خداوند به دليل ضعف و سستى، تمام كارخلق را به ايشان وا ننهاده و از سوى ديگر ايشان را بناروا بر گناهان مجبور نساخته است.
نظير چنين مباحثهاى از امام باقر (ع) با قتادة بن دعامة نيز نقل شده است:
قتادة بن دعامة از محدثان و مفسران مشهور اهل سنت است و از فقهاى بصره به شمار مىآيد .
امام به او فرمود: آيا تو فقيه اهل بصرهاى؟
قتاده گفت: چنين گمان مىكنند.
امام باقر (ع) فرمود: آيا قرآن را بر اساس شناخت و علم تفسير مىكنى يا از روى ناآگاهى؟
قتادة گفت: بر اساس علم و مبانى علمى، قرآن را تفسير مىكنم.
امام فرمود: اگر براستى بر اساس علم تفسير مىكنى، از تو سؤال مىكنم كه مراد از آيه قدرنا فيها السير سيروا فيها ليالى و اياما آمنين چيست؟
قتادة نظريهاى همانند سخنان حسن بصرى ابراز داشت، و امام همان پاسخ را به او ياد آور شد.
كتاب: زندگى سياسى امام باقر (ع)ا