بانک مقالات معارف قرآن
|
قرآني نفيس از سده دهم هجري
قدير افروند – شهاب شهيري
موزه ملي ايران
شماره موزه : 4295 مشخصات اين قرآن در شماره 95 به چاپ رسيده است .
جلد قرآن
جلد چرمي «مشن قهوهاي» متن مزين به نقوش اسليمي و ترنجي درشت و دو سرترنج در ميانه آن با حاشيه نقوش بازوبندي بشيوه سوخت ضربي، و سرطبلدار با جداول زرين و تماما طلاپوش بوده است. بر روي «لولا»ي جلدقرآن، آيه شريفه «وتمت كلمة ربك صدقا و عدلا لامبدل لكلماته و هو السميع العظيم» (سوره مباركه الانعام ـ آيه 115) به ثلثي خوش نگاشته شده است. |
|
ابنبواب خطاط بزرگ كلامالله مجيد
دكتر كمال حاجسيدجوادي
ابوالحسن علي بنهلال از بزرگترين هنرمندان خوشنويس تاريخ تمدن اسلامي به حساب ميآيد. وي خط نسخ را گسترش داد و براي آن اصول جديدي وضع كرد؛ خطي كه ناسخ همه خطوط براي كتابت كلام خدا گرديد. اين خط كه در زمان ابنمقله و توسط وي اصول آن مطرح گرديد، مقبوليت يافت. ابنمقله آن را خط «بديع» ناميده بود. ميگويند خط نسخ از تركيب خط «جليل» و «طومار» يا از هر يك به صورت منفرد مشتق گرديده است. هر دو خط «جليل» و «طومار» از خط كوفي اخذ شده بود. چون اين خط براي استنساخ قرآن مجيد و كتب مختلف به جهت سهولت و راحتي خواندن و نوشتن مورد استفاده فراوان قرار گرفت، خط نسخ گفته و خوانده شد.ابنبواب توانست قواعد نويني در خوشنويسي به وجود آورد و براي نخستين بار ميزان سنجش حروف را تحت قاعده «نقطه» درآورده، آن چنان كه هزار سال است براي خوشنويسان معيار تعداد نقطهاي مشخص براي كتابت سطح و در حروف رعايت ميشود. درباره زندگي وي اطلاعات بسيار اندكي در دست است. دقيقاً نميدانيم كجا و در چه تاريخي متولد شده است الا اينكه اكثر عمر خود را در بغداد گذرانده و مدتي نيز در شيراز بوده است، اما قطعاً ايراني و شيعي بوده است. ميگويند پدرش نگهبان درب «بيتالقضاء» و يا پردهدار دربار آل بويه بوده و لذا وي را بدين لحاظ ابنبواب ميگفتند. شروع زندگي هنري وي با نقاشي در خانهها آغاز ميشود، سپس به هنر كتاب آرايي روي ميآورد و خوشنويسي را نيز آغاز ميكند. در همان زمان است كه تحصيلات ادبي خويش را ادامه ميدهد به طوري كه درمقام واعظ دربار محمد منصور بغداد نيز مدتها انجام وظيفه كرده است. وي در زبان عربي اديبي است توانا كه اشعاري از وي باقي ماندهاست. شهرت وي به آنجا ميرسد كه بهاءالدوله فرزند عضدالدوله ديلمي در روزگار آل بويه وي را كتابدار و امين كتابخانه خويش در شيراز كرده است. كتابخانه ديلمي در شيراز در قرن چهارم هجري معروفيت بسيار زيادي داشته است. ميگويند: فهرست كتابخانه وي چندين مجلد شده است. در تاريخ آمده است: ابن بواب روزي گفت كه در شيراز عهدهدار كتابخانه بهاءالدوله بودم، روزي ميان كتابها نسخهاي ديدم كه جلدي سياه داشت، آن را باز كردم، قرآني بود به خط ابنمقله، اما جزء سيام آن كامل نبود. اين قرآن را به بهاءالدوله نشان دادم و از او خواستم تا اجازه دهد تا بررسيام را به همان شيوه ابنمقله بنويسم و اگر وي نتوانست تشخيص دهد جايزهاي به من عطا نمايد. ميگويد: به كتابخانه رفتم و كاغذي كهنه را انتخاب [كردم] و مشغول كتابت گرديدم. بعد از چندي كه قرآن آماده شده بود و يك سال از اين رويداد گذشته بود، در دربار، بهاءالدوله سراغ قرآن را گرفت. به او نشان دادم، او نتوانست فرقي بين خط من و ابنمقله قايل شود و جايزهاي كه از او خواستم تعدادي برگههاي كاغذ كهنه بود كه در كتابخانه وي وجود داشت. اطلاعاتي كه از وي در دست است نشان ميدهد كه وي به لباس و آرايش موهاي خود بيتوجه و داراي لحيهاي طولاني بوده است. ميگويند: در ديوان حكومتي كاتبي بود به نام نصربنمسعود؛ روزي علي بن هلال را تصادفاً ديد و فوراً دست او را بوسيد. ابن بواب گفت: چرا دست مرا ميبوسي؟ وي جواب ميدهد به خاطر آنكه در بغداد مانند و مثل نداري، يكي اينكه در حسن خط نادره دوراني و ديگر نديدم در عمرم كسي غير از تو را كه فاصله عمامه تا لحيه آن دو ذرع و نيم باشد! با همه شهرت و تلاش و محبوبيتي كه در ميان مردم داشته از جهت معيشتي و گذران زندگي بشدت در مضيقه بوده است. ياقوت حموي صاحب معجمالبلدان ميگويد: نامهاي از وي ديدم كه به يكي از اعيان شهر نوشته بود كه چرا به وعده خود وفا نكرده و «دو دينار» به او نداده بود؟ ياقوت ميگويد: براي گرفتن دو دينار هفتاد سطر عبارت ادبي نگاشته بود. و ادامه ميدهد كه بعد از مرگ وي اين نامه 17 دينار خريد و فروش شد و قيمت آن بعد از اندكي به 25 دينار رسيد. در كتب تاريخي مطالبي است كه نشان ميدهد چگونه خط وي بعد از مرگش بسيار گرانبها و پرقيمت شده و خريد و فروش ميشده است.
اساتيد وي
ابنبواب شاگرد دو نفر استاد خوشنويس به نامهاي محمدبنعلي شيرازي سمسمائي و محمدبناسد بوده كه هر دو از شاگردان «ابنمقله» ميباشند. ميگويند: از فرزند ابنمقله نيز خط را آموخته است و آنچه راز و رمز خوشنويسي ابنمقله بوده و فرزندش ميدانسته، به او ياد داده است.
شاگردان وي
شاگردان معروف ابن بواب عبارتند از: محمدبن عبدالملك و سيد قاسم كه آنها داراي شاگرداني مانند احمد بن فضلالله تركستاني و عبدالمؤمن بنصفيالدين اصفهاني بودند و سرانجامِ آنان به اساتيد ياقوت مستعصمي متوفي به سال 698 ميرسند. يعني در شجره اجازات خوشنويسي ياقوت، عموم خوشنويسان از شاگردان ابن بواب بودهاند و در فاصله سه قرن بعد از ابنبواب، ياقوت در عالم خوشنويسي درخشيده است.
آثار باقيمانده از ابنبواب
مذكور است كه وي بسيار پركار بوده است و ميگويند توانسته است در طول مدت عمر خويش 64 قرآن مجيد استنساخ كند، اما آثار باقيمانده از وي بسيار اندك است؛ همچون: |
|
احمد علي نامور: تذهيب و خوشنويسي، مديون كتابآرايي قرآن
احمد علي نامور
احمدعلي نامور به سال 1343 درخانوادهاي آشنا با هنر خط و نقاشي در شهرستان ساري به دنيا آمد و از ابتداي دوران تحصيل تا هنگام اخذ ديپلم به كار نقاشي پرداخت و در سال 1368، به تبعيت از علاقه شديدش به اين هنر و نيز به علت آشنايي هايي كه با هنر خط و نقاشي پيدا كرده بود در يك آتليه هنري، مشغول كارآموزي شد، و در همان جا نيز به كار پرداخت و در پي آشنايي با نامداران هنر تذهيب، سعي در فراگيري اين رشته كرد كه با سعي و كوشش فراوان موفق هم شد. شركت در نمايشگاههاي نگارگري دو سالانه نقاشان ايران در موزه هنرهاي معاصر و نمايشگاه قرآن كريم و شركت در همايش نگارش قرآن در يك روز كه از سوي صدا و سيما برگزار شد، از عمده فعاليتهاي او محسوب ميشود.
ابتدا، در خصوص سير تكاملي هنر تذهيب در ايران و اروپا توضيحاتي براي خوانندگانمان بدهيد؟
سابقه كار تذهيب در ايران به دوره ساسانيان ميرسد. زماني كه مسلمانان عرب به ايران مسلط شدند، اعراب موتيفهايي به نام اربسك داشتند و موتيفهايي كه ايرانيان از آنها استفاده ميكردند به نام ختايي شهرت داشت.حركات ختايي از چين به ايران وارد شده بود و ايرانيان خيلي خوب توانستند اين دو نوع حركت را با هم تلفيق كنند و در اين حركات تغيير و تحولاتي به وجود آورند و در اين زمان بود كه كار تذهيب آغاز شد. اين شيوه را ميتوان در دورههاي تيموري، صفوي، قاجار و حتي در حال حاضر مشاهده كرد. در حقيقت اوج كار تذهيب در دوران تيموري و صفوي بود كه به شكل بارزي خود را نشان داده و بعد به تدريج افول پيدا كرده است. كار تذهيب در اروپا به دوران بيزانس و رنسانس برميگردد. اگر در معماريهاي آن دوران دقت شود، ملاحظه ميگردد خيلي شبيه معماريهاي اسلامي است. در حقيقت اروپائيان طي سفرهايي كه به ايران داشتند، تحت تاثير هنر تذهيب ايرانيان قرار گرفتند و از اين طريق تذهيب از ايران به اروپا انتقال يافت.
هنر تذهيب با هنرهاي ديگر چه تفاوتي دارد؟
كار تذهيب در حقيقت سواي كار خوشنويسي و طراحي است. به اين دليل كه در نقاشي يا طراحي فرد ميتواند يك كار خوب و مطلوب ارائه كند، ولي در تذهيب دقت و ظرافت خاصي لازم است. به طور نمونه، نقش رنگ در تذهيب بسيار مهم است. چيدن رنگها در كنار هم بايد طوري باشد كه بتواند بيننده را جذب كند. فرد نميتواند هر رنگي را در تذهيب به كار ببرد. در حالي كه در نقاشي يا طراحي ميتوان از هر رنگي استفاده كرد.
با توجه به اينكه گفتيد رنگ در تذهيب اهميت زيادي دارد، اين پرسش به وجود ميآيد كه معمولاً در هنر تذهيب از چه رنگهايي استفاده ميشود؟
رنگهاي اصلي و سنتي تذهيب عبارت است از طلا، لاجورد، مشكي و قرمز اما اكنون از رنگهاي ديگر نيز استفاده به عمل ميآيد كه همين امر باعث شده سبكهاي مختلف كار مشخص شود به عنوان نمونه، در دوران صفوي و تيموري خلاصه بودن رنگها مشخصه زمان توليد به شمار ميآيد و تذهيبهاي ادوار بعد ويژگيهاي ديگري دارد كه عامل شناسايي آنها محسوب ميشود.
چه ارتباطي بين هنر خوشنويسي و تذهيب وجود دارد؟
قرآن كريم در گذشته به شيوههايي بسيار عالي كتاب آرايي ميشد، كه در حال حاضر كمتر به آن شيوهها توجه ميشود. ارتباط خوشنويسي و تذهيب كه ميتوان گفت مديون كتاب آرايي قرآن است از همان ايام شكل گرفته، به اين نحو بود كه هنرمند خوشنويس بخشي از آيات قرآني را مينوشت و هنرمند تذهيب كار آن را تزيين ميكرد. از تذهيب، علاوه بر خوشنويسي در كار گل و مرغ و مينياتور هم استفاده ميشود در حقيقت تذهيب يك هنر مستقل است كه هم به همراه خوشنويسي و هم به تنهايي يك اثر زيباي هنري به شمار ميرود.
شما در هنر تذهيب از چه شيوهاي استفاده ميكنيد؟
چون در كار تذهيب با استاد سالكي كار ميكنم سعي دارم پيرو شيوه ايشان باشم شيوهاي كه نزديك به شيوه دوران تيموري است.
جز ايران چه كشورهاي ديگري در زمينه تذهيب شناخته شدهاند؟
ايران به عنوان يك كشور اسلامي در زمينه كارهاي هنري اسلامي شناخته شده و بيشتر از هر چيز در زمينه آرايش قرآن موفق بوده است و با وجودي كه طي ساليان اخير هنر تذهيب در ايران افول كرده، كشورمان همچنان پيشتاز اين هنر است. كشورهاي مسلمان ديگر كمتر در زمينه تذهيب فعاليت داشتهاند. هنرمندان كشور تركيه هنر تذهيب را از ما اقتباس كردهاند و كشورهايي مثل عربستان، مالزي و اندونزي كتاب آرايي بسيار خلاصهاي دارند.
هنرمندان تذهيب كار با چه مشكلاتي مواجه هستند؟
مشكل در رابطه با هر كاري وجود دارد و در زمينه تذهيب مشكل اصلي اين است كه كارهاي تذهيب كاران معرفي و عرضه نميشود و چون اين كار نياز به حمايت مسئولان دارد، مسئولان بايد نوعي ارتباط غني فرهنگي بين تذهيب كاران در داخل و خارج كشور به وجود آورند. تا ضمن اين ارتباطات، تذهيب كاران با همديگر آشنا شوند و كارهايشان نيز به كشورهاي ديگر معرفي و در معرض ديد عموم قرار گيرد و پيشنهادم آن است كه دولت نمايشگاههايي براي معرفي اين هنر و هنرمندان آن در داخل كشور و ديگر نقاط جهان برگزار كند.
تاكنون در چه نمايشگاه هايي شركت كردهايد؟
در همايش يك روزه قرآن كريم كه توسط صدا و سيما برگزار شد، جزء 60 نفري بودم كه در كار تذهيب قرآن كريم شركت داشتند. در اجلاس سران كشورهاي اسلامي نيز يك كار قرآني ارائه دادم كه در آن سعي كرده بودم سبك مكتب تيموري رعايت شود. همچنين امسال در نمايشگاه بين المللي قرآن كريم تهران خطي طراحي كردم كه در انجام آن از اساتيد خوشنويسي الهام گرفته و با كار تذهيب آن را آراستهام كه چون تصويرش بر روي جلد شماره 99 نشريه گلستان قرآن به چاپ رسيده احتمالاً بسياري از خوانندگان شما آن را ديدهاند و نيز، در همين نمايشگاه يك شمسه ارائه دادم كه در آن از حركتهاي اسلامي استفاده شده بود. |
|
الكتابة في المجال القرآني
بشير البحراني
قال الله تعالى في محكم كتابه الحكيم: {ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ}. |
|
يادگاري ارزشمند از قرن نهم قمري قرآن به خط كوفي ايراني
قدير افروند ـ شهاب شهيري
«كوفي ايراني» يكي از اقلام خط كوفي است كه از اواخر سده سوم هجري و اوائل سده چهارم با اعمال ذوق و سليقه وتفنن و بدعت خراسانيان، در اين نقطه از ايران اسلامي شكل گرفت و در طول قرون چهارم وپنجم قمري به اوج شكوفايي رسيد وتقريباً در اكثر مراكز و كانونهاي فرهنگي و هنري آن زمان ايران از توس، نيشابور، بلخ و غزنه در شرق گرفته، تا دامغان، كرمان، همدان، ري واصفهان در غرب مورد استفاده كاتبان و خوشنويسان قرار گرفت و اين همان خطي است كه با آمدنش سنت استفاده از ورق پوست براي كتابت قرآن كريم نيز، منسوخ شد واز آن پس استفاده از كاغذ براي اين مهم رواج يافت.
معرفي نسخه
قسمتي از قرآن (نصف القرآن) به خط كوفي ايراني
علايم و تقسيمات قرآن
علايم پايان آيات به صورت نقطهاي درشت و پر رنگ صورتي است. علاوه بر آن كلمه «قف» نيز به خط نسخ در پايان هر آيه بالاي خط كرسي و روي آخرين كلمه هر آيه به صورت مورب نوشته شده كه شايد متاًخرتر از كتابت متن باشد.
جلد قرآن
جلد چرمي «ميشن» اين قرآن عليرغم كهنگي و فرسودگي، همچنان از زيبايي و تكلف و تنوع نقش قابل ملاحظهاي برخوردار است. رويه «لت» اول جلد با جداول و قابهاي متعدد محيط برهم و با نقوش زنجيرهاي و مسبك گياهي و نقش اصلي متن، كتيبه «الملك/ لله» در دو قاب مجزا به شيوه ضربي تزيين شده كه بخشي از اين دو كلمه براي جبران پيشروي سر طبله بر روي جلد، عيناً بر روي آن هم نقش شده است. با اين وصف وقتي سر طبله بر روي لت اول جلد قرار ميگيرد، همچنان كتيبه و نقش خوانا و كامل جلوه ميكند. رويه لت ديگر جلد، با همان نقوش و حتي متنوعتر ولي فاقد كتيبه، تزيين شده است. |
|
مروري بر زندگي ابنبواب، خوشنويس و كاتب قرآن كريم
حميدرضا افسري
ابوالحسن علي بن هلال خوشنويس و مذّهِب مشهور كه در حدود نيمه دوم قرن چهارم تا اوايل قرن پنجم (سال 413ق/ 1022م) ميزيسته است؛ شهرتش به ابنبواب به اين جهت است كه پدرش دربان آل بويه بود1. ابوالفضل بن خيرون وي را از اهلسنت دانسته اما قاضينورالله شوشتري او را در شمار شيعيان آورده است؛ اينكه سيدمرتضي در مرگ او مرثيه گفت ميتواند رأي قاضي نورالله را تقويت كند بههرحال وي را به پارسايي و امانت ستودهاند2. وي علاوه بر خوشنويسي و تذهيب در زمينههاي ديگر از جمله وعظ و خطابه3، تعبير رويا4 و شاعري5 اهتمام داشته است. قصيده رائيه در ادوات خوشنويسي از آثار منظوم ابنبواب است6.
پاورقيها:
1 - ابن تغربردي، يوسف، النجوم الزاهرة محاسن مصر و القاهره، قاهره، جلدچهارم، ص257؛ ابن خلكان، احمدبن محمد، وفياتالاعيان، به كوشش احسان عباس، بيروت 1971 - 1972 م، جلد3، ص342. 2 - فكرت، محمد آصف، «ذيل ابن بواب»، دايرةالمعارف بزرگ اسلامي، تهران، 1374. 3 - ذهبي، محمدبن احمد، سير اعلامالنبلا، به كوشش شعيب الارنوءوط و ديگران، بيروت، 1403ق، جلد3، ص316. 4 - همان، صص 316 و 317. 5 - ياقوت، معجمالادبا، مصر، 1355 - 1357، جلد 15، صص125 - 127. 6 - حاجيخليفه، كشفالظنون، استانبول، 1941م، جلد دوم، ص1339. 7 - اصفهاني، حبيباله، تذكره خط و خطاطان، تهران، 1369، ص57. 8 - ذهبي، همان، جلد 17، ص316. 9 - فكرت، محمدآصف، «ذيل ابن بواب»، دايرةالمعارف بزرگ اسلامي، تهران، 1374. 10 - ابن خلكان، همان، صص 342 و 343. 11 - قلقشندي، احمدبن علي، صبحالاعشي، قاهره، 1383، جلد 3، ص13. 12 - قاضي احمدقمي، احمدبن حسين، گلستان هنر به كوشش احمد سهيلي، تهران، 1352، صص17 و 18. 13 - فكرت، محمدآصف، همان كتاب، همان ماده. 14 - همان. 15 - عالي، محمد، «ابنبواب (علي بن هلال)»، كتاب ماه، سال اول، شماره 12، صص66 و 67. 16 - جبوري، تركي عطيه عبود، الخط العربي الاسلامي، به كوشش علي خاقاني، بغداد، 1359ق، ص165. 17 - ياقوت، همان، صص 121 و 122. 18 - قلقشندي، همان، ص14. 19 - ذهبي، همان، جلد 18، ص480. 20 - ذهبي، همان، جلد 17، ص56. 21 - فكرت، محمد آصف، همان كتاب، همان ماده. 22 - عالي، محمد، همان، ص67. 23 - فكرت، محمدآصف، همان كتاب، همان ماده. |
|
نسخه هاي كهن كلام الله
كاظم مدير شانه چي
تاكنون در خصوص هيچ كتابي به اندازه قرآن سخن گفته نشده و پيرامون آن، كتاب و مقاله نوشته نشده است، زيرا اگرچه تورات و انجيل به زبانهاي بيشتري ترجمه شده، ولي از لحاظ مباحث مختلف و تفسيرهاي متعدد و جهات عديدهاي كه در اطراف قرآن از ديرزمان به رشته تحرير و تأليف درآمده، قرآن بر ساير كتابهاي مقدس پيشي دارد و حتي از لحاظ فزوني نسخههاي منتشره ميتوان قرآن را بر ساير كتب مقدم دانست. زيرا مسلمانان را عقيده بر آن است كه نوشتن و خواندن قرآن و حتي نگاه كردن به خط مصحف، ثواب دارد و به همين جهت كساني را ميشناسيم كه در عمر خود بيش از صد قرآن با سر انگشت همت و به انگيزه درك ثواب نوشتهاند و چهبسا كساني كه صدها قرآن خريداري و براي تلاوت به اماكن مقدسه و متبركه هديه كردهاند و اگر رسمي را كه بين ايرانيان در تلاوت جزوههاي قرآن در مجالس ختم وجود دارد و به همين انگيزه كتابت و خريداري شده، و وقف سي جزء و شصت پاره و صدوبيست پاره معمول است بر تعداد قرآنهاي تمام اضافه كنيم، عددي حيرتآور در قرآنهاي دستنويس و چاپي ملاحظه خواهد شد. چنانكه رسم عمّجزء در مكتبخانههاي سابق و شمار عمّجزءهايي كه نوباوگان مسلمان طي مدت آموزش قرآن اوراق ميكردند، شمار قرآنهاي منتشره را به گزافه بيشتر مانند ميكند تا به حقيقت.
آغاز سوره يونس
قرآن جامعي براي خود بنويسند. در اين سه قرآن (چنانكه نقل شده است) ترتيب بعضي سورهها مطابق ترتيب معمول در قرآنهاي موجود نيست و بين هر يك با ديگري نيز، در ترتيب اختلاف است. ولي نام سورهها در هر سه قرآن با اختلاف اندكي وجود دارد.
آغاز سوره القيامه
مؤلف التمهيد نوشته است: نخست زيدبن ثابت با تني چند به اين كار آغاز كردند ولي بعداً ابيبن كعب عهدهدار قرائت و زيد متعهد كتابت شد و قرآن بدين ترتيب جمعآوري شد و مجموعه مزبور نزد ابوبكر و پس از وي نزد عمر، موجود و مرجع مردم بود. پس از درگذشت عمر قرآن نزد دخترش حفصه (همسر رسول اكرم) نگهداري ميشد تا زمان خليفه سوم (عثمان) كه چون اختلافاتي در قرائت قرآن بهوجود آمد، به دستور خليفه، قرآن را از حفصه براي استنساخ گرفتند و از روي آن چند نسخه نوشته و پس از رد نسخه اصلي به حفصه، يكي از نسخههاي مكتوبه را در مدينه نزد خود نگهداري كرده و بقيه را به ترتيب به مكه، بصره، كوفه، مصر و شام براي مراجعه مردم و نسخهبرداري از روي آن فرستادند 1 ، و بدين ترتيب كار نسخهنويسي قرآن آغاز شد.
قرآن حضرت علي(ع):
اول كسي كه پس از پيغمبر به جمعآوري قرآن پرداخت عليبن ابيطالب(ع) بود و اين كار را به دستور پيغمبر و حسبالوصيه آن حضرت انجام داد. 8
قرآن كريم به خط نسخ با ترجمه فارسي
قطع وزيري بزرگ قرن 8 قمري
يعقوبي در تاريخ خود ترتيب سورههاي قرآن علي(ع) را ميآورد. ابن نديم در كتاب الفهرست كه به سال 377 نوشته است، جايي كه نام از قرآن علي(ع) ميبرد، براي ترتيب مصحف علي(ع) محلي را باز گذاشته كه ظاهراً موفق نشده است از روي قرآني كه به خط آن حضرت ديده، سور را ثبت كند و اين خود شاهدي است كه قرآن علي(ع) به ترتيبي ديگر بوده است.
خط قرآنهاي موجود:
شك نيست كه خط قرآنهاي زمان رسول اكرم و عصر صحابه و تابعين، كوفي بوده است.
قرآن امام حسين(ع):
ديگر قرآني است منسوب به خط مبارك حضرت ابيعبدالله، حسينبن علي(ع) بر روي پوست آهو در 41 برگ به خط كوفي با رقم «كتبه حسينبن علي». اين قرآن جزء شانزدهم از يك سي پاره است كه از آيه هفتادودوم سوره كهف شروع و به آيه آخر سوره طه ختم ميشود 22 .
قرآن عقبة بن عامر:
ديگر قرآني است به قلم كوفي به خط عقبة بن عامر كه به سال 52 هجري نوشته است. وي از اصحاب رسول اكرم است كه در دمشق سكونت گزيد و به سال 44 هجري از طرف معاوية بن ابيسفيان والي مصر گرديد، و در سال 58 هجري در آنجا درگذشت. وي قرآن را به صوتي خوش ميخواند 23 . در تقريب التهذيب مدت امارت وي را در مصر سه سال مينويسد و اضافه ميكند كه مردي فقيه و فاضل بوده است. اين قرآن در كتابخانه الامانه اسلامبول تحت شماره 40 نگهداري ميشود و ميكروفيلم آن به شماره 10 در معهدالمخطوطات العربيه قاهره موجود است. ضمناً يادآور ميشود كه كتبخانه الامانه فعلاً در موزه و كتابخانه بزرگ طوبقاپوسراي به طور مجزا نگهداري ميگردد.
قرآن خديج بن معاوية:
ديگر قرآني است به قلم مغربي به خط خديجبن معاوية بن سلمه انصاري كه مسلماً غير از پدر رافعبن خديج صحابي است. به هر حال خديج، اين قرآن را به سال 47 هجري در مدينه قيروان براي امير عقبةبن نافع نوشته است. اين قرآن نيز در كتبخانه الامانه اسلامبول تحت شماره 44 نگهداري ميشود، و ميكروفيلم آن به شماره 9 در معهدالمخطوطات العربيه قاهره موجود است.
قرآنهاي قديمي تاريخدار:
چنانكه اشاره شد غير از قرآنهاي منسوب به خط ائمه و دو قرآني كه از عقبةبن عامر و خديجبن معاويه نقل شد، ديگر قرآنهاي قرون اوليه بدون نام كاتب يا تاريخ كتابت است. قديميترين نسخه مورخ قرآن (تا آنجا كه اين فقير اطلاع دارد) قرآن موزه قم است كه تاريخ 198 هجري دارد. اين قرآن به خط كوفي و به قطع خشتي است.
پاورقيها:
1ـ بعضي، نسخههاي دستنويس دستوري عثمان را چهار و سيوطي پنج و ابن عاشر شش دانستهاند كه يكي نزد عثمان و ديگري در مدينه براي مراجعه مردم بوده و بعضي هفت و هشت نيز نوشتهاند (رك، تاريخ قرآن آقاي دكتر راميار، ص 104) و ساير قرآنهاي موجود را كه با قرآن مزبور اختلاف داشت از بين بردند. 2ـ التمهيد، ص 247 3ـ التمهيد، ص 299 4ـ ج 5، ص 279 5ـ در تاريخ القرآن راميار، ص 106، مينويسد: اين قرآن از دمشق به سمرقند منتقل شده است، ولي چنانكه ديديم قرآن منسوب به عثمان كه در دمشق بوده است تا سال 1310 هجري در آن ديار وجود داشته و احتمال اينكه دو قرآن عثماني در دمشق باشد بعيد بهنظر ميرسد. علاوه كه هيچيك از مورخين سابقالذكر چنين چيزي را ننوشتهاند. 6ـ تفسير قمي؛ ص 745، تاريخ قرآن دكتر راميار، ص 106، و معجم المطبوعات، ص 1499. 7ـ آقاي دكتر راميار پنجاه نسخه نوشتهاند، ولي آنچه مسموع اينجانب است سيصد نسخه ميباشد. 8ـ ج 1، ص 4، چاپ بيروت. 9ـ به نقل مجلسي در بحار، طبق نوشته كتاب التمهيد. 10ـ رجوع شود به مقاله اينجانب درباره كتابخانههاي اسلامي در شماره 22 و 23 نامه آستان قدس. 11ـ و اينجانب دو قرآن كه طبق نوشته شيخ بهائي دستنويس آن حضرت است در كتابخانه آستان قدس زيارت كرده است. 12ـ گرچه دو مصحفي كه در آستان قدس رضوي ملاحظه شد به دو قطع و دو نحوه مختلف است. 13ـ خط كوفي و نسخ از روي الفباي نبطي و سرياني در حدود يك قرن قبل از تاريخ هجري اقتباس شده است (دائرةالمعارف مصاحب، 1/903) 14ـ تاريخ قرآن دكتر راميار ص 117 15ـ تاريخ قرآن راميار، ص 117 16ـ مانند مصحف موزه هرات در افغانستان. رك: الخط العربي الاسلامي، ص 155 و الخطاط البغدادي، ص 16 17ـ دائرةالمعارف مصاحب 18ـ راهنماي گنجينه قرآن 19ـ فهرست مخطوطات خزانه الروضةالحيدريه، ص 15 20ـ لقد تشرف بزيارة هذا المصحف الشريف المبارك حسنبن عباس الحسني الصفوي بهادرخان. قد تشرف بزيارة هذاالتحرير شريف المبارك (كذا) اسماعيل الموسوي الحسني الصفوي بهادرخان في سبع و عشر... في شهر رجب سنه 9 (كه تاريخ تحرير در وصّالي از بين رفته است). 21ـ راهنماي گنجينه قرآن، ص 8-13 22ـ تهذيب الاسماء نووي، 1/336 23ـ راهنماي گنجينه قرآن، به نقل از لغتنامه دهخدا 24ـ فهرست مخطوطات خزانه الحيدريه، ص 14 25ـ راهنماي گنجينه قرآن به نقل از حواشي راحةالصدور و النقض و تاريخ بيهقي 26ـ يادداشتهاي سفر مصر از نويسنده. 27ـ فهرست مخطوطات خزانه الروضة الحيدريه، ص 15. |
|
نسخ خطي قرآن در موزهها، موسسات، كتابخانهها و كلكسيونهاي جهان *
قدير افروند
موزهها، موسسات و مجموعههاي مشروحه ذيل دربردارنده نسخ خطي قرآن از قرن اول هجري به بعد ميباشند. در اين نوشتار براي بدست آوردن اطلاعات بيشتر در خصوص ماهيت نسخ قرآني منابعي نيز به خوانندگان محترم معرفي شده است.
1 - مكتبةالجامع الكبير(مكتبةالاوقاف)، مسجد جامع صنعا، يمن
مسجد جامع صنعا در سال ششم هجري بنيانگذاري گرديد. در آن زمان حضرت رسول (ص) يكي از اصحابش را براي ساختن مسجدي بدانجا مامور كرد كه بنظر ميرسد اولين مسجد يمن و همچنين كهنترين مسجد جهان اسلام است. اين مسجد توسط حاكمان اسلامي دوره به دوره گسترش و عظمت يافت. مجموعه نسخ خطي (حدود 7000 نسخه) مسجد جامع در 3 كتابخانه در مجموعه ساختماني مسجد نگهداري ميشوند. اولين كتابخانهاي كه تاسيس شد المكتبة المشرقية بود كه در طول دوران حكومت الامام يحيي حميدالدين (1904-1948 م.) تكميل گرديد. دومين شان المكتبةالغربية بود كه نسخههاي خطي و كتب «الهيئةالعامة للآثار و دورالكتب» را در برمي گيرد. هر دوي اين كتابخانهها در حاشيه جنوبي مسجد قرار دارند. مكتبةالاوقاف كه كتابخانه اصلي جديد هم هست، در طبقه دوم ساختمان سه طبقه جديد مسجد جامع صنعا واقع است و شامل نادرترين نسخ خطي اسلامي در جهان و نسخ كم نظيري از قرآن ميباشد. اين آثار درباره الهيات، قضا (حقوق)، علوم قرآني، تفسير، حديث، سيره، فقهاللغه عربي، فرهنگ لغات، ادبيات، شعر، تاريخ، سياست، فلسفه، منطق، ستارهشناسي، طب و كشاورزياند. در ميان نسخ خطي اين مجموعه نسخهاي از قرآن به خطي منسوب به علي بن ابيطالب (ع)، زيدبن ثابت و سلمان فارسي در دو قسمت، هر يك شامل 150 صفحه بخط كوفي درشت بدون نقطه وجود دارد.
2 - دارالكتب المصريه (كتابخانه ملي مصر)، قاهره، مصر
مجموعه نسخ خطي دارالكتب يكي از بزرگترين و مهمترين مجموعهها در جهان شناخته شده است. تعداد كل نسخههاي اين كتابخانه 50755 نسخه است كه 47065 نسخه آن بزبان عربي، 996 تا به فارسي و 2150 نسخه به تركي ميباشند؛ شامل نسخههايي فوقالعاده قيمتي و نادري از ميراث اسلامي خصوصاً از چهار قرن اول هجري، بعلاوه نسخ مذهب بينهايت نادري كه در هيچ جاي ديگر جهان نظير ندارند. بخش اعظم نسخهها در قرون اوليه اسلامي كتابت شدهاند. اين مجموعه همچنين دو تا از كهنترين قرآنهاي خطي از سال 102 هجري (720م.) و 107 هـ (725 م.) را نيز دارا ميباشد.
3 - كتابخانه آستان قدس رضوي، مشهد، ايران (2)
اين كتابخانه يكي از قديميترين (تاسيس در سال 861 هجري / 1457 ميلادي) مجموعه نسخ خطي اسلامي جهان اسلام و جامعترين در ايران ميباشد. در حدود 29000 نسخه خطي به زبان عربي، فارسي و تركي دارد. از اين تعداد، 11000 نسخه آن قرآن است و بنابراين بزرگترين مجموعه نسخ خطي قرآن در جهان محسوب ميشود.
4 - موزه اسلامي بيت المقدس، فلسطين
اين موزه در سال 1923 بوسيله انجمن مشورتي اسلامي فلسطين (Islamic Legal Council) تاسيس شد. مجموعه نسخ خطي موزه اسلامي تماماً شامل مصاحف قرآن به تعداد 644 نسخه وقف شده در طول قرون بر مسجدالاقصي و قبةالصخره است. برخي از اين نسخهها بوسيله حكام و يا اشخاص اهدا و بقيه بوسيله فلسطينيهاي شهرهاي الخليل و نابلس وقف شدهاند.
5 - بيت القرآن، منامه، بحرين
مجموعه نسخ خطي قرآني بيت القرآن يكي از مهمترين مجموعههاي جهان است. اين مجموعه بزرگ شامل آثار خوشنويسي نفيسي از اولين قرن هجري (7 ـ 8 ميلادي) تا دوران معاصر و از همه مناطق جهان اسلام از چين تا اسپانياي اندلسي را شامل ميشود. نسخههايي از قرن اول و قرون اول و دوم هجري در همين «وب سايت» قابل دسترسي ميباشند. بيت القرآن يك مجموعه خصوصي است. اطلاعات بيشتري در خصوص اين مجموعه و ديگر موزههاي بحرين نيز بر روي سايتهاي اينترنتي قابل دسترسي است.
6 - مجموعه هنر اسلامي، ناصر ديويد خليلي، لندن، انگليس
مجموعه هنر اسلامي خليلي شامل بزرگترين و جامعترين دسته آثار خطي قرآني در ميان مجموعههاي خصوصي ميباشد كه به وسيله «بنياد نور» اداره ميشود. تاريخ كلي اين دستنوشتههاي قرآني از قرن هفتم تا بيستم ميلادي را دربرميگيرد و شامل مواردي از نقاط دور دستي همچون هند و اسپانيا است. گروهي از محققان دانشگاهي، كاتالوگي از تمام مجموعه (شامل 26 مجلد) تهيه كردهاند. اين نسخ به خطوط مختلف كتابت شده و داراي قدمتي از اواخر قرن اول هجري به بعد ميباشند. بنياد نور با همكاري انتشارات دانشگاه آكسفورد اين مجموعه را منتشر كرده است.
7 - كتابخانه ملي پاريس، فرانسه
كتابخانه ملي (كتابخانه سلطنتي سابق) مجموعههايي از نسخ خطي اسلامي كه در طول قرون متمادي نگاشته شدهاند، گردآورده و به تدريج از طريق خريد و اهدا بر تعداد آن افزوده است اين مجموعهها در زمره مهمترين مجموعههاي اروپا ميباشد و تقريباً همه موضوعات را در بر ميگيرد (جمعاً در حدود 1200 نسخه)؛ به ويژه كه تعداد قابل ملاحظهاي نسخ خطي قرآن متعلق به نخستين سدههاي هجري نيز دارا ميباشد. همه اينها در بخش نسخ خطي (Departement des Manuscrits)، قسمت نسخ شرقي (Division desManuscrits Orientaux)نگهداري ميشوند.
8ـ موزه موسسه شرق شناسي، دانشگاه شيكاگو، شيكاگو، آمريكا
موزه موسسه شرق شناسي داراي مجموعهاي از نسخ خطي قرآن با قدمتي از نيمه دوم قرن اول هجري به بعد است كه به عنوان نسخ قرون اول / دوم هجري طبقه بندي شدهاند. وجود نسخههايي بخط مكي، كوفي و مغربي در اين مجموعه معرف منشأ آنها از گستره وسيع جغرافيايي جهان اسلام است. مرجع مربوطه براي پيگيري موضوع به شرح زير ميباشد:
9ـ كتابخانه چستربيتي، دوبلين، ايرلند.
«مجموعه اسلامي» در كتابخانه چسبربيتي، شامل تقريباً چهار هزار نسخه عربي، فارسي و تركي مشتمل بر تعداد زيادي نسخ عالي قرآن است. مجموعه اسلامي يكي از نفيسترين مجموعههاي موجود است كه به دليل كيفيت عالي و وسعت موضوعاتش از شهرتي بين المللي برخوردار است. اين كتابخانه نمونههايي از قديميترين نسخ خطي اسلامي از قرون 9 و 10 ميلادي تا آثاري مربوط به آخرين سالهاي سده بيستم را دارا ميباشد.
10ـ موسسه مطالعات شرقي، آكادمي علوم روسيه، سن پترزبورگ، روسيه
در ميان حدود 85 هزار نسخه خطي به 65 زبان زنده و مرده شرقي موجود در موسسه مطالعات شرقي سنپترزبورگ (قديميترين موزه آسيايي تاسيس شده در 1818 ميلادي) در آكادمي علوم روسيه، آثار نادر يا بينظير مذهبي، تاريخي، علمي زيادي در نوبت انتشاراند. موسسه مطالعات شرقي اخيراً پروژهاي را آغاز كرده كه شامل گردآوري نسخ خطي بصورت الكترونيكي است. اين پروژه كه مشابه برنامه «Memory of World» يونسكو است،
راجع به مصاحف صفحا
در سال 1385... |
|
گزارشي از گنجينه قرآنهاي خطي موزه آستانه مقدسه قم
بهزاد يوسفزاده
موزه آستانه مقدسه يكي از قديميترين موزههاي كشور بشمار ميرود كه در آبان ماه سال 1314 هجري شمسي در يكي از بخشهاي داخلي حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) افتتاح گرديد و بعدها در تاريخ هشتم فروردين ماه 1361 هجري شمسي به ساختمان فعلي در ميدان آستانه انتقال يافت.
مصاحف خطي موزه داراي ويژگيهاي ذيل ميباشد:
1 ـ دوره تاريخي و زمان كتابت:
برخي از قرآنهاي موزه در قرون آغازين حيات اسلام يعني در قرن دوم و سوم، همزمان با حكومت خلفاي عباسي كتابت شده و برخي نيز در ساير ادوار اسلامي مصادف با دوره حكومت سلجوقيان، ايلخانيان، تيموريان، صفويان و قاجاريان، توسط خوشنويسان چيرهدست آن روزگار كتابت شده است.
2 ـ كتابت قرآن بر روي پوست و كاغذ:
آن دسته از مصاحف موزه كه در قرون اوليه اسلام كتابت شده، جنس ورقهاي آن از پوست حيوانات حلال گوشت بوده كه بعدها با ساخت و توليد كاغذ، بتدريج استفاده از پوست در كتابت قرآن از رونق افتاد و كاغذ بعنوان مهمترين وسيله نوشتافزار جاي پوست را گرفت.
3 ـ نوع خط:
مصاحف موزه عموما بخط كوفي، ثلث، نسخ و رقاع، محقق و ريحان ميباشد كه برخي از آنها از آغاز تا انتها به يك شيوه از خط خوشنويسي شده و برخي، شيوه توأماننويسي در آن مشاهده ميشود، به اينصورت كه گاه در يك صفحه، سر سوره (اسامي سورهها) بخط كوفي يا رقاع و آيات مربوطه به خط نسخ يا ثلث كتابت شده، و گاه سر سورهها بخط ثلث و آيات مربوطه بخط نسخ يا محقق ميباشد و گاه نيز هر صفحه به چند بخش تقسيم و سطر آغازين صفحه بخط ثلث با دانگ قلم بزرگتر و سطر مياني با دانگ قلم ريزتر بخط نسخ و مجددا سطر پاياني صفحه با دانگ قلم درشتتر بخط ثلث ديده ميشود.
4 ـ نوع مركب:
هنرمندان خوشنويسي براي كتابت قرآن و تحرير متن سورهها و آيات معمولاً از مركب مشكي استفاده نموده و از ساير رنگها براي علايم و اعراب و گاه اعجام (نقطهگذاري) بهره ميجستهاند.
5 ـ ترجمه:
بخشي از قرآنهاي موزه داراي ترجمه فارسي است كه همزمان با كتابت متن سورهها و آيات قرآني كار نگارش ترجمه نيز بدنبال آن انجام پذيرفته و در برخي نسخهها پس از سپري شدن مدت زماني طولاني ترجمه فارسي بخط نسخ يا نستعليق بدان افزوده شده كه تنوع سبك ترجمه در دورهها و قرون مختلف كه بيانگر سير تاريخي تحول زبان و ادب پارسي است از نكات حائز اهميت در قرآنهاي مترجم ميباشد.
6 ـ هنرمندان خوشنويس مصاحف:
در ادوار اسلامي كاتبان و خوشنويسان چيرهدستي ظهور كردهاند كه عده بسياري از آنان عمر پربار خويش را صرف كتابت قرآن نمودهاند. بعنوان نمونه در ذيل صفحه پاياني يكي از قرآنها كه در شهر لاهيجان و توسط محمد علي بنمحمد صادق اصفهاني كتابت شده، نامبرده يادآور ميشود كه اين قرآن يكصد و بيست و يكمين قرآني است كه به كتابت آن اهتمام نموده است.
7 ـ تزئينات قرآنها:
از آنجا كه آيات و سور قرآني از سوي خداوند سبحان كه خالق جمال و زيبايي است نازل شده و بعنوان مقدسترين كتاب آسماني از احترام و عظمت خاصي برخوردار است لذا مسلمانان علاوه بر ارجگذاري به محتواي حياتبخش اين كتاب آسماني به ظاهر اين كتاب مقدس و واژهها و كلمات و صفحات و جلد آن نيز حرمت خاصي قائلند و بر اساس آيه شريفه «لا يَمَسُهُ اِلاَّ الْمُطهَّرُون»، بدون وضو و طهارت به آيات قرآني دست نميزنند.
الف ـ تزئينات متن:
عموم صفحات قرآنهاي موزه با بهرهگيري از هنر ظريف و پركار تذهيب، مزين شده و با استفاده از نقوش زيباي گل و بوته، اسليمي، سرلوح، ترصيع، ترنج و سرترنج جدوال رنگارنگ و كمند زرين، شمسه، شرفه، لچك ترنج و ترنج و ... به كمك انواع رنگهاي زيبا مانند لاجورد و شنجرف و همچنين آب طلا به شيوهاي بسيار زيبا و دلانگيز آراسته شده است.
ب ـ تزئينات جلد:
مصاحف موزه قم عموما داراي انواع جلد، شامل جلد چرمي ساده، جلد چرمي سوخت ضربي، سوخت معرقي، جلد روغني ـ لاكي ـ با تزئينات گل و مرغ و گل و بوته بوده و همچنين برخي از قرآنها داراي جلد طلاپوش با سرطبل ميباشند.
8 ـ بخش مرمت
با توجه به اينكه مواد اصلي كاغذ از الياف گياهي ساخته شده لذا در اثر مرور زمان از گزند آفات گوناگون ناشي از رطوبت، نفوذ حشرات موذي و بيماريهاي قارچي و ساير آفات ميكروسكوپي در امان نمانده و در گذشته، چه بسيار آثار مكتوب و گرانبها بعلت عدم مراقبت صحيح و اصولي دچار فساد و آفت گشته و از بين رفتهاند. |
|
استاد حسن چلبي خوشنويس معاصر ترك:قرآن و حديث تنها منبع نوشتاري خوشنويسان ترك است
لعيا درفشه
استاد حسن چلبي از اساتيد مبرز خط در جهان اسلام و از مشاهير هنر خطاطي در تركيه است. وي در سال 1937 ميلادي در شهر ارض روم تركيه متولد شد. در دوران كودكي كل قرآن را حفظ كرد و در سال 1954 براي تكميل تحصيلات علوم قرآني به استانبول رفت و همزمان در سازمان امور ديانت تركيه مشغول كار شد. استاد چلبي هنر خطاطي را نزد اساتيدي نظير استاد حامد (از سال 1964) فرا گرفت و در سال 1971 از استاد خود اجازه تدريس دريافت كرد.
جايگاه هنر خوشنويسي را به عنوان يكي از دستاوردهاي تمدن اسلامي چگونه ارزيابي ميكنيد؟
امام علي (ع) ميفرمايد خط، هندسه روح است و عشقي است كه از درون انسان ميجوشد. اين هندسه روح گرچه با حالتهاي جسماني و با قلم و به وسيله دست ظهور مييابد و در نتيجه آن خطهاي متفاوتي پديد ميآيد اما با وجود اين تفاوتها، هر اثري حلاوت و زيبايي خاص خود را دارد. ادامه اين هنر تداوم اسلام را تضمين ميكند و نشر اسلام بستگي به هنر خوشنويسي دارد و هنر خوشنويسي بهترين وسيله ارتباطي جوامع اسلامي است و الحمدلله ما مسلمانان امروزه وارث هنر اصيل خطاطي هستيم و شايد دليل اين كه اين هنر تا امروز حفظ شده اين است كه اروپاييها نخواستهاند و يا نتوانستهاند وارد اين حوزه شوند و همين باعث حفظ آن شده است.
به نظر شما تأثير قرآن در رشد هنر خوشنويسي تا چه اندازه بوده است؟
من فكر ميكنم تأثير قرآن در رشد هنر خطاطي به ويژه براي ما مسلمانان در درجه اول قرار داد. البته چون در ايران اشعار فلسفي و اشعاري نظير ديوان حافظ و... با هنر خطاطي نوشته ميشود شايد در درجه اول قرار نگيرد اما براي ما در تركيه كه فقط قرآن و حديث منابع نوشتاري خطاطيمان است تأثيرش در درجه اول است.
تغيير الفبا در تركيه تا چه حد بر هنر خوشنويسي آنجا تأثير گذاشته است؟
تأثير زيادي داشت. پس از صدور اين فرمان در عرض يك شب 350 مكتب بسته شد. طبق اين فرمان نوشتن تركي با الفباي عربي ممنوع شد اما نوشتن عربي ممنوع نبود و از اين قانون كسي چندان اطلاعي نداشت اما استاد ما اين را ميدانست و به ما ميگفت ما خوشنويسي را به عنوان اثر هنري معرفي ميكنيم و آن را گسترش ميدهيم. امروز هم متأسفانه در تركيه هيچ خطي جز لاتين وجود ندارد و عربي هم به عنوان اين كه ما عبارات دينيمان را مينويسيم طرفدار دارد.
عدهاي از خوشنويسان معاصر معتقدند هنر خوشنويسي جهان اسلام از دوران قاجار به بعد سير نزولي داشته، به نظر شما علت اين افت و ايستايي چه بوده است؟
علتش اين است كه در گذشته در فرهنگ ما براي بزرگان هنر و براي آثار ارزشمند احترام خاصي قائل بودند اما امروز اين احترام و تربيت اسلامي خيلي كم شده است و اصلاً معيارهاي ارزيابي تغيير كرده و از سوي ديگر انتقاد پذيري خيلي ضعيف شده و اطاعت اسلامي از استاد ديگر از بين رفته است. من با خطاطان معاصر ايراني كه صحبت ميكنم ميبينم متأسفانه آنها به جاي انتقاد، عليه هم دشمني ميكنند و هيچ كدام همديگر را قبول ندارند و به جاي اين كه نقاط ضعفشان را بپذيرند به هم پرخاش ميكنند و همديگر را ميرنجانند و همه اينها باعث نزول كيفيت كار ميشود. در تركيه مثالي هست كه ميگويد متاع كالاي بدون مشتري ضايع ميشود و معرفت تابع التفات است و تا توجه و التفاتي نباشد، معرفتي حاصل نميشود. وقتي مردم هنرپرور باشند آثار هنرمندان زحمتكش ارتقا پيدا ميكند و كيفيت بالا ميرود اما وقتي خوب و بد يكي تلقي شود، انگيزه از بين ميرود و كيفيت پايين ميآيد.
يكي ديگر از دلايلي كه برخي هنرمندان امروز در علت تنزل كيفي هنر خطاطي عنوان ميكنند اين است كه معتقدند اين كار به وادي كار نمايشگاهي كشيده شده و خطاطان اغلب، كارشان را در حد سليقه ضعيف عوام ارايه ميدهند و به همين دليل آثار خوشنويسي امروز فاقد خلاقيت شده است، نظر شما چيست؟
البته اين ديدگاه به نظر من درست است اما در عين حال معتقدم كه هنر را بايد به خاطر هنر ارايه داد نه به خاطر مقاصد ديگر و اين مسئله اگر امروز هم فهميده نشود مسلماً آيندگان آن را خواهند فهميد، همان طور كه وقتي عماد خطاطي ميكرد حاكم وقت او را جريمه كرد اما عماد هيچ گاه به خاطر اين كه جريمه شد از هنرش و كيفيت كارش نكاست و به كارش ادامه داد.
براي كساني كه ميخواهند وارد اين حوزه از هنر شوند چه توصيهاي داريد؟
سفارش من به كساني كه ميخواهند در اين راه موفق شوند اين است كه حتماً از استادي متبحر استفاده كنند. خطاطي بدون زحمت و مشق حاصل نميشود و هيچ كس نميتواند با هفتهاي يك بار خط نوشتن، خطاط شود. كساني را كه شغل ديگري جز خطاطي دارند، هرگز نميتوان خطاط تلقي كرد. بايد شبانه روز كار كرد تا بعد از ده - پانزده سال به عنوان مقدماتي او را پذيرفت. اگر بين تدريس فاصله بيفتد هم از نظر كيفيت و هم از نظر زيبايي، خط خراب ميشود. استاد قاضي عسكر در اينباره عبارتي دارد كه ميگويد خطي را كه شنبه نوشته بودم پس از يك روز فاصله ديگر آن را نشناختم! البته من نميخواهم علاقمندان به اين هنر را بترسانم اما براي مثال ببينيد در تهران حدود هزار خطاط وجود دارد اما كار هيچ يك قابل مقايسه با كار عماد نيست. تكامل اين هنر و ظهور هنرهاي زيبا - به طور كلي - بستگي به تقليد از استادي ماهر دارد. در ميان خطاطان ترك اين مسئله شهرت دارد كه: زيبايي هنر خطاطي منوط به اين است كه هنرمند به جز خطاطي به كار ديگري نپردازد و جاي ديگري وقت تلف نكند. |
|
مصاديق زيبايي در قرآن و روايات(1)
محمدعلی عادلی مقدم
اشاره :
در آموزه هاي ديني ، روح ، نفخه ذات الهي بوده و خود را وابسته به او مي داند و با هر موجودي كه نشاني از او داشته باشد انس و آرامش مي گيرد. بهترين نشان ، صفت جمال الهي است كه ان الله جميل.
الف زيبايي هاي مادي (محسوسات)
1- زيبايي انسانها
در فرهنگ زيباشناسي قرآن علاوه بر زيبايي روحي انسان كه خليفه الهي است ، به زيبايي جسمي انسان ها نيز توجه شده است.
2- نگاه قرآن به زيبايي آسمان
يكي ديگر از مصاديق زيبايي در قرآن آسمان است كه با مناظر زيبا و پر جاذبه نيلگون و پر از ستاره خود چشم هر زيباطلبي را مجذوب خود مي گرداند و به هنرمندان درس هنرنمايي و زيباآفريني مي دهد: "آيا به آسمان بالاي سرشان ننگريسته اند كه چگونه آن را ساختيم و با زيبايي آراستيم." "ما آسمان دنيا را به ستاره ها مزين گردانيديم." اين آيات به نكته جالبي اشاره مي كند و آن اين كه خداوند در ذات انسان غريزه زيباجويي قرار داده و بهترين اثرهاي هنري و زيبايي را به عنوان نسخه شبيه به اصل به وجود آورده است و آن گاه به اين غريزه خفته هشدار مي دهد كه بنگرد.
3- نگاه قرآن به زيبايي جانداران
در انديشه زيباشناسي قرآن حيوانات يكي از مظاهر زيبايي در خلقت هستند كه به زيبايي آنها اشاره شده است : "براي شما در آن جانداران منظره اي زيبا قرار داديم ، هنگامي كه شامگاهان آنها را به جايگاه هاي خود برمي گردانيد و صبحگاهان به چرا مي بريد." علامه جعفري مي گويد: نكته بسيار قابل توجهي كه در تذكر به اين زيبايي وجود دارد، اين است كه زيبايي در حال 2نوع حركت جانداران كه به طور انفرادي يا دستجمعي از خود نشان مي دهند، محصول كيفيت حركت آنهاست ، حركت صبحگاهي كه به مراتع و دشتهاي سرسبز مي روند و حال پويندگي در ادامه حيات خود را بروز مي دهند و حركتي كه در شامگاه كه براي استراحت و آرامش و ديدار و انس كه با آشيانه ها و بچه هاي خود انجام مي دهند.
4- نگاه قرآن به زيبايي طبيعت
زيبايي هاي طبيعت يكي ديگر از مصاديق زيبايي در منطق زيبانگري قرآن است كه به مناظر زيبا و دلنواز آن اشاره كرده است : "براي شما از آسمان آبي فرستاديم و به وسيله آن باغهاي زيبا و سرورانگيز و بهجت آور رويانديم" ، "از هر جفتي نباتات و درختان بهجت انگيز و سرورانگيز زيبا مي روياند".
5- نگاه قرآن به زيبايي رنگها
زيباآفريني رنگها يكي ديگر از نمودهاي زيبايي در فرهنگ زيباشناسي قرآن است.
6- نگاه قرآن به مصنوعات هنري و زيباي بشر
از منظر زيباشناسي قرآن ، زيبايي هاي هستي چه طبيعي باشند و چه مصنوعات دست بشر ، به خداوند نسبت داده شده ؛ چرا كه آثار زيباي بشري نشات گرفته از روح زيباطلبي است كه در انسان نهاده شده است كه آن هم بعد الهي است. |
|
اصول و مبانى زيبايى شناسى قرآن كريم
سيد محمد على ايازي
مقدمه
زيباشناسي، بررسى و كشف علل انبساط نفس و انفعال احساس درونى و باطنى انسان و شناخت جهت جلب در قالب دانش هنر و روانشناسى است. زيباشناسى قرآن، شناسايى جمال و هنر كلام و بيان قرآن و كشف علل و عوامل تاثيرگذار در انفعال احساسات درونى و باطنى انسان و كشش به آن است. اصول و مبانى اين زيباشناسي، پيشفرضها و نگاههاى بنيادين شناخت زيبايى قرآن است زيرا برخى قرآنپژوهان در بررسى عامل زيبايى قرآن به فصاحت و بلاغت قرآن تاكيد كرده و همان را وسيله جذب و كشش دانستهاند، و برخى به عوامل ديگر، در صورتى كه اين كشش به عوامل گوناگونى وابسته است و نميتوان تنها به عاملي چون زيبايى واژهها و كلمات، با نوع به كارگيرى و الفاض فصاحت و بلاغت آن بسنده كرد و تحريك عقل و تخيل و تمايلات عالى انسانى را نسبت به اين كتاب مقدس به يك جهت محدود كرد آنچه مسلم به نظر ميرسد، ايجاد لذت و انبساط و شوق در اثر خواندن و شنيدن است، تا جايى كه ميتوان تعبير كرد: شناخت زيبايى قرآن، درك كردنى و وصفناشدني است.
پيشينه زيباشناسي
پيشينه گفتمان زيباييشناسى به قدمت تاريخ اعجاز قرآن كريم است. نخستين محور زيباشناسي، نظم قرآن بود كه آن را ابراهيم بن سيار معروف به نظام (م224) مطرح كرد. وى مساله فصاحت و بلاغت عرب را ميشناخت و از اديبان عصر خود بود و ميشناخت كه چگونه عرب در نظم و نثر چيرگى دارد براى نظام، اين پرسش مطرح شد كه چگونه عرب نتوانست بمانند قرآن بياورد، او نظريه اعجاز صرفه را مطرح كرد، تا نشان دهد كه با همه چندگانگى و پاشانى بودن قرآن، از نظم و اعجاز ويژهاى برخوردار است و به اين كتاب زيبايي مخصوص بخشيده كه غيرقابل معارضه است جاحظ (م255) شاگرد وى نيز كار استاد خود را دنبال كرد، هر چند كه او ديدگاه استادش درباره صرف را نميپذيرفت، اما او كتاب نظمالقرآن را به همين جهت نگاشت تا يادآورى كند كه برجستگى و ويژگى قرآن را به عامل بيرونى مانند صرفه برنميگردد و خود اين كتاب داراى نظم بيمانند است (زركشي، البرهان، ج2، ص93).
اهميت بررسى مباني
نكته مهم براى به توافق رسيدن درباره جهت زيبايى و بيمانندى قرآن، بررسى اصول و مباني اين زيباييشناسى است بدون تنقيح مبانى و معلوم كردن اينكه وحى الهى از چه ويژگيهايي برخوردار است. عبارت من مثله (بقره 23) روشن نميشود وگرنه هر كسى با تنظيم چند تكه عبارت از اينجا و آنجا ميگويد، من مانند قرآن را آوردهام، درحالى كه اگر به صورت و ظاهر عبارت توجه شود، گفته ميشود مانند قرآن است، اما صرفنظر از اينكه بسا درست كردن متنى تقليدى و كپيبرداريكردن از قرآن باشد، از جاذبه و كشش و اثرگذارى قرآن به عنوان كتابى خاص غفلت شده است به همين دليل در اين مقاله به مواردى اشاره ميگردد كه اصول و مبانى شناخت شناسانه زيبايى قرآن را تشكيل ميدهد. هر كسى كه بخواهد درباره اصول زيباييشناسى سخن بگويد، بايد در قلمرو موضوع بررسي كند، نميتواند از موضوعات عام و كلى درباره جمال قرآن سخن بگويد، اما ناظر به ويژگيهاى موضوع نباشد كشف علل و عوامل تاثيربخش وابسته به شناخت جايگاه موضوع و جهتهاى تشكيلدهنده زيبايى است.
1- شناخت جايگاه قرآن در جذب مخاطب
نخستين اصل در بررسى زيباشناسى قرآن، توجه به اهداف نزول قرآن و شناخت جايگاه قرآن به عنوان كتابى هدايتى و تربيتى است. از آن هنگام كه پيامبر گرامي، آيات را براى مردم مكه تلاوت ميكرد، چه آنانى كه مسلمان شده بودند و چه آنهايى كه در جبهه مقابل قرار داشتند و قرآن را ميشنيدند ميدانستند كه حضرت نميخواهد درباره يك متن ادبي مسابقه بگذارد، نميخواهد يك نوشته ادبى را به رخ آنها بكشاند او از پيامى معنوى و الهى سخن ميگويد، مردم را به توحيد دعوت ميكند، به اخلاق و انسانيت راهنمايى ميكند و از رفتارهاى زشت جاهلى مذمت ميكند. هر چند اين سخنان در قالب الفاظ زيبا، آهنگين، فصيح و بليغ ارائه شده، اما آنچه مهم است، جاذبه و كشش اين گفتهها در عصر خود به عنوان كتابى در مقام تعليم و تربيت است قرآن هيچگاه زيباييهاى صورى قرآن را به رخ مخاطبان نكشيده است، بلكه اين مخاطبان بودهاند كه جذبه قرآن را دريافته و تاثير درونى و چيرگى بر دلها و برانگيختن وجدان را يادآورى كردهاند، اين جاذبه اختصاصى به مسلمانان نداشته، بلكه كفار و مشركان كه از در مخالفت سخن گفتهاند از اين كتاب به عنوان چيزى كه انسانها را مسحور ميكند ياد كردهاند: و يقولوا سحر مستمر (قمر (54):2) و گوينده سحر دايم است فقال ان هذا الا سحر يوثر (مدثر (74):24) و گفت اين قرآن چيزى جز سحرى كه به برخى آموختهاند نيست. تاثير بر دلها و جاذبه آن، چيزى نبوده كه قرآن بخواهد بر آن مانور برود، بلكه دريافت مخاطبان بوده است. شايد نخستين كسى كه به اين ويژگى قدرت بر جذب اشاره دارد، خطايى (م385) بوده كه در كتاب بيان اعجاز القرآن مينويسد: و قد يوجد لبعض الكلام عذويه في السمع و هشاشه فى النفس لا توجد مثلها لغيره منه (ثلاث رسائل، ص24)
2- اثرگذارى معنوي
اصل ديگرى كه در بررسى شناخت جايگاه قرآن اهميت جدى پيدا ميكند و زيباشناسى را محوريت ميبخشد، اثرگذاريهاى معنوى قرآن است. عارفان مسلمان از دير ايام بر اين موضوع تاكيد فراوانى داشتهاند، تا جايى كه برخى از قرآنپژوهان به اثرگذاريهاى معنوي قرآن به صورت ويژهاى پرداختهاند به عنوان نمونه ابواسحاق ثعلبى (م427) كتابي دارد به نام قتل القرآن، وى در اين كتاب به كسانى اشاره ميكند كه در اثر انس با قرآن دگرگون و كشته و مردم اين كتاب شدهاند و زندگانى آنان زير و رو گشته است قرآن كريم نيز اين ويژگى را يادآور شده است.
3- هدفمندى زيباييشناسي
يكي از مبانى مهم زيباييشناسى قرآن، تاكيد بر هدفمندى است درباره هر هنرى ميتوان گفت: هنر براى هنر است زيبايى براى زيبايى است زيبايى براى ايجاد لذت و سرگرمى و پركردن اوقات فراغت است ميتوان درباره يك رمان، قصه و ذكر حكايت، هنرمندى و زيباييشناسى آن را به تنهايى مورد بررسى قرار داد و از اين زاويه داورى كرد، اما درباره قرآن، چون اساس دعوت قرآن، هدايت و دل دادن مخاطب به پيامهاى الهى و معنوي است، نميتوان زيبايى و هنرمندى را در قالبهاى محدود مادى و هنرى آن تعريف كرد، چون قرآن تنها كتاب ادبي، فن و بلاغت نيست. تا با آن كتابها برابرى كند.
4- ساختار هندسي
زيباييشناسي قرآن كريم مبتنى بر اصل ديگرى است كه برخاسته از ساختار ويژه زبان قرآن است اين ساختار، بيانگر نظم و پيوند ميان موضوعات در شكل سازوارهاى شدهاى از مفاهيم است بر اين اساس مفاهيم قرآن كريم در يك نظام معنيشناختى قرار دارد كه به كارگيرى واژه در يك نظام چندجانبه معنى دار خواهد بود.
5- هماهنگيهاى لفظى و معنايى قرآن
بارها گفتيم، در گفتمان زيباييشناسى قرآن، بيشترين تاكيد بر محور فصاحت و بلاغت اين كتاب است، در حالى كه جنبههاى ديگرى هم وجود دارد كه با زيبايى قرآن رابطه وثيقي دارد به عنوان نمونه از هماهنگى آوايى قرآن ميتوان ياد كرد هماهنگ بودن از نظر به كارگيرى حروف، به كارگيرى واژهها، نظم منطقى حاكم بر آيات و سورهها، مثلاً در مورد به كارگيرى حروف، برخى از سورههاى قرآن با حروف و آهنگ واحدى چون الف، ي، هـ، ر، د، س ختم ميشود، مانند پايان آيات سوره مريم كه با الف تمام ميشود زكريا، حفيا، شقيا، وليا، رضيا، سميا، و برخى با دو حرف يا سه حرف مانند ون، ياون، چنانكه قسمتى از سوره انبياء بدين گونه ختم شده است حافظين، راحمين، عابدين، صابرين، صالحين، ظالمين، مومنين، وارثين، و برخى با حروف و آهنگى متنوعتر كه البته بيش از همه ن در انتهاى آيات قرآن كريم به چشم ميخورد و به پايان آيات، آهنگى مخوصص و دلنشين و شنيدنى بخشيده و موجب خوشخوانى اين كتاب و جاذبه آن گرديده است. 4
فهرست منابع
1- ابن عطيه محمدبن الحق، المحرر الوجيز فى تفسير الكتاب العزيز، بيروت، دارالكتب العلميه، تحقيق عبدالسلام عبدالشافى محمد، ط1، 1413هـ.
پى نوشتها:
1- سيدمرتضى در كتاب الموضح عن جهه اعجاز القرآن، ص36، 38، 45، به صراحت يادآور ميشود كه هيچكدام يك از اين وجوه به تنهايي، دليل بر اعجاز نميشود. 2- به عنوان نمونه ر.ك: بررسى يمزان تاثير آواى قرآن بر كاهش درد بيماران، نيكبخت نصرآبادي، دانشگاه تربيت مدرس (چكيده پاياننامههاى علوم قرآن، ص30) مجله بينات، شماره 11، ص34. 3- در اين باره ر.ك: ايازي، قرآن اثرى جاويدان ص46. 4- در اين باره: ر.ك: احمد عبدالمجيد محمد خليفه، نهايات الآيات القرنيه بين اعجاز المعنى و روعه الموسيقاء قاهره، مكتبه الاداب، 1426هـ. |
|
همچون قرآن كه به معني، هفت توست
بررسي ابعاد زباني، ادبي و موسيقايي قرآن
عزت اله الوندي
گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند***نگـــاه دار ســر رشته تـــا نگـه دارد .
اعجاز زباني
شاعران اولين كساني هستند كه در زبان انقلاب ميكنند و شكل و فرم زبان را در شعرهايشان به هم ميريزند و اين به هم ريختن فرم (Norm) ها گاه آن چنان جا افتاده و قابل پذيرش است كه هنگام خواندن شعر انسان را وارد دنيايي از لذتها ميكند و اين لذتهاي معنوي در قرآن چند برابر است، به طوري كه وقتي مخاطبي آگاه ، در سايهي الطاف هنري قرآن قرار ميگيرد ، « تقشعِرُّ منه جلود » پوست بدنش مور مور ميشود و از شكوه و عظمت قرآن مو بر اندامش راست ميشود ، وقتي در سوره يوسف به اين آيه برميخوريم كه :
تلاوت قرآن
در تلاوت قرآن كه نوع متعالي هنر قدسيست، قاري با توجه به عناصر زباني و زيباييهايي كه در آيات شريفهي قرآن هست و ضمن آشنايي با انواع قرائتها، به تلاوت ميپردازد و اين تلاوت نيازمند آمادگي روحي و باطنيست . چرا كه اين هنر همچون همهي هنرهاي ديگر نيزامند يك نوع رياضت و تزكيه نفس است .و تقوايي را نياز دارد كه قطعاً اين توقا نيز تأثير زيادي در نورانيت قرائت ميگذارد و مسلماً آن را تأثير گذارد و دل نشين تر ميكند. قاري لازم است علاوه بر دانستن اصول و قواعد تجويد، با دستگاهها ، مقامات و نغمات موسيقي عرب نيز آشنا باشد.
منابع :
1ـ قرآن كريم |
|
مصاديق زيبايي در نگاه قرآن و روايات (2)
محمدعلی عادلی مقدم
اشاره : بخش اول اين مقاله به زيبايي هاي مادي (محسوسات) اختصاص داشت. در اين بخش ، زيبايي هاي معنوي از ديدگاه قرآن بررسي مي شود.
1- صبر و استقامت
قرآن مي فرمايد: شكيبايي نما، شكيبايي زيبا. علامه جعفري بيان مي كند: چه بزرگ و زيباست آن روح كه در برابر حوادث و انگيزه هاي بي اساس و غيرمنطقي خود را نمي بازد و تلخي صبر و بردباري قيافه او را كه مانند پرده اي روي روحش كشيده است ، در هم و برهم نكند و تبسم با عظمت او را مبدل به گرفتگي عبوسانه ننمايد. تبسم در هنگام شكيبايي و گشادگي رواني در مقابل عوامل و انگيزه هاي كوبنده ، همان زيبايي معقول است كه هيچ تماشاگري را هر اندازه هم كه تماشايش طولاني بوده باشد، سير نمي كند. تحمل و بردباري در راه هدفهاي والاي زندگي و در برابر ناگواري ها و ناملايمات ، هيچ گونه نمود نقاشي و ترسيمي و مناظر طبيعي ندارد؛ ولي از زيبايي اي برخوردار است كه هر گونه زيبايي را معنا و محتوا مي بخشد.
2- زيبايي عقل
عقل يكي ديگر از مصاديق زيبايي معنوي است كه صاحب آن از جمال و زيبايي معقول برخوردار است.
3- زيبايي علم
در نگاه زيباشناسي ، دين يكي از مظاهر و نمود زيبايي علم است.
4- نيت زيبا
انديشه و نيت زيبا در اعمال و رفتار نسبت به خدا و هستي ، يكي ديگر از زيبايي هاي معنوي است.
5- زيبايي عفو و اغماض
ذوق و شهود و احساس زيبايي جويي آدمي نمي تواند صحنه زيباي چشم پوشي از انتقام را ترسيم كند. آيا زيباتر از صحنه عفو و گذشت سراغ داريد؟ امام علي (ع) مي فرمايد: زيباترين افعال قدرتمند، عفو و گذشت است. |