بانک مقالات معارف قرآن
|
حكم بازيگري زن در فيلم و تئاتر
محمدمهدي آصفي
دراين مقاله، ازحـكم فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني كه [مردان وزنان ] به صورت مختلط در آن بازي ميكنند، در ضمن سه محور بحث ميكنيم:
پوشش(ستر)
اختلافي ميان فقهاي اسلام نيست كه برزن واجب است همه اعضاي بدن به جز صورت و دو دست و دو پا تا مچ را بپوشاند. سوره ءنور براين مطلب دلالت دارد:
ديدگاه آية الله خويي:
استاد ما آية الله خويي ـ همان طور كه در تقريرات برخي از شاگردان ايشان ذكر شده ـ در دلالت آيؤ مباركه در سورؤ نور به استثناي دست و صورت، مناقشه كرده است. خلاصه اشكال ايشان چنين است:
گفتگوي مرد و زن
برمنع سخن گفتن زن با مرد و گوش دادن مرد به صداي زن يا برعكس دليلي نيافتيم، مگر اين كه زن از روي عمد با كرشمه صحبت كند كه حرام ميباشد؛ زيرا خداوند ميفرمايد: "فلا تخضعن بالقول"21؛ به گونؤ هوس انگيز سخن نگوييد". يا اين كه درسخن گفتن مردها با زنان نوعي اظهار دوستي و محبّت باشد كه جايز نيست.
نگاه(نظر)
فقهاي مسلمين اتفاق نظر دارند كه زن بايد بدن خود را به جز دست و صورت بپوشاند، همان طور كه درحرمت نگاه كردن مرد به غيرِ دست و صورت زن، وحدت نظر دارند.
حكم نگاه به دست و صورت
آراء فقها دراين مسأله مختلف است. محقّق در شرايع قائل به تفصيل بين نگاه اول و دوم شده، نگاه اوّل به دست و صورت جايز و نگاه دوم جايز نيست.
پاورقيها:
10.نور،آيؤ 31. 18.سنن ابي داود،ج2،ص270. 17.همان،ص146،ب109، مقدمات نكاح،ح5. 14. وسائل الشيعه،ج14،ص145،ب109، مقدمات نكاح،ح1. 16. وسائل الشيعه،ج14،ص158،ب120،مقدمات نكاح،ح3. 11. احتمال دارد تسامح در بيان مقرّر باشد. 12. مستند العروة الوثقي، سيد محمد تقي خويي،ج1،ص55 و56، كتاب نكاح. 13. نور،آيؤ 31. 15.مستدرك الوسائل،ج14،ص275،ب85،مقدمات نكاح،ح3. 19.مغني ابن قدامه،ج7،ص462،دارالكتاب العربي. 19.مغني ابن قدامه،ج7،ص462،دارالكتاب العربي. 27.همان،ح2. 28.مستند العروة الوثقي،ج1،ص60،كتاب نكاح. 21. احزاب، آيؤ 32. 2.مجمع البيان،ج4،ص138. 24.كتاب النكاح،شيخ انصاري،ص58 ـ 60. 29.لسان العرب،ج1،ص123،مادؤ "غمض". 26.وسائل الشيعه،ج14،ص151،ب115،مقدمات نكاح،ح1. 25. عروة الوثقي،ج2،ص584،كتاب نكاح،مسألؤ 40. 23.همان،ح2. 20.حج،آيؤ 78. 22.وسائل الشيعه،ج14،ص173،ب131،مقدمات نكاح،ح1. 33. برخي از مفسران و نحوي ها قائلند كه "مِنْ" براي تبعيض است. ر.ك: تفسير قرطبي، ج12،ص222. "مِنْ" آن طور كه اخفش ميگويد زايد نيست. 35. از علماي متأخر، صاحب جواهر و صاحب إسداء الرغاب، سيد محمد باقر الكنهوي، و از معاصران، امام خميني و آية الله خويي و از متقدّمان ، شيخ طوسي و ابن حمزه و ابن زهره در الوسيله و الغنيه و سيد مرتضي درجمل و علماي ديگر. 32.لسان العرب،ج10،ص82،مادؤ"غمض". 3. إسداء الرغاب،ص35. 30.اقرب الموارد،ج2،ص887. 39. وسائل الشيعه،ج14،ص138،ب104،مقدمات نكاح. 38.تهذيب الاحكام،ج6،ص255،ح71. 34. قلائد الدرر،ج3،ص160. 37.كتاب النكاح،شيخ انصاري،ص49. 36.وسائل الشيعه،ج14،ص59،ب36،مقدمات نكاح،ح2. 31.مفردات راغب،ص608، دارالقلم. 49.همان،ص172،ب130،مقدمات نكاح،ح1. 44.قرب الاسناد،ص227،موءسسؤ آل البيت. 46.جواهر الكلام،ج29،ص75. 40. مستمسك عروة الوثقي،ج14،ص26. 42. مستند العروة الوثقي،ج1،ص56 ـ 57،كتاب نكاح. 4. قلائد الدرر،ج3،ص167. 41.وسائل الشيعه،ج14،ص231،ب1،نكاح محرّم،ح3. 48.همان،ص146،ب109،مقدمات نكاح،ح2. 43.مستدرك الوسائل،ج14،ص275،ب85،مقدمات نكاح،ح3. 45.ر.ك: كتاب النكاح،شيخ انصاري،ص48. 47.وسائل الشيعه،ج14،ص158،ب120، مقدمات نكاح،ح3. 50.مغني، ابن قدامه،ج7،ص460. 5. وسائل الشيعه،ج14،ص146،باب109، مقدمات النكاح،ح3. 57.جواهر الكلام،ج29،ص70. 54.مراد صاحب جواهر است.ر.ك:جواهر،ج29،ص79. 56.كشف اللثام،ج2،ص8. 51.وسائل الشيعه،ج14؛ص149،ب112،مقدمات نكاح،ح1. 55.كتاب النكاح،شيخ انصاري،ص53 ـ 54. 58.ازجمله معناي"ريبه" و "ارتياب" ترسيدن است.ر.ك: اقرب الموارد،ج1، ص449. 53.وسائل الشيعه،ج14،ص149،ب113،مقدمات نكاح،ح1. 59.كتاب النكاح،شيخ انصاري،ص55. 52.معجم الرجال،ج6،ص113. 6.همان،ص145،ح1. 66. احزاب،آيؤ32. 68.عروة الوثقي،ج2،ص584،كتاب نكاح،مسأله ء39. 60.همان،ص55 و 56. 65.قلائد الدرر،ج3،ص172. 61 .مستدرك الوسائل،ج14،ص269،ب81،مقدمات نكاح. 62.صحيح بخاري،ج4،ص97. 63.مانند شيخ انصاري در كتاب النكاح،ص53 و فخر المحقّقين درايضاح الفوائد،ج3،ص60. 64.نور،آيؤ31. 67.همان،آيؤ33. 69.وسائل الشيعه،ج14،ص149،ب114،ب106،مقدمات نكاح،ح5. 71.همان،ج18،ص410،ب40،حدزنا،ح1. 7.إسداء الرغاب،ص46 و سوره ءكهف، آيؤ46. 72.همان،ج14،ص114،ب80،مقدمات نكاح،ح4. 70.همان،ح4. 8. نور،آيؤ31. 9.ر.ك: مجمع البيان،ج4،ص138 و الجامع الاحكام القرآن،ج12،ص228. |
|
ديدگاه دين درباره نقاشى و مجسمه سازى
مجله فقه (کاوشی نو در فقه اسلامی)
آنچه فراروى داريد, نوشتارى است در مقوله هنر نقاشى و مجسمه سازى از ديدگاه دين, براساس منابع و مدارك اهل سنّت, از عبدالمجيد وافى, استاد دانشگاه الازهر مصر, كه از مجلّه (رسالة الاسلام) شماره 51 ـ 52 برگرفته شده كه پس از ترجمه توسط برادر فاضل جناب آقاى محمد حسين واثقى, تقديم مى داريم, به اميد آن كه مفيد افتد و اهل نظر را به كار آيد.
فقه
ترديدى نيست كه هرگاه در موضوع نقاشى و مجسمه, به فتواى فقيهان مى نگريم, مى بينيم بيشتر بر حرام بودن تأكيد دارند تا روا بودن, هر چند در مقدار تأكيد و حدود سخت گيرى بر حرام بودن تفاوت دارند.
بررسى آيات
اينك, پس از بررسى روايات, به آيات مى نگريم, تا ببينيم آيا در قرآن كريم, دليل و يا شبه دليل بر حرام بودن نقاشى و مجسمه وجود دارد, يا خير؟
ديدگاه محمد عبده
ايشان مى گويد:
پى نوشتها
1 . (صحيح مسلم), شرح نووى, ج81/14 ـ 82. 2 . مقريزى در رساله (نقود) مى نويسد: (عمر, در هم و دينارهاى را سكه زد كه نقش خر و روميها را داشت. وى, هيچ تغييرى در نقاشى آن نداد, جز آن كه در برخى كله (لا اله الاّ وحده, اللّه احد, محمد رسول اللّه) را افزود. آيا مى دانيد كه نظر فقها در مورد اين كار عمر چه بود؟ 3 .تفسير (قرطبى), ج275/14. 4 . سوره (سبأ), آيه 13. 5 . سوره (آل عمران), آيه 49. 6 . (تفسير قرطبى), ج274/14. 7 . سوره (نساء), آيه 59. 8 . (سنن نسائى), ج214/8. 9 . (مسند احمد), ج241/6. 10 . (سنن نسائى), ج213/8; (مسند احمد), ج241/6 11 . (همان), ج214/8, (همان), ج172/6. 12 . (تفسير قرطبى), ج274/14. 13 . (مسند احمد), ج305/2. 14 . (همان), ج308/1. 15 . (صحيح بخارى), 136/21. 16 . همان) 140/. 17 . سوره (فاطر), آيه 1. 18 . سوره (عنكبوت), آيه 41. 19 . سوره (اعراف), آيه 152. 20 . (صحيح بخارى), ج134/21. 21 . سوره (مائده), آيه 90. 22 . (سوره سبأ) آيه 13. 23 . (سوره (آل عمران), آيه 49. 24 . سوره (يونس), آيه 101. 25 . سوره (روم), آيه 42. 26 . (تاريخ الأمام السيد رشيد رضا), ج498/1. |
|
فيلمنگاري قرآني
احمد شماع زاده
ما ظاهراً ميخواهيم به قرآن اهمّيّتبدهيم و به آن ارجگذاريم؛ ولي راه درست براي رسيدن به اين هدف را تاكنون خوب نرفتهايم. نميگوييم كه نبايد به تربيت قاري قرآن اهميت داد، و يا رقابتهاي قرائت و حفظ قرآن را كمبها جلوهدهيم، ولي براي رسيدن به يك هدف بايد موضوعها و مسائل مختلف آن را بررسيكنيم و پس از مشخصكردن برترينها و اولويتهاي كار، راه درست را با برنامهريزي و زمانبندي و تخصيص بودجة بسنده، آغازكنيم.
چگونه با الهام از قرآن فيلمنامه بنويسيم؟
دو جنبه از جنبهها و وجوه قرآن را بهتر ميتوان براي فيلمنگاري درنظرگرفت:
دو مثال ديگر از سورة ‹نور›:
والذين كفروا اعمالهم كسراب بقيعه يحسبهالظمأن ماء حتي اذا جاءه لم يجده شيئاً و وجدالله عنده فوفّيه حسابه والله سريعالحساب(39) او كظلمات في بحر لجيّ يغشيه موج من فوقه موج من فوقه سحاب ظلمات بعضها فوق بعض اذا اخرج يده لم يكد يريها و من لم يجعل الله له نوراً فما له من نور(40)
قرآن كريم تراژدي يك مشرك را چه نيكو بيانكردهاست!
آيا يك فيلمنگار خوب نميتواند با سوژهقراردادن اين مثال قرآني، نكته و نكتههاي نهفته در آن را تم اصلي يك فيلم پربيننده قراردهد؟ يقيناً كه ميتواند. |
|
تجلي قرآن در معماري اسلامي مسجد جامع اشترجان
دكتر هايده لاله
مسجد جامع «اشترجان » در 36 كيلومتري جنوب غربياصفهان در منطقه لنجان واقع شده و به استناد كتيبههاي تاريخي آن، در سال 715 به دستور خواجه فخرالدينمحمدبن محمودبن علي اشترجاني ساخته شده است اين مسجد يكي از نمونه هاي نفيس معماري ايلخاني از اواخرسلطنت محمد خدابنده (اولجايتو) به شمار ميآيد.در كتيبهاي كه نام باني مسجد در آن آمده، از خواجهمحمد اشترجاني،، با عنوان «الصاحب الاعظم ملك الوزراءفي العالم» ياد شده است. وي كه از مستوفيان و منشياناميران ايلخاني بود چند هم حكومت لنجان را برعهدهداشت. با اين كه «خواجه» در مقام وزارت نبود، دركتيبههاي اين بنا عناوين خاص وزرا به او داده شده است؛ ازاين رو گمان ميرود اين عنوانها در آن زمان تنها بهوزيران اطلاق نميشد و ديگر دولتمردان نيز آن را وامميگرفتهاند. مسجد ايلخاني، مكمل مسجد كهنتري است كه دربازسازيها و دگرگونيها بخشهاي بسياري بر آن افزودهشده است. هنگام تعمير بنا در 1333 شمسي در كتيبهايآجري به سبك كتيبههاي دوره سلجوقي در زير تزييناتايلخاني نماي خارجي سر در شمالي آشكار شد. از تحولاتبعدي بنا اطلاعات دقيقي در دست نيست، ولي به استنادكتيبهاي به زبان فارسي در شبستان شرقي بنا، قسمتشرق و غرب مسجد ايلخاني و در حكومت ابوالنصر حسنبهادرخان با پشتيباني مالي شخصي به نام كمالالديناسماعيل بن ظهير الدين ابراهيم اشترجاني تعمير شدهاست. از ميان كساني كه از مسجد جامع اشترجان ياد كردهاند،بايد از اين بطوطه نام برد كه آن را در 727 قمري، ديده و درسفرنامهاش از آن به عنوان «مسجدي زيبا كه آبي از وسطآن ميگذرد»، ياد كرده است جويي كه ابن بطوطه بداناشاره كرده، در حال حاضر در خارج مسجد و در مقابل سر درشمالي آن جريان دارد. وسعت مسجد جامع اشترجان 500/1مترمربع (30×50متر) است. اين بنا از خشت و آجر ساخته شده، و در ديوارياز خشت محصور گشته است. مسجد داراي دو ورودي است.ورودي اصلي در شمال بنا و ورودي ديگر در شرق آن قرارگرفته است. هيچ يك از اين دو بر محورهاي اصليساختمان جاي ندارد. دو ايوان بر محور شمالي - جنوبي و 3شبستان در شمال، شرق و غرب صحن مركزي ساخته شدهاست. گنبد خانه بزرگ مقصوره در پشت ايوان جنوبي جايدارد. بدين ترتيب، اين عناصر بر محور بودن كلي طرحدروني مسجد تأكيد دارند. سردر ورودي اصلي كه در نيمه شرقي ضلع شمالي بناقرار گرفته و بيش از 12 متر ارتفاع دارد. در دو طرف ايوانيكه سر در را تشكيل ميدهد، بقاياي دو مناره ديده ميشودكه تنها يك سوم آنها هنوز برپاست. تزيينات اين سردر با عناصر آجركاري، كاشي كاري و بااستفاده از نقش مايههاي هندسي و نوشتاري و اندكيگياهي شكل يافته است. طاق نماهاي متعدد با قوسهايجناغي كه بر ستونهاي باريك توكار چند ضلعي و يادايرهاي فرود آمده و در قابهاي مستطيل شكل جايگرفته است، نقش عمده را در تقسيمبندي متقارن سطوحايوان ايفا ميكند. فضتي طاق مقرنس ايوان از 6 طبقهتشكيل شده كه طاسهاي آن با تركيبي از نقشهايهندسي از كاشي آبي، در دو رنگ لاجوردي و فيروزهاي، وآجر تراشيدة بيلعاب مزين شده است. درون سوي طاقاصلي ايوان و همه سطوح مسطح اين سردر (لچكيها وپهنه طاق نماها، قابها و الواح مختلف) نيز با نقوشتزييني هندسي و يا كتيبههاي متعدد به دو خط ثلث و كوفيبنايي از آجر تراشيده و يا از تركيب آجر بيلعاب و كاشي دردو رنگ آبي (لاجوردي و فيروزهاي) تزيين شده است.امروزه تمامي تزيينات كاشي كاري مسجد به استثناي يكمورد در سردر شمالي متمركز گشته است. مورد استثنايي يادشده، كتيبهاي از كاشي است كه بر درون سوي طاق ايوانجنوبي مسجد قرار داشته، و اكنون تنها چند كلمه از آن باقياست. سردر اصلي به تنهايي 19كتيبه از كتيبههاي مسجدرا در خود جاي داده است. در اين ميان كتيبه تاريخي حاوينام باني مسجد كه با كاشي لاجوردي بر زمينه فيروزهاي وبه خط ثلث بر نواري پهن بر قسمت مياني مدخل ايوان و برفراز طاق نماي ورودي مسجد جلوه ميكند، از اهميتبهسزايي برخوردار است. دو كتيبه كوچك، در لابه لايتزيينات هندسي قاب همين طاق نما، نام سازنده و نيزتزيين گر را در دو جمله: «عمل بنا احمد ابن محمد البناءالمعروف حداد» و «عمل حاجي محمد قطاع تبريزي»جاودانه ساخته است. اين دو، كار ساختمان و تزيينآجركاري و كاشيكاري اين سردر و احتمالاً مسجد ايلخانيرا عهدهدار بودهاند. سردر اصلي مسجد جامع اشترجان از اهميت ويژهاي درسير تحول معماري ايران برخوردار است. تأكيد بر ورودياصلي و ساختار ايوان آن با منازة دوگانه و گرايش به ارتفاعدر اين قسمت از بنا از دوره سلجوقي آغاز شده بود. يكي ازاولين نمونههاي شناخته شده از اين نوع ايوان ورودي درمسجد سلجوقي امام حسن اردستان باقي مانده است.ساختمان سردر باقي مانده از مسجد نظاميه ابرقو، سردرموسوم به دو منار «دردشت» اصفهان، منارههاي فروريختهسردر مسجد جامع كرمان، سردر مسجد جامع يزد و نيزايوان ورودي مسجد امام (مسجد شاه سابق) اصفهاننمونههايي هستند كه از قرن 8 قمري به بعد اين روند راادامه دادند. تزئينات كاشيكاري سردر مسجد جامع اشترجان ازنمونههاي شاخص اين نوع تزئين در دوره ايلخاني است كهبا تزئين كاشي بناهاي مهم اين دوره مانند گنبد سلطانيه،مسجد جامع ورامين و نيز مقبرة پير بكران قابل مقايسهاست. استفاده از آجر لعابدار كه نمونههاي اوليه آن دربناهاي سلجوقي مشاهده ميشود، در دوره خوارزمشاهياوج گرفت و در دوره ايلخاني تحول بيشتري يافت.پيشرفت هنر كاشي كاري در قرون بعدي همچنان ادامهيافت. در كنار كاشيهاي لاجوردي و فيروزهاي مسجدجامع اشترجان، نخستين نمونه تاريخدار كاشي «زعفراني»نيز ديده ميشود. در داخل مسجد در قسمت شرقي ورودي شماليپلكاني قرار دارد كه به يك شبستان زمستاني در زير اينبخش منتهي ميشود. صحن مركزي نسبت به فضاهايسرپوشيده اطراف آن از مساحت كمتري برخوردار است.شبستان شمالي 3 چشمه طاق و شبستانهاي شرقي وغربي هر يك دو چشمه طاق عمق دارند. كليه طاقهايشبستانها بر پيل پايههاي 4 ضلعي قرار گرفتهاند. طاقنماهاي كور سراسر سطوح ديوارهاي داخلي مسجد را در 3طرف شمال، شرق و غرب در محور چشمه طاقها پوشانده،گويي چشمه طاقها در آن سوي ديوارها نيز ادامه يافتهاست. نماي پيرامون صحن را يك ايوان بزرگ و مرتفع برسراسر ضلع جنوبي، يك ايوان كوچك با ارتفاع كمتر و دودهنه طاق در دو طرف آن بر ضلع شمالي، و 4 دهنه طاقمشابه بر هر يك از اضلاع شرقي و غربي تشكيل ميدهد.هر يك از طاقها در نماي رو به صحن آن در قابيمستطيل شك قرار گرفته كه بر قرنيزي به ارتفاع 20/1 مترفرود ميآيد. ايوان شمالي با دو ورودي در هر يك از ديوارهاي شرقيو غربي آن به قسمتهاي ديگر شبستان راه مييابد. طاقآهنگ اين ايوان اندودي از گچ دارد كه در آن زمينهايشطرنجي به تقليد از آجرچيني و بندهاي آن كنده شدهاست. بر اين زمينه به كمك تزئينات گچبري جمله«اللهاكبر» به خط كوفي بنايي به طور مكرر نقش بستهاست. كتيبهاي گچي حاوي آيه 56 از سوره احزاب (33) بهخط ثلث روي زمينهاي به رنگ آبي با بن مايههاي گياهيبر درون سوي طاق اين ايوان جاي گرفته است. اين كتيبهدر قاب باريكي با طرح هندسي و به رنگ قرمز قرار دارد.بقاياي كتيبه گچي ديگري نيز بر قسمت بالايي ديوارشمالي ايوان روي زمينهاي به رنگ آبي ديده ميشود. نوارپهني با طرح هندسي سرتاسر 3 ديوار ايوان را در قاعدهطاق تزئين ميكند. بر جرزهاي داخل ايوان و در مربعهايكوچكي اسامي «الله، محمد، علي، ابوبكر، عمر» به طورپراكنده گچبري شده است. ايوان اصلي مسجد سرتاسر ضلع جنوبي صحن رااشغال كرده است. اين ايوان با دو ورودي در اضلاع شرقي وغربي و 3 ورودي در ضلع جنوبي آن، از يك طرف بهشبستانها و از طرف ديگر به گنبد خانه مقصوره راهميگشايد. مدخل اصلي مقصوره كه در قسمت مياني ضلعشمالي ايوان واقع شده، از ارتفاع بيشتري برخوردار است.طاق و ديوارهاي جناحي ايوان تعمير و تجديد بنا شدهاست. بقاياي چند كلمه از يك كتيبه به خط ثلث از كاشيفيروزهاي بر زمينه گچي با نقش گياهي زرد رنگ كه بردرون سوي طاق ايوان باقي مانده است، حكايت از اين داردكه كتيبهاي زيبا در اين قسمت وجود داشته، و احتمالاً كتيبهديگري نيز بر قرار طاقهاي ورودي بر 3 ديوار ايوانميچرخيده است. از اين كتيبه امروز فقط زمينه گچي آنباقي مانده است، سطوح جرزهاي ايوان در گوشه شماليغربي و شمال شرقي در قاب باريكي جاي داده شده استكه به خط كوفي بنايي آيات 1 تا 9 سوريه يس 036) و آيه23 و قسمتي از آيه سوره حشر (59) و اسماء الحسني رادربردارد. در بندهاي آجرهاي اين جرزها كلمات الله،علي،رسولالله، محمد، الملكلله با گچ نوشته شده است. مقصوره مسجد جامع اشترجان با نقشه مربع شكلساخته شده است. ديوارهاي گنبدخانه از خشت است و رويآنها را لايهاي از گچ به ضخامت 5/3 سانتيمتر كه در اصلبه رنگ نخودي مايل به خاكستري بوده، پوشانده است.وروديهاي سه گانهاي كه در هر يك از ديوارهاي شمالي،شرقي و غربي گشوده شده، ارتباط مقصوره را با ايوانجنوبي و مسجد و شبستانهاي اطراف آن ميسر ميساختهاست. امروزه وروديهاي جانبي در شرق و غرب مقصورهمسدود شده است. وروديهاي اصلي در قسمت ميانيدوارها قرار گرفته، و از وروديهاي جانبي پهنتر است. طرح سه گانه اين وروديها در جانب جنوبي گنبدخانهبه وسيله محراب و دو طاق نماي تزئيني دو طرف آن تكرارشده است. مقصوره در مقطع عمودي از 3 قيمت متمايز تشكيلشده است: منطقه مربع شكل پايه بنا، منطقه كثيرالاضلاعانتقالي ميان پايه و دايره گنبد و گنبد. منطقه انتقالي از دوطبقه 8 ضلعي و 16 ضلعي تشكيل شده است. طبقه اول 4سكنج مقرنس دارد و 4 طاق نماي ساده، و طبقه دوم 4سكنج و 8 طاق نماي ساده دارد. قسمت شرقي و غربيطبقه اول باز است و امكان ورود نور كافي را به مقصورهفراهم ميسازد. منطقه كثيرالاضلاع انتقالي بدين ترتيبتبديل زمينه مربع را به دايره براي اجراي نهايي پوششگنبد امكانپذير ساخته است. استقرار گنبد به كمك سكنجبر ساختمان 4 گوش بنا، در ادامه سنت ديرينه معماريپيش از اسلام ايران، تحول چشمگيري در دوره اسلامييافته است. ساختمان گنبد خانه مسجد جامع اشترجانآنچه را كه در دوران پيش در بناهايي چون: مقبره سامانياندر بخارا، مقبره عرب اتا در تيم، نزديك سمرقند، مقبرهدوازده امام در يزد، و به ويژه در گنبد خانههاي مقصورههايمساجد سلجوقي تجربه شده بود، به كار گرفته شده است.استفاده از طبقه دوم 16 گوش مستقل در منطقه انتقالي -كه اولين نمونه آن در مقصوره مسجد جامع اصفهانمشاهده ميشود- سرآمد تحولات عظيمي در روشهايپوشش طاقي بناها و نيز ارتفاع آنها گرديد. تركيب مقرنسسكنجهاي طبقه 8 گوش مسجد جامع اشترجان اوليننمونه سكنج مقرنسدار شناخته شده در مقصوره سلجوقيمسجد جامع گلپايگان، و سپس نمونههاي ايلخاني آن راهمچون مسجد جامع ورامين به ياد ميآورد. بر 4 قوس طاق نماهاي طبقه 8 ضلعي منطقه انتقالي،روي محورهاي اصلي بنا، يك كتيبه گچبري به خط ثلث برزمينه گياهي آبي رنگ آيات 18 تا 22 سوره توبه (9) نقشبسته است. در كتيبه اصلي مقصوره مسجد جامع اشترجانكه برپايه گنبد آن واقع است، آيه 1 تا قسمتي از آيه 6 سورهفتح (48) با گچ به خط كوفي بافته بر زمينهاي از نقوشگياهي نوشته شده است. در لابهلاي حروف بخش پايانيكتيبه، در قسمت بالا، تاريخ اجرا با گچ و به خط ثلث بدينصورت نوشته شده است: «و ذلك في اواخر صفر سنةخمس عشرة و سبعمائة). دو نوار باريك گچبري تزئيني،يكي به رنگ قرمز و آبي و ديگري به رنگ قرمز و سفيد ونخوردي بر بالاي اين كتيبه به دور گنبد ميچرخد. اين بنا با 47 كتيبه حاوي مضامين مختلف قرآني،مذهبي و تاريخي با انواع سبكهاي نگارش از غنايخاصي براي مطالعات كتيبه شناختي در خور مقايسه بابناهاي ديگر ايلخاني چون گنبد سلطانيه، مسجد جامعورامين و مقبره پيربكران در اصفهان است. برگرفته از دائرةالمعارف بزرگ اسلامي جلد نهم با تلخيص Golestan Quran Weekly, Serial 115, No71 |
|
تجلي قرآن در معماري ايران
شهاب شهيري
شكوه و معماري ايران بهويژه در دوران اسلامي، به تزئين وآرايش آن بستگي دارد. هنرهاي اسلامي از هنرهاي تزئيني وكاربردي گرفته تا احداث زيباترين بناهاي مذهبي، داراي اهميت واعتبار ويژهاي است. تزئيناتي چون آجركاري، گچبري، كاشيكاري،حجاري و غيره در تمامي ادوار اسلامي رواج داشته و در هر دورهايبا امكانات آن دوره پيشرفت كرده است. هنرمندان اين رشته ازهنرهاي اسلامي با بهرهگيري از انواع نقوش نظير نقوش وطرحهاي گياهي، هندسي و خطاطي بر روي انواع مصالحساختماني به معماري ايراني اهميت ويژهاي بخشيدند.در شماره قبل دو محراب ارزشمند از محرابهاي دورانسلجوقي موزه دوران اسلامي معرفي شد و در اين شماره نيز قصدآن است تا دو محراب بسيار زيبا و جالب توجه ديگر را- كه يكيمربوط به دوران سلجوقي و ديگري مربوط به دوره ايلخاني است،-معرفي شود- از آنجا كه در مورد پيشينه و روشهاي ساخت محرابو حتي در مورد واژه محراب قبلاً توضيح داده شده بنابراين ازبازگويي مطالب گفته شده قبلي پرهيز كرده و فقط مشخصات آثار،نقوش و كتيبههاي كار شده روي آنها ارزيابي ميشود.
مشخصات اثر:
طول محراب: 140 سانتيمتر، عرض: 111 سانتيمتر،كتيبهها: خطوط كوفي و ثلث، دوره: سلجوقي (قرن پنجمهجري قمري)، شماره اثر: 3286 |
|
صفات شهر اسلامي از نگاه قرآن كريم
دكتر محمد نقي زاده
چكيده
خداي متعال براي حل تمام مشكلات زندگي در قرآن كريم راهنماي هايي را معمول كرده است. از آن جمله ويژگيهاي يك شهر اسلامي را به لحاظ معماري و شهر سازي نمايانده است.در اين مقاله سعي شده است،اين ويژگي ها از آيات قرآن استخراج و معرفي شود. عناويني كه در آن مورد بحث قرار گرفته است،عبارت است از: اصول و ارزشها، صفات فعل الهي، طبيعت و عناصر طبيعي، تنظيم رواط اجتماعي،صفات محيط مصنوع، عناصر شهري و معماري.
كليد واژه ها: صفات شهر اسلامي، معماري اسلامي، شهرسازي اسلامي.
1. مقدمه
آيات قرآن و احاديث رسيده از معصومين (ع) مسلمين را به وجود راه حلهاي مشكلاتشان در كتاب الهي آگاه نموده و به دريافت و شناخت مباني و اصول مذكور در قرآن و اداره امورشان بر مبناي آن مباني و اصول هدايت و تشويق مي نمايند.
2. اصول و ارزشها
كتاب الهي معرف اصول و ارزشهايي است كه ضمن تسلط بر عالم وجود،رعايت آنها در اعمال و رفتار انسان نيز توصيه شده است. توجه و نزديكي به اين اصول و ارزشها و مرعي داشتن آنها در فعاليتهاي انساني عاملي در جهت شناخت الهي و همراهي با نظام حاكم بر عالم هستي خواهد بود.
2.1. اصول اسلامي
همانگونه كه ذكر شد، هر دين و مكتب و تفكري،اصول خاص خويش را داشته و در مورد مفاهيم مشترك نيز تعريف خاص خود را دارا مي باشد، و طبيعي است كه تعليمات اسلامي نيز از اين قاعده مستثني نباشد. غرض ازاصول خاص هر دين الزماً اصولي نخواهد بود كه در ساير مكاتب از آنها نامي به ميان نيامده باشد؛ بااينكه اصولي است كه به جهت ويژگيهاي بارز آنها ذكر نام آنها مترداف با دين مورد نظر است. في المثل توحيد غالباً مترداف با اسلام شناخته مي شود؛ چرا كه بنا به تاييد غالب متحققين،مفهوم توحيد در تفكر اسلامي با مفهوم توحيد در ساير مذاهب كاملاً متفاوت و آشكار است.
2.2.اصول جهاني
اصول جهاني اصولي كه غالب مكاتب و اديان از آنها سخن گفته و توجه به آنها را مؤكداً توصيه و تاكيد نموده اند. نكته د راين است كه هر مكتبي بايستي ويژگيهاي اين اصول را بر اساس مباني و تعليمات خويش تبيين نمايد تا پيروان او بتوانند نحوه بكار بستن آنها را در زندگي خويش دريابند. ذيلاًبه برخي از اين اصول اشاره خواهد شد،و اين درحالي است كه بسياري از اصولي كه در ادامه خواهند آمد مي توانند در همين تقسيم بندي قرار گيرند كه به جهت احتراز ازدوباره گويي، از ذكر آنها در اين مبحث خودداري مي شود.
3.صفات فعل الهي
افعال انسان،با توجه به باورها و الگوهايي كه براي خويش انتخاب ميكند،به ويژگيهايي متصف ميشود. بنا به تعاليم اسلامي انسان خليفه خداوند در زمين است:”و اذ قال ربك للملائكه اين جاعل في الارض خليفة“(بقره/30)؛ بر اين اساس اعمال انساني بايستي به صفات فعل الهي متصف باشند تا شرط امانتداري د رخلافت رعايت گردد.
3.1.تعادل
تعادل مناسب در محيط زندگي،في الواقع، تجلي و نتيجه رعايت عدل در اعمال و فعاليتهاي فردي و جميعي جامعه است. واگذاري و توجه متعادل و مناسب به همه جنبههاي زندگي و اصول و ارزشهايي كه بايستي بر آن حاكم باشند،زمينه ساز ظهور جامعهاي متعادل خواهد بود. تعادل موجود در عالم وجود،ميتواند و بايد به عنوان الگويي مورد نظر و توجه انسان باشد.
3.2.اندازه
آياتي از قرآن كريم،از اندازه در خلقت (فعل) الهي سخن گفته است كه برخي از آنها عبارتند از:
3.3.حد
اميرالمؤمنين (ع) ميفرمايد كه خداوند تبارك و تعالي حدود اشياء را هنگام آفريدن هر يك تعيين فرمود تا خود از شبيه و مانند بودن به آنها امتياز داشته باشد(17). لذاست كه ميتوان گفت كه يكي از مهمترين ويژگيهاي عناصر، عملكردها و فضاهاي شهر اسلامي عبارت از تعريف و تعيين حدود آنها به وضوح و روشني است؛به گونهاي كه هر گونه شبههاي در نامحدود بودن آنها منتفي گردد.
3.4توازن
آيه مباركه و الارض مددناها و القينا فيها رواسي و انبتنا فيها من كل شيء موزون]حجر/19[ (و زمين را هم بگسترديم و در آن كوههاي عظيم بر نهاديم و از آن هد گياه و هر نبات مناسب و موافق حكمت و عنايت برويانيديم)، اشاره به توازن و موزون بودن جهان دارد.
4. طبيعت و عناصر طبيعي
تعاليم قرآني عناصر طبيعي را آيات و نشانههاي قدرت و علم الهي و ابراز و وسيله شناخت اصولي چون توحيد و معاد ميشمارد. همه اينها لزوم ارتباطي نزديك و مداوم بين انسان و طبيعت را ضروري مينمايد تا امكان بهرهگيري از اين آيات الهي و تفكر در آنها فراهم آيد.
1.4.نور
نور پديدهاي است كه در تعاليم قرآني به عنوان نماد و نشانه بسياري وجود و مفاهيم والا و زيبا معرفي ميگردد؛ از جمله:
2.4.باد
باد(هوا) علاوه بر نقشي كه درتدوام حيات بسياري از موجودات موجود در كره زمين دارد، نقشهاي مهمي نيز درتنظيم شرايط اقليمي (حركت ابرها)، انتقال آلودگيها،تلقيح گياهان،بشارت دهندگتن رحمت الهي،آيه الهي بودن،و همچنين نزول عذاب الهي دارد.
4.4.خاك
خاك ماده اوليه خلقت انسان و همچنين جايگاه نهاييبرن انسان،از عناصري است كه تقريباً همه نيازهاي مادي انسان را در خويش نهفته داشته و آنها را به انسان ميرساند. از طرف ديگر در برخي موارد همچون تطهير (وضو و غسل) ميتواند،جايگزين آب و عامل پاكي و آمادگي انسان براي انجام فرائض دينياش شود. خاك سجدهگاه انسان است و تماس با آن بدان حد اهميت دارد كه در مواردي بجاي آب قرار داده شده است؛ لذاست كه از بسياري جنبههاي آن ميتوان بهره گرفت. سادهترين راه ايجاد تماس با آن در باغها و بوستانهاي عمومي شهري و فضاهاي باز خصوصي و عمومي است.
5.4.ساير عناصر
عناصر ديگر مانند گياهان، جانوران،كوهها، آسمان و آنچه در آن است مانند ماه و خورشيد و ستارگان(ق/10-6)براي شهر بايد اينگونه باشد كه محيط به گونهاي ساخته شود كه بهرهگيري از اين عناصر و تماس با آنها درحد لازم ممكن گردد. اينها نه تنها بركات مادي دارند؛ بلكه عاملي درجهت تقويت تفكر و تذكر هستند.همچنين عوامل آگاهي به زمان ومكان و جهت نيز هستند(يونس/3)
4.6.قوانين طبيعي
قوانين حاكم برعالم طبيعت و حاصل اعمال اين قوانين اولاً در متون اسلامي به عنوان علم و قدرت و وحدانيت الهي براي تفكر و تعقل و تذكر و تفقه و تدبر مورد اشاره قرار گرفتهاند و ثانياً همواره الگوي انسانهاي آگاه بودهاند.
5.تنظيم روابط اجتماعي
يكي از روابط مهمي كه انسان با جهان خارج از خويش برقرار مينمايد(18). ارتباط او با ساير همنوعانش در جامعه ميباشد. براي تنظيم اين روابط در سطح شهر ميتوان از تعاليم قرآني دستورالعملهايي را استخراج نمود كه به عنوان مباني نظري برنامهريزي روابط انسانها و ايجاد محيطي كه بتواند تقويت كننده تجليگاه اين روابط بوده از خلل و خدشه در آنها پيشگيري نمايد، مورد استناد و استفاده قرار گيرد.
5.1.وحدت جامعه
وحدت اسلامي از مقولات مهمي است كه تعاليم قرآني بر آن تاكيد ورزيده و مسلمين را به آن دعوت و ترغيب نموده است. براي اين وحدت نيز مختصاتي را بر شمرده و عواملي رانيز باعث تقويت آن شمرده است از جمله:
2.5.حقوق همسايگان
از موارد مهمي كه ضمن تاثير بر كاهش رفتارهاي ناهنجار اجتماعي، در افزايش روحيه تعاون و احترام به يكديگر و همچنين در تنظيم روابط صحيح اجتماعي تاثير دارند، رعايت حقوق همسايگان و به عبارتي تنظيم روابط همسايگان است. آيات زير را ميتوان از آياتي شمرد كه بر تنظيم اين روابط اشاره دارند.
3.5.صله رحم
صله رحم از ارزشها و رفتارهاي توصيه شده در تعاليم اسلامي است كه توجه به آن ميتواند بر تحكيم روابط اجتماعي و وحدت جامعه تاثير بگذارد. اين آيات قرآن كريم را ميتوان در اهميت توجه به صله رحم در جامعه اسلامي ذكر كرد:
6.صفات محيط مصنوع
اين صفات كه فيالواقع قابل ذكر در مبحث اصول و ارزشها بودند.به جهت ارتباط مستقيمتري كه با دستورالعملهاي طراحي و ساخت محيط مصنوع دارند در بحثي جداگانه مطرح شده و آيات مربوط گردآوري گشتهاند. در اين مبحث،دستورالعملهايي كه به هنگام طراحي و برنامهريزي بايستي مدنظر قرار گيرند تا كالبد و فضا و محيط حاصل، رنگ و بو و هويتي اسلامي بيابند، مورد اشاره قرار خواهند گرفت.
6.1.اصلاح زمين
يكي از وظايفي كه براي انسان تعيين شده است،اصلاح در زمين ميباشند.
3.6.عبرت
عبرتگيري از آثار و اعمال پيشينيان و ديگر تمدنها و هر آنچه كه در اطراف انسان وجود دارد، يكي از موضوعات مورد توجه تعليمات قرآني بوده و مسلمين و همه انسانها به آن توصيه شدهاند:
6.4.اجتناب از لغو و بطالت
انجام هر عمل و همچنين ايجاد هر شيء لغو و باطل و بيهوده جنبهاي از فساد در زمين و اسراف است و اين صفتي است كه طبق تعاليم قرآني مسلمين بايستي از آن اجتناب ورزند.
6.5.اجتناب از تفاخر و تفرعن
استكبار و فخر فروشي اولين گناهي كه پس از خلقت آدم(ع) و توسط شيطان به وقوع پيوست، از صفاتي است كه مسلمين از آنان به شدت نهي شدهاند:
6.6.اجتناب از فساد
آياتي از قرآن انسان را از فساد در زمين نهي فرموده و آن را زشت و ناپسند معرفي مينمايند،از جمله:
6.7.اجتناب از اسراف
اسراف يكي از صفات مذمومي است كه در همه اعمال انسان ميتواند بروز نمايد و تعليمات اسلامي، مسلمين را به شدت از آن نهي فرموده است تا جايي كه صريحاً ميفرمايد: و لا تسرفول انه لا يحب المسرفين(انعام/41):(و اسراف نكنيد كه خدا مسرفان را دوست نميدارد).
7.عناصر شهري و معماري
در هر شهر و در هر عمارتي، عناصر بسياري وجود دارند كه هر كدام به طور مستقل و نسبت به ساير عناصر، هويت و ويژگيهاي خاص خود را نيز طلب مينمايند. فيامثل مختصات و ويژگيهاي مسجد با مسكن متفاوت خواهند بود. به هر حال سعي بر اين است تا در اين قسمت آياتي كه به عناصر شهري يا معماري اشاره داشته و يا ميتوان از آنها د رتبيين مختصات اين عناصر بهرهگرفت، به عنوان راهنماي مطالعات بعدي معرفي شوند.
7.1.مسجد
در مورد مسجد سخن بسيار ميتوان گفت؛ لكن چون اين مقاله تنها بر بهرهگيري از آيات كتاب الهي محدود است، تنها به برخي نكات اشاره ميشود:
.2.7.مسكن
در مورد مسكن موضوعات متنوع و مختلفي مطرح است. آيات قرآن كريم به برخي از آنها اشاره دارند كه اينك به آنها پرداخته ميشود.
4.7.رنگ
رنگ از موضوعاتي هستند كه تاثير زيادي بر انسان و روحيات او دارند. در اينجا نيز بودن آنكه قصد اثبات و يا نفي رنگ خاصي براي همه عمارات و شهرها در ميان باشد، فقط تاكيد ميشود، در طرحها و برنامه به دست غفلت سپرده نشود.
8.نتيجه
باعنايت به آنچه كه گذشت نكات و موزاد زير مشخص شد:
منابع و مآخذ:
1. نهجالبلاغه،ترجمه و شرح فيضالاسلام،سيد علينقي،كلاله خاور، تهران1351،ص1235،كلمات قصار315. 2. كليني رازي(ره) ابي جعفر محمد يعقوب بن اسحق1348،اصول كافي،ج1،دفترنشر فرهنگ اهل بيت(ع)،تهران،ص78. 3. همان،ج1،ص76. 4. Naghizadeh Mohmad.1995.Principies of the Contemporay Islamic Urban Design The University Elimination of Conflicts in Muslim Bulit Environments. Unpublished phd Thesis The of New South wales. Sydney. 5. نقيزاده،محمد؛ الف ـ سيماي مدينه منتظران، دومين اجلاس دو سالانه بررسي وجودي حضرت مهدي(عج)،دانشگاه سبلوچستان، زاهدان، 1377، 1995 ، Nagizadeh 6. نهجالبلاغه،ص979،نامه 47. 7. طباطبايي(ره)(علامه) سيدمحمدحسين، تفسير شريفالميزان،ترجمه سيد محمد باقرموسوي همداني، دارالعلم،قم،بيتا و مطهري،(شهيد) مرتضي؛ ده گفتار،صدرا،قم،1398ق 8. بوركهاردت،تيتوس؛ نقش هنرهاي زيبا در نظام آموزشي اسلام، ترجمه سيد محمد آويني،جاودانگي و هنرـ برگ،تهران،1370،ص36. 9. رجوع كنيد به Nagizadeh ،1995 10. Aminzadeh B.G. The concept of unily in Islamic Religios. Unpublished نقيزاده،137 وphd Thesis. The University of New South Wates. Sydney 11. براي مطالعه در بهرهگيري از صفات فعل الهي رجوع كنيد به:Naghizadeh 1995 12. جعفري،(علامه) محمد تقي(ره) زيبايي و هنر از ديدگاه اسلام، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي تهران،1369 13. تفسير الميزان، ج14،ص167، نيز رجوع كنيد به ج5،صص207ـ190، ذيل آيات 18 ـ10 سوره آلعمران. 14. همان،ج29،ص216،ذيل آيات57ـ47 سوره نور. 15. رجوع كنيد به همان،ج9،ص50، ذيل آيات 91ـ85 سوره نساء و نهجالبلاغه، صص198ـ197 16. تقيزاده،محمد؛ الف ـ مختصات نظم در شهرسازي اسلامي، سمينار بينالمللي شهرها و مرد، دانشگاه تبريز، تبريز 1376و1995 .Naghizadeh 17. نهجالبلاغه، ص522 18. صدر، (شهديد) محمدباقر ؛انسان مسئول و تاريخ ساز از ديدگاه قرآن، ترجمه محمدمهدي فولاوند، بنياد قرآن، تهران،1359،1995 .Naghizadeh 19. تفسير الميزان، ج8، ص195(ذيل آيات42ـ36 سوره نساء) 20. پيرنيا، محمدكريم؛ شيوههاي معماري ايراني،مؤسسه نشر هنر اسلامي، تهران، 1369 21. نقيزاده،محمد؛ سرچشمه ارزشهايي كه نوسازيها بايد محمل و تجليگاه آنها باشند، سومين كنفرانس بينالمللي بازسازي مناطق جنگزده،1357، تهران و همو؛ ب ـ مقدمهاي بر شناسايي معضلات طراحي در بافتهاي تاريخي شهرها، مجموعه مقالات سمينار تخصصي بافتهاي شهري، وزارت مسكن و شهرسازي، تهران، 1376 22. در مورد ارتباط مسجد با شهر و ساير عملكردها رجوع كنيد به:Naghizadeh 1995 وتقيزاده، 1376ب. 23. پيرنيا، محمدكريم؛ آشنايي با معماري اسلامي ايران، دانشگاه علم و صنعت ايران، تهران، 1372 و تقيزاده 1376ب و Naghizadeh 1995 و توحيد مفضل، ترجمه ملامحمد باقر مجلسي، انتشارات فقيه، تهران1359. 24. تفسير الميزان، جلد32، ص209. |
آجُرپزىآجر، به معناى گِلِ پخته يا خشت پخته، معرَّب آگور از فارسى يا يونانى است. جواليقى، آجر را فارسى دانسته و براى آن ضبطهاى گوناگونى بيان كرده است.واژه «آجر» از تعبير «فأوقِد ... علَى الطِّينِ» در آيه 38 قصص/28 استفاده شده: «وَقالَ فِرعَونُ يأيّها المَلاَُ ما عَلِمتُ لَكُم مِن إلـه غَيرِى فَأوقِد لِى يهمن عَلَى الطِّينِ فَاجعَل لِّى صَرحاً لَعَلِّى أطَّلِعُ إلى إلهِ مُوسى وَ إِنِّى لاَظُنُّهُ مِنالكـذِبينَ = و فرعون گفت: اى بزرگان قوم! براى شما جز خويشتن خدايى نمىشناسم؛ پس اى هامان*! برايم بر گِل*، آتش بيفروز [=آجر بساز]؛ پس برجى [بلند]براى من بساز؛ شايد از [حال]خداى موسى آگاهى يابم و من جدّاً او را از دروغگويان مىپندارم». طبرى مىگويد: نخستين كسى كه فرمان ساختن آجر را داد و از آن، ساختمانى بلند و كاخگونه بنا كرد، فرعون* بود. درباره اينكه چرا در قرآن به جاى «آجر» تعبير «فَأوقِد ... عَلَى الطِّين» آمده، چند نكته است. الف. زيرا فرعون نخستين كسى بود كه فرمان پخت آجر را داد [و هنوز اسم نداشت]؛ ب. اينگونه تعبير، به بيان متكبّرانه و آمرانه جبّاران شبيهتر است؛ پ. اين تعبير، بر خلاف آجر، با فصاحت قرآن مناسبتر است. به گفته ابن عاشور نيز كلمه طين در مقايسه با آجر، روانتر و فصيحتر است و ابن اثير، آجر را كلمهاى مبتذل (پيش پا افتاده) دانسته است؛ ت. كاربرد اين تعبير به جاى آجر، به مادّه اصلى آن اشاره دارد. اهلكتاب مىگويند: فرعون، بنىاسرائيل را براى ساختن آجر، استثمار و كارهاى دشوارى را بر آنان تحميل مىكرد و آنان وظيفه داشتند بدون كمك مصريان و بدون ابزار، هر روز، شمار معيّنى آجر بسازند وگرنه با شديدترين آزارها روبهرو مىشدند؛ از اين رو، بنىاسرائيل به موسى(عليه السلام)مىگفتند:«أوذِينا مِن قَبلِ أن تَأتِينا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا = پيش از آن كه تو نزد ما بيايى و [حتّى]پس از آنكه به سوى ما آمدى، آزار ديدهايم». (اعراف/7، 129) فرعون، پس از شكست ساحران، در رويارويى با موسى(عليه السلام)و معجزههاى او، به وزير خود هامان فرمان داد برج* بلندى از آجر بسازد تا خود بر فراز آن رود و خداى موسى(عليه السلام)را تيرباران و همه را از دستِ او آسوده سازد. ابنعاشور، در اينكه چرا فرعون به ساختن برج از «آجر» فرمان داد نه سنگ، مىگويد: او، قصد نداشت بناى محكم و ماندگارى ساخته شود؛ بلكه مىخواست برج بلندى با سرعت آماده شود و پس از يافتن خداوند، آن را ويران كند. به گفته علاّمه طباطبايى، فرعون درصدد ساخت رصدخانهاى بود تا با زير نظر گرفتن ستارگان، بر بعثت موسى و حقيقت مدّعاى او دست يابد. طنطاوى نيز كلامى نزديك به وى دارد؛ ولى فخررازى معتقد است كه چنين برجى ساخته نشده و فرمان فرعون را از روى استهزا وكنايه براى تكذيب خدا مىداند. منابع:البداية والنهايه؛ تفسير التحرير والتنوير؛ التفسيرالكبير؛ جامعالبيان عن تأويل آى القرآن؛ الجواهر فى تفسير القرآن؛ قصصالأنبياء، ابنكثير؛ لسان العرب؛ لغتنامه دهخدا؛ المعرّب من الكلام الأعجمى على حروف المعجم؛ منتهىالأرب فى لغة العرب؛ الميزان فى تفسير القرآن.احمد عاليشاهى [1] لسانالعرب، ج1، ص78، «اجر». [2] منتهى الارب، ج 1، ص 12، «اجر». [3] لغتنامه دهخدا، ج1، ص38، «اجر». [4] المعرّب، ص17، «اجر». [5] جامعالبيان، مج11، ج19، ص95. [6] التفسير الكبير، ج24، ص253. [7] التحرير و التنوير، ج20، ص122 و 123. [8] همان، ص123. [9] قصصالأنبياء، ص279؛ البداية و النهايه، ج1، ص234. [10] التحرير و التنوير، ج20، ص122. [11] الميزان، ج16، ص37. [12] الجواهر، مج7، ج14، ص26. [13] التفسير الكبير، ج24، ص253. |
|
قرآن خطي در موزه ملي پاكستان
احمد نبي خان
سيد ابوالفضل طباطبايي
موزه ملي پاكستان بخش مهمي را براي نگاهداري، مطالعه ونمايش كتب خطي نادر خود ترتيب داده كه شامل نقاشيها، تصاوير مينياتوري، نمونههاي خوشنويسي فرمانها و اسناد تاريخي ديگر مربوط به دوره مسلمانان شبه قاره نيز ميباشد. اين مجموعه از بيست هزار فقره تركيب يافته است. در اين ميان بيش از سه هزار نسخ خطي قديمي درباره دين، تاريخ، جغرافي، و ادبيات وجود دارد كه به زبانهاي عربي، فارسي اردو، بنگالي، پنجابي، پشتو و سندي نوشته شده است. اين كتابها در باره موضوعات مختلف به رشته تحرير در آمده است. بعضي از آنها مستقيماً مربوط به تاريخ پاكستان ميباشد و بعضي از لحاظ زيبايي خط و بعضي نيز از لحاظ محتويات مورد توجه ميباشد.
مواهب عليه
كتاب فوق كه تفسير مشهور قرآن به زبان فارسي است، توسط ملا كمال الدين حسين واعظ كاشفي نوشته شده است. اين نسخه در سال 945 هجري سي و پنج سال پس از فوت مؤلف (سال 910 هجري) استنساخ شده. اين كتاب يكي از نمونههاي دقيق و با ارزش خط نسخ است كه با سليقه خاصي در روي زمينة مطلا نوشته شده است و نويسنده نام و نشان خود و تاريخ نوشتن كتاب را در پايان ذكر ميكند. |
|
قرآن وقفي دارالارشاد اردبيل نمونهاي نفيس از هنرهاي قرن دهم
قدير افروند - شهاب شهيري
موزه ملي ايران
يكي از قرآنهاي خطي نفيس دوره صفوي كه هم خط خوش و تذهيب و تزئينات زيبا و پركار و هم ترجمه و ملحقات ارزشمندي نظير فالنامه، وقفنامه پيوسته و همزمان آن دارد، نسخهاي است كه به سفارش يكي از شخصيتهاي معروف عهد صفوي، شاه قلي خليفه كه مهردار شاه عباس صفوي بوده، كتابت، تذهيب و تجليد شده است و الحق كه حاصل و ثمره كار آن هنرمندان گمنام! اثر هنري بسيار زيبا و منحصر به فردي را به دست داده است كه در اين شماره مورد معرفي قرار ميگيرد.
معرفي نسخه:
قرآن مترجم به خط نسخ.
فالنامه:
فالنامة اين قرآن شامل منظومهاي است كه پس از خاتمه قرآن به خط نستعليق و در صفحات و ستونبندي عمودي مجدول پاياني به شرح زير نوشته شده است:
"وقف نامه"
در آخرين صفحه اين نسخه، وقف نامه "زرين"! قرآن (تماماً بقلم زر) به خط ثلث بشرح ذيل نگاشته شده است:
بسم الله الرحمن الرحيم (به لاجورد)
الحمدلله الذي انزل القرآن من السماء الي الارض رحمةللعالمين/ و جعل الفرقان مرشداً و هادياً للمتقين (فاصله) و الصلوه و السلام / علي رسول انزل عليه الكتاب و اوتي الحكمة و فصل الخطاب / و آله الطاهرين للمعصومين بلاشك و ارتياب و بعد (به لاجورد) / فقد وقف هذاالمصحف المقدس المطهر المنور علي الخطيرة المباركة / مشرفة المقدسة الصفوية حفت بالانوار الالهية و الاشرافات الربانية / الواقعه بدار
پاورقيها:
1- براي كسب اطلاعات بيشتر در رابطه با اين شخصيت رجوع كنيد به مقاله: افروند، قدير. قرآنهاي وقفي. مجله وقف ميراث جاويدان. ش 33-33 (بهار و تابستان)، 1380. |
|
قرآنهاي ايراني كتابخانه ملي قاهري
شكربيگي
كتابخانه ملي قاهره (دارالمكتب) در بر دارنده تعداد زيادي كتاب خطي و از جمله قرآنهاي نفيسي است كه توسط خوشنويسان ايراني و يا به سفارش فرمانروايان ايراني تحرير و تزيين شده و مقاله حاضر، نگاهي گذرا به سه قرآن معروف موجود در اين كتابخانه دارد.
مصحف، ابن مقله
محمد بن علي كه به امام خطاطين شهرت تاريخي دارد، فردي اديب، هنرمند و سياستمداري بود كه بر اثر ذكاوت و درايت در خدمت خلفاي عباسي: المقتدر، الراضي بالله به منصب وزارت رسيد، و عاقبت به جرم شركت در توطئه عليه خليفه عباسي به سال 328 قمري به قتل رسيد.
مصحف سلطان اولجايتو
يكي از پرشكوهترين مصاحف قرآن در جهان و در عين حال، يكي از سرمايههاي پر ارزش ملت مصر، مصحفي است كه به شماره: / 72 / 22 در (دارالكتب) مصر نگهداري ميشود. اين مصحف كه قبل از تأسيس (دارالكتب) از جمله ذخاير ذي قيمت (مكتبخانه الخديويه) مصر بوده است، در 30 جزء مجزا، مجلد شده. كه در عين حال هر جلد آن، معرف يك جزء از سي جزء قرآن مجيد بشمار ميآيد.
مصحف شيرازي
اين مصحف مذهب و مزين به ظرافت و دقت هنر حل كاري به شماره: / 346 مصاحف در (دارالكتب) مصر نگهداري ميشود. |
|
در موزه ملي ايران موجود است قرآني كامل به خط كوفي اوليه
نویسنده: قدیر افروند – شهاب شهیری
قرآنهاي معروف به خط كوفي در ايران كه به قرون دوم و سوم و حداكثر نيمه اول قرن چهارم هجري قمري تعلق دارند از جهات مختلف و بويژه رسمالخط، اعراب، تزئينات و حتي اوراق مورد استفاده كه معمولاً از جنس پوست نازك و سفيد دباغي شده ميباشند مشابه يكديگر هستند.
معرفي قرآن
قرآن كريم بخط كوفي «اوليه»
رسمالخط قرآن
رسمالخط اين قرآن بر سياق ساير قرآنهاي خط كوفي است و داراي اعراب ابوالاسودي (نقطههاي درشت شنگرف بجاي فتحه، ضمه، كسره و تنوين) ميباشد. همچنين در دوران متأخرتر از اعجام بصورت خطوط كوتاه مورب در برخي موارد بويژه «ن»ها استفاده شده است. نقطههاي امروزي نيز در موارد زيادي بعدها براي سهولت قرائت به متن افزوده شده است.
علائم تقسيم و تزئينات قرآن
از تزئين مذهب استثنائي صفحه اول ـ قابل مقايسه و مشابه تزئينات قرآن شماره 4289 موزه ملي ايران كه بگذريم، سر سورهها بسيار ساده و تنها شامل عنوان سوره و عدد آيات ميباشد كه بخط كوفي، بدون اعراب و اعجام و بقلم زعفراني محرر ميباشد. موضع سر سورهها در آغاز، ميانه و پايان صفحات، و شعير است. در برخي موارد يك سطر كامل و مجزا را اشغال ميكند و در مواردي نيز پايان آخرين آيه سوره قبل بخشي از سطر در ابتداء و يا انتهاي سر سوره را شكل ميدهد.
جدول شماره 1
موضوع علامت سجده نام سوره در قرآني چاپي جديد نام سوره در قرآن مورد مطالعه شماره صفحه در قرآن مورد مطالعه رديف
جدول شماره 2
اختلاف آيات قرآن كوفي با چاپي تعداد آيات در قرآن مورد مطالعه تعداد آيات در قرآن چاپي نام سوره در قرآن مورد مطالعه نام سوره در قرآن چاپي رديف
جدول شماره 3
موارد اختلاف تعداد آيات براي هر تخمين شماره آيات بر اساس قرآن براي هر تخمين رديف
جدول شماره 4
موارد اختلاف تعداد آيات براي هر تخمين شماره آيات براساس قرآن براي هر تخمين رديف
نكاتي قابل توجه در خصوص اين قرآن
در مرور و بررسي عبارت كتيبه سر سورههاي قرآن و مقايسه آن با سر سورههاي قرآنهاي معتبر امروزي، تفاوتهايي ملاحظه شد. اين تفاوتها شامل اختلاف در عنوان، عدد آيات و به تبع تقسيمات سوره (از نظر آيات) ميباشد كه مورد به طور كامل در جدول شماره 2 ضمن مقايسه با يك نسخه قرآن چاپي جديد آورده شده است.
حاشيه نويسي برخي از صفحات قرآن:
در حاشيه برخي از صفحات و بويژه حواشي سرسورهها، احاديث و رواياتي در فضيلت قرائت سوره و نيز ذكر عدد كلمات و حروف سوره بقلم رقاع آمده است كه متعلق به دوراني متأخرتر ميباشد كه نمونه آن در حاشيه سوره فاطر بشرح زير ميباشد:
وقف قرآن
اين قرآن بر اساس «سجع» (اثر) مهر وقفي بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي در صفحات اول و آخر، و نيز به استناد عبارت وقفي «وقف روضه متبركه صفويه» در حاشيه صفحه آخر جزء موقوفه اين مجموعه بوده است. كتيبه مهر وقف عبارتست از: «وقف خطيره مقدسه صفويه».
جلد قرآن
اين قرآن در دوران ايلخاني (قرون 7 و 8 هجري قمري) با جلدي زيبا و پُركار تجليد شده است. جلد قرآن از نوع چرم و تكنيك سوخت ضربي با نقوش بسيار متنوع و ريز و درشت هندسي (گره چيني و...) و سرطبلدار ميباشد. |
|
جلوهاي ديگر از هنر خوشنويسي و كتاب آرائي. قرآن كريم در دوره صفوي
قدير افروند ، شهاب شهيري
موزه ملي ايران
يكي از نسخ كلام الله مجيد كه از جمله قرآن هاي زيبا و جامع ( از نظر هنر كتابت ، تذهيب و تجليد ) قرن دهم هجري محسوب مي شود ، نسخه اي است كه به خط نسخ خوشي كتابت شده است . از ويژگي هاي اين مصحف كلام الهي وقف نامه اي است كه براساس آن شاه طهماسب صفوي اين قرآن را بر آستانه شيخ صفي الدين اردبيلي وقف كرده است .
معرفي نسخه:
قرآن موقوفه آستانه شيخ صفيالدين اردبيلي. |