بانک مقالات ترجمه قران
|
بررسی شرایط مترجم قرآن (با توجه به دیدگاه آیةاللّه معرفت)
محمدعلی رضایی اصفهانی
چکیده:
دراین نوشتار شرایط عام و خاص مترجم قرآن به تفکیک مطرح و از آنجا که آیةاللّه معرفت در دو کتاب تاریخ قرآن و التفسیر و المفسرون به این مبحث پرداختهاند، به بررسی نظرات ایشان و مقایسه آنها با دیدگاههای دیگران پرداخته شده است.
کلید واژهها:
قرآن، ترجمه، نقد و بررسی، معرفت.
درآمد
موضوع «شرایط مترجم قرآن» از موضوعاتی است که مورد بررسی دقیق قرار نگرفته و در کتابها و مقالات به صورت جزئی و پراکنده بدان اشاره شده است.
شرایط عام مترجم
این شرایط به دو بخش تقسیم میشود:
1ـ آگاهی از زبان مبدأ و مقصد
صاحبنظران و مولفان ترجمه بر این شرط پافشاری کردهاند(1) از جمله آیة اللّه خوئی؛ در مورد شرایط مترجم مینویسند: «باید در ترجمه تسلّط و احاطه کامل به لغتی باشد که قرآن از آن به زبان دیگر منتقل میشود.»(2)
2ـ آگاهی از موضوع ترجمه
برای ترجمه هر متن شناخت موضوع و ابعاد آن ضروری است و گرنه مترجم در ترجمه اصطلاحات با مشکل جدّی روبرو میشود. این شرط مورد تاکید برخی صاحب نظران و مترجمان بنام است.(5) در ترجمه قرآن نیز شناخت قرآن و محتوا و اهداف هدایتگرانهی آن لازم است.
3ـ پرهیز از پیشداوری
هر مترجم دارای بینشهای خاص مذهبی، کلامی، فقهی و تفسیری است از این رو در قید پیش فرضهای ذهنی خود است و با عینک خاص خویش به متنِ موردِ ترجمه، مینگرد، البته این پیش فرضها دو دسته هستند:
ب: شرایط کمال مترجم
یعنی شرایطی که برای مترجم لازم است ولی بصورت طبیعی حداقل آن در هر مترجم وجود دارد اما وجود حداکثری آنها موجب کمال ترجمه میشود و ارزش ترجمه را بالا میبرد.
1ـ روشمندی در ترجمه
در این مورد یوجین نایدا کارشناس کتاب مقدس، میگوید: «مترجم نه تنها باید محتوای آشکار پیام را بفهمد بلکه ظرایفی را که از حیث سبک، رنگ و بوی پیام را تعیین کرده است تشخیص دهد(7).
2ـ توانایی نویسندگی
هر مترجم لازم است هنر نویسندگی داشته باشد، یعنی مترجم مطالب متن را به زبان مبدأ درک کند سپس آنها را به لباس زبان مقصد در آورد و با قلمی مناسب نگارش و به خواننده عرضه نماید. از این رو لازم است مترجم، نویسنده باشد و قلمی شیوا و روان داشته باشد. و گرنه نمیتواند مقصود و پیام متن را به زبان دوم بخوبی منتقل کند.
3ـ تمرین و ممارست
ترجمه نیاز به تمرین عملی دارد، یعنی آموختن روشها و قواعد نظری ترجمه کافی نیست بلکه لازم است که مترجم، در عمل آزموده شود. بارها بنویسد و لغزشهای خود را ببیند و اصلاح کند و دوباره بنویسد تا متنی درخور خلق کند و مترجمی توانا شود.
4ـ اعمال ذوق و سلیقه (هنرمندی در ترجمه)(9)
ترجمه نیازمند اعمال ذوق و سلیقه است. مترجم، هنرمندی است که با نوآوری و زیبا سازی ترجمه اثری هنری میآفریند.
5ـ آگاهی از بار عاطفی واژهها و جملهها
یوجین نایدا، کارشناس کتاب مقدس در مورد شرایط مترجم میگوید: «مترجم نه تنها باید محتوای آشکار پیام را بفهمد، بلکه دقایق معانی را نیز باید درک کند، بار عاطفی واژهها را دریابد.»(11)
6ـ مراجعه پیوسته به منابع
مترجم باید در ترجمه از تکیه بر ذهنیات خودداری کرده و به علم اجمالی نسبت به معانی واژهها و تفسیر آیات بسنده ننموده، بلکه پیوسته به منابع و مآخذ رجوع کند.
7ـ دانستن ضرب المثلها، هرگاه مترجم، دست اندرکار ترجمه متون ادبی باشد
تذکر: این شرط میتواند به آگاهی از موضوع ترجمه باز گردد.
8ـ دانستن اصطلاحات و لغات مربوط، در مورد ترجمههای علمی
تذکر: این شرط به مبحث آگاهی از موضوع ترجمه باز میگردد.
9ـ آشنائی با فرهنگ، آداب، تاریخ و جغرافیای مربوط به مردمی که به آن زبان سخن میگویند.
10ـ آشنائی با سبکشناسی و نقد اصول کلام و جز آن
تذکر: این شرط نیز میتواند به روشمندی مترجم باز گردد.
11ـ آشنائی با علوم جنبی نظیر جامعهشناسی، روانشناسی و جز آن(13)
تذکر: شاید این شرط برای مخاطبشناسی لازم باشد ولی حداقل آن کافی است.
شرایط خاص مترجم قرآن
مترجم قرآن لازم است که شرایط عام ترجمه را دارا باشد، ولی علاوه بر آن لازم است که شرایط ویژهای نیز داشته باشد، چرا که ترجمه قرآن، یک ترجمه ساده نیست بلکه از طرفی ترجمه کلام خداست و دقتها و شرایط خاص خود را میطلبد و از طرف دیگر ترجمه قرآن با تفسیر پیوند خورده و شرایط ویژه دارد.
1ـ دارا بودن شرایط مفسّر قرآن
از آنجا که ترجمه قرآن نوعی تفسیر است و درصدد بیان معانی آیات و مقاصد آنهاست، از این رو لازم است که مترجم قرآن تمام شرایط مفسر قرآن را داشته باشد. از جمله:
2ـ پرهیز از ترجمه به رأی
همانطور که گذشت ترجمه قرآن نوعی از تفسیر است و تفسیر به رأی جایز نیست بلکه از گناهان کبیره است.(23) یعنی مترجم قرآن نمیتواند بدون توجه به قرائن عقلی و نقلی به ترجمه قرآن بپردازد.
3ـ طهارت روحی و رعایت آداب و اخلاق و احکام
دکتر بی آزار شیرازی نیز در این مورد به آیه لا یَمَسُّهُ اِلا الْمُطَهَّرُونَ(27) استناد جسته و میگوید: «در ترجمه قرآن نیز طهارت و تقوا و لطف و توفیق الهی شرط اساسی درک حقایق متن قرآن و انتقال آن به زبان مقصد است.(28)
4ـ کار گروهی در ترجمه قرآن
ترجمه قرآن دارای ابعاد مختلف است که تخصص در تمام ابعاد آن معمولاً برای یک نفر ممکن نیست و یا توجه به تمام ابعاد ادبی، علوم قرآنی، تفسیری، زبان شناختی زبان قرآن و زبان مقصد و... از عهده یک نفر ساخته نیست.
5ـ ترجمه همراه با تفسیر و متن قرآن باشد
آیة اللّه معرفت در مورد شرایط ترجمه مینویسند: «لازم است متن ترجمه شده قرآن کنار متن عربی قرار بگیرد تا مراجعه کننده در صورت مواجه شدن با اشکال بدان مراجعه کند و این توهم پیش نیاید که ترجمه میتواند جای قرآن را بگیرد.»(36)
پی نوشت
1ـ تاریخ ترجمه قرآن در جهان، دکتر جواد سلماسی زاده، ص 12 و اصول و مبانی ترجمه قرآن، علی نجار، ص 31. 2ـ البیان فی تفسیر القرآن، ص 6 ـ 505. 3ـ نقش مترجم، ترجمه سعید باستانی، برگزیده مقالات نشر دانش، ص 30. 4ـ دکتر بهرام طوسی، مقاله «آیا میتوان فن ترجمه را آموزش داد؟»، مجموعه مقالات کنفرانس بررسی مسائل ترجمه، ص 170. 5ـ اصول و مبانی ترجمه قرآن، علی نجار، ص 32 و کیهان فرهنگی، مرداد 63، ص 16، احمد آرام. 6ـ تاریخ قرآن، محمد هادی معرفت، ص 200. 7ـ نقش مترجم، ترجمه سعید باستانی، برگزیده مقالات نشر دانش، ص 30. 8ـ ترجمه آیةاللّه مشکینی، موخره (سخن مترجم)، ص 613. 9ـ در تکمیل این بخش از مجله مترجم، ش 10، صفحههای 45، 56، 202 و 197 استفاده شد. 10ـ درباره ترجمه، مقاله یوجین نایدا، ص 24 (ایشان از آقای نابوک Nabokov حکایت میکند.) 11ـ نقش مترجم، ترجمه سعید باستانی، برگزیده مقالات نشر دانش، ص 30. 12ـ آسیبشناسی ترجمه فارسی قرآن کریم در واژه و ساختار، امیر مسعود صفری، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه امام صادق علیهالسلام ، ص 89. 13ـ پنج مورد اخیر برگرفته از مقاله «آیا میتوان فن ترجمه را آموزش داد»، دکتر بهرام طوسی، مجموعه مقالات کنفرانس بررسی مسائل ترجمه، ص 170. 14ـ فن ترجمه در ادبیات عربی، محمد عبدالغنی حسن، ترجمه دکتر عباس عرب، ص 47 ـ 58. 15ـ در مورد شرایط مفسر نک: الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، ج 2، ص 213 ـ 215 و درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، از نگارنده، ص 61 به بعد و تفسیر صحیح آیات مشکل قرآن، جعفر سبحانی، ص 292 به بعد. 16ـ البیان فی تفسیر القرآن، ص 505. 17ـ تاریخ قرآن، ص 200. 18ـ التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج 1، ص 116. 19ـ مجله الازهر، ش 70، ص 8 ـ 649 و مناهل العرفان، زرقانی، ج 2، ص 65. 20ـ اصول و مبانی ترجمه قرآن، علی نجار، ص 31. 21ـ ر. ک. همان، ص35 ـ 38. 22ـ ر. ک. ترجمه قرآن آیةاللّه علی مشکینی، موخره (سخن مترجم)، ص 612 ـ 613. 23ـ عن رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله : من قال القرآن برأیه فلیتبوء مقعده من النار (سنن ترمذی، ج 5، ص 199) عن الرضا7 عن آبائه... قال اللّه جل جلاله: ما آمن بی من فسّر برأیه کلامی (عیون الاخبار الرضا علیهالسلام ، صدوق، ج 1، ص 116). 24ـ البیان فی تفسیرالقرآن، ص 505. 25- ترجمه قرآن آیةاللّه مشکینی، موخره (سخن مترجم)، ص 612 ـ 613. 26ـ التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 29 ـ 30. 27ـ واقعه / 79. 28ـ قرآن ناطق، ج1، ص2 ـ 361. 29. درباره ترجمه، مقاله «Toward ascience of Translation» اثر یوجین نایدا، ص 25. 30ـ ترجمه تفسیر طبری، به اهتمام حبیب یغمائی، ج1، ص5. 31. پیوستهای ترجمه قرآن، بهاء الدین خرمشاهی، چاپ دوم، ص629، رحلی. 32. تاریخ قرآن، محمد هادی معرفت، ص199 و 200. 33. مجله بیّنات، مقاله رؤیای ترجمه بی غلط قرآن، بهاءالدین خرمشاهی، سال اول، ش3، ص64. 34. همان، ش 1، ص 77 مقاله ضرورت ترجمه آکادمیک از قرآن، دکتر احمد احمدی. 35. قرآن ناطق، ج1، ص5 ـ 94 و فصلنامه حوزه و دانشگاه، سال دوم، ش5، ص66 و پیوستهای ترجمه قرآن، بهاءالدین خرمشاهی، ص629 ـ 630، رحلی، چاپ دوم و اصول و مبانی ترجمه قرآن، علی نجار، ص33. 36. تاریخ قرآن، محمد هادی معرفت، ص 200. 37. التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج 1، ص 30. |
|
مقدمهاي بر ترجمه قرآن و قرآنهاي مترجم
حسين حائري كرماني
كلام الله مجيد؛ آخرين كتاب آسماني، منشوري جاوداني و برنامهاي متعالي از مكتبي انسان ساز است كه بر حضرت محمد (ع) پيامبر رحمت: «و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين» ـ الانبياء 107/.
لزوم و اهميت ترجمه
قرآن مجيد كلام الهي است آفريدگار متعال با بندگان سخن ميگويد، طرف خطاب بندگان ميباشند قرنها ميگذرد كه قرآن در برابر مسلمانها قرار دارد با آن محشورند، از آن تبرك ميجويند، بر سر و ديده ميگذارند، در سينه و در آغوش دارند، خانه و كاشانه هيچ مسلماني نيست كه قرآنهاي متعدد در اندازههاي گوناگون در آن وجود نداشته باشد، در خلوت و جلوت همدم، و در حضر و سفر همراه است از بدو تولد تا آخرين لحظههاي حيات آياتش در گوش همگان طنين انداز است، اما متأسفانه با اين همه اغلب سخت با آن بيگانه و بسيار از آن دور و مهجورند، جلسههاي فراوان تلاوت قرآن، در مساجد و خانهها همه هفته و در ماه مبارك رمضان روزها و شبها بر قرار است، براي درست خواندن و رعايت نكات دقيق تجويد، ترتيل و حفظ آيههاي كريمه كوشش بسيار صورت ميگيرد ولي كمتر به درك و فهم معنا و مفهوم آنها توجه دارند، بهترين دليل بر اين مدعا، آن است كه بسياري از آيهها دلالت بر امر صريح يا نهي اكيد دارد، يا نويد به بهشت و نعمتهاي آن است، يا وعيد از دوزخ و عقوبتهاي آن يا بيان قيامت و كتاب و حساب و سنجش و اعمال است كه با آب و تاب تلاوت ميشود و كوچكترين اثري از تنبه و انفعال در حاضران مشاهده نميشود، بلكه اغلب تحت تأثير آهنگ موزون و آواي دلنشين تلاوتكننده قرار ميگيرند و نظاره گر رخسارخواننده و شنونده كلام الهي ميباشند، احساس لذت و انبساط خاطر مينمايند و بي اختيار احسنت، احسنت ميگويند و البته در نهايت بي خبري از معنا و مفهوم و مدلول آيهها. براي مثال سوره مباركه تكوير كه توسط يكي از قراء معروف با سبك و لحني خاص قرائت شده و بر روي نوار ضبط كردهاند مورد علاقه بسيار نوجوانان ميباشد، آن را با همين شيوه مكرر ميخوانند و مورد تحسين واقع ميشوند. به نظر ميرسد كه خوانندهها و شنوندهها به معنا و مفهوم و مدلول آيهها توجه ندارند و از آن بي خبرند و حال آن كه اين سوره مباركه كه نمايانگر صحنه قيامت و عرصات محشر است اگر صاحبدلي آگاه حضور داشته باشد، و توجه كند و معنا مفهوم آن را دريابد اين چنين بي اعتنا نميماند چنان كه بودهاند اشخاصي چون عكرمه (4) كه: «هنگامي كه مصحف را گشودي با تكرار جمله «هذا كلام ربي» بيهوش و مدهوش شدي» يا فضيل بن عياض(5) كه با شنيدن: «الم يأن للذين امنوا ان تخشع قلوبهم لذكر الله.»،(حديد/ 16) از راهي كه در تباهكاري و هوسراني پيش گرفته بود روي گردانيد و در مسير صواب و صلاح قرار گرفت و آن چنان پيش رفت كه در زمره عرفا و اوليا در آمد و فرزندي پرورد به نام علي(6) كه در مسجدالحرام از شنيدن «وتري المجرمين يومئذ مقرنين في الاصفاد، سرابيلهم من قطران و تغشي وجوههم النار»(ابراهيم/ 50) از خوف در دم جان بداد ـ بايد انديشيد كه اين اختلاف ميان دو گروه از كجا ايجاد ميشود ـ بي ترديد يكي از آنها بي توجهي به عظمت كلام الهي و شناخت متكلم است ديگر نداشتن حضور قلب، تدبر، تفكر و درك و فهم مسائل و موارد. بايد از هر چه مانع فهم و درك است دوري جست و در همه احوال خود را مخاطب دانست و اوامر را اطاعت كرد و از نواهي احتراز نمود از مسائل پندآموز پند گرفت، تا در روح و جسم اثر گذارد، و بي اعتنا باقي نماند. لازم است افكار، عقايد و اعمال خود را در موارد گوناگون سنجيد و ارزيابي كرد تا دانست در چه حال و چه مرحله بايد كارهايي كرد كه به آن امر شده يا پرهيز كرد از آنچه كه مورد نهي قرار گرفته است و موارد و مسائل فراوان ديگر. و در هر حال مهمتر و لازمتر از هر چيز دريافت مفهوم كلام الهي است، كساني كه آشنايي به زبان وحي ندارند بايستي دسترسي به ترجمهاي جامع و كامل پيدا كنند تا ضمن برخورداري از تلاوت آيهها آن گونه كه لازم است و بايد به معنا و مفهوم آنها پي ببرند و به وظايف مسلماني خويش آن چنان كه سزاوار است آشنا شوند و عمل كنند ؛ به همين سبب تعليم و تعلم در هر حال و در هر زماني بر هر فرد مسلمان فرض و واجب شمرده شده است به ناچار براي درك معنا و مقصود دانستن ترجمه آيهها ضرورت پيدا كرد، دانشمندان هر محل بدين مهم پرداختند و خطاطان به صورتهاي مختلف آنها را ثبت و ضبط كردند. متأسفانه بسياري از آنها در اثر عوامل گوناگون از بين رفته است و مقداري از آنها به طور معجزه آسايي در گنجينهاي گرانقدر در حريم حرم مطهر حضرت امام رضا عليه آلاف التحية والثناء از دستبرد حوادث و آفات مصون مانده است كه اثري ارزشمند به نام «فرهنگنامه قرآني» بر اساس 142 نسخه خطي قديم برابرهاي فارسي با واژههاي كهن در گروه فرهنگ و ادب بنياد پژوهشهاي اسلامي تدوين و منتشر شده است، اين اثر بهترين نمونه و نمايانگر گسترش آيين مقدس اسلام و رسوخ و نفوذ كلام الهي در شرق دنياي اسلام ميباشد.
پي نوشتها و مآخذ:
1ـ مكاتيب الرسل/32 و /55؛ تاريخ يعقوبي، ج 1، ص 442. 2ـ المبسوط ج 1، ص 37. 3ـ لغت نامه دهخدا. 4ـ كيمياي سعادت، ج 1، ص 243. 5ـ روضات الجنات ج 6، ص 19. 6ـ حبيب السير. 7ـ معاني القرآن، مقدمه. 8ـ قرآن پژوهي، ص 401. |
|
مقدمهاى بر ترجمه قرآن و قرآن هاى مترجم
حسن مصطفوي
كلام الله مجيد; آخرين كتاب آسمانى، منشورى جاودانى و برنامهاى متعالى از مكتبى انسانساز است كه بر حضرت محمد صلى الله عليه وآله پيامبر رحمت: «وماارسلناك الا رحمة للعالمين » - الانبياء /107.آخرين پيامآوران: «ماكان محمد ابا احد من رجالكم ولكن رسول الله وخاتم النبيين » - الاحزاب/40. براى جهانيان: «ان هو الا ذكر للعالمين » - ص /87. همه مردم: «انا انزلنا عليك الكتاب للناس بالحق » - الزمر/41. همه زمانها: «لاياتيه الباطل من بين يديه ولامن خلفه تنزيل من حكيم حميد » - فصلت/42. در راستى و عدالت در حد كمال ولايتغير: «وتمت كلمة ربك صدقا وعدلا لامبدل لكلماته وهو السميع العليم » - الانعام /115. و در كنف الطاف الهى حفظ خواهد شد: «انا نحن نزلنا الذكر وانا له لحافظون » - الحجر/9 نازل شده است. حضرت رسول اكرمصلى الله عليه وآله در انجام رسالتبزرگ و ماموريتخطير، دورانهاى گوناگون و دشوارى را با بردبارى و استقامتبى مانندى سپرى فرمود تا با تاييدات الهى بسيارى از مشكلات و موانع برطرف شد و به پيروزيهاى بزرگى نايل آمد و آيين مقدس اسلام در اغلب نقاط شبه جزيره عربستان استقرار يافت و موجب گرايش و گروش گروه گروه افرادى گرديد كه با حقايق دين مبين آشنا مىشدند و با رغبت تمام اسلام مىآوردند. آن بزرگوار در نخستين روز محرم سال هفتم هجرى با اعزام سفيران و ارسال نامهها براى زمامداران ايران، روم، مصر، حبشه، غسان، شام و يمامه، (1) دعوت جهانى به توحيد و اسلام را آغاز فرمود. اين برنامه متعاقبا به همه پيشوايان، فرقهها، مذهبها و ملتها تا نزديك چهل مورد ادامه يافت. اغلب فرستادگان افرادى بودند كه با زبان مردم آن سرزمينها آشنا بودند، با گسترش روزافزون اسلام و گروش افرادى كه با زبان وحى آشنا نبودند، ضرورت درك مفاهيم آيات و فراگيرى احكام لزوم ترجمه را محرز مىساخت; صحابى خاص سلمان فارسى (2) نخستين كسى است كه با اجازت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بدين مهم پرداخت. انجام اين امر از جهات گوناگون كارى بس خطير و مشكل مىنمود، وحى الهى است در اوج اعجاز و نهايت ايجاز قرار دارد، در حد اعلاى فخامت، فصاحت و بلاغت مىباشد در زبانى است كه به آن وحى نازل شده است، داراى فسحت و وسعتبى همانندى است; كلام خالق متعال است، باز گفتن آن به زبان مخلوق امرى استبس دشوار، تفاوت از زمين تا آسمان است، برگرداندن آن براى هيچ كس در هيچ مكانى و هيچ دورانى آن گونه كه بايد و شايد مقدور و ميسر نبوده است، مرورى بر ترجمههاى موجود از هر زمان در هر لهجه و زبان بهترين گواه اين مدعاست، كسانى كه با ايمان و اخلاص بدين مهم پرداختهاند با تمام وجود به عجز و ناتوانى خويش اذعان كردهاند.
افرادى كه دستبه كار ترجمه قرآن مىزنند بايد:
1 -در زبان عرب تبحر كامل داشته باشند.
لزوم و اهميت ترجمه
قرآن مجيد كلام الهى است آفريدگار متعال با بندگان سخن مىگويد، طرف خطاب بندگان مىباشند قرنها مىگذرد كه قرآن در برابر مسلمانها قرار دارد با آن محشورند، از آن تبرك مىجويند، بر سر و ديده مىگذارند، در سينه و در آغوش دارند، خانه و كاشانه هيچ مسلمانى نيست كه قرآنهاى متعدد در اندازههاى گوناگون در آن وجود نداشته باشد، در خلوت و جلوت همدم، و در حضر و سفر همراه است از بدو تولد تا آخرين لحظههاى حيات آياتش در گوش همگان طنينانداز است، اما متاسفانه با اين همه اغلب سختبا آن بيگانه و بسيار از آن دور و مهجورند، جلسههاى فراوان تلاوت قرآن، در مساجد و خانهها همه هفته و در ماه مبارك رمضان روزها و شبها برقرار است، براى درستخواندن و رعايت نكات دقيق تجويد، ترتيل و حفظ آيههاى كريمه كوشش بسيار صورت مىگيرد ولى كمتر به درك و فهم معنا و مفهوم آنها توجه دارند، بهترين دليل بر اين مدعا، آن است كه بسيارى از آيهها دلالتبر امر صريح يا نهى اكيد دارد، يا نويد به بهشت و نعمتهاى آن است، يا وعيد از دوزخ و عقوبتهاى آن يا بيان قيامت و كتاب و حساب و سنجش اعمال است كه با آب و تاب تلاوت مىشود و كوچكترين اثرى از تنبه و انفعال در حاضران مشاهده نمىشود، بلكه اغلب تحت تاثير آهنگ موزون و آواى دلنشين تلاوت كننده قرار مىگيرند و نظارهگر رخسار خواننده و شنونده كلام الهى مىباشند، احساس لذت و انبساط خاطر مىنمايند و بى اختيار احسنت، احسنت مىگويند والبته در نهايتبى خبرى از معنا و مفهوم و مدلول آيهها.
پی نوشت ها:
1- مكاتيب الرسل /32 و /55 ; تاريخ يعقوبى، ج1، ص442. 2- المبسوط ج1، ص37. 3- لغتنامه دهخدا. 4- كيمياى سعادت، ج1، ص243. 5- روضات الجنات ج6، ص19. 6- حبيب السير. 7- معانى القرآن، مقدمه. 8- قرآن پژوهى، ص401. |
|
ویژگیهای مترجم قرآن
سيد محمدرضا طباطبائي
مترجم قرآن علاوه بر آشنایی با مبانی نظری ترجمه (زبان شناسی) باید زباندان نیز باشد. البته این دو با هم متفاوت است كار زبانشناس اساساً تشخیص و توصیف است وكار زباندان تألیف. اصل اول از اصول زباندانی آگاهی بر عرف و فرهنگ زبان مبدأ است.[1] اصل دوم نیز گریز از گروه برداریهای زبان مقصد است.[2] مترجم با تبحر در زبان مبدأ و مقصد، باید بتواند الگوهای مناسب با روح زبان مقصد را برای واژگان زبان مبدأ فراهم آورد.
پاورقیها
[1] . زبان مبدأ یا Language vaieties زبانی است كه مورد توجه قرار میگیرد. [2] . زبان مقصد یا Language receptor زبانی است كه ترجمه به آن زبان انجام میشود. [3] . سوره فاتحه، آیه 4. [4] . فولادوند، ص1؛ و نیز نك: الهی قمشهای، خرمشاهی، خواجوی، دهلوی، فیض الاسلام، مصباحزاده، پورجوادی، یاسری، آیتی، اشرفی، مكارم و شعرانی. [5] . بهبودی، ص1؛ جلال الدین فارسی و... |
|
نقدي بر ترجمه سوره هاي قرآن در مفاتيح الجنان
محمد جهان بين*
چكيده: يكي از راههاي مهم انتقال معاني و مفاهيم قرآني به غير عربها ترجمه است و ترجمه قرآن چه كامل و چه به صورت سورههايي پراكنده در كتابهاي دعا، بايد آنچنان كه شايسته اين پديده نحوي، صرفي و بياني است، درست و مطابق نثر معيار باشد و نيز تا حدّي بتواند خواننده را تحت تأثير قرار دهد. ترجمه آستان قدس، به راستی تأثيرگذار و روان است و مطابق با نثر معيار، ولي به رغم همه تلاشها، ايراداتي همچون عدم توجه به ساختار صرفي، نحوي و بلاغي، مشخص نبودن افزودههاي مترجم از كلام حق، وارد كردن ساختارهاي عربي به زبان فارسي، عدم توجه به ويژگيهاي زباني عربي و فارسي و ... در ترجمه مشاهده ميشود كه در اين نوشتار ترجمه آيات از اين منظرها بررسي گرديده و تا اندازهای كه در توان نگارنده بوده، ترجمهای ارائه شده است.
پیش گفتار
درك درست قرآن كريم براي همگان امري ضروري است و يكي از راههاي درك درست كتاب خدا براي غير عربها ترجمه ميباشد. با ترجمه قرآن به زبانهاي گوناگون، ميتوان راهي فراخ براي صاحبان آن زبان به سمت معارف الهي و علوم قرآني گشود، همچنين آنان را به اصول، فروع و مفاهيم بلند اين كتاب خدا رهنمون شد و افقهاي جديدي فرا راه خواننده باز نمود. از راه فن ترجمه گوشهای از اهميت و شكوه قرآن بر همگان روشن میشود.
الف) سوره يـس:
1- (إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ) (11)
ب) سوره الرحمن:
1- (يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَان) (22)
ج) سوره واقعه:
1- (وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ*أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُون) (11- 10)
د) سـوره جمعه:
1- (هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأمِّيِّينَ رَسُولا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ) (2)
هـ) سوره ملك:
1- (الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُور) (2)
6) سوره نبـأ:
1- (وَأَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا) (14)
7) سوره عنكبوت:
1- (وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَلِقَائِهِ أُولَئِكَ يَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِي وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ) (23) ...(وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُون) (52)
8) سوره دخان:
1- (رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الأوَّلِينَ) (8)
پی نوشتها:
1. شناسنامه اين مفاتيح به شرح زير است: فهرست نويسي بر اساس اطلاعات فيپا: 1. سورقرآني 2. دعاها 3. زيارتنامهها الف. آستان قدس، مترجم. ب. اشرفي، مصطفی، خطاط. ج. شركت به نشر (انتشارات آستان قدس رضوي) د. عنوان. 7041م9ق/8/267 297/772 ج ي 1385 كتابخانه ملي ايران 20708-85م چاپ اول /1386 شابك:9-0893-02-964-978 2. ر. ك: انصاري، محمّد رضا، «جايگاه بلی و معناي آن در قرآن كريم»، ترجمان وحي، پياپي 11، سال ششم، شماره اول، 1381 ش، ص23-10. 3. ترجمه درست اين آيات چنين است: «فقط بر او توكل كرديم»، «بازگشت شما فقط به سوي اوست»، «و اوست شنوا و دانا»، «و اوست شكست ناپذير و مهربان»، «و اوست دانا و توانا» و «و تنها او شكست ناپذير و مهربان است». 4. يكي از واژگان دخيل به عربي است و اصلش سرياني يا كلداني ميباشد و شايد هم عبري كه در حقيقت از طريق سريانيان وارد زبان عربي شده است. (زيدان، جرجي، اللغة الربية كائن حيّ، چاپ دوم، دارالجيل، بيروت، 1988م، ص64)
منابع و مآخذ:
1. آذرنوش، آذرتاش؛ آموزش زبان عربي2، چاپ پنجم، تهران، مركز نشر دانشگاهي، 1373ش. |
|
نقد کتاب: رعایت امانت شرط اول ترجمه (نقدی بر ترجمه تفسیر مجمع البیان)
سیدعلی آقایی
مجمع البیان فی تفسیر القرآن اثر ابو علی فضل بن حسن طبرسی(متون 548 ه.ق)،عالم و مفسر بزرگ شیعی در قرن پنجم و ششم هجری،یکی از مهمترین و مشهورترین تفاسیر مأثور شیعی به زبان عربی است که مورد توجه دانشمندان همهء مذاهب اسلامی واقع شده است.سبک و شیوهء تدوین و تبویب این تفسیر،در میان تفاسیر جهان اسلام بینظیر است.مجمع البیان شامل مباحثی چون:قرائت،اعراب،لغات،بیان مشکلات،ذکر مطالبی در معانی و بیان،شأن نزول آیات،اخبار و روایات مربوط به آیات و شرح و تبیین قصص و حکایات و بیان ارتباط و تناسب آیات و سور است و از اینرو یک دائرة المعارف قرآنی محسوب میشود.از امتیازات تفسیر مجمع البیان این است که مؤلف آن بدون هیچگونه تعصبورزی از منابع و تفاسیر شیعه و سنی بهره جسته است و هنگامی که به نقد دیدگاههای اهل سنت پرداخته، روشی عالمانه در پیش گرفته است.شاید از همینروست که مجمع دار التقریب بین المذاهب الإسلامیه مصر که علمای همهء فرق اسلامی جهان در آن شرکت داشتند،به اتفاق تصویب کرد که این تفاسیر در اختیار عموم قرار گیرد که با مقدمهای عالمانه از علامه حاج شیخ محمد تقی قمی،دبیرکل دار التقریب،و مقدمهای وزین به قلم عالم بزرگ شیخ محمود شلتوت،رئیس جامع الازهر، چاپ و در کشورهای اسلامی منتشر شد.شیخ شلتوت،مفتی بزرگ اهل سنت و دانشمند روشنبین مصر،در مقدمهء خود بر این تفسیر نوشته است:«مجمع البیان در میان کتابهای تفسیری بیهمتاست. این تفسیر با گستردگی،ژرفا و تنوع در مطالب و تقسیم و تبویب و ترتیب دارای ویژگی و امتیازی است که میان تفاسیر پیش از آن بینظیر و میان آثار پس از آن کمنظیر است».1همچنین استاد محمد تقی قمی-از اندیشمندان
1.عدم رعایت امانت در ترجمه:
الف)مترجم محترم به سلیقهء خود و شاید بنابر آنچه در مقدمهء ناشر نیاز جامعهء امروز نامیده شده،بحثهایی از تفسیر را حذف کرده و در مقدمهای که بر ترجمه نگاشته نیز هیچ اشارهای به این کار نکرده است،بهگونهای که خواننده چنانچه به متن عربی تفسیر یا ترجمهء پیشین آن مراجعه نکند و از پیش با شیوهء تفسیری مرحوم طبرسی آشنایی نداشته باشد،به هیچ روی متوجه نمیشود مباحثی از این تفسیر از قلم افتاده و حذف شده است. این بخشها که در متن اصلی تقریبا در تفسیر تمامی سور و آیات تکرار میشوند،عبارتاند از:
2.امروزی کردن نگارش ترجمه!
ترجمهء پیشین این اثر،علیرغم آنکه به دست فضلا و دانشمندانی چون مرحوم دکتر محمد مفتح و سید هاشم رسولی محلاتی صورت پذیرفته،ترجمهء روان و شیوایی نیست.گویا مترجمان بیش از آنکه به شیوایی و روانی آن توجه کنند،به ترجمهء لفظ به لفظ و پایبندی به متن اصلی تفسیر اصرار داشتهاند و این اصرار در سراسر ترجمهء ایشان هوایداست.به علاوه،ویراستاری در کار نبوده که این ترجمهها را یک دست سازد.البته راقم این سطور،هرگز قصد ندارد از ارزش و اهمیت کار سترگ ایشان آن هم در سالهای دههء پنجاه که جامعهء فارسیزبان به ترجمهء فارسی این متون دسترسی نداشت،بکاهد؛بلکه صرفا بر آن است تا بر دغدغههای ناشر و مترجم دربارهء ویرایش و حروفچینی مجدد آن تأکید کند.ولی سؤالی که با خواندن ترجمهء جدید و مقایسه با ترجمهء پیشین به ذهن متبادر میشود آن است که ویرایش مجدد و نگارش امروزی در این ترجمه چه معنایی دارد.
3-ارجاعات و منابع متأخر:
برخلاف آنچه مترجم مدعی شده است که«مدارک و منابع روایات تفسیری را از دیرینهترین و معتبرترین کتابها و اسناد شیعه و سنی که پیش از تفسیر مجمع البیان نوشته شده،استخراج کرده است»با نگاهی گذرا به کل ترجمه و پاورقیهای آن میتوان به عکس این موضوع پیبرد.در ذیل بهعنوان نمونه منابع پرتکرار که مترجم به آنها ارجاع داده و تعداد دفعات تکرار آنها در مجلد 27-28 ذکر میشود:
منابع شیعی:
-نور الثقلین،شیخ عبد علی هویزی(متوفی 1112 ق):107 مرتبه؛-ثواب الاعمال،شیخ صدوق(متوفی 381 ق):14 مرتبه؛- بحار الأنوار،علامه مجلسی(متوفی 1111 ق):13 مرتبه؛-تفسیر القمی،علی بن ابراهیم قمی(متوفی 307 ق):11 مرتبه؛-تفسیر البرهان،سید هاشم بحرانی(متوفی 1107 ق):7 مرتبه.
منابع سنی:
-تفسیر قرطبی(الجامع الاحکام القرآن)، ابو عبد اللّه قرطبی(متوفی 671 ق):68 مرتبه؛ -الدر المنثور،جمال الدین سیوطی (متوفی 911 ق):19 مرتبه؛-تفسیرروح البیان،اسماعیل حقی بر سوی(متوفی 1127 ق):12 مرتبه؛-فی ظلال القرآن،سید قطب(متوفی 1386 ق):7 مرتبه.
4-نابسامانیهایی در چاپ ترجمه:
آنچه گفته شد،مستقیما به مترجم بازمیگشت.اما برخی از ایرادها و کاستیها به ناشر که همت خویش را در این مهم صرف کرده،مربوط میشود.ترجمهء پیشین اثر با امکانات چاپ آن زمان در 27 جلد-البته با کیفیتی نه چندان منطبق بر سلیقههای خوانندگان کنونی-منتشر شده است که درخور تحسین و شایستهء تقدیر است.اما در شرایط کنونی که شاهد رشد چشمگیر امکانات نشر هستیم،انتظارات نیز فزونی یافته است.راقم این سطور امسال در بخش کتب عربی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران به چاپهای تکجلدی از کتابهایی برخورد کرد که پیشتر در چندین مجلد چاپ شده بودند،بهگونهای که بازدیدکننده ترغیب میشد یک جلد برای کتابخانهء شخصی خود تهیه کند.غرض اینکه وقتی میتوان با تغییران سادهای در اندازه و نوع قلم،کتابی با کیفیت بهتری عرضه کرد،چرا باید ترجمهء تفسیر مجمع البیان د رحجمی سه برابر اصل عربی آن چاپ شود.البته نگارنده از دغدغههای مالی ناشران بیاطلاع نبوده و چه بسا این نوع کار نتیجهء همان نگرانیها باشد،اما از این نکته نیز نباید غافل بود که وقتی خواننده با چنین کتاب حجیمی مواجه میشود،ترجیح میدهد از آن در یک کتابخانهء عمومی استفاده کند تا اینکه یک دوره از آن برای کتابخانهء شخصیاش خریداری کند.که هم از پس خرید آن برنمیآید و هم جای مناسبی برای نگهداری آن در منزل ندارد وگرنه کم نیستند کسانی که به دلیل آشنایی اندک بازبان عربی،راغباند یک نسخهء فارسی از تفسیری گرانسنگ و شیعی در منزل داشته باشند که هراز گاهی به آن مراجعه کرده و از آن بهره گیرند.
پینوشت
(1).طبرسی،مجمع البیان فی تفسیر القرآن،مصر،ج 1،ص 20،به نقل از حسین کریمان،طبرسی و مجمع البیان،تهران:انتشارات دانشگاه تهران،چاپ اول 1341،ج 2، ص 27. (2).همان. (3).محمد محمد المدنی،رئیس علوم اسلامی در«کلیة دار العلوم بجامع القاهرة»و عبد العزیز محمد عیسی استاد«کلیة الشریعه بالجامع الازهر»و محمد اسماعیل عبده از «کلیة دار العلوم بجامع القاهرة». (4).همان،ج 1،ص 6،به نقل از حسین کریمان،ج 2،ص 48. (5).ازجمله چاپ قاهره:دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه،با مقدمه شیخ محمود شلتوت،1378 ق،12 جزء،قطع وزیری؛چاپ بیروت:دار إحیاء التراث العربی،1379 ق، 10 جزء در 5 مجلد،قطع رحلی. (6).مشخصات کتابشناختی آن چنین است:طبرسی،مجمع البیان فی تفسیر القرآن،چاپ ابو الحسن شعرانی،تهران:مکتبة العلمیة الاسلامیة،چاپ اول،1338 ق، قطع رحلی. (7).طبرسی،ترجمه تفسیر مجمع البیان،ترجمه علی کرمی،تهران: انتشارات فراهانی،1382،مقدمه ناشر،ص 33. (8).همان؛نیزنک.طبرسی،ترجمه تفسیر مجمع البیان، ترجمه دکتر مفتح و دیگران،تهران:انتشارات فراهانی،1349-1359،شناسنامه مجلدات 1-27. (9).همان. (10).همان،سخن مترجم،صص 48-49. (11).بهعنوان نمونه نک.طبرسی،مجمع البیان فی تفسیر القرآن،چاپ سید هاشم رسولی محلاتی و سید فضل اللّه یزدی طباطبایی،ج 9-10،صص 125-126،135- 136،145،153-154،159-160،173؛و مقایسه کنید با:ترجمه تفسیر مجمع البیان، ترجمه علی کرمی،ج 25-26،صص 487،526،568،598،621،691-692. (12).بهعنوان نمونه نک،طبرسی،مجمع البیان،ص 244(سوره ذاریات)،ص 364 (سوره حدید)،ص 445(سوره منافقون)،ص 465(سوره طلاق)؛قس ترجمه تفسیر مجمع البیان،ج 27-28،همان سورهها. (13).طبرسی،مجمع البیان،مقدمه،ص 77. (14).برای نمونه نک.طبرسی،مجمع البیان،ج 9-10،صص 228-244؛قس ترجمه تفسیر مجمع البیان،ج 25-26،صص 985-1025،ج 27-28،صص 31-66. (15).بهعنوان نمونه نک.ترجمه تفسیر مجمع البیان،ج 25-26،صص 626،640، 861،931،943،958،991-992،1007؛قس طبرسی،مجمع البیان،ج 9-10، صص 161،163،202،215،218،223،229،232-234. (16).برای نمونه:گزافهکار(-مسرف)؛کفرانگری(-کفر)؛حقستیزی(-جحود)؛ کافرون(-کفرگرایان)؛مؤمنون(-توحیدگرایان)؛طاغی(-قانونشکن)؛ظالمون(- بیدادپیشگان)؛موارد بسیار دیگر که به دلیل کثرت استعمال این واژگان در متن عربی و معادلهای آنها در ترجمه فارسی،آدرسها ذکر نشد. (17).حسین کریمان،ج 2،ص 20. (18).طبرسی،مجمع البیان،مقدمه،صص 75-76. (19).برای نمونه نک.ترجمه مجمع البیان،ترجمه علی کرمی،ج 25-26، صص 721،723،730،764،ج 27-28،ص 651،668،728. (20).برای نمونهنک.ترجمه مجمع البیان،ج 25-26،ص 510،احقاف:17؛ ص 701،فتح:20؛ص 752،فتح:26؛ص 857،حجرات:13؛ص 974،ق:41؛ ج 27-28،ص 144،نجم:20. (21).برای نمونه نک،همان،صص 520،576،612،613، 634،644،727،728،732،764،و موارد بسیار دیگر. (22).نک.علیرضا بهاردوست،کتاب ماه دین،ش 79-78،صص 12-14. |
|
پيوستگي در ترجمه قرآن
مهدي قمصريان
قرآن كريم در افاده تعاليم عاليه خود، زبان ويژه و طريقه مخصوص بهخود را دارد. |
|
نقش دانشهای مترجم در ترجمه قرآن
رضایی اصفهانی، محمد علی
ترجمه قرآن كريم كارى است پر زحمت و دقيق، و حتى از تفسير قرآن مشكل تراست؛ از اين رو بر مترجم قرآن لازم است كه شرايط يك مفسر (همچون دانستن ادبيات عرب، لغت، فقه، اصول، تاريخ، علوم تجربى و غيره) را دارا باشد و علاوه براين، در زمينه زبان مقصد و علايم نگارشى و يكسان سازى ترجمه و مقابله آن دقت فراوانى كند. از اين روست كه برخى معتقدند ترجمه قرآن بايد به طور جمعى صورت گيرد تا هر كدام از افراد جمع بتوانند در رشته تخصصى خود ترجمه را بررسى و بازبينى كنند. ترجمه هايى كه به صورت فردى انجام گرفتهاند معمولاً از برخى دانشهاى ضرورى، شرايط ترجمه و دقتهاى لازم بى بهره ماندهاند.
نقش دانش فقه در ترجمه قرآن
در قرآن كريم بيش از پانصد آيه در مورد قوانين واحكام اسلامى وجود دارد وبسيارى از آيات ديگر نيز به نوعى با احكام اسلامى ارتباط دارند كه مجموعه قوانين و احكام اسلامى در دانش فقه بررسى مىشود. از اين رو مترجم قرآن بايد با دانش فقه آشنا باشد تا در مواقع لزوم از آن بهره گيرد و در ترجمه آيات الاحكام راه خطا نپيمايد.
نقش آگاهى از علوم تجربى در ترجمه قرآن
مقصود از علوم تجربى در اين نوشتار، دانشهايى است كه از راه حس و تجربه به دست مىآيد كه به دوشاخه علوم طبيعى (همچون فيزيك، شيمى و پزشكى) و علوم انسانى (همچون جامعهشناسى و غيره) تقسيم مىشود.
«منى» از نظر علم پزشكى
به مايعى كه از مردان به هنگام نزديكى (يا انزال) خارج مىشود «منى» مىگويند كه معمولاً حاوى 200 تا 300 ميليون اسپرماتوزئيد است.[12] گاه به نطفه مرد (اسپرماتوزئيد) كرمك نيز گفته مىشود. اين اسپرمها در طول مجارى منىساز بيضه كه چندين متر است ساخته و پرداخته و به تدريج براى خروج تكامل مىيابند. كرمكها درازند و طول آنها 10ـ100 مو (هر مو يك ميليونم متر) است و داراى سروگردن و يك دم بسيار متحركند كه با آن در هر ثانيه مىتوانند 14ـ23 ميكرن حركت نمايند.
بررسى
در اين جا تذكر چند مطلب لازم است:
1. ماء دافق
مفسران در اين مورد دو ديدگاه دارند؛ هر چند در مسئله سه احتمال وجود دارد:
بررسى
كودك در اثر تخمك به وجود مىآيد كه هر تخمك از دو قسمت تشكيل مىشود؛ يكى «اسپرماتوزوئيد» و ديگرى «اوول» زن. هر مرد به هنگام آميزش قطراتى از منى با جهش از او خارج مىشود، و در منى صدها ميليون «اسپرماتوزئيد» وجود دارد[24] كه معمولاً يكى از آنها خود را به «اوول» زن مىرساند و با آن تركيب مىشود و تشكيل تخمك مىدهد و سپس به كندى حركت مىكند تا در رحم زن مستقر مىشود و كم كم رشد كرده و كودكى به دنيا مىآيد.
2. مراد از «صلب» چيست؟
در معناى اين واژه چند احتمال وجود دارد:
بررسى
با توجه به اين كه همه اين اقوال درباره مرد و يا نقطه خاصى از بدن او (مثل پشت يا ستون فقرات) است، اجمالاً معلوم مىشود كه مراد از صلب، بخشى از بدن زن نيست. لذا با توجه به معناى «ترائب» كه بعداً مىآيد، صلب به معناى «پشت مرد» صحيحتر به نظر مىرسد. اما معناى لغوى شدت (الف ـ ج) نمىتواند مقصود باشد چراكه منى از صرف شدت بيرون نمىآيد بلكه از مصاديق آن اشياء شديد است و در بدن مرد پشت اورا صلب گويند چون بسيار شديد، محكم وقوى است.
3. مقصود از «ترائب» چيست؟
براى اين واژه معانى متعددى گفته شده است كه به طور خلاصه به آنها اشاره مىكنيم:
بررسى
اصل لغت ترائب به دو معناى «خضوع و تسليم» و هر «دو چيز مساوى در بدن» است وبه نظر مىرسد كه بيشتر احتمالاتى كه در آيه مطرح شده كاربردهايى در مصاديق همين دو معناست.
نتيجهگيرى
به نظر مىرسد كه مىتوان معناى ششم و هفتم را با هم جمع كرد، و اين معنى با كلام علامه طباطبايى (مراد كل بدن انسان باشد) نيز قابل جمع است و با مبانى علمى هم ناسازگارى ندارد، بلكه علم مؤيد آن است؛ چرا كه قرآن مىفرمايد: «منى مرد از بدن او كه بين پشت وجلوى اوست (كه منظور محل آلت تناسلى اوست) خارج مىشود.» و اين مطلب با ظهور آيه شريفه كه صفت براى «ماء دافق» است سازگارتراست. پس آيه ربطى به زنان ندارد تا با مبانى علمىِ خروج منى و جهنده نبودن اوول ناسازگار باشد.
بررسى
ضمير فصل در ادبيات عرب دو معنى دارد: الف: حصر، ب: تأكيد
نقش دانش تفسير در ترجمه قرآن
ترجمه قرآن خلاصهاى از تفسير آن است. بنابراين عدم توجه به تفسير سبب مىشود كه مترجم راه خطا برود و برخى مطالب و اهداف قرآن را به خوبى به زبان مقصد منتقل نسازد. از سوى ديگر، مترجم بايد آيهاى را كه چند تفسير مختلف دارد و هيچ كدام از آنها قطعى نيست به گونهاى ترجمه كند كه با همه ديدگاههاى تفسيرى سازگار باشد و برخى ديدگاهها را نفى نكند و يا تهافتى ميان تفسير مورد قبول او با ترجمه پيش نيايد.
نقش واژهشناسى در ترجمه قرآن
لغت يكى از منابع ترجمه و تفسير قرآن است و بدون مراجعه به كتب معتبر لغت نمىتوان به ترجمه قرآن اقدام كرد. مترجم قرآن نبايد بر ذهن خود تكيه كند يا از ديگران تقليد نمايد، بلكه بايد مكرر به لغت مراجعه كند تا به معناى واژه مورد نظر خود اطمينان يابد. گاه برخى مترجمان دقت لازم را در اين كار نمىكنند و واژه قرآنى را به خطا ترجمه مىكنند. گاه نيز تشابه يك واژه در فارسى و عربى مترجم را فريب مىدهد و ترجمه را به خطا مىبرد. به چند مثال در اين مورد توجه كنيد:
پی نوشت ها:
[1]. قرآن مجيد، ترجمه استاد محمد مهدى فولادوند، دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامى، چاپ اول، قطع جيبى، 1377 ش. [2]. ر. ك: مفردات راغب، ذيل ماده «حصن»؛ و التحقيق، ج2، ص 235 . [3]. تحرير الوسيله، ج2، ص 472 (كتاب الحدود، الفصل الثالث فى حد القذف، القول فى القاذف والمقذوف، مسأله 3 ). [4]. ر.ك: تفسير شبّر، ذيل آيه 4، سوره نور . [5]. ر. ك: تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، ج2، ص 141-143، و تحرير الوسيله، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، ج2، ص 298 مسأله 5 . [6]. تفسير نمونه، همان، ص 153 . [7]. وسائل الشيعه، ج15، ص 177 باب اقل مدة الرضاع و اكثره حديث 2 و 5 . [8]. تفسير نمونه، چاپ سىام، 1377 ش ج2، ص 187. [9]. ر.ك: تفسير صافى، فيض كاشانى ،مؤسسة الاعلمى، بيروت، ج1، ص 260. [10]. براى اطلاعات بيشتر از معيارهاى تفسير علمى و اقسام و مثالها به كتاب درآمدى بر تفسير علمى قرآن، انتشارات اسوه، از نگارنده مراجعه كنيد. [11]. تفسير نمونه، ج22، ص 241 . [12]. پروفسور توماس وى سادلر، رويانشناسى پزشكى لانگمن، ترجمه دكتر بهادرى و شكور، ص 30. البته برخى از پزشكان تعداد اسپرمهاى مرد را بين 2 تا 500 ميليون عدد در هر انزال متغير مىدانند. ر.ك: دكتر پاك نژاد، اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج1، ص 241. [13]. اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج1، ص 241 تا 247 با تلخيص. نويسنده كتاب گذشته و آينده جهان، در صفحه 56 سرعت حركت اسپرمها را 15 كيلومتر در ساعت اعلام نموده، اما منبعى علمى براى اين سخن ارائه نكرده است. [14]. ر. ك: رويانشناسى لانگمن، ص 29ـ30. [15]. طب در قرآن، ص 81 . [16]. اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج1، ص 80 و 81. [17]. تفسير نمونه، ج22، ص 241ـ242. [18]. عبدالرزاق نوفل، القرآن والعلم الحديث، ص 114. [19]. تفسير نمونه، ج22، ص 241 . [20]. همان، ص 559 . [21]. مقايسهاى ميان تورات، انجيل، قرآن و علم، دكتر موريس بوكاى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى ص 279. [22]. علامه طباطبايى، الميزان، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1379 ق، چاپ سوم، ج20، ص 379. [23]. زمخشرى ذيل آيات فوق مىگويد: «ولم يقل ماءَين لامتزاجهما في الرحم...» الكشاف، نشر دار الكتاب العربى، 1406 ق، ج4، ص 735. [24]. تعداد اسپرمها را در هر عمل زناشويى بين دويست تا سيصد ميليون دانستهاند. ر. ك: پروفسور توماس وى سادلر، رويانشناسى پزشكى لانگمن، ترجمه دكتر مسلم بهادرى و دكتر عباس شكور، ص 30؛ بهداشت ازدواج از نظر اسلام، ص 42؛ و مصطفى زمانى، پيشگوئيهاى علمى قرآن، انتشارات پيام اسلام، ص 118. [25]. مفردات راغب اصفهانى، مادّه صلب. [26]. فخر رازى، تفسير كبير، ذيل آيه، 5 ـ 7 سوره طارق، و نيز مصطفوى، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج6، ص 262. [27]. طب در قرآن، ص 31 . [28]. علامه طباطبايى، تفسير الميزان، ذيل آيه 5 ـ 7 سوره طارق. [29]. رستگارى جويبارى، تفسير البصائر، ذيل آيه 5 ـ 7 سوره طارق. [30]. اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج1، ص 240. [31]. مصطفوى، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج6، ص 263 . [32]. همان. [33]. همان. [34]. مجمع البيان، ذيل آيه، ونيز لسان العرب و تفسير نمونه با اين تفاوت كه ترائب را جمع تريبه گرفتهاند. [35]. ابن كثير، تفسير القرآن العظيم، ج4، ص 532؛ و مجمع البيان، ذيل آيه. [36]. همانها. [37]. همانها. [38]. تفسير البصائر، ذيل آيه، و نيز تفسير ابن كثير. [39]. مجمع البيان، ذيل آيه. [40]. البصائر، ذيل آيه. [41]. اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج1، ص 240 ـ 241 . [42]. البصائر، ذيل آيه. [43]. ر. ك: تفسير ابن كثير، ذيل آيه، از ضحاك كه از تابعين تابعين در تفسير است اين معنى را نقل مىكند (قال ضحاك: الترائب بين الثديين والرجلين والعينين...). و در مقاييس اللغة نيز گويد: «ترب: اصلان احدهما التراب وما يشتق منه والآخر تساوى الشيئين». صاحب التحقيق بعد از آن كه اصل معناى لغوى را مسكنت وخضوع كامل مىداند مىگويد: «امّا خروجه من بين الصلب والترائب فلعل المراد خروجه من بين العمود الفقرى و هو الصلب المنتهى الى العجز وبين الفخذين المعبّر عنهما بالترائب لكونهما من اسافل الاعضاء...» (مصطفوى، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج1، ص 383 ـ 384). [44]. طب در قرآن، ص 32 . [45]. ر. ك: التمهيد فى علوم القرآن، ج6، ص 62 ـ 64 . [46]. سيّد قطب، فى ظلال القرآن، دار الشروق، 1402ق ، چاپ دهم، ج6، ص 3877. [47]. مصطفوى، التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، ج1، ص 384 (و امّا تفسير الآية الكريمة بالخروج من بين ظهر الرجل و صدر المرأة فغير صحيح، فان حقيقة اللفظين غير ما فسّروهما، ولأَنّ الماء لا يخرج من بين ظهر الرجل وصدر المرأة اى من وسطهما). [48]. تفسير نمونه، ج26، ص 365 به صورت احتمال ذكر مىكند. [49]. همان. صاحب التحقيق فى كلمات القرآن الكريم نيز اين مطلب را به صورت توضيح يك احتمال ذكر كرده است، ج6، ص 263. [50]. ر. ك: تفسير نمونه، ج26، ص 367. [51]. همان. [52]. همان، ص 366. [53]. ر. ك: التمهيد فى علوم القرآن، ج6، ص 64 . [54]. طب در قرآن، ص 32 ـ 33 با تلخيص. [55]. ر.ك: اعراب القرآن وبيانه، محى الدين درويش، ج3، ص 497. [56]. همان، ج4، ص 314 . [57]. ابنهشام، مغنى اللبيب، چاپ تبريز، بازار مسجد جامع برگرفته از چاپ پنجم، بيروت 1979 م، باب چهارم، ص 644 ـ 645. [58]. اطيب البيان، ذيل آيه 12 سوره طلاق. [59]. تفسير كبير فخر رازى، ج30، ذيل آيه 12 سوره طلاق. [60]. الميزان، ج19، ص 165 ـ 167 و ذيل آيه 12 سوره طلاق. [61]. نهج البلاغه (ترجمه زير نظر استاد مكارم) ج1، ص 174 و ج2، ص 177 و ص 179 و خطبه 199 . [62]. تفسير نمونه، ج4، ص 148 . [63]. تفسير نمونه، ج2، ص 407 ـ 408. [64]. تفسير نمونه، ج11، ص 61. [65]. تفسير نمونه، ج14، ص 481 . [66]. ر.ك: ترجمه آقايان خرمشاهى و فولادوند و آية اللّه مكارم شيرازى و ديگران (البته آية اللّه مكارم در ترجمه آيه 14 / عنكبوت از دو واژه «طوفان و سيلاب» استفاده كردهاند). [67]. ر.ك: مفردات راغب اصفهانى، مادّه طوف. [68]. ر.ك: تفسير نمونه و تفاسير ديگر، ذيل آيه. [69]. مفردات راغب اصفهانى و التحقيق فى كلمات القرآن الكريم، مصطفوى، مادّه «رشد». |
|
مهارتهای واژه گزینی در ترجمه قرآن
سيد محمدرضا طباطبائي
هنر واژهگزینی یا معادلیابی، آن است كه مترجم، موقعیت عبارت متن اصلی را با موقعیتی مشابه در زبان مقصد مقایسه كند و مضمون آن عبارت را بالقسط، اصطلاح یا تمثیلی متفاوت بازگوید، به طوری كه حاصل، همان تأثیری را در خواننده ترجمه ایجاد كند كه عبارت متن اصلی در خواننده متن اصلی ایجاد كرده است بیان دقیقتر مطلب آن است كه هیچ واژهای در هیچ زبانی معادل همانندی در زبان دیگر ندارد. به عبارت دیگر واژهها همانند دسته كلیدی هستند كه برخی از آنها به هیچ وجه در قفل نمیروند، پارهای از آنها وارد قفل میشوند اما كاری از آنها ساخته نیست، اندكی از آنها هم را غالباً بیش از یك كلید نمیتوانند باشند به راحتی درون قفل میلغزند و آن را میگشایند. مترجم متبحر باید واژههای دسته سوم را از میان هزاران واژه زبان مقصد برگزیند، و آنها را در برابر واژه زبان مبدأ قرار دهد. واژه گزینی اصول متعددی دارد كه به اختصار پارهای از آنها را بیان میكنیم:
پاورقیها
[1] . سوره اسراء، آیه 89. [2] . سوره آلعمران، آیه 61. [3] . سوره اعراف، آیه 156. [4] . ترجمه الهی قمشهای، ص170 و ترجمه مغری. [5] . ترجمههای فولادوند، ص170؛ خواجوی، ص64؛ خرمشاهی، ص170؛ آیتی، ص176؛ و سیدرضا سراج، دهلوی، فیض الاسلام، كاویانپور، مجتبوی، مصباحزاده، پورجوادی، یاسری، مكارم شیرازی، شعرانی، اشرفی تبریزی و... [6] . structural equiralence. [7] . semantic equiralence. [8] . pragmatic equiralence. |
|
نگرشی به مسئله امانت در ترجمه
کاظم لطفی پور ساعدی
خلاصه بنا به مکاتب و گرایشهاى نوین زبانشناسى و سخن کاوى در تعاملات زبانى، نحوه بیان به اندازه خود پیام اهمیت دارد البته میزان اهمیت نحوه بیان در همه انواع متون یکسان نیست بلکه در پارهاى از متون(از جمله متون قرآنى و ادبى) بیشتر از سایر متون مىباشد.مقاله حاضر مسئله امانت یا خیانت در ترجمه قرآنى را از نظر حفظ نحوه بیان آیات قرآنى در معادل ترجمهاى آنها مورد بررسى قرار مىدهد.البته مبناى بحث مقالهاى است که طى آن نویسنده ترجمه غیرمسئولى از یک آیه قرآنى را مطرح مىنماید که تنها زیبائى متن مقصد را بدون ک.چکترین توجه به نحوه بیان پیام مربوطه در متن مبداء مورد توجه قرار داده است.در این نوشته سعى شده تا نشان داده شود که در ترجمه، بخصوص ترجمه متونى نظیر قرآن، تنها رعایت تعادل پیامى کافى نیست بلکه بر مترجم است که نحوه بیان متن مبداء را در متن مقصد نیز منعکس نماید.
منابع و یادداشتها
(1).نجفى، ابوالحسن.«مسئله امانت در ترجمه».مجله نشر دانش، سال سوم شماره 1، 1361. (2).مجموعه مقالات نشر دانش درباره رتجمه.نشر دانشگاهى، 1365. (3).منبع شماره 1 ص 7 (4).منبع شماره 1 ص 8 (5).منبع شماره 1 ص 9 (6).سوره 15، آیه 22 (7).جواهر القرآن، به کوشش سیدحسین خدیو جم.تهران، بنیاد علوم اسلامى، 1360 (8).الف-لطفى پور ساعدى، کاظم، درآمدى بر اصول و روش ترجمه، نشر دانشگاهى، تهران، 1371. (17).منبع شماره 8 (23).منبع شماره 8، الف (25).در رابطه با مسائل و مشکلات ترجمه استعاره به نوشتههاى زیر مراجعه کنید: ب.یارمحمدى، لطفالله.«نظرى نو به تعبیرات استعارى و مسایل مربوط به آنها».مجموعه مقالات کنفرانس مسایل ترجمه، تبریز، انتشارات دانشگاه تبریز، 1369، ص 87-75. (26).منبع شماره 1. (27).منبع شماره 1 ص 7. |
|
بايسته هاى مترجم
سید ابراهیم سجادی
چکیده: این مقاله به دغدغه تأمین سلامت معنی در ترجمه، بویژه ترجمه قرآن می پردازد. در این راستا عناوینی چون: نیاز به ترجمه، رویکرد معنی گرایانه، ترجمه تفسیری، اهمیت برابری معنایی در ترجمه و بایدها و نبایدهای مربوط به انتقال درست معنی توضیح داده می شود. سپس پیش نیازها و بایدها و نبایدهای مترجم در چهار محور زیر ارائه می شود: واژههاى كليدى قرآن، ترجمه، سنت، زبان فارسى، شرايط مترجم، موضوعشناسى، معنى، ترجمه تفسيرى، پيامبرصلى الله عليه وآله، اهل بى، آشنايى زدايى، غرابت زدايى، سبكشناسى، متنشناسى، واحد ترجمه، تناسب آيات، جاحظ، بوجين نايدا، سيسرو، جروم
دو سخن آغازين
احساس نياز به ترجمه و مترجم از گذشتههاى بسيار دور بشر را همراهى كرده است. روزى كه زمينه تلاقى زبانها و گويشهاى متفاوت فراهم آمد، ضرورت استفاده از اين ابزار تفاهم مورد توجه قرار گرفت.
یک. دغدغه زدايى از مخاطبان ترجمه
اين گونهاى از باز خوانى از همان نخستين روزهاى پيدايشش، گذر گاهى تلقى مىشد كه نبايدهاى نهفته در آن سلامت معنى را، موقع عبور، در معرض خطر قرار مىداد.
دو. سلامت معنى در نگاه قرآن پژوهان
اما در جامه اسلامى بايدها و بايدهاى ترجمه، با شتاب بيشتر و احساس نياز عميقتر، مورد توجه قرار گرفت. ماهيت جهانى و دانش محورى اسلام، در آغاز شكلگيرى جامعه دينى، زبانهاى مختلف را كنار هم قرار داد. تفاهم در چنين جامعهاى، بدون ترجمه، امكانپذير نمىنمود.
بايدها و بايستهها(29)
بى ترديد در ترجمه تفسيرى معنا محوريت دارد، تمام مطالعات موضوع ترجمه با توجه به آن و به قصد انتقال آن صورت مىگيرد. ارزيابى واقعبينانه و پيشنهاد كار آمد، در مورد پيش زمينهها و پيش نيازهاى ترجمه تفسيرى قرآن نيز زمانى ميسر است كه معناى قابل انتقال به وسيله اين نوع ترجمه را معنىشناسى كنيم و دايره و گستره آن را بدانيم. اين مهم با دقت در نكات زير قابل احراز مىنمايد!
يك متنشناسى
متن مورد ترجمه در پى اين است كه با استفاده از بستر فرهنگ، قالب زبانى و سبك ادبى ويژهاى، پيام علمى، تاريخى، ادبى و... را در اختيار مخاطبان خود قرار دهد، مترجم مىخواهد با عمل ترجمه صادقانه، به تعداد دريافت كنندگان پيام و تاثيرات متن بيفزايد، بنابراين ناگزير است كه با حفظ بى طرفى به چند نوع كار موفقيت زا همت گمارد.
1-1 خود سانسورى (سر آغاز مطالعات متن شناختى)
اصل صداقت و بى طرفى كليد ورود به حوزه معنايى متن مورد ترجمه است. مترجم با روان كاوى خودشناسانه، مىتواند به شايستگى اخلاقى خود بى پرده و از ارتكاب جور و ستمى در حق پديد آورنده اثر پيشگيرى كند!
1-2. تلقى متن به عنوان واجد ترجمه
مترجم بايد به صورت همه جانبه وفادار به متن باشد، «يعنى برگردان كلمات، مفاهيم، وزن، قافيه انديشه ناگفته اما القا شده به دريافت كننده اصلى و يا كليت كتاب و مانند آن همه و همه وفادارى خاص خود را مىطلبد».(49)
1-2-1 - شناخت زبان قرآن
متن، آميزهاى از لفظ و معناست و ريخت بيرونى و لفظى آن حامل اندرونهاى به نام معنى و مراد مىباشد، افراد هر جامعه زبانى، با نگاه به هر دو بعد متنِ گفتارى و نوشتارى به تفاهم و تعامل مىپردازند.
1-2-2 - موضوعشناسى
هر متنى وابسته است به يكى از موضوعها و حوزههاى علوم انسانى يا تجربى و ميزان سلامت ترجمه آن از خطا و اشتباه، بستگى دارد به ميزان آگاهى و آشنايى مترجم به آن موضوع و حوزه معرفتى.
2. تخصص در زبان ترجمه
نظريه سازان ترجمه، به شناخت زبان مقصد اهميت ويژهاى قايلند. جاحظ مىگفت: «وينبغى ان يكون اعلم الناس باللغة المنقولة و المنقوله اليه حتى يكون فيهما سواء و غاية»(91)
صادقى:
و دستت را به گردنت زنجير وارونه و به تمامى گشادگى (هم) گشاده دستى مكن كه در نتيجه ملامت شده و حسرت زده بر جاى بمانى.
حرمشاهى:
دستت را - از شدت بخل - مبند برگردنت و نيز بسيار گشادهاش مدار كه ملامت زده و درمانده مىنشينى.
فولادوند:
و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار هم گشاده دستى منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جاى مانى.
انصاريان:
و دستت را ]چون بخيلان به نشانه اين كه قدرت انفاق چيزى را به تهيدستان ندارى[ بر گردنت بسته مدار و ]آن چنان هم در انفاق[ دست و دل باز مباش كه چيزى براى معاشق خودت باقى نماند كه در نتيجه ]نزد شايستگان [نكوهيده و ]در زندگى خويش[ درمانده گردى.
3. مهارتهاى علمى
مترجم ادعا دارد كه دو كار نويسندگى و ترجمانى را با هم انجام مىدهد. اين دو فن با آموزش و تجربه عملى قابل دستيابى است، عرف به كسى كه روش نوشتن و ترجمه را به صورت نظرى، آموخته است، نويسنده و مترجم نمىگويند، براى كسب اين دو عنوان، دستيازى به تجربه عملى دقيق و طولانى اجتنابناپذير مىنمايد، تنها در پى چنين تجربهاى، قدرت ترجمه و بيان با قلم حاصل مىآيد.
4. تعامل جمعى
توقع فراهم آمدن شرايط ترجمه، براى فرد واقع بينانه نمىنمايد، به همين دليل يوجين نايدا اظهار مىدارد:
نگاهى به ترجمههاى موجود
ترجمههاى موجود قرآن (اعم از كهن و جديد) را نمىتوان محصول مشترك شرايط و تواناييهاى نامبرده شده در اين مقاله، تلقى كرد. بين مترجمان نمىتوان فرد يا جمعى را يافت كه ادعاى برخوردارى از تخصصها و توانمندىهاى مزبور را بر زبان جارى كند.
پی نوشتها:
1 - جان گونتر، اسكندر مقدونى، ترجمه ايرج قريب، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، ط 129/3 2 - مير عمادى، سيد على، تئوريهاى ترجمه و تفاوت ترجمه مكتوب با همزمان، مؤسسه فرهنگى انتشاراتى خانه فرهنگ، ط 25/2 3 - همان منبع /28 4 - فصلنامه مترجم، سال هفتم، شماره 27، پاييز 1377، داگلاس رابينسون، تئورى ترجمه در غرب، ترجمه عبداللَّه كوثرى /91 و 92 5 - همان ص 90 6 - فصلنامه مترجم، سال پنجم، شماره نوزدهم، پاييز 1374 ترجمه ادبى، ترجمه خسرو احسنى /24 و همان، شماره بيستم، زمستان 1374، لارنس و نوتى، استراتژى ترجمه /12 7 - فصلنامه مترجم، سال هشتم، شماره 29، على خزاعى فر، كاركرد گرايى در ترجمه /5. 8 - همان، سال پنجم، شماره بيستم، لارنس و نوتى، استراتژيهاى ترجمه، /12 و 15 9 - همان سال هشتم، شماره 29، كاركرد گرايى در ترجمه /5، 10 - صلح جو، على، گفتمان و ترجمه، تهران، نشر مركز، ط 64-66/ 1377 1 11/1 - گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سيد هاشم حسينى، كتابفروشى اسلاميه، ط 1358 ش /542 11/2 - به كوشش مهدى افشار، سى سال ترجمه و سى سال تجربه انتشارات انوار دانش، ط 131/ 1 12 - جاحظ، عمرو، كتاب الحيوان، بيروت، دراراحياء التراث العربى، ط 76 - 78/1 3. 13 - بهاء الدين محمد على، كشكول، ترجم كريم فيضى، انتشارات تهذيب، ط 312/2 منبع اصلى سخن صفدى اثرى است از وى به نام: «الغيث المسجم» چاپ قاهره در سال 1305 ه/46 14 - كتاب الحيوان، 78/1 15 - د. فضل حسن عباس، اتقان البرهان فى علوم القرآن، اردن، دارالقرآن، ط 1997 1 م /300 16 - ابن فارس، الصاحبى فى فقه اللغة، /41 به نقل از: اتقان البرهان فى علوم القرآن /300 17 - فصلنامه ترجمان وحى، سال اول، شماره اول، آذر تابش آذر نوش، تاريخ ترجمه از عربى به فارسى /108-110 و د - آذرتاش آذرنوش، تاريخ ترجمه از عربى به فارسى، نشر سروش، ط 32 - 47/01 18 - ابواسحاق شاطبى، الموافقات، بيروت، دارالكتب العلميه، ط (ندارد) ج 52/ 1-2 19 - عبدالقاهر جرجانى، دلائل الاعجاز، قم، مكتبة اروميه، ط 1404 ق /202-203 20 - بى آزار شيرازى، عبدالكريم، قرآن ناطق، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ط 93/2 21 - محمد رشيد رضا، تفسير المنار، بيروت، دارالمعرفة، ط 331/9 2 و 336 22 - مصطفوى، حسن، روش علمى در ترجمه و تفسير قرآن، قم، دارالقرآن الكريم، ط اول /80 23/1 - فصلنامه ترجمان وحى، سال اول، شماره دوم، آيت اللَّه معرفت، بحثى درباره ترجمه قرآن مجيد و امكان آن /10 23/2 - سى سال ترجمه سى سال تجربه /18 و 23/3 - روش علمى در ترجمه و تفسير قرآن مجيد /81 24 - زرقانى، محمد عبدالعظيم، مناهل العرفان، بيروت، دارالفكر، ط 112/2 1408 25 - مراجعه شود به: فخر الدين طريحى، مجمع البحرين و سيعد النورى، اقرب الموارد و ابن منظور، لسان لعرب و لويس معلوف، المنجد، واژه ترجمه 26 - خوئى، ابوالقاسم، بيان در علوم و مسائل كلى قرآن، ترجمه محمد صادق نجمى و هاشم هاشم زاده هريسى، ايران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، ط اول /658 27 - قرآن ناطق /62 28 - زمخشرى، محمود، تفسير كشاف زيل آيه 4 سوره ابراهيم 29 - تفسير المنار، 325/9 30 - اسفراينى، شاهفور، تاج التراجم، تصحيح نجيب مايل هروى و على اكبر الهى خراسانى، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، ط 8/1 1 31/1 - فرهنگ فارسى عميد، واژه سبك 31/2 - فصلنامه مترجم، سال هشتم، شماره 5/29 و فصلنامه ترجمان وحى، سال اول، شماره دوم /9 32 - فصلنامه مترجم، سال سيزدهم، شماره بيست و يكم و بست و دوم، بهروز عزيد فترى، تحليل روان شناختى فرايند ترجمه /10-12 33 - مجله نشر دانش، سال سوم، شماره اول، ابوالحسن نجفى، مسأله امانت دارى در ترجمه /11. 34 - فصلنامه مترجم، سال اول، شماره اول، فان زونگ ينگ، تأملى در معيارهاى ترجمه، ترجمه على خزاعى فر /16. 35 - د. ابراهيم انيس، دلالة الالفاظ، مكتبة الانجلو المصريه، ط 1، فصل هشتم به نقل از: فصلنامه مترجم، سال دوم، شماره پنجم، ابراهيم انيس، مشكلات ترجمه الفاظ قرآنى، ترجمه حسين سيدى /97. 36 - فصلنامه مطالعات ترجمه، سال دوم، شماره ششم، مهرزاد منصورى، بحثى در ميان نظرى ترجمه متون دينى /57-58 37 - حر عاملى، محمد، وسائل الشيعه، كتاب الصلوة، ابواب القرائة فى الصلوة، باب 67 حديث 1 38 - فصلنامه ترجمان وحى، سال اول، شماره دوم، بحثى درباره ترجمه قرآن مجيد /9 و نيز مراجعه شود به: مناهل العرفان فى علوم القرآن 110/2 و 116 و 119 39 - همان /114-116 40 - فصلنامه مترجم، سال ششم، شمارههاى 21 و 22، بهروز عزبد فترى، تحليل روان شناختى فرايند ترجمه /10 41 - مجله نشر دانش، سال ششم، شماره چهارم، يوجين نايدا، نقش مترجم، ترجمه سعيد باستانى، /24 42 - همان /25 43 - حر عاملى، محمد، وسائل الشيعة، بيروت، دار احياء التراث العربى: ط (ندارد) 28/18 44 - تاج التراجم 6/1 45 - همان، 562/2 46 - فصلنامه ترجمان وحى، سال اول، شماره اول، يعقوب جعفرى، لزوم رعايت مبانى كلامى در ترجمه قرآن /75 47 - فصلنامه مترجم، سال ششم، شمارههاى 21 و 10/22 48 - مجله نشر دانش، سال ششم، شماره چهارم /22 49 - كيهان فرهنگى، سال چهاردهم شماره 131/ 138 50 - سيد قطب، فى ظلال القرآن، بيروت، دارالشروق، ط 2038/4 11 51 - مجله نشر دانش، سال ششم، شماره چهارم /22 52 - فصلنامه مترجم، سال هفتم، شماره يك، د نعمت اللَّه، اصول ترجمه قرآن كريم /78 53 - تئوريهاى ترجمه و تفاوت ترجمه مكتوب با همزمان /61 54 - سى سال ترجمه و سى سال تجربه /20 55 - فصلنامه مترجم، سال هشستم، شماره بيست و نه، گفتگو با پيتر نيومارك /18 56 - همان، سال سيزدهم، شماره سى و نهم، ژرژ مونن تاژاك در يدا، ترجمه د. مهران زنده بودى /49 57 - فصلنامه مترجم، سال هشستم، شماره بيست و نه، گفتگو با پيتر نيومارك /22 58 - قليزاده، حيدر، مشكلات ساختارى ترجمه قرآن، تبريز مؤسسه تحقيقاتى علوم اسلامى انسانى، ط 141/1 59 - فصلنامه مترجم، سال هشتم، شماره 22/29 60 - در اين رابطه مراجعه شود به فصلنامه پژوهشهاى قرآنى، سال دوم شماره 7 و 8، مقاله شكوفايى تفسير موضوعى در قرن اخير 61 - سيوطى، جلال الدين، الاتقان، بيروت، مؤسسء الكتاب السقافيه، ط 290/3 1 62 - طباطبايى، الميزان فى تفسير القرآن، زيل آيه مذكور 63 - فصلنامه «بينات» سال اول، شماره دوم /67 64 - قرآن ناطق /266 65 - كتاب الحيوان /76 66 - مجله نشر دانش سال ششم، شماره چهارم /18 67 - تئوريهاى ترجمه و تفاوت ترجمه مكتوب با همزمان /28 68 - همان /50 69 - سى سال ترجمه سى سال تجربه /133 70/1 - بيان در علوم و مسائل كلى قرآن /658 72 - كتاب الحيوان /78 71 - فصلنامه ترجمان وحى، سال اول، شماره دوم، بحثى درباره ترجمه قرآن مجيد /9 و بيان در علوم و مسائل كلى قرآن /658 72 - روش علمى در ترجمه و تفسير قرآن مجيد /82 73 - كيهان فرهنگى، سال چهاردهم، شماره 138، ميزگرد قرآن و ترجمه /8 74 - همان و بيان در علوم و مسائل كلى قرآن /658 75 - مسند الامام احمد ابن حنبل، بيروت، دار صادر، ط (ندارد) جلد 14/3 و 17 و 26 و 59 و جلد 182/5 و 189 76 - مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، مؤسسة الوفا، ط 2، ج 105/26، ج 5/25 و 298 و ج 12/24 و ج 150/22 و ج 15/28 77 - كتا الحيوان /76 78 - تشيهيكو ايزوتسو، مفاهيم اخلاقى، دينى در قرآن، ترجمه فريدون بدرهاى، تهران، نشر و پژوهش فروزان، ط 8/1 79 - همان، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمد آرام، تهران، شركت سهامى انتشار، ط 506/ 1361 1 80 - همان، مفاهيم اخلاقى - دينى در قرآن مجيد /423 -424. 81 - محمد عبدالغنى حسن، فن ترجمه در ادبيات عربى، ترجمه عباس عرب، انتشارات استان قدس رضوى، ط 51/1 82 - مشهد، روزنامه قدس، 8 آذر 1384، سال 18 شماره 5152، گفت و گو با احمدپور (زبان شناس و مترجم) /5 83 - فن ترجمه در ادبيات عربى /50 84 - فصلنامه مترجم، سال 14، شماره 40، گفتگوى على صلح جو با دكتر على خزاعى فر 11/6 85 - روزنامه قدس شماره 5/ 5152 86 - مجله نشر دانش، سال 6، شماره چهارم /22 87 - جاحظ، البيان و التبيين، تحقيق عبداسلام محمد هادون، دار الجيل، ط (ندارد) 328/1 88 - كتاب الحيوان 75-86 89/1 و 89/2 و 90 و 91 - دكتر بوكاى، عهدين، قرآن و علم، ترجمه حسن حبيبى، انتشارات سلمان، ط (ندارد) /170 و 280 و 273 و 285 92 و 93 - همان 285 و 280 تذكر: تغيير عبارت ناشى از اين است كه در نقل سخنان بوكاى از ترجمه مهندس دبير نيز استفاده شده است. 94 - عبدالحميد دياب و همكاران، مع الطب فى القرآن الكريم، دمشق، مؤسسة علوم القرآن، ط 86/ 1404 به نقل از قرآن ناطق /33 و خالد جلبى، الطب محراب الايمان، دمشق، مؤسسة الرسالة، ط 8/1 1394 95 - عهدين، قرآن و علم /167 96 - كتاب الحيوان /76 97 - مجله نشر دانش، سال ششم، شماره چهارم، نقش مترجم /21 98 - بيان در علوم و مسايل كلى قرآن /658 99 - فصلنامه مترجم، سال هشتم، شماره سى و يكم، على خزاعى فر، لفظ گرايى/5 100 - مجله نشر دانش، سال ششم، شماره چهارم نقش مترجم /21 101 - فصلنامه مترجم، سال هشتم، شماره بيست و نهم /18 102 - فصلنامه مترجم، سال هشتم، شماره بيست و نهم، كاركرد گرايى در ترجمه /5. 103 - فصلنامه مترجم، سال اول، شماره اول، تأملى در معيارهاى ترجمه /16 104 - مراجعه شود به: بيان در علوم و مسايل كلى قرآن /658 و فصلنامه ترجمان وحى، سال اول، شماره دوم /9 و روش علمى در ترجمه و تفسير قرآن /80 105 - فصلنامه ترجمان وحى، سال هفتم، شماره اول /78 106 - الصاحبى فى الفقه /41 به نقل از: اتقان البرهان فى علوم القرآن /300 107 - كتاب الحيوان، 76/1 108 - مجله نشر دانش، سال ششم، شماره چهارم /22 109 - سى سال ترجمه سى سال تجربه /11 110 - مجله نشر دانش، سال ششم، شماره چهارم /23 111 - عهدين، قرآن و علم /275 112 - سى سال ترجمه سى سال تجربه /18 113 - روش علمى در ترجمه و تفسير قرآن مجيد /81 114 - مراجعه شود به: هادى حجت، عيار نقد بر ترجمان وحى، تهران، فرهنگ گستر، ط 1379 و بهاء الدين خرمشاهى، قرآن پژوهى، مركز نشر فرهنگى مشرق، ط اول /342 - 457 115 - ولى اللَّه دهلوى، فتح الرحمن بترجمه القرآن، مقدمه ص الف، به نقل از: عيار نقد بر ترجمان وحى /62 116 - قرآن ناطق /90 117 - مجله نشر دانش، سال سوم، شماره اول 9 و 10 و فصلنامه ترجمان، سال اول، شماره دوم /9 و 10، فصلنامه مترجم سال اول، شماره اول /16. |
|
مشكلات ترجمه اصطلاحات و مفاهيم قرآنى در ترجمه به انگليسى
تى. بى. اروينگ[1] - ترجمه: عباس امام
اخيراً يكى از دوستان من كه از كارشناسان مسائل خاورميانه است و با لهجههاى زبان عربى آشنايى عميقى دارد، شنيده بود كه من دست اندركار ترجمه قرآن به انگليسى هستم. او از من پرسيد كه چه نيازى است كه ويراست يا چاپ جديدى از قرآن به زبان انگليسى ارائه شود. من نيز در جواب از او پرسيدم كه اولاً آيا خود وى از ترجمههاى موجود راضى است يا خير؟ و ثانياً خود شخصاً كدام يك از اين ترجمهها را مىپسندد. او در جواب گفت: تمام ترجمههاى موجود نامناسب است. به هر حال، نتيجه گفتوگوى ما اين شد كه وى اعتراف كرد به رغم آشنايى عميق خود با جغرافياى زبانى خاورميانه، هيچ گاه تمام متن قرآن را نه به انگليسى و نه به عربى مطالعه نكرده است. البته اين موضوع در مورد تمام كارشناسان خاورميانه صدق نمىكند؛ هرچند آن قدر عموميت دارد كه من داستان آن را نقل كردم تا نشان دهم به چه دليل يا دلايلى به ترجمهاى جديد از قرآن نيازمنديم.
واژگان و اصطلاحات
هدف من عبارت است از ارائه ترجمهاى انگليسى كه قابل استفاده و تقريباً به راحتى قابل فهم باشد. من كوشيدهام تا با استفاده از سادهترين واژههاى موجود براى يك كودك مسلمان يا براى فردى غير مسلمان ولى علاقهمند به مسائل اسلامى، پيام قرآن را به راحتى انتقال دهم. طبعاً اين كار باعث طرح مجموعهاى كاملاً جديد از واژهها خواهد شد كه در جاى اصطلاحات منسوخى قرار مىگيرند كه داراى بار معنايى ديگرى در زمينههاى ديگرند و مشكلات معنايى ضمنى خاصى را به وجود مىآورند. در اين زمينه، يكى از مشكلات عام و شايع مترجمان عبارت است از گزينش مناسب بين واژههاى معادلى كه ممكن است از ريشه لاتين يا برگرفته از ريشههاى ژرمنى يا آنگلوساكسون باشند. در نوشتن مطالب براى خوانندگان آمريكاى شمالى اين دوره به طور كلى بهتر است به اصطلاحات لاتين تكيه نشود. به عنوان مثال، دو واژه motherhoodو maternity دو واژه انگليسى معادل به حساب مىآيند. واژه اولى از ريشه ژرمنى است و دومى از ريشه لاتين، ولى براى ما واژه ژرمانيك يا انگلوساكسون اول تاكنون از معناى آشناترى برخوردار بوده است. در همين راستا بايد از مفهوم توحيدى oneness(توحيد) نام برد كه مىتوانيم آن را با معادل لاتين آن يعنى unity (وحدانيت) مقايسه كنيم. علاوه بر اين، اصطلاحات دينى رايج در اروپا اغلب بيش از حد مسيحى شده و به ويژه بيش از حد رنگ و بوى كاتوليكى به خود گرفتهاند.
مشكلات ترجمه اصطلاحات مربوط به وحدانيت الهى
اصطلاحات و مفاهيمى كه در بالا از آنها نام برديم ما را به سطحى بالاتر و دشوارتر از مفاهيمى كه بايد در اينجا به آنها اشاره كنيم سوق مىدهد. مىدانيم هر شخصى نيازمند دينى است كه مجموعهاى از قوانين و قواعد رفتارى را براى وى معين كند و از او بخواهد كه مطابق آن قوانين و قواعد رفتار نمايد. در زبان عربى اين مجموعه قوانين در پديدهاى به نام «دين» خلاصه شدهاند و واژه عربى «دين» در اصل به اين معناست كه اعمال ما در نهايت به خداوند بازمىگردد، و يا همچنان كه واژه religio در لاتين بيان مىكند اعمال ما، ما را به خداوند متعهد مىسازد.
اصول پنج گانه دين اسلام و گناهان كبيره
اصول پنج گانه دين اسلام با اصول اعتقادى ديگر اديان كاملاً قابل مقايسه نيست؛ همچنين اهميت گناهان سه گانه بزرگ (گناهان كبيره) در اسلام ظاهراً در اين است كه اين نوع گناهان مىتوانند مانع پيشرفت آدمى به سمت ملاقات با پروردگار شوند، و همين گناهان ما را از رستگارى باز مىدارند. پرداختن به مفهوم اصول پنج گانه دين اسلام به ما نشان مىدهد كه اين مفهوم در رفتار فرد متدين تأثير بسزايى دارد. اعتقاداتى كه انسان بايد در چهارچوب دين اسلام به آنها پايبند باشد محدود هستند و اين اصول بسيار ساده (شفاف) قابل فهم و به لحاظ عقلانى قابل قبول مىباشند. علاوه بر اين، اين اعتقادات پايهاى براى تقويت رفتار دين محور و كمك به انسان درجهت دادن زندگى خويش به سمت نيكيهاست.
توضيحات پايانى
هدف ما در اين گفتار بيان صادقانه نظراتى در مورد ترجمه اصطلاحات و مفاهيم مربوط به اسلام براى جهان انگليسى زبان در پايان قرن بيستم يا براى جهان غرب و يا در آغاز قرن پانزدهم هجرى است؛ قرنى كه تا يكى دو سال ديگر (1980) ميلادى فرا خواهد رسيد. اين نكته براى ما حائز اهميت است كه بتوانيم اصطلاحات دينى خود را با استفاده از زبان خود براى ديگران تبيين كنيم و به اين ترتيب بتوانيم آن اصطلاحات را چنان كه شايسته است با ديگران مورد بحث قرار دهيم و در نهايت بتوانيم آنها را از دايره فرهنگ عام غربى و يا اصطلاحات جامعهشناسى محض خارج كنيم. بسيارى از مبلغان مسلمان اغلب طورى عمل كردهاند كه گويى با كسى خارج از جرگه همدينان خود صحبت نكردهاند و در نتيجه همين محدود كردن خود به دوستان و همكيشان آنها حتى به تبليغات سياسى خود آسيب رسانده و در نهايت نوميد شدهاند. به همين دليل ضرورتى ندارد كه ما در گفتوگو با ديگران بيش از يكى دوبار از اصل اصطلاحات عربى مانند زكات استفاده كنيم، ولى اگر از اين كار سرباز زنيم و اين كار را نكينم موفق نخواهيم شد به راحتى با ديگران هم كلام شويم. همچنين ضرورتى ندارد ما از اصطلاح «تسليم در برابر خداوند» به عنوان معناى حقيقى اسلام استفاده كنيم، آن هم در زمانى كه ديگران مىخواهند چنين تفسيرى را براى اسلام جا بيندازند. در هر صورت حتى واژه اسلام به عنوان يك واژه صد درصد عربى، وقتى به عنوان يك واژه انگليسى مورد استفاده قرار مىگيرد، يقيناً نياز به تبيين و توجيه دارد.
پی نوشت ها:
[1] اين مقاله ترجمهاى است از: T.B. Irving, »Terms and Concepts: Problems in Translating the Qur'ān «, Islamic Perspectives: Studies in Honour of Sayyid Abul A،la Mawdud, Leicester: The Islamic Foundation, 1979. pp.121-134. [2]1. Charles J. Adams, »Islam, Religion (Part II)« MESA Newsletter, 1 February 1971, vol. 1, pp. 9-25. [3]. گوينده اين سخن در آيه 28 سوره مائده هابيل است، اما مؤلف در متن مقاله خود آن را اشتباهاً به قابيل نسبت داده است. ويراستار [4]. پروفسور توشيهيكو ايزوتسو تبيينى بسيار عالى از اين موضوع در كتاب مفاهيم اخلاقى ـ دينى در قرآن مونترآل، انتشارات دانشگاه مك گيل، 1966 ص 9، پاورقى 6 به دست داده است. |
|
برابرهای فارسی افعال ماضی در ترجمه های قرآن
احد رضایي بيرانوند*
چکیده: نوشتار پیش روی، نقد و بررسی برگردان انواع افعال ماضی از نظر زمانی در پنج ترجمه قرآن می باشد. روشی را که نگارنده برای این امر برگزیده، تحقيق همراه با مقایسه است. زیرا با کنار هم قرار دادن چند ترجمه علاوه بر اینکه حساسیتی روی شخصیت مترجم به وجود نميآيد، در نمایاندن ترجمه دقیقتر نيز مؤثر است. افزون بر این، با گزینش نقطههای قوت و زیبایی هر يك، میتوان در ايجاد برگردانی صحيح و زیبا كمك كرد.
در آمد
زبان، یکی از استعدادهای شگفت انگیز و درخشان بشر است؛ زیرا در ميان آفريدگان، انسان تنها موجودی است که زبان ملفوظ دارد و ميتواند بدین وسیله افکار و عواطف خود را به دقت به دیگران انتقال دهد. بنابراین، زبان مهمترین وسیله ارتباط بین مردم و بزرگترین عامل تشکیل اجتماعات و فرهنگ و تمدن و علم و هنر است. از اینرو از دیر باز مورد بررسی پژوهشگران بوده و قواعد آن به وسیله دستور نویسان مورد مطالعه قرار گرفته است. از آنجا که هر زبان برای انتقال معانی و مفاهیم، ساختار ویژه خود را دارد، این ساختار متناسب با فهم عرفی اهل آن زبان شکل ميگیرد و بدیهی است در برگردان هر متنی از زبان مبدأ به زبان مقصد، لحاظ نمودن این ویژگیها بر مترجم ضرورت دارد. دکتر شکیب در این زمینه چنین مينگارد:
منابع و مآخذ
1. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، چاپ سوم، بیروت، انتشارات دار صادر، 1414ق. |
|
صوت، روح و جنسيت در سوره «قدر»
مايكل سلز/ترجمه: ابوالفضل حرّى
اين مقاله، چندساحتى2 بودن معنا را كه به واسطه وجوه معنايى، صوتى،3 عاطفى و جنسيتى4 ايجاد مىشود، در سوره قدر بررسى مىكند. سه وجه آوايى، عاطفى و جنسيتى عمدتا در ترجمه از كف مىروند. قرائت تنگاتنگ5 سوره قدر، بسترى را براى تحليل همكنشى6 صوت و معنا فراهم مىآورد. در عوض، اين تحليل تلاش مىكند كه جنبههاى معنا را نيز بررسى كند. در اين تحليل، به آرايههاى آوايى7 يعنى الگوهاى صوتى سرتاسرى كه به واسطه استخدام در سوره قدر و ديگر سورههاى قرآن، تداعىها يا «بارهاى» معنايى، عاطفى و جنسيتى را به دوش مىكشند، توجه ويژه مبذول مىشود. اين آرايههاى آوايى موجب مىشوند كه تهصداهاى تشخصبخشى8 و جانبخشى9 در برساختهاى جنسيتى، در گوش طنينانداز شوند؛ كه اگر جز اين بود اين برساختها، مجموعهاى جملات دستورى بيش نبودند، حتى اگر اين الگوهاى آوايى به واسطه سياق معنايى و آوايى گريزپا، سايه روشنهاى عاطفى سوره را تلطيف مىكردند. بررسى برهمنقش شدن اين سه لحظه قرآنى در كنار وجوه به هم تافته گفتمانى كه پيشتر اشاره كرديم، نتيجهاى است كه از اين مقاله حاصل مىآيد.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
اِنّآ أَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ (1) وَ مآ أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ(2) لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ(3) تَنَزَّلُ الْمَلاِئكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ(4) سَلامٌ هِىَ حَتّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ(5).
آيه اول: اِنّآ أَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ
اولين بخش آيه اول، يعنى عبارت «اِنّآ أَنْزَلْناهُ» شامل تبديلهاى گوناگون امتزاج صوت «آ» و «ن» مىشود: in/nā/an/zal/nā عبارت «انّا» كه مركب از حرف تأكيد «انّ» و ضمير جمع «نا» است، ترجمهناپذير اما مهم است. از پى «ن» مشدد در «انّا» كه به واسطه قاعده تجويدى «غنّه»، كشيده و خيشومى شده است، صوت «آ»ى كشيده مىآيد كه به واسطه قاعده تجويدى كشيدگى (مدّ)، به صورت كشيده بدل مىشود. مدّ زمانى است كه پس از صوت «آ»، همزه مىآيد. صوت «ن» مشدد بسته و خيشومى، فشار وارد شده را نگه داشته كه با صوت كشيده «آ» در لحظه فشردگى معنايى ـ صوتى، آزاد مىشود.
آيه دوم: وَ مآ أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ
عبارت «ما ادراك ما» در اين آيه بسان ديگر جاهاى قرآن، مبيّن اصطلاحى است كه انتظار مىرود آناً استدراك نشود. اين عبارت با اصوات «آ» و خيشومىهاى كشيده از حيث آوايى با عبارت «انّا انزلنا» موازى است. در هر حالت، خيشومى و مصوت كشيده (نا... نا، ما... ما) [در انّا انزلنا، ما ادراك ما ليلة القدر]، تكرار مىشوند و در هر حالت، اولين مصوت كشيده به واسطه مدّى كه پس از همزه مىآيد، كشيده مىشود. ته صداهاى درونى، پژواكهاى معكوس و جزئى اصوات «آى» خيشومى شده عبارت «انّا انزلنا» همچنين با اصوات درونى عبارت «ما ادراك ما» يعنى با صوت «ر» كه بواسطه قاعده تجويدى قلقلق تشديد شده و نقش صوت روان «ل» را در «انزلنا» دارد، تناظر يك به يك پيدا مىكند. در اين آيه نيز مانند آيه اول، ميان وزن نحوى و پيوستگى آوايى، تنش برقرار است. به لحاظ نحوى، آيه دوم به دو بخش تقسيم مىشود كه وقف پس از «ادراك» مىآيد (ما ادراك / ما ليلة القدر). در اين صورت، «ما» در بخش دوم آيه قرار مىگيرد. با اين حال، پيوستگى اصوات «آ»ى كشيده و صامتهاى خيشومى شده، «ما» را نه به بخش دوم بلكه به بخش اول آيه پيوند مىزند. اين پيوند به واسطه توازى آوايى ميان واحدهاى «انّا انزلنا» و «ما ادراك ما» تقويت مىشود. موازنه كميّتى «ما» را ميان اولين و دومين بخش آيه معلق نگه مىدارد.33 دومين «ما» نيز مانند «ه» در تنش ميان كشش نحوى به سمت دومين بخش آيه و پيوستگى آوايىاى كه آن را به سمت بخش اول مىكشد و هارمونى كميتىاى كه آن را به دو سمت مىكشاند، قرار دارد.
آيه سوم: لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
در آيه، از معناى عبارت «ليلة القدر» پرسش مىشود، اما جواب سرراست به تعويق مىافتد. عبارت «ما ادراك ما» به جاى ارائه پاسخ، با پرسشى مؤكد به پايان مىآيد. متن سوره به جاى اينكه منظور از شب قدر را تبيين كند، عبارت «ليلة القدر» را براى سومين بار در ابتداى آيه تكرار مىكند و سپس، آن را با هزار ماه مقايسه مىكند. آيه دو بخش دارد: «ليلة القدر» و «من الف» كه از حيث وزنى و آوايى به آيه پايانى سوره متعلق است. دو بخش، گراداگرد محور وزنى و معنايى يعنى «خيرٌ» كه سنگينى هجاى دو ركنى خود را دارد، قرار گرفتهاند. كل آيه سوم از هجاهاى كوتاه و بسته تشكيل شده كه در تضاد با «آ»هاى كشيده و باز آيات پيشين قرار دارد. اين بافتار آوايى، زير و بمى عاطفى ايجاد شده توسط آغازهاى دو آيه اول را قطع مىكند و اين در حالى است كه تكرار عبارت «ليلة القدر»، حس انتظار را تقويت مىكند.
آيه چهارم: تَنَزَّلُ الْمَلاِئكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ
«تنزّل الملائكة». آيه 4، طولانىترين و پيچيدهترين آيه سوره قدر است. اين آيه با تغيير فعل از فعل كامل و متعدى «انزل» در آيه اول به فعل ناقص و لازم «تنزّل» آغاز مىشود. اين افعال كه تغيير مىكنند، ريشه يكسان دارند. مقايسه روز [شب] با هزار ماه در آيه سوم، مبين تغيير از خطيّت زمانى به لحظه حال مطلق است. تغيير ناگهانى از كامل به ناقص، موجد اين تغيير است. كنش انجام گرفته، گاه، كامل ارائه مىشود؛ گاه، در حال استمرار؛ گاه، متعدى و گاه، لازم. تغيير در زمان دستورى كه البته امرى نامتعارف نيست، زمانى مشهود مىشود كه طنين آن به همراه جنبههاى شنيدارى، عاطفى و جنسيتى در طول سوره به گوش مىخورد.
پىنوشتها
1. اين مقاله دو بخش دارد. مترجم بخش طولانى اول را به تمامى ترجمه كرده و بخش دوم را كه البته به سورههايى ديگر مىپردازد ترجمه نكرده است. نيز مترجم برخى پانوشتهاى نويسنده را حذف كرده كه البته تمام و كمال آن در دفتر مجله موجود است. 2. multidimentionality. 3. acoustic. 4. gender. 5. close reading. 6. interplay. 7. sound figures. 8. personification. 9. animation. 10. paralleism. 11.textual harmonics. 12. nazm. 13. Quranic voice. 14. بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَمآ أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ (انبياء، 5) بلكه گفتند: خوابهاى شوريده است [نه] بلكه آن را بربافته، بلكه او شاعرى است، پس همان گونه كه براى پيشينيان هم عرضه شد بايد براى ما نشانهاى بياورد (5) وَ يَقُولُونَ أَئِنّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ (صافات، 36) مىگفتند: آيا ما براى شاعرى ديوانه دست از خدايانمان برداريم. أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِه رَيْبَ الْمَنُونِ (طور، 30) يا مىگويند: شاعرى است كه انتظار مرگش را مىبريم [و چشم به راه بدِ زمانه بر اوييم]. وَ ما هُوَ بِقَوْلِ شاعِرٍ قَليلاً ما تُؤْمِنُونَ (حاقه، 41) آن گفتار شاعرى نيست [كه ]كمتر [به آن] ايمان داريد. 15. compactness. 16. intensity. 17. Roman Jakobson, "Linguistics and Poetics," in Style in Language, ed. Thomas A. Sebeok (Cambridge, Mass.: M. I. T. Press, 1960), 358-59. 18. syntactical rhythm. 19. metrical rhythm. 20. phonological coherence. 21. phonological parallism. 22. sound symbolism. 23. high pitched. 24. interatextual. 25. semantic overtones. 26. intertextual resonance. 27. surface semantics. 28. عمده تفاسير شيعى نيز مرجع اين ضمير را به قرآن برمىگردانند. م. 29. See Lohmann, 277-78. The case for the antecedent of hu in verse 1 being the Qur'an is centered on the parallels with 44:1-3: حم (1) وَ الْكِتابِ الْمُبينِ (2) اِنّآ أَنْزَلْناهُ فى لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ اِنّا كُنّا مُنْذِرينَ (3) حا، ميم. سوگند به كتاب روشنگر، [كه] ما آن را در شبى فرخنده نازل كرديم، [زيرا] كه ما هشدار دهنده بوديم. and 2:184. شَهْرُ رَمَضانَ الَّذى أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ. ماه رمضان [همان ماه ]است كه در آن، قرآن فروفرستاده شده است، [كتابى] كه مردم را راهبر و [متضمّن] دلايل آشكار هدايت، و [ميزان] تشخيص حق از باطل است. در ضمن، نويسنده شماره اين آيه را 184 ذكر مىكند كه درست آن 185 است. 30. Caprona, 228-34, divides the verse into two rhythmic units, the first of which ends with wa r-ruhu fhā. Arberry, 345, translates the sura by dividing verse 4 in the same way. 31. See Nelson, 9-13, and Gouda, 288-93, for discussions of rhythmic and metrical shifts in the Qur'ān. 32. Again, Rāz's commentary is among the more complete, with a full discussion of the rhetorical elements that bring about a sense of ta،dhm: the lack of specified antecedent, the use of the plural, etc See , Rāz 27. 33. Again, the results depend upon how one counts the madd: 34. تَعْرُجُ الْمَلاِئكَةُ وَ الرُّوحُ اِلَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسينَ أَلْفَ سَنَةٍ ... (معارج، 4) فرشتگان و روح، در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى «او» بالا مىروند. (م) 35. يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمآءِ اِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ اِلَيْهِ فى يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ (سجده، 5) كار [جهان] را از آسمان [گرفته] تا زمين، اداره مىكند آن گاه [نتيجه و گزارش آن ]در روزى كه مقدارش ـ آن چنان كه شما [آدميان ]برمىشماريد ـ هزار سال است، به سوى او بالا مىرود. نويسنده طول روز را دو هزار سال ذكر مىكند، حال آنكه در متن قرآنى، هزار سال آمده است. م. 36. Lohmann, 283, and Caprona, 230. 37. rhythmic hiatus. 38. نگاه كنيد به خفاجى، ص 384 كه اين را اضعف احتمالات مىداند. قرطبى (ص 133) نيز اشاره دارد كه مضمون اين آيه مورد بحث بعينه در آيه دوم سوره نحل (يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِه) ذكر شده است. همان گونه كه پيداست استاد فولادوند نيز اين دو عبارت را جدا از هم دانسته است. عمده ترجمههاى فارسى (بيش از پنجاه ترجمه) به قرائت اول نظر دارند. مخزنالعرفان نيز بسان فولادوند عمل كرده است. اگر اين واقعيت را بپذيريم كه قرآن مطلقاً شعر نيست، ديگر نمىتوان تنزّل كرد و بخشى از آن را در زمره شعر قرار داد. مترجم |
|
پژوهشى درباره ترجمههاى مخطوط معانى قرآن كريم[1]
اكمل الدين احسان اوغلى - ترجمه از عربى: يعقوب جعفرى
انواع ترجمه
نوع اول، ترجمه كلمه به كلمه يا لفظى است و آن ترجمهاى است كه بر جايگزينى كلمات يا الفاظ با كلمات و الفاظ ديگر استوار است. در اين نوع ترجمه، واژههاى بيگانه آن گونه انتخاب مىشوند كه به نظر مىرسد به صورت دقيق معادل كلمات عربى هستند. معمولاً اين نوع ترجمهها با دو زبان در سطرهاى متوالى ترتيب مىيابند، به صورتى كه كلمات بيگانه زير كلمات عربى و هماهنگ با آن نوشته مىشود. مترجم در اين نوع ترجمه نمىكوشد كه جمله ادبى كاملى بسازد، چون كار او متمركز در گزينش بهترين معادل يا مرادف هر يك از واژههاى عربى است. البته به طور طبيعى كلمات معادل بر حسب تطور زبان ترجمه در طول زمان تغيير پيدا مىكند و اين مسئله براى دانشمندان لغت اهميت ويژهاى دارد، چون متن عربى قرآن كريم تا امروز به همان شكل اصلى خود و بدون كوچكترين تغيير باقى مانده، ولى واژههايى كه به عنوان معادل اصلى عربى پايدار انتخاب مىشوند به مرور زمان تغيير مىيابند و براى همين است كه ترجمههاى قرآن كريم منبعى بسيار مهم براى فهم معانى كلمات عربى و بررسيهاى لغوى به شمار مىآيند.
اهميت هنرى نسخههاى خطى ترجمه قرآن كريم
نسخههاى خطى ترجمههاى قرآن كريم ارزش هنرى بسيارى دارند و اين در مرحله اول به عظمت قرآن كريم و احترام ويژهاى كه قرآن در ميان مسلمانان دارد، مربوط مىشود كه مصحفها و ترجمههاى قرآن كريم را با خطوط زيبا نوشته و به شكل جالبى جلد كردهاند؛ لذا مصاحف و ترجمههاى قرآن نقش مهمى در پيشرفت سريع هنرهاى خط / خوشنويسى، تذهيب و جلدسازى داشته است و اين فنون به سرعت به مرتبه بالايى از ترقى رسيدهاند.
آمار ترجمههاى قرآن كريم بر حسب كشورها و زبانها
همچنان كه پيشتر گفتيم، بيش از 4000 نسخه خطى از ترجمههاى قرآن وجود دارد كه شامل 30 زبان است و در 37 كشور قرار دارد. اين تعداد شامل نسخهها و مجلدات مختلفى است و تعداد قابل توجهى از آنها در كتابخانههاى تركيه، ايران، هند و انگلستان قرار دارد. هر كدام از كتابخانههاى آلمان، روسيه، پاكستان، فرانسه، اسپانيا، واتيكان، عربستان سعودى و مصر نيز، 25 تا 100 نسخه را در خود جاى دادهاند (نگاه كنيد به جدول شماره 3). بيشتر اين ترجمهها از نظر زبانى و خصوصيات ديگر از اهميت بالايى برخوردارند. آمارى كه در اين جدول آمده است، تنها به توزيع اين نسخهها در كشورهاى مختلف اشاره مىكند و هرگز بيانگر ارزش و اعتبار آنها نيست.
پيوستها
1. نصراللّه مبشر الطرازى، فهرس المخطوطات الفارسية فى دارالكتب المصرية، الجمهورية العربية المتحدة، قاهره، 1966ـ1967، ج 2 ص 151، شماره 2176.
پی نوشت ها:
[1]* اين مقاله در تاريخ 1992 م / 1413 ق، در لندن توسط مؤسسة الفرقان للتراث الاسلامى، در مجموعه اى به نام اهمية المخطوطات الاسلامية چاپ شده است. |