بانک مقالات ترجمه قران
|
راه دستيابي به ترجمهاي مطلوب از قرآن كريم
دكتر سيد عبدالوهاب طالقاني
قرآن اين معجزه جاودانه الهي كه به عنوان آخرين كتاب آسماني بر خاتم پيامبران حضرت محمد(ص) فرو فرستاده شده، مجموعهاي است از عقايد، احكام، عبادات، مسائل اخلاقي، روابط اجتماعي، مواعظ و اندرزها و سرگذشت پيشينيان در جهت هدايت و تأمين سعادت همه مردم؛ و چون آيات آن به زبان عربي نازل شده، شايسته است براي كساني كه عربي نميدانند به زبان قابل فهم آنان برگردانده شود تا درك مفاهيم والاي آن بر عموم مردم آسان گردد و بتوانند در سايه آن به سعادت واقعي دست يابند.
نظري به ترجمههاي موجود
1. در بعضي از ترجمههاي تحت اللفظي نظير ترجمه آقاي شيخ عباس مصباح زاده كه از دير زمان كتابفروشيهاي علمي و اقبال در تيراژ بسيار وسيعي آن را چاپ و منتشر كردهاند، دقت كافي به عمل نيامده است. البته اين شيوه به لحاظ ترجمه تك تك لغات، براي كساني كه صرفا معاني لغات را ميخواهند مفيد است ولي هرگز نميتوان آن را ترجمه ناميد.
خرمشاهي:
الف. [او] برافرازنده درجات [و] صاحب عرش است، و وحي را به فرمان خويش بر هر كس از بندگانش كه بخواهد فرو ميفرستد، تا از روز همديداري هشدار دهد.
فولادوند:
الف. بالا برنده درجات، خداوند عرش، به هر كس از بندگانش كه خواهد آن روح [ = فرشته] را، به فرمان خويش ميفرستد، تا [مردم را] از روز ملاقات [با خدا] بترساند.
آيتي:
الف. فرابرنده درجات، صاحب عرش كه بر هر يك از بندگانش كه بخواهد به فرمان خود وحي ميفرستد تا مردم را از روز قيامت بترساند.
مجتبوي:
الف. كه از فرمان خويش بر هر يك از بندگانش كه بخواهد روح ــ وحي يا فرشته وحي ــ را ميافكند ــ القا ميكند ــ .
ارزش ترجمههاي عصر حاضر
در عصر حاضر، مترجماني زبردست و مسلط به ادب عربي و فارسي و داراي احاطه كامل علمي به منابع بيشمار تفسيري، فقهي، كلامي، قصص و امثال، ترجمههاي بسيار ارزشمندي به جامعه اسلامي عرضه داشتهاند كه همه داراي ارزش والايي هستند و زبان از بيان آن قاصر است. حقا جامعه اسلامي ما مرهون تلاشهاي علمي اين متخصصان قرآن شناس متعهد است. بديهي است كه نقدها و ايرادهاي ياد شده، در جمع، از ارزش علمي كار تخصصي اين عزيزان نميكاهد، زيرا هر كار علمي كه توسط انسانهاي وارسته قرآن پژوه انجام ميشود طبعا كم و بيش مورد انتقاد قرار ميگيرد و مسلما ترجمههايي كه اشكال كمتر دارند به مراتب مطلوبترند تا ترجمههاي آكنده از نقد و ايراد.
1. آيات هدايت و اضلال و جبر و اختيار
از قبيل:
2. آيات تجسيم و تشبيه
از قبيل:
3. آيات رؤيت خدا و لقاء اللّه و فرق آن دو با يكديگر
از قبيل:
4. آياتي كه با عصمت انبيا برخورد دارد
از قبيل:
5. آياتي كه از شرح صدر و ضيق صدر و قلب و تفقه آن حكايت ميكند
از قبيل:
6. برخي از آيات كه در آنها تمثيل به كار رفته است
از قبيل:
7. آياتي كه بدون بيان شأن نزول مفهوم آنها روشن نميشود
از قبيل:
8. آياتي كه در آنها نكات و اشاراتي هست كه ترجمه بدون شرح و تفسير آنها شبهاتي ايجاد ميكند
از قبيل:
9. آياتي كه در آنها اصطلاح خاص و يا كلماتي به اجمال به كار رفته است
از قبيل:
10. آياتي كه احكام و اصطلاحات فقهي دارد
از قبيل:
نكات قابل ذكر
1. برخي لغات هستند كه به هيچ عنوان نميتوان برابر آنها يك معادل فارسي قرارداد؛ برخي از آنها را بايد تفسير كرد و برخي نياز به تفسير ندارند و چون اسم خاص هستند به ناچار خود آنها را بايد به كار برد. لذا پيشنهاد ميشود لغاتي كه در دستههاي مشخص شده ذيلاً به آنها اشاره ميشود، در ترجمه، خود آنها استعمال شود و در پاورقي (يا ملحقات) به مقدار نياز توضيح داده شود:
پاورقيها:
1. گر چه بسياري از واژهها معاني متعددي دارند، اما اگر واژهاي در عبارتي به منظور بيان يك حكم شرعي آورده شده و معناي ويژهاي از آن مقصود باشد و اين معناي ويژه در ترجمه منعكس نشود، طبعا آن حكم شرعي نيز از آن استنباط نخواهد شد. 2. براي تكميل بحث، از نظرات مرحوم علامه طباطبايي مفسر قرن حاضر، در الميزان، جلد 13، صفحه 196 و 198 ذيل آيه «يسئلونك عن الرّوح قل الرّوح من أمر ربّي» استفاده ميبريم: «فقد زاد سبحانه في إيضاح حقيقة الروح حيث قال: «قل الرّوح من أمر ربّي» وظاهر «من» أنها لتبيين الجنس كمافي نظائرها من الآيات «يلقي الروح من أمره» المؤمن: 15؛ «ينزل الملائكة بالروح من أمره»؛ «أوحينا إليك روحا من أمرنا»؛ «تنزل الملائكة والروح فيها بإذن ربهم من كل أمر». فالروح من سنخ الأمر... 3. مترجماني كه به راحتي ترجمه كردهاند: «پروردگارا، سينهام را بگشا»، آيا منظور همين سينه مادي است و موسي(ع) تقاضا دارد كمي بر وسعت و پهناي سينهاش افزوده شود؟! 4. آيا مراد از قلب همان عضو صنوبري شكلي است كه در طرف چپ سينه قرار دارد و آيا اين قلب تفقه ميكند و همين قلب كور ميشود؟ چگونه ميتوان به ترجمه ساده اين آيات بسنده كرد؟ |
|
طبقه بندی نقدهای نوشته شده بر ترجمه های فارسی قران کریم
هادی حجت
رويكرد گسترده عالمان فارسي زبان به برگردان قرآن كريم به زبان فارسي كه در چند دهه اخير حيات و نشاطي دو چندان به خود گرفته است، نكتهسنجان و منتقدان بسياري را به موشكافي و تأمل در اين آثار ارزشمند برانگيخته و بابي نوين را در پژوهشهاي قرآني با عنوان «نقد ترجمههاي قرآن كريم» گشوده است كه حيات جدي آن از نيم قرن تجاوز نميكند. چند سالي است كه اين روند با تب و تابي روز افزون، بخشي از همت اديبان و پژوهشگران معارف قرآن را به خود معطوف داشته است؛ روندي كه نه تنها ترجمه قرآن را به سوي صحت و دقت هر چه بيشتر سوق داده بلكه در تدوين اصول و قواعد علمي حاكم بر ترجمه قرآن نيز نقش بسزايي ايفا كرده است. بررسي قريب يكصد مقاله كه تا كنون در زمينه نقد ترجمههاي فارسي قرآن كريم به چاپ رسيده حاكي از آن است كه نويسندگان آنها آثار خود را در قالبها و ساختارهاي متفاوتي عرضه كردهاند. در اين گفتار كوشيدهايم تا با بررسي اين مقالات، ساختارهاي حاكم بر آنها را شناسايي كنيم و ضمن طبقهبندي آنها دورنمايي از شاكله اين آثار ارزشمند را ارائه دهيم.
1. طبقهبندي صوري نقدها
اگر از اندك مقالاتي كه موضوع اصلي آنها نقد مقدمه، مؤخره يا توضيحات ذيل صفحه (پانوشتها) است بگذريم و به سراغ آنهايي برويم كه مستقيما به نقد متن پرداختهاند، ميتوان آنها را از لحاظ صوري به دو دسته عمده تقسيم كرد: نقدهاي خاص و نقدهاي عام.
1.1.1 نقدهاي خاص
مراد ما از نقد خاص، نقدي است كه از آغاز به منظور بررسي ترجمهاي خاص نوشته شده است. اين گونه مقالات كه بخش عمدهاي از مقالات نقد ترجمههاي قرآن را تشكيل ميدهند خود از لحاظ صوري و ساختاري به دو زير گروه تقسيم ميشوند:
1ـ نقد خاص ترتيبي
2ـ نقد خاص عنوان يافته.
1.1.1. نقد خاص ترتيبي
نقد خاص ترتيبي را به مقالهاي اطلاق ميكنيم كه نويسنده آن بخشي از ترجمه مورد نظر يا تمام آن را موضوع نقد خود قرار داده و از ابتدا تا انتهاي آن را به ترتيب آيات و سور قرآن كريم مطالعه كرده و به نقد كشيده است. اين شيوه يكي از رايجترين شيوههاي نقد كتاب به شمار ميرود. چند نمونه از چنين نقدهايي را نام ميبريم:
1.1.2. نقد خاص عنوان يافته
به مقالهاي اطلاق ميشود كه منتقد نقدهاي خود را تحت عناوين و موضوعاتي كلي ارائه ميدهد. در اين روش منتقد پس از آن كه در مطالعه ترجمه مورد نظر لغزشگاههاي آن را مشخص ميكند آنها را براساس نوع لغزش به طبقات و گروههايي تقسيم مينمايد و ترجمههاي نادرست را تحت اين عناوين قرار ميدهد. خلاصه اين كه در اين شيوه خواننده از طريق عناوين كلي بر نمونهها و نقد ترجمه آيات وارد ميشود. غالبا ناقداني كه از اين شيوه استفاده كردهاند، هنگام آوردن آيات در ذيل عناوين، ترتيب آيات قرآني را رعايت كرده، آيات را بدان ترتيب آوردهاند.
1. ارزشها و امتيازها.
2. موارد قابل تأمل و تصحيح:
2.1. نارساييهاي ساختاري (مانند: ارتباط آيات و جملهها، ناديده گرفتن ارتباط ساختاري، ايجاد ارتباط بيمورد...).
1.2. نقد عام
نقدي را عام ميگوييم كه هدف نويسنده آن نقد يك ترجمه مشخص نيست، بلكه براي يافتن نمونه مورد نظر خود ممكن است به سراغ هر يك از ترجمههاي موجود رفته و از يك يا چند ترجمه، شواهدي بر مطلب مورد نظر خود بيابد؛ مثلاً نويسندهاي كه ميخواهد لغزشگاههاي ترجمه در سوره حمد را روشن سازد يا موضوع مقالهاش ترجمه صحيح اقسام حروف جرّ در قرآن است با مراجعه به يك يا چند ترجمه، نمونههاي مورد نظر خود را از ميان آنها يافته و در مقاله خود درج ميكند.
1.2.1. نقد عام موضوعي
مقالهاي است كه نويسنده موضوع خاصي را كه مرتبط با ترجمه است انتخاب ميكند و مصاديق آن موضوع را در ترجمههاي مختلف به نقد و بررسي ميگذارد. نقدهاي عام موضوعي چنانچه از دقت و علميت لازم برخوردار باشند تأثير بسزايي در پيشرفت گستره تحقيقات ترجمه قرآن خواهند داشت. بهترين نمونههاي چنين نقدي را در مقالات آقاي مرتضي كريمينيا ميتوان يافت؛ مثلاً ايشان در مقاله "مترجمان و لغزش در فهم معناي «اِنْ»" با تفحصي گسترده، تمام بيست و چهار مصداق «اِنْ» مخفّفه از ثقيله در قرآن را در 12 ترجمه و 4 تفسير فارسي بررسي و موارد درست را از نادرست تفكيك كرده است.8
1.2.2. خرده نقد يا نقد ضمني
خرده نقد يا نقد ضمني نقدهايي را ميگوييم كه در لا به لاي كتاب ها و مقالات مختلف ميتوان آنها را يافت و نويسنده به تناسب بحث به نقد ترجمه يك يا چند آيه اشاره كرده است، خواه به نام مترجمِ آيه تصريح كرده باشد يا بدون ذكر نام به نقد آن پرداخته باشد. از نخستين نمونههاي نقد ضمني (خرده نقد) در نوشتههاي معاصر، ميتوان به نكاتي كه در مقدمه ترجمه آقاي ابوالقاسم پاينده آمده است اشاره كرد. وي با شِكوه از ترجمههايي كه ساختار جملات فارسي در آنها رعايت نشده است، مينويسد: «براي نمونه، جملهاي چند از يك ترجمه بسيار قديم قرآن را كه بعضي متأدبان به حكم كهنسالي، شاهكار ترجمههاي قرآنش ميخوانند در اينجا ميآورم، مثلاً ترجمه آيه 231 از سوره بقره چنين است: و چون طلاق دهيد زنان را برسند به وقت عدت ايشان مه باز داريدشان كه شوهري كنند زنانشان را چون بپسندند ميان ايشان به نيكوي، اين پند دهند بدان آنكه بود از شما كه بگرود به خداي و روز رستخيز».14 سپس مجددا بدون ذكر نام مترجم، به اشكالاتي كه در برگردان چند آيه از ترجمه آقاي الهي قمشهاي وجود دارد ميپردازد.
2. طبقهبندي محتوايي نقدها
بيان شد كه نقدهاي موجود در زمينه ترجمه قرآن را از جنبههاي مختلف ميتوان تقسيم كرد. در تقسيمبندي قبلي (طبقهبندي صوري) نقدها را از لحاظ ساختار ظاهري به گروههايي تقسيم كرديم. در اين بخش، آنها را با نگاه به محتوايشان طبقهبندي ميكنيم.
2.1. نقد روساخت
منظور از نقد روساخت نقدي است كه به مباحث روبنايي و ساختارهاي ظاهري ترجمه توجه دارد و نقد كننده به دنبال نشان دادن تبعات، نتايج و عواقب منفيي كه اين نوع لغزش از لحاظ اعتقادي، كلامي، هنري و... بر جاي ميگذارد نيست.
2.2. نقد ژرف ساخت
از آنچه گفتيم، معناي نقد ژرف ساخت نيز تا حدودي روشن شد. نقد ژرف ساخت را بر نقدي اصطلاح كردهايم كه در آن منتقد از لغزشهاي ظاهري و صوري پا را فراتر نهاده و به مباحث فراواژهاي و فراجملهاي نظر ميكند. به طور مثال به حوزه معنايي واژهها وارد شده و به بازتابهاي معنايي آن نظر كرده يا به نتايج كلامي و اعتقادي ترجمه نادرست آيه پرداخته و با ارائه تبعات ناصحيح اعتقادي عبارت، ترجمه را به نقد كشيده و يا احيانا به حوزه مباحث زيبايي شناختي مرتبط به بحث پرداخته است. اينها همه مباحثي هستند كه در نقد ژرف ساخت مدّنظر قرار ميگيرند.
پاورقيها:
1. شمارههاي مربوط به تقسيم بندي مطالبِ مقاله، به پيروي از رسم الخط فارسي، از راست به چپ درج شده است. 2. محمدعلي كوشا، «نقدي بر ترجمه آقاي بهاءالدين خرمشاهي از قرآن كريم [1]: (از آغاز تا سوره قصص)»، وقف، ميراث جاويدان، سال پنجم، ش 17، بهار 1376، صص 8ـ21؛ همو، «نقدي بر ترجمه آقاي بهاءالدين خرّمشاهي از قرآن كريم [2]: (از سوره قصص تا سوره ناس)»، وقف، ميراث جاويدان، سال پنجم، ش 18، تابستان 1376، صص 28-30؛ 3. مسعود انصاري، «نگاهي به ترجمه سوره توبه از: عبدالمحمّد آيتي»، بينات، سال چهارم، ش 13، بهار 1376، صص 138-146؛ همو، «نگاهي به ترجمه قرآن كريم از: استاد محمد مهدي فولادوند»، بينات، سال سوم، ش 11، پاييز 1375، صص 118-125. 3. مسعود انصاري، «نگاهي به ترجمه سوره توبه از: عبدالمحمّد آيتي»، بينات، سال چهارم، ش 13، بهار 1376، صص 138-146؛ همو، «نگاهي به ترجمه قرآن كريم از: استاد محمد مهدي فولادوند»، بينات، سال سوم، ش 11، پاييز 1375، صص 118-125. 5. سيد محمد فرزان، «ترجمه قرآن مجيد (به قلم آقاي ابوالقاسم پاينده)»، يغما، سال يازدهم، شماره 10، ديماه 1337، صص 450-456، شماره 11، بهمن 1337، صص 486-493، شماره 12، اسفند 1337، صص 535-538؛ سال دوازدهم، شماره اول، فروردين 1338، صص 13-17، شماره 3، خرداد 1338، صص 108-112، شماره 6، شهريور 1338، صص 249-254، شماره 7، مهر 1338، صص 324-327؛ مجموع اين هفت مقاله در مقالات فرزان، به اهتمام احمد ادارهچي گيلاني، چاپخانه حيدري، 1356، صص 344-410، و بخشي از آن به نقل از مقالات فرزان در مترجم، سال سوم، ش 10، تابستان 1372، صص 152-163 چاپ شده است. 6. مرتضي كريمينيا، «نقد و بررسي ترجمه قرآن كريم، از آيت اللّه مكارم شيرازي»، بينات، سال سوم، ش 9، بهار 1375، صص 140-153 و ش 11، پاييز 1375، صص 126-148 7. سيد حيدر علوي نژاد، «نگرشي به ترجمه قرآن استاد آيتي»، فصلنامه پژوهشهاي قرآني، ش 1، بهار 1374، صص 249-266. 8. مرتضي كرباسي [كريمينيا]، «مترجمان و لغزش در فهم معناي اِنْ»، بينات، سال اول، ش 2، تابستان 1373، صص 72-83 . 9. رك: بينات، ش 5، 1374، صص 50-65 و ش 6، 1374، صص 52-61. 10. رك: حوزه و دانشگاه، ش 10، 1376، صص 13-25. 11. رك: ترجمان وحي، ش 1، 1376، صص 7-24. 12. رك: ترجمان وحي، ش 2، 1376، صص 26ـ39. 13. حميد آريان، «توصيف در تركيبهاي اضافي قرآن و لغزشهاي برخي از مترجمان»، ترجمان وحي، سال سوم، ش 5، شهريور 1378، صص 10-31. 14. ابوالقاسم پاينده، ترجمه قرآن مجيد، تهران، جاويدان، 1336، مقدمه، ص «ل» و «لا». 15. جلالالدين فارسي، ترجمه قرآن كريم، چ 1، تهران، فرجام، 1369، صفحه دوم مقدمه. 16. سيد جلالالدين مجتبوي، ترجمه قرآن حكيم، چ 1، تهران، حكمت، 1371، ص 630. 17. مرتضي كرباسي، «نگاهي به ترجمه قرآن كريم محمد مهدي فولادوند»، فصلنامه حوزه و دانشگاه، ش 3، 1374، ص 50. 18. احمد احمدي، «ضرورت ترجمهاي آكادميك از قرآن كريم»، بينات، سال اول، ش1، 1373، ص 80. 19. بهاءالدين خرمشاهي، «درباره ترجمه استاد آيتي از قرآن كريم»، سير بيسلوك، چ 3، تهران، انتشارات ناهيد، 1376، ص 145. 20. همان، ص 148-155. 21. بهاءالدين خرمشاهي، «رؤياي ترجمه بيغلط قرآن»، بينات، سال اول، ش3، پاييز 1373، ص 68. |
|
مشكلات ساختاري ترجمه قرآن كريم*
دكتر حيدر قليزاده
تعريف ترجمه
براي «ترجمه» تعاريف زيادي مطرح شده است كه هر كدام در جاي خود درست و مفيد ميباشد؛ ولي شايسته است در تعريف «ترجمه» به چند كليدواژه تصريح شود از جمله: تعادل، زبان مبدأ و مقصد، پيام و تأثير، عناصر و ساختارهاي زباني يا متني، عوامل برونزباني (مانند حال و مقام سخن، احساسات، مسائل فرهنگي، اجتماعي، سياسي، ديني و ...).
انواع يا روشهاي ترجمة قرآن كريم
از زماني كه موضوع ترجمه مطرح بوده، انواع يا روشهاي ترجمه نيز به نوعي مورد بحث و توجه ترجمهپردازان بوده است. توجه و اعتناي شگفت به انواع يا روشهاي ترجمه حاكي از قصد و اهتمام زباندانان و ترجمهورزان براي رسيدن به «ترجمة مطلوب، كامل و معادل» است.
ترجمه لفظ به لفظ
اين نوع ترجمه را كه به آن ترجمه لغوي نيز گفتهاند بايد نوعي معني لغات دانست تا ترجمه؛ زيرا واژگان متن مبدأ در آن از نظر لغوي - و نه معنايي و محتوايي - يك به يك به زبان مقصد معني ميشوند بدون اينكه به جهات ديگر زبان توجهي شود. ويژگيهاي اين نوع ترجمه را ميتوان چنين برشمرد:
ترجمة تحتاللفظي
ترجمة تحتاللفظي نيز همچون ترجمة لفظ به لفظ جزء ترجمههاي مقيد و وابسته به متن مبدأ است؛ اما ميزان وابستگي آن نسبت به ترجمة لفظ به لفظ كمتر ميباشد.
ترجمة وفادار يا معادل
ترجمة وفادار نيز ترجمهاي است مقيد اما نه فقط به متن مبدأ، بلكه به ساختارهاي زباني زبان مقصد نيز كاملاً مقيد و متعهد است. اين نوع ترجمه حدفاصل ميان ترجمة تحتاللفظي و ترجمة معنايي يا محتوايي است. بايد گفت كه مطلوبترين و دقيقترين روش براي ترجمه همين روش است و اگر اين نوع يا روش ترجمه در نهايت دقت و شيوايي، صورت گيرد آرمانيترين روش ترجمه خواهد بود. پيتر نيومارك در توضيح ترجمة وفادار مينويسد: يك ترجمة وفادار ميكوشد تا معناي دقيق متني متن اصلي را در محدودة ساختار دستوري زبان مقصد ايجاد نمايد ... و تلاش مينمايد به طور كامل به منظور و مقصود نويسندة متن زبان مبدأ و تحقق متني او وفادار باشد.[13] ترجمة معادل يا وفادار اين ويژگيها را داراست:
ترجمة معنايي يا محتوايي
ترجمة معنايي از رايجترين و مشهورترين انواع ترجمه است. اين ترجمه نقطة مقابل ترجمة تحتاللفظي است و عموم مترجمان، پيرو و طرفدار اين شيوة ترجمهاند از آن جهت كه هدف اساسي در اين روش ترجمه تنها انتقال دادن معنا، محتوا و پيام متن مبدأ و نيز روان بودن و عامه فهم بودن متن مقصد ميباشد.
ترجمة آزاد
اين نوع ترجمه، نقطة مقابل ترجمة لفظ به لفظ است. در اين روش ترجمه كه اغلب مترجمان و اهلنظر آن را بدترين نوع و روش ترجمه ميدانند انتقال «پيام» نويسنده و نه معاني عبارات و جملات متن در قالب و ساختارهاي زبان مقصد تنها هدف مترجم است. به عكس آنچه تصور ميكنند حجم متن ترجمه در ترجمههاي آزاد لزوماً بيش از حجم متن مبدأ نيست بلكه بسا كمتر از آن نيز باشد. ويژگيهاي ديگر اين نوع ترجمه را چنين ميتوان توصيف نمود:
ترجمة انشايي يا اقتباسي
با اينكه اين روش را نيز جزو روشهاي ترجمه ذكر كردهاند ولي اطلاق لفظ «ترجمه» به اين نوع برگردان و ترجمه، خالي از اشكال نيست؛ بنابراين «اقتباس»، عنواني مناسبتر براي اين روش خواهد بود، زيرا در اين شيوه تنها اقتباسي از مفاهيم و پيامهاي متن مبدأ صورت ميگيرد. با اين حال برگرداندن بخشهايي از پيام مبدأ به زبان مقصد، خود نوعي ترجمه است. از اين روش در انشا يا تأليف نمايشنامهها، فيلمنامهها و نوشتن برخي داستانها و قصهها بهره ميگيرند؛ و اصطلاحاً ميگويند: فلان داستان يا نمايشنامه يا فيلمنامه «برگرفته» يا «اقتباسي» است از فلان كتاب، اثر، داستان و ... . در واقع، اين شيوه را ميتوان حد وسط ترجمة آزاد و تأليف يا خلق يك اثر دانست. پارهاي از كتابهاي داستان پيامبران و نيز برخي اشعار از جمله بخشهايي از مثنوي مولانا يا ... كه برگرفته از قرآن كريم و داستانهاي آن است از زمرة اين نوع ترجمه يا اقتباس ميباشد.
پينوشتها:
*. برگرفته از: مشكلات ساختاري ترجمة قرآن كريم، دكتر حيدر قليزاده، ص 18-30؛ با تلخيص و اندكي تصرف. 1. جي.سي. كت فورد: يك نظرية ترجمه از ديدگاه زبانشناختي؛ ترجمة احمد صدارتي؛ تهران، نشر ني، چ 1، 1370، ص 42. 2. محمدرضا باطني؛ پيرامون زبان و زبانشناسي؛ تهران، فرهنگ معاصر، چ 1، 1371، ص63. [3]. M.L.larson: Meaning - Based Translation: A Guide to Cross - Language Equivalence; University Press of American, Inc. 1984.p.15. 4. ر.ك. محمدرضا باطني: پيرامون زبان و زبانشناسي؛ همان، صص 72-63. نيز قرآن مجيد: ترجمة آيتالله ناصر مكارم شيرازي؛ تهران - قم، دارالقرآن الكريم، چ 1، 1376(يادداشتهاي مترجم بر ترجمه قرآن). نيز جان درايدن: «سه گونه ترجمه»؛ ترجمة سارا خزاعي؛ مترجم؛ ش 8، سال2(زمستان 1371) صص 20-17. [5]. P.Newmark: A Textbook of Translation; U.K. Prentice Hall. First Edition, 1988, pp.45-49. [6]. Ibid: pp 68-70. [7]. حجر/ 9. [8]. تين/ 7. [9]. ص/ 43. [10]. P.Netmark: A Textbook of Translation; Opcit. P.46. [11]. نحل/ 5. [12]. يونس/ 13. [13]. P.Netmark: A Textbook of Translation; Opcit. P.46. [14]. بقره/ 12. [15]. مريم/ 66. [16]. آلعمران/ 178. [17]. نساء/ 105. [18]. مطففين/ 8. [19]. بقره/ 85. [20]. بقره/ 245. [21]. بقره/ 29. [22]. بقره/ 147. [23]. بقره/ 212. |
|
لغزشگاه های ترجمه قرآن
سيد محمدرضا طباطبائي
به طور كلی عواملی كه بر كیفیت ترجمه قرآن اثر میگذارند را میتوان به دو دسته تقسیم كرد. یك دسته عواملی است كه از بیرون بر كار ترجمه اثر میگذارد و مربوط به مسائل زبانی نیستند؛ مانند: تفسیر كلام، روانشناسی، ویژگیهای خاص مترجم قرآن از جمله تعهد و تسلط و... این عوامل بیرونی در تغییر و تبدیل معنای بدون آنكه واژه مبدأ را مستقلاً در نظر بگیرند، برمعنایی كه باید به زبان مقصد درآید، اثر میگذارند.
پاورقیها
[1] . distinctive reatures. [2] . redundant reatures. [3] . سوره اعراف، آیه 33. [4] . سوره آلعمران، آیه 182. [5] . سوره انعام، آیه 25. [6] . سوره انعام، آیه 13. |
|
مروری بر معانی القرآن
مسعود مهدوی
آنچه در پیش رو دارید نگاهی است گذرا و نه چندان موشکافانه برترجمه ای که مترجم محترم، سعی برآن دارد تا نام «تفسیر » برآن بگذارد ؛ تفسیری که در جهت احتباجات و نیازمندیهای فکری توده مردم و پاسخگویی به مراجعات قرآنی ایشان باشد.
ترجمه یا تفسیر
آنچه در نخستین نگاه توجّه هر خواننده آشنا با ترجمه و تفسیر را به خود جلب میکند، این نکته است که محصول قلم ایشان آیا ترجمه است ویا تفسیر؟
خلط کلام خدا با خلق به بهانه تفسیر
یکی از نکات مهم و اساسی درامر ترجمه وبرگردان متنی چنین مقدّس که بنیان و شالوه نظام دنیا ومعاد بشر را در گستره حیات وی پی ریزی میکند، مسأله حفظ ارزشها، ظرافتها و اصالت پیام قرآن است. به تعبیری:
1. آمیختگی ترجمه و تفسیر
* بقره /29: « وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً ...»
2. اشتباهات و تسامخهای تفسیری
*بقره/191:« وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ ...»
3. ارائه مطالبی موهم نظریاتی تجسیمی و خلاف اعتقادات
*بقره/36:« فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ ...»
4. خط کلام خدا با خلق
بقره/155:« وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ...»
5. تعبیرهای موهن و بیگانه
*آل عمران/109:« وَلِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ »
6. ترجمههای نارسا و مبهم و چه بسا نادرست
*انعام/98:« وَهُوَ الَّذِيَ أَنشَأَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ ...»
7. ترجمههای بدون مدرک و استناد (اعمال سلیقه)
*بقره/31:« وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ ...»
8. کاستیهای ویرایشی و نگارشی
* بقره / 182 : ذیحقّ ... و میان وارثان ذیحقّی صلحی برقرار سازد ... .
9. نامگذاری سورهها
* سوره نساء : خانمها – بشریّت. ساختاری جامعه.
پی نوشتها:
1. سید محمد باقر حجتی ، فصلنامه ، مترجم ، شماره100،ص54. |
|
روياي ترجمه بيغلط قرآن
بهاء الدين خرمشاهي
ابتدا اندكي درباره عنوان اين بحث توضيح دهم. در عرف فارسي، كلمه عربي رؤيا كه معني آن خواب ديدن است، معناي دومي هم پيدا كرده است. يعني آرزو، آرزوي دوردست و دست نيافتني. چنانكه في المثل گويند: « صلح پايدار جهاني، رويايي بيش نيست.» يا « ريشه كني فقر و برقراري عدالت اجتماعي، يك رؤياست» . با اين حساب مراد من از اين عنوان اين است كه ترجمهاي بي غلط از قرآن كريم به دست دادن، ارزويي ديرياب و دوردست است . در يك كلام اگر بخواهيم تعبيري عربي به كار بريم، رؤيا در اين معني، يعني آرزوي بعيد المنال، يا صعب المنال. مدعاي بنده اين است كه در طول تاريخ هزار ويكصدساله و بلكه بيشتر، ترجمه فارسي،ترجمهاي پاك و پيراسته و بي غلط و آراسته، از كتاب مقدس آسماني اسلام كه به عين الفاظ وحي الهي است، به فارسي در نيامده است . قهراً معناي ديگري كه از اين مدعا يا حكم زاده ميشود اين است كه ترجمههاي فارسي قديم و جديد قرآن كم يا بيش غلط دارد. ترجمههاي هزار ساله يعني از قرن دوم و سوم تا اوايل و اواسط قرن چهاردهم ، قطع نظر از اغلاط موردي و واژگاني يا نحوي يا بلاغي و غيره، يك غلط يا نادرستي روشمندانه دارد و آن تحت اللفظي بودن شديد آن است . به طوري كه كمتر ترجمهاي از ترجمههاي قدما، به اصطلاح، بر سر پاي خودش بند است و قابليت آن را ندارد كه مستقلاً خوانده شود و وافي به مقصود باشد.
پی نوشت ها:
[1] «بحارالانوار»، علامه مجلسي،ج68/363 و ج 92/172، چاپ آخوندي. [2] سوره «واقعه» ، آيه 79. [3] «بحارالانوار»، ج 57/218. |
|
نقدي بر ترجمه هاي سوره نصر
مهدي ستارزاده
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم. إذاجاء نصراللّه و الفتح. ورأيت الناس يدخلون في دين اللّه أفواجا. فسبّح بحمد ربّك واستغفره إنّه كان توابا.
ديباچه
قرآن، بسان گلستاني است كه در آن شكوفههاي معرفت شكفته و عِطر جان فزاي معنويت به سراسر گيتي افشانده، شكوفههايي كه هرگل برگ آن هزاران رنگ زيبا و جذاب در خود نهفته، شكوفههايي كه هرگز رنگ خزان به خود نخواهند ديد. خوشا بلبلان شيدا و عاشق كه در صبح دلانگيز بهاري در چمنزار نياز به ترنم ترانهي حق مينشينند، جاني دوباره يافته تا ملكوت آسمانها پرميكشند. در اين ميان مترجم، نقاش زبردستي را ماند كه ميخواهد تصويري از اين منظرهي بيبديل خلقت ترسيم نمايد، هنر مترجم در آن است كه تابلويي بيعيب و نقص، روشن و شفاف از اين منظره ترسيم كند و آن را در نمايشگاه ره پويان وادي معرفت به نمايش بگذارد هرچند كه زيباترين تابلوها در برابر اصل آن زشتترين خواهند بود.
يادآوري
1. سعي شده كه ترجمهها براساس آخرين نسخهي موجود تنظيم گردد.
1. ترجمهي آيتي
چون ياري خدا و پيروزي فراز آيد. و مردم را ببيني كه فوج ـ فوج به دين خدا در ميآيند. پس به ستايش پروردگارت تسبيح گوي و از او آمرزش بخواه كه او توبه پذير است.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: نكتهاي كه از نگاه تيزبين غالب مترجمان به دور مانده اين است كه مراد از نصر و فتح، جنس آن دو نيست تا تمام پيروزي هاي پيامبر يا ايمان آوردن انصار، و اهل يمن وصلح حديبيه را شامل شود چرا كه چنين مرادي با آيهي بعدي و رأيت الناس يدخلون في دين اللّه أفواجا ناسازگار است بلكه آن چه در آيهي شريفه مورد توجه قرار گرفته فتح مكه است كه بر افق مبارزات پيامبر درخشيد و شب تار جهالت و شرك را به انوار ايمان و هدايت منوّر ساخت.
4. عدم توجه به قواعد نحوي:
الف: باي «بحمد»در آيهي شريفه به معناي مصاحبت آمده فسبّحه حامداً له ، ولي مترجم آن را استعانت معنا كرده است. فسبّحه بما حمد به نفسه.
2. ترجمهي اشرفي
چون آمد ياري خدا و فتح مكه. و ديدي مردم را كه در آيند در دين خدا گروه گروه. پس تسبيح كن بستايش پروردگارت و آمرزش خواه از او به درستي كه او باشد توبه پذير .
اشكالات:
1. عدم استفاده از پرانتز(): واژهي مكه توضيحي است در راستاي تكميل معنا و بيان مراد آيه، بنابراين مي بايست داخل پرانتز قرار مي گرفت، به خصوص كه واژهي معادل در آيهي شريفه ندارد.
3. ترجمهي پورجوادي
چون پيروزي و نصرت خدا فرا رسد . و مردم را ببيني كه گروه گروه به دين خدا در آيند آيه. به ستايش پروردگارت تسبيح گوي و از او طلب آمرزش كن زيرا او توبه پذير است.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: در آيهي شريفه، فتح مكه به عنوان امّ فتوحات اسلامي مراد است كه مترجم محترم به آن اشاره نكرده است.
4. ترجمهي محمدخواجوي
هنگامي كه نصرت و ياري الهي و فتح(مكه) آمد.…و ديدي كه مردمان گروه گروه در دين خدا در آيند.… پس بستايش پروردگارت تسبيح گوي و از او آمرزش بخواه كه او توبه پذير است.
اشكالات:
1. استفاده از واژههاي عربي: واژههايي چون «نصرت»، «فتح»، «تسبيح» و «توبه» عربي بوده و ترجمه نشده اند.
5. ترجمهي خرمشاهي
آن گاه كه نصرت الهي و پيروزي فراز آيد. و مردم را بيني كه گروه گروه به دين الهي درآيند. پس سپاسگزارانه پروردگارت را نيايش كن و از او آمرزش بخواه كه او بس توبه پذير است.
اشكالات:
1. استفاده از واژههاي عربي: واژههايي چون «نصرت» و «توبه» عربي بوده ومعنا نشده است.
6. ترجمهي سراج
آنگه كه ياري خدا و فتح (مكه معظمه) بيايد. و مردم را ببيني كه گروه گروه در دين خدا درآيند. پس خداي را منزه ساز تنزيهي كه مقرون به ستايش پروردگارت باشد (تا هم تسبيح گوي و هم ثنا گوي باشي. يا بگو سبحان اللّه و بحمده).
اشكالات:
1. عدم توجه به قواعد نحوي: الف: «اذا» بيانگر ظرف زمان آينده است ولي مترجم محترم آن را فجائيه معنا كرده است. ب:باي «بحمد»براي مصاحبت آمده ولي استعانت معنا شده است. ج:«بحمد» حال است ولي كمترين توجهي از سوي مترجم به آن نشده است.
7. ترجمهي شعراني
چون آيد ياري كردن خدا و فتح مكه.و بيني مردمان را كه در ميآيند در دين خدا فوج فوج. پس تسبيح كن به حمد پروردگار خود و طلب آمرزش كن از او به درستي كه اوست قبول كنندهي توبه.
اشكالات:
1. استفاده از واژههاي عربي: مترجم محترم،واژههايي چون «فتح»،«فوج فوج»، «تسبيح» و«حمد» را معنا نكرده است.
8. ترجمهي فولادوند
چون ياري خدا و پيروزي فرا رسيد. وببيني كه مردم دسته دسته در دين خدا در آيند. پس به ستايش پروردگارت نيايشگر باش واز او آمرزش خواه كه وي همواره توبه پذيراست.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: مراد آيه فتح مكه است ولي در ترجمه اشاره اي به آن نشده است.
9. ترجمهي فارسي
چون ياري خدا و پيروزي برسد. و آدميان را ببيني كه دسته دسته به دين خدا درآيند. بايد كه به سپاس پروردگارت او را به پاكي ياد كني و از او آمرزش بخواهي زيرا او توبه پذير است.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: فتح مكه به عنوان بزرگترين پيروزي مورد توجه آيه بوده كه انعكاس آن در ترجمه ضروري مي نمود.
10. ترجمهي فيض الاسلام
(اي محمد(ص)) چون نصرت و ياري خدا و فتح و پيروزي بيايد (خدا تو را برمشركين قريش و دشمنانت ياري نمايد و مكهي معظمه را فتح نموده و برآن و اهلش غالب و چيره گردي). و مردم (اهل مكه، طائف، يمن و ساير قبايل عرب) را ببيني فوج فوج و گروه گروه در دين و آيين خدا در آيند(مسلمان شوند پس از آن كه يكي يكي يا دو تا دو تا مسلمان مي شدند). پس پروردگارت را (از آن چه شايسته نيست) به پاكي ياد كن در حالي كه (نعمت هايش را ) سپاسگزار باشي و (براي ترك اولي و به جا نياوردن آن چه را كه سزاوار بوده يا براي گناه امت خود) از او استغفار نموده و آمرزش بخواه كه محققاً پروردگارت توبه و بازگشت از گناه را قبول كننده و پذيرنده ميباشد…
اشكالات:
1. درج مطالب اضافي: مانند:اي محمد(ص) خدا تو را بر مشركين قريش و دشمنانت ياري نمايد و مكّهي معظمه را فتح نمودي و بر آن و اهلش غالب و چيرهگردي، اهل مكه، طائف،يمن و ساير قبايل عرب، مسلمان شوند پس از آن كه يكي يكي يا دوتا دوتا مسلمان مي شدند، از آنچه شايسته نيست، نعمتهايش را، براي ترك اولي و به جا نياوردن آن چه را كه سزاوار بوده يا براي گناه امت خود، و… از گناه را قبول كننده.
11. ترجمهي الهي قمشهاي
چون هنگام فتح و فيروزي با ياري خدا فرا رسد (مراد فتح مكه است). و در آن روز مردم را بنگري كه فوج فوج به دين خدا داخل مي شوند. در آن وقت خداي خود را حمد و ستايش كن و (از لوث شرك) پاك و منزهدان و از او مغفرت و آمرزش طلب كه او خداي بسيار توبه پذير است.
اشكالات:
1. استفادهي همزمان از واژههاي عربي و فارسي: مثل «فتح و فيروزي»، «حمد و ستايش»، «پاك و منزه»، «مغفرت و آمرزش».
12. ترجمهي كاويانپور
(يا پيامبر) هنگامي كه ياري خدا و پيروزي حق فرا رسيد. و ديدي كه مردم فوج فوج به دين خدا داخل مي شوند.آن گاه (بشكرانه آن) به درگاه پروردگارت سپاسگزار و از او طلب آمرزش كن كه او بسيار توبه پذير است.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: آنچه در آيهي شريفه مورد توجه قرارگرفته فتح مكه است ولي مترجم اشارهاي به آن نكرده است.
13. ترجمهي محدث
وقتي كهبيايد نصرت خدا و به ظهور آيد فتح. و ببيني كه مردمان داخل ميشوند. در دين خدا فوج فوج. پس به پاكي ياد كن همراه ستايش پروردگار خود و آمرزش طلب كن از وي هر آئينه خدا هست به رحمت رجوع كننده.
اشكالات:
1.عدم توجه به قواعد نحوي:«اذا» براي بيان ظرف زمان آينده به كار رفته ولي مترجم محترم آن را فجائيه معنا كرده است.
14. ترجمهي مكارم شيرازي
هنگامي كه ياري خدا و پيروزي فرا رسد. و ببيني مردم گروهگروه وارد دين خدا ميشوند. پرورگارت را تسبيح و حمد كن و از او آمرزش بخواه كه او بسيار توبه پذير است.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: فتح مكه به عنوان بزرگترين پيروزي دنياي اسلام مورد توجه آيهي شريفهقرارگرفتهولي در ترجمه اشاره اي به آن نشده است.
15. ترجمهي معزي
گاهي كه آيد ياري خدا و پيروزي. و ببيني مردم را در آيند بدين خدا گروهگروه. پس تسبيح گوي به سپاس پروردگار خويش و آمرزش خواهش كه او است همانا آمرزگار.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: مرادآيه فتح مكه است نه جنس نصر و فتح.
16. ترجمهي مجتبوي
آن گاه كه ياري خدا و پيروزي ـ فتح مكه ـ فرا رسد. و مردمان را ببيني كه گروهگروه در دين خدا در آيند [بدان كه رفتن تو به جهان پاينده نزديك است] پس خداي را همراه با سپاس وستايش اوبه پاكي ياد كن ـ حمد وتسبيح گوي ـ و از او آمرزش خواه كه اوتوبه پذير است.
اشكالات:
1. درج مطالب اضافي: مانند «فتح،بدان كه رفتن تو به جهان پاينده نزديك است، سپاس، حمد و تسبيح گوي».
17. ترجمهي مصباح زاده
چون آمد ياري خدا و فتح مكه. و ديدي مردم را كه در آيند در دين خدا گروه گروه. پس تسبيح كن به ستايش پروردگارت و آمرزش خواه از او بهدرستي كه او باشد توبه پذير.
اشكالات:
1. عدم استفاده از پرانتز (): چون واژهي مكه جهت تكميل معنا و بيان مراد آيه آمده، مي بايست داخل پرانتز قرار ميگرفت.
18.ترجمهي ياسري
چون بيامد ياري خدا و فتح مكه. و ديدي مردم را كه داخل شوند در دين فوج فوج. پس تسبيح كن به حمد پروردگار خود طلب آمرزش كن از او البته خدا قبول كنندهي توبه است.
اشكالات:
1.استفاده از واژههاي عربي: مانند:«فتح،فوج فوج،تسبيح،حمد،طلب،توبه».
ترجمهي پيشنهادي
به نام خداي گسترده مهر مهرورز
پاورقيها:
1. سيد محمّد حسين طباطبائي، الميزان،20/435. 2. همان/436. 3. همان،4/244. 4. شيخ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن،6/441. |
|
نگاهي به برخي ترجمه هاي قرآن كريم
سيّد مجتبي مجاهديان
پژوهش و نقّادي درباره ترجمههاي قرآن اين دستاورد مهم را در پي خواهد داشت كه لازم است ترجمهاي جمعي، استوار و قانونمند زير نظر گروهي از محققان علوم قرآني (تفسير، قراءات، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ و…) و متخصصان زبان عربي (لغت، صرف، نحو، اشتقاق و…) و عالمان علوم ديني (كلام، فقه، حديث، اصول فقه و…) با ياري دولت اسلامي براي فارسيزبانان فراهم گردد و علاقمندان را از اضطراب و دودلي در ميان دهها ترجمه پُرنوسان و مختلف رهايي بخشد. |
|
نقد و بررسي هجده برگردان سوره مسد
مهدي ستارزاده
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم. إذاجاء نصراللّه و الفتح. ورأيت الناس يدخلون في دين اللّه أفواجا. فسبّح بحمد ربّك واستغفره إنّه كان توابا.
ديباچه
قرآن، بسان گلستاني است كه در آن شكوفههاي معرفت شكفته و عِطر جان فزاي معنويت به سراسر گيتي افشانده، شكوفههايي كه هرگل برگ آن هزاران رنگ زيبا و جذاب در خود نهفته، شكوفههايي كه هرگز رنگ خزان به خود نخواهند ديد. خوشا بلبلان شيدا و عاشق كه در صبح دلانگيز بهاري در چمنزار نياز به ترنم ترانهي حق مينشينند، جاني دوباره يافته تا ملكوت آسمانها پرميكشند. در اين ميان مترجم، نقاش زبردستي را ماند كه ميخواهد تصويري از اين منظرهي بيبديل خلقت ترسيم نمايد، هنر مترجم در آن است كه تابلويي بيعيب و نقص، روشن و شفاف از اين منظره ترسيم كند و آن را در نمايشگاه ره پويان وادي معرفت به نمايش بگذارد هرچند كه زيباترين تابلوها در برابر اصل آن زشتترين خواهند بود.
يادآوري
1. سعي شده كه ترجمهها براساس آخرين نسخهي موجود تنظيم گردد.
1. ترجمهي آيتي
چون ياري خدا و پيروزي فراز آيد. و مردم را ببيني كه فوج ـ فوج به دين خدا در ميآيند. پس به ستايش پروردگارت تسبيح گوي و از او آمرزش بخواه كه او توبه پذير است.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: نكتهاي كه از نگاه تيزبين غالب مترجمان به دور مانده اين است كه مراد از نصر و فتح، جنس آن دو نيست تا تمام پيروزي هاي پيامبر يا ايمان آوردن انصار، و اهل يمن وصلح حديبيه را شامل شود چرا كه چنين مرادي با آيهي بعدي و رأيت الناس يدخلون في دين اللّه أفواجا ناسازگار است بلكه آن چه در آيهي شريفه مورد توجه قرار گرفته فتح مكه است كه بر افق مبارزات پيامبر درخشيد و شب تار جهالت و شرك را به انوار ايمان و هدايت منوّر ساخت.
2. ترجمهي اشرفي
چون آمد ياري خدا و فتح مكه. و ديدي مردم را كه در آيند در دين خدا گروه گروه. پس تسبيح كن بستايش پروردگارت و آمرزش خواه از او به درستي كه او باشد توبه پذير .
اشكالات:
1. عدم استفاده از پرانتز(): واژهي مكه توضيحي است در راستاي تكميل معنا و بيان مراد آيه، بنابراين مي بايست داخل پرانتز قرار مي گرفت، به خصوص كه واژهي معادل در آيهي شريفه ندارد.
3. ترجمهي پورجوادي
چون پيروزي و نصرت خدا فرا رسد . و مردم را ببيني كه گروه گروه به دين خدا در آيند آيه. به ستايش پروردگارت تسبيح گوي و از او طلب آمرزش كن زيرا او توبه پذير است.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: در آيهي شريفه، فتح مكه به عنوان امّ فتوحات اسلامي مراد است كه مترجم محترم به آن اشاره نكرده است.
4. ترجمهي محمدخواجوي
هنگامي كه نصرت و ياري الهي و فتح(مكه) آمد.…و ديدي كه مردمان گروه گروه در دين خدا در آيند.… پس بستايش پروردگارت تسبيح گوي و از او آمرزش بخواه كه او توبه پذير است.
اشكالات:
1. استفاده از واژههاي عربي: واژههايي چون «نصرت»، «فتح»، «تسبيح» و «توبه» عربي بوده و ترجمه نشده اند.
5. ترجمهي خرمشاهي
آن گاه كه نصرت الهي و پيروزي فراز آيد. و مردم را بيني كه گروه گروه به دين الهي درآيند. پس سپاسگزارانه پروردگارت را نيايش كن و از او آمرزش بخواه كه او بس توبه پذير است.
اشكالات:
1. استفاده از واژههاي عربي: واژههايي چون «نصرت» و «توبه» عربي بوده ومعنا نشده است.
6. ترجمهي سراج
آنگه كه ياري خدا و فتح (مكه معظمه) بيايد. و مردم را ببيني كه گروه گروه در دين خدا درآيند. پس خداي را منزه ساز تنزيهي كه مقرون به ستايش پروردگارت باشد (تا هم تسبيح گوي و هم ثنا گوي باشي. يا بگو سبحان اللّه و بحمده).
اشكالات:
1. عدم توجه به قواعد نحوي: الف: «اذا» بيانگر ظرف زمان آينده است ولي مترجم محترم آن را فجائيه معنا كرده است. ب:باي «بحمد»براي مصاحبت آمده ولي استعانت معنا شده است. ج:«بحمد» حال است ولي كمترين توجهي از سوي مترجم به آن نشده است.
7. ترجمهي شعراني
چون آيد ياري كردن خدا و فتح مكه.و بيني مردمان را كه در ميآيند در دين خدا فوج فوج. پس تسبيح كن به حمد پروردگار خود و طلب آمرزش كن از او به درستي كه اوست قبول كنندهي توبه.
اشكالات:
1. استفاده از واژههاي عربي: مترجم محترم،واژههايي چون «فتح»،«فوج فوج»، «تسبيح» و«حمد» را معنا نكرده است.
8. ترجمهي فولادوند
چون ياري خدا و پيروزي فرا رسيد. وببيني كه مردم دسته دسته در دين خدا در آيند. پس به ستايش پروردگارت نيايشگر باش واز او آمرزش خواه كه وي همواره توبه پذيراست.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: مراد آيه فتح مكه است ولي در ترجمه اشاره اي به آن نشده است.
9. ترجمهي فارسي
چون ياري خدا و پيروزي برسد. و آدميان را ببيني كه دسته دسته به دين خدا درآيند. بايد كه به سپاس پروردگارت او را به پاكي ياد كني و از او آمرزش بخواهي زيرا او توبه پذير است.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: فتح مكه به عنوان بزرگترين پيروزي مورد توجه آيه بوده كه انعكاس آن در ترجمه ضروري مي نمود.
10. ترجمهي فيض الاسلام
(اي محمد(ص)) چون نصرت و ياري خدا و فتح و پيروزي بيايد (خدا تو را برمشركين قريش و دشمنانت ياري نمايد و مكهي معظمه را فتح نموده و برآن و اهلش غالب و چيره گردي). و مردم (اهل مكه، طائف، يمن و ساير قبايل عرب) را ببيني فوج فوج و گروه گروه در دين و آيين خدا در آيند(مسلمان شوند پس از آن كه يكي يكي يا دو تا دو تا مسلمان مي شدند). پس پروردگارت را (از آن چه شايسته نيست) به پاكي ياد كن در حالي كه (نعمت هايش را ) سپاسگزار باشي و (براي ترك اولي و به جا نياوردن آن چه را كه سزاوار بوده يا براي گناه امت خود) از او استغفار نموده و آمرزش بخواه كه محققاً پروردگارت توبه و بازگشت از گناه را قبول كننده و پذيرنده ميباشد…
اشكالات:
1. درج مطالب اضافي: مانند:اي محمد(ص) خدا تو را بر مشركين قريش و دشمنانت ياري نمايد و مكّهي معظمه را فتح نمودي و بر آن و اهلش غالب و چيرهگردي، اهل مكه، طائف،يمن و ساير قبايل عرب، مسلمان شوند پس از آن كه يكي يكي يا دوتا دوتا مسلمان مي شدند، از آنچه شايسته نيست، نعمتهايش را، براي ترك اولي و به جا نياوردن آن چه را كه سزاوار بوده يا براي گناه امت خود، و… از گناه را قبول كننده.
11. ترجمهي الهي قمشهاي
چون هنگام فتح و فيروزي با ياري خدا فرا رسد (مراد فتح مكه است). و در آن روز مردم را بنگري كه فوج فوج به دين خدا داخل مي شوند. در آن وقت خداي خود را حمد و ستايش كن و (از لوث شرك) پاك و منزهدان و از او مغفرت و آمرزش طلب كه او خداي بسيار توبه پذير است.
اشكالات:
1. استفادهي همزمان از واژههاي عربي و فارسي: مثل «فتح و فيروزي»، «حمد و ستايش»، «پاك و منزه»، «مغفرت و آمرزش».
12. ترجمهي كاويانپور
(يا پيامبر) هنگامي كه ياري خدا و پيروزي حق فرا رسيد. و ديدي كه مردم فوج فوج به دين خدا داخل مي شوند.آن گاه (بشكرانه آن) به درگاه پروردگارت سپاسگزار و از او طلب آمرزش كن كه او بسيار توبه پذير است.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: آنچه در آيهي شريفه مورد توجه قرارگرفته فتح مكه است ولي مترجم اشارهاي به آن نكرده است.
13. ترجمهي محدث
وقتي كهبيايد نصرت خدا و به ظهور آيد فتح. و ببيني كه مردمان داخل ميشوند. در دين خدا فوج فوج. پس به پاكي ياد كن همراه ستايش پروردگار خود و آمرزش طلب كن از وي هر آئينه خدا هست به رحمت رجوع كننده.
اشكالات:
1.عدم توجه به قواعد نحوي:«اذا» براي بيان ظرف زمان آينده به كار رفته ولي مترجم محترم آن را فجائيه معنا كرده است.
14. ترجمهي مكارم شيرازي
هنگامي كه ياري خدا و پيروزي فرا رسد. و ببيني مردم گروهگروه وارد دين خدا ميشوند. پرورگارت را تسبيح و حمد كن و از او آمرزش بخواه كه او بسيار توبه پذير است.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: فتح مكه به عنوان بزرگترين پيروزي دنياي اسلام مورد توجه آيهي شريفهقرارگرفتهولي در ترجمه اشاره اي به آن نشده است.
15. ترجمهي معزي
گاهي كه آيد ياري خدا و پيروزي. و ببيني مردم را در آيند بدين خدا گروهگروه. پس تسبيح گوي به سپاس پروردگار خويش و آمرزش خواهش كه او است همانا آمرزگار.
اشكالات:
1. غفلت از مراد آيه: مرادآيه فتح مكه است نه جنس نصر و فتح.
16. ترجمهي مجتبوي
آن گاه كه ياري خدا و پيروزي ـ فتح مكه ـ فرا رسد. و مردمان را ببيني كه گروهگروه در دين خدا در آيند [بدان كه رفتن تو به جهان پاينده نزديك است] پس خداي را همراه با سپاس وستايش اوبه پاكي ياد كن ـ حمد وتسبيح گوي ـ و از او آمرزش خواه كه اوتوبه پذير است.
اشكالات:
1. درج مطالب اضافي: مانند «فتح،بدان كه رفتن تو به جهان پاينده نزديك است، سپاس، حمد و تسبيح گوي».
17. ترجمهي مصباح زاده
چون آمد ياري خدا و فتح مكه. و ديدي مردم را كه در آيند در دين خدا گروه گروه. پس تسبيح كن به ستايش پروردگارت و آمرزش خواه از او بهدرستي كه او باشد توبه پذير.
اشكالات:
1. عدم استفاده از پرانتز (): چون واژهي مكه جهت تكميل معنا و بيان مراد آيه آمده، مي بايست داخل پرانتز قرار ميگرفت.
18.ترجمهي ياسري
چون بيامد ياري خدا و فتح مكه. و ديدي مردم را كه داخل شوند در دين فوج فوج. پس تسبيح كن به حمد پروردگار خود طلب آمرزش كن از او البته خدا قبول كنندهي توبه است.
اشكالات:
1.استفاده از واژههاي عربي: مانند:«فتح،فوج فوج،تسبيح،حمد،طلب،توبه».
ترجمهي پيشنهادي
به نام خداي گسترده مهر مهرورز
پاورقيها:
1. سيد محمّد حسين طباطبائي، الميزان،20/435. 2. همان/436. 3. همان،4/244. 4. شيخ طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن،6/441. |
|
مشكلات موجود بر سر راه ترجمه قرآن كريم به زبان بلغارى [1]
دكتر محمد ربيع سلامة - ترجمه: يعقوب جعفرى
خداوند در قرآن كريم مىفرمايد: «وانزلنا اليك الذكر لتبيّن للناس ما نزّل اليهم» (نحل/44) [و ما قرآن را بر تو نازل كرديم تا آنچه را كه به سوى مردم نازل شده براى آنان بيان كنى].
پی نوشت ها:
[1] اين مقاله در سال 1419 ق برابر با 1998 م، در سمينارى كه در دانشگاه آلالبيت برگزار شد به زبان عربى ارائه گرديده است كه ترجمه آن در اين شماره در اختيار خوانندگان گرامى قرار مىگيرد. |
|
نماز سليمان در قرآن كريم
مهدي عصاره
استاد خرّمشاهي ذيلِ ترجمهي آيهي32 سورهي مباركهي «ص» نوشتهاند:
ويژگيهاي «صلوة»
1.قبله، بقره/ 115، 142ـ 145؛ يونس/87.
جمعبندي
در جواب سؤال اوّل آورديم كه دستهبندي زمان در قرآن كريم اينگونه است:
پاورقيها:
1.قرآن كريم، به ترجمهي بهاء الدّين خرّمشاهي/455، پاورقي 32. 2.ناصر مكارم شيرازي و همكاران، تفسير نمونه، 19/276ـ277. 3. سيد محمد حسين طباطبايي،تفسير الميزان، 17/324 ـ 325. 4.القرآن الحكيم /455، تهران: انتشارات حكمت، چاپ دوم بهار 1376 با بازنگري و ويرايش جديد و تكميل توضيحات. 5.ر.ك: فرانك ر. پالمر، نگاهي تازه به معنيشناسي، ترجمهي دكتر كوروش صفوي؛ مقدمه و خصوصاً بخش ششم (معني و جمله) و نيز ر.ك: محمد رضا حسيني، از ژرفاي قرآن، ترجمهي دكتر محمد مهدي فولادوند، بخش روش تدبر در قرآن /36 ـ 47. 6.قرآن مجيد با ترجمهي دكتر محمد مهدي فولادوند /455. 7.قرشي، قاموس قرآن، 5/3؛ ذيل عشو. 8.همان/4. 9.همان. 10.همان، 3/312. 11.قرآن مجيد، ترجمهي فولادوند، /406. 12.اين روش يكي از روشهاي است كه براي فهم آيات و كلمات قرآن كريم در كتاب «متدولوژي تدّبر در قرآن» به قلم مهندس عبدالعلي بازرگان عنوان شده است. 13.القرآن الحكيم، ترجمهي مجتبوي/151. 14.قرآن مجيد، ترجمهي فولادوند /586. 15.همان /530. 16.همان /290. 17.همان /455. 18.همان. 19.ر.ك: ترجمهي تفسير طبري، 6/1562ـ 1565. 20.قرآن مجيد، ترجمهي فولادوند /290. 21.همان /574. 22.مطالب داخلِ قلاب از نگارندهي مقاله است. |
|
ترجمه ای جدید از قرآن مجید(1)
گروه مترجمان دار القرآن الکریم
از آنجا که قرآن مجید به زبان عربى نزول یافته و فراگیرى معانى آن براى عموم مردم ممکن نیست، نخستین گام لازم در ارائه مفاهیم بلند قرآن به غیر عرب زبانان، ترجمه صحیح و روان آن به زبان مورد نیاز خوانندگان است.ترجمهاى که وقتى خواننده آن را مىخواند، همانگونه که عربزبان به معانى آیات پى مىبرد، او نhgیز در همان سطح یا لااقل در سطحى نزدیک به آَّ به مفاهیم آیات پى ببرد.
برخى از اشتباهات در ترجمههاى معروف *
ترجمههایى که به بعضى از اشتباهات آنها پرداخته شده عبارتنداز: |
|
نقد و مقابله ترجمه قرآن کریم
محمد حسن تقیه
چکیده
نقد ترجمه در میان مترجمان فرهیخته جهان، ارزش و اعتبار خاصّ خود را دارد.این در حالی است که در جامعه ما، از نقد ترجمه - به ویژه، متون مقدس - کمتر استقبال میشود در صورتی که اگر مترجم بخواهد در کار خود، روز به روز، موفقتر از گذشته باشد، باید انتقاد را بپذیرد و تلاش کند با به کار بستن موارد طرح شده در نقد منتقدان، کاستیها را برطرف و خوبیها را تقویت کند؛بر این اساس،نگارنده در این نوشتار به نکتههایی در ترجمه متون مذهبی به ویژه، قرآن کریم اشاره میکند که توجه به آنها، موجب موفقیت و سرفرازی بیشتر مترجمان و تصحیح روند تکامل یابنده ترجمه قرآن کریم میشود؛ در نتیجه، مترجم تلاش مینماید به هنگام ترجمه، دقت و وسواس بیشتری به خرج دهد؛ تا ترجمه مطلوب تری ارائه دهد که نهایتا، در رشد و تعالی ترجمهها، تأثیر بسیار مطلوبی خواهد گذاشت.
واژگان کلیدی :
نقد، ترجمه،متون مذهبی، نقد ترجمه، قرآن کریم
1-مقدّمه:
ترجمه، بهترین و اساسیترین نقش را در انتقال فرهنگ و تمدن، متون علمی و مذهبی و شاه کارهای ادبی ایفا میکند؛ ترجمه، ذوق است، ترجمه، فنّ است و هر چند دامنه ترجمه، گسترده و نامحدود است و نمی توان آن را در چارچوبی کامل قرار داد ولی مبانی و اصولی دارد که مترجمان، باید بدان پای بند باشند. نگارنده در این جا قصد بیان این اصول را ندارد ولی بنا دارد به بررسی ترجمهها بپردازد که آیا معیارها و موازین ترجمه در آنها رعایت شده است یا نه؟ به عبارت دیگر به نقد ترجمه میپردازد.
2- نقد کل ترجمهها:
نگارنده در این مقاله، قصد دارد به ذوق و سلیقه جامعه مسلمان ایرانی و متکلّمان به زبان شیرین فارسی پاسخ و آن را در ترازوی نقد و بررسی قرار دهد؛ البته ترجمه متون عربی به فارسی - به ویژه قرآن کریم- پیچیدگیهای خاصّ خود را دارد.به نظر می رسد، مهم ترین مشکل مترجمان این متون، نبود روش ترجمه است زیرا بیشتر مترجمان کشور، ترجمه را به طور تجربی فراگرفته و اسلوب ترجمه را به طور علمی و آکادمیک و تخصصی آموزش ندیده اند که این موضوع در آثار ترجمه شده، نمود دارد. هر چند، نگارنده هیچ گاه نقش تجربه را در ترجمه و ذوقی و فنی بودن آن را نادیده نمی گیرد ولی رسیدن به اهداف ترجمه در صورتی میسّر است که مترجم، امانتداری، معادل یابی، تسلط بر هر دو زبان مبدأ و مقصد، تخصص در موضوع و دیگر شرایط را داشته باشد. به نظر می رسد، ترجمههای موجود قرآن به جای آنکه ارتباطی باشند، معنایی هستند، در صورتی که اگر مترجم، ضمن رعایت شرایط ترجمه به ذوق و سلیقه مخاطب، پاسخ ندهد موجب ناکامی وی در ترجمه میشود. شیوایی، زیبایی شناسی، سلاست و دل نشین بودن ترجمهها در گرو ارائه یک اثر ترجمه شده خوب است؛ نگارنده لازم می داند به نکتههایی در ترجمه متون مذهبی به ویژه قرآن کریم اشاره کند که توجه به آنها موجب موفقیت و سرفرازی مترجمان و تصحیح روند تکامل یابنده ترجمه قرآن کریم می گردد؛ برخی از این نکات عبارتند از:
3- نقد ترجمههای برگزیده:
نگارنده، ترجمههای مذکور را بدون در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی، سیاسی، دینی و... مترجمان، انتخاب کرده است؛ با نظرخواهی از دوستان و همکاران، بنا بر آن شد از مترجمان مختلف ( حوزه، دانشگاه و آزاد ) انتخاب شود و منتقد، فقط از دیدگاه علمی به نقد و بررسی ترجمههای مذکور بپردازد:
الف ـ ادات حصر:
«انّما = حرف نفی + … + الّا + … = «ادات حصر»؛ معادل حصر در زبان فارسی، قیدهای انحصار «فقط، تنها» هستند. مترجم باید، این قیدها را پیش از محصور علیه قراردهد تا پیام مؤلّف به خوبی به مخاطب منتقل شود. مثال:
ب - معادل یابی:
از جمله مهم ترین وظیفةمترجم، معادل یابی است؛ این امر، مستقیماً بر روی قالب ترجمه تأثیر میگذارد و موجب بازتاب مخاطب میشود. ساختار زبانی مخاطب، می طلبد که مترجم، معادلهایی را به کارگیرد که فرد دریافت کننده، آن را بپسندد یا به دیگر عبارت براساس ذوق و سلیقه باشد. در حقیقت، معادل یابی، انتقال پیام مؤلف به نحو کمال مطلوب است که در قالب زبان مقصد، ارتباط برقرار میکند؛ برای تشخیص اینکه، آیا معادل یابی به خوبی صورت گرفته است یا نه؟ باید ارزیابی کرد آیا مخاطب از ترجمه ما لذت می برد یا نه؟! البته باید شرایط دیگر ترجمه را نیز در، نظر گرفت. پس در معادل یابی، نباید کلمات مهجور و نامأنوس مخاطب به کار گرفته شود.
ج - حال:
معادل قید حالت9، در زبان فارسی است و چگونگی حالت فاعل، مفعول، مبتدا، خبر و... را بیان می کند؛ طبیعی است در زبان مقصد، حال در جای خاصّی قرار نمی گیرد، البته باید «صاحب حال» را شناخت و موقعیت حال را در جمله، تعیین کرد.
د - حروف معانی:
حروف معانی که مرکّب از حروف مبانی است در صورتی مدلول و مضمون آن، رسانده می شود که پیش از اسم یا فعل بیاید. فهم و درک این حروف، تأثیر به سزایی در ترجمه دارد؛ گاهی به کارگیری اشتباه حروف معانی در ترجمه، خلاف پیام زبان مبدأ است مثلاً، افعال حروف معانی مخصوص به خود دارند؛ فعل «رَغِبَ» با حرف «فی» یا «عن» یا «الی» معنای خاصّ خود را پیدا می کند یا حرف «من» به تنهایی بیش از بیست معنا دارد که مترجم آن را در جمله استنباط می کند. پس کاربرد حروف معانی نیز از جمله موضوعهایی است که باید مترجم، بدان توجه کند.
ه - مفعول مطلق:
معادل مفعول مطلق در زبان مقصد وجود ندارد، هرچند گاهی گرته برداری نحوی و دستـــوری صورت می گیرد، مثلاً «أکرمه اکراماً» را به «او را احترام گذاشت احترام گذاشتنی» ترجمه می کنند که در حقیقت گرته برداری نحوی است در صورتی که می توان برای مفعول مطلق از قیدهایی چون: بسیار، حتماً، قطعا، و... استفاده کرد.
و: صفت و موصوف:
در زبان مقصد میان صفت و موصوف فاصله نمی افتد ولی در زبان مبدأ، به دلایلی فاصله می افتد پس در ترجمه متون باید به این موضوع مهم توجه کرد.
ز - ترتیب اجزای جمله:
ترتیب اجزای جمله در زبان مبدأ به دو صورت می آید :
ط - ترجمه بهتر:
آیه 12: ألا إنّهم هم المفسدون ولکن لا یشعرون.
ی - کاربرد واژگان مهجور:
این قسمت، توضیح زیادی نیاز ندارد زیرا مخاطب به خوبی با ترجمههایی سر و کار داشته است که برای وی، مهجور و نامأنوس بوده است. بنابراین، مترجم باید کلمات سلیس و روان و آسان را به کار گیرد طبیعی است مترجمی که کلمات سخت و مهجور به کار میبرد، نمیتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند
پی نوشتها و منابع:
1 - ترجمه های آیت الله مکارم شیرازی،دکتر مجتبوی و بهاء الدین خرّمشاهی. 2 - مجله مترجم، سالار منافی اناری، نگاهی به ترجمههای انگلیسی قرآن، سال دوّم، شمارههای 4 و 3، 1366 ش. ص4. 3 - مطالعات ترجمه، محمدحسن تقیه، ترجمه قرآن: چالشها و راهکارها، سال اول شماره 1، 1382 ش، ص 43. 4- قرآن کریم، ترجمه: آیت الله مکارم شیرازی،،انتشارات: دار القرآن الکریم،1374 ش. 5 - قرآن کریم، ترجمه و توضیح: دکتر سید جلال الدین مجتبوی،انتشارات حکمت، 1371 ش. 6- قرآن کریم، ترجمه: بهاء الدین خرّمشاهی، چاپ دوم، تهران،انتشارات دوستان، 1378 ش. 7- سیمای پژوهش در قرآن (مجموعه مقالات، به اهتمام محمدکاظم شاکر)، محمدحسن تقیه (بایستهها در ترجمه متون مقدس)، انتشارات رایزن، 1379ش، ص 259. 8 - موسوعة النحو، الصّرف و الاعراب، امیل بدیع یعقوب، لبنان، بیروت دار العلم للملایین، 1988م. 9 - النّحو الوافی، عباس حسن، ج3، مصر، دارالمعارف، بی تا، ص. 10 - مبادی العربیّة، رشید الشرتونی، ج4، قم، مؤسسه مطبوعات دار العلم، 1368 ش. |
|
تمهیدی بر ترجمه قرآن
سید حسین سیدی
خبر مسرت بخش ترجمهاى جدید از قرآن را در شماره 38 کیهان اندیشه توسط گروه مترجمان «دار القرآن الکریم»خواندم در مقاله مذکور آمده است که«هیئت علمى«دار القرآن الکریم»بر آن شد تا ترجمهاى سالم و شامل همه نکات موجود در آیات قرآن تهیه کند، و آن را به متخصصان زبان عربى عرضه بدارد، تا آنان بدون تکلف و مراجعه به صدها تفسیر، کتاب لغت، آیات الاحکام و کتابهاى ادبى و بلاغى و حیران ماندن در انتخاب قول صحیح و درک معنى واقعى، متن متفن و صحیح موجود را به زبان مورد نیاز ترجمه کنند.»(ص 5)
یاداشتها
(1)-دلالة الالفاظ، دکتر ابراهیم أنیس، چاپ اول 1958، مکتبة الانجلو المصریه، ص 172. (2)-اصول و مبانى ترجمه، طاهره صفار زاده، چاپ چهارم 1369، همراه، ص 20-21 (3)-دلالة الالفاظ، ص 47، به نقل از«نیارات ادبیه بین الشرق و الغرب»دکتر ابراهیم سلامة. (4)-تفسیر الطبرى، به تحقیق محمود شاکر، ج 1، ص 12. (5)-تاریخ آدا اللغة العربیة، جرجى زیدان، دار الهلال، 1957، ج 1، ص 53. (6)-فى الهجات العربیة، دکتر ابراهیم انیس، چاپ دوم 1952، قاهره، ص 164. (7)-دلالة الالفاظ، ص 171. (8)-التفسیر و المفسرون، محمد حسین الذهبى، دار الکتب الحدیثه، ج 1، ص 24 و 25. (9)-همان مأخذ، ص 37. (10)-بدیع القرآن، ابن ابى الاصبع، ترجمه دکتر سید على میرلوحى، انتشارات آستان قدس، ص 39. (11)-همان مأخذ، ص 42. (12)-مفتاح العلوم، چاپ اول، 1356، مصر، ص 196. (13)-تأویل مشکل القرآن، تحقیق السید احمد صفر، دار احیاء الکتب العربیه، ص 10. (14)-الاتقان فى علوم القرآن، سیوطى تحقیق محمد ابو الفضل ابراهیم، منشورات الرضى، 1367، ج 4، ص 9. (15)-بدیع القرآن، ذیل«ابدع»و مفتاح العلوم. (16)-مفتاح العلوم، ص 197-199 به اختصار. (17)-به نقل از دلفالة الالفاظ، ص 180. (18)-دلالة الالفاظ، ص 180. (19)-نکاتى چند از دقت مترجمان قرآن مجید، دکتر محمد مهدى رکنى، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانى، مشهد، سال چهاردهم، شماره 2، 1357. (20)-همان مأخذ، ص 334. (21)-همان مأخذ، ص 325. |