بانک مقالات ترجمه قران
|
مارمادوك پيكتال مترجم قرآن كريم به زبان انگليسي
مرتضي كريمي نيا
محمد مارمادوك ويليام پيكتال سيّاح، رمان نويس، كارشناس آموزش و پرورش و اهل انگلستان بود كه بيشترين شهرت خود را مديون ترجمه انگليسي قرآنش با عنوان معناي قرآن كريم2 است. وي در 17 آوريل 1875 در لندن و در خانواده اي مذهبي متولد شد. پدر و پدربزرگش كشيش كليساي انگليكان، و دو خواهرخوانده اش راهبه بودند. نخستين سال هاي كودكي را در منطقه اي روستايي در سافولك3 گذراند و پس از فوت پدرش در 1881، با مادر خود به شهركي نزديك لندن منتقل شد. هنگام تحصيل در مدرسه اي در هارو4 همكلاس وينستون چرچيل بود و چون نتوانست جذب ارتش شود، با مادرش در سافولك به زندگي آبرومندانه روستايي اش ادامه داد. در سال هاي 1894-1896 در برخي كشورهاي خاورميانه از جمله فلسطين، لبنان و سوريه و نيز مدتي در تركيه و بالكان به مسافرت پرداخت كه افزون بر يادگيري زبان هاي عربي و تركي، اين گشت و گذار و آشنايي اش با فرهنگ و اديان خاورميانه آينده فكري و سياسي او را سمت و سو بخشيد. برخي گفته اند در همين زمان وزارت امور خارجه انگلستان پيشنهاد سركنسولي شهر حيفا را به او داد، اما وي به دليل سن اندكش ــ حدود 20 سال ــ آن را نپذيرفت.پيكتال در بيست و يك سالگي و پس از مراجعت از فلسطين با خانم ماريل اسميت ازدواج و از همان سال انتشار داستان هايش را آغاز كرد. داستان هاي او يا درباره فرهنگ و تمدن خاورميانه (و مربوط به كشورهاي سوريه، فلسطين، يمن، مصر و تركيه) بود و يا حال و هواي انگليسي و به ويژه رنگ و بوي فرهنگ مردم منطقه سافولك را داشت، كه پيكتال خود در آن جا نشو و نما يافته بود. در دوران جنگ جهاني اول، وي مدتي به تركيه رفت و تا پايان جنگ در 1916، همواره عليه سياست هاي استعماري انگلستان درباره تركيه عثماني فعاليت مي كرد، كه اين اقدامات سبب شد موقعيت هاي شغلي مهمي ــ از جمله نمايندگي انگلستان در دفتر كشورهاي عرب (قاهره) ــ را از دست بدهد.5 با آن كه پيكتال ظاهرا از مدت ها پيش متمايل به دين اسلام شده و گويا تغيير مذهب داده بود، در 29 نوامبر 1917 رسما تشرف خود به دين اسلام را اعلام كرد و از آن پس، نام محمد را براي خود برگزيد. از آن زمان تا سال 1920، پيكتال به دليل تسلّط بر قرآن و آشنايي با فرهنگ و تمدن اسلامي، خطيب و امام جماعت مسجد لندن و مدتي نيز در ناتينگ هيل6 بود. مقالات و سخنراني هاي او درباره مسائل فرهنگي و سياسي جهان اسلام و تبليغ جهاني دين اسلام، در اين مدت وي را در بسياري از كشورهاي اسلامي از جمله تركيه و شبه قاره معروف ساخته بود. در سال 1920، پيكتال به افتخار مولانا محمد علي لاهوري (1874-1951)، از رهبران فرقه احمديه و مترجم معروف قرآن به زبان انگليسي،7 ميهماني باشكوهي در انگلستان برپا كرد و در مدت اقامت لاهوري در انگلستان چندين بار با وي ملاقات و گفت و گو كرد. همين امر كانون توجه او را از مسائل و حوادث فرهنگي و سياسي تركيه به سوي شبه قاره معطوف ساخت و البته اتهام تمايل يا تبعيت از فرقه قاديانيه (احمديه) را براي وي به همراه آورد، ليكن وي همواره اين اتهام را از خود نفي مي كرد. پيكتال در سال 1920 به دعوت هيئت مديره وقايع نامه بمبئي8 براي سردبيري اين مجله به شهر بمبئي در هندوستان رفت و از آن زمان حدودا پنج سال در اين شهر و ده سال در حيدرآباد دكن به سر برد. در سال 1925، در پيِ اختلاف با مديران نشريه وقايع نامه بمبئي از سمت خود استعفا كرد و به خدمتِ دولت ايالتي «نظام حيدرآباد»9 درآمد. نخست به مدت سه سال مدير يك دبيرستان پسرانه اسلامي و مسئول آموزش و پرورش كارمندان دولتي حيدرآباد بود و در 1927، سردبير فصلنامه دولتيِ فرهنگ اسلامي10 شد. اين مجله همچنان به صورت فصلنامه در حيدرآباد منتشر مي شود. در سال هاي 1928ـ1930، پيكتال بيشتر وقت و تلاش فكري خويش را در پايان رساندن ترجمه قرآن به زبان انگليسي صرف كرد. در اين راه، وي دائما با برخي منتقدان و محققان اروپايي و برخي عالمان مسلمان در شبه قاره و هند رايزني مي كرد. عاقبت اين ترجمه در دسامبر 1930 در نيويورك منتشر شد، اما مترجم با وجود تلاش بسيار نتوانست تأييد يا تقريظي از رياست دانشگاه الازهر مصر بر كار خويش به دست آورد. درباره ترجمه انگليسي پيكتال از قرآن حرف و حديث بسيار گفته اند. اين اثر اولين ترجمه انگليسي قرآن به قلم يك مسلمان است كه زبان مادري اش انگليسي بوده است. پيش از اين بسياري از غير مسلمانان انگليسي همچون جورج سيل (1734)، الكساندر راس (1649)، ادوارد هنري پالمر (1880)، جان م. رادول (1861) و برخي از مسلمانان شبه قاره چون محمدعبدالحكيم خان (1905)، ميرزا ابوالفضل (1911-1912)، محمد علي لاهوري (1917) و ميرزا حيرت دهلوي (1916) ترجمه هاي كامل يا ناقصي از قرآن كريم انجام داده بودند.11 اما گويا پيكتال نخستين كسي است كه در مقدمه ترجمه اش، به صراحت كار خويش را برگردانِ مفهوم و معناي قرآن كريم مي نامد و از به كار بردنِ نام ترجمه (Traslatio) درباره آن خودداري مي كند. او در همان جا، علت اين امر را ناتوانيِ انسان ها در تقليد و بازگردانيِ سبك بيان و نيز مضامين قرآني مي داند. شايد امروزه به تبعِ پيكتال است كه غالبِ مترجمان مسلمان قرآن و به ويژه مسلمانان عرب زبان ترجمه خود را «ترجمه معانيِ قرآن كريم» و نه ترجمه خود قرآن مي نامند. ترجمه پيكتال از جمله ترجمه هاي متداول و مشهور در جهان اسلام، به ويژه در پاكستان، هند و آسياي جنوب شرقي است. اكمل الدين احسان اغلو در كتاب شناسي معروف خود از بيست و سه چاپ مختلف اين ترجمه (تا سال 1980) ياد مي كند.12 نثرِ ترجمه پيكتال بسيار شبيه به الگوهاي مترجمان پيشين كتاب مقدس است؛ يعني وي ضماير و صيغه هاي افعال را به شيوه انگليسيِ كهن مي آورد. اين امر امروز براي مسلمانان انگليسي زباني كه به اين نثر عادت ندارند مشكلاتي ايجاد مي كند؛ از اين رو، برخي ترجمه پيكتال را بازنگاري كرده و كوشيده اند در ويرايش جديدِ آن، قواعد انگليسي امروز را به كار برند. پيكتال در مقدمه ترجمه خود از همكاري و همياري علميِ برخي از روحانيون مصري از جمله محمد احمد الغمراوي، سليم الحجازي و شيخ مصطفي المراغي و نيز دكتر كرنكو13 تشكر كرده و آثاري چون تفسير الجلالين، انوارالتنزيل بيضاوي، الكشاف زمخشري، سيره ابن هشام، صحيح بخاري و اسباب النزول واقدي را منابع خويش شمرده است، اما شگفت آن است كه شلابير14 يك سال پس از انتشار اين ترجمه، در مقاله اي شباهت هاي بسيار ميان ترجمه پيكتال و ترجمه مولانا محمد علي لاهوري را نشان داد و مدعي شد اساس ترجمه پيكتال ترجمه محمد علي لاهوري (1917) است. شلابير خاطر نشان مي كند كه در مقاله اي كه در نقد و بررسي ترجمه قرآن پيكتال در روزنامه رسمي مصر15 منتشر شده، وي متهم به «پيوستن به فرقه احمديه» شده است، اما در پاسخ به اين مقاله، پيكتال چنين نسبتي را به كلي نفي كرده و گفته است: «من هيچ وقت به فرقه احمديه نپيوستم؛ نه آن روز كه مسلمان مي شدم حتي يك بار نام اين فرقه را شنيده بودم و نه در هيچ زمان ديگري تمايلي به پيوستن به ايشان را داشته ام». پس از نقل بخش هايي ديگر از اين نزاع، شلابير خود چنين قضاوت مي كند كه مقابله دقيق ترجمه قرآن پيكتال با ترجمه مولانا محمد علي، مترجم فرقه احمديه، به طور قاطع نشان مي دهد كه كار پيكتال چيزي بيش از بازنگاري و تجديد نظر در نسخه محمد علي نيست. وي بدين منظور 40 آيه از سوره بقره، 60 آيه از سوره آل عمران، 40 آيه از سوره مريم و تمام 15 سوره آخر قرآن را در اين دو ترجمه مقايسه كرده و شباهت ميان اين دو ترجمه را غيراتفاقي و غيرعادي دانسته است. به رغم ادّعاي شلابير، مي توان گفت، شباهت ترجمه پيكتال به ترجمه مولانا محمد علي چندان نيست كه اولي را رونويسي از دومي بدانيم؛ تنها اين نكته مسلّم است كه پيكتال در ترجمه خود به كار مولانا محمد علي و نيز به ترجمه انگليسي رادول نظر داشته و در موارد بسياري از آنها الگو گرفته است.16 ترجمه قرآن پيكتال علاوه بر تأثير در جهان انگليسي زبان و برخي ترجمه هاي انگليسي متأخر، مورد توجه و گاه مبناي كار برخي مترجمان ديگر زبان ها نيز بوده است. از جمله اين ترجمه ها مي توان به ترجمه اي پرتغالي (انتشار يافته در موزامبيك) و ترجمه اي به زبان تاگالوگ17 (توسط مسلمانان مورو در فيليپين) اشاره كرد. در نقد و بررسي همه جانبه اين ترجمه مقاله مهمي تأليف نشده است. بجز مقاله شلابير با عنوانِ «آيا مسلمان مي تواند قرآن را ترجمه كند؟» كه در بالا بدان اشاره كرديم، اقبال حسين انصاري كتاب مختصري با عنوانِ تصحيح اغلاط ترجمه انگليسي پيكتال از قرآن كريم18 تأليف كرده است كه عبدالرحيم قدوايي نقدهاي اين كتاب را بي ارزش و از سر ناآگاهي به مسائل و فنون ترجمه مي داند.19 علاوه بر ترجمه قرآن و داستان هاي زيادي كه پيكتال را در انگلستان و كشورهاي اسلامي نامدار كرده است، مهم ترين اثرِ وي كتاب بُعدِ فرهنگي اسلام20 است. اين كتاب در واقع گرد آمده از مجموعه هشت سخنراني پيكتال است كه وي در سال هاي 1925 و 1926 به دعوت «انجمن مسلمانان مدرس»21 در شهر مدرس ايراد كرده و نخستين بار در 1927 در همان شهر به چاپ رسيده است. عناوين هشت سخنرانيِ وي عبارتند از: فرهنگ اسلامي، علل رشد و انحطاط، برادري، علم و هنر و ادب، تسامح، اتهام جبرگرايي، روابط زن و مرد، و مدينة اللّه . وي با تسلّط نسبتا زياد بر آيات قرآن و احاديث نبوي، در اين كتاب مي كوشد پاره اي از اتهامات مستشرقان و برخي آراء را كه در افكار عمومي غربيان رواج يافته است مردود شمارد و به دفاع از باورهاي فرهنگي صحيح در دين اسلام بپردازد. پيكتال پس از 15 سال اقامت در شهرهاي بمبئي و حيدرآباد، در سال 1935 به دليل بيماري بازنشسته شد و با همسرش به زادگاه خود در انگلستان بازگشت و يك سال بعد در نوزدهم ماه مه 1936 بر اثر انسداد شريان اكليلي قلب درگذشت. وي را در گورستان مسلمانان در شهرِ بروك وود22 به خاك سپردند. فهرستي از داستان ها و ديگر آثار پيكتال به ترتيب انتشار به شرح زير است: 1ـ حرف هاي يك انگليسي23؛ 2ـ همه ابله ها24؛ 3ـ سعيد ماهيگير25؛ 4ـ انيد26؛ 5ـ برندل27؛ 6ـ خانه اسلام28؛ 7ـ كوته نظران29؛ 8ـ بچه هاي نيل30؛ 9ـ وادي سلاطين31؛ 10ـ آبگوشت32؛ 11ـ چراگاه شوخي و شيطنت33؛ 12ـ زنان در پس پرده34؛ 13ـ همراه با تركان در زمانه جنگ35؛ 15ـ خانه جنگ36؛ 16ـ شهسواران عرب37؛ 17ـ برخوردهاي شرقي38؛ 18ـ سِر ليمپيدوس39؛ 19ـ نخستين ساعات40؛ 20ـ ما در نگاهِ ديگران41؛ 21ـ بُعد فرهنگي اسلام42؛ 22ـ معناي قرآن كريم43؛ 23ـ مواعظ قرآني44 (بدون تاريخ)؛ 24ـ امين: زندگي پيامبر اكرم45.
منابع
1ـ مقاله «پكْتهال» (بدون مؤلف) در اردو دائره معارف اسلام، لاهور: دانش گاهِ پنجاب، 1390 / 1971، ج 5، صص 638-640.
اخبار ترجمه
تازه ترين ترجمه قرآن به زبان انگليسي به قلم محمد فاروقِ اعظم ملك
ترجمه قرآن به زبان رومانيايي
جديدترين ترجمه قرآن به زبان رومانيايي با عنوانِ: Coraul cel Sft: traducerea seurilor Úi cometariiدر آوريل 1997 به قلم و همتِ «جمعيت دانشجويان مسلمان روماني»46 در 2241 صفحه همراه با مؤخره اي عربي در يازده صفحه تهيه و منتشر شده است.
ترجمه اي از قرآن كريم به زبان تركي قرقيزي
اين ترجمه كه تازه ترين ترجمه قرآن به زبان تركي قرقيزي است، توسط آقاي علاءالدين منصور انجام گرفته است. ترجمه مزبور در تاريخ اول ژانويه 1999م برابر با 14 رمضان 1419ق به پايان رسيده و در 655 صفحه به قطع وزيري، بدون متن قرآن، در شهر بيشكك پايتخت قرقيزستان در تيراژ 3300 نسخه به چاپ رسيده و مشتمل است بر يك مقدمه و فهرست منابع. مترجم در ترجمه خود، از تفسير جامع البيان محمد بن جرير طبري، تفسير بيضاوي، تفسير جلاء العين، تفسير ابن كثير، تفسير الدّر المنثور و ديگر تفاسير استفاده كرده است.
ترجمه استاد مهدي الهي قمشه اي با ويرايش حسين استادولي
ترجمه مرحوم استاد مهدي الهي قمشه اي يكي از ترجمه هايي است كه به دليل روان بودنِ نثر آن و داشتنِ توضيحات، بيشترين خواننده را در نيم قرن اخير نسبت به ترجمه هاي ديگر داشته است، اما از آن جا كه نقايص و اشتباهات فراواني مانند بي توجهي به ضماير و معلوم و مجهول بودن فعل ها، بدخواني كلمات، پيشداوري ذهني نسبت به آيه، عدم رعايت نكات ادبي در ريشه يابي كلمات يا اعراب جملات، نقل به معناها، افتادگي ها و غيره در آن وجود داشت، تصحيح و ويرايشي همه جانبه و دقيق را مي طلبيد، كه اين كار اخيرا به همت آقاي حسين استادولي انجام گرفته است. مصحح بر آن بوده است كه علاوه بر اصلاح املايي و علايم ويرايشي، محتواي ترجمه را نيز كنترل و اشتباهات و كاستي هاي آن را اصلاح نمايد و اگر ترجمه آيه اي موافق يكي از اقوال مفسران باشد ــ گرچه مخالف قول مشهور باشد ــ آن را به حال خود باقي بگذارد و نيز اگر آيه اي بر طبق قرائت غير معروف ترجمه شده باشد، در پاورقي به آن اشاره كند. ذكر اين نكته لازم است كه پاورقي هاي بدون امضا از مترجم، و پاورقي هاي با امضا از مصحح است.
قرآن كريم با ترجمه علي اكبر سروري
اين ترجمه فارسي براي نخستين بار در تابستان 1377 انتشار يافته است. داراي توضيحاتي بسيار محدود است كه غالبا از يكي دو كلمه تجاوز نمي كند. اين توضيحات ميان دو پرانتز قرار گرفته است. ترجمه به صورت زير سطري چاپ شده و متن آن به خط مرحوم استاد احمد نيريزي است. اين قرآن در قطع وزيري، در 866 صفحه و در تيراژ 5000 نسخه توسط انتشارات جمهوري (اسدي) منتشر شده است.
ترجمه قرآن به زبان آواري
نخستين ترجمه آواري قرآن در 604 صفحه، با خط كريل، در ژانويه 1997 توسط انتشارات خاركو در اكراين به چاپ رسيده است. زين الدين ثابت ابوبكر مترجم اين اثر كه از مسلمانان داغستان است، در لا به لاي ترجمه خويش، تفسيري موجز از برخي آيات نيز ارائه داده و همچنين در انتهاي كار خود، معرفي مختصري (در 4 صفحه) از قرآن كريم و ترجمه خود آورده است. عنوان اين اثر به عربي القرآن الكريم و بالهامش زبدة التفسير است كه متن قرآن را با خط عثمان طه به همراه دارد و ترتيب صفحاتِ آن، از راست به چپ است.
ترجمه اي جديد از قرآن كريم به زبان سوئدي
Koraes budskap, i svesk tolkig av Mohammed Kut Berström, med kommetarer av Muhammad Asad. Stockholm: Proprius, 1998. I+961pp.
پي نوشت ها:
1- بجز مقالات يا كتاب هايي كه در هر مورد در پاورقي ذكر مي شوند، منابع اصليِ تدوين مقاله در انتها آمده است. 2- The Meaig of the Glorious Kora. 3- Suffolk. 4- Harrow. 5- ظاهرا به جاي وي، ت. ا. لورنس به اين سمت رسيد. 6- Nottig Hill. 7- علي رغم شهرت اندك ترجمه قرآن وي، اين ترجمه از قوت و اعتبار خوبي برخوردار است. درباره اين مترجم بنگريد به مقاله زير در دايرة المعارف دين ويراسته ميرچا الياده: Sajida S. Alvi. "LaÎhorãÎ, MuhÊammad AlãÎ" i The Ecyclopedia of Religio, ed. by Mircea Eliade, New York: Macmilla, 1987, vol. 8, p.423. 8- Bombay Chroicle. 9- Nizamate of Hyderabad. 10- Islamic Culture. 11- J.D. Pearso. "Bibliography of traslatios of the Qur''''''''''''''''aÎ ito Europea Laguages", i Arabic Literature to the Ed of the Umayyed Period, Cambridge Uiversity Press, 1983, pp. 507-510. 12- ÙIhsaogÏlu, Ekmeleddi. World Bibliography of Traslatios of the Meaigs of the Holy Qur''''''''''''''''aÎ: Prited Traslatio 1515-1980. Istabul, Research Cetre for Islamic History, Art ad Culture, 1986. pp. 97-102 13- Dr. F. Krekow. 14- W. G. Shellabear. 15- Egyptia Gazette. 16- در ميان ترجمه هاي مسلمانان معاصر، كار م. م. شاكر كه به ترجمه اي شيعي نامبردار شده است، عينا اقتباس و بازنويسي از ترجمه مولانا محمد علي لاهوري است. شباهت اين دو ترجمه به اندازه اي است كه جاي هيچ شكي در اصل اقتباس باقي نمي گذارد. تنها شايد پنج درصد از اين اثر، كار خودِ شاكر باشد. ذكر اين نكته لازم است كه علاوه بر 17- Tagalog. 18- Iqbal Hussai Asari. Correctios of Errors i Pickthall''''''''''''''''s Eglish Traslatio of the Glorious QuraÎ, the Scripture Whereof There is o Doubt. Karachi: The Author, 1991. 19- در ميان مطبوعات فارسي تنها يك مقاله در معرفي و تحسين ترجمه قرآن پيكتال تأليف شده است: محمدحسين روحاني، «نمايشگاهانِ زيبايي اهورايي: معرفي ترجمه انگليسي قرآن كريم، محمدمارمادوك پكتال»، در بينات، سال اول، ش 3، پاييز 1373، صص 116-124. 20- M.M. Pickthall. Cultural Side of Islam, Madras: Committee of Muslims i Madras, 1927. 21- Committee of Muslims i Madras. 22- Brookwood. 23- The Words of a Eglishma, 1898. 24- All Fools, 1900. 25- Said, The Fisherma, 1903. 26- Eid, 1904. 27- Bredle, 1905. 28- The House of Islam, 1906. 29- The Myopes, 1907. 30- The Childre of the Nile, 1908. 31- The Valley of the Kigs, 1909. 32- Pot au feu, 1911. 33- Larkmeadow, 1912. 34- Veiled Wome, 1913. 35- With the Turk i War Time, 1914. 36- The House of War, 1916. 37- Kights of Araby, 1917. 38- Orietal Ecouters, 1918. 39- Sir Limpidus, 1919. 40- The Early Hours, 1921. 41- As Others See Us, 1922. 42- Cultural Side of Islam, 1927. 43- The Meaig of the Glorious Kora, 1930. 44- Quraic Advices, .d. 45- Al-Ami: Life of the Holy Prophet, 1959. 46- Asocia,tia Stude,tilor Musulmai di Romia. 47- Avar. 48- The Ecyclopedia of Laguage ad Liguistics, ed. R.E. Asher & J.M.Y. Simpso, (Oxford, Pergamo, 1994), 488-489, 5193. 49- Muhammad Asad, The Message of The Qur''''''''''''''''aÎ. Dar al-Adalus, 1980. |
|
ترجمهاى متين و ماندگار از قرآن مجيد به قلم استاد قرايى
بهاء الدين خُرّمشاهى
كسانى كه از «كثرت» ترجمههاى امروزين قرآن مجيد به زبان فارسى شگفتزده مىشوند، اگر بدانند كه كتاب قدسى آسمانى ما به زبانهاى انگليسى و فرانسه در قرن بيستم، هر يك، از ترجمههاى فارسى بيشتر است و به تجديد چاپهاى بيشترى مىرسد، به طرز ديگرى شگفتزده خواهند شد.
ترجمههاى مهم ديگر عبارتند از:
الف) هنرى پالمر (يا درستتر پامر) H. Palmer.
درباره مترجم
استاد سيد على قلىقرايى در هجدهم ذيحجه (عيد غدير) سال 1366 ق / 3 نوامبر 1947م در شهر حيدرآباد، در آخرين سال حكومت خودمختار آن مملكت و نيز آخرين سال حكمرانى آخرين پادشاه آن سرزمين، آصف جاه هفتم (1911 ـ 1948) به دنيا آمد. اين حكومت به وسيله رهبران استقلال هند، در سال 1948 مورد هجوم قرار گرفت و فرمانروايى سلسله آصف جاه پايان يافت. پدرش مرحوم سيد محمد قلىخان قرايى، مربى دو شاهزاده ــ فرزندان آصف جاه هفتم ــ بود. سپس استاد كالج تربيت مدرس وابسته به دانشگاه عثمانيه شد. او در علوم عقلى و نقلى اسلامى صاحبنظر بود ودر زبان و ادبيات عربى، فارسى و اردو دست داشت. پدربزرگش «آقا بزرگ شيرازى» از يكى از خاندانهاى اصيل شيراز بود كه در جوانى چندى در حيدرآباد اقامت گزيد و در آنجا ازدواج كرد و به علت مخالفت با تسلط انگليسيها از آنجا به شيراز بازگشت و در واقعه مسجد گوهرشاد، در شهر مقدس مشهد رضوى بود.
درباره ترجمه
1) سخن درباره ترجمه را با بحث درباره عنوان اين ترجمه آغاز مىكنيم:
اينك به بيان ساير ويژگيهاى اين ترجمه ادامه مىدهيم:
2) مترجم قرآنشناس، در اغلب صفحات پانوشتهاى توضيحى مناسب (حتى در بحث از اختلاف قرائات) يا بيان شأن نزول، يا رفع ابهام از ظاهر آيات و عبارات قرآنى و نظاير آن نگاشتهاند كه همراه با ذكر منبع / منابع است.
پىنوشتها
1) «ترجمه فرانسوى قرآن كريم» نوشته شادروان دكتر جواد حديدى، در دانشنامه قرآن و قرآنپژوهى، به كوشش بهاء الدين خرمشاهى، 2 جلد (تهران انتشارات دوستان [و] ناهيد). 2. مشخصات اين اثر كه به زبان انگليسى است از اين قرار است: World Bibliography of Translations of the Meanings of the Holy Quran: 1515- 1980. Istanbul, Organization of Islamic Conference, Research Center for Islamic, History, Art and Culture, 1986. XCIX+880+34pp. اين اثر به سرپرستى پروفسور دكتر اكملالدين احسان اوغلو تدوين و منتشر شده است. گفتنى است كه دوست دانشمند كتاب شناس و فهرستنگار كوشا جناب آقاى محمد آصف فكرت اين اثر را ترجمه و نگارش به فارسى كردهاند با اين مشخصات: كتابشناسى جهانى ترجمهها وتفسيرهاى چاپى قرآن مجيد به شصت و پنج زبان (1515 - 1980). فراهمآورده عصمت بينارق ـ خالد ارن. ترجمه و نگارش محمد آصف فكرت، مشهد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، 1373، 359 ص. 3. آن پنج شرط عبارتند از: 1) انتشار در محدوده زمانى يك قرن اخير 2) همراه با تفسير يا در «دل» تفسير نبودن ترجمه 3) كامل بودن 4) تحت اللفظى نبودن. تحت اللفظى بودن مشخصه بيش از يك هزار ترجمه در بيش از يكهزار سال است، و چنان كه عرض شد، و در شمارههاى پيشين ترجمان وحى معرفى شده، كتابشناسى جامعى از آنها در دست تدوين، و سپس انتشار عنقريب از سوى «مركز ترجمه قرآن به زبانهاى خارجى» است. 5) منظوم نبودن آنها. 4. دانشنامه قرآن و قرآنپژوهى. نام برده در پىنوشت شماره 1، ذيل مقاله «ترجمه انگليسى قرآن» نوشته دكتر ابوالقاسم رادفر، ج 1، ص 525 ـ 531. 5. ر. ك: مقاله «مصحف مدينه»، در دانشنامه قرآن و قرآنپژوهى، پيشگفته. 6. ر. ك: «ترجمهاى جديد از قرآن مجيد به انگليسى» نوشته بهاء الدين خرمشاهى، در نشر دانش، سال 7، ش 2، بهمن و اسفند 1365. تجديد چاپ شده در قرآنپژوهى، هفتاد بحث و تحقيق قرآنى، نوشته ب. خرمشاهى، چاپ سوم (تهران، ناهيد، 1377). 7. داراى دو صفحه عنوان و نظم آن مانند خود قرآن از راست به چپ. القرآن الكريم و ترجمة معانيه و تفسيره الى اللغة الانكليزية تنقيح و اعداد: الرئاسة العامّة لادارات البحوث العلمية والافتاء والدعوة والارشاد، المدينة، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، 1410 H. عنوان به انگليسى The Holy Quran, English Translation of The Meanings and Commentary. 8. با اين مشخصات: The Holy Quran, translated by S. V Mir Ahmad Ali. With notes from Ayatullah... Pooya Yazdi. New York, Tahrike Tarsile Quran, 1988. با مقدمهاى در 173 ص، شامل قرآنپژوهى و شناخت قرآن از نظرگاه شيعه اماميه اثناعشريه، با بحثى بسيار محققانه در رد تهمت تحريف و آوردن آرا و فتاوى بزرگان و اعلام شيعه؛ از جمله كليشه عين دستخط آيت اللّه محمد هادى حسينى ميلانى، و آيت اللّه سيد محمود حسينى شاهرودى، و آيت اللّه سيد محسن حكيم، و آيت اللّه سيد ابوالقاسم موسوى خويى. 9. با اين مشخصات كتابشناختى: The Quran. Translated by M. H. Shakir.القرآن الحكيم New York , Tahrike Tarsile Quranبدون تاريخ استاد دكتر مهدى گلشنى، فيزيكدان برجسته كه داراى آثار قرآن پژوهى و دين پژوهى متعدد است، با همكارى يكى از فضلاى قرآن شناس، به تهذيب و اصلاح عميق اين ترجمه اهتمام كردهاند، كه چند جزء از آن از سوى سازمان تبليغات اسلامى انتشار يافته، و هنوز به اتمام نرسيده است. نيز از سوى انتشارات انصاريان به چند صورت تجديد چاپ شده است. 10. نخست نقد قرآن شناس و مترجم دقيق النظر قرآن كريم به فارسى، دوست دانشمندم جناب استاد مسعود انصارى با عنوان «نقدى بر ترجمه خانم دكتر صفارزاده از قرآن مجيد» در ترجمان وحى، سال ششم، شماره 11. دوم نقد و نظر به قلم نگارنده اين سطور كه براى كتاب بررسى توصيفى و انتقادى ترجمههاى امروزين فارسى قرآن كريم نوشته شده و تا زمان نگارش اين مقاله چاپ نشده. اميد مىرود ان شاءاللّه در سال آينده (1383) از سوى مركز ترجمه قرآن مجيد منتشر شود. 11. معرفى كوتاهى از اين ترجمه در ترجمان وحى، شماره 8 آمده است. سپس در شماره دهم همين نشريه دوست فرزانه قرآن پژوه جناب آقاى مرتضى كريمىنيا، گفتوگويى با استاد دكتر فضل اللّه نيكآيين، انجام دادهاند كه روشنگر است، اما هنوز از نقد ونظر علمى ـتحقيقى و فنى بر اين ترجمه (كه به احتمال زياد بايد نوشته شده باشد) خبر ندارم. 12. «كتابشناسى گزيده ترجمههاى انگليسى قرآن كريم» نوشته ا. ر. قدوايى، ترجمه على حقى، در مجله مترجم، شماره ويژه مباحث ترجمه قرآن، سال سوم، شماره دهم، تابستان 1372، مشهد، ص 205 ـ 218. |
|
الكساندر راس و نخستين ترجمه انگليسى قرآن كريم[1]
نبيل مطر - ترجمه : عباس امام
در دهههاى سى و چهل قرن هفدهم، آبراهام ويلاك (Abraham Wheelock) نخستين استاد زبان عربى دانشگاه كمبريج انگلستان، كار و تحقيق براى چاپ متنى عربى از قرآن را آغاز كرد. هرچند ويلاك هيچ گاه موفق نشد كار خود را به پايان برساند، اما تلاشهاى وى نشانگر توجه و علاقه فراوان پژوهشگران انگليسى نيمه نخست قرن هفدهم به قرآن و زبان عربى از يك سو، و پژوهشهاى خاورشناسى از سوى ديگر است.[2] درواقع، علاقه برخى محققان انگليسى به قرآن چنان زياد بود كه در سال 1648 شخصى به نام ساموئل هارتليب (Samuel Hartlib) ـ كه از انديشمندان طراز اول زمان خود به شمار مىآمد ـ در يكى از نشريات با عنوان Ephemerides توضيح مىدهد كه چگونه دو برادر، يكى سَقَط فروش و ديگرى ورّاق، تصميم مىگيرند قرآن را به طور كامل و به گونهاى شايسته و به نحوى به چاپ برسانند كه تا آن زمان بىسابقه باشد؛ هرچند برآورد مىكنند كه اين كار يقيناً به چند هزار پوند هزينه نياز خواهد داشت.[3] به همين دليل، با توجه به كمبود امكانات مالى، چاپ قرآن مورد نظر آن دو برادر عملاً محقق نشد.
پی نوشت ها:
[1]* مشخصات كتابشناختى اصل انگليسى اين مقاله به شرح زير است: Alexander Ross and the First English Translation of the Qur'an, by Nabil Matar, in The Muslim World, Vol. 88, No. 1, January 1998. [2]. در مورد مطالعات مربوط به زبان عربى و پژوهشهاى قرآنى دوره رنسانس و قرن هفدهم، نگاه كنيد به: Karl H. Dannenfeldt, »The Renaissance Humanists and the Knowledge of Arabic«, Studies in the Renaissance 2 (1955): 96-117. Hartmut Bobzin, »Latin Translations of the Koran: A Short Overview«, Der Islam, 70 (1993): 193-206 and Der Koran im Zeitalter der Reformation (Beirut-Stuttgart, 1995). See also chapter 3 in my Islam in England: 1558-1685 (forthcoming, Cambridge: Cambridge University Press). [3]. نگاه كنيد به: The Hartlib Project, HP, 31/22/39 b. Ephemerides 1648. Part 3, 1648 (January / July-December). هارتليب در ادامه چنين مىگويد: «ممكن است گراور و چاپ قرآن به صورتى كه پيش از اين سابقه نداشته، نهايتاً از طريق بازرگانان در دسترس تركها قرار گيرد و طبعاً رديههاى بسيارى نيز بر آن نوشته شود. اما در هر صورت، چاپ قرآن به اين صورت نيازمند چند هزار پوند سرمايه خواهد بود». [4]. نگاه كنيد به: The Works of the reverend and learned Mr. John Gregory Master of Arts of Christ's Church, Oxon: in two parts (1665,1671, 1684) a3v. [5]. همان، .b2v [6]. همان، b3v [7]. نگاه كنيد به: The Alcoran of Mahomet (London, 1649), A2r در اين چاپ هيچ گونه اطلاعاتى در مورد ناشر ارائه نشده است. ترجمه فرانسوى دوريه از شهرت فراوانى برخوردار بود، و حتى تا قرن هجدهم چندين بار به چاپ رسيد، و در سال 1688 از روى همين ترجمه، ترجمهاى آلمانى نيز صورت گرفت و انتشار يافت. [8]. نگاه كنيد به زندگينامه الكساندر راس در. D.N.B [9]1. Journals of the House of Commons, comp. Timothy Cunningham (London: House of Commons, 1785), VI, 168; Calendar of State Papers. Domestic Series Commonwealth, 49.50, ed. Mary Anne Everett Green) London: H.M.S.O., 1878(, 1, 42. [10]2. Journal of the House of Commons. VI, 170; C.S.P. Commonwealth. I. 45. [11]3. C.S.P. Commonwealth, I, 63. [12]1. Cited in H.S.Q Henriques, The Return of the Jews to England (London: Macmillan, 1905), 36. [13]. درباب تصوير اسلام و مسلمانان در دوران رنسانس اروپا مطالعات بسيارى صورت گرفته است كه جامعترين آنها منبعى است با اين مشخصات: Samuel C. Chew's, The Crescent and Rose: Islam and England During the Renaissance (New York: Octagon Press, 1974, first publ. 1937). [14]1. The Alcoran of Mahomet, A3r. [15]. اين نقل قول و نقل قولهاى بعدى برگرفته از بخش «هشدار ضرورى مترجم...» داراى شماره صفحه نيستند. [16]1. HP, 31/22/9B. [17]2. HP, 4//1/25A-28B. [18]3. Nathaniel Homes, The Resurrection Revealed (London, 1654), 418. [19]1. Joshua Natstock, The Confusion of Muhamed's Sect, or A Confutation of the Turkish Alcoran (London: Blunden, 1652), C1v. [20]2. Henry More, An Explanation of the Grand Mystery of Godliness (1660), 158; Lancelot Addison, The First State of Mahumedism (1679), 39. [21]3. J. Burgman, »Arabic Scholarship« in Leiden University in the Seventeenth Century, ed. Th. H. Lunsingh Scheurleer and G. H. M. Posthumus Meyjes (Leiden: E. J. Brill, 1975), 210; Prideaux, The True nature of imposture fully displayed in the life Mahomet... offered to the consideration of the deists of the present age (1679, 2nd ed.) [22]4. See my »Some Notes on George Fox and Islam,« The Journal of the Friends' Historical Society, 55 (1989): 271-76. [23]1. The Alcoran of Mahomet (London: Randal Tayor, 1688). [24]2. Cotton Mather, A Pastoral Letter to the English Captives in Africa from New England (Boston, 1698), 8. [25]3. Henry Stubbe, An Account of the Rise and Progress of Mahometanism with the Life of Mahomet, ed. Hafiz Mahmud Khan Shairani (Lahore Sh. Muhammad Ashraf, 1954), 159. [26]1. Ibid. [27]. منظور از تفسير جلالين، تفسيرى است كه توسط دو تن به نامهاى جلال الدين محلى 1389-1459 م و جلال الدين سيوطى (1445-1505م) نوشته شده است. اين دو تن توضيحات و تفاسيرى بر آيات قرآن نوشته و آن مجموعه را تفسير جلالين نام نهادند. اين تفسير بعدها در جهان اسلام از مقبوليت فراوانى برخوردار گرديد. در اين مورد نگاه كنيد به: Brockelmann, Geschichte der arabischen Literature, II, 113, 138) شايد منظور از كتاب التنوير، شروح و حواشى قازآبادى بر تفسير بيضاوى موسوم به تنوير البصائر بانوار التنزيل (Brockelmann, Suppi. II 113, 138) باشد. در مورد اين ارجاعات، از عايشه موسى و رودپيترز (Ruud Peters) به خاطر راهنماييهايشان سپاسگزارم. [گفتنى است نام كامل اين اثر تنوير البصائر بأنوار التنزيل وتوفير السرائر بأسرار التأويل، و مؤلف آن ابوالنافع احمد بن محمد بن اسحاق القازآبادى الرومى متوفاى 1163 ق است. از اين تفسير، نسخههاى متعددى در كتابخانههاى جهان موجود است، اما هنوز چاپ مصحّحى از آن انتشار نيافته است. (ويراستار)] [28]2. HP, 31/22/9B, Ephemerides, 1648, Part 1. [29]1. John Worthington, The Diary and Correspondence of Dr. Worthington, ed. James Crossley (The Chetham Society, 1867), I. 181. [30]2. Addison, The First State of Mahumedism (London, Will Crook, 1678), 51. [31]3. Worthington, Diary, I, 182. [32]4. Ibid., I, 243. [33]5. Ibid., I, 320. [34]1. Pansebeia or, A View of All Religons in the World (London John Williams, 1675), 162 ff. بورويوس يا آندرياس بوريوس 1565ـ1630 متكلم هلندى؛ نولس يا ريچارد نولس، مؤلف كتاب بسيار مشهور The General History of Turks كه نخستين بار در سال 1603 در استانبول به چاپ رسيده و بعدها نيز چندين بار تجديد چاپ شده و با اضافاتى به خوانندگان ارائه گرديده است. جوويوس يا پائولوجيوويو (1483-1552) نگارنده كتابى با عنوان: (1533) Commetario de la cose de turchi؛ نيكولوس نيكلاى جهانگرد فرانسوى كه سفرنامه او درباب امپراطورى عثمانى در سال 1585 با اين عنوان به انگليسى ترجمه و انتشار يافت: The Nauigations, Peregrinations and Voyages, made into Turkie by Nicholas Nicholay ... Translated out of the French by T. Washinhton the younger. [35]2. Pansebeia, 163. [36]3. Addison, The First State, 49. [37]4. Ibid., 3. For Locke, see my »John Loche and the "Turbanned Nations"«, Journal of Islamic Studies, 2 (1991): 67-77. تومامس تنيسون كه قرار بود سراسقف كانتربرى شود در كتاب خود با عنوان: Of Idolatry: A Discouse in which is endeavoured A Declaration of, Its Distinction from Superstition (London, 1678), از متن ترجمه لاتينى قرآن استفاده و به تحقيقات پوكاك، هوتينگر وسِلدِن ص 143ـ144 اشاره مىكند، اما هيچگاه از راس نامى نمىبرد. [38]1. Geroge Sale, The Koran Commonly Called The Alkoran of Mohammed. Transtated into English from the Original Arabic (London: Frederck Warne, n.d.) viii. For a study of Sale, see Shreen Khairallah, »Geroge Sale and his Circle, 1697?-1736«, The Near East School of Theology: The Theological Review, 9 (1988): 7ff. [39]. چاپ آمريكايى اين قرآن توسط انتشارات هنرى بروور Henry Brower براى آيزايا توماس جونيور و در شهر اسپرينگفيلد (Springfield) آمريكا صورت |
|
ترجمه قرآن به فارسي (6)
محمد خامه گر
سيد محمد باقر موسوي همداني ( 1363 ش )
آيت الله محمد باقر موسوي همداني بنا بر سفارش مرحوم علامه طباطبائي از ابتدا تا انتهاي تفسير الميزان را ترجمه کرده و ترجمه آيات را نيز به آن افزوده است.[1] اين ترجمه با نثري نسبتا روان و ساده نگارش يافته است و روش مترجم ترجمه معنائي و تا حدي آزاد است از اين رو هماهنگي دقيق ميان ترجمه با متن وجود ندارد. در برخي موارد نيز بجاي ترجمه نقل به معني شده و معناي اصلي کلمه منظور نگرديده است.اين ترجمه داراي توضيحات تفسيري است که بر اصل ترجمه افزوده شده و بدون داشتن معيار دقيق و مشخصي،برخي ميان پرانتز و برخي بدون پرانتز در داخل متن آورده شدهاند.[2] از نکات قابل توجه در اين ترجمه ،عدم هماهنگي ترجمه با ديدگاههاي تفسيري علامه طباطبائي است تا آنجا که برخي گفته اند نگارنده به ترجمه مرحوم پاينده نظر داشته است نه تفسير الميزان.[3]
محمد خواجوي ( 1369 ش )
استاد محمد خواجوي از مترجمان و حکمت پژوهان معاصر هستند که اکثر قريب به اتفاق آثار ملاصدرا بزرگترين فيلسوف قرون اخير ايران را به فارسي ترجمه کرده اند. ترجمه وي از قرآن مجيد در سال 1369 (ه ش) ارائه شد.[4] ترجمه آقاي محمد خواجوي ترجمهاي است بر مبناي وجوه نظاير آن طور که مترجم در مقدمه ترجمه اش آورده است هدف از چنين روشي آشکار ساختن وجوه معاني و روشن تر کردن ترجمه و ابهام زدايي است. اين ترجمه توضيحات و اضافات بسياري کمي دارد که در داخل دو قلاب قرار گرفته است.اسلوب و زبان متن ترجمه به طور کلي امروزين و ساده و در عين حال روان و گويا مي باشد و بر اساس قواعد دستور زبان فارسي نگارش يافته است.[5]
مصطفي خرم دل ( 1371 ش )
دکتر مصطفي خرم دل از دانشوان و قرآن پژوهان مشهور کردستان ايران است. ترجمه خرم دل از قران با عنوان ترجمه و تفسير نور در تهران توسط نشر احسان چندين بار به طبع رسيده است اين اثر در حقيقت ترجمه اي است روان و معنايي كه به گفته مترجم ترجمه اي گويا رسا و تفسير آميز از آيات قرآن کريم است.[6] وي افزوده هاي تفسيري را درون پرانتز جاي داده تا خواننده بتواند به آساني آنها را از ترجمه آيات باز شناسد. افزون بر آن واژگان و عبارات دشوار را به اختصار اما روشنگر توضيح داده است.علاوه بر اين مترجم هرگاه ضرورتي احساس کرده به نکات قابل توجه و ارزشمندي اشاره کرده است. از ديگر ويژگيهاي اين اثر اشاره به تناسب و ارتباط آيات است.مؤلف هر جا که تشخيص داده معناي آيه اي با آيه اي ديگر در ارتباط است به آن ارجاع داده است.اين اثر به نثري امروزي و آسان فهم و به دور از افراطي گرايي در گرايش به فارسي يا عربي نگارش يافته است و از لحاظ مطابقت با متن نيز نسبتا دقيق است.[7] برخي قرآن پژوهان اين اثر را از جهت جامعيت مطالب آن در زمينه ترجمه و تفسير و لغات قراني ستوده اند و بر رواني و دلپذيري نثر آن، هنرمندانه بودن تلفيق ترجمه آيات با تفسير در عين حفظ مرز بندي آنها و عالمانه بودن ارائه توضيح اصطلاحات قراني در پا نوشت ها تأکيد کردهاند.[8]
مكارم شيرازي ( 1373 ش )
ترجمه آيت الله مکارم شيرازي ترجمه اي روان و سليس از قران است که اکنون در شمار ترجمه هاي رايج قرآن قرار دارد.اين ترجمه در اصل بخشي از تفسير نمونه بوده است که توسط گروهي از محققان حوزه تحقيق و باز نگري شده است و با ويراستاري آقاي جواد محدثي در سال 1373 چاپ شده است.روش ترجمه، معنائي و يا به تعبير "مترجم محتوا به محتوا"ست که در آن معاني به طور دقيق از لباس زبان اول برهنه مي شود و در مغز جاي مي گيرد سپس به طور دقيق به لباس زبان دوم آراسته مي گردد.[9] از آنجا که هدف ارائه ترجمه اي روان ،گويا و در عين حال دقيق و محکم براي همگان مخصوصا نسل جوان تحصيل کرده امروز بوده، نثر ترجمه کاملا ساده و عامه فهم انتخاب شده و با آوردن توضيحات تفسيري ابهام هاي موجود در فهم آيه برطرف گرديده است.
مصطفي رحماندوست ( 1377 ش )
ترجمه جزء سي ام قرآن کريم توسط مصطفي رحماندوست شاعر تواناي معاصر براي آشنايي كودكان و نوجوانان با قرآن در يك جلد ترجمه انجام شده است.[11] قلم روان و صميمي مترجم و سبک ساده و بي پيرايه ترجمه قابل تحسين است . زبان ترجمه امروزي است و واژه گزيني آن علاوه بر مطابقت با نثر معيار، ناظر به فهم و درك مخاطب ـ کودک و نوجوان ـ بوده است. و از حجم توضيحات تفسيري متوسطي بسته به نياز مخاطب بر خوردار مي باشد. اين توضيحات قابل توجه تفسيري ، بدون هيچگونه تمايز، داخل در متن عرضه شده اند. از ويژگيهاي اين ترجمه مي توان به نياز سنجي مترجم و مخاطب محوري آن و همچنين ارائه توضيحات برخي مفردات قرآني و يا اصطلاحات فارسي بکار رفته در ترجمه و يا تفسير مختصر برخي آيات در مؤخره کتاب به عنوان « ياد آوري» اشاره كرد.
مسعود انصاري ( 1377 ش )
مسعود انصاري قرآن پژوه پرتلاش معاصر است كه در زمينه ترجمه پژوهي قرآن نيز داراي آثار ارزشمندي است. که از آن جمله مي توان به ويرايش فني ترجمه محدث دهلوي،ترجمه بهاء الدين خرمشاهي و محمد مهدي فولادوند اشاره کرد.
گلي از بوستان خدا (سيد محمد حجتي 1378 ش)
گلي از بوستان خدا( ترجمه اي گويا از آيات قرآن) است كه توسط، سيد مهدي حجتي، انجام شده است.[13] است.اين ترجمه از قرآن با نثر معيار و امروزي و به صورت روان، سليس و قابل فهم براي همه مردم ارائه شده است مترجم براي حفظ انسجام آيات مطالب هر سوره را عنوان بندي کرده است . حجم توضيحات تفسيري اگر چه زياد نيست اما قابل توجه مي باشد . اين توضيحات در متن داخل شده و شامل مسائلي چون شأن نزول و علت نزول آيات مي باشد . متاسفانه اين ترجمه بدون متن عربي قرآن ارائه شده است و از سبک معمول تقسيم بندي آيه به آيه قرآن پيروي نکرده است .
آيت الله مشكيني ( 1380 ش )
ترجمه آيت الله مشکيني از قران کريم ترجمه اي روان همراه با نکات تفسيري مناسب و به اندازه است. اين ترجمه با ويرايش حسين استاد ولي در سال 1380 به چاپ رسيد.[14] آيت الله مشکيني در نگارش اين ترجمه دقت هاي ويژه اي را بكار برده است. از جمله آنکه اگر در يك واژه چند معنا احتمال داده مي شد تمام معاني را منعكس كرده اند به اين ترتيب كه در صورت متضاد بودن معاني، معناي دوم و سوم را با کلمه «يا» و در غير اينصورت با کلمه «و» آورده اند. ايشان به ترجمه "واو"هاي عطف که در اول برخي آيات هست نيز توجه داشته اند و اگر عطف به محذوف بوده است نکته حذف شده را بيان کرده اند. نکته ديگر آن که مطالب اضافه شده چه به عنوان جملات تکميلي و چه به عنوان شرح، همه يکدست در پرانتز آورده شده است.[15]
طاهره صفار زاده ( 1380 ش )
خانم صفارزاده از مترجمان و اساتيد ادبيات فارسي و انگليسي است كه ترجمه خود را از قرآن كريم به دو زبان فارسي و انگليسي در سال 138 منتشر كرد.[16] اين ترجمه با سبک ساده ارائه شده است نثر ترجمه اگر چه برخي مواقع متکلفانه مي شود امّا در مجموع امروزي و واژه گزيني آن مطابق با نثر معيار است و اين ترجمه مناسب سطح عمومي فارسي زبانان مي باشد . حجم توضيحات تفسيري اين ترجمه ، قابل ملاحظه و متوسط است. سعي مترجم بر آن بوده است توضيحات خارج از متن را در ميان کروشه بگذارد، که از اين نظر حجم کروشه ها زياد شده است در اين ترجمه كه به صورت دو زبانه ( فارسي ، انگليسي) عرضه شده است اغلب صفحات داراي پانوشت (تفسير، شأن نزول ، تاريخ نزول و ...) مي باشد . اثر از جهت عدم رعايت ساختار نحوي در برخي آيات، ترجمه نشدن برخي از عبارات و الفاظ دقيق نبودن واژه گزيني ها و وجود اشكالات زباني، نقد شده است.[17]
علي اصغر حلبي ( 1380 ش )
ترجمه دکتر علي اصغر حلبي استاد دانشگاه در سال 1380 به چاپ رسيد.[18] در اين اثر تلاش شده است که ترجمه قران با توضيحات تفسيري همراه باشد از اين رو براي فهم بهتر آيات هر جا به شرح و ترجمه نياز بوده است از قلاب استفاده شده است. مترجم در پايان ترجمه، سخنان مفصلي در 30 صفحه آورده و درباره نکاتي همچون: اهميت قران کريم و برخي از مباحث علوم نكاتي را بيان كرده است وي همچنين سخني درباره ترجمه حاضر و انگيز? خود در ترجمه قرآن، نگاشته است.به رغم تلاش مترجم، در بررسي اين ترجمه به مشکلاتي مانند: اغلاط علمي و محتوايي، ويرايش بسيار بد و استفاده بيش از اندازه از كروشه برمي خوريم. برخي قرآن پژوهان معتقدند اين ترجمه ميان کم دقتي و سنگيني قلم جمع کرده است؛ و در مجموع نه آن گونه که بايد ، روان است و نه دقيق.[19]
زهرا روستا ( 1381 ش )
«بياني از قرآن» نام تفسير كوتاه و مختصري از زهرا روستا است.[20]وي در اين تفسير مطالب مهم را با زباني ساده و روان جهت فهم مخاطب نوجوان و جوان ـ به نظم و نسقي خوشخوان ارائه داده است. سعي مفّسر آن بوده که پس از ترجمه هر آيه و تفسير روان آن را با نقل روايتي از ائمه ( عليهم السلام) به توضيح مطلب بپردازد. مترجم براي نيل به مقصود و هدف خود که همانا ارائه تفسيري روان مشتمل بر دستورات اجتماعي ، اخلاقي، اقتصادي، احکام و ... براي مخاطب جوان و نوجوان است، ناگزير از ترجمه معنايي به سبک روشن و روان بوده است. نثر ترجمه امروزي و مطابق با زبان معيار است . حجم توصيحات تفسيري ترجمه متوسط بوده که بيشتر با متن آميخته شده و گاه در ميان دو قلاب آورده مي شوند.
حسين انصاريان ( 1383 ش )
حسين انصاريان از پژوهشگران و سخنوران بنام ايران است كه آثار عرفاني بسياري را به رشته تحرير در آورده است. ترجمه وي از قرآن كريم به سال 1383 چاپ رسيد.[21]
محمد علي رضايي اصفهاني (1383 ش )
حجه الاسلام محمد علي رضائي اصفهاني از قران پژوهان معاصر و موفق است که در زمينه هاي گوناگون قراني از جمله ترجمه قران پژوهش نموده است. وي با همکاري برخي از محققان حوزه (شير افکن ، هماني ، اميني،اسماعيلي ، ملا کاظمي)در سال 1383 ترجمه جديدي از قران ارائه داد.[22]
مسعود رياعي ( 1383 ش )
ترجمه مسعود رياعي از قرآن كريم به سبکي ساده و روان و شيوا ارائه شده است. زبان نثر امروزي و واژه گزيني آن مطابق با زبان معيار است . به گفته مترجم، رواني و سادگي زبان ترجمه و تعابير و معادل هاي قابل فهم آن مورد توجه مخاطب بالاخص نسل جوان باشد.[23] حجم توضيحات تفسيري متوسط است كه در متن ترجمه داخل شده است . مترجم ذيل برخي صفحات ترجمه، پاورقي هايي تفسيري و توضيحي آورده است که البته حجم قابل توجهي ندارند.
سيد محمد رضا صفوي ( 1385 ش )
ترجمه حجة الاسلام محمد رضا صفوي از قران کريم يکي از دو ترجمه مركز فرهنگ و معارف قران است که در سال 1385 توسط دفتر نشر معارف منتشر شده است .اين اثر با توجه به ديدگاههاي تفسيري علامه طباطبائي در تفسير الميزان نگاشته شده و ترجمه اي بسيار روان و گويا است .در اين ترجمه بر گردان واژه ها و جمله ها دقيق است و نه تنها براي هر واژه اي معادلي نهاده شده است بلکه سعي بسيار شده که حتي در برابر حرکات و اعراب کلمات که گوياي معناي خاص بوده نيز معادلي آورده شود و به گونه اي كه مفاد آن منعکس شود.رعايت همساني ترجمه واژه ها و جمله هاي يکسان، پرهيز از واژه ها و عبارات نامانوس و گويائي و رسائي ترجمه، از اصول و نکات مهمي است که در اين ترجمه رعايت شده است. يکي از بخش هاي مهم اين ترجمه بخش توضيحات آن است که در آن به فراخور محتواي آيات مباحث عقيدتي، اخلاقي واجتماعي، تاريخي، علمي، فلسفي، رواني و احيانا ادبي توضيح داده مي شود.[24] اين ترجمه در دو قطع جيبي و وزيري به چاپ رسيده كه قطع جيبي آن فاقد بخش توضيحات آيات است.
2/3. ترجمه آزاد وتفسيري
سبك بيانى قرآن به گونهاى است كه ارائه معانى و مفاهيم ژرف آن جز با افزودن عبارتهاى تفسيرى مقدور نمىباشد و چارهاى از اعمال تغييرات ديگر وجود ندارد . از اين رو با همه تلاشى كه نويسندگان ترجمههاىمعنايي نموداند ، بازهم خوانندگان قرآن از نامفهوم بودن و ابهام موجود در ترجمهها گلهمند هستند و آنها را خواندنى و جذاب نمىدانند.
پلي ميان شعر هجايي و عروضي فارسي ( قرن 4 ق)
پلي ميان شعر هجايي و عروضي فارسي ترجمه آهنکين قران متعلق به اواخر قرن سوم يا اوايل قرن چهارم هجري[28] اخيرا نزديک گنبد امام رضا(ع)کشف شده است.اين ترجمه تحت عنوان "پلي ميان شعر هجائي و عروضي فارسي" در قرون اول هجري به اهتمام و تصحيح آقاي احمد علي رجائي در سال 1353 توسط بنياد فرهنگ ايران به چاپ رسيده است.
پاورقي :
[1] - طباطبائي، محمد حسين، تفسير الميزان، مترجم سيد محمد باقر موسوي همداني، چاپ اول، 1363 دفتر انتشارات اسلامي، قم. [2] - اهتمام ايرانيان به قرآن، ص 138. [3] - دانش نامه قرآن و قرآن پژوهي،ج 1،صفحه 575 [4] - خواجوي، محمد، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1369، انتشارات مولي. [5] - اهتمام ايرانيان به قرآن، ص 175 [6] - خرم دل، مصطفي، ترجمه و تفسير نور، چاپ اول، 1373، نشر احسان، تهران. [7] - دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، ص 774. [8] - محمد علي کوشا،ترجمان وحي،سال پنجم ،شماره دوم ص 37 [9] - مؤخره ترجمه،چاپ دوم ، انتشارات دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامي- ص 607، مكارم شيرازي، ناصر، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1373. [10] - مرتضي کريمي نيا ، بينات،سال سوم ، شماره 69 ص 11،مقاله نقد و بررسي ترجمه قرآن کريم از آيت الله مکارم شيرازي [11] - رحمان دوست، مصطفي، ترجمه قرآن كريم، (جزء سي ام)، چاپ اول، زمستان 77، موسسه فرهنگي و انتشاراتي محراب قلم. [12] - اهتمام ايرانيان به قرآن، ص 198. [13] - حجتي، سيد محمد، گلي از بوستان خدا، چاپ اول، 1378، موسسه فرهنگي جهان رايانه كوثر. [14] - مشكيني، علي، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1380، با ويرايش حسين استاد ولي، انتشارات الهادي، قم. [15] - مشكيني، علي، ترجمه قرآن كريم، گفتار مترجم، ص 614 [16] - صفارزاده، طارهره، ترجمه فارسي و انگليسي قرآن حكيم، چاپ اول، 1380، موسسه فرهنگي جهان رايانه كوثر. [17] - كوشا، محمد علي، ترجمان وحي، شماره 12، ص 27. [18] - حلبي، علي اصغر، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1380، انتشارات اساطير. [19] - استاد ولي ، حسين ، دو ترجمه جديد از قران کريم ، ترجمان وحي ، شماره ـ ، ص 4 [20] - روستا، زهراء، بياني از قرآن (تفسير قرْآن كريم) چاپ اول، زمستان 81، انتشارات كتاب يوسف. [21] - انصاريان، حسين، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1383، نشر اسوه، قم. [22] - رضائي اصفهاني، محمد علي، و همكاران، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1383، انتشارات. [23] - رياعي، مسعود، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1383، انتشارات كتاب آشنا. [24] - نشريه بنيات،شمار? 50ـ 49،ص 419ـ 418 [25] جلال الدين عبد الرحمن السيوطى، الاتقان فى علوم القرآن، انتشارات امير كبير، 1363 جلد دوم، صفحه 62 [26] - جواهري، سيد محمد حسن، پژوهش هاي قرآني، شماره 42 و 43، ص 147. [27] - مشكلات ساختاري ترجمه قرآن كريم، ص 28. [28] - مقدمه کتاب،احمد علي رجائي،ص 38 [29] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي، ص 84. [30] - رجائي، احمد علي، پلي ميان شعر هجائي و عروضي فارسي در قورن اول هجري، چاپ اول، 1353 بنياد فرهنگ ايران، ص 57. |
|
ترجمه قرآن به فارسي (8)
محمد خامه گر
سيد علي کمالي دزفولي(1380)
آيت الله سيد علي کمالي دزفولي ( متولد 1290 ش متوفي 1383 ش ) از قران پژوهان معاصر و پرکار است که در اواخر عمر با برکتش تفسيري ساده با عنوان ( تفسير قرآن براي همه) به رشته تحرير درآورد. اين تفسير که متاسفانه هنوز چاپ نشده است در 44 دفتر به نگارش در آمده و شامل : آيات، ترجمه آيات، مفردات، روايات، تفسير ترتيبي و تدبرات مي باشد [1].
فرزانه زنبقي (1379)
کتاب آشنايي با قرآن کريم شرح و ترجمه قرآن براي نوجوانان توسط خانم فرزانه زنبقي در سي جلد به تفکيک هر جزء در يک مجلد تقريبا 100 صفحه اي همراه با تصاويري جذاب و روشنگر به نگارش در آمده است[4] . در هر بخش مترجم بر آن بوده است تا علاوه بر شرح مختصر به شأن نزول آيات اشاره اي داشته باشد و سپس ترجمه مجموعه آن آيات را بدون ذکر شماره در انتهاي ترجمه هر آيه بياورد .
سيد ضياء الدين طباطبايي يزدي (1340)
قرآن شريف عنوان تفسير روشني از سيد ضياء الدين طباطبايي اليزدي مي باشد که به سال 1382 قمري (1340 شمسي ) به چاپ رسيد[5]. اين ترجمه را ـ که ما تنها به نشريه سوم آن شامل سوره هاي مطففين ، فجر، انشقاق، ن و قيامت دست يافتيم ـ مي بايست ترجمه اي آزاد و کاملا تفسيري و بدون تقيد مترجم به کلام مبداء دانست . سبک ترجمه ساده و تقريبا روان است و گر چه با نثر معيار مطابقت کامل ندارد اما براي فارسي زبانان امروزي قابل استفاده است مترجم برخي از توضيحات تفسيري و يا اطلاعات سوره را قبل از ترجمه آن در ميان پرانتز ارائه مي دهد.
دکتر محمد مفتح و همکاران
تفسير مجمع البيان براي نخستين بار توسط جمعي از فضلا و مدرسين حوزه علميه قم قبل از انقلاب ترجمه شد. مترجمان اين اثر يعني : حسين نوري ، محمد مفتح، علي کاظمي، محمد رازي، احمد بهشتي ، در مجموع ترجمه اي روان و معادل از قرآن ارائه کرده اند . سبک اين ترجمه ساده و مورد فهم خواننده امروزي است. واژه گزيني ها مطابق با نثر معيار است. در اين ترجمه حجم نه چندان زياد توضيحات تفسيري با پرانتز مشخص شده است . [6]
علي اکبر طاهري قزويني ( 1380 )
قرآن مبين ترجمه ، توضيح و تفسير فشرده اي از قرآن به قلم علي اکبر طاهري قزويني است. [7]ترجمه به صورت مستقل و در مقابل آيات آمده و تفسير مختصر و فشرده در پاورقي ارائه شده است. اين ترجمه را بايد در عداد ترجمه هاي معادل و گاه تحت اللفظي ناميد، البته مترجم در روش ترجمه نوساناتي داشته و گاه به مرزهاي ترجمه آزاد و تفسيري نيز داخل شده است مانند ترجمه آيه 19 توبه[8] سبک اين ترجمه ساده و روان است و مترجم توضيحات نه چندان زياد تفسيري را با کروشه از متن متمايز ساخته است . از ويژگيهايي اين اثر ترجمه ننمودن اسماء و صفات الهي مانند رحمن و رحيم در بسم الله الرحمن الرحيم مي باشد بدليل اعتقاد مترجم به اينک کلمات ، واژه معادل نداشته و مترجم دقيق آنها مستلزم کاربرد يک جمله است[9]
بابا صفري
آقاي بابا صفري ( متولد 1299 ش در اردبيل) شهردار دوران حکومت ملي دکتر مصدق در اردبيل بود وي که هم اينک مقيم استکهلم مي باشد ترجمه اي روان و امروزي از قرآن کريم ارائه داده است . او اين ترجمه را براي اولين بار در سوئد اروپا جهت استفاده مسلمانان فارسي زبان ساکن پنج قاره منتشر کرد و آن را کتابي با مفاهيم ظاهر آيات؛ نام نهاد . اين اثر ترجمه اي مستقل و جداي از متن کلام خداست که بايد شمار ترجمه هاي محتوايي معادل از قرآن قرار گيرد. سبک ساده و روان آن امروزي و واژه گزيني آن متناسب با زبان معيار است . مأخذ اين اثر ، ترجمه هاي : الهي قمشه اي، رهنما، سراج، معزي و پاينده است . مترجم آنچه را از ترجمه اين بزرگان ، نزديکتر به عبارات قرآن يافته با نظرات خود در هم آميخته و اين مجموعه را پديد آورده است . [10]
علي اکبر سروري(1378)
ترجمه علي اکبر سروري را مي توان از جمله ترجمه هاي معادل و به سبک ساده دانست . [11] سعي مترجم در ارائه ترجمه اي ادبي، شيوا و در عين حال مطابق با نثر معيار بوده است . وي تا حدودي در دست يابي به اين هدف توفيق داشته است مترجم گاه از ترجمه معادل عدول کرده و به مرزهاي ترجمه تحت اللفظي وارد مي شود. حجم اندک توضيحات تفسيري در ميان پرانتز مشخص شده اند اين نکته در نقد ترجمه مذکور حائز اهميت است که گاه مترجم بي توجه به برخي ظرافت هاي ادبي زبان مبدأ به ترجمه دست زده است ؛ مانند عدم انعکاس حصر در ترجمه آيه 5 سوره فاتحه الکتاب .
سيد محمد حسين همداني( 1343 ش)
" انوار درخشان در تفسير قرآن" اثر سيد محمدحسين همداني نجفي معروف به آقا نجفي ( متولد 1322 ق و متوفي 1375 ش) به زبان فارسي و بر وفق مذهب تشيع در 18 مجلد به نگارش درآمده است.[12] اين تفسير کامل در قالب اصطلاحات فلسفي و عرفاني و با نثر و ادبيات متداول در حوزه هاي علميه نگاشته شد. مفسر، ترجمه آيات را فقط تا جلد هفتم ادامه داده است گرايش اجتهادي و نقد و تحليل عقلي اين تفسير قابل توجه است. [13]ترجمه آيات اين تفسير به روش آزاد و تفسيري و سبک آن ساده است . نثر ترجمه در قالب فرهنگ عمومي حوزه هاي علميه شيعه بوده و همراه با اصطلاحات عربي عرضه شده است. نثر ترجمه ، امروزي نبوده و واژه گزيني آن تقريبا بدور از نثر معيار مي باشد . مفسر قسمت ترجمه آيات را با عنوان خلاصه مي آورد و حجم متوسط توضيحات تفسيري ممزوج در متن ترجمه مي آيد مفسر مقيد به ارائه ترجمه اي کامل و فني از قرآن نبوده لذا ترجمه برخي آيات از قلم افتاده است .
ترجمه گروه فرقان (1357)
گروه فرقان يکي از گروه هاي ضد انقلابي بود که با ترور استاد مطهري ضربه اي جبران ناپذير به نهال نوپاي جمهوري اسلامي زد . اين گروه ،تفسيري با عنوان ترجمه اي از قران کريم نيز براي اعضاي خود ارائه کرده است که نسخه اي تايپي از آن در کتابخانه تخصصي مرکز فرهنگ و معارف قران موجود است . اين اثر را بايد در شمار ترجمه هاي تحت اللفظي برشمرد. سبک ترجمه ساده و در واژه گزيني اصرار مترجم بر انتخاب معادلهاي انقلابي و واژه هاي کوبنده و مبارزه جويانه بوده است . ادبيات به کار رفته در اين ترجمه آن را مخصوص صنف و سن خاصي از خوانندگان بويژه گروههاي مبارزه قرار داده است. معمولا حجم توضيحات تفسيري متوسط اين ترجمه ، در درون پرانتز مشخص شده است. منبع اصلي و مبناي اوليه اين ترجمه "تفسير پيام قرآن" مي باشد. [14]
ترجمه تفسير جوامع الجامع (1374 ش)
تفسير جوامع الجامع توسط گروه پنج نفره ترجمه عربي بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي به سرپرستي آقاي صاحبي و تحت اشراف آيت الله واعظ زاده خراساني ترجمه شده است.[15] به اين ترتيب که هر مترجم ترجمه شش جزء از تفسير را عهده گرفت. [16] اين ترجمه از آيات قرآن را مي توان ـ با همه ناهماهنگي که در روش و شيوه ترجمه دارد ـ ترجمه اي محتوايي و معادل به حساب آورد . سبک ساده و روان و امروزي آن قابل توجه است. واژه گزيني و معادل يابي هاي مترجمان مطابق با نثر معيار مي باشد. مترجمان سعي نموده اند تا حجم متوسط توضيحات تفسيري را با پرانتز مشخص کنند .
مصطفي خّرم دل( ترجمه تفسير في ظلال القرآن سيد قطب)
تفسير في ظلال القرآن از سيد بن قطب معروف به سيد قطب( متولد 1326 ق مصر) به زبان عربي و بر طبق مذهب شافعي اشعري به نگارش در آمد. وي از مبارزان بزرگ گروه اخوان المسلمين و از ياران حسن البناء بود که سرانجام توسط دولت جمال عبد الناصر به اعدام محکوم شد. بخش اعظم اين تفسير که در زندان نگاشته شد بيشتر صبغه اجتماعي و گرايش حرکت زايي دارد و مفسر در اين تفسير به شدت طرفدار نهضت ديني البته با رويکرد دين مايه هاي گرايش متحجرانه سلفي است.[17]
احمد آرام ( 1334 ش)
"در سايه قرآن" اولين ترجمه از تفسير في ظلال القرآن اثر سيد قطب به زبان فارسي است که توسط مرحوم احمد آرام به انجام رسيد. اين کتاب در واقع تلخيصي از مجموعه تفسير في ظلال مي باشد . مترجم اين تفسير ضمن ترجمه کتاب به تفسير مجمع البيان طبرسي ـ جهت اطمينان ـ نظر داشته است[19] ترجمه قسمت آيات اين مجموعه را بايد ترجمه اي محتوايي معادل بر حساب آورد. سبک ساده عربي پيرايه، روان و خوشخوان آيات نشان از سابقه مترجم در امر ترجمه فني از زبان عربي به فارسي مي دهد . واژه گزيني هاي اين ترجمه مطابق با نثر معيار و کاملا امروزي است .
محمد علي عابدي(1362ش)
ترجمه محمد علي عابدي از جزء 29 و 30 قرآن (از تفسير في ظلال القرآن سيد قطب در 2 جلد) در سال 1362 منتشر شد. [20] بخش ترجمه آيات را در اين اثر ، بايد ترجمه اي آزاد و تفسيري و با سبک ساده بر شمرد . سعي مترجم در ارائه ترجمه اي روان و شيوا از قرآن بوده امّا او از مرزهاي ترجمه فراتر رفته و وارد حوزه تفسير گشته است. اگر چه مترجم برخي مواقع عين واژه ها و يا ترکيبات عربي را در ترجمه مي آورد مانند : صراط مستقيم و يا صفات خدا از جمله غفور و رحيم اما نثر آن تا حدودي قابل فهم براي مخاطب امروزي است .حجم زياد توضيحات تفسيري غالبا در متن اصلي ترجمه ممزوج شده است.
سيد علي خامنه اي (1362)
ترجمه آيت الله سيد علي خامنه اي از آيات قرآن در ضمن ترجمه "تفسير في ظلال " از سيد قطب قرار دارد . [21] اين اثر را مي توان از ترجمه هاي معادل قرآن به شمار آورد . سبک ساده و نثر روان و بي تکلف و شيواي ترجمه ، کاملا امروزي و مطابق با نثر معيار مي باشد. واژه گزيني آن نيز دقيق و مطابق با زبان نوشتاري و گفتاري فارسي زبان امروز است مترجم حجم توضيحات تفسيري نه چندان زياد و قابل توجه خود را با پرانتز مشخص نموده است. اين ترجمه که در سالهاي قبل از انقلاب اسلامي نگاشته شده است ، قرار بود در مجموعه اي از ترجمه ديگر مجلدات اين تفسير که توسط آقايان دکتر محمد مفتح و حجتي کرماني به انجام مي رسيد به چاپ برسد که به دلايلي اين کار ميسر نشد. [22]
حسن مصطفوي(1366)
تفسير روشن اثر مرحوم حسن مصطفوي ( متوفي 1384 ش) در شانزده جلد و تفسير تمام قرآن مي باشد و دوره کامل آن در سال 1380 به چاپ رسيد [23] البته چند جلد اول اين تفسير قبل از چاپ دورهاى، در سال 1366- 1374 ش توسط انتشارات چاپ و انتشار يافته است
پاورقي :
[1] . سيري در آثار قرآن پژوهي استاد فقيه کمالي دزفولي سيد مجتبي مجاهديان پيام جاويدان ش 6 ص178 ـ 177 [2] . همان ، ص178 [3] . سيري در تفسير قرآن براي همه سيد محمد علي ايازي گلستان قرآن شماره 203 [4] . فرزانه زنبقي ،آشنايي با قرآن کريم، تصوير گر : نيلوفر مير محمدي ، نشر تاريخ و فرهنگ ، چاپ اول: 1379 [5] . سيد ضياء الدين طباطبايي اليزدي ، قرآن شريف نشريه سوم تفسير روشني چاپخانه حاج محمد علي علمي ، 1382 ق [6] . علامه طبرسي، تفسير مجمع البيان ، مترجمان حسين نوري و دکتر محمد مفتح و ...، مؤسسه انتشارات فراهاني، وزيري ، چاپ اول ، ...... [7] .. کتابشناسي: قرآن مبين، ترجمه و تحقيق: مهندس علي اکبر طاهري قزويني، انتشارات قلم، نوبت اول ، 1380 [8] . سخني چند درباره ترجمه قرآن کريم/ بينات شماره 7 ص 132 . [9] . سخني چند درباره ترجمه قرآن کريم/ بينات شماره8 ص 161 [10] . کتابي با مفاهيم ظاهر آيات قرآن مجيد به زبان فارسي ، گرد آورنده بابا صفري، ناشر: آذر سبلان ، نوبت چاپ : اول 1377 ، مقدمه ص (ح) [11] . علي اکبر سروري، ترجمه قرآن کريم ، انتشارات جمهوري ( اسدي) ، خط احمد نيريزي نوبت اول، 1378 [12] . حسين همداني، سيد محمد، انوار درخشان در تفسير قرآن، کتابفروشي لطفي، نوبت اول، 1385 ق ؛ قم ، چاپخانه علميه ، [13] . شناخت نامه تفاسير / 38ـ37 [14] . مقدمه ترجمه گروه فرقان. [15] . : ابو علي فضل بن حسن طبرسي، تفسير جوامع الجامع ، گروه ترجمه بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، ( آقايان اميري شاد مهري ، عبد العلي صاحبي، حبيب الله روحاني، عبد الحميدي و اکبر غفوري ) به نشر ، نوبت اول 1374 ، [16] . همان ، ج 1 ، پيشگفتار مترجم ، صفحه پانزده [17] . شناخت نامه تفاسير، ص 222ـ 221 [18] . سيد قطب ، في ظلال القرآن ، ترجمه مصطفي خرم دل، نشر احسان، نوبت اول، 1366 [19] . آرام، احمد، در سايه قرآن، ترجمه في ظلال القرآن ، کتابفروشي علي اکبر علمي، نوبت اول، 1334 ش، ص 10 [20] . عابدي، محمد علي ، ترجمه في ظلال القرآن، مرکز نشر انقلاب، نوبت اول 1362 [21] . خامنه اي ، سيد علي ، ترجمه تفسير في ظلال القرآن ، تصحيح حسن نيري، انتشارات ايران، چاپ اول 1362 [22] . عابدي، محمد علي ، ترجمه في ظلال القرآن، صفحه ( ب) [23] . مصطفوي ، حسن ، تفسير روشن ، چاپ اول، 1380 ، مرکز نشر کتاب، قم [24] . تفسير روشن، ج 1، ص 13 [25] . تفسير روشن ، ج ،1 ص 14 |
|
ترجمه قرآن به فارسي (5)
محمد خامه گر
ترجمه تفسير مجمع البيان ( 1376 ش )
تفسير مجمع البيان يکي از مهمترين تفاسير شيعه است که در قرن ششم توسط ابو علي فصل بن حسن طبرسي (م 548 هـ ق) نگاشته شده است اين اثر گرانقدر در سال 1376 توسط علي کرمي بار ديگر ترجمه شد. مطالب کتاب را مورد بازنگري باز آفريني و تحقيق و نگارش قرار داد. و ترجمه دقيقي نيز از آيات قرآن ارائه نمود.[1]
ترجمه بهاء الدين خرمشاهي ( 1376 ش )
بهاء الدين خرمشاهي (متولد 1324 هـ.ش) از قرآن پژوهان و مترجمان معاصر است كه آثار بسياري در زمينه حافظ پژوهي و قرآن پژوهي دارد. يکي از مهمترين آثار ايشان ترجمه قرآن کريم همراه با توضيحات و واژه نامه مي باشد.
ترجمه تفسير بن هدي القرآن ( 1377 ش )
کتابشناسي[4]:تفسير من هدي القرآن اثر سيد محمد تقي مدرسي توسط احمد آرام[5] اين تفسير شامل تفسير ترتيبي تمام آيات و به روش تحليلي و تربيتي است. ترجمه آيات در اين اثر ساده و روان و مطابق با نثر معيار است.حجم توضيحات اندک و جدا شده از متن مي باشد البته در برخي موارد ترجمه کامل نيست. در مجموع ترجمه آيات در اين تفسير، ترجمه اي جمله به جمله و معادل است و مطالعه آن به طور مستقل از تفسير نيز مفيد و قابل استفاده است .
محسن قرائتي ( 1374 ش )
تفسير نور اثر محسن قرائتي (متولد 1322 ش) تفسيري است که در آن به شيوه اي جذاب و نو، پيام هاي تربيتي قرآن استخراج و ارائه شده است.[6] تفسير نور علاوه بر تفسير ، ترجمه آيات را به صورت مجزا نيز ارائه مي کند و به ترتيب شامل : آيات ، ترجمه ، توضيح ،پيام ها و نکته ها اين اثر تفسير ي ساده و روشن و قابل استفاده عموم مردم است. بخش ترجمه تفسير نور، ترجمه اي ساده و روان و غير مکلف است. نثر واژگزيني آن مطابق با زبان معيار مي باشد . در مواقع ضروري جهت انتقال درست مفاهيم و پيام آيه، به توضيحات اندک محتوايي و بعضا ممزوج با ترجمه و يا مشخص شده در پرانتز ، اکتفاء مي کند.
کوثر ( 1379 ش )
تفسير کوثر اثر حجه الاسلام يعقوب جعفري (متولد 1325) از قرآن پزوهان معاصر است. مخاطب اين تفسير عموم مردم هستند وي انگيزه خود را از نگارش اين اثر را ارائه تفسيري عصري با ارائه پيام هاي جديد و نکات بديع مي داند.[7] ترجمه موجود در اين تفسير ترجمه اي معادل و خالي از تفسير است و تقريبا به ازاي هر سطر از آيات يک سطر ترجمه بيان شده مفسر و توضيح عبارت به بخش تفسير واگذار شده است ترجمه آيات ساده و روان مي باشد در وازه گزيني به نثر معيار توجه كرده و از ترجمه وازه هاي عربي که در فارسي رايج است اجتناب نموده است مثلا "عزيز ، انفاق، غيب" ترجمه نشده اند و عينا در ترجمه بكار رفته اند.
سيد علي غيوري (1379ش )
آيت الله سيد علي غيوري متولد 1309 هـ ش در دوران مبارزه با رزيم ستمشاهي پهلوي تفسيري را به نام "تفسير مبين" به رشته تحرير در آورده است. اين تفسير که در دهه 50 شمسي تدوين شده است در اوائل دهه هشتاد به چاپ رسيده ( چاپ دوم 1384 ) انگيزه نگارش اين تفسير بيان مهم ترين مسائل قرآن کريم با زباني ساده و به صورت مستند به مدارک حديثي براي عموم مومنان اعلام شده است.[8] از اين رو ترجمه آيات نيز متناسب با هدف نگارش کتاب، ترجمه اي بسيار ساده و روان در عين حال دقيق است. در مواردي نيز برخي توضيحات بسيار کوتاه تفسيري نيز به ترجمه افزوده شده است.
سيد مهدي دادور (آيت اللهي) (1381هـ.ش)
ترجمه سيد مهدي دادور معروف به آيت اللهي از قرآن كريم، ترجمه اي به روش معادل است كه به طرزي شيوا و روان ارائه شده است. ترجمه در مؤخره اثر نيز آن را ترجمه اي مفهومي، ساده و روان توصيف مي كند.[9]حجم توضيحات تفسيري اين ترجمه اندك بوده و به وسيله پرانتز از متن جدا مي شوند. اين ترجمه به همراه كشف الآيات موضوعي قرآن و رساله اي مختصر با عنوان "تاريخ و علوم قرآن" در سال 1381 توسط انتشارات جهان آرا منتشر شد.
سيد کاظم ارفع ( 1381 ش )
ترجمه سيد کاظم ارفع در سال 1381 توسط انتشارات فيض کاشاني به چاپ رسيد.[10] مزيت اين ترجمه در رواني عبارات خوشخواني آنهاست.عبارت آن بسيار ساده ،بي پيرايه و قابل فهم عموم است هر کس به راحتي مي تواند از اين ترجمه استفاده کند.[11] بر اين ترجمه انتقاداتي نيز وارد شده است از جمله: عاري بودن ترجمه از هرگونه توضيح حتي در موارد ضروري و برخي اشتباهات که از عدم دقت در مسائل ادبي سرچشمه گرفته است.[12]
اصغر برزي ( 1382 ش )
ترجمه اصغر برزي از قران کريم ترجمه اي ادبي و روان است. مترجم به دنبال آن است که ترجمه اي دقيق و با رعايت نکات ادبي ارائه نمايد از اين رو پس از ترجمه هر آيه برخي نکات نحوي را متذکر مي شود و از اين جهت در بين ترجمه هاي موجود کاري ممتاز و بي سابقه انجام داده است . اين روش به خوانندگاني که با تجزيه و ترکيب و مباحث نحو عربي آشنا هستند کمک مي کند تا با دقت بيشتري معناي آيات را درک کنند افزون بر اين مترجم با آوردن توضيحات اندکي در برخي موارد سعي نموده شأن نزول و يا ابهام موجود در متن را نيز تا حدودي برطرف نمايد. به گفته وي مجموع توضيحات تفسيري اين ترجمه از 2% فراتر نمي رود و آنهم در کروشه قرار داده شده تا جانب ترجمه در امان ماند.[13]
محمد صادق تهراني ( 1382 ش )
آيت الله دکتر محمد صادق تهراني ( 1307هـ.ش ) فقيه، قرآن پژوه و نويسنده تفسير سي جلدي «الفرقان في تفسير القرآن» است. وي سال 1382 ترجمه خود از قرآن را منتشر نمود.[15] ترجمه ايشان ترجمه اي جمله به جمله و معادل است که با توضيحات تفسيري که در زير نويس ترجمه ارائه شده کامل تر گشته است. در اين اثر براي روان سازي ترجمه و دقت هر چه بيشتر در آن کلمات و عباراتي که در متن قرآن نيست ولي در ترجمه فارسي بايد باشند با استفاده از قلاب ها و کمانک مشخص شده است. رعايت وزن و صداي قرآني، در نظر گرفتن قرائت رايج قرآن، ارائه پانوشت هائي براي توضيح مفاهيم پيچيده و دشوار و استفاده از شکل مأنوس کلمات در رسم الخط فارسي از ويژگي هائي است که مترجم براي اثر خود بر شمرده است.[16]
ترجمه تفسير كاشف ( 1383 ش )
تفسير كاشف تفسيري است ترتيبي و در شمار تفاسير اجتماعي با صبغه تربيتي و هدايتي از قرآن است كه توسط محمد جواد مغنيه (1322-1400ق) به زبان عربي و در هفت جلد به نگارش در آمده است. ترجمه اين تفسير ارزشمند در سال 1383 توسط موسي دانش و با حمايت دفتر تبليغات اسلامي شعبه خراسانچاپ شد. مفسّر هدف خود را از تحرير اين تفسير پاسخگويي به نياز هاي جهان معاصر و اقناع نسل جديد بر شمرده است. ترجمه: آيات در اين تفسير ترجمه اي است روان و شيوا و مطابق با نثر معيار، جنبه ادبي و شيوايي ترجمه در خور تأمــل است. حجــم توضيحات تفسيري: بسيار اندک است و با کروشه از متن جدا شده اند.[17]
ابوالفضل بهرامپور ( 1383 ش )
ابوالفضل بهرام پور يکي از قران پژوهان پر کاري است که به سبکي جذاب به تفسير قران مي پردازد.وي هنگام نگارش تفسير 30 جلدي خود با عنوان نسيم حيات به ترجمه آيات نيز پرداخت آنگاه ترجمه آيات را به طور مجزا با ويرايش جديد به چاپ رساند.[18] ترجمه بهرام پور، ترجمه اي سليس و روان از قران است با توضيحات تفسيري اندکي که در ميان دو قلاب قرار گرفته اند.يکي از ويژگي هاي اين ترجمه شرح لغات است که در کنار متن آيات به ريشه يابي و بيان معناي وازگان مي پردازد. اين قسمت از ترجمه که بيشتر جنبه آموزشي دارد براي کساني که مي خواهند از ترجمه قران اطلاعات بيشتري بدست آورند مفيد است. از ديگر ويژگي هاي اين ترجمه، دقت در ترجمه كليه حروف و كلمات قرآن است. حتي ادات تاكيد نيز با دقت ترجمه شده اند. به اين ترجمه نقدهايي نيز وارد شده است، از جمله: عدم هماهنگي در ترجمه آيات مشابه، عدم وجود دقت لازم در ترجمه برخي از كلمات، تكراري بودن كلمات ترجمه شده در حاشيه قرآن، ناهماهنگي ترجمه كلمات در قسمت آموزشي و متن ترجمه.[19]
معصومه يزدان پناه ( 1384 ش )
ترجمه دو زبانه خانم يزدان پناه از قرآن كريم ترجمه اي امروزي ، خوانا، خوشخوان و شيوا و ادبي است و با نثر معيار مطابق مي باشد.[20] آنگونه که مترجم خود ادعّا مي کند ترجمه اي آزاد و در عين حال دقيق را ترجيح داده است.[21] اما با توجه به ويژگيهاي ترجمه بايد آن را در شمار ترجمه هاي «معادل» از قرآن محسوب کرد. سعي مترجم آن بوده که «کمترين افزودگي مهم تفسيري را در داخل قلاب» گذارد، لذا توضيحات تفسيري اندك آن کاملا مجزّاي از متن مي باشند.
حسين استاد ولي ( 1385 ش )
حسين استاد ولي يکي از ترجمه پژوهان معاصر است که در زمينه نقد ترجمه هاي قران مقالات متعددي به چاپ رسانده است.وي پس از بررسي ترجمه هاي قراني و ويرايش چند ترجمه مهم مانند. ترجمه جلال الدين مجتبوي، الهي قمشه اي، آيت الله مشکيني و دکتر موسوي گرما رودي در اواخر سال 1375 خود نيز ترجمه مستقلي ارائه داد. اين ترجمه که در سال 1385 به چاپ رسيد به گفته مؤلف از ويژگي هائي چند مانند دقت در ترجمه واژگان، سلامت و رواني عبارات و توجه به فصاحت و بلاغت قران برخوردار است. در اين ترجمه فارسي گرائي افراطي به کار نرفته و واژه هايي مثل ايمان، يقين، انقاق ترجمه نشده است.[22] ترجمه حسين استاد ولي از توضيحات تفسيري نيز خالي نيست و در مواردي جهت روشن نمودن معناي آيه يا اتصال آن با آيات قبل توضيحاتي در متن داده شده است اما اين توضيحات به دقت با دو قلاب از متن جدا شده است. توضيحات مفصل تر نيز در پاورقي ارائه شده است و در آنها به حل برخي معضلات يا شأن نزول ها يا متشابهات پرداخته است.[23]
2/2/2 . ترجمه معنايي
ترجمه معنايي از رايجترين ومشهورترين انواع ترجمه است. اين ترجمه نقطه مقابل ترجمه تحتاللفظي است و عموم مترجمان، پيرو و طرفدار اين شيوه ترجمهاند از آن جهت كه هدف اساسي در اين روش ترجمه تنها انتقال دادن معنا، محتوا و پيام متن مبدأ و نيز روان بودن و عامه فهم بودن متن مقصد ميباشد.
سيد ابراهيم بروجردي ( 1317 ش )
تفسير جامع اثر سيد ابراهيم بروجردي ،تفسيري به زبان فارسي و در هفت جلد است.[25] اين اثر از تفاسير روايي معاصر است که از زاويه حديث به تفسير نگريسته است و همواره معاني آيات را با جستجو در روايات دنبال کرده است.[26] وي بخشي از تفسير خود را به ترجمه آيات اختصاصي داده است .اين بخش قسمت بالاي هر صفحه را تشکيل مي دهد و به طور مجزا ارائه شده است.
الهي قمشه اي ( 1323 ش )
ترجمه ي تفسير گونه ي مرحوم مهدي الهي قمشه اي ملقب به محي الدين ( 1283 ـ 1352 ش ) نخستين بار در سال 1323 ه ش به چاپ رسيد و پس از آن بارها اين اثر با تيراژ بسيار زياد و توسط ناشران متعدد به حلي? طبع آراسته شده است اين ترجمه که مشهورترين ترجم? نوين و امروزين قرآن به شمار مي رود مطلقا رايج ترين ترجمه در پنجاه سال اخير محسوب مي شود علي رغم اين شهرت و محبوبيت، آکنده از اغلاط علمي و معنايي است.[27]
ابراهيم عاملي ( 1336 ش )
تفسير عاملي اثر ابراهيم عاملي (1280-1347 هـ.ش) معروف به موثق از فضلاء و نويسندگان خراساني است اين تفسير در 8 جلد نگاشته شده و تأليف آن از سال 1335 هـ ش آغاز در سال 1345 هـ ش پايان يافت؛ و جلد نخست آن در سال 1336 منتشر شد.[30] در اين تفسير فارسي، ترجمه آيات به طور مستقل ارائه شده است. به گفته نويسنده وي در ترجمه آيات دو نکته را رعايت کرده است. نخست تلاش براي فارسي نويسي به زبان روز ضمن تاكيد بر مطابقت معاني با کلمات قرآن و دوم افزودن يک يا چند جمله مناسب درون قلاب براي نشان دادن معنا و رابطه آيات بظاهر نامناسب[31] با اين ويزگي ها ترجمه او از قرآن ترجمه اي روان همراه با نکات تفسيري است و بايد آن در شمار ترجمه هاي معنايي قرار داد. براي مثال در ترجمه آيه «علم آدم الاسماء کلها» مي نويسد و به آدم همه نام ها بياموخت ( و چنان او را آفريد که هر چه دريابد تواند نامي گذارد و بشناسد) به اين روش همراه با ترجمه تفسير کوتاهي نيز از آن ارائه داده است اما از آنجا که تعداد آياتي که اين گونه ترجمه شده است اندک مي باشد نمي توان آن را ترجمه اي آزاد و تفسيري ناميد.
ابوالقاسم پاينده ( 1336 ش )
مرحوم سيد ابوالقاسم پاينده (1290ـ1363 ش)يکي از برجسته ترين و پرکارترين مترجمان معاصر است که حدود 40 اثر از او بجا مانده است. يکي از آثار ماندگار او ترجمه قران مجيد است وي در مقدمه عالمانه خويش ضمن انتقاد به ترجمه هاي موجود مبناي کار خود بر اين قرار داده که از معاني قران آنچه را عرب عادي دريافت تواند کرد، به فارسي بياورد. گر چه وي ترجمه خود را،ترجمه اي تحت اللفظي ناميده است.[32] اما ترجمه ايشان از قران کريم را بايد در رديف ترجمه هاي محتوائي قرارداد که از سبک و سياق امروزي و همه فهم برخوردار است حتي از ترجمه مرحوم الهي قمشه اي بهتر و فصيح تر است.[33]
رضا سراج ( 1347 ش )
ترجمه آيت الله حاج شيخ رضا سراج ترجمه اي است محتوايي که معاني تک تک واژگان در آن بخوبي در نظر گرفته شده و تفسير کوتاهي از آيات به آن ضميمه شده است.[37] عبارات آن روان و صحيح است و افزوده هاي تفسيري ميان دو پرانتز قرار گرفته و در برخي موارد نيز توضيحاتي بصورت زير نويس افزوده شده است.نثر ترجمه نثري گويا و ادبي است که بر اساس مراعات دستور زبان فارسي نگارش يافته است. اين اثر در مجموع روان و صحيح است و از مطابقت كامل ترجمه با متن برخوردار مي باشد.[38]
حكمت آل آقا ( 1353 ش )
حکمت آل آقا قرآن پژوه و استاد تفسير قرآن در دانشگاه تهران بود وي طي سالهاي 1321 تا 1332 برنامه ترجمه و تفسير قرآن را در راديو اجراء مي كرد سپس بر مبناي همان تجربه، ترجمهاي روان و دقيق از قرآن کريم ارائه داده است.[39]
سيد جمال الدين استر آبادي ( 1354 ش )
اين ترجمه با عنوان « قران کريم في لوح محفوظ » همراه با اصل عربي آيات در سال 1354 منتشر شده است.[43] اين ترجمه با نثري روان همراه با افزوده هاي توضيحي نگارش يافته است. بخشي از توضيحات ميان دو پرانتز قرار گرفته و بخشي هم بدون پرانتز آمده و توضيحات از اصل ترجمه تفکيک نشده است همراه اين ترجمه در کنار هر صفحه خلاصه التفسير برخي آيات نيز درج شده است. اين ترجمه روان و گوياست و مترجم سعي کرده مفاهيم و محتواي آيات را با نثري سليس منتقل کند لذا در مواردي اين ترجمه مطابقت کامل خود را با آيات از دست داده است.[44]
پاورقي :
[1] - كرمي، علي، ترجمه تفسير مجمع البيان، انتشارات....، چاپ اول، 1376، مقدمه ناشر. [2] - اهتمام ايرانيان به قرآن، ص 88. [3] - خرمشاهي، بهاءالدين، ترجمه قرآن كريم، با ويرايش مسعود انصاري و مرتضي كريمي نيا، چاپ اول، 1374 انتشارات نيلوفر و جامي. [4] - ترجمه تفسير من هدي القرآن سيد محمد تقي مدرسي به »« تفسير هدايت» توسط احمد آرام، چاپ اول 1377 ، مؤسسه بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي [5] - عبدالمحمد آيتي و پرويز اتابكي با عنوان «تفسير هدايت» ترجمه شده است. [6] - قرائتي، محسن، تفسير نور، چاپ اول، 1374، انتشارات در راه حق، قم. [7] - جعفري، يعقوب، تفسير كوثر، چاپ اول، 1379، انتشارات.... [8] - غيوري، سيد علي، تفسير مبين، چاپ دوم، 1384، داراللكتب الاسلاميه، تهران، ج 1، ص 12. [9] - دادور، سيد مهدي، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1381، انتشارات جهان آرا. [10] - ارفع، سيد كاظم، ترجمه قرآن كريم، انتشارات فيض كاشاني، چاپ اول، 1381. [11] - ترجمان وحي، شماره 13، حسين استاد ولي، دو ترجمه جديد از قرآن كريم، ص 5. [12] - ترجمان وحي، شماره 13، ص 12-4. [13] - مؤخره ترجمه، ص 626، برزي، اصغر، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1382، انتشارات بنياد قرآن. [14] - مانند آيه 52 سوره مريم ( ناديناه جانب طور الايمن) که الايمن را صفت براي «طور» گرفته شده است در صورتيکه صفت براي جانب مي باشد. [15] - تهراني، محمد صادق، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1382، انتشارات كليدر. [16] - همان، مؤخره ترجمه، ص 610. [17] - تفسير کاشف نويسنده : محمد جواد مغنيه ترجمه: موسي دانش ، تهيه: دفتر تبليغات اسلامي شعبه خراسان ناشر: مؤسسه بوستان کتاب قم نوبت اول: 1383 [18] -بهرامپور، ابوالفضل، ترجمه قرآن كريم، انتشارات عفت، چاپ اول، 1383. [19] - نرم افزار جامع التفاسير نور، بخش كتابشناسي، معرفي ترجمه ابوالفضل بهرامپور. [20] - قرآن ( ندايي براي جهانيان) ترجمه از عربي به فارسي و انگليسي همراه با مفردات ، واژه نامه مترجم فارسي و انگليسي: معصومه يزدان پناه ويرايش فارسي: بهاء الدين خرمشاهي ويرايش انگليسي: سيد علي شهبازي ناشر: نشر شهيد سعيد محبي چاپ نخست 1384 ( 2/ شناسنامه کتاب) [21] - معصومه يزدان پناه، ترجمه قرآن كريم، ص 607. [22] - استاد ولي، حسين، بينات، شماره 49 و 50، ص 412. [23] - دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، ج1، ص 544. [24] - مشكلات ساختاري ترجمه قرآن كريم، دكتر حيدر قلي پور،ص [25] - بروجردي، سيد ابراهيم، تفسير جامع، چاپ اول، 1317، كتابخانه صدر، تهران. [26] - ير تطور تفاسير شيعه ،ص 147 [27] - دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، ص 558. [28] - غلامرضا گلي زواره، حکيمي متأله و متکلمي توانا مهدي الهي قمشه اي کلام اسلامي ، ش 26 ، 1377، ص 96. نيز ر. ک: عارف قدس آشيان ، مبين ش 6 و 7، 1375، ص 71 [29] - حسين استاد ولي گزارشي از ويرايش جديد و کامل ترجمه ي قرآن شادروان مهدي الهي قمشه اي بينات ، ش 8، 1374، ص 149 و 152 [30] - سير تطور تفاسير شيعه، ص 150. [31] - تفسير عاملي، ج 1، ص 3 [32] - پاينده، ابوالقاسم، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1336 هـ.ش، انتشارات جاويدان صفحه "لب" [33] - بهاء الدين خرمشاهي گفته مترجم،ص 621 [34] - مجله يغما، شمار? 2،بنيات،سال سوم شمار? 12،ص 56 ـ 103 [35] - مجله يغما،سال 11 /شماره هاي 10 ،11،12 و سال 12 شماره هاي 1،3،6،7 [36] - بررسي ترجمه هاي قران کريم، ترجمه مرحوم ابوالقاسم پاينده، سخنان دکتر تبرائيان، ص11، سلسله هاي قران پژوهي دوازدهمين نمايشگاه بين المللي قران کريم، چاپ اول، بهار 1384 [37] - سراج، رضا، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1347، انتشارات علمي. [38] - اهتمام ايرانيان به قرآن كريم، ص 113 – 114 [39] - عيار نقد بر ترجمه هاي قرآن، ص 77 [40] - آل آقا، حكمت، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1353، انتشارات اقبال، تهران. [41] آل آقا، حكمت، ترجمه قرآن كريم، ص [42] - اهتمام ايرانيان به قرآن، ص 104. [43] - استرآبادي، سيد جمال الدين، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1354، انتشارات فراواني. [44] - اهتمام ايرانيان به قرآن، ص 131. |
|
ترجمه قرآن به فارسي (2)
محمد خامه گر
قرآن قدس: (250 تا 350 هـ.ق)
اين ترجمه به گونه زبان سيستانى است كه ظاهراً با توجه به كاربردهاى اوائى ويژه آن متأثر از گونه بلوچىاست.[1] بنا به قرائن و امارات زبانشناسى، زمان كتابت آن بين سالهاى 250 تا 350 هجرى قمرى است. البته ژيلبر لازار بر اين نظر است كه كاربرد صورت ادات فعلى «مى» و حرف اضافه «در» به جاى «همى» و «اندر» در اين متن به رغم ديگر نشانههاى كهنگى، دلالت بر اين دارد كه اين متن از قرن پنجم قديمىتر نيست و ترجيحا به نيمه دوم اين قرن تعلق دارد.[2] مترجم اين اثر ناشناخته است . اندکي از آغاز اين ترجمه( از ابتداي قران تا آيه 213 سوره بقره) و اندکي از انتهاي آن ( تعدادي از سوره هاي کوچک قرآن ) افتاده است. به گفته دكتر على رواقى _ كه اين قرآن به كوشش ايشان منتشر شده است_ «ترجمه قرآن قدس، نمونه اى روشن از يك ترجمه بسيار دقيق و آگاهانه از قرآن است .و از نظر تاريخ زبان نيز از ارزشهاى ويژه و كم مانندى بهره ور است.»[3]
ترجمه تفسير طبرى: (352 هـ.ق)
اين ترجمه كه مىتوان آن را تأثيرگذارترين اثر بر ترجمههاى قرآن كريم به زبان فارسى ناميد بنابر قول مشهور بر پايه تفسير محمد بن جرير طبرى (310- 226 هـ .ق ) در زمان پادشاهى منصور بن نوح سامانى (350-366 هـ .ق) و به دستور وى در حدود سال 352 هجري قمري به وسيله علماء و فقهاء ماوراء النهر در هفت جزء از عربى به فارسى برگردان شد.[4] اما برخى از محققان معاصر آن را نگارشى مستقل برشمردهاند كه تفاوت بسيارى با تفسير طبرى دارد.[5]
بخشى از تفسيرى كهن به پارسى: (250تا 350 هـ.ق)/ شيرازي
اين نسخه که از مولفي ناشناخته است آيات 176 سوره اعراف تا آخر آيه 69 سوره نحل را در بر دارد.يا توجه به سياق کلي نگارش اين اثر آن را بسيار نزديک با آثار منثور قرن سوم و چهارم دانسته اند.[9] مترجمِ مفسر اين اثر در تفسير و ترجمه آيه ها و انتخاب واژگان بسيار دقيق است و با وسواس عالمان و احتياط پرهيزکاران گام برمي دارد.[10]
تفسير قرآن پاك: (450 هـ.ق)
تفسير قرآن پاك، يا تفسير پاك، قطعهيى است در چهل و شش برگ، بازمانده از تفسيرى كهن و بىنام كه ظاهراً در سده چهارم يا آغاز سده پنجم هجرى به سادگى و شيوائى نگارش يافته است.[11] آنچه از اين تفسير بازمانده است دو نسخه است. يك نسخه حاوى آيات 56 تا 151 سوره بقره است و نسخه دوم از نيمه آيه پنجم تا آخر سوره شعرا و از سوره نمل تا دوازده آيه و چند كلمه را شامل است.[12]
بخشى از تفسيرى كهن به پارسى: (400تا 450 هـ.ق)
اين كتاب ارجمند را، مرحوم مينوى، متعلق به قبل از سال 400 هجرى مي داند.[14] با اين همه به سبب كثرت كلمات عربى، شايد بتوان آن را 50 يا 100 سال متأخرتر دانست .[15] اين كتاب از نظر واژگان و تركيب عبارات، به تفسير پاك نزديك است. متأسفانه از اين كتاب، جز تفسير و ترجمه آيات 78 تا 247 بقره ، چيزى باقى نمانده است. شيوه ترجمه اين كتاب، شيوه اى خاص است. که با شيوه ترجمه تحت اللفظي سده پنجم هجري متفاوت است بدين معنى كه برخلاف ترجمه و تفسير رسمي ،ترجمه مستقل از تفسير نيامده است و با آن در آميخته تا بگونه اي همه آيات را براى فارسى زبانان شرح دهد. اين شرح كه به اراده مؤلف مي بايد مختصر و فشرده باشد، ناچار شامل نوعى ترجمه نيز گشته است. با آنكه مترجم، هيچ در بند ترجمه دقيق آيات نبوده، و مي توانسته از ساختار زبان فارسي پيروي كند اما چنين روشي را برنگزيده است و به شدت تحت تأثير قالب هاي زبان مبدأ قرار دارد.[16]
ترجمه كمبريج (قرن 4-5 هـ.ق)
اين ترجمه در ضمن تفسيرى فارسى از نويسندهاى ناشناس درج گرديده است سبك نگارش و ساير مشخصات تفسير نشان مىهد كه در زمانى نزديك به زمان طبرى يعنى قرنهاى چهارم و پنجم نوشته شده است.[17] اصل اين كتاب چهار جلد است كه متأسفانه تنها جلدهاى سوم و چهارم آن در دانشگاه كمبريج موجود است از اين رو به تفسير كمبريج شهرت يافته است. از نظر نثر و نگارش، اين كتاب يكى از زيباترين آثار نثر فارسى کهن است.[18] عبارات دستورى و واژگان كهن و گاه ناياب، اين كتاب را گنجينهاى تقريباً همسنگ ترجمه و تفسير رسمى ساخته است.[19] شيوه كار مترجم در اين كتاب، شبيه روش ترجمه كتاب «پاك» است يعنى تفسير و ترجمه آيات درهم آميخته است و از نظر ساختار زباني تا حد زيادي پيرو ساختار زبان عربي است.
تاج التراجم: (451-473 هـ. ق)
اين ترجمه از "ابوالمظفر شاهفور" بن طاهر بن محمد از دانشمندان و اديبان سده پنجم هجرى است. نام كامل اين كتاب "تاج التراجم فى تفسير القران للاعاجم" است كه مؤلف آن را در ميان سالهاى 451-473 هجرى در طوس نگاشته است. مصححان تاج التراجم، اين اثر را نقطه عطفى در تاريخ ترجمه قرآن به فارسى دانستهاند و معتقدند كه اسفراينى نخستين مفسر و مترجمى است كه بر شيوه ترجمه تحت اللفظى قرآن انتقاد كرده و ترجمه خود را توأم با ديدگاههاى تفسيرى نگاشته است به اين ترتيب در ميانه سده پنجم هجرى فصل جديدى در ترجمه قرآن گشوده است.[20]
تفسيرى بر عشرى از قرآن مجيد (قرن 4-5 هجري)
اين ترجمه در ضمن تفسير بزرگى از قرآن كريم درج گرديده است. اين تفسير كه از متون كهن تفسيرى است به حدود قرن چهارم و پنجم هجرى مربوط مي باشد.[22] اين كتاب ظاهراً جلد ششم تفسير بزرگى است كه مشتمل بر ده جلد بوده است و آنچه اينک از آن باقى مانده تنها همين يك جلداست كه شامل آيه 76 سوره كهف تا اواسط آيه 23 سوره فرقان مىشود. ظاهراً مؤلف از علماى اهل سنت بوده است و به اهل تصوف هم گرايش داشته است.[23] به طور كلى ترجمه قرآن در اين كتاب از ترجمه هاى پيشين روانتر و عبارات فارسى كه ساختمان نحو عربى دارند در آن اندك تر است. حتى كه گاه مترجم به خود جرأت داده و از چارچوب لغوى ـ نحوى آيه تا حدودى بيرون آمده است، اما با اين وجود، اصولا مترجم همين كه به نكات دقيق رسيده، معنى جمله را دقيقاً مراعات كرده و باز به نحو عربى بازگشته است.[24] اين اثر به کوشش دکتر جلال متيني در سال 1352 تحقيق و تصحيح گرديد و در دو جلد ارائه شد.
ترجمه ناصر خسرو ( قرن 5 هـ.ق)
يکي از کساني که ترجمه وي از آيات قران به لحاظ قدمت اهميت دارد ،ناصر خسرو قبادياني بلخي است. از وي که در شمار دانشوران و شعراي قرن پنجم هجري است آثار ارزشمند بسياري همچون "زاد المسافر" به جاي مانده است. نظر به قدمت و برجستگي هاي ويژه نثر او ،ترجمه هاي تحت اللفظي وي از آيات قران که در لابلاي آثارش باقي مانده است نيز ارزش خاصي مي يابد به ويژه برابر نهاد هاي فارسي ناصرخسرو براي واژگان قرآن ،شايان توجه است.[25]
ترجمه قرآن موزه پارس:(قرن 5 هـ. ق )
اين ترجمه که از مترجمي ناشناخته است، از ابتداي سوره مريم تا پايان قرآن را در بر مي گيرد، دكتر على رواقى اين ترجمه را متعلق به اوائل قرن 5 هجرى دانسته است.[26] اين ترجمه از هر گونه تفسيرى خالى است و در آن ترجمه کلمات يك به يك زير الفاظ قرآنى نوشته شده اند. اين ترجمه از نظر گويش و واژگان، با ترجمه تفسير طبرى، شباهتهاى بسيارى دارد.[27] گرچه موارد زيادي نيز يافت مي شود که مترجم به ذوق وسليقه خود عباراتي روان تر و واژگاني دقيق تر برگزيده است.[28]
تفسير شنقشى: (حدود قرن 5 هـ.ق)
تفسير شنقشى كه ترجمه تفصيلى ده سوره از قرآن مجيد از سوره فاتحه الكتاب تا يونس است به دليل آنكه اين ترجمه كهن هنگام تعمير حرم مطهر امام رضا (ع) از جدار حرم به دست آمده است از نام نويسنده و تاريخ نگارش آن اطلاع دقيقى در دست نمىباشد. اما از آنجا كه شيوه نگارش و خصوصيات لغوى آن مشابه با متون حدود قرن پنجم هجرى است آن را متعلق به اين دوره دانستهاند.[29] يكى از محققان با محاسبه درصد فراوانى واژههاى عربى بكار رفته در اين تفسير آن را متعلق به اواخر قرن ششم مىداند.[30]
تفسير سورآبادي(470 تا 480 ه.ق)
ابوبكر عتيق محمد هروى نيشابورى معروف به سورآبادى (م - 494 ه) تفسيرى در هفت مجلد تأليف كرده است. نثر اين كتاب از جمله نثرهاى شيواى زبان فارسى در نيمه دوم سده پنجم هجرى است.[32] در اين ترجمه، كثرت يافتن واژههاى عربى و گرايش ساختار جملات به دستور زبان فارسى را مشاهده مىكنيم. و از اين جهت يك گام از ترجمه رسمى جلوتر است.[33] سورآبادى كاملاً مقيد بوده است كه در ترجمه و بكاربردن الفاظ و اصطلاحات معادل كلمات و تعبيرات عربى را به شرط امانت رعايت كند و در ترجمه هر لغت، واژهيى را بكار دارد كه معناى صريح و بىكم و كاست متن عربى را برساند از اين رو كتاب او در حكم كتاب لغت گرانمايه و پرسودي براى زبان فارسى شده است.[34]
پاورقي :
[1] - دانشنامه قرآن و قرآنپژوهى، ج 2، ص 1702 [2] - دانشنامه جهان اسلام، ص 81 [3] - مقدمه قرآن قدس ص... [4] - نخستين مفسران فارسى نويس، ص 114 [5] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص 551 [6] - سال سوم، گنجينه اي در دل تاريخ ، هفته نامه گلستان قرآن، شماره 23، ، ص 14 [7] - دانشنامه جهان اسلام،ص 71 [8] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص27 [9] - رواقي ، علي ، مقدمه کتاب، صفحه شش [10] - همان ، صفحه 7 [11] - هزار سال تفسير فارسى، ص 57 [12] - نخستين مفسران فارسى نويس، ص 136 [13] - گلستان قرآن، شماره 23، ص 15 [14] - بخشي از تفسيري كهن، مينوي، ص 3. [15] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص97 [16] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ص 100. [17] - نخستين مفسران فارسى نويس، ص 144 [18] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص103 [19] - دانشنامه جهان اسلام، ج 17، ص 80 [20] - مقدمه تاج التراجم، صفحه چهارم [21] - گلستان قرآن، شماره 23، ص 17 [22] - هزار سال تفسير فارسى، ص 911 [23] - هزار سال تفسير فارسى، ص 111 [24] - گلستان قرآن، شماره 23، ص 17 [25] - ترجمان وحي،شمار? 15 ،ص 65 [26] - قرآن موزه پارس، دكتر علي رواقي، تهران، 1350، ص.... [27] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص129 [28] - همان، ص 133. [29] - هزار سال تفسير فارسى، ص 259 [30] - دانشنامه جهان اسلام، ص 81 [31] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص158 [32] - هزار سال تفسير فارسى، ص 217 [33] - دانشنامه جهان اسلام، ص 81 [34] - هزار سال تفسير فارسى، ص 218 |
|
ترجمه قرآن به فارسي (1)
محمد خامه گر
زبان فارسى دومين زبان جهان اسلام و نخستين زبانى است كه قرآن بدان ترجمه شده است. ازشواهد و روايات تاريخى چنين به نظر مىرسد كه سابقه ترجمه قران به زبان فارسى به زمان پيامبر اسلام بازمى گردد . تا كنون بيش از هزار بار قران كريم به زبان فارسى ترجمه شده است از اين رو زبان فارسى اين افتخار را دارد از بين يکصد و شش زبان زنده دنيا که قرآن به آنها ترجمه شده است[1] نخستين و بيشترين ترجمه قران را به نام خود ثبت کند.
1. پيشينه ترجمه قران به زبان فارسي
ترجمه قرآن ابتدا با احتياط فوق العاده و صدور حكم به حرمت آن مواجه شد اما اين دوران ديرى نپاييد. گرايش به حرمت ترجمه از بيم آن بود كه مبادا به هنگام انتقال دادن معانى قرآن از زبان عربى به زبانى ديگر، بخشى از معانى در جريان انتقال از دست برود، و يا حالت عام و پر احتمال الفاظ و عبارات به تنگنا گرايد. يا در نقل مقصود خلل و اشتباهى رخ دهد و خواننده از فيض آن همه زيبايىهاى اصل عربى محروم ماند.[2] پس از طى شدن اين مرحله، ترجمههاى بسيارى از قرآن توسط مفسران و قرآن پژوهان ارائه شد.
2. روشهاى ترجمه قران به فارسى
ترجمه قرآن در دوران هزار و دويست ساله خود سيرى تكاملى را طى نموده و به روشهاي مختلف ارائه شده است. مقصود از روش مؤلفه هاي تأثير گذار در فرآيند ترجمه است؛ مثل نوع گزينش و چينش واژه ها و جمله ها كه نتيجه آن، گونه خاصي از ترجمه را به وجود مي آورد.[15] در طول تاريخ ترجمه قرآن اندك اندك مترجمان عناصر و مؤلفههاى جديدى بر آن افزودند و ترجمههاى خود را غنىتر و جذابتر نمودند و به اين ترتيب روشهاى گوناگونى از ترجمه قرآن را پديد آوردند. ترجمه هاي فارسي قران به روش هاي: تحت اللفظي ، معادل ، محتوايي (معنايي) ، آزاد و تفسيري و ساختاري (ارتباطي) ارائه شده اند .
1/2 . ترجمه تحت اللفظي
بيشتر ترجمههاى كهن و برخى از ترجمههاى جديد به شكل تحت اللفظى است. در اين روش كه بيش از هزار سال رايج ترين روش ترجمه قرآن بود تنها به عنصر معادل يابى اهميت داده مىشد و مترجمان مىكوشيدند با دقت و احتياط كلمات و واژههاى مناسبى براى آيات قرآن بيابند. در اين نوع ترجمه ، مترجمان بدون توجه به ساختار جمله يا تنها به ترجمه لفظ به لفظ و معادل يابى و ترجمه كلمات مىپرداختند، و يا در نهايت واژگان فارسي را در ساختار زبان عربي مي ريختند و به عنوان ترجمه قرآن ارائه مي داند . پايبندي بيش از اندازه مترجم به زبان در اين روش، به انجام متن مقصد آسيب مي رساند و اين امر موجب مىشد كه خواننده از درك ارتباط كلمات و جملهها با هم عاجز ماند و معناى آيه را به خوبى درك نكند.
پاورقي :
[1] - براساس آخرين آمار ارائه شده از قران هاي مترجم موجود در مرکز ترجمه قران به زبان هاي خارجي [2] - دانشنامه جهان اسلام ، ج 2 ص 80 [3] - مقدمه قران قدس،ص23 [4] - المبسوط ، سرخسي ، ج 1، ص37 وي نقل مي کند که سلمان فارسي از مصطفي (ص) دستوري خواست تا قرآن را به پارسي به قوم خويش نويسد .وي دستوري داد ، چنين گفتند که وي قران نوشت و پارسي آن در زير آن بنوشت. [5] - قرآن ناطق ج 1 ص [6] - تاج التراجم ، ج 1 ، ص 8 [7] - المبسوط ، ج 1، ص37 [8] - البيان و التبيان ، ج 1 ، ص 139 [9] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص 25 [10] - نوترين گنج در کهن ترين گنجينه ، بينات ، شماره 4 ، زمستان 1373 [11] - ترجمههاى موجود قرآن كريم، مجله تحقيقات اسلامى، سال اول، شماره 9، ص 2 [12] - ادبيات فارسى بر مبناى تأليف استورى، ج 1، ص 278 [13] - همان ص 2 [14] - دائرة المعارف فارسى،ج 2، ص 2033 [15] - يادگارنامه فيض الاسلام، محمد علي رضايي اصفهاني، ص 274. [16] - فهرست نسخ خطى قرآنهاى مترجم كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى، محمد آصف فكرت، ج 1، مشهد مقدس، آستان قدس رضوى ،1363 [17] - فهرستگان نسخههاى خطى ترجمههاى فارسى قرآن كريم،علي صدرايي خويي، با همکاري سيد هاشم شهرستاني و محمد ترابيان فردوسي، چاپ اول، قم مرکز ترجمه قران مجيد به زبانهاي خارجي ، 1383 [18] - خرمشاهي ، بهاء الدين ، مقدمه ترجمه قرآن گرمارودي ، ص 659 [19] - خرمشاهي ، بهاء الدين ، همان ، ص 658 [20] - انصارى،محمد علي ، نگرشى بر سير ترجمههاى قرآن به فارسي، ترجمان وحى، ش 11 ، ص 27 |
|
ترجمه قرآن به فارسي (4)
محمد خامه گر
سيد علي اکبر قرشي ( 1366 ش )
احسن الحديث تفسير و ترجمه اي ساده و روان از سيد علي اكبر قرشي (متولد 1307 ش) است. وي تمام آيات قرآن در 12 جلد براي مخاطبان جوان تفسير كرده است. اين تفسير شامل آيات، ترجمه، شرح مفردات، شرح و تفسير آيات و در پايان نکته ها و برداشت هايي از آيات قرآن است.
ترجمه کليم الله متين (1369 هـ. ش)
اين ترجمه فارسي بر اساس ترجمه اردوي ابوالاعلي مودودي از آيات قرآن در تفسير تفهيم القرآن تنظيم شده است ابو الاعلي مودودي مؤسس جماعت اسلامي پاکستان در پي ارائه تفسيري ساده و مختصر از قرآن براي عموم مردم بود. اصل تفسير به زبان اردو و در 6 جلد به انجام رسيد.[2]
ترجمه محمود ياسري (1373 ه . ش)
آيت الله حاج شيخ محمود ياسري از علماي با تقواي تهران و امام جماعت مسجد ارک بود. ايشان در طول عمر با برکت خود ترجمه اي فارسي را از قران به سرانجام رساندند.[3] که به عنوان خلاصة التفاسير توسط کتابفروشي اسلاميه در سال 1363 به طبع رسيده است.اين ترجمه همراه با تفسير مختصر و تجويد مي باشد که آيت الله ابوالحسن شعراني تصحيح آن را به عهده گرفته است.علاوه بر اين ، ترجمه ياد شده توسط آقاي حائري نيز تصحيح شده و از سوي بنياد فرهنگي امام مهدي(عج)در سال 1373 منتشر شده است.[4] اين اثر، ترجمه اي است تحت اللفظي و روان که توضيحات تفسيري بدان افزوده شده است. بخشي از اين توضيحات از اصل ترجمه تفکيک شده و در داخل پرانتز قرار گرفته است و بخش ديگر بدون پرانتز در داخل متن افزوده شده است .نگارش اين ترجمه نسبتا روان مي باشد ولي قواعد نحوي زبان فارسي به طور کامل در آن رعايت نشده است .
ترجمه اشرفي تبريزي ( 1373 هـ.ش )
محمود اشرفي تبريزي از روحانيون و خطاطان معاصر است.از وي قرانهاي متعددي به خط نسخ به طبع رسيده است . وي ترجمه اي از قرآن مجيد ارائه داده که توسط انتشارات جاويدان در سال 1373 منتشر شده است. اين اثر ترجمه اي است تحت اللفظي همراه با خلاصه التفسير که تفاسير برخي آيات در حاشي? قرآن نگاشته شده است.در ترجمه نيز افزوده هاي کوتاه و مختصري وجود دارد که غالبا بوسيله پرانتز جدا و مشخص گشته اند.
2/2. افول ترجمه هاي تحت اللفظي
نارسايى روش ترجمه تحت اللفظى در انتقال مفاهيم قرآن و ايفاى رسالت هدايتگرى اين كتاب الهى موجب شد تا مترجمان اندك اندك از آن برگردانند و به روشهاي ديگري روي آورند.علت نارسايى ترجمههاى تحت اللفظى اين است كه در بهترين حالت، فقط در زمينه معادليابى و رعايت بخشى از ساختار صرفى تلاش مىكردند و از رعايت ساير ساختارهاى زبانى غفلت مىشد.
2. ترجمه وفادار يا معادل
ترجمه وفادار ترجمهاي است که به ساختارهاي زباني زبان مقصد كاملاً مقيد و متعهد است. اين نوع ترجمه دقيق ترين روش براي ترجمه قرآن است كه اگر در نهايت دقت و شيوايي، صورت گيرد آرمانيترين روش ترجمه خواهد بود.
قرآن فرهنگستان ( قرن 10)
قرآن فرهنگستان اين ترجمه يکي از نسخه هاي خطي گنجينه بزرگ قرآني آستان قدس رضوي است که به شمار? 405 در آن کتابخانه نگهداري مي شود.اين دست نوشت در 385 برگ و از مترجمي ناشناخته و شامل هم? قران است.دکتر علي رواقي که به درخواست فرهنگستاان زبان و ادب فارسي آن را تصحيح و مقابله کرده است،با توجه به شيوه نگارش و خط اين ترجمه آن را متعلق به قرن دهم هجري مي داند. مترجم اين قرآن، تنها به ترجمه واژه به واژ? قرآن بسنده نکرده است و در برخي از سوره ها تفسير گونه اي را هم در کنار ترجمه نشانده است وي در ترجمه خود تلاش کرده است از کاربرد واژه هاي يک حوز? زباني خاص اجتناب کند و متن را به زبان رسمي يا معيار آن روزگار بنويسد. گرچه نويسند? اين ترجمه تفسيري بيش از هم? ترجمه ها و تفسيرها به تفسير ابوبکر عتيق سور آبادي توجه داشته است اما اين وام خواهي به گونه اي نيست که آن را ترجمه اي مستقل نخوانيم.[8] متن تصيح شده اين ترجمه - تفسير ارزشمند در سال 1383 با خط احمد نيريزي توسط گروه نشر آثار فرهنگستان زبان و ادب فارسي به چاپ رسيده است.
عباسعلي کيوان قزويني ( 1312 ش )
تفسير کيوان اثر عباسعلي کيوان قزويني (1277-1357 ق) از دانشمندان صوفي شيعه است اين تفسير در 4 مجلد و به زبان فارسي در سال هاي 1310 تا 1315 ش در تهران (کتابخانه دانش) به چاپ رسيده است شيوه تفسير تحليلي و کلامي و فقهي است و شامل تمام قرآن است. ترجمه ارائه شده در اين تفسير ترجمه اي معادل است که با توجه به زمان تاليف ترجمه اي روان و ادبي مي باشد. و در آن از وازه هاي امروزي به خوبي استفاده شده است مثلا الرحمن الرحيم را کار ساز مهربان ترجمه کرده است.
احمد نوانديش (1337 ش )
تفسير و ترجمه اي کامل از آيات قرآن در 5 جلد است و شامل سه بخش آيات، ترجمه و نکات يا همان تفسير مي باشد ترجمه آيات در اين اثر به روش محتوايي معادل (بجز برخي آيات همچون سوره حمد) و به سبک ساده و روان از قرآن مجيد مي باشد در مواردي مترجم در واژه گزيني مطابق با زبان معيار عمل نکرده است مثلا «الله » را به خدا يي کامل الذات و الصفات و الرحمن و الرحيم را به همان رحمان و رحيم در ترجمه آورده است.[9]
داريوش شاهين ( 1359 ش )
داريوش شاهين از مترجمان و پزوهشگران عرصه فرهنگ و ادب در اوايل قرن چهارده هجري متولد شد. از زنده ياد شاهين بيش از 300 جلد تاليف، ترجمه، و مجموعه هاي مختلف و داستان در عرصه هاي ادبيات، شعر و مذهب به يادگار مانده است.
جلال الدين فارسي (1366 ش)
ترجمه آقاي جلال الدين فارسي ترجمه اي است خوشنما و تا حدودي خواشخوان[11] که بر اساس قواعد و دستور زبان فارسي و به شيوه اي روان شکل گرفته است و کم و بيش در آن واژه هاي مصطلح جديد نيز به کار رفته است.
عبد المحمد آيتي ( 1367 ش )
استاد عبد المحمد آيتي (متولد 1305)يکي از برجسته ترين مترجمان و ادباي امروز ايران و عضو فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي است. ترجمه او از قران کريم در سال 1367 به چاپ رسيد و با استقبال خوانندگان و توجه ويژ? منتقدان عرصه ترجمه مواجه شد. به اعتقاد يکي از ترجمه پژوهان معاصر اين اثر ارزش ادبي فراوان دارد و از جمله آثار ماندني و جاويد به شمار مي رود. وي سلامت و استحکام جمله بندي، پرهيز از سره نويسي فارسي، اجتناب از عربي گرائي افراطي و دوري از هر گونه حشو و زوائد را از ويژگي هاي اين ترجمه ارزشمند مي داند. البته همين ترجمه پژوه، بيش از صدو هفتاد اشکال خرد و کلان نيز بر اين ترجمه گرفته است.[13] اين ترجمه از جهت گزينش معادل هاي زيبا براي کلمات موجود در قرآن ستوده شده است. به دليل اهميت و ارزش ترجمه آيتي ،مقالات متعددي در نقد آن به رشته تحرير در آمده است و اين ترجمه را از جهت ساختار نحوي و صرفي عبارات، واژه گزيني، عدول از قرائت مشهور و ميزان دخالت عنصر تفسير بررسي کرده اند.
ابو القاسم امامي (1370 ش)
دکتر ابو القاسم امامي از اساتيد دانشکده الهيات دانشگاه تهران داراي ترجمه اي است از قرآن مجيد که در سال 1370 ش منتشر گرديد. در اين اثر مترجم سعي نموده با استفاده از توانايي هاي زبان فارسي دري و ترجمه هاي کهن فارسي ترجمه اي استوار ارائه دهد، که از جهت بلاغت و شيوايي همخوان و هماهنگ با قرآن باشد.[14] از اين جهت ترجمه اي محتوايي با در نظر گرفتن قواعد زباني و مراعات شر ايط ساختاري جملات در زبان فارسي ارائه شده و افزوده ها و توضيحات و سيعي در آن به چشم نمي خورد و موارداندکي که موجود است بدون پرانتز در داخل متن ذکر شده است.علاوه بر اين آنچه از آيات به ضرورت بلاغت حذف گشته در پاورقي توضيح داده شده تا متن کلام دچار از هم گسيختگي نشود.يکي ديگر از نکات مثبت ترجمه اين است که براي بسياري از کلمات قرآني که عين عربي آنها در ترجمه هاي ديگر ذکر گشته معادل يابي شده است.[15] يکي از ترجمه پژوهان معاصر اين ترجمه را بهترين ترجمه قران تا زمان حاضر دانسته است و براي آن ويژگي هائي مانند:معادل يابي کلمات قران بر پايه فارسي روان، نشان دادن توانايي زبان فارسي در ارائه پيام الهي،ارائه هنر زيبا شناختي لفظي و معنوي زبان فارسي و درآميختن اسلوب ادب و شيوه هنر بر شمرده است.[16]
سيد جلال الدين مجتبوي ( 1372 ش )
استاد سيد جلال الدين مجتبوي (1378ـ1307 ه ش) که چندين سال رياست دانشکده ادبيات و علوم انساني دانشگاه تهران را بعهده داشت آثار متنوعي در زمينه ترجمه از زبان انگليسي و عربي تأليف کرده است.يکي از ارزشمندترين آثار ماندگار استاد، ترجمه و توضيح قرآن حکيم است که توسط حسين استاد ولي ويرايش شده و در سال 1372 چاپ و شده است.[17]
ترجمه تفسير بيان السعاده (1372 ش)
تفسير بيان السعاده از حاج سلطان محمد تابنده گنابادي معروف به سلطانعليشاه از علماي صوفي است.همت مفسر در ارائه مباحث عرفاني و فلسفي با گرايش شيعي و بهره گيري از اقوال معصومين(ع) است. ترجمه آيات توسط مترجمين محمد رضا خاني و حشمت الله رياضي به زبان ساده و روان و تا حدي تحت اللفظي اما با رعايت ساختار زبان فارسي ارائه شده است از اين رو با اندکي تسامح مي توان آن را در شمار ترجمه هاي معادل قرار داد. در ترجمه برخي از آيات توضيحات بسيار کوتاه تفسيري نيز وجود دارد که از متن جدا نشده است.[19]
احمد کاويا نپور ( 1372 ش )
احمد کاويانپور سرهنگ ارتش و از خاندان علم و دين است وي پس از آنکه در سال 1357 از خدمت ارتش باز نشسته شد به تحقيق و پژوهش روي آورد و از جمله قران را به زبان آذري و فارسي ترجمه کرد.ترجمه کاويان پور در سال 1372 از سوي انتشارات اقبال منتشر گرديد.
ترجمه کاظم پور جوادي ( 1372 ش )
دکتر کاظم پور جوادي از مترجمين و قرآن پژوهان معاصر است. ترجمه ايشان از قرآن سليس و روان است که بر اساس قواعد نحوي زبان فارسي و به تعبير مترجم از انتخاب برابر نهاده هاي فارسي و حداقل کلمات و واژه هاي دخيل نگارش يافته است.آقاي بهاء الدين خرمشاهي كه ويراستار اين ترجمه مي باشند آن را چنين معرفي مي کند:«اين ترجمه يکي از روان ترين و خوشخوان ترين ترجمه هاي عصر جديد است. اما همواره ميزان دقت علمي اش و مطابقه اش با نص مقدس قرآن، به انداز? رواني و خوشخواني اش نيست.»[21] روش ترجمه ،روش معادل است و داراي توضيحات مختصري در داخل پرانتز مي باشد. بر ترجمه پور جوادي انتقاداتي مانند عدم دقت در ترجمه آيات اعتقادي، عدم دقت در معادل گزيني، ايجاز مخل، رعايت نشدن همساني در ترجمه و ابهام در ترجمه ذکر شده است.[22]
اکبر يزدان پناه ( 1378 ش )
ترجمه اکبر يزدان پناه از قرآن کريم به انضمام ترجمه انگليسي و با عنوان« القرآن الکريم عربي فارسي انگليسي» عرضه شده است.[23] اثر ترجمه اي محتوايي معادل بوده و به سبکي ساده و روان نگارش يافته است. معادل گزيني مترجم مطابق با نثر معيار مي باشد و سعي او در آن بود که حتي الامکان ترجمه اي شيوا و ادبي از آيات الهي ارائه دهد که اما توفيق چنداني در اين زمينه نيافت. مترجم توضيحات اندک تفسيري را متمايز از متن و با پرانتز ارائه داده است.
ترجمه گرمارودي ( 1383 ش )
ترجمه دکتر سيد علي گرمارودي از قران کريم در سال 1383 منتشر شد.مؤلف اديب اين اثر براي نگارش آن که يکي از دقيق ترين و ادبي ترين ترجمه هاي قران است حدود پنچ سال تلاش نموده است.دکتر خرمشاهي که مقدمه مفصلي بر اين ترجمه نوشته است شيوائي ، امانت و زيبائي آن را ستوده است.[24] مترجم در مؤخر? ترجمه چند ويژگي مهم را براي آن بر مي شمارد از جمله آنکه زبان ترجمه، نثر معيار با اندک چاشني با ستان گرائي است. در اين اثر مترجم براي برخي از کلمات معادل هائي را از کلماتي که در زبان معيار يا در متون کهن بکار رفته برگزيده است مانند ترجمه جبار به "کام شکن". ايشان در ترجمه واژگان به وجوه و نظائر هر کلمه توجه داشته و براي کلماتي که داراي چند معنا است در هر جا معناي متناسب آورده است. افزون بر اين نکات ويرايشي در متن ترجمه به طور کامل رعايت شده است.[25] يکي از امتيازات مهم اين اثر، زير نويسهاي بسيار سودمند و علمي آن است که در آنها گزينش برخي از واژه ها به منابع فارسي قديم و جديد مستند شده است.
ترجمه تفسير راهنما (1385 ش)
يکي از کارهاي ارزنده مرکز فرهنگ و معارف قرآن تدوين نخستين تفسير قرآن با روش ترکيبي است. جلد نخست اين تفسير 20 جلدي که با ساماندهي و تکميل يادداشت هاي قرآني انديشمند قرآن پژوه آيت الله هاشمي رفسنجاني شکل گرفته است با عنوان تفسير راهنما در سال ____ منتشر شد. اين تفسير نخست ترجمه آيات را به همراه نداشت اما پس از انتشار هفت جلد مرکز بر آن شد که ترجمه اي برآن بيافزايد. در سال 1385 ترجمه آيات بطور مستقل چاپ شد.
ترجمه محمد مهدي فولادوند ( 1373 ش )
محمد مهدي فولادوند فرزند مرحوم محمد حسين بختياري است.فولادوند در چندين انجمن علمي چون انجمن فلسفه ايران و علوم انساني يونسکو و انجمن شعراي فرانسه و نويسندگان فرانسه زبان عضويت دارد.از ايشان نزديک به 30 جلد کتاب به فارسي و فرانسه منتشر شده است.[28] مهمترين اثر وي ترجمه قرآن کريم به فارسي است که در سال 1373 با ويرايش محمد رضا انصاري و سيد مهدي برهاني چاپ ونشر يافته است.[29] ترجمه استاد فولادوند ترجمه اي است به فارسي امروزي و سرراست و ساده و بدون سبک و فاقد گرايشهاي خاص و افراطي است يعني نه فارسي گرايي مفرط دارد و نه عربي گرايي: نحو عبارات، پيچيده نيست و بسيار مفهوم است. مهمترين ويژگي اين اثر دقت بي نظير مترجم در مطابقت آن با متن مقدس قرآن کريم است به گونه اي که حتي تأکيد هايي را که در نثر و زبان عربي و نيز قرآن کريم فراوان و در فارسي بسيار کمياب است به نحوي ظاهر کرده اند در مواردي(حدود 2 يا 3 در صد)[30]
پاورقي :
[1] - قرشي، سيد علي اكبر، تفسير احسن الحديث، انتشارات بعثت، 1366، تهران. [2] ترجمه تفهيم القرآن ابوالاعلي مودودي، کليم الله متين، منصوره لا هور پاکستان، دار العروبه للدعوات الاسلاميه، 1990 به بعد، (1369 ه. ش) 6 جلد. [3] - ياسري، محمود، خلاصه التفاسير (ترجمه قرآن)، كتابفروشي اسلاميه، چاپ اول، 1363، تهران. [4] - به کوشش خرمشاهي، بهاءالدين، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، حرف ياء/ 2365، انتشارات دوستان و ناهيد،1377 [5] - خرمشاهى،بهاء الدين ، مقدمه ترجمه گرمارودى، ص 660 [6] - محمد علي رضايي اصفهاني ، يادگار نامه فيض لاسلام ،ص 288 [7] - برگرفته از مشكلات ساختاري ترجمه قرآن كريم، ص 25 و 26. [8] - رواقي، علي، قرآن كريم، گر.ه نشر آثار فرهنگستان زبان و ادب فارسي، خط احمد نيريزي چاپ اول، 1383، تهران. [9] - احمد نوانديش، ترجمه و تفسير قرآن، نوبت اول، جلد اول، تاريخ 10/ 3/ 1337 ، چاپخانه زندگي. [10] - شاهين، داريوش، ترجمه قرآن مجيد، انتشارات جاويدان، چاپ اول، 1359، تهران. [11] - دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي ص401. [12] - اهتمام ايرانيان به قرآن، ص 59. [13] - كوشا، محمد علي، وقف ميراث جاويدان، بهار 1375. [14] - دكتر امامي، ابوالقاسم، ترجمه هاي جديد، بينات شماره 2 سال اول. [15] - اهتمام ايرانانيان به قرآن، ص 63. [16] - كوشا، محمد علي، وقف ميراث جاويدان، شماره 6، نقدي بر ترجمه ابوالقاسم امامي. [17]- مجتبوي، سيد جلال الدين، قرآن حكيم، انشارات حكمت، 1372 اثر، تهران. [18] - اهتمام ايرانيان به قران، ص 128. [19] - ترجمه تفسير بيان السعاده في مقامات العباده، مترجم: محمدرضا خاني، حشمت الله رياضي، چاپ اول، 1372، مركز چاپ و انتشارات دانشگاه پيام نور. [20] - كاويان پور، احمد، ترجمه قرآن كريم، انتشارات اقبال، چاپ اول، 1372، تهران. [21] - دانش نامه قرآن و قرآن پژوهي، ص 551. [22] - محمد خوان، نقدي بر ترجمه قرآن پورجوادي، بينات، شماره 49 و 50، ص 205. [23] - القرآن کريم عربي فارسي انگليسي، ترجمه سي جزء کامل، خطاط: عثمان طه، مترجم: اکبر يزدان پناه نوبت چاپ : اول سال 1378 انتشارات پيک فرهنگ. [24] - گرمارودي، سيد علي، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، تهران، انتشارات ثرياني، 1383 پي گفتار بهاء الدين خرمشاهي، ص 682 - 692. [25] - همان، پي نگاست مترجم، ص 642-634. [26] - مركز فرهنگ و معارف قرآن، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، قم، انتشارات بوستان كتاب، 1385 درباره اين ترجمه، ص 610. [27] - بينات، شماره 49 و 50، ص 426. [28] - اهتمام ايرانيان به قرآن، ص 184. [29] - فولادوند، محمد مهدي، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1373، انتشارات دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامي. [30] - قرآن پژوهي، ص 344، بهاء الدين خرمشاهي، نشر فرهنگي مشرق، 1372. [31] - اهتمام ايرانيان به قرآن، ص 185. |
|
ترجمه قرآن به فارسي (2)
محمد خامه گر
قرآن قدس: (250 تا 350 هـ.ق)
اين ترجمه به گونه زبان سيستانى است كه ظاهراً با توجه به كاربردهاى اوائى ويژه آن متأثر از گونه بلوچىاست.[1] بنا به قرائن و امارات زبانشناسى، زمان كتابت آن بين سالهاى 250 تا 350 هجرى قمرى است. البته ژيلبر لازار بر اين نظر است كه كاربرد صورت ادات فعلى «مى» و حرف اضافه «در» به جاى «همى» و «اندر» در اين متن به رغم ديگر نشانههاى كهنگى، دلالت بر اين دارد كه اين متن از قرن پنجم قديمىتر نيست و ترجيحا به نيمه دوم اين قرن تعلق دارد.[2] مترجم اين اثر ناشناخته است . اندکي از آغاز اين ترجمه( از ابتداي قران تا آيه 213 سوره بقره) و اندکي از انتهاي آن ( تعدادي از سوره هاي کوچک قرآن ) افتاده است. به گفته دكتر على رواقى _ كه اين قرآن به كوشش ايشان منتشر شده است_ «ترجمه قرآن قدس، نمونه اى روشن از يك ترجمه بسيار دقيق و آگاهانه از قرآن است .و از نظر تاريخ زبان نيز از ارزشهاى ويژه و كم مانندى بهره ور است.»[3]
ترجمه تفسير طبرى: (352 هـ.ق)
اين ترجمه كه مىتوان آن را تأثيرگذارترين اثر بر ترجمههاى قرآن كريم به زبان فارسى ناميد بنابر قول مشهور بر پايه تفسير محمد بن جرير طبرى (310- 226 هـ .ق ) در زمان پادشاهى منصور بن نوح سامانى (350-366 هـ .ق) و به دستور وى در حدود سال 352 هجري قمري به وسيله علماء و فقهاء ماوراء النهر در هفت جزء از عربى به فارسى برگردان شد.[4] اما برخى از محققان معاصر آن را نگارشى مستقل برشمردهاند كه تفاوت بسيارى با تفسير طبرى دارد.[5]
بخشى از تفسيرى كهن به پارسى: (250تا 350 هـ.ق)/ شيرازي
اين نسخه که از مولفي ناشناخته است آيات 176 سوره اعراف تا آخر آيه 69 سوره نحل را در بر دارد.يا توجه به سياق کلي نگارش اين اثر آن را بسيار نزديک با آثار منثور قرن سوم و چهارم دانسته اند.[9] مترجمِ مفسر اين اثر در تفسير و ترجمه آيه ها و انتخاب واژگان بسيار دقيق است و با وسواس عالمان و احتياط پرهيزکاران گام برمي دارد.[10]
تفسير قرآن پاك: (450 هـ.ق)
تفسير قرآن پاك، يا تفسير پاك، قطعهيى است در چهل و شش برگ، بازمانده از تفسيرى كهن و بىنام كه ظاهراً در سده چهارم يا آغاز سده پنجم هجرى به سادگى و شيوائى نگارش يافته است.[11] آنچه از اين تفسير بازمانده است دو نسخه است. يك نسخه حاوى آيات 56 تا 151 سوره بقره است و نسخه دوم از نيمه آيه پنجم تا آخر سوره شعرا و از سوره نمل تا دوازده آيه و چند كلمه را شامل است.[12]
بخشى از تفسيرى كهن به پارسى: (400تا 450 هـ.ق)
اين كتاب ارجمند را، مرحوم مينوى، متعلق به قبل از سال 400 هجرى مي داند.[14] با اين همه به سبب كثرت كلمات عربى، شايد بتوان آن را 50 يا 100 سال متأخرتر دانست .[15] اين كتاب از نظر واژگان و تركيب عبارات، به تفسير پاك نزديك است. متأسفانه از اين كتاب، جز تفسير و ترجمه آيات 78 تا 247 بقره ، چيزى باقى نمانده است. شيوه ترجمه اين كتاب، شيوه اى خاص است. که با شيوه ترجمه تحت اللفظي سده پنجم هجري متفاوت است بدين معنى كه برخلاف ترجمه و تفسير رسمي ،ترجمه مستقل از تفسير نيامده است و با آن در آميخته تا بگونه اي همه آيات را براى فارسى زبانان شرح دهد. اين شرح كه به اراده مؤلف مي بايد مختصر و فشرده باشد، ناچار شامل نوعى ترجمه نيز گشته است. با آنكه مترجم، هيچ در بند ترجمه دقيق آيات نبوده، و مي توانسته از ساختار زبان فارسي پيروي كند اما چنين روشي را برنگزيده است و به شدت تحت تأثير قالب هاي زبان مبدأ قرار دارد.[16]
ترجمه كمبريج (قرن 4-5 هـ.ق)
اين ترجمه در ضمن تفسيرى فارسى از نويسندهاى ناشناس درج گرديده است سبك نگارش و ساير مشخصات تفسير نشان مىهد كه در زمانى نزديك به زمان طبرى يعنى قرنهاى چهارم و پنجم نوشته شده است.[17] اصل اين كتاب چهار جلد است كه متأسفانه تنها جلدهاى سوم و چهارم آن در دانشگاه كمبريج موجود است از اين رو به تفسير كمبريج شهرت يافته است. از نظر نثر و نگارش، اين كتاب يكى از زيباترين آثار نثر فارسى کهن است.[18] عبارات دستورى و واژگان كهن و گاه ناياب، اين كتاب را گنجينهاى تقريباً همسنگ ترجمه و تفسير رسمى ساخته است.[19] شيوه كار مترجم در اين كتاب، شبيه روش ترجمه كتاب «پاك» است يعنى تفسير و ترجمه آيات درهم آميخته است و از نظر ساختار زباني تا حد زيادي پيرو ساختار زبان عربي است.
تاج التراجم: (451-473 هـ. ق)
اين ترجمه از "ابوالمظفر شاهفور" بن طاهر بن محمد از دانشمندان و اديبان سده پنجم هجرى است. نام كامل اين كتاب "تاج التراجم فى تفسير القران للاعاجم" است كه مؤلف آن را در ميان سالهاى 451-473 هجرى در طوس نگاشته است. مصححان تاج التراجم، اين اثر را نقطه عطفى در تاريخ ترجمه قرآن به فارسى دانستهاند و معتقدند كه اسفراينى نخستين مفسر و مترجمى است كه بر شيوه ترجمه تحت اللفظى قرآن انتقاد كرده و ترجمه خود را توأم با ديدگاههاى تفسيرى نگاشته است به اين ترتيب در ميانه سده پنجم هجرى فصل جديدى در ترجمه قرآن گشوده است.[20]
تفسيرى بر عشرى از قرآن مجيد (قرن 4-5 هجري)
اين ترجمه در ضمن تفسير بزرگى از قرآن كريم درج گرديده است. اين تفسير كه از متون كهن تفسيرى است به حدود قرن چهارم و پنجم هجرى مربوط مي باشد.[22] اين كتاب ظاهراً جلد ششم تفسير بزرگى است كه مشتمل بر ده جلد بوده است و آنچه اينک از آن باقى مانده تنها همين يك جلداست كه شامل آيه 76 سوره كهف تا اواسط آيه 23 سوره فرقان مىشود. ظاهراً مؤلف از علماى اهل سنت بوده است و به اهل تصوف هم گرايش داشته است.[23] به طور كلى ترجمه قرآن در اين كتاب از ترجمه هاى پيشين روانتر و عبارات فارسى كه ساختمان نحو عربى دارند در آن اندك تر است. حتى كه گاه مترجم به خود جرأت داده و از چارچوب لغوى ـ نحوى آيه تا حدودى بيرون آمده است، اما با اين وجود، اصولا مترجم همين كه به نكات دقيق رسيده، معنى جمله را دقيقاً مراعات كرده و باز به نحو عربى بازگشته است.[24] اين اثر به کوشش دکتر جلال متيني در سال 1352 تحقيق و تصحيح گرديد و در دو جلد ارائه شد.
ترجمه ناصر خسرو ( قرن 5 هـ.ق)
يکي از کساني که ترجمه وي از آيات قران به لحاظ قدمت اهميت دارد ،ناصر خسرو قبادياني بلخي است. از وي که در شمار دانشوران و شعراي قرن پنجم هجري است آثار ارزشمند بسياري همچون "زاد المسافر" به جاي مانده است. نظر به قدمت و برجستگي هاي ويژه نثر او ،ترجمه هاي تحت اللفظي وي از آيات قران که در لابلاي آثارش باقي مانده است نيز ارزش خاصي مي يابد به ويژه برابر نهاد هاي فارسي ناصرخسرو براي واژگان قرآن ،شايان توجه است.[25]
ترجمه قرآن موزه پارس:(قرن 5 هـ. ق )
اين ترجمه که از مترجمي ناشناخته است، از ابتداي سوره مريم تا پايان قرآن را در بر مي گيرد، دكتر على رواقى اين ترجمه را متعلق به اوائل قرن 5 هجرى دانسته است.[26] اين ترجمه از هر گونه تفسيرى خالى است و در آن ترجمه کلمات يك به يك زير الفاظ قرآنى نوشته شده اند. اين ترجمه از نظر گويش و واژگان، با ترجمه تفسير طبرى، شباهتهاى بسيارى دارد.[27] گرچه موارد زيادي نيز يافت مي شود که مترجم به ذوق وسليقه خود عباراتي روان تر و واژگاني دقيق تر برگزيده است.[28]
تفسير شنقشى: (حدود قرن 5 هـ.ق)
تفسير شنقشى كه ترجمه تفصيلى ده سوره از قرآن مجيد از سوره فاتحه الكتاب تا يونس است به دليل آنكه اين ترجمه كهن هنگام تعمير حرم مطهر امام رضا (ع) از جدار حرم به دست آمده است از نام نويسنده و تاريخ نگارش آن اطلاع دقيقى در دست نمىباشد. اما از آنجا كه شيوه نگارش و خصوصيات لغوى آن مشابه با متون حدود قرن پنجم هجرى است آن را متعلق به اين دوره دانستهاند.[29] يكى از محققان با محاسبه درصد فراوانى واژههاى عربى بكار رفته در اين تفسير آن را متعلق به اواخر قرن ششم مىداند.[30]
تفسير سورآبادي(470 تا 480 ه.ق)
ابوبكر عتيق محمد هروى نيشابورى معروف به سورآبادى (م - 494 ه) تفسيرى در هفت مجلد تأليف كرده است. نثر اين كتاب از جمله نثرهاى شيواى زبان فارسى در نيمه دوم سده پنجم هجرى است.[32] در اين ترجمه، كثرت يافتن واژههاى عربى و گرايش ساختار جملات به دستور زبان فارسى را مشاهده مىكنيم. و از اين جهت يك گام از ترجمه رسمى جلوتر است.[33] سورآبادى كاملاً مقيد بوده است كه در ترجمه و بكاربردن الفاظ و اصطلاحات معادل كلمات و تعبيرات عربى را به شرط امانت رعايت كند و در ترجمه هر لغت، واژهيى را بكار دارد كه معناى صريح و بىكم و كاست متن عربى را برساند از اين رو كتاب او در حكم كتاب لغت گرانمايه و پرسودي براى زبان فارسى شده است.[34]
پاورقي :
[1] - دانشنامه قرآن و قرآنپژوهى، ج 2، ص 1702 [2] - دانشنامه جهان اسلام، ص 81 [3] - مقدمه قرآن قدس ص... [4] - نخستين مفسران فارسى نويس، ص 114 [5] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص 551 [6] - سال سوم، گنجينه اي در دل تاريخ ، هفته نامه گلستان قرآن، شماره 23، ، ص 14 [7] - دانشنامه جهان اسلام،ص 71 [8] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص27 [9] - رواقي ، علي ، مقدمه کتاب، صفحه شش [10] - همان ، صفحه 7 [11] - هزار سال تفسير فارسى، ص 57 [12] - نخستين مفسران فارسى نويس، ص 136 [13] - گلستان قرآن، شماره 23، ص 15 [14] - بخشي از تفسيري كهن، مينوي، ص 3. [15] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص97 [16] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ص 100. [17] - نخستين مفسران فارسى نويس، ص 144 [18] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص103 [19] - دانشنامه جهان اسلام، ج 17، ص 80 [20] - مقدمه تاج التراجم، صفحه چهارم [21] - گلستان قرآن، شماره 23، ص 17 [22] - هزار سال تفسير فارسى، ص 911 [23] - هزار سال تفسير فارسى، ص 111 [24] - گلستان قرآن، شماره 23، ص 17 [25] - ترجمان وحي،شمار? 15 ،ص 65 [26] - قرآن موزه پارس، دكتر علي رواقي، تهران، 1350، ص.... [27] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص129 [28] - همان، ص 133. [29] - هزار سال تفسير فارسى، ص 259 [30] - دانشنامه جهان اسلام، ص 81 [31] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص158 [32] - هزار سال تفسير فارسى، ص 217 [33] - دانشنامه جهان اسلام، ص 81 [34] - هزار سال تفسير فارسى، ص 218 |
|
ترجمه قرآن به فارسي (3)
محمد خامه گر
سوره مائده از قران کوفي ( قرن 5 هـ.ق)
اين ترجمه از نسخه هاي خطي کتابخانه آستان قدس رضوي و متعلق به قرن پنجم هجري است که در 286 صفحه به خط کوفي با ترجمه زير نويس فارسي ثبت شده است .آن مقدار از اين ترجم? کهن که به جاي مانده است از آيه 128 سور? نساء تا آيه 84 سور? اعراف است . سور? مائده از اين اثر به همت دکتر احمد علي رجائي در سال 1350 با عنوان "سور? مائده از قران کوفي کهن با ترجم? استوار پارسي" به طبع رسيده است. در اين نسخه ترجمه کلمات قراني در زير هر کلمه به پارسي آمده است و هرجا نياز به توضيح بوده توضيح را غالبا زير ترجمه قرار داده است تا ترجمه تحت اللفظي کاملاٌ لغت به لغت محفوظ بماند.[1] در اين ترجمه بيشتر از معادل هاي فارسي و واژه ها و اصطلاحات قرآني استفاده شده و تعداد واژه هاي عربي آن بسيار کم است.[2] عليرغم آنکه اين ترجمه معمولا يک ترجمه مستقل از قران به شمار مي آيد اما يکي از محققان معاصر پس از مقايسه آن با ترجمه و تفسير طبري،آن را رونويس از ترجمه قران در تفسير طبري دانسته است که بيشتر به کار تصحيح ترجمه رسمي مي آيد.[3]
تفسير نسفى:( قرن 6-هـ.ق)
اين تفسير اثر ابوحفص نجم الدين عمر نسفى، فقيه و مفسر قرن پنجم هجرى است (538-462 ه .ق) ويژگى مهم اين ترجمه در درجه نخست در سبك نگارش آن است كه از نثر مسجع بهره جسته است و در مرحله بعد در افزودن برخى نكات تفسيرى به ترجمه است. اين كتاب از لحاظ زبانشناسى و بررسى واژگانى به سبب نثر كهن و زيبائى كه دارد مورد توجه است.[4] از نظر واژگان و تعبيرات اصيل بقدري غني است که مي تواند پشتوانه فرهنگستان زبان و ادب فارسي باشد.[5]
كشف الاسرار و عده الابرار: (م 520 هـ.ق)
اين تفسير كه معروف به تفسير خواجه عبدالله انصارى است توسط ابوالفضل رشيد الدين ميبدى (م 520 ه) نگاشته شده است. در اين تفسير معانى و مفاهيم آيات قرآن در سه نوبت بيان مىگردد كه نوبت اول آن ترجمه دقيقى از قرآن است. برخى قرآن پژوهان اين اثر را از جهاتى اوج تحول ترجمه به شمار آوردهاند كه آن را تنها با تفسير ابوالفتوح رازى قابل مقايسه دانستهاند.[6] توجه ويژه ميبدى به فارسى نويسى و گزينش واژههاى معادل براى كلمات عربى در اين اثر در خور تحسين است.
ترجمه ابوالفتوح رازى:( 533 هـ.ق)
"روض الجنان و روح الجنان معروف به تفسير ابوالفتوح رازى از حسين بن على بن محمدبن احمد نيشابورى" (م 550 ه) است. اين تفسير در سده ششم قمرى و پيش از سال 533 قمرى تأليف شده است. .در اين اثر، پيش از تفسير آيات ابتدا ترجمهاى تحت اللفظى و بدون توجه به تفسير ارائه شده است..
تفسير بصائر يمينى:( 552 هـ.ق)
ترجمه و تفسير بصاير يمينى، تفسيرى از همه قرآن مجيد با ترجمه آيات به فارسى روان و استوار است از معين الدين محمد بن محمود نيشابورى. اين تفسير از قرن ششم و حدود سال 552 ه.ق به جاى مانده است. از آنجا كه نثر كتاب با دستور زبان فارسى انطباق بيشتر يافته است اين اثر را دنباله تحول ترجمه به شمار آوردهاند.[8] از نظر واژگان نيز انبوهي کلمه فارسي کهن در بر دارد که در مواردي شکل صرفي يا پيشوند و پسوند هاي کهن آنها تغيير کرده است.[9]
ترجمه قرآن رى( 556 هـ.ق)
اين ترجمه تحت اللفظى متعلق به سال 556 قمرى است و ترجمه آيات در بين سطرها نوشته شده است، اين ترجمه به دست ابوعلى بن حسن بن محمد بن حسن خطيب در قريه كهكابر رى تحرير شده است.[10] ترجمه استوار و دقيق اين اثر كه نشانه هاى بارزى از لهجه رازى در قرن ششم هجرى را دربردارد از مشخصه هاى اين اثر است، هرچند اين ترجمه ، ترجمه اي تحت اللفظى است. با اين همه مترجم در بسيارى از موارد ترجمه اى آزاد از قرآن ارائه داده است.[11]
قران آکادمي تاجيکستان (قرن 7 هـ.ق)
اين نسخه با شمار? 5570 در انستيتوي شرق شناس و ميراث خطي آکادمي علوم تاجيکستان نگهداري مي شود . اين اثر که داراي 526 صفحه است و شامل اکثر آيات قران است. دكتر گرمارودي که بخشي از اين ترجمه را باز نويسي و تصحيح کرده معتقد است با توجه به ويژگي هاي ظاهري و زباني اين نسخه نبايد فاصله آن به ما از هشت قرن کم تر باشد.[12] بنابراين نظر، تاريخ کتابت اين اثرحداکثر قرن هفتم هجري است.وي بخشي از ويژگي هاي اين ترجمه را که قدمت آن را مي رساند در 14 بند بر شمرده است از جمله مي توان به کار برد لغات مهجور مانند کلمه" چپلک "بجاي" نطفه" و رعايت ساختار زبان عربي در جمع بستن کلمات و هماهنگي صفت و موصوف اشاره کرد.[13] اين اثر بسيار بديع که داراي فوايد زبان شناختي ارزشمندي است ترجمه اي کاملاٌ تحت اللفظي است و ساختار زبان عربي را در جمله بندي رعايت کرده است.
قرآن مترجم 315 6 (قرن 7 هـ.ق)
قران مترجم 6315 آستان قدس رضوي،شامل نصف قران مجيد يعني از ابتداي سور? فاتحه تا پايان سور? کهف است.اين ترجمه داراي نثري سليس و روان است و به ترجمه هاي تاريخدار کهن شباهت فراوان دارد. از اين رو است که آن را در مجموع? قرآنهاي ترجمه شده در قرن هفتم به حساب آورده اند.[14] اين نسخه به سبب برخورداري از خطي خوانا و زيبا و لهجه و تلفظي كهن اهميت خاصي دارد. تلفظ برخي از كلمات مستعمل امروزي نيز در حوزه كتابت اين ترجمه نمايان است.[15]
شريف لاهيجي ( 1086 هـ . ق )
تفسير شريف لاهيجي در قرن يازدهم هجري توسط بهاءالدين محمد بن شيخ علي شريف لاهيجي تاليف شده است او از دانشوران شيعي امامي است اين تفسير را در سال 1086 هـ . ق به رشته تحرير در آورده است.[16]
قرآن مترجم شماره 1089 (759 هـ.ق)
دربخش نسخ خطي کتابخانه آستان قدس رضوي قرآن دستنويسي به شماره 1089 از مترجمي ناشناخته وجود دارد. اين اثر که برآن تاريخ 759 هجري قمري درج شده است، ترجمه اي کامل از قرآن کريم در 953 صفحه مي باشد که توسط محمد بن ابراهيم بن محمد ملقب به منجم الثوري کتابت شده است .
تفسير گازر(قرن 9 هـ.ق)
تفسير گازر يا "جَلاء الاذهان و جِلاء الاحزان،" تاليف شيخ ابوالمحاسن حسين بن حسن جرجانى از دانشمندان شيعى قرن نهم يا دهم هجرى است. اين تفسير و ترجمه در واقع تلخيص تفسير ابوالفتوح رازى است، كه از نثرى روان و پخته برخوردار است. مىتوان گفت از قرن چهارم تاهشتم، او در شمار معدود كسانى است كه بخشى از آيات الهى را به فارسي روان - نه به صورت معادليابى وحفظ ساختار عربى- ترجمه كرده است.[24] البته در اين تفسير به همان اندازه که عبارات فارسي تر شده اند ، کلمات عربي گرديده اند.[25]
تفسير مواهب عليه (899 هـ.ق)
تفسير مواهب عليه معروف به "تفسير حسينى" اثر حسين كاشفى سبزوارى متعلق به قرن دهم هجري است و تاريخ تأليف آن را 899 قمرى ذكر كردهاند. در قسمت هاي ترجمه اي اين اثر ، شباهت هايي با ترجمه هاي کهن هست ، اما هيچگاه تقليد در کار نيست . ازنظر ساختار تابع نحو عربي است.[26] و از نظر واژگان گرايش او به کاربرد کلمات عربي بيش از ترجمه هاي گذشته است .
ترجمه فارسي مخدوم نوح (قرن 10)
اين ترجمه که به قلم مخدوم لطف الله بن مخدوم نعمت الله ، معروف به مخدوم نوح(911ـ 998ه.ق)انجام گرفته است نخستين ترجمه قران در شبه قاره هند است که حدود دويست سال پيش از ترجمه شاه ولي الله دهلوي صورت گرفته است.[27] مترجم در اين اثر به بيان نکات تفسيري توجه ويژه اي داشته است و تقريباٌ در تمامي آيات نکات تفسيري و توضيحي را در لابلاي ترجمه و البته بين هلالين، بيان کرده است.(همان،143)مثلا ٌ در ترجمه "و الفجر" نوشته است: بحق صبح (يا نماز صبح،يا صبح اول محرم يا ذي الحجه) از ويژگي هاي اين ترجمه،رواني و سادگي آن است مترجم مطالب را با زباني بسيار سهل و آسان ارائه کرده است.[28] اين ترجمه از طرف انجمن ادبي هند،به مناسبت آغاز پانزدهمين قرن هجري به کوشش ابو سعيد غلام مصطفي قاسمي انتشار يافته است.
تفسير و ترجمة الخواص(946 هـ.ق)
تفسير و ترجمة الخواص از ابوالحسن على بن حسن زوارهاى (متوفى نيمه دوم قرن 10 قمرى) كه در تاريخ 946 قمرى تأليف آن پايان يافته است. زواره اي هم در ترجمه قرآن و هم در تفسير آن از تفسير "مواهب عليه" كاشفى استفاده كرده است و روايات و احاديث شيعى بر آن افزوده است. از آنجا که تا زمان وى در هيچ تفسيرى اين مقدار روايت حديث شيعى گرد نيامده، اين اثر را مي توان نخستين تجليگاه عقايد و گرايشهاى شيعيان سده نهم و دهم دانست.[29]
ترجمه و تفسير منهج الصادقين: (980 هـ.ق)
تفسير منهج الصادقين تفسير مختصرى است از قرآن كريم كه توسط مولى فتح الله كاشانى (متوفى 988 ق) نگاشته شده است. پس در اين تفسير كار استاد خود علي بن حسن زوارهاي بر تفسير مواهب عليه را تكميل كرده و بر جنبه هاي شيعي آن تا سر حد امكان افزوده است.[30] روش مؤلف در نگارش تفسير آن است كه پس از ذكر بخشى از يك آيه ، ترجمه واژه هاي آن را همراه با اضافات تفسيرى بيان مىكند و در مواردى نيز به تفصيل نكات تفسيرى يا ادبى يا شأن نزول را بيان مىنمايد. بخش ترجمه اين تفسير تا حد زيادي پيرو نثر كاشفي در مواهب عليه است يعني واژگان فارسي و ساختار عربي، اما وي در همه جا از مواهب عليه پيروي ننموده است بلكه گاهي كلمات ترجمه را تغيير داده و بيشتر عربي كرده است. گاه نيز، سراسر عبارت را از نو نگاشته است.[31]
ترجمه جمال الدين محقق خوانساري (قرن 12هـ.ق)
يکي از ترجمه هاي دقيق تحت اللفظي از قران کريم ترجمه آيت الله جمال الدين محقق خوانساري(متوفي 1125 ه.ق)است.او که مجتهدي اصولي و حکيمي متکلم و اهل دقت بود ترجمه اي بسيار متقن از قران کريم ارائه کرده است.[32] در اين اثر واژه هاي قراني با توجه به ريشه آن ها ترجمه شده است و ترجمه هر آيه درست مطابق با متن قران، واژه به واژه بلکه حرف به حرف معني شده است.و اگر در جاهائي اندک يک يا دو واژه به عنوان توضيح افزوده شده است اين واژگان توضيحي ،پس از ويراستاري ميان پرانتز گذارده شده است تا ترجمه از توضيح مشخص وجدا باشد. اخيراً اين ترجمه به همت محمد رضا انصاري محلاتي از روي نسخه اي که بيش از يک قرن پيش در هندوستان به چاپ رسيده ، تصحيح و تدقيق شده است. [33]
ترجمه شاه ولى الله دهلوى ( متوفى 1176 هـ.ق)
يكي از ترجمه هاي فارسي قرآن كه پرتيراژترين ترجمه قرآن در كشورهاى پاكستان و هند است ترجمه شاه ولي الله دهلوي (1114- 1176 هـ.ق) با عنوان «فتح الرحمن فى ترجمة القرآن» است. اين ترجمه يكى از روانترين ترجمههاى كهن پارسى از قرآن كريم است. اگرچه ترجمه تحت اللفظى است اما افزودههاى تفسيرى مانند: شأن نزول آيات و بيان مقصود از برخى مفردات نيز در حاشيه .و متن آن مشاهده مىشود. همسانى تعبيرات در ترجمه مفردات و جملات مشابه در حد بسيار بالائى مورد توجه مترجم قرار گرفته، به گونهاى كه اين ترجمه را از اين لحاظ به يك نمونه بىبديل در ترجمه كهن تبديل كرده است.[34] اسلوب و زبان ترجمه ساده و روان است ولى به دليل آنكه اين ترجمه حدوداً دو قرن و نيم انجام گرفته از نثر قديمى برخوردار است.[35]
ترجمه بصير الملک (1270 هـ.ش)
ميرزا محمد طاهر مستوفي کاشاني ملقب به بصير الملک (1249 – 1330 هـ ق) از رجال فرهنگي دربار ناصر الدين شاه بود . از وي در حوالي سال 1311 هـ.ق (مقارن با 1270 هـ.ش) ترجمه اي از قرآن كريم چاپ كرده است.[36] اين ترجمه که پس از انتشار به عنوان قرآن بصير الملکي معروف شد سال ها مورد توجه و استقبال بوده است.[37] روش اين ترجمه تحت اللفظي و تا حدودي روان است و تطبيق ترجمه با اصل آيه به طور نسبي رعايت شده است . اين ترجمه اضافات و توضيحاتي را در ميان متن همراه دارد که از اصل ترجمه تفکيک نشده است.[38]
ترجمه صفي علي شاه ( 1308 هـ.ق)(1276 هـ.ش)
تفسير صفي علي شاه تنها تفسير منظوم کامل قران است. مفسر و سراينده اين تفسير مرحوم ميرزا حسن ملقب به صفي علي شاه از عرفاي بنام شيعه است. وي کل اين تفسير را طي دو سال يعني از 1306 تا 1308 هجري قمري به نظم آورده است. در اين اثر دو ترجمه قران يکي به نثر و ديگري به نظم وجود دارد.ترجمه منثور آن ترجمه اي تحت اللفظي و نسبتا دقيق است و در زير متن عربي آيات شريفه قرار گرفته است.[39]
ترجمه فارسي افغاني(1323 هـ.ق)( 1282 هـ.ش)
ترجمه فارسي افغاني نام ترجمه اي همراه با تفسير است که به کوشش گروهي از قران پژوهان افغانستان بر مبناي ترجمه و تفسير اردو انجام گرفته است.[40] گر چه اين ترجمه تحت اللفظي و واژه به واژه است اما به دليل آنکه ترجمه پاره اي از آيات آن شرح و تفسير نيز همراه دارد به نام تفسير کابلي شهرت يافته است. نويسنده اين اثر محمود حسن ديوبندي و شبير احمد ديو بندي است . چاپ نخست اين اثر به گفته ناشر افغاني در سال ( 1323 ه. قمري ) زير نظر هيأتي از علماي جيد اين کشور به فارسي برگردانده و در پنج مجلد چاپ شده است.[41]
ترجمه انتشارات معراجي ( 1282 هـ.ش)
قرآن مجيد با ترجمه فارسي از مترجمي ناشناس در سال 1323 ق، (1282 هـ.ق) توسط انتشارات معراجي ( معراج محمدي) در تهران منتشر شده است .اين ترجمه به روش تحت اللفظي و سبکي ساده به نگارش در آمده است. حجم توضيحات تفسيري آن متوسط و جدا شده از متن و در حاشيه قرآن ذکر شده اند. در حاشيه شمه اي از تفسير و برخي مباحث علوم القرآن مانند شأن نزول ، خواص و عدد آيات و ... آمده است . نيز در حاشيه برخي ختومات قرآني، روايات مربوطه، دو رساله در تجويد و راهنمايي براي استخاره درج شده است. به دليل آنکه مترجم روش ترجمه تحت اللفظي را برگزيده است نثر ترجمه تا حدي از نثر معيار دور شده است و شيوائي و رواني خود را از دست داده است.
تفسير روان جاويد ( 329 1 هـ.ش)
روان جاويد تفسير و ترجمه کل قرآن در 5 جلد اثر ميرزا محمد ثقفي تهراني (1277 – 1363 ش) است.اين تفسير به زبان ساده و متناسب با فهم توده مردم نگاشته شده و از وارد شدن به مباحث فني و ادبي پرهيز كرده است.[42] ترجمه آيات در اين اثر ترجمه اي کاملا تحت اللفظي با رعايت ساختار زبان عربي است و مترجم تنها تلاش خود را به بر گردان دقيق و کلمه به کلمه واژه ها معطوف کرده است و در مواردي از رعايت برخي نکات ادبي غفلت کرده است مانند عدم انعکاس انحصار در ترجمه آيه پنجم سور? حمد.[43] چاپ نحست اين تفسير توسط دار الکتب الاسلاميه در سال 329 1 ه.ش در قطع وزيري انجام شد .
ترجمه معزي (1337 هـ.ق)
ترجمه شيخ محمد کاظم معزي از قران کريم ترجمه اي کلمه به کلمه و دقيق است که در سال(1337 ش )براي نخستين بار به چاپ رسيد. در اين ترجمه توجهي به اسلوب و ساختار زبان فارسي نشده است . نثر ترجمه روان و گويا نيست. با اين وجود ترجمه اي نسبتا دقيق مي باشد و از استحکام قابل توجهي برخوردار است.
ترجمه مصباح زاده ( 1337هـ.ق)
مترجم اين اثر عباس مصباح زاده از خطاطان مشهور معاصر است.احتمال داده شد که اين اثر از ترجمه هاي عهد قاجار يا ترجمه ابو الفتوح رازي اخذ شده باشد.[47] اين اثر ترجمه اي است تحت اللفظي و پايبند به اسلوب نحو عربي از اين رو با آنکه از دقت نسبي خوبي برخوردار است و کليه کلمات و حتي ادات تأکيد را نيز ترجمه کرده است اما از سلاست و رواني لازم بر خوردار نيست. در متن ترجمه اضافات و توضيحات چنداني به چشم نميخورد اما مترجم با آوردن مطالبي در حاشيه آن سعي کرده است برخي از آيات را که نيازمند توضيح است شرح دهد.[48]
ميرزا ابو الحسن شعراني (1337 ه. ش)
ميرزا ابو الحسن شعراني (1393ـ 1320ه.ق)از علماي به نام و جامع معقول و منقول است که کتابهاي معتبر بسياري را به فارسي ترجمه کرده است.يکي از فعاليت هاي علمي او ارائه ترجمه اي تحت اللفظي از قران کريم است.ترجمه او ترجمه اي دقيق از قران است وي کليه کلمات و افعال يک به يک ترجمه کرده است اما به دليل آنکه ساختار زبان فارسي در ترجمه رعايت نشده است از سلاست و رواني لازم برخوردار نيست.يکي از نکات قابل توجه اين ترجمه مطالب تفسيري است که در حاشيه ترجمه آمده است.اين مطالب شامل فضائل و خواص برخي از آيات (مانند 110 سور? کهف) يا تفسير آنها بنابر روايات منقول از ائمه (ع)مي باشد.در مواردي نيز واژه هاي کلمات مشکل را توضيح داده است.[49]
ترجمه تفسير اثني عشري (1338 هـ.ش)
تفسير اثني عشري اثرحسين بن احمد حسيني شاه عبد العظيمي است(1384ـ 1318 ه ش)تفسيري است فارسي در 14 مجلد تا آخر سوره مرسلات ساده و قابل فهم براي عموم فارسي زبانان. جهت گيري اين تفسير تحليلي ،هدايتي با رويکردي لغوي و روائي است که جنبه روائي آن غلبه دارد. اين تفسير در سال هاي 1334ـ1338 نگارش يافته است.[50] در اين تفسير پيش از شرح و بيان هر آيه ترجمه اي تحت اللفظي از آن وجود دارد. در اين ترجمه که تقريبا در تمامي آيات با تفسير کوتاهي همراه است ساختار زبان عربي تا حد زيادي رعايت شده است از جمله در ترجمه افعال ماضي استمراري از دستور عربي پيروي کرده است. امتياز مهم اين ترجمه نکات تفسيري آن است که کمک شايان توجهي به خواننده فارسي زبان مي کند تا با سهولت و سرعت به مفاهيم آيات دست يابد.[51]
سيد عبد الحسين طيب (1341 ه . ش)
تفسير اطيب البيان اثر سيد عبد الحسين طيب اصفهاني (1272ـ 1370 ش)تفسيري در 14 جلد و به زبان فارسي است و از تفاسير عالمانه معاصر است که براي عموم مردم ارائه شده است.تدوين اين تفسير از سال 1341 تا سال 1359 خورشيدي يعني 18 سال به طول انجاميد و هم زمان با تدوين نيز منتشر مي شد.[52]
سيد محمود طالقاني ( 1342 ش )
تفسير پرتوي از قرآن عنوان تفسيري است ناتمام از مرحوم آيت الله سيد محمود طالقاني (1286- 1385 هـ ش) اين تفسير که از آغاز قرآن تا آيه 24 سوره نساء و جزء سي قرآن را شامل مي شود تفسيري هدايتي و علمي است. چاپ جلد نخست اين تفسير در سال 1342 توسط شرکت سهامي انتشار انجام گرفته است. در اين تفسير، ترجمه آيات به صورت جداگانه و ذيل هر گروه از آيات ارائه شده است. ترجمه پرتوي از قرآن به روش تحت اللفظي يا به تعبير مفسر "فارسي تطبيقي" است انتخاب اين روش به اين علت است که ترجمه آيات از حدود معاني صريح لغات خارج نباشد. تفاوت مهم اين ترجمه با ترجمه هاي تحت اللفظي اين است که تا حد زيادي به ساختار زبان فارسي نيز توجه شده است حتي برخي از آيات به صورت معادل ترجمه شده است. يکي از ويزگيهاي ترجمه آيت الله طالقاني کاربرد «همي» در ترجمه مضارع استمراري است که اين امر اثر ايشان را به ترجمه هاي کهن شبيه مي کند. آيت الله طالقاني با اعتراف با اين حقيقت که هر چه در ترجمه قرآن دقت شود به هر لغتي در آيد نميتواند مانند آيات قرآن معجزه باشد اعلام مي دارد که هر ترجمه اي از قرآن نارساي به مقصود قرآني است مگر آنکه توضيح و تفسير شود. از اين رو ترجمه خود را در کنار تفسير ارائه داده است.
داد خواه شيرازي (1356 هـ.ش)
اين ترجمه که در ضمن تفسير شافي اثر شيخ محمد جعفر دادخواه شيرازي ارائه شد.در بين سالهاي (1326ـ 1356) به تدريج تکميل گشته است.در اين تفسير براي هر آيه دو ترجمه ارائه شده است نخست ترجمه اي تحت اللفظي که پيش از تفسير صورت گرفته است و دوم ترجمه اي محتوا به محتوا و تقريبا آزاد که در ضمن تفسير گنجانده شد ه است.
پاورقي :
[1] - هزار سال تفسير فارسي،ص 90 [2] - اهتمام ايرانيان به قران ،ص 225 [3] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص 63 [4] - گلستان قرآن ، شماره 23 ، ص 18 [5] - عزيز الله جويني ،مقدمه تفسير نسفي ، ص 4 [6] - دانشنامه جهان اسلام، ج 7، ص 81 [7] - هزار سال تفسير فارسى، ص 403 [8] - دانشنامه جهان اسلام، ج 7، ص 81 [9] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص215 [10] - ترجمه فارسى قرآن رى، ديباچه مصحح، ص چهار [11] - گلستان قرآن، شماره 23، ص 21 [12] - بنيات، سال ششم،شمار? 31 ،ص 111 [13] - همان،ص 112 و 113 [14] - فهرست نسخ خطي قرآن هاي مترجم کتابخانه مرکزي آستان قدس رضوي، ص [15] - ميراث جاويدان، شماره سوم، ص 24 [16] - الشريف لاهيجي، بهاءالدين محمد شيخ علي، تفسير شريف لاهيجي، با مقدمه و تصحيح مير جلال الدين حسيني ارموي (محدث)، 1363، شرگت چاپ و انتشارات علمي، تهران. [17] - سير تطور تفاسير شيعه، ص 109. [18] - سير تطور تفاسير شيعه، ص 110. [19] - بررسي يک قرآن مترجم ،ص 151 [20] - همان، ص /168 [21] - همان، ص159 [22] - همان، ص166 [23] - همان،ص 153 [24] - دانشنامه جهان اسلام، ج 7، ص 82 [25] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي ،ص215 [26] - تاريخ ترجمه از عربى به فارسى، ج 1، ص 233 [27] - بنيات شمار? 3،ص 140 [28] - همان ،ص143 [29] - تاريخ ترجمه از عربى به فارسى، ص 237. [30] - تاريخ ترجمه از عربي به فارسي، ص 241. [31] - همان، ص 245. [32] - روضات الجنات،ج 2،ص 214 [33] - بنيات،سال دوم،شمار? 7 ص 182 [34] - محمدرضا انصارى، نقد و بررسى ترجمه شاه ولى الله دهلوى، ترجمان وحى، شماره 3، ص [35] - اهتمام ايرانيان به قرآن كريم، ص 144 [36] - الذريعه الي تصانيف الشيعه، ج4، ص 127. [37] - عيار نقد بر ترجمان وحي ص 69 [38] - اهتمام ايرانيان به قرآن ، ص 84 [39] - ترجمان وحي،شماره 8، ص48 [40] - دانش نام قران و قران پژوهي ج1 ص 545 [41] - دائره المعارف تشيع ج 4 ،ص 215 [42] - سير تطور تفاسير شيعه، ص 169. [43] - ثقفي تهراني، ميرزا محمد، روان جاويد، دارالكتب الاسلاميه، تهران، 1329، چاپ اول. [44] - اهتمام ايرانيان به قران کريم، ص 180 [45] - مصطفي رضائي، بنيات، شمار? 21، صفحات 119ـ 112 [46] - دانش نامه قران و قران پژوهي،ج 1،ص 562 [47] - رسول معتمدي ، يکصد سال ترجمه و تفسير فارسي قران کريم، پيام قران شمار? 3،ص 44 [48] - مصباح زاده، عباس، ترجمه قرآن كريم، انتشارات جاويدان، 1337، تهران. [49] - شعراني، ميرزا ابوالحسن، ترجمه قرآن كريم، 1337، چاپ اول، تهران. [50] - ايازي، سيد محمد علي، سير تطور تفاسير شيعه، چاپ سوم، 1381 ، قم ،دفتر تبليغات اسلامي ، 145 [51] - حسيني، حسين بن احمد، تفسير اثني عشري، 14 جلد، شركت طبع كتاب، 1339، چاپ اول، تهران. [52] - سير تطور تفاسير شيعه ، ص 175 [53] - طيب اصفهاني، سيد عبدالحسين، اطيب البيان، 14 جلد، بنياد فرهنگ اسلامي، چاپ اول 1352 ش، چاپ اول، تهران. |
|
احسن القصص ترجمه سوره مباركه يوسف از يك نسخه كهن
محمد آصف فكرت
چندى پيش توفيق زيارت تصوير ترجمهاى كهن از قرآن مجيد ميسر گرديد، كه نسخه آن در كتابخانه مركزى و مركز اسناد دانشگاه تهران به شماره 9680 نگهدارى مىشود و به خط حسنبن علىبن حسين كوفى است كه در نيمه رمضان 555 كتابت آن را به پايان رسانيده است و نسخه از آغاز سوره بقره تا آخر سوره كهف را دارد و 285 برگ هفتسطرى (هر صفحه 7 سطر با ترجمه زيرنويس به صورت منكسر يا چليپايى) است. در فهرست دانشگاه (ص449-450) آمده است كه اين ترجمه «فارسى كهن نزديك به ترجمه طبرى - بىداستانها - و بايد تحرير ديگرى از آن باشد».بنياد پژوهشهاى اسلامى صحيح است و مىتوان هر ترجمه يك متن را كه متعلق به مرحله معينى از زمان و مكان باشد تحريرى از ترجمه ديگر آن متن در همان مرحله دانست. و چون اين ترجمه با ترجمه طبرى و اختلاف نسخههاى آن مقايسه شد ديديم كه گاهى - ولى نه بسيار - عباراتى مشترك و شباهتها در آنها هست; اما اين ترجمه را رنگى و آهنگى خاص است و چون متن كامل ترجمه سوره مباركه يوسف در اين مقاله نقل مىشود عجالة براى پرهيز از دراز شدن سخن، از شرح ويژگيهاى لغوى و دستورى آن مىگذريم. اما ويژگى بسيار مهم اين ترجمه وزن و آهنگ آن است. گاهى ترجمه آيتيا آياتى، برحسب اقتضاى موضوع، تركيب و آهنگى خاص يافتهاند (مثلا ترجمه آيات 33 و 43 و 101 همين سوره)، كه در اين مورد پژوهشگران پيشينه را سخنها و كتابهاست و ما به آن نمىپردازيم; اما از آن كه بگذريم وجود نوعى آهنگ و وزن در قالب افاعيل عروضى در تمام عبارات ترجمه است. گاه عبارتى را - به تكرار در قالب يك مصراع از بحور بلند اوزان عروضى مىيابيم; اما عبارات موزون كوتاه را تقريبا در ترجمه هر آيت مىبينيم. مثلا در همين ترجمه سوره يوسف، در 111 آيتبه بيش از 50 جمله و عبارت موزون برمىخوريم كه شمارى از آنها يك مصراع كامل و بسيارى ديگر تركيبى از افاعيل يك بحر - كمتر از يك مصراع يا بيشتر از آن - است كه در سطور زير نقل مىشود. شماره آخر هر جمله يا عبارت متعلق به آيه آن است; و چون خوانندگان اين مقاله را بىگمان بر وزن شعر و عروض اشراف هست، براى پرهيز از اطناب، از برابر نهادن افاعيل در هر عبارت گذشتيم. اينك آن جملات و عبارات موزون: كى منم در كار شما (آغاز سوره) فرو فرستاديم/2 كى مگر شما بذانيد/2 ياد كن آنگه كى گفت - يوسف پذر خويش/4 من ديذم اندر خواب /4 گفت گوينده از پيش ايشان/10 بفرست وى را - فردا بصحرا /12 پس چون ببردند وى را /15 بخورد ويرا گرگ/17 هستيم ما راستگويان/17 شكيبايى كنم نيكو/18 پس بيامد كاروانى /19 اى مژدگانى - اينك غلامى /19 بودند برادران يوسف/20 بفروختند او را - درمى چند شمرده/20 آنكس كى خريده بود وى را از مصر/21 بكرامت محل وى - باشذ كى سوذ دارد/21 خود خواند وى را - آن زن كى يوسف.../23 ببست درها را محكم - و گفت ويرا اقبال.../23 خود قصد كرد آن زن.../24 گفتيوسف كى طلب كردست.../26 و بخواندست مرا /26 پيراهن وى دريده از پيش - پس راست گفت آن زن /26 پيراهن وى دريده از پس /27و28 اين است دين راست /40 چى بود كار شما آن وقت؟/50 طلب كرديد يوسف را /50 كى خذاوند من آمرزنده است /53 چون سخن گفتبا وى /54 كى من نگه دارم - داناام /54 من بهترين مهربانانم /59 گفتند مىجوييم مكيال ملك /72 همچنان ما جزا دهيم آنرا /75 گفتند اگر دزدى كند /77 من پاى برندارم /80 واسخت اندوها /84 اندوه به دل مىداشت /84 گفتيوسف - اى دانيذ شما؟ - كى چى كرديذ شما با يوسف؟ /89 چون جدا شد كاروان از شهر مصر /94 گفت اندر شويد اندر مصر /99 اى خداوند من عطا دادى (يا) عطا دادى اين ملكت و پادشاهى /101 ياد كرديم از خبرها - آنچ از تو غايب بود /102 آنگه كى عزم ايشان - درستشد اندر كار ايشان /102 چند عبرتهاست اندر آسمانها و زمين؟ /105 خود بود اندر قصص ايشان - پندى خداوند خردها [را] /111 پيش از نقل ترجمه سوره يوسف به اختصار اشارهاى در مورد رسمالخط آن مىشود: رسمالخط ترجمه اختلاف عمدهاى با رسمالخط ديگر ترجمههاى فارسى سدههاى 5-6 ق ندارد و مشخصات عمده آن از اين قرار است: الف: ممدود بدون مد، گاف با يك سركش; پ، چ و ژ غالبا داراى سه نقطه; «كه و چه» بيشتر به صورت «كى و چى» و «آنكه و آنچه» به صورت «انك وانج»; ياء مفرد گاه منقوط- با دو نقطه در بالا - و گاه معكوس، بدون آن كه هر يك در موردى خاص به كار رود. هر جا كلمهاى يا كلماتى و تركيبى يكجا نوشته شده بود يا جدا از هم; ما هم به همان گونه نقل كرديم. متاسفانه نادرستيهايى در استنساخ هست كه در پانوشتها به پارهاى از آنها اشاره شده است: اينك ترجمه سوره مباركه يوسف: بنام خداى مهربان بخشايندهمنم خداى كى منم در كار شما آنست آيتهاى كتاب ظاهر. كى ما فرو فرستاديم، آن قرآن عربى، كى مگر شما بذانيذ. ما مىخواهيم (1) بر تو يا محمد، نيكوترين قصها، يعنى قصه يوسف، بآنچ وحى كرديم فريشته بتو اين قرآن، و اگر بودى تو از پيش آن وحى از غافلان. ياذ كن آنگه كى گفتيوسف پذر خويش را: اى پذر من، من ديذم اندر خواب، يازده ستاره، يعنى كوكب و آفتاب و ماه را ديذم ايشان را كى مرا سجود مىكردند. گفتبذو يعقوب (2) (ع): اى پسر من، برمخوان خواب خويش را بر برادران خويش، كى اگر حسد كنند ترا حسد كردنى، كى شيطان مردم را دشمنى است پيدا و ترا و ايشانرا از راه بب[رد]. و همچنان كى ترا اين نموذ، اختيار كنذ ترا خذاى تو، و بياموزد ترا از تعبير خوابها، و تمام بكنذ نعمتخود بر تو و بر قوم يعقوب، چنان كى تمام كرد نعمتبر پذران تو از پيش آن، بايمان ابراهيم و اسحق، چنين گفت كى خداى تو دانااست و حكيم. خود بوذ اندر يوسف و براذران وى عبرتها، آنكسان را كى پرسند ترا از قصه يوسف. ياذ كن آنگه كى گفتند: خود يوسف و براذر وى دوسترست نزد پذر ما از ما، و ما جماعتىايم ده تن، و پذر ما اندر خطاست ظاهر. بكشيذ يوسف را، يا بيفكنيد. وى را بزمين ديگر، تا حاصل گردد شما را روى پذر شما، و باشيذ از پس او گروهى بسامانان. گفت گويند[ه] از پيش ايشان: مكشيذ يوسف را و اندر افكنيذ ويرا اندر بن چاه، تا برچينند ويرا برخى از راه گذريان، اگر هستيد كنندگان. گفتند: اى پدر ما چى بود ست ترا؟ كى ايمن ندارى ما را بر يوسف، و ما وى را ناصحى باشيم. بفرست وى را بما فردا بصحرا، تا فراخ بزييم و بازى كنيم، و ماوى را نگاه داريم. گفتخود اندهگن كنند (3) مرا كى ببريذ شما او را و من مىترسم كى بخورد ويرا گرگ و شما از وى غافل باشيذ. گفتند اگر بخورد وى را گرگ و ما ده مرداييم (كذا) آنگه ما سخت عاجز باشيم. پس چون ببردند وى را، و دل بر نهادند كى بيفكنند وى را اندر بن چاه، و وحى كرديم ما بيوسف كى تو خبر دهى ايشانرا بكار ايشان اين كى مىكنند و ايشان همى ندانند. و آمذند بپذر خويش شبانگاه همى گرستند. گفتند اى پدر ما، ما رفته بوذيم تا با يك ديگر تك دهيم و تيراندازيم، و بگذاشتيم يوسف را بنزديك كالاى ما، پس بخورد ويرا گرگ، و نيستى تو باور دارنده، و اگر چه هستيم، ما راستگويان. و آوردند بر پيراهن وى خونى دروغ، گفتيعقوب: بل مزين گردانيذستشما را تنهاى شما، شكيباى كنم نيكو، و از خداى يارى خواهم بر آنچ صفت مىكنيذ بر دروغ، بر دروغهاء تمام. پس بيامد كاروانى، بفرستادند پيش رو ايشان را بآب، پس فرو گذاشت دلو خويش اندر چاه، گفت: اى مزدكانى مرا، اينك غلامى، و بپوشيدند آن نام بضاعت (4) نهاذند، و خدا داناترستبآنچ مىكردند. و بفروختند او را ببهاى ناقص، درمى چند شمرده، و بوذند برادران يوسف، اندر وى از زاهدان. و گفت، آنكس كى خريذه بوذ وى را از مصر، زن خويش را: گرامى كن بكرامت محل وى، باشذ كى سوذ دارذ ما را جاى، يا بگيريم او را بفرزندى، و همچنان ممكن گردانيذيم يوسف را اندر زمين مصر، و تا بياموزيم وى را از تعبير خوابها، و خداى غالب استبر امر وى، و ليكن بيشترين مردمان ندانند. و چون رسيد به وقت قوت و جوانى، داذيم او را حكمت داناى و علم، و همچنان جزا دهيم نيكوكاران را. و خوذ خواند وى را آن زن كى يوسف(ع) اندر خانه او بود از تن وى، و ببست درها را محكم و گفت ويرا اقبال باذا ترا، ترا [گفت]: پناه كنم با خذاى، كى خذاى نيكو گردانذ محل من، و خود فلاح نكند آنكسان كى ظالم باشند. و خود قصد كرد آن زن، و قصد كرده بوذ يوسف بذان، اگر نه را (كذا) بوذى كى بديذ علامت و نشان خذاوند او، همچنان كرديم، تا بگردانيديم از وى انچ بذى بذى و فعل زشت كى وى از بندگان ما بوذ كى ايشان مخلص باشند. و از پيش يكديگر شتاب كردند بدر، و بدريد پيراهن وى از پس، و يافتند خذاوند وى را نزديك در، گفت آن زن: نيست پاداش آنكسى كى خواهد باهل تو بذى، مگر آنك وى را حبس كنذ، يا عذاب كنذ ويرا عذابى دردناك. گفتيوسف كى طلب كردست مرا، و بخواندست مرا، و گواهى داد گواهى از اهل آن زن: اگر هست پيراهن وى دريذه از پيش، پس راست گفت زن، و مرد از دروغ گويانست. و اگر هست پيراهن مرد دريده از پس، دروغ مىگويذ زن و مرد از جمله راستگويانست. پس چون بديذ پيراهن وى دريذه از پس، گفت: اين از كيد شما زنانست. كى كيد شما زنان عظيم بزرگ بود. اى يوسف، روى بگردان ازين كار; و استغفار كن اى (5) زن از گناه خويش، كى تو هستى از جمله خطاكنندگان. و گفتند زنانى اندر شهر، كى: زن ملك عزيز مصر همى بجويد بنده خويش را از تن وى، خود اندر ميان دل دوستى او، و ما مىبينيم وى را اندر بىراه ظاهر. پس چون بشنيد زليخا بمكر ايشان، بفرستاذ، ايشانرا بخواند، و بنشاند ايشانرا محلى گرامى، و فرا داد هر يكى را از ايشان كاردى، و گفتيوسف را: بيرون آى بر ايشان، پس چون بديذند، بزرگ يافتند وى را، و ببريذند دستهاى خويش، و گفتند: معاذالله، نيست اين آدمى و، نيست اين مگر فريشته گرامى. گفت زليخان آن كى آنست كى شما ملامت كرديد مرا اندر باب وى، و خوذ خواندم او را من بر تن وى، و امتناع كرد، و اگر نكند انچ من او را بفرمايم، اندر زندان كنند وى را، و باشد از جمله ذليلان. گفتيوسف: اى خدا من زندان دوستتر دارم نزديك من از انچ مىخوانند مرا بذان، و اگر نگردانى از من مكر ايشان ميل كنم با ايشان و باشم از جمله جاهلان. پس اجابت كرد وى را خذاى و بگردانيذ از وى مكر ايشان كى اوستشنوا دعوت داناست. آنگه راى اوفتاد ايشانرا پس آنك بديذند آيتها يعنى علامتها، كى وى را اندر زندان كنند با بهنگامى. واندر شذ با وى اندر زندان دو غلام ملك، بگفت (اصل: بگو) ازين دو [يكى] كى من ديذم خويشتن را كى همى خوردمى (6) (كذا) انگور و گفت (7) ديگر كى من ديدم خويش را، كى برگرمى از زبر سر خويش نان، كى همى خوردندى مرغان از آن خوردنيها [خبر ده ما را] از تفسير آن كى ما مىبينيم ترا از نيكوكاران. گفتيوسف [نيايد به شما] هيچ طعامى كى روزى كرده باشيذ، كى نه من خبر دهم مر شما را بتفسير آن، پيش از آن كى آيذ بشما، و آن آن را نيست (كذا) كى آموختست مرا خذاى من، و من بگذاشتم ملت قومى كه نه گرويذند به خذاى و ايشانند كى بقيامت ايشان كافرانند. و متابعت كردند (كذا) بذان شريعت پدران خويش را ابراهيم و اسحاق و يعقوب، و نباشذ و نشايذ ما را كى شرك آريم بخداى هيچ چيز را، اين از فضل خذايستبر ما (8) و بر همه مردمان و ليكن بيشترين مردمان شكر نكنند (9) بذان خداى را. [اى] كى ياران ايذ اندر زندان اى (كذا) خذايان متفرق كى از (كذا) بهتر يا خذاى يگانه كى همه خلق را قهر كرده است. همى نپرستيذ از غير خذاى مگر نامها را، كى نام نهاذيذ شما بشما و پذران شما، نفرستيذستخذاى بذان هيچ حجتى و برهانى، نيستحكمت (10) الا مگر خذاى را، فرموذ كى مپرستيذ مگر او را، اينست دين راست و ليكن بيشترين از مردمان همى ندانند. اى ياران من همى زندانى، اما يكى از شما ساقى كنذ مهتر خويش، و خمر دهد وى را، و اما ديگر را بردار كنند تا همى خورد مرغ از سروى، برفت قضا بر او از انچ جواب همى خواهيذ. و گفتيوسف آنكس را كى دانست كى او رستگارى يابذ از ايشان هر دو: ياد كن مرا بنزديك مهتر خويش، پس فراموش گردانيذ وى را شيطان ذكر خذاى بر دل يوسف، پس بماند اندر زندان چندين سال. و گفت ملك ايشانرا كى: من مىبينم اندر خواب هفت گاو فربه، كى مىخورد آنرا هفت گاو لاغر، و هفتخوشه گندم سبز، و خوشهاى ديگر خشك. اى شما كى اشراف قوميد، فتوى دهيد مرا اندر خواب من، اگر چنانست كى خوابها تعبير مىكنيد. گفتند: اين خوابهاايستبر يكديگر آميخته و نيستيم ما به تفسير آن خوابها پيشينه عالم. و گفت آنكس كى نجات يافته باشد از آن دو، و تا ياد آمدش از پس امت، من خبر دهم شما را بتاويل آن، بفرستيذ مرا، يعنى آمذ و گفت. اى يوسف، اى صديق، براست جواب ده ما را اندر هفت گاو فربه كى همى بخورذ آنرا هفت گاو لاغر، و اندر هفتخوشه سبز و ديگر خوشهاء خشك تا مگر من بازگردم سوى اهل مصر. گفتيوسف ميكاريد (11) هفتسال بر عادت خويش، [پس آنچه] بدرويذ شما بگذاريذ آنرا اندر خوشه، مگر اندكى از انچ بخوريد. آنگه آيذ از پس آن، هفتسال سخت، بخورند آنچه از پيش نهاده باشند آنرا، مگر اندكى كى آن را محكم نهاده باشند. آنگه آيذ از پس آن سالى، كه اندر ان فرياذ رسذ مردمان را، و اندران كى ايشانرا از آن [تنگى برهاند]. و گفت ملك: بياريد وى را بمن، پس چون آمذ بوى رسول گفت: بازگرد تا نزديك (12) مهتر خويش و بپرس ويرا تا چى بود حال آن زنان كى ايشان ببريذند دستهاى خويش؟ كى خذاى من بكيد ايشان دانا است. گفت ملك با اين زنان: چى بوذ كار شما آن وقت كى طلب كرديذ يوسف را از تن وى؟ گفت (13) معاذالله ندانيم ما بر وى هيچ جزاى بدى. (14) گفت زن (15) عزيز يعنى زليخا اكنون پيذا شذ حق، كى من جستم وى را از تن وى، و او از جمله راست گويانست. اين از بهر آنست تا بداند ملك، كى من خيانت نكردم وى را اندر پنهانى و حال وى، و بداند كى خذاى راه ننمايد (16) كيد آنكسانى كى خايناند. و بيزار نكنم تن خويش را، كى تن فرماينده استببدى، مگر آنچ ببخشايذ خذاوند من، كى خذاوند من آمرزنده است و بخشاينده. و گفت ملك: بياريذ [زى] من او را تا من بدوستى خالص تن خويش را، و چون سخن گفتبا وى، گفت ملك: تو امروز بنزديك ما ممكنى از هرچ خواهى و امينى. گفتيوسفت: فرو دار مرا بر نگه داشتن خزانها (17) [ء] زمين، كى من نگه دارم، داناام. و همكنان (18) ، ملكت داذيم يوسف را اندر زمين، تا فرود از آن آنچه خواهذ، برسانيم نعمت ما آنرا كى خواهيم [و] ضايع نكنيم مزد نيكوكاران. و مزد و ثواب آخرت بهترست آنكسان را كى ايمان آوردند و برزيدند تقوى. و آمدند براذران يوسف، و اندر آمذند نزديك و شناختند (19) ايشان را و ايشان وى را منكر. و چون بشناخت، بساخت ايشان را بارهاى ايشان، گفتبياريذ بمن براذرى كى شما را است از پذر شما، و من بهترين مهربانانم. مر اگر نياريذ بمن او را، نباشذ پيمانه شما را نزديك به من، و نه نزديك آمذ بمن. (20) 0 گفتند ايشان: اندر خواهيم از وى پذرش را، و ما بكنيم آنچ را فرمودى. و گفتيوسف غلامان وى را: بنهيد بضاعت ايشان اندر ميان بار ايشان، و مگر ايشان بشناسند مرايشان آنگه كى باز گردند سوى قوم خويش، تا مگر ايشان بازآيند. و چون باز آمدند تا بنزديك پذر خويش، گفتند: اى پذر ما، منع كردند از ما كيل، بفرستبا ما برادر ما را تا كيل بستانيم و ما او را نگاهبان باشيم. گفتيعقوب: اى ايمن دارم شما را بر وى مگر چنانك امين داشتم شما را بر براذر وى؟ از پيش، و خذاى بهتر نگاه دارد از شما. و او رحيمتر است از جمله آنكسان. (21) و چون بگشادند بار خويش، و يافتند بضاعتخويش باز داده، بايشان، گفتند اى پذر ما چى خواهيم پس ازين، بضاعتهاى ما باز دادند با ما، و ما طعام خوريم ديگر بار، و نگه داريم براذر ما را و بيفزاييم كيل شتربارى و آن كيل است كى بآسانى ما را حاصل آيذ. گفتيعقوب: هرگز نه فرستم او را با شما، تا آنگه كى بدهند شما را عهدى از خداى، كه بياريذ بمن او را، مگر فرو گيرند و غلبه كنند بر شما، پس چون بدادند او را عهد خويشتن، گفتيعقوب خذاى برآنچ مىگوييم گواهست. و گفتيعقوب: اى پسران من، اندر مشويذ از يك در و اندر شويذ از درهاى پراكنده، و هيچ چيز كفايت نتوانم كرد از شما آنچ خذاى خواسته باشذ، نيستحكمى مگر خذاى (22) را و بروى توكل كندا آنكسان كى توكل كنند. و چون اندر شدند از آنجا كى فرموذ ايشانرا پذر ايشان، هيچ چيزى كفايت نكرد ازيشان آنچ خذاى خواسته باشد و ليكن آن همت اندر تن يعقوب بوذ بجا آورد، و يعقوب خذاوند علم بود، و آنچ بياموختيم وى را، و ليكن بيشترين مردمان ندانند آنچ وى دانست. و چون اندر شدند نزديك يوسف، با خود گرفتبرادر خويش را گفت من هستم برادر تو اندهگن مباش بانچ ايشان مىكردند. پس چون بساخت ايشانرا بار ايشان، بنهاد مشربه زرين اندر بار براذر خويش، آنگه منادى كرد ندا كننده: اى اهل كاروان، شما خود دزدانيذ. گفتند بايشان: چى مىجوييد شما؟ گفتند و چمى طلبيد. از ما؟ گفتند مىجوييم مكيال ملك، و آنكسرا كى بيارد بآن بار يك شتر و من بدان پابندان باشم. گفتند بخذاى خوذ دانستيذ كى بيامذيم بما تا فساد كنيم اندر زمين؟ و نبوديم ما دزد. گفتند: پس چيست جزاء اين فعل اگر باشيذ دروغ زنان؟ گفتند: جزاى آنك آنكسى كى يابند اندر بار او، آنست پاداش او، همچنان ما جزا دهيم آنرا، يعنى دزدان را. پس ابتدا كرد ببارهاى برادران، پيشين از بار براذر خويش، آنگه بيرون آورد آن را از بار براذران (23) خويش، چنان بلطف كرديم كيد از بهر يوسف، نبايستيوسف را كى فرا گيرد برادر خويش را، اندر سبب دين ملك، مگر آنك خواسته باشذ خذاى، برداريم درجات آنكسى كى خواهيم، و زبر هر خذاوند علمى عالمى ديگرست. گفتند: اگر دزدى كند ابن يامين، خود دزدى كند براذر او از پيش وى، پنهان كرد آنرا يوسف اندر دل خويش، و پيدا نكرد آنرا برايشان. گفتيوسف شما بتريد اندر منزلت، و خذا داناترستبذانچ صفت مىكنيذ. گفتند يوسف را اى ملك عزيز، خوذ او را پذرى است پير بزرگ شذه، فراگير يكى از ما بدل وى، كى ما مىبينيم ترا از جمله نيكوكاران. گفتيوسف: بازداشتخواهم از خذاى كى ما فراگريم مگر آنكسى را كى ما يافتيم متاع ما بنزديك وى، كى ما آنگه ظالم باشيم. پس چون نوميذ شذند ازو، خالى كردند و مناجات كردند. گفت مهتر ايشان: اى ندانيذ؟ كى پذر شما برگرفتستبر شما بحكم عهدى از خذا و از پيش من بود كى تفريط كرديذ اندر حق يوسف، هرگز من پاى برندارم از زمين مصر، تا آنگه كى دستورى دهد ما را پذر من، يا حكم كنذ خذاى، كى خذاى بهترين حكم كنندگان است. باز شويذ تا نزديك پذر خويش، و گوييذ: اى پذر ما خوذ پسر تو دزدى كرد، و ما آنرا كى از ما پنهان بوذ نگه داشتن نتوانستيم، و ما هيچ گواهى ندهيم الا بآنچ دانستيم. و بپرس از مردمان ديه - آنكه بوديم ما اندران - و از مردم كاروان - آنك بيامديم ما اندر ميان ايشان - و ما خود راست گويانيم. گفتيعقوب بل مزين نكردستشما را تنهاى شما كارى، و مرا شكيباييستبران، نيكو باشذ كى خذاى بيارد بمن ايشان را همه، كى او خذاى است داناء، و حكيم است. آن روز كى بگردانيذ (24) ازيشان، و گفت: واسخت اندوها بر يوسف، و سفيد شده بود چشمهاى وى از اندوه، و او اندوه به دل مىداشت. گفتند پسران وى و بخذاى كى سست نگردى و همى وى را ياد مىكنى، تا آنگه كى باشى تباه اندر عقل، تا باشى از هلاك كنندگان. گفتيعقوب: كى همى نالم اندوه من و تيمار من با خذاى، و دانم از خذاى آنچ شما نذانيذ. اى پسران من، برويذ و خبر جوييد از يوسف، و از براذر وى، و نوميذ مگرديذ از رحمتخذاى، كى نوميذ نگرداند از رحمتخذاى، مگر گروهى را كى كافرانند. و چون اندر آمدند بنزديك يوسف گفتند اى ملك رسيد بما و اهل ما سختى و گرسنگى و آورديم بضاعتى كاسد و كاسته، تمام بده ما را كيل، و باز[ده] برادر ما، صدقه كن بر ما، كى خذاى جزا دهد صدقهكنندگان را. گفتيوسف: اى ذانيذ شما؟ كى چه كرديد شما با يوسف و براذر وى؟ و شما ندانستيذ كى عاقبت كار چه خواهذ بود. گفتند اى تو توى يوسف؟ گفت منم يوسف و اين براذر من است، يعنى ابنيامين، خوذ منت نهاذ خذاى برما، و هر كى بپرهيزذ، و صبر كند اندر بلا، خود خذاى ضايع نكند ثواب نيكوكاران. گفتند: بخذاى، كى اختيار كرد ترا خذاى بر ما و نبوديم ما بانچ كرديم ما خطاى. گفتيوسف: هيچ تغير نيستبر شما امروز بيامرزد خذاى شما را و او[ست] رحيمترين رحيمان و بخشاينده. ببريد پيراهن من اين، و برافكنيد آنرا بر روى پذر من، تا بينا گردد، و باز دهند اهل شما را بجملگى. و چون جدا شد (25) كاروان از شهر مصر، گفت پذر ايشان: من همى يابم بوى يوسف اگر نه آنرا استى كى شما بخرفى (26) منسوب كنيذ ما را. گفتند: بخذاى كى تو اندر عشق و دوستى تو دير يابذ (27) (كذا). پس چون كى آمد مژده دهنده برافكند پيراهن را بر روى يعقوب (ع)، گرديد بينا شذ. گفتيعقوب: اى گويم شما را كى من همى دانم از بهر خداى آنچ ندانيذ شما. گفتند: اى پذر ما، آمرزش خواهيذ ما را ازين گناهان ما، كى ما بوديم مخطى و گناهكار. گفتيعقوب زود بود كى آمرزش خواهم شما را از خذاى من، اوست آمرزگار و بخشاينده. و چون اندر آمدند نزد يوسف با خود گرفت پذر و مادر خود و گفت: اندر شويذ اندر مصر، اگر خواهذ خذاى، ايمنان. و برداشت پدر و مادر خويش را بر تخت ملك و ايشان همه او را سجود كردند و گفت: اى پذر من اين است تاويل آن خواب كى من ديدم از پيش، خود بگردانيد خداوند من حقيقت، و خود نيكو كرد با من، كى بيرون آورد مرا از زندان، و شما را بياورد شما را از باديه كنعان، از پس آن كى تباه (28) بكرد شيطان، يعنى ديو، ميان من و ميان براذران من، كى خداوند من باريك دانست، آنچ خواهذ، و خوذ اوست كى عليمست، هرچ كند، بدانش و حكمت كند. اى خذاوند من، عطا داذى، اين ملكت و پاذشاهى، و بياموختى مرا از تفسير خوابها، اى آفريذگار آسمانها و زمين، تو ناصر و حافظ منى، اندر دنيا و آخرت، تمام كن عمر من در اسلام، و اندر رسان مرا بپيشينگان و نيكان و پيغامبران، چون پدر وى(ع). آنچ ياذ كرديم از خبرها انچ از تو غايب بود وحى مىكنيم ترا بتو، و الا تو نشناختى بودى (كذا)، تو يا محمد نزديك اولاد يعقوب آنگه كى عزم ايشان درستشذ اندر كار ايشان و ايشان مقر (29) همى كردند. و نيستند بيشترين مردمان مؤمن، و اگر چى حريص باشى يا محمد (30) بر ايمان ايشان. و نمىخواهى تو ازيشان بر تبليغ رسالت هيچ مزدى و نيست اين قرآن مگر پندى همه خلق را. و چند عبرتهاست اندر آسمانهاى (كذا) و زمين، كى ايشان مىگذرند بر آن، و اندر آن، و ايشان از آن همى برگردند. و نگروند بيشترين ايشان بخداى، كه نه ايشان مشرك باشند يعنى همباز گوينده. اى ايمن شدند كى آيد بايشان پوششى از عذاب خذاى، يا آيذ بايشان قيامت ناگاه، و ايشان ندانند خبر آمذن وى. بگو يا محمد اينست راه من كى مىخوانم با خذاى برحجتى و نيتى، من و آنكس متابعت كرديم، (31) و پاكا خدايا، آنرا و نيستم من از جمله همبازگويان. و نفرستاديم از پيش تو يا محمد مگر مردانى را كى وحى گرديذ بايشان از اهل انصار، اى همى نروند ايشان اندر زمين تا ببينند كى چون بودست آخر آنكسانى كى از پيش ايشان بوذند. تا چون نوميد شذند رسولان، و پنداشتند كى ايشان تكذيب كردند، و بذان نصرت ما، و برهانيديمى آنرا كى خواستمى، و رد نكنيذ عذاب ما از گروه مشركان. خود بوذ اندر قصص ايشان پندى خذاوندان خردها[را]، نبود سخنى كى از خويشتن بافته بوذ، و ليكن استوار داشتن است مر آنرا كى پيش از اوست، و پيذا كردن مر هر چيز را، و راه راستى و بخشايشى مر گروهى كى بگروند.
پی نوشت ها:
1- ظاهرا: مىخوانيم نقص. 2- اصل: يوسف. 3- ظ. كنذ ليحزننى. 4- اصل: بساعتبضاعت. 5- اصل: از زن، در برابر استغفرى. 6- خوردمى در برابر «اعصر» آمده و ظاهرا «فشردمى» بوده است. 7- اصل: كيست قال. 8- اصل: شما علينا. 9- اصل: شكر كنذ لايشكرون. 10- ظاهرا «حكم» درست است الحكم. 11- اصل: مكاريد تزرعون. 12- اصل: با نزديك تا نزديك. 13- ظاهرا: گفتند قلن. 14- ظاهرا: هيچ چيز از بدى ما علمنا عليه من سوء. 15- اصل: گفت زنان قالت امرات العزيز. 16- اصل: و ندانذ كى خذاى راه بنمايذ وان الله لايهدى. 17- اصل: جزانيها. 18- همكنان يا همچنان؟ كذلك. 19- ظاهرا: شناخت ايشانرا فعرفهم. 20- ظاهرا: و نه نزديك آييذ بمن ولاتقربون. 21- ظاهرا: از همه رحيمان ارحم الراحمين. 22- ظاهرا: بدهيذ شما مرا عهدى تؤتون موثقا. 23- ظاهرا: بار برادر خويش وعاء اخيه. 24- ظاهرا: و روى بگردانيذ وتولى. 25- اصل: و چون خذا باشذ لما فصلت العير. 26- نقطه ندارد. 27- اين عبارت به همين صورت در ترجمه انك لفى ضلالك القديم آمده است و ظاهرا كلمه آخر «پايذ» بوده باشد. 28- اصل: پناه نزغ. 29- مقر» در ترجمه مكر نوشته شده. 30- اصل: حريص باشى تا يا محمدصلى الله عليه وآله. 31- كذا: ظاهرا من و آنكى متابعتم كرد انا و من اتبعنى. |
|
ترجمه قرآن به فارسي (7)
محمد خامه گر
عليرضا خسرواني ( 1339 ش )
تفسير خسروي اثر علي رضا ميرزا خسرواني (1270 – 1435 هـ) است اين اثر تفسيري است ساده و روان به زبان فارسي در 8 مجلد که براي عامه مردم نوشته شده است. نويسنده نگارش اين کتاب را از سال 1318 آغاز نموده و در سال 1339 به پايان رسانده است.[1]
زين العابدين رهنما ( 1346 ش )
ترجمه زين العابدين رهنما در سال 1346 در دو جلد به چاپ رسيد. ترجمه زين العابدين رهنما در سال 1346 در دو جلد به چاپ رسيد. جلد نخست اين اثر مشتمل بر يک مقدمه مبسوط هشتاد صفحه اي در بيان تاريخ و ويزگيهاي قرآن و ضميمه اي با عنوان «قرآن در ادب فارسي» است و در جلد دوم ترجمه و تفسير کوتاه قرآن ارائه شده است. در اين جلد در هر صفحه متن عربي در ستون راست و ترجمه آن در ستون مقابل آن آمده است. در قسمت پائين هر صفحه نيز تفسير برخي آيات و کلمات نقل شده است از ويژگي هاي اين ترجمه وجود مقدمه اي مبسوط در ابتداي هر سوره است که در آن به معرفي سوره و بيان خلاصه اي از محتواي آن پرداخته است. نکته قابل توجه ديگر اين است که آيات هر سوره بر حسب ارتباط موضوعي ميان آنها دسته بندي شده است و با عنوان بخش متمايز شده اند بر اين اساس سوره بقره به چهل بخش تقسيم شده است.[2]
حسين عمادزاده اصفهاني ( 1346 ش )
حسين عماد زاده دانشمند و قرآن پژوه معاصر( 1369 ـ 1284 هـ ش ) فرزند مرحوم ثقة المحدثين حاج ميرزا احمد عماد زاده است. از استاد عماد زاده دهها اثر قرآني برجاي مانده که مهمترين آنها ترجمه اي است از قرآن که در سال 1346 منتشر شد.[4]ترجمه مرحوم عماد زاده ترجمه اي است آميخته به تفسير همراه با توضيحات در داخل متن که ميان اصل ترجمه و توضيحات آن تفکيک صورت نگرفته است.علاوه بر توضيحات و افزوده هايي که در ضمن ترجمه آيه آمده توضيحاتي نيز در برخي موارد پس از پايان ترجمه آيه افزوده شده است.اين توضيحات مشتمل بر معاني واژه ها،شأن نزول و تبيين مقصود آيه و امثال اينهاست.نثر ترجمه،نثري ادبي و روان مي باشد که به زبان امروزي نگارش يافته است.شيوه ترجمه،آزاد همراه با اضافات تفسيري مي باشد که در تمام ترجمه اين اسلوب دنبال شده است.[5]
خليل الله صبري ( 1344 ش )
خليل الله صبري (متولد 1287 ه ش)و از وکلاي دادگستري است.وي کتابي بنام طبقات آيات قران دارد که در آن آيات قران را همراه با ترجمه در 26 فصل طبقه بندي کرده است. اين کتاب که در سال 1344 به چاپ رسيد،[6] ترجمه اي آميخته با توضيح ارائه شده است نثر اين ترجمه که مي توان آن را ترجمه اي آزاد از قرآن ناميد نسبتا روان مي باشد و در بسيار موارد از تعبيرات نا مأنوس و سنگين و به ويژه از واژه هاي عربي استفاده شده است.[7]
احسان الله علي استخري ( 1346 ش )
اين اثر تحت عنوان «کلمه عليا» توسط دکتر احسان الله علي استخري نگارش يافته و در سال 1346 توسط شرکت سهامي افست،به طبع رسيده است.[8] اين کتاب تنها به ترجمه آياتي مي پردازد که به نوعي به پيامبر گرامي اسلام ارتباط دارد مترجم در هر سوره اي که اين آيات وجود دارد آنها را به ترتيب سوره ها گزينش کرده و ابتدا به ترجمه آنها پرداخته و سپس تفسير کوتاهي ارائه داده است.
عبد المجيد صادق نوبري ( 1348 ش )
اين ترجمه نوبري از کلام الله مجيد با عنوان "قرآن براي همه" است در اصل خلاصه اي از "تفسير کشف الحقايق عن نکت الدقايق" اثر "مير محمد کريم بن جعفر علوي حسيني موسوي" است که توسط حاج عبد المجيد نوبري از زبان ترکي استانبولي به فارسي بر گردانده شده است.[10] مترجم هدف خود را از اين کار ارائه ترجمه قرآن براي کساني که فرصت مطالعه کمتري دارند اعلام کرده است تا آنها هم از مطالب قرآن بهره ببرند.[11] در اين اثر که متن ترجمه از توضيحات مفسر جدا نشده است براي هر آيه توضيحات نسبتا مفصلي وجود دارد که ضمن بيان مفهوم آيه ابهامات موجود در آن را نيز رفع مي کند.در برخي آيات مانند بسم الله ـ حجم توضيحات بقدري زياد است که ديگر نمي توان آن را ترجمه ناميد.
علي نقي فيض الاسلام( 1348 ش )
ترجمه تفسيري عالم متقي، مرحوم سيد علينقي فيض الاسلام که عنوان "ترجمه و تفسير قرآن عظيم" را دارد از ترجمه هاي موفق پيش از انقلاب اسلامي است که نخست به خط زيباي نستعليق مرحوم طاهر خوشنويس در سال 1348 منتشر شد.[12]
سيد اسدالله مصطفوي ( 1355 ش )
ترجمه قرآن مجيد به قلم سيد اسدالله مصطفوي در سال 1355 چاپ شد.[14] روش اين ترجمه بر اساس ترجمه آزاد و تفسيري است که توضيحات و تفسير آيات در متن ترجمه آمده است علاوه بر اين توضيحاتي نيز در پاورقي افزوده شده است. توضيحات تفسيري متن در ميان پرانتز قرار گرفته است و مطابقت ترجمه با متن قرآن به خوبي رعايت شده است. نثر ترجمه گويا و روان به فارسي امروزي مي باشد و ساختار نحوي آن بر اساس دستور زبان فارسي شکل گرفته است.[15]
مجتهده امين اصفهاني ( 1360 ش )
بانو نصرت امين معروف به بانوي اصفهاني (1313 – 1403 هـ ق) تفسيري فارسي در 15 جلد نگاشته است که به تفسير "مخزن العرفان و کنز العرفان" شهرت دارد. اين اثر که شامل تفسير تمام قرآن است به سبک بياني و تحليلي و با گرايش اخلاقي و عرفاني به تفسير آيات پرداخته است. روش مفسر در اين اثر گرانقدر چنين است که در آغاز ترجمه دسته اي از آيات را در ذيل آيات آورده است آنگاه وارد تفسير مي شود با بياني ساده و قابل فهم پيام قرآن را تشريح مي کند.[16]
محمد باقر بهبودي ( 1369 ش )
محمد باقر بهبودي (متولد 1308 ش) از حديث پژوهان معاصر است که آثار قلمي بسياري از خود ارائه کرده است .يکي از مهم ترين آثار وي ترجمه اي آزاد و تفسيري قرآن است که با عنوان "معاني القران" منتشر شده است.[17]
ابوالفضل داور پناه ( 1369 ش )
تفسير "انوار العرفان" به قلم دكتر ابوالفضل داور پناه تفسيري است ساده به زبان فارسي که به احتمال تا 40 جلد ادامه داشته باشد تا کنون 11 جلد از آن چاپ شده است.[19] مطالب علمي، آموزشي و ارشادي آن قابل توجه است. اين تفسير شامل: ترجمه و شرح آيات به نثر، ترجمه و شرح آيات به نظم ،شأن نزول، واژگان، توضيحات و وجوه تفسيري، متناسب با درک مخاطب متوسط.[20] اگر چه نثر اين کتاب ساده و روان است اما ترجمه اين تفسير کاملا ممزوج و با توضيحات تفسيري است و قابل جدا شدن از متن نمي باشد؛ لذا شايد نتوان آن را در رديف ترجمه هاي موجود از قرآن محسوب داشت. نثر اين کتاب استوار و مطابق با نثر معيار است و مفسر به زبان نظم نيز به شرح و بسط و احيانا ترجمه آيات مي پردازد. حجم توضيحات تفسيري اين کتاب بسيار زياد و آميخته با متن است و قابل تفکيک نيست.
سيد ابوالفضل برقعي ( 1339 ش )
سيد ابوالفضل برقعي از نويسندگان و روحانيون معاصر است (1367ـ 1390 ه ش)که فراز و نشيب بسياري را در زندگي علمي و اعتقادي خود طي نموده است وي در جواني تندترين کتب را در دفاع از عقايد شيعه و در رد آراء کسروي مي نوشت در اواخر عمر به سلفي گري گرايش يافت و کتب و متعددي در مقابله با تشيع به رشته تحرير در آورد.يکي از آثار وي ترجمه اي است از قرآن تحت عنوان «تابشي از قران» که در سال 1339 توسط انتشارات اقبال به طبع رسيد. مترجم در اين اثر از نثري روان و گويا استفاده کرده است شيو? اين ترجمه محتوا به محتوا با رعايت حسن مطابقت متن ترجمه با اصل آيات بوده است.که اضافات و توضيحات مختصري را در متن ترجمه به همراه دارد.علاوه بر اين توضيحات شامل نکات تفسيري ادبي و لغوي و در ذيل هر چند آيه آمده است.با توجه به اشتباهات و سهوهاي متعددي که در ترجمه آيات و توضيحات تفسيري واقع شده است استفاده از آن براي عموم مردم ابهام برانگيز مي باشد.[21]
د. ترجمه ساختاري
"ترجمه ساختارى"يا " ترجمه پيوسته و تفسيرى" آخرين مرحله از سير تكاملى روشهاى ترجمه قرآن است. يكى از امورى كه به جذابيت متن يارى مىرساند و ترجمه را علمىتر و خواندنىتر مىنمايد رعايت انسجام دستورى و معنايى در متن مقصد و يا "تعادل بافتارى "است. اما متاسفانه در هيچيك از ترجمههايى كه تاكنون معرفي شده اند مورد توجه واقع نشده است.
سيد محمد باقر حجتي ( 1363 ش )
دکتر سيد محمد باقر حجتي ( متولد 1315 هـ.ش) از قرآن پژوهان معاصر و صاحب آثاري چون پژوهشي در تاريخ قرآن، و اسباب النزول مي باشد.[24] تفسير کاشف با همکاري ايشان و دکتر عبد الکريم بي آزار شيرازي ( متولد 1323 هـ.ش) با سبکي جديد که نشانگر چهره موزون سوره هاي قرآن و روابط پيوستگي آيات است به تحرير در آمد . در تقسيم کار، گزينش بحث هاي تفسيري، توضيح مفاهيم و انتخاب نکته هاي ادبي را به عهده آقاي بي آزار شيرازي بود. و آقاي حجّتي ترجمه آيات و اطلاعات علوم قراني و هماهنگي مباحث را انجام مي داد.[25]
عبدالكريم بي آزار شيرازي ( 1376 ش )
عبدالكريم بي آزار شيرازي ترجمه خود را از قرآن کريم با عنوان " قرآ?ن ناطق " در سال 1376 ارائه داده است . اگر چه مي توان ترجمه بي آزار شيرازي را در قرآن ناطق ترجمه اي محتوايي معادل به حساب آورد، امّا ايشان مدعّي است ترجمه او آوايي و تفسيري پيوسته باشد. واژه گزيني اين مترجم اگر چه مطابق با نثر عيار است ، امّا ترجمه اي ادبي مسجع و موزون ، شيوا و استوار با حجم متوسط توضيحات تفسيري ـ و البته مجزّاي از متن ـ است. سعي مترجم بر آن بوده که توضيحات خارج از متن را در ميان کروشه مشخص نمايد : بعلاوه اشعاري متناسب با موضوع، در ادامه ترجمه آورده است هماهنگي شيوه ترجمه در سراسر آن تقريبا رعايت شده در مجموع مي توان از نقاط قوت آن علاوه بر نثر موزون و مسجع[26] سبک تازه ترجمه آن که عبارتست از پيوستگي ساختاري ترجمه آيات است را نام برد.[27] وي در ابتداي هر سوره، با ارئه فهرستي بسيار منظم ، ارتباط و پيوستگي آيات را به نمايش گذاشته است .
محمد خامه گر ( 1385 ش )
دفتر نخست ترجمه محمد خامه گر شامل سور? حمد و بقره با عنوان تفسير آفتاب در سال 1385 منتشر شد.وي ترجمه خود را نخستين ترجمه پيوسته و تفسيري مي داند که در آن به روابط آيات در پرتو هدف اصلي سوره توجه شده است.[28] گرچه پيش از او دکتر عبد الکريم بي آزار شيرازي در تفسير کاشف ترجمه اي پيوسته و آوائي ارائه داده است اما اين دو ترجمه تفاوت هاي آشکاري با يکديگر دارند.مؤلف در مقدمه اين اثر ويژگي هاي همچون به تکيه بر نظريه هدفمندي سوره ها استناد به آراء تفسيري علامه طباطبائي، رعايت امانت در ترجمه و تنظيم فهرست مطالب سوره ها را به عنوان ويژگي هاي اصلي اين ترجمه بر شمارده است.در اين شيوه، فهم معاني و مطالب قران بسيار آسان و روان شده است و مترجم با افزودن توضيحات تفسيري در متن و پاورقي تا حدي خواننده را از مراجعه به تفاسير بي نياز کرده است افزون بر اين خواننده با توجه به فصل بندي سوره ، هر سوره را به شکل متني پيوسته احساس مي کند و پايان يافتن يک آيه و شروع آيه ديگر را کاملا هم مرتبط مـي بيند و اهداف و مقاصد سوره را به خوبي درک مي کند.
سيد محمد جواد ذهني تهراني (1375 ش)
المقامع شرح فارسي جوامع الجامع امين الاسلام طبرسي ، توسط سيد محمد جواد ذهني تهراني در 2 جلد و تا آيه 61 بقره به نگارش در آمد. تفسير موجز و ادبي جوامع يکي از مجموعه سه گانه تفسيري طبرسي و پس از مجمع البيان به رشته تحرير در آمد. [29]
سيد عبد الحجِة بلاغي (1345)
تفسير حجة التفاسير و بلاغ الاکسير يا من لا يحضره المفسّر اماميّه توسط سيد عبد الحجِة بلاغي در 10 جلد نوشته شده است .خود تفسير مجموعا 7 جلد از مجموعه کتاب را تشکيل مي دهد [31]دو جلد نخستين درباره فضاي کلي نزول قرآن و عوامل آن است و جلد دهم نيز متعلق به تعليقات و توضيحات تکميلي است. ويژگي مهم اين تفسير بهره گيري از معلومات عمومي در شناخت و مقاسيه اديان با اسلام است. [32]
پاورقي :
[1] - ميرزا خسرواني، عليرضا، تفسير خسروي، با تصحيح محمد باقر بهبودي، چاپ اول 1390 هـ.ق (1350 هـ.ش)، انتشارات كتابفروشي اسلاميه. [2] - نشريه مترجم سال سوم، شماره 10 ، ص 165) [3] - اهتمام ايرانيان به قرآن کريم ص 116 [4] - عمازاده اصفهاني، حسين، ترجمه قرآن كريم، چاپ اول، 1346، مكتب قرآن. [5] - اهتمام ايرانيان به قرآن، ص 101. [6] - صبري، خليل الله، طبقات آيات، چاپ اول، 1344، انتشارات امير كبير. [7] - دانشنامه قرآن و قرآن پژوهي، ص 1361. [8] - علي استخري، احسان الله، كلمه عليا، چاپ اول، 1346، شركت سهامي افست. [9] - اهتمام ايرانيان به قرآن، ص 73. [10] - علوي حسيني موسوي، مير محمد كريم بن جعفر، تفسير كشف الحقايق عن النكت الدقايق، ترجمه عبدالمجيد صادق نوبري، با عنوان "قرآن براي همه" ، چاپ اول، 1348 هـ.ش، شركت سهامي اقبال، تهران. [11] - قرآن براي همه، ص 5. [12] - فيض الاسلام، علي نقي، ترجمه و تفسير قرآن هظيم، چاپ اول، 1348، انتشارات... [13] - ترجمان وحي، شماره 14، ص 15، مقاله معرفي و نقد ترجمه تفسيري فيض الاسلام از قرآن، محمد علي كوشا. [14] - مصطفوي، سيذ اسدالله، ترجمه قرآن محيد، چاپ اول، 1355، انتشارات.... [15] - اهتمام ايرانيان قرآن، ص 123. [16] - سير تطور تفاسير شيعه، ص 164. [17] - بهبودي، محمدباقر، معاني القرآن، چاپ اول، 1369، خانه كتاب. [18] - فصلنامه مترجم، شماره 10، ص 123-93، حسين استاد ولي، ترجمه اي اسف انگيز از قرآن. [19] - انوار العرفان في تفسير القرآن ابوالفضل داور پناه اردبيلي، چاپ اول 1369 ، انتشارات کتابخانه صدر [20] - سير تفاسير شيعه ص 208 و 209 [21] - اهتمام ايرانيان به قران ،ص 119 ـ 122 [22] - خامه گر، محمد، تفسير آفتاب، ج1، ص 22. [23] - رك. خامه گر، محمد، ساختار هندسي سوره هاي قرآن، امير كبير، تهران، 1382. [24] - دانش نامه قرآن و قرآن پژوهي / ج 1/ 901 [25] - سير تطور تفاسير شيعه، ص 203. [26] - اهتمام ايرانيان به قرآن کريم / 155 قرآن ناطق / 299 [28] - محمد خامه گر ،تفسير آفتاب،زلال کوثر، قم ـ بهمن 1385،ص 16 [29] - سيد محمد علي ايازي ، شناخت نامه تفاسير، ص 163. [30] - المقامع في شرح جوامع الجامع ، سيد محمد جواد ذهني تهراني، انتشارات پيام حق ، نوبت اول ، 1375 ش ، ص 7 . [31] . بلاغي ، سيد عبد الحجة ، حجة التفاسير الاکسير يا من لا يحضره المفسر و التفسير ، 10 مجلد ، قم ، حکمت ، نوبت اول 1345 [32] . شناخت نامه تفسير، ص 178ـ 177 |