بانک مقالات علوم قران
|
علل پراكنده به نظر آمدن قرآن
عبدالهادي فقهي زاده
فصاحت و بلاغت قرآن كريم درحدي قرار دارد كه دسترسي به تمام ابعاد آن براي هيچ كس امكان پذير نيست. فصاحت يعني شيوايي و رواني سخن از جنبه لفظي و ساخت جملات آن[1] و بلاغت ، رسايي معنا و وضوح مقصود را گويند كه با مقتضاي حال شنوندگان سازگار ايد بيآن كه گرهي در مفاهيم يافت گردد، يا تركيب عبارات، دريافت معني كلام را دچار اختلال كرده باشد[2].
1ـ روش مزجي در بيانات قرآني
شايد نخستين عامل پراكنده به نظر آمدن مفاهيم قرآن، روش خاصي باشد كه اين كتاب مقدس براي بيان حقايق و مطالب خود در پيش گرفته است. اين روش كه روش مزجياش نام مينهيم، يكي از اسباب حفظ و بقاي قرآن از دخل و تصرفهاي بشري نيز محسوب ميگردد. بر طبق اين شيوه در بسياري مواقع با جملههاي معترضه به بيان مطلوب پرداخته و از برجستهشدن برخي مطالب حساسيتزا جلوگيري شده است.
2ـ ناديده گرفتن حذفها و ايصالها در جملهبنديهاي قرآن
دومين عامل از مجموع عواملي كه موجب شده است مفاهيم قرآن گسيخته و بيربط جلوه كند، ناديده انگاشتن حذف و ايصال در عبارت پردازيهاي قرآناست . اين حذفها و ايصالها كه بر طبق قواعد دقيق و باريك ادبي صورت گرفته است صورتهاي مختلفي دارد:
3ـ نزول تدريجي آيات
نزول تدريجي قرآن كريم از مسلمات تاريخ و حديث [22]كه آياتي از خود قرآن نيز بر اين معنا دلالت دارد.
4ـ ترجمههاي لفظ به لفظ
يكي ديگر از عواملي كه در گسسته و بيربط به نظر آمدن مفاهيم و محتواي قرآن، كمك عمدهاي كرده است، ترجمههاي تحت اللفظي و دور از فهمي است كه از قرآن كريم در دسترس همگان قرار گرفته است. راست است كه :
5ـ طولاني شدن مطالب تفسيري در متون تفسير
مسأله تفصيل نويسي در كتب تفسير چيزي نيست كه نيازمند شرح و توضيح باشد. مطلبي كه در اين ارتباط واقعيت دارد اين است كه تفصيلهاي بيجا و بحثهاي استقلالي فراواني كه در تفاسير بر سر بيان معني آيات به چشم ميخورد، رشته مطالب قرآني را چنان از هم گسسته كه خواننده ممكن است احساس كند هيچ وجه جامعي ميان معاني قرآني وجود ندارد و هر كدام از آيات در درون سورهها ، در پي گفتگو راجع به مطلبي است بيگانه از مطلب قبلي. در اينجا سخن اين نيست كه توضيح تفصيلي كلام خدا اصالتاً و بلاذات ناپسند و مردود است بلكه منظور آن است كه درازگوييها در تفاسير، خود بخود به چنين عارضهاي منجر شده است.
6ـ غفلت از زمينهها و اسباب النزول
آيات قرآن اغلب مفهومي كلي دارد و به موارد مشابه قابل تعميم است[32]. با وجود اين، زمينهها و اسبابي براي نزول آيات بوده است كه دانستن آنها ميتواند مفسران را در فهم بهتر مطالب قرآن ياري رساند.
پی نوشت ها:
[1] سعدالدين التفتازاني. شرح المختصر(دارالحمه ـ قم ـ 1369، هـ .ش)ص12. [2] جواهر البلاغة، ص 35ـ32 و نيز: علي الجازم و مصطفي امين، البلاغة الواضحه(مؤسسه البعثة ـ طهران ـ 1408 هـ .ق) ص 8 . [3]حفني محمد شرف، اعجاز القرآن البياني، بين النظرية و التطبيق المجلس الاعلي للشؤون الاسلامية ـ الجمهورية العربية المتحدة ـ 1390 هـ . ق) ص 356 و 357. [4] عبدالكريم بيآزاد شيرازي و محمد باقر حجتي.ميثاق در قرآن (دفتر نشر فرهنگ اسلامي ـ تهران ـ 1364 هـ . ش) ص 8، مقدمه. [5] Richard Bell, the Quran: translated, with rearrangement of the Surahs(Two Vols. Edinburgh, 1937-1939). برگزيده مقالههاي نشر دانش(2) ، درباره حافظ، مقاله اسلوب هنري حافظ و قرآن ـ بهاءالدين خرمشاهي (مركز نشر دانشگاهي ـ تهران ـ 1365 ، هـ . ش) ص 12. [6] The Quran Interpreted, By Arthur J.Arberry (Qun, Center of Islamic Studies) Introduction. و : درباره حافظ، ص 16. [7] ناصر مكارم شيرازي، قرآن و آخرين پيامبر(دارالكتب الاسلامية ـ تهران ـ بدون تاريخ) ص 308 و 309 نيز ر. ك به: ناصر مكارم شيرازي، پيام قرآن 0انتشارات نسل جوان ـ قم - 1369 هـ . ش) ج4، ص 13 مقدمه. [8]قرآن و اخرين پيامبر(ص)، ص 307. [9] محمد باقر محقق، نمونه بيننات در شأن نزول آيات (انتشارات اسلامي ـ تهران ـ 1359 هـ. ش) ص 511 و نيز: قرآن پژوهي، ص 9. [10] مدخل الي القرآن الكريم، ص 118. [11] عبدالله محمود شحانه، اهداف و مقاصد سورههاي قران كريم، ترجمه محمد باقر حجتي(دفتر نشر فرهنگ اسلامي ـ تهران ـ 1369 هـ .ش9 ، ص 29 مقدمه. [12] محمد كاظم الخراساني (الآخوند)، كفاية الاصول(مؤسسه النشر الاسلامي ـ قم ـ 1412 هـ.ق)، ص 21 و 22 و نيز: محمد اسحاق الفياض، محاضرات في اصول الفقه، تقريرات درس آية الله العظمي سيد ابوالقاسم خوبي« ره» (دارالهادي للمطبوعات ـ قم ـ بدون تاريخ) ج1، ص 29. [13] ميثاق در قرآن، ص 8 مقدمه [14] رك به: محمد تقي شريعتي : خلافت و ولايت از نظر قرآن و سنت(انتشارات حسينيه ارشاد ـ تهران ـ 1351 هـ .ش) ص 15، 17، 18. [15] ميزان الحكمة ، ج 8، ص 101، حديث 16295. [16] زمر/65 [17] ميزان الحكمة،ج 8، ص 101، حديث 16297. [18] متن اين آيات بدين قرار است:« حافظوا علي الصلوات و الصلوة الوسطي و قوموالله قانتين، فان خفتم فرجالا او ركباناً امنتم فاذكرواالله علمكم مالم تكونوا تعلمون . [19] متن اين آيات بدين قرار است:«لاتحرك به لسانك لتعجل به . ان علينا جمعه و قرآنه. فإذا قرأناه فاتتبع قرآنه . ثم ان عليان بيانه.» [20] براي اطلاع از چگونگي اين آثار، براي نمونه بنگريد به : الي القرآن الكريم ، اهداف و مقاصد سورههاي قرآن كريم، تفسير كاشف، خلافت از نظر قرآن و سنت، الدكتور حسن محمد باجوده، الوحدة الموضعيه في سورة يوسف(ع) (دارالكتب الحديثه ـ مصر ـ 1393 ـ هـ .ق). [21] معاني القرآن ، ص 5 تا 7 مقدمه . [22] براي نمونه ر.ك به : المسعودي، مروج الذهب في معادن الجوهر (دارالفكر ـ بيروت ـ 1409 هـ . ق) ج 2، ص 282، و نيز: محمد رضا جلالي نائيني، تاريخ جمع قرآن كريم(نشر نقره تهران ـ 1365 هـ . ش) ص 193 و نيز : دراسات قرآنيه، تاريخ القرآن، ص 37. [23] محمد باقر حجتي، اسباب النزول (وزارت ارشاد اسلامي ـ تهران ـ 1365 هـ . ش)ص 19 و 20. [24] ر.ك به : نمونه بينات در شان نزول آيات، ص «و» مقدمه و نيز : اسباب النزول ، ص 20. [25] نور/9ـ6(براي اطلاع از سبب نزول اين آيات ر. ك به الميزان ج 15، ص 85 و 86). [26] مجادله/2 و 3(براي آگاهي از سبب نزول اين آيات ر.ك به : الميزان في تفسير القرآن ، ج 9) ص 181 و 182). [27] ر.ك: نظم الدررفي تناسب الآيات و السور، ص 7 و الاتقان في علوم القرآن، ج 2، ص 108 و البرهان في علوم القرآن، ج 1،ص 63. [28] مدخل إلي القرآن الكريم، ص 119. [29] در آستانه قرآن، ص 218(زيرنويس آقاي دكتر محمود راميار). [30] تفسير كاشف ، ج 1، ص 9 مقدمه. [31] مجمد رشيد رضا در مقدمه تفسير المنار از اين عارضه كه پيش آمده است، اينچنين شكوهآلود ، گفتگو ميكند: « معالأسف ، بسياري از كتب تفسيري با پرداختن [بي رويه] به جنبههاي اعرابي و قواعد نحوي و بلاغي، عملاً خوانندگان خود را از رسيدن به مقاصد بلند هدايتي قرآن بازداشته است. نيز برخي ديگر از اين نوع كتابها با پيش كشيدن مباحث متكلمانه، استنباطات اصولي و فقهي، تأويلات صوفيانه، اختلافات فرقهاي و احاديث در آميخته با «خرافههاي اسرائيلي» از توجه به اهداف عالي قرآني جلوگيري كرده است. فخر رازي هم با گشودن پاي علوم رياضي و طبيعي و ساير دانشهاي جديد به تفسير ، مانع ديگري را در جنب عوامل بازدارنده پيشين نشانده است.» محمد رشيد رضا، تفسير المنار(دارالمعرفة ـ بيروت ـ بدون تاريخ) ج1، ص 7 مقدمه. [32] براي آگاهي بيشتر از چگونگي موضوع، براي نمونه بنگريد به : عبدالمنعم النمر، علوم القرآن الكريم (دارالكتاب اللبناني ـ بيروت ـ 1403 هـ .ق) ص 100 و 101 و نيز: مباحث في علوم القرآن، ص 159. [33] نساء/3. [34] ميرزاي نوري، فصل الخطاب في اثبات تحريف الكتاب (كتاب و شناسنامه ندارد ) آغاز بحث درباره سوره نساء. [35] مجمع البيان في تفسير القران، ج 3، ص 10 و 11 و الكشاف عن حقائق غوامض التنزيل، ج 1، ص 497 و الميزان في تفسير القرآن، ج 4، ص 166 و سيد محمود طالقاني، پرتوي از قرآن(شركت سهامي انتشار ـ تهران 1360 هـ . ش) ج 4، ص 17. جمعي از نويسندگان، تفسير نمونه (دارالكتب الاسلامية ـ تهران ـ 1361 هـ . ش) ج3، ص 254 و محمد جواد البلاغي، آلاء الرحمن في تفسير القرآن (كتابفروشي وجداني ـ قم ـ بدون تاريخ) ج1، ص 7 و التفسير الكاشف، ج 2، ص 248. [36] مائده /94. [37] ابوالفضل رشيدالدين الميبدي، كشف الاسرار و عدة الابرار (انتشارات اميركبير ـ تهران ـ 1361 هـ . ش)ج 3، ص 227. |
|
انسجام قرآن؛ رهيافت «فراهى - اصلاحى» در تفسير
سيد علي آقايي
چکیده: روش تفسير قرآن در دوره معاصر با روشهاى سنتى تفسى در سدههاى پيشين تفاوت هايى آشكار دارد. از جمله وجوه تمايز آنها، رهيافتى نوين در تفسير آيات و سورههاى قرآن كه نظريه انسجام در قرآن نام گرفته است؛ بدين معنا كه ميان آيات و سورههاى قرآن يكپارچگى و وحدت محتوايى و مضمونى وجود دارد. هر چند نظير اين ديدگاه در برخى تفاسير سنتى ذيل عنوان تناسب آيات و سورههاى قرآن قابل رديابى است. ولى تلقى مفسران پيشين از اين موضوع اساساً متفاوت بوده و بدين سبب در گذشته هيچ گاه به منزله يكى از اصول و مبانى در تفسير قرآن بدان توجه نشده است.
درآمد
در گذشته مفسّران به تفسير آيه به آيه قرآن مىپرداختند. بدين معنا كه يك يا چند آيه قرآن را به صورت مجزا از آيات قبل و بعد بررسى و شرح مىكردند. در اين رويكرد تفسيرى، ترتيب آيات و سورههاى قرآن اهميت چندانى در غرض و مقصود تفسير نداشت. با توجه به اين ديدگاه غالب كه همچنان نيز در ميان تفاسير قرآن متداول است، عجيب نيست كه بسيارى از مستشرقان بر آن شدند كه قرآن فاقد انسجام ساختارى و محتوايى است.1 همين ديدگاه در مورد تركيب قرآن، سمت و سوى بخش عمدهاى از مطالعات قرآنى در غرب را شكل داده و مستشرقان را بر آن داشت تا قرآن را مورد مداقه و بررسى جدى قرار دهند. چه بسا عدم ارتباط منطقى اجزاى قرآن در ترتيب فعلى آن انگيزه اصلى تمامى تلاشهايى بوده كه غربيان در مورد تاريخگذارى قرآن بهكار بستهاند.2 به هر حال، در گذشته نظرگاه غالب درباره قرآن اين بوده كه قرآن فاقد تركيبى منسجم است و از نظر تفسيرى، اين تركيب اهميت ندارد.
رهيافت فراهى- اصلاحى در تفسير قرآن
در ادامه مقاله، بهتفصيل به معرفى و نقد نظريه فراهى و اصلاحى درباره انسجام و يكپارچگى قرآن خواهيم پرداخت. در اينباره مستنصر مير كتابى مستقل منتشر كرده است23 و آنچه در ادامه خواهد آمد گزارشى مبسوط از محتواى اين كتاب است، چه متأسفانه هيچيك از آثار ايندو انديشمند معاصر پاكستانى در ايران در دسترس نيست يا دستكم مؤلف مقاله حاضر از آن بىاطلاع بوده است.24 پيش از آن نگاهى اجمالى به شرححال ايشان25 خالى از فايده نيست و احتمالاً مىتواند بخشى از زمينههاى تاريخى، اجتماعى و فرهنگى شكلگيرى نظريه ايشان را آشكار سازد:
امين احسن اصلاحى
اصلاحى يكى از برجستهترين شاگردان فراهى است. او به سال 1906/1324 در بمهور، روستايى در اعظمگره هندوستان، به دنيا آمد. پس از تعليمات ابتدايى، در مدرسه «الاصلاح» پذيرفته شد و به سال 1922/1341 از آنجا فارغ التحصيل شد. از آنجا كه فارغ التحصيلان اين مدرسه «اصلاحى» خوانده مىشوند، وى نيز به همين نام مشهور شد. او نخست به عنوان روزنامهنگار مشغول به كار شد. در 1925/1344 با فراهى ملاقات كرد و به پيشنهاد وى روزنامهنگارى را رها كرد و به سراىمير رفت تا نزد وى درس بخواند. اصلاحى از آن سال تا سال مرگ فراهى (به مدت پنج سال) با وى پيوند نزديكى داشت و رهيافت فراهى به قرآن را بهخوبى فرا گرفت. وى نزد فراهى نه تنها قرآن بلكه فلسفه، علوم سياسى و موضوعاتى ديگر را نيز آموخت.
2. نظريه فراهى- اصلاحى در تفسير قرآن
در نظريه فراهى- اصلاحى قرآن از انسجام برخوردار است؛ به گونهاى كه نه تنها به خودى خود قابل ملاحظه است، بلكه لازمه فهم و تفسير قرآن است. فراهى چارچوب نظرى اين تئورى را بنيان نهاده و اصلاحى آن را اصلاح كرده و مطالبى مهم بدان افزوده است. نظم مهمترين اصل در نظريه تفسيرى فراهى- اصلاحى براى تبيين انسجام قرآن است و ديگر اصول تفسيرى از آن به دست مىآيد. جالب اينجاست كه برخى مفسّران پيشين نيز كه قائل به انسجام قرآن بودهاند، از همين اصطلاح نظم براى توصيف آن استفاده كردهاند، البته فهم ايشان از نظم قرآن بسيار ابتدايى است. برخى از انديشمندان معاصر نيز كوشيدهاند تا پيوستگى را در نظرگاه قرآن نشان دهند اما آنطور كه بايد براى نظم موجود در قرآن اعتبار قايل نشدهاند. در ادامه به مسأله نظم قرآن در سنت تفسيرى اسلامى از گذشته تا دوران معاصر و نيز جايگاه آن در نظريه تفسيرى فراهى - اصلاحى مىپردازيم.
زمينه تاريخى مسأله نظم قرآن
با اينكه تفاسير قرآن عمدتاً جزيىنگر و به اصطلاح تفاسير آيه به آيهاند، ولى گاه مفسّرانى يافت مىشوند كه كوشيدهاند تا عنصر انسجام و يكپارچگى مضمونى قرآن را به تصوير بكشند. بسيارى از اين گروه مفسّران از تعبير نظم براى توصيف اين عناصر در قرآن بهره جستهاند. ايده نظم در اصل به بحث اعجاز قرآن پيوند مىخورد. در واقع پارهاى از متكلمان، وجه اعجاز قرآن را در نظم آن دانستهاند. ظاهراً ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ (متوفى 255) و ابوعبداللَّه محمد بن زيد واسطى (متوفى 309) كتابهايى درباره نظم قرآن نگاشتهاند كه موجود نيستند. نويسندگانى كه آثار آنها بهدست ما رسيده است، به دو گروه قابل تقسيماند:
نظم قرآن از ديدگاه فراهى و اصلاحى37
1. نظم به مثابه اصل تفسيرى
فراهى و به پيروى از وى اصلاحى، اصول تفسيرى خود را به دو دسته درون قرآنى و برون قرآنى تقسيم مىكنند. اصول درون قرآنى عبارتند از: زبان قرآن، نظم قرآن و نظاير قرآن. مراد از زبان قرآن، آشنايى دقيق با زبان عربى پيش از اسلام است، زيرا عربى قديم از نظر واژگان، ساختار و سبك، آشكارا با عربى جديد متفاوت است و فرد بايد پيش از تفسير قرآن، بهخوبى بر آن تسلط داشته باشد. در واقع مفسّر بايد از همه آثار عربى پيش از اسلام اطلاع تمام و كمال داشته باشد، زيرا اين آثار آيينه تمامنماى جامعه عربى در زمان نزول قرآن است. نظم، ويژگى بنيادين قرآن است. از آنجاكه ترتيب كنونى قرآن، با ترتيب نزول وحى متفاوت است، بايد حكمتى ويژه در چينش قرآن وجود داشته باشد كه با بررسى نظم قرآن، اسرار و حكمت نهفته در آن، هويدا مىشود. همچنين قرآن با تدارك نظاير مضمونى فراوان، مفسّر خودش است. آنچه مبهم است در آيهاى ديگر تبيين مىشود و آنچه در سورهاى به اجمال آمده، در جاى ديگر تفصيل آن ذكر شده است. پس بهترين شارح قرآن خود قرآن است.
2. دلايل وجود نظم در قرآن
فراهى و اصلاحى چندين دليل بر اثبات وجود نظم در قرآن عرضه كردهاند:41
3. تعريف نظم قرآن از نظر فراهى
مفهوم نظم از نظر فراهى با آنچه دانشمندان پيشين طرح كردهاند، متفاوت است. وى اصطلاح «مناسبة» يا «تناسب» را براى نظريه پيشينيان و اصطلاح «نظم» را در مورد ديدگاه خود به كار مىبرد. به بيان ديگر، به عقيده او هرگاه گذشتگان از نظم سخن مىگويند، مراد چيزى فراتر از مناسبات آيات و سورهها نيست كه تنها بخشى از مفهوم نظم قرآن از ديدگاه اوست. به نظر او تناسب ميان آيات نمىتواند نشاندهنده ذات يكپارچه كلام قرآن باشد؛ زيرا مفسّر در بيان اينگونه تناسب، به هر نوع مناسبت ميان آيات متوسل مىشود. در واقع پيگيرى اينگونه تناسب يا مناسبت در قرآن، رهيافتى گسسته و پارهپاره در تفسير قرآن است؛ زيرا در هر مرحله از اينگونه تفسير، براى دريافتن مناسبت كل در مقابل اجزا ناديده انگاشته مىشود، گويى جنگل به دليل درختان فراموش شده است. بنابراين فراهى از چيزى فراتر از مناسبت سخن مىگويد و آن را «نظام» نام مىنهد كه منظور از آن چيزى است كه به هر سوره قرآن كليت و تماميت مىدهد و رابطه آن سوره با سورههاى قبل و بعد را روشن مىكند. بر مبناى اين اصل، كل قرآن، كلامى واحد مىشود و همه اجزاى آن از آغاز تا پايان ترتيبى نيكو و يكپارچگى كامل مىيابند. فراهى سه عنصر اساسى براى نظم (نظام) برمىشمارد كه عبارتند از: ترتيب، تناسب و وحدانيت.
4. اهميت نظم
به عقيده فراهى و اصلاحى نظم صرفاً آشكار ساختن ظرايف انديشه و دقايق بيان قرآن نيست؛ بلكه جزء لازم براى فهم معنا و پيام قرآن است. نظم قرآن از آن رو اهميت دارد كه تنها كليد براى فهم كامل قرآن محسوب مىشود. درحاليكه خواندن قرآن بدون در نظر گرفتن اين اصل، صرفاً پارهاى احكام و بيانات مجزا از قرآن به دست مىدهد. فهم قرآن در پرتو نظم، با فراهم آوردن ديد جامع از قرآن، نورى تازه بر هر آيه قرآن مىافكند. قرآن بدون نظم چيزى جز مجموعهاى از آيات و سورهها نيست؛ حال آنكه با نظم، به واحد حقيقى مبدل مىشود.
5. طرح فراهى از نظم قرآن
فراهى با عرضه طرح زير44، در واقع چارچوب نظريه انسجام قرآن را بنيان نهاده است:
اصلاحات و افزودههاى اصلاحى
اصلاحى، در كل، طرح نظم قرآنِ فراهى را مىپذيرد، گرچه تغييرات زير را در آن ايجاد كرده است:45
سوره به مثابه واحد يكپارچه46
در نظريه فراهى- اصلاحى، هر سوره قرآن يك واحد منسجم است و بايد همينگونه مورد مطالعه و فهم قرار گيرد. فراهى براى اثبات اينكه همه سورههاى قرآن حاوى نظم يا انسجام ساختارى - مضمونى هستند، ادله زير را عرضه كرده است:47
1. روش فراهى و كاربست آن
به رأى فراهى هر سوره قرآن يك مضمون اصلى به نام عمود دارد. عمود محور سوره است و همه آيات آن سوره حول آن مىچرخد. عمود، مفهومى بنيادين در نظريه فراهى و به تبع او، اصلاحى است و بنابراين ويژگىهاى آن بايد به طور دقيق بيان شود. فراهى عمود را جامع مضامين كلام تعريف مىكند. عمود مرجع كلام، محصول و مقصد در هر سوره است. همچنين عمود از امور كلى است. بنابراين موضوعى است كه محدود به زمان يا مكان خاصى نيست. عمود كليد فهم هر سوره است، چنانكه به سوره هويت مىبخشد. فراهى مىنويسد:
تلقى اصلاحى از مسأله وحدت سورهها
اصلاحى در تفسير سورههايى كه تفسير فراهى بر آنها موجود بوده، تا حد زيادى وامدار استاد خويش است،58 هرچند گهگاه درباره عمود سوره با فراهى اختلاف نظر دارد.59 گاه نيز اين اختلاف، در تقسيمبندى بخشهاى مختلف يك سوره ديده مىشود.60 اما در مجموع مىتوان گفت اين اختلافات چندان اهميت نداشته و در واقع اصلاحى تفسير فراهى را بازسازى و بازنگارى كرده است.
جفت سورهها
مفهوم جفت سورهها اصالتاً از آن اصلاحى است. به اعتقاد وى سورههاى قرآن در ترتيب كنونى دوگان دارند. بدين معنا كه در يك سطح هر سوره يك كل منسجم و پيوسته بوده و از ديگر سورهها متمايز است ولى در سطح ديگر، قرآن متشكل از زوج سورههاست كه هر جفت شامل دو سوره كاملاً متشابه و متمايز از ديگر زوجهاست. با اينكه هر سوره يك واحد مستقل است، در مقام جفت، تنها زمانى كامل مىشود كه با زوج خود پيوند بخورد. اصلاحى براى اثبات وجود چنين الگويى در قرآن، يادآور مىشود كه برخى سورهها نظير بقره-آلعمران و ناس - فلق دوقلو به نظر مىرسند. اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم معمولاً در نماز جفت سورههاى خاصى مانند: صف - جمعه، قيامه - انسان، اعلى - غاشيه را قرائت مىكرده است، مويّدى ديگر بر اين نظريه است.
جفت سورهها؛ تحليل اجمالى
اصلاحى تعداد زيادى از سورهها (82 سوره از قرآن( را با صراحت جفت سوره برشمرده و بر آن است كه 16 سوره ديگر نيز مىتواند به اين مجموعه افزوده شود. سه سوره به عنوان تكمله براى سوره پيشين تلقى شدهاند. بدينمعنا كه در اين سورهها يك موضوع مهم كه در سوره قبل به اختصار طرح شده، بهتفصيل آمده است. بدين ترتيب به استثناى سوره حمد به دليل شرايط خاص آن، دوازده سوره خارج از اين نظريه قرار گرفتهاند. بنابراين دستهبندى سورهها در نظر اصلاحى از اين قرار است:
بررسى انتقادى اين نظريه85
اصلاحى با طرح نظريه جفت سورهها، عنصرى جديد بر نظريه نظم فراهى افزوده است. فراهى كه غالباً از ارتباط ميان سورهها سخن گفته، عملاً هيچگاه به اين موضوع نپرداخته است. اما اصلاحى با عرضه اين عنصر جديد تفسيرى، توانسته است گامى در جهت تبيين ارتباط سورهها بردارد. اما نقاط قوت و ضعف اين ديدگاه چيست؟
گروه سورهها
به عقيده اصلاحى سورههاى قرآن نه تنها جفت هستند، بلكه آنها در قالب گروههاى بزرگترى نيز با هم تركيب مىشوند. طرح اوليه اين نظريه از فراهى است كه اصلاحى آن را بهخوبى بسط داده است.87 گروهبندى اصلاحى از اين قرار است:
1. تقسيمبندى مكى - مدنى گروهها
در هر يك از گروههاى اصلاحى، دستكم يك سوره مكى و يك سوره مدنى وجود دارد. افزون بر اين، سورههاى مكى و مدنى در هر گروه در دو جبهه متمايز و سورههاى مكى پيش از سورههاى مدنى قرار دارند.90
2. گزارش جنبش اسلامى پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم در گروه سورهها
اصلاحى بر آن است كه در هر يك از گروهها گزارش مرحله به مرحله جنبش اسلامى در شبه جزيره عربى به رهبرى حضرت محمد صلى الله عليه وآله وسلم عرضه شده است، هرچند به عقيده او شيوه عملى ارائه اين گزارش در هر گروه با ساير گروهها متفاوت است. البته چنانچه مراد وى از اين ادعا، دستكم وجود اشاراتى به هر يك از مراحل مكه و مدينه باشد، اين ادعا با كليتش مقبول است. ولى چنانچه منظور وى گزارش جزئى و تفصيلى از ابعاد مختلف دعوت اسلامى باشد، بايد در آن ترديد كرد. چه دستكم در گروه نخست كه فقط سوره حمد در بخش مكى حضور دارد، نمىتوان انتظار داشت ابعاد مختلف دوران مكى در اين سوره عرضه شده باشد. عكس آن هم، در گروه سوم كه شامل پانزده سوره مكى و يك سوره مدنى است، صادق است. از اين گذشته هر گزينش ديگرى از سورهها نيز غالباً حاوى بيان همه يا اغلب مراحل جنبش اسلامى خواهد بود و در اين صورت نمىتوانيم چنين ويژگىاى را مختص گروهبندى اصلاحى بدانيم.94
جمعبندى
1 - مسأله پيوستگى و انسجام مضمونى قرآن، آنگونه كه در مقاله حاضر از آن سخن رفت، محصول انديشه و تلاشهاى مفسّران در دوره معاصر است. البته اين به معناى نفى پيشينه اين نظريه نيست؛ ولى به دليل تفاوت انگيزهها و دغدغههاى مفسّران سنتى و معاصر وجوه افتراق آنها بيش از وجوه مشترك ميان ايشان است.
پی نوشتها:
1 - اين رأى چه در بيان تند و بىپرده توماس كارلايل (On heroes, hero-worship, and the heroic in history, London 1897 86f.) و چه در بيان متعادل و ملاحظهآميز مونتگُمرى وات: Introductionxi, to the Qur’an, Edinburgh 1970 p. Xi 22, 73 ديده مىشود. البته اخيراً مسأله وحدت سورهها در ميان قرآنپژوهان غربى نيز حاميانى پيدا كرده است. يكى از اين دست نظريهها، بسيار مفصل و خلاقانه، از سوى آنگليكا نويورث طرح شده است؛ نگاه كنيد به: A. Neuwirth, studien zur komposition der mekkanischen suren, Berlin 1981, pp. 175-321. 2 - نمونهاى از اين دست پژوهشها در آثار كسانى چون: تئودور نولدكه NoldekeTheodor، هوبرت گريمه (Hurbert Grimme)، رادول (J.M. Rodwell)و ريچارد بل (Richard Bell) ديده مىشود. براى مرور تفصيلى در اينباره نگاه كنيد به: Watt, chapter 7; Blacherer, Introduction au coran, Paris 1977, pp. 247-263. جالب اينكه بلاشر به مجموعهاى از تلاشهاى مسلمانان در اين زمينه اشاره كرده است. 3 - از جمله مفسّرانى كه به اين موضوع نظر داشتهاند و در تفسير خود به بيان مناسبت آيات و سور قرآن نيز پرداختهاند، مىتوان به موارد زير اشاره كرد: - طبرسى، ابوعلى فضل بن حسن )متوفى548)، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تحقيق هاشم رسولى محلاتى و فضلاللَّه يزدى طباطبايى، بيروت 1967-1962/1387-1382. - رازى، فخرالدين، )متوفى606)، التفسير الكبير، أو مفاتيح الغيب، قاهره، 1934. - فيروزآبادى، مجدالدين محمد بن يعقوب )متوفى817)، بصائر ذوى التمييز فى لطايف الكتاب العزيز، مصر، چاپ محمدعلى نجار، 1406. - بقاعى، ابراهيم بن عمر، )متوفى885)، نظم الدرر فى تناسب الآيات و السور، زير نظر عبدالمعيدخان، حيدرآباد 1984 - 1969. 4 - زركشى، بدرالدين محمد، البرهان فى علوم القرآن، تحقيق محمدابوالفضلابراهيم، بيروت، 1988/1408(افست چاپ مصر). 5 - سيوطى، جلالالدين عبدالرحمن بن ابىبكر، الاتقان فى علوم القرآن، تحقيق محمدابوالفضلابراهيم، قم، 1363ش. (افست چاپ قاهره). 6 - عنوان بخشهايى كه زركشى و سيوطى به اين موضوع اختصاص دادهاند، بهترتيب عبارتنداز: «النوع الثانى: معرفة المناسبات بين الآيات» 52-35/1 و «النوع الثانى و الستون: فى مناسبه الآيات و السور» 389-369/3. 7 - همانطور كه مثالهاى زركشى بر پيوستگى و مناسبت آيات و سور دلالت دارد (نگاه كنيد به: زركشى، 51-45 43-40 36-35/1). 8 - همان، 36/1. 9 - همان، 36 - 35/1؛ وى افراد ذيل را نام برده است: ابوبكر عبداللَّه بن محمد نيشابورى (متوفى324) كه از علماى بغداد به دليل جهل به اين علم انتقاد نموده است؛ ابوبكر ابن العربى (متوفى543) كه از بىاعتنايى مردم به علم مناسبت شكوه كرده است؛ ابوجعفر احمد بن ابراهيم بن زبير اندلسى (متوفى807)، كه كتابى به نام البرهان فى مناسبه ترتيب سور القرآن (نگاه كنيد به: سيوطى، 369/3) در اين باره نوشته است. سيوطى نيز اثر مستقلى در اين موضوع با نام تناسق الدرر فى تناسب السور (تحقيق عبداللَّه محمد درويش، بيروت 1987) تأليف كرده است. با اين حال در كتابهايى چون مقدمه فى اصول التفسير (بيروت: دار القرآن الكريم 1972/1392) اثر ابنتيميه (متوفى 728)، كه موضوعش اصول تفسير است، هيچ اشارهاى به اين مبحث نشده و تلاش فخررازى براى اينكه اين علم جايگاه قابلقبولى در سنت تفسيرى بيابد، توفيق نيافته است. 10 - براى فهرستى از آثار تأليف شده بر مبناى اين ديدگاه، نگاه كنيد به: محمد خامهگر، ساختار هندسى سورههاى قرآن، تهران، 70-61/ 1380. البته وى اين آثار را به دو گروه تقسيم كرده است: دسته اول تفاسير و كتابهايى كه به نظم و ارتباط آيات پرداخته و با تفكيك و دستهبندى آيات به مسأله تناسب آيات و سور توجه كردهاند و گروه دوم مؤلفانى كه قبل از تفسير هر سوره به تعيين غرض اصلى آن همت گماشته و تلاش كردهاند آيات سوره را در سايه آن تفسير كنند. 11. A.T. Welch, "SURA", El2, vol. IX, P.888. 21. Mustwansir Mir, "The Sura as a unity: A twentieth-century development in qur’anic exegesis, in G. Hawting and A.A. Shareef )eds.(. Approaches to the Qur’an, London 1993, pp. 211-224. اين مقاله به همت دوست دانشورم دكتر مهرداد عباسى به فارسى ترجمه شده، هرچند متأسفانه تاكنون منتشر نشده است. 13 - اشرف على تهانوى (1943 - 1863) يكى از مشهورترين شخصيتهاى دينى هند و پاكستان است كه طرفداران و دوستداران فراوانش وى را، بهنشانه احترام، حكيم الامة خواندهاند. گفته شده كه وى بيش از 800 اثر تأليف كرده كه شامل تمامى اَشكال مختلف آثار دينى در فرهنگ اسلامى است. تفسير قرآنِ وى بيان القرآن (12 جلد، چاپ بازبينىشده، كراچى و لاهور 1353، چاپ نخست 1908/1326) يكى از مهمترين آثار اوست. مخاطبان اين تفسير هم محققان و هم مردم عادىاند. متن اصلى آن كه شامل ترجمهاى توضيحى و مباحثى درباره موضوعات مهم قرآنى است، مخاطبان عمومى را درنظرداشته و بهزبان اردوست. اما يادداشتها كه به انواع بحثهاى تخصصى مىپردازد، براى استفاده محققان و بهزبان عربى نوشته شده است. 14 - تفسير القرآن الحكيم (تفسير المنار)، مصر بىتا؛ به ويژه در بخش پايانى تفسير هر سوره كه موضوع اصلى سوره به اجمال بيان شده است. 15 - سيد قطب، فى ظلال القرآن، بيروت، 1974-1973/1394-1393؛ وى به مضمون اصلى يا غرض سوره با اصطلاح ظل يا محور اشاره مىكند كه بخشهاى مختلف سوره را در قالب يك كل هماهنگ به هم پيوند مىدهد. يكى از شاگردان وى به نام عبد اللَّه محمود شحاته كتابى مستقل در اينباره تأليف كرده و در آن اهداف و مقاصد سورههاى قرآن را، از سوره بقره تا جاثيه، واكاويده است؛ مشخصات كامل كتابشناختى آن چنين است: اهداف كل سورة و مقاصدها فى القرآن الكريم، مصر، 1976؛ ترجمه محمدباقر حجتى، به نام: درآمدى بر تحقيق در اهداف و مقاصد سورههاى قرآن كريم، تهران1369. 16 - طباطبايى، محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، بيروت، 1393؛ او نيز همچون سيدقطب مىكوشد موضوع اصلى هر سوره را كه «غرض سوره» مىنامد، بشناساند. وى اين كار را از طريق بررسى آيات ابتدايى و انتهايى و سياق سوره انجام مىدهد. 17 - شلتوت، محمود، تفسير القرآن الكريم: الاجزاء العشرة الاولى، قاهره، 1379. 81. Abul-ala Mawdudi, Tahfhim alk-Qur’an, 6vol., Lahore 19498-72. او در مقدمه تفسيرش اظهار مىدارد كه هر كس مىتواند وحدت متن قرآن را درك كند. اگر به اين موضوع توجه داشته باشد كه قرآن هيچگاه از موضوع اصلى (يعنى سرانجام انسان)، مضمون اساسى (يعنى حاجت انسان به اختيار طريق صحيح در زندگى كه همان انقياد در برابر قدرت مطلق خدا در همه ابعاد زندگى و اطاعت از خدا در عمل) و هدف خود (يعنى دعوت انسان به پذيرش صراط مستقيم) فاصله نگرفته و جدا نشده است. 19 - در بخش بعدى مقاله به تفصيل رهيافت فراهى - اصلاحى ارائه و تحليل خواهد شد. 20 - حوّى، سعيد، الأساس فى التفسير، چاپ اول، قاهره، 1985/1405؛ كه پس از آن چندين بار تجديد چاپ شده است. وى در مقدمه تفسير خود مبانى روش تفسيرى خود را شرح داده است. 21 - بازرگان، عبدالعلى، نظم قرآن، تهران، 1372. وى در كتابى مستقل به تبيين شيوه تفسيرى خود پرداخته است كه مشخصات كتابشناختى آن از اين قرار است: كاوشى مقدماتى در زمينه متدولوژى تدبر در قرآن، راهنماى تحقيق و تمرين براى قرآن شناسان جوان، تهران، 1380. 22 - بستانى، محمود، التفسير البنايى للقرآن الكريم، مشهد، 1424 - 1422. 32. Mustansir Mir, Coherence in the Qur’an, A study of Islahi’s Concept of Nazm in Tadabbur-I Qur’an, Indianapolis, IN: American Trust Publications, 1986. اين كتاب در واقع بازنگارى رساله دكترى مولف است كه در دانشگاه ميشيگان آمريكا به سال 1983 به انجام رسانده است. 24 - به همين سبب، همگى ارجاعات مقاله حاضر به آثار فراهى و اصلاحى و مشخصات كتابشناختى آنها از كتاب "Coherence in"مستنصر مير نقل شده است. البته در يك پايگاه اينترنتى مختص به آرا و انديشههاى امين احسن اصلاحى: (http://www.amin-ahsan-islahi.com ترجمه انگليسى بخشى از تفسير قرآن وى موسوم به تدبر قرآن نهاده شده است. اين سايت حاوى مقالاتى درباره شيوه تفسيرى وى نيز هست. 25 - نگارنده براى اين منظور از منابع ذيل سود جسته است: Mir, Coherence, Introduction, 9-6. http://www.amin-ahsan-islahi.com. 62. Joseph Horovitz 27 - ر.ك. ثلاث رسايل فى اعجاز القرآن للرمّانى و الخطابى و عبدالقاهر الجرجانى، تحقيق محمد خلف اللَّه و محمد زغلول سلّام، چاپ دوم، مصر، دارالمعارف، 1968/1387. 28 - ر.ك. باقلانى، اعجاز القرآن، تحقيق احمد صقر، مصر، دارالمعارف، 1954/1374. 29 - ر.ك. جرجانى، دلايل الاعجاز، تحقيق محمد عبدالمنعم خفاجى، مصر، مكتبة القاهره، 1969/1389. 30 - ر.ك. زمخشرى، الكشاف عن حقايق التنزيل و عيون الأقاويل، مصطفى بابى حلبى، قاهره، 1966/1385؛ نيز: محمد حسين ابوموسى، البلاغه فى تفسير الزمخشرى و اثره فى الدراسات البلاغيه، مصر، دارالفخر العربى، بىتا. 31 - البته پيش از وى مفسّر نامدار شيعى ابوعلى فضل بن حسن طبرسى )متوفى548) در تفسير خود مجمع البيان فى تفسير القرآن به اين موضوع اهتمام داشته و معمولاً بخشى از تفسير هر سوره را با عنوان «نظم» به موضوع ارتباط و مناسبت آيات تخصيص داده است. 32 - قمى نيشابورى، نظامالدين، غرائب القرآن و رغائب الفرقان، تحقيق ابراهيم عتوه عوض، تهران، 1380. 33 - ابوحيان، محمد بن يوسف، تفسير البحر المحيط، تحقيق عادل احمد عبدالموجود و على محمد معوض، بيروت 2001/1422. 34 - شربينى، شمسالدين، السراج المنير فى الاعانه على معرفة بعض كلام ربنا الحكيم الخبير، معروف بتفسير الخطيب الشربينى، بولاق مصر، 1285. 35 - آلوسى، محمود، روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم و سبع المثانى، بيروت 1970/1390 (افست چاپ قاهره). 36 - مستنصر مير در فصل نخست كتاب خود (ibid,42-01)، بهتفصيل مسأله نظم قرآن در گذشته و حال را واكاويده و در بخش پايانى اين فصل، بهايجاز آراى سه تن از دانشمندان معاصر را در اينباره طرح كرده است. اين افراد عبارتند از: ابوالاعلى مودودى (1979 - 1903)، صاحب تفسير »Tafhim al-Qur’an«؛ محمد محمود حجازى، صاحب كتاب الوحدة الموضوعية فى القرآن الكريم، كه در اصل پاياننامه دكترىاش بوده است و تفسير كاملى بر قرآن به نام التفسير الواضح نيز نگاشته است و فضل الرحمان (1988 - 1919) كه كتابها و مقالات متعددى از وى بهجا مانده است، همچون: Islam and Modernity, Islam, Major« » themes in the Qur’anوى همچنين در هيئت داوران رساله دكترى مستنصر مير، يعنى كتاب مورد استفاده در مقاله حاضر، حضور داشته است. براى اطلاع بيشتر از آثار او و نيز كتابها و مقالات نگاشته شده درباره او، نگاه كنيد به: سيد على آقايى، «كتابشناسى فضلالرحمان»، مدرسه، سال دوم، شماره101 - 94/ 4. 73. See Mir, Coherence, Chapter II, 25-36. 38 - فراهى، مجموعه تفسير فراهى، ترجمه امين احسن اصلاحى، لاهور، انجمن خدّام القرآن، 42 - 34/ 1973/1393؛ اصلاحى، تدبر قرآن، لاهور، 7831 - 0041/7691 - 0891، 1/i-xxi. 39 - ابنتيميه، تقىالدين احمد بن عبدالحليم، مقدمه فى اصول التفسير، بيروت، 108 -102 96-93/ 1972/1392. 40 - زركشى، 161-156/2. 41 - فراهى، دلائل النظام، اعظمگره، هند، الدائرة الحميدية و مكتبتها، 93 23 - 21/ 1968/1388؛ همو، مجموعه، /33 - 28؛ اصلاحى، مبادى تدبر قرآن، لاهور، دارالاشاعة الاسلامية، 183 - 174/ 1971/1391؛ همو، تدبّر قرآن، 1/v-vii. 42 - فراهى، دلائل، /77- 74 43 - فراهى، دلائل، /75 73 20 - 17؛ اصلاحى، تدبر، 1/viii-x. 44 - فراهى، دلائل، /93 - 91 84 - 83 77 74 73. 45 - اصلاحى، تدبر، 1/xii-xiv. 46 - مستنصر مير در فصل سوم )ص63 - 37) و چهارم )ص74 - 64) كتاب انسجام در قرآن به اين موضوع پرداخته است. در فصل سوم، ديدگاه فراهى و اصلاحى در اين باره از آثار به جاى مانده از ايشان استخراج شده و در فصل چهارم همين نظريه از نظرگاه سيدقطب و علامه طباطبايى بررسى شده و در مثالهايى با نظريه فراهى - اصلاحى مقايسه شده است. مستنصر مير در مقاله مستقلى كه پس از اين كتاب منتشر كرده گزارشى از شيوه تفسيرى شش تن از مفسّران دوره معاصر (تهانوى، سيد قطب، دروزه، طباطبايى، فراهى و اصلاحى) كه به مسأله وحدت موضوعى سورهها پرداختهاند، عرضه كرده است. 47 - فراهى، مجموعه، /52 - 51؛ همو، دلائل، /74، پاورقى. 48 - اين سورهها عبارتند از: فاتحه، ذاريات، تحريم، قيامة، مرسلات، عبس، شمس، تين، عصر، فيل، كوثر، كافرون، مسد، توحيد. البته تفسير دو سوره فاتحه و توحيد ناتمام است. همچنين دستنوشتههايى از فراهى در تفسير بخشهايى از سورههاى بقره و آلعمران موجود است، كه هنوز منتشر نشده است. 94. Mir, Coherence, 38. 50 - فراهى، دلائل، /77 5 - 75 62 15. See Mir, Coherence, 39-41. 52 - فراهى، مجموعه، /145 - 93 53 - مثلاً او تفسيرى متفاوت از سوره فيل ارائه كرده است زيرا به نظر فراهى مخاطب اين سوره قريش است نه پيامبر (فراهى، مجموعه، /410 - 372). 54 - چنانكه در آيات 14 - 1 و 19 - 15 سوره ذاريات (همان، /40 - 1 )105 - 104 و 44 - 41 سوره مرسلات (همان، /242) بدان توجه كرده است. 55 - نظير آيات 46 - 1 سوره ذاريات (همان، /125 - 124 120) و كل سوره شمس (همان، /283). 56 - فراهى اين نظم درونى را بهخوبى در مورد آيات 23 - 20 و 46 - 24 سوره ذاريات (همان، /119) و 12 - 10 و 32 - 23 سوره تحريم (همان، /138 - 137) نشان داده است. 57 - مستنصر مير (Coherence,34-24) پارهاى از اختلافات ساختارى سورههاى مكى و مدنى را برشمرده است و در بخشى ديگر (54 - 50) با تطبيق اين ويژگىهاى ساختارى بر نمونههايى از تفسير اصلاحى بر سورههاى مكى و مدنى، تفاوتهاى روشى در پيادهسازى نظريه نظم قرآن فراهى - اصلاحى را نشان داده است. 58 - كهعبارتند از: سورههاى ذاريات (تدبر، 634 - 575/6)، قيامت (96 - 71/8)، تين (446 - 433/8)، عصر (540 - 529/8)، فيل (566 - 555/8)، كوثر (598 - 589/8) و مسد (639 - 627/8). 59 - براى نمونه: سورههاى مرسلات و عبس. فراهى (مجموعه، /223) عمود سوره مرسلات را قيامت، ترس از خدا و اعمال صالح دانسته ولى اصلاحى (تدبر، 123/8) انذار كافران از عذابى كه در روز قيامت برايشان فراهم شده، را عمود گرفته است. در مورد سوره عبس اختلاف از اين فراتر است. به نظر فراهى (مجموعه، /249) در اين سوره پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم از توجه به منكران حق نهى شده است درحاليكه اصلاحى (تدبر، 191/8) عمود سوره را همچون سوره نازعات (169/8) حقانيت قيامت و آسانى آن براى خدا ذكر كرده است. مستنصر مير (Coherence,44) با مقايسه محتواى سوره و عمودهاى مذكور نظر اصلاحى را ترجيح داده است. 60 - مثلاً سوره عبس كه فراهى (مجموعه، /274 268 262 249) آن را به بخشهاى زير تقسيم كرده است: آيات 42 - 33 32 - 23 22 - 11 10 - 1 ولى بخشبندى اصلاحى (تدبر، 192-191/8) چنين است: آيات 42 - 33 32 - 24 23 - 17 16 - 11 10 - 1. 61 - يك نمونه موجود يعنى تفسير سوره تحريم نمىتوانسته چندان كارگشا باشد؛ زيرا دوازده آيه نخست سوره به يك حادثه تاريخى مشخص مرتبط است و در كل نظم سوره مشكل چندانى ندارد. البته در همين مورد هم عمود سوره از نظر اصلاحى (تدبر، 451/7) اندكى متفاوت با فراهى (مجموعه، /163) است. 26. See Mir, Coherence, 46-47. 63 - اصلاحى، تدبر، 10 - 9/2. 64 - بخش اول به ده فصل كه عبارتند از: آيات 35 - 34 33 - 29 28 - 26 25 - 23 22 - 19 18 - 15 14 - 11 10 - 2 1 و 43 - 36 و بخش دوم به هشت فصل شامل: آيات 115 - 105 104 - 101 100 - 86 85 - 77 76 - 71 70 - 58 57 - 44 و 126 - 116 و نهايتاً فصل سوم شامل پنج فصل: آيات 175 - 163 162 - 153 152 - 135 134 - 127 و 176. 65 - مثلاً ميان طمعورزى و شهوترانى (آيات 4 - 2 و 18 - 15) كه هر دو مخرّب نظم اجتماعى هستند (تدبر، 34/2). 66 - مثلاً تضاد بين كنارگذاشتن شريعت توسط يهود و الزام به تعهد مسلمانان به آن (آيات 70 - 58؛ همان، /90) و نيز تقابل ميان اكراه منافقان از شركت در جنگ و وظيفه مسلمانان مبنى بر مهيا بودن براى جنگ به هنگام لزوم (آيات 111 - 109 104 - 103/ 76 - 71). 76. See Mir, Coherence, 49-54. 68 - نمونهها پيشتر ذكر شد. رك: پانوشت ش 58 و 60. 96. subjective 07. A.T. Welch, "SURA", P.888. 71 - مستنصر مير نمونههايى از تفسير اصلاحى درباره فرازهايى از قرآن استخراج كرده كه در تفاسير پيشين غالباً مطالب نامرتبط و گسسته از آيات قبل و بعد محسوب شدهاند ولى اصلاحى تفسيرى كاملاً منسجم از آيات عرضه كرده است. نگاه كنيد به: Mir, Coherence, Appendix B, 611-801. 72 - براى ديگر اشكالات و ملاحظات مير، نگاه كنيد به: .ibid,95-45 73 - مثلاً در تفسير سوره روم (جنگ ميان روم و ايران؛ تدبر، 72 67/5 به بعد)، سوره احزاب (ازدواج پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم با زينب زن مطلقه پسرخواندهاش زيد؛ 191 179 - 177/5 به بعد) و سوره حشر (نفى بلد يهود بنىنضير از مدينه؛ 283 280 - 279/7 به بعد). 47. Mir, Coherence, 61-62. 75 - «وَلَقَدْ آَتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِى وَالْقُرْآَنَ الْعَظِيمَ» 76 - «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِىَ» 77 - توضيح اين مفهوم و نيز سورههاى هر گروه در ادامه مقاله خواهد آمد. 87. ibid, 75-76. مستنصر مير اين مجموعه اطلاعات را از لابلاى تفسير تدبر قرآن اصلاحى استخراج كرده و آدرس يكايك مطالب را در پانوشتهاى 3 تا 8 همين صفحات آورده است. 79 - اصلاحى، تدبر، 37/8. 80 - همان، 279/7. 81 - همان، 99 72 - 71/8. 82 - همان، 615 - 614/1. 83 - همان، 570 - 569 556 - 555/8. 84 - همان، 451 430 - 429/7. 58. Mir, coherence, 80-83. 86 - براى نمونه: سورههاى توبه، انبياء، حج، و ملك؛ مقايسه شود با جفت هريك به ترتيب: انفال، طه، مؤمنون، و تحريم. 87 - فراهى، دلايل، /93 - 92؛ اصلاحى، تدبر، 1/xii-xiii. اصلاحى معتقد است شواهدى قرآنى نيز در تأييد اين نظريه وجود دارد. البته مير (Coherence,79-69) اين ديدگاه را نقد كرده است. 88 - در تقسيمبندى فراهى گروه سوم به دو گروه يونس تا حج و مؤمنون تا نور و گروه هفتم به دو گروه ملك تا اخلاص و فلق تا ناس تقسيم شده بودند كه در مجموع نه گروه بهدست مىآيد. 89 - مير (ibid, 98-58) بهعنوان نمونه تفسير اصلاحى از گروه دوم را مورد تحليل قرار داده و انسجام مضمونى و ساختارى درونى آن را نشان داده است. 90 - اصلاحى، تدبر، 1/xii-xiii، 479/7. 91 - موارد اختلاف عبارتند از: رعد، حج، رحمن، انسان، بينه، زلزله، مسد، اخلاص. به گفته زركشى (194 - 193/1) شش سوره نخست مدنى و دو سوره اخير مكى هستند. البته در مورد پنج مورد از اين هشت سوره پسزمينه لازم براى پذيرش رأى اصلاحى فراهم است. زيرا برخى مفسّران سورههاى رحمن و انسان را مكى دانستهاند. نيز شواهد سياقى اين دو سوره و نيز سوره زلزله نيز مؤيد مكىبودن آنهاست. همچنين سورههاى رعد (به استثناى آيه 41) و حج (بهجز آيات 41 - 38) مكى دانسته شدهاند. 29. See Mir, Coherence, 89-93. 93 - مجدداً مير (39 - 59 ibid) اين موضوع را در مورد تفسير اصلاحى از تعدادى از گروههاى ياد شده بررسى كرده و صحت نظريه اصلاحى را در عمل نمايانده است. 49. ibid, 95-96. |
|
اعجاز بیانی قرآن (3) - وحدت موضوعی یا تناسب معنوی آیات
محمد هادی معرفت
یکی دیگر از ویژگیهای قرآن،وجود تناسب معنوی میان آیات هر سوره است، گرچه یک جا نازل نگشته و به صورت پراکنده با فاصلههای زیاد یا کم نازل شده باشند.زیرا پراکندگی در نزول آیات که به جهت مناسبتهای گوناگون بوده-طبیعتا -اقتضا میکند میان هر دسته آیاتی که به مناسبتی نازل گشته با دسته دیگر که به مناسبت دیگری نازل گشته است،رابطه و تناسبی وجود نداشته باشد،و این پراکندگی در نزول بایستی در چهره مجموع آیات هر سوره به خوبی هویدا باشد.در صورتی که با دقتی که دانش مندان-به ویژه در عصر اخیر-در محتوای سر تا سر هر سوره انجام دادهاند به این نتیجه رسیدهاند که هر سوره هدف یا هدفهای خاصی را دنبال میکند که جامع میان آیات هر سوره است و امروزه به نام«وحدت موضوعی»در هر سوره خوانده میشود، همین وحدت موضوعی است که وحدت سیاق سوره را تشکیل میدهد و مساله اعجاز در همین نکته است که پراکندگی در نزول،عدم تناسب را اقتضا میکند،با آن که تناسب و وحدت سیاق در هر سوره به خوبی مشهود است و بر خلاف مقتضای طبع پراکندگی در نزول میباشد!
تذکر لازم:
برخی علاوه بر تناسب آیات،مساله تناسب سورهها را نیز مطرح ساخته و خواستهاند ترتیب موجود میان سورهها را توقیفی بدانند.بلکه برخی از این فراتر رفته آن را حکمتبالغه الهی گرفته،شاهدی بر اعجاز قرآن در ترتیب سورهها دانستهاند (13). برهان الدین بقاعی(متوفای 885)تفسیر گستردهای دارد به نام «نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور»که به افراط در این زمینه سخن گفته و از حد اعتدال بیرون رفته است.مطلب را از آن جا شروع میکند که تناسب میان«استعاذه» و«بسمله»در آن است که«استعاذه»با حرف«الف»شروع میشود و اشاره به ابتدای آفرینش است، ولی«بسمله»با حرف«باء»که حرف«شفوی»استشروع و با حرف«میم»ختم میشود که اشاره به«معاد»است.پس استعاذه و بسمله مبدا و معاد را فرا گرفتهاند.به علاوه،یک تناسب دورانی میان آخر قرآن(که به دو سوره معوذتین ختم میشود)و ابتدای قرآن که با«استعاذه»شروع میشود،قایل شده،که هرگاه کسی بخواهد در تلاوت قرآن،آخر آن را به اول آن وصل کند،این تناسب رعایتشده است (14).آن گاه در بیان پیوستگی سورهها به یک دیگر سخنان بسیاری گفته که عموما فاقد دلیل و تعجب بر انگیز است.
و- نکتهها و ظرافتها
از ویژگیهای دیگر قرآن-که مایه شگفتی عرب گردید:دقت در به کار بردن نکات بدیعی و ظرافتهای سخن وری است.در قرآن انواع استعارهها و تشبیه و کنایه و مجاز و نکتههای بدیعی به حد وفور به کار رفته است.با وجود آن که در تمامی موارد چار چوب شیوههای متعارف عرب رعایتشده،ولی مورد کاربرد با چنان ظرافت و دقت انجام شده که موجب حیرت ارباب سخن و نکته سنجان عرب گردیده است.سخن دانان پذیرفتهاند که تشبیهات قرآنی متینترین تشبیهاتی است که در کلام عرب یافت میشود،این تشبیهات جامع محاسن نکات بدیعی بوده و رساترین بیان در ارائه فن ترسیم معانی شناخته شده است.
پینوشتها:
1. شحاته،اهداف کل سورة،ص 5-4. 2. استاد دراز،المدخل الی دراسة القرآن الکریم،مقدمه.(همان ص 6-5). 3. مدنی،المجتمع الاسلامی،ص 7-5. 4. ابن معصوم،انوار الربیع،ج 1،ص 34. 5. ابن اثیر،المثل السائر،ج 3،ص 98. 6. ابن ابی الاصبع،بدیع القرآن،ص 343 و ص 353-346. 7. انوار الربیع،ج 6،ص 325. 8. ر.ک:جلال الدین سیوطی،معترک الاقران،ج 1،ص 79-75 و نیز کتاب«الاتقان»،ج 3،ص 319-316. البرهان زرکشی،ج 1،181 164. 9. التمهید،ج 5،ص 304-290. 10. تفسیر المیزان،ط تهران،ج 1،ص 14،و ط بیروت،ص 16. 11. ر.ک:التمهید،ج 5،ص 251-248. 12. فخر رازی،تفسیر کبیر،ج 7،ص 127. 13. محمد تقی شریعتی،تفسیر نوین،ص 20-19. 14. بقاعی،نظم الدرر،ج 1،ص 22 و ص 15. 15. مسد 111:5. 16. اخلاص 112:1. 17. سیوطی،تناسق الدرر،ص 71،این رساله با نام«اسرار ترتیب القرآن»به تحقیق عبد القادر احمد عطا به چاپ رسیده است. 18. هم چون مفسر گران قدر طبرسی عظیم،در تفسیر پر ارج و گران قیمتخود«مجمع البیان». 19. نبا 78:10. 20. بقره 2:187. 21. بقره 2:223. 22. ر.ک:ابن اثیر،المثل السائر،ج 2،ص 135-133 و ص 128-126. 23. ر.ک:امیر علوی،الطراز،ج 3،ص 399. 24. ر.ک:التمهید فی علوم القرآن،ج 5،ص 333 به بعد. |
|
رابطه مهجوريت قرآن و مهجوريت اهلبيت (ع)
علي اكبر مؤمني
پيوند قرآن و عترت
حديث ثقلين (1) از احاديث معتبر و متواتري است كه مورد اتفاق راويان و محدّثان جهان اسلام بوده و در منابع شيعه و اهل سنّت، از جايگاه ويژه اي برخوردار است؛ به گونه اي كه بزرگان درباره آن، كتاب هاي جداگانه تأليف كرده اند. اين حديث كه در موارد گوناگون با تعابير مختلف، از پيامبراكرم صلي الله عليه وآله وسلم نقل شده است، رقم آن متجاوز از صد روايت مي باشد.(2) رسول گرامي اسلام در اين حديث مي فرمايد:
تفكيك ناپذيري قرآن و عترت
جدايي ناپذيري ثقلين، بدين معنا نيست كه امام عليه السلام همواره مصحفي را به همراه خود داشته باشد؛ بلكه مقصود، عدم انفكاك امامت و وحي قرآني از يكديگر است؛ امامان عليهم السلام مبيّن و مفسّر قرآن كريم و شارح جزئيات و تفاصيل و نحوه اجراي كلّيات آن هستند و قرآن نيز انسان ها را به معصومان عليهم السلام ارجاع و به سنّت آنها ارج مي نهد.
مهجوريت قرآن و اهل بيت عليهم السلام
در آيه 30 سوره فرقان، شكايت رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم از امّت اسلام در مورد مهجوريت قرآن، اين گونه بيان شده است:
1. جلوگيري از انتقال حكومت به ائمّه عليهم السلام
اسلام، دين كامل، پويا و جاويدي است كه از كوچك ترين مسائل فردي تا مهم ترين مسائل سياسي و اجتماعي را براي جوامع بشري تبيين نموده است، كه كلّيات آن در قالب قرآن كريم آمده است. بسياري از احكام و دستورهاي اين كتاب آسماني مربوط به مسائل سياسي، اجتماعي و حكومتي است كه اجراي آنها در جامعه اسلامي، رشد و بالندگي مسلمانان و عدالت، امنيت و سعادت را به دنبال خواهد داشت. نظر به اين كه پس از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم، مفسّران حقيقي قرآن كريم، ائمّه اطهارعليهم السلام مي باشند، بدون شك آنان مناسبت ترين و شايسته ترين افراد براي تشكيل حكومت و اجراي فرامين آن به شمار مي روند.
2. جلوگيري از نشر احاديث
خداوند متعال، اعتقادات، اخلاقيات و احكام اسلام را در دو مجموعه «قرآن و سنّت» قرار داده و به بشريت ابلاغ فرموده است؛ به گونه اي كه قرآن، رؤوس مطالب و كلّيات حقايق و احكام اسلام را در بر دارد و شرح و بيان آن به عهده پيامبراكرم و ائمّه اطهارعليهم السلام مي باشد.
3. تحريف معنوي آيات قرآن
تداوم سياستِ منع نشر حديث و اكتفا به قرآن و كنار نهادن مفسّران حقيقي قرآن، زمينه را براي سوء استفاده و تحريف معنوي آيات قرآن فراهم ساخت و مكتب خلفا اطاعت از آنان را به عنوان يك فريضه بزرگ اسلامي دانستند و چنين معتقد شدند كه: «اولي الأمر» در آيه «أَطِيعُواْ اللهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الْأَمْرِ مِنكُمْ»(22)، همان خلفاء رسمي مي باشند كه اطاعتشان به فرمان خدا واجب است. و در اين رابطه به احاديثي كه در آنها اطاعت از حكّام در همه حال لازم و واجب شمرده شده بود، استناد كرده و آنها را به پيامبر نسبت دادند. و تبليغ نمودند كه: خلفاء رسمي، همه خلفاء خدا هستند، و هرچه فرمان مي دهند، اطاعت آن فرض و واجب است.
پاورقيها:
1. هر امر سترگ و ارزنده اي را «ثقل» گويند. قرآن و عترت را به دو جهت «ثقلين» ناميده اند: 1. گرفتن آن دو و عمل به آن دو، گران است؛ 2. از باب بزرگداشت ارزش آنها و تجليل شأن آن دو. (نهايه، ابن كثير، ج 1، ص 216، نقل از اهل بيت در قرآن و حديث، محمدي ري شهري، ج 1، ص 176). 2. بيش از صد حديث در اين رابطه از طريق علماي اهل سنّت از پيامبر نقل شده است. (ر.ك: احقاق الحق، ص 310 - 375)؛ صاحب عبقات الانوار، اسامي نوزده نفر از تابعان و بيش از سيصد نفر از علما، مشاهير و حافظان حديث اهل سنّت را به ترتيب طبقات، از قرن دوم تا چهاردهم ذكر كرده كه همگي اين حديث را روايت كرده اند. (ر.ك: نفحات الازهار في خلاصة عبقات الانوار، ج 1، ص 199 و ج 2، ص 91). 3. امالي، شيخ صدوق، ص 162؛ اكمال الدين، ص 140. 4. مراد از عترت(ع)، در حديث ثقلين، شخصيت حقوقي آنان است. شخصيت حقيقي عترت در دسترس بسياري از مسلمانان نيست. بنابراين، رجوع به امام به معناي رجوع به امامت و احكام و حِكَم صادر از آن مقام است. (آيةالله جوادي آملي، تفسير تسنيم، ج 1، ص 150.) 5. همان. 6. ر. ك: امامت و رهبري، شهيد مطهّري، ص 36. 7. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 2. 8. 9. تفسير تسنيم، ج 1، ص 152. 10. ر.ك: امامت و رهبري، ص 35. 11. فصّلت / 41 و 42. 12. احزاب / 33. 13. ر.ك: بيّنات، ش 3، مقاله «مهجوريت قرآن»، مهدي غفاري. 14. صحيفه نور، ج 1، ص 88. 15. بحارالانوار، ج 98، ص 360. 16. همان، ص 375. 17. ر.ك: مباني حكومت اسلامي، آيةالله جعفر سبحاني، ص 3 و 4. 18. حشر / 7. 19. بحارالانوار، ج 2، ص 152. 20. المسند، ج 2، ص 367. 21. ر.ك: نگاهي به نقش ائمّه در احياء دين، علامه سيد مرتضي عسكري، ص 33. 22. نساء / 59. 23. تاريخ ابن كثير، ج 8، ص 332. 24. تاريخ الاسلام، ذهبي، چ اوّل، ج 3، ص 18 و 19؛ نگاهي به نقش ائمّه در احياء دين، ص 60 - 62. 25. مقدّمه وصيت نامه سياسي - الهي امام خميني(ره). |
|
جامعیت قرآن (1)
محمدعلي رضائي اصفهاني
قرآن پیام حیاتبخش و جاویدانی است كه برای هدایت بشریت به سوی سعادت نازل شده است و انسانها را به علم، پاكی و صداقت فراخوانده، حیات طیبه را به آنها مینمایاند.
دیدگاه اول: قرآن جامع همه علوم و فنون است.
برخی از صاحبنظران[1] مسلمان بر این نظر هستند كه همه علوم و فنون و مطالب حتی فرمولهای ریاضی، فیزیك و شیمی در قرآن وجود دارد و قابل استخراج میباشند. آنان میگویند: همه علوم اولین و آخرین در قرآن وجود دارد.[2] این گروه به آیاتی از قرآن كریم استدلال میكنند كه میفرماید:
نقد دیدگاه اول
این دیدگاه از چند جهت قابل نقد است:
دیدگاه دوم: قرآن فقط كتاب آخرت است.
برخی از صاحبنظران بر این نظر هستند: «قرآن برای بیان احكام آخرت و مسایل جنبی آن آمده است».[10] اینان، شأن قرآن را بالاتر از آن میدانند كه درباره مسایل این دنیای خاكی سخن گوید. اگر قرآن گاهی از مسایل این جهان (اعم از اشارههای علمی و تكوینی مثل هفت آسمان ـ حركت خورشید و... و یا مطالب حقوقی و اجتماعی مثل حدود، ارث، ربا و... و یا هنگامی كه از جن، روح و... یاد میكند) برای همراهی با فرهنگ زمانه بوده است، نه این كه در مقام بیان حقایقی باشد. اینها میگویند:
نقد دیدگاه دوم
همانگونه كه دیدگاه اول (وجود همه علوم بشری در قرآن) راه افراط را در پیش گرفته بود. این دیدگاه نیز راه تفریط را پیموده است. در حالی كه قرآن كتابی معتدل است كه، همیشه راه میانه و اعتدال را حفظ كرده است. یعنی هم به دنیا و هم به آخرت توجه نموده است. قرآن نه مانند تورات است كه در سراسر آن سخنی از معاد نمیگوید و نه مانند انجیل، كه همه توجه آن به آخرت معطوف باشد.[16] همانطور كه در قرآن بیش از 1200 آیه (یك پنجم قرآن) مربوط به معاد است بیش از 750 آیه نیز مربوط به طبیعت و جهان اطراف ماست.[17]
دیدگاه سوم: قرآن كتاب هدایتگر انسان درامور مادی و معنوی است
بسیاری از اندیشوران و دانشمندان بر این عقیده هستند كه قرآن كریم كتاب هدایت انسان به سوی خدا و برنامه كلی برای زندگی دنیوی انسان كه سازنده معنویتی پربار و آخرتی آباد است ـ میباشد. به عبارت دیگر قرآن جامع اموری است كه مربوط به هدایت انسان (اعم از امور مادی و معنوی) است.
دلايل ديدگاه سوم
نظريه و ديدگاه سوم از روح تعاليم اسلام و قرآن برداشت ميشود و دقت در آيات قرآن آن را به اثبات ميرساند، در اين جا عقيده برخي از صاحبنظران را مطرح ميكنيم.
قرآن و روابط انسان
در يك تقسيم، انسان در چهار محور اساسي، رابطه دارد و قرآن به همه آنها توجه كرده است.
الف) رابطه انسان با خدا
بسياري از آيات قرآن كريم مربوط به تنظيم رابطه انسان با مبدأ هستي است و سعي شده تا راهها و برنامههاي عبوديت و نزديكي به خدا را به او نشان دهد. بيان انواع عبادات مانند نماز، روزه، حج و گشايش باب دعا از اين قبيل است. بر اين اساس قرآن انسان مسلمان را هدفمند ميكند و از پوچي و سرگرداني نجات ميدهد. زيرا توجه وي را به آغاز جهان و انتهاي آن (معاد) معطوف ميدارد.
ب)رابطه انسان با خود
برخي از آيات قرآن انسان را دعوت به خودشناسي و عدم فراموشي از خود ميكند[6] و انسان را از ظلم به خويش بر حذر ميدارد. قرآن گناهاني مثل شرك را ظلم به خود ميداند.[7] اين دعوت به شناخت و دوري از آلودگي، زمينه را براي رشد و تعالي انسان فراهم ميكند.
ج) رابطه انسان با طبيعت
همانطور كه گذشت بيش از 750 آيه قرآن مربوط به توجه به طبيعت و خداشناسي از راه جهان است. قرآن كريم انسان را به انديشه در آسمان، زمين، موجودات زنده و حتي غذاي خويش دعوت ميكند. قرآن اشارهها و مثالهايي از مسايل علمي ميزند كه قرنها بعد حقيقت آنها ثابت ميشود (مثل زوجيت گياهان). كتاب خدا انسان را به بهرهبرداري معقول از طبيعت فرا ميخواند و از او ميخواهد كه از چيزهاي پاكيزة آن بخورد.[8]
ه) رابطه انسان با خلق
مهمترين محوري كه انسان در زندگي روزمره با آن درگير است، رابطه وي با خلق است. قرآن آيات زيادي در اين مورد ارايه كرده است كه به پارهاي از آنها اشاره ميكنيم:
جمعبندي و نتيجهگيري
قرآن كريم به تمام ابعاد مادي و معنوي زندگي انسان توجه كرده و جامع مسايلي است كه در راستاي هدايت انسان به سوي خدا است. البته اين به معناي ديدگاه اول (وجود همه علوم در قرآن) نيست. زيرا آنان راه افراط را پيمودهاند، همچنان كه ديدگاه دوم (قرآن فقط كتاب آخرت) راه تفريط را پيموده است. بلكه قرآن همانگونه كه به معنويت و آخرت مينگرد، به دنيا و مسايل آن (كه مقدمه آخرت و معنويت است) توجه دارد.
پاورقی ها
[1] . از جمله ابوحامد غزالی (م 505 ق) در كتاب «احیاء العلوم» (ج1، ص 289، چاپ دارالمعرفه، بیروت) و در كتاب جواهر القرآن، فصل چهارم، ص 18. ـ ابوالفضل المرسی (570 ـ655 ق) در كتاب تفسیر خود. ـ بدرالدین زركشی (م764 ق) در «البرهان» ج2، ص 181. ـ جلالالدین سیوطی (م 991 ق) در «الاتقان فی علوم القرآن» ج2، ص 271 و ص 282، و در كتاب «الاكلیل فی استنباط التنزیل» ص2 و آخرین تمایل به این دیدگاه از آقای «رضا نیازمند» است. در نشریه بینات، سال سوم، تابستان 1375، ش10، ص 21. [2] . ر.ك: دكتر ذهبی در التفسیر و المفسرون، ج 2، صص 482-478، وی این كلام را از ابوالفضل المرسی نقل میكند. [3] . سوره النحل، (16)، آیه 89. [4] . سوره انعام، (6)، آیه 59. [5] . ر.ك: عباسعلی سرفرازی، رابطه علم و دین، ص 47 ـ 9، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. [6] . عن النبی ـ صلی الله علیه و آله ـ ما انزل الله عزوجل آیهً الّا و لهاظهر و بطن... (ر.ك: میزان الحكمه، ج 8، ص 94 و بحارالانوار، ج 92، ص 95. [7] . برای اطلاعات بیشتر از این دیدگاه، ر.ك: كتاب درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، انتشارات اُسوه (1375 ش) و مقاله وجود همه علوم بشری در قرآن گاهنامه ذكری (مركز فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه شماره 1، 1376) از نگارنده. [8] . ر.ك: رشید رضا، المنار، ج 7، ص 395 و طنطاوی، تفسیر الجواهر، ج 8، ص 130 و ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 489 و المیزان، ج 14، ص 325. [9] . ر.ك مجمع البیان، ج 4، ص298 و الكشاف، ج 2، ص،ص 31 ـ 21، و الجواهر، ج 4، ص 37، (چاپ السلامیه) و البرهان، ج 1، ص 524. [10] . ابواسحاق شاطبی (م 790 ق)، الموافقات، ج 2، صص 76 ـ 69 به نقل از التفسیر و المفسرون، ج 2، ص 485. [11] . برای اطلاعات بیشتر از این دیدگاه رجوع كنید به دانشگاه انقلاب، ش 110 ص 127، به بعد مقاله مقصود فراست خواه و مجله بینات، ش 5، ص 90 مقاله بهاء الدین خرمشاهی. [12] . ابواسحاق شاطبی (م 790 ق)، الموافقات، ج 2، ص 76-69، به نقل از التفسیر و المفسرون،ج 2، ص 485. [13] . برای اطلاعات بیشتر از دیدگاه رجوع كنید به دانشگاه انقلاب، ش 110، ص 127، به بعد مقاله مقصود فراستخواه و مجله بینات، ش 5، ص 90 مقاله بهاء الدین خرمشاهی. [14] . «و ما ارسلنا من رسولٍ الابلسان قومه» سوره ابراهیم، آیه 4. [15] . برای اطلاعات بیشتر از دیدگاه رجوع كنید به دانشگاه انقلاب، ش 110، ص 127، به بعد مقاله مقصود فراستخواه و مجله بینات، ش 5، ص 90، مقاله بهاء الدین خرمشاهی. [16] . منظور تورات و انجیل، تحریف شده فعلی است. [17] . ر.ك:مهدی گلشنی، قرآن و علوم طبیعت، ص 104. [18] . ر.ك: مصطفوی: التحقیق فی كلمات قرآن. و نیز تفسیر المیزان، مجمعالبیان و نمونه كه در تفسیر آیه 4 از سوره ابراهیم ـ علیه السّلام ـ این مطلب را تذكر دادهاند. [1] . ر.ك: سورة يس، آيه 36 ـ سورة نمل، آيه 89، سوره دخان، آيه 10 ـ و براي اطلاعات بيشتر به كتاب درآمدي بر تفسير علمي قرآن (انتشارات اسوه) از نگارنده مراجعه شود. [2] .سوره نحل، (16) آيه 89. [3] . الميزان، ج 14، ص 325، (چاپ بيروت). [4] . استاد مصباح يزدي، معارف قرآن، صص 225 ـ8. [5] . همان، ص 229. [6] . ر.ك: سوره مائده (5) آيه 105، سوره حشر (59) آيه 19. [7] . ر.ك: سوره لقمان (31) آية 13. [8] . ر.ك: سورة بقره (2)، آيه 172، سوره اعراف(7)، آيه 32. |
|
وحدت موضوعي سوره هاي قرآن
در ترازوي نقد
سيد علي اكبر حسيني*
چکیده به رغم وجود تنوع و تعدد موضوعات در بسيارى از سوره هاى قرآن كه در نگاه ابتدایی، بديهى می نماید؛ برخى قرآن پژوهان معاصر، معتقدند آن سوى اين كثرت و تنوع ظاهرى، غرض و موضوع واحدى نهفته است و ميان تمامى آيه هاى يك سوره و موضوعات به ظاهر پراكندة آن، پيوندى اجتناب ناپذير و ناگسستنى با موضوع و غرض اصلى سوره برقرار است؛ آنان اين ويژگى - وحدت موضوعى - را از معجزات برتر و مقتضاى بلاغت و حكمت الهى مى دانند.
پيش گفتار
اسلوب و روش تبيين قرآن، يكي از بازرترين معجزات اين كتاب آسماني به شمار مي آيد كه توجه به آن، در فهم حقايق وحیانی حائز اهميت است. اساساً وصول به معارف الهى بيش از هر چيز وابسته به شناخت روش قرآن است. کاوش در این عرصه و تلاش برای پاسخ به پرسش هایی در زمینة روش قرآن، نظریه ای بدیع را پدید آورده است. «وحدت موضوعی سوره های قرآن» نظریه ای است نوظهور پیرامون روش قرآن، که برخی قرآن پژوهان معاصر مطرح کرده اند.
وحدت موضوعى و آراى قرآن پژوهان
پيش از نقد و بررسى تفصيلىِ دلايل اين نظريه، آراى قرآن پژوهان در عرصة وحدت موضوعى را يادآور مى شويم. پنج قول متمايز دربارة «ارتباط سوره هاى قرآن كريم» وجود دارد؛ اين اقوال عبارتند از:
خاستگاه نظرية وحدت موضوعى
براي پيدايش اين باور از سوي طرفداران اين نظريه عواملي متعددى بيان شده است؛ بسیاری از طرفداران «وحدت موضوعى»، پاسخگويى به مستشرقان دربارة روش قرآن را، مهم ترین عامل توجه به اين نظريه دانسته اند. برخى اقبال خويش به «وحدت موضوعى» سوره ها را ناشى از الهامى الهى و اشراقى آسمانى مى دانند. شيخ محمد غزالى در اين باره مى گويد:
خاورشناسان و روش قرآن
چنان كه پيش تر يادآور شديم، بسياري از طرفداران نظرية وحدت موضوعي, انگيزة خود را در ارائة اين نظريه، پاسخ به شبهاتي مي دانند كه از سوي خاورشناسان دربارة روش قرآن مطرح شده است. در اين بخش، آراي برخي مستشرقان دربارة روش قرآن بيان مي شود.
دلايل وحدت موضوعى
عده اى، توقيفى بودن چينش آيات، معجزه بودن كلام الهى، ضرورت پيوستگى و هدف دارى را از مبانى پيوستگى «وحدت موضوعى» دانسته اند. (ايازى، /185-163)
دليل نخست: توقيفي بودن چينش آيات
توقيفى بودن ترتيب آيات، نخستين دليلى است كه طرفداران «وحدت موضوعى سوره ها» بر آن تأكيد می کنند. يكى از معاصران در اين باره مى نويسد:
نقد و بررسى دليل نخست
1. از سوي طرفداران اين نظريه براي تبيين مهم ترين ادعاي خود، هيچ دليل و برهاني ارائه نشده و تنها به ادعا بسنده شده است. در حالي كه ادعاي ملازمة ميان توقيفي بودن چينش آيات و وحدت موضوعي سوره ها، امري بديهي نبوده و نيازمند دليل است.
دليل دوم: حصر آياتى چند در يك سوره
قرآن 114 سوره دارد. اين تعداد مورد اتفاق و اجماع واقع شده است، گرچه بعضى از آراء، اين تعداد را به 113 سوره تقليل داده اند و دو سورة برائت و انفال را يك سوره دانسته اند (سيوطى، الاتقان، 1/177) و در مصحف ابن مسعود نيز 112 سوره ثبت است؛ زيرا وى دو سورة معوذتان را از سوره هاى قرآن نمى داند. (همان، /222) امّا آراى مغاير با اجماع دربارة تعداد سوره ها، هرگز مورد توجه دانشوران علوم قرآنى نبوده است؛ «قرآن با 114 سوره از روز نخست به همين صورت فعلى، نه كم و نه زياد، نازل شد و از طريق پيامبر (ص) با نقل صحابه و تابعين به دست ما رسيده است. اين عدد متواتر است، بيش از اين تعداد فاقد اعتبار و كمتر از اين نيز فاقد دليل است.» (معرفت، علوم قرآنى، /116)
نقد و بررسى دليل دوم
تأكيد بر ملازمة ميان «وحدت موضوعى» و تقسيم قرآن به سوره هايى متمايز، به عنوان تنها حكمت نهفته در اين تقسيم، به دلايلى چند ناصواب است.
دليل سوم: اقتضاى حكمت
قرآن، كلام خداوند حكيم است و رعايت غرضى واحد در كلام، اقتضاى سخن حكمت آميز است. هر يك از سوره هاى قرآن به مثابة كلامى واحدند و در نتيجه غرضى واحد را دنبال مى كند.
نقد و بررسى دليل سوم
1. براساس باور طرفداران نظرية «وحدت موضوعى»، كلامي حكمت آميز است كه بر مبناى غرضى خاص و موضوعى واحد استوار شود. آنچه مقتضاى حكمت است، تناسب مفاهيم و موضوعات و هماهنگى مضمون و محتواى كلام است. چنين هماهنگى و تناسبي، در تمام قرآن كاملاً مشهود است؛
دليل چهارم: اقتضاى بلاغت
چهارمين دليل ياد شده از سوى مدافعان «وحدت موضوعى»، اقتضاى بلاغت است.
نقد و بررسى دليل چهارم
تأمل در مفهوم لغوى و اصطلاحى بلاغت، موجب ترديدي فزاينده در اين استدلال خواهد شد. بررسي تعاريف موجود از بلاغت نشان مي دهد كه هرگز چنين اقتضايى در معناي لغوي و اصطلاحي بلاغت ملحوظ نيست.
دليل پنجم: سكوت مشركان
از نخستين گام هاى نهضت بزرگ اسلامي و با نزول نخستين آيه هاي نازل شده بر پيامبر اكرم (ص) ، مخالفت مشركان قريش آغاز شد و براى توقف نهضت و پيشگيرى از گسترش آن، از هيچ تلاش و اقدامى كوتاهى نكردند و اتهامات فراوانى را به قرآن و پيام آور آن نسبت دادند.
نقد وبررسى دليل پنجم
اين استدلال نيز هرگز تأمين كنندة مقصود قائلان نخواهد بود.
آيات و وحدت موضوعى
افزون بر دلایل پیش گفته که بر تبيين و تحليل هاى عقلانى است، عده اى به دلايل و شواهدى چند از آيات و روايات نيز استدلال كرده اند.
روايات و وحدت موضوعى
برخى روايات را كه از سوى مدافعان نظرية «وحدت موضوعى» به آنها استناد شده، بررسى مى كنيم.
نقد و بررسى
تأمل در اين روايت نيز بيگانگى آن را با مقصود قائلان نشان مى دهد. روايت، در صورتى تأمين كنندة خواست آنهاست كه واژة «كلام» را يك سورة كامل تلقى نماييم. اما اثبات چنين ادعايى، تنها در پرتوى همين روايت ميسر است؛ در حالى كه واژة «كلام» با بخشى از يك سوره، حتى بر يك آيه نيز قابل انطباق است.
نقد و بررسى
اين روايت نيز با نظرية «وحدت موضوعى» سوره ها بى ارتباط است. روايت از انسجام و هماهنگى و وحدت اجزاى يك آيه سخن مى گويد و تعميم ويژگى يك آيه به تمام قرآن، به استناد اين روايت و در نتيجه تثبيت نظرية «وحدت موضوعى» نتيجه اى ناصحيح و استدلالى ناپذيرفتني خواهد بود.
نقد و بررسي
بيگانگى اين روايت نيز با مقصود طرفداران اين نظريه بسيار بديهى است. آنچه پيامبر (ص) از آن نهى فرموده است و آن را سبب كفر و هلاكت امت هاى پيشين دانسته، تركيب مفاهيم كتاب آسمانى و به هم آميختن آياتى نامأنوس براى دست يابى به مطلوبى خاص بوده است. در واقع خوف تفسير به رأى و انحراف در فهم، مورد توجه قرار گرفته و هيچ ارتباطى با نظرية «وحدت موضوعى»، نفى و يا اثبات آن ندارد.
نقد و بررسى
تطبیق سخن امام صادق (ع) براى توجه به ارتباط و تناسب آيات با آنچه قائلان «وحدت موضوعى» مى گويند ناسازگار است و تطبيق روايت با «علم تناسب آيات» اخذ به قدر متيقن است و پذيرش بيش از آنچه قدر متيقن اقتضا مى كند، در گروى دليل و برهانى قطعى و يقين آور خواهد بود. سبك و روش حاكم بر قرآن، حكايت از تنوع موضوعات دارد و همين امر واضح، ضعف استدلال ياد شده را تأكيد می كند.
نقد و بررسى روايت پنجم و ششم
در این دو روایت، از فهم آيه و ارتباط ابتدا و انتهاى آيات سخن به ميان آمده و در نهايت، توجه به فضاى نزول، تأويل و اسباب نزولِ آياتى كه داراى سياقى واحد هستند، امري ضرورى تلقي شده است.
نتیجه
از سوي طرفداران نظریة «وحدت موضوعي سوره هاي قرآن»، دلايل و شواهد فراواني براي اثبات اين نظريه ارائه شده است؛ اين دلايل برخي عقلي و برخي نيز مستند به آيات و روايات است. ضعف و کاستی موجود در تمامي دلایل ارائه شده كه در اين نوشتار به تفصيل از آن سخن رفت، نشان مي دهد كه نمي توان اين نظريه را دربارة روش قرآن پذيرفت و فهم و تفسير قرآن را بر چنين رأيي استوار ساخت. افزون بر کاستی های دلايل ياد شده، ناسازگارى نظريه با تنوع آشكار موضوعات در بسيارى ازسوره ها، فقدان معیاری اطمینان بخش؛ خطر تفسير به رأى، دشوارى و امكان دست نيافتن به موضوع اصلى در هر سوره، فقدان اشارتى در قرآن و کلام معصوم نسبت به وحدت موضوعي، تشتت و اختلاف فراوان در موضوعاتی که از سوی طرفداران این نظریه برای هر سوره معرفی شده است، به مثابة دلایلی هستند که به نفی و انکار نظریة وحدت موضوعی می انجامد.
منابع و مآخذ
1. قرآن كريم، ترجمه محمد مهدي فولادوند
پی نوشت ها
1. برخى معاصران، اقسام مناسبات را با عناوينى متفاوت با آنچه سيوطى آورده است، بيان مي كنند و مى نويسند: «ارتباط آيات و سوره هاى قرآن را مى توان به يكى از انواع زير در نظر گرفت: 1. ميان اجزاى يك آيه؛ 2. بين آيات يك سوره با ابتداى آن؛ 3. ميان آيات مجاور در يك سوره؛ 4. بين آيات غير مجاور در يك سوره؛ 5. ميان ابتداى يك سوره با انتهاى سورة قبل؛ 6. بين بخشى از يك سوره با ابتداى سورة بعد؛ 7. ميان بخشى از يك سوره با بخشى از سورة بعد؛ 8. بين بخشى از يك سوره با سورة بعد؛ 9. ميان بخشى از يك سوره با سورة ديگر؛ 10. بين بخشى از يك سوره با بخشى از سورة ديگر؛ 11. ميان يك سوره با سورة ديگر.» (عباس همامى، چهرة زيباى قرآن، / 29) 2. براى اطلاع بيشتر ر.ك: سيوطى، الاتقان، ج2، ص211؛ زركشى، ج1، ص353؛ معرفت، التمهيد فى علوم القران، ج1، ص275 و نيز دربارة توقيفي بودن آيه ها به كتاب هاى حديث اهل سنت: مستدرك حاكم، ج2، ص612؛ مسند امام احمد، ج5، ص185؛ صحيح بخارى، ج6، ص329 و در منابع شيعه: خوئى، البیان، ص91؛ التمهيد، ج1، ص283. 3. ر.ک: قرطبى، ج1، ص64ـ63؛ المحكم، ص17؛ كتاب المصاحف، ص118؛ البرهان فى العلوم القرآن، ص250؛ طبقات الكبرى، ج5، ص374؛ ابوداوود: رمضان، باب8؛ سنن ابن ماجه؛ الاقامه، ص178؛ مسند احمد بن حنبل، ج4و9، ص344و355ـ353 و381 و383. |
|
وحدت موضوعي سورهها در تفاسیر المنار و الميزان
سید حسین هاشمی*
چكيده: اين نوشتار، وحدت موضوعي در نگاه علامه طباطبايي و محمد رشيد رضا در تفسير الميزان و المنار را به بحث نشسته است، طرح پرسشهاي سه گانه در تناسب آيات و سوره هاي قرآن، گذار شتاب آلود به پيشينه ديدگاه مفسران و قرآن پژوهان در وحدت موضوعي و تعريف سوره هاي قرآن ورودي مطلب را فراهم آورده است. لايههاي شش گانه وحدت موضوعي در قرآن از نگاه المنار و الميزان اسلوب و شيوه الميزان و المنار در موضوع يابي سورهها، ساحتهاي اختلاف الميزان و المنار در موضوع يابي، ساختار بندي مطالب، پيوست مفهومي سورههاي پياپي، بر شماري خلأها و كاستيهاي تصوير وحدت موضوعي سوره هاي قرآن از منظر علامه طباطبايي و رشيدرضا مباحث محوري و عناصر اصلي اين پـژوهش را سامان داده است.
درآمد
آفريدگار دانا و تواناي عالم كه پديدارها و كتاب هستي را رقم زد، انسان را به نيكوترين خلقت آفريد و مقام خلافت و فرمانروايي بر طبيعت را بدو بخشيد و رودبار وحياني و زلال قرآن را از معبر گزيدهترین انسان بر مزرع جان و خرد آدميان جاري ساخت تا شکوفههاي ايمان بارور گردد و اخلاص و پروا، صلاح و رستگاري، صبر و پايداري، عبوديت و سعادت برگ و بر دهد.
لايههاي وحدت موضوعي در قرآن
پيش از پرداختن به تبيين ديدگاه «المیزان» و «المنار» در وحدت موضوعي سورهها، براي رهيافت روشنتر و همه سويه به ديدگاه آن دو در وحدت سورهها، بايسته مینمايد به پيوست نظام معنايی در پيكره كلي و نيز اجزاء و واحدهاي كوچكتر قرآن که هر يك از «المنار» و «المیزان» درباره آن سخن گفتهاند اشاره شود. چه علامه طباطبايي و رشيد رضا هر دو ـبا تفاوتهاي کمي و کيفيي که در خلال بحث روشن خواهد شدـ به وحدتها و پيوستهاي چندگانه موضوعي در ساختار معنایي قرآن که میتوان عنوان لايههاي وحدت موضوعي بر آن نهاد، باور دارند.
1. وحدت مجموعي و موضوعي قرآن
قرآن كريم به صورت مجموعي و كلي، داراي غرض و موضوع يگانه است، اين غرض و يا موضوع يگانه را نويسنده «المنار» بر پايه اصول و اركان زير استوار میداند:
2. وحدت موضوعي سورههاي مكي و مدني
براي باز شناسي آيات و سورههاي مكي و مدني از يكديگر، دو روش از دير زمان در ميان قرآن پژوهان و مفسران، متداول و شناخته شده بوده است: 1- نص گرايي 2- استنباط گرايي (زركشي، 1/196؛ راميار، /6-4). نصگرايان، شناخت آيهها و سورههاي مكي و مدني را از معبر نصوص و رواياتي جستجو میكردهاند كه در تعيين محل نزول آيات و سورهها نقل شده است. لكن استنباط گرايان، هر چند بازشناخت مکي مدني را در رسیدن به فهم قرآن و تاريخ ديانت اسلامي مهم میانگاشتهاند، اما در ابزار شناخت، به مدد سبك و سياق و درونمايههاي آيات و سورهها، به بازشناسي مكي از مدني پرداخته و بر روش نصگرايي معترض بودهاند كه آگاهي از مکي و مدني بودن سورهها و نيز ترتيب نزول آنها، رهآورد بس مهم در مباحث مربوط به دعوت نبوي، سير روحي ـ رواني، سياسي و مدني آن در زمان پيامبر(ص)و تحليل سيره شريفه وي دارد. ولکن روايات چنان که میبيني، در اين عرصه نمیتواند تكيهگاه، دليل موثق و اثبات کننده چيزي باشد، گذشته از تعارض مضموني و دروني آن روايات، که باعث سقوط و فروكاهي آنان از منزلت اعتبار میگردد. پس تنها راه معين براي دستيابي به اين هدف، تدبر و انديشيدن در سياق آيات و مدد جستن از قرائن دروني و بيروني است. (طباطبايي، المیزان، 13/324 و 235 و 12/299؛ قرآن در اسلام، /186)
3. پيوند موضوعي سورههاي همسان آغاز
شماري از سورههاي قرآن با حروف مقطعه آغاز يافتهاند. فهم و رسیدن به معنا و مفهوم اين حروف، از عرصههاي معرکه آراي مفسران و قرآن پژوهان بوده است. علامه طباطبايي در اين باره دو نکته در خور درنگ و تأمل دارد؛ نخست آنکه پس از يادکرد يازده قول و نظر در معناي اين حروف و نقد آنها، بدين نتيجه میرسد که:
4. سورههاي مشتمل بر تمام غرض قرآن
نويسندگان «المیزان» و «المنار» هر دو بر اين مطلب وفاق نظر دارند که پارهای از سورههاي قرآن بازتاب دهنده تمامي غرض و موضوعي است كه در مجموع قرآن بدان پرداخته شده است و از اين رو میتوان آن سورهها را كوچك شده و يا فشردهای از تمام مطالب قرآن برشمرد، هر چند در تعيين اينکه کدامين سوره داراي چنان ويژگي است اختلاف ديدگاه است، چه سوره فاتحه از سورههايي است كه در فهم و نگاه رشيد رضا از اين گستره و ژرفاي معنايي برخوردار است. او پس از آنكه اصول مسائل مطرح شده در قرآن را بر میشمارد، سوره فاتحه را به تفسير مینشيند و تمامي آن اصول و مباحث را در آيات معدود و اندك اين سوره سراغ میدهد و آنگاه نتيجه میگيرد:
5. در هم تنيدگي موضوع برخي سورهها
از منظر رشيد رضا گاه موضوع دو سوره چنان در هم تنيده و نزديك است كه جز در اجمال و تفصيل پارهای از مسائل، تفاوت چشمگير ديگري نمیتوان بين آنها سراغ گرفت. او در آغاز تفسير سوره مباركه يونس میگويد:
6. وحدت موضوعي سورهها
افزون بر آنچه تاکنون در لايههاي گوناگون وحدت موضوعي آورديم، هر يک از سورههاي قرآن به مثابه واحد مستقل در درون نظام پيوسته و کلان معنایي، داراي غرض و موضوعي است که علامه طباطبایي و رشيد رضا ـبا تفاوتهایی در تعيين و نيز شيوه و محل بيان آن غرض و موضوعـ، به شناسايی و تبيين آن پرداختهاند.
وحدت موضوعي سورهها در «المیزان»
بر اساس پارهاي اظهارات، تلاشها و تحليلهای تفسيري و قرآني علامه طباطبایي در «المیزان»، و نيز راههایي كه وي براي كشف و دست يابي به موضوع و غرض سورههاي قرآن ارائه میدهد، میتوان او را در شمار كساني نام برد كه وحدت موضوعي سورههاي قرآن را باور دارد، اما در عرصه عمل و تعيين موضوع براي هر يك از سورههاي قرآن، از عهده چنان كاري بر نمیآيد و يا به ديگر سخن، واقعيت و برون داد تفسير «المیزان» به مسير و پايانی جز اثبات وحدت موضوعي سورهها ره میسپرد. ما در آغاز، دلايل و تلاشهای علامه طباطبایي براي اثبات موضوعمندي هر يك از سورههاي قرآن را میآوريم و سپس به موارد و مجموعه سورههایي اشاره میكنيم كه به نظر ایشان، فاقد وحدت موضوعياند.
الف) ادله وحدت موضوعي سورهها در «المیزان»
1. تلازم تحديد سورهها با وحدت در موضوع
علامه طباطبايي، تقسیم قرآن به سورههاي متعدد را نشانه وحدت موضوعي هر سوره، و نیز اختلاف و تعدد غرضهای سورهها به تعداد سور قرآني قلمداد میكند. استدلال علامه از راه تحديد سورهها براي اثبات وحدت موضوعي سورهها از دو مقدمه و يك نتيجه سامان يافته است:
2. تلازم كشف موضوع و رهيافت به فهم سوره
پيش زمينه و يا به سخن سنجيدهتر، كليد فهم سورهها و رهيافت به معنا و مفهوم يكايك آيات هر سوره در باور نگارنده تفسير «المیزان»، تبيين غرض و موضوع سوره است. پس بر مفسر قرآن است تا در مرحله نخست، موضوع سوره را كشف و شناسايي كند تا مبنا و بستري براي فهم معارف سوره و سمت و سو دهنده تفسير آيات آن باشد. بيترديد، اگر اين سخن علامه برهاني شود و پايههاي استدلال آن از استحكام و استواري لازم برخوردار گردد، گذشته از آنكه در فهم منسجم و نظاممند آيات يك سوره مفيد و كارساز میافتد، میتواند دريچهای به سوي فهم، تحليل واژگان، جملهها و آياتي بگشايد كه در سورههاي متعدد تكرار شده است و پاسخي باشد براي پالايش ساحت قرآن از گمانه و تهمت تكرار لغو. لكن علامه طباطبايی به غير از آنكه خود در آغاز تفسير هر سوره كوشيده است محور و غرض آن سوره را بشناساند و در پرتو آن غرض به فهم و تفسير آيات سوره برود، تنها در يك مورد به تبيين اين مدعا پرداخته است كه چگونه رهيافت به غرض سورهها میتواند بر فهم و تفسير يكايك آيات آن تأثير گذار باشد و آن، تفسير و ارائه معناي بسم الله در آغاز سوره حمد است.
3. پيوست مفهومي بسم الله با غرض سورهها
تمامي سورههاي قرآن (به جز سوره برائت) با «بسم الله» آغاز میشود. گذشته از اينكه ثبت «بسم الله» در آغاز سورهها جنبه تبرك و قداست يابي دارد يا آيهای از هر سوره است، چون الفاظ و واژگان مشخصی دارد با معنا و مفهوم تا حدودي معين، همين، سبب شده است تا مترجمان و مفسران قرآن در آغاز تفسير خويش به تبيين و تفسير آن بپردازند و در ساير موارد به همان تفسير بسنده كنند. اما رأي علامه طباطبايي آن است كه «بسم الله» در آغاز سورهها بسان ساير آيات آن سوره که در نظام هندسي غرض و موضوع آن سوره داراي جايگاه و نقش ويژه هستند، مفهوم و جايگاه مخصوص معنایي دارد که میبايد متناسب با همان جايگاه و کارکرد، فهم و تفسير شود. علامه بر پايبست اين نظريه و قاعده به تبيين معناي «بسم الله» در آغاز سوره مباركه حمد و تبيين پيوست مفهومی آن با غرض اين سوره پرداخته و میگويد:
ب) ابزار «المیزان» در موضوع يابي سورهها
1. سياق آيات سورهها
علامه طباطبايي براي شناخت درست و دست يازيدن به محور و پيام اصلي سورهها، پيش و بيش از رفتن به سراغ هر مستند ابزاری و قرينهای، به سياق آيات آن سوره مینگرد تا در پرتو آن به غرض واقعي سوره نايل آيد. به نمونههایی از اين روش در «المیزان» اشاره میكنيم:
2. مطلع سورهها
خاستگاه ديگري براي رهيافت به غرض سورهها در نظرعلامه طباطبايي مطلع سوره است، از همين روي در كشف و تبيين غرض سوره نور ابراز میدارد:
3. فرجام سورهها
روش علامه طباطبايي به گونهای است كه در بيشتر سورههاي داراي هدف و موضوع يگانه، آيات فرجامين آن سوره، فشرده و چكيدهای از درونمايه سوره را گزارش میكند، مانند سوره صافات كه غرض آن استدلال بر يگانگي خداوند، انذار مشركان و تبشير مخلصان از مؤمنين و سرانجام و عاقبت هر يك از اين دو گروه است. و نيز به عنوان نمونهای از گروه دوم، شماري از بندگان مؤمن خويش را كه خداوند بدانان منت نهاد و مقدر فرمود كه در برابر دشمنانشان از آنها ياري كند، ياد میآورد. با اين همه، در پايان سوره كلامی است كه میتوان آن را محصول و فشرده غرض سوره ناميد و آن «تنزيه خداوند است و سلام بر آن دسته از بندگاني كه خداوند ايشان را به عنوان رسول خويش برگزيد و حمد و سپاس الهي، به سبب اینکه چنان كاري انجام داد.» (همان، /120)
4. پيوست آغاز و انجام سورهها
در شمار روشهاي علامه طباطبايي براي اثبات وحدت موضوعي يك سوره، كشف و آشکار ساختن ارتباط آغاز سوره با فرجام آن است، چنان که گويی آغاز سوره بستر و زمينه طرح موضوع و مطلبي را فراهم میآورد و در متن سوره، آن موضوع بسط و شرح داده میشود و در پايان سوره نيز بار ديگر چكيده و گزارش اجمالي از موضوع ارائه میگردد و با آغاز، پيوند میخورد. نمونههايی از كاربست اين روش در تفسير «المیزان» را میآوريم:
ج) سورههاي بي موضوع و چند موضوعي
چنانکه پيشتر گفتيم و نيز بر اساس شواهد و نمونههايی كه تاكنون در دو ساحت نظر و عمل از علامه طباطبایي در وحدت موضوعي سورههاي قرآن آورديم، میبايد او را در شمار باورمندان به وحدت موضوعي سورهها جاي داد، اما اين داوري با چالشها و مشكلات جدي و بسياري همراه است؛ چه هم ايشان در خلال مباحث «المیزان»، نه تنها شماري ازسورههاي بي موضوع سراغ میدهد، بلکه گروهها و دستههایي از سورههاي قرآن را بدون موضوع يگانه و يا بي موضوع قلمداد میكند و در اين راه، براي شناخت و تعيين سورههاي چند موضوعي، ملاک و معيار بر شمرده و سورههاي بي موضوع را بي آنکه ملاک و معياري ارائه دهد، نام برده و فاقد غرض مشخص معرفي کرده است.
1. سورههاي مکي مدني
اين دسته از سورهها شامل سورههايي است كه از دو گروه آيات نازل شده در مكه و آيات نازل شده در مدينه تشكيل شدهاند، مانند سوره مباركه معارج، كه علامه طباطبايي آيات نخست اين سوره تا آيه هجدهم را به دلالت سياق آيات، مكي میشمارد و میگويد:
2. سورههاي به تدريج نازل شده
بيشتر سورههاي قرآن، يكجا و يكباره نازل شدهاند، اما شماري از سورههاي قرآن، نزول تدريجي و نجومی داشتهاند. وحدت موضوع و غرض از ديدگاه علامه طباطبايي تنها براي سورههايی وجود دارد كه تمام آيات آن يكجا و يكباره نزول يافته باشد، لكن آن گروه از سورههايي كه نزول تدريجي داشتهاند، وحدت موضوع و غرض ندارند. بر پاي بست همين نگاه، علامه طباطبايي به هنگام تفسير سوره بقره میآورد:
د) وحدت حداقلي موضوع سورههاي تدريجي النزول
نزول تدريجي يك سوره، هر چند كه پيوست تنگاتنگ معنايي آيه را برنمیتابد، اما به هر روي، قرار گرفتن شماري از آيات در ساختار كلان هندسي يك سوره ـآن هم با راهنمایی وحياني و اقدام شخصي پيامبر(ص)ـ نمیتواند تهي از هرگونه ارتباط و پيوست با يكديگر باشند. بدين سبب علامه طباطبايي با اينكه سورههايي مانند بقره را به دليل نزول تدريجي فاقد غرض يگانه و پيوسته میداند، با اين وصف، غرض و خط ممتد و پيوستهای را از شماي كلي سوره و از وراي اختلافهای مضموني بر آمده از تفاوت محل نزول استنباط میكند و بر آن است كه بخش بيشتر سوره از مقصد و غرض يگانه خبر میدهد و آن مقصد يگانه اين است كه حق پرستش و بندگي خداوند سبحان میطلبد كه بندگان به تمام آنچه كه خداوند بر رسولان خويش فرو فرستاده است ايمان بياورند، بي آنكه بين وحي با وحي ديگر و يا پيامبري با پيامبر ديگر و جز اين، تفاوت قائل شوند. و نيز سرزنش كافران، منافقان و اهل كتاب، به دليل ايجاد بدعت تفرقه در دين خدا و تفاوت قائل شدن بين رسولان الهي و آنگاه بيان شماري از احكام همچون تغيير قبله، احكام حج، ارث، روزه و جز اينها. (همان، 1/43)
هـ) سورههاي بي موضوع
علامه طباطبايي پاره ديگر از سورههايي را سراغ میدهد كه فاقد وحدت موضوعي هستند. او بدون آنكه براي اين گروه از سورهها ملاك و معياري ارائه دهد، سوره توبه را به عنوان نمونه در شمار سورههايي میداند كه معاني آيات و مضاميني كه آيات اين سوره بر آنها مشتمل است، به غرض يگانه، مشخص و معين نمیانجامد، آن گونه كه آيات ساير سورهها بر محور و اغراض معيني استوار است و آغاز و فرجام آن سورهها بدان بر میگردد. (همان، 9/146)
وحدت موضوعي سورهها در «المنار»
رشيد رضا در «المنار» با شيوهاي متفاوت با «المیزان» وحدت موضوعي سورهها را پي گرفته است. بر شماري برخي از ويژگيها و روشهاي «المنار» میتواند ما را با چند و چون اسلوب «المنار» در تعيين موضوع سورههاي قرآن آشنا سازد.
الف) «المنار» و پيوست ارگانيك سورهها
رشيد رضا بر ارتباط ارگانيك هر يك از سورههايي كه در چيدمان كنوني مصحف پي هم میآيد، باور دارد و بر آن است كه ترتيب كنوني سورههاي قرآن بر اساس مناسبت و پيوستي است كه میطلبد هر سوره در كجاي سازواره معنايي قرآن جاي داده شود تا با سوره پيش و پس از خود تلائم و انسجام كامل را در بافت و ساخت معناي هدفدار و غايتمند بيابد. بر پاي بست همين نگرش، در آغاز تفسير سورهها به ارتباط و پيوست معناي آن سوره با سوره پيشين میپردازد که در اين خلال، موضوع مشخص هر سوره نيز به دست میآيد.
ج) تناسب دروني آيات سورهها
گويي از همين سبب، رشيد رضا افزون بر آنكه بين سورههاي قرآن اتصال و پيوست موضوعي میبيند، آيات يك سوره را نيز داراي نظام پيوسته و منسجم میبيند و آنگاه كه ميان دو آيه پي هم، ارتباط و پيوستگي آشكار ديده نشود، به جستجو و کشف آن مناسبت میپردازد، مانند نمونههاي زير:
ساحتهای اختلاف علامه طباطبايي و رشيد رضا
اختلاف علامه طباطبايی و رشيد رضا در ساحت وحدت موضوعي سورههاي قرآن را در سه زمينه میتوان ديد:
1. تفاوتهای موضوع شناختي
در تصوير محور و موضوع هر يک از سورههاي قرآن، «المیزان» و «المنار» هر يک راه جداگانه پيموده و در کمتر موردي میتوان به تبيين و دريافت مشترک در اين باره دست يازيد. نمونههايي که از «المنار» و «المیزان» در مباحث مختلف اين نوشتار آوردهايم، ما را بي نياز از يادکرد نمونههاي عيني و جزئی در تفاوت تلقي و نگاه اين دو از موضوع و يا غرض هر يک از سورهها میکند.
2. ساختار بنديهای متفاوت
رشيد رضا و علامه طباطبايي در بيان موضوع سورههاي قرآن دو شيوه متفاوت دارند؛ «المنار» موضوع و ساختار معنايي سورهها را به دو صورت تبيين میكند، نخست به صورت چكيده مهمترين مباحث و مسائل سوره در پايان هر يك از سورهها. ديگر، تبيين پيوست و تناسب مفهومی سورههايي كه پي هم میآيند، با عنوان وجه اتصال و تناسب معنايي سوره بعد با سوره پيشين، و در موارد بسيار اندك نيز موضوع سوره را در مطلع تفسير سوره جاي میدهد.
3. پيوست و گسست مفهومی سورههاي پياپي
ترتيب فعلي سورههاي قرآن در نظر ابتدايي، حكمت و رازي جز طولاني و كوتاه بودن سورهها را نمینماياند كه ـبر كنار از سوره حمدـ از سورههاي بلند آغاز يافته و به تدريج به پايينترین مراحل منحني ختم میشود.
كاستيهاي تئوري وحدت موضوعي سورهها
الف) ابهام سورههاي مكي يا مدني
اگر سورههاي مكي و مدني درون مايههاي متفاوت و مضامين گوناگون دارند كه بر اساس آن فضا و شاخصههاي معنايي به بازشناسي و ترسيم محور و موضوع يگانه سورهها بايد پرداخت، در آن شمار از سورههايي كه در مكي و مدني بودن آنها ميان مفسران و قرآن پژوهان اختلاف وجود دارد، مانند سورههاي رعد، الرحمن، جن، صف، تغابن، مطففين، قدر، بينه، زلزال، توحيد، فلق و ناس، چگونه و با چه معياري میتوان بدان موضوع يگانه دست يافت؟
ب) در هم آميزي لايههاي وحدت موضوعي
همان سان که آورديم، علامه طباطبايي و رشيد رضا هر دو، افزون بر وحدت موضوعي و مجموعي كل قرآن، به پيوست معنايي گروه سورههاي مكي و گروه سورههاي مدني معتقدند و علامه طباطبايی به پيوست موضوعي ميان سورههايي باور دارد كه با حروف مقطعه همسان آغاز يافتهاند و نيز بر وجود سورههاي در هم تنيده از نظر موضوع و معنا و سورههايي که حامل بار معنايي تمام قرآن هستند. با اين حال چگونه میتوان از اين ميان به واحدهاي جداگانه و قابل تفكيك معنايي (سورههايي كه هر كدام موضوع مشخص و جداگانه دارند) دسترسي پيدا كرد و براي هر يك از سورههاي متعدد قرآن، حدود و ثغور معين ترسيم كرد؟ گمان میرود اين تلاش نافرجام خواهد بود و احياناً به تداخل و در هم آميزي قلمروهای معنايي سورهها با يكديگر میانجامد.
ج) ميزان تأثير تناسب در چيدمان سورهها
بر مبناي مفسران و قرآن پژوهاني چون علامه طباطبايي كه چيدمان سورهها و يكايك آيات قرآن را بر اساس راهكرد وحي و در نظر داشت مناسبت و ارتباط معنايي منبعث از نظر نازل کننده و گيرنده متن قرآن نمیدانند، بلكه به دخالت آراي اصحاب در اين چينش باور دارند، با آن هم در پي يافتن موضوع يگانه براي آيات تشكيل دهنده يك سوره از سورههاي قرآني هستند، جاي اين پرسش و تأمل هست كه اين مفسران به چه پيمانهاي رعايت تناسب و ارتباط معنايي از سوي اصحاب را در اين چيدمان اثر گذار میدانند و افزون بر آن، بر فرض که اصحاب در ترتيب آيات مصحف، چنان ملاحظه و معياري را در چشم انداز خويش داشتهاند، تا چه حد میتوان به درستي فهم و رهيافت آنان از اتصال و پيوست معارف اين آيات اعتبار قائل شده و آن را اساس و مبناي جستجوي موضوع يگانه قلمداد كرد؟
د) پيوست موضوعي افقهای ناهمسان
همان گونه که گذشت، علامه طباطبايي و رشيد رضا مجموعه سورههاي مکي و نيز مجموعه سورهای مدني را داراي محورهای موضوعي مشخص و جداي از هم میدانند. از سوي ديگر گفته شد که علامه طباطبایي ميان سورههايي که با حروف مقطعه همسان آغاز يافتهاند، قائل به وحدت موضوعي و پيوست معنايي است. اين در حالي است که هشت سوره آغاز يافته با حروف يکسان، برخي بالاجماع مکي و برخي مدنياند. علامه خود در مدني بودن حتمی برخي از آن سورهها میگويد:
منابع و مآخذ:
1. ابن عاشور، محمد طاهر؛ التحرير و التنوير، چاپ دوم، بيروت، دار الكتب العربي، بيتا. |
|
جامعيت قرآن كريم نسبت به علوم و معارف الهي و بشري (2)
مصاحبه شونده: سید محمد حسن مرعشی شوشتری
در ادامه اقتراح پيشين درباره «جامعيت قرآن كريم» اين شماره را به پاسخ حضرت آيت الله سيد حسن مرعشي شوشتري زينت ميبخشيم با سپاسمندي از ايشان تأكيد ميكنيم كه صفحات مجله براي پاسخ به اين اقتراح در شمارههاي ديگر نيز گشوده است.
سؤال ـ آيا قرآن كريم نسبت به علوم و موضوعات الهي و بشري جامعيت و كليت دارد؟ و آيا پاسخگوي همه آن مسايل است؟ در صورت مثبت بودن جواب، مكانيزم استخراج پاسخ سؤالات از ظواهر قرآن و سنت چيست؟
آيت الله سيد حسن مرعشي شوشتري ـ بحث جامعيت قرآن كريم نسبت به علوم و موضوعات الهي و بشري، هميشه در بين مسلمانان و احيانا در بين افراد غير مسلمان مطرح بوده است، و همانطوريكه از آيات و رواياتي كه در اين مورد نازل شده به دست ميآيد، قرآن كتابي است كامل و جامع كه ميتواند كليه نيازهاي بشري را مرتفع سازد ولي بايد مقصود از جامعيت قرآن مورد بحث قرار گيرد كه آيا مقصود از آن، اين است كه قرآن شامل تمام علوم انساني و تجربي ميشود و كليه اصول و قواعد اين علوم در قرآن هست.در پاسخ به اين سؤال بايد گفت قرآن، هر چند كه در ميان كتب آسماني از ويژگي خاصي برخوردار است و ميتواند نوري براي انسانها باشد تا آنان را هدايت كند و از گمراهي برهاند، اما مقصود از آن اين نيست كه در قرآن كليه اصول و قواعد علوم وجود دارد؛ مثلاً اگر كسي كتابي را در طب تأليف كند و بگويد كتاب من كتابي است جامع و كليه مسائل را دربردارد، مقصود از آن اين نيست كه در كتاب طب مسائل فيزيك هم هست و اگر چنين ادعايي كند نه تنها غلط است بلكه بيمعني و نامعقول هم خواهد بود. بنابراين وقتي ميبينيم خداوند پيامبري را به رسالت برميگزيند و بر او كتابي نازل ميسازد به هيچ وجه نميخواهد بوسيله آن پيامبر و كتابش به مردم درس فيزيك و شيمي بدهد و يا علوم رياضي بياموزد و يا طب و داروسازي ياد دهد و اگر بخواهد چنين مطالبي را ياد دهد در واقع از مقاصد اصلي خود باز مانده است با اين ترتيب اگر ما بخواهيم درباره جامعيت قرآن بحث كنيم لازم است ببينيم خداوند، پيامبران را براي چه هدفهايي به رسالت برگزيده است. وقتي اين مسأله را مورد بررسي قرار ميدهيم، مييابيم كه قرآن مجيد اهداف پيامبران را به وضوح بيان كرده و ميفرمايد: «هو الذي بعث في الاميين رسولاً منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة»1 و يا ميفرمايد: «انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا و داعيا الي الله باذنه و سراجا منيرا»2 و همچنين اهداف خود را در ضمن داستانهاي پيامبران گذشته توضيح ميدهد. و زندگاني ملتهاي گذشته را كه از خدا بدور بودند و بتها و خورشيد و ماه و سنگ و چوب و خرما را عبادت ميكردند، بيان ميفرمايد تا عبرتي براي ديگران شده و راه راست و درستي را پيشه خود سازند. و اگر در قرآن مجيد احيانا مسائلي در ارتباط با خلقت عالم و انسان و درختان و گياهان و حركت ستارگان و ساير امور طبيعي مشاهده ميگردد نيز در راستاي همين اهداف است و ميخواهد با تأكيد تمام و فراوان انسانها را بيدار كرده و بسوي خدا هدايت كند لذا وقتي در سوره الرحمن درباره خلقت انسان و آموختن زبان به او، حركت حساب شده و دقيق خورشيد و ماه، رفعت آسمان و وضع زمين، خلقت درياها و حكمتهايي كه در آنها وجود دارد و كشتيهايي كه در دريا حركت ميكنند ميپردازد و راه رسيدن به اقطار آسمانها و زمين را گوشزد ميكند و به او ميفهماند كه با سلطان علم و دانش ميتواند به آن قلههاي رفيع و برجهاي عالي برسد، هدف خود را كه حركت به سوي خود باشد در ضمن آيات متعدي به طور مكرر بيان ميكند و ميفرمايد «فباي الآء ربكما تكذبان». و يا مثلاً وقتي در سوره ملك ميفرمايد: «الذي خلق الموت و الحيوة ليبلوكم ايكم احسن عملا و هو العزيز الغفور، الذي خلق سبع سماوات طباقا ما تري في خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل تري من فطور»3 ميخواهد با اين آيات و ساير آياتي كه پس از آن ذكر شدهاند بشريت را از كفر ورزيدن به خدا باز دارد و آنها را از عذاب آخرت بترساند و هر كس با دقت در آيات قرآن بنگرد در تك تك آن آيات به اين حقيقت و واقعيت بسيار روشن واقف ميگردد، و ترديدي پيدا نخواهد كرد كه قرآن در خلال آگاهي دادن انسانها به اسرار خلقت ميخواهد آنان را به سوي خدا هدايت كند و بر اين اساس ميفرمايد: «ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين»4 و يا ميفرمايد: «كتاب انزلناه اليك لتخرج الناس من الظلمات الي النور»5 پس اگر در قرآن آياتي در باره كيهان شناسي، انسان شناسي و ساير مسايل علمي مشاهده ميگردد در راستاي اهدافي ميباشند كه قرآن آنها را دنبال ميكند، و دلايلي بر اثبات اعجاز قرآن نيز ميباشند تا بتواند از اين رهگذر ارتباط خود و آورنده خود را با مبدأ آفرينش (جلت عظمته) اثبات كند. آري در راستاي اين اهداف در قرآن مجيد اسراري وجود دارد كه همه انسانها نميتوانند به آنها دست يابند بلكه نياز به راهنمايي افرادي برتر و بالاتر دارند تا از مشكاة علم و دانش آنان به آن اسرار دست يابند. مولاي متقيان علي عليهالسلام در نهج البلاغه درباره قرآن ميفرمايد: «فالله الله ايها الناس فيما استحفظكم من كتابه و استودعكم من حقوقه فان الله لم يخلقكم عبثا و لم يترككم سدي و لم يدعكم في جهالة و لا عمي. قد سمّي آثاركم، و علم اعمالكم و كتب آجالكم. و انزل عليكم الكتاب تبيانا لكل شيء و عمر فيكم نبيه ازمانا حتي اكمل له و لكم فيما انزل من كتابه دينه الذي رضي لنفسه و انهي اليكم ـ علي لسانه ـ محابه من الاعمال و مكارهه و نواهيه و اوامره فالقي اليكم المعذره و اتخذ عليكم الحجة، و قدم اليكم بالوعيد و انذركم بين يدي عذاب شديد»6 و از اين سخنان به خوبي استفاده ميشود كه غرض از نزول قرآن تكميل دين بوده و در حدي كه لازم بوده براي شناخت دين آياتي را در قرآن نازل كرده و حجت را بر مردم تمام كرده است فيض كاشاني در كتاب علم اليقين از بعضي علماء نقل ميكند كه سور و آيات قرآن در شش نوع منحصر ميگردند.
سه نوع از آنها اصول و مهمات هستند:
يكي از آنها تعريف مدعو اليه است (شناساندن خدا به مردم) و آن مشتمل است بر معرفت ذات حق و معرفت صفات حق و معرفت افعال حق.
پاورقيها:
1 ـ سوره جمعه / 2. 2 ـ سوره احزاب / 45 و 46. 3 ـ سوره ملك / 3 و 4. 4 ـ سوره بقره / 2. 5 ـ ابراهيم / 1. 6 ـ نهج البلاغه، خ 86. «پس اي مردم! خدا را! خدا را! بيائيد و در آنچه از كتاب خود شما را نگاهبان كرده و حقوقي كه نزد شما به وديعت سپرده، وظيفه امانت را رعايت نماييد. كه خداي سبحان شما را بيهوده نيافريده و رها نگذاشته و در ناداني و كوريتان نداشته چه به شما گفته است چه بايدتان كرد. 7 ـ سوره شوري / 10. 8 ـ سوره انعام / 101 و 102. 9 ـ سوره احزاب / 41. 10 ـ سوره منافقون / 9. 11 ـ سوره مزمل / 8. 12 ـ سوره شمس / 9 - 8. 13 ـ سوره اعلي / 14. 14 ـ علم اليقين، فيض كاشاني، ج 1، صص 561 - 558. 15 ـ كافي، كتاب فضل القرآن، ج 2، ص 438؛ «قال ابو عبدالله عليهالسلام : ان العزيز الجبار انزل عليكم كتابه و هو الصادق البار، فيه خبركم و خبر من قبلكم و خبر من بعدكم و خبر السماء و الارض و لو اتاكم من يخبركم عن ذلك لتعجبتم». 16 ـ كافي، كتاب فضل العلم، باب الرد الي الكتاب و السنة؛ «ان الله تعالي انزل في القرآن تبيان كل شيء حتي والله ما ترك الله شيئا يحتاج اليه العباد...». 17 ـ كافي، همان؛ «ما من امر يختلف فيه اثنان الاّ و له اصل في كتاب الله، و لكن لا تبلغه عقول الرجال». 18 ـ حقائق الاصول، ج 1، صص 96 - 95. |
|
وحدت موضوعی از نگاه سید قطب در فی ظلال القرآن
سید محمد باقر حجتی - کرم سیاوشی
چکیده :
بحث ارتباط و پیوستگى موضوعى آیات درون یک سوره، یکى از مباحث ارجمند قرآنى است.از این رو، همواره برخى از مفسران و عالمان علوم قرآن در صدد بر آمده، تا نشان دهند، على رغم تشویش نمایان، بین این آیات، به طور کامل و به طرز شگفتى انسجام، وحدت و پیوستگى وجود دارد؛لذا شبهات مطرح شده پیرامون ترتیب و تنظیم آیات سست و نااستوار است.سیّد قطب، صاحب تفسیرفى ظلال القرآندر این رابطه، کار سترگ و کوششهاى قابل توجهى به انجام رسانده است.تا آنجا که وحدت موضوعى در سور قرآن، یکى از أساسىترین مبانى تفسیرى وى محسوب مىشود، که به صورتى گسترده و منظم، و به طرزى جالب و هوشمندانه، در این تفسیر ارائه شده است.این مقاله بر آنست تا هم به جهت أهمیت این بحث، و هم به لحاظ محوریت و گستردگى آن در تفسیرفى ظلال القرآنچگونگى طرح و ارائهى آن در این تفسیر را، بررسى و تبیین نماید.
کلمات کلیدی :
وحدت موضوعى، تناسب معنایى، آیات در سور، ترتیب آیات، سیّد قطب، فى ظلال القرآن
طرح مساله:
جهت پرداختن به موضوع مقاله درک چند مقدمه ضرورى است که به ترتیب ارائه مىشود.
1-وحدت موضوعى چیست؟
وحدت موضوعىبدین معناست که هر سوره یک یا چند محور موضوعى محدود و کلّى دارد که تمام آیات سوره به گونهاى منشوروار در جهت آن موضوع یا موضوعات در حرکتاند.برخى آن را گونهاى از تفسیر موضوعى مىدانند که به دنبال هدف أساسى سوره است؛و این هدف أساسى، همان محور موضوعى سوره مىباشد.در این روش، پژوهشگر ابتداء هدف أساسى یا أهداف أصلى سوره را باز مىیابد، آنگاه به بررسى اسباب نزول سوره یا آیاتی که موضوع أساسى سوره را مطرح مىکنند، مىپردازد؛سپس به ترتیب نزول سوره در میان سور مکى و مدنى مىنگرد؛و در مرحلهى بعد به بررسى اسلوبهاى قرآنى در عرضهى آن موضوع و تناسبهاى موجود در بخشهاى مختلف سوره، أقدام مىنماید.(مصطفى مسلم، 29)
2-بستر و پایه وحدت موضوعى
مهمترین دلیل و پشتوانهى پذیرشوحدت موضوعىاعتقاد به توفیقى و وحیانى بودن ترتیب و تنظیم آیات در درون سورههاى قرآن است.
3-پیشینه و ضرورت بحث
نزول آیات قرآن در طول بیش از 20 سال بر اساس حکمتها و انگیزههایى به شکل تدریجى و متناوب صورت گرفته است، که از جملهى این اهداف:تثبیت قلب رسول اکرم(ص)و استوار ساختن و ثبات بخشیدن به موقعیت روحى وى، و تربیت مداوم و مستقیم امت اسلامى در رهگذر زمان و وقوع حوادث و پیش آمدهاست(ر.ک:زرقانى، 1/39-43، مالک بن نبى، 159-161، محمود حجازى، (1)-علماى اهل سنت بر این سخن تقریبا اجماع دارند.ر.ک:(زرکشى 1/38، 237-239، 256 و سیوطى 1، 209-213 و باقلانى 59-60 و زرقانى 1/167-183 و در منابع شیعه ر.ک:خویى 257.ایازى 167-172. همامى، 26 و خامهگر 72-81)لیکن تعدادى از عالمان شیعى به واسطهى عدم تناسب ظاهرى برخى آیات به ویژه آیات مربوط به مقامات و فضایل اهل بیت(ع)مانند:المائده 3 و 67.و الاحزاب، 33 و...با آیات قبل و بعد از خود راى به اجتهادى بودن و دخالت صحابه در چینش برخى آیات دادهاند.ر.ک:(طباطبائى 12، 128 به بعد...، و معرفت، 1/322-337).
4-سیر تحول و پیشرفت بحث وحدت موضوعى
پاسخ طبیعى و معقول برخى از عالمان دینى در برابر این برداشت نادرست، تأمل و تلاش براى یکپارچه و منسجم نشان دادن مباحث و موضوعات در سور قرآن بود.اولین قدمها در این راستا بیشتر براى هماهنگ کردن آیه یا آیاتى بود که با آیات پس و پیش خود، غریب و ناسازگارتر مىنمود.با توجه به اسناد قابل دسترسى، ابوبکر نیشابورى(م 324 ه)نخستین فردى است که در مورد وجه تناسب آیات به ظاهر غیر مرتبط، و دیگر انواع مناسبتها، به بررسى جدّى پرداخته است.وى که در بغداد مىزیست، از عالمان آن دیار به خاطر ناآگاهى از این دانش خرده مىگرفت (زرکشى، 1/36).از مشهورترین عالمانى که پس از وى این بحث را به شکلى برجسته، در آثار خود مطرح نمودهاند، به ترتیب مىتوان از:ثعلبى(م 427 ه)در الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، فخر رازى(م 606 ه)درتفسیر الکبیر، بدر الدین زرکشى(م 794 ه)درالبرهان فى علوم القرآن، برهان الدین بقاعى (م 885 ه)درنظم الدرر فى تناسب الآیات و السور، سیوطى(م 911 ه)درمراصد المطالع فى تناسب المقاصد و المطالعو درالإتقان فى علوم القرآنو...نام برد. از آن پس نیز تلاش براى تبیین پیوستگى موضوعى و محتوایى هر یک از سورههاى قرآن هماره مبنا و قاعدهى ثابت و گاه گستردهى بیشتر مفسران و قرآن شناسان پسین، به ویژه دوران معاصر بوده و بر همین اساس، نظریات صائب، و آثار ارجمند و قابل توجهى ارائه شده است.
5-مخالفت با وحدت موضوعى
این نظریه نه تنها از سوى برخى مفسران و دانشمندان قرآنى مورد پسند و اقبال قرار نگرفت؛بلکه طراحان و مدافعان آن نیز با تعابیر ناپسندى نکوهش شدهاند!
5-1 شوکانى و عز الدین بن عبد السلام
یکى از سرسختترین مخالفان این مسأله، شوکانى است؛وى طى گفتارى مبسوط که در ردّ این دیدگاه و سرزنش صاحبان آن، از جمله:بقاعى و پیشینیان وى (1)-در مباحث آتى جایگاه وى در این مورد نمایانده خواهد شد.
5-2-استدلالى دیگر در مخالفت با وحدت موضوعى
برخى براى مخالفت با مسالهى تناسب آیات، با اشاره به سامان و چینش غیر منسجم و پراکندهى آیات قرآن، آنرا بسیار مفید و درست در راستاى اهداف هدایتى قرآن بر مىشمرند؛لذا مسالهى وحدت موضوعى سور را براى قرآن روا نمىدانند (خویى، 93).
5-3-پاسخ به دو اشکال فوق
در پاسخ اشکال نخست، مىتوان گفت:على رغم اختلاف اسباب و عوامل نزول آیات، حتى در قرآن به نوعى همبستگى و پیوستگى اصیل میان آیات آن اشاره شده است.دو آیهى:«کتاب احکمت آیاته ثم فصّلت من لدن حکیم عزیز»و«قرآنا فرقناه لتقرأه على الناس على مکث»(الاسراء، 106)گویاى این حقیقت است(فخر رازى، جزء 21، ص 418؛زرکشى 1/236-237).همچنین نزول یکبارهى همهى آیات قرآن در شب قدر بر طبق دیدگاهى که عدّهاى بر آنند(فخر رازى، همانجا)عامل دیگرى جهت تأیید وحدت و انسجام آیات قرآن است؛و چه بسا دستور پیامبر(ص)مبنى بر چینش ویژهى آیات-به شکل کنونى-در راستاى نیل به همین یکپارچگى و پیوند نخستین و أصیل بوده باشد؛چنانکه علامهى طباطبایى در تحلیل حکمت این چینش ویژه معتقد است:«اینکه خداوند یک دسته از آیاتى را جدا از دستهى دیگر قرار داده، و نام سوره بر هر یک آنها نهاده، گواه آنست که یک نوع أنسجام و پیوستگى در میان این دسته از آیات وجود دارد؛که در قسمتى از یک دسته و یا میان یک سوره با سورهى دیگر، آن پیوستگى خاص، وجود ندارد؛لذا أهداف و مقاصد مورد نظر در هر سوره با سورهى دیگر متفاوت است؛و هر سوره براى بیان هدف و مقصد خاصى عرضه شده است که سوره جز با کامل شدن آن هدف و رسیدن به آن مقصد به پایان نمىرسد.»(همو، 1/14).
6-مبناىوحدت موضوعىنزد سیّد قطب
سیّد قطب از مفسران مجدّد و نوپرداز و کمنظیر معاصر است، که در تفسیر قرآن و بیان معارف، رهنمودها و شگفتىهاى آن، در مرتبت و موقعیتى ممتاز قرار دارد؛ آن سان که همگان بدان معترفند، و عظمت کار سترگ، و تلاشهاى مخلصانهى وى را مىستایند.(از جمله ر.ک:شحاته، 599، 27)او نه تنها از بیان حقایق و مقاصد اساسى، حقیقى و اصیل قرآن، شانه خالى نمىکند، و به توجیه و تاویل ناصواب در این باره نمىپردازد؛بلکه با سوز و گدازى بىنظیر، در صدد دمیدن روحى تازه و پرنشاط و تکاپو در پرتو آیات قرآن، در جامعه پژمردهى خویش و بلکه دیگر جوامع اسلامى بر مىآید.و در این راستا، بسیار خوش مىدرخشد! 1
6-1-عوامل دستیابى سیّد قطب به نظریهى وحدت موضوعى
اما به راستى راز موفقیت، ژرفنگرى و دقّت سید قطب در ارائه و تطبیق عملى، عینى و گسترده این مبناى ارزشمند چه بوده است؟
7-شخصیت سوره
گو اینکه در نظر سیّد قطب شخصیّت سوره، غیر از موضوع سوره است؛بلکه موضوع یا موضوعات سوره بخشى از اجزاى شخصیّت سوره را تشکیل مىدهد، اما نباید از یاد برد که شخصیّت هر سوره با تمام ویژگىهاى اختصاصىاش(فضا، هالهها، تحریک کنندههاى ویژه، اسلوب و...)بر موضوع سوره اثر مىگذارد، تا رنگى خاص و حالتى متمایز و مستقل بدان موضوع ببخشد.و در این صورت است که از موارد مشابه خود متفاوت مىگردد.بر این اساس هر سورهى قرآن همچون انسانى است-که با وجود اشتراک در پارهاى صفات عام انسانى-داراى شخصیّت و خصوصیّاتى متمایز، و منحصر به خود است(همانجا، 3/1243)؛لذا در آغاز سورهى بقره، دربارهى شخصیّت سورههاى قرآن مىنویسد:«آنکه که در سایهى قرآن زندگى مىکند مىیابد هر یک از سورههاى قرآن، داراى شخصیت ممتاز و مستقلى است؛داراى روحى است که قوام سراسر سوره به آن است؛درست همچون روح یک موجود زنده.داراى یک یا چند موضوع اصلى است که بر گرد یک محور دور مىزند.هر سوره داراى جو مخصوصى است که بر همهى موضوعات آن، سایه افکنده و سیاق کلام را در سوره آنچنان آورده که همهى این موضوعات را از چند جهت در بر مىگیرد و به آنها یکنواختى مىبخشد و...این نشانهى عام همهى سورههاى قرآن است که حتى طولانىترین سورهها-مانند این سوره(بقره)-از آن مستثنى نیست»(همو، 1/2).
8-شیوهى سیّد قطب در ارائهى مبناى وحدت موضوعى
8-1-تبیین وحدت موضوعى در سرآغاز سوره
سیّد قطب در مقدمه و سرآغاز هر سوره-و پیش از وارد شدن به تفسیر و توضیح جزئیات آیات-به طور مفصّل به بیان موضوع هر سوره و چگونگى اتصال و پیوند آیات و بخشهاى مختلف آن مىپردازد.این روش بخش قابل توجهى از توضیحات وى را در این زمینه در بر مىگیرد.
8-2-تقسیم سوره به چند مقطع یا درس
این شیوهى تفسیرى دوّمین قاعدهى روشمند درفى ظلال القرآناست که بر اساس آن، مفسر با تقسیم سوره به چند درس یا مقطع، هر مقطع آن را مشتمل بر یک اندیشهى کلى یا موضوع محورى معرفى مىکند(ابراهیم شریف، 587).
8-3-دستهبندىهاى مختلف در سوره
بخش قابل توجّه دیگرى از تبیین و توضیح سید قطب در ارائهى وحدت موضوعى آیات، در قالب دسته بندىهاى مختلف، متعدد و گاهمطالب به هم راه یافتهاى 1 است که در هر سوره ارائه مىدهد؛دسته بندىهایى همچون:لحمه، موج، قطاع، شوط، جوله، خطّ، شطر، حلقه، فقره، و حتىمشهداز آن جملهاند.که (1)-متداخل.
8-3-1-لحمه
بر این اساس گاه همهى آیات یک سوره لحمهاى واحدند، که تفکیک آنها از یکدیگر ممکن نیست.به عنوان مثال:سورههایى مانند:انعام، یونس و یوسف چنین وضعیتى دارند.(همانجا، 3/1752، 1758 و 4/1950).
8-3-2-موج
سورهى انعام-على رغم گستردگىاش-از نگاه تیزبین سید قطب دور نمانده، و در دیدگاه وى آیات آن آنچنان متحد، منسجم و به هم گره خوردهاند، که به شکل موجهایى پیوسته و پى در پى(پنج موج)نمایان مىشود.توضیح وى دربارهى چگونگى انسجام و پیوستگى این سوره شایستهى تامل بسیار است به این صورت که:«این سوره در سیاق هجوم آورش، و با صحنهها، درنگها، الهامگرىها، کوبشها، تصویرها و سایههایش، به نهر یورش آورى مىماند که با امواجى پى در پى فرو مىریزد؛هنوز موج پیشین به قرارگاهش نرسیده، که از پس آن موجى دیگر- و در حالى که بدان پیوند خورده-روانه است.»
8-3-3-قطاع(پاره، بخش)
روش دیگر مفسر آنست که گاهى سوره را به چندقطاعتقسیم مىکند؛سپس آن قطاعها را در تبیین یک موضوع مشترک به هم پیوند مىزند.سورهىهود نمونهاى از آنست.مفسر پس از مقایسهى چگونگى ذکر قصّه در دو سورهى یونس و هود، بر این نظر است که:در سورهى هود، قصّه کالبد آن سوره را شکل داده است؛ لذا گر چه این قصهها براى تصدیق حقایق اعتقادى-که این سوره به دنبال آنهاست -و به عنوان شاهد و گواه آمدهاند؛لکن به وضوح نمایان است که ترسیم چگونگى حرکت عقیدهى ربّانى در تاریخ بشریّت، هدف واضح و آشکار این سوره است.به همین جهت ترکیب سوره شامل:سه قطاع متمایز است:
8-3-4-شوط(گام، مرحله)
تقسیم سوره به یک یا چندشوط، بخش دیگرى از تلاش تفسیرى مفسر فى ظلال القرآن، براى وحدت آفرینى موضوعى در سورههاست.بر همین اساس، گاهى تمام آیات یک سوره به سبب برخوردارى از پیوستگى کامل، یک شوط به حساب مىآیند.سورهىشعراءچنین وضعیتى دارد؛زیرا همهى آیات سوره مواجه با تکذیب مشرکان قریش، نسبت به پیامبر(ص)، وحى و ابعاد مختلف این تکذیب و مخالفت آنهاست(همانجا، 5/2584، 2920).و در مواردى سوره مشتمل بر دو یا چند شوط(اشواط)است.نمونهى آن سورهىواقعهاست.واقعه هم نام سوره و هم موضوع آنست؛زیرا اولین مسالهاى که این سوره به حلّ آن پرداخته، مسالهىزندگى اخروىاست.این سوره مشتمل بر دو شوط است: آیات شوط اول سوره به ردّ شبههى تردید کنندگان در قیامت، همچنین مشرکان و تکذیب کنندگان قرآن مىپردازد؛لذا با معرفى قیامت، با صفتواقعهآغاز مىگردد که به هر سخن نادرستى در این زمینه پایان مىدهد، و هر گونه شکى را مىزداید، و حسّ قطعیّت و حتمى بودن قیامت را به مشام مىرساند؛و در ادامه به بررسى وضعیت سه دسته از مردم(سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال)در زندگى آن جهان مىپردازد.شوط دوم گرچه مسالهى عقیده را-به طور عام-پیش مىکشد؛لکن مسالهى بعث و برانگیختن در قیامت-که موضوع شوط اول سوره بود-در این شوط نیز با تأکید بسیار، و در قالب نوازشهایى 1 تحریک کننده، که مواد و موضوع آنها در دسترس حسّ بشرى است، و در حدود چشم اندازهایى که همهى انسانها در هر محیط زندگى، و با هر اندازه از آگاهى و تجربه، نسبت به آنها بىاطلاع نیستند، مورد توجّه قرار مىگیرد؛نوازشها و چشم اندازهایى چون: آفرینش نخستین انسانها از منىّ(به جز استثناءات)، اشاره به مسالهى کشت و زرع، که خود نوعى از حیات است، اشاره به آفرینش آب، که مایهى حیات همهى هستى است، و اشاره به چگونگى تهیّهى آتش و اصل آن، همگى بیانگر نوعى از حیات آفرینى توسط خداوند دارند؛و قلب انسان را براى پذیرش زندگى پس از مرگ متاثر مىسازند.در پایان سوره نیز در نوازشى بسیار عمیق و اثرگذار، با ترسیم صحنهى (1)-لمسات.
8-3-5-جوله(گردش)
گاه نیز یک درس یا مقطع، یکجولهنام مىگیرد.سورهىحجراین گونه است:در این سوره مىتوان سیاق سوره را به پنج جوله، یا پنج مقطع تقسیم کرد که هر یک از آنها، موضوع یا مجالى را در بر مىگیرد، البته در جهت محور اصلى سوره و تبیین آن:«محور این سوره، ترسیم طبیعت تکذیب کنندگان دین اسلام و انگیزههاى اصلى آنها از این اقدام است.همچنین مسیر مخوف و هراسناکى را که آنان به سویش ره مىسپرند، ترسیم نموده است.لذا سیاق در چند جولهى متنوع-به لحاظ موضوع و مجال-در پیرامون این محور مىگردد، و همهى آن جولهها به این محور اصیل باز مىگردند.از این رو تفاوتى ندارد که این جولهها در قالب قصه باشند؛یا در قالب صحنههاى(شگفت)جهان هستى؛یا صحنههاى رستاخیز؛یا در قالب توجیهات و تعقیباتى که پیش از قصص یا در میان آنها و یا پس از آنها مىآیند» (همانجا، 4/2122-2123 و 6/3790).
8-3-6-خط
از دیگر واژگان مورد استفادهى سید قطب در تبیین و ارائهىتناسب و پیوند معنایى آیاتاصطلاحخط سورهمىباشد.وى در مواردى، موضوعات یک سوره را در راستاى چند خط اساسى معرفى مىکند؛آنگاه به تبیین و ترسیم دقیق و گستردهى این خطوط مىپردازد، و ارتباط آنها را با یکدیگر یادآور مىشود.
8-3-7-شطر(بخش، پاره)
مفسرفى ظلال، گاهى یک سوره را-خواه از سور بلند باشد یا سور متوسط و یا حتى سور کوچک-به دو شطر تقسیم مىکند و به تبیین ابعاد موضوعات هر شطر، و چگونگى ارتباط و پیوند این دو شطر به یکدیگر مىپردازد، و با نگاه فراگیر و در عین حال ژرف و دقیق، به نیکى عوامل پیوند دهنده و وحدت آفرین این دو شطر را بر مىشمرد.
8-4-برخى شیوههاى دیگر
-تبیین هماهنگى و توافق میان آغاز و انجام سوره، چه به لحاظ مفهومى، و چه به لحاظ واژگان(همان، 2326، 2037، 4/1934، 1334، 3/1241، 544، 1/339-340 و...).
نتایج:
1-از آنچه گفته شد، نتیجه مىگیریم که میان آیات قرآن در هر سوره، پیوستگى و انسجام معنایى دقیق و عمیقى برقرار است.و مبناىوحدت موضوعى سورکه یکى از مهمترین مبانى تفسیرىسیّد قطبدر تفسیرفى ظلال القرآناست، در صدد تبیین این مهمّ است.او با ملاحظهى این مبنا، توانسته به شکلى منظم، فراگیر و هوشمندانه، تناسبها و پیوندهاى موضوعى سور، را در تفسیر خویش ارائه دهد، و زیبایىها و شگفتىهاى دیگرى از کتاب اعجازآمیز قرآن را بنمایاند؛کارى که پیش از او، و تا هم اکنون، کمتر کسى از عهدهى آن بر آمده است.
منابع:
1-ایازى، سید محمد على؛چهرهى پیوستهى قرآن؛نشر هستى نما، تهران، 1380 ش.
پی نوشت:
(1)-توضیحات مفسر در بیان خصوصیات و شخصیت متمایز هر یک از دو سورهى انعام و اعراف-با وجود- |
|
دانش تفسير قرآن از نگاه طبري و ابنكثيرحليل
مک الیف، دومین جان ترجمه: رحمت الله کریم زاده
دانش تفسير قرآن از نگاه طبري و ابنكثيرحليل اثري كامل شده ميباشد. كارهايي كه در زمينه تفسير قرآن صورت گرفته، بويژه كاري كه در تفسير «محمد بن جرير طبري» و «عمادالدين اسماعيل بن كثير» ارائه شده است، از اين قاعده مستثنا نيست. در تفسير اين دو، نشانههايي وجود دارد كه حكايت از تأليفي بودن اصول تفسيري آنان دارد. به تعبير ديگر، آنان مباني هرمنوتيكس1 (علم تفسير متون مقدس) را براي مخاطبان خود گردآوري كردهاند.اصطلاح «هرمنوتيكس» نياز به توضيح دقيقي دارد؛ زيرا معاني گوناگوني را در يك قرن و نيم اخير افاده كرده است. البته واژه انگليسي "Hermeneutics" از مصدر يوناني "Hermeneuein" گرفته شده است. رايجترين معاني ذكر شده براي اين فعل، عبارت است از: توضيح دادن، ترجمه كردن و بيان نمودن.2 گرهارد ابيلينگ3 متكلم و فيلسوف سوئيسي، اين معاني سهگانه را ذكر و سعي كرده است آن را زيرمجموعه عنوان عمومي «تفسير» قرار دهد. او براي اين كه مصادره به مطلوب نكرده باشد، از واژه لاتيني "interpretor" بهره ميگيرد و ميگويد: تفسير يك موقعيت از طريق واژگان صورت ميگيرد. كاربرد يك زبان از راه توضيح و بهرهگيري از يك زبان خارجي به وسيله ترجمه است.4 واژه انگليسي «هرمنوتيكس» نيز همين مفهوم از تفسير ـ يا به طور خاص، پيششرطهاي لازم آن ـ را دارا ميباشد. پس از نهضت اصلاحي قرن هفدهم، اين واژه به عنوان مقولهاي فرعي در كلام مسيحيت، به تدريج در عناوين كتابها ظاهر گشت. كارهاي تفسيري، به دو بخش نظري و عملي تقسيم گرديد. تفسير عملي را معادل اصطلاح «شرح»5 ميدانستند، در حالي كه واژه «هرمنوتيكس» را براي نشان دادن غايات و معيارهاي آن «شرح» به كار ميبردند. از اين رو، كاربرد متعارف كلامي «هرمنوتيكس»، اقدامي بود كه اصول و متدهاي لازم براي تفسير متون را مشخص ميكرد. واژه «هرمنوتيك» به همان معناي كلاسيك در كارهاي مشابه در حوزه علوم قرآني به كار ميرود.6 در اين بحث روششناسي تفسيري، نظريههاي تفسيري دو مفسر برجسته اسلامي، «طبري» و «ابن كثير» مورد بررسي قرار ميگيرد.
[ بررسي ديدگاه طبري]
«ابوجعفر، محمد بن جرير طبري» در عصر ساسانيان در ولايت طبرستان ديده به جهان گشود. طبرستان، منطقهاي كوهستاني در پشت ساحل جنوبي درياي خزر است. تاريخ ولادت وي بيشتر به سال 224 هجري و 838 ميلادي گفته شده، ولي گاهي 225 هجري و 839 ميلادي نيز تعيين گرديده است. او از آغاز نوجواني، به تحقيق در افقهاي بسيار گسترده مطالعاتي پرداخت كه اين خود نخستين نشان بلوغ فكري وي ميباشد.7
[ بررسي ديدگاه ابن كثير]
تقريبا چهار قرن بين مرگ «طبري» (310/923) و تولد «ابن كثير» (700/1300 يا 701/1301) فاصله است. البته اين چند قرن در تاريخ حيات و انديشه اسلامي، قرنهاي مهمّي به شمار ميآيد. دنيايي كه «عمادالدين اسماعيل بن عمر بن كثير» در سالهاي نخست قرن هشتم هجري و چهاردهم ميلادي گام در آن نهاد، شاهد رشد روشهاي عمده تفسير قرآني بود. آثار شخصيتهايي چون «طوسي» (460/1067)، «زمخشري» (538/1144)، «فخرالدين رازي» (606/1209) و «ابن عربي» (638/1240) اثر خودش را گذاشته بود. بناچار در تفسير ابن كثير، دست كم برخي از اين تفسيرها بازتاب يافته است. قطعا تفسير وي دليل روشني براي كاربرد آگاهانه مسائل روششناسانه به ما ارائه خواهد كرد.
پاورقيها:
1. Hermeneutics. 2. Henry George Liddell and Robert Scott, Comp., A Greek - English Lexicon, rev.edn, ed., Henry Stuart Jones (Oxford, n.d.), i.690. 3. Gerhard Ebeling. 4. G. Ebeling, Hermeneutik, Die Religion in Geschichte und Gegenwart (Tubingen, 1959), ii.243. 5. Exegesis. 6. معناي عامتر اين كلمه (كه غالبا در شكل مفرد «هرمنوتيك» بهكار ميرود) ارتباط روشني با انديشه متفكران قرن بيستم؛ مانند Dilthey" "Wilhelm، Gadamer" "Hans-George و Ricoeur" "Paulدارد. براي آشنايي مختصر با تاريخچه مباحث كلامي، رجوع كنيد به آثار «جيمز. ام. رابينسون» با عنوان Hermeneutic since Barth و مقدمه كتاب New Frontiers in Theologyاثر «جيمز. ام. رابينسون» و «جان. بي. كاب» با عنوان «هرمنوتيك جديد» (New york, 1964)، ص1ـ77. 7. طبري استعداد فوقالعاده عقلاني خود را در زمينه حفظ قرآن در آن زمان به افتخار مسلمان بودنش در اوان جواني (هفت سالگي) به منصه ظهور رساند؛ ر.ك: ياقوت بن عبداللّه الحموي الرومي، ارشاد الاريب الي معرفة الاديب، D.S. Margoliouth, ed. (cairo, 1925)، vi.A29-30. 8. محمد بن علي بن احمد الداوودي، طبقات المفسرين، ج2، ص107ـ 108 (ed. cairo, 1392/1972) 9. همان، ص109؛ محمد السباق، لمحات في علوم القرآن و اتجاهات التفسير، بيروت، 1974، ص185. 10. با مطالعه دقيق جديدترين نسخه (و در عين حال ناتمام) اين تفسير، ميتوان به ايدههايي در باب اهميت اين تأليف دست يافت. ناشر اين نسخه، احاديثي را كه طبري در آن تفسير آورده، به صورت متوالي ذكر ميكند. اين نسخه، از تفسير آيه 25 سوره 14 قرآن جلوتر نميرود، ولي شمارگان حديث به 20787 عدد ميرسد. 11. تنها كار مبسوطي كه به زبانهاي غربي به مقدمه تفسير طبري پرداخته، مقالهاي است كه بيش از صد سال قبل، توسط "O.Loth" به نام "Tabari's Koran Kommentar" به چاپ رسيده است. (ZDMG 35 (1881), 588-628) 12. Abu Jafar Muhammad ibn Jarir al-Tabari, Jomi al-bayan an tawil ay al-Quran, Mahmud Muhammad Shakir and Ahmad Muhammad Shakir, eds. (cairo, 1374/1954), i.73f. 13. همان، ص74. 14. همان. 15. همان. 16. همان، ج13، ص298ـ301؛ تفسير طبري از آيه 187 سوره هفتم، با توضيحي درباره فرازهاي پاياني آيه كه ميفرمايد: «يسئلونك كأنّك حفيّ عنها قل إنّما علمها عنداللّه و لكنّ أكثر الناس لايعلمون» خاتمه مييابد. به نظر طبري، چيزي را كه اكثر مردم از آن اطلاع ندارند ـ همان طور كه ممكن است تصور شودـ زمان برپايي قيامت نيست، بلكه آنان از اين حقيقت آگاهي ندارند كه تنها خداوند است كه آگاه بدان ميباشد (همان، ص301). 17. همان، ج1، ص75. 18. همان. 19. همان. 20. همان. 21. همان؛ طبري نسبت به كلمه «اصلاح» به جاي آوردن مترادف آن، با تكرار همان واژه، مصادره به مطلوب ميكند. ولي استشهاد او به آيه 11 و 12 سوره بقره، بسيار بجاست؛ چرا كه معنايي را ذكر ميكند كه كاملاً معكوس است. 22. همان، ص75ـ 76. 23. همان، ج6، ص170؛ ر.ك: (QS, and in Daud Rahbar, God of Justice: A Study in the Ethical Doctorine of the Quran (Leiden, 1960)) مبحث مربوط به آيه هفتم از سوره سوم قرآن. 24. جامع البيان، ج6، ص170. 25. همان، ص173. 26. همان، ص174. 27. اين دو دسته از آيات، برخي اصول بنيادي اخلاق اسلامي را مانند نگه داشتن حرمت خدا (پرستش)، احترام به والدين، مراقبت از بچهها و محافظت از اموال ايتام فهرست ميكند. 28. همان، ص176ـ177. 29. همان، ص177. 30. همان، ص178. 31. همان، ص179ـ180؛ براي آشنايي مختصر با تحقيقي درباره حروف رمزي قرآن و كمك به اين بحث ميتوانيد به قسمتي به همين نام در مقاله "Alford welch" با عنوان "al-kuran" مراجعه كنيد. (EI2v.412-414) 32. جامع البيان، ج6، ص180. 33. همان، ص181. 34. همان، ص181ـ182. 35. همان، ص182. 36. همان، ص185. 37. همان، ص197ـ 198؛ احتمالاً منظور طبري، يهوديها، مسيحيها، مجوسيها، صائبيها يا هاروديها، قَدَريها يا جهميهاست. 38. همان، ص201ـ204؛ بسياري از احاديثي كه طبري ذكر ميكند و دليل بر وجود تفسيري ديگر ميباشد، از طريق مجاهد نقل شده است. 39. عبدالحي بن العماد، شذرات الذهب في اخبار من ذهب، ج6، ص231 (cairo, 1350/1939). 40. او فقه را نزد اشخاص ديگري همچون «برهانالدين فزاري» (729/1329) كه از فقهاي بزرگ شافعي بود، فراگرفت و زير نظر «حافظ جمالالدين المزّي» (742/1340) فراگيري احاديث را تقويت كرد. (او با دختر وي نيز ازدواج كرد.) ر.ك: الداوودي، همان، ج1، ص110؛ (Henri Laoust, Ibn Kathir, historicn, Arabica 2 (1955), 43-4) 41. الداوودي، همان، ص111. 42. شذرات الذهب، ج6، ص232؛ الداوودي، همان، ج1، ص111. 43. عبداللّه محمود شحاته، تاريخ القرآن و التفسير، ص176 (cairo, 1392/1972). 44. همان. 45. همان. 46. همان. 47. همان. 48. همان، ج1، ص7ـ 8؛ ابن كثير مدعي است كه بايد توجه داشت كه ابن عباس سي و شش سال بيش از ابن مسعود عمر كرده است؛ بنابراين، تصور كنيد كه چه نوع دانشي پس از ابن مسعود بدست آورده است. 49. همان. 50. همان. 51. همان. 52. همان؛ از نمونههايي كه ابن كثير ذكر ميكند، منازعات بر سر اسامي اصحاب كهف، رنگ سگ آنها، نوع چوب عصاي موسي و نوع درختي كه خداوند از طريق آن با موسي سخن گفت، ميباشد. 53. همان، ج1، ص9. 54. همان. 55. همان، ص10. 56. همان، ص10ـ12. 57. همان، ص12؛ دليلي كه ابن كثير بر اين دستور از قرآن ارائه ميدهد، آيه 187 سوره آل عمران ميباشد كه مشتمل بر اين فراز است كه ميفرمايد: «لتبيّننّه للنّاس و لاتكتمونه». 58. همان، ج2، ص5. 59. همان. 60. همان؛ او مفاد روايتي را كه از ابن عباس نقل شده و آيات محكم را به دو دسته تقسيم ميكند، در آيات 151ـ153 از سوره ششم و آيات 23ـ 39 از سوره هفدهم به چشم ميخورد. اين ايدهها مستند به «مقاتل بن سليمان» (150/767) نيز ميباشد؛ ر.ك: (Q.S 149; GAS 1.36-7.) 61. Ibn Kathir, ii,5. 62. Ibn Kathir, ii,6. 63. همان. 64. همان، ص8. 65. همان. 66. همان، ص9. 67. همان، ص9 ـ10. 68. همان، ص10. 69. همان. |
|
شيوههاي تبيين جامعيت قرآن
سيد ابوالفضل موسويان
مقدمه:
نوع تلقي و برداشت از قرآن در نحوه استفاده از اين كتاب عظيم، نقش تعيين كنندهاي دارد. كمال قرآن به اين است كه نيازهاي ديني انسان را كاملا برآورده كند نه اينكه پاسخگوي همه مشكلات بشر باشد. بديهي است كه همه نيازهاي انسان ديني نيست؛ بنابراين روشن كردن حدودي كه قرآن در صدد بيان آن است، اين فايده را دارد كه درقرآن دنبال مسايل ديگر نگرديم و چنانچه قرآن به مسايل ديگر پرداخته است آن را اصيل ندانسته به آن وجهه ديني ندهيم و پسوند اسلامي نزنيم؛ چون اين مسايل خارج از حيطه اصلي دين است.
جامعيت در آيات و روايات
بي ترديد از آيات قرآن و روايات معصومين عليهمالسلام چنين استفاده ميشود كه دين اسلام ديني كامل و جامع است؛ و شارع مقدس از بيان مطلبي كه لازم بوده، فرو گذار نكرده است؛ البته
آيات:
1. «اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا»2
روايات:
1. عن ابيعبدالله عليهالسلام قال: ان الله تبارك و تعالي انزل في القرآن تبيان كل شيء حتي و الله ما ترك الله شيئا يحتاج اليه العباد حتي لا يستطيع عبد يقول لو كان هذا انزل في القرآن، الا و قد انزله الله فيه5
1. نظريه جامعيت مطلق قرآن
از كلمات جمعي چنين برداشت ميشود كه در قرآن تمام آنچه كه ميتوان نوعي ادراك و فهم به آن پيدا نمود، آمده است؛ هر چند عقل و درك ما از شناختن آن قاصر است.
2. نظريه جامعيت قرآن در راستاي هدف دين (هدايت)
از نظريه اول كه بگذريم، ديدگاههاي ديگر جامعيت قرآن را امري اضافي و نسبي دانستهاند. و عمدتا جامعيت را در راستاي اهداف دين تلقي كردهاند.
محدوده هدايت
در مرحله بعد اين بحث مطرح مي شود كه دين در چه چارچوبي قرار دارد و هدايت به چه چيز ميكند تا در همان دايره از آن توقع داشته باشيم و در مسايل ديگر به عقل و بناي عقلا مراجعه كنيم و آنچه در قرآن در اين باره آمده است به قضاياي شخصيه حمل كرده و اطلاقي براي آن قايل نشويم.
الف: سعادت اخروي
گروهي بر اين عقيدهاند كه بر آورده ساختن نيازهاي بشر در حد بسيار زيادي در گرو برنامه ريزي عقلي و محاسبات تجربي و تكنولوژيك بشر است؛ مردمي در جهان وجود دارند كه دين در ميان آنها نقش اساسي بازي نميكند و بدون مراجعه به دين نيازهاي خويش را تأمين ميكنند. پس نيازهاي دنيوي چيزهايي نيستند كه عقل از بر آورده ساختن آن ناتوان باشد و مسلما دين در صدد از كار انداختن اين استعدادهاي بشري نيست؛ چرا كه لازمهاش عبث بودن خلقت حواس و عقل و تجربه بشر است، بنابراين دين آمده است آن چيزهايي را در اختيار مردم قرار دهد كه مردم با پاي خويش نميتوانند به آن برسند.24
ب: سعادت دنيوي و اخروي
شك نيست كه پيامبران براي هدايت مردم به راه راست و براي سعادت و نجات مردم و خير و صلاح آنان مبعوث شدهاند. سخن در اين است كه اين راه راست به چه مقصود نهايي منتهي ميشود؟ سعادت مردم از نظر اين مكتب در چيست؟ در اين مكتب چه نوع اسارتها براي بشر وجود دارد كه ميخواهد مردم را از آنها نجات دهد؟ اين مكتب خير و صلاح و فلاح نهايي را در چه چيز ميداند؟
ج. ايجاد حكومت در راستاي هدايت
همانگونه كه اشاره شد از نصوص شرعي به دست ميآيد كه علاوه بر تقرب الي الله يكي ديگر از هدفها كه در طول آن هدف قرار دارد، ايجاد قسط است. و مسلما اين امر بدون ايجاد حكومت ميسر نخواهد بود.
3. نظريه جامعيت قرآن نسبت به ديگر كتب آسماني
از نظر قرآن دين خدا از آدم تا خاتم يكي است؛ همه پيامبران اعم از پيامبران صاحب شريعت و پيامبران غير صاحب شريعت به يك مكتب دعوت ميكردهاند. تفاوت شرايع آسماني را ميتوان در نكات ذيل بيان داشت:
پاورقيها:
1 ـ سوره حشر، آيه 8. 2 ـ سوره مائده، آيه 3. 3 ـ سوره انعام، آيه 38. 4 ـ سوره نحل، آيه 89. 5 ـ محمد بن يعقوب الكليني، الكافي، (مكتبة الاسلاميه، 1388 ق.) كتاب فضل العلم، باب الرد الي الكتاب و السنة، ج 1، ص 48. 6 ـ همان. 7 ـ همان، ص 49. 8 ـ همان، ص 49. 9 ـ نهج البلاغه، خطبه 18 / نور الثقلين 1 / 714. 10 ـ نهج البلاغه، خطبه 85. 11 ـ نور الثقلين 1 / 715. 12 ـ وسايل الشيعه، 18 / 23. 13 ـ السيوطي، الاتقان، (دار الكتب العلميه بيروت، الطبعة الثانية، 1411 ق) ج 2 / 275. 14 ـ همان. 15 ـ همان، ص 277. 16 ـ آية الله محمد فاضل لنكراني، مدخل التفسير، (مطبعة حيدري، طهران، چاپ اول، 1396 ق) صص 57 - 56، «نعم ربما يمكن ان يتوهم ان القرآن لا يكون تبيانا لكل شيء لانا نري عدم تعرضه لكثير من المسايل المهمة الدينة و الفروع الفقهيه العلميه فضلاً عما ليس له مساس بالدين». 17 ـ حجتي سيد محمد باقر، چهارده مقاله و گفتار، (بنياد قرآن، چاپ اول، 1361 ش) ص 321. 18 ـ آية الله خوئي، البيان، ص 68. 19 ـ ابو اسحاق شاطبي، الموافقات في اصول الشريعة (دار المعرفة، بي تا) ج 2، ص 81. 20 ـ الميزان، ج 3، ص 164. 21 ـ آية الله معرفت، نامه مفيد، ش 7، ص 6 - 5. 22 ـ فخر رازي، التفسير الكبير، ج 20، ص 99. اما العلوم التي ليست دينه فلا تعلق لها بهذه الآية. 22 ـ فخر رازي، التفسير الكبير، ج 20، ص 99. اما العلوم التي ليست دينه فلا تعلق لها بهذه الآية. 23 ـ الميزان، ج 12، ص 347. 24 ـ سروش، مقاله باور ديني و داور ديني، در كتاب فربهتر از ايدئولوژي / 48. 25 ـ آية الله معرفت، نامه مفيد، ش 6، ص 6. 26 ـ بازرگان، مهدي، خدا، آخرت هدف بعثت انبياء، كيان، ش 28، ص 52-51. 27 ـ آية الله معرفت، نقد و نظر، ش 1، ص 64 - 63. 28 ـ محمد مجتهد شبستري، نقد و نظر، ش 1، ص 24. 29 ـ حميد عنايت، سيري در انديشه سياسي عرب، انتشارات جيبي ، ص 188. 30 ـ آية الله معرفت، نامه مفيد، ش 6، ص 12. 31 ـ همان. 32 ـ حائري، مهدي، حكمت و حكومت، ص 141. 33 ـ سوره احزاب، آيه 45 و 46. 34 ـ آية الله مرعشي، مصاحبه با مجله نامه مفيد، ش 7. 35 ـ سوره حديد، آيه 26. 36 ـ سوره اسري، آيه 9. 37 ـ سوره نحل، آيه 89. 38 ـ سوره بقره، آيه 144. 39 ـ سوره فاطر، آيه 10. 40 ـ سوره روم، آيه 10. 41 ـ سوره احقاف، آيه 30. 42 ـ سوره مائده، آيه 48. 43 ـ سوره شوري، آيه 13. 44 ـ سوره نحل، آيه 89. 45 ـ تفسير الميزان، ج 15، ص 47. 46 ـ امام خميني، ولايت فقيه، ص 27. 47 ـ همان. 48 ـ ابوالفتح محمدبن عبد الكريم شهرستاني. الملل و النحل (چاپ سوم: قم، منشورات الرضا، 1364) ج1، ص 30. 49 ـ اسفندياري، محمد، بعد اجتماعي اسلام، صص 51-50 (نشر خرم، 1375) 50 ـ امام خميني، ولايت فقيه، ص 32. 51 ـ حكيمي، محمد رضا؛ الحياة، گزارشي درباره جلد سوم تا ششم (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1368)، ص 15. 52 ـ آيةالله حسينعلي منتظري؛ دراسات في ولاية الفقيه، ج 2، ص 767. 53 ـ جامع الاخبار ص 180، بحار الانوار ج 75 / 352. 54 ـ شرح غرر الحكم، ج 2 / 30. 55 ـ نهج البلاغه، حكمت 374. 56 ـ صحيفه سجاديه، ترجمه صدر بلاغي، دعاي بيستم، ص 234. 57 ـ نهج البلاغه، خطبه 3. 58 ـ محمد علي الصابوني، التبيان في علوم القرآن (الطبعة الثانية، 1400 ق) ص 139. 59 ـ همان، ص 115. 60 ـ سوره بقره، آيه 213. 61 ـ آيةالله جوادي آملي، عبدالله؛ شريعت در آينه معرفت؛ ص 221. 62 ـ سوره انعام، آيه 115. 63 ـ انجيل متي باب 5، آيه 17. 64 ـ سوره مائده، آيه 48. 65 ـ قاموس قرآن، ج 7، ص 166. 66 ـ آيةالله جوادي آملي، عبدالله، شريعت در آينه معرفت (مركز نشر فرهنگي رجاء، 1372)، ص 106-105. 67 ـ اصول كافي، كتاب فضل القرآن، ح 10. 68 ـ سيوطي، الاتقان، ج 1 / 86. 69 ـ الخصال، باب 5، حديث 56، شيخ طوسي، امالي، ج 2، ص 99. يعني خدا به من كلمات جامعه داده است. 70 ـ «اي جميع الحقايق والمعارف ولهذا جمع القرآن جميع ما انزل من المعاني التي في كتب الانبياء عليهمالسلام ». 71 ـ امام خميني، آداب الصلوة، (مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1370) ص 310. 72 ـ سيد جلال الدين آشتياني، شرح مقدمه قيصري، ص 757. 73 ـ امام خميني، آداب الصلوة، ص 310. 74 ـ صدر المتألهين، مفاتيح الغيب، المفتاح الثاني / 71. «والحاصل ان العلوم كلها داخلة في افعال الله و صفاته و في القرآن شرح ذاته و صفاته و افعاله و هذه العلوم لا نهاية لها و في القرآن ذكر مجامعها و التعمق في تفاصيل مقاماتها راجع الي الفهم و الاستنباط». 75 ـ الهي قمشهاي، مهدي، حكمت الهي، ج 1، ص 309-308. 76 ـ آملي، سيد حيدر، جامع الاسرار و منبع الانوار، (شركت انتشارات علمي و فرهنگي و انجمن ايران شناسي فرانسه، 1368) ص 357. |
|
جامعيت و كمال قرآن
نقى پورفر
اشاره:
در مقال پيش تحت عنوان جامعيت و كمال قرآن به معيارهاى جامعيت از جمله توجه به تمام ابعاد وجودى انسان اشاره شد. هم چنين برشمرديم كه انسان در بعد مادى چه نيازهايى دارد و در بعد معنوى چه نيازهايى. و در اين مقوله به توجه قرآن كريم به ارتباط منطقى بين نيازها و پرداختن به راههاى منطقى و عملى در تإمين اين نيازها اشارت رفت.
ما چه كرده ايم؟
اگر بخواهيم نسلى و فردى اصلاح شود, بايد پدر و خصوصا مادر آن نسل و آن فرد, قبل از انعقاد جنين و در زمان حمل در معرض آموزش باشد. خود كودك هم از دوسالگى مى تواند تحت آموزش هاى قرآنى قرار گيرد. قرآن كتاب جان است و آموزش محورى كودك بايد بر مبناى قرآن باشد.
مراحل تحقق دين:
نكته مهم ديگرى كه در زمينه اجراى احكام قرآن بايد مورد توجه قرار گيرد, مرحله بندى تحقق دين است.
پى نوشت ها:
1-در آن روز (قيامت) رسول در پيشگاه خدا عرض مى كند: بارالها, امت من اين قرآن را بكلى متروك و رها كردند. قرآن كريم (فرقان30/) 2ـ تكثرگرايى 3ـ قرآن كريم (نسإ76/) 4ـ ((لتبلون فى اموالكم و انفسكم و لتسمعن من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم و من الذين اشركوا اذى كثيرا و ان تصبروا و تتقوا فان ذلك من عزم الامور)) محققا شما را بمال و جان آزمايش خواهند كرد و بر شما از زخم زبان آنها كه پيش از شما كتاب آسمانى به آنها نازل شد آزار بسيار خواهد رسيد و اگر صبر پيشه كرده و پرهيزگار شويد (البته ظفر يابيد) كه ثبات و تقوى سبب نيرومندى و قوت اراده در كارهاست. قرآن كريم (آل عمران186/) 5ـ اى كسانى كه ايمان آورده ايد, شما مسئول خويشتنيد, اگر شما هدايت يافتيد گمراهى ديگران لطمه اى به شما نخواهد زد. قرآن كريم (مائده105/) 6ـ قرآن كريم (سبإ46/) 7ـ قرآن كريم (بقره239/) 8ـ اصول كافى ج ص 9ـ قرآن كريم (احزاب21/) 10ـ و هرگز درباره آنان در دين خدا رإفت و ترحم روامداريد. قرآن كريم (نور2/) 11ـ و سرپوش هاى خود را بر سينه هاشان بيندازند تا گردن و سينه پوشيده شود. قرآن كريم (نور31/) 12ـ اى پيامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مومنان بگو جلبابهايشان را بر خود بپوشند. قرآن كريم (احزاب59/) 13ـ اين پوشش براى اينكه ـ به پاكى ـ شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند, بهتر است. قرآن كريم (احزاب59/) 14ـ قرآن كريم (احزاب60/و61) 15ـ قرآن كريم (آل عمران120/) 16ـ قرآن كريم (يونس83/) 17ـ قرآن كريم (نسإ15/) |
|
درآمدی بر تفسیر ساختاری قرآن
محمد خامه گر
1. مدخل
یكی از دلایلی كه می تواند پشتوانه این باور باشد كه «قرآن در همه اعصار پاسخگوی نیازهای بشری است و می تواند جایگاه مؤثر خود را در جامعه انسانی حفظ نماید»، تفسیرپذیری بی نهایت آن است. قرآن كتاب محكمی است كه چینش و گزینش حروف، كلمات، عبارتها، آهنگ و معانی آن به اراده خداوند حكیم و آگاه انجام پذیرفته و درجای جای آن نكته های نهفته، بسیار است.
2. مفهوم «وحدت غرض سوره ها»
نظریه «وحدت غرض آیات سوره های قرآن» از مباحثی است كه در سالهای اخیر مورد توجه خاص برخی قرآن پژوهان و علاقه مندان به معارف اسلامی قرار گرفته است؛ اما از آنجا كه چارچوب و مرزهای آن به درستی تبیین نشده مخالفتهای بسیاری را برانگیخته است. از سوی دیگر موافقان و طرفداران وحدت غرض سوره ها نیز هر كدام یكی از ابعاد این فرضیه را در نظر گرفته و به نفی و اثبات جوانب گوناگون آن پرداخته اند. بنابراین تبیین معنای دقیق «وحدت غرض سوره ها» به عنوان یكی از مقدمات تصوری این نظریه باید مورد توجه و عنایت قرار گیرد.
3. پیامدها وكاركردهای كشف اهداف سوره ها
توجه به ارتباط آیات ومجموعه نگری در تفسیر قرآن، فوائد و نتائج ارزنده ای را در بردارد و می تواند افق جدیدی در درك و دریافت معانی قرآن و جلوه های تازه ای از اعجاز آن را به نمایش گذارد و بسیاری از شبهات را پاسخ گفته دیگری در مباحث علوم قرآنی بگشاید. مهم ترین پیامدها و كاركردهای بررسی جامع گرایانه سوره های قرآن عبارتند از:
یك. مقابله با شبهه افكنی های خاورشناسان
شماری از خاورشناسان كه در زمینه های علوم قرآنی تحقیقاتی انجام داده اما با دیدی سطحی و ساده اندیشانه درباره قرآن كریم به داوری نشسته اند، پراكندگی آیات سوره ها را یكی از كاستی های قرآن بر شمرده اند. آنان با دیدن نشانه هایی چون بیگانگی سبك بیان قرآن با معیارهای غربی و با فرض دخیل بودن صحابه در نظم و ترتیب آیات و سوره های قرآن به این نتیجه رسیده اند كه محتوای قرآن از هم گسیخته و بدون ارتباط منطقی است. «ریچارد بل» یكی از قرآن پژوهان اروپایی در مقدمه ترجمه معتبری كه از قرآن به انگلیسی ارائه كرده می نویسد:
دو. آشنایی سریع و آسان با مفاهیم قرآن
تهیه تفسیری بر اساس ساختار سوره ها می تواند بستر مناسبی برای آشنا نمودن نسل جوان با مفاهیم قرآنی باشد. با كمك این طرح می توان مفاهیم اساسی و كلیدی همه سوره را به صورت نمودار درختی در آورد و طی 40 الی 50 جلسه مفاهیم قرآن را به طور كامل به علاقه مندان آموزش داد.
سه. غرض سوره، معیاری برای حل اختلافات تفسیری
اگر بپذیریم كه هر سوره دارای غرض واحدی است كه مجموع آیات سوره برای تبیین و تشریح آن غرض گرد آمده اند، می توانیم در پرتو آن بسیاری از ابهامات تفسیری و اختلاف نظر مفسران را در فهم آیات حل كنیم. غرض اصلی و محور اساسی در فهم هر آیه همانند تراز و شاخص دقیق عمل می كند كه بر اساس آن می توان هرگونه انحراف تفسیری و خطا در برداشت را تشخیص داد. از طریق غرض اصلی سوره می توان سیاق و روح كلی حاكم بر آن را به دست آورد و از رهگذر آن به تفسیر و تبیین آیات پرداخت.
چهار. آشنایی با روش طرح معارف دینی در قرآن
از آنجا كه در بررسی موضوعی سوره ها برای هر سوره یك غرض و محور مشخص تعیین می شود می توان برای ترسیم روش قرآن در موضوعات گوناگون به سوره های مربوطه مراجعه كرد و سرفصلهای هر مبحث و راه ورود و خروج در مباحث را استخراج كرد و آن را به صورت «طرح درس» تنظیم نمود؛ مثلاً اگر بخواهیم طرح درس برای مبحث «ربوبیت الهی» بنویسیم به سوره ملك مراجعه می كنیم. دراین سوره برای اینكه فضای روشنی از ربوبیت الهی در ذهن خواننده ایجاد شود و مخاطب به گستردگی ربوبیت الهی در سرتاسر گیتی پی ببرد از روش بسیار جالبی استفاده می كند و با طرح چند پرسش از نعمتهای پراكنده در اطراف انسانها به عنوان نشانه هایی از ربوبیت الهی نام می برد و در سه محور اساسی به طرح این غرض می پردازد كه عبارتند از:
پنج. فهرست بندی سوره ها
یكی از اقدامات بایسته كه برای تسهیل ارتباط نسل جوان با قرآن و مفاهیم آن بایسته به نظر می رسد، تهیه فهرست مطالب برای هر سوره است؛ به گونه ای كه خواننده قرآن پیش از مطالعه هر سوره نمایی كلی از مباحث را دریافته هدف و غرض اصلی سوره را درك كند. فهرست مطالب با ارائه اجمالی مباحث، خواننده را به خواندن سوره تشویق كرده و در او انگیزه درك نكات بیشتر را به وجود می آورد. به علاوه وجود فهرستی از مطالب سوره ها در انتهای قرآن كریم، امكان دستیابی به موضوعات و مطالب مورد نیاز پژوهشگران را فراهم آورده و راهنمایی لازم را به آنان ارائه می دهد.
شش. غرض سوره، معیاری برای شناخت اسباب نزول های جعلی
شناخت شأن نزول آیات، نقش مهمی در فهم و درك معانی بسیاری از آیات و حل مشكلات تفسیری دارد و ما را از حكمتی كه باعث تشریع حكم شده آگاه می سازد. به همین جهت اولین چیزی كه مفسران در تفسیر هر آیه مدّ نظر قرار می دهند، شأن نزول آن است. این اهمیت تا بدان پایه است كه واحدی در «اسباب النزول» می گوید «شناخت تفسیر آیات قرآن بدون آگاهی یافتن از چگونگی نزول آنها امكان ندارد».16
هفت. غرض سوره ها و تعیین معنای «بسم الله» در هر سوره
برخی از عرفا و مفسرانی كه با دیده خاص عرفانی به حقائق قرآن و ژرفای معارف آن نگریسته اند بر این باورند كه لفظ «بسم الله الرحمن الرحیم» گرچه در ابتدای هر سوره تكرار شده است؛ اما این عبارت شریف درهر جا به مقتضای معانی سوره مربوطه، معنی و مفهومی خاص به خود می گیرد. و به همین دلیل، بسم الله هر سوره بخشی از آن است و باید در كتابت و قراءت سوره منظور شود، و شاید علت آن كه در نماز، پیش از قراءت بسم الله، باید سوره را در نیت خود مشخص نماییم همین نكته باشد.
هشت. وحدت غرض سوره ها و ترجمه «پیوسته» قرآن
یكی از عواملی كه مانع گرایش گسترده نسل امروز به درك مفاهیم و معارف قرآنی می شود، ترجمه های نارسا و مبهمی است كه از قرآن كریم ارائه می گردد. این ترجمه ها با ترسیم چهره ای نازیبا و گسسته از مفاهیم قرآنی و ایجاد تشویق در ذهن خواننده باعث می شود كه خواننده ناآشنا به زبان عربی به تدریج از معارف قرآن فاصله گیرد. به اعتقاد قرآن پژوهان معاصر «بی توجهی اغلب مترجمان و مفسران به نظم و ارتباط و تناسب آیات باعث شده است كه ترجمه و تفسیرها ـ به خصوص ترجمه های تحت اللفظی قرآن ـ گسسته شوند».19 و خواننده با مطالعه آنها از درك منطقی مفاهیم سوره محروم بماند.
4. وحدت غرض سوره ها در بوته نقد و نظر
از زمانی كه شیخ ابوبكر نیشابوری (م 325 ) بحث تناسب آیات و سوره ها را در محافل علمی زمان خود طرح نمود، تاكنون كه بیش از ده قرن از آن می گذرد همیشه مسئله ارتباط و تناسب آیات با مخالفتها و موافقتهای بسیاری روبرو بوده و محبتها و بی مهری های فراوانی را در پیشینه خود ثبت كرده است. شیخ ابوبكر نیشابوری عالمان بغداد را به خاطر اینكه علم تناسب را نمی دانستند عیب می كرد و شیخ عزالدین بن عبدالسلام تلاشهای موافقان علم تناسب را تكلف آمیز و ایجاد ارتباط بین آیات را ركیك و نامربوط می خواند. زمانی بقاعی شرایط را مناسب می یافت و تفسیر «نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور» را می نگاشت و روزگاری نیز اوضاع چنان وخیم می شد كه ابن عربی چون افراد لایقی برای درك و پذیرش این علم نیافت بر آن مهر زده و با حزن و اندوه فراوان آن را به خدای خود بازگردانید.20
مدخل: توقیفی بودن ترتیب آیات
یكی از پایه های اساسی نظریه وحدت غرض سوره ها، توقیفی بودن ترتیب آیات قرآن است.21 از دیرباز دانشمندان علوم قرآنی بر سر چگونگی پیوند آیات با یكدیگر اختلاف داشته اند كه آیا چینش كنونی آنها دستاورد عمل و اجتهاد صحابه است و یا در كار تنظیم آیات تنها دستی از وحی نقش آفرین بوده و حتی اجتهاد و نظر شخصی پیامبر(ص) نیز در این میان جایی نداشته است؟ در صورتی كه توقیفی و وحیانی بودن چینش آیات ثابت گردد می توان با استناد به حكیمانه بودن افعال الهی و اقتضای بلاغت و حكمت در سخنگویی، بر وجود هدف جامع در هر سوره استدلال كرد و با تكیه بر این استدلال به دنبال غرض اصلی و محورهای ارتباطی هر سوره به جست وجو پرداخت.
دلایل موافقان وحدت غرض سوره ها
مهم ترین دلایلی كه می توان برای اثبات نظریه وحدت غرض سوره اقامه نمود عبارتند از:
1. آیات قرآن
قرآن بهترین گواه و استوارترین مرجع برای سنجش عقاید و احكام دینی است و همه فرقه های اسلامی ـ به رغم اختلاف گسترده ـ بر حجیت قرآن و جایگاه آن در داوری میان عقائد هم باورند. بدیهی است در چنین شرایطی برای شناخت ویژگیها و اسلوب قرآن هیچ دلیلی محكم تر و اطمینان بخش تر از خود قرآن نیست.
2. احادیث اهل بیت(ع) و وحدت غرض سوره ها
سیره تفسیری و سنت رسول اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) به عنوان مفسران حقیقی قرآن كه وظیفه تبیین و تشریح قرآن را به عهده داشته اند، پس از خود قرآن، مطمئن ترین منبع شناخت قرآن و روشهای فهم و درك معانی آن است. درموارد زیادی از كلام معصومین(ع) شواهدی را می یابیم كه حكایت از نگرش جامع گرایانه ائمه(ع) به قرآن دارد. دراین روایات از پاره پاره كردن قرآن و پراكندن آیات به سختی نهی شده و با تأكید بر این كه قرآن مفسر خود است بر ارتباط و هماهنگی آیات و انسجام درونی آنها به عنوان یك اصل اساسی در فهم قرآن صحه گذاشته شده است.
3. وحدت غرض؛ مقتضای بلاغت و سخن
هر كلامی كه منعقد می گردد و هر شعری كه خوانده می شود و هر مقاله و متنی كه انشا یا تدوین می شود برای این است كه پیامی را به خواننده منتقل كند و تأثیری را در فكر و جان او بر جای نهد. این سخن اگر با عباراتی زیبا و دلنشین و با رعایت اصول فصاحت و بلاغت ادا شود و از سستی و ناموزونی به دور باشد تأثیری دوچندان خواهد داشت. دانشمندان علم بلاغت آن را چنین تعریف كرده اند:
دلائل مخالفان وحدت غرض سوره ها
با این كه دلائل وجود ارتباط و همبستگی بین آیات یك سوره قانع كننده به نظر می رسد، اما از دیرباز با انكار گروهی از محققان علوم قرآنی مواجه بوده است. علاوه بر این، خاورشناسان نیز بر این نكته پای فشرده اند كه «قرآن كریم جز پیامها و نظرات پراكنده و پریشانی كه ازمطالب متنوع متشكل شده است چیزی دیگر نیست و محتوای قرآن عبارت از مطالبی است كه با سبكی پریشان و گسیخته و بیگانه از یكدیگر فراهم آمده است»،31 چنانكه «آرتور جان بری» در بخشی از مقدمه خود بر ترجمه قرآن می نویسد:
الف. نزول تدریجی قرآن، و در مناسبتهای گوناگون
این اشكال رایج ترین اشكالی است كه بر ارتباط آیات و وحدت جامع گرایانه سوره ها وارد شده است. در این شبهه با اشاره به نزول تدریجی قرآن و با توجه به اسباب نزول آیات نتیجه می گیرد كه اصولاً آیات قرآن بر اساس عدم ارتباط نازل شده اند و گرنه بدون شك قرآن به روش دیگری نازل می شد. شوكانی در تفسیر «فتح القدیر» در پاسخ به كسانی كه در پی یافتن ارتباطی بین آیات هستند می نویسد:
ب. غرض محوری؛ از ویژگیهای كتابهای بشری و نه قرآن
برخی از اندیشمندان معاصر با تكیه بر جنبه هدایتی قرآن به مخالفت با نظریه وحدت غرض سوره ها برخاسته اند، آنان معتقدند كه مهم ترین رسالت و ویژگی قرآن هدایتگری آن است و اصولاً قرآن برای هدایت و نشان دادن راه سعادت نازل شده است. «ذلك الكتاب لاریب فیه هدی للمتقین»(بقره2). بنابراین هر چه به قرآن مربوط باشد باید به نحوی به جنبه هدایتی آن باز گردد. اسلوب و سبك و بیان قرآن نیز از این قاعده كلی جدا نیست. از سوی دیگر نظم مطالب كتابی كه از هدایت انسانها و سعادت فرد و جامعه بحث می كند با نظم كتب عادی بشری فرق دارد؛ در كتب بشری كه به طور معمول، یك رشته خاص مورد بحث قرار می گیرد نظمی پیوسته و یكنواخت رعایت می شود و كاری به سایر مطالب یا نیازهای دیگر انسانی ندارد. حتی رشته های علوم انسانی چون جامعه شناسی و روان شناسی نیز همین گونه هستند، ولی هدایتگر با همه ابعاد وجودی انسان كار دارد. ازاین رو گاهی در اوج مطالب عقلی به یكباره نرمشی عاطفی نشان می دهد تا عواطف نادیده گرفته نشود و گاه در اوج مسائل احساسی بحثی عقلی مطرح می شود تا احساسات به افراط كشیده نشود. قاعده خطابات ارشادی یكسره چنین است و با خطابات تعلیمی فرق دارد. و قرآن به سبك خطابات ارشادی نزدیك است، زیرا اهداف آن ارشاد به راه درست است.35
ج. تلاش در جهت ایجاد ارتباط میان آیات یك سوره؛ تلاشی تكلّف آمیز
از دیگر ایرادهایی كه به وحدت غرض سوره ها شده، شبهه تكلّف آمیز بودن است. برخی از دانشمندان و مفسران بر این باورند كه اصولاً سبك و اسلوب قرآن به گونه ای است كه برقراری ارتباط بین آیات آن مشكل، بلكه ناممكن است. از این رو هرگونه تلاشی دراین زمینه نوعی تحمیل بر اسلوب قرآن به شمار می رود. به همین دلیل كسانی كه در این وادی گام نهاده اند خود را به زحمت و تكلف بی ثمر انداخته اند. شیخ عزالدین بن عبدالسلام گفته است:
5. روشها و راهبردهای كشف غرض سوره
توجه به آثار ارزشمند پیوستگی آیات در پرتو روح حاكم بر سوره، اشتیاق به شناسایی غرض سوره ها را افزون می كند؛ اما باید توجه داشت كه كشف غرض مشكل ترین بخش از كار در این زمینه است.
1. سیاق سوره
رایج ترین و مطمئن ترین روش برای كشف غرض یك سوره بررسی سیاق سوره و تكیه به معنای منطوقی آن است. سیاق در اصطلاح اهل ادب به طرز جمله بندی كه برگرفته از چینش و نظم خاص كلمات است گفته می شود، به گونه ای كه گاهی افزون بر معنای هر یك از كلمه ها و سپس معنای جمله، معنای دیگر را نیز برای جمله به همراه آورد. البته در بحث وحدت هدف در سوره ها، سیاق مجموع جملاتِ سوره مد نظر است و چه بسا اگر آن را روند كلی سوره بنامیم بهتر باشد.
2. نام سوره
یكی از نشانه هایی كه مفسران را به كشف غرض سوره ها راهنمایی می كند، اسم سوره است. برخی از مفسران تأكید دارند كه اسامی سوره های قرآن ارتباط عمیق و محكمی با مقصود و غرض اصلی سوره داشته و اصولاً اسم سوره آیینه تمام نمای اغراض آن است.45 و یا دست كم نام سوره درباره مسئله ای است كه بیشتر آیات آن سوره درباره آن سخن می گویند. چنان كه بیشتر آیات سوره برائت درباره بیزاری جستن از مشركان و منافقان است.46
3. آیات آغازین و پایانی سوره ها
تردیدی نیست كه زیبایی و بلاغت سخن تا اندازه زیادی به عبارات آغازین و پایانی آن بستگی دارد. سخنگو و نویسنده زبردست در ورود و خروج به مقصود از خود حسن سلیقه و هنر نشان می دهد. به علاوه عالمان بلاغت از دیرزمان «حسن مطلع» و «حسن ختام» در هر سوره را از جمله محسنات بدیعی قرآن دانسته اند. بدین ترتیب كه هر سوره با مقدمه ای ظریف آغاز می شود و با خاتمه ای لطیف پایان می یابد.
4. شأن نزول آیات و سوره ها
شناخت شأن نزول آیات و سوره ها، نقش بسیار مهمی در فهم و درك معانی قرآن و كشف اغراض و اهداف سوره ها ایفا می نماید. به همین جهت است كه مفسران اولین چیزی را كه در تفسیر هر آیه در نظر گرفته بررسی می كنند، شأن نزول آن است و تفسیری را بیشتر دارای ارزش می دانند كه مفسر بیش از دیگران، آگاه به شأن نزول آیات بوده باشد. یكی از دلایلی كه امیرالمؤمنین علی(ع) در بین شیعه و سنی آگاه ترین و تواناترین فرد در تفسیر قرآن نامیده شده است آن است كه آن حضرت پس از پیامبر بیش از همه از اسباب نزول آیات مطلع بوده است. خود آن حضرت می فرماید:
5. مكی یا مدنی بودن سوره
یكی ازمباحث سودمند و پرفایده علوم قرآنی، بازشناسی سوره های مكی از مدنی است. مكی یا مدنی بودن سوره ها نه تنها در فهم تاریخ و مكان نزول سوره تأثیر دارد، بلكه در استنباط فقهی و استدلالات كلامی نیز مؤثر است و فصل الخطاب برخی از مباحث جنجالی در حوزه علوم قرآنی به شمار می رود. یكی از دستاوردهای مهم این علم كه تا كنون از آن غفلت شده است تأثیر مكی یا مدنی بودن سوره در كشف غرض آن است.
6. اسماء الحسنی
یكی دیگر از ابزارها و اسباب شناخت غرض سوره ها، چگونگی كاربرد نامهای الهی و نسبت آماری مربوط به آن می باشد. این نامها كه در ارتباط با محتوا و مضمون محوری هر سوره و تأثیرات تربیتی و ارشادی آنها به كار رفته اند، راهنمای بسیار مفیدی برای شناخت بهتر سوره ها هستند. مثلاً كاربرد فراوان نام جلاله «الله» یا نام «رب» در یك سوره و بالا بودن نسبت آماری آن، جهت گیری سوره را در زمینه «الوهیت» یا «ربوبیت» نشان می دهد. مخاطب سوره هایی كه نام «الله» در آنها به فراوانی به كار رفته، به طور عمده مؤمنان هستند و آنها را از لغزشگاه های اخلاقی و عملی متوجه عظمت مقام خداوند می نماید. اما در سوره هایی كه نام «رب» در آنها بیشتر به كار رفته مشركان مخاطب هستند و محور سوره در جهت شرك زدایی و توحید است؛ مانند سوره ملك. همچنین نامهای غفور و رحیم، عزیز و حكیم، علیم، بصیر، هر یك زمینه ای از بخشش و مغفرت، قانونمندی حكیمانه هستی و آ گاهی خدا را بر جزئیات امور اعمال انسانها نشان می دهد.57 اكنون به چند نمونه اشاره می كنیم:
7. حروف مقطعه و اغراض سوره ها
29 سوره قرآن كریم با حروف مقطعه آغاز می شوند. درباره مدلول حروف مقطعه و حكمت افتتاح سوره به آنها، آرای متفاوتی از سوی مفسران ابراز شده است. برخی آنها را عبارت از حروف ساده ای می دانند كه خداوند متعال با افتتاح بعضی از سوره با آنها خواسته است بفهماند كه قرآن از همین حروف تشكیل شده اند و اگر شما نیز می توانید با كمك این حروف چیزی مانند قرآن بیاورید، برخی دیگر این حروف را درك ناشدنی دانسته و آنها را اسرار ناگشودنی قرآن به شمار آورده اند. عده ای دیگر آنها را نامهای قرآن یا اسامی برخی از سور می دانند و گروه دیگری، این حروف را رمزی از اسماء اعظم الهی دانسته و می گویند خداوند با این حروف به نام خود سوگند خورده است.61
8. قصص قرآنی و اغراض سوره ها
یكی از ابزارهای مؤثر قرآن برای تفهیم مقاصد و اهداف متعالی اش، بیان و بازگویی واقعیتها و رخدادهای تاریخی است. ویكی از ویژگیهای قصص قرآنی، هم سو و هم جهت بودن آنها با مطالب سوره و هدف اصلی آن است. اگر محور اصلی سوره ای اثبات یگانگی خداوند باشد واقعیتهای تاریخی كه در آن مطرح می شوند بر مسئله توحید تكیه دارند. اگر مطلب اصلی سوره نجات مؤمنان از چنگال مشركان و كفار است رخدادهایی كه پایان آنها نجات ایمان آورندگان را در پی دارد ارائه می گردد و اگر سوره در صدد تقویت قلب پیامبر یا به هراس افكندن مشركان از آزار و اذیت مسلمانان باشد، سرگذشت مبارزه انبیا با دشمنان را می آورد كه سرانجام با پیروزی پیامبران به همراه بوده است. اگر سوره ای معاد را محور اصلی خود قرار داده نمونه های عینی تاریخی كه نمایانگر قدرت بی پایان الهی بر احیای اموات است به خواننده ارائه می شود و سرانجام اگر سوره ای بر جهاد با مشركان تأكید دارد، مقاومت و پایداری جبهه حق در رویارویی با دشمنان شان را یادآور می شود.
6. گزارشی از سبكهای نمایشی ساختار سوره ها
یكی از جنبه هایی كه مورد توجه مفسران قرار گرفته است، روش سبك نمایشی ساختار سوره هاست، بدین معنی كه پس از بازشناسی غرض سوره و تعیین چگونگی ارتباط آیات با آن، ساختار نهایی سوره را با چه الگویی در معرض دید خوانندگان قرار دهند تا وی بتواند با مفاهیم سوره ارتباط برقرار كرده بر وجود هماهنگی منطقی میان آیات و غرض پی ببرد؟
یك. سبك نمودار محتوایی
روش نمودار محتوایی یكی از روشهای پذیرفته شده است كه در سالهای اخیر برای انتقال مفاهیم علوم و نشان دادن رابطه میان مباحث پراكنده آنها به كار می رود، كه به لحاظ كارآیی و تأثیری كه این روش در انتقال سریع مفاهیم به مخاطبان دارد بسیار مورد استقبال واقع شد و به تدریج جای خود را در میان همه علوم باز كرد.
دو. سبك گزارش محتوایی
روش دیگری كه برای نمایش ساختار سوره ها به كار می رود «سبك گزارش محتوایی» است. این سبك كه در برخی از كتب تفسیری رایج است بر پایه معرفی سوره و گزارش محتوای آن در فصول و بخشهای جداگانه استوار است.
سه. سبك نمودار درختی
روش دیگری كه قرآن پژوهان معاصر برای نشان دادن ساختار سوره ها به كار برده اند «سبك نمودار درختی» است. دراین سبك به جای ارتباط آیات همجوار با یكدیگر و با غرض اصلی سوره به ارتباط مفاهیم و موضوعات مطرح شده با غرض می پردازند. این سبك بر این مبنا استوار شده است كه هر سوره دارای روح خاصی است كه در همه اجزای آن دمیده شده و مطالب پراكنده و موضوعات جداگانه را زیر یك سقف جمع كرده و آنها را به سوی یك غرض مشخص هدایت نموده است. و به عبارتی دیگر هر سوره قرآن همچون درختی است كه شاخه هایی پراكنده دارد و بر هر شاخه ای میوه ای و هدفی نشسته است، همه شاخه ها و میوه ها از یك منشأ ارتزاق می كنند كه همان ریشه درخت باشد. بنابراین آنچه در هر سوره ضروری است ارتباط آیات مختلف با هدف اصلی است، از این رو ممكن است سوره درباره مباحث و موضوعات مختلفی كه هر یك به گونه ای با هدف اصلی مرتبط است سخن بگوید؛ اما آیات مربوط به آن موضوع در كنار هم مجتمع نبوده بلكه در تمام سوره پراكنده باشد. مثلاً سوره رعد كه درباره حقانیت قرآن سخن می گوید سه موضوع فرعی را بررسی می نماید؛ یكی از آنها حقانیت پیامبر اكرم است. آیاتی كه درباره این موضوع در سوره رعد قرار دارند در بخشهای مختلف سوره از آغاز تا انجام آن پراكنده شده اند. و حتی ممكن است صدر یك آیه درباره موضوعی و ذیل آن درباره موضوع دیگری باشد، اما در هر حال همه مطلب ذكر شده در آیات به نحوی با موضوعات فرعی مرتبط می باشند و آنها نیز به نوبه خود به غرض اصلی سوره وصل می شوند.
چهار. سبك استدلالی
یكی از روشهای نمایش ساختار سوره ها سبك استدلالی است. در سبك استدلالی به دلائل كشف غرض اصلی سوره توجه وافری شده است و علت گزینش یك غرض به عنوان غرض اصلی و موضوع محوری سوره به تفصیل بیان می شود.
پنج. سبك گزارش اجمالی
علامه طباطبایی یكی از طرفداران ساختار سوره هاست و اصولاً حكمت سوره سوره شدن آیات قرآن را در وحدت غرضی می داند كه بین چند آیه وجود دارد. وی برای نمایش دادن وحدت غرض در سوره ها از روش گزارش اجمالی استفاده می كند. بر پایه این روش در ابتدای هر سوره ذیل عنوان «بیان» غرض سوره را با دلائل مربوطه بیان می كند، آن گاه آیات را در دسته های مختلف از یكدیگر جدا می سازد. معیار علامه در دسته بندی آیات، هماهنگی آنها در یك موضوع فرعی است. وی مجموعه آیاتی را كه حول یك محور می چرخند با یكدیگر ذكر كرده و در ابتدای آنها نیز عنوان «بیان» را گشوده و نحوه ارتباط آنها را با هم و با غرض اصلی سوره ذكر می كند. بدین ترتیب در ابتدای سوره گزارشی اجمالی از غرض سوره و در ابتدای هر دسته از آیات گزارشی اجمالی از غرض آن آیات و گاه چگونگی ارتباط آنها با غرض اصلی سوره را بیان می كند. پس از آن كه گزارش اجمالی به پایان رسید، بخش تفسیر آیات آغاز می شود و با ذكر یك یك آیات، نكات تفسیری آنها را مطرح كرده و به طور كامل مفاهیم و مطالب مرتبط با آیه را بیان می دارد. گاهی نیز به كیفیت ارتباط آیه با آیات قبل و بعد اشاره می كند.
شش. سبك تفصیلی
سبكها و اسلوبهایی كه تاكنون برای نمایش ساختار سوره ها معرفی كردیم هر یك دارای مزایا و كاستی هایی بود. امتیازات و ویژگیهای هر سبكی آن را برای شرایط و موقعیت خاصی مفید و كارامد نمود. اما اگر بخواهیم به همه فوائد و نتایج مثبت ترسیم ساختار سوره ها دست یابیم به ناچار باید از سبك و اسلوبی پیروی كنیم كه بیشترین مزایا و كمترین نقص را داراست؛ چنین سبكی باید دارای ویژگیهای زیر باشد:
معرفی سوره قلم
سوره قلم كه شصت و هشتمین سوره در ترتیب مصحف است از سوره هایی است كه در سالهای نخستین دعوت پیامبر در مكه نازل شده است. گرچه برخی از مفسران با استناد به روایات ترتیب مصاحف خواسته اند آن را دومین سوره پس از علق بدانند، اما این ادعا با سیاق آیات و شواهد موجود در سوره سازگار نیست؛ از جمله آن كه در آیه 15 از قول مشركان نقل می كند كه آنها آیات قرآن را داستانهای پیشینیان (اساطیرالاولین) می نامیده اند و طبیعی است كه این سخن زمانی مصداق می یابد كه دست كم در سخنان قبلی پیامبر یكی از سرگذشتهای و نقلهای تاریخی امتهای گذشته نقل شده باشد.
غرض سوره
این سوره رسول خدا را به دنبال تهمتهای ناروایی كه مشركان به وی زده بودند و او را دیوانه خوانده بودند تسلیت داده و ضمن دعوت او به صبر، برناكامی و شكست مشركان در دنیا و خواری و ذلت آنها در آخرت تأكید می كند. و در یك جمله «بیان ناكامی تهمت زنندگان به پیامبر» محور اصلی و مركز ثقل سوره مباركه قلم است. كه از این طریق پیروزی نهایی حق بر باطل نشان داده شود.
تفسیر سوره قلم
سوره مباركه «قلم» به منظور نشان دادن ناكامی و سرافكندگی دشمنان پیامبر مطالب خود را در چند فصل بیان می كند، و در هر فصل با گشودن بابی جدید چهره تازه ای از فلاكت و گمراهی مشركان را به تصویر كشیده به این وسیله پیامبر و مؤمنان را تسلیت و دلداری می دهد.
پی نوشتها:
1. حجازی، محمد محمد، الوحدة الموضوعیة فی القرآن الكریم، مصر، دارالكتب الحدیثة، 1970م، 14 (به نقل از فرید وجدی). 2. درّاز، محمد عبدالله، المدخل الی القرآن الكریم، كویت، دارالقلم، 1971م، 121. 3. سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ترجمه مهدی حائری قزوینی، تهران، انتشارات امیركبیر، 2 / 342. 4. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، 1 / 14. 5. معرفت، محمد هادی، علوم قرآنی، قم، نشر التمهید، 407. 6. مدنی، محمد، المجتمع الاسلامی كما تنظمه سورة النساء، مصر، 1991م، 5. 7. شحاته، عبدالله محمود، اهداف و مقاصد سوره های قرآن كریم، 27. 8. قطب، سید، آفرینش هنری در قرآن، ترجمه محمدمهدی فولادوند،95. 9. همو؛ فی ظلال القرآن، ترجمه، 1/53. 10. فقهی زاده، عبدالهادی، پژوهشی در نظم قرآن، تهران، جهاد دانشگاهی، 1374، 144. 11. آربری؛ سهلانی، محمدجواد، كاربرد روش سیستم ها… به ضمیمه تفسیر قرآن، 48. 12. رژی بلاشر، در آستانه قرآن، ترجمه دكتر محمود رامیار، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 216. 13. گلدزیهر، درسهایی درباره اسلام، 66 ـ 69. 14. شحاته، عبدالله محمود، اهداف و مقاصد سوره های قرآن كریم، 28. 15. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، 18/8 و 9. 16. واحدی، اسباب النزول، 4. 17. امام خمینی، روح الله، چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 547. 18. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، 1/17. 19. بی آزار شیرازی، عبدالكریم، قرآن ناطق، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 377. 20. سیوطی، جلال الدین، ترجمه الاتقان، 2/342 ـ 341. 21. زركشی نیز می نویسد: «معرفة المناسبات بین الآیات مبنی علی أن ترتیب السور توقیفی، و هو الراجح»، البرهان فی علوم القرآن، 1/133. 22. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، 1/17. 23. معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، 406. 24. سوره های نمل/1، نساء/174، جاثیه/20، یوسف/3، آل عمران/138. 25. نهج البلاغه، خطبه 131. 26. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، 3/76. 27. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، 6/94. 28. بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالهادی، 1/19. 29. نصیریان، یدالله، علوم بلاغت و اعجاز قرآن، تهران، سمت، 1378ش، 7. 30. فرید وجدی، محمد، المصحف المیسر، 69 و 70، با تلخیص. 31. شحاته، عبدالله محمود، اهداف و مقاصد سوره ها، 4/28. 32. فقهی زاده، عبدالهادی، پژوهشی در نظم قرآن، 144. 33. شوكانی، محمد بن علی، فتح القدیر، قاهره، دارالحدیث، 1413، 1/106. 34. سیوطی، الاتقان(ترجمه)، 2/342. 35. گرامی، محمدعلی، درباره شناخت قرآن، قم، شفق، 24 و 25. 36. سیوطی، الاتقان (ترجمه)، 2/342. 37. شوكانی، فتح القدیر، 1/72. 38. الخطیب، عبدالكریم، التفسیر القرآنی للقرآن، دارالكتب العربی، مصر، 1370، 15/1320. 39. طائی، كمال الدین، موجز التبیان فی مباحث القرآن، 157. 40. سیوطی، جلال الدین، الاتقان، 2/345. 41. شوكانی، محمد بن علی، فتح القدیر، 1/72. 42. مقدمه تفسیر المصحف المفسّر، 69. 43. مكارم شیرازی، ناصر، قرآن و آخرین پیامبر، 308. 44. همامی، دكتر عباس، چهره زیبای قرآن، اصفهان، بصائر، 1377، 39 و 40. 45. بقاعی، نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور، 1/18. 46. فضل حسن، عباس، قضایا قرآنیة، 39. 47. زركشی، البرهان، 1/270. 48. بقاعی، نظم الدرر، 1/19. 49. طباطبایی، المیزان، 14/98. 50. همان، ذیل سوره توبه. 51. همان، ذیل سوره عنكبوت. 52. سیوطی، الاتقان، 2/412، نوع 80. 53. بسیاری از روایات شأن نزول ضعیف و مجعول هستند. این مطلب مورد اذعان دانشمندان عامه و خاصه می باشد. ا نگیزه های فرقه ای و سیاسی بسیاری موجب شده تا در سده اول اسلام روایاتی به عنوان شأن نزول جعل شود. همین امر موجب صدور روایات متناقض به عنوان شأن نزول ذیل یك آیه شده است. علامه طباطبایی معتقد است بسیاری از راویان روایات اسباب النزول در محل، حضور نداشته اند، بلكه قصه ای شنیده اند و آن را به آیه ای ارتباط داده اند و سپس همان به عنوان شأن نزول معروف شده است. شیوع نقل به معنی، راه یابی اسرائیلیات در روایات، تعمد منافقان در جعل شأن نزول موجب شده است كه حتی در اعتبار روایات صحیح السند نیز خدشه وارد نماید، زیرا در آنها نیز احتمال اعمال نظر و دست كاری وجود دارد. علامه تنها روایاتی را می پذیرد كه متواتر یا قطعی الصدور باشد و با قرآن مخالفتی نداشته باشد. به این ترتیب گرچه مقدار زیادی از اسباب نزول سقوط می كند ولی آنچه باقی می ماند كسب اعتبار می كند (قرآن در اسلام،176 ـ 173). 54. ظاهراً ابن تیمیه همان كسی است كه كتابی به نام «مقدمة فی اصول التفسیر» را به وی نسبت می دهند و نام او فخرالدین محمد بن خضربن محمد خضر بن علی ابن تیمیه حرّانی حنبلی(542 ـ 622هـ) می باشد و با ابن تیمیه معروف (661 ـ 728هـ) كه داعیه اصلاح دین را در سر داشت و كتاب «منهاج السنة» را نگاشته متفاوت است. 55. حجتی، محمدباقر، اسباب النزول، 83. 56. همان، 87. 57. بازرگان، عبدالعلی، نظم قرآن، 1/9. 58. كلمه شریفه «الله» 2698بار و «ربّ» 152 بار تنها و 817 بار به صورت مضاف به كار رفته است. 59. بازرگان، عبدالعلی، نظم قرآن، 1/338. 60. همان، 1/344. 61. مرحوم طبرسی در مجمع البیان، 18 قول درباره حروف مقطعه ذكر كرده است. 62. طباطبایی، المیزان، 18/11. 63. بقاعی،نظم الدرر، 1/14. 64. شحاته، عبدالله محمود، اهداف و مقاصد سوره ها، 92. 65. میدانی، عبدالرحمن حسن بن حبنكة، قواعد التدبّر الأمثل لكتاب الله عزوجل، 31ـ39. |
|
بررسى ادله جامعيت و جاودانگى قرآن كريم در نهج البلاغه
فاطمه نقيبى
چكيده:
بسيارى از مخالفان قرآن كوشيدهاند چنين شبهه افكنى كنند كه اين كتاب آسمانى با دنياى امروز كه عصر پيشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نيست; بلكه فقط اعجاز عصر پيامبر ختمى مرتبتصلى الله عليه وآله است و صرفا براى زمان ايشان شموليت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجيل صرفا براى استفاده فردى قابليت دارد. كليد واژهها: قرآن، نهجالبلاغه، جامعيت و جاودانگى، ادله عقلى و نقلى، حجيت، اهل حديث
جامعيت قرآن از نگاه نهجالبلاغه
جامعيت و جاودانگى قرآن كريم از مهمترين مباحث زير بنايى، جهتشناخت اين كتاب الهى و يكى از موضوعات بحثانگيز امروزى است. قطعا تشريح و بررسى دقيق و عميق اين موضوع مىتواند بر ادعاهاى پوچ در اين زمينه خط بطلان كشد.
ارتباط قرآن و علوم مختلف
بنابر اصل جامعيت قرآن، برخى اين مجموعه عظيم الهى را حاوى كليه علوم و مسائل مورد نياز بشر پنداشته و در پى ايجاد رابطه مابين كليه علوم نوين با قرآن برآمدهاند.
دليل عقلى بر جامعيت قرآن كريم
آنچه گذشت دلايل نقلى متقنى بر جامعيت قرآن مجيد بود. در ميان بيانات گهربار حضرت علىعليه السلام به دليل عقلى بر اين مطلب رهنمون مىشويم; امام عليه السلام در جايى مىفرمايد:
حجيت قرآن كريم در نهج البلاغه و نظريه اهل حديث
حجيت قرآن كريم از جمله مسائلى است كه مورد اختلاف بسيارى از علما و انديشمندان فرقههاى اسلامى و غير اسلامى بوده است. منظور از حجيت قرآن كريم آن است كه اين كتاب آسمانى از هرجهتبراى همگان قابل درك و فهم است و در مقام استنباط و استناد مىتوان بدان تكيه كرد و آن را مورد عمل و دليل و مبنا قرار داد.
منابع :
- قرآن مجيد: ترجمه الهى قمشهاى
پىنوشتها:
1) نهجالبلاغه، خطبه 18 2) انعام، 38 3) نحل، 89 4) نساء، 82 5) حشر، 7 6) مجمع البيان، طبرسى، ج 4، ص 372 7) الميزان، علامه طباطبايى، ج 7، ص 83 8) همان منبع، ج 5، ص 21 9) انيق» به معناى «حسن معجب» مىباشد، يعنى از نظر انواع بيان داراى زيبايى شگفت آورى است. بنگريد به: نهج البلاغه امام على بن ابىطالب(ع)، تصحيح صبحى صالح، ج2، فهرس الالفاظ الغريبة. 10) ترجمه و تفسير نهجالبلاغه، محمد تقى جعفرى، ج 4، ص 266-269 11) خطبه 175 12) خطبه 189 13) بيان در علوم و مسائل كلى قرآن، سيد ابوالقاسم خويى، ج 1، ص 41-42 14) التفسير، عياشى، ج 1، ص 10 15) جامعيت قرآن كريم نسبتبه علوم و معارف الهى و بشرى، محمد هادى معرفت، نامه مفيد (فصلنامه دارالعلم لمفيد)، ش 6، سال دوم، ص5; گفت و گوبا استاد معرفت، مجله پژوهشهاى قرآنى، ش 11-12، ص 210-212 16) انعام، 59 17) بقره، 31 18) جامعيت قرآن كريم، همانجا 19) فرقان، 66 20) خطبه 182 21) ترجمه و شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، ص 595 22) علماى حديث چنين عقيده دارند كه ظواهر قرآن حجيت ندارد; يعنى نمىتوان از ظاهر آيات بدون تمسك به روايات رسيده از معصومان(ع) به مفهوم و معناى آن رسيد; لذا هرگونه تفسيرى بدون نقل و تمسك به روايات ممنوع شمرده مىشود. بنگريد به: الحدائق الناضرة فى احكام العترةالطاهرة، يوسف بحرانى، ج 1، ص 26-35 23) بيان در علوم و مسائل كلى قرآن، ص 413 24) شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 10، ص116 25) همان منبع، ص 117 26) فى ظلال نهج البلاغه، محمد جواد مغنيه، ج3، ص 41 27) شرح نهج البلاغه، ص 117 28) مائده، 3 29) خطبه 74 30) المتقطف من بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسى، ج 1، ص 207 31) حج، 19 32) شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 6، ص 171; منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه، ميرزا حبيب لله هاشمى خويى، ج 5، ص 228 33) تفسير نورالثقلين، حويزى، ج 3، ص 476 34) برخى شارحان مراد حضرت در خطبه 75 را ميزان و مقياس قرار گرفتن قرآن كريم دانستهاند. بنگريد به: فى ضلال نهج البلاغه، ج 1، ص 385 35) خطبه، 82 |
|
آیا قرآن به همه پرسشهای انسان پاسخ میدهد؟
احمد رسولی رشته مترجمی زبان انگلیسی / علی کریم پور قراملکی
قرآن چنان که صاحب نظران گفتهاند - چون دریایی عمیق است و هیچ کتابی را نمیتوان با آن مقایسه کرد . یکی از نشانههای معانی و مفاهیم قرآن گستره خاص دارد یا تمام علوم را در بر میگیرد؟ عمق قرآن کریم، تفاسیر مختلفی است که بر آن نگاشتهاند . این در حالی است که نه تفاسیر گذشته توانستهاند از عهده تفسیر کامل آیات این کتاب مقدس بر آیند; نه تفاسیر معاصر میتوانند تمام معانیاش را کشف کنند و نه تفاسیر آیندگان خواهند توانستبه درک عمیق آیات آن نائل آیند .
دلیلهای جامعیت قرآن
دلیلهای جامعیت قرآن نوع است:
الف) آیات الاهی
بخش نخستبه سه دسته تقسیم میشود:
ب) سخنان معصومان (ع)
روایات این بحثبه سه دسته تقسیم میشوند:
ج) برهان عقلی
در این بخش، با برهانهای زیر رو به رو میشویم:
1- برهان خاتمیت
خاتمیت، بر اساس دلیلهای عقلی و نقلی، تثبیتشده است . نتیجه منطقی خاتمیت پذیرش جامعیت قرآن است; زیرا راز خاتمیت در چگونگی رهنمودها و مقررات و شیوه طرح آنها نهفته است; یعنی باید پیامبر خاتم طرحی جامع و کلی ارائه دهد; طرحی که هیچ چیز در آن فرو گذار نشده باشد .
2- برهان لطف
اگر فرض کنیم دین اسلام در بیان مسائل لازم کوتاهی کرده است و جوینده هدایت پاسخ خود را در آن نمییابد، بیتردید سردرگمی یا دست کم سرخوردگی پدید میآید و این کار از لطف خداوند دور است .
3- برهان تکامل دین
اگر بر اساس ملاکهای عقلی و نقلی دین اسلام متکاملترین ادیان به شمار میرود، باید هر مسالهای را بیان کند .
معیارهای جامعیت
در پایان ، اشاره به معیارهای صدق جامعیتبر قرآن شایسته مینماید . مطابقتبا فطرت انسانی، سهولت و انعطاف پذیری در تعلیمات، توان پاسخ به پرسشهای بشر، شایستگی همگانی و جاودانگی، همسویی با انسان، همگونی اجزای دین، نگاه همه جانبه، فراروزی و آینده نگری، عقلانی بودن آموزهها و توجه به تفقه و اجتهاد . بخشی از این ملاکها به شمار میآید .
پینوشتها:
1) بحارالانوار، ج 89، ص 19 . 2) اشاره به دو کتاب معروف تفسیری است که به شکل افراطی به مسائل علوم و تجربی پرداختهاند: کشف الاسرارا النورانیه (اسکندرانی) و الجواهر فی تفسیر القرآن .(طنطاوی) 3) هفده گفتار در علوم قرآنی، ترجمه سید حسین حسینی، 93- 98 . 4) تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر، ج 2، ص 503 . 5) تفسیر الحدیث، محمد عزة دروزه، ج 6، ص 91 . 6) فربهتر از ایدئولوژی، عبدالکریم سروش، ص 48، 58 و 122 . 7) مجله کیان، حبیب الله پیمان، شماره 5، ص 27 و 28 . 8) و آن چه را فرستاده او به شما داد، آن را بگیرید و از آن چه شما را باز داشت، باز ایستید .(حشر (59): 7) 9) خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاء امر خود را نیز اطاعت کنید .(نساء (4): 59) 10) ولی شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آوردهاند .(. . مائده (5): 55) 11) قطعا برای شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقی نیکوست .(احزاب (33): 21) 12) و شایسته نیست مؤمنان همگی (برای جهاد) کوچ کنند . پس چرا از هر فرقهای از آنان، دستهای کوچ نمیکنند تا (دستهای بمانند و) در دین آگاهی پیدا کنند .(توبه (9): 122) 13) همانا من میان شما (مردم) دو شیء گرانبها را به یادگار گذاشتم . کتاب خدا و عترت خود که اهل بیت من باشند، اگر پس از من به آن دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد: آن دو از هم جدانمی شوند تا با هم به حوض (بهشت) وارد میشوند .(بحارالانوار، ج 2، ص 100) 14) مجله معرفت، ناصر مکارم شیرازی، شماره 5، ص 4 . 15) تفسیر المنار، شیخ محمد عبده، ج 7، ص 394 و 395 . 16) تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 7 .(ذیل آیه 37 سوره انعام) 17) انسان و قرآن، حسن حسن زاده آملی، ص 9 . 18) تفسیر فخر رازی، ج 12، ص 215- 218 . 19) مجمع البیان، طبرسی، ج 6، ص 190 . 20) الجدید فی التفسیر القرآن، شیخ محمد سبزواری، ج 3، ص 29 . 21) اصول کافی، کلینی، ج 1، ص 59 . 22) همان . 23) همان . 24) نهج البلاغه، خطبه 158 . |