بانک مقالات زراعت و باغبانی
| پژوهش و سازندگي پاييز 1386; 20(3 (پي آيند 76) در زراعت و باغباني):134-141. |
| قربانلي مه لقا,ميقاني فريبا*,اسدالهي بهاره |
| * موسسه تحقيقات گياه پزشكي كشور، بخش تحقيقات علفهاي هرز |
|
اثر غلظت هاي متفاوت مس كلريد بر غلظت كلروفيل، انباشتگي كربوهيدرات هاي محلول و نامحلول و شاخص هاي رشد مانند وزن خشك ريشه و ساقه، طول ريشه و ساقه و سطح برگ در دو رقم كلزا (پي اف و هايولا) در مرحله طوقه اي طي سال 1384 در گلخانه به صورت فاكتوريل در قالب طرح كاملا تصادفي با 4 تكرار و 4 تيمار (0، 100، 300 و 500 ميكرومولار مس كلريد) مورد بررسي قرار گرفت. در مجموع، با افزايش غلظت مس كلريد در محيط، كاهش غلظت كلروفيل و شاخص هاي رشد در ارقام مورد بررسي معني دار بود. اين كاهش در رقم هايولا چشمگيرتر از رقم پي اف بود. از سوي ديگر، انباشتگي كربوهيدرات هاي محلول و نامحلول در اندام هاي رقم پي اف بطور قابل ملاحظه اي بيش تر از رقم هايولا بود. بدين ترتيب، بنظر مي رسد رقم پي اف در مقايسه با رقم هايولا، توانايي بيشتري در تحمل تنش مس داشته باشد. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش و سازندگي پاييز 1386; 20(3 (پي آيند 76) در زراعت و باغباني):142-147. |
| سيدي صاحباري فرناز* |
| * مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي، استان آذربايجان شرقي |
|
چرخه زيستي آفت و روند تغييرات جمعيت مراحل مختلف آن بطور همزمان در مزرعه گندم و آزمايشگاه بخش تحقيقات آفات و بيماري هاي گياهي مركز تحقيقات كشاورزي استان آذربايجان شرقي طي سال زراعي 77- 1376 مورد مطالعه قرار گرفت. جهت انجام مطالعات مزرعه اي، يك جفت حشره نر و ماده بوسيله پارچه توري داخل قفس هاي فلزي در مزرعه گندم رقم الوند محصور گرديد و در شرايط آزمايشگاهي نيز از گياهان گلداني محصور شده با استوانه هاي پلاستيكي شفاف استفاده شد. مطالعات مزرعه اي نشان داد كه ميانگين تعداد تخم توليد شده به ازاي يك حشره ماده 49.2±12.13 و ميانگين طول دوره تخم ريزي 26.8±3.92 روز بوده است. 90.1 درصد از اين تخم ها تفريخ و تبديل به لارو نو رس شدند. ميانگين طول چرخه زيستي آفت از تخم تا حشره كامل 49 روز تعيين گرديد. ميانگين طول عمر حشرات نر و ماده در اين بررسي به ترتيب 21±0.24 و 24.5±0.16 روز محاسبه شد. در شرايط آزمايشگاهي، ميانگين تعداد تخم به ازاي يك حشره ماده 56.6±6.26 و ميانگين طول دوره تخم ريزي 18.4±1.51 روز بود كه 92% از اين تخم ها تبديل به لارو نو رس شدند. ميانگين طول چرخه زيستي آفت 40±2.5 روز محاسبه شد. ميانگين طول عمر حشرات نر و ماده در اين بررسي به ترتيب 19.5±1.5 و 23±1.2 روز تعيين گرديد. ميانگين دوره نشو و نماي جنيني در دماي 26- 27 درجه سانتي گراد و رطوبت نسبي 45±5 درصد، حدودا 5 روز بوده و ميانگين طول سنين چهارگانه لاروي و پيش شفيرگي و شفيرگي در شرايط آزمايشگاه تعيين گرديد. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش و سازندگي پاييز 1386; 20(3 (پي آيند 76) در زراعت و باغباني):148-156. |
| نجفي حسين*,زند اسكندر |
| * بخش تحقيقات علف هاي هرز، موسسه تحقيقات گياه پزشكي كشور |
|
قياق (Sorghum halepense L.) سه آزمايش در سال هاي 1384 و 1385 در گلخانه ها و مزرعه تحقيقاتي موسسه تحقيقات گياه پزشكي اجرا شد. آزمايش اول گلداني و تيمارهاي مورد بررسي شامل طول ريزوم قياق (5، 10 و 15 سانتيمتر) عمق دفن ريزوم در خاك (5، 10 و 15 سانتيمتر) و كاربرد سه علف كش نيكوسولفورون، فورام سولفورون و ريم سولفورون (به ترتيب با دز مصرفي 1.5 ليتر در هكتار، 2 ليتر در هكتار و 30 گرم در هكتار) بودند. آزمايش دوم نيز در شرايط گلخانه ولي در بستر طبيعي اجرا و تيمارهاي آن شامل طول ريزوم (5 و 10 سانتيمتر) و تعداد دفعات قطع اندام هاي هوايي (1، 2 و 3 مرتبه) و همچنين كاربرد علف كش فورام سولفورون بود كه در مقدار 2 ليتر در هكتار و در مرحله 5 برگي قياق استفاده شد. دو طرح گلخانه اي در قالب آزمايشات فاكتوريل با طرح پايه بلوك هاي كامل تصادفي و 3 تكرار اجرا شدند. آزمايش مزرعه اي نيز در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با 4 تكرار و 12 تيمار علف كش (علف كش نيكوسولفورون در مقادير 1.5, 1 و 2 ليتر ماده تجاري در هكتار، علف كش فورام سولفورون در مقادير 2, 1.5 و 2.5 ليتر در هكتار، علف كش ريم سولفورون در مقادير 20، 30 و 40 گرم در هكتار، مخلوط علف كش هاي آترازين و آلاكلر در مقادير 1+5 كيلوگرم در هكتار به صورت پيش كاشت، علف كش ارديكان به مقدار 6 كيلوگرم در هكتار به صورت پيش كاشت و مخلوط با خاك و تيمار شاهد با وجين) اجرا شد. نتايج آزمايش هاي گلخانه اي نشان داد كه با كاهش طول ريزوم و افزايش عمق استقرار آن در خاك، رشد اندامهاي هوايي ضعيف تر و ماده خشك توليدي توسط آن ها كمتر شد. اين امر درجه تاثير سم را نيز افزايش داد. در بين سموم مورد بررسي در اين آزمايشات، نيكوسولفورون بيشترين و ريم سولفورون كمترين تاثير را بر رشد قياق داشتند. با افزايش تعداد دفعات قطع اندام هاي هوايي نيز ذخيره غذايي ريزوم هاي قياق تخليه و ماده خشك توليدي توسط اندام هاي هوايي كاهش و درجه تاثير علف كش نيكوسولفورون افزايش يافت. نتايج آزمايش مزرعه اي نيز حاكي از برتري علف كشهاي فورام سولفورون و نيكوسولفورون در كنترل قياق بود. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش و سازندگي پاييز 1386; 20(3 (پي آيند 76) در زراعت و باغباني):157-163. |
| باقري راد الهام*,ديانتي تيلكي قاسم علي,مصداقي منصور,اميرخاني معصومه |
| * دانشگاه تربيت مدرس |
|
تعيين کيفيت علوفه گونه هاي موجود در مراتع يکي از مهمترين عواملي است که جهت مديريت صحيح مراتع لازم و ضروري است. مهمترين شاخص هاي کيفي گياهان عبارتست از ديواره سلولي عاري از همي سلولز ADF، فيبر خام CF، پروتئين خام CP و ماده خشک قابل هضم DMD و انرژي متابوليسمي (ME). تحقيق حاضر به منظور ارزيابي كيفيت علوفه سه گونه علف گندمي مهم Aeluropus lagopoides، Aeluropus littoralis Puccinellia distans در زيستگاههاي شور و قليايي منطقه اينچه برون استان گلستان با ارتفاع 10- متر از سطح دريا و بارندگي 181.5 ميلي متر در سال به مورد اجرا گذارده شده است. طي اين تحقيق با نمونه گيري از سه گونه در دو مرحله رشد رويشي و بذردهي از مراتع قرق منطقه در پنج تکرار، شاخصهاي كيفي ديواره سلولي عاري از همي سلولز، فيبر خام، پروتئين خام، انرژي متابوليسمي و ماده خشك قابل هضم اندازه گيري شدند و سپس اين شاخص ها در دو مرحله براي هر گونه با آزمون t غيرجفتي و براي هر سه گونه با آزمون F مقايسه شدند. کيفيت هر سه گونه در مرحله رويشي بيش تر از مرحله بذردهي بود كه افزايش پروتئين خام، ماده خشک قابل هضم، انرژي متابوليسمي و کاهش فيبر خام و ADF در مرحله رويشي تاکيدي بر اين مورد بود. در هر دو مرحله فنولوژيكي، كيفيت علوفه گونه Aeluropus lagopoides همواره بهتر از گونه littoralis و Aeluropus بود (p<0.05). گونه Puccinellia distans در مرحله رشد رويشي با گونه Aeluropus lagopoides و در مرحله بذردهي با گونه littoralis و Aeluropus از لحاظ عوامل مورد بررسي تفاوت معني داري نداشت (p<0.05). به طور كلي گونه Aeluropus lagopoides نسبت به دو گونه ديگر از كيفيت علوفه بالاتري برخوردار است. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش و سازندگي پاييز 1386; 20(3 (پي آيند 76) در زراعت و باغباني):164-170. |
| عبادي زهرا*,گرامي عباس,سامي كيانوش |
| * موسسه تحقيقات علوم دامي كشور، كرج، ايران |
|
چگونگي رشد و تكثير كرم خاكي (Eisenia fetida) بر روي ضايعات و بقاياي مختلف كشاورزي و صنعتي (تفاله گوجه فرنگي، ضايعات سيب زميني، تفاله جو، باگاس، خاك اره و خاك) در مخلوط با كود حيواني در سطوح 25، 50، 75 و 100% مورد بررسي قرار گرفت. نسبت رشد و توليدمثل، بيومس توليدي و افزايش وزن روزانه (ADG) E.fetida تعيين شد. اين تحقيق در قالب طرح كاملا تصادفي به صورت فاكتوريل 6´4 با يك تيمار شاهد در سه تكرار به اجرا درآمد. براي تعيين مناسب ترين بستر، از آناليز مولفه هاي اصلي (PCA) استفاده شد. نتايج بررسي نشان داد كه بين تيمارها و سطوح مختلف اختلاف معني دار (p<0.0001) از نظر نسبت هاي بازدهي و تكثير، توليد بيومس و ADG وجود دارد. بيشترين نسبت بازدهي و افزايش وزن در تيمار خاك اره مشاهده شد و اين نسبت در سطح 25% برابر با 69.48±13.20 (گرم ثانويه به گرم اوليه ) بدست آمد. بالاترين ميزان نسبت تكثير و تعداد كرم در بستر تفاله گوجه فرنگي مشاهده شد و اين نسبت در سطح 75% برابر با 74±8.75 (تعداد ثانويه به تعداد اوليه) به دست آمد. كمترين نسبت بازدهي و تكثير در تيمار تفاله جوديده شد (به ترتيب 6.64±1.09 گرم ثانويه به اوليه و 3.85±0.89 تعداد ثانويه به اوليه). حداكثر بيو مس در بسترهاي خاك اره و كود حيواني توليد شد و به ترتيب برابر 372.84 و 338.14 گرم و حداقل آن در تيمارهاي ضايعات سيب زميني و تفاله جو به ترتيب به مقدار 134.94 و 45.08 گرم بدست آمد. نتايج نشان مي دهد، كثرت جمعيت كرم در بستر تفاله گوجه فرنگي، منجر به كاهش ميزان افزايش وزن روزانه آن (5.52 ميليگرم/ كرم/روز) شده و بالعكس بالاترين سطح افزايش وزن روزانه متعلق به تيمار تفاله جو (25.63 ميليگرم/ كرم/روز) مي باشد. در مجموع نتايج اين مطالعه نشان داد كه بسترهاي تفاله گوجه فرنگي، خاك اره، باگاس، كود حيواني و خاك بهترين شرايط را براي رشد و تكثير كرم خاكي فراهم كرده اند. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش و سازندگي تابستان 1386; 20(2 (پي آيند 75) در زراعت و باغباني):25-32. |
| رحيم سروش حسين*,ربيعي بابك,نحوي مجيد,قدسي محسن |
| * موسسه تحقيقات برنج كشور (رشت) |
|
اين آزمايش به منظور تعيين پايداري عملكرد و ارزيابي صفات زراعي و كيفيت دانه در هشت ژنوتيپ برنج در سه منطقه گيلان (رشت، هشتپرو رودسر) در سال هاي 1379، 1380 و 1381 انجام شد. نوع طرح، بلوك هاي كامل تصادفي در چهار تكرار، ابعاد كرتها 6× 3 متر مربع و فاصله بوته ها 25×25 سانتي متر بود. در اين تحقيق 17 صفت زراعي و كيفي به روش ارزيابي استاندارد موسسه تحقيقات بين المللي برنج با اندازه گيري 10 نمونه تصادفي از هر واحد آزمايشي اندازه گيري شد. نتايج تجزيه واريانس ساده نشان داد كه بين ژنوتيپ هاي مختلف از نظر توان توليد محصول اختلافات قابل ملاحظه اي وجود دارد. نتايج تجزيه واريانس مركب نشان داد كه اثرات ساده ژنوتيپ و مكان معني دار شدند كه بيانگر وجود اختلاف دربين ژنوتيپ هاي مختلف و هم چنين وجود تفاوت از مكاني به مكان ديگر است. اثر متقابل مكان × ژنوتيپ و سال × ژنوتيپ معني دار نشدند، در حاليكه اثرات متقابل سال×مكان و سال × مكان × ژنوتيپ معني دار شدند. كه حاكي از وجود اثر متقابل بين ژنوتيپ ها و محيط هاي مورد آزمايش بود. براي انتخاب ژنوتيپ هاي پايدار يا ژنوتيپ هايي كه نوسان عملكرد كمتري از سالي به سال ديگر داشتند، از روش لين و بينز استفاده شد. نتايج نشان داد كه لاين هاي 830 و 831 به ترتيب داراي كمترين مقدار واريانس و ضريب تغييرات درون مكاني بوده و به عنوان ژنوتيپ هاي پايدار شناخته شدند. ميانگين عملكرد اين لاين ها به ترتيب 1/5 و 3/5 تن در هكتار يعني حدود يك تن بيشتر از رقم اصلاح شده خزر (شاهد) بود. كيفيت پخت اين لاين ها با داشتن مقدار آميلوز، دماي ژلاتيني شدن و قوام ژل متوسط، مطلوب بود. هم چنين كيفيت تبديل اين لاين ها به ترتيب با داشتن 68 و 69 درصد كل تبديل و 57 و 62 درصد برنج سالم و كيفيت ظاهري دانه آنها با طول دانه بلند و شكل دانه قلمي، مناسب بود. اين لاين ها، متوسط قد به ترتيب با 115 و 116 سانتي متر ارتفاع، مقاوم به ورس، يك هفته زودرس تراز رقم خزر و ميان رس بودند. بنابراين به عنوان لاين هاي پر محصول، پايدار و داراي خصوصيات زراعي، كيفيت پخت، تبديل و ظاهري دانه مطلوب، انتخاب شدند و در دست معرفي به كشاورزان مي باشند. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش و سازندگي پاييز 1386; 20(3 (پي آيند 76) در زراعت و باغباني):171-178. |
| موسوي سيدحبيب اله*,خليليان صادق,وكيل پور محمدحسن |
| * دانشگاه شيراز |
|
كارايي در يك تعريف ساده عبارتست از نسبت ستانده به نهاده. با توجه به اين تعريف ساده از کارايي در مطالعه حاضر اقدام به تخمين کارايي فني محصول توليد سيب زميني به عنوان يکي از محصولات عمده الگوي کشت زراعي شهرستان شهرکرد گرديد. در اين مطالعه از روش برنامه ريزي رياضي همچنين از تکنيک متغير موهومي براي تمايز بين دو حالت استفاده و عدم استفاده از سيستم هاي آبياري تحت فشار استفاده گرديد که صفر بيانگر عدم استفاده و يک بيانگر استفاده ار سيستم هاي نوين آبياري مي باشد. متغير موهومي به کار گرفته شده در تابع به عنوان شاخصي از تغييرات تکنولوژيک در يک مقطع خاص از زمان نيز مي باشد. هدف اصلي اين پژوهش بررسي آثار استفاده ار سيستم هاي آبياري تحت فشار بر کارايي توليد محصول سيب زميني منطقه بوده است در حالي که ساير عوامل موثر در کاشت داشت و برداشت، براي کليه مزارع يکسان لحاظ شده است. نتايج مطالعه نشان مي دهد که در مزارعي که از سيستم هاي آبياري تحت فشار استفاده کرده اند کارايي فني به طور متوسط از 69.7? به 94? افزايش يافته است. همچنين در مزارع با سطح زير کشت بالاي 10 هکتار استفاده از سيستم هاي آبياري تحت فشار به افزايش بيشتري در کارايي فني توليد انجاميده است. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش و سازندگي تابستان 1386; 20(2 (پي آيند 75) در زراعت و باغباني):33-42. |
| يدوي عليرضا*,قلاوند امير,آقاعليخاني مجيد,زند اسكندر,فلاح سيف اله |
| * دانشكده كشاورزي، دانشگاه ياسوج |
|
به منظور بررسي تاثير تراكم بوته و الگوي فضايي كانوپي ذرت (.Zea mays L) بر روند رشد و شاخص هاي فيزيولوژيك علف هرز تاج خروس ريشه قرمز (.Amaranthus retroflexus L) در سال زراعي 1383 آزمايشي به صورت فاكتوريل اسپليت در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي با سه تكرار در اصفهان اجرا شد. در اين تحقيق فاكتوريل تراكم ذرت با دو سطح (74 و 111 هزار بوته در هكتار) و الگوي كاشت ذرت با سه سطح (تك رديفه، دو رديفه روبرو و دو رديفه زيگزاك روي هر پشته) به عنوان عامل اصلي و تراكم تاج خروس با چهار سطح (0، 4، 8 و 12 بوته در متر طولي رديف) به عنوان عامل فرعي درنظر گرفته شد. علاوه بر اين در هر بلوك 3 كرت آزمايشي كشت خالص تاج خروس (با تراكم 4، 8 و 12 بوته در متر رديف) به عنوان شاهد در نظر گرفته شد. به منظور اندازه گيري روند تجمع وزن خشك و سطح برگ علف هرز، نمونه برداري تخريبي از 29 روز پس از سبز شدن ذرت آغاز و هر 14 روز يكبار انجام شد و با برازش بهترين مدل هاي رگرسيوني بر روي داده هاي اندازه گيري شده، منحني شاخص هاي رشدتاج خروس تعيين شد. نتايج حاکي از كاهش شاخص سطح برگ، تجمع ماده خشك و سرعت رشد علف هرز تاج خروس در حضور ذرت بود. با افزايش تراكم ذرت كاهش بيشتري در اين صفات ايجاد شد. به طوري كه در بالاترين تراكم تاج خروس (12 بوته در متر رديف) افزايش تراكم ذرت به ترتيب 2/26، 16 و 7/19 درصد افت بيشتر در سطح برگ، ماده خشك و سرعت رشد تاج خروس ايجاد كرد. الگوي كاشت دو رديفه ذرت نيز نسبت به الگوي كاشت تك رديفه آن سبب نقصان بيشتري در اين صفات گرديد كه در اين ميان تاثير كاشت دو رديفه زيگزاك بيشتر از دو رديفه روبرو بود، به طوري كه در بالاترين تراكم تاج خروس، آرايش كاشت دو رديفه زيگزاك نسبت به دو رديفه روبرو به ترتيب 9/7، 1/4 و 1/6 درصد، نقصان بيشتر در شاخص سطح برگ، تجمع ماده خشك و سرعت رشد تاج خروس ايجاد كرد. در مجموع نتايج اين آزمايش نشان داد كه تاثير الگوهاي كاشت ذرت بر شاخص هاي رشد تاج خروس كمتر از تاثير تراكم ذرت مي باشد. به اين ترتيب با ترويج كشت دو رديفه ذرت و به كارگيري تراكم هاي بالاتر مي توان بدون كاربرد علفكش هاي شيميايي و از طريق تقويت توان رقابتي گياه زراعي، شاخص هاي رشد تاج خروس را تضعيف نمود. |
| كليد واژه: ذرت، تاج خروس ريشه قرمز، رقابت، تراكم، الگوي كاشت |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش و سازندگي پاييز 1386; 20(3 (پي آيند 76) در زراعت و باغباني):179-184. |
| بيرامي زاده ابراهيم*,آزادي پژمان |
| * بخش بيوتکنولوژي، مرکز ملي تحقيقات گل و گياهان زينتي محلات |
|
آنتوريوم از خانواده شيپوري سانان بوده و بومي منطقه مرکزي و جنوبي آمريکا مي باشد. ازدياد سنتي شامل جدا کردن پاجوش و قلمه زدن مي باشد. امروزه کشت بافت آنتوريوم به علت تکثير سريع و حذف بيماري ها اهميت خاصي دارد. در اين پژوهش ريز ازديادي A.andreanum با استفاده از روش شاخساره زايي مورد بررسي قرار گرفته است. اين تحقيق در مرکز ملي تحقيقات گل و گياهان زينتي محلات در طي سال هاي 84 -82 انجام شد. رقم مورد استفاده در اين پژوهش، ترا (Tera) و ريز نمونه استفاده شده قطعات برگ مي باشد که پس از تقسيم به قطعات 1´1 سانتي متري در پتري ديش کشت گرديد. براي ضد عفوني ريزنمونه ها از سديم هيپوکلريد 3 درصد به مدت نيم ساعت استفاده شد. براي القاي کالوس محيط MS همراه با 30 گرم بر ليتر ساکارز، 8 گرم بر ليتر آگار و هورمون D و 2,4-D با سطوح صفر تا 0.24 ميلي گرم برليتر و BA با سطوح 0.5 تا 1.5 ميلي گرم بر ليتر مورد استفاده قرار گرفت. ريز نمونهها تحت شرايط تاريکي و در دماي 25 درجه سانتي گراد نگهداري شدند. اين آزمايش به صورت فاکتوريل با طرح پايه کاملا تصادفي در 6 تکرار مورد بررسي قرار گرفت. براي القاي شاخساره زايي کالوس هاي حاصل به محيط حاوي BA با سطوح صفر تا 1 ميلي گرم بر ليتر منتقل شدند. نتايج آزمايش نشان داد که تيمار هورموني 0.16 ميلي گرم برليتر 2,4-D همراه با يک ميلي گرم بر ليتر BA بهترين جواب دهي را داشتند. همچنين محيط فاقد تنظيم کننده رشد داراي بهترين گياهچه ها از لحاظ تعداد، طول و اندازه برگ در محيط شاخساره زايي بود. گياهچه ها پس از طي مراحل سازگاري به گلخانه منتقل گرديدند. |
| كليد واژه: |
| |
| پژوهش و سازندگي پاييز 1386; 20(3 (پي آيند 76) در زراعت و باغباني):185-197. |
| شريعتي محمدتقي*,عربيون ابوالقاسم |
| * مرکز تحقيقات و بررسي مسايل روستايي وزارت جهاد کشاورزي |
|
اگر چه انتخاب مديران براي تمامي سازمان ها يك جنبه استراتژيك دارد ولي اين موضوع در واحدهاي تحقيقاتي از اهميت ويژه اي برخوردار است زير اداره امور تحقيقاتي از جمله امور خاص و بعضا منحصر به فرد به شمار مي رود. مطالعه وضعيت مراكز پژوهشي در ايران روشن كننده اين نكته است که نحوه مديريت مراكز پژوهشي موجب كارآيي پايين و عملكرد نامناسب فعلي موسسات (تحقيقاتي) در كشور است. بررسي سوابق شيوه انتخاب مديران موسسه ها يا مراكز تحقيقاتي وزارتخانه ها و سازمان هاي مستقل دولتي داخل كشور نشان داد که تا سال 1380 ضوابط و معيارهايي وجود نداشته است. اين موضوع در ميان شاغلين 50 واحد تحقيقاتي جهاد سازندگي شامل: رييس و پژوهشگران فوق ليسانس و بالاتر با 1139 نفر و ساير كاركنان ليسانس و پايين تر بجز بي سوادها و روزمزدها با 5001 نفر مطالعه گرديد. با استفاده از روش انتساب متناسب به ترتيب تعداد 288 و 356 نمونه از دو گروه انتخاب گرديد. آلفاي كرونباخ جهت بررسي پايايي پرسشنامه 90 درصد محاسبه شد. مطالعه نشان داد که در باره انتخاب و انتصاب مديران واحدهاي تحقيقاتي وزارت جهادسازندگي از پژوهشگران و ساير كاركنان نظرخواهي نشده است. ولي موثرترين فرد در انتخاب مدير تحقيقاتي مدير بالاتر است. به صلاحيت علمي و مديريتي، مومن و پايبند بودن به ارزش ها و رابطه خوب و نزديك با مديران بالا به عنوان معيارهاي انتخاب مدير اشاره کردهاند. بيش از نيمي از آنها شيوه يا روشي كه تاكنون مدير انتخاب شده را درست نمي دانند. ولي اكثر يت مدرك دكتري، حداقل 2 سال تجربه در پست مديريت واحدهاي تحقيقاتي و آموزش مديريت تحقيقات يا مديريت قبل از انتصاب را از الزامات براي انتخاب مدير مي دانند. اگر چه پژوهشگران به صفت تخصص بالا و پايبندي ضعيف به ارزش ها بيش تر از پايبندي زياد به ارزش ها و تخصص پايين براي مدير واحد تحقيقاتي اعتقاد دارند ولي ساير کارکنان عکس اين نظر را دارند |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش و سازندگي تابستان 1386; 20(2 (پي آيند 75) در زراعت و باغباني):3-8. |
| افشارمنش غلام رضا* |
| * مركز تحقيقات كشاورزي جيرفت و كهنوج |
|
به منظور دستيابي به تاريخ كاشت مناسب براي ارقام ذرت (هيبريدهاي ديررس و زودرس) در كشت زودهنگام بهاره در منطقه جيرفت دو آزمايش جداگانه در قالب يك طرح در دو سال زراعي 82-1381 و 1383-1382 در اراضي مركز تحقيقات كشاورزي جيرفت به مرحله اجرا رسيد. در آزمايش اول: سه هيبريد زودرس (500-301 و 320) در پنج تاريخ كاشت (10-20-30) بهمن ماه- 10 اسفندماه و 20 اسفندماه در يك آزمايش با استفاده از كرت هاي يكبار خرد شده در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي در سه تكرار مورد بررسي قرار گرفتند كه در آن ارقام به عنوان فاكتور اصلي و تاريخ كاشت به عنوان فاكتور فرعي انتخاب شدند. آزمايش دوم د قيقا همانند آزمايش اول منتهي با اين تفاوت که در اين آزمايش به جاي ارقام زودرس از ارقام ديررس و متوسط رس (هيبريد 704 – تري وي كراس 647 و هيبريد كرج 700) استفاده شد. در مجموع دو سال بالاترين عملكرد دانه از هيبريد 320 به ميزان 98/8 تن در هكتار به دست آمد. و در بين ارقام زودرس مورد آزمايش هيبريد KSC320 و كشت در محدوده زماني 10 بهمن تا 30 بهمن ماه در كاشت زودهنگام بهاره در جيرفت توصيه مي شود و به نظر رسيد كه هر 3 هيبريد (هيبريد سينگل كراس 704- تري وي كراس 647 و هيبريد كرج 700) مناسب كاشت در كشت زودهنگام بهاره در جيرفت و همچنين محدوده تاريخ كاشت 10 بهمن تا 10 اسفندماه براي ارقام ديررس براي اين منطقه توصيه مي شود. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش و سازندگي تابستان 1386; 20(2 (پي آيند 75) در زراعت و باغباني):9-13. |
| تمدن رستگار مهدي,اميني ايرج* |
| * گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه مازندران |
|
به منظور بررسي تاثير تاريخ کاشت و تراکم بر عملکرد و اجزاي عملکرد ذرت شيرين آزمايشي به صورت اسپليت پلات با 4 تکرار در قالب بلوک هاي کامل تصادفي در دشت ناز ساري در سال 1378 اجرا شد. تيمارها شامل تاريخ کاشت به عنوان فاکتور اصلي (5 ارديبهشت، 20 ارديبهشت، 4 خرداد و 19 خرداد) و تراکم به عنوان فاکتور فرعي (55 هزار، 65 هزار و 75 هزار بوته در هکتار) بود. رقم مورد استفاده ذرت شيرين 404ksc بود. نتايج نشان داد که تاريخ هاي کاشت و تراکم هاي مختلف از نظر تعداد دانه در رديف، تعداد کل دانه در بلال، طول بلال، وزن هزار دانه بلال، وزن چوب بلال و قطر ساقه از نظر آماري اختلاف معني داري در سطح 5% داشتند. تعداد رديف بلال، ارتفاع گياه، طول ميانگره و قطر چوب بلال از نظر آماري معني دار نشدند و تحت تاثير تاريخ کاشت و تراکم قرار نگرفتند. بررسي ها نشان داد که تاريخ کاشت هاي مختلف اثر معني داري از نظر آماري روي عملکرد دارند که بهترين تاريخ کاشت با عملکرد 2/12 تن در هکتار در تاريخ کاشت 5 ارديبهشت به دست آمد. تاريخ هاي 20 ارديبهشت، 4 خرداد و 19 خرداد به ترتيب نسبت به بهترين تاريخ کاشت 2/10، 1/37 و 38 درصد کاهش عملکرد داشتند. اثر تراکم هاي مختلف بر عملکرد معني دار شدند و بيشترين عملکرد در تراکم 65 هزار بوته در هکتار با عملکرد 2/11 تن در هکتاربدست آمد و تراکم هاي 55 هزار و 75 هزار نسبت به بهترين تراکم به ترتيب 9/26 و 4/16 درصد کاهش عملکرد داشتند. نتايج اين آزمايش نشان مي دهد که تاريخ کاشت 5 ارديبهشت و تراکم 65 هزار بوته در هکتار بيشترين عملکرد را دارد. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش و سازندگي تابستان 1386; 20(2 (پي آيند 75) در زراعت و باغباني):14-24. |
| يوسفي جواد,محمدعلي زاده حسن*,محمدي محمود |
| * گروه زراعت و اصلاح نباتات، دانشگاه تهران |
|
به منظور بررسي روش هاي مختلف كنترل علف هاي هرز در خزانه كاج تهران، آزمايشي در قالب طرح بلوك هاي كامل تصادفي درچهار تكرار در نهالستان بزرگ كرج، طراحي و اجرا گرديد. تيمارهاي مورد مقايسه شامل وجين دستي (كنترل مكانيكي)، مالچ سياه پلاستيكي (مبارزه فيزيكي)، مبارزه شيميايي با استفاده از علف كش هاي تري فلورالين، اكسي فلورفن، پاراكوات و گليفوسيت و استفاده از گياه زراعي چاودار به عنوان گياه پوششي و همچنين تيمار شاهد با علف هرز و شاهد بدون علف هرز بودند. نتايج به دست آمده از تنوع و تراكم علف هاي هرز و وزن خشك آنها و همچنين ارزيابي كمي و كيفي نهال ها در مراحل مختلف نشان داد كه علفكش تري فلورالين با غلظت 4/2 ليتر در هكتار از كارآيي قابل قبولي در كنترل علف هاي هرز برخوردار و براي نهال ها نيز بي خطر بود. علفكش اكسي فلورفن با غلظت 2 ليتر در هكتار براي كاج به صورت قبل از جوانه زني كارآيي بسيار خوبي داشته و نهال هاي كاج كاملا به آن سازگار بودند. تيمار مالچ پلاستيكي از نظر كنترل علف هاي هرز به ويژه پهن برگها بسيار خوب ارزيابي شد، وليكن استفاده از مالچ پلاستيكي از نظر هزينه اوليه بالا برد و همچنين از نظر مشكلات زيست محيطي محدوديت دارد. تيمار گياه پوششي به شكل استفاده شده در اين آزمايش كارآيي مناسبي نداشت. از نظر مقايسه هزينه هاي انجام شده، مبارزه شيميايي اقتصادي ترين روش مي باشد. با در نظر گرفتن سه عامل مهم يعني كنترل قابل قبول علف هاي هرز، بي خطر بودن براي نهال ها و كم هزينه بودن، استفاده از علفكش اكسي فلورفن پيش رويشي بهترين روش از بين روش هاي بررسي شده در شرايط آزمايش مي باشند. ولي با توجه به تنوع گونه هاي علف هاي هرز و پايداري كم علفكش ياد شده، بررسي تلفيقي از مبارزه شيميايي با وجين دستي و يا استفاده تلفيقي از علفكش فوق با يك علفكش پس رويشي در تحقيقات بعد ي پيشنهاد مي گردد. در صورت كاهش هزينه استفاده از مالچ پلاستيكي، اين روش نيز يك شيوه غيرشيميايي موفق در كنترل علف هاي هرز مي باشد. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش و سازندگي تابستان 1386; 20(2 (پي آيند 75) در زراعت و باغباني):43-49. |
| رنجبر حميد,ذوالفقاري نسب رحيم,قاسم نژاد محمود*,سرخوش علي |
| * گروه علوم باغباني، دانشکده کشاورزي، دانشگاه گيلان |
|
حساسيت به سرمازدگي ميوه هاي انار مهمترين عامل محدودکننده نگهداري طولاني مدت در دماي پايين انبار مي باشد. بنابراين مقاوم کردن به سرمازدگي امکان نگهداري طولاني مدت ميوه ها را در دماي پايين فراهم مي کند. در اين مطالعه اثرات سطوح مختلف متيل جاسمونات (0، 8، 16و 24 ميکروليتر در هر ليتر فضاي ظرف) بر القاي مقاومت به سرمازدگي و نيز کيفيت داخلي ميوه انار رقم ملس ترش ساوه مورد ارزيابي قرار گرفت. صفات کيفي مختلف ميوه هاي تيمار شده طي دوره نگهداري ميوه ها در دماي پايين (2 درجه سانتي گراد) و نيز پس از پايان دوره انبارداري و نگهداري در دماي محيط مورد بررسي قرار گرفت. نتايج حاصل نشان داد که متيل جاسمونات باعث کاهش سرمازدگي، حفظ کيفيت ظاهري و جلوگيري از آب از دست دهي ميوه هاي انار مي گردد، بدون آنکه اثر نامطلوب روي کيفيت داخلي آن داشته باشد. با افزايش غلظت متيل جاسمونات ميزان سرمازدگي به طور معني داري کاهش مي يابد. بيشترين شاخص سرمازدگي در تيمار شاهد و کمترين آن در ميوه هاي تيمارشده با 24 ميکروليتر در ليتر متيل جاسمونات در دماي پايين انبار و نيز پس از بالا بردن دما مشاهده گرديد. از لحاظ ميزان کاهش وزن ميوه و ميزان ويتامين ث تفاوت معني داري بين ميوه هاي تيمار نشده و شاهد وجود داشت اما هيچگونه اختلاف معني داري بين آنها از لحاظ ميزان مواد جامد محلول و اسيديته قابل تيتراسيون عصاره ديده نشد. در مجموع ميوه هاي تيمار شده با 24 ميکروليتر در ليتر متيل جاسمونات بالاترين کيفيت ظاهري با بيشترين اثر بازدارندگي روي سرمازدگي را داشت. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش و سازندگي تابستان 1386; 20(2 (پي آيند 75) در زراعت و باغباني):51-58. |
| بشيري جواد* |
| * سازمان تحقيقات و آموزش كشاورزي |
|
پژوهش حاضر به منظور سنجش و ارزيابي نيازهاي اطلاعاتي اعضاي هيات علمي سازمان تحقيقات و آموزش كشاورزي، صورت گرفته است. اين تحقيق به روش پيمايشي و با استفاده از پرسشنامه انجام شده است. براي تعيين جامعه آماري از روش نمونه گيري استفاده شده است. در اين پژوهش حوزه موضوعي فعاليت هاي محققان، نوع، زبان و شكل (ساختار) اطلاعات مورد نياز و همچنين موارد كاربرد، شيوه هاي دستيابي و محمل هاي انتقال اطلاعات مورد بررسي قرار گرفته است. بر اساس يافته هاي تحقيق، مهمترين منابع اطلاعاتي مورد نياز محققان را مجلات تخصصي با 5/93 درصد، اينترنت 1/93 درصد و كتاب با 7/67 درصد تشكيل مي دهند. در رابطه با موارد استفاده از اطلاعات توسط اعضاي هيات علمي، مطالعه و پژوهش با 3/97 درصد، انجام پروژه هاي تحقيقاتي با 8/82 درصد و روزآمد سازي اطلاعات تخصصي با 8/66 درصد بيشترين فراواني را نشان مي دهند. از ميان انواع منابع اطلاعاتي مورد استفاده، 3/35 درصد از اعضاي هيات علمي بيشتر از اطلاعات متن كامل، 9/28 درصد از چكيده مقالات و 2/21 درصد از اطلاعات آماري استفاده مي كنند. همچنين 98 درصد از اعضاي هيات علمي بيشترين اطلاعات مورد استفاده خودرا از منابع انگليسي ذكر كرده اند. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |