بانک مقالات بینایی
| بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):323-333. |
| باقري عباس*,خدابخشي مجيد,انيسيان آرش,ميردهقان سيدعلي |
| * تهران، پاسداران، بوستان 9، بيمارستان دكتر لبافينژاد، مركز تحقيقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهید بهشتی |
|
هدف:تعيين ويژگي هاي اپيد ميولوژيک و سبب شناختي و انواع روش هاي درماني ونتايج آن ها در مبتلايان به فلج ماهيچه هاي خارج چشمي که طي سال هاي 80-1379به مرکز پزشکي شهيد دکتر لبافي نژاد مراجعه نمودند. روش پژوهش: دريک مطالعه توصيفي وطي مراجعه مستمر، بيماران مبتلا به فلج ماهيچه هاي عضلات خارج چشمي مرتبط با فلج اعصاب سوم، چهارم و ششم مغزي با آزمون forced duction منفي، وارد مطالعه شدند. سن، جنس، طول مدت ابتلا، سابقه بيماريهاي قبلي، قدرت ماهيچه فلج شده، شدت انحراف چشم و سر و هم چنين علت فلج ها بررسي شدند. سپس روش هاي درماني مختلف به کاررفته ونتايج آن ها مورد بررسي قرار گرفتند. يافته ها: طي مدت مورد بررسي، 119بيمار واجد شرايط شامل 75 مرد (63درصد) و 44 زن (37 درصد) در سنين 22±58/30 سال وارد مطالعه شدند. سن بيماران، حداقل 9 ماه و حداکثر 83 سال بود. درگيري در 111بيمار (3/93درصد) يک طرفه و در 8 بيمار (7/6درصد) دو طرفه بود. در 103 بيمار (5/86 درصد)، يک عصب منفرد درگير بود که شامل فلج زوج ششم در40نفر (6/33درصد)، فلج زوج چهارم در 39نفر (7/32درصد) و فلج زوج سوم در 24نفر (2/20درصد) بود. علت فلج ماهيچه هاي خارج چشمي در 32نفر (9/26درصد) مادرزادي، در 30نفر (2/25درصد) عروقي و در 27نفر (7/22درصد) ضربه اي بود. ميانگين سن مراجعه بيماران در موارد مادرزادي 8/13سال، در موارد ضربه اي 4/27 سال و در موارد عروقي 4/56 سال بود. بيش از 60 درصد بيماران مبتلا به فلج زوج چهارم، تحت عمل جراحي قرار گرفتند که موفق ترين روش، مايکتومي ماهيچه مايل تحتاني (با 76درصد نتيجه عالي) بود. نيمي از مبتلا يان به فلج زوج ششم يا سوم تحت عمل جراحي قرار گرفتند که شايع ترين روش، تقوت ماهيچه مبتلا و تضعيف ماهيچه مقابل بود. نتيجه گيري: شايع ترين عصب فلج در مراجعه کنندگان به بيمارستان لبافي نژاد، عصب ششم بود. ضايعات مادرزادي، بيش تر در فلج زوج چهارم ضايعات عروقي و ضربه اي بيش تر در فلج زوج ششم ديده شدند. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):333-336. |
| زماني ميترا*,شريفي پور فريده |
| * اهواز، بیمارستان امام خمینی و بیمارستان سینا، دانشگاه علوم پزشكي اهواز |
|
هدف: تعيين تاثير 5 - فلورواوراسيل (5-FU) موضعي 2 درصد پس از درمان جراحي در نئوپلازي داخل اپي تليومي ملتحمه اي – قرنيه اي. روش پژوهش: تحقيق به روش کار آزمايي باليني از نوع مقايسه قبل و بعد، بر روي 7 بيمار که با تشخيص نئوپلازي داخل اپي تليومي ملتحمه اي - قرنيه اي تحت عمل جراحي قرار گرفته بودند، انجام شد. در همه موارد، تشخيص باليني با بررسي آسيب شناسي تاييد شد. پس از جراحي، قطره 5-FU موضعي 2 درصد، تهيه شده در اشک مصنوعي ،به ميزان 2 بار در روز در ماه اول و يک بار در روز در ماه دوم تجويز شد. حداقل مدت پي گيري 7ماه بود و بيماران از نظر عود تومور ،از بين رفتن بقاياي احتمالي تومور اوليه و عوارض 5-FU موضعي مورد بررسي قرار گرفتند. يافته ها: بيماران شامل 6 مرد و يک زن با ميانگين سني 1/56 سال (40 تا 72 سال) بودند. متوسط پي گيري 2/14ماه از حداقل 7 ماه تا حداکثر 18 ماه بود. در همه موارد، بهبود باليني ديده شد. در يک مورد به دليل وسعت درگيري چشم، ضايعه به صورت ناقص برداشته شد. در طول درمان، عارضه اي مشاهده نشد. نتجه گيري: 5-FU موضعي ممکن است روش موثري در درمان و پيش گيري از عود نئوپلازي داخل اپي تليومي ملتحمه اي – قرنيه اي باشد و به نظر مي رسد که تحمل آن حتي در غلظت هاي بيش تر از 1 درصد، خوب باشد. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):337-345. |
| كريميان فريد*,شريفي علي,جوادي محمدعلي,زارع جوشقاني محمد,عين الهي بهرام,جعفري نسب محمدرضا,انيسيان آرش,سجادي سيدحميد |
| * تهران، پاسداران، بوستان 9، بيمارستان دكتر لبافينژاد، مركز تحقيقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهید بهشتی |
|
هدف: ارزيابي نتايج پيوند قرنيه در بيماران مبتلا به ديستروفي ماکولر قرنيه در مرکز پزشکي شهيد لبافي نژاد طي سالهاي 1381-1365. روش پژوهش: اين مطالعه به صورت توصيفي بر روي مجموعه بيماران مبتلا به ديستروفي ماکولر قرنيه انجام شد که طي سالهاي مورد بررسي، تحت عمل جراحي پيوند قرنيه قرار گرفته بودند. بيماران داراي اطلاعات کامل پرونده اي، فراخوان شدند و تحت معاينه مجدد کامل چشم قرار گرفتند. افرادي که در معاينه فراخوان شرکت نمودند و دست کم 6 ماه از عمل جراحي پيوند قرنيه آن ها گذشته بود و داراي معاينات و پي گيري کامل بودند، در اين مطالعه وارد شدند. نتايج: در نهايت،62 چشم از 39 بيمار مورد بررسي قرار گرفتند. سن بيماران در زمان اولين مراجعه 1/12+30 سال (12 تا 58 سال) و در زمان پيوند قرنيه 33/10±34 سال (13 تا 58 سال) بود. مدت پي گيري بيماران بعد از پيوند قرنيه 3/47±52 ماه (6 تا 190 ماه) بود. بهترين ديد اصلاح شده بيماران قبل از جراحي، 4/0±4/1 لاگمار (100/4) بود. بعد از جراحي، ديد اصلاح نشده به 44/0±6/0 لاگمار (80/20) رسيد (P<0.0001). ديد اصلاح شده در زمان پي گيري، 32/0±2/0 لاگمار (32/20) بود. عيب انکساري معادل کروي در پايان پي گيري، 24/3±28/2- ديوپتر و آستيگماتيسم، 50/2±32/3 ديوپتر بود. روش بخيه زدن پيوند، تاثيري در ميزان آستيگماتيسم نهايي نداشت. ديد اصلاح شده در 36 چشم که در سنين کم تر از 35 سالگي پيوند شده بودند، 4/0±15/0 لاگمار و در 26 چشم که در سنين 35 سالگي يا بالاتر از تحت عمل جراحي پيوند قرار گرفته بودند، 25/0±26/0 لاگمار بود (P=0.005). در 12 چشم (4/19درصد) طي مدت پي گيري، واکنش ايمونولوژيک دفع پيوند روي داد که اولين واکنش دفع در اين چشم ها ، 5/3±1/6 ماه (2 تا 14 ماه) بعد از پيوند قرنيه روي داد. در يک چشم به علت ضربه شديد به چشم، کدورت پيوند و شکست (failure) روي داد. بقيه موارد پيوند (4/98درصد) در پايان دوره پي گيري شفاف بودند. نتيجه گيري: در بيماران مبتلا به ديستروفي ماکولرقرنيه، ميزان بقاي پيوند در حد عالي بود. پيوند قرنيه در ديستروفي ماکولرقرنيه، باعث بهبود چشم گير ديد مي گردد و وضعيت بينايي بيماران بعد از پيوند مطلوب است .در اين مطالعه ، بيماراني که قبل از 35 سالگي تحت عمل جراحي پيوند قرنيه قرار گرفتند، بينايي بهتري بدست آورد. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):345-350. |
| فرامرزي امير*,جعفري نسب محمدرضا,جوادي محمدعلي,زارع جوشقاني محمد,رباني خواه زهرا,انيسيان آرش |
| * دانشگاه علوم پزشكي كردستان- تهران – پاسداران – بوستان نهم –بيمارستان لبافي نزاد |
|
هدف: مقايسه دونوع ويسکوالاستيک مورد استفاده در جراحي آب مرواريد، شامل هياتورونات سديم و هيدروکسي پروپيل متيل سلولز در ايجاد يووييت بعد از عمل به روش فيکوامولسيفيکيشن. روش پژوهش: مطالعه به روش کارآزمايي باليني تصادفي شده بر روي 81 چشم که در مرکز پزشکي دکتر لبافي نژاد تحت عمل فيکوامولسيفيکيشن و کارگذاري لنز داخل چشمي از جنس PMMA قرار گرفتند، انجام شد. بيماران مبتلا به ديابت، سندرم سودو اكسفوليشن، يووييت حاد يا مزمن، سابقه عمل جراحي داخل چشمي ، سابقه مصرف استروييد سيستميک يا موضعي دو هفته قبل از جراحي، وارد مطالعه نشدند. چشم هاي واجد شرايط به دو گروه تقسيم شدند و به طورتصادفي براي گروه اول (39مورد) از ويسکوالاستيک HPMC و براي گروه دوم (42مورد) از هيالورونات سديم استفاده شد. بيماران از نظر بروز يووييت بعد از عمل، به مدت 3 ماه پي گيري شدند. يافته ها: ميانگين سني در گروه HPMC، 63.4 سال و در گروه هيالورونات سديم، 5/64 سال بود. در گروه HPMC، 65 درصد افراد و در گروه هيالوروناتسديم، 51 درصد افراد مرد بودند. در گروه HPMC، 21.1 درصد (8 موررد) و در گروه هيالورونات سديم، 6/32 درصد (14 مورد) از بيماران دچار فشار خون بالا بودند. در گروه HPMC در 35.1 درصد (13 مورد) از بيماران، چشم مقابل پيش تحت عمل جراحي آب مروايد قرار گرفته بود. اين ميزان در گروه هيالورونات سديم 48 درصد (20 مورد) بود. متوسط زمان انجام فيکو در گروه HPMCT، 133±63 ثانيه و در گروه هيالورونات سديم 66±150 ثانيه بود. هيچ کدام از اين تفاوت ها به لحاظ آماري معني دار نبودند. در گروه HPMC، 20.5 درصد از بيماران (8 مورد) دچار يووييت بعد از عمل شدند در صورتي که در گروه هيالورونات سديم، 4/2 درصد از بيماران (يک مورد) دچار اين عارضه گرديدند P<0.017)، آزمون دقيق فيشر). نتيجه گيري: استفاده از ويسکوالاستيک هيالورونات سديم در مقايسه با HPMC در عمل جراحي آب مرواريد، شيوع يووييت بعد از عمل را کاهش مي دهد. بنابراين توصيه مي شود در مواردي که احتمال يووييت بعد از عمل بالاست (مانند افراد مبتلا به ديابت، سابقه يووييت و کودکان)، درصورت در دسترس بودن، از هيالورونات سديم استفاده گردد. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):391-396. |
| محمدپور مهرداد*,دهقان محمدحسين,احمديه حميد |
| * تهران، پاسداران، بوستان 9، بیمارستان لبافی نژاد، مرکز تحقیقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي |
|
سابقه و هدف: گزارش يک مورد متاستاز دو طرفه کوروييد همراه با جداشدگي اگزوداتيو شبکيه به عنوان اولين تظاهر ادنو کارسينوم دو طرفه پستان. معرفي بيمار: خانم 50 ساله اي به علت کاهش ديد چشم راست از حدود سه ماه قبل، به درمانگاه چشم مراجعه نمود. در معاينه، ديد چشم راست در حد شمارش انگشتان از فاصله 2 متر و ديد چشم چپ بدون اصلاح 10/6 بود. مارکوس گان چشم راست حدود 3 بود و در معاينه اسليت لمپ، 2 ياخته در اتاق قدامي و زجاجيه چشم راست ديده شد. فشار چشم ها در حد طبيعي بود. در معاينه غوندوس چشم راست، جداشدگي اگزوداتيو وسيع شبکيه و در فوندوسکوپي چشم چپ، مناطق کوچک و متعدد دکولمان اگزوداتيو ديده شد. در اکوگرافي و CT-اسکن، توده کوروييدي در هر چشم ديده شد. بعد از مشاوره زنان و انجام مامو گرافي، توده دو طرفه پستان مشکوک به بدخيمي گزارش شد. نمونه برداري انجام شده از توده پستان، ادنو کارسيوم تهاجمي داخل مجرايي دو طرفه را نشان داد. شيمي درماني سيستميک و ترموتراپي از طريق مردمک (براي ضايعه چشمي) انجام شد. بيمار 6 ماه پس از تشخيص، به علت درگيري سيستميک در گذشت. نتيجه گيري: در همه بيماران دچار جداشدگي اگزوداتيو شبکيه با علت نا مشخص توصيه مي گردد که بررسي هاي سيستميک جهت يافتن علت اصلي از جمله متاستازها صورت گيرد. تشخيص زودرس و اقدام درماني مقتضي، در برخي موارد مي تواند باعث نجات بيمار گردد. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):396-399. |
| نبيي رضا*,نظري حسين |
| * دانشگاه علوم پزشكي تبريز - بیمارستان نیکوکاری |
|
هدف: معرفي يک مورد سندرم دوئن به همراه نقض radial rayاندام فوقاني که با عنوان سندرم اوکي هيرو (Okihiro) شتاخته مي شود. معرفي بيمار: بيمار دختر 18 ساله اي است که به علت اگزوتروپي چشم چپ و با تشخيص سندرم دوئن همراه با حرکات ناگهاني چشم به بالا و پايين (up shoot و down shoot) در اداکشن از 2 سال قبل از مراجعه اخير، تحت رسس ماهيچه راست خارجي به همراه bifurcation قرار گرفته بود. مراجعه اخير وي جهت اصلاح توکشيدگي گلوب حين اداکشن بود. در بررسي اندام ها، فقدان انگشت اول، متاکارپ اول و استخوان اسکافوييد دست چپ مشاهده شد. ساير بررسي هاي سيستميک طبيعي بودند. بيمار با تشخيص سندرم اوکي هيرو، کانديد عمل جراحي اصلاح رترکشن گلوب شد. نتيجه گيري: چون سندرم دوئن مي تواند با نقايص مادرزادي متعددي همراه باشد، بررسي سيستميک اين بيماران توصيه مي شود. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا بهار 1383; 9(3 (پي در پي 35)):209-220. |
| جوادي محمدعلي*,يزداني شاهين,شايگاني آرين,سجادي سيدحميد,گرين ويليام,جديدي خسرو,كريميان فريد,عين الهي بهرام,جعفري نسب محمدرضا,زارع جوشقاني محمد,نادري مصطفي,محمدپور مهرداد |
| * تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مركز تحقيقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي |
|
هدف: گزارش يافته هاي باليني 93 چشم از 48 بيمار مبتلا به كراتيت مزمن وكراتيت با شروع ديررس ناشي از گازخردل. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):351-356. |
| سهيليان مسعود*,پاپي اردشير,دهقان محمدحسين |
| * تهران، کلینیک چشم پزشکی نگاه - دانشگاه علوم پزشكي شهيدبهشتي |
|
هدف: تعيين اثر ترموتراپي از طريق مردمک بر روي بهبود بينايي و پس رفت نورگ زايي کوروييدي مخفي (occult CNV) در بيماران مبتلا به استحاله وابسته به سن ماکولا در مراجعان به کلينيک نگاه، طي سال هاي 81-1380 روش پژوهش: در اين مجموعه موارد (case series)، 30 چشم از 30 بيمار مبتلا CNV occult تحت درمان ترموتراپي با ليزر ديود با طول موج 810 نانومتر از طريق مردمک قرار گرفتند. بيماران از نظر ديد، ميزان پس رفت نورگ زايي کوروييدي، فوندوسکوپي و انژيوگرافي، در طول 6 هفته، 3 ماه و 6 ماه پي گيري شدند. يافته ها: بيماران شامل 8 زن و 22 مرد با ميانگين سني 3/67 سال بودند. بعد از متوسط پي گيري 3/5 ماهه، ميانگين ديد قبل از ليزر از 25/1 لاگمار، معادل 320/20 به 06/1 لاگمار، معادل 200/20 بعد از عمل افزايش يافت که نشان دهنده افزايش 2 خط در حدت بينايي است (P<0.004). موفقيت اناتوميک به صورت آتروفي يا اسکار flat کوروييدي، در 3/73 درصد مواد و عدم موفقيت درمان، به صورت اسکار ديسکي شکل يا عود CNV در 7/26 درصد موارد روي داد (P<0.0001). در 12 مورد، PED وجود داشت که در 2 مورد بسيار وسيع و بزرگ بود و همگي به طور کامل و بدون ايجاد عارضه، به درمان پاسخ دادند. نتيجه گيري: ترموتراپي از طريق مردمک ممکن است در پس رفت نورگ زايي کوروييدي مخفي در مبتلايان به استحاله وابسته به سن ماکولا و در بهبود حدت بينايي اين بيماران موثرباشد. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا بهار 1383; 9(3 (پي در پي 35)):221-229. |
| هاشمي سيدحسن*,ميرآفتاب سيدمحمد |
| * تهران، خيابان وليعصر، خيابان بابك بهرام، پلاك 6، كلينيك چشم پزشكي نور - دانشگاه علوم پزشكي تهران |
|
هدف: تعيين نتايج بينايي و انكساري و تغييرات شاخصهاي توپوگرافيك و حساسيت كنتراست بعد از عمل ليزيك به روش كراس سيلندر و با استفاده از ليزر اگزايمر تكنولاس 217-C در بيماران آستيگمات مخلوط. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا بهار 1383; 9(3 (پي در پي 35)):236-241. |
| ميرزاجاني علي*,شوشتريان سيدمحمدمسعود |
| * تهران، ميدان مادر، خيابان شاه نظري، دانشكده توانبخشي، گروه بينايي سنجي، دانشگاه علوم پزشكي ايران |
|
هدف: تعيين تاثير هتروفورياي ايجاد شده توسط منشور بر روي دامنه و زمان تاخير موج پتانسيل برانگيخته بينايي دو چشمي. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا بهار 1383; 9(3 (پي در پي 35)):283-287. |
| شريفي علي*,جوادي محمدعلي,هاشميان سيدجواد |
| * تهران، پاسداران، بوستان 9، بيمارستان لبافي نژاد، مركز تحقيقات چشم - دانشگاه علوم پزشكي كرمان |
|
هدف: معرفي يك مورد كيست اپي تليومي قرنيه و درمان آن در مركز پزشكي شهيد لبافي نژاد. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا بهار 1383; 9(3 (پي در پي 35)):288-290. |
| سلطان سنجري مصطفي*,پرورش محمدمهدي,پارسا كامران |
| * تهران، خيابان ستارخان، خيابان نيايش، بيمارستان رسول اكرم (ص)، دانشگاه علوم پزشكي ايران |
|
هدف: معرفي دو بيمار مبتلا به استافيلوماي اطراف سر عصب بينايي در بيمارستان حضرت رسول اكرم(ص). |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا بهار 1383; 9(3 (پي در پي 35)):291-293. |
| سالور سلطان حسين*,اوجي ناصر,باقري عباس |
| * تهران، پاسداران، بوستان نهم، بيمارستان لبافي نژاد، مركز تحقيقات چشم |
| هدف: گزارش يك مورد انسداد مجراي اشكي ناشي از باقي ماندن نوك شكسته پروب بومن در كاناليكول تحتاني. روش پژوهش: خانم 50 ساله اي داراي سابقه عمل ميل زدن مجراي اشكي، با شكايت آب ريزش و ترحش چركي در چشم چپ مراجعه نمود. با انجام پرتونگاري در دومين مراجعه بيماري، شكستگي پروب در كاناليكول تحتاني تشخيص داده شد كه با عمل جراحي خارج گرديد. نتيجه گيري: ميل زدن مجاري اشكي در بزرگسالان، تنها جنبه تشخيصي دارد و قبل و بعد از انجام آن بايد از سالم بودن پروب، اطمينان حال كرد. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا تابستان 1383; 9(4 (پی در پی 36)):357-365. |
| احمديه حميد*,رمضاني عليرضا,قاسمي نژاد اميرخسرو,گلستان بنفشه |
| * تهران، پاسداران، بوستان 9، بیمارستان لبافی نژاد، مرک تحقیقات چشم، دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي |
|
هدف: تعيين اثر داروي آنتي فيبرينوليتيک ترانکساميک اسيد در درمان خون ريزي زودرس بعد از ويترکتومي در بيماران مبتلا به رتينوپاتي ديابتي. روش پژوهش: تعداد 62 بيمار مبتلا به رتينوپاتي پروليفراتيو ديابتي که کانديد جراحي ويترکتومي عميق بودند در يک کارآزمايي باليني، به دو گروه درمان با ترانکساميک اسيد و بدون دارو تقسيم شدند. تجويز ترانکساميک اسيد به صورت دو نوبت (قبل و بعد از عمل) تزريق آهسته داخل سياهرگي به ميزان 10 mg/kg در هر نوبت و سپس به طور خوراکي به ميزان20 mg/kg ، هر 8 ساعت به مدت 4 روز همراه با تعديل مقدار در موارد لزوم، صورت پذيرفت. ميزان خون ريزي زجاجيه اي وحدت بينايي، طي يک ماه در دو گروه مقايسه شد. يافته ها: مطالعه بر روي 62 چشم از 62 بيمار شامل 32 چشم در گروه درمان و 30 چشم در گروه شاهد انجام شد. سن بيماران در گروه شاهد 11±9/56 و در گروه شاهد 11±53/50 سال بود. حدت بينايي در گروه شاهد پس از 4 هفته، در 1/26 درصد موارد پايين (?20/1200)، در 1/26 درصد موارد متوسط (بين1200/20 تا 200/20) و در 8/47 درصد خوب (بهتر از 200/20) بود. اين ميزان ها در گروه درمان به ترتيب 4/21 درصد، 3/14 درصد، 3/64 درصد بودند که اين تفاوت از لحاظ آماري معني دار نبود. نسبت ميزان خون ريزي زجاجيه اي خفيف به شديد، طي چهار روز اول و بعد از چهار هفته، به ترتيب 7/76 درصد به 3/23 درصد و 3/78 درصد به 7/21 درصد در گروه شاهد و 79 درصد در گروه شاهد و 79 درصد به 21 درصد و 82 درصد به 18 درصد در گروه درمان بود که اين اختلاف نيز معني دار نبود. عارضه جانبي مهمي از مصرف داروي ترانکساميک اسيد مشاهده نشد. تنها يافته قابل توجه، وجود همبستگي مستقيم بين خون ريزي زجاجيه اي تازه قبل از عمل وخون ريزي پس از عمل بوده است. نتيجه گيري: داروي ترانکساميک اسيد، دست کم با مقدار و نحوه تجويز در اين مطالعه، اثري بر روي خون ريزي زودرس پس از ويترکتومي در بيماران ديابتي ندارد. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| بينا زمستان 1383; 10(2 (پی در پی 38)):147-154. |
| كيان ارثي فرزان* |
| * اصفهان، بیمارستان فیض، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان |
|
هدف: تعيين الگوهاي باليني و سبب شناشي يووييت در بيماران ارجاعي با اين تشخيص در شهر اصفهان. روش پژوهش: به کمک يک مطالعه توصيفي، پرونده 329 بيمار مبتلا به يووييت ارجاع شده به در مانگاه يووه در بيمارستان فارابي اصفهان، در فاصله 3 سال (1381-1378) از نظر سن، جنس و ويژگي هاي باليني، آناتوميک و سبب شناختي مورد بررسي قرار گرفتند. يافته ها: ميانگين سني بيماران 33.2 سال و نسبت بيماران زن به مرد در جمعيت مورد مطاله 1.19 به 1 بود. يووييت قدامي شايع ترين نوع آناتوميک (29.2 درصد) بود و پس از آن، به ترتيب يووييت سرتاسري يا پان يووييت (26.7 درصد)، يووييت خلفي (23.7 درصد) و يووييت حد واسط (20.4 درصد) قرار داشتند. شايع ترين علل در انواع آناتوميک به شرح زير بودند: در يووييت قدامي، علل ناشناخته (43.7 درصد) و سپس بيماري فوکس هتروکروميک ايريدوسيکليت (32.3 درصد)؛ در يووييت خلقي، توکسوپلاسموز (93.5 درصد)؛ در يووييت حدواسط، علل ايديوپاتيک (18.2 درصد). در 35.5 درصد موارد، علت يووييت ها نا شناخته بود و در 12.1 درصد موارد، تشخيص اختصاصي چشمي وجود داشت. از ميان علل شناخته شده، توکسوپلاسموز (22.2 درصد) شايع ترين عامل ايجادي يووييت در اين بيماران بود و پس از آن بيماري بهجت (18.6 درصد) و بيماري فوکس (9.4 درصد) قرار داشتند. در 52.3 درصد موارد، بيماري زمينه اي سيستميک ديده شد که شايع ترين بيماري سيستميک عفوني، توکسوپلاسموز بود. مجموعه عوامل غيرعفوني، سهم بيشتري (73.3 درصد) در سبب شناسي يووييت نسبت به عوامل عفوني داشتند. يووييتها در 67.2 درصد موارد سير مزمن داشتند و در 90.9 درصد موارد نوع يووييت غير گرانولوماتوز بود. از نظر چشم گرفتار، در 56.8 درصد موارد تنها يک چشم مبتلا بود. در سنين زير 16سالگي، يووييت حد واسط با فراواني 35.9 درصد، شايع ترين نوع يووييت بود. نتيجه گيري: الگوي باليني و سبب شناختي يووييت در اصفهان، تفاوت هاي بارزي با ساير مناطق دارد. براي مثال يووييت ناشي از توکسوپلاسما، بهجت وفوکس، در اصفهان فراوان تر ديده مي شوند. عوامل محيطي، ژنتيکي و جغرافيايي ممکن است در اين زمينه نقش داشته باشد. |
| كليد واژه: |
| |
|
نسخه قابل چاپ |