مقالات اقتصاد کشاورزی و توسعه

در اين تحقيق تقاضاي گروه هاي اصلي كالاهاي مصرفي و مواد خوراكي خانوارهاي شهري ايران با استفاده از الگوي بودجه بندي دو مرحله اي بررسي شده است. به اين منظور با داده هاي سري زماني مربوط به سال هاي 1350 تا 1380 و سيستم معادلات تقاضاي تقريبا ايده آل (AIDS)، معادلات سهم مخارج گروه هاي اصلي کالاهاي مصرفي و مواد خوراکي با استفاده از روش رگرسيون هاي به ظاهر نامرتبط (SUR) براورد گرديد و كشش هاي قيمتي خودي و متقاطع و كشش هاي درآمدي براي هر كدام از مراحل محاسبه شد تا بررسي وضعيت تقاضاي انواع كالاها و مواد غذايي ميسر شود.
بر اساس مقادير محاسبه شده كشش هاي قيمتي و درآمدي مواد خوراكي، در جامعه شهري ايران مواد خوراكي به لحاظ كشش قيمتي جبراني و كشش درآمدي، كشش ناپذيرند و از نظر كشش قيمتي غيرجبراني از كششي برابر واحد برخوردارند. در جامعه شهري ايران مواد خوراكي به لحاظ درآمدي، پايين ترين كشش را دارند كه اين امر مبين ضروري تر بودن اين كالاها از كالاهاي مصرفي براي مصرف كننده شهري است.
نتايج به دست آمده نشان مي دهد كه در طول دوره مورد مطالعه، در جامعه شهري ايران گروه هاي «مسكن» و «حمل و نقل و ارتباطات» در رديف كالاهاي لوكس و باقي گروه ها در رديف كالاهاي ضروري قرار گرفته اند و در سبد خوراكي خانوارهاي شهري، تمامي گروه هاي خوراكي داراي كشش خودقيمتي بالايي بوده و اغلب آنها از كشش درآمدي بالايي نيز برخوردار بوده اند.

 نسخه قابل چاپ

هدف از اين تحقيق بررسي نقش بيمه در توليد محصولات دامي در استان کرمان است. به همين منظور تعداد 120 دامدار بيمه شده و بيمه نشده به طور تصادفي از منطقه کرمان در سال 1382 انتخاب شدند. مقايسه ميانگين متغيرهاي مربوط به دو گروه بيمه شده و بيمه نشده نشان مي دهد که اين دو گروه از نظر ميانگين سن و تحصيلات تفاوت معنيداري ندارند و ميانگين تعداد دام و تلفات در گروه دامداران بيمه شده زيادتر و ميانگين نيروي کار کمتر است.
معنيدار بودن ضرايب تابع توليد برآورد شده بدون متغير بيمه با استفاده از آماره t در سطح معنيداري 1 درصد و با ضريب تعيين 84 درصد نشان مي دهد که هر يک درصد تغيير در نيروي کار و سرمايه به ترتيب سبب 0.022% و 0.987% تغيير در ميزان توليد خواهد شد. همچنين يک درصد تغيير در ميزان خوراک دام موجب 0.241% تغيير در ميزان توليد مي شود. نتايج حاصل از مقايسه دو تابع در حالتهاي با و بدون متغير بيمه هيچ تفاوتي ندارد و سرانجام نتيجه گرفته شد که بيمه داراي اثر مثبتي در انتقال تابع توليد نيست.

 نسخه قابل چاپ

اين مقاله به بررسي وجود يا نبود مزيت نسبي صادرات سيب درختي ايران و روند تغييرات آن طي دوره زماني 1362-78 و همچنين به بررسي جايگاه و درجه رقابتي )مزيت نسبي( اين محصول در بين کشورهاي عمده صادر کننده جهان طي دوره 1995-99 مي پردازد. به اين منظور از شاخصهاي مزيت نسبي آشکار، مزيت نسبي آشکار متقارن و کاي دو استفاده شده است.
نتايج مطالعه حاضر حاکي از آن است که در طول دوره مورد بررسي، ساختار صادراتي سيب ايران با نبود ثبات همراه بوده و موقعيت رقابتي ايران )مزيت نسبي( در مورد اين محصول تضعيف شده است. وجود نوسانهاي زياد در روند شاخصهاي مذکور در طول دوره مورد بررسي حاکي از آن نبود برنامه ثابت و مشخص براي صادرات سيب ايران بوده است که در اين باره اقدامات اساسي بايد صورت گيرد.
بررسي دقيق جايگاه رقابتي سيب ايران در بين محصولات کشاورزي در مقايسه با کشورهاي عمده صادر کننده سيب نشاندهنده بهبود اين وضعيت است، به طوري که ايران بعد از کشورهاي شيلي، افريقاي جنوبي ونيوزلند به لحاظ مزيت نسبي صادرات در مقام چهارم قرار گرفته است.

 نسخه قابل چاپ

در مقاله حاضر اشتغال زايي بخش کشاورزي و زير بخش هاي آن در دوره 1340-1382 مطالعه شده است. رويکرد اين مطالعه، ارزيابي پتانسيل اشتغال زايي بخش بر مبناي عوامل پايه اي توليد، سطح اشتغال موجود، سرمايه و زمينه هاي اشتغال زايي زير بخش هاي کشاورزي است. با توجه به گسترش فناوري توليد در قالب بهبود مکانيزاسيون، ارتقاي بهره وري نيروي کار، گسترش مهارت و سطوح تخصص در فعاليتهاي بخش کشاورزي، افزايش قابل توجه بازده توليد، گذار کشاورزي از توليد سنتي به پيشرفته و استفاده از فناوريهاي نوين، اشتغال زايي بخش کشاورزي متناسب با سهم فعاليتهاي بخش در اقتصاد ملي است و نمي توان انتظار نامعقول و دستوري از اشتغال زايي بخش کشاورزي داشت. اين مقاله با استفاده از الگوهاي مبتني بر مدل تصحيح خطا، پتانسيل اشتغال در چهار زيربخش کشاورزي (زراعت و باغباني، دام و طيور، جنگلداري، شيلات) را در برنامه چهارم توسعه پيش بيني و تحليل کرده است.
يافته ها نشان مي دهد ظرفيت ايجاد اشتغال پايدار و مولد بر اساس الگوهاي برآوردي در زيربخش هاي کشاورزي در مقايسه با ساير بخش هاي اقتصادي بر مبناي کشش اشتغال نسبت به سطح زير کشت، رشد ارزش افزوده بخش، روند فناوري توليد و انباشت سرمايه پايين است. رفع اين نقص نيازمند تغيير ترکيب شاغلان، تخصص گرايي، رونق فناوري اطلاعات و ارتباطات همراه با افزايش تعداد دانش آموختگان دانشگاهي در مناطق روستايي و به طور کلي جذب تازه واردان به بازار کار از طريق انجام سرمايه گذاري هاي مکمل دولت در بخش کشاورزي است. توانمندسازي زنان و جوانان از طريق آموزشهاي فني و حرفه اي در مناطق روستايي نيز مي تواند در بهبود جذب نيروي کار در بخش روستايي و حفظ سطح اشتغال پايدار موثر باشد.

 نسخه قابل چاپ

زيتون يکي از مهمترين محصولات باغي است که تقريبا از روغن و ميوه و کنسرو آن در تمام دنيا استفاده مي شود و در حال حاضر کشت اين محصول در اکثر نقاط جهان رايج است. با توسعه کشت اين محصول مي توان نه تنها نياز جمعيت کشور به روغن خوراکي را در الگوي تغذيه تامين کرد بلکه فرايندهاي تبديلي اين صنعت مي تواند موجب شکوفايي صنايع چوبي، دامي، صابون سازي و... کشور شود و صرفه جويي هاي ارزي و ريالي قابل توجهي به همراه داشته باشد.
طبق آمار جهاني فائو، جمهوري اسلامي ايران در سال 1379-80 در زمينه توليد زيتون با متوسط نرخ رشد 21.3 درصد تنها 0.12 درصد از توليد جهاني را به عهده داشته است و به نظر مي رسد با توجه به امکانات بالقوه و مزيتهاي نسبي موجود در برخي از مناطق مي تواند علاوه بر تامين نياز داخلي، با توليد فراورده هاي صنايع جنبي حضوري فعال در بازار جهاني داشته باشد.
اگرچه شرايط آب و هوايي مناطق شمالي، زيتون را محصول ايده آل اين مناطق معرفي کرده است، اما خاصيت سازگاري با محيط و مقاومت نسبت به شرايط ناسازگار خاک و آب امکان توسعه کشت اين گياه را در بسياري از استانهاي کشور مقدور مي سازد.
در اين مطالعه تلاش بر آن است که عوامل تاثيرگذار بر پذيرش کاشت زيتون از طرف کشاورزان بررسي شود تا با شناخت صحيح اين عوامل، توسعه کاشت زيتون در مسير صحيحي قرار گيرد. در اين راستا از آمار مقطعي سال 1379-80، که به وسيله 120 پرسشنامه از باغداران منطقه به دست آمده، استفاده شده است. مدل به کار رفته در اين طرح، مدل لاجيت مي باشد.
با توجه به اينکه متغير وابسته )پذيرش يا عدم پذيرش( کيفي است، عوامل موثر بر اين پذيرش در سه دسته فردي )سن، تحصيلات، سابه و تجربه و...(، اجتماعي )مشارکت اجتماعي، ارتباط با ترويج، ارتباط با مروج، مطالعات در زمينه زيتون، فناوري و...( و اقتصادي )ميزان درآمد، مشاغل جنبي، ميزان پس انداز...( بررسي مي شوند.
نتايج به دست آمده نشان مي دهد که به طور کلي متغيرهاي تحصيلات، تعداد فرزندان بالاي 14 سال، ارتباط مروج با کشاورز و اعتماد متقابل، کل سطح زيرکشت باغدار، ميزان آشنايي باغدار با زيتون و در نهايت، ميزان پس انداز و درآمد، در سطوح پايين تر از 10% بر پذيرش کاشت زيتون توسط باغدار تاثيرگذارند و متغيرهاي تعداد قطعات زمين، سطح فناوري، اعتبارات و ميزان دريافت وام تاثير معنيداري در پذيرش کاشت زيتون ندارند.

 نسخه قابل چاپ

قيمتگذاري محصولات کشاورزي ابزاري براي تقويت انگيزه توليد به شمار مي آيد. در اين مقاله با بهره گيري از اطلاعات مربوط به سالهاي 1358-79، آثار برنامه هاي حمايت قيمتي چغندرقند بر بازده نيروي کار و زمين با استفاده از چهار روش حمايت قيمتي، کنترل توليد، کنترل سطح زير کشت و حمايت قيمتي همراه با کنترل سطح زير کشت در استان خراسان شبيه سازي گرديده است. همچنين جهت بررسي هدفهاي مطالعه از الگوي فلويد بهره گرفته شده است. نتايج به دست آمده نشان مي دهد که براي تقويت انگيزه هاي توليد چغندرقند، سياست حمايت قيمتي بدون کنترل سطح زيرکشت ابزار نيرومندي خواهد بود.

 نسخه قابل چاپ

هدف اصلي اين تحقيق، بررسي مزيت نسبي ايران در توليد و صادرات کشمش است. آمار و اطلاعات جهت محاسبه مزيت نسبي صادرات به صورت سري زماني در سالهاي 1340-80 و براي محاسبه مزيت نسبي توليد به وسيله تحقيق پيمايشي از استان خراسان )شهرستانهاي کاشمر، خليل آباد، بردسکن( جمع آوري شده است. به اين منظور از شاخصهاي مزيت نسبي آشکار شده (RCA) و مزيت نسبي آشکار شده متقارن (RSCA) جهت محاسبه مزيت نسبي صادرات و براي محاسبه مزيت نسبي توليد از ماتريس تحليل سياستي (PAM) استفاده شده است.
نتايج مطالعه نشان مي دهد ميانگين شاخص مزيت نسبي آشکار شده در دوره قبل از انقلاب و بعد از آن به ترتيب 31 و 39 است و اختلاف معنيداري بين آنها وجود دارد. همچنين ايران طي دوره مورد مطالعه در صادرات کشمش مزيت داشته و جايگاه اين محصول در بازار صادراتي ايران در دوره بعد از انقلاب مناسبتر بوده و درجه اطمينان براي ادامه حضور در بازار جهاني نيز در اين دوره افزايش داشته است. افزون بر اين، نتايج وجود مزيت نسبي را در توليد کشمش در منطقه مور مطالعه نشان داده است. همچنين دولت در زمينه نهاده ها، به بهره برداران يارانه مستقيم و غير مستقيم پرداخت کرده ولي در کل، سياستهاي دولت و شرايط بازار داخلي بر اساس شاخص حمايت موثر، به ضرر توليد کننده بوده است. علاوه بر اين، سودآوري خالص اجتماعي براي يک تن کشمش توليدي بالغ در 46 هزار تومان بوده است.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله كشش هاي قيمتي خودي و متقاطع و كشش هاي درآمدي 13 گروه هزينه اي شامل 9 گروه خوراكي و 4 گروه غيرخوراكي براي سه جامعه شهري، روستايي و كل با استفاده از سيستم تقاضاي تقريبا ايده آل (AIDS) برآورد و محاسبه شده است. به اين منظور از آمارهاي بودجه خانوار (شهري و روستايي) مركز آمار ايران طي سال هاي 1371-76 استفاده گرديد. نتايج نشان مي دهد كشش قيمتي و درآمدي به طور شگفتي در گروه پوشاك بالا و در گروه بهداشت و درمان پايين است (حتي در مقياس جهاني). در ميان اقلام غذايي لبنيات بيشترين و حبوبات كمترين كشش هاي قيمتي را دارند و كشش درآمدي گوشت و برنج از ساير اقلام غذايي بسيار بالاتر است.

 نسخه قابل چاپ

با توجه به شرايط طبيعي و اقتصادي ايران، توليد کشاورزي يکي از پرمخاطره ترين فعاليتهاي اقتصادي است و از آنجا که بخش مهمي از توليدکنندگان کشاورزي کشور، يعني کشاورزان متوسط و ميانه حال، توان مالي محدودي دارند و همه دارايي شان را در هر دوره بهره برداري در فرايند توليد به کار مي گيرند، گاه حتي کمترين خسارت ممکن است آنها را از هستي ساقط و زندگي فلاکت باري را بر آنها تحميل کند. از اين رو بيمه محصولات کشاورزي را مي توان يکي از اهرمهاي توسعه کشاورزي دانست؛ زيرا با استفاده از اين ساز و کار هم مي توان امنيت بيشتري براي توليدکنندگان محصولات کشاورزي فراهم ساخت و مخاطرات توليد را کاهش داد و هم شرايط مطلوبتري براي جلب و جذب سرمايه هاي خصوصي در بخش کشاورزي فراهم آورد. لذا در اين تحقيق بررسي و شناخت عوامل موثر در توسعه بيمه محصولات راهبردي کشاورزي در بين کشاورزان شهرستان خدابنده در استان زنجان براي کارآمد ساختن و بهبود نظام ارايه خدمات بيمه محصولات کشاورزي به عنوان هدف کلان مد نظر قرار گرفت.
جهت تجزيه و تحليل اطلاعات به دست آمده از تکميل پرسشنامه توسط 125 کشاورز که از طريق نمونه گيري طبقه اي با انتساب متناسب از بين 1294 بيمه گذار شهرستان خدابنده انتخاب شدند - از دو روش آمار توصيفي و استنباطي استفاده شد. پايايي پرسشنامه نيز پس از انجام آزمون مقدماتي بر روي 30 بيمه گذار خارج از نمونه مورد مطالعه، از طريق ضريب آلفاي کرونباخ تعيين گرديد. مقدار اين ضريب برابر 81% به دست آمد که مبين رضايت بخش بودن پايايي کل پرسشنامه مي باشد. در بخش آمار توصيفي از پارامترهايي همچون فراواني، درصد، ميانگين، انحراف معيار، واريانس و در بخش آمار استنباطي از ضريب همبستگي اسپيرمن، پيرسون و تحليل رگرسيوني براي تحليل داده ها استفاده شد. نتايج تحليل رگرسيوني نشان داد که سه متغير سطح زيرکشت گندم ديم، تعداد دفعات اخذ وام و مقدار زمين به عنوان متغيرهاي پيش بيني کننده متغير وابسته وارد معامله رگرسيون شدند. اين سه متغير مجموعا 76 درصد تغييرات توسعه بيمه محصولات راهبردي را پيش بيني مي کنند.

 نسخه قابل چاپ

ارتباط تحقيق و ترويج کشاورزي همواره از جمله مهمترين مباحث مطرح در ادبيات ترويج و توسعه کشاورزي بوده است. به نظر مي رسد انعکاس به مراتب بيشتر اين موضوع در متون ترويج نسبت به تحقيقات حکايت از آن دارد که متخصصان ترويج ضرورت ارتباط تحقيق و ترويج کشاورزي را به صورتي جديتر احساس کرده اند. در همين حال مطالعات مختلف نشان مي دهد که پاره اي از مشکلات مانع ارتباط ايده آل تحقيق و ترويج هستند. از جمله شاخصترين اين مشکلات مي توان به مواردي از قبيل اهمال در ايجاد توازن موثر ميان تحقيقات کشاورزي از يک سو و ترويج و آموزش کشاورزي از سوي ديگر، کوتاهي در شناخت نياز به ابتکار عمل ترويج در حفظ حلقه هاي ارتباطي با تحقيقات، تعداد ناکافي متخصصان موضوعي در تشکيلات ترويج به جهت کمي و کيفي و شکاف فرهنگي بين محققان و مروجان کشاورزي اشاره کرد. از ميان مهمترين ساز و کارهاي ارتباطي نيز مي توان از يکپارچگي سازماني تحقيق و ترويج، ايجاد واحدهاي رابط، مشارکت محققان ارشد در آموزش حين خدمت کارکنان ترويج، ايجاد يک واحد تشکيلاتي مشترک، انجام آزمايشهاي سطح مزرعه، به صورت مشترک، مکان مشترک براي دو نهاد و جابه جايي ادواري کارکنان تحقيق و ترويج نام برد.

 نسخه قابل چاپ

مقاله حاضر با هدف تعيين نوع ساختار توليد و تجارت جهاني و ساختار صادرات خرماي ايران و نيز شناسايي بازارهاي هدف خرماي صادراتي ايران تهيه شده است. در اين مقاله پس از ارايه مباني نظري و روش شناسي تحقيق (در دو محور ساختار بازار و بازارهاي هدف)، به ساختار توليد جهاني خرما، ساختار تجارت (واردات و صادرات) جهاني اين محصول، ساختار صادرات خرماي ايران، بازارهاي هدف خرماي صادراتي ايران و سرانجام نتيجه گيري و توصيه هاي سياستي پرداخته مي شود.
نتايج اين تحقيق نشان مي دهد ساختار توليد جهاني خرما با نوسان هايي در طول دوره 1989-2001، انحصار چند جانبه داشته و سهم ايران از توليد جهاني رو به افزايش و در مقابل، سهم عربستان سعودي و عراق رو به كاهش گذاشته است. ساختار تجارت جهاني نمايان مي سازد كه ساختار صادرات جهاني خرما از انحصار چند جانبه بسته به انحصار چند جانبه باز تغيير يافته و از قدرت انحصاري صادركنندگان جهاني خرما كاسته شده است و در مقابل، ساختار واردات جهاني خرما از انحصار چند جانبه پيروي كرده و بر قدرت انحصاري واردكنندگان جهاني خرما نيز افزوده شده است. مقايسه ساختار صادرات و واردات جهاني خرما نشان مي دهد كه انحصار از آن واردكنندگان خرماست نه صادركنندگان آن.
ساختار صادرات خرماي ايران مبين آن است كه واردكنندگان خرما از ايران ثبات نسبي نداشته اند و طي سال هاي 1358-68 پيوسته از قدرت چانه زني ايران در ميان واردكنندگان خرما كاسته شده، ولي طي سال هاي 1368-79، به ويژه در برنامه اول توسعه، با ورود تعداد زيادي كشور به جمع واردكنندگان، از قدرت انحصاري آن كشورها كاسته شده است و عمده واردكنندگان خرما از ايران، كشورهايي بوده اند كه به صادرات مجدد اين محصول اقدام كرده اند. سرانجام 29 كشور داراي ويژگي هاي مشابه با بازار هدف خرماي صادراتي ايران به عنوان بازارهاي هدف خرماي صادراتي ايران معرفي شده اند. تحقيق حاضر با جمع بندي، توصيه هاي سياستي، پيشنهادها و ملاحظات پاياني خاتمه مي يابد.

 نسخه قابل چاپ

حجم بالاي واردات روغن هاي نباتي از جمله روغن سويا نشان از اهميت و نقش روزافزون روغن هاي نباتي در برنامه هاي مصرفي و توليدي كشور دارد. در اين تحقيق جهت بررسي الگوي تقاضاي واردات روغن خام سوياي ايران از كشورهاي مختلف، تابع تقاضاي واردات روغن سويا از دو كشور مهم صادر كننده آن يعني برزيل و آرژانتين، با استفاده از مدل SDAIDS و بر اساس الگوي بودجه بندي دو مرحله اي، برآورد شده است.
نتايج به دست آمده در دوره زماني 1361-1380 نشان مي دهد كه توليدات داخلي جوابگوي نيازهاي گوناگون داخلي نبوده و مقدار واردات روغن سويا - حتي بدون تاثيرپذيري چندان از تغيير قيمت هاي وارداتي - همواره زياد بوده است. روغن هاي وارداتي از برزيل و آرژانتين هر دو داراي رفتارهاي مشابه در الگوي تقاضاي واردات روغن سوياي ايرانند، هر چند كشش درآمدي تقاضاي واردات روغن سوياي آرژانتين حساسيت بيشتري نسبت به روغن سوياي برزيل دارد. خواص بي شمار و از همه مهمتر، كاربردهاي گوناگون و فراوان روغن هاي نباتي اي همچون روغن سويا، آفتابگردان و زيتون، سرمايه گذاري و توجه به اين زمينه را مي طلبد.

 نسخه قابل چاپ

اين پژوهش به منظور تعيين ارزش بازده نهايي آب آبياري، محاسبه هزينه تمام شده آب کشاورزي، برآورد متوسط هزينه توليد يک هکتار محصولات گروههاي مختلف بهره برداري، تعيين کشش قيمتي تقاضاي آب کشاورزي و تعيين نرخ آب به روش گاردنر در سال 1375 در دشت قزوين انجام شده است. در اين تحقيق زمينهاي تحت پوشش سد طالقان، بر اساس هزينه تمام شده آب و فاصله کانال تا محل آبگير سد، به پنج ناحيه همگن تقسيم شدند. داده هاي مورد نياز تحقيق از 127 بهره بردار با استفاده از روش نمونه گيري از 27 آبادي منطقه جمع آوري گرديد. در پژوهش حاضر از روشهاي برنامه ريزي خطي، اقتصادسنجي و اقتصاد مهندسي جهت تعيين تقاضاي آب آبياري و قيمت سايه اي آب استفاده گرديد. در اين راستا از نرم افزارهاي QSB و TSP بهره گرفته شد.
نتايج تحقيق نشان داد که کشش قيمتي محاسبه شده در بيشتر نواحي منفي و کوچکتر از يک و مبين کشش ناپذير بودن تقاضاي آب نسبت به قيمت است. همچنين ارزش بازده نهايي آب کشاورزي بيشتر از آب بهاي دريافتي در منطقه مي باشد. متوسط نرخ يک مترمکعب آب آبياري در منطقه به روش گاردنر معادل 65 ريال محاسبه شد. ارزش بازده نهايي يک مترمکعب آب آبياري )قيمت سايه اي آب( در نواحي 5 گانه مورد مطالعه براي گروه بهره برداري داراي زمين کمتر از 10 هکتار به ترتيب 65، 148، 190، 230 و 102 ريال و براي گروه بهره برداري داراي زمين بيشتر از 10 هکتار به ترتيب 208، 113، 77، 69 و 120 ريال برآورد گرديد.

 نسخه قابل چاپ

در اين مطالعه با استفاده از روش هاي آناليز واريانس و مدل لاجيت، احتمال مشاركت كشاورزان و تجار پسته در بازارهاي آتي و اختيار معامله و از طرفي عوامل اقتصادي- اجتماعي موثر بر اين مشاركت بررسي مي شود. به اين منظور، با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي چندمرحله اي، 300 پسته كار و 38 تاجر پسته انتخاب شدند و داده هاي مقطعي به صورت تكميل پرسشنامه تهيه گرديد.
نتايج اين مطالعه نشان مي دهد كه بيش از 93 درصد از كشاورزان پسته كار و تجار پسته قادر به درك نحوه كاركرد بازارهاي آتي و اختيار معامله اند؛ به عبارت ديگر، مشكلي در اين زمينه وجود ندارد. بررسي تمايل به مشاركت كشاورزان و تجار پسته نيز نشان مي دهد كه در اين زمينه انگيزه كافي وجود دارد، به طوري كه از كل كشاورزان مورد سوال قرار گرفته، 35.77 درصد و 59.41 درصد به ترتيب حاضر به مشاركت در بازارهاي آتي و اختيار معامله اند كه اين نسبت براي تجار پسته به ترتيب 50 درصد و 61 درصد است. علاوه بر اين، 70.47 درصد از كشاورزان و 77 درصد از تجار پسته حداقل در يكي از دو بازار شركت خواهند كرد. به عبارت ديگر در مجموع، دو بازار مورد استقبال بيشتر كشاورزان و تجار پسته قرار مي گيرد. مهمترين مانع بر سر راه مشاركت در بازار آتي، مشخص نبودن عملكرد سال آينده محصول پسته و در بازار اختيار معامله، مشكلات فرهنگي، نبود نقدينگي براي پرداخت حق معامله و بي اعتمادي نسبت به اين بازار است. در پايان، براي رفع مشكلات فوق و افزايش احتمال مشاركت در بازارهاي آتي و اختيار معامله راهكارهايي ارايه مي شود.

 نسخه قابل چاپ

يكي از وظايف مهم اقتصاد كاربردي، ايجاد و تصريح مدل هاي مناسب و كاربردي در اقتصاد مصرف و توليد است. سيستم تقاضاي تقريبا ايده آل يكي از مدل هايي است كه در مبحث مصرف كننده استفاده گسترده اي يافته است. هيلمر و هلت با استناد به اين مدل دست به بازسازي مدل مشابهي با نام سيستم عرضه تقريبا ايده آل در مبحث توليد كننده زدند و آن را مدلي مناسب و جايگزيني براي مدل هايي همچون مدل ترانسلوگ معرفي كردند.
در اين مقاله با به كارگيري اين مدل و ايجاد تغييراتي در آن، مدلي كاربردي در مبحث توليد كننده تصريح گرديد و سپس تقاضاي نهاده هاي گندم آبي بررسي شد.
يافته هاي تحقيق نشان مي دهد كه تمامي كشش هاي مستقيم تقاضاي نهاده هاي گندم آبي منفي و كوچكتر از واحد و كشش هاي هزينه مثبت است. سازگاري يافته هاي فوق با تئوري هاي اقتصادي مربوطه، مويد كارايي سيستم عرضه تقريبا ايده آل است.

 نسخه قابل چاپ