بانک مقالات علوم محیطی

در تحقيق حاضر شدت آلودگي هاي معدني رودخانه شيرود واقع در غرب استان مازندران (7 کيلومتري شهرستان تنکابن) از طريق مطالعات ژئوشيمي زيست محيطي مورد بررسي قرار گرفته است تا از اين طريق با تدوين شاخص هاي شدت آلودگي بتوان معيارهاي توسعه پايدار را رعايت نمود. بدين منظور مجموعا 7 نمونه رسوبي از بالا دست رودخانه تا مصب جمع آوري گرديد و غلظت کل عناصري چون مس، روي، سرب، واناديوم، نيکل، منگنز و آهن توسط دستگاه جذب اتمي اندازه گيري شد. جهت برآورد شدت آلودگي در رودخانه مذکور از شاخص ژئوشيميايي (Igeo) و فاکتور غني سازي (EF) استفاده به عمل آمد. در نهايت با مقايسه دو شاخص ياد شده و کمي نمودن شاخص EF و معادل سازي EF به Igeo نتايج تحقيق نشان مي دهد که شدت آلودگي عناصر مذکور در دو ايستگاه مصب و سليمان آباد (بالا دست رودخانه) به اين شرح مي باشد: عناصر آهن و منگنز در حد طبيعي قرار دارد که حاکي از جذب بسيار ضعيف (بدون آلودگي) در محيط مي باشد و عناصر واناديوم و نيکل در رده جذب ضعيف (بدون آلودگي بسيار کم) قرار داشته و عناصري چون مس، روي و سرب در طبقه بندي جذب متوسط (آلودگي بسيار کم تا کم) تا جذب شديد (آلودگي زياد تا شديد) قرار گرفته است. بنابراين از تلفيق دو شاخص ياد شده تدوين شاخص توسعه پايدار در شناخت آلودگي هاي زيست محيطي امکان پذير است.

 نسخه قابل چاپ

رنگ هاي مصنوعي از جمله مواد آلوده کننده طبيعت به شمار مي آيد که همراه با پساب کارخانجات صنعتي وارد محيط شده و نهايتا باعث آلودگي اکوسيستم هاي طبيعي از جمله خاک، آب هاي سطحي و زيرزميني و موجودات زنده مي شود. رنگ هاي آزو متداول ترين رنگ هاي به کار رفته مصنوعي است و در بين آن ها رنگ هاي راکتيو (reactive) به خاطر حلاليت بالا در آب و تجزيه پذيري پايين به عنوان مساله سازترين ترکيبات در پساب هاي صنايع نساجي شناخته شده است.
هدف از اين مطالعه جداسازي و شناسايي ميکروارگانيسم هاي بومي برتر تجزيه کننده رنگ از پساب رنگ رزي بوده است و از ميان 15 سويه ميکروبي جداسازي شده از پساب رنگ رزي يکي از کارخانجات نساجي در تهران، يک سويه باسيل گرم منفي بي هوازي اختياري (Shewanella putrefaciens) که قدرت زيادي در رنگ بري رنگ هاي آزو به خصوص رنگ reactive black 5 داشت، خالص (از بين سويه هاي باکتريايي و قارچي متنوعي که در محيط پساب موجود بود، خالص سازي گرديد يعني با تجديد کشت، کلني تک از آن به دست آمد) و بر اساس آزمايش هاي بيوشيميايي و ژنتيکي 16SrRNA شناسايي گرديد.
نتايج نشان مي دهد که اين سويه عمل رنگ زدايي را در حضور يک منبع کربن و انرژي خارجي در مدت زمان کوتاه تري انجام مي دهد. تيمار اين رنگ توسط سويه Shewanella putrefaciens، در طي مدت زمان 12 ساعت قادر به تجزيه 80% از رنگ بود و در مدت زمان 24 ساعت عمل رنگ بري حدود 100% صورت گرفت. رنگ بري در محيط پايه نمکي هنگامي که رنگ به عنوان تنها منبع کربن و انرژي محسوب مي شد در عرض 48 ساعت، 85% بوده است. سويه Shewanella putrefaciens در دماي 6-6.5pH,30C، دور همزن 150rpm و غلظت رنگ 200ppm بيشترين توان رنگ بري را دارد. منبع ترجيهي کربن، ساکارز بود و در محيط واجد عصاره مخمر به عنوان منبع نيتروژن رنگ بري بهتر صورت گرفت و در نهايت سلول هاي فاز لگاريتمي رشد، بهترين فعاليت را نشان داد.
نظر به اين که سويه جداسازي شده فوق (Shewanella putrefaciens) عمل رنگ بري را در مدت زمان بسيار کوتاهي انجام مي دهد و حتي به صورت اتوتروفي نيز اين عمل صورت مي گيرد، استفاده از اين باکتري در تصفيه بيولوژيک پساب هاي واجد رنگ هاي صنعتي مي تواند کمک موثري در تصفيه و استفاده مجدد اين گونه آب ها باشد.

 نسخه قابل چاپ

استفاده از ترکيب ها آلي قلع يا ارگانوتين ها در رنگ هاي دريايي (رنگ هاي مورد استفاده در سازه ها و شناورهاي دريايي) تحت تاثير محدوديت ها و ممنوعيت هاي بين المللي قرار دارد، اما با وجود قوانين بين المللي، استفاده از اين ترکيب ها در ايران به طور غير رسمي ادامه دارد که مصرف گسترده اين مواد و ورود آن به محيط هاي دريايي، به مرور منجر به آلودگي موجودات آبزي اکوسيستم دريا مي شود. به همين دليل تعيين مقدار اين ترکيب ها در محيط دريا از اهميت بسياري برخوردار است. در تحقيق حاضر، به منظور تعيين مقدار جذب و آستانه جذب تري بوتيل تين کلرايد از طريق غذا، از گونه اي بومي از ماهي هاي خليج فارس به نام اسکات (Scatophagus argus) استفاده شد. غذاي مورد استفاده براي تغذيه ماهي ها با چهار غلظت (0.0528, 0.0264, 0.00264, 0.0 mgml) آلوده گرديد و در دوره هاي زماني 7، 14 و 21 روز نمونه برداري از ماهي هاي مورد آزمايش با در نظر گرفتن 3 بار تکرار صورت پذيرفت. در نهايت تشخيص تري بوتيل تين کلرايد طي 4 مرحله استخراج، پاک سازي، تغليظ و شناسايي با استفاده از دستگاه کروماتوگراف گازي مجهز به ردياب گيرنده الکترون (GC-ECD) انجام گرفت. در طي 21 روز آزمايش هاي آکواريومي ميزان جذب متفاوتي در زمان هاي مختلف از اين ترکيب مشاهده شد. علاوه بر اين با استفاده از اين دستگاه با حد تشخيص 0.1 ngg، آستانه جذب براي اين ترکيب 0.0264 mgml تعيين گرديد.

 نسخه قابل چاپ

اکسي آنيون هاي سمي تلوريت و کرومات به وفور در پساب هاي صنايعي مانند دباغي، آبه کاري، نساجي و... ديده مي شود که با حلاليت بالا وارد محيط زيست و آب هاي زير زميني مي گردد. مواد ياد شده اثرات مخرب بر DNA و گروه هاي تيولي آنزيم ها داشته و با ايجاد نکروز کبدي، سرطان و... اثرات زيان آوري بر سلامتي انسان و حيوانات دارد. ميکروارگانيسم ها و بالاخص باکتري ها نقش بسيار مهمي در حذب زيستي فلزات داشته و در بيوتکنولوژي کاربرد دارند. هدف اين مطالعه جداسازي باکتري هاي مقاوم از پساب صنايع، تعيين حداقل تراکم متوقف کننده رشد (Minimum Inhibitory Concentration=MIC) و بررسي احياي زيستي در سويه  هايي با MIC بالا بود. از 108 سويه جدا شده از پساب هاي صنعتي ايران، کوکسي گرم مثبت KWT توانايي بالايي در حذف اکسي آنيون هاي سمي تلوريت و کرومات در محدوده وسيعي از عوامل مانند 5.5) pH تا (10.5، دما (25 تا 40 درجه سانتي گراد)، دور همزن (50-100-150-200 rpm) و تراکم هاي مختلف اکسي آنيون هاي تلوريت پتاسيم و کرومات پتاسيم 0.04) تا 1 ميلي مولار) تحت شرايط هوازي نشان داد. بيشينه حذف تلوريت در 7.5pH، دماي 35C و دور 150 و بيشينه حذف کرومات در 8pH، دماي 35C و دور 100 به دست آمد. ويژگي هاي مرفولوژيک، فيزيولوژيک، بيوشيميايي و آناليز فيلوژنتيکي بر مبناي 16SrDNA، نشان داد که سويه KWT جزو جنس ميکروکوکاسه مي باشد. با استفاده از تکنيک اسپکتروفتومتري با معرف هاي دي اتيل دي تيوکاربامات (l 340) و دي فنيل کاربازيد (l 540) اين باکتري در مقايسه با ساير باکتري ها در کمترين زمان بيشترين ميزان حذف را نشان داد که اين مساله با تکنيک XRD و اسپکتروسکوپي جذب اتمي تاييد گرديد. سويه KWT مي تواند در مجامع بين المللي انتخاب مناسبي براي حذف اکسي آنيون هاي سمي تلوريت و کرومات از محيط زيست باشد.

 نسخه قابل چاپ

با توجه به اهميت وجود پارک ها در فضاي شهري، موضوعات بهداشت، ايمني و محيط زيست، از جمله موارد مهمي است که قبل از بروز حوادث و همچنين اثرات نامطلوب و جهت رفع نيازهاي استفاده کنندگان از پارک ها و به نوعي تمام شهروندان، بايد در حوزه طرح ريزي، اجرا، مديريت و نگه داري مورد توجه قرار گيرد. هدف از اين پژوهش، تعيين و بررسي عوامل موثر بر مديريت بهينه بهداشت، ايمني و محيط زيست پارک هاي شهري و ارايه راهکارهاي مديريتي جهت بهبود وضعيت موجود مي باشد. بدين منظور، پس از تعيين عوامل موثر در مديريت بهداشت، ايمني و محيط زيست پارک هاي شهري از طريق مطالعات کتابخانه هاي و بررسي هاي ميداني، از روش پرسشنامه اي جهت دريافت نظرات مسوولين پارک ها در مورد وضعيت بهداشت، ايمني و محيط زيست تعدادي از پارک هاي منطقه پنج تهران، استفاده گرديده و نتايج آن به کمک نرم افزارهاي آماري مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. نتايج بيانگر آن است که ميزان مطلوبيت شاخص هاي بهداشتي پارک هاي تحت مطالعه با %58.9 از ميزان مطلوبيت شاخص هاي ايمني آن ها با %59.2 کمتر و از ميزان مطلوبيت شاخص هاي محيط زيستي آن ها با %46.1 بيشتر است. همچنين شاخص هاي وضعيت مناسب بهداشتي اتاق کارکنان پارک، وضعيت اطلاع رساني و نصب علايم هشدار دهنده در هنگام عمليات سم پاشي در پارک و وضعيت اقدامات صورت گرفته جهت کاهش آلودگي صوتي در پارک، در سه بخش بهداشت، ايمني و محيط زيست، به ترتيب با %3.3, %35 و %28.3، کمترين ميزان مطلوبيت را در پارک هاي تحت مطالعه به خود اختصاص داده اند.

 نسخه قابل چاپ

به دليل سميت کادميوم و خاصيت تجمعي آن در بافت هاي موجودات زنده، توجهات زيادي نسبت به آن وجود دارد. در اين پژوهش حذف کادميوم توسط خاک رنگ بر مستعمل و دور ريز صنايع روغن نباتي پس از آماده شدن به روش حرارتي در کوره خلا، مورد بررسي قرار گرفت. جاذبي که به اين ترتيب آماده شد قابليت جذب يون هاي فلزي مانند کادميوم را در محيط هاي آبي دارد. همچنين چگونگي بهبود شرايط عملکرد اين جاذب مورد بررسي قرار گرفته و بهترين شرايط جذب از نظر غلظت ورودي، pH و مقدار جاذب تعيين گرديد. بالاترين بازده و ظرفيت جذب براي دو نمک آلي و معدني کادميوم (استات کادميوم و سولفات کادميوم) مورد مطالعه قرار گرفت. منحني هاي ايزوترم جذب در سه حالت لانگمير و B.E.T و فروندليچ طبق داده هاي به دست آمده، رسم و مشخص شد که جذب کادميوم توسط جاذب مذکور از مدل لانگمير با R=0.98 پيروي مي کند. ضمنا بيشترين ميزان جذب مربوط به نمک سولفات کادميوم توسط جاذب مذکور (به ميزان 0.1234mg/g) مي باشد و بازده جذب، در اين حالت براي غلظت ورودي 10 ميلي گرم در ليتر برابر با %68.2 است. غلظت جاذب نيز 3.5 گرم در ليتر در نظر گرفته شده است. با افزايش pH و زمان ماند مي توان مقدار جذب را توسط جاذب مذکور افزايش داد.

 نسخه قابل چاپ

اولين مشاهدات و شکايات در زمينه اثرات زيان آور ناشي از مواجه با پايانه هاي نمايشگر تصويري به سال هاي بعد از 1970 مربوط مي شود. اکثر شکايات و ادعاهاي کاربران در مورد عوارض و ضايعات ناشي از مواجه با ميدان هاي مغناطيسي و الکتريکي منتشره از VDT شامل: ضايعات چشمي، جوش ها و خارش پوستي، ناتواني هاي جنسي- تناسلي، تاثير بر شيوع سقط جنين خود به خودي، کاهش وزن نوزادان و ضايعات دوران بارداري در ميان کاربران VDT مي باشد. در اين مطالعه جهت ارزيابي اثرات زيان آور ميدان هاي مغناطيسي و الکتريکي منتشره از 97, VDT نفر از کاربران که بيش از 4 ساعت در روز جلوي صفحه نمايشگر مي گذرانند مورد بررسي قرار گرفتند. همچنين براي کسب اطلاعات مورد نياز مطالعه از يک پرسشنامه استفاده گرديد و ميدان هاي مغناطيسي و الکتريکي در ايستگاه کاري کاربران اندازه گيري شد. مطالعه حاضر هيچ گونه ارتباط معني داري ميان تشديد و شيوع عوارض و ضايعات فوق در اثر ميدان هاي مغناطيسي و الکتريکي منتشره از VDT در بين کاربران مورد بررسي نيافت. نتايج مطالعه در برخي موارد بيان مي دارد که افزايش طول مدت زمان مواجه دراز مدت با نمايشگرهاي تصويري باعث تشديد بي نظمي و اختلال در عادت ماهانه کاربران زن نمايشگرها مي شود. OR=1.199 (حدود اطمينان (0.998-1.44 %95 همچنين افزايش طول مدت زمان مواجه روزانه با نمايشگرهاي تصويري باعث تشديد اختلالات بينايي کاربران مي شود. OR=1.244 (حدود اطمينان (1.507-1.027:%95. که نتايج مذکور کماکان تاييدي بر نتايج برخي مطالعات پيشين انجام شده در اين زمينه مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

اين مقاله به بررسي عوامل تاثيرگذار بر باغ ايراني به عنوان فضايي همسو با ارزش هاي معنايي و محيطي مي پردازد. از اين رهگذار ابتدا به بازخواني ريشه هاي فرهنگي ايرانيان باستان و تاثير آن بر عناصر و ساختار باغ ايراني و در بخش دوم تشابهات اعتقادات اسلامي در باغ ايراني مورد بررسي قرار مي گيرد، سپس با دست يابي به مجموعه اي از شاخص هاي فرهنگي، محيط زيست ايراني به عنوان فضايي متعهد در برابر فرهنگ و اعتقاد ايراني مطرح و دانش و فن ايراني به عنوان عاملي مکمل در کنار عوامل ذکر شده قرار مي گيرد و در نهايت باغ ايراني به عنوان اثري حکيمانه و کمال گرا در اصول خويش مطرح مي شود. اصول و شاخص هاي برآمده از مجموعه عوامل ذکر شده همواره در طول تاريخ باغ سازي ايران در حال تداوم بوده و با وجود تفاوت در صورت هاي مادي، اصول و شاخص هاي اصلي آن همواره حفظ شده و در آينده مي تواند توسط معماران منظر مورد توجه قرار گيرد.

 نسخه قابل چاپ

توليد برق فوايد زيادي براي جامعه دارد و در عين حال باعث صدمات جبران ناپذير و ناخواسته اي همچون آسيب رساني و تخريب محيط زيست مي شود. در بررسي فن آوري هاي مختلف توليد برق و اثرات زيست محيطي بايد همواره هزينه هاي اجتماعي را در نظر قرار گرفت. در اين تحقيق هزينه هاي اجتماعي SO منتشره از نيروگاه برق شهيد رجايي محاسبه شده است.
سوخت مصرفي اين نيروگاه گاز طبيعي، مازوت و گازوييل است. ظرفيت نيروگاه 2000 مگاوات و داراي يک واحد سيکل ترکيبي متشکل از 6 واحد گازي 112 مگا وات و 3 واحد بخاري 125 مگا وات و يک واحد بخاري متشکل از 4 واحد بخاري 250 مگا واتي مي باشد.
به منظور محاسبه هزينه اجتماعي، هزينه هاي خصوصي و خارجي براي هر واحد نيروگاه به طور جداگانه محاسبه گرديده است. هزينه هاي خصوصي آن شامل هزينه تعمير و نگه داري، هزينه سرمايه گذاري و هزينه سوخت مي باشد. هزينه سوخت براي هر واحد بخاري و سيکل ترکيبي با توجه به قيمت هاي يارانه اي و فوب خليج فارس محاسبه شده است و در نهايت هزينه هاي خصوصي نيروگاه معادل 652257 و 534371 ريال بر کيلو وات ساعت برآورد شده است. دي اکسيد گوگرد منتشره از نيروگاه با استاندارد بين المللي هواي آزاد در دو وضعيت عادي و حداکثر بار و در چهار فصل سال مقايسه گرديده و هزينه هاي خارجي آن برابر 262.096 و 421226 ريال بر کيلو وات ساعت محاسبه شده است. از مجموع آن ها هزينه اجتماعي طي 8 سناريو به دست آمده است. نتايج بررسي هزينه هاي اجتماعي واحد بخاري و سيکل ترکيبي نشان مي دهد که هزينه اجتماعي واحد بخاري در دو فصل پاييز و زمستان به دليل بالا بودن مصرف سوخت مازوت در اين دو فصل بيشتر است.

 نسخه قابل چاپ

به دنبال روش تجربي Thompson و Atchley، آنمومتري ليزر دوپلر (LDA) براي بررسي اثرات ترموآکوستيکي گراديان دمايي محوري و اينرسي سيال بر جريان آکوستيکي توليد شده در يک رزوناتور استوانه اي شکل موج ايستا که از هوا در فرکانس 308 HZ به طور سينوسي تحريک شده، مورد استفاده قرار گرفت. جزء محوري سرعت جريان فقط در محور رزوناتور و در سرتاسر قطر در دامنه هاي سرعت 6.1, 4.3, 2.7 و 8.6 متر بر ثانيه و در قسمت شکم امواج، اندازه گيري شد. مقدار گراديان دمايي در طول ديواره رزوناتور در نتيجه آزمايش هاي مکرر با رزوناتور احاطه شده با آب، رزوناتور معلق داخل يک مخزن پر از هوا يا رزوناتور پوشيده شده در يک عايق اسفنجي، بين تقريبا 0 تا 8 درجه کلوين بر متر متغير بود. يک همبستگي معني داري بين گراديان دمايي و رفتار جريان به اين ترتيب مشاهده گرديد: هر چه مقدار گراديان دمايي افزايش مي يافت، ميزان جريان کاهش يافته و شکل سلول جريان به طور فزاينده اي به هم مي ريخت. سرعت جريان هاي يکنواخت مشاهده شده منطبق با هيچ يک از نظريه هاي موجود نبود.

 نسخه قابل چاپ

به منظور شناسايي و تخمين جمعيت ماهيان رودخانه نمرود، حد فاصل پل نمرود تا کارگاه تکثير و پرورش تهران قزل، در خرداد ماه 1383 يک دوره نمونه برداري از ماهيان رودخانه نمرود در ايستگاه ذکر شده با استفاده از دستگاه الکتروشوکر (نوع کوله پشتي) انجام گرفت. نمونه برداري طي يک مرحله و به صورت زيگزاگ در مسيري به طول 600 متر صورت پذيرفت و در مجموع 43 قطعه ماهي صيد گرديد.
نتايج نشان مي دهد که ماهيان شناسايي شده شامل 6 گونه مي باشند:
ماهي خياطه Aburnoides bipunctatus (Bloch, 1782)، سياه ماهي Capoeta aculeata (Valenciennes, 1844)، سياه ماهي Capoeta damascina (Valenciennes, 1842)، ماهي سفيد Leuciscus cephalus (Linnaeus, 1758)، سگ ماهي Nemacheilus bergianus (Derzhavin, 1934) و قزل آلاي رنگين کمان Oncorhynchus mykiss (Walbaum, 1792).
تخمين جمعيت گونه ها نيز با توجه به ميزان تراکم هر گونه در نمونه برداري، محاسبه گرديده است.
با توجه به گونه هاي به دست آمده از ماهيان و موجودات کفزي، نوع بستر رودخانه، دما، سرعت آب و... استنباط مي گردد که منطقه مورد مطالعه طبق تقسيم بندي Holcik-Hensel جزء ناحيه Sub Mountain Zone به حساب آيد که شامل مناطق ماهيان زرده، ماهيان باله بلند و قزل آلا است. ضمنا قزل آلاي رنگين کمان از گونه هاي بومي رودخانه نمرود نمي باشد بلکه از طريق کانال خروجي کارگاه تکثير و پرورش وارد رودخانه شده است و با توجه به شرايط مناسب محيطي توانسته است در اين منطقه زندگي کند.

 نسخه قابل چاپ

جذب سطحي به عنوان يک فرآيند موثر در تصفيه نهايي مواد آلي به شمار مي رود. تحقيق حاضر شامل بررسي كاربرد سه ماده كربن گرانولي فعال (GAC)، كربن پوست بادام (ASC) و كربن پوست گردو (WSC) به عنوان جاذب جهت حذف فنل از آب آلوده مي باشد. روش هاي آزمايشگاهي جهت دستيابي به ايزوترم هاي تعادلي و بهترين شرايط جذب به كار گرفته شده است. نمودارهاي تعادلي براي GAC به ترتيب داراي ضريب همبستگي 0.99 و 0.99، براي ASC 0.92 و 0.96 و در مورد WSC 0.93 و 0.95 در ايزوترم هاي فرندليچ و لانگمور مي باشد كه نشان دهنده تطابق قابل قبولي است. بازده حذف نهايي در جاذب GAC داراي %99.87، در جاذب ASC داراي %91.36 و در جاذبWSC  برابر با %78.17 حذف فنل است. بيشترين بازده حذف فنل در pH اوليه 2، مقدار جاذب 20 g/L و زمان تماس 3 ساعت براي هر سه جاذب به دست آمد.

 نسخه قابل چاپ

از آن جايي كه استقرار نظام مديريت سبز در سازمان ها و ارگان هاي مختلف جزو اولويت هاي دولت مي باشد و با توجه به اهميت استقرار مديريت سبز در راستاي كاهش مصرف منابع مختلف آب، انرژي، كاغذ و مديريت مواد زايد جامد، اجراي اين نظام در كتابخانه ملي ايران امري ضروري به حساب مي آيد.
اين مقاله به بررسي منابع مختلف آب، انرژي، كاغذ و مواد زايد جامد در كتابخانه ملي ايران و همچنين مديريت مصرف اين منابع پرداخته است.
به همين منظور پس از توصيف و مشخص نمودن اهداف و چهارچوب هاي مديريت صحيح مصرف منابع مختلف (مديريت سبز) به بررسي مصرف منابع در كتابخانه ملي ايران پرداخته شده است تا با مشخص شدن ميزان مصرف راهكارهاي مديريتي ارايه شود. براي رسيدن به اين هدف قدم اول بررسي وضعيت موجود كتابخانه از طريق انجام بازديدهاي متعدد، تكميل چک ليست ها و پرسشنامه بوده است تا با جمع آوري اطلاعات لازم و انجام تحليل هاي مورد نياز راهكارهاي لازم ارايه شود. نتايج حاصل در خصوص مصرف انرژي سوخت در مقوله حمل و نقل در كتابخانه ملي حاكي از آن است كه از ميان آلودگي هاي حاصل از حمل و نقل (CO، CO، NO و هيدروكربن ها) ميزان توليدCO بيشترين مقدار را به خود اختصاص مي دهد (904 كيلوگرم) و CO به ميزان 6 كيلوگرم، NO به ميزان 2 كيلوگرم و هيدروكربن ها به ميزان 0.58 كيلوگرم به ترتيب آلوده كننده هاي بعدي به حساب مي آيد. در مورد ميزان انرژي مصرفي در مجموعه نيز در بين وسايل و تجهيزات انرژي بر، يخچال هاي موجود در كتابخانه ملي ايران بيشترين سهم را در توليد CO، SO و NO دارد. ميزان توليدCO براي كليه اين تجهيزات 1140.32 كيلوگرم، 3.9072 SO كيلوگرم و2.886 NO مي باشد. مجموع انرژي مصرفي براي اين تجهيزات نيز 2739.71 كيلووات ساعت است. همچنين در بين گازهاي توليد شده، CO بيشترين و NO كمترين سهم را به خود اختصاص مي دهد. در خصوص مصرف آب كتابخانه نيز مجموع آب مصرفي براي فضاي سبز، ظرفشويي و توالت ها 45459 ليتر در سال بوده، كه بيشترين سهم اين مصرف مربوط به آبياري فضاي سبز و 32471 ليتر در سال است. در بخش مواد زايد جامد و ضايعات توليدي حاصل از مصرف مواد مختلف، بر اساس نتايج حاصل از 30 بار نمونه گيري انجام گرفته، بيشترين حجم توليد ضايعات مربوط به مواد آلومينيومي و كاغذ است و ميزان CO به دست آمده 19475 كيلوگرم در سال، ميزان 77.54 SO، 57.4 NO و ذرات 2.92 كيلوگرم در سال مي باشد. در نهايت پس از انجام كليه اقدامات و مطالعات ياد شده راهكارها و پيشنهادهاي مديريتي و اجرايي ارايه شده است و همچنين مشخص شده كه با اجرا و استقرار نظام مديريت سبز در مجموعه امكان مصرف بهينه منابع آب، برق، كاغذ و مديريت مواد زايد جامد در كتابخانه ملي ايران وجود دارد و اين نظام مي تواند به كاهش هزينه ها در مجموعه نيز كمک نمايد.

 نسخه قابل چاپ

در اين تحقيق، واحد الفين واقع در پتروشيمي بندر امام از لحاظ مشكلات زيست محيطي در چهار جنبه آلاينده هاي پساب، هوا، صوت و پسماندها مورد بررسي قرار گرفته است. پس از شناخت فرآيند توليد و منابع انتشار آلاينده ها در واحد مذكور نقاط نمونه برداري مشخص شد و طي 6 ماه نمونه برداري مستمر پارامترهاي كيفي پساب و آلاينده هاي هوا انجام گرفت. نتايج حاصل نشان مي دهد كه غلظت پارامترهاي اكسيژن خواهي شيميايي (COD)، روغن و چربي (Oil) كل جامدات محلول (TDS) و فسفات در پساب خروجي از واحد الفين بالا بوده و چندين برابر استاندارد ملي مي باشد. محاسبات بار آلودگي براي پارامترهاي مذكور نيز مويد اين موضوع مي باشد. ميانگين مقادير COD، Oil،TDS  و فسفات در كل دوره نمونه برداري به ترتيب 352، 24، 860 و 2.3 ميلي گرم بر ليتر محاسبه گرديده است. ميزان آلاينده هاي اتمسفري (SO, NO, CO) ثبت شده در واحد مطالعه حاكي از آن است كه اين پارامترها در محدوده مجاز تعيين شده توسط سازمان حفاظت محيط زيست قرار مي گيرد. از ديگر آلاينده هاي هوا در اين واحد مي توان به وجود بخارات هيدروكربني (VOC) در سطح واحد نيز اشاره نمود. در بررسي پسماندها در واحد مذكور 14 مورد ماده زايد شناسايي شده كه 10 مورد آنها خطرناک بوده و 90% از كل زايدات را به خود اختصاص داده است. بررسي آلاينده هاي صوتي حاكي از آن است كه بيشترين تراز شدت صوت در اين واحد 102 دسي بل (A) بوده و پمپ ها و كمپرسورها از مهمترين منابع توليد آلودگي صوتي در اين واحد مي باشد.

 نسخه قابل چاپ

پديده نخست شهري در كشورهاي در حال توسعه از ماهيتي سلطه آميز برخوردار بوده و در اغلب موارد با تاثيرات شديد محيط طبيعي، اقتصادي، اجتماعي و كالبدي بر واحدهاي فضايي پيراموني خود همراه است. تهران نيز به عنوان يكي از اين كلان شهرها براي رشد و توسعه، نه تنها در مقياس ملي، بلكه در مقياس منطقه اي به منابع طبيعي و انساني آنها به نحوي ناپايدار و سلطه آميز دست اندازي مي كند و موجبات تحول اقتصادي، اجتماعي و سازمان فضايي مناطق پيراموني را فراهم مي آورد. لذا روابط و مناسبات حاكم بين كلان شهر تهران و مناطق پيراموني از ماهيتي نابرابر و سلطه آميز برخوردار است. اين تحولات در سازمان فضايي، در زمينه مرتبه و اندازه سكونت گاه ها، شهري شدن چشم انداز روستايي، تغيير در اقتصاد پايه، تغيير كاربري اراضي، تغيير در تركيب جمعيت و فعاليت از مهمترين آنها بوده است كه در نتيجه دگرگوني ساختار اجتماعي - اقتصادي و كالبدي فضاهاي پيراموني به ويژه لواسان و شريف آباد را فراهم ساخته است. اين مقاله در دو سطح كلان به تحليل ماهيت اقتصاد مسلط سياسي حاكم بر ايران و بازتاب فضايي آن در تهران و پيرامون در دوره هاي مختلف به ويژه از دهه 1350 اشاره دارد و در سطح خرد به تحليل و مقايسه تطبيقي تحولات سازمان فضايي شهر لواسان و شريف آباد در رابطه با تهران مي پردازد.

 نسخه قابل چاپ