راسخون

بانک مقالات بلورشناسي و كاني شناسي

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران بهار و تابستان 1386; 15(1):117-134.
 
 
ترابي قدرت اله*
 
* گروه زمين شناسي، دانشگاه اصفهان
 
 

آمفيبوليت ها يکي از انواع سنگ هاي دگرگون تشکيل دهنده افيوليت جندقند که حجم قابل توجهي را به خود اختصاص داده اند. بررسي ها نشان مي دهند که آمفيبوليت هاي درون افيوليت جندق حاصل دگرگوني بازالت ها، گدازه هاي بالشي، و دايک هاي ديابازي افيوليت جندق هستند. اين سنگ ها از آمفيبول، پلاژيوکلاز، گارنت، آلکالي فلدسپار (ارتوکلاز)، مگنتيت، بيوتيت، مسکويت، اسفن، کوارتز، کلسيت، و اپيدوت تشکيل شده اند و به صورت برگوارگي و خط وارگه بسيار واضحي ديده مي شوند. سنگ هاي رسوبي دگرگون شده اي که امروزه در منطقه جندق ديده مي شوند، پيش از رخداد دگرگوني، پوشش ته نشستي افيوليت جندق بوده اند. بررسي هاي کاني شناسي، زمين دما- فشارسنجي آمفيبول ها و پلاژيوکلازها نشان مي دهند که آمفيبوليت هاي درون افيوليت جندق در شرايط بخش هاي بالايي رخساره آمفيبوليت دگرگون شده اند (7.98 تا 9.01 کيلوبار و 714 تا 737 درجه سانتي گراد) و دماي دگرگون شدن آنها بيش از آمفيبوليت هاي درون دنباله اصلي دگرگوني (8.58 تا 10.87 کيلوبار و 619 تا 668 درجه سانتي گراد) است.

 
كليد واژه: آمفيبوليت، افيوليت جندق، سنگ هاي دگرگوني، زمين دما- فشارسنجي
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران بهار و تابستان 1386; 15(1):135-146.
 
 
صادق زاده محمدعلي*
 
* يزد، دانشگاه يزد، دانشكده فيزيك
 
 

در اين کار، ساختارهاي رونشانده تكريخت دور آلاييده وارون p-Si/SiGe/Si  با پراش پرتو X و روش الکتريکي مشخصه يابي شده اند. در نتيجه سمتگيري متفاوت صفحات براگ همخوان با لايه كرنش يافته تراکمي SiGe نسبت به لايه Si، مي توان نسبت (x) Ge، و ضخامت لايه پوششي (l) را با شبيه سازي کامپيوتري شدت و جدايي زاويه اي قله هاي (004) مشاهده شده در طرح پراش اين ساختارها تعيين کرد. از طرفي در لايه SiGe، يك گاز حفره اي دو بعدي با چگالي سطحي n تشكيل و به روش هال اندازه گيري شد و با اعمال ولتاژ متناسب به دريچه مصنوعي (V) قابل كنترل است. در مشخصه يابي به روش الکتريکي، دو مشخصه x و l با برازش نظري تغييرات خطي n بر حسب V به دست آمده اند. در خاتمه عوامل موثري که موجب عدم قطعيت نتايج هر روش و اختلاف جزيي آنها مي شود نيز توضيح داده شده اند.

 
كليد واژه: ساختار Si/SiGe ، مشخصه يابي Si/SiGe، پرتو X و روش هال
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران بهار و تابستان 1386; 15(1):211-218.
 
 
صالحي محمدعلي*,جليل پيران علي,ميرجليلي غضنفر
 
* دانشکده فيزيک، دانشگاه يزد
 
 

لايه هاي نازک سولفيد کادميوم به روش تبخير در خلا تهيه شد. اثر باز پخت در مجاورت هوا و در دماهاي 200C, 100C و 300C بررسي و با لايه هاي بدون باز پخت مقايسه گرديد. با استفاده از پراش پرتو ايکس (XRD) براي آناليز ساختار شبکه لايه ها، معلوم شد كه ساختار لايه ها شش گوشي با جهت رشد (002) بوده و بيشترين بي نظمي آن در دماي باز پخت بالاتر از 200C رخ داده است.

 
كليد واژه: سولفيد کادميوم، باز پخت، ساختار بلوري، و تبخير در خلا
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران پاييز و زمستان 1385; 14(2):383-394.
 
 
فردوست فرج اله*
 
* دانشگاه صنعتي شاهرود
 
 

نمونه هاي مورد مطالعه در اين کار پژوهشي، با استفاده از روشهاي ميكروسكوپي، ريزگمانه، پرتو ايکس (دباي - شرر) مورد مطالعه قرار گرفته اند. نمونه ها به صورت لوله اي باريك با ساختار منطقه اي بودند كه از محور مركزي به سمت پوسته به ترتيب زون هاي ايزوكوبانيت، كالكوپيريت، بورنيت، و سولفيدهاي مس را شامل مي شود. براي اولين بار، در زون سولفيدهاي مس نهشته هاي سولفيدي دوران ما، فاز چارگوشي CuS مشاهده شد. فاز چارگوشي CuSكه كالكوزيت ناپايدار است، فقط در فشار بيش از 0.8 كيلوبار و دماي بيش از 102C مي تواند پايدار باشد. فرم چارگوشيCuS در نمونه هاي مورد مطالعه همراه مخلوط كالكوزيت - ژارلئيت و در نمونه ديگر با مخلوط كالكوزيت-بورنيت مشاهده و تركيب شيميايي ميانگين آن به صورت CuS تعيين شد. احتمالا پيدايش اين فاز ناپايدار در نهشته هاي گرمابي جوان كه در دماي 350-250C شكيل مي شوند، امري غير عادي نيست، ولي پس از فعاليت گرمابي و كاهش دما به تدريج به فازهاي پايدارتر تبديل مي شود. بررسي دودكش هاي قديمي تر نشان مي دهد كه هيچگونه اثري از فاز چارگوشي در آنها مشاهده نمي شود.

 
كليد واژه: سولفيدهاي مس، CuS چارگوش، نهشته هاي گرمابي دوران ما
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران بهار و تابستان 1386; 15(1):147-160.
 
 
ميرمحمدي ميرصالح*,كنعانيان علي
 
* دانشگاه تهران، پرديس علوم، دانشکده زمين شناسي
 
 

مطالعه دقيق ريزبافت و آناليز ريزكاو اکسيدهاي Fe-Ti از توده نفوذي مافيک- اولترامافيک قره آغاج، اساس اين پژوهش را تشکيل مي دهد. اين توده از لحاظ سنگ شناسي از دو بخش اصلي شامل سنگ هاي مافيک بدون کاني سازي و سنگ هاي اولترامافيک غني از (Fe-Ti-P (FTP تشکيل يافته است. سنگ هاي FTP حاوي مقادير بالايي از ايلمنيت (~11-19 modal%) و مگنتيت (~2-13 modal%) هستند و ترکيب شيميايي غير عادي نشان مي دهند. بر اساس شواهد ريزبافتي، اکسيدهاي Fe-Ti در سه نسل يافت مي شوند: 1) ميانبارهاي گرد تا بيضي ريز در اوليوين و کلينوپيروکسن، 2) درشت دانه هاي روزنه اي و 3) رگچه هاي مرحله پسين. بلورهاي ايلمنيت (0.1-2 mm) به طور معمول داراي عدسي هاي ريز هماتيت آرايش يافته در صفحات [0001] مي باشند. تيتانو مگنتيت هاي اوليه اغلب حاوي تيغه هاي ايلمنيت موازي با صفحات [111] بوده و طيفي از ريزبافت هاي برون رستي مثل نوع ترليس و ساندويچي را نشان مي دهند. در ايلمنيت هاي سنگ هاي FTP، X از 0.82 تا 0.91 تغيير مي كند و مقدار MgO قابل توجه است (0.82-2.38 wt%). بيشتر بلورهاي تيتانو مگنتيت (ترکيب کلي) داراي X پايين (0.03-0.13) بوده و از اين رو X بالايي (0.79-0.93) دارند. با استفاده از زمين دما- فشارسنج دو اکسيدي (ايلمنيت- مگنتيت) و به کارگيري نرم افزار ILMAT، معلوم شد که اکسيدهاي Fe-Ti در گستره دمايي 450-700C و fO نزديك به -19±3، به احتمال در طول سردشدن به زير نقطه ذوب، به تعادل دوباره رسيده اند.

 
كليد واژه: قره آغاج، ايلمنيت، مگنتيت، سنگ هاي FTP
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران پاييز و زمستان 1385; 14(2):367-382.
 
 
رنجبر حجت اله*,شهرياري هادي
 
* بخش مهندسي معدن، دانشگاه شهيد باهنر کرمان
 
 

منطقه مورد مطالعه در کمربند آتشفشاني ـ ته نشستي دهج ـ ساردويه در استان کرمان قرار گرفته که بخش جنوب شرقي کمربند آتشفشاني ـ ته نشستي ايران مرکزي است. در اين تحقيق از داده هاي سنجنده ETM+ و سنجنده ASTER استفاده شده است. روش هاي مختلف پردازش تصوير (ترکيب کاذب رنگي، نسبت گيري نواري و آناليز مولفه هاي اصلي) به منظور شناسايي زونهاي دگرسان وابسته به كانسارهاي مس مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از اين کار مقايسه داده هاي سنجنده هاي ETM+ و ASTER براي تعيين قابليتهاي هر يک در شناسايي مناطق داراي اکسيد آهن و دگرساني است. اين بررسي نشان داد که داده هاي سنجنده ETM+ به خاطر دارا بودن گستره طيف آبي از قابليت بهتري در تعيين مناطق داراي کانيهاي اکسيد آهن نسبت به داده هاي سنجنده ASTER برخوردارند. داده هاي سنجنده ASTER به خاطر دارا بودن نوارهاي طيفي متعدد در گستره فروسرخ موج کوتاه، قابليت زيادي در شناسايي مناطق رسي داراست.

 
كليد واژه: ETM+ ،ASTER، پردازش تصوير، نسبتهاي نواري، مولفه هاي اصلي، كاني سازي مس، كرمان
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران بهار و تابستان 1385; 14(1):81-90.
 
 
مجلس آرا محمدحسين*,شعبان مجتبي
 
* دانشگاه تربيت معلم تهران، دانشكده علوم، گروه فيزيک، آزمايشگاه فوتونيك
 
 

در اين مقاله بعضي از پارامترهاي مهم اپتيكي بلور تيتانات باريم (BaTiO) مانند بهره بلور، ثابت جفتيدگي (ضريب بهره نمايي)، تغيير در ضريب شكست بلور و حساسيت نور شكستي را كه در ضبط اطلاعات اپتيكي از اهميت زيادي برخوردارند اندازه گيري مي كنيم. در تمام آزمايشها از چيدمان تركيب دو موج (TWM) و طول موج 632.8 nm استفاده شده است. نتايج تجربي به دست آمده يعني، تغييرات بهره بلور را نسبت به زاويه فرودي دو باريكه، شدت نسبي باريكه ها، شدت باريكه دمش و بردار شبكه توري رسم و با محاسبات نظري كه بر اساس نظريه كوختارو انجام داده ايم مقايسه مي كنيم. برخي از پارامترهاي اپتيكي بلور تيتانات باريم از قبيل: تغيير در ضريب شكست حالت پايا و حساسيت نور شكستي را با استفاده از نتايج تجربي، محاسبه مي كنيم. نتايج به دست آمده براي بلور مورد نظر نتايج مطلوبي است و بيانگر كارايي اين بلور در ضبط اطلاعات اپتيكي، هولوگرافي ديناميك و غيره است. سپس بر اساس پيكربندي تركيب دو موج در اين بلور، جا به جايي و تغيير مكان شيي را در زمان واقعي مورد مطالعه قرار مي دهيم. طول همدوسي مناسب ليزر هليم ـ نئون اين امكان را فراهم مي كند كه مكان شيي كه در فاصله دور از بلور قرار گرفته است به خوبي مطالعه شود. آزمايش را بايد در محيطي كاملا آرام و خالي از نوسانها انجام داد و در عين حال تاثير محيط را ناديده گرفت.

 
كليد واژه: ترکيب دو موج، اثر نورشکستي، بلورتيتانات باريم، اندازه گيري در زمان واقعي
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران بهار و تابستان 1386; 15(1):161-168.
 
 
فقيهيان حسين*,نكويي پريسا
 
* دانشگاه اصفهان، دانشكده علوم، گروه شيمي
 
 

در اين كار پژوهشي قابليت تبادل يوني ناتروليت نسبت به كاتيون هاي پتاسيم، تاليم، سزيم، كلسيم، نيكل، مس، و كبالت از سه خانواده قليايي، قليايي خاكي، و عناصر واسطه در محيط مذاب بررسي شد. در ادامه با تغيير شرايط مختلف از جمله دما، زمان، و نسبت زئوليت به نمك، ميزان تغيير در درصد تبادل يون مورد بررسي قرار گرفت. تلاش براي جايگزين كردن كاتيون هاي كلسيم، نيكل، مس، و كبالت در ناتروليت به نتيجه مطلوب نرسيد و درصد تبادل اين كاتيون ها به ترتيب برابر 3.14, 6.29, 2.51 و 5.03 به دست آمد در حالي كه كاتيون هاي پتاسيم، تاليم، و سزيم به ترتيب درصد تبادل 66.67, 82.38 و 42.98 را نشان دادند.

 
كليد واژه: ناتروليت، تعويض يون، نمك مذاب
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران بهار و تابستان 1385; 14(1):43-54.
 
 
فره پور محمدمهدي,آلياني فرهاد,سيدعلي زاده گنجي سيدمحمد
 
 
 

منطقه مورد مطالعه در شرق باتوليت همدان و در بخش شمالي زون سنندج - سيرجان با کشيدگي و راستاي NW-SE قرار دارد. اين منطقه بيشتر از سنگهاي دگرگون ناحيه اي (انواع ميكاشيستهاي حاوي پورفيروبلاستهاي استاروليت ، آندالوزيت، سيليمانيت، گارنت و اسليت) با راستاي تقريبي شمال غربي ـ جنوب شرقي تشكيل شده است. سن اين مجموعه (تكتونيتها) مربوط به پيش از ژوراسيك است كه در دو مرحله دچار دگرشكلي پلاستيك شده اند. عنصر بافتي شيستوزيته اوليه (S) به صورت همگن روي طبقه بندي ته نشستي در کل منطقه در فاز اول دگرشکلي (D) تشكيل شده است. فاز دوم تحت تاثير نيروي جانبي بوده و بيشتر ساختارهاي كنوني منطقه در اين فاز تشكيل شده اند. عنصرهاي بافتي شيستوزيته ثانويه (S) و خطواره ثانويه (L) در اين مرحله تشكيل شده است. عنصر زير بافتي كوارتز با توجه به خواص فيزيكوشيميايي خاص خود دوباره در فاز دوم سمتگيري يافته است. همه دانه هاي كوارتز، شيستوزيته اوليه و ثانويه و محور ريز چينها داراي تقارن بافتي راستگوشه هستند.

 
كليد واژه: عناصر بافتي، شيستوزيته، خطواره، كوارتز، همدان
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران بهار و تابستان 1385; 14(1):65-80.
 
 
بهرامي امير*,زرگرشوشتري مرتضي,فربد منصور
 
* گروه فيزيك، دانشكده علوم، دانشگاه شهيد چمران (اهواز)
 
 

در اين تحقيق به بررسي اثر آلايش نقره در تركيب ابررساناي سراميكي Bi Pb Sr CaCuO (بيسكو) با فاز 2223 پرداخته شده است. براي ساخت نمونه ها، روش واكنش حالت جامدي را با دو شيوه آلايش متفاوت، يعني، آلايش نمونه ها در حين ساخت (سري اول) و  آلايش نمونه ها پس از ساخت ابررسانا (سري دوم) به كار برده ايم. با آلايش نقره به بيسكو، دماي بحراني (T(mid در نمونه هاي سري اول افزايش و مقاومت حالت عادي تمام نمونه ها كاهش مي يابد. Jc در نمونه هاي سري اول، از نمونه خالص تا 2% آلاييده به نقره، كاهش جزيي يافته، و به بيشترين مقدار خود در نمونه هاي 5% و 15% مي رسد. همچنين Jc در نمونه هاي سري دوم، از نمونه خالص تا 5% شديدا كاهش مي يابد، ولي سپس تا نمونه 20% افزايش يافته و پس از آن تا نمونه60% دوباره كاهش مي يابد. تصاوير SEM نمونه ها، نشان مي دهد كه سطح تمام آنها داراي خلل و فرج بوده و دانه هاي ورقه اي در آنها ديده مي شود. آناليز EDX نمونه ها، وجود تركيبي از عناصر اوليه Bi، Pb، Sr،  Caو Cu را تاييد مي كند. در حالي كه در نمونه هاي آلايش شده با نقره، حضور نقره نيز در ماده علاوه بر تركيب عناصر اوليه نمايان است. الگوهاي XRD نمونه ها، قله هاي نقره را در فازي جداگانه نشان مي دهد. همچنين قله هاي بيسكو با ورود نقره جابه جايي جزيي را نشان مي دهند، بنابراين پارامترهاي شبكه به مقدار جزيي تغيير كرده، اما ساختار نمونه ها همچنان راستگوشه باقي مي ماند.

 
كليد واژه: ابررساناي سراميكي،BiPbSrCaCuO، آلايش نقره، ساختار ريز،Jc ،Tc ، SEM، XRD
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران بهار 1388; 17(1):65-82.
 
 
اسماعيلي داريوش*,افشوني سيده زهرا,ولي زاده محمدولي
 
* دانشكده زمين شناسي، پرديس علوم، دانشگاه تهران
 
 

توده گرانيتوئيدي آستانه در 40 کيلومتري شهرستان اراک قرار گرفته و بخشي از زون ساختاري سنندج - سيرجان را در باختر ايران تشکيل مي دهد. بيشتر اين توده نفوذي از سنگ هاي گرانوديوريتي تشکيل شده و به طور گسترده اي دستخوش دگرساني گرمابي شده است. توصيف اين زون هاي دگرسان بر اساس بررسي هاي صحرايي، کاني شناسي و رفتار عناصر نادرخاکي (REE) موضوع اين مقاله است. در گستره مورد بررسي هشت زون دگرسان گرمابي شامل زون فيليک (سريسيتي) با انبوهه هايي از كوارتز، سريسيت و پيريت؛ کلريتي با مجموعه كوارتز، سريسيت، و كلريت؛ پروپيليتي با مجموعه كاني هاي كلريت، اپيدوت، كلسيت و آلبيت؛ آرژيليتي با فراواني بيشتر كاني هاي رسي (كلريت و ايليت)؛ سيليسي با فراواني كوارتز؛ آلبيتي با كاني هاي آلبيت، كلريت؛ و كوارتز؛ هماتيتي با انبوهه هايي از هماتيت، كربنات هاي آهن (آنكريت و سيدريت)؛ و بالاخره كلريت تورماليني شده با كاني شاخص تورمالين (دراويت) قابل شناسايي هستند. نتايج حاصل نشان مي دهند كه تفاوت هاي چشمگيري در رفتار REEها، در زون هاي مختلف دگرسان اين منطقه وجود دارد به طوري که در زون دگرسان سريسيتي LREEها غني شده اند، ولي الگوي HREEها (به استثناي Yb كه غني شده است) در مقايسه با سنگ نادگرسان معادل خود، تغييري نمي كند. در زون دگرسان كلريتي LREEها تهي شده اند ولي HREEها رفتارهاي متفاوتي نشان مي دهند. در زون هاي دگرسان پروپيليتي و آرژيليتي همه REEها تهي شده اند ولي LREEها در مقايسه باHREE ها تهي شدگي بيشتري نشان مي دهند، و در زون دگرسان سيليسي و هماتيتي LREEها در مقايسه با HREEها غني شدگي نشان مي دهند، و بالاخره در زون دگرسان آلبيتي و زون تورماليني همه REEها تهي شده اند. اين ويژگي ها نشان مي دهند كه رفتار REEها در زون هاي دگرسان گرمابي توده گرانيتوئيدي آستانه در واقع به واسطه PH، حضور آميخته هاي يوني در شاره و وجود كاني هاي ثانويه اي كه بتوانند REEها را در ساختار خود بپذيرند، كنترل مي شوند.

 
كليد واژه: آستانه، عناصر نادر خاكي (REE)، دگرساني گرمابي
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران بهار 1388; 17(1):83-94.
 
 
پيروزي مهدي,قادري مجيد*,رشيدنژادعمران نعمت اله,راستاد ابراهيم
 
* دانشگاه تربيت مدرس، بخش زمين شناسي، تهران، ايران
 
 

کانسار فلوريت کمرمهدي در 100 کيلومتري جنوب باختري شهرستان طبس، در بلوك طبس و در پهنه ايران مرکزي واقع شده است. اين کانسار از 5 پيکره معدني چينه کران (stratabound) تشکيل شده که همه آنها در سنگ هاي کربناته سازند شتري قرار دارند. قديمي ترين واحد سنگي منطقه، سنگ هاي دولوميتي سازند شتري مربوط به ترياس است که در هسته تاقديس کمرمهدي رخنمون دارند. راستاي چين خوردگي هاي منطقه تقريبا شمالي - جنوبي است و گسل هاي معمولي خاوري - باختري عمود بر محور چين خوردگي در تاقديس کمرمهدي جابجايي هايي را موجب شده اند. بر پايه مشاهدات صحرايي و ميکروسکوپي، سه نوع کانه زايي در منطقه معدني مشاهده مي شوند: 1- کانه زايي درون زاد اوليه: به صورت لايه اي و پراکنده دانه و در تخلخل پرچيني دولوميکرايت هاي سازند شتري. 2- کانه زايي درون زاد تاخيري: به صورت شكافه پركن و رگه - رگچه، پركننده فضاهاي خالي در دولوميت هاي سازند شتري. 3- کانه زايي رگه اي هم روند با گسل هاي معمولي: به صورت رگه اي در راستاي گسل هاي معمولي منطقه معدني. بررسي شاره هاي درگير در كانه زايي هاي درون زادي تاخيري و رگه اي نشان مي دهد که شاره هاي درگير در كانه زايي از نوع درون زاد تاخيري با درجه شوري 15 تا 26 درصد وزني هم ارز NaCl و دماي همگن شدن 150 تا 270 درجه سانتي گراد و در كانه زايي نوع رگه اي از درجه شوري 3.4 تا 20.2 درصد وزني معادل NaCl و دماي همگن شدن 140 تا 237 درجه سانتي گراد برخوردارند. مقايسه شاره هاي درگير در دو نوع كانه زايي ياد شده نشان مي دهد که شاره هاي درگير نوع درون زادي از درجه شوري و دماي همگن شدن بيشتري در مقايسه با شاره هاي درگير نوع رگه اي برخوردارند. اين واقعيت نشان مي دهد که کانه زايي در کانسار چينه كران فلوريت کمرمهدي در ارتباط با سازند شتري و از کانسارهاي غني از فلوئور نوع دره مي سي سي پي است.

 
كليد واژه: كانسار فلوريت چينه كران، شاره هاي درگير، کانسار نوع دره مي سي سي پي، كمرمهدي، ايران
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران زمستان 1389; 18(4):669-684.
 
 
اميني صدرالدين,اسكندري امير*
 
* گروه زمين شناسي، دانشگاه تربيت معلم تهران
 
 

شكل بلورها در شرايط فيزيكي و شيميايي تبلور، كنترل مي شود؛ بنابراين اندازه گيري آن مي تواند برخي از ويژگي هاي محيط تبلور بلورها را بازتاب دهد. در اين نوشتار، روش هاي مختلف اندازه گيري كمي شكل بلورها در فضاي سه بعدي بر مبناي محاسبات آماري، مدل سازي عددي نرم افزاري و مشاهدات ميکروسکوپي مورد بحث قرار گرفته است. اندازه و شکل بلورها در دو گروه سنگ هاي آندزيت بازالتي و ديوريتي تا كوارتز ديوريتي منطقه مورد بررسي واقع در 120 كيلومتري جنوب خاوري بيرجند پردازش شدند. ويژگي هاي هندسي بيش از 3200 بلور پلاژيوكلاز در 9 مقطع ميكروسكوپي از اين دو گروه سنگي اندازه گيري شدند. نتايج محاسبه نسبت منظر بلورها S:I:L) يا بعد کوتاه: بعد متوسط: بعد بلند) و چگونگي نمونه ها در نمودار زينگ (نسبت S/I  نسبت به (I/L نشان داد كه نمود بلورها در هر دو گروه تخته اي است (I?L) ولي در گروه نخست، ميزان تخته اي بودن بيشتر است(I, L>2) . از مقايسه و تحليل شرايط کينتيکي و ديناميکي تبلور مي توان نتيجه گرفت كه ريزبلور هاي گروه اول در شرايط با درجه سردشدگي و سرعت رشد بيشتر (در حدود 10 mmsبراي يک دوره زماني سردشدن 3 ساله) نسبت به بلورهاي گروه دوم در محيطي كه جنبش نسبي بين بلور و محيط رشد بالا بود تشكيل شده اند، و جابجايي مكانيكي ماگما و شيب بالاي تغييرات پتانسيل شيميايي نقش قابل توجهي در ايجاد شکل بلورها داشته است. در گروه دوم، سرعت رشد پايين و سرعت انتشار بالاتر بوده است. در ضمن فرايند درشت شدگي بافتي در تغيير شکل بلورهاي گروه دوم از تخته اي به حالت هاي هم بعدتر و در کاهش نسبت منظر بلورها متناسب با افزايش اندازه بيشينه بلورها موثر بوده است.

 
كليد واژه: شکل بلورها، تبلور آذرين، درشت شدگي بافتي، بيرجند
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران بهار 1388; 17(1):55-64.
 
 
اوحدي وحيدرضا*,رفيعي فهيمه
 
* دانشگاه بوعلي سينا، دانشكده مهندسي، گروه عمران، همدان
 
 

کائولينيت، به عنوان خاک با حساسيت و قابليت تورم پذيري بسيار کم و مقاومت شيميايي و کارايي بالا، همراه با ديگر عناصر خاک در بستر مراکز دفن زباله هاي شهري و صنعتي، کاربرد دارد. اينگونه مراکز در معرض آلاينده هاي گوناگون هستند. از اين رو، بررسي چگونگي و تاثير برهمکنش کائولينيت و آلودگي ضروري به نظر مي رسد. در بررسي هاي گذشته، ارزيابي تاثير تغيير ويژگي هاي شاره هاي نفوذي بر سرشتي هاي فيزيکي از ديدگاه ريزساختاري، کمتر بررسي شده است. بر اين اساس در اين مقاله، فرايند برهمکنش کائولينيت و آلاينده هاي فلزات سنگين بر ريزساختار کاني کائولينيت مورد بررسي قرار گرفته اند. همچنين تلاش شده است تا ارتباط کيفي موثري بين ميزان تغيير سرشتي هاي فيزيکي - شيميايي شاره روزنه اي و تاثير آن بر ويژگي هاي فيزيکي ريزساختار خاک کائولينيت ارايه شود. بدين منظور، خاک رسي کائولينيت به طور مصنوعي و در شرايط آزمايشگاهي با دو آلاينده فلزي سرب و روي و نيز کاتيون تک ظرفيتي سديم، آلوده شده است. سپس با آزمايش هاي فيزيکي و بررسي هاي ريزساختاري، تغيير رفتار خاک مورد ارزيابي قرار گرفته است. نتايج حدود آتربرگ به عنوان شاخص فيزيکي خاک ها نشان مي دهد که با افزايش تراکم هاي آلاينده، حد رواني کاهش مي يابد. در حضور تراکم هاي بالاي کاتيون هاي دو ظرفيتي روي و سرب، به ترتيب، به دليل شکل گيري ساختار لخته اي و انباشت آب در روزنه هاي ايجاد شده، نرخ کاهش حد رواني کمتر است. نتايج تصاوير SEM و ميزان تغييرات شدت قله پراش پرتو X نيز تغيير ساختار در ريزبافت خاک و تشکيل ساختار لخته اي را تاييد مي کنند.

 
كليد واژه: سرشتي هاي ريزساختاري، حد رواني، کائولينيت، شاره روزنه اي، SEM، XRD
 
 

 نسخه قابل چاپ

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
بلورشناسي و كاني شناسي ايران بهار و تابستان 1386; 15(1):169-192.
 
 
اسماعيلي داريوش*,خلج مرضيه,ولي زاده محمدولي
 
* دانشگاه تهران، پرديس علوم، دانشكده زمين شناسي
 
 

چکيده: استفاده از مطالعات کاني شناسي و ژئوشيمي- کاني توده گرانيتي اکاپل با استفاده از نتايج آناليز ريزكاو الکتروني کاني هاي پلاژيوکلاز، آلکالي فلدسپار، بيوتيت و آمفيبول و نيز ژئوشيمي سنگ كل اين توده به منظور اثبات وجود آلودگي، دگرنهادي و آلودگي ماگمايي موضوع مقاله است. تركيب شيميايي اين بيوتيت ها و آمفيبول ها نشان مي دهد که واحد مونزوگرانيتي اکاپل در رده گرانيت هاي نوع I به شدت آلوده (ISC) قرار مي گيرد، و از يک ماگماي مشتق از گوشته فوقاني و يا پوسته تحتاني، که تحت تاثير اختلاط ماگمايي و يا آلايش با سنگ هاي پوسته اي قرار گرفته اند تشکيل شده است. اين نتايج با فراواني بافت هاي غربالي، پوئي کليتيک، راپاکيوي، جذب بخشي درشت بلورهاي پلاژيوکلاز و حضور آنکلاوهاي ميکروگرانولار مافيک و آپاتيت هاي سوزني شكل در نمونه هاي مورد مطالعه که از شواهد آلودگي و اختلاط ماگمايي هستند، همخواني دارد. بر اساس اين بررسي ها، دو نسل پلاژيوكلاز با دو تركيب شيميايي مختلف در واحد مونزوگرانيتي اکاپل قابل تشخيص اند، نسل اول به صورت نفوذ در فنوکريست هاي آلکالي فلدسپار قرار گرفتند، و نسل دوم بلورهاي پلاژيوکلازند كه احتمالا طي اختلاط ماگمايي تشكيل شده اند و به صورت بلورهاي پوششي در بافت هاي راپاکيوي حضور دارند.

 
كليد واژه: اختلاط ماگمايي، آلودگي، بافت راپاكيوي، گرانيتوئيد، اکاپل
 
 

 نسخه قابل چاپ