مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
بيانات امام خمينى در جمع پزشكان شهرستان قم
ايجاد بى تفاوتى و تفرقه افكنى، خيانت بزرگ رژيم سابق
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از آثار اين نهضت اين شد كه ما با رخسارهايى مواجه مىشويم كه قبلاً نمىشديم. ما قبلا بواسطه فعاليتهائى كه عمال اجانب و خود در مدتهاى طولانى كرده بودند از هم جدا بوديم، همه قشرها از هم جدا بودند.
ما (يعنى روحانيت ) با شما يعنى اطباى ارجمند علقهمان فرق دارد با علقههاى ديگر (العلم علمان: علم الابدان و علم الاديان) روح و جسم با هم وحدت دارند، جسم ظل روح است، روح باطن جسم است، جسم ظاهر روح است، اينها با هم يك هستند، جدايى از هم ندارند. همانطورى كه جسم انسان و روح انسان وحدت دارد بايد طبيب جسمى و طبيب روحى وحدت داشته باشند، آنها بايد يك باشند و مع الاسف ما را از هم جدا كردند، ما را از همه اقشار جدا كردند، روحانيت رايا - به نسيان - به طاق نسيان سپردند يالكه داركردند، شما را از نظر ما انداختند، ما را از نظر شما انداختند، اين خيانتى بود كه در عرض قريب سيصد سال اجانب با كارمندهاى خودشان، با عمال خودشان انجام دادند، دانشگاه رااز مدارس ما جدا كردند بلكه هر يك را مخالف ديگرى كردنذ، اقشار ملت مارا از هم جدا كردند، اين خيانت بزرگى بود كه به ما و ملت ما كردند تا ما را به اين روزها نشاندند. نه تنها اقشار يك ملت را از هم جدا كردند، ملتها را از هم جدا كردند، بطورى كه ملت ايران با ملت تركيه هيچ روابط ندارد و نداشت، اگر مخالفت نداشت موافقت هم نداشت، بى تفاوت بود. اگر مصيبتى به برادرهاى ترك ما مثلا مىرسيد يا عرب ما، برادرهاى فارس ما بى تفاوت بودند و بعكس ، اگر به ما مصيبتى وارد مىشد آنها بى تفاوت بودند. اين بى تفاوتى از همين عمال اجانب و خود اجانب ايجاد شد كه يا تا توانستند مخالفت ايجاد كنند و اگر نتوانستند غفلت ايجاد كنند و ما را غافل كردند، از مقدرات خودمان غافل كردند. از مقدرات برادرهاى خودمان غافل كردند. ما بايد از اين به بعد اين هوشياريى كه ملتمان پيدا كرده است جديت كنيم كه ادامه پيدا كند. ما صدمه اين غفلتها را سيصد سال است داريم ميخوريم پنجاه و چند سال است كه پيرمردهاى ما، آنهائى كه به سن من يا يك قدرى هم كمتر هستند، پنجاه و چند سال است كه عذاب اليم اين طايفه را چشيدند و شما جوانها هم بيست و چند
سال است كه ديديد هر چه ديديد، و شنيديد هر چه شنيديد.
همه ذخائر ما را از بين بردند، نيروى انسانى كه از همه ذخائر بالاتر است از بين بردند انسانهاى ما را كه بايد مقدرات اين مملكت در دست آنها باشد و مملكت را آباد كنند، معنويتش را آباد كنند، ماديتش را آباد كنند، اين نيروها را از دست ما گرفتند يا به مراكز فحشاه كشيدند. تمام مراكز آموزشى را اينها مراكز فحشاء قرار دادند، سينما كه يكى از مراكز آموزشى است در دنيا، راديو و تلويزيون كه يكى از مراكز آموزشى است براى همه، آموزش براى همه طبقات، دستگاهى است كه بايد همه ملت را آموزش بدهد ،اينها به صورت ديگرى، واژگون در آوردند. سينماها را مراكز فحشاءتقريبا قرار دادند، راديوها تبليغاتشان ديديد چه بود، تلويزيون هم همينطور، اينها امروز كه به خدمت اسلام در آمدند بايد اصلاح بشوند و مشغولند به فعاليت براى اينكه اصلاح بشوند. الان هم آن تتمه رژيم فاسد در اينها هست، در مطبوعات ما هست، در روزنامههاى ما هست، در مجلات ما هست، الان هم آن فساد هست تتمه آن، بايد بتدريج اينها اصلاح بشود. اين اخلاق فاسدى كه در جوانهاى ما ايجاد كردهاند، باز هم تتمهاش هست لكن بايد اصلاح بشود. خدا مىداند كه اين مراكز فحشاء با جوانهاى ما چه كرد، براى آنها همه چيز را تهيه كردند كه غفلت كنند از همه چيز خودشان، مراكز فحشاء را درست كردند به رايگان دادند، دعوت كردند، دعوتها كردند، جوانهاى ما را كشيدند در آن مراكز و از مقدرات خودشان غافلشان كردند.
پيدايش تحول معنوى بدست خداوند متعال
من خدا را شكر مىكنم كه در ظرف اين يك سال، يك سال و نيم يك تحول اساسى در ملت ما پيدا شد، جوانهاى ما توجه به مسائل روز پيدا كرده اند، منصرف شدند از آن، اكثراً از آن چيزهائى كه قبلا بود متحول شدند، منصرف شدند، تحول هاى معنوى پيدا شدكه اين تحولها را نمىتوانيم اسمى رويش بگذاريم الا اينكه به دست خدا بود،بشر نمىتواند.
تحول روحى در همه طبقات، اينرا كراراً گفتهام كه يك پاسبان مىآمد يك بازار را سرتاسر هر امرى را مىكرد اطاعت مىكردند وبراى خودشان حق چون و چرا قائل نبودند، نه اينكه حق قائل بودند و نمىكردند، اصلا، وضع روحى شان را اينطور كرده بودند كه - حق - كوركورانه بايد اطاعت كرد، همانطورى كه ارتش ما آنطور بود، مردم را اينطور كرده بودند كه مثل گوسفند اطاعت كنند، سر تا پا اطاعت باشد، چه فرمان سلطان، چه فرمان خداً چه فرمان ايزد، چه فرمان شاه، اين كلمه را در اذهان بچههاى ما از بچگى رشد دادند، آنهم اين شاه. يك تحولى پيدا شد در ظرف يكى دو سال كه همين جمعيتى كه از پاسبان آنطور وحشت داشتند، به تانكها حمله كردند و به شاه هر چه خواستند گفتند و او را بيرونش كردند، همين جمعيت كه ديروز از يك ستارهدار آنطور خوف و وحشت مىكرد، مشتش را گره كرد، مقابل همه ايستاد و همه را بيرون كرد.
اين غير از تقدير الهى، غير از حكم الهى نيست، ايمان است، اگر ايمان نبود نمىشد، ايمان
به خدا اين كار را كرد، ايمان به مبادى اسلامى اين كار را انجام داد، همه با هم گفتند كه ما اسلام را خواهيم، اين ايمان بود. قدرت ايمان غلبه كرد بر اين قدرتها و الا ما كه چيزى نداشتيم، با همان كاردهاى توى مطبخ خانه و با همان - عرض كنم - چوبها، با همان چيزها آمدند بيرون و غلبه كردند بر اين تانكها و توپها و مسلسلها و اينها، گفتند اينها ديگر اثر ندارد. در مقابل ايمان ارث رهم نداشت و نتوانست اثر بكند.
ايمانتان را حفظ كنيد آقا، ايمان به خدا را حفظ كنيد، وحدت كلمه را حفظ كنيد، اين نهضت را حفظ كنيد، ما هرچه داريم از اين ايمان و وحدت كلمه است. آنها ايمان را از ما خواستند بگيرند و وحدت كلمه را، كوشش كردند براى اين دو تا و خداى تبارك و تعالى نخواست و با ما بود و متحول كرد يك مملكت و يك ملتى كه اعتنا به مسائل دينى نداشت، متحولشان كرد بطورى كه همه توجه دارند همه با، ايمان به ميدان آمدند، يك ملتى كه با هم دعوا داشتند، اين شهر با آن شهر، اين محله با آن محله، اين جوان آن جوان، يك دفعه يك تحول الهى پيدا شد كه حس تعاون پيدا شد، يكى از دوستان من مىگفت كه در تهران من در اين تظاهرات ديدم كه يك پيرزنى يك جايى ايستاده است و يك كاسه اى دستش هست كه در آن تويش پول است گفتم خوب لابد اين حالا مىخواهد يك پولى جمع بكند، رسيدم به آن گفتم كه پيرزن چيست؟ گفت كه حالا چو ن بازار تعطيل است مردم هم به تلفن احتياج دارند من ديدم كه اين كار را بكنم، اين پولها را بياورم كه مردم پول خرد ندارند بردارند بيندازند آنجا و تلفن بكنند، يك همچو حسى در يك افراد پيدا شد، يك همچو حس تعاونى كه وقتى كه اين جمعيت بيرون مىآمد، همه مردم در خانه و بيرون با اينها كمك مىكردند. اين تحول به دست خدا واقع شد، اتكال به خدا بكنيد، اگر خداى نخواسته اين ايمان از دست ما گرفته بشود، اين اتكال به خدا از دست ما گرفته بشود وحدت كلمه هم گرفته خواهد شد، باز خداى نخواسته برگشت به همان مصيبتهاست.
جمهورى اسلامى، نه يك كلمه كم، و نه يك كلمه زياد
دعوت كنيد مردم را، دعوت كنيد همه را به اينكه در اين رفراندم به جمهورى اسلامى، فقط جمهورى اسلامى، يك كلمه اين طرف يك كلمه آن طرف نبايد باشيد، نه از آن اسقاط بشود نه به آن زياد بشود شياطين مىخواهند يك كلمه را اسقاط بكنند يا كلمه را زياد بكنند، توجه به اين معنا داشته باشيد، دعوت كنيد همه را.
من از همه اطباء ايران و حالا كه قم هستم از اطباء قم و از مريضخانهها تشكر مى كنم كه در اين مسائل، اينها هم حس مسئوليت كردهاند و انجام وظيفه كردهاند. خداوند همه شما را به وظايفتان بيشتر از اين آشنا كند كه اين دعاى بزرگى است و همه شما را سعادت بدهد و همه شما را سلامت و مملكت شما را از دست اجانب نجات بدهد. انشاءالله خداوند همهتان را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در ديدار با پزشكان و پرستان
اعوذ با لله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
شما آقايان بهتر مىدانيد كه به ملت ما چه گذشت، شما كه در بيمارستانها بوديد و كفيل حال مجروحين و مصدومين و قتلى بوديد، بهتر از ما اطلاع داريد، مىدانيد كه اينها با اسم ترقى چه كردند با مملكت ما و با اسم تمدن چطور ما را عقب راندند، نيروى انسانى ما را هدر دادند، تمام شوون ملى ما را به شكست دادند.
من از شما آقايان كه در اين اوقات سختى، با بيماران كه خودتان بودند، همه از خودمان بودند، با اين مجروحين و مصدومين همراهى كرديد، زحمت كشيديد، من از همه شما متشكرم و خداوند اميدوارم كه از همه شما راضى باشد، شماها در اين موقع از زمان از جندالله بوديد ،براى خدا انجام اين وظايف را كرديد، من از بانوان شما و از آقايان، از همه تشكر مىكنم. خداوند همه شما را عزت و سلامت و سعادت بدهد، آزادى بدهد.
ماموريت خرابكارانه شاه براى وطنش
ما در اين پنجاه و چند سال روى آزادى را نديديم. شما جوانها يادتان نيست كه در زمان رضا خان چه گذشت بر اين ملت، من از اول تا حالا شاهد قضايا بودم، من همه تلخىهايى كه از زمان اين پدر و پسر گذشته است بر ملت ما، آن تلخىها را چشيدهام و شما آقايان همين زمان اين را و شايد اخيراً زمان اين را بعضيتان مطلع شديد و ديديد چه كردند اينها با ما. او را انگليسىها آوردند و مامور كردند (اين را متفقين به حسب آنطورى كه خودش در كتاب نوشت و بعد شنيدم كه آن جمله را برداشتند، خودش در كتاب نوشت كه متفقين كه آمدند اينجا، صلاح ديدند كه من باشم ) ماموريت براى وطن داشت كه اين وطن را به شكست برساند، به عقب برگرداند، ماموريت داشت كه اقتصاد ما را فلج كند، ماموريت داشت كه دانشگاههاى ما را نگذارد عمل بكنند، ماموريت داشت كه زراعت ما را و كشاورزى ما را بكلى ساقط كند، ماموريتها را هم خوب انجام داد، ماموريت داشت كه همه خزائن ما و مخازن ما را به رايگان بلكه بدتر از رايگان، آنكه به آمريكا داد نه
اينكه رايگان بود بلكه عوضش پايگاه براى آنها درست كرد، نفت داد و پايگاه براى خود امريكايىها در ايران عوض نفت درست كرد، يعنى هم عوض به جيب آنها رفت هم معوض به جيب آنها رفت، ماموريت را خوب انجام داد لكن آنها هم خيلى پشتيبانىها را، گفتند هى پشتيبانى مىكنيم، چه تهديدها كردند، چيزها گفتند. لكن ملت بحمدالله ايستاد و با اينكه هيچ دستش نبود، قوت ايمان داشت يعنى يك نهضت اسلامى بود، همه با اسم اسلام جلو مىرفتند، چون با اسم اسلام بود و با ايمان به خدا بود بر همه قدرتهاى بزرگ، ابرقدرتها غلبه كردند و آن دستگاه بزرگ را فر و ريختند با دست خالى، با توپها و تانك و همه را شكست دادند و كاخها را فرو ريختند و حالا او را آمريكايىها هم قبولش ندارند، آن رقيق شفيقش ملك حسن هم مىگويد اين را به عنوان يك آدم عادى مىپذيرم، ملك حسينش هم مثل ملك حسنش ،همه به او پشت كردند و خداى تبارك و تعالى از او انتقام خواهد كشيد.
كيفر واقعى شاه تنهابدست خدا و در دنياى ديگر ميسر است
انتقام اينطور مجرمها را ما نمىتوانيم بكشيم، براى اينكه كسى كه يك نفر را بكشد، يك جان را از بين ببرد، جان او هم باندازه اوست - او، ديگر او - به اندازه يك نفر كه كشته شد، ما قصاص مىتوانيم بكنيم، كسى كه صدها هزار نفر را به كشتن داده است، كسى كه صدها هزار نفر را به زجر در زندانها و در بيغولهها جاى داده است، اين جز اينكه در يك عالم ديگرى كه ابدى است، براى هر يك از اينها يك حسابى باز مىشود و اينجا قدرت نيست براى اين كار. ما يك نفر را مىكشيم به جاى يك نفر، جان اشخاص، فرق ما بين شاهش و گدايش و مجرمش و غير مجرمش فرقى نيست بلكه جانهاى اينها شريفتر از اوست.
ما نمىتوانيم، بشر نمىتواند اين مجرمهاى بالذات را ازشان انتقام بكشد، براى اينكه آخرش هر چه زجر بكند، يك نفر را زجر كرده و اين يك نفر هزاران نفر را. ما چطور مىتوانيم،يك نفر در مقابل يك نفر ما مىكشيم، اين هزاران نفر را كشته است، هزار دفعه كه نمىتوانيم بكشيم لكن آنجائى كه خداوند بخواهد انتقام بكشد، مىكشد، زنده مىكند، مىكشد، زنده كند، براى هر يك از اينها شكنجه مىكند، چه شكنجه اى، شكنجههايى غير از اينكه در اينجاست. انتقام را خداى تبارك و تعالى انشاءالله مى كشد از اينها.
من تكرار مىكنم اينكه شما آقايان كه در اين مدت زحمت كشيديد، پيش خداى تبارك و تعالى ماجور هستيد، اينكه براى خدا باشد، جائى نمىرود، هست، محفوظ است براى شما، هر چه كه براى خدا باشد منسى نخواهد شد، محفوظ خواهد بود. براى خدا كار بكنيد، از حالا به بعد هم براى خدا، براى سازندگى يك مملكتى كه خراب است.
همه چيزمان خراب و درهم و برهم و همه بايد با هم با يك صدا اين نهضت را نگذاريد كه به سستى بكشد، حفظ كنيد، همه مكلفيم كه حفظ كنيم اين را، با اين نهضت اسلامى ما تا اينجا آمديم و قدرتها را عقب زديم، با اين نهضت اسلامى بايد سازندگى كنيم از حالا به بعد، يعنى همه با هم، همه با هم به جلو برويم، همه با هم به يك تمدن صحيح، نه تمدن محمدرضائى، تمدن الهى، تمدن رسول اللهى، آنكه همه اقشار بشر را، سياه و سفيدش را هيچ فرق نمىگذارد مگر اينكه به تقوى ان اكرمكم عندالله اتقيكم ميزان تقوى است، ميزان انسانيت است.
خداوند همه شما را تائيد كند و همه با هم انشاءالله اين راه را طى بكنيد و همه با هم انشاءالله به بهشت اعلى برويد .
و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع گروهاى از زنان شجاع قم
همراهى و شركت فعالانه زنان در نهضت، پيروزى اسلام را بيمه كرد
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بى پايان بر بانوان ايران، سلام بر شما خواهران محترم، رحمت خدا بر شما شيردلانى كه به همت والاى شما اسلام از قيد اسارت بيگانه بيرون آمد. شما خواهران عزيز و شجاع دوشادوش مردان پيروزى را براى اسلام بيمه كرديد. من از شما زنان ايران و قم تشكر مىكنم. خداوند و امام عصر از شما راضى باشد. شما با بچههاى كوچك خودتان در خيابانها آمديد و با تظاهرات پر شورتان از اسلام پشتيبانى كرديد. من اخبار قم و ساير شهرها را مىشنيدم. من اخبار خيابان چهار مردان قم را مىشنيدم. من ازشجاعتهاى زنان ايران و قم و ساير شهرها احساس غرور مىكنم. شما زنان دلير در اين پيروزى پيشقدم بوديد و هستيد، شما مردان را تشجيع كرديد، ما همگى مرهون شجاعتهاى شما زنان شيردل هستيم.
اسلام نظر خاصى نسبت به شما زنان دارد. اسلام در زمانى در جزيره العرب ظهور كرد كه زنان حيثيت خودشان را از دست داده بودند. اسلام آنان را سربلند و سرافراز كرد. اسلام آنان را با مردان مساوى كرد. عنايتى كه اسلام به زنان دارد، بيشتر از عنايتى است كه به مردان دارد.
در اين نهضت، زنان حق بيشترى از مردان دارند. زنان مردان شجاع را در دامان خود بزرگ مىكنند. وقرآن كريم انسان ساز است و زنان نيز انسان ساز. اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملتها گرفته شوند، ملتها به شكست و انحطاط كشيده مىشوند.
زنان بايد در مقدرات اساسى مملكت و سرنوشت خويش سهيم باشند
قوانين اسلام همه به صلاح زن ومرد است. زن بايد در مقدرات اساسى مملكت دخالت كند. شما همانگونه كه در نهضت نقش اساسى داشتهايد و سهيم بودهايد، اكنون هم باز بايد در پيروزى سهيم باشيد و فراموش نكنيد كه هر موقع كه اقتضا كند، نهضت كنيد و قيام كنيد. مملكت از خود شماست، انشاءالله شما بايد مملكت را بسازيد. زنان در صدر اسلام با مردان در جنگها هم شركت مىكردند. ما مىبينيم و ديديم كه زنان همدوش مردان بلكه جلوتر از آنان در صف قتال ايستادند، خود و بچههاى خود و جوانان خودشان رااز دست دادند و باز هم مقاومت كردند. ما مىخواهيم، زن به مقام
والاى انسانيت برسد. زن بايد در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. دوره اختناق مىخواست زنان جنگجوى ما را ننگ جو بار آورد ولى خدا نخواست. اينها مىخواستند با زن مثل يك شيئى - مثل يك چيز مثل يك متاع رفتار كنند ولى اسلام زن را مثل مرد در همه شوون (همانطورى كه مرد در همه شوون دخالت دارد ) دخالت مى دهد. همه ملت ايران، چه زنان و چه مردان بايد اين خرابهاى كه براى ما گذاشتهاند بسازند. ايران با دست مرد تنها درست نمىشود. مرد و زن بايد با هم اين خرابه را بسازند.
و اما مساله اى كه بايد توجه داشته باشيم اين است كه زنانى كه مىخواهند ازدواج كنند، از همان اول مى تواند اختياراتى براى خودشان قرار دهند كه نه مخالف شرع باشند و نه مخالف حيثيت خودشان، مثلا مىتوانند از اول شرط كنند كه اگر چنانچه مرد فساد اخلاق داشت و يا اگر بدرفتارى با زن كرد، زن وكيل باشد در طلاق. اسلام براى زنان حق قرار داده است. اسلام اگر محدوديتى براى زنان و مردان قائل شده است، همه با صلاح خودشان بوده است. اسلام همانگونه كه حق طلاق را براى مرد قرار داده است، اين حق را براى زن هم قرار داده است كه در وقت ازدواج شرط كند كه اگر با من چه كردى و چه كردى، من وكيل باشم در طلاق و اگر اين شرط را كرد، مرد ديگر نمىتواند او را معزول كند.اگر مردى با زنى بد رفتارى كرد، در اسلام او را منع كند و اگر گوش نكرد، او را حد مىزند و اگر گوش نكرد، مجتهد زن را طلاق مىدهد.
خداوند همه شما را با عزت و سلامت و سعادت، با ايمان كامل، با تربيت و فرهنگ صحيح قرين كند.
سلام بر شما بانوان عزيز و محترم
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و طلاب قم
ما بايد بنده باشيم و همه چيز را از خدا بدانيم كه غرور اسباب شكست است
بسم الله الرحمن الرحيم
من سخنان ايشان را تاكنون نشنيده بودم و موجب شرمسارى است كه همه ما داريم و من اميدوارم كه نمايندگان ما همه موفق باشند. فقط يك نكته را مىخواستم عرض بكنم و آن اينكه اين مبالغات را كه راجع به من فرمودهاند، من نمىپذيرم. من يك خادمى از همه شماها هستم و قضيه رهبرى و غير رهبرى در كار نيست، قضيه نهضت است و صف واحد، همه با هم.
ايشان خوب بيان مىكنند لكن راجع به من را يك قدرى بايد عرض كنم تندروى فرمودند و خصوصا در حضور كسى از او اينطور تمجيد كنند، ممكن است كه باور كند، غفلت كند و فاجعه ببار بياورد. من اميدوارم كه همه آقايان اين جهت را توجه داشته باشند كه در عين حال كه يك نهضت مقدس عالى بوده است كه نظيرش را ما سراغ نداريم و يك نهضتى بود كه با ضايعات كم، عايدات زياد، عايد ما شد، در ظرف بايد گفت چند ساعت اين رژيم منحوس را از بيخ و بن كند، لكن غرور نياورد. غرور اسباب شكست است. بايد ما بنده باشيم و همه چيز را از خدا بدانيم.
فراگير شدن نهضت در كليه اقشار، يك مساله الهى است
من آنوقتها كه مىديدم كه اين نهضت همگانى شده است و همه اقشار ملت را گرفته است، كه بچهاى كه پستانك دهنش است پستانك را در مىآورد و شعار مىدهد و اين در يك قشر محدود نيست بلكه قشرها را فرا گرفته است، از حدود هم گذشته است، من اميدوار مىشدم براى اين نكته كه مىديدم كه مسالهاى نيست كه بشر بتواند، مسالهاى نيست كه به رهبرى درست بشود، مسالهاى نيست كه مردم بتوانند، مسالهاى است الهى. اين قدرت خداى تبارك و تعالى است كه با عنايات خاص خودش اينطور كرد كه تمام اقشار ملت ما يك زبان شدند، تمام اقشار يك مقصد شدند، مقصد واحد، شعار واحد من اميدوار شدم. آنوقت هم كه در سختى بودم و هجوم از اطراف بود، تهديدات از اطراف، از آمريكا بود، از ايران بود و مىخواستند مانع بشوند از اينكه من بيايم به ايران، و آن نقشهها را كشيدند، و بحمدالله آن نقشهها نقش بر آب شد - من از آنوقت مطمئن - اگر مطمئن نشدم خيلى احتمال مىدادم كه مسئله، مسئله غير عادى باشد و بود همينطور. و لهذا همه اين تهديداتى كه شد و توصيههائى كه شد،
از قبل دولت ايران بوسيله دولت فرانسه و امريكا به وسائل مختلف، اينها همه قوت داد ذهن مرا كه اينها توطئه مىخواهند ببينند، از رفتن من به ايران، اينها يك خوفى در دلشان هست و رفتن من را مىخواهند تعويق بيندازند، زودرس است حالا نرويد. به صورت اينكه با ما مىخواهند يك مثلا نوازشى از ما بكنند، يك مصلحت بينى و من مىديدم كه دشمنها نمىخواهند مصلحت ما را ببينند، مصلحت خودشان اين است. من اين را فهميدم عازم شدم به اينكه نه، بايد بروم. توصيهها هم، از رفقاى ما هم، از دوستان ما هم توصيه مىشد كه حالا زود است، لكن من اصرار آنها را از آن فهميدم كه نه زود نيست حالا بايد رفت و اينها در صددند كه همه قوا را جمع بكنند و يك توطئهاى است در كار. اينجا هم كه من آمدم باز آقايان، بعضى از آقايان مىگفتند كاش مثلا زودتر نمىآمدند باز يك مقدارى زود بود ولى من اعتقادم اين بود كه زود نبود، و زود هم نبود. اگر ما اينها را مهلت داده بوديم و يك قدرى تعويق انداخته بوديم، شايد تا حال اگر تعويق انداخته بوديم اينها كارهاى خودشان را كرده بودند، و نقشههايى كه بايد بكشند پياده كرده بودند، و ما تا آخر ديگر نمىگذاشتند كارى بكنيم، شايد ما را ديگر نمىگذاشتند به اين حدود بيائيم، لكن من روى همان معنا كه از كارهاى اينها و از سفارشات اينها اطمينان پيدا كردم به اينكه مسالهاى در كار است. رفقا هم كه به من مى گفتند خوب است كه يك قدرى تعويق بياندازيد، مىگفتم نمىشود اين، براى اينكه اينها دشمنهاى ما هستند كه مىگويند نرو، اگر چنانچه آنها همچو چيزى نمىگفتند، خوب يك چيز بود، اما اينها دشمن ما هستند كه مىگويند حالا نرو زودرس است حالا.براى آنها زودرس بود، لكن به ما مىگفتند كه حالا رفتن شما زودرس است.
پيشرفتهاى چشمگير به اراده مقدس و مدد غيبى خداوند
از اين جهت من آمدم و بحمدالله تاكنون پيشرفتهاى چشمگيرى شد، به طورى كه اين نهضت نمونه است در همه نهضتهائى كه در طول تاريخ واقع شده است، يعنى نهضتى است كه همه قشرها، من گمان نكنم كه در تاريخ نهضتى كه بچه كوچولو هم همان شعار پيرمرد و شعار جوان را بدهد، تحقق پيدا كرده باشد. چنانچه نهضتى كه اين طور يك همچو قدرت غولوار را و با پشتيبانىهاى ابرقدرت، اين نهضت با دست خالى پيش ببرد، اين هم يك امر غيبى بود. ما نبايد غرور پيدا كنيم كه ما كرديم، خداست كه اين كارها را به اراده مقدسه خودش انجام داد.
حالا هم صفهاى ما بايد فشردهتر بشود. يك قشر نمىتواند اين خرابىها را ترميم كند، همه با هم، همه با هم، تمام اقشار با هم به پيش. اگر چنانچه از اين به بعد سستى بشود خداى نخواسته، اين نهضت رو به سستى برود، آنها در كمينند و دشمنهاى ما دست بر نداشتهاند.
اينجا مملكت نفت است، اينجا مملكت چيزهاى ديگر، ذخائر زير زمينى زياد است، آنها دست از اينجا بر نمىدارند. اينجا سرحدى است كه براى آنها قضيه سوق الجيشى در كار است، آنها به اين زودى دست بر نمىدارند، لكن ملت ما بايد هوشيار باشد، ملت ما خيال نكند تمام شد مطلب، آقايان
خيال نكنند كه مطلب تمام شد حالا بايد ديگر رها كنيم، خير مطلب مهم است و از اين به بعد همه با هم باشيم.
اختلاف، ناشى از هواى نفس و وسوسه شيطان است
تبليغات ما بايد قوىتر بشود از سابق، اقشار ما بايد فشردهتر بشوند از سابق، صف ما بايد فشردهتر بشود، اختلافات ما بايد كمتر بشود. من متاسفم كه در بعضى از بلاد مىشنوم اختلاف شده است. اختلاف سر چه؟ براى چه اختلاف؟ آنهائى كه اختلاف مىاندازند، اينها معلوم شد از اسلام اصلا حظى ندارند. اين اختلاف معنايش اين است: شكست اسلام. اگر ما با هم مختلف بشويم، اسلام شكست مىخورد. اگر در قشر روحانى خداى نخواسته مردم احساس كنند كه اين اختلافات براى دنياست، براى دين كه اختلافى در كار نيست، همه ما، همه ما يك دين داريم، يك قرآن داريم، اگر اختلافى پيدا بشود اختلاف روى اساس دين است، شيطان است كه اختلاف مىاندازد.
اگر ساير مردم توجه كنند كه ملاها روى هواهاى نفسانى با هم مختلف هستند، طلبهها روى هواهاى نفسانى با هم مختلف هستند، مردم از شما رو بر مىگردانند. از شما رو برگرداندند. اسباب شكست شماست، شكست شما شكست اسلام است. وظيفه شما سنگين است آقا. شما بايد با اخلاق خودتان، با اعمال خودتان مردم را دعوت كنيد. شما هادى مردم هستيد. شما بايد چراغ باشيد، شما بايد نور باشيد. تهذيب كنيد نفوس خودتان را، حب دنيا را از نفستان بيرون كنيد، راس كل خطيئه است. همه خطاها از حب دنياست، از حب شهرت است. اين حب را از دل خودتان بيرون كنيد، بميرانيد اين حب را، زنده بشويد به زندگانى اسلام، زندگانى الهى. شما الهى بشويد، وحدت پيدا بكنيد، صفتان را واحد كنيد.
دشمنها در كمين شما هستند، در كمين ملت ما هستند. دشمنها حالا فهميدند كه وحدتى كه در ايران پيدا شده است آنها را شكست داد. الان بيشتر درصدد هستند، براى اينكه چشيدند آن مزهاى را كه وحدت داشت در بين ما. آنها عذاب او را چشيدند، الان در صدد اينند كه شماها را متفرق كنند، از هم جدا كنند شما را، خودتان را از هم جدا كنند و شما را از قشرهاى ديگر جدا كنند، دانشگاه را از دانشگاههاى اسلامى، دانشگاه علوم قديمه جدا كنند، قشرهاى متجدد و متنور را از شماها جدا كنند، چنانچه در دويست، سيصد سال به اين طرف اين نقشه بوده است. نقشه، نقشهاى بوده است كه ايران را ويران نگه دارند براى پيشرفت، شما مطالعه كنيد كتبى كه در اين باب هست. ايران را نمىشود ويران كرد الا به ويران كردن جناحها، نمىشود فتح كرد الا به اينكه شماها را از هم جدا كنند. روحانيون با هم بايد باشند، اينها همه لشكر امام زمان هستند. همه با هم، اگر خداى نخواسته در صفوف شما يك خللى پيدا بشود، اين خلل شيطانى است، براى هواهاى نفس است و اگر اين خلل پيدا بشود، در ملت خلل واقع مىشود. در ملت اگر خلل واقع شد، آنهايى كه در كمين هستند حمله خواهند كرد، و شما را از بن خواهند كند. اين دفعه اگر خداى نخواسته اينها غلبه بكنند، نه از روحانى چيزى باقى
مىگذارند و نه از متنورالفكر، منورالفكر نه از قشر جديد چيزى باقى مىگذارند و نه از قشر قديم. اينها فهميدند كه با اين وحدت ما قدم برداشتيم، استعمار را شكست داديم، اما شكستى كه اولش است. اگر چنانچه خداى نخواسته يك خللى واقع بشود، خداى تبارك و تعالى از شما ناراضى است، از قشر روحانى ناراضى است. روحانى مبدا امور است، اگر خللى واقع بشود اذا فسد العالم فسد العالم فاسد عالم، عالم را متعفن مىكند. تعفن عالم، عالم را متعفن مىكند. در جهنم از تعفن عالم پناه مىبرند به آتش، و اين تعفن، تعفن توجه به دنياست، توجه به مقام است، توجه به رياست است. از اين چيزها اجتناب كنيد.
براى حفظ اسلام به فقه و فقاهت نيازمنديم
شمائى كه الان جوان هستيد مىتوانيد خودتان را تهذيب كنيد، اگر پير شديد، ضعيف مىشويد نمىتوانيد. الان قواى شما قوى است و شيطان در شما ضعيف، وقتى سن شما زياد شد قواى شما ضعيف مىشود و شيطان در شما قوى، آن وقت ديگر نمىتوانيد، شكست مىخوريد. الان بايد خودتان را تهذيب كنيد، حوزههاى علميه بايد خودشان را تهذيب كنند. در خلال تهذيب، هر كار كه هست تعقيب كنند از علميات. ما فقاهت لازم داريم. اگر فقيهى از بين برود، اسلام از بين مىرود. ما فقيه لازم داريم، بايد دنبال فقه باشيم. در عين حالى كه دنبال فقه هستيد همانطورى كه ائمه عليهالسلام بودند، حضرت امير سلامالله عليه بود، در عين حالى كه نمازش آنطورى بود، در عين حالى كه عبادتش آنطور بود، شمشيرش هم آنطور بود، در عين حالى كه بسط علم و توحيد مىكرد و يك مثل نهجالبلاغه را گذاشت براى ما، در عين حال جنگ مىكرد، در عين حال شمشير مىكشيد، در عين حال كه زاهد بود، در عين حال قوى و قدرتمند بود، جنگجو بود، اينها با هم بايد باشند.
اسلام منهاى سياست از بدترين القائات استعمارگران
اسلام همه چيز است. - اسلام را - يكى از بدترين چيزى كه اجانب در بين مردم و در بين خود ما القا كردند اين است كه اسلام براى اين است كه ما همان عبادت بكنيم، چنان كه مذهب مسيح را هم مسخ كردند. مذهب مسيح مسخ شد. مسيح هرگز نمىشود كه دعوتش اين باشد كه فقط عبادت بكنيد، ظلمه را بگذاريد به كار خودشان، اين نمىشود، نبى نمىتواند اينطور باشد، مسخ شده است اينها. اينها اسلام را در نظر ما، در نظر جاهلين مسخ كردند. اسلام را بصورت ديگر نشان دادند و اين از كيدهائى بود كه با نقشههاى پياده شده است و ما خودمان هم باور كرديم آخوند را به سياست چه؟ اين حرف، حرف استعمار است. آخوند را به سياست چه؟ ساسه العباد در دعاى جامع، زيارت جامعه است ساسه العباد چطور امام را به سياست آره، اما آخوند را به سياست نه؟!
حضرت امير يك مملكت را اداره مىكرد، سياستمدار يك مملكت بود، آنوقت آخوند را به سياست چه؟! اين مطلبى بود كه مستعمر براى اينكه آخوند را جدا كند از دولت و ملت، القا كردند به
او، آخوند هم باورش آمد. خود آخوند با ما مبارزه مىكند كه شما چكار داريد به سياست! اين آخوند سياسى است. اين چيزى بوده است كه ما را عقب كرد، به عقب راند. آخوند، نمونه اسلام است.
اسلام همه چيز است، قرآن همه چيز است. قرآن، انسان درست كن است، كتاب انسانسازى است. قرآن همه چيز دارد: سياست دارد، فقه دارد، فلسفه دارد، همه چيز دارد. انسان همه چيز است و بايد همه احتياجاتش را قرآن تامين بكند. انسان يك اعجوبهاى است كه همه عالم است و قرآن يك اعجوبهاى است كه اداره انسان را به همه اقشار مىكند، در عين حالى كه فقيه درست مىكند، حكيم درست مىكند، فيلسوف درست مىكند، شمشيرزن درست مىكند، جنگجو درست مىكند. فقيه بايد جنگجو هم باشد، فقيه بايد سياف باشد ولى فقيه هم باشد و فقهش را از دست ندهد.
اينطور نباشد كه حالا بگوئيد كه حالا كه وقت نهضت است ديگر درس هيچى، اين غلط است، علم همه چيز است، علم همه جهات است. حضرت امير براى علم شمشير مىزد، براى توحيد شمشير مىزد، براى بسط فقه شمشير مىزد، خيال نكنيد كه حالا كه ما وارد شديم در مسائل سياسى ديگر نبايد وارد به مسائل علمى بشويم. شما كه جوانيد بايد فقاهت ايجاد كنيد، فقاهت در خودتان ايجاد كنيد. بايد فقيه بشويد. فقيه از او كار مىآيد، اما فقيه مهذب، طلبه مهذب، انسان مهذب، ملت مهذب.
همه بايد اخلاق خودشان را تهذيب كنند، همه بايد جهاد با نفس بكنند. لكن شماها اولى هستيد. شمائى كه جندالله هستيد بايد به امر خدا، جندالله معنايش اين است كه به امر خدا بايد عمل بكنند، به فرمان او، همانطور كه جندى به فرمان سرلشكرش، به فرمان سپهبدش، عمل مىكند. شما جندالله هستيد، به فرمان او بايد عمل كنيد، اگر چنانچه از فرمان او تخطى بكنيد، جندالله نيستيد. هر مقدارى كه نازل شد، يا جندالله يا جند شيطان، اگر دنيا مطمح نظر شماست جند الشيطان، اگر حق تعالى مطمح نظر شماست جندالله.
ظل الله همين طور است. سلطان ظل الله است، اگر تخلف از يك جهتى بكند، ظل الشيطان مىشود. ظل سايه است، سايه همه چيزهايش به ذى ظل است، خودش هيچ ندارد. ظل الله كس است كه تمام حركاتش به امر خدا باشد، مثل سايه باشد. خودش هيچ، سايه خودش هيچ حركتى ندارد. ذى ظل هر حركتى كرد سايه هم همانطور حركت مىكند. اميرالمومنين ظل الله است، پيغمبر اكرم ظل الله است كه هيچ حركتى از خودش ندارد، هر چه هست از خداست. اينها ظل الشيطان هستند. به اين سلاطين ظل الله مىگفتند، ظل الشيطان هستند. ظل الله ميزان تميز ماست كه اين سلطان آيا حق است يا باطل. ظل الله ميزان تميز است كه ما با همين تعبير بفهميم كه آيا اين سلطان حق است يا باطل. اگر از
خودش چيزى كرد، عملى كرد، باطل است. اگر امر خدا را اجرا كرد، ظل الله است و الا ظل الشيطان است.
جندالله هم كه شما براى خودتان انتخاب كرديد، و يا براى شما انتخاب شده است همين است. به امر خدا، اگر گفت بنشين، بنشين. اگر گفت بايست، بايست. اگر اينطور باشد جندالله است، اما اگر خدا فرمود كه فلان عمل را بكن و شما تخلف كرديد تخلف، از شيطان است، به همين مقدار از بين مىرود. يك وقت مىبيند كه انسان تا آخر همه كارهايش لله نبوده است، همه كارهايش براى شيطان بوده است. يك انسان در صورت، يك شيطان در واقع، آنجا هم كه برود به صورت شيطان در مىآيد.
كوشش كنيد آقايان در تهذيب نفس، در تحكيم مبادى اسلام، در تحكيم فقه اسلام، در بسط فقه اسلام، اين فقه غنى. در عالم مثل فقه شما چيزى نيست، اين فقه غنى را بسطش بدهيد. لكن در عين حالى كه فقيه هستيد جناح سياست را رها نكنيد، تفكر كنيد در امور، وارد بشويد در امور، دخالت كنيد در امور من فقيهم و ديگر كارى نداريم به چيزى نمىشود اين. شما فقيه هستيد ولى بايد در امور دخالت كنيد، در مقدرات مردم دخالت كنيد، شما پاسداران اسلام هستيد، بايد پاسدارى كنيد. خداوند انشاءالله همه شما را توفيق بدهد. خداوند انشاءالله ما را در پناه شما حفظ كند.
والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
بيانات امام خمينى در جمع كارمندان شركت مخابرات
وحدت كلمه و ايمان به خدا، رمز پيروزى ملت
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر ملت مجاهد ايران، درود بر ملتى كه با دست خالى، با اتكال به خداى تبارك و تعالى و وحدت كلمه و مقصد، ريشه ظلم، ريشه استبداد، ريشه تمام ناسازگارىها را از بيخ و بن كند. درود بر شما جوانان، درود بر شما كه از راههاى دور آمدهايد براى تفقد از من و تفقد از اهالى اينجا. مىدانيد كه ما رنجها ديديم، ملت ما خونها داد، ملت ما رنجها كشيد، پنجاه و چند سال آن قدر رنج كشيد كه ديگر طاقت نياورد و مىدانيد كه رمز پيروزى شما ملت بزرگ، وحدت كلمه و اتكال به ايمان بود. اين ايمان به خدا بود كه شما را پيروز كرد، اين ايمان به خدا بود كه از شهادت نترسيدند جوانهاى ما، ايمان به خدا آنها را در اين مبارزه پيش برد و بايد اين رمز را حفظ كنيد.
براى ادامه نهضت بايد دسيسهها را خنثى كرد
ما الان در بين راه هستيم، راه تمام نشده است، آنهائى كه خيانتكار و جنايتكار بودند، ريشههايشان باز موجود است. جنايتكارهاى خارجى، نفتخوارهاى مفتخوار دست بردار نيستند، بايد هشيار باشيد، بايد بيدار باشيد، بايد دسيسههاى آنها را خنثى كنيد. عمال آنها الان در بين طبقات ما مىخواهند اختلاف ايجاد كنند، تظاهرات ضد دينى بكنند، كارهائى بكنند كه شما قشرهاى محترم، شما برادرهاى معظم از هم جدا بشويد، همان حيلهاى كه از چند صد سال پيش از اين، خارجىها كردهاند و دولتهاى اسلامى را از هم جدا كردهاند و در هر ملتى بين افراد و بين اقشار مخالفت انداختهاند.
اين وحدت كلمهاى كه در سرتاسر ايران پيدا شد و اين وحدت غرضى كه در سرتاسر ايران پيدا شد كه همه يك چيز مىخواستند و آن اينكه حكومت اسلام، جمهورى اسلام در سرتاسر ايران مقصد همه بود، اتكال به خدا و مقصد اينكه حكم خدا جارى بشود و جمهورى اسلامى در ايران بر قرار بشود شما را پيروز كرد، تا اينجا پيروز كرد. الان وقت آن است كه رفراندم بعد از چند روزى كه خواهد شد، همه شما بيدار باشيد و از كيد دشمنان احتراز كنيد.
بيدار باشيد كه خواست دشمنان ايجاد حكومتى غير از جمهورى اسلامى است
اينها مىخواهند يك جمهورى را در اينجا ايجاد كنند كه اسلام نباشد يا جمهورى دمكراتيك را كه باز اسلام در كار نباشد يا جمهورى دمكراتيك اسلامى، دمكراتيك را كه باز يك رنگ غربى به آن بدهند. شما بايد بيدار باشيد و جز جمهورى اسلام به هيچ چيز راى ندهيد.
شما كه الان مخابرات در دست شما هست بايد با مخابرات خودتان اين مطالب را برسانيد و هر قدر كه مىتوانيد، به هر جا كه مىتوانيد برسانيد، برسانيد كه اگر چنانچه تزلزل در اين امر حاصل بشود و اگر خداى نخواسته در اين امر سستى بشود، ممكن است اجانب ببرند. اگر اجانب در اين قضيه غالب بشوند خداى نخواسته، بايد ما برگرديم به حال اول و بدتر از آن. امروز آنها فهميدند كه با اسلام و وحدت كلمه ملت، آنها شكست خوردهاند، آنها احساس شكست در خودشان كردهاند و اگر خداى نخواسته در اين امر سستى بشود، آنها قطع مىكنند ريشههاى ما و ريشه اسلام را. شما بيدار باشيد برادران من، با هم متحد باشيد، همصدا باشيد، همه با هم جمهورى اسلامى.
خداوند همه شما را تاييد كند. خداوند به همه شما توفيق عنايت كند. همه سالم و صحيح باشيد. خداوند ملت ما و كشور ما را از شر اجانب نجات بدهد و تمام شما را سعادتمند كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع عدهاى از مسلمانان قطر
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مىكنم از آقايان كه از نقطه دور براى تفقد از ملت ما، براى سركشى به ملتى كه بيش از 50 سال زير بار ظلم و جور و جنايت و خيانت لگدكوب شد، تشكر مىكنم از آقايانى كه از بلد نائين آمدهاند و تفقد مىكنند از ملت ما و از ما، خداوند شما را و همه مسلمين را از خواب بيدار كند. خداوند ما را در يك زمانى كه خواب و غفلت بر اكثر بلاد مسلمين سايه افكنده است، ما و همه مسلمين را هشيار و بيدار كند
اقدامات خائنانه اجانب در ايجاد تفرقه و جلوگيرى از تمسك مسلمين به قرآن
دستهاى خيانتكار اجانب كه مىخواستند شرق را و خصوصاً بلاد اسلامى را براى منافع خودشان قبضه كنند، با مطالعاتى كه كرده بودند در اين بلاد و تمام بلاد را، بيابانهايش را، قصبهاش را، شهرستانهايش را، وجب به وجب مطالعه كردهاند و روحيه گروههائى كه در اين بلاد زندگى مىكردند مطالعه كردهاند و آئينهائى كه اينها داشتند و كيفيت نفوذ آئينها در اينها، مطالعه شده است، به آنجا رسيدهاند كه نگذارند مسلمين متمسك به قرآن باشند. قرآن را آنها سد راه مىدانستند. اگر مسلمين همه متمسك به قرآن مىشدند، براى آنها مجالى باقى نمىماند. قرآن را و اسلام را از مردم جدا كردند، ملتها از اسلام جدا شدند.
دعوتهائى اجانب كردند، چه خودشان مستقيماً، چه بوسيله عمالشان در اين بلاد، دعوتهاى بر ضد اديان، بر ضد اسلام، بر ضد روحانيت اسلام، جدا كردند مسلمين را، بعضى را از بعض، ايجاد احزاب مختلفه از صدر مشروطيت به اين طرف تمام براى تفرقه بود و تمام براى اين بود كه مسلمين با هم مجتمع نباشند. ايجاد تفرقه بين مذاهب، مذاهب مسلمين براى همين مقصد بود كه اينها از هم جدا باشند و نتوانند براى اسلام و به نفع اسلام كارى بكنند. اين كارها در طول مدت بيش از 300 سال انجام گرفته است.
همراهى كودكان صغير با پير مردان كبير از نكات بارز اين نهضت الهى
بحمدالله در ايران در اين سنوات اخير يك نهضتى، يك نهضت الهى پيدا شد كه من نمىتوانم اسمى رويش بگذارم الا اينكه اين نهضت الهى بود، نهضتى كه بچههاى صغيرش با پيرمردهاى كبير با هم بودند، نهضتى كه بچهها پستانك را در دهان مىگذاشتند، وقتى بيرون مىآوردند مى گفتند مرگ بر شاه، باز پستانك را به دهان مىگذاشتند. از بچههائى كه اول، اول صحبت و حرف زدنشان است تا پيرمردهائى كه آخر عهدشان است به حيات، همه با هم بودند و همه با هم طرد كردند اين طاغوت را. رمز پيروزى ايران همين بود كه اتكال به خدا، براى خدا و وحدت كلمه، وحدت كلمه و وحدت غرض، مقصد، از هر كس رسيدند، مقصد اين بود كه حكومت اسلام باشد، مقدمه اين بود كه حكومت طاغوت نباشد، مقصد اين بود كه استقلال و آزادى در پناه حكومت اسلامى باشد. رمز پيروزى ملت ما، وحدت كلمه و وحدت غرض و مهمتر، اتكال به خداى تبارك و تعالى. شما آقايان در هر جا كه هستيد اين رمز را فراموش نكنيد، البته من گله دارم از خليج و اطراف آن، آنها با ما بسياريشان موافقت نكردند، بلكه مخالفت كردند. شما خودتان كه آگاهيد از افرادى كه در آنجا بودند و پشتيبانى از طاغوت مىكردند و نمىدانم الان هم مىكنند با آرزو دارند كه برگردد؟! آنها را هدايت كنيد، به آنها بگوئيد به اسلام روى بياوريد، اين حكومتها، حكومت طاغوت است، حكومت ضد اسلامى است، گمان نكنيد هر كه قدرت پيدا كرد خداى تبارك و تعالى با اوست، معاويه قدرت داشت، فرعون هم قدرت داشت، فرعون هم سلطنت داشت. سلطنت اگر ظل الله باشد، سلطان اگر ظل الله باشد، پذيرفته است. يعنى چه ظل الله؟ يعنى اينكه همين طور كه سايه، سايه انسان هيچ از خودش حركتى ندارد الا به حركت انسان، اگر چنانچه سلطانى هيچ حركتى نداشت الا به حركت، به تحريك خداى تبارك و تعالى، از خودش هيچ نداشت و همه از خداى تبارك و تعالى بود. رسول الله ظل الله است، غير رسول الله آنهائى كه نزديك به رسول اللهاند نزديك به ظل اللهاند، اصل رسول الله است، او ظل الله است. اميرالمومنين سلامالله عليه چون تمام وجودش فانى در وجود رسول الله است ظل الله است. سلاطين جور ظل ابليسند. ميزان در تشخيص سلطان جائر و سلطان عادل همين است. آنكه ابليسى است، آنكه جائر است، ظل ابليس است نه ظل الله. حتى كلمه ظل الله را هم غصب كردهاند اينها، فريب دادند ملتها را. آنكه هيچ ندارد الا به اراده الله، هيچ حركت و سكونى ندارد الا به اراده الله و مارميت اذرميت و لكن الله رمى اينهائى كه با تو مبايعه كردند، با خدا مبايعه كردند، براى اينكه تو هيچ ندارى الا فنا در خدا، آنهائى كه طاغوت هستند مثل فرعونها و امثال اينها، اينها ظل ابليسند، يا ابليس يا خدا،يا ظل الله يا ظل شيطان. اينها به ملتهاى ما حتى اين خيانت را هم كردند كه اين لفظ مبارك را براى خودشان غصب كردند، چنانچه مقام را براى خودشان غصب كردند.
وحدت كلمه و اتكال به خدا، رمز پيروزى مسلمين
به برادرهاى قطرى ما بگوئيد و به برادرهاى خليجى ما بگوئيد كه آقا متحد بشويد و زير پناه بيرق
اسلام بيائيد، از طاغوت كنارهگيرى كنيد، وحدت كلمه پيدا كنيد، رمز غلبه ما وحدت كلمه و اتكال به خدا بود، شما هم اتكال به خدا پيدا كنيد و وحدت كلمه، شما هم پيروز خواهيد شد. همه ملتهاى اسلام بايد يكى بشوند.اگر ملتهاى اسلام و دولتهاى اسلام متفرق نبودند، (دولت اسلامى كه نمىدانم داريم يا نداريم و شايد شما بدانيد كه نداريم، اميد است كه پيدا بكنيم) اگر مسلمين با هم بودند، اينطور ذليل نبودند زير دست اجانب و عمال اجانب. مسلمين قريب يك ميليارد جمعيتند ولى يك ميليارد جمعيت متفرق، جدا از هم. اگر يك حكومت بود مثل صدر اسلام، يك حكومت بود و همه تابع، ما به اين روز نمىنشستيم. آنها، اجانب جديت كردند تا حكومتها را به نفع خودشان متفرق كردند، تكه تكه كردند. حتى اخيرا كه عثمانى يك مملكت وسيع بود، وقتى جنگ تمام شد، اينها را به قريب 15 تا جدا جدا از هم كردند و همه عمال خودشان. بايد مسلمين بيدار بشوند، بايد از اين خوابى كه سيصد سال آنها را خواب كردند هشيار بشوند، اقتدا كنند به ايران كه با هيچ، با مشت خالى بر تانكها و توپها و مسلسلها و قدرتهاى بزرگ غلبه كرد براى اينكه اتكال به خدا داشت، همه مىگفتند ما اسلام مىخواهيم، همه فرياد مىكردند كه ما حكومت اسلامى مىخواهيم. اين ايمان راسخ كه در اين ملت شكوفا شد، اين تبدلى كه پيدا شد و تحولى كه در نفوس مسلمين اينجا پيدا شد، رمز پيروزى بود، همه با هم اتكال به خدا. برادران من اتكال به خدا داشته باشيد، وحدت كلمه داشته باشيد، با هم باشيد تفرقه را كنار بگذاريد. خداوند همه شما را عزت، سلامت، توفيق ، وحدت كلمه عنايت فرمايد. خداوند اسلام را قوه و قدرت عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله
بيانات امام خمينى در ديدار با بانوان قم
تسليت به مادران و اهالى داغديده قم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از قم رفتم در صورتى كه شما بانوان و مردان اين شهر ابتلا به زحماتى داشتيد، لكن جوانانتان در كنارتان بودند، و آمدم در صورتى كه داغ جوانان همانطورى كه بر دل پدر و مادرها تاثير داشت در دل من هم تاثير داشت. من آن عكسهائى كه در مدرسه فيضيه به در و ديوار است، اين جوانهاى برومندى كه از دست ما رفته است، براى اينها به اهالى قم تسليت عرض مىكنم، به مادران داغديده تسليت عرض مىكنم.
خيانتها و جنايات شاه و پدرش در تاريخ بىسابقه بوده است
تمام مملكت ما اين ابتلا را داشت ، همه كشور ما در پنجاه و چند سال در ابتلا و در زحمت و در اختناق و در وابستگى به اجانب به سر بردند. خدا مىداند كه اين پدر و پسر با اين كشور ما چه كردند، خدا مىداند كه در طول تاريخ، خيانت مثل اينها به ايران نشده بود. تمام سلاطين در دو هزار و پانصد سال يا بيشتر خيانتكار بودند، همه خيانتكار بودند حتى خوبانشان هم خيانتكار بودند لكن خيانتشان به اندازه اينها نبود، اينها به كشور خودشان معلوم نيست ديانت مىگردند، اينها علاوه بر اينكه حجم جنايتشان خيلى زياد بود، حجم خيانتشان بيشتر بود. در زمان رضاخان كه شايد اكثر شما يادتان نباشد، ما شاهد چه صحنهها بوديم، در همين قم و نسبت به بانوان محترم اين قم و در همه شهرها نسبت به بانوان محترم شهرها، اين به تبع از كسانى كه تعليم به او مىدادند به اسم كشف حجاب، هتك حرمت اسلام، هتك حرمت مومنين، هتك حرمت بانوان ما را چقدر كرد و مامورهاى او با خانمها و با مخدرات ما چكار كردند، چه سلوك كردند، چقدر پاره كردند چادرهاى آنها را، چقدر به يغما بردند چادرها و روسرىهاى آنها را، ما شاهد اينها بوديم و شماها هم شاهد اين پسر بوديد كه به اسم تمدن بزرگ با اين مملكت چه كرد.
شما نمىتوانيد تصور بكنيد كه اينها چه جور با اين مملكت معامله كردند، ما نمىتوانيم حجم جنايت اينها در كجاها ذخيرهها دارند، آنقدرى كه حالا فاش شده است، اين معلوم نيست كه اين مقدارى باشد كه هست، معلوم نيست كه در بانكها
مثل بانك سوئيس و امريكا و انگلستان و ساير جاها اينها چقدرها دارند مىگويند كه اخيراً بيست و سه ميليارد دلار برده است و ما اطلاع نداريم از اينكه سابقا چقدر برده است.
در زمان آن پدر وقتى كه در جنگ واقع شد و متفقين او را اخراج كردند، دنبال اين افتاد كه جواهر جمع كند، چمدانها را پر كردند از جواهرات و بردند، وقتى كه در كشتى نشست از قرارى كه براى ما نقل كردهاند يك كشتى ديگرى كه مخصوص حيوانات بود آوردند متصل كردند به آن كشتى و آن خبيث را كه از حيوان بدتر بود گفتند بيا توى آن كشتى، گفت پس چمدانها چه؟ گفتند چمدانها مال بعد، بعد هم چمدانها را انگلستان بردند و خوردند.
در زمان اين هم همه چيزهاى ما را بردند، همه حيثيت ما را بردند. آنقدرى كه به نيروى انسانى ما ضرر زدند، به نيروى مادى ما ضرر نزدند. آنقدرى كه انسانها را نگذاشتند رشد بكنند، آنقدرى كه مراكز فحشا را درست كردند، قمارخانهها را درست كردند و فحشا خانهها را درست كردند و در اختيار جوانهاى ما گذاشتند و آنها را غافل كردند از مقدرات خودشان، آنقدر كه ابتلاء به اين مواد مخدره اينها پيدا كردند در زمان اينها، براى اينكه همه چيزشان را تخدير كنند و نگذارند نسبت به مقدرات خودشان فكر كنند لكن خداى تبارك و تعالى خواست كه در اين دو سال اخير (البته مبداء از پانزده خرداد بود) لكن در اين دو سال اخير كه نهضت شكوفا شد، خداى تبارك و تعالى به شما كمك كرد.
بانوان ايران در پيشاپيش نهضت و مربى مردان
شما بانوان اثبات كرديد كه در صف جلو هستيد، شما اثبات كرديد كه مقدم بر مردها هستيد ،مردها از شما الهام گرفتند، مردهاى ايران از مخدرات ايران،از بانوان ايران عبرت گرفتند و تعليم گرفتند و مردان قم هم از شما بانوان عزيز عبرت گرفتند و تعليم گرفتند. شما در صف جلو نهضت هستيد.
اسلام به شما آنقدر احترام قائل است كه براى مردها نيست، اسلام شما را مىخواهد نجات بدهد، اسلام شما را مىخواهد از اين ملعبهاى كه اينها مىخواهند شما را ملعبه قرار بدهند نجات بدهد، اسلام مىخواهد شما را يك انسان كامل تربيت كند كه بر دامن شما انسانهاى كامل تربيت بشوند. من از همه شما تشكر مىكنم كه در اين نهضت شركت كرديد و از همه مادرهائى كه در اين نهضت شركت كردند و عزيزانشان را از دست دادند براى اينها اظهار تاسف مىكنم و براى شهداى آنها رحمت از خداى تبارك و تعالى مىخواهم و من رحمت خدا را براى همه شما طالبم. خداوند همه شما را به سعادت برساند. خداوند همه شما را به كمال مطلوب برساند.
همه شما بايد راى بدهيد، راى جمهورى اسلامى، نه يك كلمه كم نه يك كلمه زياد، شما هم بايد
راى بدهيد، شما هم فرقى با سايرين نداريد، بلكه شما مقدميد بر مردها، مردها در دامن شما بزرگ شدند، شما تربيت كننده مردها هستيد، قدر خودتان را بدانيد ، اسلام قدر شما را مىداند. شما همه شركت كنيد در اين رفراندمى كه خواهد شد و راى بدهيد براى جمهورى اسلامى.
من اميدوارم كه يك جمهورى اسلامى و يك عدل اسلامى و يك حكومت عادل پيدا بشود كه مملكت ما را از اين گرفتارىها نجات بدهد و نگذارد ديگر دست اجانب در اين مملكت باز باشد و استقلال و آزادى را براى شما همه بيمه كند، خداوند همه شما را رحمت كند.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
بيانات امام خمينى در جمع فرهنگيان و دانشآموزان قم
استعمار، عامل جدايى مدارس دينى و دانشگاهها
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
و افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد
من براى اولين دفعهاى است كه در اين مدرسه وارد شدهام. دستهاى خائن اجنبى و عمال اجنبى ما را از شما جدا كردند، بين ما و شما اختلاف انداختند، آنها از اين اختلاف نتيجه بردند و ديدند كه از اتحاد جنبههاى، قشرهاى مختلف، آنها نمىتوانند با اين اتحاد نتايجى را كه مىخواهند ببرند. سالهاى طولانى كوشش كردند مدارس دينى را از دانشگاهها و ديگر قشرهاى محصلين جدا كنند. ما بايد بفهميم اين معنا را كه اين جدايى چه رنجها به ما داد و اين اتحاد چند صباح چه گنجها به ما داد.
شما جوانها، شما جوانهاى محصل، ساير جوانها اميد من هستيد، نويد من هستيد، اميد من به شما توده جوان است، به شما توده محصل است. من اميد اين را دارم كه مقدرات مملكت ما بعد از اين به دست شما عزيزان بيفتد و مملكت ما را شما عزيزان حفظ كنيد، من اميد آن را دارم كه شماها با علم و عمل، با علم و تهذيب نفس، با علم و عمل صالح، بر مشكلات خودتان غلبه كنيد. تاكنون كه اين راه را آمديم و با وحدت كلمه قشرهاى مختلف اين مملكت و با اتكال به ايمان و اعتماد به اسلام و قرآن كريم دست خائنين را قطع كرديم و اگر تتمهاى باشد قطع مىكنيم انشاءالله.
لكن از حالا به بعد اشكالات بيشتر است، بيدارى بيشتر مىخواهد. از اين زمان، زمان سازندگى اين خرابهاى است كه براى ما به جا گذاشتهاند. شما بهتر مىدانيد كه اينها به دانشگاههاى ما، به دبيرستانهاى ما،به دبستانهاى ما چه خيانتها كردند، شماها مىدانيد كه شماها را مىخواستند عقب نگه دارند، نگذارند كه يك انسان اسلامى و يك انسان با قدرت، يك انسان با هدف بار بيائيد، تعليمات از اول تعليمات اعوجاجى، انحرافى و برنامههاى انحرافى بود. مىخواستند جوانهاى ما را به عقب برانند تا استفادههاى خودشان را بكنند، تا ما در همه چيز محتاج باشيم. در علم محتاج باشيم و در اقتصاد وابسته و محتاج باشيم.
اى فرزندان عزيز اسلام، رمز پيروزى ايمان و وحدت كلمه بود، آنرا حفظ كنيد
شما جوانان كه اميد من هستيد و نويد من هستيد كوشش كنيد و وحدت كلمه خود را حفظ كنيد. ما را نگذاشتند با شما روبرو بشويم، در مدت عمر اين دبيرستان، اول مرتبهاى است كه من با شما روبرو مىشوم اول مرتبهاى است كه استادان و معلمان شما را از نزديك مىبينم، اول مرتبهاى است كه شما جوانان عزيز را، فرزندان اسلام را از نزديك زيارت مىكنم.
اى اميد من، اى اميدهاى من، اى نويدهاى من، اى فرزندان عزيز اسلام، رمز پيروزى را دريافتيد، دريافتيد كه در اين دو سال اخير با وحدت كلمه ريشه استبداد، ريشه سلطنت استبدادى 2500 ساله را از بيخ كنديد، دريافتيد كه نفتخواران مفتخوار را عقب زديد، دريافتيد كه با وحدت كلمه و وحدت غرض و هدف و آن ايمان و هدف اسلام، هدف جمهورى اسلام، دريافتيد كه اين رمز، شما را به پيروزى رساند، اين رمز را از دست ندهيد، صفهاى خود را فشردهتر كنيد، روابط خود را با همه قشرها خصوصاً با روحانيين زياد كنيد. شما آمال و آرزوى ما هستيد، ملت ايران با اين وحدت كلمه، آمال و آرزوى اسلام است، بايد با وحدت كلمه همه چيزهايى كه پيش آمده است حفظ كنيد.
از دولت موقت خودتان پشتيبانى كنيد، مفسده جوها كه مىخواهند بهانه پيدا كنند و تضعيف كنند دولت اسلامى را، به دهان آنها مشت بزنيد. تبعيت از دولت موقت اسلامى لازم است. اين دولت موقت اسلامى، دولت اسلامى شرعى است. من اطمينان كامل به دولت دارم و شما هم پشتيبانى كنيد از اين دولت كه آن مسائلى كه به عهده او محول است، كه يكى رفراندم است و از مسائل مهم وقت است و يكى گذراندن قانون اساسى جديد است، با آراء موكلين شما، تاسيس حكومت جمهورى اسلامى غايت آمال هم مسلمين، غايت فرمان خداى تبارك و تعالى.
بايد از اين حكومت پشتيبانى كنيد تا بتواند در يك محيط آزاد، در يك محيط صحيح كارهايى كه به او محول شده است انجام دهد. فضولهايى كه در اطراف مىخواهند با بهانههايى تضعيف كنند حكومت را، بايد بدانند كه حكومت متكى بر ملت ضعيف نخواهد شد. اين حكومت به تعيين كسى است كه متكى به ملت است، اين حكومت به تعيين و تصويب ملت است، به پشتيبانى از ملت است، بايد او را بيشتر پشتيبانى كنيد و مغرضين را كه عمال اجانب هستند و مىخواهند نگذارند حكومت اسلامى، جمهورى اسلامى بر قرار بشود، آنها را از جامعه خودتان دور كنيد يا نصيحت كنيد.
شما در اين زمانهاى طولانى كه نبوديد و ما مواجه بوديم با گرفتارىهاى زياد و به زمانهاى اخير كه بوديد و مواجه شديد با مصيبتها، تمام اين مصيبتها از اجانب و بود و تمام اين جنايتها به دست عمال اجانب بود. آنها مىخواهند باز هم همان مسائل را با عمال خبيث خودشان در مملكت ما برقرار كنند، اين خيالى است كه آنها به سر خودشان مىپزند كه مملكت ما را باز با فرم ديگر به مصيبتهاى سابق بكشند. شما جوانان برومند، شما محصلين ارجمند كه امروز هستيد و نويد من هستيد بايد در هر جا
كه هستيد، در هر جائى از ايران كه هستيد بايد بيدار باشيد، با بيدارى از حقوق خودتان دفاع كنيد.
مسير ما بر پائى جمهورى اسلامى است، نه يك كلمه كم، نه يك كلمه زياد
حكومت اسلامى را كه از حقوق شما دفاع مىكند مستقر و برقرار كنيد، به ياوه ياوهگويان گوش ندهيد، به حرفهاى قشرهايى كه از اسلام هيچ بويى نديدهاند و با اسلام مخالفند، با آنها، به حرفهاى آنها گوش ندهيد، آنها مىخواهند ملت را منحرف كنند از مسير خود، مسير شما مسير اسلام است، مسير شما اين است كه جمهورى اسلامى را بپا كنيد. من راى به جمهورى اسلامى مىدهم و از شما تقاضا دارم كه راى به جمهورى اسلامى بدهيد نه يك كلمه كم، نه يك كلمه زياد، جمهورى اسلامى. (جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است)
آنها كه در نوشتههايشان از جمهورى دم مىزنند، جمهورى فقط، يعنى اسلام نه، آنهايى كه جمهورى دموكراتيك مىگويند يعنى جمهورى غربى، جمهورى اسلامى نه، آنها مىخواهند باز همان مصائب را با فرم ديگر براى ما به بار بياورند. آنها اصلا در اين نهضت دخالت نداشتند، آنها كه امروز به خيال خودشان مىخواهند سر سفره آماده بنشينند، در اين نهضت بهيچوجه دخالت نداشتند. اين نهضت را شماها، اين نهضت را طبقه محصل، طبقه كارگر، دهقان، بازارى، اين نهضت را اينها به بار آوردند و اينها حق دارند. آنها كه در خارج بودند و براى ميوه چينى آمدهاند و آنها كه در صدرهاى بالا نشستند و منظرهها را نگاه كردند يا كمك كردند به رژيم و حالا به صورت انقلابى در آمدهاند، آنها را نپذيريد و نمىپذيريم، آنها كه قلم مسموم را گرفتهاند و بر خلاف اسلام چيز مىنويسند و ملى و دموكراتيك و اين حرفها را به ميان مىآورند، از آنها نپذيرند.
ملت ما يكپارچه خواهان جمهورى اسلامى است
ما اسلامى را مىخواهيم، ملت ما اسلام را مىخواهد. (جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است) آنها كه كوشش دارند نهضت ما را تضعيف كنند، دولت ما را تضعيف كنند تا نتوانيم، تا به خيال آنها نتوانيم در رفراندم موفق شويم، خيال خامى به سر خودشان مىپزند. ملت ما يكپارچه، خواهان جمهورى اسلامى است. (جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است).
ما بايد آن چيزى كه آمال ملت است دنبال كنيم. آن چيزى كه ملت در چند سال است، در بيش از يك سال است كه فرياد مىزنند و از چندين سال است كه دنبال او هستند، ما بايد به فرياد اين ملت گوش كنيم، قشرهاى مختلف اين مملكت بايد به نداى ملت گوش كنند، ببينند ملت چه خواست و چه مىخواهد. ملت در طول اين يك سال و چند ماه اخير در خيابانها ريخت و فرياد كرد: آزادى، استقلال، جمهورى اسلامى.
ما بايد تابع ملت باشيم، نبايد قلم دست بگيريم و توى منزل بنشينيم و هر چه مىخواهيم بنويسيم، صلاح نيست، اين بر مىگرداند آن مسائل و آن مصائب سابق را، خيانت است به ملت، كمونيستها هم
بايد جمهورى اسلامى بخواهند، اگر بخواهند براى اين ملت كار بكنند و راست بگويند، همه بايد جمهورى اسلامى را بخواهند ( جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است) آن كه علاقه به اين ملت دارد، آن كه علاقه به اين كشور دارد، آنكه از اختناق خسته شده است، آن كه مخالف اين است كه مملكت ما مستقل نباشد، آنكه استقلال مملكت را مىخواهد، در هر مسلكى كه هست بايد دنبال ملت برود تا پيروز شود. بايد دنبال همين قشر ملت، همين محصلين، همين محصلين علوم قديمه و جديده، همين بازارى، همين حمال، همين دهقان، همين كشاورز، همين كارگر، دنبال اينها بروند.
اينها كشته دادند، اينها خون دادند، اينها سهيم هستند، همه سهم مال اينهاست، نه مال من و شما كه كنار نشستيد و حالا قلم دست گرفتيد، قلمها را بشكنيد، به اسلام پناه بياوريد، تبليغات سوء را كنار بگذاريد، تضعيف ملت را، تضعيف دولت را كنار بگذاريد تا نتيجه ببريد، تا استقلال خودتان را حفظ كنيد. من اميدم به شما جوانهاى برومند، عزيز و ساير طبقات ملت است، من نويد پيروزى به شما مىدهم، من نويد استقلال، من نويد عظمت، من نويد رفاه، من نويد معنويت، من نويد يك روح پاك، يك روح آزادمنش، يك روح مهذب به شما مىدهم، به شرط آنكه همه با هم باشيد و ما همه باهم به سوى جمهورى اسلامى و به سوى اسلام (جمعيت فرياد مىزنند: صحيح است، صحيح است). از خداوند تعالى عظمت، سلامت، عزت همه ملت اسلامى را مىخواهم، از خداوند تعالى توفيق شما جوانان برومند عزيز را مىخواهم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع پزشكان شهرستان قم
ايجاد بى تفاوتى و تفرقه افكنى، خيانت بزرگ رژيم سابق
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
يكى از آثار اين نهضت اين شد كه ما با رخسارهايى مواجه مىشويم كه قبلاً نمىشديم. ما قبلا بواسطه فعاليتهائى كه عمال اجانب و خود در مدتهاى طولانى كرده بودند از هم جدا بوديم، همه قشرها از هم جدا بودند.
ما (يعنى روحانيت ) با شما يعنى اطباى ارجمند علقهمان فرق دارد با علقههاى ديگر (العلم علمان: علم الابدان و علم الاديان) روح و جسم با هم وحدت دارند، جسم ظل روح است، روح باطن جسم است، جسم ظاهر روح است، اينها با هم يك هستند، جدايى از هم ندارند. همانطورى كه جسم انسان و روح انسان وحدت دارد بايد طبيب جسمى و طبيب روحى وحدت داشته باشند، آنها بايد يك باشند و مع الاسف ما را از هم جدا كردند، ما را از همه اقشار جدا كردند، روحانيت رايا - به نسيان - به طاق نسيان سپردند يالكه داركردند، شما را از نظر ما انداختند، ما را از نظر شما انداختند، اين خيانتى بود كه در عرض قريب سيصد سال اجانب با كارمندهاى خودشان، با عمال خودشان انجام دادند، دانشگاه رااز مدارس ما جدا كردند بلكه هر يك را مخالف ديگرى كردنذ، اقشار ملت مارا از هم جدا كردند، اين خيانت بزرگى بود كه به ما و ملت ما كردند تا ما را به اين روزها نشاندند. نه تنها اقشار يك ملت را از هم جدا كردند، ملتها را از هم جدا كردند، بطورى كه ملت ايران با ملت تركيه هيچ روابط ندارد و نداشت، اگر مخالفت نداشت موافقت هم نداشت، بى تفاوت بود. اگر مصيبتى به برادرهاى ترك ما مثلا مىرسيد يا عرب ما، برادرهاى فارس ما بى تفاوت بودند و بعكس ، اگر به ما مصيبتى وارد مىشد آنها بى تفاوت بودند. اين بى تفاوتى از همين عمال اجانب و خود اجانب ايجاد شد كه يا تا توانستند مخالفت ايجاد كنند و اگر نتوانستند غفلت ايجاد كنند و ما را غافل كردند، از مقدرات خودمان غافل كردند. از مقدرات برادرهاى خودمان غافل كردند. ما بايد از اين به بعد اين هوشياريى كه ملتمان پيدا كرده است جديت كنيم كه ادامه پيدا كند. ما صدمه اين غفلتها را سيصد سال است داريم ميخوريم پنجاه و چند سال است كه پيرمردهاى ما، آنهائى كه به سن من يا يك قدرى هم كمتر هستند، پنجاه و چند سال است كه عذاب اليم اين طايفه را چشيدند و شما جوانها هم بيست و چند
سال است كه ديديد هر چه ديديد، و شنيديد هر چه شنيديد.
همه ذخائر ما را از بين بردند، نيروى انسانى كه از همه ذخائر بالاتر است از بين بردند انسانهاى ما را كه بايد مقدرات اين مملكت در دست آنها باشد و مملكت را آباد كنند، معنويتش را آباد كنند، ماديتش را آباد كنند، اين نيروها را از دست ما گرفتند يا به مراكز فحشاه كشيدند. تمام مراكز آموزشى را اينها مراكز فحشاء قرار دادند، سينما كه يكى از مراكز آموزشى است در دنيا، راديو و تلويزيون كه يكى از مراكز آموزشى است براى همه، آموزش براى همه طبقات، دستگاهى است كه بايد همه ملت را آموزش بدهد ،اينها به صورت ديگرى، واژگون در آوردند. سينماها را مراكز فحشاءتقريبا قرار دادند، راديوها تبليغاتشان ديديد چه بود، تلويزيون هم همينطور، اينها امروز كه به خدمت اسلام در آمدند بايد اصلاح بشوند و مشغولند به فعاليت براى اينكه اصلاح بشوند. الان هم آن تتمه رژيم فاسد در اينها هست، در مطبوعات ما هست، در روزنامههاى ما هست، در مجلات ما هست، الان هم آن فساد هست تتمه آن، بايد بتدريج اينها اصلاح بشود. اين اخلاق فاسدى كه در جوانهاى ما ايجاد كردهاند، باز هم تتمهاش هست لكن بايد اصلاح بشود. خدا مىداند كه اين مراكز فحشاء با جوانهاى ما چه كرد، براى آنها همه چيز را تهيه كردند كه غفلت كنند از همه چيز خودشان، مراكز فحشاء را درست كردند به رايگان دادند، دعوت كردند، دعوتها كردند، جوانهاى ما را كشيدند در آن مراكز و از مقدرات خودشان غافلشان كردند.
پيدايش تحول معنوى بدست خداوند متعال
من خدا را شكر مىكنم كه در ظرف اين يك سال، يك سال و نيم يك تحول اساسى در ملت ما پيدا شد، جوانهاى ما توجه به مسائل روز پيدا كرده اند، منصرف شدند از آن، اكثراً از آن چيزهائى كه قبلا بود متحول شدند، منصرف شدند، تحول هاى معنوى پيدا شدكه اين تحولها را نمىتوانيم اسمى رويش بگذاريم الا اينكه به دست خدا بود،بشر نمىتواند.
تحول روحى در همه طبقات، اينرا كراراً گفتهام كه يك پاسبان مىآمد يك بازار را سرتاسر هر امرى را مىكرد اطاعت مىكردند وبراى خودشان حق چون و چرا قائل نبودند، نه اينكه حق قائل بودند و نمىكردند، اصلا، وضع روحى شان را اينطور كرده بودند كه - حق - كوركورانه بايد اطاعت كرد، همانطورى كه ارتش ما آنطور بود، مردم را اينطور كرده بودند كه مثل گوسفند اطاعت كنند، سر تا پا اطاعت باشد، چه فرمان سلطان، چه فرمان خداً چه فرمان ايزد، چه فرمان شاه، اين كلمه را در اذهان بچههاى ما از بچگى رشد دادند، آنهم اين شاه. يك تحولى پيدا شد در ظرف يكى دو سال كه همين جمعيتى كه از پاسبان آنطور وحشت داشتند، به تانكها حمله كردند و به شاه هر چه خواستند گفتند و او را بيرونش كردند، همين جمعيت كه ديروز از يك ستارهدار آنطور خوف و وحشت مىكرد، مشتش را گره كرد، مقابل همه ايستاد و همه را بيرون كرد.
اين غير از تقدير الهى، غير از حكم الهى نيست، ايمان است، اگر ايمان نبود نمىشد، ايمان
به خدا اين كار را كرد، ايمان به مبادى اسلامى اين كار را انجام داد، همه با هم گفتند كه ما اسلام را خواهيم، اين ايمان بود. قدرت ايمان غلبه كرد بر اين قدرتها و الا ما كه چيزى نداشتيم، با همان كاردهاى توى مطبخ خانه و با همان - عرض كنم - چوبها، با همان چيزها آمدند بيرون و غلبه كردند بر اين تانكها و توپها و مسلسلها و اينها، گفتند اينها ديگر اثر ندارد. در مقابل ايمان ارث رهم نداشت و نتوانست اثر بكند.
ايمانتان را حفظ كنيد آقا، ايمان به خدا را حفظ كنيد، وحدت كلمه را حفظ كنيد، اين نهضت را حفظ كنيد، ما هرچه داريم از اين ايمان و وحدت كلمه است. آنها ايمان را از ما خواستند بگيرند و وحدت كلمه را، كوشش كردند براى اين دو تا و خداى تبارك و تعالى نخواست و با ما بود و متحول كرد يك مملكت و يك ملتى كه اعتنا به مسائل دينى نداشت، متحولشان كرد بطورى كه همه توجه دارند همه با، ايمان به ميدان آمدند، يك ملتى كه با هم دعوا داشتند، اين شهر با آن شهر، اين محله با آن محله، اين جوان آن جوان، يك دفعه يك تحول الهى پيدا شد كه حس تعاون پيدا شد، يكى از دوستان من مىگفت كه در تهران من در اين تظاهرات ديدم كه يك پيرزنى يك جايى ايستاده است و يك كاسه اى دستش هست كه در آن تويش پول است گفتم خوب لابد اين حالا مىخواهد يك پولى جمع بكند، رسيدم به آن گفتم كه پيرزن چيست؟ گفت كه حالا چو ن بازار تعطيل است مردم هم به تلفن احتياج دارند من ديدم كه اين كار را بكنم، اين پولها را بياورم كه مردم پول خرد ندارند بردارند بيندازند آنجا و تلفن بكنند، يك همچو حسى در يك افراد پيدا شد، يك همچو حس تعاونى كه وقتى كه اين جمعيت بيرون مىآمد، همه مردم در خانه و بيرون با اينها كمك مىكردند. اين تحول به دست خدا واقع شد، اتكال به خدا بكنيد، اگر خداى نخواسته اين ايمان از دست ما گرفته بشود، اين اتكال به خدا از دست ما گرفته بشود وحدت كلمه هم گرفته خواهد شد، باز خداى نخواسته برگشت به همان مصيبتهاست.
جمهورى اسلامى، نه يك كلمه كم، و نه يك كلمه زياد
دعوت كنيد مردم را، دعوت كنيد همه را به اينكه در اين رفراندم به جمهورى اسلامى، فقط جمهورى اسلامى، يك كلمه اين طرف يك كلمه آن طرف نبايد باشيد، نه از آن اسقاط بشود نه به آن زياد بشود شياطين مىخواهند يك كلمه را اسقاط بكنند يا كلمه را زياد بكنند، توجه به اين معنا داشته باشيد، دعوت كنيد همه را.
من از همه اطباء ايران و حالا كه قم هستم از اطباء قم و از مريضخانهها تشكر مى كنم كه در اين مسائل، اينها هم حس مسئوليت كردهاند و انجام وظيفه كردهاند. خداوند همه شما را به وظايفتان بيشتر از اين آشنا كند كه اين دعاى بزرگى است و همه شما را سعادت بدهد و همه شما را سلامت و مملكت شما را از دست اجانب نجات بدهد. انشاءالله خداوند همهتان را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در قبرستان بقيع قم
بسم الله الرحمن الرحيم
درود بر شهداى راه آزادى، سلام بر شهداى سرتاسر ايران، درود بر شهداى شهرستان قم، درود بر شما جوانان رشيد، سلام بر بانوان و جوانان رشيد قم، درود بر بانوان و جوانان سرتاسر ايران. من از شما مفارقت كردم، در صورتى كه اكثر جوانان فعلى نارس بودند و به خدمت شما آمدم، در صورتى كه بسيارى از جوانان ما از دست رفته است، بسيارى از آنهائى كه ما نديديم آنها را و حالا شمايل آنها را مىبينيم، شهيد شدند، افتخار شهادت در راه اسلام، افتخار شهادت در راه قرآن كريم، افتخار شهادت در راه آزادى و استقلال، افتخار شهادت در راه هدف بزرگ اسلام و آن حكومت عدل اسلامى، جمهورى اسلامى. شما جوانان برومند ايران و شما جوانان برومند قم به اسلام عزيز حق پيدا كرديد. اسلام بر همه منت دارد، ما هيچ منتى بر اسلام نداريم. من منت از شما مىكشم، من زير منت شما ملت ايران و شما اهالى محترم قم، زير منت شماها هستم. شماها بوديد كه نهضت اسلامى را به ثمر رسانديد. شما ملت بزرگ ايران و اهالى معظم قم بوديد كه با مشت بر تانكها و توپها و مسلسلها غلبه كرديد.
شهادت، يك شيوه مرضيه در تاريخ شيعه
ما باكى از اين نداريم كه خونهاى طيب جوانهاى ما در راه اسلام ريخته شده است، باكى از اين نداريم كه شهادت نصيب عزيزان ما شده است. اين يك شيوه مرضيهاى است كه در شيعه اميرالمومنين از اول پيدايش اسلام تاكنون بوده است. اسلام با حماسه شيعه هميشه مقارن بوده است. در صدر اسلام اميرالمومنين سلامالله عليه بزرگمرد اسلام، بزرگمرد دنيا، با مجاهدات بزرگ خود اسلام را رشد داد، اسلام را شكوفا كرد. اميرالمومنين سلامالله عليه با شيعه بزرگوار خود در جنگها بزرگ اسلام پيشقدم بود. اولاد طاهرين او مثل سيدالشهدا سلامالله عليه كه قيام و نهضت كرد و خون خود را در راه اسلام داد، يا ساير ائمه ما كه در پشت پرده تقيه، اسلام را ترويج و قرآن را تاييد كردند، پس از آنها تنها طايفهاى كه با جباران و با ديكتاتورهاى عصر مقابله و معارضه كردند، همين شيعيان على عليهالسلام بود، قيامهاى پى در پى تا عصرهاى اخير، باز شيعيان على عليهالسلام بودند كه مقابل
جباران ايستادند و قيام كردند. در عصر ما هم شما شيعيان بزرگ اسلام تنها طايفهاى هستيد كه در مقابل ديكتاتورها و در مقابل ابرقدرتها ايستاديد و با مشت خود و با مشت فشرده خود بر تانكها و توپها غلبه كرديد. اسلام بواسطه طايفه شيعه زنده است، قيامهاى پىدرپى شيعه على عليهالسلام اسلام را زنده كرده است.
قيام نضج گرفته از 15 خرداد صرفا بر مبناى ايمان و اسلام است
اين قيامى كه از پانزده خرداد شروع شد و تاكنون باقى است و اميد است باقى باشد تا همه اهداف اسلام جامه عمل بپوشد قيامى اسلامى است، قيامى ايمانى است، پيرو هيچ قيامى نيست. همه مىدانيم كه پانزده خرداد مبدا عطفى بود در تاريخ، نه پيرو نهضتهاى ديگر، قيامهاى ديگر. اين شعار بايد محفوظ باشد كه اين قيام، قيام ملى نيست، اين قيام، قيام قرآنى است، اين قيام، قيام اسلامى است. يك ملت ضعيفى كه هيچ نداشت، در مقابل ابرقدرتها و در مقابل اين قدرت شيطانى كه همه چيز داشتند و تا دندان مسلح بودند، به قوه مليت نمىتواند غلبه كند. ملتى كه غلبه كرد براى اينكه شهادت آرزوى او بود. بعضى جوانهاى من، از من شهادت را طلب مىكردند و مرا قسم مىدادند كه دعا كن كه شهيد بشويم، زنهائى كه جوانهاى خودشان را دادند، افتخار بر اين كردند كه شهيد دادهايم و آن كه يك پسر از او باقى مانده بود باز مىگفت اين را هم اهداء مىكنم. اين قدرت مليت نيست اين قدرت ايمان است، اين قدرت اسلام است، خبط نكنند، اشتباه نكنند. اين اسلام است كه غلبه كرد بر ابرقدرتها، اين اسلام است كه فرزندان او به شهادت راغب هستند. اين قوه ايمان است كه مردم را سرتاسر ايران بسيج كرد. اين دست غيبى الهى بود كه مردم ايران را سرتاسر از بچه دبستانى تا پيرمرد بيمارستانى با هم همصدا و با هم هم مطلب كرد اين هيچ جبههاى نمىتواند اين كار را بكند، هيچ بشرى قادر نيست كه همچو بسيجى بكند، هيچ ملتى نمىتواند اينطور بسيج بشود. قدرت ايمان، قوه اسلام، قدرت معنوى ملت اين پيروزى را به ما ارزانى داشت. ما منت از خداى تبارك و تعالى مىكشيم، ما منت از ولى عصر (ع) مىكشيم كه پشتيبانى از ما فرمودند.
اصرار خائنين در انحراف نهضت از مسير اسلاميت
نبايد ابهامى در قضايا باشد، اگر چنانچه ابهامى در قضايا باشد يا بخواهد منحرف كنند اين نهضت اسلامى ما را، منتهى به شكست خواهد شد، خيانت به ملت است، خيانت به اسلام است. آنها كه درصدد هستند اين نهضت را منحرف كنند از جهت اسلاميت، آنها بدانند كه خائن بر اسلام هستند، خائن بر ملت هستند. امروز بايد شعار همان شعار اسلامى باشد، جمهورى اسلامى. آنها كه اصرار دارند اسلام را از كنار جمهورى كنار بگذارند، اينها خائنانى هستند كه در ملت مىخواهند اختلاف ايجاد كنند. آنها كه مىخواهند كلمه دموكراتيك را بر اين عبارت اضافه كنند، آنها غربزدگانى هستند كه نمىفهمند چه مىگويند. آنها كه در نوشتجات خودشان دم از دموكراتيك مىزنند، اينها يا جاهلند و
نمىفهمند چه مىكنند، يا عامدند و خائن.
مطبوعات تجديدنظر بكنند در نوشتههاى خود، قلمداران تجديدنظر بكنند در نوشته خود، بگذارند ملت به همين راهى كه مىرود، همين مسيرى را كه به پيروزى رسيده است به آخر برسانند. اينها مگر با اسلام دشمناند؟ اينها مگر با ملت اسلام دشمناند؟ اينها مگر با كشور خودشان دشمناند كه مىخواهند منحرف كنند؟ ملت ايران منحرف نخواهد شد.
ملت عزيز! نهضت خود را حفظ كنيد. ملت بزرگ! اين قيام بزرگ خود را با همان عنوانى كه دارد حفظ كنيد، اين شعار خود را حفظ كنيد، نگذاريد دستهاى اجنبى و دستهاى اجنبى خواه در آن تصرف كند. من متاسفم از اين اشخاص كه دعوى مليت مىكنند و با اغراض ملت مخالفت مىكنند. آنها كه با اسم مليت و با اسم خلق دوستى خنجر به پشت ملت مىزنند، بيدار بشوند، بدانند كه ياسران آنها سر سپرده اجانب هستند و مى خواهند مسائل را برگردانند به حال اول يا بشكند طرف چپ يا بكشند طرف راست، اينها بيدار بشوند ما آنها را نصيحت مىكنيم و اگر به نصيحت گوش نكنند كار ديگر مىشود. آنها كه مىخواهند توطئه كنند، آنها كه مىخواهند منحرف كنند ملت ما را آنها كه اختلاف بيندازند بين قشرهاى ملت، اينها توطئهگر هستند و ما ساكت نمىنشينيم، ما آنها را تاديب مىكنيم. آزادى بله، توطئه نه، آزادى بيان هست، هر كه هر چه مىخواهد بگويد. اسلام از اول قدرت داشته است بر رد همه حرفها و بر رد همه اكاذيب. آن قدرت باقى است، برهان ما باقى است. ما برهان داريم، ما حجت داريم. ما از - گفتههاى - گفتار مردم نمىترسيم، هر كه هر چه دارد بگويد لكن توطئه را نمىپذيريم، خيانت به ملت را نخواهيم پذيرفت، چنانچه نپذيرفتيم. ملت ما تاكنون آنقدر خيانت ديده است كه ديگر نخواهد پذيرفت خيانتها را. ملت ما خون داده است تا جمهورى اسلامى وجود پيدا كند نه جمهورى، نه جمهورى دمكراتيك يعنى جمهورى غربى، يعنى بىبند و بارى غرب، اين تقليدها را كنار بگذاريد، اين غربزدگىها را كنار بگذاريد، بگذاريد ملت با اين مسيرى كه گرفته است، استقلال خودش را تمام كند و خواهد كرد انشاءالله.
پاسدارى از خون جوانان و جلوگيرى از رخنه اجانب با راى به جمهورى اسلامى
شما اى مردم ايران! اى ملت بزرگ ايران! اى عزيزان قم! اى ملت عزيز قم! آگاه باشيد، بيدار باشيد، هوشيار باشيد، توطئهها را خنثى كنيد. اينها مىخواهند دولت اسلامى را ضعيف كنند، دولت موقت اسلام را ضعيف كنند تا اينكه در رفراندم نتواند ملت آنچه كه خون داده است راى بدهد لكن اين خيال خامى است. ما جوان داديم، ما خون داديم، ما در زندان هامان جوانهاى ما زجر ديدند، شكنجه ديدند، ملت ما نمىگذارد كه اينها هدر برود، ملت ما نمىگذارد كه با ياوهسرائىهاى مشتى اراذل اينها هدر برود. ما در راه آزادى و در راه استقلال جان داديم، نمىتوانيم صبر كنيم تا عمال اجانب باز دست به كارهائى كه پيشتر مىزدند بزنند. از دولت خود پشتيبانى كنيد، من پشتيبان او و شما پشتيبان او تا مسائلى كه بايد او اجرا كند با آرامى اجرا كند، تا رفراندم را اجرا كند، تا قانون اساسى جديد را به
راى ملت تثبيت كند، تا حكومت جمهورى اسلامى را تثبيت كند. اينها به دست و پا افتادند كه نگذارند يا رفراندم بشود، بطور صحيح تحقق پيدا كند و اين خيال خامى است، و يا قانون اساسى اسلامى مبنى بر مذهب اثنى عشرى، شيعه اثنى عشرى تصويب بشود، به خيال خودشان مىتوانند و اين خيال خامى است، و يا جمهورى اسلامى در آن خلل واقع بشود، جمهورى مطلق باشد يا جمهورى دموكراتيك يا جمهورى اسلامى دمكراتيك. همه اينها غلط است، جمهورى اسلامى. من راى خودم را به جمهورى اسلامى مىدهم و از ملت تقاضا دارم كه نگذارند خون جوانانشان هدر برود، نگذارند اجانب رخنه پيدا كند، نگذارند استقلالى كه بدست آوردهاند از بين برود، نگذارند آزادى كه به دست آمده است مبدل به اختناق شود. به حكومت اسلام، به جمهورى اسلامى، نه يك حرف زياد، نه يك حرف كم. كسانى هم كه مىخواهند به راههاى ديگر بروند آزادند لكن توطئه قدغن، خيانت قدغن، راى آزاد، هر چه مىخواهند بگويند.
اتكال به خدا و وحدت كلمه، رمز پيروزى ملت ايران
ما خيرخواه ملت هستيم، ما به تبع اسلام، خيرخواه همه جناحها هستيم، ما خيرخواه بانوان محترمات هستيم، ما نمىخواهيم كه آنها به فساد كشيده بشوند، ما نمىخواهيم كه ملعبه دست جوانهاى اراذل باشند، ما آنها را توصيه مىكنيم به اينكه از راههاى سابق برگردند، از راههائى كه منحرفين براى شما پيشنهاد كردهاند و بسيارى از جوانان ما و بسيارى از عزيزان ما را به انحراف كشيدهاند دست برداريد. ما خير شما را مىخواهيم، ما انحرافها را بايد با توصيه، با التماس، با عرض، اين انحرافات را بايد از بين برداريم، اين فسادهائى كه در جامعه ما در اين پنجاه و چند ساله ريشه كرده است بايد ريشههاى آن در آيد از بين. من خدمتگزار ملت ايران هستم، من خدمتگزار جوانان ايران هستم، من خدمتگزار بانوان ايران هستم، من خدمتگزار اهالى محترم قم هستم، من از حالا تا اين چند روزى كه عمر دارم در خدمت شما هستم و از خداى تبارك و تعالى عظمت اسلام، عظمت ملت اسلام، استقلال مملكت اسلام، عظمت ممالك اسلامى، عظمت ملت اسلام در هر جا هستند، عظمت ملتها و كشورهاى اسلام در هر جا هستند از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم. من توصيه مىكنم به همه ملتها كه اين رمزى كه در ايران به آن رمز غلبه پيدا شد برابر قدرتها، آن رمز را آنها به كار ببرند. وحدت، اتكاء به خدا، تقويت ايمان، اتكال به قرآن كريم، اتكال به اسلام، وحدت كلمه، رمز پيروزى ما وحدت كلمه و اتكال به خداى تبارك و تعالى. همه با هم مىگفتيم استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى. خداوندا! اين وحدت كلمه را در بين ملت اسلام و در بين ملتهاى اسلام و در بين ايران حفظ كن. خداوندا! دست اجانب را از ممالك اسلامى كوتاه بكن. خداوندا! استقلال را و آزادى را به ما عنايت فرما. خداوندا! ملتهاى اسلام را بيدار كن. خداوندا! منحرفين را هدايت فرما. آنهائى كه مىخواهند بذر اختلاف در بين ملت بيفشانند، آنها را هدايت فرما. خداوند شهداى ما را بيامرزد. خداوند به مادرهاى داغديده ما و به پدرهاى فرزند از دست رفته ما صبر و اجر عنايت فرمايد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از افراد نيروهاى هوايى و زمينى
تلاش استعمار براى نابودى حيثيات ملى و مذهبى
بسم الله الرحمن الرحيم
من كمتر با شما دوستان مواجه بودم. ما را دست استعمار از شما جدا كرده بود. آنها كه مىخواستند مخازن ما را ببرند، نيروهاى ما را عقب بزنند، ارتش ما را تحت فرمان قرار بدهند، تمام حيثيات ملى ما را از بين ببرند، اسلام و قرآن را نابود كنند، ميان اقشار اين ملت جدائى انداختند، ميان ما و شما كه هر دو سرباز اسلام هستيم جدائى انداختند.
بحمدالله به خواست خداى متعال و قيام ملت و پشتيبانى شما نيروهاى هوائىها و بعضى از اقشار ديگر ارتش بحمدالله اين نهضت به نتيجه خود رسيد و دست ستمكاران را از كشور ما قطع كرد و من اميدوارم كه ديگر ستمكاران نتوانند در اين مملكت ريشه پيدا كنند و به شما و ما حكومت كنند. من اميدوارم كه اين مملكت مال خود شما باشد و مال خود ما باشد.
زحمتهاى شما در اين مدت كه نهضت اسلامى بپا بود، مشهود است. من از شما شكرگزارم. من با شما، هر دو سرباز اسلام هستيم و هر دو بايد وفادار به اسلام و قرآن باشيم.
برادران من! با اتكاء به ايمان و اسلام بود كه ما پيروز شديم. با اتكاء به تعاليم عاليه اسلام و ايمان ما به مبادى بود كه با دست خالى بر همه قواى شيطانى غلبه كرديم. دوستان من! بيدار باشيد، باز كيد آنها نخوابيده است، در كمين هستند، آنها مىخواهند باز بين ما و شما تفرقه بيندازند، بيدار باشيد و اگر چنانچه خداى نخواسته بين شما كسانى باشند كه بخواهند تفرقه بيندازند، آنها را بيدار كنيد، به آنها بگوئيد كه اين تفرقه انداختن برگشتن به زمان اختناق و استبداد است، برگشتن به زمانى است كه تمام ذخائر ما را بردند و مىخواهند ببرند. دستهاى اجانب در كار است كه شماها را با هم و شماها را با ما و ما را با شما جدا كنند. ما را از هم جدا كنند. ما و شما بايد بيدار و هوشيار باشيم، شما دوستان ما هستيد، ما دوستان شما هستيم، ما با ملت و شما با ملت هستيد، همه ما از يك ملت هستيم، همه ما از يك كشور هستيم، بايد همه ما در راه اعتلاء اسلام و اعتلاء كشور خودمان كوشا باشيم و اگر خداى نخواسته اجانب بخواهند بين ما جدائى بيندازند، با بيدارى و هوشيارى كارهاى آنها را فلج كنيم. من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت شما نيروى هوائى و ساير اقشار ملت را خواستارم. خداوند شما را پايدار نگاهدارد و همه ما آشنا به وظايف اسلامى خود باشيم.
بيانات امام خمينى در جمع ايتام
من آيه خدا هستم بر سر اين ملت و خدمتگزار شما بچهها
بسم الله الرحمن الرحيم
من نمىتوانم تاثر خودم را از اين منظره چه جور بيان كنم. من كم تحت تاثير واقع مىشوم لكن الان تحت تاثير اين عزيزان واقع شدم. من پدر شما هستم و من آيه خدا هستم به سر اين ملت من خدمتگزار شما بچهها هستم، شما بچههاى خود من هستيد، من از ظلمى كه به ملتمان شده است و از ظلمى كه به همه يتيمها و همه انسانها شده است متاثرم، من نمىدانم چطور تاثر خودم را از اين منظره اظهار كنم. خداوند پشتيبان شما باشد. شماها انشاءالله در آتيه براى اسلام و براى كشور خودتان سرباز لايق انشاءالله باشيد. خداوند در تحت تربيت اسلام و تربيت امام زمان سلام الله عليه و تربيت قرآن، شما را يك جوانان برومند براى ملت ما قرار بدهد. من به همه شما ارادت دارم، اخلاص دارم، محبت دارم، دوستى دارم، شما از خود من هستيد و من هم از خود شما، انشاءالله موفق باشيد، مويد باشيد، جديت كنيد در تحصيل، جديت كنيد در ياد گرفتن معارف الهيه، جديت كنيد در اينكه خودتان را خوب بار بياوريد. خدا حفظتان كند، سلامت باشيد انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته.
بيانات امام خمينى در جمع پاسداران انقلاب و اقشار مختلف مردم مسلمان ايران
سقوط رژيم پهلوى مقدمه اى براى نيل به پيروزىهاى والاتر
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما برادران محترم كه براى تفقد ما آمديد تشكر مىكنم، از خداى تبارك و تعالى سعادت همه شما را خواستارم. ما تاكنون نصف راه را پيموديم يعنى دست اجانب را تا حدودى كوتاه كرديم و دست ستمكاران را قطع كرديم لكن براى ساختن مملكت باز خيلى وقت لازم داريم و براى قيام حكومت اسلامى نيز وقت لازم است و فعاليت. ما اگر چنانچه در اين موقع حساس سستى بكنيم يا گمان كنيم كه پيروز شديم كه گمان پيروزى باز سستى مىآورد، اگر شما گمان كنيد كه ديگر پيروز شديد و بايد برويد سراغ كسب و كارتان و بىاعتناء باشيد راجع به مقدراتتان، من خوف اين را دارم كه شكست بخوريد.
ما پيروز نشديم تاكنون، ما پيروز بر سلسله پهلوى شديم، آنها را خارج كرديم لكن ريشههاى آنها باز ممكن است باقى باشد. پيروز شديم تا حدودى كه دست اجانب را تا يك مقدارى قطع كرديم. لكن آنها در كمين هستند، آنها ساكت نمىنشينند، آنها به ايران علاقه وافر دارند، آنها مخازن ما را مىخواهند، ايران نسبت به آنها حياتى است. ما نبايد فرض كنيم كه چون اين پيروزى ابتدائى را پيدا كرديم ديگر كار گذشته است، كار نصفه شده است، شايد بيشتر از نصفش باقى مانده باشد.
با تمام قوا براى حفظ وحدت و اخلاص در مقصد بكوشيد
ما بايد با تمام قوا كوشش كنيم كه وحدت خودمان را حفظ كنيم و قصدهاى خودمان را اسلامى كنيم و در چند روز ديگر كه رفراندم مىشود، همه ما به حكومت اسلامى يعنى به جمهورى اسلامى راى را بدهيم. من خودم رأيم جمهورى اسلامى است و از همه آقايان تقاضا دارم كه اين راى را بدهند، البته همه مختارند هر رايى مىخواهند بدهند لكن تقاصاى من از ملت اين است كه همين راى را بدهند و من اميدوارم كه با وحدت كلمه شما برادرها و با اينكه قصدتان را براى اسلام خالص كنيد پيشرفت خواهيد كرد، چنانچه پيروزى تاكنون، هم وحدت كلمه شما و اينكه همه براى اسلام و مقصد اين بود كه حكومت اسلامى باشد.
براى اصلاح امور، انصاف ورضاى خدا رانصب العين خود قرار دهيد
انشاءالله اگر چنانچه جمهورى اسلامى برپا بشود، البته با تدريج بسيارى از امور اصلاح مىشود و اميدوارم كه همه امور اصلاح بشود و مملكت مال خود شما باشد و خود شما مملكت را اداره بكنيد. من اميدوارم كه همه اقشار مملكت فعاليت داشته باشند و كشاورزها در كشاورزى جديت داشته باشند و خصوصا مواد غذائى را بيشتر تهيه كنند، دامدارها، دامدارى كنند و تجار و كسبه، كسب صحيح كنند، گرانفروشى نكنند. از قرارى كه گفته مىشود اشخاصى خيلى گرانفروشى و بى انصافى مىكنند، بدانند اينها كه ملت ما، الان بسيارى از آنها ضعيف هستند، بسيارى از آنها در اين قضايا ضرر ديدند، بسيارى از آنها از پا در آمدند، اگر بنا باشد كه كاسبها باز گرانفروشى را راه بيندازند و بىانصافى بكنند، ممكن است كه اينها صدمه زياد بخورند. من خواهش مىكنم از تمام اقشار ملت كه انصاف را نصبالعين خودشان قرار بدهند، رضاى خدا را نصبالعين خودشان قرار بدهند، خداوند به آنها بركت خواهد داد. خداوند انشاءالله شما را سعادتمند و در دنيا و آخرت رو سفيد كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان عشاير لرستان
براى نيل به آزادى و استقلال و حكومت اسلامى از اختلاف بپرهيزيد
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايان از راه دور آمدهايد، خوش آمديد، آمدهايد براى دلجوئى از ما و از اهالى قم، آمدهايد براى هم پيوستگى به ملت ايران. من اميدوارم كه با اين هم پيوستگى كه بين شما و ساير ملت ايران است، به واسطه اين هم پيوستگى به تمام مقاصد خودمان كه آزادى ملت است، استقلال مملكت است و برقرارى حكومت عدل اسلامى، جمهورى اسلامى است، نائل شويم. من اميدوارم كه شما اهالى محترم لرستان در آن محلى كه هستيد، در آنجا اگر چنانچه اختلافاتى هست خودتان رفع كنيد. برادران من! امروز، روز اختلاف نيست، امروز روز اين است كه همه با هم پيوسته بشويد، همه با هم برادروار از كشور خودتان دفاع كنيد. شياطين در كمين نشستهاند مىخواهند مسائل را باز به حال اول برگردانند، مىخواهند ما را باز اسير كنند، مىخواهند آن ديكتاتورىها و قلدرىها را برگردانند، مىخواهند مخازن ما را ببرند منتها تاكنون به فرم شاهنشاهى و ممكن است بعدها به يك فرم ديگر، بايد همه شما بيدار باشد، هوشيار باشيد، از كشور خودتان، از اسلام عزيز دفاع كنيد. اگر بعضى اشخاص منحرف آمدند بين شما و مطالبى گفتند كه اسباب تفرقه مىشود، آنها را به خودتان راه ندهيد، اگر بعضى از اشخاص منحرف در بين شما پيدا شدند و تبليغات سوء كردند، بدانيد كه اينها منحرف هستند، اينها با اسلام مخالف هستند، اينها ايادى اشخاصى هستند كه تاكنون ما را به اسارت كشيدند، مملكت ما را عقب راندند.
دست از اسلام و وحدت كلمه برنداريد
شما همه بايد با هم همدست، هم پيمان باشيد، همه دوست هم باشيد، براى اسلام خدمت كنيد، شما مىدانيد كه اين وحدت كلمهاى كه بين همه شماها پيدا شد و اين اتكالى كه به اسلام داشتيد شما را پيروز كرد، پس دست از اين وحدت كلمه بر نداريد و دست از اسلام برنداريد. به واسطه اسلام است كه ما مىتوانيم عدالت را در همه جامعه خودمان پخش كنيم. كارگرها بدانند كه اسلام براى آنها بسيار اهميت قائل است. كارمندها بدانند كه اسلام براى همه قشرها خصوصاً قشر
كارگر و دهقان بسيار اهميت قائل است ولى بايد با تدريج اين امور انجام بگيرد. دولت به فكر اين معنا هست، ما به فكر اين معنا هستيم لكن به قدرى آشفته است و به قدرى اينها خرابكارى كردند كه جز يك زمان - نسبتا يك زمانى - كه بايد يك مقدار تحمل كرد، نمىشود اين كارها را انجام داد، اينطور نيست كه الان كسى به فكر شماها نباشد، ما به فكر شما هستيم، دولت به فكر شما هست لكن يك قدرى بايد شكيبائى كنيد. شما بوديد كه پنجاه و چند سال زير چكمه اين اشخاص نالايق، اين اشخاص چپاولگر صبر كرديد، حالا يكقدرى صبر كنيد - تا براى شما هم منزل تهيه (براى مستمندان) مىشود و هم كار خوب تهيه مىشود و هم تعديل مىشود، اين كارهائى كه بايد بشود، شما يك قدرى تامل و صبر كنيد، اتكال به خدا بكنيد و اميدوارم كه همه شما سعادتمند باشيد، هم در دنيا و هم در آخرت.
راى به جمهورى اسلامى راى به اسلام است
و همه شما در اين رفراندمى كه مىشود، من خودم راى مىدهم به جمهورى اسلامى و از شما هم تقاضا دارم كه براى اسلام راى بدهيد و به جمهورى اسلامى راى بدهيد. آنهائى كه بر خلاف جمهورى اسلامى راى مىدهند، آنها آزادند لكن بدانند كه اين يك امرى است كه مخالفت با ملت است، مخالفت با اسلام است و من نصيحت مىكنم آنها را كه اين كار را نكنند و همه با هم به جمهورى اسلامى راى بدهند.
خداوند همه شما را موفق كند و من از شما تشكر مىكنم كه اينجا آمديد و از ما دلجوئى كرديد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در آغاز سال نو و ديدار با هيأت دولت موقت
تجلى وحدت و قدرت ايمان ملت در پيروزى نهضت
بسم الله الرحمن الرحيم
بايد من در اين آخر سال كه نزديك است تجديد بشود سال، مطالبى را به عرض برسانم. سالى كه الان در آن هستيم و اواخر آن است، مىدانيد كه چه سال پرزحمت و پررنجى براى ملت ما بود و چه سال پر نفعى. رنجهائى كه در اين سال ملت ما كشيدند شايد در تاريخ كم سابقه يا بىسابقه باشد و قدرتى كه ملت ما نشان داد و عرضه كرد بر جهان، بايد بگويم بىسابقه بوده است براى اينكه ملتى كه پنجاه و چند سال در تحت فشار طاقت فرسا بود و همه قدرتها را از او سلب كرده بودند و تمام زندگى آنها را تباه كرده بودند، اينها در عين حال قيام كردند و نهضت كردند و من نمىتوانم اسمى روى اين نهضت بگذارم الا اينكه نهضت اسلامى و به قدرت اسلام بود و به قدرت ايمان بود. اگر قدرت ايمان نبود امكان نداشت با دست خالى يك ملتى بر اين قدرتهاى شيطانى غلبه كند. اين قدرت اسلام و قدرت ايمان بود كه مردم را به وحدت كشاند.
بايد ملت ايران اين پيروزى را و اين نهضت را حفظ كنند. اگر اين نهضت خداى نخواسته رو به سستى گرايد بايد مهياى اعاده مصيبتهاى سابق باشيم. اگر تفرقهاى بين ملت ما حاصل بشود، اگر دستهاى جنايتكارى بين ملت ما را تفرقه بيندازد، بايد ملت باز خودش را مهيا كند براى اختناقها و براى چپاولگرىها و براى عقب ماندگىها. رمز پيروزى ما وحدت كلمه و اتكال به خدا و اتكال به اسلام بود، اين رمز را ملت ما نبايد از دست بدهد.
پيروزى آن روزى است كه تمام ريشههاى فساد از مملكت ما قطع شود
ما در اين آستانه سال جديد كه بايد به يك معنا عيد و به يك معنا تاثرات خودمان را ابراز كنيم، در اين آستانه سال جديد بايد تذكراتى به ملت بدهم و تذكراتى به دولت و دستگاههاى دولتى. تذكرات به ملت اين است كه شما بايد در اين موقع كه به آستانه پيروزى رسيديد، گمان نكنيد كه كار تمام شد و ما پيروز شديم، كه اين گمان موجب مىشود كه سستى پيدا بشود. انسان تا در يورش است قوى است، تا پيشرفت دارد مىكند قوهاش زياد است، وقتى خودش را پيروز ديد ضعيف مىشود و ممكن است
دشمنهاى ما از ضعف ما استفاده كنند. ما باز پيروزى نهائى را پيدا نكرديم، ما يك مطلب را پيش برديم و آن اينكه دست جنايتكار سلسله پهلوى را قطع كرديم و تا يك حدودى ريشههاى او و شاخههاى او را هم قطع كرديم، لكن باز از ريشههاى آنها باز در اين مملكت هست و دستهاى جنايتكارى دنبال آنها هست و آمال و آرزوى آنهائى كه مىخواستند خزائن ما را ببرند و ما را به عقب نگه دارند، براى بردن خزائن ما، دنبال اينها هست، توطئهها هست باز و ما اگر چنانچه خود را پيروز بدانيم و گمان كنيم پيروز شديم، خداى نخواسته از اين امور غفلت مىكنيم. ما بايد خودمان را پيروز ندانيم، بايد در آستانه پيروزى بدانيم و همين طور هم هست، ما تا آستانه پيروزى رفتيم و پيروزى آن روزى است كه تمام ريشههاى اجانب و تمام ريشههاى فساد از مملكت ما بريده بشود و قطع بشود و باز نشده است. بنابراين ملت شريف ايران موظف است كه اين نهضت را به همين طورى كه تا اينجا آورده است، اين نهضت را حفظ كند. و با حفظ وحدت كلمه و با حفظ اين نهضت و غايت نهضت كه عبارت از اسلام و جمهورى اسلامى بود، با حفظ اينها جلو برود. سستى راه ندهيد به خودتان، سردى راه ندهيد به خودتان، گمان پيروزى، گمان پيروزى نهايى نبريد، اگر اين گمان برده بشود يا اين اعتقاد پيدابشود، سستى پيدا مىشود، شما بايد خودتان را نيمه پيروز بدانيد و در نيمه راه و بقيه راه را كه بسيار مشكل است بايد با همت همه، با همت همه قشرها بايد ما تعقيب كنيم و به نهايت برسانيم.
و آنچه كه باز بايد به اقشار ملت عرض كنم اين است كه ما نمىتوانيم خرابىهائى كه واقع شده است و در ظرف اين تقريبا بيست و چند سال اخير بيشتر از همه اوقات خرابى به مملكت ما وارد شده است، نمىتوانيم كه اتكال به اين كنيم كه دولت اين خرابىها را جبران كند، دولت فقط نمىتواند، نمىتوانيم اتكال كنيم به اينكه روحانيت اين كار را انجام بدهد، روحانيت نمىتواند، نمىتوانيم اتكال كنيم به اينكه ادارات دولتى، فرهنگيان اين كار را انجام بدهند، آنها هم نمىتوانند، همانطورى كه در پيشرفت اين مقصد و در پيروزيى كه تاكنون پيدا كرديم، در آستانه پيروزيى كه هستيم، اينطور نبود كه يك قشر بتواند اين پيروزى را به دست بياورد، همه قشرها باهم شدند و همه مسلكها را كنار گذاشتند و با هم پيش رفتند تا اينجا رسيدند، بايد حالا هم با هم پيش برويم و همانطورى كه اين پيروزى پيدا شده است و همه با هم اين راه را طى كردهاند.
اگر بخواهيم از حالا به بعد مشغول ساختن اين ويرانه باشيم، هيچ يك از اقشار تنها نمىتوانند اين ويرانه را بسازند، بايد باز همه باهم، تمام اقشار باهم بايد اين ويرانه را بسازند منتها هر كس در هر محلى هست.
كشاورزها در محل كشاورزى كه هستند به كشاورزى خودشان علاقه پيدا بكنند. الان ديگر دستى نيست كه آنها را به فشار وادار به امرى بكند، يا منافع آنها را بخواهد بوسطه سودجوئى خودش بردارد يا به غير بدهد، امروز كسى همچون كارى نخواهد كرد، كشاورزها بايد به كشاورزى خودشان ادامه بدهند و علاقه داشته باشند و كشاورزى كه مىكنند در اين برهه از زمان بايد اكثرش و قسم مهمش اين چيزهائى باشد كه غذاى ملت را اداره مىكند مثل گندم، برنج، عدس و امثال
اينها. از چيزهائى كه، موادى كه مضر است يا نافع نيست خوددارى بكنند، از مثل كشت ترياك، كمتر بكنند، خوددارى بكنند و از چيزهائى كه نفع خيلى ندارد، در تغذيه مردم دخالت ندارد، از آنها هم خوددارى بكنند و عمده كار را همان مواد غذائى، عمده كشت را مواد غذائى چيز بكنند كه ما احتياج به خارج انشاءالله پيدا نكنيم. الان مىدانيد كه ما محتاج به خارجيم راجع به مواد غذائى، بايد ما خودمان اين را جبران بكنيم و اين به همت كشاورزان ماست و البته دولت هم با كشاورزها بايد همراهى بكنند و همراهى انشاءالله مىكند.
و همينطور بازار ما بايد يك بازار اسلامى باشد. از قرارى كه مكرر به من گفتهاند، الان يك دستهاى سودجو در بازار هستند كه اينها قيمتهاى بسيار گران روى اجناس گذاشتهاند. اين يك مطلب غير انسانى است، يك مطلبى است كه بايد فكر كنند اينهايى كه مىخواهند حالا سود ببرند، بايد توجه داشته باشند كه اين ملت كه اكثرشان عبارت از اين طبقه پائينى است كه نمىتوانند خودشان را اداره كنند، اينها بودند كه ما را رساندند به اين پيروزى، حالا نبايد آن تاجر معتبرى كه دخالت در اين امور نداشته است، براى اينها ايجاد زحمت بكند. ايام عيد است اينها احتياج دارند به لباس، احتياج دارند به خوراك، احتياج دارند به چيزهاى ديگر، بايد با انصاف رفتار كرد،بايد با اينها با برادرى رفتار كرد، گرانفروشى را كنار بگذارند و احتكار نكنند، نگهدارى نكنند براى يك وقتى كه جنس گران بشود و بفروشند. احتكار در غذاها جايز نيست و همين طور بايد با برادرى با برادران خودشان رفتار كنند و اين پيروزى را از آنها بدانند. شما حالا از قيد آزاد شديد، از قيد و بندها آزاد شديد، شما حالا ترس اينكه مثلا سازمان امنيت بيايد شما را چه بكند و اينها نداريد، لكن ترس از خدا بايد داشته باشيد، ترس از اسلام بايد داشته باشيد، بايد مراعات بكنيد اشخاص ضعيف را، بايد همراهى بكنيد با اشخاص ضعيف، نه اينكه گرانفروشى بكنيد و كالاهاى خودتان را بالا ببريد و مردم را در زحمت چيز بكنيد. اين هم راجع به اين طبقه كه البته باز مسائل ديگرى هست ولى طولانى مىشود.
اهميت تبديل فرهنگ استعمارى به فرهنگ استقلالى
و اما راجع به دولت، در اين آستانه سال جديد البته دولت مشكلاتش خيلى زياد است و من نمىتوانم بگويم اينها تقصيرى در كار دارند، اينها همه مشغولند ولى مشكلات زياد است. بايد در اين سال جديد عنايت زياد بشود اول به فرهنگ. اين فرهنگ بايد متحول بشود. فرهنگ استعمارى فرهنگ استقلالى بشود. بايد معلمينى كه در اين فرهنگ يا در تمام قشرهاى اساتيد و - عرض مىكنم - اينها باشد، انتخاب بشوند و اشخاص صحيح، سالم، كسانى كه جوانهاى ما را تربيت صحيح بكنند نه اينكه يك تربيت انگلى بكنند، چنانچه تا حالا بنابراين بوده است كه اينها را غربى بار بياورند، غربزده كنند. بايد استقلال داشته باشيد، بايد هيچ توجه نداشته باشيد كه در غرب چه مىگذرد. در غرب
خيلى بد مىگذرد، شما گمان نكنيد كه در غرب خيلى خبر هست، خودشان مىگويند در غرب خبرى نيست، خبرها هست لكن خبرهاى رشد فكرى و رشد انسانى كم است. شما بايد مستقل باشيد و رشد انسانى پيدا بكنيد، بچهها را، جوانهاى ما را رشد انسانى بدهيد. دولت بايد درست توجه بكند كه روسائى را كه انتخاب مىكنند براى دانشگاهها، براى مدارس، معلمينى را كه انتخاب مىكنند آنها براى تربيت اطفال، اينها بايد متحول بشود از حال سابق و كسانى كه سابق در خدمت اشخاص بيگانه بودند يا در خدمت طاغوت بودند، حال ثانياً نيايند و بچههاى ما را باز به عقب برانند. اينهم يك مطلبى است كه در فرهنگ بسيار مهم است و بالاخره بايد فرهنگ متحول بشود به يك فرهنگ سالم، به يك فرهنگ مستقل و يك فرهنگ انسانى.
در جهت ارتش، ملت ما موظف است كه از ارتش، الان حمايت بكند. ارتش را تضعيف نكنيد، ما احتياج به ارتش داريم، ملت احتياج به ارتش دارد. ارتش بايد از طرف ملت حمايت بشود و تقويت بشود، لكن ارتش هم بايد ملاحظه كند، روساى ارتش بايد ملاحظه كنند كه اگر چنانچه يك اشخاصى در بين آنها هست كه در خدمت طاغوت بوده است و جنايتكار بوده است، آنها را به تدريج و يا بطور ديگر آنها را كار بگذارند و اشخاص شرافتمند را در راس ارتش يا در مواردى كه بايد به كار بگيرند، به كار بگيرند. در انتصاباتشان خيلى دقت بكنند كه انتصابات صحيح باشد، چنانچه وظيفه دولت هم همين است. انتصاب استاندارها، انتصاب فرماندارها، همه اين انتصابات، انتصاب دادگسترىها، تمام اين انتصابات بايد بررسى بشود و تمام آنهائى كه بيشتر در خدمت طاغوت بودند و جرمهاى آنها واضح است و مردم از آنها ناراضى هستند، اينها را انتخاب نكنند و به نارضايتى مردم اضافه نكنند. بايد اينها الان در خدمت مردم باشند، دولت خدمتگزار مردم بايد باشد، مثل سابق نباشد كه فرمانفرما بود، حالا بايد فرمانبردار مردم باشد و همينطور هم هست و انشاءالله اميدواريم همينطور هم باشد. در هر صورت، قضيه دولت هم، هم دادگسترى، هم فرهنگ، هم ساير ادارات بايد تصفيه بشود و بايد خودشان فكر بكنند و انتخاباتشان چه باشد و يك نحو تصفيهاى در كار باشد كه خائنين كنار گذاشته بشوند و آنهائى كه تا قبل از اين پيروزى آن طرف بودند، همچو كه پيروزى پيدا شد سينه اين طرف را شروع كردند بزنند، اينها را بشناسند و اين فرصتطلبها را كنار بگذارند و بالاخره بايد كه دولت نظارت تام داشته باشد و تمام وزارتخانهها را درست، به طور صحيح، انتخاب اشخاص بكنند و طرز عمل را يك طرز عمل صحيح قرار بدهند و البته مشغول هستند لكن بيشتر بايد عنايت داشته باشند.
ضرورت صبر و بردبارى كارگران و مهلت به دولت براى اصلاح تدريجى امور اقتصادى
و از امور مهمهاى كه هست وضع كارگرهاست كه من يك صحبت با كارگرها دارم و يك صحبت با دولت. صحبت با كارگرها اين است كه آنها گمان نكنند كه دولت يا ما در فكر آنها نيستيم،
خيال نكنند كه ما الان مىتوانيم بالفعل فورا يك كارى براى آنها انجام بدهيم و نمىدهيم. اينطور نيست. ما براى طبقه كارگر، براى طبقه كشاورز، براى كارمندهاى جزء دولت، بيشتر از همه مورد نظر ما اينها هستند و براى آنها فكر مىكنيم و عمل مىكنيم، چنانچه راجع به مسكنشان مشغول طرحريزى هستند كه مسكن درست كنند براى آنهائى كه مسكن ندارند و قضيه حقوقشان انشاءالله داده مىشود لكن يك قدرى فرصت لازم است. كارگرها بايد يك قدرى فرصت بدهند و اينطور خيال نكنند كه دولت الان داراى كذا و كذاست و به آنها عنايت ندارد، يا در دست ما مثلا گنجى است كه نمىخواهيم بدهيم به آنها. نخير دولت هم الان ندارد و ما هم گنجى نداريم، لكن هم دولت در فكر است و هم ما در فكريم و لكن بايد يك قدرى تدريج باشد تا امور اقتصادى را بتوانند جريان بيندازند. البته كارگرهائى كه كنار هستند مشغول كار خواهند شد، كارگرهائى كه در كار هستند اگر در مزدشان و اجرتشان حرفى داريد اصلاح خواهد شد، همه اينها تدريج است، به تدريج بايد اصلاح بشود. و ما راجع به دولت، دولت هم بايد راجع به كارگرها بيشتر عنايت داشته باشد و وضع كارگرها را درست در نظر بگيرند. يك قدرى عنايت بيشتر بكند كه اين كارگرها - چيز بشوند - آسوده خاطر بشوند و من به كارگرها اطمينان مىدهم كه اينطور نيست كه دولت نخواهد براى شما كارى بكند. حتىالامكان مىخواهند كار بكنند، مشغول هستند، وزير كار مشغول است به اينكه يك ترتيب صحيحى بدهد لكن تدريج لازم دارد. از كارگرها مىخواهم كه تدريج را حفظ كنند و ملاحظه بكنند و مشكلات دولت را در نظر بگيرند و از دولت مىخواهم كه در كارها يك قدرى بيشتر جلو بروند و همين قدرى كه هست، يك قدرى بيشتر جلو بروند و كارها را زودتر درست بكنند و به كارمندان، هم اطمينان بدهند و عمل بكنند. اين هم راجع به كارمندان و راجع به دولت.
راديو و تلويزيون بايد دانشگاهى عمومى براى هدايت و تربيت مردم باشد
يك حرفى هم راجع به اين دستگاه تبليغاتى، تلويزيون و امثال اينها، راديو و اينها دارم و آن اينكه اين دستگاهها آنوقتى كه در خدمت طاغوت بود، دستگاههائى بود كه يا تقويت طاغوت را مىكردند، به مجرد اينكه پيچ راديو را مىگرفتند اعليحضرت آريامهر كذا، شروع مىكردند تبليغات كردن، تبليغات ميان تهى و يا مردم را از مسائل اصلى دور مىكردند، بنابراين بود كه راديو، راديو تلويزيون و اينها كه در سطح كشور، در تمام سطح كشور انتشار پيدا مىكند و مردم با گوششان و چشمشان مسائل را ادراك مىكنند و آن كسى كه بيسواد است هم در آنجا مىتواند بفهمد، آن كسى هم كه با سواد است، هست، اين بسيار اهميت دارد، هم براى آنها بسيار اهميت داشت كه مردم را در سطح وسيع خواب كنند و غافل كنند و چپاول كنند و هم حالا كه بحمدالله اسلامى شده است و وظائف اسلامى را مىخواهد عمل بكند. حالا بايد يك فكرى براى راديو تلويزيون بشود كه چنانچه شده است و مىشود لكن بيشتر عنايت بشود كه كسانى كه در اينجا، سابق در خدمت طاغوت بودند و همه فسادها را مىكردند حالا بايد آنها تصفيه بشوند. كسانى كه تا ديروز بر ضد ملت و بر ضد انقلاب ما سخنرانى
مىكردند، نمايش مىدادند، همه بساط را درست مىكردند و حالا آمدند و اظهار اسلام و ديانت مىكنند از اينها نمىتوانيم ما بپذيريم، اين هم بايد تصفيه بشود. راديو و تلويزيون يك دستگاهى است كه هم در طرف تبليغات فاسد اهميت زيادى دارد و هم در طرف تبليغات صحيح، اين با آنطورى كه از اول شايد آنهايى كه درست كردند اينها را، نظر آموزشى داشتند به اينها، اين دستگاهها، تمام مطبوعات اينطور است منتها اهميت تلويزيون بيشتر از همه است، اهميت راديو تلويزيون بيشتر از همه است، اين دستگاهها، دستگاههاى تربيتى است ، بايد تمام اقشار ملت با اين دستگاهها تربيت بشوند، يك دانشگاه عمومى است. دانشگاهها، دانشگاههاى موضعى است، اين يك دانشگاه عمومى است، يعنى دانشگاهى است كه در تمام سطح كشور گسترده است، اين بايد از آن عمل دانشگاه را، از آن به آن اندازهاى كه مىشود، استفاده كرد. بايد اين دستگاه، دستگاهى باشد كه بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن كند، تمام را مبارز بار بياورد، تمام را متفكر بار بياورد، تمام اينها را مستقل بار بياورد، آزادمنش بار بياورد، از غربزدگى بيرون كند، استقلال به مردم بدهد. اين از همه چيزهائى كه در اين دستگاهها هست مهمتر است و اين وظيفه دارد كه با مردم، حكم معلم و شاگرد داشته باشد. اشخاص نويسنده، اشخاص گوينده، اشخاص فهيم، اشخاص مطلع در اينجا صحبت بكنند، فرصت به آنها بدهند در اينجا صحبت بكنند. زيادند اشخاصى كه پيشنهاد اين معانى را مىكنند، به اينها بايد فرصت بدهند و آنها صحبت بكنند. به جاى آن چيزهائى كه به درد ملت نمىخورد يا مضر به حال ملت است يك چيزهاى مفيد را به مردم بدهند و يك غذاى مفيدى به مردم بدهند، مردم را تغذيه كنند به غذاهاى صحيح، سالم و من اميدوارم كه اين دستگاه هم همانطورى كه وعده كردند كه به تدريج درست بشود، قدم را يك خرده بلندتر بردارند و زودتر انشاءالله تصفيه بشود و تعديل بشود.
مسئوليت خطير روحانيون، ارشاد و هدايت مردم در تمامى ابعاد
و يك عرض هم به همه همجنسهاى خودم، همه همجنسيم، لكن آنهائى كه با من صورتا يك صورت هستيم و من به همه ارادت دارم و آن آقايان علما و روحانيون، آقايان علماء و روحانيون وظيفهشان از همه مردم زيادتر است، سنگينتر است، اينها موظفند از طرف خداى تبارك و تعالى. الان هم ملت مسلم آنقدرى كه به حرف اين طايفه گوش مىدهند به حرف كسان ديگر گوش نمىدهند، بنابراين حجتى است اين از خداى تبارك و تعالى بر ما كه شمائى كه مردم به شما كه - گوش مىدادند و مردم از شما اطاعت مىكردند، چرا مثلا قصور در اين معنى داشتيد چرا كم مثلا چيزى گفتيد؟ انشاءالله نداشته باشند، لكن خداى نخواسته اگر در بين بعضىها باشند، وظيفه ما بسيار سنگين است، چه از جهت اينكه تهذيب اين دانشگاه اسلامى، دانشگاه بزرگ اسلامى كه بايد به دست مراجع بزرگ، بشود و چه باب تعليم و تعلم كه بايد باز تصفيه بشود و به دست بزرگان ما اداره و تصحيح بشود و چه در كيفيت تحصيل كه بايد تجديد نظر بشود، ما به همه آقايان با كمال خضوع عرض مىكنيم كه شمايى كه بايد ارشاد كنيد اين ملت را، بايد مجهز بشويد - بايد - مجهز به جميع انحاء ارشادات. مردم
از شما توقع جميع انحاء ارشادات را دارند. اسلام همانطورى كه ابعاد مختلفه دارد به حسب ابعادى كه انسان دارد، اسلام براى انسان آمده است، براى انسانسازى آمده است، قرآن كتاب انسانسازى است، همانطورى كه قرآن ابعاد مختلفه دارد، حسب ابعادى كه انسان دارد، علما هم بايد ابعاد مختلفه داشته باشند در تعليم، حسب ابعادى كه اسلام دارد و حسب ابعادى كه انسان دارد، البته يك نفر نمىتواند همه اين ابعاد را جوابگو باشد، لكن يك حوزه مركب از ده هزار نفر يا حوزههاى مركب از مثلا سى هزار نفر، اينها مىتوانند دسته دسته باشند و هر دستهاى يك بعدى را اداره بكنند، يكى جهات عقلى را، يكى جهات سياسى را، يكى جهات اينهائى كه همه در اسلام است، همه اين جهات در اسلام هست و بايد حوزهها آنطور باشد، مجهز بشوند و همانطورى كه اسلام ابعاد مختلفه هست، حوزهها هم ابعاد مختلفه داشته باشند، اشخاص مختلف براى هدايت مردم و اگر چنانچه از اين حوزه اشخاص صحيح و اشخاص به درد بخور از اين حوزهها بلند نشود، جاى ديگر ما توقع بايد نداشته باشيم. بايد اينها، همينطورى كه فقه و انحاء فقه را تعلم و تعليم مىكنند، ساير موارد اسلام را و ساير ابعاد اسلام را هم بايد تحصيل بكنند و بايد تدريس بكنند و اشخاص ارزنده را بار بياورند تا مردم را ارشاد و هدايت بكنند.
نقش روحيه شهادت طلبى در پيشبرد انقلاب
و من در اين آخر سال تاسف خودم را از اين شهدائى كه ما داشتيم، بايد اظهار بكنم. ما بسيار متاسفيم از اين شهدائى كه داديم، مثل اينكه صد و شصت هزار نفر مجروح و شهيد - مثل اينكه - نوشته بود داشتيم. در هر صورت هر چه داشتيم، يك نفرشان هم زياد بود، يك نفرشان هم نبايد واقع بشود لكن حالا شد اما چون كه براى اسلام بود و صبغه دينى و اسلامى داشت نه براى دنيا، و لهذا مىآمدند بعضى اشخاص و - من - به من مىگفتند كه شما دعا كنيد كه ما شهيد بشويم. اين صبغه، صبغه دين است، اسلام است. آنى كه ما پيش برديم همين بود، اينطور روحيات بود كه براى شهادت داوطلب بودند، يعنى از مرگ نمىترسيدند. همانطورى كه صدر اسلام هم پيشرفت مسلمين همين بود، ما بسيار اشخاص ارزنده را از دست داديم لكن چون براى اسلام بود انشاءالله روح همه آنها شاد است و همه آنها در سعادت و تحت لواى خداى تبارك و تعالى هستند و براى بازماندگان آنها هم ما دعاى صبر مىكنيم، خداوند به همه آنها صبر و اجر و مزد عنايت بفرمايد و در آستانه سال جديد هم، هم براى آنها طلب مغفرت مىكنيم و هم براى همه ملت طلب سعادت مىكنيم و آخر عرض من باز همان است كه ملت ايران، حفظ بكنيد نهضت خودتان را، حفظ بكنيد وحدت خودتان را، حفظ بكنيد جهت اسلاميت خودتان را، مهذب بكنيد خودتان را، مهذب بكنيد خودتان را و ارزش ندهيد به غير ارزندههاى انسانى و به غير اسلام.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته