مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
بيانات امام خمينى در ديدار با هيأت فلسطينى به سرپرستى ياسر عرفات
قواى شيطان در برابر نيروى ايمان و وحدت كلمه ملت تاب مقاومت نياورد
بسم الله الرحمن الرحيم
انقلاب ما هر چه هم كه قوههاى ماديش كم باشد، اين معنويت اسباب پيشرفت مىشود و لهذا يك قدرت شيطانى عظيمى كه پشتوانه او و پشتيبان آن ابرقدرتها بودند و آنها مجهز به همه جهازات شيطانى بودند و ملت ما مشت داشت و خون، اين مشت و اين خون غلبه كرد بر تمام اين قدرتهاى شيطانى و برابرقدرتها كه قبل از اين غلبه، به شاه پشتيبانى مىكردند و اظهار وفادارى مىكردند واين قوت ايمان ملت بما باعث شد كه با مشت و خون بر همه اينها غلبه كرد و رمز اين پيروزى بعد از اينكه قوت ايمان در كار بود و همان قوت ايمان باعث شد كه آن رمز حقيقى كه عبارت از وحدت كلمه ملت ما در اين امر بود، موجب غلبه شد. اين ثوره چون اسلامى بود و انسانى، به مثل برق در تمام اقطار ايران از آن دهكدههاى دور افتاده تا مركز سرايت كرد و همه اقشار ايران. و به واسطه همين وحدت كلمه بود كه نتوانست اين قواى شيطانى مقاومت كند و سنگر را يكى پس از ديگرى تحويل داد. و البته الان مشكلات ما خيلى زياد است، مملكت ما را غارت كردند و همه آثار تمدن را اينها واژگونه در اين مملكت پياده كردند، با اسم تمدن بزرگ فرهنگ ما را عقب زدند و به اسم پيشرفت، كشاورزى ما را بكلى از بين بردند و به اسم آزادى، آزادىهاى تمام مطبوعات ما و محل تبليغاتى ما را مختنق كردند ويك مملكت آشفته اى الان به ارث به ما رسيده است كه همه جاى آن خراب است و بايد از سر از نو ساخت لكن به فضل خدا چون مطلب، مطلب الهى است و آنطور كه من احساس مىكنم خداوند اراده اش تعلق گرفته است كه مستضعفين را غلبه بدهد تمام اقشار ملت همراهند كه با مشكلات ما مبارزه كنند و ما مشكلاتمان را انشاءالله به واسطه همت ملتمان رفع خواهيم كرد.
ما همواره در كنار ملت فلسطين خواهيم بود
و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه ملت برادر ما فلسطين را بر مشكلات خودش غلبه دهد. ما با آنها برادر هستيم و من از اولى كه اين نهضت قبل از 15 سال كه ابتداى اين نهضت بود، راجع به فلسطين هميشه درنوشتهها و گفتهها راجع به فلسطين و راجع به جناياتى كه اسرائيل در آن حدود كرده است، هميشه متذكر مىشدم و الان هم انشاءالله بعد از اينكه ما از اين غائله فارغ بشويم
همانطورى كه آن وقت در كنار شما بوديم و حالا هم در كنار شما هستيم و اميدواريم كه همه با هم مثل برادر با مشكلات مقابله كنيم. من از خداى تبارك و تعالى عزت اسلام و مسلمين و رجوع قدس به برادران خودمان را مىخواهم.
ياسر عرفات خطاب به امام: من از بدبختى آنجا متولد شدم يا از خوشبختى آنجا متولد شدم و آنجا وطن من است، اين جزء تقدير بوده كه در آنجا متولد شدم. اين معنايش اين نيست كه بيت المقدس من مسئولش هستم، مسئول آزاد كردنش، همه شما هستيد. مسئوليت شما بعد از اين پيروزى بزرگ در ايران بيشتر از مسئوليت من است كه در بيت المقدس متولد شدم. من غير از خونى كه دارم چيزى ندارم كه در راه آزادى قدس بدهم ولى شما با اين پيروزى بزرگ، همچون امكانات، سيل عظيمى را در اختيار داريد و شما بايد كار كنيد تا همه در قدس نماز بخوانيد. (انشاءالله )پرچم فلسطين چنانكه در ايران بر افراشته شد، هرگز نخواهيم گذاشت كه در فلسطين بر افراشته نگردد. از پيروزى شما مطلب مهمى گفت بگين كه: دوران تاريكى در اسرائيل پيش آمده.
امام :انشاءالله
ياسر عرفات :اينك زلزله در گرفته و زلزله به ما نزديك شده و يا رسيده و مارميت اذرميت ولكن الله رمى من در جواب دايان و بگين به آنها گفتم كه تو مىتوانى بروى يك پشتيبانى انتخاب بكنى و تكيه به آمريكا بدهى ولى من هم مىتوانم پشتيبان پيدا كنم و اين پشتيبان را پيدا كردهام و تكيه به ملت ايران به رهبرى حضرت آيت الله العظمى موسوى الخمينى دادم.
امام :شاه هم تكيه كرده بود به آمريكا و انگليس و چين و اسرائيل و همه اينها. لكن تكيه گاهها سست است. آن تكيه گاهى غير سست و سنگين است و مستحكم است كه خدا باشد. خدا تكيه گاه است و من به ايشان و به ملت خودم و به ملت ايشان اين توصيه را مىكنم به اينكه هميشه خدا را در نظر داشته باشند و نظر به اين قدرتها نداشته باشند، اعتماد بر ماديات نكنند بلكه اعتماد بر معنويات بكند. قدرت خدا فوق همه قدرتهاست و لهذا ما ديديم كه يك ملتى كه مستضعف بود و هيچ نداشت بر تمام قوا غلبه كرد و انشاءالله مىكند و ما از هيچ چيز نمىترسيم وقتى كه با خدا باشيم براى اينكه اگر كشته بشويم و با خدا باشيم سعادتمنديم و اگر بكشيم هم سعادتمنديم.
ياسر عرفات :در سال گذشته نيروهاى بزرگ اسرائيل به جنوب لبنان فرستاده شد براى كوبيدن
مردم فلسطين و مردم مسلمان جنوب لبنان. جنگجويانى كه در برابر اين واحدهاى جنگى بزرگ مقاومت كردند از دو هزار تجاوز نمىكردند، در برابر آنها 65 هزار سرباز اسرائيلى بود، چه نيروهاى ذخيره پشت جبهه ونيروهائى كه وارد معركه كردند معتقد بودند كه در 2 ساعت اينها را از بين مىبرند. خيلى به تنگنا افتاديم. من در نهايت شدت گفتم يا خدا اگر اين مردم، اين دسته از مردم كشته شوند تو را در اين منطقه پرستندهاى نخواهد ماند و ديدم كه پيروزى فرا رسيد. آن آقاى برژينسكى كه گفت خداحافظ سازمان آزاديبخش تو رفتنى هستى، رفتى، ديديم كه خدا پيروزى بزرگى به ما عطا كرد، پيروزى در جنوب لبنان و يك سال از آن پيروزى نگذشته بود كه پيروزى ما در جنوب لبنان پيروزى ساده و كوچكى بود، پس از گذشت يك سال بزرگترين پيروزىها را به دست آورديم اينجا جاءالحق و ذهق الباطل ان الباطل كان ذهوقا. ما ترس به دل دشمن افكندهايم. وقتى بگين اين حرف را مىگويد كه دوره تاريكى بر ما آغاز شده، خيلى معنا دارد، اين دليل وحشتشان است. كيسينجر وقتى گويد :بزرگترين حادثهاى كه بعد از جنگ جهانى دوم اتفاق افتاده، اين پيروزى انقلاب ايران بود. حالا اين خطرناك بودن پيروزى انقلاب اسلامى ايران براى آمريكا در چه رابطه است. اگر آمريكا در ايران اقداماتى را كه در ويتنام انجام داده انجام ندهد، جنبش انقلابى ايران امتداد پيدا مىكند تا به اسرائيل برسد. ديروز اين را كيسينجر گفته. از اين حرف مىتوانيم بفهميم كه چقدر خطرناك است براى مصالح آمريكا در منطقه و از زبان خود دشمن مىشود فهميد كه حقايق وضع ما چگونه است.
وقتى كه من به بغداد آمدم، به سران كشورهاى عربى در بغداد، حكام عرب گفتم كه كمترين حرفى كه از حكام عرب من شنيدم اين بودكه شما چكار داريد به كار ايران، شما چكار داريد به آيت الله العظمى خمينى. اين كمترين حرفى بوده كه زدند. ديگران مىگفتند كه مصالح شما با وجود شاه تامين مىشود. شاه را داشته باشيد مصالحتان شايد بهتر شود.آخرين بار در يك ديدار از كشورهاى در خليج چند روز پيش از پيروزى، شما در اينجا، در خليج، حكام خليج مىگفتند كه اطلاعاتى كه به ما رسيده اين است كه بختيار پيروز مىشود و آمريكائىها بختيار را مىتوانند نگاه دارند در مقابل ايران.
امام خمينى: همه حسابهائى كه دولتهاى بزرگ كردهاند، همه خطا از كار در آمد براى اينكه يك مساله الهى بود.
ياسر عرفات: و مكروا و مكرالله خيرالماكرين.
امام: و اين حسابها كه مىكنند و بعدها مىخواهند بكنند، آنها هم خطا از كار در مىآيد. (انشاءالله ).
ياسر عرفات: آنها مىگويند زلزلهاى به وجود آمده، ما مىگوئيم كه انفجار نور ظاهر شده. ما مىگوئيم دورانى كه امت ما و منطقه ما آزاد و مستقل باشد فرا رسيد. مشكلات زيادى هست در پيش، ولى در عين حال خوشبين هستم به آينده و در برابر شما جهاد بزرگتر و كوشش خسته كنندهترى در پيش است. جنگيدن و پيروز شدن. تجديد بناى جامعه سختتر است. شاه اينجا را خراب كرده.
امام :ما اميدمان به خداست و مايوس از خدا نيستيم و بر مشكلات به اميد خدا غلبه مىكنيم و به ماديات اين نظر را نداريم. غلبه را با ماديات نمىدانيم، غلبه با معنويات است و ما دامى كه شعب ما به خداى تبارك و تعالى اتكال بكنند پيشرفت خواهند كرد و اگر خداى نخواسته انحراف پيدا شد زوال براى همه هست.
ياسر عرفات: من فكر نمىكنم كه توطئههاى دشمن پايان يافته باشد. وقتى كه سيل حوادث را در نظر مىگذرانيم به يقين مىيابيم كه دشمن ول نمىكند اينجور دژى به اين آسانى سقوط بكند.
امام :او خواهد نكند لكن خدا بر خلاف او انشاءالله عمل مىكند.
ياسر عرفات :اگر چه من الان مىخندم، خنده بر لب دارم ولى قلبم خون چكد به علت كشتارهايى كه در ايران شده.
امام :انشاء الله قلب شما هم فراخ مىشود.
ياسر عرفات: خدا شاهد است كه من در عمرم هيچ شاديى به خودم نديدم مثل شاديى كه به خودم ديدم وقتى كه شما پيروز شديد.
امام خمينى: انشاءالله خداوند حفظ كند مسلمين را انشاءالله.
ياسر عرفات: در لبنان چون ممنوع است تير هوايى زدن به عنوان شادمانى، بيش از يك سال است كه در لبنان ممنوع است و مخصوصاً فرمانده كل نيروهاى آزاديبخش فلسطين دستور دادهاند هيچ كس هيچ فشنگى رابه هدر ندهد، به هيچ منا سبتى و همه لبنان سراسر آتش شد و ابوعمار براى اولين بار خودش 5 تير به هوا زد و اين قانون را شكست به عنوان شادمانى. دهكدههاى جنوبى لبنان، منطقههاى شيعهنشين بىشك در بمباران هوائى، اين دهكدههاى شيعهنشين را خواهند كوبيد. بگين غمزده و غمگين است به علت حوادث ايران. خداوند انشاءالله جنوب را در برابر بمباران مهاجمان اسرائيل حفظ بكند. دولتهاى عرب نيروهايش را حفظ بكند.
انشاءالله حضرت آيت الله العظمى خمينى و ملت ايران آنها را حفظ مىكند.
امام: اميدواريم كه خداوند حفظ كند.
عرفات: اسرائيل درست است كه دوستانى دارد، ما هم برادران و دوستانى داريم.
امام خمينى: ما اعتمادمان به خداى تبارك و تعالى است.
ياسر عرفات: هفته گذشته دوران تازه اى بود.
امام: انشاءالله
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان زرتشتيان ايران
رفتار اسلام با اقليتها، انسانى و عادلانه است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايان تشكر مىكنم و آقايان، چنانچه همه اقليتها، مطمئن باشند كه اسلام با اقليت هميشه بطور انسانى، بطور عدالت رفتار كرده است و همه در رفاه هستند و اينها هم مثل ساير اقليتها جزئى از ملت ما هستند و ما و آنها با هم در اين مملكت زندگى مىكنيم انشاءالله. و رفاه همه حاصل خواهد شد و رمز اين پيروزى كه وحدت كلمه است بايد حفظ بشود. ما در محل خودمان، شما هم در محل خودتان، ساير طبقات همين طور و همه كوشا باشيم كه اين ايرانى كه الان دست ما دادهاند و خرابه اى است همه با هم و با فعاليت همه دست به هم بدهيم و اين ايران خراب را از سر بنا بكنيم.
شاه را محاكمه و بيت المال غارت شده توسط وى را ضبط خواهيم كرد
اينها تمام ذخائر ما را بردند، جواهرات ما را يك مقداريش را آن پدر برد و بيشترش را هم اين پسر و اتباعش بردند و همينطور پولهاى اينجا را به بانكهاى خارج كه ميلياردها پول از اينجا به بانكهاى خارج منتقل كردند كه انشاءالله آنها پس گرفته خواهد شد، و شاه را خواهيم خواند به ايران يا محاكمه خواهيم كرد او را غيابا و اموالش را ضبط خواهيم كرد براى اينكه آنها اموال نداشتند، اين اموال، اموال ملت است. شما هم كه زرتشتى هستيد و هميشه و هميشه خدمتگزار اين ملت و اين مملكت بوديد، بايد به كار خودتان ادامه بدهيد و وحدت كلمه را حفظ كنيد. از خداوند تعالى توفيق همه ملت ايران را خواهانم.
والسلام و عليكم و رحمه الله و بركاته
پيام امام خمينى به مناسبت بازگشائى مدارس
بسم الله الرحمن الرحيم
اكنون كه مدارس كشور پس از يك مبارزه بزرگ اسلامى دوباره گشوده مى شود، از دانش آموزان و دانشجويان و معلمان و دبيران و استادان عزيز (وفقهم الله تعالى) تشكر مىكنم و از كارمندان و كاركنان آموزش و پرورش سپاسگزارم. يادآورى اين نكته ضرورى است كه اين انقلاب تا رسيدن به نتيجه نهائى كه قطع يد آمريكا، شوروى، انگلستان، و ساير دول استعمارگر است ادامه دارد.
فرزندان عزيزم! ديگر اين شمائيد كه بايد هر چه بيشتر كوشش كنيد تا نهال آزادى و استقلال كشور را آبيارى كنيد. فرداى شما فرداى دشوارى است كه اگر مجهز به علم و تقوا و شعورانقلابى - اسلامى شديد، پيروزىتان حتمى است و اگر خداى نكرده در اين مرحله كوتاهى كنيد، مسئوليت آن به عهده خود شماست. هرگز اجازه ندهيد كه عدهاى معدود چون گذشته تلخ روزهاى استبداد بر شما حكومت كنند، اصل دموكراسى اسلامى را فراموش نكنيد.
امروز ملت ايران بدون گرايش به چپ و راست قيام نموده است و موفقيتهائى را به دست آورده است كه تمام خائنين داخلى و خارجى را به لرزه انداخته است و آنان در كميناند تا هر آن، چون گذشته شما را نابود گردانند به همين جهت بايد سعى كنيد تا با اتحاد خويش جامعه اسلامى بوجود آوريد، جامعه اسلامى كه در آن همه آزادانه عقائد خود را ابراز دارند.
اكنون خوشوقتم كه شرائط به سود ملت ستمديده ما دگرگون شده است و همان مسئوليت و تعهدى كه در ماههاى گذشته ايجاب مىكرد تا دست به اعتصابات و تظاهرات بزنيد امروز ايجاب ميكند تا كار تحصيلى خود را با كمال جديت و در محيطى آرام از سر گيريد. ديروز عوامل بيگانه در پى شكستن اعتصابات بودند و امروز كه مىبينند كه جريان كشور در جهت حكومت عدل اسلامى در حركت است با شعارهائى ظاهرا انقلابى رو در روى نهضت اصيل اسلامى - انقلابى قرار گرفتهاند.
من از همه شما مىخواهم كه از امروز اول اسفند 1357 به كلاسها رفته و براى فرداى خود سربازانى انقلابى و اسلامى باشيد، خدا يار شما و ياور شما باد. لازم است تذكرات زير را بدهم :
1- رمز پيروزى ما وحدت كلمه يوده است. اكنون با كمال خضوع مىخواهم تا از اختلافات دست برداشته و براى فرداى خود فكر اساسى كنيد و از هر گونه اختلاف بپرهيزيد كه چون موريانه خوب و بد را نابود مىكند.
2- كتابهاى درسى راچه دبستانى و چه دبيرستانى و چه دانشگاهى تغيير اساسى داده و آنچه از عكس و مطالبى كه به نفع استعمار و استبداد است تصفيه كنيد و دروس انقلابى - اسلامى كه بچههاى ما را بيدار و جوانان ما را مستقل و آزاده بار آورد جايگزين آن كنيم.
3- بايد در سراسر ايران با پاكسازى آموزش و پرورش از آثار فرهنگ استعمارى، محيطى بوجود آوريد كه اطفال ما را شير بچگانى كه هميشه پشت جبهه مقاومت عليه آمريكا و صهيونيست و ساير چپاولگرىهاى شرق و غرب نشستهاند، تربيت كنيد و مطمئن باشيد كه خمينى تا قطع ريشههاى استعمارى چپ وراست همسنگر شماست و رسالت اسلامى هر فرد مسلمان تا مرگ ادامه دارد. من چشم اميدم به شماست.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
پيام امام خمينى به مناسبت بازگشائى مدارس
بسم الله الرحمن الرحيم
اكنون كه مدارس كشور پس از يك مبارزه بزرگ اسلامى دوباره گشوده مى شود، از دانش آموزان و دانشجويان و معلمان و دبيران و استادان عزيز (وفقهم الله تعالى) تشكر مىكنم و از كارمندان و كاركنان آموزش و پرورش سپاسگزارم. يادآورى اين نكته ضرورى است كه اين انقلاب تا رسيدن به نتيجه نهائى كه قطع يد آمريكا، شوروى، انگلستان، و ساير دول استعمارگر است ادامه دارد.
فرزندان عزيزم! ديگر اين شمائيد كه بايد هر چه بيشتر كوشش كنيد تا نهال آزادى و استقلال كشور را آبيارى كنيد. فرداى شما فرداى دشوارى است كه اگر مجهز به علم و تقوا و شعورانقلابى - اسلامى شديد، پيروزىتان حتمى است و اگر خداى نكرده در اين مرحله كوتاهى كنيد، مسئوليت آن به عهده خود شماست. هرگز اجازه ندهيد كه عدهاى معدود چون گذشته تلخ روزهاى استبداد بر شما حكومت كنند، اصل دموكراسى اسلامى را فراموش نكنيد.
امروز ملت ايران بدون گرايش به چپ و راست قيام نموده است و موفقيتهائى را به دست آورده است كه تمام خائنين داخلى و خارجى را به لرزه انداخته است و آنان در كميناند تا هر آن، چون گذشته شما را نابود گردانند به همين جهت بايد سعى كنيد تا با اتحاد خويش جامعه اسلامى بوجود آوريد، جامعه اسلامى كه در آن همه آزادانه عقائد خود را ابراز دارند.
اكنون خوشوقتم كه شرائط به سود ملت ستمديده ما دگرگون شده است و همان مسئوليت و تعهدى كه در ماههاى گذشته ايجاب مىكرد تا دست به اعتصابات و تظاهرات بزنيد امروز ايجاب ميكند تا كار تحصيلى خود را با كمال جديت و در محيطى آرام از سر گيريد. ديروز عوامل بيگانه در پى شكستن اعتصابات بودند و امروز كه مىبينند كه جريان كشور در جهت حكومت عدل اسلامى در حركت است با شعارهائى ظاهرا انقلابى رو در روى نهضت اصيل اسلامى - انقلابى قرار گرفتهاند.
من از همه شما مىخواهم كه از امروز اول اسفند 1357 به كلاسها رفته و براى فرداى خود سربازانى انقلابى و اسلامى باشيد، خدا يار شما و ياور شما باد. لازم است تذكرات زير را بدهم :
1- رمز پيروزى ما وحدت كلمه يوده است. اكنون با كمال خضوع مىخواهم تا از اختلافات دست برداشته و براى فرداى خود فكر اساسى كنيد و از هر گونه اختلاف بپرهيزيد كه چون موريانه خوب و بد را نابود مىكند.
2- كتابهاى درسى راچه دبستانى و چه دبيرستانى و چه دانشگاهى تغيير اساسى داده و آنچه از عكس و مطالبى كه به نفع استعمار و استبداد است تصفيه كنيد و دروس انقلابى - اسلامى كه بچههاى ما را بيدار و جوانان ما را مستقل و آزاده بار آورد جايگزين آن كنيم.
3- بايد در سراسر ايران با پاكسازى آموزش و پرورش از آثار فرهنگ استعمارى، محيطى بوجود آوريد كه اطفال ما را شير بچگانى كه هميشه پشت جبهه مقاومت عليه آمريكا و صهيونيست و ساير چپاولگرىهاى شرق و غرب نشستهاند، تربيت كنيد و مطمئن باشيد كه خمينى تا قطع ريشههاى استعمارى چپ وراست همسنگر شماست و رسالت اسلامى هر فرد مسلمان تا مرگ ادامه دارد. من چشم اميدم به شماست.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كانون نويسندگان ايران
كوشش استعمار با ايجاد تفرقه بين دو جناح روحانى و روشنفكر براى غارت ذخائر
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايانى كه اينجا تشرف آوردهاند و اظهار لطف كردهاند متشكرم، من از چيزهائى كه در اين نهضت، ثمراتى كه در اين نهضت يافتم، يكى رو برو شدن با چهرههاى تازهاى است كه تاكنون ما با آنها روبرو نبوديم، از هم جداكردند قشرهاى ملت را، از هم جدا كردند، روحانيون را از روشنفكران، از طبقات متفكر جدا كردند و آنها را با هم در صف مقابل قراردادند و اين دراثر كوششهايى بود كه استعمار براى اينكه بتواند ذخائر ما را ببرد اين كوششها را كردند كه قشرهاى روشن ملت را، قشرهاى كارآمد ملت را، آنهائى كه مىتوانند در مقابل آنها و اجانب ايستادگى كنند و مىتوانند آنها را عقب بزنند، براى اينكه اينها مجتمع نشوند و متفرق باشند، بلكه با هم در دو جناج مخالف و گاهى با هم اختلافات شديد وجديد پيدا بكنند، كوششها كردند البته به آمال خودشان هم بسيار رسيدند. روحانيون را در نظر شما طبقه نويسنده و متفكر، طورى قلمداد كردند كه حاضر نبوديد از آنها يادى بكنيد و شما را در مقابل روحانيون طورى قلمداد كردند كه آنها هم حاضر نبودند از شما ذكرى بكنند. اين تفرقه باعث شد كه آنها به آمال خودشان رسيدند و با آزادى همه ذخائر ما را بردند و با آزادى بدون مزاحم، مملكت ما را به عقب راندند وعقب مانده نگه داشتند و نيروهاى انسانى ما را نگذاشتند شكوفا بشود.
وحدت اقشار رمز موفقيت و بهترين ثمره نهضت
ما در اين نهضت اخير، آنچه را كه مىتوانم بگويم بهترين ثمرات اين نهضت است، اين وحدتى كه حاصل شد بين قشرهاى مختلف، دانشگاهى به روحانيين نزديك شد، روحانيين به آنها نزديك شدند با همه اينها نزديك شد دهقان و شما الان مىبينيد كه در سرتاسر ايران تمام طبقات با هم همفكر و هم عقيده و يك صدا جمهورى اسلامى را مىخواهند و رمز موفقيت ما كه قدرتهاى بزرگ دنيا را عقب نشاند و يك قدرت شيطانى مثل قدرت خاندان پهلوى را فرو ريخت، اين رمز موفقيت همين وحدت اقشار ووحدت كلمه بود. اگر بنا بود كه قشر روحانى تنها مىخواست به جنگ اينها برود خفه مىكردند او را، نويسنده مىخواست به جنگ آنها برود آنها را از بين مىبردند، دانشگاهى مىخواست
اين كار بكند نمىتوانست، بازارى مىخواست اين كار را تنها بكند نمىشد، دهقان مى خواست بكند نمىشد. اينكه همه چيز را ما بدست آورديم و انشاءالله بعد هم بدست مىآوريم، اين براى همين هم پيوستگى است كه بين اقشار ملت حاصل شد و ما بايد اين همبستگى را نگه داريم.
تكليف بر نويسندگان،در استفاده از قلم در راه آزادى ملت و نشر فرهنگ اسلامى
آقايان، شما نويسندگان الان تكليف بسيار بزرگى به عهدهتان هست، پيشتر قلم شما را شكستند، الان قلم شما باز است لكن استفاده از قلم در راه آزادى ملت، در راه تعاليم اسلامى بكنيد. اين ملت كه بينيد، تمامشان زير بيرق اسلام است كه وحدت كه پيدا كردند، اگر نبود قضيه وحدت اسلامى، ممكن نبود اجتماع اينها، الان از بچه چند ساله تا پيرمرد هشتاد ساله همه با هم اينها در اين نهضت شركت دارند و همه با هم در اين پيروزى شركت دارند و همه با هم همصدا آزادى را طلب كنند و استقلال را و الحمدلله اينها دست آمده است و جمهورى اسلامى را مى خواهند و آن هم انشاءالله با آراء عمومى به دست مىآيد . آنچه كه لازم است الان براى همه ما، حفظ اين وحدت است. در دانشگاه گاهى الان ديده مىشود كه يك تشنجاتى واقع مىشود، اين يا آگاهانه است يا از روى بى آگاهى. در هر صورت اگر خداى نخواسته آگاهانه باشد، بايد بگويم خيانت است و اگر نا آگاهانه باشد، بايد بگويم جهالت است.
امروز روزى نيست كه اين ملت اين پيروزى را به دست آورده است ما با تشنجات اين را به هم بزنيم، امروز روزى نيست كه ما با حمله به مراكز عمومى يا به مراكز خصوصى اين نهضت را آلوده كنيم. امروز روز وحدت كلمه است. همه ما، هر كدام در هر راهى كه هستيم ،در هر راهى مسلكى كه داريم، همه الان بايد مجتمع بشويم تحت يك لواء، اگر مجتمع نشويم تحت يك لواء همه ما را از بين خواهند برد.
مطلب نهائى دفن رژيم شاهنشاهى و اجتماع تحت لواى اسلام است
پيشتر كه به من پيشنهاد مىكردند در پاريس بودم، بعضى آمدند و پيشنهاد كردند به اينكه خوب است قدم قدم جلو برويم و حالا شاه را نگهش داريم و سلطنت بكند و بعدش حكومت نكند و بعدش ما مجلس درست كنيم و بعدش چه كنيم و بعدش اينها را از بين ببريم. من به آن آقا كه آدم صحيحى بود وليكن فكرش اشتباه بود،به آن آقا گفتم كه شما تضمين مى كنيد اين معنا را كه اين نهضتى كه الان حاصل شده،بعد از خوابيدن دوباره روشنش كنيد؟ گفت نه. گفتم شما تضمين مىكنيد كه اگر ما مهلت به شاه داديم يك قدم به جلو برود، فردا همه ما را از بين نبردگفت نه. گفتم الان اين آتشى كه روشن شده است، از اين آتش ما بايد استفاده كنيم، اگر الان ما تمام مقاصدمان را حاصل نكنيم، در شكست خواهيم بود بلااشكال. الان ما بايد همان مطلب نهايىمان را عرضه بكنيم. مطلب نهائى ما رفتن رژيم منحوس شاهنشاهى كه در طول تاريخ معلوم است جنايات آنها و رفتن جناحهاى چپ و راست و
آنهائى كه مىخواهند، امپرياليستها يا چپىها كه مىخواهند ما را اسير كنند. ما از الان بايد مستقل باشيم، نه طرف راست نه طرف چپ، بلكه همه تحت لواى اسلام مستقل. اگر بخواهيد مملكتتان مستقل بشود، اگر بخواهيد آزادى براى شما پيدا بشود، افكار متشتت را الان كنار بگذاريد و با هم همصدا با هم اين بار را به منزل برسانيد.
حفظ وحدت كلمه و مقابله با مشكلات ناشى از دخالت اجانب يك تكليف شرعى است
شما مىدانيد كه الان مملكت ما يك مملكت آشفته است، الان همه چيزهاى ما فروريخته است، اقتصاد ما عقب مانده است يعنى كردند اين كار را با ما ، كشاورزى ما را عقب راندند به طورى كه ما الان هم همه چيزمان محتاج به خارج است، صنعت ما را نگذاشتند شكوفائى پيدا كند، صنعتهاى كوچك را هم از بين بردند و ارتش ما را آنطور كردند كه مىدانيد، همه چيز ما را از بين بردند، نيروى انسانى ما را از بين بردند. اينها در اين طول تاريخ و در اين زحماتى كه كشيدند همچو كردند كه ما نتوانيم خودمان فكر بكنيم، فكر استقلال در ذهن ما كم مىآمد، قشرهاى مردم توجه به اين معانى نداشتند كه ما بايد مستقل باشيم، فكر اين را نمىكردند كه بشود يك همچو سلطنتى را به زمين زد، فكر اين را نمىكردند كه آمريكا با آنهمه تجهيزات، شوروى با آنهمه تجهيزات نتوانند دخالت بكنند در امر داخلى ايران. اينها مىخواستند بكنند. البته پيغامها دادند، تشرها زدند، حرفها زدند كه ما را عقب بنشانند لكن ما عقب ننشستيم و ديديم كه بايد ما تكليفمان اين است كه جلو برويم و من هركس كه آمد از اينهائى كه يك همچو يواش يواشىها را مىخواستند راه بروند و ميانه روى كند، به آنها گفتم كه تكليف، خدائى است، تكليف من نيست كه بكنم، با من نيست كه يك قدرى آسان راه بروم، من يك تكليف الهى دارم و مطابق تكليف الهيم عمل مىكنم، كشته بشوم عمل كردم به تكليف الهيم، پيش ببرم عمل كردم به تكليف الهيم. شما تكليف الهى داريد، متكى به خدا باشيد، متكى به امام زمان سلام الله عليه باشيد و شما پيش مىبريد انشاءالله. اگر اين وحدت كلمه حفظ بشود كه رمز پيروزى ماست، ما پيشرفت كرديم و به آخر مىرسانيم و ديگر اجازه نخواهيم داد كه ثروتهاى ما را ببرند و فقراى ما اينطور در كوچهها بخوابند، بى نان و بى آب و اگر چنانچه اين وحدت كلمه خداى نخواسته از بين برود دوباره بدانيد كه آنها هوشمندند، آن روزى كه ما وحدت كلمه را از دست داديم آنها حمله خواهند كرد و باز يك قلدرى را مثل رضاخان يا به اسم او يا ديگرى مىآورند، به هر رژيمى كه باشد مىآورند سر كار، باز همان معانى است و همان آش و همان كاسه است و همان عقب ماندگى ست و همان ذلت است و همان چيزها است.
امروز بايد وحدت كلمه حاصل بشود يعنى حفظ بشود. مىبينيد وحدت كلمه الان هست، در همه اقشار الان هست لكن اشخاصى كه بخواهند اين وحدت را به هم بزنند وبخواهند تضعيف كنند، آنهائى كه اين وحدت را ايجاد كردند، بخواهند آنها را تضعيف كنند، اينها بايد تجديد نظر در فكر
خودشان بكنند، توجه بكنند، ما خيرخواه شما هستيم، ما خيرخواه اين ملت هستيم، اسلام خيرخواه شماهاست، اسلام دنيا و آخرت شما را سعادتمند مىكند.
عمل به دستورات مترقى اسلام ضامن سعادت دنيا و آخرت انسان
با اسلام آشتى بكنند آنهائى كه آشتى ندارند، بيايند زير لواى اسلام، بيايند تعليمات اسلامى كه نگذاشتند، همين اجانب نگذاشند تعاليم اسم معلوم بشود، يك قشرى كه به آنها مربوط نيست رها كردند، آن قشرهائى كه به آنها مربوط بود، آن تعاليمى كه به آنها مربوط بود و با منافع آنها مخالف بود، آنها را نگذاشتند ما مطالعه بكنيم، نگذاشتند ما انتشار بدهيم. شما بدانيد كه اسلام همه چيز را دارد يعنى از قبل از اينكه ازدواج واقع بشود بين مرد و زن تا آنوقتى كه توى قبر مىرود، آثار دارد، احكام دارد، دستور دارد، همه دستورهاى مترقى، همه دستورهائى كه براى سعادت انسان، چه در اين دنيا چه در آن دنيا مفيد است.
و من آن چيزى را كه از نويسندگان مىخواهم اين است كه همانطور كه ما طلبه مكلف هستيم، شما آقايان نويسندگان هم مكلف هستيد، الان قلمتان،از قلمتان استفاده كنيد و براى خير اين ملت و براى خير اين جامعه قلمفرسائى كنيد، خداوند به همه شما سلامت و عزت بدهد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از كارمندان دولت
پيروزى نهضت با وحدت همه جانبه ملت و اراده الهى
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايان تشكر مىكنم كه در اين موقع حساس همه احساس مسئوليت كرديد. تا اينجا كه مسائل رسيده است، رمز رسيدنش تا اينجا وحدت همه جانبه ملت بود. اقشار ملت همه با هم بستگى پيدا كردند و از مركز تا دور افتادهترين قصبات و دهات اينجا تهران و ساير شهرها تا آخرين قصبات، تا آخرين دهات همصدا بودند. من در پاريس كه بودم يك نفرى كه آشنا بود آمد گفت كه من رفتم به دهات جاپلق و بختيارى و آن حدود كمره، آن حدود و بعضى از قراء را اسم برد يعنى قلعهاى را اسم برد كه اين قلعه در نزديك يك كوه واقع است و هيچ هم اطرافش چيزى نيست و من آنجا را ديدهام، گفت من در آن قلعه رفتم ديدم كه در آن قلعه حرفها همان است كه در مركز هست و همان. آن شخص گفت كه در دهات اينجاها كه رفتم صبح كه مىشد آن آقاى ده جلو مىافتاد و دهاتىها دنبال او راهروى مىكردند، پياده روى كردند. رمز اين پيروزى اين وحدت كلمه است و اين وحدت كلمه را خدا ايجاد كرد يعنى من نمىتوانم تصور كنم كه بشر بتواند يك ملت سى و چند ميليونى را در مدت كوتاهى اينطور همزبان بكند، هم قلب بكند كه بچه دو سه ساله زبان باز مىكند و همين مسائل را مىگويد، آن پيرمرد 80 ساله هم همين را مىگويد. زن و مرد و بچه و صغير و كبير همه يك روال حركت كردند، اين جز اراده الهى نمىشود باشد و من هم از اول اين معنا را چون احساس كرده بودم اميدوار شده بودم به اين نهضت. نهضتى كه ملت به خواست خدا وحدت پيدا كرده است پيروز خواهد شد. رمز پيروزى همين وحدت كلمه بود و ما بايد همين را حفظ كنيم يعنى هر كس در هر مقامى كه هست، من كه يك طلبه هستم آقايان كه از علماى اعلام هستند، شما و چيز است - كه از روشنفكران و متفكرين هستيد، همه ما الان مسئول هستيم براى آتيه اين كشور.
سلطنت پهلوى مظهر جنايت، چپاول و وابستگى فرهنگى
تا حالا ما دزدها را يك مقدارشان را بيرون كرديم يعنى آنهائى كه جنايتكار بودند و مملكت ما را خراب كرده بودند و شايد بدتر از آن جنگند ههائى بودند كه به ممالك مىزدند، آنها مىآمدند و زود رد مىشدند و مىرفتند اما ايران ما تقريبا بعد از اينكه زير يوغ دو هزار و پانصد سال سلطنت بوده و
همه سلاطين بى استثناء تقريبا، تقريبا بى استثنا، مردم خونخوارى بودند، حتى آنهائى كه به عدالت معروفند، كسانى كه اهل تاريخ هستند، مىدانند كه همان انوشيروان عادل چه آدمى بوده است و چه آدم ظالمى بوده است تا رسيد نوبت به زمان ديكتاتورى رضاخان و بعد از او هم بدتر از او: اين پسر كه حقيقتا خلف صدق او بود،اينها از مغول به ما بدتر كردند براى اينكه مغول به فرهنگ ما ديگر كار نداشت. مغول آمد يك چپاولى كرد و گذشت و رفت، بعد مردم مشغول شدند به كار خودشان. اينها 50 سال بر ما حكومت كردند، حكومت جابرانه كردند و همه چيزمان را از دست داديم به واسطه آنها. پنجاه سال خرابكارى آن هم با فريادهاى تمدن بزرگ، 50 سال بى فرهنگى، آن هم با فرياد فرهنگ كذا، 50 سال جنايت، آن هم با فرياد عدالت اجتماعى، 50 سال اختناق، آن هم با فرياد آزادى، آزاد زنان! و آزاد مردان! اينها همه چيز ما را شكستند و از بين بردند، خزانه ما تهى شد از جواهرات ايران، يك مقدار آن را رضا خان برد، يك مقدار آن را اين پسر برد و اموال اين ملت را برداشتند و بردند در خارجه و يلاها درست كردند - عرض مىكنم - الان هم در آنجاها ويلاها دارند، در آن بانكها خصوصاً بانك سوئيس اينها زياد از اموال ملت دارند و ما انشاالله در آتيه نزديكى بررسى در اين امر را خواهيم كرد و انشاالله خود او را خواهيم، اگر تحويل ندادند، محاكمه غيابى مىكنيم و اموالى كه اينجا دارد، مصادره مىكنيم. اموالى كه در بانكهاى خارجى دارد، اموال آنها را هم توقيف مىكنيم انشاالله.
وظيفه همه اقشار ملت شركت در نوسازى ويرانههاست
در هر صورت اين مقدارى كه تا حالا شده است و به وحدت كلمه شده است، خيانتكارها و دزدها و خرابكارها را بيرون كرديم. براى ما الان يك مملكتى گذاشتند، وارث يك مملكتى هستيم كه نه يك فرهنگ مستقل مترقى دارد، نه يك ارتش مستقل دارد، نه يك كشاورزى دارد. كشاورزى را ديديد كه به چه حالى در آوردند و ايران را بازار قرار دادند براى جاهاى ديگر و همه چيزهاى اين مملكت تقريباً به هم ريخته است الان از حالا به بعد وقت ساختن اين خرابه است. در وقت ساختن اين خرابه ما همه موظف هستيم، من كه يك طلبه هستم موظفم، آقايان علماى اعلام در بلاد و مراجع موظفند، شما آقايان هم كه اهل علم و جز علما هستيد شما هم موظف هستيد، روشنفكرها هم موظف هستند، همه اقشار ملت، يعنى يك مسالهاى است كه نه روحانيت به تنهائى مىتواند، نه دولت به تنهائى مىتواند، نه وكلاى عدليه مىتوانند، نه دادگسترى مىتواند، هيچ كس به تنهائى نمىتواند اين كار را انجام بدهد - تا - همين طورى كه به تنهائى نمىشد رفع فساد كرد و ملت با هم شدند تا رفع فساد را تا حدودى كردند و انشاالله كنند، براى ساختن ايران هم همه ملت بايد شركت كنند، كشاورز در حد كشاورزى، زارع در حد زارع بودن، اهل صنعت در حد صانع بودن و همه اقشار ملت از دولت و غير دولت گرفته، اينها بايد با هم همكارى بكنند و برادرانه دست به هم بدهند و اين خرابهاى كه براى ما گذاشتند، از سر بسازند و آبادش كنند.
تنها موعظه خداوند قيام لله است
من از خداى تبارك و تعالى خواهم كه به همه شما، به همه ما توفيق خدمت بدهد و عمده اين است كه يك قيام الهى باشد و من احساس كردم كه اين آيه شريفهاى كه دارد: (انمااعظكم بواحده ان تقوموا الله مثنى فرادى) قيام بايد لله باشد، خداى تبارك و تعالى مىفرمايد كه يك موعظه من فقط دارم، فقط يك موعظه و آن است كه قيام كنيد، نهضت كنيد براى خدا، قيام وقتى براى خدا باشد و من احساس كردم كه اين قيامى كه ملت ايران كرد قيام براى خدا بود براى اينكه شكوفا شد در آنها يك حالات نفسانى، يك انسانيت در بين مردم شكوفايى پيدا كرد و اين نيست جز اين كه يك نحو ايمان بود، يك نحو خداپرستى بود، خدا نمونهاى بود.
ممانعت از دخالت اجانب با اتكال به خداى متعال
در هر صورت بايد همه ايمانمان را راسخ كنيم و اتكال به خداى تبارك و تعالى بكنيم و با اتكال به خداى تبارك و تعالى نگذاريم از اين به بعد اجانب در اين مملكت دخالت بكنند، منافع ما را مفت و مجان ببرند، همين طورى كه ديديد نفت ما را بردند و اگر چند سال ديگر اين مانده بود، همانطورى كه خودش گفت ديگر نفت تمام مىشد، در ازاء آن به ما چه دادند، در ازاء آن پايگاه درست كردند براى امريكا. يعنى هم نفت ما را بردند، هم به نفع آنها پايگاه درست كردند. وصف مصيبت ما زياد است و بعدها مطلعين، اشخاصى كه اطلاع از حقايق دارند، بعدها خواهند نوشت، در تاريخ خواهد ثبت شد، ما همه آن را اطلاع نداريم. آن چپاولهائى كه اينها كردند، آن خيانتهائى كه اينها كردند ما نمىتوانيم الان شرح بدهيم، اطلاعش را هم نداريم، مطلعين كم كم خواهند اينها را گفت. در هر صورت از اين به بعد ما احتياج داريم كه همه با هم باشيم براى خداى تبارك و تعالى با ايمان راسخ همان طورى كه ايمان راسخ ملت ما ابر قدرتها را زد كنار.
سرانجام شاه، محاكمه و مجازات در محكمه عدل الهى
شما ديديد كه اولى كه اين نهضت پيش آمد، آمريكا با آن شدت دنبال اينكه خير، من چه خواهم كرد، چه خواهم كرد و ديگران، انگلستان هم همين طور، شوروى هم با ملايمت ولى واقعش هم همين بود، چين هم كه همين طور بو د. اينها همه اول آنطور چيز كردند، بعد كه ملت پافشارى كرد، كم كم اينها يكى يكى عقب زدند، به قدرى عقب زدند كه الان شاه و اين محمد رضا الان مانده در رباط است، حالا نمىدانم كجاست كسى راهش نمىدهد، ممالك يكى يكى مىآيند گويند ما نمىتوانيم ترا حفظت كنيم، به اينجا رسيد كه راهش نمىدهند. انشاءالله راهش ندهند، ما خودمان راهش مىدهيم (خنده حضار). بگذار بيايد و در يك محكمه عدلى محاكمه بشود و اموال مردم را بدهد. اول هم كه آمد نبايد بكشند او را، بايد اموال را از او بگيرند ، اموال مردم را بدهد، بعد هم اگر مجازات قتل است، مجازاتش كنيد وهست حتما. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و توفيق همه آقايان راخواهم و اميدوارم كه با هم، همه با هم اين كشتى غرق شده را نجات بدهند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از فرهنگيان
مقدرات يك مملكت در هر مقطع زمانى به دست مردم همان مقطع بايد اداره شود
بسم الله الرحمن الرحيم
... اينها همه در سايه حكومت عدل خوب اداره مىشود و به طور شايسته عمل مىشود. و اگر سران حزب حاكمه فاسد باشد، اين فساد سرايت مىكند به همه اقشار كشور. شما ملاحظه كرديد كه يك شخص فاسد كه در اين مملكت حكومت كرد و طى بيست و هشت سال سلطه بر اين مردم مملكت پيدا كرد، آن هم سلطه غير قانونى، چه فسادها كرد.
اين اصل رژيم سلطنتى مخالف با حقوق بشر است براى اينكه ما فرض هم بكنيم كه همه ملت جمع بشوند و يك رژيم سلطنتى را راى بدهند، البته ملت حق دارد كه يك رژيمى را اختيار كند لكن ملت حق ندارد كه يك رژيمى را براى آيندهها اختيار كند يعنى امروز همه مقدرات مملكت به دست خودمردم بايد اداره بشود. مردم حق دارند كه يك نفرى را به عنوان سلطان، به عنوان رئيس جمهور، به هر عنوانى انتخاب كنند. اين صحيح است، خوب خود مردم به اختيار خودشان اين كار را كردند لكن آيا مردم حق دارند كه الان براى طبقات بعد، براى فرزندان، فرزندان فرزندان، الان تكليف معين كنند؟ هيچ چنين حقى براى هيچ كس نيست. شماها خودتان به حسب حقوق بشر، خود شما بايد بر مقدرات خودتان حكومت كنيد، بر مقدرات خودتان دست داشته باشيد اما شما بر مقدرات يك كشور ديگر نمىتوانيد، بر مقدرات يك ملت ديگر نمىتوانيد، بر مقدرات آنهائى كه نيامدند هم نمىتوانيد شما دخالت كنيد، حقى نيست برايتان. بنابراين سلطنت به اين معنا كه ارثى باشد و پشت در پشت سلطان باشد يك كسى، قانونى نيست و مخالف حقوق بشر است.
اساس رژيم پهلوى اساس ظلم و سلطهاش سلطه باطل بود
ما فرض مىكنيم كه رضا شاه اول كه آمد (ما غمض عين مىكنيم از همه چيزهايى كه مىدانيم) ما فرض مىكنيم كه رضا شاه اول كه آمد مورد استقبال مردم شد و همه قبولش كردند، بسيار خوب خود رضا شاه را در پنجاه سال پيش از اين مردم قبول كردند، الان افراد اين مملكت اشخاصى هستند كه غير آن اشخاصى هستند كه در آنوقت بودند، آنها در آن زمان افراد اين مملكت بودند، حق داشتند كه براى خودشان يك كسى را انتخاب كنند لكن انتخاب پسر
او را اگر فرض كنيم كردند، انتخاب پسر او را براى ما كه در اين زمان زندگى مىكنيم حقى از براى پدران ما نبوده است كه همچو انتخابى را بكنند، بنابراين ما بر فرض اينكه آمدن رضا شاه را به استقبال مردم هم ما قائل بشويم، خود او درست مىشود لكن پسر او غير قانونى است در صورتى كه همه مىدانيد كه از اول اين بنا، در اين سلسله غير قانونى بود. از اول مجلس موسسانى كه اينها درست كردند با زور و سرنيزه بود، از اول وكلايى كه اينها ايجاد كردند با انتصاب بود نه انتخاب مردم، مردم هيچ اطلاعى از اين معانى نداشتند و اگر داشتند نمىتوانستند نفس بكشند. بنابراين اساس اين حكومت اساس ظلم بود و سلطهاش سلطه باطل بود. از اول سلطه باطل آنها داشتند بر كشور ما و در عين حال كه سلطه باطل بود، كارها هم همه از روى خيانت و جنايت بود.
نابودى مملكت و ايجاد بازار براى حفظ منافع ابر قدرتها به اسم تمدن بزرگ!!
الان وقتى كه شما مملكت خودتان را ملاحظه مىكنيد، هر جا كه برويد در هر موسسهاى كه دست بگذاريد يك موسسه خراب مىبينيد فرهنگ شما يك فرهنگ استعمارى است يك فرهنگ صحيح نيست. ارتش تحت حمايت مستشاران آمريكا و تحت تربيت آنها بودند. زراعت ما را بكلى از بين بردند، صنعت ما را از بين بردند. با اسم تمدن بزرگ، بكلى خراب كردند اين مملكت را و بازار درست كردند براى كشورهاى بزرگ خصوصا براى آمريكا. بنابراين حسابهائى كه الان در مملكت پياده مىشده است، اين آشفتگىهايى كه الان در مملكت هست، اين محتاج به يك كمك همگانى است.
تاكيد بر تعليم و تربيت همه جانبه و آشنا ساختن نوجوانان با مسائل روز و سياست
شما البته شما متصديان مدرسه علوى البته (از قرارى كه تاحالا به من گفتهاند، من خودم كارى به كار اين امور ندارم لكن از قرارى كه من شنيدم) بسيار خوب عمل كرديد، بچههاى ما را خوب تربيت كرديد فقط يك نكته بوده است كه اشكال داشتم و آن نكته را از اين به بعد شما مور د نظرتان باشد و آن اينكه بچههاى ما در هر زمانى موافق آن زمان بايد تربيت بشوند. و در روايات هم هست كه بچههاتان را تربيت كنيد به غير آنطورى كه خودتان هستيد، براى زمان آتيه براى اينكه اينها در زمان آتيه بايد دست به كار مملكت و كشور بشوند. شما بچه هارا از سياست از اينطور چيزها دور نگه نداريد، دور نگه داشتن بچهها از سياست آن فرمى مىشود كه وقتى وارد در اجتماع شدند، مثل يك آدم كورى وارد در اجتماع بشوند. اگر خود اشخاصى كه مىخواهند در اين مملكت در اين كشور زندگى بكنند و مقدرات اين مملكت دستشان باشد آنها بايد آگاه باشند از همه خدعههايى كه كردهاند، از همه كارهايى كه استعمار كرده از همه عقب نگهدارى هايى كه بدست اينها واقع شده، اينها بايد به دست شماها و به تعليم شماها به آنها گفته بشود، آنها را وارد كنيد در مسائل روز، آنها مطلع باشند از مسائل روز. اگر خداى نخواسته در اين قصور بشود، يك وقت مىبينيد كه چهرههاى منحرفه كه وارد در
مسائل روز هستند، غلبه مىكنند بر چهره حقه كه وارد بر مسائل روز نيست. تربيت و تعليم همه جانبه بايد باشد يعنى آن مقدارى كه كشور احتياج به آن دارد، انسان احتياج به آن دارد، خود شخص احتياج به آن دارد بايد تعليم و تربيت در آنجا به همه ابعاد باشد.
دستورات تربيتى اسلام در برگيرنده تمام ابعاد وجود انسان است
اسلام، اگر چنانچه مطالعاتى داريد و انشاءالله داريد در اسلام و در قرآن، اسلام فقط عبادت نيست، فقط تعليم و تعلم عبادى و امثال اينها نيست، اسلام سياست است اسلام از سياست دور نيست، اسلام يك حكومت بزرگ بوجود آورده است، يك مملكت بزرگ بوجود آورده است، اسلام يك رژيم است، يك رژيم سياسى است منتها ساير رژيمها از بسيارى از امور غافل بودند و اسلام از هيچ چيز غافل نيست يعنى اسلام انسان را تربيت مىكند به همه ابعادى كه انسان دارد. بعد مادى دارد، راجع به بعد مادى تصرفاتى دارد، بعد معنوى دارد، راجع به معنويات صحبت دارد بالاتر از آن دارد، بالاتر از آن صحبت دارد يعنى از آنوقتى كه ازدواج حاصل نشده است بين پدر و مادر، اسلام براى ساختن انسان دستور دارد كه چه زنى را انتخاب كند چه مردى را آن زن انتخاب كند، وضع اخلاقىاش چطور باشد، وضع ديانتش چطور باشد. يك نفر زارع وقتى مىخواهد خواهد يك زراعتى بكند و يك تخم را در يك زمينى كشت بكند اين زمين را بايد ملاحظه بكند، آن چيزهائى كه موجب تربيت اين است بايد ملاحظه بكند، اين چيزهايى كه وقتى ظهور پيدا كرد اين مثلاً نبات، بايد آنها را ملاحظه كند كه چه چيز مفيد با اين است چه چيزهايى مخالف با اين است، از آن رد بكند، بايد همين طور مواظبت كند تا وقتى كه رشد كرد و به ثمر رسيد. اسلام همين معامله را با افراد انسان كرده است يعنى معامله يك نفر زارع كه مىخواهد يك كشتى بكند و مىخواهد از آن استفاده بكند، از قبل از آنكه كشت بشود، دستور دارد كه پدر ومادر چه جور بايد باشند يعنى ازدواج چه جور بايد باشد. اين براى اين است كه ملاحظه عاقبت اين امر را كرده است كه اگر پدر و مادر يكى از آنها مثلااخلاقش فاسد باشد، اعمالش اعمال غير انسانى باشد، اين بچه هايى كه پيدا مىشود، به واسطه وراثتى كه هست در كار اينها در او تاثير دارد و لهذا مثل يك كشتكار بسيار دقيق بسيار دلسوز، اسلام به نوع انسان مراعات كرده است و از آن اول تا زمانى كه ازدواج مىشود، ازدواج كه شد چه ترتيبى در ازدواج است، بعد در قضيه لقاح چه جور آداب، آداب بسيار در آنجاهست، بعد در زمان - عرض مىكنم - رضاع آداب بسيارى در آن جا هست، بعد در دامن مادر آدابى هست كه بعد در ظل پدر آدابى هست، بعد در مدرسه آدابى هست، بعد در اجتماع آدابى هست، اين بچه را از آنوقتى كه باز به دنيا نيامده مراعات كرده تا برسد به مرتبه عالى و براى همه اينها دستور دارد و ساير رژيمهاى عالم، ساير دولتهايى كه در عالم هست، به اينها اصلش كارى ندارد، آنها فقط يك كارى دارند و آن اين است كه اين اجتماع مثلا به نفع خودشان يك آرامى پيدا كند تا چپاول كنند مردم را، يا آن هم كه بسيار خوب و عادل است كارى به اين مسائل ندارد، فقط راجع به اين دارد، مسائل اجتماعى خودش را مثلاً يكقدرى
صحيح بكند، اما بچه بايد چه جور باشد تا آخر، تربيت بايد چه جور باشد تا آخر، زمان حمل و زمان رضاع اصلاً مطرح نيست در ساير رژيمها. اسلام يك همچو چيزى است كه وقتى كه انسان بزرگ شد معاشرت خودش با برادرش، معاشرت خودش با پدر و مادرش، معاشرت پدر و مادر با پسر و معاشرت اين دو تا با همسايگان، معاشرت اينها با همشهرىها، معاشرت اينها با همدين ها، اينها با خارجىها، همه اينها در اسلام هست و اسلام يك حكومتى است كه يك جنبهاش حكومت سياسى است و يك جنبهاش حكومت معنوى. يعنى دو طرف دارد انسان، دو وضع دارد انسان، دو رو دارد انسان، يك روى مادى، اسلام در اين روى مادى در همه جهاتش احكام دارد، يك روى معنوى كه اصلاً مطرح نيست در رژيمها كه انسان را تربيتهاى معنوى و تهذيبى بكند تا برسد به مرتبه اى كه ديگر هيچ كس نمىداند الا الله. تا آن جا اسلام همين طور كشيده دست مردم را گرفته و برده است تا برساند به ملكوت اعلى ساير رژيمها اينطور نيستند.
جدا كردن دين از سياست توطئه استعمار
مقصود من اين بود كه قضيه سياست يك مطلبى نيست كه در اسلام مطرح نباشد، اين معنا كه دين از سياست جداست، اين مطلبى است استعمارىها انداختهاند در دهن مردم و مىخواهند به واسطه اين، دو فرقه را از هم جدا كنند يعنى آنهايى كه عالم دينى هستند عليحدهشان كنند و آنهايى كه غير عالم دينى هستند عليحدهشان كنند سياسيون را از ساير مردم جدا بكنند تا استفادههايشان را بكنند اگر قوا با هم مجتمع بشوند آنها مىدانند كه با اجتماع قوا نمىتوانند اينها منافعى را كه مىخواهند ببرند و لهذا دامن به اين تفرقهها زدهاند زياد. اول همين معنا كه دين از سياست جدا ست. قبل از آن معنا اصلش دين افيون است، دين افيون مردم است، آخوندها دربارى هستند. جدا كردند، اصلاً دين را در نظر مردم متزلزل كردند.
قيام انبيا عبارت بود از ستيزه با مستكبرين و قلدرها و حمايت از مستضعفين
در صورتى كه كسى اگر ملاحظه كرده باشد اينهايى كه اديان را در دنيا آوردهاند، حضرت ابراهيم سلام الله عليه، حضرت موسى سلام الله عليه، حضرت رسول صلى الله عليه و آله، اينها ببينيم از چه طايفهاى بودند، چكاره بودند. آيا اينها را، حضرت موسى را فرعون روى كار آورده است؟! يا حضرت موسى يك شبانى بوده، از اينجا رفته سراغ فرعون. حضرت موسى رفته و فرعون را خواسته بكوبد و فرعونيت او را از دستش بگيرد يا فرعون او را برده پيش خودش تا اينكه مردم را خواب بكند؟ حضرت موسى مردم را آگاه كرد وبيدار كرد و با آن بيدارى به فرعون حمله كرد و آن كارهايى كه كرد. خود پيغمبر ما - پيغمبر ما - هم شبانى كرده است، هم از همين توده مردم از همين توده طبقه سه بوده است و از اول كه قيام كرده بر ضد قلدرها، بر ضد ديكتاتورها كه در آن زمان در جزيره العرب عبارت از قريش بودند و يك طوايف ديگر بر ضد آنها قيام كرده نه اينكه آنها اين را
آوردند روى كار تا مردم را اغفال كند، اين مردم را آگاه كرده و رفته سراغ آنها. اگر كسى تاريخ اسلام را بداند، از آنوقتى كه ايشان به مدينه رفتند يك عده از اين، همين مسلمانها دور ايشان جمع شدند، يك عده از اين، همين طبقه صالح دور ايشان جمع شدند، بى چيز بودند يك صفه مسجد رسول الله، اين هم نه اين صفهها بوده كه شما ديديد، يك چيزى بوده است كه درست كرده بود، عده زيادى از آنهايى كه اصحاب پيغمبر بودند، طرفداران پيغمبر بودند، آنجا مىخوابيدند، اصلاً منزل نداشتند، خود پيغمبر منزلش آن اتاقهايى بود كه با گل درست كرده بودند، آن هم نه يك معمارى، يك چيزى، يك چيزى بوده است معذلك پيغمبر همين طبقه سه را، همين مستضعفين را جمع كرد و جنگها را با اينها شروع كرد بر خلاف سرمايه دارها و بر خلاف قلدرها و بر خلاف شتردارها و بر خلاف قافله دارها و بر خلاف اينها و دائما جنگ اينها با اين دسته بوده. بنابراين، اين يك اغفالى بوده است كه ما را كردهاند كه دين از سياست جداست. سياست غير از اين است كه يك مملكتدارى به طرز صحيح عاقلانه موافق با همه روابط و ضوابط كه در اسلام بوده است؟ اسلام حكومتش سرتاسر تقريبا آسيا را تقريبا گرفته بوده معذلك به ما مىگويند كه دين از سياست جداست، همانهائى كه امر دين با آنها بود همانها امر سياست را داشتند. حضرت امير، هم مساله مى گفت هم احكام مىگفت، هم شمشير در دستش بود و جنگ كرد. خود رسول الله هم قرآن را آورد هم حديث را آورد و شمشير را وارد كرد و آورد و با مخالفين جنگ كرد و آنها را تابع خودش كرد. اين يك مسالهاى است كه بايد خيلى مراعات بكنند.
تربيت صحيح انسان از اهم مسائل است
آقايان كه تربيت بچهها را مىكنند مسائل سياسى روز را هم به آنها تعليم بكنند، نمىگويم همه آن اين باشد، همه چيز بايد باشد. يك بچهاى كه از يك مدرسه بيرون مىآيد بايد هم مسائل دينىاش را بداند، مسائل نماز و روزهاش را بداند، هم تربيتهاى علمى بشود مطابق هر جورى كه، سيستمى كه هست و هم تربيت سياسى بشود. اين معنا را البته يك خرده گيرى مىكردند بر مدرسه شما كه انشاءالله اميدوارم از حالا به بعد كه يك قدرى اميد است آزادى پيدا بشود، با آزادى همه كارها را انجام بدهيد و اين چيزى كه برعهده شماست و آن تربيت انسان است و از اهم مسائل است تربيت انسان كه به عهده شما يك مقداريش هست، آن را به طور صحيح و بطور خوب عمل بفرمائيد. ضمنا بايد اين را هم عرض كنم كه ما در مدرسه علوى وارد شديم و آنجا را بگويم غصب كرديم يا اينكه ميهمان آقايان شديم و من به مجرد اينكه روز تحصيل آمد گفتم اين افراد را جمع كنند و بروند و من هم بروم جاى ديگر، بعد آمدند گفتند، از خود آقايانى كه متصديان امور مدرسه هستند تقاضا كردند كه شما اگر چنانچه رفتنتان خيلى طولانى نيست از اينجا به جاى ديگر نرويد از اينجا برويد به قم، اين براى ما مثلاً خيلى پشتوانهاى است. از اين جهت ما اطاعت امرشان كرديم و من تا سه و چهار و پنج روز ديگر انشاءالله رفع زحمت مىكنم و شما را به خدا مىسپارم و از خداى تبارك و تعالى تأييد همه
شما را مىخواهم و اميدوار بودم و من احتمال مىدادم كه آقاى علوى هم باشند روز پنج شنبه كه نتوانستند بيايند و من از اول ايشان را مىشناسم و ايشان از دوستان قديمى من هستند و من توفيق ايشان را از خداى تبارك مىخواهم.
والسلام عليكم و رحمة الله وبركاته
بيانات امام خمينى در جمع علماء و روحانيون بلوچستان
با وحدت و برادرى، اين خرابه را آباد كنيد
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز كه ما بعد از اينكه اين جنايتكار را بيرون كرديم، مبتلا هستيم به يك كشورى كه همه چيزش ريخته شده است يعنى الان نه ما اقتصاد صحيح داريم، نه فرهنگ صحيح داريم، نه ارتش صحيح داريم، همه چيزها در هم ريخته است، امروز روزى است كه همه مسلمين مكلفند از طرف خداى تبارك و تعالى به اينكه همه با هم دست برادرى به هم بدهند و اين خرابه را آباد كنند.
اختلافات الان سم قاتلى است كه اگر چنانچه خداى نخواسته اختلاف پيدا بشود باز بر مىگردد به آن دوره جنايات، به فرم ديگر، آنهايى كه علاقه به اسلام دارند، آنهائى كه علاقه به ملت اسلام دارند، آنهائى كه علاقه به كشور دارند، اينها همه موظفند كه در اين زمان كه بالاتر و حساستر زمان است كه به ايران مىگذرد، همه با هم برادر باشند ، همه با هم رفيق باشند و همه با هم دست به هم بدهند و اين خرابهاى كه اينها گذاشتهاند و همه چيز ما را بردهاند، اين خرابه را از سر، همهمان با هم بنا كنيم.
اگر اختلافات بشود، خداى نخواسته، اين گردنگير همه ماست و همه پيش خداى تبارك تعالى مقصر هستيم. اين كلمه من است كه به همه برادرهاى همه اطراف ايران از هر صنفى كه هستند، من اين سفارش را به همه دارم و از خداى تبارك و تعالى توفيق همه شما را خواستارم.
پس از سخنان امام خمينى نماينده روحانيون بلوچستان سخنانى در حضور امام ايراد كرد:من از طرف تمام روحانيون بلوچستان و تمام طبقات مردم از عشاير گرفته تا غير عشاير همبستگى خود را، وابستگى خود را، فداكارى خود را براى اين نهضت اسلامى خدمت شما اعلام مىكنم. ما مردم بلوچستان، هميشه عقب افتاده و عقب مانده بوديم و هميشه تحت فشار استعمارگرها بوديم و هيچ كارى تا به حال براى ما نشده، از لحاظ فرهنگ، از لحاظ بهداشت، از لحاظ كشاورزى، از هر حيث ما عقب هستيم، لهذا استدعاى من از حضور حضرت آيت الله اين است كه به طرف بلوچستان توجه مخصوصى بشود و ما خيلى سعى كرديم همچنانكه در نجف اشرف با كلانتر خدمت شما رسيدم عرض كردم كه بنده و كفعمى، حاج آقاى كفعمى، خيلى سعى كرديم كه هماهنگى و برادرى اينجا بر پا بشود و انشاءالله هم اگر شما تحقيق بفرمائيد، نمىشنويد، نخواهيد شنيد، كه آنجا در بلوچستان كوچكترين اختلافى بين برادران شيعه و سنى رخ داده باشد، نهايت اتحاد، اتفاق برقرار است با اينكه اكثريت با
سنىهاست، صدى هشتاد، نودسنى هستند ولى كوچكترين پروندهاى در هيچ جائى نيست كه به نام مذهب در بين اين دو فرقه اسلامى اختلافى بيفتد. در وقايع اخير كه يك كمى شلوغ پلوغ شد. اين هم تقصير استثمارگرها بود كه اينها را مىخواستند به جان يكديگر بيندازند، ولى بنده و روحانيون و عشاير و قبايل سعى كرديم، نهايت جديت را كرديم كه نگذاريم استثمارگرها ما را استثمار بكنند و به جان يكديگر بيندازند، و ما هم در اين نهضت اسلامى با تمام مسلمانان تهران هماهنگ هستيم، شريك هستيم.
اين آرزوى ديرينه ما بوده كه خداوند متعال يك روزى بياورد كه ما اسلام حقيقى و اسلام صحيح و اسلام صدر اسلام را ببينيم. حالا ما خيلى خوشوقتيم، اينقدر خوشوقتيم كه من پير مرد 63 ساله هم احساس جوانى مىكنم كه ايكاش قرآن پياده بشود، اسلام صحيح پياده بشود، نه آن اسلامى كه بلا تشبيه ما آخوندهاى بيسواد درست كرديم. آن اسلامى كه در صدر اسلام بوده و اسلام واقعى بوده، آن اگر پياده بشود، و انشاءالله پياده خواهد شد. ما از شما خيلى شكرگزاريم، خدا شما را براى اسلام و مسلمين حفظ بكند و همه روحانيت را توفيق بدهد كه براى اين نهضت تشريك مساعى بكنند و فداكارى بكنند.
نابودى همه طبقات و ايجاد وابستگى جزءماموريت شاه بود
سپس امام خمينى جواب كوتاهى بدين مضمون فرمودند:
انشاء الله خداوند توفيقتان بدهد،اينكه گفتيد كه براى شما هيچ كارى نكردند، براى هيچكس هيچ كارى نكردند، فقط آن چيزى كه كردند براى آمريكا و ديگر اجانب كردند. شاه، شاه سابق كه در آن كتاب نوشته است، ماموريت براى وطنم ،من اين را صحيح ميدانم، ماموريت براى وطن داشت براى اينكه وطن را بكلى نابود كند، اسلام را نابود كند، عشاير را نابود كند، همه طبقات را به نابود ى بكشد، خزائن ما را، همه را ببرد، ما را دست نشانده غير قرار بدهد، كشاورزى ما طورى بشود كه مادر همه چيز محتاج به خارج باشيم، اينها همه جزء ماموريت او بود و ماموريتش راهم انجام داد لكن خدا خواست كه رسوا بشود در عالم و ما البته از همه شما آقايان تقاضاى اين را داريم كه در آن محلى كه هستيد همه با هم، شما و همه علماى آنجا با هم برادر، يك جهت باشيد و انشاء الله دولت عدل اسلامى كه پيش آمد همه مثل هم، همه برادروار استفاده از مملكت خودتان مىكنيد و مملكت مال خودتان است و خودتان ادارهاش كنيد انشاء الله. خداوند شما را حفظ كند.
والسلام علكيم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى خطاب به سفير شوروى در ايران
قيام ملت يك قيام دينى بزرگ بود
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه كه الان مىگويم اين است كه من از اينكه رهبران شما يك همچون پيامى فرستادهاند محبت آميز تشكر مىكنم.
ما در طول پنجاه و چند سال سلطنت غيرقانونى سلسله پهلوى مصيبتهاى زياد ديديم، مادر تحت فشار اين آدم، محمدرضا و پدرش صدمات زياد ديديم، ملت ما از همه آزاديها محروم بود، كشور ما از استقلال صحيح محروم بود، ملت ما از اين مظالم به جان آمد و قيام كرد، يك قيام اسلامى بزرگ، اين قيام سياسى فقط نبود، يك قيام دينى بزرگ بوده كه در آن ايمان مردم با همه مشكلاتى كه در كار بود و با دست خالى با رژيمى كه به واسطه پشتيبانى اجانب مجهز شده بود به جهازات مدرن مقابله كرد و با ايمان و مشت غلبه كرد بر ابرقدرتها و مصمم هستيم كه تا آخر قدرت، با كسانى كه بخواهند در كشور ما مداخلهاى بكنند مبارزه كنيم.
ارزش حيات، به آزدى و استقلال و پيروى از دستورات مذهبى است
ما براى حيات زير سلطه غير، ارزش قائل نيستيم، ما ارزش حيات را به آزادى و استقلال مىدانيم، دستورات مذهبى را كه مترقىترين دستورات است، راه ما را معين فرموده است. ما با آن دستورات و تحت رهبرى بزرگ مرد دنيا، محمد صلى الله عليه و آله، با تمام قدرتهائى كه بخواهند تجاوز كنند به مملكت ما مبارزه خواهيم كرد.
امروز مثل روزهاى سابق نيست كه يك نفر بر يك امت سلطه داشته باشد و اين يك نفر هم دست نشانده اجانب باشد و بخواهند به مملكت ما با دست او خيانت و تجاوز كنند.
روابط ما با قدرتها و دول همجوار، در صورت عدم مداخله، مسالمت آميز خواهد بود
امروز اراده ملت است و ملت با اراده قوى خود و ايمان به دستورات اسلامى موظف است كه هر قدرتى باشد، در مقابل دفاع از ملت، دفاع از كشور خود، با هر قدرتى مبارزه كند. ما از همه قدرتها
مىخواهيم كه در كشور ما دخالت بهيچوجه نكنند، در صورتيكه دخالت نكنند، ما با همه روابط حسنه خواهيم داشت و آنطورى كه كراراً من گفتهام ما بشر دوست هستيم و پيغمبر ما، پيغمبر عظيم الشان ما بشر دوست بود و براى بشر زحمتها و تحمل مشاق كرد و ما هم پيروى از آن دستور ميكنيم و با همه اقشار بشر، با تمام مستضعفين عالم روابط حسنه داريم به شرط اينكه روابط متقابل و احترام متقابل باشد. ما با دولت همجوار خودمان كه در سابق ايام، روابط حسنه داشتهاند و اخيراً به واسطه اين قدرت شيطانى پهلوى قدرى بين ملت ما و دولتهاى ابرقدرت تيرگى حاصل شده است براى خاطر اينكه اين جناياتى كه او كرده است، مردم عقيده دارند كه به واسطه پشتيبانى كه اجانب به آنها كرده است واقع شده است، ما با شما كه همجوار ما هستيد - فرسخها بين دو كشور مرز مشترك است - مايليم كه بطور مسالمتآميز، به طور انسانى رفتار كنيم و البته دولت ما هر جور كه، هر طور كه مصلحت بداند در روابط اقتصادى، روابط تجارى و ساير امورى كه مربوط به دولت است عمل خواهد كرد و اين دولت، دولت اسلامى و تحت رهبرى رهبران اسلام است و هرگز ظلم به غير ولو هر چه ضعيف باشد روا نمىدارد و ظلم از غير هر چه قوى باشد تحمل نمىكند. من از خداى تبارك و تعالى خواهانم كه روابط ما با همه دولتها و ملتها روابط حسنه باشد تا اينكه ملت ما بتواند خودش مستقلا در سرنوشت خودش دخيل باشد و كسى نتواند دخالت در امور داخلى ما بكند. ما هم اين معنا را كراراً گفتهايم كه ما نمىخواهيم گاز را انبار كنيم، ما گاز را به قيمت عادله مىفروشيم و ارز مى گيريم. معاملات سابق بين ايران و آمريكا معاملات بسيار ناگوارى بوده است كه ما از آن احتراز خواهيم كرد و هر كس بخواهد معامله با ما بكند به طور عادلانه، البته دولت با مطالعات خودش انجام مىدهد و همينطور كسانى كه از شوروى در اينجا اشتغال به كارهائى دارند چه كارهاى تجارتى يا صنعتى، آن مقدارى كه مخالفت با منافع ملت ما نداشته باشد و دخالت در امر داخلى ما نباشد، ما آنها را هم محترم مىشماريم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از ارامنه
بسم الله الرحمن الرحيم
بگوئيد به آنها اين نهضت اميدوارم كهبراى همه مذاهب، اقليت مذهبى كه در ايران زندگى مىكنند، براى همه خير آورده باشد. ما مىدانيم كه همه اقشار ايران، چه مسلمين و چه غير مسلمين در زمان حكومت اين شاه و پدرش در زحمت و جور زندگى كردند. وما مىدانيم كه اسلام نسبت به اقليتهاى مذهبى هميشه احترام قائل بوده است حتى حضرت امير (سلام الله عليه) در يك قضيه اى كه خلخالى از پاى يك زن ذميه كه يهوديه هم بوده است بردهاند، مىفرمايد كه من شنيدهام كه يك همچو چيزى شده است كه اگر انسان بميرد سزاوار است. ما براى اقليتهاى مذهبى احترام قائل هستيم و اينها اهل ملت ما هستند، اهل مملكت ما هستند و من اميدوارم كه حكومت عدل اسلامى براى آنها بسيار خوب باشد و آنها در پناه اسلام با زندگى مرفه، آزاد و به طور صحيح اينجا زندگى بكنند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در ديدار با علماى كردستان
ساختن ايران خراب برهمه ما در هر مقامى واجب است
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما آقايان كه زحمت كشيديد و براى تفقد از من تشريف آورديد تشكر ميكنم. شما مىدانيد كه در ظرف پنجاه و چند سال حكومت اين سلسله به همه اقشار ملت چه گذشت، چه مصيبتهائى كه ملت ما از اين سلسله نديد و چه جناياتى كه اينها نكردند و چه خيانتهايى كه به بيت المال نكردند. اينها تمام خيانتها و جنايتها را به همه اقشار ملت كردند و ذخاير ما را برداشته و فرار كردند. ما الان در يك وضعى واقع هستيم كه همه اوضاع ايران، از اقتصاد تا فرهنگ تا ارتش همه چيزش در خطر و آشفته است. بر همه ما اقشار ملت در هر مقامى كه هستيم واجب است، واجب الهى است كه با هم پيوسته باشيم و با هم يكدست و يكدل و يك جهت براى ساختن اين ايران خراب. تاكنون ما دزدها را بيرون كرديم، قلدريها را ملت ايران شكست درهم به قدرت ايمان و اسلام، الان وقت سازندگى است كه اهميتش بيشتر از آن قدم اول است و امروز است كه يك روز حساسى است برملت ايران مىگذرد و بر كشورما كه بايد همه با هم همصدا، بدون هيچ اختلاف، بدون هيچ اغراض شخصيه قيام كنيم و اين كشور را از سر و از نو بسازيم. بر شما مامورين كردستان و علماى كردستان بر حسب وظيفه ملى و شرعى است كه اگر چنانچه آنجا نغمهاى از جهال يا از مفسدهجوها در اين امور بلند شد، بدانيد كه اين از حلقوم اجانب است. آنها مىخواهند اين اختلاف را ايجاد كنند تا باز برگردند به حال اول منتها به فرم ديگر. بايد بيدار باشيد، بايد هشيار باشيد، اسلام را در نظر بگيريد، همه با هم به دست واحد و يد واحد، همه با هم قيام كنيد و اسلام را تقويت كنيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع معلولين
اگر روح انسان سالم وقوى باشد چه باك از جسم عليل؟
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما آقايان كه نمانيده جامعه معلولين هستيد تشكر مىكنم. خداوند انشاء الله شماها را سلامت بدارد. خداوند شفاى عاجل به شما عنايت فرمايد. بايد بدانند جامعه معلولن كه انسان داراى روحى است و جسمى. آنكه انسان به او انسان است، روح انسان است نه جسم انسان. دعا كنيد كه آنهايى كه روحشان معلول است، آنها شفا پيدا كنند و دعا كنيد كه شما جامعه معلولين جسمى، معلولين روحى نباشيد. اگر روح شما سالم باشد و روح شما آزاد و قوى باشد، چه باك كه دست يا پاى انسان معلول باشد، دست و پاى انسان مناط انسانيت نيست، اين قشر است. لب انسان، روح انسان است، نفس ناطقه انسان است. وقتى نفس ناطقه انسان قوى شد باكى از اين نيست كه جسمش عليل باشد، انسان، به روح انسان است. ما در نوابغ عالم داشتيم اشخاصى كه نابينا بودند ولى نابغه بودند، اشخاصى كه معلول بودند ولى از علما و نوابغ بودند، از فلاسفه بودند. شما هيچ غم نداشته باشيد كه از يك پا يا يك دست يا چشم معلول هستيد. شما اميدوارم كه در اين جامعه به واسطه قوت روحى كه داريد و به واسطه سلامت روح كه داريد، در اين جامعه سرفراز و بلند باشيد. من انشاءالله راجع به خواستههاى شما به مقامات مسئول سفارش مىكنم. اميدوارم خداوند شما را حفظ كند و شما هم كه در اين نهضت شريك بوديد و هستيد و برادران ما هستيد، خداوند همه شما را شفا بدهد و روح شما كه فوق جسم است و انسانيتتان به روح است با سلامت و سعادت باشد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در روز ورود به قم
ثمرات شهادتهاى پى در پى و مبارزات حق طلبانه ملت ايران
اعوذ بالله من الشطيان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
من از عواطف شما ملت ايران تشكر مىكنم، من شما ملت رنجديده را فراموش نمىكنم. من از عهده تشكر شما بر نمىآيم. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت ملت ايران را خواستارم.
ملت ايران با جان و خون خود اسلام را زنده كرد، تجديد حيات كرد براى اسلام و مسلمين كوششهاى قريب سيصد ساله استعمار و اجانب را خنثى كرد. قريب سيصد سال اجانب تبليغات كردند، تبليغات بر ضد اسلام، تبليغات بر ضد همه اديان، تبليغات بر ضد روحانيت. در زمان اين پدر و پسر اين تبليغات اوج گرفت، اين عمال اجنبى در اين پنجاه و چند سال تمام حيثيات ملت ما را پايمال كردند، اين پدر و پسر خيانت كردهاند كه روى تاريخ را سياه كرده است، اين پدر و پسر جنايت هايى در ايران كردهاند كه ما نمىتوانيم عشر او، صد يك او را بيان كنيم. اينها ملت ما را به اسارت كشاندند، اينها خزائن ما را به يغما بردهاند، اينها نيروى انسانى ما را از بين بردند. از همه مهمتر نيروى انسانى است. كوشش كردند كه جوانهاى ما را عقب نگه دارند، دانشگاههاى ما را عقب نگه دارند، مدارس علميه ما را نگذارند مشغول به كار خودشان باشند. من از شما ملت ايران و از شما قمىها بايد تشكر كنم كه در اين قيام يكى دو ساله اخير تمام نقشههاى آنها را بر آب كرديد و عمال استعمار را از مملكت خودتان را نديد و بقيهاى كه ماندهاند، اينها هم خواهند رانده شد. دست استعمار را كوتاه كرديد، منفعت خواهان را، چپاولگران بين المللى را دستشان را قطع كرديد، خون داديد جوان داديد لكن خون و جوان شما به نفع اسلام و براى اسلام بوده. اسلام عزيزتر از آن است كه ما خوف داشته باشيم كه خونمان يا جوانانمان در راه او شهيد شود، اسلام شهيدان زياد داشته است اميرامومنين سلام الله عليه شهيد اسلام است و براى اسلام شهادت پيدا كرد. حسين بن على (ع) در راه اسلام شهيد شد ما باكى از شهادت نداريم، ما باكى از كشته دادن نداريم . شما ملت ايران كه با خون خود، با جوانهاى خود، اسلام را بيمه كرديد، دست اجانب را قطع كرديد، شما بر همه ما منت داريد، من از همه شما منت مىكشم، من خادم همه شما هستم، من نمىتوانم شكر اين نعمتى كه به ما داده است و آن غيرتمندان ايران، سرتاسر ايران است، نمىتوانم از عهده شكر آنها برآيم.
با همت عظيم اقشار ملت خرابىها از سر آباد مىشود
شما اين راه را تا اينجا رسانديد، اينها رفتند از ايران و يك مملكت خرابى و يك قبرستان هاى آبادى براى ما گذاشتند. قبرستانهاى ما را با قبرهاى جوانهاى ما آباد كردند و مملكت ما را خراب كردند. آشفتگى مملكت ما و از هم ريختگى مملكت ما طورى نيست كه بتوان با يكى دو سال و با مدت قليل جبران كرد. اين محتاج به اين است كه همه ملت ايران دست به هم بدهند و با هم اين خرابه را آباد كنند، ننشينند كه دولت آباد كند، دولت نمىتواند آباد كند، ننشينند كه روحانيت آباد كند، روحانيت تنها نمىتواند آباد كند. همه با هم، همه با هم از كشاورزى و كارگر تا صانع و ملا، تا روحانى و دانشگاهى، تا ادارى و ارتش، همه با هم، همه با هم بايد كمك كنند. اين نهضت كه تا اينجا رسيده است نيمه راه است، فقط دزدها را بيرون كرديد، خرابكارها را بيرون كرديد لكن خرابه مانده است، مهم براى خرابه است، مهم اين است كه اين خرابهاى كه براى ما گذاشتهاند با همت والاى شما، با همت عظيم ملت بزرگ ايران اين خرابه از سر آباد شود.
بيدار باشيد كه مفسده جوها در كميناند
بيدار باشيد، هوشيار باشيد، مفسدهجوها در كميناند، اجانب در كميناند، آنها نخوابيدهاند، شما نبايد بخوابيد، شما بايد هوشيار باشيد آنها مشغول نقشه هستند، از طريقهاى مختلف، با فرمهاى مختلف. آنها مىخواهند حالا كه رژيم منحط سلطنتى از بين رفت، با فرمهاى ديگر به ميدان بيايند و باز همان منافع را تجديد كنند و باز همان چپاولگرى را بكنند و باز همان اختناق را از سر بگيرند. ملت عزيز بيدار باشيد. ما به هر چه دست مىگذاريم خراب است. فرهنگ ما خراب است بايد تجديد بشود. فرهنگ، فرهنگ استعمارى است بايد زير و رو بشود، معلمان استعمارى بايد بروند، آنهايى كه تاكنون در خدمت استعمار و رژيم سلطنتى بودند بايد بروند، به جاى آنها پاكدامن پاكدامن بيايند، دانشمندان پاكدامن بيايند. ما بسيار بسيار آشفتگىها داريم. ما بايد همه با هم به اين آشفتگىها خاتمه دهيم، به اين خيانتها خاتمه دهيم. با هوشيارى و بيدارى نهضت خود را از دست ندهيد. اگر خداى نخواسته اين نهضت رو به سردى برود، آمادگى برگشت همان مصائب را داشته باشيد. اگر بخواهيد ايران را نجات بدهيد، اسلام را نجات بدهيد، قرآن كريم را نجات بدهيد، بايد اين نهضت را نگه داريد. در مواقع مقتضى تظاهر كنيد، اجتماعات كنيد. ديگر امروز تظاهرات، تطاهرات غير آرام نيست. بايد اين نهضت محفوظ بماند، بايد اين ملت زنده بماند.
تفرقه افكنان و عمال اجانب را طرد و با يگديگر اتحاد و تعاون داشته باشيد
گذشت آن زمانى كه يك پاسبان بر ما حكومت مىكرد، گذشت آن زمان كه يك استاندار بر ما حكومت مىكرد، گذشت آن زمانى كه يك ستارهدار بر ما حكومت مىكرد. امروز همه در خدمت شما هستند، در خدمت اسلام هستند. اين نعمت را قدر بدانيد، سستى و سردى به خودتان راه ندهيد، نگوئيد
كه او رفت و تمام شد، خير، استعمار مطالعه كرده است، سيصد سال يا بيشتر مطالعه كرده، مطالعات روحيات شما را كرده است، مطالعه طوايف مختلف ايران را كرده است به اين نتيجه رسيده است كه بايد اختلاف بيندازد بين طوايف مسلمين، اختلاف بيندازد، در هر شهر اختلاف ايجاد كند، با نغمههاى مختلف شما را از هم جدا كند، روحانيت را از مسلمين جدا كند، دانشگاه را از روحانيون جدا كند، كارگر را از مردم و از روحانيون جدا كند. روحانيت در خدمت كارگر است. اسلام در خدمت مستضعفين است. اينها كه دعوى ميكنند كه كارى نشده است، اينها براى تفرقه اندازى است. كار بسيار بزرگ شده است لكن بزرگتر هم مانده است. اگر كسانى درصدد تفرقه اندازى شدند، آنها را از خودتان طرد كنيد، اجازه ندهيد كه حرفهايى بزنند كه تفرقه بياورد. كارگران بيدار باشند، اينها مىخواهند عصر سابق را برگردانند. كشاورزان بيدار باشند، اينها مىخواهند شما را باز به شكست كشاورزى بكشانند، شما كشاورزان كه بزرگترين پشتيبان ملت هستيد بايد به كار كشاورزى خودتان ادامه بدهيد. الان وقت كشت است كشت بهاره بكنيد. شما كاسبها و كسبه و تجار محترم در ارزاق عمومى با مردم مراعات كنيد، گرانفروشى را كنار بگذاريد، حس تعاون پيدا كنيد، حس انسانيت پيدا كنيد، ضعفا را مراعات كنيد، تخفيف بدهيد، از گرانى، از گرانقيمت كردن اجناس، از گرانفروشى اجناس اجتناب كنيد. همه با هم باشيد، برادريد شما، همه اقشار برادرند، همه با هم باشند، مراعات هم را بكنيد. از آن چيزهائى كه در اين پنجاه سال در بين شما زياد شد از قبيل دروغ گفتن، از قبيل خدعه كردن، از قبيل گرانفروشى، از اينها احتراز كنيد. امروز سايه اسلام روى سر شماست. امام زمان به شما نظر دارد، پيغمبر اكرم به شما نظر دارد، خداى تبارك و تعالى پشتيبان شماست.
اسلام تامين كننده احتياجات مادى و معنوى انسان
ما بسيار كارها در پيش داريم كه بايد من بعضى از آنها را براى شما عرض كنم. من در اين آخر كه از تهران مىخواستم بيرون بيايم، دستور دادم كه تمام املاك و دارايى سلسله منحوس پهلوى و تمام دارايى آن اشخاص كه وابسته به او بودند و اين ملت را چاپيدند مصادره بشود. براى طبقه ضعيف مسكن ساخته بشود. سرتاسر ايران براى ضعفا مسكن سازيم، همين دارايى شاه سابق و خواهر و برادرش براى يك مملكت، براى آباد كردن يك مملكت كافى است. ما عمل مىكنيم، حرف نمىزنيم. تمام كميته هايى كه در تمام اطراف ايران هست موظفند كه آنچه به دست آمد از مخازن ايران، هر چه كه اينها بردند و مخفى كردند و اتباع آنها بردند و مخفى كردند، آنها را كه به دست آمده است. به بانكى كه شمارهاش را بعد تعيين مىكنم تحويل بدهند كه براى كارگرها، براى مستضعفين، براى بينوايان، هم خانه بسازند، هم زندگى آنها را مرفه كنند. ما علاوه بر اينكه زندگى مادى شما را مىخواهيم مرفه بشود، زندگى معنوى شما را هم مىخواهيم مرفه باشد. شما به معنويات احتياج داريد. معنويات ما را بردند اينها. دلخوش نباشيد كه مسكن فقط بسازيم، آب و برق را مجانى مىكنيم براى طبقه مستمند، اتوبوس را مجانى مىكنيم براى طبقه مستمند، دلخوش به اين مقدار نباشيد، معنويات شما را، روحيات
شما را عظمت مىدهيم، شما را به مقام انسانيت مىرسانيم. اينها شما را منحط كردند، اينقدر دنيا را پيش شما جلوه دادند كه خيال كرديد همه چيز اين است. ما، هم دنيا را آباد مىكنيم و هم آخرت را. يكى از امورى كه بايد بشود همين معناست كه خواهد شد. اين دارايى از غنائم اسلام است و مال ملت است و مستضعفين. و من امر كردهام به مستضعفين بدهند و خواهند داد و پس از اين هم تخفيفهاى ديگر در امور خواهد حاصل شد لكن يك قدرى بايد تحمل كنيد، به اين نغمههاى باطل گوش نكنيد، آنها حرف مى زنند ما عمل مىكنيم، آنها شما را مىخواهند دلسرد كنند از اسلام، اسلام پشتيبان شماست.
اخطار به مصادر امور، مبنى بر محو آثار طاغوت در مراكز و شوونات مملكتى
ما پس از اين راجع به بانكها هم طرحهايى داريم كه از اين وضع رقت بار برگردد، از اين وضع استعمارى برگردد. ما بايد تمام اين كاخهاى وزارتخانه را، وزارتخانهها را، كه ميليونها، ميلياردها مال ملت در آن صرف شده است بايد اينها تبديل بشود به يك چيز معتدل اسلامى. اين فرم، فرم خارجى است، فرم اجنبى است، فرم طاغوت است. در دادگسترى كاخ درست شده است لكن دادگسترى نيست، دادخواهى نيست، فقط كاخ است. كاخها بايد برود، دادخواهى به جاى آن بنشيند، بانكها به تدريج بايد تعديل بشود و ربا بكلى قطع بشود. من بايد به مصادر امور بگويم كه، اخطار كنم كه اينقدر ضعف نفس به خرج ندهيد، دنبال اين نباشيد كه فرم غربى پيدا كنيم. بيچارگى ما اين است كه دنبال اين هستيم كه فرم غربى پيدا كنيم، دادگسترى ما دادگسترى غربى باشد، قوانين ما، قوانين غربى باشد. اينقدر ضعيف النفس نباشيد، ما قانون غنى داريم، ما قانون الهى داريم. آنهايى كه فرم غربى را بر فرم الهى ترجيح مىدهند اينها از اسلام اطلاع ندارند. آنهايى كه مىگويند نمىشود اسلام را در اين زمان پياده كرد، براى اينكه اسلام را نشناختهاند، نمىفهمند چه مىگويند ما مبارزه با فساد را با دايره امر به معروف و نهى از منكر كه يك وزارتخانه مستقل بدون پيوستگى به دولت، با يك همچو وزارتخانهاى كه تاسيس خواهد شد انشاءالله، مبارزه با فساد مىكنيم، فحشا را قطع مىكنيم، مطبوعات را اصلاح مىكنيم، راديو را اصلاح مىكنيم، تلويزيون را اصلاح مىكنيم، سينماها را اصلاح مىكنيم. تمام اينها به فرم اسلام بايد باشد. تبليغات، تبليغات اسلامى، وزارتخانهها، وزارتخانههاى اسلامى، احكام، احكام اسلام حدود اسلام را جارى مىكنيم، خوف از اينكه غرب نمىپسندد نمىكنيم. غرب ما را خوار كرد، غرب روحيات ما را از بين برد ما را غربزده كردند، ما اين غربزدگى را مىزدائيم. ما با ملت ايران، با همراهى ملت ايران، با پشتيبانى از ملت ايران، تمام آثار غرب را، تمام آثار فاسده، نه آثارى كه تمدن است، تمام اخلاق فاسده غربى را، تمام نغمات با طله غربى را خواهيم زدائيد . ما يك مملكت محمدى ايجاد مى كنيم. بيرق ايران نبايد بيرق شاهنشاهى باشد، آرم ايران نبايد آرمهاى شاهنشاهى باشد، بايد آرمهاى اسلامى باشد. از همه وزارتخانهها، از همه ادارات بايد اين شير و خورشيد منحوس قطع بشود. علم اسلام بايد باشد. آثار طاغوت بايد برود. اينها آثار طاغوت است، اين تاج آثار طاغوت است، آثار اسلام بايد باشد.
تضعيف دولت و ارتش، تضعيف اسلام است
آقا بيدار باشيد دولت بيدار باش ملت بيدار باش! كم كم شما را دوباره نكشانند به آنجا. از الان ، از الان بايد اين مسائل حل بشود، البته تدريج هم مىخواهد، تدريج دارد اما شروع مىكنيم، ما شروع مىكنيم، البته مهلت هم مىدهيم به دولت، بايد مهلت بدهيم. به اين حرف هايى كه زده مىشود در اطراف كه چه شد؟ چه كرديد؟ چه خواهد شد به اينها گوش ندهيد، اينها مىخواهند تضعيف كنند دولت ما را. تضعيف دولت ما تضفعيف اسلام است. دولت، دولت اسلام است. تضعيف ارتش ما تضعيف اسلام است. تضعيف نكنيد. البته تصفيه مىشود تمام ادارات، تصفيه مى شود، تمام وزارتخانهها تصفيه مىشود، دزدها بيرون مىروند، خيانتكارها بيرون مىروند لكن همه خيانتكار نيستند، امنا باقى مىمانند، عزيزند.
شما ملت ايران پنجاه و چند سال، آنقدرى كه جوان ما، يك قدرى مسنهاى ما يادشان است يا بيست سال، آنكه همه شما تقريبا يادتان است صبر بر همه مصائب كرديد تا صبرتان تمام شد، يك مقدار هم مهلت بدهيم كه دولت كار خودش را بكند. البته بعضى انتصابات، انتصابات اشتباه بوده است، عمدا نبوده است، دولت عمداً خلاف نمىكند. بعضى انتصابات، انتصابات اشتباه بوده است و همين طور ستاد ارتش، رئيس ستاد خيانت عمدى نمىكند، نصب خائن را عمداً نمىكند، اشتباه ممكن است. هر جا اشتباه شد تذكر بدهيد، تضعيف نكنيد. آنهايى كه مىگونيد شما بايد اينها را تضعيف كنيد يا تبليغاتى مىكنند كه موجب تضعيف است، آنها خائنند، آنها مىخواهند كه دولت را تضعيف كنند، ارتش را تضعيف كنند تا از نو يك سازمان ديگرى درست كنند كه ملت و همه چيز ما را دوباره برگردانند به حال اول. بيدار باشيد.
ملت خواهان جمهورى اسلامى و بيزار از شرق و غرب است
ما تا آخر نفس ايستادهايم. من اين - دو سال - يك سال، دو سال آخر عمر را وقف شما كردهام. از شما مىخواهم، از ملت مىخواهم كه اين نهضت را نگه دارند تا تاسيس حكومت عدل اسلامى. از آنوقت تا حالا مىگفتيد تا مرگ اين كذا نهضت ادامه دارد، حالا بايد بگوئيد تا اقامه حكومت اسلامى نهضت ادامه دارد. آنكه ملت ما مىخواهد جمهورى اسلامى است نه جمهورى فقط، نه جمهورى دمكراتيك، نه جمهورى دمكراتيك اسلامى، جمهورى اسلامى. آنچه كه من از شما ملت ايران مىخواهم اين است كه بيدار باشيد، خون عزيزان خودتان را هدر ندهيد، كلمه دمكراتيك را از آن نترسيد، از آنكه حذفش را بترسيد، اين فرم غربى است، ما فرمهاى غربى را نمىپذيريم. ما تمدن غرب را قبول داريم لكن مفاسدش را نمىپذيريم. آن كه خون داده همين جوان، همين توده بوده است، آن كه جوان داده است همين توده بوده است. يك دستهاى بيرون بودهاند، اشراف و اعيان هم بالاها نشسته بودند و شما خون داديد، شما جوان داديد، خانههاى شما
را سوزاندند، آنكه شما مىخواهيد آن بايد بشود و نه آنكه، آنهايى كه از اروپا و خارج آمدهاند مىخواهند، نه آنكه اعيان و اشراف مىخواهند، نه آنكه حقوقدانها مىخواهند، آنكه شما مىخواهيد ميزان است، آن كه خون داده بايد حرفش را شنيد، راى او معتبر است.
تامين آزادى در انتخاب نوع حكومت، براى همه مردم
روزنامهها خودشان را اصلاح كنند، خيانت نكنند به اسلام و مسلمين، خون مظلومان ما را هدر ندهند، تبليغات سوء را منعكس نكنند، توطئهها را جلوگيرى كنند لكن همه مردم در آراء آزاد. وقت رفراندوم اعلام شد راى من حكومت جمهورى اسلامى است، جمهورى اسلامى است. هر كس و هر كس كه تبعيت از اسلام دارد جمهورى اسلامى بايد بخواهد لكن تمام مردم آزادند كه آراء خودشان را بنويسند و بگويند، بگويند كه ما رژيم سلطنتى مىخواهيم، بگويند كه ما برگشت محمد رضا پهلوى مىخواهيم، آزادند بگويند كه ما رژيم غربى مىخواهيم، جمهورى باشد لكن اسلام نباشد. اين آدمى كه مىگويد جمهورى باشد اسلام نباشد، بايد پرسيد كه از اسلام چه دانى و چه ديدى؟ چه بدى از اسلام ديدى؟ بايد به آن گفت كه اين اسلام است كه طاغوت را قطع كرد، نه مردم. ايمان، ايمان طاغوت را قطع كرد، نه من و تو. از اسلام چه بدى ديدى؟ آن كه مىگويد ما جمهورى دمكراتيك مىخواهيم يعنى جمهورى به فرم غرب، از اسلام چه بدى ديديد؟ چه مىدانيد از اسلام؟ اسلام تامين آزادى، استقلال، عدل، اسلام شخص اول مملكتش با يكى از رعايا فرق نداشت بلكه پائينتر از او بود. در استفاده از ماديات. آزادى آراء در اسلام از اول بوده است در زمان ائمه ما عليهم السلام، بلكه در زمان خود پيغمبر آزاد بود، حرفهايشان را مىزدند. حجت ما داريم، ما حجت داريم، كسى كه حجت دارد از آزادى بيان نمىترسد لكن توطئه را اجازه نمىدهيم. اينها حرف ندارند توطئه مىكنند. ما آنها را دعوت كرديم، كسانى را وادار كرديم كه دعوت كنند كه اگر حرفى داريد بياييد در تلويزيون بگوئيد، مباحثه مىكنيم با هم، تا حالا حاضر نشدند.
پشتيبانى از حوزههاى علميه و حفظ همبستگى
من از عواطف ملت ايران و از عواطف هم وطنهاى خودم، قمىها كه من قبلا گفته بودم كه از قم علم منتشر مىشود، از قم قدرت منتشر شد، قم نمونه بود و من مفتخرم كه در قم هستم. من 15 سال ياقدرى بيشتر از شما دور بودم لكن دلم اينجا بود، با شما بودم. شما غيرتمندان، شما پاك جوانان سرمشق همه شديد و الحمدالله تمام ملت ايران، سر تاسر ملت ايران با هم همصدا شدند و اين قدرت الهى بود كه طاغوت را شكست، اين قدرت الهى بود كه ابر قدرتها را از بين برد و خواهد برد. ما ديگر اجازه نمىدهيم ابر قدرتها دخالت در مملكت ما بكنند. از اختلافات دست برداريد رمز پيروزى ما اتحاد بود، همبستگى بود. از حوزههاى علميه تجليل كنيد، گوش به حرفهائى كه ميزنند و مىخواهند شما را از حوزهها جدا كنند، از مراجع جدا كنند، گوش ندهيد. اينها غرض دارند. اين
حوزههاى علميه است كه اسلام را تا حالا نگه داشته است. اگر روحانيون نبودند از اسلام خبر نبود. آن كه اسلام را زنده نگه داشته است در مواقع سياه، در اين زمانهاى سياه، همين روحانيين بودند. پشتيبانى كنيد از اينها.
تقوا را نصب العين خود قرار دهيد
حوزههاى علميه در هر جا هست، در هرجا حوزههاى علميه هم بيدار بشوند هر جا هستند، امروز روزى نيست كه حوزههاى علميه مثل سابق عمل كنند سابق وضع ديگر داشت حالا وضع ديگر. حوزههاى علميه بيدار باشند. تقوا را، تقوا را نصب العين خود قرار بدهيد. فضلا، طلاب علوم دينيه، تقوا، تقوا، تنزيه نفس، مجاهده با نفس. يك مجاهد با نفس مىتواند بر يك امت حكومت كند. مجاهده كنيد، تهذيب كنيد،- بر - حوزههاى خودتان را. همه بايد تهذيب كنند خودشان را، همه ملت موظفند كه تهذيب كنند. مكتب اسلام، مكتب تهذيب است. قرآن كتاب آدم سازى است اتكال به قرآن بكنيد، تعليم از تعاليم عاليه اسلام بگيريد. اسلام انسان درست مىكند، همان كه اجانب، ابرقدرتها از اين مىترسند، از انسان مىترسند، و اسلام را مى كوبند چون مكتب انسان سازى است، از آدم مىترسند و مدارس و دانشگاهها را مىكوبند - اشاعه مىدهند - آنجاها مركزى باشد كه آدم درست كند. يك آدم، يك ملت را درست مىكند. رسول اكرم يك آدم بود، يك انسان كامل بود و يك عالم را تهذيب كرد. و يك فاسد، يك ملت را فاسد ميكند. يك محمدرضا پهلوى، يك ملت را رو به فساد كشاند. خداوند تعالى به همه شما نصرت عنايت كند. خداوند تعالى اسلام را تقويت كند خداوند تعالى اين روح نهضت را زنده نگه دارد خداوند تعالى اين قدرت اسلامى را حفظ كند خداوند تعالى به مراجع و علماء ما عزت و عظمت عنايت كند خداوند تعالى به مراجع و علماء ما عزت و عظمت عنايت كند خداوند تعالى به ملت ما شجاعت عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون، گروهى از ايرانيان و شوراى منتخب بيمارستانهاى هلال احمر امارات متحده عربى
ظلم و تعدى و شكنجههاى غير قابل تصور رژيم شاه
بسم الله الرحمن الرحيم
من از آقايان كه تحمل زحمت كردند و براى تفقد از من و اظهار همدردى با ملت به اينجا آمدند تشكر مىكنم و سلامت همه را از خداى تبارك و تعالى خواهانم.
شما مىدانيد كه ملت ايران در اين پنجاه و چند سال تحت ظلم و تعدى اين خاندان كه هم آزادى خودشان را از دست داده بودند و هم استقلال كشور ما از دست ما رفته بود، مىدانيد كه چه كشيدند ملت ما، سران ملت، طبقات مختلف، روحانيون، روشنفكرها، دانشگاهيها، بازاريها همه در رنج و عذاب بودند و چه اشخاصى كه در زندانهاى اينها كشته شد، بايك شكنجههاى بسيار فجيع كه ما الان نمىتوانيم تصور آن شكنجهها را بكنيم. متخصص شكنجه از اسرائيل آورده بودند كه اسرائيلىها تربيت كنند اشخاص شكنجهچى را و آنها شكنجه بكنند، بعضى از روحانيون را آنطورى كه براى ما نقل كردهاند، پايش را اره كردهاند و بعضيها را روى تاوه گذاشتند و برق را متصل كردهاند، بو دادهاند آنها را و - ما - اينهائى كه به ما رسيده است از اين قبيل است، لكن آنهائى كه بعد خواهد كشف شد، خواهيد فهميد كه چه به روزگار اين بدبختها و اين ملت اينها آوردند.
از آنطرف مملكت ما را با اسم تمدن بزرگ، همه چيزش را به عقب زدند، فرهنگ ما، يك فرهنگ استعمارى است كه نمىگذارد بچههاى ما تربيت و رشد پيدا كنند، بعد از تقريبا هفتاد سال مدرسه داشتن و سى و چند سال يا بيشتر، دانشگاه داشتن، معذلك اگر لوزهاى را بخواهند عمل بكنند، مىگويند كه بايد برود به لندن عمل بكند، اگر يك كسى سينهاش مثلا درد داشته باشد يا يك مرض چه، بايد برود به خارج، براى اينكه نگذاشتهاند نيروى جوان هاى ما رشد و تربيت پيدا بكند، الان من در اين سفرى كه در پاريس رفتم كه از جاهاى مختلف براى ملاقات من آمدند، منجمله از اشخاصى كه آمدند، اينهائى كه در آلمان هستند، چهارصد نفر هستند ظاهراً براى نيروى اتمى آنجا رفتهاند، اينها شكايات داشتند مىگفتند اولاً ما را نمىگذارند كه درست ما اطلاع پيدا كنيم از آن فنونى كه هست و ثانياً اين براى ايران مضر است، براى اينكه اين تا نفت تمام بشود، اين هم تمام مىشود. اين جانشين
نفت است و اين الان اگر درست بشود، تا نفت تمام بشود اين تمام شده است بنابراين، اين ضرر دارد براى ايران و علاوه ضررهاى جانى دارد براى ملت ايران اينها را نگذاشتند درست تحصيل بكنند، آنى هم كه مىخواستند بكنند، اگر نيمه تمام بود، آن هم اين بود چيزهايى كه مضر به حال كشور ما بود. مىدانيد كه كشاورزى ما را بكلى از بين بردند كه الان ما احتياج داريم در همه چيزها، همه حبوبات احتياج به خارج داريم، دامدارى ما را بكلى از بين بردند، مراتع ما را به خارجىها دادند و يا به اجاره دادند يا همينطور دادند. جنگلهاى ما را ملى كردند، دست ملت را از آن كوتاه كردند و به خارجىها دادند، اينها، الان شما هرجاى اين مملكت را دست بگذاريد، خراب است يك خرابه را گذاشتند و هر چه ما داشتيم برداشتند و رفتند، الان اين دولت و ما، وارث يك خرابهاى هستيم كه همه چيز آن را از بين بردهاند و بايد از سر بنا بشود.
تاراج خزاين مملكت و ايجاد پايگاه براى امريكا
تبليغات اينها اين قدر بود كه در همين خليج تقريباً عقيدهاش اين بود كه اگر شاه نباشد و دنيا به هم مىخورد، در ايران هم بلى اين تتمهاش باز هم، اين تتمهاش حالا هم هست. اينها بعد مىفهمند كه اينها، (اين خاندان) به سر ملت ما چه آورده است خزائن اين ملت را اينها همه آن را چاپيدند و بردند. زمان رضا شاه چمدانهاى زياد از جواهر پر كردند و در دريا وقتى كه در كشتى نشستند و بردند او را، بين دريا يك چيزى را آوردند، يك بلمى آوردند، متصل كردند، رضا شاه را نشاندند توى آن، كشتى را با جواهرات بردند انگلستان، خورد و رفت.
اين در زمان او بود، در زمان اين هم قبل از اينكه برود همه چيزش را بسته بندى كردند و بردند از بين، جواهرات را بردند، همه چيز را تقريباً غارت كردند و رفتند، اين مملكت، نفت مهمترين چيز اين مملكت است، دارائى اين مملكت است و بايد نسلهاى آتيه از اين استفاده بكنند، اگر بيست سال ديگر اين بود، ديگر نفت نداشتيم. خودش هم مىگفت كه نفت ما بيشتر از بيست و چند سال نيست، براى اينكه نفت را همينطور باز كردند لولههايش را و دادند به غير، در مقابلش چه گرفتند؟ براى امريكا كه نمونه بارزش است، نفتها را دادند در مقابل آن پايگاه براى امريكا درست كردند، نه اينكه اسلحه به ما دادند، اين صورت مسئله بود كه اينها در مقابل نفت اسلحه به ما دادند اسلحهاى كه به ما دادند، اسلحهاى است كه ما نمىتوانيم استعمالش كنيم. الان در مملكت ما كسى نيست كه بتواند اين اسلحهها را استعمال كند، اين اسلحه را دادند كه پايگاه باشد كه اگر يك وقتى با شوروى مثلا اينها جنگشان شد، ايران پايگاه آنها باشد و پايگاه هاى زياد درست كردند، هم نفت را بردند، هم به نفع خودشان عوض را دادند. هر دويش به جيب خود آنها رفته، اينها يك همچو خيانتى به اين مملكت كردند و باز در خليج مىگوئيد هستند اشخاصى كه خيلى شاهد و ستند. ديگر حالا بايد استخوان پوسيده او را بپرستند، اين خائنها بايد استخوان پوسيده او را بپرستند اين حال يك استخوان پوسيدهاى است كه نه امريكا قبولش كرده، نه همان رباط كه هست، آنها هم مىگويند كه ما او را به شاهى قبول
نداريم و نمىتواند اينجا بماند، نه انگلستان قبولش كرد كه بروند، همه ردش كردند خوب پس بيايد خليج پيش اين رفقايش.
آنچه كه به درد همه ما مىخورد اسلام و حقايق آن است
در هر صورت شما بدانيد كه اينها اينطور كردند و ملت ما، ملت غيور ايران تاب نياورد و همه با هم با قدرت اسلام، با قدرت ايمان قيام كردند و با قدرت ايمان پيش بردند، اين نهضت و اين پيشتازى و اين پيروزى، مرهون اين طبقه جوان ايران، آن هم طبقه جوان درجه سه، طبقه جوان محروم، آنها، اين مسئله را پيش بردند. اين نهضت را پيش بردند و ما بايد از آنها تشكر كنيم. در هر صورت اين، شماها بايد در محال خودتان كه مىرويد نصيحت كنيد اينها را كه گذشت ديگر مطلب، ديگر شما حا هر چه هم فرياد كنيد شاه، ديگر شاهى تو كار نيست، تا شما فريادش را بزنيد، برگرديد به اسلام. آن چيزى كه به درد شما و به درد همه ما مىخورد، اسلام و حقايق اسلام است، اسلام كافل همه جهات ما هست، دنيا را درست مىكند، آخرت را درست مىكند، سعادتمند مىكند شما را.
خداوند انشا ء الله شما همه را توفيق بدهد و باز هم از شما تشكر مىكنم كه آمديد و من هم ديگر حالم مقتضى نيست كه ديگر صحبت كنم. حالم مقتضى نيست.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع روحانيت غرب تهران
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
تشكر از جديت روحانيت در روشنگرى و هدايت ملت ايران
من از شما آقايان كه در اين مدت طولانى، اطلاع دارم زحمات جانفرسا كشيديد و تحمل جنايات رژيم را كرديد تشكر مىكنم. خداوند تعالى به شما علماء اعلام و شاگردان مكتب امام زمان سلام الله عليه عمر و بركت و عزت عنايت فرمايد، شما در اين راه جديت كرديد و روشنگرى كرديد و ملت را به قيام وادار كرديد، شما هدايت كرديد مردم ، را روحانيت ايران هدايت كرد مردم را و بحمدالله روشنگريهاى شما اثر خودش را كرد و مردم ايران يكپارچه با هشيارى قيام كردند و مسائل به اينجا رسيد، لكن از اينجا به بعد بسيار مشكلتر است.
يك مملكت آشفته، يك كشور شكست خورده، يك كشور دزد زده، غارت زده بجا گذاشتند، نيروهاى انسانى ما را عقب راندند، نگذاشتند ترقى بكنند و مخازن ما را بردند و جواهرات ايران را حمل كردند و به خارج بردند و ايران را بطور شكست خورده فقير باقى گذاشتند.
الان بهر جهتى از جهات كشور كه ملاحظه بكنيد مىبينيد كه احتياج به سالها، سالهاى دراز فعاليت دارد تا بشود به صورت قبل از دزد - زدگى برگردد.
در اقتصاد، بكلى اقتصاد اينجا شكست خورده است، فرهنگ، فرهنگ استعمارى بوده است، ارتش، ارتش انگل بوده است، ديگران او را هدايت مىكردند و همه چيزها بطور شكست خورده و منهدم باقى مانده است.
شما وارث يك مملكت ويرانه هستيد كه بايد به همت شما و ساير اقشار اين ويرانه دوباره از سر سازندگى پيدا كنيد.
بايد با همكارى تمام اقشار اين ويرانه ساخته شود
اول توقع اين نيست البته و نبايد توقع اين باشد كه بطور اعجاز يك شبه همه امور اصلاح بشود، انهدام آسان است، يك سيل مىآيد يك شهر را خراب مىكند، يك زلزله مىآيد يك شهر را ويران مىكند، لكن ساختن آن شهر بعد مشكل است، البته الان توقعات خيلى زياد است، هر روز
توقعات زيادى هست كه روى اين معناست كه توجه به اين نكردند كه پنجاه سال، بيشتر از پنجاه سال رنج كشيدند و صبر كردند، حالا مىخواهند كه همين رنجهاى پنجاه ساله با يك شب يا با يك ماه ترميم بشود، اين امرى است غير ممكن.
بايد ما همه بهم دست بدهيم و شما آقايان محترم مردم را موعظه كنيد و مردم همه با هم دست به هم بدهند و اين ويرانه را بسازند، دولت تنها نمىتواند اين كار را بكند، يك طائفه نمىتوانند اين كار را بكنند براى اينكه خرابى آنطور نيست كه يك جا باشد تا يك قوه بتوانند، الان همه اوضاع بهم ريخته است و محتاج به اين است كه همه باهم از اين به بعد، همه با هم در ساختن اين خرابه شركت بكنيد. بايد شما آقايان در مساجد، در محافل عمومى مردم را متوجه بكنيد كه الان همه شما مكلف بر اين هستيد كه در اين ساختمان شركت بكنيد، هر كس بهر مقدار كه مىتواند.
الان زراعت ما و كشاورزى ما بكلى منهدم است و بايد آقايان توصيه بكنند در مجالسشان، در مساجدشان، توصيه بكنند، اشخاص بفرستند به اطراف كه مردم را آگاه كنند كه كشت و زرع بكنند كه احتياجمان از خارج برطرف بشود، مملكت ايران كه يك ناحيهاش ممكن بود براى تمام ايران كافى باشد، مثلاً آذربايجان اگر چنانچه كشت بشود، ممكن بود براى ايران كافى باشد، حالا همه چيزش از خارج مىآيد، يعنى اين اصلاحاتى كه اينها به خيال خودشان كردند، عالما عامداً فاسد كردند، نه اينكه اشتباه كردند، آن مردك آمد گفت من اشتباه كردم، لكن تعمد كرد در امور، اينطور نبود كه اشتباه باشد، عالم عامد بود در خراب كردن اين مملكت، كشاورزى را عالم عامد بود كه بصورت اصلاحات ارضى به فساد بكشاند، مامور بود براى اينكه مملكت ما را بازار قرار بدهد براى ديگران و ما بايد از ديگران وارد كنيم و ما بازار آنها باشيم، اگر چنانچه اين مرد نبود مملكت خودمان براى خودمان براى خودمان كافى بود، لكن اين مرد يا نامرد به واسطه آن نوكرى كه داشت، ماموريتى كه براى وطنش داشت، مامورش كرده بودند، بيايد و اين وطن را از بين ببرد و برد و رفت و منتها همه چيزهاى ما را برداشت و رفت.
كشاورزى ما به اين حال رسيده است و تبليغات لازم است يعنى اشخاصى كه در راس واقع هستند، اشخاصى كه مردم از آنها اطاعت مىكنند و مردم را هدايت مىكنند اينها بايد مردم را وارد كنند به اينكه كشاورزى را از سر بگيرند و كشاورزى را به صورت اول انشاءالله يا بهتر در آورند، لكن نبايد توقع داشت كه همين امروز كه اين بساط برچيده شد، همان فردا همه كارها مطابق دلخواه همه مردم هيچ امكان ندارد اين معنا و لهذا اين مراجعات كثيرى كه الان مىشود كه هر كدام يك توقعاتى دارند اين روى اين است كه هر كس فكر مىكند حال خودش را، متوجه نيست كه مصادف با چه مصيبتى هستند، الان دولت با چه چيز مصادف است، الان دولت در هر جا كه دست مىگذارد خرابى است و براى آبادى او محتاج به يك صرف وقتى است، صرف مخارجى است كه همه اينها لنگ است، بايد شما مردم را هدايت كنيد كه آقا شماها پنجاه و چند سال است كه زير زجر بوديد و تحمل كرديد، چند سال است كه تحمل شما تمام شد و بحمدالله به قدرت الهى برچيده شد اوضاع، حال بايد چند سال هم صبر بكنيد كه بتدريج اين كارها درست بشود، يك ارتشى كه بايد از سر ساخته بشود،يك كشاورزى
كه بايد از سر ساخته بشود، يك نابسامانى هايى كه هر كدامش صرف وقت لازم دارد، الان هريك از اين چيزهاى دولت كه پيش من مىآيند، وزراء مىآيند يا رئيس ارتش مىآيد قرنى مىآيد، ديگران مىآيند، خوب اينها همه شان من مىبينم كه عاجزند از اينكه بتوانند به اين زودى كار را انجام بدهند و اينها هم حق دارند، اين طور نيست كه مسامحه مىكنند، جديت دارند مىكنند، مشغولند همه، شب و روز مشغولند اينها، لكن وضع طورى است كه نمىشود به اين زودى انجام داد، بايد كمك كنيد به اينها.
تاكيد بر تقويت دولت مردمى و پرهيز از كارشكنى
مثلاً يكى از كمكهائى كه از آقايان ساخته است اين است كه در اين پادگانهائى كه اينها كسى را مىگذارند و در شهربانى در كلانترىها كه كسى مىگذارند تاييد كنيد، كارشكنى نكيند، اين طور نباشد كه يك دولتى در مقابل دولت باشد كه تضعيف بشود، تاييد كنيد، يك دولتى است كه مال خودتان است، حالا مثل دولتهاى سابق نيست، دولتى است كه مال خود شما هست، دولتى است كه منشا از اراده خود شما هست. اين را بايد تاييد كرد، نه اينكه هر كارى كه آن كند، مقابلش يك چيزى بكنيد، يا همينطور اگر كسى را تعيين كردند براى كلانترى يا براى ارتش در پادگانها از او تاييد كنيد، كارشكنى نكنيد، به مردم وادار كنيدكه تاييد كنند، مردم را ارشاد كنيد كه اينها را تاييد كنند تا بتوانند رشته امور را به دست بگيرند و اين آشفتگىها به آخر برسد.
يك مملكت آشفته است كه با همت شما بايد درست بشود، با همت علماء بايد درست بشود، يا همت - عرض مىكنم - همه طبقات بايد درست بشود، الان هم يك آشفتگىهاى زيادى هست كه مفسدين افتادند توى مردم و پخش اكاذيب مىكنند و مىروند در اين كارخانهها به آنها مىگويند كه ببينيد هيچ چيز نشده، خوب آن بيچارهها هم نمىدانند كه هيچ چيز نشد، نبوده، آنيكه شد، حساب نمىكنند كه يك قدرت شيطانى و يك استبداد مبرمى را بهم زدند، اين را حساب مىكنند كه حالا كه آنها رفتند پس حالا باز هم هيچ شيطانى و يك استبداد مبرمى را بهم زدند، اين را حساب مىكنند كه حالا كه آنها رفتند پس حالا باز هم هيچ چيز نشد! خيال كردند كه حالا بايد مثلاً تا آنها رفتند يك دست غيبى بيايد و همه، چيز را براى همه... اينها مفسد هستند اينها مىخواهند مردم را اغوا كنند و شماها بايد در مقابل آنها ايستادگى بكنيد، مردم را هدايت بكنيد، هر كس مىتواند برود در اين كارخانهها براى مردم صحبت كند، بفهماند كه اينها مىخواهند باز اوضاع سابق را مىخواهند باز آن قلدرىهاى سابق را برگردانند به صورت ديگر، البته ديگر شاه برگشتنى نيست - شاه سابق - لكن مىخواهند با وضع ديگر همان بساط را درست بكنند.
هوشيار باشيد كه اسلام قابل پياده شدن است خصوصا حالا
بيدار كنيد مردم را، هشيار كنيد مردم را، توى اين كارخانههااشخاص مطلع، اشخاص با فهم از علماء و غيره بروند آنجاها با مردم صحبت بكنند، بفهمانند كه اينها چه اشخاصى هستند، اينها اشخاصى
بودند كه بزرگانشان در خود دربار خدمت مىكردند حالا آمدند اين حرفها را مىزنند، حالائى كه اين ملت پا برهنه اين پيروزى را برد، از اطراف دارند هجوم مىآورند و مىآيند به ايران براى اينكه در اين سفره شريك باشند، - اين - بايد به مردم اينها را فهماند و ما مى بينيم بعضى از اشخاص خيلى مبتذل از خارج آمدند و اينجا صحبت مىكنند و در راديو صحبت آنها را مىكنند كه اسلام نمىشود پياده بشود و خوب غلط مىكند اين آدم كه اين حرف را مىزند، بايد در مساجد بگوييد كه حق اين مطالب از براى آنهانيست، چه مىدانيد اسلام چه است؟ اينها رفتند در خارج خوابيدند، ملت ما پيش برده، حالا آمدند به اين خيالات افتادند كه يك چيزى دست آنها بيايد بايد اينها را علماء اعلام در مساجد بگويند، اسلام قابل پياده شدن است، اگر اسلام قابل پياده شدن نباشد پس ما بگوئيم خداى تبارك و تعالى نقص داشته در احكامش!! هان؟! البته اسلام جلوگيرى از مفاسد مىكند، جلوگيرى از... اگر مقصود از اينكه حالا نمىشود اسلام را در حالا پياده كرد، مقصود اين است كه بايد سينماهاى ما با همان زنهاى لخت و با همان كارهاى زشت بايد بشود، البته اسلام با اينها مخالف است، اما اسلام با همه ترقيات موافق است، با همه پيشرفتها موافق است، اسلام براى پيشرفت آمده براى ترقى آمده اين حرفهائى كه بعضىها حالا آمدند مىزنند اينها را بايد آقايان از آن جلوگيرى كنند تا تكرار نشود و از فعاليتهائى كه بر ضد اسلام الان دارد مىشود باز بايد خود آقايان اشخاص را انتخاب كنند، بفرستند در اين جاهائى كه اينها مىروند و با مردم صحبت كنند، مردم را بيدار كنند. خداوند انشاءالله همه آقايان را حفظ كند و من عذر مىخواهم كه آقايان آنجا نشستند و من اينجا نشستم، من و شما هر دو برادر هستيم و اصلاً صف واحد است، قضيه رهبرى در كار نيست، صف واحد، باهم همه، همه با هم به پيش انشاءالله.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته