مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت امنا و رؤساى دانشكدههاى مختلف دانشگاه ملى و مسؤولان بيمارستانهاى وابسته به اين دانشگاه
بسم الله الرحمن الرحيم
شما آقايان مىدانيد كه دانشگاه يك كشورى اگر اصلاح شود، آن كشور اصلاح مىشود براى اينكه كسانى كه در راس امور اجرائى و قانونگذارى يا قضاوت واقع مىشوند، اين دانشگاهيان و روحانيون مىباشند. بنابراين با اصلاح اين دانشگاه، امور كشور اصلاح مىشود و با انحراف دانشگاه كشور منحرف مىشود. حتى اگر يك استاد هم منحرف باشد، ممكن است اثرش براى يك كشور چشمگير باشد و جمعى از جوانان را منحرف كند و در دراز مدت يك غائلهاى بزرگ درست شود. شما توجه داشته باشيد كسانى كه مىخواهند همه چيز ما را از بين ببرند در همه جا فعاليت مىكنند خصوصاً در دانشگاه براى اينكه اگر دانشگاه در خدمت غرب باشد، كشور در خدمت غرب است. بنابراين دانشگاه بايد بوسيله افراد متعهد اداره شود و بكلى متحول شود. اينكه شما مىگوئيد از دانشگاه به جبهه جنگ مىروند و شهيد مىدهند، يك امر تازهاى است و اين همان تحولى است كه در اين نهضت پيدا شده است. اين يك تحول الهى است كه استاد دانشگاه با كمال گشاده روئى به جبهه مىرود و شهيد و مجروح مىشود.
امروز در كشور ما هيچ قدرتى نمىتواند دخالت كند و دخالت هم ندارد. ما امروز ديگر در كشورمان هيچ مستشارى نداريم، نه در ارتش و نه در دانشگاه و نه در جاى ديگر كه بخواهد كارى بر خلاف انجام دهد. و ما بايد خودمان كشورمان را نگه داريم. دانشگاه بايد خود را مجهز كند براى اينكه جوانان را بسازد. آتيه اين كشور را شما بايد از همين الان پى ريزى كنيد. ما نبايد فقط به فكر خودمان و زمان حال باشيم، بايد به فكر آينده كشور باشيم تا آينده اسلام و كشور محفوظ بماند. امروز حتى افراد دور افتاده كشور كه در بيابانها زندگى مىكنند هم، اين مطلب را احساس كردهاند كه آمريكا دشمن آنهاست و بايد اين دشمن نباشد. همين ديروز به من گفتند رعيتى كه در دورترين مناطق كشور است كه شايد در آنجا هيچ فرهنگى هم نباشد مىگويد ما زراعت مىكنيم براى اينكه از قيد و بند اسارت آمريكا و شوروى خارج شويم. اين يك احساسى است كه خداوند در قلب اين ملت انداخته است كه همه ملت احساس كردند كه ما بايد از زير بار ابرقدرتها بيرون رويم و خودمان زندگىمان را
اداره كنيم و مىتوانيم چنين باشيم. چنانچه مىبينيم ظرف اين دو سه سال همه مشكلات را خود مردم حل كردند. اين جنگ كه براى ما يك مساله مشكلى بود، خود اين ملت حل كرد. فقط در ابتداى جنگ ما را غافلگير كردند و به واسطه خيانت بعضى افراد كه در آن موقع سر كار بودند، بود كه اينها توانستند قدرى پيشروى كنند. شما مىبينيد در بين انقلابهائى كه در دنيا صورت گرفته، هيچ انقلابى مثل انقلاب ما نبوده است كه ضايعاتش كم و ثمرهاش زياد باشد. ثمره اين انقلاب خروج از تحت سلطه شرق و غرب است كه اين كم ثمرهاى نيست. در هيچ كجاى دنيا اينطور نبوده است كه از همه سلطهها بريده شوند، اگر از يك طرف بريدهاند با طرف ديگر پيوند كردهاند، ولى ما امروز ديگر نيازى به قدرتهاى بزرگ نداريم و خودمان با كمك يكديگر كشور را به پيش مىبريم. اين توطئههائى هم كه مىشود به جائى نمىرسد و انشاء الله ما سر سفره خودمان مىنشينيم و نان و پنير خودمان را مىخوريم.
بيانات امام خمينى در جمع فارغ التحصيلان و فرمانده آموزشگاه افسرى ژاندارمرى، اعضاى شوراى وحدت فيضيه دانشگاه و هنرجويان و مسؤولان بهيارى نيروى هوايى جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
اين هم كه گروههاى مختلف نظامى و غير نظامى، روحانى و دانشجو و ساير طبقات در يك محل مجتمع و با يك مقصد مشغول فعاليت هستند يا مىشوند، از بركات اسلام و انقلاب اسلامى است. كجا شما آقايان مىتوانستيد در رژيم سابق كه دل بسته بود به جدا كردن روحانى از دانشگاه و نظامى از غير نظامى و هر گروهى را در مقابل گروه ديگر با تحريكات و تبليغات قرار دادن، در يك مجلس مجتمع بشويد و روى يك مقصد، آن هم مقصد پيشبرد اسلام و انقلاب اسلامى و تحكيم جمهورى اسلامى، همه فعاليت داشته باشيد؟
ما از دست امريكا نبايد خيلى گله كنيم ولو، ام الفساد اوست لكن از كشورهاى اسلامى و از حكومتهاى اسلامى بايد شكوه كنيم و فرياد بزنيم. اسلام اينقدر براى اجتماع و براى وحدت كلمه، هم تبليغ كرده است و هم عمل كرده است، يعنى روزهائى را پيش آورده است كه با خود اين روزها و انگيزه اين روزها تحكيم وحدت شود مثل عاشورا و اربعين، و قرآن كريم پافشارى دارد در اين مطلب كه متفرق نباشند مردم، مسلمين از هم، و يد واحده باشند و معتصم به حبل الله باشند. امريكا بايد به حسب آن تزى كه دارد و آنكه اختلاف بين مسلمين بيندازد و بهرهبردارى كند و همه حيثيت مسلمين را و دارائى مسلمين را و ذخائر مسلمين را بچاپد و مسلمين را به حال مصرفگر نگه دارد، آنها البته روى مقاصد پليد خودشان اين مسائل را پيش مىآورند و ما هم از آنها توقع اينكه اينطور نباشند، نداريم، اما مسلمين يعنى سران مسلمين اينها را ما از آنها شكايت داريم و بايد فرياد بزنيم از دست اينها كه خودشان را طرفدار اسلام معرفى مىكنند و بر خلاف نص قرآن كريم و بر خلاف سنت رسول الله اعظم عمل مىكنند و بر خلاف مصالح كشورهاى زير دست خودشان عمل مىكنند. مشكل مسلمانها اين حكومتهائى است كه بر آنها دارند حكومت مىكنند و اين اختلافاتى است كه با دست خود آنها در بين خودشان ايجاد مىشود. اگر نبود اين طرح امريكا وطرح دوم امريكا به دست فهد و طرحهائى هم كه بعدها خواهند درست كرد، اسرائيل به خودش حق نمىداد كه بيايد و ارتفاعات جولان را به خاك خودش ملحق كند. اين طرحها موجب اختلاف شد و راه را باز كرد براى اسرائيل. و شما
گمان نكنيد كه قضيه ارتفاعات جولان است فقط، قضيه بيشتر از اين مسائل است و هيچ كس نبايد گمان كند كه اين دستگاههائى كه درست شده است از قبيل سازمانهاى بينالمللى، سازمانهاى حقوق بشر و امثال اينها، براى منافع ملتها قدمى بردارند، و هيچ وقت گمان نكنيد كه مخالفت اين سازمانها تاثيرى داشته باشد در جنايات اسرائيل و امثال اسرائيل. امريكا هم اظهار مخالفت كرده است با اين الحاق لكن كدام آدم عاقلى است كه با ورش بيايد كه اسرائيل بدون اجازه امريكا و بدون تفاهم با او اين اعمال را انجام بدهد؟ اشكال در اين بى توجهى حكومتهاست كه منافع خودشان را مىدهند، ذخائر خودشان را تقديم مىكنند و در ازاء او ذلت براى خودشان و براى ملتشان به هديه مىآورند. اشكال همه مسلمين و اسلام در اين بى توجهى يا با توجه به خيانت بعض از سران كشورهاست. ملتها اگر نشستهاند كه اين دولتها براى آنها جلو اسرائيل را بگيرد و جلو قدرتهاى ديگرى كه اينها را مىخواهند به ذلت بكشند و ذخائر آنها را ببرند، اين توقع بيجائى است. شما ببينيد كه بين خود اعراب با اين طرحها اختلاف انداختهاند، بين حكومت اسلامى ما مىخواهند با يك تبليغاتى اختلاف بيندازند، تبليغ به اينكه اسلحه از اسرائيل مىخرند، تبليغ به اينكه ترور بازىها را اينها دارند در مىآورند و در بحرين چه كردند. اينها همه نقشههائى است كه براى مسلمين كشيدهاند و راه اختلاف را امروز بيشتر باز كنند و شكاف بين حكومتها را هم هر روز زيادتر مىكنند و نتايجى كه بايد بگيرند شروع كردند. قضيه ضميمه شدن بلندىهاى جولان به خاك غاصب اسرائيل، اين ابتداء قضيه است و اسرائيل با پشتيبانى امريكا اعتنا به سازمانهاى دست نشانده امريكا ندارد، هر چه مىخواهند مخالفت كنند، او كار خودش را انجام مىدهد.
مسلمانها ننشينند كه حكومتهاشان بر ايشان عمل بكنند، و اسلام را از دست صهيونيسم نجات بدهند، ننشينند كه سازمانهاى بينالمللى براى آنها كار بكند، ملتها خودشان بايد قيام كنند در مقابل اسرائيل، ملتها بايد خودشان قيام كنند و حكومتهاى خودشان را وادار كنند كه در مقابل اسرائيل بايستند و اكتفا نكنند به محكوم كردن. همانهائى كه با اسرائيل عقد اخوت هم دارند، آنها هم محكوم مىكنند اسرئيل را لكن يك محكوميتى كه با صورت جدى و به حسب واقع شوخى است. اگر مسلمين نشستند كه امريكا براى آنها كار بكند يا دست نشاندههاى امريكا براى آنها كار بكند، اين قافله تا ابد لنگ خواهد بود. يكى از روزهائى كه براى وحدت مسلمين، مسلمين آگاه، از سالهاى طولانى انتخاب كردند، مسأله اين است كه به اعياد از قبيل مولود رسول اكرم يا ساير مواليد و ساير ايام الله مردم احترام قائل بشوند و اجتماع كنند در محافل و موجب تحكيم وحدت آنها بشود.
در همين قضيه مولود حضرت رسول سلام الله عليه كه از طرف بعضى از علماء ايران، آقاى منتظرى دعوت شده است به اينكه از دوازدهم تا هفدهم شركت كنند همه مسلمين در جشن تا وسيله وحدت بين مسلمين باشد، باز مىبينيم كه يك بوقى از يك آخوند بسيار بى توجه به مسائل اسلام و
وابسته به ديگران فرياد مىزند كه شرك است احترام به پيغمبر، شرك است جشن گرفتن، منتها او ايران را محكوم مىكند و معلوم است چرا. يك آخوند كه بسته به دربار است و مقاصد آنها را مىخواهد اجر بكند، در مقابل مسلمين مىايستد و اعلام مىكند به اينكه احترام به رسول خدا شرك است. اين آخوند معنى شرك را نمىفهمد و اگر احترام به رسول خدا شرك است، پس اول مشرك خود پيغمبر اكرم است و اول مشرك خداى تبارك و تعالى است كه احترام پيغمبر را تا آنجا بالا برده است كه در نمازها اسم او هست و اگر نباشد در بعضى جاهايش، باطل مىشود نماز. اگر بعد از شهادت يا فوت حضرت رسول صلى الله عليه وآله، اگر بعد از فوت ايشان به نظر اين آخوند و دوستان نادان اين آخوند وابسته به دربار احترام پيغمبر شرك است، پس در نماز كه بعد از فوت رسول اكرم همه مسلمين خوانند و سلام به رسول اكرم مىدهند، همه مسلمين، حتى خود آخوند هم مشرك است اگر نماز بخواند. اين نيست الا اينكه مأمورند اين نحو معممين كه خودشان را به عنوان مفتى جا زدند در بعضى از بلاد مسلمين، مأمورند كه ايجاد اختلاف بكنند. از ايران صداى وحدت بلند مىشود و از حجاز صداى اختلاف. از مركز وحى كه رسول اكرم در آنجا مردم را دعوت به اعتصام به حبل الله و وحدت فرموده است، يك آخوند دربارى صداى نفاق بر مىدارد و فرياد نفاق انگيز مىكشد و اين ايران كه به نظر آن آخوند مشرك هستند، نداى وحدت از اين ايران بلند مىشود. جشن براى رسول اكرم آيا كجايش شرك است؟ شرك را نمىداند چيست؟ يا مىداند و مىخواهد بين مسلمين ايجاد اختلاف كند؟ ما گلهمان از اين آخوندهاى دربارى فاسد است و از اين دولتهائى كه مثل آن آخوند را به نوكرى خودشان مىپذيرند. امريكا روى مقاصد خودش بايد اين كارها را بكند، روى مقصد فاسد خودش بايد ايجاد اختلاف بكند لكن اين آخوندها چرا و اين دولتها چرا؟ شما كه حربه نفت در دستتان هست واگر يك روز نفت را ببنديد بر غرب و بر شرق، به اطاعت شما در مىآيند، شما هديه مىكنيد از قيمت نفت تان به امريكا و ساير قدرتهاى بزرگ و خودتان را به اسارت مىكشيد. اينهاست كه براى مسملين و براى اسلام ضربه است. آنها هر تهمتىخواهند مىزنند به كشور اسلام، به كشور ايران، كه از اولى كه نهضت پيدا شده است و قبل از او اين ملت با اسرائيل مخالف بوده است و يكى از مخالفتهائى كه با محمدرضاى معدوم داشتند، همين بود كه چرا به اسرائيل كمك مىكند. حالا اين بوقهائى كه از گلوى امريكا و از گلوى بستگان امريكا به او نفخ مىشود، اينها ايران را متهم مىكنند كه اسلحه از اسرائيل مىخرد و بعضى مطرودين خود ايران هم تأييد كنند اين را. گرفتارى مسلمين اين است كه با داشتن اينهمه ذخاير، اينهمه اراضى و دارا بودن يك ميليارد تقريبا جمعيت به واسطه كجروى يك دسته اقليتى كه در راس واقع شدهاند، بايد مطيع قدرتهاى بزرگ باشد. حالا كه ايران از اين قيد اسارت بيرون آمده است و با مشت دردهان امريكا و ساير قدرتها كوبيده است و آنها را بيرون كرده است از كشور خودش و روحانى و دانشگاهى، ارتشى و ژاندارمرى و ملت همه با هم منسجم شدهاند و نخواهند گذاشت كه قدرتهاى ديگرى در اينجا دخالت كند، اين البته بر ذائقه آن آخوندى كه جيرهخوار امريكا و پيوندهاى امريكاست تلخ است و در ذائقه بعضى حكومتهائى كه
دست نشانده هستند تلخ است و با همه قدرت دارند جديت مىكنند كه اين انسجام را از بين ببرند و اين وحدت كلمه را از بين ببرند.
كشور ايران با تمام قدرتى كه دارد و با تمام قدرتى كه خواهد پيدا كرد انشاءالله، هيچگاه نظر به اين ندارد كه تجاوز به يك ملت ديگر و يك كشور ديگر هرچه ضعيف باشد بكند، بلكه پشتيبان آنهاست. قدرت دارد لكن - قدرت - قدرت خودش را صرف پشتيبانى از ساير مسلمين مىكند. اين امثال صدام خائن گول خورده است كه قدرت خودش را صرف مىكند در اينكه اسلام را سرنگون كند و نهضت اسلامى را از بين ببرد و الان كه در لبه پرتگاه هلاكت افتاده است، دست وپا مىكند واز كشورها كشورهاى ديگرى كه هم مسلك با او هستند، استمداد مىكند كه از اين ورطه او را نجات بدهند و نخواهند توانست.
نور خدا در كشور شما جلوه گر شده، قدر اين جلوه الهى را بدانيد
برادران من! برادران ارتشى! برادران نظامى! برادران پاسدار! برادران روحانى! برادران دانشگاهى! برادران كشاورز و صنعتگر! و ساير قشرها! اين انسجامى كه شما داريد، قدرش را بدانيد. اسلام در كشور شما تجلى كرده است، نور خدا در كشور شما جلوهگر شده است قدر اين جلوه الهى را بدانيد. به فعاليتهاى خودتان هر چه مىتوانيد ادامه بدهيد و ازدياد بدهيد، فعاليت خودتان را زياد كنيد. ارتشيان و پاسداران و بسيج و ساير قواى مسلح و ساير قواى مردمى در محلى كه هستند و در جبههها كه هستند، به فعاليت خودشان ادامه بدهند و فعاليت خودشان را زياد كنند و دست اين جنايتكارها را از كشور خودشان كوتاه كنند، به آنها مهلت ندهند كه منسجم كنند خودشان را و از طرف جاهاى ديگر و قدرتهاى ديگر به آنها كمك برسانند، مجال به آنها ندهند. برادران، جوانان پشت جبهه توجه كنند كه بايد فعاليت كنند و بايد داوطلبانه بروند به اين جنگ و اين مسأله را زود حلش كنند. فعاليت جوانها گرچه زياد است لكن بايد زيادتر بشود و هر روز از روز بعد بهتر باشد و خودشان را آماده كنند براى اينكه در مقابل اين قدرتهاى بزرگ ايستادگى كنند. قدر اين نعمت خدائى را كه بين همه شما آشتى انداخت و ائتلاف انداخت و اين از نعم بزرگى است كه خداى تبارك و تعالى در قرآن به طور منت بر مسلمين مىفرمايد كه شماها كه باهم مختلف بوديد، موتلفتان كرديم، اين از نعمتهاى بزرگ الهى است كه در يك مجمعى تمام قشرهاى، قشرهاى مختلفى، كه پيشتر هيچ با هم ارتباط نداشتند، همه مجتمعاً و همه يك فرياد دارند و همه يك ندا مىكنند و همه اسلام را مىخواهند و همه استقلال كشور خودشان را مىخواهند، آزادى از تمام قيد و بندهاى قدرتهاى بزرگ را مىخواهند و بحمد الله به دست آوردند، حفظ كنيد اين نعمت بزرگ را و اگر چنانچه احتمال داديد كه در يك جائى به واسطه سستى ما يك نقيصهاى وارد بشود در جنگ، بايد جبران بكنيد.
اين روزهاى بزرگ را بزرگ بشماريد و اربعينها را، عاشوراها را و امثال اينها را بزرگ بشماريد و در موارد شهادت عزيزان ما آنها را هم بزرگ بشماريد، مثل روز مفتح رحمه الله تعالى، اينهائى كه در خدمت اسلام بودند و دشمنان اسلام آنها را شهيد كردند. شما اينهمه شهيد داديد تا آزادى و استقلال را به دست آورديد و بايد با چنگ و دندان اين آزادى و استقلال را حفظ كنيد و كمك كنيد همه به جبههها تا اينكه انشاء الله به زودى اين غائله رفع بشود و دولت انشاء الله مشغول بازسازى بشود. خداوند همه شما را حفظ كند و تاييد كند و اين انسجام و اتحاد را هر چه بيشتر بفرمايد و همه قشرهاى ملت را سرتاسر كشور را با هم الفت بدهد و اين جوانها، جوانهاى گول خورده را هدايت كند كه برگردند به دامن اسلام و بس كنند اين فريب خوردگىها را.
والسلام عليكم ورحمه الله
بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى هفته وحدت، اعضاى جامعه روحانيت اهل تسنن، گروهى از كاركنان بنياد مسكن و مديران كل پست و مخابرات كشور
توحيد و وحدت نمونهاى از بركات انقلاب اسلامى است
بسم الله الرحمن الرحيم
ولادت با سعادت حضرت خاتم النبيين (ص) و فرزند ارجمند بزرگوارش امام صادق (ع) را بر همه مسلمين تبريك عرض مىكنم و بركات خدا را طلب مىكنم براى همه مسلمين.
امروز كه در اين جلسهاى كه در صورت كوچك و در واقع نورانى و بسيار بزرگ است، طوايف مختلف مسلمين، برادران اهل سنت و برادران اهل تشيع، دانشگاهىها و فيضيهاىها و همه قشرهاى مختلف از بلاد مختلف در اين محل مجتمع هستند، اين يك نمونهاى از بركات انقلاب اسلامى است كه خداى تبارك و تعالى بر همه ما منت گذاشته است كه اصبحنا بنعمته اخوانا . دانشگاه كه از فيضيه دور بود و جدا، امروز با هم پيوند كردهاند و اميد است كه اين پيوند تا آخر باقى باشد و برادران اهل تسنن و تشيع با هم توحيد كلمه را آغاز كردند و اميدوارم كه تا آخر اين توحيد و وحدت باقى باشد.
ما بايد در كارهائى كه دشمنهاى ما مىكنند دقت كنيم و تحليل كنيم، ببينيم كه آنها به چه چيز زياد اهميت مىدهند و انگشت روى چه حيثيتى از حيثيتهاى مسلمين مىگذارند و بهفميم كه آنچه كه آنها بر آن اصرار دارند همانى است كه براى مسلمين و براى بشر بداست. ما از گفتار و كردار آنها بايد كشف كنيم كه اينها چه مىخواهند و ما بايد چه بكنيم. شما اگر ملاحظه بفرمائيد در اين قرون آخر كه تمام بشر مثل يك عائله شدهاند و به واسطه ارتباطات زيادى كه بين همه بشر حاصل شده است در اين قرنهاى آخر، آنهائى كه مىخواهند ممالك دنيا را قبضه كنند و ذخاير همه را به غارت ببرند با چه اساس به اين امرى كه، نقشهاى كه كشيدهاند، موفق مىشوند و آنها چه راههائى را انتخاب كردهاند. هر راهى را كه آنها انتخاب كردهاند، ما بايد راه مقابلش را انتخاب كنيم.
ما مىبينيم، در وقتى كه در ايران خودمان نظر مىكنيم مىبينيم كه كوششهاى زياد شده است براى تفرقهانداختن بين دو جناحى كه اگر آن دو جناح متحد بشوند كارهاى كشور اصلاح مىشود و آن جناح روحانى و جناح دانشگاه است. چقدر كوشش كردهاند براى تفرقه بين اين دو جناح، به طورى كه در دانشگاه اسم روحانى را نمىشد بياورى و در فيضيه اسم دانشگاهى. اين در اثر تبليغات
دامنه دارى بود كه كرده بودند و با آن تبليغات و بىتوجهى ما، اينطور مسائل واقع شد و آن ضربهاى كه ما از اين افتراق خورديم از هيچ چيز نخورديم، يعنى اساس تمام ضربهها اين ضربه بود، دانشگاه اداره كشور را مىكرد وقتى دانشگاه به تباهى كشيده شد، اداره كشور به تباهى كشيده شد. و ما ديديم آنچه كه در اين قرنهاى آخر واقع شد خصوصاً در اين پنجاه سال، از آن طرف با تبليغات وسيع بين برادرهاى اهل سنت و برادرهاى اهل تشيع كوشش كردند كه تفرقه ايجاد كنند. با همه وسايل كوشش كردند و اين دو جناح بزرگ را از هم جدا كردند، به طورى كه آن طايفه اين طايفه را حتى تكفير مىكردند و اين طايفه آن طايفه را، احزاب درست مىكردند در كشور. اين اختصاص به كشور ما ندارد، همه كشورها، احزابى كه درست مىكردند دو طايفه را به جان هم مىانداختند. حزبها غافل بودند، روساى احزاب غافل بودند كه اينها دارند چه مىكنند. هر حزبى دشمن حزب ديگرى، در هر قشرى دشمن قشر ديگر. پس ما مىبينيم كه آن چيزى كه آنها اصرار به آن دارند اين است كه ما با هم مجتمع نشويم، ما با هم برادر نباشيم، مسلمانها در هر جا كه هستند با اشكال مختلفه، يك شكل آن ملى گرايى، آن مىگويد ملت فارس، آن مىگويد ملت عرب، آن ميگويد ملت ترك. اين ملى گرايى كه به اين معناست كه هر كشورى، هر زبانى بخواهد مقابل كشور ديگر و زبان ديگر بايستد، اين آن امرى است كه اساس دعوت پيغمبرها را بهم مىزند. پيغمبرها كه از اول تاختم شان آمدهاند مردم را به برادرى، به دوستى، به اخوت دعوت كردهاند، در مقابل آنها يك قشرهاى تحصيلكرده در دامن غرب يا شرق آمدهاند و ندانسته، اكثراً ندانسته و بعضى هم دانسته قضيه ملى گرايى را پيش كشيدهاند. ملت عرب بايد چطور باشد، در مقابل اينكه اسلام و ملت مسلم بايد چه باشند، ملت عرب بايد چه باشد، ملت فارس بايد چه باشد، ترك بايد چه باشد.
رنگهاى مختلف، اين رنگ، رنگ سفيد است، آن رنگ، رنگ سياه است، آن زرد است. تمام اين مسائل، مسائل تفرقه افكن از اين قدرتهاى بزرگ است و شيطانهاى بزرگ كه بين ملتها و بين افراد انسانها مىخواهند تفرقه بيندازند و ما از آن طرف مىبينيم كه اسلام تكيه كرده است بر اخوت با تعبيرهاى مختلف. انما المومنون اخوه از آن استفاده مىشود كه كانه مومنين هيچ شانى ندارند الا برادرى، همه چيزشان در برادرى خلاصه مىشود. در مقابل اين كلمه و ساير كلماتى كه در قرآن كريم هست، آنها، ابر قدرتها ديدهاند كه اگر اين كلمه و امثال اين كلمه تحقق پيدا بكند آنها ديگر نميتوانند در اين كشورها دخالت كنند.
شما ملاحظه بفرمائيد كه در اين سالهاى اخيرى كه ملت ايران به تاييد خداى تبارك و تعالى قيام كرد و قشرهاى ميليونى آنها چه قشرهاى روحانى و چه قشرهاى دانشگاهى در كنار هم فعال شدند و همه ملت متحد شدند، چه معجزهاى ايجاد كردند، اين برادرى در يك محيط كوچك مثل ايران، با يك جمعيت كم در مقابل جمعيتها چه اعجازى كرد. اين اعجاز براى همين وحدت كلمه و اخوت بود. اين اخوت و برادرى كه در ايران پيدا شد و اين تحول عظيمى كه پيدا شد و همه قشرها را با هم منسجم كرد، برادران اهل سنت را با اهل تشيع، تشيع را با اهل تسنن، دانشگاهى را با فيضيهاى و
ترك و عرب و فارس، همه اينها در ايران هست، همه با هم. ملاحظه بفرمائيد كه همين وحدت در يك جمعيت محدود و در يك كشور محدود با ابر قدرتها چه كرده است. بى خود نيست كه همه رسانههاى گروهى تمام كشورها تقريبا، كشورهاى بزرگ مسلما و بعضى كشورهاى ديگر همشان را صرف اين مىكنند كه ايران را در نظر مسلمانها بدجلوه بدهند، جمهورى اسلامى را بد جلوه بدهند. تبليغات سرتاسر دنيا را بر ضد ايران فرا گرفته است. چه شده است كه ايران اينقدر مورد تهاجم تبليغى واقع شده است و تهاجمهاى ديگر؟ اين نيست الا اينكه در ايران اين معناى اخوت تا اندازه بسيار زيادى تحقق پيدا كرده است و آنها ديدند كه با اين وحدتى كه در ايران پيدا شده است، اين انسجامى كه در ايران پيدا شده است و پرتوش دارد در ساير بلاد مسلمين هم مىرود، اين يك خطر بزرگى است كه تمام منافع ابرقدرتها را منهدم مىكند و از بين مىبرد. اگر اين خوف را نداشتند كه ايران سرايت مىكند اين خوتش به ساير كشورها، كشورها عليحده بودند و ايران عليحده بود و برادرى بين ايران و ديگران تحقق پيدا نمىكرد شايد اينقدر حمله نمىكردند به ما. اين حمله همه جانبه تبليغاتى و غير تبليغاتى براى اين است كه اين انسجام كوچك را ديده اند كه دست آنها را از اينجا كوتاه كرده است. اگر اين انسجام پيدا بشود و انشاء الله پيدا مىشود، اگر اين انسجام پيدا بشود دست ابر قدرتها از همه ذخاير مسلمين كوتاه مىشود و بلكه دست ابر قدرتها از تمام مستضعفين جهان كوتاه مىشود. اين وحدت كلمهاى كه در ايران پيدا شده است و الان از ساير بلاد هم به ما دارند متصل مىشوند و ديگران هم دارند اخوت پيدا مىكنند با ايرانىها، من اميدوارم كه دولتها هم توجه كنند، بيدار بشوند، تحليل كنند مسائل را، ببينند كه آيا مسلمانها همه در كنار هم، هر كدام در كشور خودشان مستقل لكن به ما....
اينكه همه مسلمان هستند، در آرمانهاى اسلامى با هم باشند، اين خوب است يا هر كشورى با كشور ديگر مخالف؟ آنچه مىتواند مشكلات همه كشورها را و مسلمين را از بين ببرد آيا اخوت بين مسلمين است كه خداى تبارك و تعالى به او سفارش فرموده است يا تفرقه بين مسلمين است؟ دولتها اگر با هم متحد و برادر باشند بهتر مىتوانند آن چپاولگرها را از صحنه خارج كنند يا حالا كه با هم مختلف هستند و دامن به اختلاف مىزنند؟
ما، ملت ايران، دولت ايران، همه ايرانىها دستشان را پيش همه مسلمين دراز مىكنند و از آنها مىخواهند كه به اين ملت بپيوندند و برادرى را مستحكم كنند و همه مسلمين با هم پيوند اخوت داشته باشند و ما دستمان را پيش همه دولتهاى كشورهاى اسلامى دراز مىكنيم و از آنها مىخواهيم كه به ما بپيوندند و همه ما باهم برادر باشيم و همانطور كه اسلام فرموده است ما همه دوست، برادر، با هم باشيم تا اينكه مشكلاتمان را حل كنيم. گمان نكنند اينها كه ضررشان در اين وحدت ايران است. ايران يك كشور مسلم است و صلاح حال همه مسلمين را مىخواهد، ايران با همه مسلمين خودش را برادر
مىداند و ما از همه مسلمين، دولتها، ملتها، همه مىخواهيم كه با ما متحد بشوند در اين مقصدى كه ما داريم و اين مقصد اسلام است.
ما هيچ مقصدى نداريم، نه حكومت مىخواهيم به آن معنا كه آن قدرتهاى بزرگ مىخواهند و نه قدرت مىخواهيم به آن معنا و نه سلطهجوئى مىخواهيم، و ما همه مىخواهيم تابع قرآن كريم و اسلام عزيز باشيم و قرآن كريم و اسلام عزيز همه چيز ما را اداره مىكند. عبرت بگيرند از اين وحدت كلمه ايران و اين اتحادى كه در ايران پيدا شده است بين همه طوايف، كه آنهمه مشكلات را كه از همه عالم رو به ما آورده است حل كردند و حل مىكنند، ببينند كه يك وحدت در يك جمعيت كم و در يك محيط كوچك چطور دنيا را متوجه به خودش كرده است و چطور قدرتهاى بزرگ را از خودش ترسانده است. اگر اين قدرت سى و چند ميليونى ضميمه بشود به قدرتهاى ساير كشورهاى اسلام كه يك ميليارد تقريبا جمعيت هستند، اين سيل بزرگ يك ميليارد جمعيتى را اگر منسجم بشوند، كى مىتواند در هم بشكند؟
ما به حسب حكم خداى تبارك و تعالى اخوت خودمان را با همه مسلمين جهان، با دولتهاى كشورهاى اسلامى، با ملتهاى مسلم در هر مذهبى هستند، در هر كشورى هستند، ما برادرى خودمان را با آنها اعلام مىكنيم و ما اعلام مىكنيم كه نظر تجاوز به هيچ يك از كشورهاى اسلامى و غير اسلامى نداريم، ما مىخواهيم كه همه كشورهاى اسلامى در محيط خودشان كه هستند با هم برادر باشند همانطور كه دولت ايران و ملت ايران يك هستند برخلاف رژيم سابق كه دولت ايران بر ضد ملت و ملت بر ضد دولت بود لهذا به مجرد اينكه ملت يك انسجامى پيدا كرد نتوانستند، قدرتهاى بزرگ هم نتوانستند آنكه نوكر بى قيد و شرط شان بود نگه دارند. اين انسجامى كه در اينجاست ما مىخواهيم كه در همه كشورها باشد. همه مسلمين يد واحده باشند بر من سواهم. هر كس در محيط خودش با هر حكومتى كه هست و با هر مذهبى كه هست در محيط خودش باشد و مستقل باشد، لكن به ما اينكه مسلمان است با مسلمين ديگر اخوت داشته باشند، دوستى داشته باشند، پيوند داشته باشند، ارتشهاى همه كشورهاى اسلامى پشتيبان هم باشند. اگر اين افتراق بين مسلمين نبود ممكن نبود ممكن بود كه اسرائيل با يك جمعيتى كمى اينطور جسور بشود و همه حيثيت مسلمين را زير پاى خودش بگذارد؟ اگر اختلاف بين كشورهاى اسلامى، دولتهاى اسلامى نبود، امريكا مىتوانست حكومت كند بر همه كشورها، منافع همه كشورها را غارت كند؟ ما عازم هستيم كه كشور خودمان را حفظ كنيم و مستقل، آزاد زندگى كنيم و در كنار هم همه مسلمانهاى كشور، بلكه همه ساكنين كشور مذاهب رسمى همه با هم باشيم و كشور خودمان را حفظ كنيم و هيچ قدرتى نمىتواند اگر اين انسجام در همين محيط كوچك و با همين جمعيت كم اين انسجام باشد، هيچ كشورى نمىتواند آسيب برساند به ما.
اين آقايانى كه از بلاد مختلفه آمدهاند و در ايران الان مجتمع هستند براى هفته مبارك وحدت، مطالعه كنند در اوضاع ايران، گوش كنند به رسانههاى گروهى كشورهاى قدرتمند و اتباع آنها و اوضاع ايران را هم ملاحظه كنند. ببينند كه در ايران آن مسائلى كه آنها طرح مىكنند هست؟ دولت
ايران بچههاى خردسال را هم مىكشد؟ دولت ايران اطفال مسلمين را هم مىكشد؟ دولت ايران الان متزلزل است و ورشكسته است و همه چيزش از بين رفته است؟ ملت ايران الان رو بر گرداندهاند از جمهورى اسلام؟در بين ملت ايران اختلاف هست؟ اينها را مطالعه كنند و از آن طرف بروند اگر همه نمىتوانند بروند، از هر طايفهاى يك چند نفرى مامور بشود كه بروند و ببينند صحنههايى كه صدام بوجود آورده است در كشور ما، ببينند خرابىهائى كه اين فاسد به امر دولتهاى بزرگ انجام داده است چه جناياتى است، بروند اردوگاههاى آوارههاى ما را ببينند واز آن طرف بروند جنگندههاى ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و همه ملت ما كه سپاه پاسداران هست، آنها ملاحظه كنند، وقتى رفتند منعكس كنند. شما كه به طور آزاد آمديد و اين كشور را به نور خودتان منور كرديد، برويد اين موارد را ملاحظه كنيد، شهرستانهاى ايران را ببينيد كه آشفته است؟ همه به هم خورده است؟ ايران ديگر متزلزل شده به طورى كه نمىتواند سرپاى خود بايستد؟ يا اينكه اينها تبليغاتى است كه مىكنند براى اينكه مسلمين جهان را از اين انسجام بزرگى كه در ايران پيدا شده است غافل كنند؟ شماها كه آمديد برويد به بلاد خودتان، به ممالك خودتان مسائلى كه داريد عنوان كنيد. اگر رسانههاى گروهى به شما گوش بكنند، اگر روزنامهها حرفهاى شما را منعكس بكنند برويد مسائل ايران را طرح كنيد. اين اعجازى كه در ايران پيدا شده است و اين تحول عظيمى كه در ايران پيدا شده است كه همه برادرها در كنار هم مىنشينند و همه با هم متحد هستند و بحمد الله هم ارتش و قواى مسلحه ايران قوى و قدرتمند است و هم ملت ايران صبور و قوى و قدرتمند، اينها نيست الا اينكه به يك آيه از آيات قرآن عمل كردند انما المومنون اخوه . اين آيه را همه ملاحظه كنيد، همه اعتصام به حبل الله بكنيد، همه برادر باشيد تا در بهشت هم اخوان بر آن سريرى كه هستيد در مقابل هم برادر باشيد. اگر اينجا برادرى نباشد در آنجا هم بهشتى معلوم نيست باشد براى شما. من از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم كه همه مسلمين جهان را به وظايف اسلامى خودشان آشنا كند. همه حكومتهاى اسلامى را با ملتهاى خودشان دوست كند. تمام ملتهاى اسلام و دولتهاى اسلام را با هم برادر كند و همه دانشگاهىها را با روحانيون در تمام بلاد اسلام با هم برادر كند. و من تشكر مىكنم از گروههاى مختلفى كه تشريف آوردند اينجا، و من نمىتوانم يكى يكى را اسم ببرم و از همه به طور جداگانه تشكر كنم، فقط از بنياد مسكن كه زحمتهاى زياد كشيدهاند در ايران و اينجا امروز آقاى رسولى به من گفتند كه چون ايشان مطلعند در اين امور كه اينهائى كه الان هستند بسيار خدمتگزار و بسيار صبور و بسيار كارهاى مهم كردهاند از آنها تشكركنم و از همه برادرهائى كه از بلاد مختلف آمدهاند و آنهائى كه در اين هفته وحدت شركت كردهاند، من از همه تشكر مىكنم و سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير، رئيس مجلس و كليه اعضاى هيأت دولت
مبارك آن روزى است كه بتوانيم خودمان را بسازيم و به دنبال آن كشور را
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا تبريك اين عيد سعيدى كه ولادت دو شخصيت بزرگ اسلامى است به همه آقايان و به ملت ايران و دولت ايران و همه مسلمين جهان عرض مىكنم. و اين روز، روز مباركى است و براى ما مبارك آنوقتى است كه خودمان بتوانيم خودمان را بسازيم و دنبال آن كشور را. هر اصلاحى نقطه اولش خود انسان است. اگر چنانچه خود انسان تربيت نشود نمىتواند ديگران را تربيت كند و شما ديديد كه در آن طول سلطنتها از اول تا حالا و اين سلطنتهاى اخيرى كه بسياريتان همهاش را درك كرديد و بعضى از شما بعضىاش را كه چون كارها دست اشخاصى بود كه تربيت اسلامى نداشتند و خودشان درست نشده بودند، براى خاطر همين نقيصه بزرگ كشور ما را كشاندند به آنجائى كه ملاحظه مىكنيد و ملت ما را هم كشاندند به آنجائى كه سالها بايد طول بكشد تا اينكه انشاء الله اصلاح بشود. از اين جهت آن چيزى كه بر همه ما لازم است ابتدا كردن به نفس خودمان است و قانع نشدن به اينكه همان ظاهر درست بشود، و از قلبمان شروع كنيم، مغزمان شروع كنيم و هر روز دنبال اين باشيم كه روز دوممان بهتر از روز اولمان باشد. و اميدوارم كه اين مجاهده نفسانى براى همه ما حاصل بشود و دنبال آن مجاهده براى ساختن يك كشور. و ما آن روز عيد داريم كه مستمندان ما، مستضعفان ما به زندگى صحيح رفاهى و به تربيتهاى صحيح اسلامى - انسانى برسند.
و ملاحظه مىكنيد كه اين امر، امرى است كه الان بر دوش شما آقايان است. يعنى اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازى همه اينها الان مسووليتش به دوش همه ماست و خصوصا شما آقايانى كه در راس امور هستيد و اگر چنانچه همت نگماريد به اينكه بى اغماض مسائل را در وزارتخانهها و در ادارات و در هر جا كه هست حل كنيد و باز در بين اينها اشخاصى باشند كه بخواهند نگذارند امور به مجراى اسلامى خودش انسانى خودش جريان پيدا بكند چه بسا كه ما قدم را به واپس برداريم. ادارات را بايد با تمام قدرت تصفيه كنيد، نه تصفيه از هر فردى كه منحرف است، آنها را تصفيه به يك معنا و تاديب و تصفيه، و تهذيب آنهائى هم كه هستند لكن باز ادراك نكردهاند مسائل اسلامى را. و اسلام براى ما همه چيز آورده است و ما بايد استفاده كنيم از آنها و امروز روز استفاده است. اين اسلام بود كه ما را بر مشكلات تا حالا، آن هم آن مشكلات بسيار بزرگ تا كنون غلبه داده
است. ماها هيچ كدام نمىتوانستيم اين كار را بكنيم و اين اسلام است كه ملت ما را منسجم كرده است و الان دارد انعكاس حقيقى را به ساير جاها هم مىاندازد و ما اميدواريم كه انشاء الله اين پرتو اسلامى در همه كشورهاى اسلامى بلكه همه كشورهاى مستضعفين خودنمائى كند و همه انشاء الله تربيت بشوند همانطورى كه آمال اسلام و پيغمبر اسلام بوده است. پيغمبر اسلام براى اينكه مردم تربيت نمىشدند غصه مىخورد به طورى كه خداى تبارك و تعالى او را تسليت مىداد، در مشقت بود، خداى تبارك و تعالى به او خطاب ميكند كه ما قرآن را نفرستاديم كه تو در مشقت باشى. و براى ملتها از پدر براى اولادش، از پدر مهربان براى اولادش بر ملتهاى عالم او بيشتر غصه مىخورد و كافرها را وقتى كه مىديد اينها به مجراى طبيعى انسانى نمىآمدند، براى آنها متاسف بود و هر انسانى بايد اينطور باشد كه متاسف باشد براى آنهائى كه نمىآيند به خط اسلام و خط انسانيت. بعضى از علماى بزرگ از قرارى كه شنيدم فرمودهاند كه من براى اشخاص منحرف بيشتر دعا مىكنم براى اينكه آنها بيشتر احتياج به دعا دارند. دلهاى انسانها، انسانهاى متعهد دلهائى است كه رئوف و مهربان بر همه بشر است و همين جنگهائى كه پيغمبر اكرم ميكردند يا تحميلى بوده و يا گاهى وقتها هم اتفاق مىافتاد كه ابتدائى بوده است، همانها هم آثار رحمت الهى بوده است براى اينكه به دنبال تهذيب يك ملتها، آنهائى كه تهذيب بردارند بايد تهذيب بشوند و آنهائى كه مانع از تهذيب ملتها هستند بايد از سر راه برداشته بشوند. اين يك رحمتى است، صورتش را انسان خيال ميكند كه كشتار است لكن واقعش بيرون كردن يك موانعى از سر راه انسانيت است و در ايران هم اين مساله كه مىبينيد كه در همه جا براى ما هى طرح مىشود كه اينها آدم مىكشند، اينها خيال مىكنند كه ايران آدم مىكشد، ايران تا امروز يك دانه آدم را نكشته است، ايران يك سباعى را كه حمله كردند بر همه چيز اسلام، ملت، انسانيت، آنها را اگر بتواند تهذيب مىكند و اگر بتواند با حبس، آنها را نگه مىدارد تا تهذيب بشود و اگر نتواند تصفيه مىكند. اين همان كارى است كه همه انبيا از اول خلقت تا حالا كردهاند و آن اشخاصى را كه ديگر قابل اصلاح نبودهاند، آن اشخاص را يا غرق كرده اند و يا از بين بردهاند. در هر صورت تمام انبيا از صدر عالم تاكنون، تمام انبيا يك جلوه رحمتى بوده است از خداى تبارك و تعالى و چنانچه موجوديت همه ما جلوه رحمت حق تعالى است. همين طور هدايت خداوند تبارك و تعالى به واسطه انبيا يك رحمت بزرگى است بر همه، رحمه للعالمين است پيغمبر و همه انبيا رحمت بودهاند و اين براى اين است كه اين بشر متوجه نيست، جاهل است نمىداند چه خبر است آن طرف، نمىداند كه راه انسانيت را اگر طى نكند چه خواهد گذشت بر او. از اين جهت آنهائى كه راه را مىدانند، مىدانند كه اين بشر به چه ظلالتى مىافتد و به چه زحمتهائى دچار مىشود از اعمال خودش، از افكار فاسد خودش. همه چيز هم از خود آدم است. هيچ چيزى تهيه نشده است براى ما كه از سابق تهيه كرده باشند كه ما را بخواهند عذاب بدهند، همه اينها چيزهائى است كه ما خودمان تهيه مىكنيم. هر عملى كه ما در اينجا انجام مىدهيم يك صورت برزخى دارد و يك صورت ملكوتى دارد و ما به او مىرسيم. عمل خوب همين طور است و عمل بد هم همين طور است. بنابراين آنهائى كه، انبيا و اوليائى
كه راهها را مىدانستند، عواقب را مىدانستند، براى بشر غصه مىخوردند و جانفشانى مىكردند كه مردم را نجات بدهند. يك جانفشانى است و فعاليتى است كه ميخواهد خودش برسد به نوائى مردم را وادار مىكند به شيطنت، جوانها را وادار مىكند كه خودشان را به كشتن بدهند تا بعد بيايد او زمام امور را به دست بگيرد. اين يك طور است. يك طور هم اين هست كه همه چيزش را فداى بشر مىكند براى تهذيب بشر. انبيا اينطورند. انبيا يك روزشان براى خودشان صرف نشده است، يك ساعتشان توجه به خودشان نبوده، همه توجه به اين بوده است كه اين مريضها را، اينهائى كه دارند خودشان را به چاه مىاندازند، اينهائى كه دارند خودشان را به عاقبتهاى بسيار بد مىاندازند، اينها را نجات بدهند. ما هم بايد آنقدرى كه در توانمان است البته ما كوچكتريم از اينكه بگوئيم كه انبيا مىكردند ما هم مىخواهيم بكنيم آنقدرى كه در توانمان هست براى نجات ملتها، براى نجات ملت خودمان و براى نجات ملتهاى ديگر از اين ظلمتهائى كه برايشان پيش آمده است، از اين گرفتارىهائى كه برايشان پيش آمده است ما بايد فعاليت بكنيم و اين اشخاصى كه در خلاف واقع شدند و خودشان ملتفت نيستند خصوصا اين جوانهاى تازه رس، اين جوانها، اين دخترها، اين پسرها كه اين بىانصافها اينها را به خط اعوجاجى كشاندند، انحرافى كشاندند اينها را، ما جديت بايد كنيم به اينكه انشاء الله تربيت بشوند اينها. هر كس صحبت مىكند صحبت بكند كه اينها را به راه راست برگرداند، تربيت كند. آنهائى كه در حبس هستند تربيت بشوند انشاءالله. و آن راهى كه انبياء داشتند همين بود كه تربيت و تهذيب. انبيا براى انسان آمدند، براى انسان سازى آمدند هيچ كار ديگرى نداشتند، آمدند اين انسانها را كه در صورت انسانند و دارند بر خلاف راه مىروند اينها را به راه راست، به راه مستقيم هدايت كنند.
و من اميدوارم كه اين عيد مبارك باشد بر تمام اسلاميان، بر تمام مستضعفان و بر ملت شريف ايران ما كه بحمد الله ملت خوبى است و دولت و همه چيزى كه الان ما داريم، مجلس مان، دولتمان، قوه قضائى مان، بحمد الله الان همه خوبند و ما مىخواهيم خوبتر باشند و همه شما ميخواهيد خوبتر باشند و اميدوارم كه همه اينها با اين انسجامى كه الان هست و نعمتى كه خداى تبارك و تعالى به همه ما عنايت كرده است كه من گمان ندارم از اولى كه حكومت تشكيل شده در دنيا تا حالا يك همچو مجلسى اينطورى، همچو مجلس خودمانى، مجلس صفابين اشخاصى كه هر كدام در يك مركزى براى خودشان مثلا چه هستند، الان همه با هم هستيم، همه با هم صحبت مىكنيم، همه با هم مشكلات را مىگوئيم و توجه مىكنيم به مشكلات و من گمان نكنم كه همچو چيزى تا حالا بوده و اين يك نعمتى است كه خداى تبارك و تعالى به ما عنايت كرده است و ما اميدواريم كه قدر اين نعمت را بدانيم و شكر اين نعمت به اين است كه براى خدا و براى اسلام كار بكنيم و همه جهدمان اين باشد كه اين ملت را و خصوصا اين مستضعفين و اين مستمندان را انشاء الله ما از آن مشكلاتى كه دارند، محروميتهائى كه در طول تاريخ اينها كشيدهاند ما بتوانيم و شماها بتوانيد انشاء الله آنها را از اين محروميتها نجات بدهيد و همه آنها را انشاء الله به رفاه در دنيا و آخرت انشاء الله برسانيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
بيانات امام خمينى در ديدار با وزير امور خارجه و كارداران سفارتخانههاى جمهورى اسلامى ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
از اولى كه جمهورى اسلامى تشكيل شد، من درباره سفارتخانهها و سفراى اين نظام، به وزراى امور خارجه هر دولتى كه روى كار مىآمد تذكر دادم و تاكيد مىكردم كه نمايندگان جمهورى اسلامى در خارج از كشور بايد با نظام اسلامى كاملاً تطبيق كنند. اگر افراد و وضع سفارتخانه و كيفيت اداره و برخوردها از سفارتخانهها با جمهورى اسلامى مطابقت نداشته باشد، نبود سفارتخانه بهتر از بود آن است. اگر سفارتخانههاى ما مثل سفارتخانههاى زمان محمدرضا باشد ديگر چه توقعى است از اينكه قلمها و زبانها چيزى نگويند و ننويسند. آنها چيزهائى را كه نيست جعل مىكنند، اگر خداى نخواسته باشد چه؟ لذا وظيفه اسلامى و ملى شما و ماست تا حيثيت اسلام و كشورمان را حفظ كنيم. شما كه خارج مىرويد سعى كنيد تا اشخاصى را برگزينيد كه انحراف نداشته باشند و اگر نمىتوانيد يكمرتبه اصلاح كنيد، در فكر اصلاح تدريجى باشيد. همه مىدانيد كه مسؤوليت وزارتخارجه به مناسبت سروكار داشتنش با خارج بسيار سنگين است، لذا سعى كنيد به هر مقدارى كه امكان دارد سفارتخانههايتان را در مسير رشد و ترقى و تعالى اسلامى قرار دهيد و سعى كنيد نشريهاى داشته باشيد تا مسائلتان را بيان كنيد و به دروغ راديوها و روزنامهها تا آنجا كه ميسر است، جواب دهيد. انشاءالله روزى اين جمهورى موافق با خواست خداى تبارك و تعالى گردد. خداوند شما را موفق و مويد كند.
بيانات امام خمينى در جمع ائمه استان اصفهان و چهار محال و بختيارى
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلاً بايد از آقايان تشكر كنم كه در اين هواى سرد از راههاى دور، خصوصاً كه بعضى آقايان نقاهت هم دارند، تشريف آوردهاند اينجا و اميدوارم كه اين بركاتى كه به واسطه نهضت حاصل شده است كه يكىاش هم همين مرابطه بين آقايان با هم باشد، مستدام باشد و هميشگى انشاءالله. من نكتهاى كه آقايان هم مىدانند لكن تذكر است، ما بايد ببينيم كه بيشتر صدمهاى كه اسلام خورده است از چه خورده است و از چه گروهى و بيشتر چيزى كه اسلام به او اهميت داده است چه امرى است تا راه باز بشود براى كوشش ما كه در اين امرى كه اهتمام دارد اسلام در آن كوشش كنيم و جلوى آن چيزهائى كه بر اسلام وارد شده است، صدماتى كه بر اسلام وارد شده است، انشاءالله جلويش گرفته بشود. من گمان مىكنم كه آن چيزى كه به اسلام بيشتر از همه چيز ضرر زده است عدم تربيت صحيح است، تحقق پيدا نكردن تهذيب و اخلاق اسلامى است. اگر شما در طول تاريخ اسلام بلكه همه انبيا توجه كنيد و البته توجه داريد، آنقدرى كه اسلام از اين اشخاص منحرف و غير مهذب صدمه خورده است و تمام اديان صدمه ديدهاند، از هيچ چيز ديگر نديدهاند. اصل اساس آن چيزى كه به مكتبهاى توحيدى ضرر رسانده است و مانع شده است از اينكه رشد پيدا كنند، همين غير مهذب بودن بود، گاهى از طرف اشخاصى كه علم دارند و مهذب نيستند و بيشتر هم از طرف اشخاصى كه جاهل بودند، كه مهذب نبودند. و معلوم نيست كه آنقدرى كه از طرف عالم غير مهذب اسلام صدمه ديده است، از طرف جاهل غير مهذب با اينكه عددشان زياد است صدمه ديده است، از طرف جاهل غير مهذب با اينكه عددشان زياد است صدمه ديده باشد. تمام مكتب انحرافى را اشخاص دانشمند و ملا ايجاد كردند، چه آن چيزهائى كه مذهبسازى بوده است، آنها هم اشخاص عالمى بودند كه مذهب درست كردند، مذهبهاى انحرافى، و چه مكتبهاى سياسى كه آنها هم از جانب اشخاص دانشمند و عالم بوده است. و آنقدرى كه به مكتب توحيدى از اين سنخ جمعيت كه عالم بودند و همه جور علمى هم شايد مىدانستند، صدمه خورده است، از هيچ طايفهاى نخورده است. از اين طرف قرآن هم كه كتاب زنده الهى است، اين هم آنقدرى كه دنبال اين بوده است كه تهذيب كند مردم را، دنبال چيزهاى ديگر نبوده است. اصلاً مىشود گفت كه قرآن براى همين مقصد آمده است، براى اينكه بشر به اين مطلب از همه
چيز بيشتر احتياج داشتند. قرآن كتابى است كه براى انسانسازى، از تمام مراحلى كه انسان طى مىكند، قرآن در همه مراحلش دعوت دارد و راه دارد و تمام قصههائى كه در قرآن نقل شده است، گاهى هم تكرار شده است، براى اين بوده است كه مساله اهميت داشته است و اين قصهها راهنماى مردم بوده است و براى تهذيب بوده است. قرآن كتاب احكام نيست. كليات را، كليات احكام را، اصولش را ذكر فرموده است آن. قرآن كتاب دعوت است و كتاب اصلاح يك جامعه است كه بعد از اينكه به قرآن اصلاح شد جامعه، به سنت نبى و اخبار وارده از طرف پيغمبر اكرم (ص) به وسيله ائمه هدى و روات، آنها عمل بشود. از اين جهت اين دو نكته اسباب اين مىشود كه ما توجه به اين بكنيم كه هم خودمان را تهذيب بكنيم، براى اينكه اهم امور اين است نزد اسلام و اگر علم بلاتهذيب باشد ضررش از جهل بدتر است، هم خودمان را تهذيب بكنيم و هم خودمان را متوجه به حق تعالى و احكام حق تعالى بكنيم و هم جامعه را به اين راه دعوت كنيم كه الحمدلله امروز تقريباً همه مسائل تهذيبى و مسائل اخلاقى قابل دعوت است و هيچ مانعى از اين نيست. اگر سابق شما مىخواستيد كه بعضى از احكام الهى را منتشر كنيد يا بعضى از اخلاق فاسده را ذكر بكنيد، حتى در يك جاى محدود هم نمىتوانستيد، براى اينكه آنهائى كه مخالف شما بودند آنقدر فاسد بودند كه شما از هر صفت زشتى كه اسم مىبرديد، آنها به ريش مىگرفتند و جلوى شما را مىگرفتند و امروز بحمدالله اين فرصت براى ما، براى شما آقايان علما، براى همه علماى اسلام در ايران پيش آمده است كه راه باز است براى مهذب كردن مردم و دعوت مردم به صلاح. بنابراين، آن چيزى كه در راس همه امور است، براى همه ماها اول تهذيب نفس است و در خلال او تهذيب مردم است. اگر انسان خودش مهذب نباشد نمىتواند ديگران را تهذيب كند، حرف اثر ندارد. وقتى كه آقايان خودشان را تهذيب كردند، خصوصاً ائمه جمعه كه سر و كارشان با تودههاى عظيم مردم است، ائمه جماعت هم هست، اما ائمه جمعه بيشتر الان مورد توجه هستند، آنها بايد انشاءالله به مقام عالى تهذيب برسند و مردم را هم دعوت به اين مطلب بكنند. تمام آن مسائلى كه در اسلام است، حتى مسائل سياسىاش، مسائل تهذيبى است، براى درست كردن آدم است. ما نبايد همه مسائل را حالا دنبال مسائل سياسى قرار بدهيم، بايد همه مسائل را دنبال مسائل اسلامى و خصوصاً اين وجهه تهذيب مردم. شما ملاحظه مىفرماييد كه لحن قرآن در اين باب از همه ابواب ديگر لحنش زيادتر و بيشتر تاكيد در آن دارد، چندين آيه قسم هست و بعدش قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها او به ما مىفهماند كه اساس مسائلى كه همه چيز به آن درست مىشود، آن تهذيب است و اساس همه مسائلى كه انحرافى است، اين عدم تهذيب است و دسى در نفس انسان است، دسى شيطان است. بنابراين بايد ما سرلوحه همه امورمان را اين قرار بدهيم.
البته گرفتارى الان براى ما، براى ملت خيلى زياد است، يعنى شايد در هيچ انقلابى اينطور مثل انقلاب ايران مورد تهاجم واقع نشده باشد، براى اينكه انقلابهاى ديگر يا انقلابهاى چپى بوده يا
راستى بوده. اگر چپى بوده چپىها تاييدش مىكردند، راستىها مخالفش بودند و اگر بعكس بوده آنها تاييد مىكردند و آن دسته مخالف بودند. اما انقلاب اسلامى از باب اينكه از اول اسلامى بوده اينطور نبوده است كه يك نفر فرض كنيد كه غربزده يا شرقزده آمده باشد و انقلاب كرده باشد و مردم را دعوت به انقلاب كرده باشد، كودتا كرده باشد. مساله كودتا نبوده است، مساله قيام يك ملت براى اينكه از دست ظلم داخل و خارج به تنگ آمده است. قيام يك ملت است در مقابل همه قدرتها، مهيا هم بايد باشد براى اينكه همه قدرتها به او تهاجم كنند و هيچ توقع ما نداريم كه امريكا با ما سر مصالحه داشته باشد يا شوروى. همه اينها مىبينند كه اگر اين انقلاب در ايران انشاءالله به ثمر برسد و آنطورى كه خواست اسلام است تحقق پيدا بكند، ناچار اين انقلاب به خارج صادر مىشود، هيچ احتياجى به اين نيست كه كسى هم برود اين كار را بكند البته تكليف است كه دعوت بشود همه جا، اما اگر اين انقلاب را مردم دنيا كه الان متوجه به آن هستند، هم زورمندها متوجهند كه احساس خطر مىكنند و هم مظلومها متوجهند كه شايد اين راهى باشد براى نجات، اين انقلاب اگر انشاءالله به آن مقصد اعلاى خودش برسد و اسلام در اينجا حكومت داشته باشد و هيچ حيثيت ديگرى غير اسلام نباشد، اين خطرى است براى قدرتهاى بزرگ و وابستگان آنها و راه اميدى است براى مستضعفان جهان، همان معنائى كه تمام انبيا از صدر عالم تا حالا دنبال او بودند. همه انبيا آمدند و با قلدرها دعوا كردند. البته آنهائى كه مىخواهند انبيا را قبول نكنند و وابستگان به انبيا را محكوم كنند، آنها مىگويند كه دين براى اين است كه مردم را تخدير كند، اينها تخدير مىكنند و قدرتهاى بزرگ مىچاپند. ولى هر كس نگاه كند به سيره انبيا از صدر عالم تا حالا، مىبينيد كه آنى كه اطراف انبيا جمع شدند مظلومها هستند، آنى كه مقابل انبيا بودند قلدرها بودند. ما هيچ نبىاى را سراغ نداريم كه با يك قلدرى ساخته باشد به ضد ملت خودش و هيچ وصى نبىاى را سراغ نداريم كه ساخته باشد به ضد ملت خودش. اين سيره انبيا از صدر عالم تا زمان خاتم همين بوده است كه در مقابل اين قدرتهائى كه ظالم بودند، منتها هر كدام در يك محيطى بودند، از آنجا شروع كردند. حضرت موسى در يك محيطى بوده از آنجا شروع كردند. لكن مقصد اين بوده است كه ريشه استكبار را از جهان بكنند و مردم مظلوم را از اين ظلمهائى كه بر ايشان مىشود نجات بدهند. از اين جهت با شما دو طايفه به شما توجه دارد، يك طايفه مستكبرين و سودجوها و طوايفى كه به آنها وابسته هستند، آنها را توقع نداشته باشيد كه با شما صلح بكنند، آنها نخواهند صلح كرد، آنها همهشان همان برنامه فرعونها را دارند كه سر سازش هيچ ندارند، و يك دسته هم مستضعفين جامعه هستند كه اكثريت و يك اكثريت محروم هستند، اين دسته هم با شما هستند. هيچ اشكال ندارد كه اين برنامه شما اگر چنانچه در خارج تحقق پيدا كند، تمام مظلومهاى جهان دورش جمع مىشوند. حالا مثل - زمانهاى - زمان سابقى كه انبيا بودند نيست، براى اينكه انبيا چقدر زحمت بكشند كه از يك شهرى به شهر ديگر منتقل كنند. خوب، هيچ وسايل نبود. در مكه بايد سيزده سال رسول اكرم باشند و نتوانند مطلب خودشان را به حجاز برسانند، تا برسد به جاهاى ديگر بخواهند برسانند. چقدر معطلى دارد. قاصدى بايد برود، چند ماه طول مىكشد تا برسد
به آنجا، از اين مسايل. حالا هر مطلبى كه اينجا گفته مىشود، چند ساعت بعدش در همه دنيا منتشر است، راديوها مىگويند كه چه مىكنند. لهذا الان حجت بر ما بيشتر است و اهميت تبليغ هم زيادتر، براى اينكه تبليغ شما در اينجا و تهذيب مردم آن نيست كه توى مسجد شما تهذيب داريد، مهذب مىكنيد مردم را. نخير، اين انعكاس پيدا مىكند و راديو مىگويد و خارج هم مىرسد. بنابراين، ما امروز مواجه هستيم با همه قدرتها كه مخالف ما هستند و مظلوم هم هستيم. تمام تبليغاتى كه در تمام جاها هست، تقريباً تمام جاها، آنهائى كه ساكتند، ساكتند، آنهائى كه حرف مىزنند همه به ضد اسلام و به ضد جمهورى اسلامى صحبت مىكنند، آنهائى كه يك خرده عاقلترند مىگويند اينها اسلامى نيستند. دل مثلاً كارتر يا بگين براى اسلام مىسوزد كه ما چون اسلامى نيستيم، آنها متاثرند! اى واى! چرا اسلام در ايران تحقق پيدا نمىكند؟! آنها هم كه از خودمان هستند كه يعنى ايرانى هستند، آنهائى كه در زمان حكومتشان با اسلام در جنگ بودند، حالا دلسوزى مىكنند براى اسلام كه اين مملكت اسلامى نيست! تمام هم و غم اينها كه در خارجه رفتند اين است كه چون اسلامى نبوده از اين جهت ما پشت كرديم به آن. و آنهائى كه بى عقل هستند، آنها ديگر اين مسايل را طرح نمىكنند، آنها اصلش با اصل تبليغات اسلام مخالف هستند. بنابراين شما مواجه هستيد امروز با تمام تبليغات مخالف، يعنى هيچ شايد راديوئى پيدا نكنيد، الا اينكه مگر خيلى نادر باشد، الا اينكه حمله مىكند به ايران، به نهضت ايران، به حكومت ايران، به چه و همه هم تقريباً مىگويند كه ملت مخالف با اينهاست، كانه چند نفر معمم آمدند بدون اينكه ملتى در كار باشد، ارتش هم كه مىگويند مخالف با اينهاست، نه اينكه ملتى باشد، بدون اينكه ارتشى باشد، بدون اينها زمام امور را به دست گرفتند. اين ملتى كه همه مىدانند، نه اين است كه ما مىدانيم، آنها مىدانند مسائل را و مىدانند قضيه اينكه ملت چكاره است و چه مىكند و با كيست، اينها را همه مىدانند لكن از باب اينكه خوب، خود تبليغات يك مساله است، لااقل براى خارج يك جوهايى درست مىكنند. اينها همهشان دنبال اين هستند كه اين نهضت اسلامى را شكست بدهند كه مبادا در ايران درست تحقق پيدا كند و تا آخر دست آنها كوتاه بشود و مبادا از ايران به ساير جاها و منطقههاى ديگر سرايت بكند و صدور پيدا بكند كه دست قدرتهاى بزرگ از جهان كوتاه بشود. از اين جهت آنها روى اين زمينه با شما مخالف هستند. لكن آن چيزى كه دل ما و شما و همه را گرم مىكند تاييدى است كه خداى تبارك و تعالى از ما مىكند، ما كه خودمان قدرتى نداريم و نداشتيم و نخواهيم داشت، هر چه هست از اوست، هر قدرتى كه هست از اوست، منتها اگر ملتها، اگر دولت با خدا باشند، خداى تبارك و تعالى تاييدشان مىكند و اگر چنانچه بر ضد باشند، خداى تبارك و تعالى رهايشان مىكند به حال خودشان. بنابراين ما بايد كارى بكنيم كه در مقابل اين قدرتهاى بزرگى كه در مقابل ما هستند و اين تبليغات بزرگى كه الان مىشود بر ضد ماها، كارى بكنيم كه بهانه ديگر دست آنها ندهيم. يك فرض كنيد كه امام جمعه اگر خداى نخواسته در يك محلى يك خطاى جزئى بكند، يك اشتباهى بكند، اين مساله كمكم مىرسد به دست منافقين و امثال اينها و گروههاى چپى، اينها مىرسانند آن را به همه جا و همه جا رويش تكيه مىكنند و بحث مىكنند. ما آن كارهائى كه نكرديم و
هيچ وقت هم در ايران نخواهيم كرد مثل كشتن بچه و كشتن غير بالغ و اينها، چقدر اينها دارند تكيه به آنها مىكنند كه خير، اين حكومت اسلامى دارد بچهها را چه مىكند، بدون محاكمه، بدون بازرسى، همين طورى توى خيابانها مىريزند و مىكشند و امثال اينها. اين چيزهائى كه همه مىدانند كه نشده است، دارند براى ما مىگويند. آن چيزى كه خواص مختلفى دارد كه جاهاى ديگر ندارد، اين، اين انقلاب اسلامى ايران است. اولاً اسلامى است، هيچ انگيزهاى غير اسلام ندارد، يعنى شما از آن اول كشور تا آخر كشور هر جا برويد، مردم فريادشان اين است كه ما جمهورى اسلام را مىخواهيم. ما اسلام را مىخواهيم. همين طور هم هست. يكى اينكه اين انسجامى كه پيدا شده است بينشان، يعنى تمام ملت ما با هم منسجمند، يك عده قليلى هم هستند كه خوب، همه جا عده قليل هست كه آنها مخالف با اسلام هستند والا تودههاى بزرگ مردم همراهند با شما. اين هم يك خصوصيتى است كه در اين انقلاب است.
و يك جهت ديگر هم اين تحولى است كه پيدا شده در همه جا. شما ملاحظه بكنيد، شايد، بعضى آقايان يادشان بايد باشد، همين در زمان قاجار هم كه ديگر اين آخرى با ضعف زندگى مىكردند معذلك حكومتهايشان در هر جا حكم يك سلطان داشت، حكم يك پادشاه را داشت، هر كارى مىخواست مىكرد و بسيارى از جاها را هم اجاره مىدادند. اين فرض كنيد كه استاندارى كه مىخواست يك جايى برود، آن والى كه مىخواست برود فرض كنيد والى خراسان بشود، خراسان تيول او بود و آن وزير بالا و آن فرض كنيد كه امير و الا، آن يك وجهى مىداد خراسان را مىخريد. بنا هم بر اين بود كه تو برو هر كارى مىخواهى بكن، ما گوش نمىدهيم به حرفهاى مردم. او مىرفت آنجا هر كارى دلش مىخواست مىكرد، مردم را هر طور مىخواست عذاب مىداد و البته آن پولى كه داده است بايد در آورد با اضافاتش، پولها هم در مىآمد. الان شما در سرتاسر كشور ملاحظه بكنيد از نخست وزير و رئيس جمهورش بگيريد تا آن پائينها هر كه هست، مىبينيد كه يك مردمى هستند كه از خود مردم هستند. رئيس جمهور يك طلبهاى بوده است سابق و بعد هم يك آقايى شده است و بعد شده است رئيس جمهور. نه دستگاهى اينها را دارند و نه افكارى اينها را دارد و همين طور همه وزرا. اين وزرا گاهى وقتها جمعيتى مىآيند اينجا و مخلوط به هم هستند، آدم تميز نمىدهد كه اين پاسدار هست يا وزير. من حكومتهاى كوچك را ديدهام كه وضعشان چطور بود و با چه وضعى بيرون مىآمدند. وقتى بيرون مىآمدند، مردم همه صف مىكشيدند برايشان تعظيم بايد بكنند. با بساط مىآمد بيرون يك حكومت فرض كنيد كه جاى كوچكى، اما حالا نخستوزيرش مىآيد، مردم باشند مثل سايرين. اين هم يك مسالهاى است كه الان در ايران تحقق پيدا كرده است. جاهاى ديگر نيست اين مسائل كه همه مردمى هستند و همه هم با هم هستند و لهذا هم مردم پشتيبان دولتند و هم مردم پشتيبان ارتشند، هم ارتش و دولت با مردم هستند و اين يكى از رمزهاى بزرگ پيروزى اين چيز است.
و اما اينكه نبايد هيچ فرض كنيد كه اشتباهى باشد، نبايد هيچ گرفتارى باشد ، خوب، چطور نبايد و چطور مىتوانند. شما فرض كنيد كه گرانى الان هست، خوب، همه ما مىدانيم گرانى هست اما با تمام قوا دارند كوشش مىكنند كه بتوانند، نمىتوانند. انقلاب واقع شده است، فراوانى است، اين يكى از نعمتهاى بزرگى است كه ما داريم. شما شايد خيلىهاتان شايد يادتان هست كه در همين جنگى كه به ما مربوط نبود، جنگ عمومى دوم كه به ما مربوط نبود، در ايران ديگر نان پيدا نمىشد. من يادم است كه در قم كه مىرفتند منزل و برمىگشتند، دكان نانوائى هيچ باز نبود، سنگكى اصلش در قم نبود، يك نانهائى، در تهران كه بوديم يك نانهائى درست مىكردند كه رنگش با رنگ عباى شما شبيه به هم بود، مردم اين نانها را مىخوردند آنوقت، امروز شما مىبينيد كه از حيث ارزاق بحمدالله خدا لطف كرده است و از ارزاق مردم ديگر نگرانى ندارند گرانى هست البته، اما نمىشود در يك انقلاب هيج چيز نباشد، لازمه هر انقلاب اين است كه يك اختلافاتى باشد، يك عرض بكنم كه اشرار در اطراف چه بكنند. در هر شاه مردگى كه در سابق واقع مىشد يكدفعه ايران به هم مىخورد، اشرار در اطراف چه بكنند. در هر شاه مردگى كه در سابق واقع مىشد يكدفعه ايران به هم مىخورد، شاه مىمرد يكدفعه خانها سر درمىآوردند و دزدها سر درمىآوردند و به هم شلوغ مىشد تا دوباره يك زحمتى كشيده بشود، باز يك آرامش نسبى پيدا بشود، آن هم نسبى. والحمدلله حالا اين مسائل كم است، نه اينكه نيست، هست ولى كم است. مردم، اگر اينهائى كه يادشان است جنگ دوم جهانى كه به ما هيچ مربوط نبود، ما سر پل بوديم، سر راه بوديم، آمدند گرفتند اينجا را و به مجردى كه گرفتند، همه چيز نادر شد، ديگر هيچ پيدا نمىشد، حالا بحمدالله پيدا مىشود. حالا فرض كنيد يك چيزى كم يافت بشود اين را نبايد ما هى بگوئيم كه ما چه بكنيم، مردم بگويند ما چه بكنيم. خوب، مردم كه ديدند اين مسائل را، مردم كه ديدند اين گرفتارى را، مردم كه شنيدهاند گرفتارىهاى جاهاى ديگر را، خوب، براى چه شكايت مىكنند؟ بحمدالله فراوانى است، يعنى گرسنگى نيست توى كار، اينطور نيست كه مردم نان پيدا نكنند، اينطور نيست كه مردم ارزاق را نتوانند پيدا كنند، كمياب گاهى مىشود اما آن هم ارزاق عمومى كمتر كمياب مىشود. يكدفعه مىخواهند آقايان كه، آنهائى كه توقع دارند و هى شكايت مىكنند، يكدفعه از آن حال انقلابى برگردند به يك حال آرامشى كه هيچ كسى در هيچ جا به ما كار نداشته باشد، خوب، مايى كه الان مواجه هستيم با تمام قدرتهاى عالم، همه از هر طرف به ما فشار مى آورند، همه از هر طرف به ما مىخواهند ظلم بكنند معذلك دولت ايران و ملت ايران اينطور سر پاى خودش ايستاده است، در خودش جنگ است، يك سال و نيم است كه جنگ است، هر وقت جنگ باشد در يك جايى، همه جايش به هم مىخورد، جنگ است و همه جا آرامش است، مناطق جنگى هم بحمدالله با قدرت دارند پيش مىروند، توقع اين نبايد مردم بكنند، آقايان به مردم نصيحت كنند كه توقع اينكه يكدفعه همه گرفتارىها رفع بشود، يكدفعه شما در كدام حكومت از صدر اسلام تا حالا، حكومت رسول الله را بگيرد و حكومت اميرالمومنين سلام الله عليه را و بعدش هم كه دستهاى آنهائى بودند كه فروختند، خوب، ملاحظه كنيد كه در همان زمان حضرت امير همچو نبود كه همه اينهائى كه
مىروند اطراف و از طرف چيز، همهشان يك مردم سيرى باشند، اصلش بسياريشان كارهاى خلاف هم مىكردند، افرادى باعث ناراحتى، حضرت امير هم چيز مىكردند، حضرت امير هم اقدام مىكرد چيز مىنوشت به آنها، در صورتى كه آنوقت آرامش بود در همه جا، الا زمان حضرت امير، البته از داخل خيلى خراب بود. در هر صورت من گمان مىكنم كه ما اگر چنانچه راجع به اين گرفتارىهاى جزئى كه داريم و آن گرفتارىهاى بزرگ بحمدالله رفع شده است، آنقدر كارها شده است براى اين مردم، اگر راجع به اين گرفتارىهاى جزئى كه هست و لازمه يك انقلابى هست و بايد هم دنبالش بروند و هميشه هم گفته مىشود كه دنبالش برويد، اگر راجع به اينها، خوب، اينها ناشكرى بكند، يك وقت خداى نخواسته عنايت خدا برگردد از ما. ما بايد شكر نعمتهاى خدا را بكنيم. شما در سرتاسر ايران الان يك مشروب فروشى ديگر نمىبينيد. خوب، بايد چه بشود؟ يك دانه از آن خانههائى كه بود شما مىدانيد، همهتان شنيديد البته كه در سرتاسر شهر، ما همدان كه بوديم مىگفتند مشروب فروشى در همدان بيشتر از نانوايى است، بيشتر از كتابفروشى است، تهران بدتر از آنجا، الان شما سرتاسر ايران وقتى بيائى ببينى يك همچو كارهاى خلاف نيست. اين كارهاى خلاف آقايان كه مضر به حال اسلام بود و آنطور راهى كه آنها داشتند پيش مىرفتند كه خجالت دارد كه انسان اسمش را ببرد كه آنها مىخواستند چه بكنند، مىخواستند چه بساطى درست بكنند و بحمدالله دست آنها كوتاه شد و مملكت الان يك مملكت نيمه اسلامى است. البته گرفتارى هست از باب اينكه نمىشود اين گرفتارىها يكدفعه رفع بشود. بايد مردم را هدايت كنيد و انشاءالله مسوولين هم با شماها موافقت مىكنند، شما هم با مسوولين موافقت مىكنيد در ساختن مملكت و در ساختن مردم. و مردم هم بايد توجه بكنند به اينكه دولت دنبال اين هست كه بسازد و آنطورى كه گزارش داده مىشود از جهاد سازندگى و از ساير كارهايى كه تاكنون شده است، در ظرف آن پنجاه سال به قدر اين دو سال با همه اين گرفتارىهائى كه دولت داشته است، نشده است. آمار وقتى داده مىشود، خوب، آمار داده مىشود، وقتى آمار را مىدهند راجع به ساختمان مدرسه، در تمام دوره آنها به اندازه اين دوره، شايد اين دوره نصف تمام آن دورهها باشد، چيز درست كرده باشند، مدرسه درست كرده باشند. چقدر حمام، چقدر مسجد، چقدر راه كشيدند، چقدر كار كردند. خوب، كارهايى است كه شده، ما نبايد هى انگشت بگذاريم روى آن كه نشده است. خوب، يك قدرى هم اظهار تشكر از اين كه شده است بايد بكنيم، يك قدرى هم مردم را آگاه كنيم به اينكه در انقلاب فراوانى نعمت بودن ولو گران است گرانى سرسام آور هم است لكن بودن اين نعمت در بين مردم، اين يكى از نعمتهاى بزرگ خداست كه در انقلابات ديگر اين حرفها نيست در كار. الان هم در بعضى از جاهائى كه يك انقلابى شده است، از عدم ارزاق و از نبودن اينهاست، ناله مىكند. بنابراين ما نبايد توقع داشته باشيم كه همه مسائل درست بشود و تمام افرادى كه دارند كار مىكنند، در دولت هستند، تمامشان يك آدمهاى مهذب باشند. نيست همچو چيزى، نمىشود يك همچو چيزى. ما نداريم الان كسانى كه بروند همه جا و مردم را دعوت كنند. حوزهها مجهز نيستند، براى اين كارها نبودند، از باب اينكه همه چيز از دست آنها خارج بود، حتى تبليغ نمىتوانستند درست بكنند، از
اين جهت نمىتوانستند اين كار را... الان ما كمبود داريم نسبت به روحانيت، كمبود داريم نسبت به مبلغ، كمبود داريم نسبت به اين مسائل و بايد به تدريج درست بشود. مايوس نشويد و انشاءالله با خدا هستيم و خدا با ما هست. ما مىخواهيم كه مملكت را اسلامىاش كنيم به همه معانى، همه شما آرزويتان هم همين است كه اين مملكت اسلامى بشود و همه احكام اسلام در آن جارى بشود و يك همچو آرزويى كه ما داريم، خداوند ما را تاييد مىكند انشاءالله. انشاءالله خداوند همه شما را تاييد كند، موفق باشيد، مويد باشيد و مردم را هدايت كنيد، مشكلات را طورى كنيد كه مردم خيال نكنند كه ما الان مشكلاتى داريم كه ديگر قابل حل نيست. نه، مشكلاتى هست، البته هست اما دنبالش هستند و قابل حل است، انشاءالله حل مىشود همه. والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
بيانات امام خمينى در ديدار وزير ارشاد اسلامى و سرپرستان هيأتهاى اعزامى به خارج كشور
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايان مىدانند و محتاج به توضيح نيست كه جمهورى اسلامى از رژيمهاى مظلوم جهان است. هر چه دروغ مىخواهند مىگويند، بعضى از راديوها هر چند روز يك بار شيوه دروغ پراكنىشان را عوض مىكنند. وقتى از فحش و ناسزا خسته شدند و يا احتمال دادند كه شنوندههايشان خسته شدهاند، شروع مىكنند به جعل نامه و همه مضمونها يكى است. حتى يك راديو كه مقايسه بين انقلاب اسلامى ايران با ساير انقلابات را بنمايد نداريم. ما مىخواهيم فقط مقايسه كنند، نه اينكه بيش از آنچه هست بگويند. جمهورى اسلامى پس از پيروزى به تمام افراد گروهها فرصت داد تا آزادانه هر عملى را مىخواهند انجام دهند و هر روزنامهاى كه خواستند منتشر كنند، ولى ديديد كه اينها چگونه عمل كردند. اينها با اسلحه به جان مردم افتادند و رسماً عليه اسلام قيام كردند. امروز تبليغات مىكنند كه تنها صدى شش و يا صدى ده از مردم طرفدار جمهورى اسلامى مىباشند. تمام آمال و آرزوهايشان شمال بود و معتقد بودند كه شمال صددرصد با جمهورى اسلامى مخالفند. از طرف ديگر تمام نيروهايشان را از همه جا جمع كردند و به شهر آمل وحشيانه و غافلگيرانه حمله كردند به اميد اينكه مردم هم كه با آنها هستند، پس آمل را مىشود فتح كرد و از آنجا شهرهاى ديگر را، ولى متوجه شديد كه چه شد. مردم چنان با آنان به مبارزه برخاستند توى دهن آنان زدند كه نتوانستند حتى براى چند ساعت مقاومت كنند. مخالفت مردم مهم است. ما بايد از شهر آمل و مردم فداكار آن تشكر كنيم. با كمال تاسف عدهاى شهيد شدند، ولى با شهادت خود به آنان ثابت كردند كه در جائى كه تمام آرزويتان و اعتمادتان به آنجا بود، ديديد مردم دلير و مسلمان آمل چه بر روزتان آوردند؟ حالا شما قم و يا تهران چگونه مىخواهيد بياييد. رسانههاى گروهى دشمن ما از اين موضوع گذشتند و هيچ نگفتند. اينجا كه به نفع ما بود هيچ نمىگويند. ولى آنجا كه به ضرر ما باشد هر چه دلشان بخواهد رويش مىگذارند و مىگويند. پس ما بايد اين موضوع را احساس كنيم كه چون مىخواهيم آزاد باشيم، كشورهائى كه در جهان موثرند با ما مخالفند. به همين جهت خودمان بايد در فكر خودمان باشيم، يعنى نبايد بنشينيم تا ببينيم دشمنان ما چگونه مىگويند و يا تعريف مىكنند يا نمىكنند و يا مطالب را درست مىگويند يا نه. بايد راه بيفتيم و انقلاب خودمان را به دنيا بشناسانيم. الان فرصت خوبى است، اميدوارم به اميد خدا موفق شويد و
بدانيد كه مردم با ما هستند. ما همانگونه كه خود قيام كرديم و ننشستيم تا قدرتى به كمك ما بيايد، حالا هم نبايد انتظار داشته باشيم تا ديگران به نفع ما تبليغ كنند، والا همه مىدانند كه در انقلابات ديگر گاهى ميليونها نفر آدم كشته شده است و نمىگذاشتند كسى نفس بكشد. همين حالا در كدام يك از كشورهاى جهان است كه قيام مسلحانه را تحمل كنند. آنها به محض احتمال، دستگير مىكنند. وقتى پاى براندازى رژيم در كار است، وقتى پايمال كردن خون شهدا در كار است، كه ديگر نمىشود ساكت بود. جمهورى اسلامى تنها به كسانى كه كسى را كشتهاند و يا كارهائى كردهاند كه در اسلام حكمش اعدام است، جزاى عادلانه داده است. اين جزا براى حفظ جامعه مفيد است. اينها غدههاى سرطانى هستند كه براى صحت جامعه بايد بيرون آورده شوند. آنهائى هم كه زندان هستند تحت تربيت قرار گرفتهاند و هميشه سفارش اينها را كردهام. شما خارج كه مىرويد اين صحبتها هست، از اسلام دفاع كنيد. بالاخره ما بايد كلاه خودمان را خودمان نگه داريم و مطمئن باشيم كه كسى نمىآيد حفظمان كند. وزارت ارشاد بايد فعال شود. شما آقايان از فرصت استفاده كنيد و به مردم جهان مطالب را برسانيد. مردم خيلى چيزها را نمىدانند. مصاحبه كنيد، در ميان جمعيت برويد، سخنرانى كنيد. بايد توجه داشت كه فقط سالى يك بار سفر نكرد، بلكه هر فرصتى پيش آمد از اين نوع سفرها نمود. اميدوارم با موفقيت مراجعت كنيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع اساتيد، اعضاى هيأت مديره و دانشجويان مدرسه عالى علوم تربيتى و قضائى قم، مسؤولان ستاد مركزى جهاد سازندگى، فرماندهان سپاه پاسداران، گروهى از مسؤولين جمعيت هلال احمر، طلاب و اقشار مردم كاشان و انديمشك
چيزهايى كه بر ضد اين نهضت است به دست خود ملت از سر راه برداشته مىشود
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد تشكر كنم از آقايانى كه در اين سرما و زحمت تشريف آوردند اينجا و اينجا را مفتخر كردند به وجود شريف خودشان، هم از بانوان و دوشيزگان قم و هم از علماى اعلام حوزه علميه و هم از پاسداران و هم از جهاد سازندگى و ديگران و آقايان طلاب كاشان. انشاءالله خداوند همه ما و شما را موفق كند كه به اسلام و خواست اسلام تا آخرين نفس پايدار باشيم و از هيچ توطئه يا تهديدى خوف نداشته باشيم.
ما چند جور گرفتارى داريم، يك جور گرفتارىهاى داخلى كه همه مىدانيد از جهت جنگ و از جهت فسادهائى كه گروههاى فاسد مىكنند و از جهات كمبودهايى كه داريم، اينها به نظر مىآيد كه خيلى اسباب اين نشود كه ما عقبنشينى كنيم. ما و شما آقايان و همه ملت كه همه با هم هستند، گرفتارىهاى داخلى را حل مىكنند و امروز يك گرفتارى غيرقابل حلى ما نداريم. البته كمبودهايى داريم از قبيل كمبود قاضى، كمبود مبلغ كه اين به عهده علماى حوزه علميه قم و ساير حوزههاست كه با كمال كوشش در اين مطلب پافشارى كنند و وجود قاضى امروز خيلى محل احتياج است و چند هزار قاضى ما لازم داريم، ايران لازم دارد و آن بايد به همت والاى علماء بلاد و مدرسين محترم حوزه علميه قم ايدهم الله تعالى اين كمبود ولو به دراز مدت، اما نه خيلى دراز مدت، اين كمبود انشاءالله حل بشود و حل مىشود. و همين طور تربيت مبلغين، مبلغين امروز خيلى مورد احتياج است. در شهرها، در روستاها، در مناطق جنگى و همه جا، در كارخانهها، همه جا مبلغ مورد احتياج است و كمبود داريم. بسيارى از اوقات مىآيند اينجا و شكايت دارند از اينكه نداريم مبلغ. بايد باز حوزه علميه خصوصاً حوزههاى علميه همه جا خصوصاً حوزه علميه قم همت كنند كه اين نقيصه را هم انشاءالله رفع كنند و مسالهاى نيست و خواهد رفع شد.
جنگ هم يك مسالهاى بود كه انسان خيال مىكرد كه يك هائلهاى است براى ما و يك
مسالهاى است بسيار مهم لكن معلوم شد كه منافعش بيشتر از ضررهايش بود. آن انسجامى كه در اثر جنگ، بين قشرها پيدا شد و آن معناى روحانى و معنوىاى كه در خود سربازان عزيز از ارتش و ژاندارمرى و سپاه پاسداران به نمايش گذاشته شد و آن روح تعاونى كه در همه ملت از زن و مرد در سرتاسر كشور تحقق پيدا كرد، به دنيا فهماند كه اين مسالهاى كه در ايران است با همه مسائل جداست. اينجا از باب اينكه اصل نهضت را خود ملت كرد و به ثمر رساندنش هم به دست خود ملت شد، چيزهائى كه برضد اين نهضت و برضد اين انقلاب است، باز به دست خود ملت از سر راه برداشته مىشود و انشاءالله اين هم به زودى حل خواهد شد.
مساله گرانى و مساله احتكار و اينها هم كراراً گفته شده است به اينكه اينهائى كه گرانفروشى مىكنند، اينهائى كه احتكار مىكنند، اينها انصاف داشته باشند كه اين ملتى كه با خون خودش و با زحمت خودش شما را به از آن اختناق بيرون آورد و مساله آن ناامنى به صورت قانونى را از بين برد، هيچ انصاف نيست كه شما با اين ملت و اين - با اين مستضعفين اينطور كنيد. مىدانيد كه گرانى و احتكار تلخىاش به ذائقه مستضعفين و عامه مردم محروم است، مشكل براى اينهاست و الا آنهايى كه بالانشيناند و از طبقات مستكبر هستند و بالانشين، آنها برايشان اين امور خيلى مطرح نيست، هم ذخيرهها دارند و هم اموال زياد، هر قيمتى هم باشد مىتوانند تهيه كنند، اين مستضعفين هستند كه بار اين زحمت به دوش آنهاست و بار انقلاب هم به دوش قوى محترم آنها بود و هست و اميدواريم كه اين مساله هم حل بشود، با انصاف فروشندگان و ثروتمندان و با توجه اولياء امور. اين مسائل داخلى يك مسائلى است كه ولو به دراز مدت حل مىشود. بحمدالله جهاد سازندگى به طورى كه آقا خواندند و ريز اين فعاليتها را دادند، بسيار انسان را دلخوش مىكند و اميدوارم كه فعاليت بيشتر از اين بشود و به روستاها، به مستضعفين، به محرومينى كه در طول تاريخ محروم بودند، به اينها بيشتر رسيدگى بشود و مىشود. و من تشكر مىكنم از اينهمه زحمتها و اميدوارم كه از اين به بعد هم آقاى نورى كه در اين جرگه وارد شدهاند، با هدايتهائى كه مىكنند و زحمتهائى كه مىكشند و با زحمتهاى ساير برادرهاى محترم مشكل هم هر چه باشد، انشاءالله حل بشود. مشكلهاى داخلى ما يك قسم مشكلات هست كه به دست خودمان بايد حل بشود و همه ملت بايد در اين باب كوشش كنند، آنهائى كه كار مىتوانند بكنند كار بكنند، زراعت مىتوانند بكنند زراعت بكنند و اين مشكل را، مشكل اقتصادى را با دست خود ملت انشاءالله حل بشود و ملت ما به خودكفائى انشاءالله برسد.
دانشگاه را بايد با جديت باز كنند و به طور حتمى اسلامىاش كنند
مشكل دانشگاه هم حل شده است و مىشود. من از بعضى روزنامهها گله بايد بكنم كه گاهى در تيترهايشان يك مطلبى كه از يك راه مىخواهد برود، منحرفش مىكنند به راه ديگر. ما مىگوئيم دانشگاهها بايد باز بشود و در خلال باز شدن زحمت كشيده بشود از جناح خود دانشگاهىها و از جناح
روحانيون و جناحهاى ديگرى خدمت كنند تا اينكه دانشگاهها به آن تربيت اسلامى برسند. مىبينيم كه گاهى وقتها در روزنامهها مىگويند كه دانشگاهها تا اصلاح نشود، نبايد باز بشود، گاهى هم گردن من مىگذارند اين حرف را. من از آنها گله دارم كه من مىگويم كه دانشگاه چون اصلاحش طولانى است بايد باز بشود، نه اينكه صبر كنند تا آن آخر. و يك مطلبى هم به شوراى فرهنگى انقلاب عرض مىكنم كه از قرارى كه بعضى از آقايان گفتند، ايراد زياد مىگيرند، يك مساله، مساله اين است كه اشخاصى كه فاسد هستند و مىخواهند افساد بكنند در دانشگاه، حرفى نيست كه اينها بايد در دانشگاه راه پيدا نكنند، آنهائى كه دانشگاه را سنگر كرده بودند و اطاق جنگ درست كرده بودند و اين مفاسد را ايجاد مىكردند، آنها را بايد شناسائى كنند و كنار بگذارند، اما يك دسته جوان هستند از دخترها، از پسرها كه اينها گاهى در سابق يك ابتلائاتى به معصيتهايى داشتند و بعد توبه كردند، اينها را نبايد آقايان بگويند كه شما در فلان وقت يك كار خلافى كرديد و حالا ديگر بايد محروم باشيد از دانشگاه. خير، در توبه باز است. خداى تبارك و تعالى در توبه را باز گذاشته است براى همه معاصى، البته مفسدها نبايد باشند لكن اشخاصى كه توبه كردند، اشخاصى كه قبلاً افسادى نكرده بودند لكن يك مثلاً خلافى كرده بودند، چه دخترها و چه پسرها، و حالا پشيمان شدند، اينها را ما بايد با آغوش باز بپذيريم و توبه آنها پيش خداى تبارك و تعالى مقبول است و اينها هم راه پيدا كنند به دانشگاه. و اين جوانها را مايوس نكنيد، اين جوانها ذخيره اين ملت هستند. انحرافى اگر بوده است فىالجمله، آنها هم كه توبه كردند. بنابراين دانشگاه را بايد با جديت باز كنند و با جديت دنبال اين بروند كه به طور حتمى اسلامىاش كنند و تربيتهاى اسلامى در آن باشد.
يك گرفتارى هم ما راجع به مسلمين داريم. و اين گرفتارى كه راجع به كشورهاى اسلامى است، اين بايد به دست خود كشورهاى اسلامى حل بشود. اين را همه مىدانند و همه مىدانيد كه آنچه كه بر سر مسلمين آمده است، از اين قدرتهاى بزرگ است و آنچه كه بايد اين مشكلات را حل بكند، وحدت كلمه مسلمين است. اين مسلمينى كه بايد همه دولتهايشان و ملتهايشان دست به دست هم بدهند و مهاجمين به اسلام را، صهيونيسم را كه مهاجم به اسلام است و دشمن سرسخت اسلام است و در صدد اين است كه يكى بعد از ديگرى كشورهايى را از شماها بگيرد، به جاى اينكه همه با هم متحد بشويد و اين جرثومه فساد و سرطان را از بلاد مسلمين بيرون كنيد و پاك كنيد، با هم مىنشينيد يا صحبت مىكنيد، يا صحبتى مىكنيد كه به نفع آنهاست. همه هم و غم بعضى از اين كشورها اين شده است كه در ايران اسلام را مىخواهند پياده كنند. ايرانى كه از اول فرياد زده است كه ما بايد فلسطين را، قدس را آزاد كنيم، هر روزى برايش يك نغمهاى مىسازند و هر روزى يك بساطى درست مىكنند كه ايران با مثلاً اسرائيل بست و بند دارد. چه داعى داريد كه شما كه از اسرائيل اينطور توهين مىبينيد، اينطور اهانت مىكند، اينطور حيثيت شما را پايمال مىكند، بلندهاى جولان را - در غصب
مىخواهد بكند و مىگويد من اعتنا به هيچ قدرتى ندارم، يك همچو جرثومه فسادى را شما بايد با اتفاق خودتان از بين برداريد. اگر از بين بر نداريد، اين يك ماده سرطانى است كه سرايت مىكند به جاهاى ديگر، اكتفا به جولان نمىكند، راى آنها اين است كه اسرائيل از همه نژادها بالاتر است و از فرات تا نيل هم مال اوست و همه اين جاها بايد برگردد به اسرائيل و شما نشستيد سر يك امور جزئى، و - يك - سر يك امور خيلى ناچيز با هم دعوا مىكنيد و همه همتان را اين قرار داديد كه نبادا ايران يك وقتى يك حرفى بزند. ايران كه همه ارگانهايش فرياد مىزنند كه ما نظرى نداريم به دولتهاى ديگرى و ملتها ديگرى، الا اينكه با آنها متحد بشويم و فساد را از منطقه بيرون كنيم، دشمنى با ايران را مىكنند. اين چرا بايد اينطور بشود؟ بايد توجه بكنند سران قوم، توجه بكنند روشنفكران قوم، توجه بكنند علماى بلاد، توجه بكنند علماى كشور همه جا، توجه بكنند به اين اينكه دشمن كى هست و دوست كيست و بايد دشمن را بيرون كرد و با دوست دست اتحاد داد. اين گرفتارى با دست همه مسلمين بايد حل بشود و تا اتحاد بين همه مسلمين نشود، اين گرفتارىها هست، اين يك گرفتارى عمومى است براى همه مسلمين، يك گرفتارى هم گرفتارى براى همه جهان است، همه مستضعفان جهان، اين گرفتارى به اضافه همه گرفتارىها زير سر آمريكا و شوروى است. اگر امريكا پشتيبانى از اسرائيل نمىكرد، اسرائيل مىتوانست فلسطين را غصب كند؟ مىتوانست ادعا كند كه جولان مال ماست و آن را براى خودشان ثبت كند؟ اگر امريكا نبود و اين قدرت شيطانى نبود، اينهمه فساد در بلاد مسلمين حاصل مىشد؟ اينهمه خونريزىهايى كه در بلاد مسلمين مىشود با تحريكات امريكاست. امريكا و آنهايى كه با او هستند، اينطورند و از اين طرف شوروى هم همانطور. دنيا اگر بخواهد از شر فساد آسوده بشود، بايد همه مستضعفين دست به هم بزنند و قدرتهاى اينها را محدود كنند در حكومتهاى خودشان. اسرائيل مىآيد جولان را براى خودش قرار مىدهد و ملحق مىكند به ساير ملكهاى غصبىاش، آنوقت اين سازمانهايى كه خود، ساخته خود نيستند و از ملت نيستند، بلكه چند تا دولت بزرگ اينها را درست كردهاند و يك وقت مىبينى كه همه بساطى درست مىكنند، يك صورتى درست مىكنند، با هم چه مىكنند و يك دسته زيادترى راى به آن طرف مىدهند و بعد هم امريكا مىآيد وتو مىكند. اين از آن حكومت جنگل بدتر است. حكومت جنگل باز جنگلى است، حكومت جنگل حكومت قلدرى است لكن اينها حكومت مىكنند و بدتر از جنگل عمل مىكنند و به خورد ملت مىخواهند بدهند كه سازمان حقوق بشر ما داريم، سازمان ملل متحد داريم. همان معنايى كه در جنگل بايد حاصل بشود بدتر از آن را در امريكا و شوروى مىكنند و بعد سازمان بينالمللى هم مىآيد يك مانورى مىدهد و يك بساطى درست مىكند، راى هم يك عده برخلاف مىدهند، همه هم برخلاف مىدهند لكن همه هم مىدانند كه اين راى برخلاف، اثرى ندارد. وقتى همه اينها مىدانند راى برخلاف، اثر ندارد براى اينكه امريكا ايستاده و با يك نه تمام مىشود، اين كار لغوى نيست كه اينها مىكنند؟ كى را مىخواهند بازى بدهند؟ اصل اساس اين را خود اينها درست كردهاند، اساس اين سازمانها ساخته خود اينهاست. اگر ساخته خود اينها نبود، به چه مناسبت بايد يك كشورى يا چند تا كشور قلدر حق
وتو داشته باشند؟ اين را هم از اول خودشان درست كردهاند و اين را هم درست كردهاند براى بازى دادن ملتهاى كوچك، مستضعفين جهان. بدتر از اين جنايت و بدتر از اين وحشيگرى در عالم نيست. حكومتهاى جنگل باز يك فطرتى دارند، روى آن فطرتشان هم باز ظلمشان را بالسويه مىكنند، اما اين سازمانها و آنهايى كه با دست آنها، با دست جنايتكار آنها اين سازمانها درست شده است، آنها تمام حيثيت و انسانيت بشر را از بين مىبرند با اسم اينكه ما طرفدار حقوق بشر هستيم. طرفدار حقوق بشر كه آنهمه جنايت در عالم دارد واقع مىشود با دست اين دو تا قدرت و هيچ كلمهاى نمىگويند يا اگر بگويند، به شوخى شبيهتر از جدى است، آنوقت راجع به ايران آن مسائل را مىگويند، باز هم توقع اين را دارند كه ايران گوش كند به حرف آنها. ايران ديگر راه اسلامى را پيش گرفته و همه اين سازمانهايى كه هستند، اينها را نوكر ابرقدرتها مىداند.
بالاخره - اگر بنا - اگر بخواهد بشر، مستضعفين عالم اگر بخواهند يك زندگى شرافتمندانه انسانى داشته باشند، بايد همه مستضعفين جهان به هم دست بدهند و قدرت اين قدرتمندانى كه حق وتو دارند، اينها را بايد محدود كنند.
خداوند انشاءالله دنيا را از شر اين ابرقدرتها نجات بدهد. و ملتهاى اسلامى را از شر شيطان داخلى خودشان نجات بدهد. و ملت ما را هر چه بيشتر منسجم كند. و علما و مدرسين و روشنفكران ما را همانطورى كه خدمت تاكنون كردهاند، توفيق خدمت عنايت كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از جانبازان انقلاب اسلامى و سرپرست بنياد شهيد انقلاب اسلامى
ملت ايران امروز ثابت كردند كه ملتى هستند زنده و متعهد به عقايد خودشان
بسم الله الرحمن الرحيم
من تشكر مىكنم از شما برادران و عزيزان كه به حال نقاهت اينجا آمديد كه هم موجبات تاسف من را زيادتر كنيد و هم موجبات سرافرازى من. شما عزيزان و بستگان شما و شهدا و بازماندگان شهدا، سند در دست داريد. وجود شما سند دو امر است يكى سند جنايت امريكا و صدام وابسته امريكا و يكى سند بسيار گوياى شجاعت و شجاعت شماست. شما تعهد خودتان را ثابت كرديد. شما ثابت كردهايد و سند داريد به اينكه متعهد به اسلام و قرآن كريم و ملت اسلام هستيد. شما رهبران اين نهضت هستيد و ما از قافله عقب مانديم. من با كمال صداقت اعتراف مىكنم به اينكه ما سندى بر ادعائى اگر بكنيم، نداريم و شما عزيزان بدون ادعا، بدون توقع مدح و ثنا و بدون توقع پاداش، تعهد خودتان را به اسلام و قرآن كريم ثابت كرديد. شما و شهيدان اين ملت و بستگان شما و بازماندگان شهدا در محضر خدا با يك سند ثبت شده وارد مىشويد و ما همچو سندى را نداريم. سعادت مال شماست و مال بستگان شما و مال شهدا و مال بازماندگان شهداست. صدام با اين جنايت ثابت كرد كه مقدار تعهدش بر امريكا چقدر است و مقدار طرفداريش از غرب چقدر است و شما هم ثابت كرديد به اينكه تا چه اندازه اين شخص جنايتكار است. جنايتكارى كه براى رسيدن اربابهايش به مطامع خودشان هم ملت ايران و هم ملت عراق را مىخواهد به تباهى بكشد. و شما ثابت كرديد كه امثال صدام و حسين برادر صدام، حسين اردنى چنين عرضهاى ندارند. آنها كه با سرنيزه مىخواهند حكومت كنند و با سرنيزه در جبههها ارتش بفرستند، آنها عرضه اين را كه با يك ملتى كه با شجاعت خود و تعهد خود به اسلام و روى گشاده به طرف مرگ مىرود، به طرف شهادت مىرود، تا مرز شهادت مىرود، نمىتوانند مقابله كنند. صدام خودش را با دست خودش براى حماقتى كه داشت به هلاكت رساند و حالا نوبت حسين اردنى است. اينها در كشورهاى خودشان و در بين ملت خودشان رسوا هستند و داوطلبى كه حسين ادعا كرده است از قرارى كه بعض اشخاص مطلع مىگويند قضيه داوطلبى نيست، بله، خودش تنها داوطلب است، اما او به جبههها نمىرود و ترسوتر از آن است كه وارد بشود در جبههها. او در همان محل خودش مىنشيند و يك دستهاى را با سرنيزه به عنوان داوطلب مىفرستد به هلاكت برسند. ملت ايران امروز همه ثابت كردند به دنيا كه ملتى هستند زنده، ملتى هستند متعهد به
عقايد خودشان و در راه عقيده شهيد شدند يا تا مرز شهادت رفتند و ما هر روز شاهد اشخاصى هستيم كه از ما مىخواهند كه دعا كنيم به شهادت برسند و دعا مىكنيم كه به پيروزى برسند. مشكلات انقلابات زياد است و انقلاب ما به حسب قاعده، به حسب موازين طبيعى و مادى بايد نسبت به مشكلات انقلاب ديگر، صد چندان باشد. براى اينكه ما يك ملتى بوديم تحت ستم در طول شاهنشاهى و بخصوص در طول پنجاه سال سلطنت كثيف خاندان پهلوى و ما هيچ يار و ياورى جز خداى تعالى نداشتيم و ما و ملت، ملت عزيز ما خود قيام كرد و نهضت كرد و همه قدرتها را عقب زد. نهضتها و انقلابهاى ديگر در مقابلش اگر يك قدرتى ايستاده بود، يك قدرت ديگر هم پشتيبان داشت، ما خود ايستاديم و از هيچ كشورى پشتيبانى ما نشد و ما اتكال به غير خدا، به كشورى پيدا نكرديم و اين قدرت معنوى و الهى است كه در همه پيدا شده است و در شما جوانان عزيزى كه الان در اينجا حاضر هستيد، با سند جنايت امريكا، قدرت روحى خودتان از حسين و صدام بيشتر است. آنها به قدرت مادى اتكال دارند و شما به قدرت الهى اتكال داريد. كشور ما و ملت عزيز با اينكه هيچ كس و هيچ كشورى از او حمايت نظامى نكرد و در دست خودش هم هيچ چيزى كه بتواند مقابله كند با قدرت شيطانى محمدرضا نداشت الا ايمان راسخ به مكتب، قيام كرد و در 22 بهمن نظام فاسد شاهنشاهى را شكست و نظام مترقى اسلامى را بر پا كرد. و همه براى خدا، و داد و فريادها از سرتاسر كشور فرياد الهى بود، نداى حق بود از حلقوم شما و خداوند وعده نصرت به شما داده است لكن باقى باشيد به آن تعهداتتان. شماها وفا كنيد به عهد خدا، خداوند وفا مىكند به عهد شما. شماها نصرت بدهيد به دين خدا و خداوند نصرت مىدهد به شما. نصرت خدا در اين سه سال واضح و روشن بود. هر توطئهاى بر ضد شما و جمهورى شما بپاشد خداى تبارك و تعالى يا با دست شما يا با دست ديگران آن توطئهها را خنثى كرد و از حالا به بعد هم دلخوش باشيد، دلگرم باشيد كه شمايى كه با اين سند، با اين سند گويا، با اين سند صريح در مقابل خدا هستيد و شهداى شما با آن سند در محضر خداى تبارك و تعالى هستند، خداوند شما را نصرت مىكند و توطئهها را خنثى مىفرمايد. من تكرار بايد بكنم وقتى كه امثال شما قدرتمندان روحى را مىبينم با اين روحيه بزرگ و با اين عظمت روح خجالت مىكشم كه خودم را يك انسان متعهد بدانم. من از خداى تبارك و تعالى براى شهدا رحمت و براى شما سعادت و سلامت، براى متعلقان و بازماندگان همه، عزت و سعادت و سلامت خواستارم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلاً ولادت با سعادت حضرت عسكرى سلامالله عليه را خدمت آقايان تبريك عرض مىكنم و همين طور سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى را و از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه ما را براى پيشبرد و اجراى احكام اسلام هدايت فرمايد.
آنچه كه احساس مىشود اين است كه اسلامشناسان و مدعيان جامعهشناسى نه از اسلام اطلاعى دارند و نه از جامعهشناسى. شما مىبينيد كه اشخاص و گروههائى كه مدعى اين مسائلند، چون از اسلام و قدرت اسلام و از وضع جامعه اسلامى اطلاعى ندارند گمان مىكردند كه اين انقلاب در همان روزها و ماههاى اول نتواند خودش را نگه دارد و از داخل خودش و خارج منهدم مىشود. آنها نمىدانند كه وقتى انقلاب مردمى باشد، آن هم با ايده اسلامى، با انقلاباتى كه گروهى و يا اشخاص مىكنند، با هم فرقهاى زياد دارد. در انقلابهاى مردمى، همه مردم بر اثر فشارهائى كه در ساليان دراز ديدهاند، كمكم براى نجات خود و كشورشان انقلاب مىكنند كه در انقلاب ما روحانيون و خطبا در بيدارى مردم نقش اساسى داشتند. وقتى انقلاب از متن مردم باشد نمىشود با گروهى يا دستهاى و يا حتى لشكرهائى آن را شكست داد. مثلاً امريكا و يا يك قدرت بزرگ ديگر مىتواند ايران را اشغال كند، ولى نمىتواند انقلاب را شكست دهد چنانكه در افعانستان، شوروى با شكست روبرو شد و به نظر مىرسد كه پشيمان است. آمريكا مىتواند با هواپيماهايش شهرهاى ما را بمباران كند، ولى وقتى وارد ايران شد چه؟ مردم آنها را با چنگ و دندان از بين مىبرند. آنانى كه خيال كردند مىتوانند انقلاب ما را شكست دهند، از باب اين است كه نه اسلام را شناختهاند و نه مردم ايران را.
ما مىبينيم در خوزستان و مكانهائى كه در آنجا جنگ است، مردم چگونه مقاومت مىكنند. من وقتى نماز جمعه بعضى از شهرهاى خوزستان را مثل آبادان و اهواز و دزفول مىبينم پيش خود مباهات مىكنم كه بحمدالله اسلام چنين مناطقى را داراست، مناطقى كه هر آن احتمال بمباران دارد، جماعتش با آن قدرت تشكيل مىگردد و امام جماعتش با آن قدرت صحبت مىكند. جمعههاى شهرهاى جنگى غير از جمعه تهران و قم و ساير بلاد است، جمعههاى اين شهرها به ايران روحيه مىدهد. صدام كه از راه دور شما را زير گلوله مىگيرد و يا بمباران مىكند خود دليل واضحى است
بر ضعف و زوال عدم قدرت نظاميش. و مضحك اينكه مساله جنگ را با اينكه دنيا مىداند كه چگونه است، حسين اردنى مى خواهد وارد جنگ رسمى شود، او مىخواهد انتحار كند. اين هم از باب اين است كه آنها نه اسلام را شناخته اند، نه مردم ايران را و نه تعهد مردم را نسبت به اسلام و ايران. اينان خيال مىكنند كه مردم ما مثل خودشانند. نمىدانند كه اگر يك روز سر نيزه را از روى سر مردمشان بردارند از بين مىروند به خلاف ايران. ايران قدرتهاى بزرگ را بيرون راند و قدرتش از روز اول هم بيشتر شده است. نمونهاى را كه شما ذكر كرديد، هر روز من مىبينم. پيرزن و پيرمردهايى هستند كه مىآيند كه پسرهايشان شهيد شدهاند، ولى با اين وصف مىآيند و گريه مىكنند كه اجازه دهيد برويم جنگ. من به آنها مىگويم كه شما هم مثل من پيرمرد هستيد و نمىتوانيد بجنگيد. مىگويند مىرويم و يك كارى مىكنيم. اين است روحيه مردم ما. به وصيتنامه جوانان نگاه كنيد، اين وصيتنامهها انسان را مىلرزاند و بيدار مىكند. بحمدالله ايران يك كشور نمونه است. اميدوارم مردم با هدايت روحانيون همانگونه كه هستند باز هم قدرتشان را حفظ كنند تا انشاءالله احكام اسلام پياده شود. البته مىدانيد كه نهضت و انقلاب براى پياده كردن احكام اسلام است. ما مقصد ديگرى غير از اين نداشتيم. آخر شما كه نمىخواستيد قدرت كسب كنيد، بلكه مىخواستيد قرآن را احيا كنيد و بحمدالله در شرف پياده شدن است. البته گرفتارىها و كمبودهايى هست، چه مىشود كرد، مىدانيد در حال جنگيم، انشاءالله بر طرف مىشود.
گفتيد مبلغ كم داريد و به همين خاطر حوزه تشكيل دادهايد، بسيار مفيد است. ما امروز احتياج به مبلغ داريم. روحانيون حوزه علميه قم و ساير حوزهها به ساير شهرها مىروند ولى باز هم كم است. حوزههاى شهرها پشتوانه حوزههاى اصلى است. من كراراً به همه تاكيد كردهام كه درسهاى حوزهها بايد به همان وجه سنتى خودش محفوظ باشد. فقه بايد همان فقهى باشد كه در بين ما هست. اگر از فقه سنتى منحرف بشويم فقه از بين مى رود. بايد به همان صورت و قدرتى كه مشايخ ما از ابتدا تا به حال فقه را حفظ كردهاند، حفظ كنيد. اميدوارم آقايان موفق باشند. باز هم از اينكه اينجا تشريف آوردهايد تشكر مىكنم. خداوند همه شما را موفق كند و اسلام را تا ظهور حضرت امام زمان سلام الله عليه به پيش ببرد.
والسلام عليكم و رحمه الله
بيانات امام خمينى در جمع پرسنل نيروى هوائى ارتش جمهورى اسلامى
بسم الله الرحمن الرحيم
من اين دهه مباركه فجر را و سالروز پيروزى انقلاب و سالروز 19 بهمن را بر همه ملت و به همه مستضعفان جهان و بر شما عزيزان كه حاضر در اينجا هستيد، تبريك عرض مىكنم و اميدوارم كه مجاهدات ارزنده شما در پيشگاه خداى تبارك و تعالى ثبت و مورد عنايت باريتعالى و ولى بزرگ امام زمان باشد. من افتخار مىكنم كه اين ملت، ملتى است كه علاقهمند به اسلام و با علاقهمندى به اسلام اين نهضت را بپا كرد و اين نهضت را به پيش مىبرد و شما عزيزان مورد افتخار هستيد و ما هستيم كه شما اين افتخار را براى ارتش و براى قواى نظامى در دنيا ثبت و در پيش خداى تبارك و تعالى ثبت كرديد. كارى كه شما عزيزان در اين روزها، در روز نوزدهم انجام داديد از حيث معنويت بزرگترين كارها و با ارزشهاى دنيائى هم بزرگترين ارزشها بود. آن روزى كه باز پيروزى به آنجا نرسيده بود كه مورد اطمينان باشد و شما در معرض خطر بزرگ بوديد، از جان گذشته و به اسلام پيوستيد و از سپاه اسلام شديد. خداوند اين افتخار را براى شما حفظ كند و شما را در دو جهان سعادتمند فرمايد و آنچه كه بايد به شما عرض كنم اين است كه تا شما تعهد خودتان را به اسلام حفظ كرديد و روابط خودتان را با همه قشرهاى ملت برادرانه كرديد. اين انقلاب محفوظ خواهد ماند و شما با برادران خودتان كه افراد عزيز اين ملت هستند، همدوش براى پيشبرد اين انقلاب به پيش خواهيد رفت و احكام اسلام را انشاءالله تعالى در همه جا، در همه ايران اجرا خواهيد فرمود. اين الگوئى باشد براى همه ملتها و مستضعفان جهان كه انشاءالله اسلام در همه جا حيات پيدا كند و شما انشاءالله اين سعادت جاويد را همراه داشته باشيد. بحمدالله امروز در بين ارتش، در بين همه نيروهاى ارتشى و در بين همه ارگانهاى دولتى همه افراد بحمدالله متكى به اسلام و متكى به خداى تبارك و تعالى هستند و اگر خداى نخواسته در بين آنها يك نادرى پيدا بشود، يك فرد منحرفى پيدا بشود، قهراً با استقامت ملت، با استقامت شما عزيزان آن هم استقامت پيدا مىكند و شما دلگرم باشيد به اينكه اتكاء به خدا داريد و آن كس كه اتكاء به خدا دارد منصور است. خداوند وعده نصرت به شما داده است مادامى كه شما هم نصرت خدا را بكنيد و نصرت خدا و نصرت دين خدا نصرت بندگان مومن خداست. شما به اين عهد باقى باشيد و خداى تبارك و تعالى عهد خود را عمل خواهد كرد. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه ملت و خصوصاً قواى نظامى و انتظامى و بالاخص شما جوانان عزيز را كه براى ارتش افتخار ايجاد كرديد از خداى تبارك و تعالى مسئلت مىكنم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، وزرا، رئيس و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، پرسنل ارتش و گروهى از اقشار مختلف مردم
بسم الله الرحمن الرحيم
من سالروز پيروزى انقلاب اسلام و دههء فجر را به همه ملت و همهء مستضعفين جهان و شما آقايان كه اسوهء حسنه اين ملت هستيد تبريك عرض مىكنم و از خداوند تعالى توفيق همه را براى خدمت به بندگان خدا و ادامه پيروزى از خداوند توانا مىخواهم. اساس ادامه يك پيروزى و ادامه يك انقلاب در يك امرى است كه به نظر مىآيد در رأس امور واقع است و او اينكه دولت، مجلس و كسانى كه در ارتش هستند و سپاه و همه اينها از طبقه متوسط و مادون متوسط باشند. اساس سلطهاى كه بر كشورها و بر كشور ما از طرف غير واقع شده است، افراد مرفه و كسانى كه سرمايههاى بزرگ داشتهاند يا قدرت براى حفظ خودش و حيثيت خودش در دست داشته است. مادامى كه مجلس و ارگانهاى دولتى و همه اينها و مردم از اين طبقه متوسط و مادون متوسط تشكيل بشود امكان ندارد كه يك دولت بزرگى، يك قدرت بزرگى به هم بزند اوضاع را. هميشه اين قدرتهاى بزرگ در هر كشورى يك نفر را با او تفاهم مىكردند كه اين يك نفر براى خودش و براى قدرتمندى خودش و براى سرمايه خودش فعاليت مىكرد، او را مىديدند و ملت را مىچاپيدند و به اصطلاح كد خدا را مىديدند و ده را مىچاپيدند. هيچ وقت قدرتهاى بزرگ مواجه با ملتها، اگر شدند نتوانستند كار خودشان را انجام بدهند و مواجه هم نشدند. هر وقت كه مىخواستند يك دولتى را يا يك سلطنتى را يا يك رياست جمهورى را كه بر وفق مرام آنها عمل نمىكرده از بين بردارند، در مقابل او يك قدرت ديگرى مىتراشيدند و با آن قدرت اين قدرت را از بين مىبردند. كار به دست ملت نبوده است و كار به دست طبقه متوسط و مادون متوسط نبوده است. اينكه اين عمل را آنها انجام مىدادند يك نكته روحى دارد و آن اين است كه انسان در باطن خودش و فطرت خودش تناهى ندارد، آمالش، آمالش غير متناهى است، وقوف نمىكند آمال انسان و وقتى كه اينطور است اگر انسان اسير همين آمال غيرمتوقف بشود و ببيند كه يك ابرقدرتى اين آمال او را و آن خواستهاى مادى او را و آن قدرت او را و سلطه او را بر ملت خودش حفظ كند، او ديگر در بند اين نيست كه براى ملت كار بكند. براى اينكه از طبقه مرفه است و از طبقه قدرتمند است و قدرتمندى هم و همين طور حب مال و جاه هم حدى ندارد، مرزى
ندارد. آن براى حفظ قدرت خودش و پشتوانهاى كه دارد، براى اين حفظ قدرت با ملت آن مىكند كه همه حيثيت ملت و گنجينههاى ملت را در دسترس او قرار بدهد، يك سهم ناچيزى هم براى خودش بگيرد. الان شما ملاحظه مىكنيد كه قدرتهائى در دنيا هست از حيث مال كه اگر چنانچه اموالشان را تقسيم بكنند به اين 36 ميليون جمعيتى كه ما داريم، اگر يك نفر از آنها اموالشان را تقسيم بكند، تمام افراد اين 36 ميليون مرفه مىشوند و از طبقه به اصطلاح خودشان بالا مىشوند. يك نفر از آنها اينطور است لكن همان آدمى كه دارائى او به اين اندازه بود، از اين آدمى كه درويش سر محله است حرصش به دنيا بيشتر بود، حرصش به مال بيشتر بود و بيشتر مىخواست جمع بكند. هر چه مال اضافه بشود حرص انسان اضافه مىشود، هر چه قدرت اضافه بشود حرص انسان به قدرت اضافه مىشود و اگر مهذب نباشد انسان، آن قدرت را براى خودش به كارگيرد، وقتى براى خودش به كار گرفت دولتهاى بزرگى كه هستند، ابرقدرتهائى كه هستند يك همچو آدم قدرتمندى را پيدا مىكنند و اين آدم قدرتمند را به او بال و پر مىدهند و اين را به مقام مىرسانند تا اينكه ملت را استضعاف كند و ذخاير ملت را بچاپد. شما ملاحظه وضع اين پنجاه سال، يك قدرى بيشتر را هم بكنيد كه انتخاب كردند خارجىها و بعد هم اين مطلب را خودشان گفتند كه رضاخان را انتخاب كردند و به او قدرت دادند و قدرت آنطور دادند كه تمام اين ملت را به استضعاف كشانيد و حكومت جبار خودش را بر اينها قرار داد و مردم را از همه چيز ساقط كرد و يك نفر بود. آنها آن يك نفر را دمش را مىديدند و كارهايشان را انجام مىدادند و بعد از او هم محمدرضا را گذاشتند با آنهمه افرادى كه اطراف او بودند و همهشان از آنها بودند كه طبقه بسيار مرفه و خوشگذران و بالا بالاها به اصطلاح آنها. بايد ما متوجه باشيم، ملت ما متوجه باشند كه وقتى كه مجلسشان يك مجلسى است كه از طبقه متوسط است و توى اين مجلس آن دولهها و سلطنهها و سلطنتىها را نداريم و در دولت هم آنطور دولتهائى كه افراد مرفه سرمايهدار كذا باشند نداريم، در ارتش هم آن افراد سپهبد و كذائى كه املاك بىاندازه داشتند و آپارتمانهاى چندين طبقه داشتند نداريم، اين مملكت محفوظ مىماند. آن روزى كه هر يك از شماها را ملت ديد كه از مرتبه متوسط مىغلطيد به طرف مرفه و دنبال اين هستيد كه يا قدرت پيدا بكنيد يا تمكن پيدا كنيد، مردم بايد توجه داشته باشند و اينطور افرادى كه به تدريج ممكن است يك وقتى خداى نخواسته پيدا بشود، آنها را سر جاى خودشان بنشاند. اگر ملت مىخواهد كه اين پيروزى تا آخر برسد و به منتهاى پيروزى كه آمال همه است برسد، بايد مواظب آنهائى كه دولت را تشكيل مىدهند، آن كه رئيس جمهور است، آن كه مجلس هست، مجلسى هست، همه اينها را توجه بكنند كه مبادا يك وقتى از طبقه متوسط به طبقه بالا و به اصطلاح خودشان مرفه به آن طبقه برسد. بدانيد كه اگر دولت اينطور باشد و اگر ملت اينطور باشد و اگر چنانچه مجلس و امثال اينها اينطور باشد، اگر يك قدرتى بخواهد هجمه كند به اينجا، مواجه با سى ميليون جمعيت هست و نخواهد توانست، نمىتواند آنوقت پيدا كند يك كسى كه قدرتمند باشد و آن قدرتمند را وادار كند كه ملت را به استضعاف بكشند و بچاپند ملت را براى آنها، تاريخ همين طور بوده. مادامى كه اين ملتها - از يك - در بينشان افرادى پيدا نشده است كه به آن مرتبه
برسد در بين آنها كه قدرت مالى يا قدرت ديگرش زياد بشود و به مردم حكومت كند، نمىتوانند آنها اين ملتها را از بين ببرند و حكومت بر آنها كنند. و بالاخره يك وقت يك ابرقدرتى مواجه با يك نفر، دو نفر، صد نفر، پانصد نفر هست كه آنها را سير مىكند و آنها به جان مردم مىافتند و خودش هم كنار مىنشيند و حكومت بالاتر را خودش دارد، حكومت پائينتر را به اين آدمى كه، يا اين آدمهائى كه در اين كشور هستند واگذار مىكند. اساس استضعاف ملتها از خودشان و از قدرتمندان بين خودشان بوده و شما شكر كنيد كه يك همچو مجلسى داريد كه از طبقه مرفه توى آن هيچ نيست. آن طبقهاى كه اگر مالش را تقسيم كند بين ملت ما، ملت ما ثروتمند مىشوند، نداريد حالا، در دولت هم نداريد يك همچو ثروتمندانى و يك همچو قدرتمندانى، ندارد دولت يك همچو قدرتى، رئيس جمهور يك همچو قدرتى كه بتواند يك چيز انحرافى را به ملت تحميل كند، يك همچو مجلسى نداريم كه بتواند يا بخواهد يك امر انحرافى را تصويب كند و دولت هم مجرى او باشد. مادامى كه اين حد متوسط محفوظ است اين جمهورى محفوظ است و امكان مقابله نيست مابين قدرتهاى بزرگ با همچو دولتى. بخواهند كودتا كنند با كى كودتا كنند؟ بخواهند از خارج وارد كنند، مواجه با كى مىشوند؟ مواجه با يك ملتى مىشوند كه همهشان از اين طبقهاى هستند كه اين نهضت را به پيش بردند و با آن قدرت و با آن عظمت به پيش بردند. اينها مطالعه امور را مىكنند و اقدام مىكنند. آنها الان در صدد اينند كه در بين خود اين مردم يك بساطى درست كنند و اختلافاتى درست كنند و بلكه ميان اختلافات يك نفر پيدا بكنند كه اين، آن نفرى كه پيداست، در يك طرف واقع بشود و اين هم به او قدرت بدهند، تا آنكه كم كم با قدرت داخلى، اين كشور كم كم ضعيف بشود و مردم روحيه شان ضعيف بشود و بعد تقديم كنند به آنها. تا كشور ما اين مقام را دارد كه بحمدالله از آن طبقه مرفه بالايى كه امور را در دست گرفتهاند مبرى هست و امور كشور ما به دست امثال شماها و امور كشور ما به دست امثال اين رئيس جمهورها و رئيس مجلسها و نخست وزيرها و وزرا و وكلا هست، شما مطمئن باشيد كه نخواهد توانست يك قدرت خارجى اين پيروزى را از بين ببرد.
و آن روزى كه ديديد و ديدند كه انحراف در مجلس پيدا شد، انحراف از حيث قدرت طلبى و از حيث مال طلبى، در كشور در وزيرها پيدا شد، در رئيس جمهور پيدا شد، آن روز بدانند كه علامت اينكه شكست بخوريم، خودنمايى كرده. از آنوقت بايد جلويش را بگيرند. رئيس جمهورى كه بخواهد سلطنت كند به اين مملكت، خود مردم بايد جلويش را بگيرند. مجلسى كه بخواهد قدرتمندى نشان بدهد و آن مسائلى كه سابق و آن افرادى كه سابق در مجلس بودند آن كارها را بكند، خود مردم بايد جلويش را بگيرند. اگر مردم بخواهند كه اسلام را حفظ كنند، جمهورى اسلامى را حفظ كنند، دولت و مجلس و رئيس جمهور و اينها را حفظشان كنند يعنى حفظ كنند، از اينكه خداى نخواسته يك وقت قدمى از آن ور برندارند. اين شيطانى است كه در انسان هست و ممكن است كه هركس را منحرف كند
و لازم است كه انسان خودش را مهذب كند. شمائى كه مىخواهيد خدمت به اين مردم بكنيد و دولت كه مىخواهد خدمت به اين مردم بكند و رئيس جمهور و امثال اينها كه مىخواهند خدمت به اين مردم بكنند، توجه بكنند كه خدمتگزارند، در دل خودشان اين مطلب را ايمان بياورند به آن كه ما خدمت مىخواهيم به اين مردم بكنيم. ما در جمهورى اسلامى داريم زندگى مىكنيم، جمهورى اسلامى كه در اسلام مثل رسول اكرم، مثل اميرالمومنين سلام الله عليهما بر آن حكومت كردهاند، مىخواهيم يك همچو حكومتى باشد، يك همچو حكومتى كه كفش وصله خورده خودش را مىگويد از اين رياستها پيش من ارزشش بيشتر است، يا رياستها ارزشش كمتر از اين است. شما بايد در روحيهتان اين مطلب را حفظ كنيد و مردم هم بايد مواظب شما باشند و مواظب همه اينها باشند و هر يك از ما و شما و همه خواستيم كه از آن راهى كه اسلام داشته است. از اول راهى كه داشته است و از آن طريقهاى كه انبيا داشتهاند ما بخواهيم عبور كنيم، آن روز نمونه شكست پيروزى اسلام پيدا مىشود و تا يك همچو مسالهاى پيدا نشده پيروزى در جاى خودش شك نكنيد كه هست، البته براى خدا بايد باشد. شما براى خدا در اين مجلس حالا آمديد، وقتى مجلس اينطور است كه يك امتيازى نيست كه حالا وقتى شما رفتيد توى بازار، مردم كنار بروند كه رئيس مجلس آمد يا وكيل مجلس آمد، نخست وزيرش هم اينطور است، اينجور نيست كه وقتى كه توى مردم برود، مردم فرق بگذارند با هم و همه اينها اينطور هستند، وقتى يك همچو مطلبى را داريد احساس مىكنيد كه امتياز دنيائى نداريد، اين را بايد شكر كنيد و در شكرانه اين نعمت خدمت به خلق بكنيد و خدمت به احكام اسلام بكنيد و براى اينهائى كه اولياء ما هستند، اين پائين شهرىها و اين پابرهنهها به اصطلاح شما، اينها ولى نعمت ماها هستند. اگر اينها نبودند، ما يا در تبعيد بوديم يا در حبس بوديم يا در انزوا اينها بودند كه همه ما را از اين مسائل نجات دادند و همه ما را آوردند و نشاندند به جائى، به خيال خودمان جائى است اين. بايد ملتفت باشيد كه آقا شما همان آدمى هستيد كه توى حبس بوديد و شما همان آدمى هستى كه در تبعيد بودى و شما همان آدمى هستى كه در انزوا بودى. اين مردمند كه آمدند ما را آوردند بيرون از همه اينها و ما اگر تا آخر عمرمان به اينها خدمت كنيم، نمىتوانيم از عهده خدمت اينها برآئيم. خداوند به ما توفيق بدهد كه ما يك خدمتگزارى براى اينها باشيم و به اين نعمت موفق بشويم. شما امروز هم كه ملاحظه مىكنيد اينهايى كه در جبهه الان دارند جانفشانى مىكنند، اينها از كدام طبقه هستند. شما اگر پيدا كرديد در تمام اينها يك نفرى كه مال آن اشخاصى باشد كه داراى سرمايه بزرگ هستند، آن اشخاصى باشد كه در سابق داراى قدرتهائى بودند، اگر يك نفر از آنها پيدا كرديد، اين محتاج به اين است كه از ما مژدگانى بگيريد، ولى مىدانم كه پيدا نمىكنيد. از همين جمعيتاند، الان هم اينهائى كه جانشان را دستشان گرفتند و شما را حفاظت مىكنند و آنهايى كه در بين شهرها و در بين روستاها حفظ مىكنند شما و مردم را همين طبقه هستند. اين طبقهاند كه به ما الان منت دارند و از اول منت داشتند، همينها بودند كه هيچ توقعى هم ندارند، هيچ وقت هم نمىآيند توقع كنند. شما بايد توجه به اين معنا بكنيد كه ما را اينها آوردهاند و وكيل كردهاند، آوردهاند و وزير كردهاند، رئيس جمهور كردهاند، اينها ولى نعمت ما
هستند و ما بايد ولى نعمت خودمان را از آن قدردانى كنيم و خدمت كنيم به او و همينها هستند كه الان هم حفظ اين كشور را مىكنند و حفظ نظام اين كشور را مىكنند. شما آقايان نمىتوانيد كه برويد توى كوچهها و عرض بكنم كه خيابانها و آنجا را اداره كنيد، شما يك شان ديگرى داريد، يك شغل ديگرى در خدمت داريد، آنها هم يك شغل ديگرى دارند، اما شغل آنها آنطور است كه شما را هم حفظ مىكنند. و من اميدوارم كه اين روحيه در اين ملت باقى باشد و با اين روحيه كه سربازهاى ما دارند و پاسدارهاى ما دارند و آنهائى كه حفاظت اين كشور را مىكنند، اين روحيه را دارند كه روحيه بسيار ارزشمندى است و شهادت طلبى است و خود را به حلقوم مرگ انداختن براى نجات اسلام و نجات كشور. خداوند اين روحيه را به همه عنايت كند و مادامى كه اين روحيه هست و آن مسالهاى كه قبلاً عرض كردم هست، مطمئن باشيد كه اين كشور بيمه است و هرگز نخواهد آسيب ديد. خداوند انشاءالله به همه شما، به همه ما توفيق خدمت به خلق و عبادت خدا كه خدمت به خلق هم از بزرگترين عبادتهاى الهى است عنايت فرمايد و شر كسانى كه مىخواهند اين كشور را و مسلمين را باز برگردانند به حال انزوا يا به حال تحت سلطه بودن، آنها را هم يا اصلاح و يا اعدام فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان خارجى و خانوادههاى شهداى لبنان، دانشجويان خارجى شركت كننده در اولين مجمع بين المللى حركت اسلامى دانشجوئى و حافظان و قاريان قرآن
بسم الله الرحمن الرحيم
من از عموم آقايانى كه از كشورهاى مختلف آمدند و از نزديك وضع ايران را تا اندازهاى مشاهده كردند و باز احساس اين معنا را كردند كه جمهورى اسلامى در دنيا مظلوم است، از آنها به طور عموم تشكر كنم و خصوصاً از اين اطفال عزيزى كه از لبنان آمدهاند و وارث شهدايى و بازماندگان آنها بخصوص تشكر مىكنم و از خداوند تعالى سعادت و سلامت همه را خواستار و اميدوارم كه اين جمهورى اسلامى به همانطورى كه در ايران تحقق پيدا كرد، در همه كشورهاى اسلامى تحقق پيدا بكند. البته من از همه گروهها نمىتوانم عليحده تشكر كنم لكن قرايى هم هستند كه از آنها هم بايد تشكر كنم و اولياى شهدايى هم هستند كه از آنها هم بايد تشكر كنم و بالجمله از همه آقايان تشكر مىكنم.
من امروز در حضور نمايندگان محترم كشورهاى اسلامى يا غير اسلامى بايد مطلبى را به عرض برسانم. از پيغمبر اكرم (ص) منقول است كه اسلام در ابتدا مظلوم بود و بعد هم مظلوم خواهد بود. من مىخواهم مظلوميت اسلام را امروز براى شما آقايان عرض كنم. در قرآن شريف هم مىبينيم كه پيغمبر اكرم شكايت كرده است به خداى تبارك و تعالى كه ان قومى اتخذوا هذا القرآن مجهوراً از مهجور بودن قرآن در نزد قومش و در امتش شكايت فرموده است. من اين مهجوريت و مظلوميت را امروز در حضور شما آقايان محترم عرض مىكنم كه ببينيد چه وضعى اسلام و مسلمين دارند. قرآن و اسلام مهجور و مظلومند براى اينكه مهجوريت قرآن و مهجوريت اسلام به اين است كه مسائل مهم قرآنى و مسائل مهم اسلامى يا بكلى مهجور است و يا برخلاف آنها بسيارى از دولتهاى اسلامى قيام كردند. از مسائل مهم سياسى قرآن دعوت به وحدت و منع از اختلاف است، با تعبيرهاى مختلفى كه در قرآن كريم هست، منع تنازع بين مسلمين و سران مسلمين است كه نكتهاش را هم فرموده است كه لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم ما بررسى كنيم به اينكه آيا اين دو اصل مهمى كه دو اصل سياسى مهم اسلامى است، در بين مسلمين چه وضعى دارد، آيا مسلمين اعتنايى كردهاند به اين دو اصل؟ و آيا تبعيتى كردهاند از اين دو اصل مهمى كه اگر اطاعت از آن بكنند، تمام مشكلات مسلمين
حل مىشود و اگر اطاعت نكنند فشل مىشوند و رنگ و بويشان از بين مىرود؟
خداى تبارك و تعالى براى هيچ يك از كفار سلطه بر مسلمين قرار نداده است
مسلمين دو طايفه هستند، يك طايفه ملتهاى اسلامى است، تودههاى مردمى است و يك دسته آنهايى هستند كه حكومت بر اين تودهها مىكنند و سردمدار كشورهاى خودشان هستند. ما بررسى كنيم از اين سردمداران و اين دولتهايى كه در اسلام هر كدام در يك كشورى حكومت مىكنند و همه هم مدعى اسلام هستند و مدعى تبعيت از كتاب الله، ببينيم كه اينها آيا به اين اصل سياسى مهم كتاب الله عمل كردهاند يا پشت كردند و مخالفت. از آن طرف باز يك اصل ديگرى هست كه باز از اصول مهم است كه مسلمين نبايد تحت سلطه كفار باشند. خداى تبارك و تعالى براى هيچ يك از كفار سلطه بر مسلمين قرار نداده است و نبايد مسلمين اين سلطه كفار را قبول بكنند. اين اصولى كه از امور سياسى است كه قرآن كريم طرح كرده است و مسلمين را به آن دعوت كرده است، ما الان مىبينيم كه در كشورهاى اسلامى سران كشورهاى اسلامى يا با هم در نزاع واقع شدهاند و منازعات سياسى، منازعات تبليغاتى مىكنند و يا با هم تفاهم و اتحاد ندارند. بين كشورهاى اسلامى اتحاد مىبينيم كه نيست، تنازع هم هست، گاهى تنازع مسلحانه و گاهى و بسيارى از اوقات تنازع تبليغاتى و سياسى و در اثر اين تنازعها فشل شدهاند.
قرآن كريم اخبار كرده است به اينكه اگر تنازع كنيد، فشل مىشويد. شما آثار فشل را در مسلمين مشاهده مىكنيد، آثار فشل را در كشورهاى عربى مشاهده مىكنيد. فشل شدن از اين بدتر چه كه كشورهاى پهناور اسلامى با همه قدرتى كه از حيث سياسى، از حيث نظامى، از حيث ذخاير دارند، در مقابل اسرائيل همه فشل هستند؟ شما فشل را چه مىدانيد؟ جز اين است كه نتواند يك دولتى يا يك ملتى كارى كه بايد انجام بدهد، كارى كه بايد براى حفظ نظام خودش انجام بدهد، نتواند انجام بدهد؟ دشمنى كه حمله بر اسلام كرده است و حمله بر بلاد مسلمين كرده است و هر روز توسعه را زياد مىكند و قانع به يك كشور هم براى خودش نيست، مسلمين در مقابل او فشل هستند. شما ملاحظه كنيد اين كودكهائى كه از لبنان و جنوب لبنان آمدهاند و اين كودكهائى كه وارث شهداى اسلام هستند، ما در مقابل اينها چه جواب داريم؟ وجدان زنده انسان در مقابل اين كودكهايى كه با دلهاى كوچك خودشان اينجا آمدهاند و از اسلام مىخواهند پشتيبانى كنند و در محلهاى خودشان مورد ظلم و تعدى اسرائيل هستند، مسلمانها در مقابل اينها چه جواب دارند؟ در حديث شريف رسول اكرم (ص) هست كه اگر مسلمى فرياد بزند ياللمسلين و اجابت نكنند از او، مسلم نيستند آنها و من از اينجا فرياد مىكنم ياللمسلين! اى مسلمانهاى جهان! اى دولتهاى مدعى اسلام! اى ملتهاى مسلمان جهان! به داد اسلام برسيد. به داد مظلومينى كه در فشار قدرتهاى بزرگ هستند برسيد. به داد اين بچههاى كوچكى كه مادرها و پدرهاى خودشان را از دست دادهاند برسيد. به داد اين كشورهائى كه مورد هجوم ابرقدرتها واقع شدهاند برسيد، به داد خودتان برسيد، به داد ملتهاى خودتان برسيد. اى مسلمانهاى
جهان! قدرتهاى بزرگ دارند با حيلهگرىهايى كه دارند و يا تبليغاتى كه دارند، و با كسانى كه وابسته به آنهاست، در داخل كشورهاى اسلامى بر همه چيز اسلام سلطه پيدا مىكنند و پيدا كردهاند. اسلام را دريابيد اى مسلمانهاى جهان! اى اشخاصى كه از همه كشورها، از بسيارى از كشورها به ايران آمدهايد و وضع ايران را از نزديك ملاحظه مىكنيد و بعضى از شماها يا همه رفتهاند و اوضاع غرب و جنوب ايران را ملاحظه كردهاند و آن چيزهائى را كه به دست آمريكا و به دست وابسته آمريكا صدام است ملاحظه كرديد، به دنيا برسانيد.
اگر از افغانستان اطلاع نداريد، علماى افغانستان و بسيارى از محترمين افغانستان اينجا هستند، در ايران هستند، از آنها سوال كنيد كه به افغانستان چه مىگذرد. اى مسلمين! به داد اسلام برسيد. ابرقدرت با اسلام مخالفند، ابرقدرتها اسلام را نمىخواهند باشد براى اينكه مشاهده مىكنند كه در زير پرچم اسلام اگر يك ميليارد جمعيت بشوند، براى آنها در دنيا زندگى كردن ديگر مشكل مىشود و دست جنايتكار همه آنها قطع مىشود. چه شده است مسلمين را و چه شده است سران مسلمين را كه همه حيثيت و آبروى خودشان را نثار آمريكا كردهاند؟ چه شده است اينها را كه خزاين بزرگ اسلامى را كه مال ملتهاى پابرهنه ضعيف است به آمريكا تقديم مىكنند آمريكا در مقابل اين تقديم از اسرائيل طرفدارى مىكند و مىگويد كه اسرائيل را ما به اينها مىفروشيم؟ چه شده است مسلمين را؟ چرا بايد مسلمين اينطور باشند؟ چرا بايد دستگاههاى تبليغات مسلمين بر ضد يك دسته از مسلمين كه مىخواهند خودشان را نجات بدهند از سلطههاى خارجى و از دزدهاى بينالمللى، اين تبليغات به ضد همين طايفه هستند؟ چه شده است كه جبهه بندى مىكنند در مقابل ايران؟ مگر ايران چه كرده است؟ چه شده است كه بعضى از روحانيون دربارى، ايران را تكفير مىكنند؟ قرآن تصريح مىكند كه اگر كسى ادعاى اسلام كرد، او را مسلم بدانيد، از او قبول كنيد، او را رد نكنيد. اينها از اسلام چه خبر دارند؟ ما فرياد مىكنيم كه ما مسلم هستيم و مىخواهيم قرآن كريم و دستورات رسول اكرم را در اين كشور پياده كنيم و ما از بيشتر از بيست سال مخالفت خودمان را با اسرائيل و با امريكا اعلام كردهايم و باز اين نويسندگان مجلات، روزنامهها و اين گويندگان راديوها ما را متهم مىكنند كه با اسرائيل دوستى داريم. ما با اسرائيل دوستى داريم يا آنهائى كه مىبينند و مشاهده مىكنند كه اسرائيل با مسلمين دارد چه مىكند؟ اسرائيل لبنان را به چه حالت كشانده است؟ و اسرائيل با سوريه چه دارد مىكند؟ و بلندىهاى جولان را به كشور خودش متصل كرده است و آمالش بيشتر از اينهاست؟ لكن شما مىگوئيد كه ما او را مىخواهيم بشناسيم. ما دوستى داريم با او كه بيش از بيست سال است فرياد كردهايم كه اجتماع كنيد و اين غده سرطانى را از بين مسلمين بيرون كنيد، بيت المقدس را از او بگيريد، كشورهاى اسلامى را از اين غده سرطانى آزاد كنيد؟ يا شما كه اسرائيل را مىخواهيد با حيلههائى بشناسيد و يك كشور در مقابل اسلام و هوادار يك همچو كشورى باشيد كه ظلمش بر همه جهانيان واضح است؟ و شما جرات داريد در مقابل خدا ايستادهايد و دشمن خدا و دشمن سرسخت مسلمين را مىخواهيد سلطه به او بدهيد و خواهيد آرامش به او بدهيد و مىخواهيد
بشناسيد؟ شما اسرائيل را بشناسيد، او شما را نمىشناسد و شما ايستاديد و نشستيد تا اسرائيل بر همه شما خدا نخواسته حكومت كند.
اى ملتهاى مسلم! اى ملتهاى مظلوم همه كشورهاى اسلامى! اى ملتهاى عزيزى كه در تحت سلطه اشخاصى واقع شديد كه ذخاير شما را تقديم امريكا مىكنند و شما خودتان با زحمت و ذلت زندگى مىكنيد! بيدار بشويد، برخيزيد از جا. اى مستضعفين جهان! برخيزيد و در مقابل ابرقدرتها بايستيد كه اگر ايستاديد، اينها هيچ كارى نمىتوانند بكنند. شما ديديد كه ملت مسلم ايران با هم متحد شدند و با هم قيام كردند و با دست خالى بدون اسلحه در مقابل آن قدرتهاى عظيم شيطانى محمدرضا و آن قدرتهاى ابرقدرتها كه پشت سر او صف بندى كرده بودند، آنها همه را به كنار زدند و اين دولت فاسد را و اين سلطنت غير قانونى فاسد را با قدرت ايمان خودشان و با بانگ الله اكبر از صحنه بيرون كردند و به جهنم فرستادند و به جاى او دولت اسلامى، دولتى كه الان در ايران مشاهده مىكنيد، يك دولت اسلامى است، يك دولتى است كه طرفدار ضعفاست، طرفدار مستضعفين جهان است، يك همچو دولتى را بپا كردند، با اينكه نه قدرت مالى و نه قدرت بدنى و نه قدرت نظامى داشتند لكن قدرت ايمانى داشتند. خداى تبارك و تعالى اگر شما او را نصرت كنيد شما را نصرت مىكند ان تنصرواالله ينصركم و يثبت اقدامكم اگر خدا را نصرت بكنيد، نصرت خدا به نصرت دين اوست، به نصرت بندگان اوست، به نصرت مظلومين است. شما اگر بايستيد در مقابل ظالمها و داد مظلومين را از آنها بخواهيد، بايستيد در مقابل ابرقدرتها كه به شما مىخواهند حكومت كنند، از آن طرف دنيا، از آمريكا، از آن طرف عالم مىآيد و مىخواهد به ما حكومت كند و ما و شما و همه را تحت قدرت خودش قرار بدهد و ذخاير ما را هم از بين ببرد و مع الاسف دولتها هم با او موافقت مىكنند بيشتر از آنها.
پس اسلام امروز مظلوم است و قرآن مهجور است. احكام قرآن مهجور است به اينكه در ماذنهها اذان مىگوئيد و نماز مىخوانيد و اكثر احكام سياسى اسلام را اعتنا به آن نداريد، از مهجوريت بيرون نمىرود قرآن. البته قرائت قرآن و حاضر بودن قرآن در تمام شوون زندگى انسان از امور لازم است لكن كافى نيست. قرآن بايد در تمام شوون زندگى ما حاضر باشد. قرآن وقتى مىفرمايد واعتصموابحبل الله جميعاً و لاتفرقواً مىفرمايد ولاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم اينطور احكام مترقى سياسى كه اگر به آن عمل بشود سيادت عالم مال شماست. اين قرآن را مهجور كرديم همه و اعتنا نكرديم به اين مسائل. بايد قرآن در همه شؤون وارد بشود. قرائت قرآن بايد بشود. قرآن، ذكر همه بايد در همه جا باشد. در همه شؤون انسانى اسلام بايد قرآن وارد بشود لكن بعضش باشد و بعضى نباشد، اشكال است. اشكال در موارد ديگر نيست. در احكام سياسى، دستور قتال مىدهد با كسانى كه با مسلمين مقاتله مىكنند و امروز اسرائيل در مقابل مسلمين ايستاده و مقاتله مىكند، امريكا در مقابل مسلمين ايستاده و مقاتله مىكند، صدام مزدور امريكا در مقابل مسلمين ايستاده است و مقاتله مىكند. خدا دستور داده است به اينكه با اين اشخاصى كه بر ضد مسلمين، بر ضد طايفهاى از مسلمين قيام كردهاند، با آنها مقاتله كنيد.
صدام مدعى است كه من صلح طلبم و زمين از ما، سرتاسر كشور در طرف جنوب و غرب را غصب كرده و مىگويد من صلح طلبم. به اين معنا اسرائيل هم صلح طلب است، بلندىهاى جولان را غصب كرده است، به طايفهاى از مسلمين تجاوز كرده است، آن هم مىتواند بگويد من صلح طلبم. امريكا هم مىگويد من صلح طلبم. همه ابرقدرتها مىگويند ما مىخواهيم صلح در عالم باشد، لكن تمام جنگهاى عالم زير سر آنهاست. صدام صلح طلب است لكن تجاوز كرده است به يك كشور اسلامى شما همه ببينيد كه او با يك كشور اسلامى چه كرده است اين نانجيب. مطرح ايران تنها نيست، مطرح دنياست. آن مطرح است مسلمين دنيا هستند، آن كه مطرح است اسلام است. ما اگر همه هم از بين برويم اسلام بايد باقى باشد. اولياء خدا جان خودشان را فداى اسلام كردند، پيغمبر اسلام از همه كس بيشتر در باب اسلام زحمت كشيد و رنج ديد و ما داريم رنجهاى پيغمبر اسلام را به باد فنا مىدهيم. و من اميدوارم كه شما آقايان كه از بلاد مختلف تشريف آورديد در اينجا. صداى مظلومانه اين ملت را به همه جا برسانيد و به آنها بفهمانيد كه اينجا يك كشور وحشتناكى كه يك صورت مشوه تبليغات امريكائى و صهيونيستى برايش درست كردهاند، نيست. با اين وقت كم و با اين محاصرههاى همه جانبهاى كه ما داريم، در اين مدت كم آنقدرى كه دولت براى مستمندان و براى مستضعفان عمل كرده است، در طول مدت پنجاه سال سلطه امريكا نشده است، آنقدرى كه براى آنها آب تهيه كردهاند، زمين تهيه كردهاند، لوله كشى كردهاند، اسفالت كردهاند، آنقدرى كه اينجا عمل شده است، جاهاى ديگر در طول پنجاه سال آنها نكرده بودند، معذلك اينجا را متهم مىكنند كه خير مىخواهند يك كشورى را به باد بدهند.
شماها انشاءالله اميدوارم كه با سلامت و سعادت به اوطان خودتان برگرديد و مسائل اسلام را ولو اينكه قدرتهاى بزرگ نمىگذارند در رسانههاى گروهى منتشر بشود، لكن شماها با مصاحبه ها، با تماسها بگوئيد به آنها، بفهمانيد به آنها كه ايران صلح طلب است، ايران الان هم مىگويد كه صدام برود بيرون از اينجا و يك دستگاهى بين المللى بيايد و رسيدگى كند به جرم او و به جنايات او. ما با دولت عراق، با ملت عراق جنگى نداشتيم، آنها به ما هجمه آوردند، يعنى دولت عراق هجمه آورد، لكن تو دهنى خورد و بحمدالله در دنيا شكست خورد، شكستى كه با موافقت اردن و مغرب و امريكا نمىتواند شكست خودش را رفع كند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه مسلمين و قدرت اسلام را و سعادت و سلامت شما دوستان، برادران عزيز را و سلامت و سعادت اين اطفال مظلوم را كه انسان را متاثر مىكند ديدن آنها، مىخواهم و شهداى همه را از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه رحمت كند و با شهداى صدر اسلام محشور فرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، رئيس مجلس، رئيس ديوانعالى كشور و نخست وزير
بسم الله الرحمن الرحيم
من امروز مىخواهم تاكيد كنم در اين امر كه راجع به اين محبوسين (البته به استثناء آنهايى كه ما به حسب امر خدا نمىتوانيم عفو كنيم) باز تاكيد كنم كه زودتر اين قضيه تمام بشود و آقاى موسوى به همه جا، همه شهرستانها سفارش كنند كه زودتر اين كار را انجام بدهند و رسيدگى زودتر بشود تا انشاءالله براى عيد جديد يك عده چشمگيرى از اينها واگر مىشود، همه آنهايى كه مىشود، آنها را عفو كرد. حالا گناه دارند، يك گناهى است كه قابل عفو است، انحراف دارند انحرافى است كه قابل عفو است، تهيه كنند و براى عيد جديد كه مىآيد بفرستند تا انشاءالله اينها عفو بشوند. و من سفارش مىكنم به اين اشخاصى كه از اين گروهها بازى خوردهاند اينها يك مقايسهاى بين حكومت حالا و حكومت سابق بكنند و ما بين مردم در حالا و مردم در سابق بكنند و بين خدمتهائى كه اين دولت در اين مدت كم با آن گرفتارىهاى فوقالعادهاى كه همه كشورها و تقريباً همه ابرقدرتها برخلاف اين دولت و ملت توطئه مىكنند، مقايسه كنند و بعد ببينند واقعاً راهشان چه راهى است راه براى راهى كه آنها دارند، مىخواهند چه بكنند و راهى كه منافقان و برادرهاى آنها دارند، اينها مىخواهند چه بكنند و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه هدايت كند اين جوانها را، اين دخترها را، اين پسرها را كه در دام اينها ديگر نيفتند يا از دام اينها انشاءالله خارج بشوند.
و بايد تقدير كنم از ارتش و سپاه و ژاندارمرى و ساير قواى مسلح و مردمى كه بحمدالله با قدرت پيشروى دارند مىكنند و در همين چزابه هم كارهايى انجام دادهاند و انشاءالله انجام مىدهند و اميدوارم كه به فتح آخرى نزديك باشيم. و فتح ما آنوقتى است كه عراق و ايران و ساير كشورهاى اسلامى همه مرفه باشند و همه بتوانند زندگى آسوده و بىقدرت قدرتمندان و بدون سلطه آنها به زندگى خودشان ادامه بدهند.
و چيزى كه در اين چند روز مراجعه شده است زياد به اينجاها و احمد، به من هى كراراً گفتهاند كه زياد مراجعه شده است، من دو روز پيش از اين كه راديو را گوش مىكردم، ديدم كه راديوى خارجى
گفت كه فلان گفته است كه خمينى در حال مرگ است. من ياد يك قصه افتادم و آن اينكه يك نفر بود كه مىخواست اظهار قدرت و پهلوانى بكند. در يك جلسهاى گفت كه من آنم كه چه كردم، چه كردم. كارهايش را شمرد و منجمله گفت من آنم كه فلان آدم، فلان پهلوان را در فلان جا كشتم و چه كردم. آن آدم حاضر بود، گفت كه آن كسى كه شما كشتيد حرفهاى شما را دارد مىشنود! من ياد اين افتادم كه آن كسى كه اين آقا گفته است كه در حال مرگ است، حرفهاى ايشان را شنيده و به اين سبك مغزى خنديده است. من انشاءالله اميدوارم كه آنها هم كه در خارج هستند ديگر برگردند، ول كنند اين مسائل را، مىدانند كه پيشروى نمىكنند، مىدانند كه با اين ملت نمىشود طرف شد. خوب، هى ادعا مىكنيد كه ملت با ماست، خوب اگر ملت با ماست بيائيد با ملت همكارى بكنيد، با دولت همكارى بكنيد، نه اينكه برويد كنار بنشينيد و هى دسته دسته درست كنيد و هر كدام به ديگرى هم فحش بدهد. من از خداى تبارك و تعالى سلامت همه آقايان را و سلامت اين ملت را و سلامت اين آسيب ديدگان را مىخواهم و اميدوارم كه، از ملت هم تشكر مىكنم به اينكه الحمدلله در صحنه حاضرند و تا در صحنه حاضرند اين كشور آسيب نخواهد ديد ولو هر چه حالا فساد بكنند، هر چه كارهاى خلاف بكنند. خداوند همهتان را حفظ كند. والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
بيانات امام خمينى در ديدار با سرپرست، گروهى از مسؤولان و پاسداران كميتههاى انقلاب اسلامى تهران
بسم الله الرحمن الرحيم
من وقتى كه مواجه مىشوم با اين صورتها و چهرههاى اسلامى و وقتى كه شور و شعف شما جوانان، عزيزان را مىبينم نشاط براى من حاصل مىشود. شما عزيزان اسلام را زنده كرديد و شما عزيزان ايران را بيمه كرديد و اين جوانان كميته كه از روز اول انقلاب در پيروزى انقلاب نقش بزرگ داشتند، در ادامه انقلاب هم اين نقش را دارند و اميدوارم كه اين نقش را به خلفهاى خودشان و به فرزندان خودشان بياموزند تا اينكه در طول تاريخ ايران همين طور كه الان اسلامى است و مثل شما جوانانى كه نظير آن را ما نمىتوانيم در تاريخ پيدا بكنيم، اولاد عزيز شما هم مثل شما بار بيايند و حفظ كنند كشور خودشان را و حفظ كنند اسلام عزيز را.
اسلام در قرنهاى زياد مظلوم بود. براى اينكه آن چيزى كه اسلام مىخواست در پرده بود و آن چيزى كه برنامه اسلام بود هيچ وقت پياده نشد و گفته نشد و ملتها را بى خبر گذاشتند از اسلام و جنايتكاران تاريخ كوشش كردند كه اسلام را در حجاب نگه دارند و نگذارند اين مكتب آزاديبخش را، اين مكتب استقلال بخش را، اين مكتبى كه با ستمكاران در ستيز و با مستمندان برادر است، نگذاشتند كه معرفى بشود و من اميدوارم كه در اين زمان كه ما هستيم توفيق پيدا بكنيم، همه عزيزان ما توفيق پيدا بكنند و همه مبلغان اسلامى توفيق پيدا بكنند كه اين پردههايى كه قدرتمندان به روى اسلام كشيدهاند و حقايق اسلام را در ستره نگه داشتند، با دست علماى اسلام، مبلغان اسلام و همه جوانهائى كه مشغول خدمت هستند عرضه بشود. قدرت اسلام يك امرى بود كه انكار داشتند قدرتها، حكومتها. حكومتهايى كه روى كار مىآمدند، چه آنهايى كه مخالف با اسلام بودند، چه آنهايى كه مخالف نبودند، اسلام را در يك حجابى نگه داشتند يا عامداً يا از روى جهل. قدرت اسلام بر عالم و در بين طوايف مختلف عالم در حجاب بود و يك نمونهاى از او در زمان ما و در ايران وطن ما، يك زمينه مختصرى، يك نمونه مختصرى از او پيدا شد. اين نمونه اين بود كه ثابت كرد اسلام به اينكه جوانان ما مهيا هستند از براى جانفشانى در راه اسلام و همانطورى كه اسلام مىخواهد كه در مقابل كفر و زندقه و در مقابل ستم و ستمكاران ايستادگى بكنند، مردانه ايستادند و ايثار كردند و جانفشانى كردند و اين مطلب را به ثبت رساندند. دنيا هر چه بخواهد انكار كند اين حقيقت را و اين واقعيت را و هر چه مبلغهاى فاسد
رژيمهاى فاسد و قدرتهاى فاسد بخواهند اين جمهورى اسلامى و اين ارزشهايى كه در جمهورى اسلامى هست و اين ارزشهايى كه در امت اسلامى در ايران هست بخواهند پايمال كنند و ستره به روى او قرار بدهند، نخواهد شد. شما جوانان عزيز اثبات كرديد كه مىتوانيد در مقابل تمام قدرتها ايستادگى كنيد و مىتوانيد كشور خودتان را حفظ كنيد. آنهايى كه انحراف داشتند و دارند، خيال مىكردند كه اگر چنانچه رژيم شاهنشاهى از بين برود، اسلام و ايران و همه جهاتى كه در ايران هست از بين خواهد رفت و ايران تجزيه خواهد شد به دو قدرت، غافل از اينكه اسلام و ملت اسلامى اگر هوشيار باشد و اگر توجه به مسائل داشته باشد، مىتواند در مقابل همه قدرت بايستد، مىتواند منحرفين را به جاى خودشان بنشاند و مىتواند اداره كشور را بهتر از زمانهايى كه ظلم و ستم بر اين كشور احاطه داشت بكند. شما جوانان از روز اول ثابت كرديد تعهد خودتان را به خداى تبارك و تعالى و به ديانت اسلام و بر همان امر باقى هستيد و اميد است كه تا آخر باقى باشيد و فرزندان شما و سلف شما هم با همين ايده باقى باشند و ايران و اسلام را بيمه كنند براى هميشه.
شما ثابت كرديد كه هر چه را بخواهيد مىتوانيد ايجاد كنيد. شما يك معجزهاى در دنيا به ظهور رسانديد كه آن معجزه قدرت الهى در بشر بود. شما در مقابل تمام قدرتهايى كه مىخواستند ايران را و ايرانى را ببلعند و مىخواستند ذخاير شما را غارت كنند، ايستاديد و مقابله كرديد و پيروز شديد.
شما پيروزيد براى اينكه خدا با شماست. شما پيروزيد براى اينكه اسلام پشتيبان شماست. شما پيروزيد براى اينكه ايمان داريد. شما پيروزيد براى اينكه شهادت را در آغوش مىگيريد و آنهايى كه از شهادت و از مردن مىترسند، آنها شكست خوردهاند اگر چنانچه هم لشگر عظيم داشته باشند. شما بر نفس خودتان پيروز شديد. شما جوانان در پشت جبهه و در بين كشور و برادران شما در جبهه، بر نفس خودتان غلبه كرديد و زندگى را زندگى ابدى دانستيد و اين زندگى حيوانى طبيعى را ناچيز شمرديد. شما الان پيروز هستيد و پيروزى شما مادامى كه اين قدرت نفسانى در شماست، مادامى كه اين ايده الهى در شماست، پيروزيد چه شكست بخوريد به حسب صورت و به حسب عوامل مادى و چه پيشرفت بكنيد. پيروزى بزرگ اين است كه انسان بر نفس خودش پيروز باشد و بر شيطان خودش غلبه كند و شماها بحمدالله اينطور كه جانفشانى در راه خدا مىكنيد، غلبه كرديد بر شيطان خودتان. و من امروز بايد از شما تشكر كنم كه شما از اين ملت پشتيبانى كرديد و فعاليت شما به ملت آرامش داد. ملت بايد از شما جوانان در سرتاسر كشور كه نگهبان امنيت داخلى هستيد و از آن جوانان كه نگهبان كشور هستند در جبههها، تشكر كند و خداى تبارك و تعالى از شما تقدير مىكند.
آنچه اهميت دارد اين است كه انسان عملش پيش خدا مقبول باشد و من مىبينم كه بسيارى از اين جوانان عزيز هستند كه هيچ باكى از شهادت ندارند بلكه شايد همه اينطور باشند. من از خداى تبارك و تعالى سلامت شما و عزت و عظمت اسلام و مسلمين و آرامش همه كشورهاى اسلامى را
مىخواهم و به شما عزيزان كه نصيحت پدرانه، يك نصيحت برادرانه مىكنم و آن اينكه راه خودتان را ادامه دهيد و همانطور كه شما موجب سرافرازى ايران شديد با اخلاق خوب، با اعمال خوب، با برخورد خوب با هموطنان خودتان، اين معنى را، سرافرازى را براى خودتان در پيشگاه خداى تبارك و تعالى هم اثبات كنيد. پيروزى مهم است، لكن ادامه پيروزى مشكل است و مهمتر. شما بحمدالله امروز جوانانى هستيد كه به اين كشور آرامش داديد و مىدهيد و اين مطلب را ادامه بدهيد با روى گشاده براى مردم و با ايمان قوى كه از ايمان قوى اين اخلاق صحيح و رفتار صحيح پيدا خواهد شد و من اميدوارم كه شماها نسلاً بعد از نسل، اين ايده را داشته باشيد و ايمان را حفظ كنيد و به سلف خودتان ياد بدهيد كه ايران انشاءالله پيروز باشد تا آخر.
و من اميدوارم كه كشورهاى ديگر اسلامى كه خودشان را در قيد و بند طبيعت قرار دادهاند، هر كدام اينطور قيد و بند را دارند، اين قيد و بندها را بگسلانند و با برادران ايرانى خودشان در اين جهاد اكبر همقدم باشند تا در جهاد با ابرقدرتها هم پيروز شوند. و من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه اين دولتهايى كه در كشورهاى اسلامى حكومت مىكنند، آنها را بيدار كند و اينطور ذخاير خودشان را در طبق اخلاص نگذارند براى قدرتها و با روى گشاده ذخاير ملت فقير خودشان را به قدرتهاى بزرگ تقديم نكنند و توجه كنند به اينكه امروز تكليف اين است كه همانطور كه ايران قيام كرد و پيروز شد و ديديد كه نتوانستند قدرتها با او مقابله كنند شماها هم، دولتها هم، ملتها هم، با ايران همقدم باشند تا اينكه انشاءالله اساس ظلم از بشر برچيده بشود و پرچم اسلام در تمام كشورها به اهتزاز در آيد.
من از شما آقايان و از علمايى كه در بين شما مشغول هدايت هستند و از آقاى كنى تشكر مىكنم و اميدوارم كه علماى بلاد و علماى اسلام راجع به مسائل اسلامى هدايت كنند هميشه شماها را و مادامى كه اينها در بين شما هستند، اميدوارم كه اعوجاجى حاصل نشود، لكن هر يك از شما ضامن نفس خودش هست و بايد از هواهاى نفسانى جلوگيرى كند كه مبادا خداى نخواسته اين وجهه خوبى كه شما داريد و اين توجهى كه به شما شده است، سست بشود. جوانهايى كه در بين شما هستند اگر خداى نخواسته يك وقت تندى دارند، آنها را نصيحت كنيد و همه ما محتاج به نصيحت هستيم كه در امور اسلامى با روش اسلامى رفتار كنيم و با اخلاق اسلامى با مردم برخوردار كنيم. خداوند همهتان را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله