مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از ورزشكاران باستانى
عدم دقت در تعيين افراد شوراها خطر براى وجاهت اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
خوشوقتم كه امروز با دو دسته از ورزشكارها و پهلوانها مواجه شدم و چون آقايان از شهرهاى مختلف هستند من لازم مىدانم كه مسألهاى كه الان محل ابتلاء ماست با آقايان بگويم كه در شهرهاى خودشان كه رفتند تبليغ كنند، به برادران خودشان بگويند و آن مسأله شوراهاى شهر است. اين شوراها بايد باشد در شهرها، بعدهم در ساير نقاط انشاء الله تأسيس بشود اين شوراها سرنوشت هر شهرستانى، هر شهرى كه اين شوراها در آن هست باخود اين شوراهاست كه از طرف مردم تعيين بشوند افرادش. آن چيزى كه الان لازم است بر همه آقايان، بر همه شما جوانان، بزرگان و بر همه قشرهاى ملت، اين است كه چشمهايشان راباز كنند با مطالعه، با دقت، افرادى كه براى شوراها تعيين مىكنند صفات خاصى را داشته باشند. اول اينكه مومن باشند، مؤمن به اين نهضت باشند. جمهورى اسلامى را بخواهند، طرفدار مردم باشند، امين باشد، اسلامى باشند، شرقى و غربى نباشند، انحرافات مكتبى نداشته باشند تا آنكه كارهائى كه مىكنند براى نفع ملت، براى نفع خود شهرستان باشد. اگر چنانچه خداى نخواسته در امر كوتاهى بشود و شياطينى كه دوره مىافتند و مىخواهند افرادى را جا بزنند به مردم، آن افراد منحرف يك وقتى تعيين بشوند براى شوراهاى شهر، اين براى خود شهر خطر دارد، براى كشور خطر دارد - براى كشور خطر دارد براى اسلام خطر دارد. از اين جهت اين مسؤوليتى الان گردن همه ملت هست كه شما هم از همان ملت هستيد و بحمدالله پهلوانهاى ملت هستيد و بعدها هم پهلوانتر انشاءالله بشويد. اين مسؤوليت بزرگ است كه ما الان در يك وقتى واقع هستيم كه بسيارى از ريشههاى رژيم فاسد سابق در بين مردم هستند و ممكن است كه خودشان را با ظاهرسازى جا بزنند، بايد شناسائى بشوند و هر شهر و شهرستانى كه ده، پانزده نفر مثلاً هستند آن عددى كه بايد تعيين بكنند در آنجا، بايد انتخاب بشوند، بايد اين شناسائى بشود. در بين روحانيون يك نفر هست، خوب هر كسى در شهرش مىداند كه كدام روحانى، كسى است كه صلاحيت دارد براى اين كار، دلسوز براى ملت است و از كسبه مثلاً از اصناف، از تجار، از كارگرها، از كشاورزها سابقهاش درست بايد مردم بدانند كه اين در زمان طاغوت چكاره بوده است و سوابقش، سوابق خانوادگيش چطور بوده است. اگر چنانچه دقت در اين نشود و مردم توجه به اين امر نكنند، مسؤولند پيش خدا. اگر
فردا يك گرفتارى براى ملت به واسطه اينها پيش بيايد، ماها كه خواهيم تعيين كنيم افراد را، مسؤول هستيم. مسؤوليت ما بزرگ است. امروز وجاهت اسلام ممكن است در خطر باشد. اگر يك افراد نابابى در جمهورى اسلامى مقدرات يك شهرى را در دست بگيرند - بعد بعد كارهاى خلاف بكنند، علاوه بر اينكه براى خود آن شهر مضر است، وجهه جمهورى اسلام را بد نمايش مىدهد و آنهائى كه با شما و با ما و با اسلام غرض دارند، اينها مىخواهند كه يك افرادى باشند كه اين افراد هر چه مىتوانند كار را از اسلام جداكنند، مطالب را از اسلام جدا كنند و شما و ما مىخواهيم كه هر چه كار مىشود كار اسلامى باشد. بنابراين آن چيزى كه شايد از فردا و پس فردا اين كانديدها معرفى بشوند، و شماها بايد رأى به كسى بدهيد كه اين در شوراى شهرستان باشد. خيال نكنيد كه شوراى شهر يك چيز آسانى است، يك چيز كمى است. شوراى شهر يعنى همه كارهاى شهر دست اينهاست، شهردارى راهم تعيين مىكند، كارهاى ديگر شهر را، همه را اينها انجام مىدهند و نظارت بر بازار، نظارت بر همه جا دارند، اينها اختياراتى دارند و ممكن است كه خداى نخواسته يك وقتى افراد ناباب تعيين بشود، رأى داده بشود به آنها و براى شهر مضر، براى اسلام هم مضر. بنابراين يك مسأله مهمى است كه بايد شما توجه به آن داشته باشيد و برسانيد به دوستان خودتان، به شهرستانهائى كه مىرويد به دوستانتان، به اهل علم آنجا برسانيد كه مردم آگاه بشوند و با آگاهى رأى بدهند. اين يك مطلبى بود كه الان مورد نظر است و لازم است انشاء الله عمل بشود. بعد ما يك مراحل ديگرى هم داريم كه در مورد خودش بايد از آن بحث بكنيم: يكى، يك قضيه مجلس شوراست كه در همه مقدرات مملكت بايد رأى بدهد، يكى هم رئيس جمهور است كه اينها هم ديگر بعد انشاء الله بشود.
پرورش دو قوه جسمانى و روحانى از وظائف ورزشكاران
و من اميدوارم كه اين مراحل را با همت همه قشرها و همت شما جوانها اين مراحل را طى بكنيم و آنهائى كه مخالف با اين هستند همانطورى كه در رفراندم شكست خوردند، در اين مسائل هم باز شكست بخورند و پيروزى مال ملت اسلام باشد و خداوند همه شما را انشاء الله حفظ بكند. و همانطورى كه ايشان گفتند و خوب هم تشريح كردند و صحبت كردند، آن ورزشكارها دو وظيفه دارند: يك ورزش جسمانى براى قوه پيدا كردن و قدرت پيدا كردن. وقتى قدرت جسمانى پيداشد دفاع از مملكت توانند بكنند، دفاع در برابر مخالفينى كه مىخواهند به آنها حمله بكنند، مىتوانند بكنند. و يكى هم پرورش روحانى كه اگر پرورش روحانى در انسان پيدا بشود آنوقت قدرت جسمانىاش هم مضاعف مىشود و شما كوشش كنيد كه آن قدرت را هم كه قدرت الهى است و قدرت هم به بركت اسلام و به بركت مولا اميرالمومنين سلام الله عليه در شما پيدا بشود كه يك مرد روحانى قوى و جسمانى قوى بشويد كه هم جانب روحتان قوى باشد و هم جانب جسمتان قوى باشد. من هم دعا به همهتان مىكنم و خدمتگزار همهتان هم هستم. خدا همهتان را انشاء الله حفظ كند.
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
بيانات امام خمينى در ديدار با گروهى از اعضاى ستاد جهاد سازندگى شهرستان يزد
قصد دموكراتها خدمت به اجانب و ايجاد فتنه و فساد است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اول راجع به اين قضيه ناگوار كردستان چند كلمه عرض كنم. قضاياى كردستان نه اين است كه قابل حل نيست و نه اين است كه دولت يا ملت عجز دارند از اينكه اشرار را سركوب كنند، لكن براى اينكه ما ملت كرد را از خود مىدانيم چنانچه ملت كرد هم ماها را از خود مىداند، جدا نيستيم از هم، اگر بخواهيم با يك شدت زيادى رفتار كنيم، خوب، خوف اين است كه برادران كرد هم خيلى صدمه ببينند ولهذا ما خواهيم كه به طور متوسط، نه ملايمت و نه سختگيرى به طور سركوبى عمومى اين خائنين را سركوبى كنيم وانشاء الله مىشود اين. و اين را بدانيد كه اينها چيزى نيستند، اينها الان يك حال دفاعى به خودشان گرفتند، چريكى بسيار ناقص كه مىآيند چند نفر را مىكشند و فرار مىكنند توى جنگلها وانشاء الله از اين جنگلها هم كلكشان كنده مىشود و قواى دولتى و مجاهدين و همه يعنى آنهائى كه تتمه قواى دولتى هستند، اينها همه پيشروى مىكنند و انشاء الله سرحدات گرفته مىشود، بسته شود و راه اينكه به آنها كمك كنند، بسته مىشود. و من به ملت كرد اين مطلب را تذكر مىدهم كه در عين حالى كه ما تمام افراد را الا آن طبقه بالاى خائن را عفو كرديم مع الاسف ديده مىشود كه بعضى از اين افراد بازى خوردند از اين دموكراتها و خيال مىكنند كه اينها براى آنها يك خدمتى مىخواهند بكنند. اينها بايد بدانند كه آنها جز خرابكارى كارى از آنها نمىآيد، ماهيت گروهها آنطور نيست كه اينها بخواهند به ملت كرد خدمت بكنند. اينها روابطشان با اجانب، با صهيونيسم، با آمريكا، با رژيم سابق ثابت است و اينها دارند براى آنها كار مىكنند. آنها مىخواهند ملت كرد را تا آخر وابسته به خارج و تحت فشار سابق قرار بدهند و اگر بتوانند ايران هم همان كار را بكنند، يعنى تمام ايران را. بايد ملت كرد بيدار بشود و اينها را معرفى كند و خودش هم كمك كند به قواى دولتى تا اينها پاكسازى بشوند و نمىخواهيم يك شدتى و يك قدرت فوقالعادهاى عمل بشود كه خداى نخواسته برادرهاى كرد ما هم زير پا بروند، والا براى ما اين معنا كه در يك روز و در دو روز حل كنيم اين قضايا را، تمام اينها را از بين ببريم، اين كارى ندارد، اما اين محظور هست كه برادرها و خواهرهاى آنها اگر جدا بشوند از آنها و آنها را از خودشان جدا بكنند كه آنها بروند بيرون شهرها، بروند در جنگلها آنوقت جنگلها را ممكن است كه ما با يكى دو روز
تمام كنيم قضيه را.
در هر صورت بايد برادر كردمان برادران كرد ما متوجه باشند، كه اينها يك طايفهاى هستند اخلال مىخواهند بكنند، نه اينكه مىخواهند خدمت بكنند. همينها هستند كه شماها را در فشار قرار دادند و همينها هستند كه جوانهاى ايران را مىكشند و همينها هستند كه خرمن را آتش مىزنند و همينها هستند كه كارگرها را از كار باز مىدارند و مى خواهند اصل چرخ اقتصادى مملكت گردش نكند و قصد اينها خدمت به اجانب است و ايجاد فتنه و فساد است. انشاء الله اميدوارم كه به زودى قطع بشود اين ريشهها.
اميدوارم كه با قدرت اسلام همه امور اصلاح بشود
و اما جهاد سازندگى، من از همه برادرها و خواهرانى كه در اين راه مجاهده كردند و مىكنند و گاهى من در تلويزيون مىبينم كه اينها كارها انجام مىدهند و بسيار از اين جهت من خرسند مىشوم كه ببينم برادرها و خواهرها نسبت به طوايف ضعيف خدمتگزارى مىكنند و اين اسباب اين مىشود كه آنها را، قدرتشان را چند برابر كند، وقتى كه ببينند شماها مىرويد در آنجا برايشان كار مىكنيد آنها هم خودشان تشويق مىشوند به اينكه كارهاى زيادتر بكنند. و اميدوارم كه با همين قدرت كه قدرت اسلام است، يعنى آن قوه اسلام از اول همراه بوده است كه كارها را تا آنجا رسانده و بعدها هم انشاء الله خواهد رساند. اميدوارم كه با اين قدرت اسلام همه امور اصلاح بشود و اين تحولى كه در جوانهاى ما، در خواهرها و برادرهاى ما حاصل شده است كه اينطور حس تعاون، حس خدمت به ملت، خدمت به اسلام پيدا شده است، اين خيلى اميدوار مىكند انسان را به اينكه با اين قدرت ايمانى كه الان در ملت ماهست وانشاء الله باقى مىماند، همه كارها انجام بگيرد.
انتخاب افراد متعهد و مؤمن براى نمايندگى شوراهاى روستائى
اميدوارم كه آقايان در هر جا و در هر محلى كه هستند راجع به اين مسائلى كه الان پيش است، قضيه اين شوراها، جديت كنند كه مبادا يك افراد فاسدى در اين شوراها پيدا شود، براى اينكه اين شوراها تمام مقدرات يك شهرستان دست آنهاست و اگر خداى نخواسته يك اشخاص فاسد در اين شوراها پيدا بشود ممكن است كه شهرستان را، بلكه ايران، بلكه اسلام را به فساد بكشند. بايد درست متوجه باشيد و اشخاصى كه انتخاب مىكنيد سوابقشان رامطالعه كنيد، بدانيد خوب هر شهرى مىداند كه افراد معتمد، افراد صحيح كىها هستند. در يك شهر، ده پانزده افرادى كه شناسا باشند از هر تيپى هستند، از هر جمعيتى كه هستند شناسائى كامل، در زمان سابق چه جور بودند، در زمان انقلاب چه جور بودند، از اول انقلاب تا حالا چه جور بودند و سوابق خانوادگىشان چه هست، عقائدشان چه هست ومقدار معلوماتشان چه هست. در هر شهرى بايد يك اشخاص مؤمن، معتقد، مؤمن به نهضت اسلامى، جمهورى اسلامى و منحرف نبودن به يكى از اين مكتبهاى فاسد انتخاب
كنند تا انشاء الله مقدرات شهر را در دست بگيرند و كارها موافق صلاح شهرستان خودتان انشاء الله اجرا بكنيد.
و من از همه شما متشكر هستم و از اين حس تعاونتان خيلى حظ مىبرم و خيلى ميل هم من خودم داشتم كه بروم يك دفعه در اين جهاد سازندگى من هم خدمت بكنم، اما خوب محظور اتم زياد است و خدمتى هم از من نمىآيد ديگر من خدمت همين است كه من دعا كنم به شما. انشاء الله خداوند همه شما را حفظ كند، مؤفق باشيد، مويد باشيد.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته
بيانات امام خمينى در جمع خواهران مكتب توحيد
بيدار شدن از خواب غفلت وقيام لله كردن، از موعظههاى خداوند
بسم الله الرحمن الرحيم
قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا لله مثنى وفرادى خداوند تعالى فرمايد كه به مردم ابلاغ كن كه من شما را به يك دعوت مىكنم، موعظه به يك چيز، واعظ خدا، واسطه رسول اكرم و ملت، همه ملتها،همه مخلوق، طرف موعظه قهرا ماها هستيم و آن يك موعظه كه خداى تبارك و تعالى فرموده است و انبيا و اوليا و همين طور هم هست، اين يك موعظه اينست كه ان تقوموالله قيام كنيد و نهضت كنيد براى خدا.
اهل معرفت (شما طلبه هستيد، بايد با زبان طلبگى هم با شما عرض كنم) اهل معرفت مىگويند كه اول منزل سلوك يقظه است، يعنى بيدارى و به همين آيه تمسك مىكند. خواجه عبدالله انصارى از منازل الصالحين كه منازل اهل سلوك را ذكر مىكند اول منزل را منزل يقظه منزل بيدارى ذكر مىكند و اين آيه شريفه را هم شاهد مىآورد. خدا فرموده است كه ان تقوموالله ايشان تعبيرش اين است كه بيدار بشويد، بيدار شدن هم يك قسم از قيام است و تمام نهضتهائى كه در عالم واقع مىشود آن هم قيام است، قيام از خواب، قيام بعد از بيدارى. قيام از خواب براى ماها كه خواب هستيم و باز بيدار نشديم، ماها كه براى شكر طبيعت بيهوش هستيم، در خواب غفلت هستيم و چشم و گوشمان همهاش متوجه به عالم طبيعت است، موعظه خدا به حسب قول اين مرد سالك اين است كه يك موعظه هست و آن اينكه بيدار بشويد از اين غفلت و از اين خوابى كه سنگين است، خوابى كه طبيعت غلبه كرده است بر ما و ما را خواب كرده است اول قدم اين است كه ما بيدار بشويم توجه كنيم به اينكه عالم طبيعت چى هست و ما در عالم طبيعت به كجا مىرويم؟ در مسير هستيم همه؟ اين مسير به كجا منتهى مى شود؟ اين اول قدمى است كه براى كسانى كه سلوك الى الله كنند، اول قدم اين است كه بيدار بشوند غفلت را كنار بگذارند، توجه به معنويات بكنند، به ماوراء طبيعت بكنند. اين راه، يك راه طولانى است كه ما در اوائلش واقع هستيم و بايد سير بكنيم و تا آخر سير بكنيم. اگر در حال غفلت ما را سير دادند و ما بيدار شديم و راه رفتيم و راه را يافتيم و آن راهى كه خداى تبارك و تعالى فرموده است راه مستقيم است، راه الى الله است، ما آن راه را طى كرديم از انحرافات كناره گرفتيم، توجه به خدا، توجه به احكام خدا كرديم. اين راهى كه قهرا ما را مىبرند با قدم اختيار، آن مقدارى كه مربوط به
اختيار است طى كرديم، وقتى كه از اينجا منتقل شديم به عالم ديگر همه آنها سعادت، همه آنها نور و اين عالمدار ظلمت است ظلمات بعضها فوق بعض اگر ما تكليف خودمان را دانستيم و بيدار شديم و فهميديم كه بايد سير كنيم الى الله بايد مجاهده كنيم براى خدا، قيام كنيم براى خدا، قيام كنيم براى خدا، و در همه ابعادى كه هستيم و داريم با تكليف خودمان، تكليفهائى كه خداى تبارك و تعالى به وسيله انبيا براى ما بيان فرموده است عمل بكنيم، راه مستقيم را طى بكنيم منتهى بشويم به سعادت. يكى از قيامها همان قيامى است كه ارباب سلوك مىگويند كه راجع به سير معنوى است. آيه را هم به حسب نظر آنها يا ناظر به آن است يا بعضى از مفاد آن است و يكى از چيزهائى كه ظاهر آيه است اين است كه نهضتهائى كه مىكنيد، قيام كه مىكنيد لله، باشد، ان تقوموالله. انما اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى يعنى خودتان هستيد، قيام كنيد لله جمعيت هم كه هستيد، گروهها هم كه هستيد باز قيامتان لله باشد، فقط قيام نباشد اين قيام، را و اين نهضت را همه گروههائى كه در عالم هستند، چه اشخاصى كه انحراف دارند و چه اشخاصى كه ندارند، يك نهضتهائى دارند، لكن آنكه مورد موعظه است و خداى تبارك و تعالى به آن يك چيز موعظه كرده است بشر را، اين است كه قيامتان لله باشد، آلوده نباشد.
شركت بانوان در نهضت عامل تشجيع مردها
الان اين نهضتى كه شمادر پيش داريد و بايد تشكر كنيم از خانمها كه در اين نهضت يك قدم راسخى داشتيد و يك كمك بزرگى به ملت كردند و اين خانم بودند وقتى كه به خيابانها و كوچهها ريختند و فرياد زدند، تشييع كردند، تشجيع كردند مردها را و قدرتهاى آنها را چند مقابل كردند، لهذا علاوه بر اينكه خودتان قدرتمندى كرديد، ديگران را هم قدرتمند كرديد. چنانچه در اين جهاد سازندگى كه گاهى وقتها مىبينيم خانمها رفتند و مشغول شدند. خوب، البته از خانمها ساخته نيست كه مثل يك رعيتى، مثل اشخاصى كه ورزيدهاند در امور كار كنند، لكن همان رفتنشان در بين آن رعايا و بين اين كشاورزان، همان رفتن و اشتغال پيدا كردن به همان مقدارى كه مىتوانند، اين باعث مىشود كه قدرت آنها چند مقابل بشود. وقتى آنها ببينند كه از شهرها خانمهاى محصل، خانمهاى محترم آمدند و در دهات مشغول كمك هستند به برادرهاى خودشان، قدرت آنها چند مقابل مىشود و اين يك عمل بسيار ارزندهاى است ولو عمل خودش به حسب حجمش كوچك باشد، لكن حجم معنوى خيلى زياد است.
چنانچه آمدن و رفتن محصلين مدارس مرد هم در بين همين رعيتها و در بين كشاورزها آن هم يك قدرتى به آنها مىدهد وقتى ببينند كه همه قشرها پشتيبان هستند، از اين پشتيبانى آنها قدرتشان خيلى زياد خواهد شد. آن چيزى كه حجم عمل را زياد مىكند ولو حجم ماديش كم است، و آن لله بودن و اخلاص است.
يك عمل ممكن است به حسب حجم ماديش بسيار كم باشد، لكن به حسب معنا از همه اعمال
از اكثر اعمال حجم معنويش زيادتر باشد لا اله الا الله يك كلمه، چند عبارت، يك كلمهاى است، لكن عظمتش بر تمام اذكار يا همه يا اكثر از كار زيادتر و حجم معنويش از همه بيشتر است. فعال وقتى كه اخلاص همراهش باشد، اخلاص به منزله روح عمل است.
همانطورى كه انسان به اين حجم مادى انسان نيست، اين حجم مادى را ساير چيزها هم، حيوانات، بسيارى از حيوانات هم بيشتر اين حجم را از انسان دارند آنكه اسباب امتياز انسان است از ساير حيوانات آن جهت معنويت انسان است، آن جهت روح انسان است. روح مهذب، روحى كه تربيت شده باشد به تربيتهاى الهى آن ارزش انسان را زياد مىكند و حجم معنوى را بالا مىبرد.
اول معنويتتان را و بعد نهضت را تقويت كنيد.
كوشش كنيد كه آن حجم زياد بشود كوشش كنيد كه معنويتتان بر مادياتتان غلبه كند در خلال تحصيل، درخلال زحمت كشيدن، در تحصيل علوم. خداوند همه شما را مؤفق كند، كوشش كنيد مهذب باشيد، عمل كنيد به آن چيزى كه شما را به او دعوت كردند، اخلاقتان را، آدابتان را، معنوياتتان را تقويت كنيد به طورى كه يك انسانى باشيد كه به همه عالم محبت داشته باشيد.
پيغمبر اكرم اينطور بوده است كه حتى كفار را هم وقتى كه ملاحظه مىفرمود كه اينها مسلم نمىشوند، غصه مىخورد بر آنها كه چرا اينها بايد مسلم نشوند و بعد به آن شقاوتها و به آن عذابها برسند. كوشش كنيد كه با خواهران خودتان، با برادران خودتان با محبت باشيد، علاقهمند باشيد. كوشش كنيد اين نهضت را همه با هم به پيش ببريد كه اگر اين نهضت به آخر برسد انشاء الله مؤفق بشويم و بشويد كه اسلام در ايران تحقق پيدا بكند و مملكت ايران از آن گرفتارىهائى كه داشت بيرون برود، يك مملكت اسلامى به تمام معنا بشود، اين مملكت الگو خواهد شد از براى ممالك اسلامى ديگر، بلكه براى همه ممالك كوشش كنيد كه اين نهضت را تقويت كنيد وانشاء الله به آخر برسانيد و تمام احكام اسلام زنده بشود، عصر، عصرى باشد كه احكام اسلام تجديد و زنده بشود با كوشش شماها.
خداوند همه شماها را حفظ كند و سلامت باشيد، سعادتمند باشيد، به علم و تقوى آراسته بشويد.
والسلام عليكم ورحمه الله
بيانات امام خمينى در ديدار با علما و روحانيون منطقه تجريش
لزوم بيدارى و هوشيارى برادران كرد در معرفى خائنين
بسم الله الرحمن الرحيم
قضيه اين پاسدارهاى شهيد اگر چه تالمآور است و اين تالم براى اين است كه چرا بايد جامعه اينقدر منحط باشد و افراد اينقدر زبون باشند و از خدا بيخبر كه اينطور جنايات را انجام بدهند، در صورتى كه اسلام براى همه است و اسلام در نفع جامعه مستضعفين است، لكن مع الاسف اينها باز اسلام را نفهميدهاند، نه اسلام را فهميدند و نه مستضعفين را. توجه داريد كه در اين حال كه آن قضايا، قضاياى اسفانگيزى است لكن حكايت مىكند از ضعف آنها، شما گمان نكنيد كه اين كارهاى آنها دليل بر اين است كه يك كارى انجام مىدهند. مثل يك دزدهائى مىمانند كه قايم شدند، يك جائى مخفى شدند كه كار اساسى نمىتوانند انجام بدهند و شكست خوردند، شكست فاحش خوردند و سرانشان فرار كردند و يك عدهاىشان هم كه هستند همين مثل دزدهائى مىمانند كه به طور ناگهان مىزنند و تتمهشان هم در خواهند رفت انشاء الله. و ملت ما بايد همانطورى كه تاكنون پيش آمده است از حالا به بعد هم پيش برود و قوى باشد. ملتى كه با مشت محكم تو دهن امپراطورها، تو دهن ابر قدرت زد، براى يك همچو كارهاى جزئى كه يك دسته دزد و يك دسته قاچاقچى انجام مىدهند، هيچ ابداً خوفى به خودتان راه ندهيد. اينها چنانچه ملاحظه اين معنا نبود كه كردستان برادرهاى ما هستند و اگر بخواهيم شدت عمل انجام بدهيم ممكن است اين برادرها، خداى نخواسته يك صدماتى ببينند، اگر اين ملاحظه نبود در دو روز اينها كلكشان كنده مىشد، لكن مع الاسف چون مخلوط به مردم هستند، از اين جهت نمىشد اين شدت عمل را چيز داد مگر اينكه اينها پناهنده بشوند به كوهها و پناهنده بشوند به جنگلها كه آن وقت بود عمل با آنها عمل مىشد. لكن بايد برادران كرد متوجه باشند كه اينها خائن هستند، اينها مىخواهند مملكت را مثل زمان سابق به دست چپاولگرها بدهند. بايد اينها بيدار باشند و نگذارند اينها رشد بكنند و نگذارند كه اينها خرابكارى كنند. اينها را معرفى بكنند تا اينكه قواى دولتى اينها را اخذ كند و به سزايشان برساند. خداوند انشاء الله اسلام و مسلمين را از شر اين فاسدها نجات بدهد.
عمل به موازين شرعى الهى از وظايف سنگين نهادهاى انقلابى
و اما راجع به مسائل خودتان. البته با مرور زمان اين بار را همه به مقصد برسانيد و مهم اين است كه در هر جا هر كميتهاى هست، در هر جا پاسدار هست و در هر جا هر دادگاه انقلابى هست چون اينها به اسم اسلام است، الان به اسم جمهورى اسلام است، از اين جهت وظيفه مهم براى آقايان علما كه در رأس هستند و هم براى پاسدارهاى محترم كه برادر هستند و هم براى دادگاهها و كميتهها يك وظيفه سنگين اسلامى است. اگر حالا در يك همچو موقعى كه همه چيز بايد اسلامى باشد و در خارج و داخل جمهورى اسلامى ثبت شده است، اگر چنانچه حالا خداى نخواسته يك چيزى واقع بشود از بعض كميتهها، از بعض دادگاهها، از بعض پاسدارها و اينها، خصوصاً اگر چنانچه خداى نخواسته از بعض مثلاً كسانى كه ملبس به لباس روحانيت هستند، اين يك بهانهاى دست دشمنها مىدهد كه اسلام را با آن بهانه و با اين ترتيب يك طور ديگرى معرفى كنند. الان در مطبوعات خارجى به واسطه همين اجانبى كه مىخواستند ببرند از اينجا و منافعشان در خطر است وانشاء الله ديگر به دست آنها نخواهد رسيد، اينها مشغول يك تبليغاتى شدند، مشغول يك حرفهاى باطلى شدند و گاهى راجع به اعدامهائى كه شده است مثلاً اشكال مىكنند، گاهى راجع به مسائل ديگر. البته آنها بايد صدايشان در آيد لكن ما نبايد بهانه دست آنها بدهيم ما بايد روى موازين الهى، موازين شرعى عمل كنيم. امروز از يكى از آقايان علماء شيراز يك كاغذى براى من آمد كه من حالا مطالعه كردم و ايشان راجع به اين حدودى كه در مناطق مختلف جارى مىشد ايشان شكايت داشتند كه اين حدود موافق موازين عمل نمىشود و تخلفات مىشود، از اين جهت خوب است كه بگذارند اين را وقتى كهيك موازين شرعى پيدا بشود و آنوقت اجرا بشود ممكن است كه الان بر خلاف موازين شرعى اجرا بشود از اين جهت خوب است كه يك توقفى بشود كه مبادا خداى نخواسته حدود بر خلاف آن چيزى كه شارع مقدس فرموده است عمل بشود. البته حدود بايد در نظر، تحت نظر مجتهد عادل انجام بگيرد و با آن موازينى كه شارع مقدس فرموده است، كه شايد آن موازين اگر ملاحظه بشود كم اتفاق مىافتد كه ثابت بشود. يك خيانتى از قبيل مثلاً فرض بفرمائيد زنا كه چهار نفر عادل شهادت بدهند من ديدم كالميل فى المكحله و چطور ممكن است كه يك همچو امرى ثابت بشود و اگر به اقرار رسيد بايست چهار دفعه اقرار بكند آن هم قاضى موعظهاش بكند كه تو اگر اقرار بكنى حد جارى مىشود، شايد اشتباهى مىكنى. يك جورى كه شارع مىخواهد يك همچو مسائلى چه نشود - واقع نشود. آنكه تا يك مطلبى مىشود، تا يك تهمتى زده مىشود يك وقتى خداى نخواسته دست به يك همچو اعمالى زده بشود، اين برخلاف رضايت خداست و بر خلاف مسير اسلام است، بر خلاف نهضت است و موجب اين مىشود كه آبروى نهضت از بين برود، موجب اين مىشود كه خداى نخواسته اسلام يك طور ديگرى جلوه بكند و آن اينكه اسلام آنطور كه بيان فرموده است و حدود را تعيين كرده، با آن شرائط كم اتفاق مىافتد كه ثابت بشود همان وقت هم بايد تحت نظر مجتهد عادل باشد، هرج و مرج نباشد كه هر كه در هر گوشه يك چيزى درست كرده است حدود جارى بكند، حدود را نمىتوانند جارى بكنند و چيز بشود. اينها بايد
مراعات بشود كه مبادا خداى نخواسته چهره اسلام خداى نخواسته به جور ديگر جلوه بكند، دشمنهاى ما چهره اسلام را طور ديگرى جلوه بدهند. اينها از امورى است كه بايد مراعات بشود، بسيار مراعات بشود. مؤظفيم همه مان. الان يك وقتى است كه در يك حالى ما هستيم كه اسلام بين اين است، درست جلوه بكند، كه اگر درست جلوه كند اميد اين هست كه همه رو به او بياورند. اگر ما نتوانيم يك همچو كارى انجام بدهيم و خداى نخواسته يك طور ديگر بشود، خوب شكست خورديم و شكست، شكست هميشگى است، نه شكست موقت. اگر ما حالا نتوانيم يك كارى انجام بدهيم ديگر هيچ وقت نمىتوانيم.
خداوند انشاء الله همه شما را مؤفق كند و من از همهتان متشكرم و دعاگوى همه و خدمتگزار همه هستم.
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع دادستانها و حكام شرع دادگاههاى انقلاب اسلامى
مسأله قضاوت، يك مسأله بسيار خطيرى است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اول به طور كلى عرض كنم كه مسأله قضاوت يك مسئله بسيار خطيرى است و شماها كه قاضى هستيد بسيار برايتان خطرناك است، اگر ملاحظه روايات را كرده باشيد مىبينيد كه مسأله چقدر مشكل است، شما با اعراض مردم، با جان مردم، با اموال مردم سر و كار داريد و اگر چنانچه خداى نخواسته به طور دقيق به طور شايسته عمل نشود، علاوه بر مسؤوليت شرعيه نسبت به اصل قضيه يك مسؤوليت بزرگترى هم هست و آن اين است كه شما قاضى در جمهورى اسلامى هستيد و ممكن است كه جمهورى اسلامى در خطر بيفتد يعنى وجههاش يك وجهه ناشايستهاى بشود. شما مىدانيد كه الان اشخاص مختلف با اغراض شيطانى در صدد اين هستند كه اين چهره اسلامى جمهورى را مشوه كنند. يكى از راه مشوه شدن همين دادگاههاست كه اگر خداى نخواسته در دادگاهها يك امر بر خلافى واقع بشود اين فقط به دادگاه صدمه نمىزند، به جمهورى فقط صدمه نمىزند، به اسلام ضربه مىزند، صدمه، صدمه به اسلام است، اگر چنانچه صدمه به اشخاص بود ولو آن هم صحيح نبود اما باز مطلبى بود، اما وقتى كه شما مواجهيد با اينكه در كارهايتان يا وجهه اسلام را، وجهه نورانى، آنطور كه هست جلوه بدهيد يا خداى نخواسته بر خلاف آنطورى كه اسلام هست جلوه بدهيد، آنوقت دشمنها هم دامن بزنند به آن و بگويند كه خوب، يك وقتى ما گرفتار زمان رژيم سابق بوديم حالا هم گرفتار عبا و عمامه هستيم. البته آنها، شما هر چه هم كار خوب بكنيد حرفشان را مىزنند، لكن بهانه دست دادن مسأله ديگر است. ما از اينكه آنها صحبتى بكنند، چيزى بنويسند، از آتش باكى نداريم، اينها بايد البته به حسب چيز خودشان مصالح خودشان كه همان مصالح شيطانى است و از دستشان رفته است آن چيزهايى كه از آن استفاده مىكردند، البته بايد آنها صدايشان در آيد، چه آنهائى كه در داخل هستند و چه آنهائى كه در خارج هستند، البته آنها خواهند اين صحبتها را كرد، لكن يك وقت صحبتى است بى پايه، يك وقت يك چيزى دستشان ما دهيم كه وقتى يك چيز دست آنها آمد ديگر به آن هر طورى كه دلشان بخواهد زيادش مىكنند، قطرش را زياد مىكنند، كيفيتش را زياد مىكنند. حالا كه شما يك دسته از مردم جانى را كه همه مردم مىدانستند اينها جنايتكارند، به سزايشان رسانديد، حالا آن اشخاصى كه در خارج هستند و آن طرفدارهاى آنها، اين
صحبتهايى كه ديديد، مىكنند و ما توقع اين را هم نداريم كه كسانى كه همه چيزشان را از دست دادهاند با ما به طور مصالحه عمل بكنند هيچ همچو توقعى نيست. البته بايد از نصيرى، اينها حمايت كنند و از هويدا حمايت كنند و از محمدرضا حمايت كنند از باب اينكه اينها اشخاصى بودند كه راه چپاولگرى را به اينها نشان داده بودند و اينها هم كمك بودند براى آنها و آنها هم كمك بودند براى اينها و چپاول مىكردند. ما توقع اين را نداشته باشيم كه اينها براى نصيرى نوحه سرايى نكنند يا براى هويدا يا براى امثال اينها، لكن ما يك وظيفه خطيرى داريم كه بايد يك چيزى دست آنها ندهيم يك مطلب خلافى واقع نشود در اين دادگاهها و با دست مثلاً قضات يا خداى نخواسته آقايان، يا خداى نخواسته دادستانها، يا پاسبانها، يا امثال اينها كه همه اينها الان عضو جمهورى اسلامى هستند. عضو جمهورى اسلامى بايد همه چيزش اسلامى باشد. مسأله قضا هم كه مىدانيد چقدر مسأله مهمى است در شرع و سر و كار شما با چه چيزهايى هست كه همه حيثيت آن اشخاص در دست شماست، بايد البته با كمال احتياط و با كمال قدرت، هم احتياط بايد در كار باشد، هم قدرت بايد در كار باشد، كسى كه مجرم است بايد به جزاى خودش برسد و توصيه از احدى قبول نبايد بشود. من اين را كراراً گفتهام اگر از من توصيه براى كسى آمد، از دفتر من براى كسى توصيه آمد، از كسانى كه به من مربوطند، توصيه آمد بزنيد به ديوار. قاضى نبايد تحت تأثير كسى باشد، قاضى، آزاد است و بايد در محيط آزاد عمل بكند. توصيهها را هيچ به آن اعتنا نكنيد، اگر يك وقت توصيه بحقى است كه خوب، آنوقت شما البته بايد توصيه بحق را رسيدگى بكنيد يا چه، بر فرض كه توصيه هم نشود بايد رسيدگى بكنيد. اگر خداى نخواسته يك توصيهاى است كه ناحق است هيچ نبايد به آن اعتنا كرد. در هر صورت قاضى مستقل است و خودش بايد نظر بدهد، لكن خدا را شاهد ببيند، اين قلمى كه دست مىگيرد، اين قلمى است كه ممكن است كه آبروى يك مسلمى را از بين ببرد. و ممكن است احقاق حقى بكند و همين طور در همه امور بايد خداى تبارك و تعالى را ناظر، حاضر ببينيد. در قضيه جرمهائى كه مىشود البته آنهائى كه مربوط به دادگاههاى انقلاب است آن امور انقلابى است كه تشخيصاش را شماها خودتان مىدانيد. يك امور ديگرى هست مثل كذبهائى كه مىشود كه در شرع حد دارد اينها ثبوتش بسيار مشكل است مثلاً در باب زنا چهار نفر آدم عادل شهادت بدهد... خداى تبارك و تعالى خواسته است كه اين امور زود كشف نشود، هم حفظ حيثيت اشخاص بشود ولو به حسب واقع هم گناهكارند و هم حفظ جهات در جامعه بشود يا اگر اقرار بكند يك دفعه اقرارش را اعتنا به آن نكنند، نصحيتش كنند به او بگويند اگر چنانچه اين ثابت بشود تو چه خواهى شد، تو خواهى رذل شد، تو خواهى مقتول شد. بعد مهلت به او بدهند. ثانياً اگر آمد و اقرار كرد باز ثانياً توصيه به او بكنند كه... نكن، اين كار درست نيست، فلان. و اگر باز چنانچه آمد اقرار كرد آنوقت وقت اين است كه حد بزند آن هم حاكم شرع، مجتهد عادل. آن طور نباشد كه از اطراف به ما هجوم بياورند كه به طور هرج و مرج واقع بشود. يكى از علماى شيراز، علماى محترم شيراز به من كاغذ نوشت، ديروز، پريروز بود نوشته بود كه در اين دادگاهها و در اين چيزها راجع به اين مسائل مثل مسائل فحشا خيلى زود حد زده مىشود و ملاحظه
حدود و جهات شرعىاش نمىشود و شما يك فكرى بكنيد. خوب، حالا كه آقايان تشريف دارند اينجا بهترين موقعيت حالاست كه ما بگوئيم كه اينطور امور را سرسرى نگيريد يا از باب اينكه اين امور مربوط به انقلاب نيست گوش نكنيد به حرف و كنار برويد، هيچ كارى به آن نداشته باشيد يا اگر مبتلا شديد روى موازين شرع به آن طورى كه شارع مقدس فرموده است، نه اينكه حالا چون انقلاب است ما هر كس را دلمان خواست بزنيم، هر كس را دلمان خواست شلاق بزنيم، هر كس را دلمان خواست حبس بكنيم، هر كس را دلمان خواست خداى نخواسته اعدام بكنيم. مسأله اينها نيست، مسأله اعزاض مسلمين است بايد حفظ بشود اين اعراض... به اينكه يكى آمده مىگويد كه فلان، فلان كار را كرد خوب، اولاً اين عادل است كه اين را مىگويد؟ بيست نفر هم باشند بگويند اعتنا نمىشود كرد، بايد عادل باشد، روى موازين شرع عدالت داشته باشد تا اينكه از او شهادت قبول بشود والا فرض كنيد ده نفر از آدمهاى غيرثابت العداله، يك وقت اين است كه شهرت همچو هست كه، اما يك همچو شهرتى امكان ندارد. راجع به دزدى كه رفته است سرگردنه كرده آنجا ممكن است يك وقت شهرت پيدا بكند، اما راجع به اين فحشائى كه بسيار در جاهاى مختلف اين كار انجام بگيرد اينها همچو شهرتى حاصل نمىشود كه علم پيدا بشود. باقى مىماند شهادت شهود يا اقرار خودش. اقرار خودش هم در بسيارى از اينها يك دفعه فايده ندارد بايد مكرر بشود بعد از اينكه نصيحت بشود كه بخواهيم برگردد، آن حد جارى نشود حتىالامكان. همچو نباشد كه خداى نخواسته هر كه هر كارى كرد فوراً يا هر كه هر چه شنيد فوراً پاسبان برود در خانهاش و چه بكند. پاسبانها نبايد بروند خانه مردم مگر با دستورى كه از طرف دادستان، از طرف دادگاه صادر مىشود، روى موازين شرعيه، رفتن در حرز مردم خلاف شرع است، اهانت كردن به يك آدمى ولو اين آدم هم خودش يك آدم مخالف مثلاً چه باشد باز حق اهانت نيست اين حق است كه جزايش را به او بدهند ديگر اهانت چرا به او بكنند؟ رفتن منزل، به خانوادهاش تعرض كردن، به بچههايش تعرض كردن اينها امورى است كه نبايد بشود. ما مىخواهيم اسلام باشد، ما نبايد يك كارى بكنيم كه بگويند كه دادگاهها در زمان طاغوت هم اين كارها را نمىكردند. خوب، به ما مىگويند اين حرفها را ما چه مىدانيم. بايد شما آقايان علاج بكنيد مسأله را، اگر نمىتوانيد علاج بكنيد، علاج بكنيد بالا، الزامى نداريد كه قاضى باشيد اگر مىتوانيد روى موازين قضا، روى موازين اسلام عمل بكنيد، بالا، الزامى نداريد كه قاضى باشيد اگر مىتوانيد روى موازين قضا، روى موازين اسلام عمل بكنيد، بايد بكنيد اگر چنانچه نمىتوانيد واقعاً مىبينيد كه معذور دارد، نمىشود عرض مىكنم كه قدرت نداريد برويد جلو گيريد خوب، مىتوانيد كنار برويد. در هر صورت مسأله، مسأله مهم است نه از باب اينكه خود قضا مهم، خودش بسيار مهم است اما قضا يك وقت در يك محيطى است نداريم اشخاصى كه بخواهند صدمه به اصل اسلام بزنند آنجا بايد بگوئيم قضا بسيار مهم است و قاضى بايد چه باشد و اينها. يك وقت وضع وضعى است كه صدمه به اسلام مىخواهند بزنند، اين ديگر چند برابر مىشود اهميتش، بايد همه چه قضات، چه دادستانها، چه عرض مىكنم پاسبانها، چه پاسدارها و چه كميتهها همه اينها بايد روى موازين شرع عمل بكنند، البته پاسدار حق ندارد بدون
اينكه قاضى يا فرض كنيد دادستان اجازه به او بدهد كارى بكند وقتى هم به او اجازه، امر كرد بايد انجام بدهد، حق ندارد تخلف بكند، هرج و مرج نبايد باشد حالا، حالا كه ما انقلاب كرديم بايد هرج و مرجى باشيم! خوب، انقلاب كرديم، انقلاب كه نبايد هرج و مرج باشد، انقلاب روى موازين اسلام بايد باشد، نبايد ما يك كلمه انقلاب بگذاريم و هر كارى دلمان مىخواهد بكنيم بگوئيم كه انقلابى است، انقلابى، انقلابى يعنى چه؟ مگر اسلام عوض مىشود در انقلاب؟ اسلام همان اسلام است. شما يك قدرت طاغوتى را كنار گذاشتيد حالا مىگويى اسلام را مىخواهيد پياده بكنيد، احكام اسلام را مىخواهيد پياده بكنيد. بايد با تمام احتياطات لازم، با تمام دقتهاى لازم در اين امور بررسى بشود يك وقت يك بيگناهى خداى نخواسته عرض مىكنم كه يك مقاصدى كه يك كسى ممكن است داشته باشد بيايد تهمت به او بزند، خداى نخواسته يك آدم بيگناهى چى بشود. و امروز هم اين طورى كه ملاحظه مىكنيد روز تهمت است، اين وضع من نمىدانم چه جور شده است كه هر كه به هر كس دلش مىخواهد هر چى مىگويد، نمىداند كه تهمت زدن به مومن جزايش چى هست پيش خدا، نمىداند غيبت كردن از مؤمن چى هست، نمىداند كه هتك حرمت مؤمن، هتك حرمت الله است، اينها را نمىدانند، هر كه هر چه دلش مىخواهد حالا به هر كس، نه به يك نفر، نه به دو نفر به اشخاصى متقى تهمت مىزنند. خوب، البته يك دسته هم هستند كه مىخواهند تهمت بزنند، اينها از يك اشخاصى ترس دارند، خوف دارند. ما اولى كه آمديم در اينجا و اينها خيال كردند كه ما اين اشخاص را، بعض اين اشخاص را نمىشناسيم شروع كردند راجع به چند نفرى كه بيست سال من با آنها آشنا بودم، مثل آقاى دكتر يزدى، آقاى بنى صدر، آقاى قطبزاده اينهائى كه من بيست سال با آنها آشنا بودم و اينها بيست سال در خارج خدمت كردند، به ضد اينها، به ضد رژيم عمل كردند به مجرد اينكه اينها آمدند فوراً هى كاغذ مىآمد كه اينها امريكا هستند، اينها اصلاً مگر فارسى هم بلدند؟ نسبت به آقاى يزدى مىگويند مگر فارسى بلد است اين؟! اينكه آمريكائى است. آخر چرا بايد اينطور انسان باشد. حالا از اينها يك قدرى سست شده، حالا افتادند به جان يك قشر ديگر. يك نفر آدمى را كه من بيست و چند سال است از نزديك مىشناسم، او پيش من درس خوانده، با من معاشر بوده، من همه چيزش را مىدانم، حالا افتادند به جان مثل آقاى دكتر بهشتى. آقاى دكتر بهشتى را از او مىترسند اينها براى اينكه يك فرد لايقى است و اينها نمىخواهند اينطور افراد باشند، مىخواهند يكى يكى، نوبت همهتان شايد برسد، يكى يكى هر كس را يك جائى ببينند يك كارى انجام مىدهد مىخواهند او را هتكش بكنند يا او را ساقطش بكنند. الان، امروز آمدند به من گفتند كه نسبت به ايشان خيلى چى مىشود، ايشان من بيست و چند سال است، بيست و چند سال است كه من ايشان را از نزديك مىشناسم، اينها خيال كردند اينها از خارج آمدند و حالا من تازه اينها را ديدم و اينها نمىدانم اينها كى هستند. من مىشناسم اينها را، مردم متقى هستند اينها، مردمى هستند كه براى اسلام كار از آنها مىآيد. خوب، اين مردمى كه براى اسلام كار از آنها مىآيد يكى يكى را كنار بگذارم، كنار بگذارند و همه را خلع سلاح بكنند آن وقت كى ديگر باقى مىماند؟ الان هر كس كه در دولت باشد به او مىگويند، هر كس كه در شورا
باشد به او مىگويند، هر كس كه در - عرض مىكنم كه چيزها باشد دادگاهها باشد برايش مىگويند. رايج شده است يك همچو مطلبى كه بىخود براى اشخاص يك مطالبى را مىگويند، بيجا براى اشخاص يك چيزهائى مىگويند، بايد يك احتراز بكنند. من نمىدانم اين مردم چه مردمى هستند. و معالاسف در بين جوانهاى ما هم اشخاصى هستد زود باور، به مجرد اينكه مىگويند فلانى بله، امريكايى است، مىبينيم كه يك عده از جوانها هم باورشان مىآيد آمريكايى است. فلانى انگليسى است فلان اصلاً خود برنامه خود امريكايىها و انگليسىها اين است كه مردم را، اشخاص صحيح را به اسم انگليسى و به اسم امريكايى ضايعش كنند چون مىدانند خودشان ضايع هستند، مىدانند ملت پيش آنها چه جور هست به اسم انگليسى بودن. يك مطلبى بود كه از سى سال، چهل سال پيش از اين من يادم است كه آخوندها را وقتى مىخواستند، روحانيون را مىخواستند طرد كنند مىگفتند اينها انگليسىاند. خود آنها تزريق مىكردند كه بگويند انگليسىاند براى ضايع كردن. الان هم امريكايى بيشتر هست در كار. الان هم اشخاص صحيح را خود آنها تزريق مىكنند يا عمال آنها تزريق مىكنند كه بگوئيد اين امريكايى است، معالاسف بعضى از اشخاص هم كه حسن نيت دارند، سوء نيت ندارند باورشان مىآيد و آنها هم مىگويند اين مطلب را بدون اينكه بررسى بكنند، يك كسى را كه من سى سال است مىشناسم. مثلاً همين آقاى دكتر يزدى و آقاى دكتر بهشتى را در يك جايى من ديدم نوشته است كه اينها پيش فلانى رفتند و خواستند كه بختيار را ايشان چه بكند. اما آقاى دكتر يزدى كه هميشه مخالف بختيار بود كه من در آنجا بودم. آقاى دكتر بهشتى يك دفعه آمده پيش من راجع به بختيار يك كلمه نگفته. خوب، چرا بايد مسلمان اينطور باشد؟ چرا بايد يك مسلمى را، من از باب اينكه من ميل نداشتم اشخاص را اسم ببرم لكن وظيفه من مىبينم كه يك كسى را كه مىخواهند هتكش كنند، يك كسى را كه مىخواهند ضايعش كنند براى اينكه نتواند خدمت بكند، اسلام، من وظيفه شرعى مىدانم كه يك وقتى دفاع بكنم از يك مسلمانى كه به درد ما مىخورد، به درد اسلام مىخورد و خدمت كرده است، بيست سال پيش هم خدمت كرده حالا بخواهند اين را - عرض مى كنم - تضييعش كنند و چى بكنند. فردا به شما هم مىگويند، به آنها هم مى گويند فلان تا كى نوبت ما هم برسد. مسأله اين طورى است، مىخواهند اينها اصلاً خلع سلاح كنند ما را، يكى يكى كنار بروند، كنار بروند، كنار بروند چه بمانند؟ آنها بمانند كه مفسدند و فاسد هستند. اينها بايد ملاحظه بشوند - من - ملت ايران بايد بدانند اينها را كه يك اشخاص مفسدى آمدند، جوانهاى دانشگاهى بدانند اين معنا را كه اينهايى كه در دانشگاه مىآيند تبليغات سوءى مىكنند و از اشخاص مثلاً محترم آبروريزى مىكنند اينها نظر سوء دارند، اينها مىخواهند اين نهضت به آخر نرسد، اينها مىخواهند كه همان مسائل برگردد. بايد دانشگاهىها به آن توجه بكنند و ساير قشرهاى ملت بايد توجه به اين معانى بكنند. من اميدوارم كه نتوانند اين قشرهاى فاسد يك صدمه اساسى به نهضت ما بزنند و با جديت آقايان همه، روحانيون، ساير طبقات و اين دادگاهها و اين دادستانىها و اينها، اين مسائل حل بشود و اسلام انشاء الله آن طورى كه خداى تبارك و تعالى مىخواهد در خارج تحقق پيذا بكند. اين كلمه را من بگويم خداى
متعال مىداند كه من نسبت به آخوندهاى فاسد آنقدر شديد هستم كه نسبت به ساير مردم نيستم. ساواكى ها پيش من محترمتر است از آخوندهاى فاسد و خداى تعالى و خداى متعال مىداند اين قضيه را كه قضيه دادگاه ويژه اگر باشد براى اين نيست كه دفاع باشد، براى اين است كه يك دسته اشخاص فاسد مىخواهند اشخاص آبرومند را از بين ببرند و اينكه آقايان طرح كردهاند كه در محيط خود اينها باشد براى اينكه خودشان هم مىشناسند اينها را والا ما ابدا ظر نداريم به اينكه اينها فرق داشته باشند با سايرين. خير، فرق دارد فرق اين است كه شيطنت ملعنتشان بيشتر از ديگران است. آن قدر صدمهاى كه اسلام از يك آخوند فاسد مىخورد از محمد رضا نمىخورد. در روايات هست كه آخوند فاسد و ملاى فاسد در جهنم از بوى تعفنش - مردم - اهل جهنم در عذاب هستند. در اين دنيا از بوى تعفن بعض از آخوندهاى فاسد دنيا در عذاب است. ما طر فدارى از عمامه نمىكنيم، ما طرفدارى از اسلام مىكنيم. اين اسلام پيش شما باشد معظم هستيد و پيش هر كس باشد معظم است و عمل نكردن به اسلام و خيانت كردن به اسلام معمم باشد بدتر است از آن كسى كه غير معمم باشد براى اينكه ضررش به اسلام بيشتر از ديگران است. اما قضيه اينكه يك مطلبى باسد نيست، مىخواهند هم همان دادگاههاى عمومى باشد هيچ فرقى به حال ما ندارد.
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى انجمن خيريه بانوان اصفهان
خواهران در نهضت پيشوا و موجب قدرت بودند
بسم الله الرحمن الرحيم
از آمدن بانوان محترم، خواهرهاى عزيز براى ملاقات من، تشكر مىكنم و خوش آمد عرض مىكنم و سعادت و سلامت همه شما را، همه ملت ايران را از خداوند تعالى مسئلت مىكنم. شما خواهران در اين نهضت سهم بسزائى داشتيد و در همه جا كمك كرديد و پيشوا بوديد نسبت به مردها و موجب قدرت شديد نسبت به آنها، از اين جهت هم تشكر كنم و چون در بين راه هستيم و باز مراحلى هست كه اين مراحل باز بايد طى بشود، من اميدوارم كه باز شما تتمه اين راه را با قدرت و با ايمان طى بكنيد تا اينكه نهضت ما كه نهضت اسلامى است به آخر برسد و اسلام آنطور كه خواست خداى تبارك و تعالى است، در ايران و در ساير مناطق پياده بشود. راه مستقيم الهى انسان را از نقص به كمال مىبرد در رأس همه امور تربيت انسانى است براى همه انبيا، براى تربيت مردم كه اشخاصى كه در قوه دارند چيزهائى را، انبيا آمدند كه اين قوهها را بالفعل كنند، انسان بالقوه انسان بالفعل بشود، استقامت داشته باشد در كارها، در عقائد، و به صراط مستقيم كنند. شما خواهران، آنى كه متكفل بچههاست توجه كنند كه بچهها را تربيت انسانى بكند و آن كه متكفل يك جمعيت است، آن جمعيت را به راه خدا و صراط مستقيم بكند. اين راه مستقيم الهى است كه مىتواند انسان را از نقص رو به كمال ببرد، از ظلمات به نور برساند. خداى تبارك و تعالى مردم را دعوت كرده است كه از ظلمتها به سوى نور بروند و در ظلمات باقى نمانند. كارهائى كه انحرافى است ظلمات است، اخلاق زشت ظلمت است، اعمال زشت ظلمت است. نور آن است كه خداوند دعوت به او كرده است و اسلام هدايت به او.
اصل امر به معروف و نهى از منكر جهت اصلاح جامعه
كوشش كنيد كه احكام اسلام را، هم عمل كنيد و هم وادار كنيد كه ديگران عمل كنند. همانطورى كه هر شخص و هر فردى موظف است كه خودش را اصلاح كند، مؤظف است كه ديگران را هم اصلاح كند. اصل امر به معروف و نهى از منكر براى همين است كه جامعه را اصلاح كند. جامعه
ما در زمان اين طاغوت رو به فساد رفته بود، رو به تباهى رفته بود و مهم اين بود كه جوانهاى ما را، چه جوانهاى مرد و چه جوانهاى زن، اينها را رو به تباهى كشيدند و در اين پنجاه سال، تمام تبهكارى بود. الان كه بحمدالله آن رژيم هم، رژيم منحط از بين رفت و انشاء الله ديگر مثل آنها برگشت ندارند. اميدواريم كه همه چيزمان را اسلامى كنيم و تربيت تربيت تربيتهاى اسلامى باشد و تربيتهاى انسانى باشد، حركات و سكنات منطبق بر قواعد اسلامى باشد.
اگر بخواهيد مملكت خودتان، كشور خودتان مستقل باشد، اگر بخواهيد از زير قيد گرفتارى اجانب بيرون بيائيد، بايد متشبث به اسلام بشويد. اسلام بود و اين صداهاى الله اكبر كه شما را به پيروزى رساند. من اميدوارم كه باز اين صداها محفوظ باشد و اين علاقههائى كه به اسلام هست محفوظ بماند و به آن حدى كه بايد برسيم، برسيم و مملكت ما سعادتمند باشد.
راجع به بنگاهى كه داريد (معلولين) من راجع به مستضعفين اجازه سهم امام تاكنون نداده ام، لكن به اين مؤسسه كه شما ذكر مىكنيد، من اجازه دادم كه در اصفهان كسانى بخواهند از بابت سهم امام به اين مؤسسه كمك كنند، به اين معلولين كمك كنند مجاز هستند. انشاء الله خداوند همه شما را سعادتمند كند و همه ما را خدمتگزار اسلام و خدمتگزار به ميهن عزيز.
والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته
گفتگوى امام خمينى با ابوجهاد عضو سازمان مقاومت فلسطين
بسم الله الرحمن الرحيم
امام: آقاى ابوعمار چگونه است؟
ابوجهاد: الحمدلله، در جو مبارزه قرار دارند و پيوسته از جائى به جاى ديگر سير انقلابى دارند.
امام: اميدوارم كه انشاءالله به زودى در قدس مستقر شوند.
ابوجهاد: انشاءالله ما اميدواريم قدس از جاهائى باشد كه به زودى بتوانيم از شما در آنجا استقبال به عمل آوريم.
امام: قدس مال همه مسلمانان است.
ابوجهاد: انشاءالله و اين آرزوى همه ماست كه با پيگيرى و مقاومت مىتوان به اين آرزو رسيد. عزم راسخ مسلمين و ايمانشان ما را به موفقيت خواهد رساند.
امام: و با وحدت كلمه مسلمانها و خصوصا سران آنها. اما اين گرفتارىهائى كه در اين مدت طولانى براى برادرهاى ما در قدس پيدا شده است، در اثر سهلانگارى روساى اعراب بوده است. و من بيش از بيست سال در خطابههايم، در گفتارم به اينها توصيه كردم، به سران دولتها كه اين اختلافات محلى جزئى را كنار بگذارند و براى اسلام و براى پيشبرد اهداف اسلام باهم همفكرى كنند و با هم اتحاد داشته باشند. و من بايد بگويم كه اظهار خجلت مىكنم كه در مقابل بيش از صد ميليون جمعيت عرب و صد ميليون جمعيت مسلم، هشتاد ميليون تقريبا جمعيت مسلم، يك عده معدودى بيايند و در مقابل اينها آنطور كارها را بكنند و اين هم نمىشود عذر باشد كه پشتيبان آمريكاست، براى اينكه آمريكا پشتيبان شاه هم بود، لكن وقتى كه يك ملت اجتماع كردند بر يك مطالبى، نه قدرت شيطانى شاه توانست مقاومت كند نه پشتيبانى
ابر قدرتها، بلكه مطلق قدرتها اگر اتحاد پيدا بكنند، جمعيت عرب و سران مهم اين جمعيتها اگر اتحاد پيدا بكنند، شكى نيست كه نه امريكا مىتواند در مقابلشان كارى انجام بدهد و نه ديگر قدرتها. و اين معالاسف مطلبى است كه مشكل است كه تحقق پيدا كند، لكن من از خداى تبارك و تعالى مىخواهم كه يك همچو مشكلى را با قدرت خودش حل كند. و اضافه كنيد به اينكه در عين حال كه ملت ما نه اسلحه داشت و نه تربيت نظامى و آنها مجهز به همه جهازات بودند و آن انتظامات هم داشتند و مجهز به جهاز نظامى بودند، معذلك چون شعب واحد بودند و قوه واحده بودند و مهمتر اينكه استناد به خداى تبارك و تعالى داشتند و با فرياد الله اكبر زن و مرد و بچه و بزرگ پيش رفتند به طورى كه همه قدرتها در هم شكسته شد. و دولتهاى اسلامى مجهز به جهازات هستند، معذلك در مقابل يك همچو عنصرى قيام نمىكنند، بلكه بعضى از آنها خيانت هم بكنند. خداوند انشاءالله آنها را بيدار كند و مسلمين را پيروز.
ما چون مبتلاى به مشكلاتى شبيه به مشكلات شما هستيم مىدانيم كه وضع شما و مشكلات شما چيست. ما الان مبتلا هستيم به نظير همين مشكلات مثل مشكلاتى كه در كردستان ايجاد كردند و دول خارجى به وسيله عمالشان در خوزستان براى ما آنهمه اشكالات ايجاد كردند كه ما باز مبتلاى به آن هستيم و در سيستان و بلوچستان هم ممكن است كه ايجاد اين مشكلات را بكنند.
البته جهاد براى خداى تبارك و تعالى مشكلات دارد. بيشتر از اين مشكلات، مشكلاتى بود كه پيغمبر اكرم در صدر اسلام داشت و مسلمين داشتند، لكن چون قدرت ايمان داشتند توانستند كه اسلام را قبل از گذشت نيم قرن، در تقريبا تمام آن كره كه آنوقت معموره بود مستقر كنند و شما با تمام مشكلات كه داريد يك مطلب داريد و آن اينكه ايمان با شماست و شما استناد به خدا داشته باشيد و اين استناد به خدا تمام مشكلات را انشاءالله حل خواهد كرد. مشكلات زياد است لكن اراده مصمم ملت و مهمتر استناد به خداى تبارك و تعالى مشكلات را آسان مىكند. و ما هم اميدواريم كه همه مشكلات شما رفع بشود. و باز از خدا مىخواهيم كه ما را متوجه به خداى تبارك و تعالى بكند، و هم مشكلات شما رفع بشود. و باز از خدا مىخواهيم كه شما را بيشتر از پيش متوجه به قدرت لايزال الهى بكند و با استناد به خداى تبارك و تعالى باكى نيست و نصر با شماست انشاالله و با ما. و البته هر مسلمى بايد با مسلم ديگر برادر باشد و با مشكلات سهيم باشد و ما هم با شما سهيم هستيم در اين مشكلات چنانچه سابقا بوديم من راجع به مشكلات مادى هم بعضى اقدامات كردم. و من اميدوارم كه ما بتوانيم هم مشكلات معنوى و هم مادى را به خواست خداى تبارك و تعالى، هم از شما و هم از خودمان، با هم رفع بكنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع روشندلان
انسان، با بصيرت انسان است نه با بصر
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما روشندلان تشكر مىكنم كه تشريف آورديد از نزديك شما را ببينم. و من روى اسلامى نورانى شما را مىبينم و به شما مژده مىدهم كه خداى تبارك و تعالى يار شماست، يار همه است و از خداى تبارك و تعالى توفيق و سعادت شما را خواستارم. و اين معنا را بايد بدانيد كه انسان به روح انسان است، انسان به بصيرت، بصيرت قلبى انسان است. اين آلات ظاهرى، آلاتى است كه وسيله است و اينها از بين رفتنى است. آنچه باقى مىماند روح انسان است و آنچه در انسان سعادت را ايجاد مىكند بصيرت انسان است. و من اميدوارم كه شماها بصيرت به طور كامل داشته باشيد و خداى تبارك و تعالى به شما توفيق و سعادت عنايت كند.
تلاش بىثمر مغرضين و شايعهسازان به منظور متوقف ساختن نهضت
و چيزى كه مىخواهم به شما آقايان عرض بكنم اين است كه ما امروز مبتلا هستيم به يك شايعههائى كه روى آن شايعهها مىخواهند اين نهضت را نگذارند تحقق پيدا كند. يكى از شايعهها كه شايعهسازان نشرش مىدهند و گاهى براى ما مىنويسند، گاهى در نطقهاى اشخاصى ديده مىشود حتى شنيدم كه ديشب هم در مسجد امام يك آقايى همين معنا را گفته است، اين است كه فلانى اصلا دست به او نمىرسد، هيچ كس نمىتواند با او ملاقات كند، فقط چند تا اهل علم، چند تا معمم، همين يك كانال است و آن كانال معممين، مردم ديگر اصلا ملاقات با ايشان نمىكنند. شما الان آقايانى هستيد كه روشندل هستيد و آمديد اينجا و از نزديك داريد مرا مىبينيد و هر روز قريب چند صد نفر در اينجا مىآيند و بسياريشان مىآيند در اين منزل، در اين اطاق به اندازهاى كه گنجايش دارد اينجا از اشخاص مختلف، اينطور نيست كه اينها مىگويند، مغرضين مىگويند كه يك كانال فقط فلانى دارد. من هيچ كانال خاصى ندارم، من هيچ اصحابى ندارم، من با همه مردم، با همه قشرها ملاقات مىكنم، مطالب همه را مىشنوم، كاغذها به من مىرسد و همه اخبار كه در ايران واقع مىشود آنهائى كه مهم است و بايد به ما برسد مىرسد. من، هم گوش مىكنم راديو را در وقتى كه اخبار را پخش مىكند و هم نگاه مىكنم تلويزيون را، هم تمام يعنى اكثر مطبوعات اينجا آنهائى كه مورد اهميت است مىآيند و هم
خلاصه اينها براى من نوشته مىشود مىآيد و هم اخبار همه جا به وسيله وزير ارشاد براى من مىآيد و هم اخبار مملكت به وسيله ژاندارمرى كل و رئيس ارتش و عرض مىكنم كه جاهاى ديگر، شهربانى براى من مىآيد، من بىخبر نيستم از اوضاع مملكت.
اينها يك دسته مغرض هستند كه خيال مىكنند كه مرا توى تختهاى، چيزى، جعبهاى گذاشتهاند در آن را هم قفل كردهاند در آن را هم يكى دو تا معمم باز مىكنند و مرا مىبينند و ديگر مردم ديگر نمىبينند. شما الان مىبينيد و مىشنويد كه بيرون اين خانه چه اشخاص و چه جمعيتى هستند (گوش كن آقا، گوش كن) چه اشخاصى هستند، چه جمعيتهائى هستند كه من بايد گاهى در اين اطاق، گاهى در بيرون، بله اگر توقع اين است كه من با يكى يكى افرادى كه روزى چند هزار نفر در اينجا مجتمع مىشوند، من با يكى يكى وقت خاصى بدهم، خلوت بدهم، من وقت خلوت ندارم كه بدهم هميشه از صبح كه من پا مىشوم تا ظهر جمعيتهاى متعدد هى مىآيند، عده كثيرى هم در اين اطاق مىآيند با من ملاقات مىكنند. حتى منتشر كردند كه اين كسى كه گفتند ديشب در مسجد امام صحبت كرده است كه آقاى نجفى هم حتى آمدند منزل ايشان، راهشان ندادند. آقاى نجفى ديشب پيش من بودند، چه كسى راهشان نداده است؟ مگر آقاى نجفى را مىشود كسى راه نداد؟ ديشب آقاى نجفى قريب سه ربع ساعت، يك ساعت اينجا من خدمتشان بودم. من نصيحت مىكنم به اين آقايان، من عرض مىكنم به اين آقايان كه يا تحت تاثير اشخاص و گفتههاى اشخاص واقع نشوند يا اعمال غرض نكنند. بعصى از اشخاص غرضمندند لكن بعضىها اينطور نيست فقط كنار نشستهاند، هر كس هر چه مىگويد باورشان مىآيد و آنوقت هم منتشر مىكنند. خوب، اين خلاف انسانيت است، خلاف اسلاميت است كه انسان هر چه شنيد فورا پخشش كند در همه جا كه فلانى هيچ كس با او ملاقات نمىكند، آقاى نجفى هم رفتند آنجا، راهش ندادهاند. خوب، اين اهانت به يك مسلمانى است مثل آقاى نجفى، به يك عالمى است كه شما بگوئيد كه راهش ندادهاند آنجا. اين چه حرف نامربوطى است كه گفته شده است. من از كسانى كه با من ملاقات دارند، مىبينند من را و هر روز دارند مىآيند مىبينند، خواهش مىكنم كه اينها را بگويند به مردم كه ما در خانهمان باز است من از بس كه ملاقات مىكنند خسته مىشوم. خوب، من يك پيرمرد 80 ساله هستم، ضعف دارم، معذلك خوب، وقت دارم براى مردم و مردم با من ملاقات مىكنند. اخبار مردم به من مىرسد، احتياجات مردم به من مىرسد، لكن البته مشكلاتشان زياد است مشكلات همه زياد است و براى رفع اشكالات يك اشخاصى هستند كه آنها مشغولند و قشرهائى هستند كه مشغول رفع اشكالات هستند و دولت هم مشغول است لكن كار زياد است، اشكالات زياد است و خوب است كه آقايانى كه يك قدرى توجه دارند، گويندگان و آنهائى كه حرفشان در راديوها پخش مىشود، يك قدرى ملاحظه كنند، خلاف واقع نگويند يا باور نكنند خلاف واقعها را كه فلانى يك كانال دارد، اى امام حرفهاى مردم را گوش بكن. آقا حرفهاى مردم پيش من است، شما هر حرفى را كه مىخواهيد بپرسيد كه من از مملكت اطلاع دارم، همه جهات را گزارش كردستان هر روز براى من مىآيد. شما اين چه حرفهاى نامربوطى است كه مىزنيد و چه تبليغات سوئى كه مىكنيد و
غرضمندانه فرياد مىزنيد؟
خداوند همهتان را انشاءالله اصلاح كند و خداوند انشاءالله اين نهضت را به پيروزى برساند و اشخاصى كه غرضمند هستند هدايتشان كند خداى تبارك و تعالى، و مسلمين نصرت و اسلام را قوت بدهد.
بيانات امام خمينى در جمع شوراى پنج نفرى صدا و سيماى جمهورى اسلامى
اگر اين دستگاه (راديو و تلويزيون) اصلاح بشود، اميد است يك مملكت اصلاح شود
بسم الله الرحمن الرحيم
دستگاه راديو تلويزيون چنانچه من كرارا گفتهام، يك دستگاهى است كه حساسترين دستگاههاى تبليغاتى هر كشورى است كه هم از از طريق بصر و هم از طريق سمع از آن مردم استفاده مىكنند و آنطورى كه به راديو و تلويزيون - به تلويزيون - توجه مىكنند مردم، به هيچ دستگاهى آنطور توجه نمىكنند، از دستگاه كوچكى كه براى بچهها گذارده تا آن برنامههايى كه براى ديگران.
اگر اين دستگاه اصلاح بشود و برنامههاى آن برنامههاى اصلاحى باشد، اميد است كه يك مملكت اصلاح بشود و اگر اين دستگاه يك دستگاهى باشد كه نظير زمان همان طاغوت باشد، مردم به همان حال باقى مىمانند. از وظائف مهمى كه اين شورا دارد كه در آنجا اعضا محترمشان مجتمعند و آقاى موسوى هم كه ما از سوابقشان اطلاع داريم و مىشناسيم ايشان را، هستند، وظيفه مهم اين است كه مراقبت بشود از اين دستگاه به طورى كه محتوايش يك محتواى جمهورى اسلامى باشد.
تحقق جمهورى اسلامى در گرو اسلامى شدن مراكز ملى و دولتى
ما بخواهيم يك جمهورى اسلامى در ايران محقق بشود، همين كه ما بگوئيم جمهورى اسلامى، راى بدهيم به جمهورى اسلامى، كار تمام نيست، بايد دستگاههاى اطلاعاتيش، روزنامههايش، راديو، تلويزيون، ادارات، تمام مراكز دولتى و تمام مراكز ملى، بازار، در صحرا، در داخل، در كارخانهها، بايد طورى بشود كه هر كسى وارد اينجا شد، خودش را احساس كند كه وارد شده است در يك دستگاهى كه از اسلام آنجا خبر هست اثر هست از اسلام، بايد قدم اسلام در همه اين دستگاهها باشد و آن چيزهائى كه برخلاف موازين اسلامى است، برخلاف جمهورى اسلامى است كه همه بر خلاف مصالح ملت است، اگر باشد، اينها بايد از بين برود. مثلا در تلويزيون يك قضايا، قضاياى فيلمهاست، اين فيلمهابايد يك فيلمهاى آموزنده باشد. فيلمهائى كه وقتى نگاه كنند جوانهاى ما، منحرف بشوند، اينها را بايد از آن احتراز كرد.
اگر چنانچه يك وقتى اشخاصى در آنجا باشند كه بخواهند يك همچو اعمالى را انجام بدهند،
اگر نصيحت مىشود بكنيد، نصيحت كنيد اگر نه تصفيه بايد بشود. يك مسووليت بزرگى است مسووليت شما، و آن اين است كه يا اين جمهورى اسلامى را به جلو مىرانيد به واسطه تبليغاتتان، به واسطه نمايشهايى كه در آنجا داده مىشود، فيلمهائى كه در آنجا داده مىشود و يا به عقب مىرانيد، اين خيلى مسووليت بزرگى است. ما تا بخواهيم اين كاركنهاى هر جا را، كارمندهاى هر جا را، تا بخواهيم كه به آنها بفهمانيم كه ما نبايد همه چيزمان تقليد از غرب باشد، اين طولانى است.
اينها گمان مىكنند كه وقتى كه در راديو تلويزيون مثلا آمريكا يك جورى بود، انگلستان يك طورى بود، ما هم بايد از آنها تقليد بكنيم، هر چه آنها كردند، ما بكنيم. چنانچه اين يك مسالهاى است كه تقريبا ما مواجه با آن هستيم و در همه جا كه گمان مىكنند كه بايد فرم ممالك ما هم، فرم آنجا باشد تا ما بخواهيم اين فرم را تغيير بدهيم و بفهمانيم به همه قشرها كه نبايد اينطور باشد و ما خودمان بايد در افكارمان، در آرائمان مستقل باشيم، اين طولانى است.
بايد اشخاصى كه متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى باشند، در راس كارها قرار دهيد
الان شما موظفيد كه همه اين كسانى كه در اين كارها هستند و راس كار هستند در تلويزيون (البته بنگاه بزرگى است) مراقبت كنيد كه يك اشخاصى كه متعهد باشند و به اسلام و معتقد به جمهورى اسلامى باشند و بدانند كه جمهورى اسلامى يعنى چه، محتوايش بايد اسلامى باشد، بايد آنها را در راس كارها قرار بدهيد در سرتاسر ايران، در همه جا و برنامههايتان، آنهائى كه گفتنى است گويندگانى پيدا بكنيد و خيلىها حاضرند كه بيايند آنجا صحبت بكنند از اشخاص فاضل و دانشمند، از علما و اشخاص منورالفكر، اشخاص هر طبقهاى بيايند صحبت بكنند و از آنها استفاده بكنيد و بايد هم اين كار بشود.
و آنچه راجع به ديدنىهاست و فيلمهاست توجه كنيد كه فيلمها يك فيلمهاى انحرافى نباشد، فيلمهايى نباشد كه مثلا فرض كنيد كه يك منظرههائى كه سابقا بود و انحرافات براى جوانهاى ما ايجاد مىكرد، نباشد. ما اگر اين جوانهايمان را و اين بچههايمان را، حتى آنچه كه براى بچهها نمايش داده مىشود بايد يك جورى باشد كه اين بچه از اول يك طورى بار بيايد كه مستقل باشد در فكر، مستقيم باشد و متعهد بار بيايد و همين طور فيلمهاى بالاتر بايد خيلى توجه به آن بشود كه رسيدگى بكنيد، نظارت بكنيد، نگذاريد دست اشخاصى كه متعهد نيستند. اگر پيدا شدند اشخاص، بايد به آنها حالى كنيد، اگر نمىشود، تصفيه كنيد و اين يك امر ضرورى و لازم است.
سرتاسر اين مملكت، فريادشان اين بود كه ما اسلام را مىخواهيم
و از مسائلى كه لازم است من تذكر بدهم، اين است كه اين انقلابى كه در ايران حاصل شد، اين انقلاب پيروزيش در اثر دو مطلب بود: يك مطلب مهمش كه از همه مطالب بالاتر بود اين بود كه مردم
با اسلام پيش رفتند، يعنى سرتاسر اين مملكت فريادشان، فرياد اين بود كه ما اسلام را مىخواهيم. از آن رژيم سابق كه يك رژيم فاسد بود، مردم بدى ديدند در طول عمرشان، جوانهاى ما در تمام عمرشان از آنوقت كه چشم باز كردند، بدى ديدند و اين رژيم را فاسد مىدانستند، و از آن طرف مسلمان بودند، به اسلام عقيده داشتند. از اين جهت - فريادها - ما هر مطلبى را از يك ملتى بخواهيم اخذ بكنيم، بايد ببينيم كه زبان ملت چيست تا بفهميم كه اين ملت چه مىخواهد، خودمان بخواهيم حكم بكنيم، بايد ببينيم كه زبان ملت چيست تا بفهميم كه اين ملت چه مىخواهد، خودمان بخواهيم حكم بكنيم كه اين ملت ما فلان چيز را مىخواهد، اين حرف غلطى است، حرف صحيح اين است كه ما مطالعه كنيم در حال ملت، گوش بدهيم به صداى ملت ببينيم چه مىخواهد؟ يك ملتى كه همه فرياد مىزنند كه ما جمهورى اسلامى مىخواهيم، نه شرقى و نه غربى، جمهورى اسلامى ما ديگر حق نداريم كه بنشينيم بگوئيم كه نه، اين ملتى كه قيام كردهاند، براى اين قيام كردهاند كه دموكراسى باشد، در اسلام همه چيز هست به معناى سالمش، اما ما مىبينيم كه همه مردم دارند مىگويند كه ما جمهورى اسلامى مىخواهيم، ما حق نداريم كه تاويل كنيم و بنشينيم خودمان هر چه دلمان مىخواهد بگوئيم كه نخير، مردم كه اين حرفها را دارند مىزنند، يك چيز ديگر را ما گردنشان بگذاريم. اين خلاف واقع است.
امر دومى كه بود، اين بود كه همه قشرها با هم متحد شدند، در اين مساله همه متحد بودند، اگر يك اشخاصى هم بودند كه يك انحرافى داشتند، در اين شورى كه مردم داشتند، آنها ساكت بودند، كارشكنى نمىكردند، همه با هم مجتمعا عمل كردند و پيش رفتند و همه با هم اسلام را مىخواستند، اين دو تا مطلب اساس پيروزى اين مملكت بود. و
هوشيارى در مقابل اعمال آلوده خائنين به اسلام و مملكت
و اگر چنانچه ما خيال كنيم كه الان ما تا آخر مساله را حل كردهايم يك خيال باطل است. ما الان اگر اوائل راه نباشيم، بين راه هستيم، باز نرسيدهايم به آن مقصدى كه داريم. خوب مقصد بزرگ ما اين بود كه اينهائى كه تصرف در مملكت ما داشتند، مستشارانشان در مملكت ما كار مىكردند، همه چيز ما را آنها نظارت مىكردند، دستور از آنجا صادر مىشد و دولتها عمل مىكردند، خود محمدرضا اين را اقرار كرد كه از سفارتخانهها تعيين مىكردند كه وكلائى باشند و ما هم عمل مىكرديم، منتها اين را كه گفت، مىخواست بگويد كه نه، حالا ديگر ما اينطور نيستيم، در عين حالى كه پدرش را اينطورى معرفى مىكرد، خودش هم در اوائل امر، خودش را اينجورى معرفى مىكرد، لكن اينكه گفت، روى ناشيگرى كرد، روى اين نظر گفت كه مىخواست حالا بگويد كه من ديگر حالا آنطور نيستم و بعد هم كه همه فهميدند كه در زمان اين بسيار بدتر بود وابستگيش به خارج از زمان پدرش، اين وابستگى كه اين داشت، بسيار زيادتر بود از آن وابستگىهائى كه او داشت، او هم وابسته بود نه به اندازه اين. و آنى كه براى ما همه چيز را آورد، اين دو مطلب بود: اسلام، وحدت كلمه. معالاسف بعد از اينكه اين انقلاب اين قدم اول را برداشت و پيروز شد و اين سد را شكستش، اين اشخاصى كه آن وقت هم مخالف
بودند، لكن حرف نمىزدند و آن اشخاصى كه تحت تاثير تبليغات سوء غربىها و اينها واقع شدند، اينها شروع كردند يك جبهههائى درست كردن، جبهههاى مختلف، در صورتى كه صلاح نبود، صلاح اين بود كه جبههها همه با هم باشند تا اينكه ما اين مساله را وقتى كه به آخر رسانديم آنوقت هر جبههاى دلش بخواهد عليحده، هر حزبى بخواهد عليحده، هر چيزى عليحده. اما به اين زودى كه ما باز در بين راه هستيم بيائيم متفرق بشويم، اين صحيح نبوده است، لكن خوب، شده است.
و الان در آذربايجان شما گمان نكنيد كه ملت آذربايجان از اسلام رويش را برگردانده، آنها هميشه توجه به اسلام داشتند، هميشه متوجه به مصالح كشور بودند، هميشه پيشقدم بوده است آذربايجان، هميشه خون جوانانش را دادهاند براى اسلام، اينجور نيست كه حالا گفته بشود كه نه ديگر آذربايجانى ديگر كارى به اسلام ندارد، پشت كرده به اسلام و دولت اسلام را دارد مىشكند، آذربايجانى رفته است و تلويزيون را گرفته است، رفته است و استاندار را بيرون كرده است. اين كارهائى است كه مسلمان نمىكند، اين كارهائى است كه اشخاصى مىكنند كه توطئهگرند و از امريكا دستور مىگيرند يا از جاهاى ديگر دستور مىگيرند. ملت آذربايجان همچو كارى نمىكند و لهذا آنها فرياد مىكنند كه ما اسلام را مىخواهيم.
ما احتمال اين معنا را كه ملت آذربايجان يك چنين كارى بكند آنهم نسبت بدهند به يك كسى كه خودش مىگويد دروغ است اين حرفها، در راديوهايشان بخوانند به اينكه لشگر هم به ما پيوست، قواى انتظامى به ما پيوست، اين مساله همان مسائلى است كه يك مملكت ديگرى است كه به ما پيوست، اين از حلقوم كسى بيرون مىآيد كه اصلا به اسلام اعتقاد ندارد، از حلقوم كسى بر مىآيد كه خائن به اين مملكت است. اينهائى كه رفتند الان تلويزيون را گرفتند و به خيال خودشان يك فتحى كردند، اينها همان دست نشاندههائى هستند كه پروندههاى بعضىشان موجود است. بايد آذربايجانيها توجه داشته باشند، يك وقتى تحت تاثير واقع نشوند كه خداى نخواسته براى آذربايجانى يك لكه ننگى بشود تا ابد كه آذربايجانى كه هميشه طرفدار اسلام بود، حالا اينها به اسم اينكه ما مثلا چه مىخواهيم و چه مىخواهيم، بر خلاف مصالح اسلام، بر خلاف دولت اسلام. اين مساله، قيام بر ضد اسلام است، قيام بر ضد دولت اسلام است.
ما نمىخواهيم كه خونريزى بشود، ما نمىخواهيم كه برادركشى بشود والا اين پوسيدهها كه نمىتوانند اين كارها را انجام بدهند. ما اگر يك روز بگوئيم به مردم، خود مردم آذربايجان كار را اصلاح مىكنند، لكن بايد ملتفت باشند، لااقل پشت كنند به اين اشخاص. و بايد اين مطلب را برادرهاى آذربايجانى ما، برادرهاى كردستانى ما، برادر بلوچستانى ما عرض مىكنم سيستانى ما، هر كجا كه هستند، بختيارىها، همه جا بايد اين معنا را بدانند كه يك مملكتى مال خودتان است، خودتان بايد ادارهاش كنيد. تا حالا مال شما نبود اين مملكت، هيچ چيز دست شما نبود، همه چيز دست ديگران بود.
حالا كه اين زحمتها كشيده شده است اين خونها ريخته شده است، اين نابسامانىها براى
يك مملكت پيدا شده، حالا مىخواهيم بگوئيم دست خود شما بايد باشد، حالا يك دسته مغرض يك دسته انگل هستند، اينها آمدهاند و ميدان افتادهاند و هر جا يك فسادى ايجاد مىكنند. بايد اهالى هر منطقهاى خودش توجه به اين داشته باشد كه آلودهاش نكنند اينها، يك وقت خداى نخواسته هر جا يك صدائى بلند بشود و هر جا يك مسالهاى، غائلهاى درست بشود و نتوانند ديگر اصلاحش بكنند.
در هر صورت بايد توجه به اين معنا داشت و يكى از وظائف تلويزيون و راديو اين است كه مسائل را آنطورى كه هست، به مردم بفهمانند كه مسائل چيست، اصلا از كى صدا دارد بلند مىشود. اعلام كردند كه گروه فرقان هم به ما متصل شده چريكهاى خلق هم به ما متصل شد. گروه فرقان كىاند؟ چريكهاى خلق كىاند؟ هر آدمى و هر گروهى را بايد از رفقايش فهميد كه كىها هستند تا بفهميم اينجا چكار هستند. آن كس كه مىگويد گروه فرقان به ما گرايش پيدا كرد، چريكهاى خلق به ما متصل شد، اين همان است مقصدش، همانها هستند، اينهايى كه اينها را دارند اداره مىكنند، همان قضايا همانها هستند، همانهايند كه روابطشان با غير، الان بعضىشان معلوم شده است. بازى نخورند برادرهاى ما، توجه داشته باشند كه هيچ مسلمانى با اين امر موافق نيست، هيچ ملائى با اين امر موافق نيست، هيچ مرجعى با اين امر موافق نيست و هرگز همچو چيزى را به مراجع نسبت ندهند، كه آنها موافق نيستند با يك مساله خلاف اسلامى.
قيام بر ضد حكومت اسلامى در حكم كفر است
قيام بر ضد حكومت اسلام، خلاف ضرورى اسلام است، خلاف اسلام است بالضروره. حكومت الان حكومت اسلامى است. قيام كردن بر خلاف حكومت اسلامى، جزايش جزاى بزرگى است. اين را نمىشود بگوئيم كه يك ملائى عقيدهاش اين است كه بايد بر خلاف حكومت اسلامى قيام كرد. همچو چيزى محال است كه يك ملائى بگويد، يك ملائى عقيده داشته باشد به اين معنا كه بر خلاف اسلام بايد عمل كرد، بايد شكست اسلام را. اينها نسبت مىدهند به بعضى از مراجع اين مسائل را. دروغ است اين حرفها، هرگز نخواهند گفت. قيام بر ضد حكومت اسلامى در حكم كفر است، بالاتر از همه معاصى است، همان بود كه معاويه قيام مىكرد، حضرت امير قتلش را واجب مىدانست قيام بر ضد حكومت اسلامى يك چيز آسانى نيست و اينها الان قيام كردهاند بر ضد حكومت اسلامى. در هر صورت من اميدوارم كه سر عقل بيايند همه و از اين مفسدهها دست بردارند و همه علما بلاد، اينها را نصيحت كنند. مراجع اينجا، مراجع جاهاى ديگر، علما بلاد اينها را نصيحت كنند كه دست از اين كارهاى خلاف بردارند، بر ضد حكومت اسلامى قيام نكنند، خيال نكنند كه نمىشود آنها را دفع كرد، ما نمىخواهيم، ما نمىخواهيم كه يك برادركشى در ايران بشود، چنانچه در كردستان هم نخواستيم و نمىخواهيم و دلمان مىخواهد كه با آرامش و با صحت درست بشود.
در هر صورت يكى از وظائف راديو و تلويزيون اين است كه مسائل را آنطورى كه هست پخش بكنند. اختيار را دست اشخاصى كه مىخواهند مسائل را معوج، كج و معوج عرضه بكنند، اختيار را
دست آنها نبايد آقايان بدهند و بايد درست توجه كنند و راديو تلويزيون سرتاسر مملكت را همچو كنند كه همهاش محتوا، محتواى اسلامى، موافق مصالح كشور، موافق مصالح اسلام. امروزى كه ما با يك همچو قدرت بزرگى مواجه هستيم و آنها پى توطئهها مىگردند، از خارج، از داخل، حالا مبادا يك وقتى ملت ما غفلت از اين دشمن عظيم بكند، از اين دشمن شيطان بكند و مشغول بشود به اين كارهائى كه در يك وقت فرصت هم مىشود اين كارها را بكنيد. در يك همچو موقعيتى كه ما هستيم، هر ندائى كه بر خلاف پيدا بشود، هر ندائى كه موجب تضعيف بشود، اين ندا از كفر است و اين ندا از زندقه است و بايد ملت ما توجه به آن داشته باشد.
خداوند همه شما را موفق كند كه حالا كه اين دستگاه در شوراى شما هست، به خوبى انجام وظيفه بدهيد و همه برنامههاتان را رسيدگى كنيد كه از چيزهائى كه بر خلاف اسلام است، برخلاف مصالح اسلام است، اجتناب بشود.
والسلام عليكم و رحمة الله
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از اهالى مسجد ارباب تهران
اين آقايان روشنفكر كه حالا در اقليت واقع شدهاند، مىخواهند بگويند راى اكثريت ميزان نيست!
بسم الله الرحمن الرحيم
انسان بايد به تدريج تجربه پيدا كند. ما قبل از انقلاب نمىدانستيم كه بعد از انقلاب چه خواهد شد، تجربه نداشتيم. حالا كه انقلاب شده است مىبينيم كه يكى از ثمرات انقلاب هرج و مرج شده است، هر كس هر چه دلش مىخواهد مىگويد، هر كس هر عملى را كه مىخواهد انجام مىدهد و ابدا در فكر اين نيستند كه آيا اين حرفى كه مىزنند در مسير ملت است، آنكه ملت خواسته بود و راى مثبت به او داد يعنى راى اكثريت قاطع كه تمام مخالفين وقتى يك طرف شدند و ملت هم يك طرف، صد، صدى نود و هشت ملت راى داشتند و دو، تمام مخالفين، و ملت ما با فرياد و با راى، راى به جمهورى اسلامى داد. جمهورى كه ملت ما مىخواهد اين است كه محتواى اين جمهورى احكام اسلام باشد و تمام مملكت روى احكام اسلام اداره بشود و آنچه كه خداى تبارك و تعالى فرموده است به وسيله پيغمبر اكرم و به ما رسيده است به وسيله ائمه اطهار، آنها تحقق پيدا بكند. حالا كه راى مردم دادند و تمام كارها با نظر مردم انجام گرفته است، مىبينيم كه گروههاى مختلفى پيدا شدهاند و هر كس هر جور دلش مىخواهد صحبت مىكند، وقتى هم كه از آنها سوال بكنند، برهانش اين است كه انقلاب شده است و چون انقلاب شده است ديگر بايد همه انقلابى باشند و معنى انقلابى اين است كه ديگر موازين ندارد و ميزان عقلى، ميزان انسانى و ميزان اسلامى در كار نيست. نطقها مىشود، كاغذها نوشته مىشود، قلمها به كار افتاده است در گوشه و كنار كشور و هر كس هر چه به نظرش مىآيد مىنويسد و مىخواهد تحميل كند به يك ملت سى و چند ميليونى. همين آقايانى كه فرياد مىزنند كه بايد دموكراسى باشد، بايد آزادى باشد، همين آقايان مىنشينند دور هم و يك چيزى پيش خودشان مىگويند و مىخواهند تحميل كنند به يك ملت سى و چند ميليونى. مثلاً مجلس خبرگان با اكثريت ملت رفته است و مشغول كار است حالا مىبينيم كه يك دسته چند نفرى دور هم جمع مىشوند و مىگويند مجلس خبرگان بايد منحل بشود.
من نمىدانم كه اين آقايان بايد منحل بشود چكارهاند كه مىگويند بايد منحل بشود. براى چه منحل بشود؟ براى اينكه اين آقايان اهل علم هستند؟! براى اينكه آقايان به اسلام عقيده دارند و احكام
اسلام را دارند جمع مىكنند؟! چون گفتند كه ولايت فقيه بايد باشد و نظارت فقيه بايد باشد؟! اينها از نظارت فقيه در امور مىترسند، مىگويند قدرتمند مىشود فقيه، وقتى قدرتمند شد هرج و مرج مىشود و - عرض مىكنم كه - از آن مسائل كه مىگويند، لكن مضايقه ندارند كه مثلاً يك قدرتى دست نخست وزير باشد، يك قدرتى دست رئيس جمهور باشد لكن معمم نباشد، غربى باشد، هر چه مىخواهد باشد. منطق تقريبا به حسب واقع اين، لكن صورت يك صورت ديگر است. ما مىگوئيم كه شما مىتوانيد كه، يك اقليت ده نفر، صد نفر، هزار نفرى مىتواند كه حالا بگويد ملت راى داده است به جمهورى اسلامى، لكن بايد جمهورى باشد، نه اسلامى؟ اين بايد يعنى چه؟ بايد اين كار بشود، اين بايد، اين صد نفر، هزار نفر چكارهاند كه در مقابل يك ملت بايد مىگويند؟ مجلس خبرگان را مردم تعيين كردند، تهران بيش از دو ميليون به مرحوم آقاى طالقانى راى دادند، بيش از دو ميليون به آقاى منتظرى راى دادند، قريب دو ميليون به ديگران راى دادند يك ميليون و چقدر به ديگران راى دادند، اكثريت آوردند، در شهرهاى ديگر اكثريت آوردند، اكثريت قاطع آوردند و ديگران در اقليت بودند، حالا كه در اقليت واقع شدند، اين آقايان روشنفكر و اين آقايانى كه ادعاى دموكراسى مىكنند، حالا كه در اقليت واقع شدند، مىخواهند كه بگويند نه، راى اكثريت ميزان نيست، بايد منحل بشود.
من مىپرسم از اين آقايان كه چرا بايد منحل بشود، چه شده است؟ چطور شما بايد مىگوئيد؟ شمائى كه مدعى اين هستيد كه بايد آزادى باشد، شما مىگوئيد راى آزاد ندادند مردم؟! شما مىگوئيد كه مردم آزاد نبودند در راى و راى درست ندادند؟!
فرض اين است كه از اول شما اين مطلب را نگفتيد آن وقتى كه مردم راى دادند و همه مردم هم ديدند كه راى آزاد مردم دادند اينها خيال مىكنند كه اگر مجلس منحل بشود، مجلس ديگر نمىخواهيم يا دوباره از سر بايد انتخاب بشود. اگر صد مرتبه انتخابات بشود مردم علمايشان را انتخاب مىكنند صد مرتبه، اگر صد مرتبه انحلال پيدا كند مجلس و دوباره مردم چيز باشند، مردم اشخاصى كه متدينند و اشخاصى كه شناخته شدهاند و اشخاصى كه - عرض مىكنم كه - غربزده نيستند و اشخاصى كه توجه به اسلام دارند، اينها را تعيين مىكنند. شما باورتان بيايد كه اينطور نيست كه شما خيال مىكنيد كه اگر چنانچه منحل بشود، اولا انحلال نمىشود، كسى حق ندارد، خود ملت حق دارند، و ثانيا اگر منحل بشود يك وقت بگوئيد كه خوب، ما قانون ديگر نمىخواهيم، بس است، خوب، شما حق يك همچو چيزى نداريد. يك وقت مىگوئيد كه قانون مىخواهيم، قانون هم ملت بايد تعيين كند. مجلس موسسان باشد. ملت متدينين را، علمايشان را، متدينينشان را تعيين مىكند. و كلاهم، وكلاء دارالشورا هم باشد، باز همين طور است. شماها بايد عزا بگيريد براى اينكه نه در مجلس خيلى راه داريد و نه در مجلس موسسان خيلى راه داريد و نه در جاهاى ديگر راه داريد و علتش اين است كه يك ملتى است فرياد زده است كه ما اسلام را مىخواهيم و دنبال اين است كه اسلام را به دست بياورد، وقتى دنبال اين است كه اسلام را به دست بياورد، صد دفعه هم كه شما آن را به هم بزنيد (با اينكه نمىتوانيد به هم بزنيد) صد دفعه هم كه آن را به هم بزنيد باز مردم مىگويند همان اسلام. بله، مىتوانيد شما تبليغ كنيد كه
يك وقتى مردم از اسلام برگردند، همه ملت برگردند آنوقت دست شما مىافتد، اما مادامى كه مردم فرياد مىزنند كه ما اسلام را مىخواهيم، هر روز هم دارند باز داد مىكنند كه ما اسلام و جمهورى اسلامى را مىخواهيم، مادامى كه اين مساله هست، ديگر نمىشود اين را تغييرش داد و معنا ندارد كه يك اقليتى بخواهد تحميل كند به يك اكثريتى، اين خلاف دموكراسى است كه شما به او عقيده داريد، خلاف آزادى است، خلاف همه انسانيت است بخواهند يك عده معدودى كه اقليت هستند تحميل كنند بر يك عده، اين همان است كه زمان رضاخان هم بود كه يك عده معدودى بودند و با سر نيزه تحميل كردند بر ملت يك چيزها را، حالا سر نيزه تبديل شده است به منطق و تبديل شده است - عرض مىكنم - به قلم و تبديل شده است به توطئه و اينها، و اينطور مىخواهند كه به مردم اغفال كنند، تحميل كنند، چيز بشود، آن هيچ نيست.
نصيحتى به مخالفين براى بازگشت به مسير ملت و پرهيز از توطئه و هرج و مرج
من اعتقادم اين است كه آقايان بايد فكر بكنند، آقايانى كه علاقه مىگويند داريم به اسلام، علاقه مىگويند داريم به ملت، علاقه داريم به كشور، بايد فكر بكنند، بايد در همين مسيرى كه اين سيل دارد مىرود، خودشان را وادار كنند، اگر بخواهند برخلاف آن مسير بروند سيل آنها را خواهد برد از بين. اينها بر همان مسير ملت راه بروند و خيال نكنند كه اين ملت نمىفهمد چيزى، نخير، ملت بهتر از ماها مىفهمد، همانطور راه خودش را پيدا كرده و دارد مىرود و آن معنايى كه شما خيال كرديد كه اينها تحصيل نكردهاند، تحصيل اگر كدورت در ذهنها و در قلوب اشخاص بياورد، معلوم نيست كه آن تحصيلهائى كه شما مىگوئيد، يك هدايتى بكند. مردم هدايت شدند و هدايت كردند مردم را، الان هم همه مطلع هستند كه چه مىخواهند بگويند. يك وقت مىگوئيد نمىدانند چه مىخواهند. آخر مردم مطلعند كه چه مىخواهند. اگر چنانچه ولايت فقيه را كه معنايش اين است كه آنى كه خداى تبارك و تعالى براى نظارت در امور و تعيين مراكز قدرت مشخص كرده آن عبارت از فقيه جامعالشرائط است، اگر همين را شما به رفراندم ملت بگذاريد، همان رايى كه او آورد، اين راى را هم خواهد آورد. مردم همين را مىخواهند، مردم آن چيزى كه خدا مىخواهد، آن چيزى كه پيغمبر خدا فرموده، مىخواهند. بيخود دست و پا مىكنند، بايد به مسير ملت بيايند و اگر واقعاً علاقهمندند كه اين مملكت يك مملكت صحيحى بشود بگذارند يك آرامشى پيدا بشود، بگذارند كه يك آرامشى پيدا بشود، توطئه در اطراف نشود، توطئه در مركز، در كردستان و در ساير جاها نشود تا يك آرامشى پيدا بشود، وقتى كه اين آرامش پيدا شد آنوقت همه چيز ملت به جاى خودش هست، همه چيز ملت درست مىشود، دست اجانب كوتاه مىشود و نمىگذارند ديگر برگردند. اما الان يك دسته در تهران توطئه كنند، يك دسته در بلوچستان توطئه كنند، هر دسته در يك جائى ممكن است يك وقتى به اينطور چيزها يك نهضت خداى نخواسته شكست بخورد و اگر شكست بخورد همه چيزمان از بين خواهد رفت. همه با هم باشيد، همه ملت باشيد، همه دست به دست هم بدهيد، همانطورى كه از اول هم اين نهضت را آنهائى كه شركت
داشتند، نهضت را رساندند تا اينجا، باز هم با هم باشيد تا اين نهضت انشاالله به ثمر برسد و انشاالله آن چيزى را كه خدا و رسول خدا مىخواهد و آن چيزى را كه قرآن مجيد مىخواهد، اين چيزها عملى بشود و اين صلاح دين و دنياى همه ملت است و صلاح همه مملكت است. و هيچ وقت خيال نكنيد كه ديكتاتورى در اسلام است، يا ديكتاتورى در روحانيت است، يا ديكتاتورى در اينطور چيزها، ابدا اين حرفها در كار نيست، ديكتاتورى در كار نيست. شماها ديكتاتورى نكنيد، ملت ما ديكتاتور نيستند، ملت ما هم ديكتاتور نيستند، علماء ما هم ديكتاتور نيستند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع افسران فارغالتحصيل
افسران ارشد با زيردستان خود همان كنند كه پيغمبر (ص) مىفرمود
بسم الله الرحمن الرحيم
آقايان توجه دارند كه انتقال پيدا كردند از ارتش طاغوتى به ارتش الهى. توجه دارند كه رژيم تبهكار سلطنتى مبدل شد به رژيم جمهورى اسلامى كه عدل در او سرلوحه تمام برنامههاست. توجه دارند كه حالا كه ارتش اسلامى است وظائفشان با آن وقت كه ارتش، ارتش طاغوتى بود فرق دارد. همانطورى كه موظفند سلسله مراتب را حفظ كنند، بزرگترها، صاحب منصبها و افسرهاى ارشد موظفند كه با ساير طبقات به طور سلامت و به طور اسلاميت رفتار بكنند و گمان نكنند سربازان كه حالا كه انقلاب شد ما بايد اطاعت نكنيم. اسلام اطاعت فقيه را واجب دانسته است و من امر مىكنم به شما كه اطاعت كنيد از مافوقهاى خود و حفظ نظام را بكنيد و من سفارش مىكنم به افسرهاى ارشد و ديگر افسرها كه مراعات اسلامى خودشان را بكنند و با زير دستان همان كنند كه پيغمبر اسلام با زيردستان مىفرمود و امير المومنين سلام الله عليه.
توجه به اسلام، ضامن استقلال مملكت
الان شما در آغوش اسلام هستيد و برادر با همه مسلمين و همه در آغوش اسلام هستيم و بايد وظائف اسلامى را عمل كنيم، همچو نباشد كه فقط اسم جمهورى اسلامى باشد، اسم ارتش اسلام باشد، ولى معنا و محتوا آنطور نباشد. برادرها! اگر بخواهيد استقلال مملكت خودتان را حفظ كنيد و اگر بخواهيد از تحت يوغ ابرقدرتها تا آخر خارج بشويد به اسلام توجه كنيد و به احكام اسلام سر فرود آوريد. اسلام براى شما و براى ما و براى ملت ما تمام آزادىها و استقلال را فراهم مىكند و در سايه اسلام ما مىتوانيم مملكت خودمان را حفظ كنيم. شما ديديد كه ملت ما با نداشتن ابزار جنگى، لكن داشتن ايمان بر تمام ابرقدرتها كه پشتيبانى مىكردند از رژيم سابق غلبه كردند و اين نبود جز اتكال به اسلام و اتكال به قرآن كريم.
اكنون كه لشكر اسلام هستيد، در خدمت اسلام باشيد
و من اميدوارم كه شما برنامهتان، برنامه اسلامى باشد، در زندگانى شخصى در زندگانى نظامى،
در برخورد با ملت. برخوردهاى سابق، برخوردهاى دشمنى بود، ملت ما با ارتش آشتى نداشت، براى اينكه آنها را وادار مىكردند به اينكه به ملت ظلم كنند و ملت هم وادار مىشد به اينكه به آنها پشت كند. لكن اكنون كه شما لشگر اسلام هستيد، ارتش اسلام هستيد، ملت پشتيبان شماست و شما هم بايد پشتيبان ملت باشيد. مرزهاى خودتان را بايد حفظ كنيد، مرزدارى كنيد. بايد نظم را حفظ كنيد، سلسله مراتب بايد حفظ بشود و تمام شما در خدمت اسلام و همه ما در خدمت اسلام و من در خدمت همه شما. سلام بر همه شما و درود الهى بر همه ملت.
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از پرسنل پايگاه نيروى هوائى آذربايجان شرقى
با حفظ وحدت و اتكال به اسلام نهضت را پيش ببريد
بسم الله الرحمن الرحيم
من از شما تشكر مىكنم كه از نزديك آمديد با هم ملاقات كنيم، ملاقات برادرانه و ذكر گرفتارىهائى كه داريم، البته مطمئن باشيد كه گرفتارىها يك انگيزه اساسى كه جلوى اين نهضت را بگيرد ندارد. آن نهضتى كه نهضت ملتى كه ابرقدرتها را از پا درآورد و به عقب كشاند نمىشود كه با شرارت بعضى اشرار و بعضى باقيماندههاى رژيم سابق يا دست نشاندههاى امريكا و صهيونيسم بتوانند بر اين نهضت غلبه كنند. غلبه با شماست. شما همانطور كه با كمك ملت و وارد شدن در صف ملت بر مشكلات بزرگ غلبه كرديد، انشاءالله از اين به بعد هم با حفظ وحدت خودتان و با اتكال به اسلام و احكام اسلام اين مقصد را به پيش خواهيد برد و من اميدوارم كه يك مملكت اسلامى كه در هر جا شما برويد اسلام را ببنيد و هر جا قدم رسول الله را ببينيد و همهمان با هم در هر جاى مملكت برويم رفاه ملت را ببينيم و عظمت مملكت را، عظمت كشورهاى اسلامى را ببينيم، انشاءالله اميد است متحقق شود. خداى تبارك و تعالى با شماست.
تكليف اقشار ملت در رفع و بازسازى خرابىها و عقبماندگىهاى حاصل از رژيم شاهنشاهى
البته تكليفهائى است، الان بر ما و شما و همه ملت هست. ما الان در بين راه هستيم سد بزرگ را شكستيم، لكن فسادهائى كه آنها به جا گذاشتند و گرفتارىهائى كه آنها به جا گذاشتند بازمانده است. خرابىها مانده است، آشفتگىها مانده است، عقبماندگىها مانده است، ما وارث يك مملكتى هستيم كه در پنجاه و چند سال تحت فشار امريكا و انگلستان و ساير ممالك ابرقدرت بوده است و به صورت خرابهاى در آمده است كه همه چيزش عقب مانده است و بالاتر از همه نيروى انسانيش عقب مانده است، نگذاشتند كه رشد بكند، نيروى انسانى را نگذاشتند كه اسلام آن كارهائى را كه مىخواهد بكند، از اين جهت ما يك مملكتى هستيم كه جنگزده هستيم، مملكتى هستيم كه پنجاه سال فساد در آن بوده است، فسادزده هستيم و بايد با همت همه قشرها اين فسادها از بين برود و همه با هم دست به هم بدهيم و اين بار را به محل خودش برسانيد و اين نهضت را ثمر بخش كنيد. و تكليف همه ما
اين است كه همه در هر محلى كه هستيم به تكليف خودشان عمل بكنند، تكاليف شخصى، تكاليف اجتماعى و تكاليف سياسى، شما كه در ارتش هستيد (و اميدوارم كه نيروى شما هر روز بيشتر بشود) شما در آنجا مشغول باشيد براى اصلاح امور.
نيروهاى نظامى بايد اسلامى شوند
ارتش اساس يك مملكت است، حافظ يك مملكت است و اگر ارتش، اسلامى و فكرش اسلامى بشود، مملكت را به كمال مطلوب مىرساند. شما حافظ حدود كشور هستيد و كسى كه حافظ حدود كشور اسلامى است بايد خودش هم اسلامى باشد. بايد در پادگانهاى شما اسلام حكومت كند، بايد شما اسلامى باشيد. بايد تمام نيروهائى كه هست، چه نيروهاى نظامى و چه نيروهاى ديگر، همه بايد اسلامى بشوند. جمهورى اسلامى بايد محتوايش تحقق پيدا بكند و اگر محتوا تحقق پيدا بكند، ديگر دست همه اجانب از شما كوتاه است.
از تشبثات و تبليغات ضد انقلابيون نهراسيد
توجه داشته باشيد اين قدرتى كه داشتيد حفظ بكنيد، وحدت كلمه را حفظ بكنيد، با هم باشيد، همه گرفتارىهايى كه بعد از هر انقلاب است، خيلى به نظر نياوريد. بعد از هر انقلاب البته گرفتارىهاى زيادى است خصوصاً يك انقلابى كه وارث يك مملكتى است كه پنجاه سال كوبيدند آن مملكت را و همه چيزش را از بين بردند. شما وارث يك همچو مملكتى هستيد. بعد از هر انقلابى يك بيمارى در ملتها پيدا مىشود و بحمدالله اين انقلاب ما از همه انقلابهائى كه تاكنون اتفاق افتاده است پاكتر و صافتر و بايد اين را انقلاب سفيد اسمش را گذاشت و من اميدوارم كه چون انقلاب اسلامى بوده است و براى اسلام بوده است و با فرياد الله اكبر اين انقلاب به پيروزى رسيد، خداى تبارك و تعالى با ما باشد و انشاءالله هست و خداى تبارك و تعالى پشتيبان شما و پشتيبان ما پشتيبان ملتهاى اسلامى، پشتيبان ملت ايران باشد و همه با هم به پيش برويد و گرفتارىها را انشاءالله رفع كنيد قدرتمند باشيد. هيچ از اين حرفهائى كه زده مىشود، از اين قلمفرسائىهائى كه مىشود و از اين چيزهائى كه در مثلاً بعض مكتوبات گفته مىشود كه ايران حالا شلوغ شده و چطور است، خصوصاً چيزهاى خارجى هيچ از اينها نترسيد، هيچ خبرى نيست. قدرت دست خودتان است و مملكت هم دست خودتان است. اين چهار نفر و چند نفرى هم كه مفسده مىكنند، اينها هم به قبرستان فرستاده مىشوند. شما انشاءالله باقى هستيد و باقى بمانيد انشاءالله. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع كارمندان شهردارى قائم شهر (شاهى سابق)
هيچ يك از اين خرابىها از نهضت نيست
بسم الله الرحمن الرحيم
همانطور كه تذكر داديد، ملت ايران وارث يك مملكتى است كه پنجاه و چند سال در زير فشار و صدماتى از داخل و خارج بوده است و يك مملكت خرابه تحويل دادند و رفتند. هم خزانههاى اينجا را خالى كردند و هم شهرها و دهات و همه جا را به فساد كشاندند و هم با اسم تمدن بزرگ خرابكارى كردند و الان كه آنها رفتند، يك كشور به هم ريخته در هر جهت و خرابه، نه اقتصاد سالم دارد و نه جهات ديگرش سالم است و مردم در فقر و فاقه فرو رفتهاند و همه اين فقر و فاقهها و نابسامانىها ارثى است كه به شماها رسيده است و هيچ يك از اين خرابىها از نهضت نيست، از آنهاست، حتى در وقتى هم كه نهضت شد و انقلاب شد، خرابىها را نسبت به مردم آنها كردند. و يك مملكت به ظلم كشيده دو هزار و پانصد سال و به خراب كشيده و ظلم كشيده پنجاه سال كه ما شاهد آن بوديم، نمىشود با يك ماه، دو ماه، يك سال، دو سال تعميرش كرد. لكن مردم ايران، مثل يك سى و پنج ميليون جمعيت محبوس كه در حبس را باز كردند و ريختند بيرون و از آن حبس كه بيرون آمدند ناراحتىهاى ايام حبس را هم در بيرون دارند.
الان ناراحتىهايى كه اين ناراحتىها هم همان ارث رژيم سابق است، يعنى اشخاصى كه پنجاه سال تحت فشار بودند، اختناق بوده است، الان يكدفعه خودشان را آزاد مىبينند، ناراحت بودند حالا خودشان را مىبينند آزادند، حالا كه آزادند فكر اين معنا را نمىكنند كه از اين حبس كه بيرون آمدند، خودش يك نعمت بسيار بزرگى بود كه محتاج به تشكر است از خداى تبارك و تعالى كه ما را از يك همچو قيد و بندى، از همچو زجرى خلاص كرده، لكن به جاى اينكه تشكر كنند، به جاى اينكه همراهى كنند، همه دست به هم بدهند براى تعمير اين خرابه، معالاسف يك دستهاى كارشكنى مىكنند، يك دستهاى باور. دستجاتى از منحرفين، از اشخاصى كه آنها هم باز مانده، باقيمانده رژيم سابقند و طرفداران او و مىخواهند نگذارند اين مملكت سر و سامان پيدا بكند، بين مردمى كه از حبس بيرون آمدند مىافتند و مردم هم عقدههاى حبس را دارند و عقدههاى پنجاه و چند ساله در آنها هست، مىافتند بين آنها آن عقدههايى كه مردم از رژيم سابق برايشان باقى مانده است، اينها به حساب دولت حالا و رژيم حالا و نهضت مىآورند و معالاسف بسيارى از جوانهاى پاك ما باورشان مىآيد، كمك به آنها مىكنند.
تكليف بر ملت در تلاش جهت نيل به خودكفائى و استقلال با استفاده از ذخائر خداداد
ملت ما بايد بدانند كه يك نعمتى خداى تبارك و تعالى به او اعطا كرد كه همه دنيا الان نظر دارند و با اعجاب به آن نگاه مىكنند. خداى تبارك و تعالى يك نظر عنايتى به اين ملت فرمود كه اين سد بزرگ شيطانى را كه همه قدرتها با او موافق بودند شكسته شد و شكستند و ملت ما با قدرت ايمان اين سد را شكستند و كسانى كه آنها را غارت مىكردند و همه اموالشان را به غارت مىبردند و خرابى كردند و بدتر از آن نيروهاى انسانى را نمىگذاشتند رشد بكنند، اينها رفتند، حالا ملت فكر نمىكند كه دزدها رفتند و چپاولگرها بيرون رفتند. الان يك چيزى است كه مال خودتان است مثل اينكه هر كسى موظف است به حسب وجدان خودش كه عائله خودش را خدمت به او بكند و اداره بكند، الان به حسب وجدان، ما همه موظفيم كه يك مملكتى كه از حلقوم ديگران بيرون آورديم و مال خودمان شده است، خودمان خدمت به آن بكنيم، نرويم كنار بنشينيم بگوئيم كه شما از چنگال ديگران بيرون آورديد، خودتان درستش بكنيد، نمىشود. اين ديگر همچو چيزى است. شماها بيرون آورديد، ملت بيرون آورده. همين ملتى كه يك همچو نهضتى كرد و يك همچو پيروزى برايش حاصل شد، بايد اين مملكت را خود ملت اداره بكند، هر كس به هر اندازهاى كه مىتواند، البته يك قشر نمىتواند، دو قشر نمىتواند، روحاينت نمىتواند، دولت نمىتواند - عرض مىكنم كه - كارگر تنها نمىتواند، صنعتگر تنها نمىتواند، لكن هر كدام يك گوشه آن را بايد بگيرند. هر كس در هر كارى كه مشغول است، آن كار را خوب انجام بدهد.
اينهمه خرابىها كه هست و اينهمه گرفتارىهائى كه هست الان براى ملت شما كه معالاسف گنجها زير پايشان بود و خودشان گرسنگى مىخوردند، ذخيرهها زير پايشان بود خودشان نشسته بودند گرسنگى مىخوردند و اينطور برنامه بود، حالا كه اين مملكت مال خودتان شده است، حالا بايد كوشش بكنيد، خصوصاً در امر زراعت بايد كوشش بكنند، سستى به خرج ندهند، اگر بخواهند سستى به خرج بدهند در امر كشت و زرع و اينها، باز ما اين پيوستگى كه به آمريكا و ساير جاها داشتيم، اين پيوستگى را باز هم بايد ادامه بدهيم. وقتى يك مملكتى مال خودتان شد، يك مملكتى كه قابل است، يك مملكتى است كه همه چيزش خوب است، غنى است مملكت ما، منتها دست خائنها افتاده بود، حالا كه دست خودتان افتاده، كشاورزى اين مملكت كه بايد علاوه بر اينكه اداره خود مملكت را بكند، صادرات هم داشته باشد، نبايد به يك روزى بيفتد كه باز دست ما طرف آمريكا دراز باشد به اينكه گندم بده، جو بده - نمىدانم - چه بده و اگر يك روز نخواهند بدهند، ما گرسنه بمانيم. بايد خود كفا بشويم، ما بايد بيدار بشويم، بايد خدمت كنيم به اين مملكت. خدمت به اين است كه كشاورزها در زمينهايى كه دستشان است زرع بكنند، كشت بكنند، آبيارى بكنند و همت به خرج بدهند و اين معنى را هم بايد تذكر بدهم كه غصب نبايد بكنند مال مردم را. اينكه بعضىها گفتند كه نخير هر كس هر چه دستش آمد بكارد، خير، بايد زمينها روى موازين شرعى روى موازين الهى، مالكينى كه دارد، آنها كشت و زرع بكنند و كسانى كه متكفل كشت و زرع هستند، روى موازين كشت و زرع بكنند، مسامحه نكنند در اين مطلب تا
بلكه انشاالله در ظرف يكى دو سال، دو سه سال ديگر ما خودمان لااقل خودكفا بشويم و بتوانيم خودمان سرپا بايستيم.
اگر ما مسامحه بكنيم و وابسته به خارج باشيم، اين وابستگى اقتصادى به خارج قهرا وابستگى سياسى مىآورد، قهرا وابستگى اجتماعى مىآورد و ما همان اسيرها خواهيم بود كه بود و به ما همانها حكومت خواهند كرد كه كردند. ما بايد از اين جهت اقتصادى فارغ بشويم، يعنى دستمان پيش ديگران دراز نباشد كه بده به من، كه هر وقت جلو آن را بخواهد بگيرد ما فلج بشويم. بايد ما خودمان و اين مواد غذايى كه لازم داريم كه مواد اوليهاى است كه هر مملكتى احتياج به آن دارد، اين مواد اوليهمان را به دست بياوريم و تغذيهمان با خودمان باشد و اين به اين است كه كشاورزها در سرتاسر ايران الان كه پائيز است، كشتهاى پائيزى را بكنند، وقتى كه بهار شد، كشتهاى بهارى را بكنند و همه دست به هم بدهند و دولت هم كمك بكند و مىكند كمك و بايد كمك بكند. با كمك دولت و كمك خودتان و مردم ديگر هم به آنها كمك بكنند. اين يك مساله حياتى است براى مملكت ما كه به هم زدند همه كشاورزيش را و از بين بردند. حالا بخواهيم ادامه حيات داشته باشيم بايد احيائش بكنيم. احيائش به اين است كه همه با هم دست به هم بدهند و اداره بكنند مملكتشان را و همين طور در هر شهرى كه اين شهردارىها و اينها هستند و اين شوراى شهر هست كمك كنند مردم به آنها، نمىتوانند. الان امروز همين اهالى شوراى شهر قم آقايان آمده بودند اينجا و اظهار مىكردند كه اينقدر خرابى هست كه ما نمىتوانيم بدون اينكه يك كمكهايى باشد از طرف دولت، از طرف مردم، از همه اطراف باشد، نمىتوانيم ما اداره بكنيم اينجا را. خرابىها زياد است، اشكالات زياد است، فقر زياد است. اين بايد در هر شهرى اهالى شهر كمك بكنند. اينها بندگان خدايند كه گرفتار هستند. خداى تبارك و تعالى عنايت دارد به بندگان خودش. اين مستمندها، فقيرها عيال خدا هستند، اداره بايد اينها بشوند، فقرا را خداى تبارك و تعالى امر كرده است كه ادارهشان بايد بكنيم، يك دسته غنى بنشينند كنار و اينها، بيچارهها به فقر بگذرانند. من پيشتر به اين كارخانهدارها و اين متمكنين كه گاهى مىآمدند اينجا و بعضىشان هم مىخواستند من را اغفال بكنند، به آنها گفتم آقا اين نمىشود كه همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. يك دسته آن بالاها بنشينند و مرفه و هر چه بخواهند هرزگى بكنند، يك دسته هم اين زاغهنشينهاى تهرانى كه همهتان مىبينيد و در شهرهاى خودتان هم هست امثالش، اين نمىشود، اين عملى نيست. من اخطار كردم، اين يك خطرى براى مردم هست. اگر خداى نخواسته جمهورى اسلامى نتواند جبران كند اين مسائل اقتصادى را كه اول مرتبه زندگى مردم است و مردم مايوس بشوند از جمهورى اسلامى و مايوس بشوند از اينكه اسلام هم براى آنها بتواند در اينجا كارى انجام بدهد، اگر در اين محيط يك انفجار حاصل بشود، ديگر نه من و نه شما و نه هيچ كس، نه روحانيت و نه اسلام نمىتواند جلويش را بگيرد. انفجار اگر در زمان طاغوت حاصل مىشد، ماها مىتوانستيم با نصيحت، با موعظه، با امر، مهارش كنيم، اما اگر انفجار در متن اسلام حاصل بشود، مردم با ياس از جمهورى اسلامى منفجر بشوند، ديگر قابل مهار نيست. اين ثروتمندها بفهمند اين مطلب را كه اگر خداى
نخواسته يك وقت يك انفجارى كه نشود مهارش كرد در يك ملتى پيدا بشود، همه اين بزرگها و همه اين ثروتمندها و اينها تر و خشك با هم خواهند سوخت. فكر بكنند، بنشينند براى اين ملت فكر بكنند، هى ننشينند آن كنار و خودشان هر طورى بخواهند عمل بكنند و هر طورى بخواهند زندگى بكنند و تماشا كنند اين زاغهنشينها و تماشا كنند اين مردمى كه نمىشود اسمش را گذاشت. اين زندگى است كه اينها مىكنند؟ زندگى است كه من وقتى نگاه مىكنم حيوانات هم بهتر از اينها زندگى مىكنند، حيوانات را هم در اين تلويزيون نشان مىدهند، خيلى خوب در اين جنگلهايى كه دارند زندگى مىكنند، خيلى هم خوب زندگى مىكنند. و در ضمن جهاد سازندگى كه هست، خانههايى كه مردم در آنها زندگى مىكنند، آنها را هم نشان مىدهند خيلى زندگى آنها بهتر از اينهاست، يعنى اصلاً طرف نسبت نيست. چرا بايد اينطور باشد؟ بايد همه دست به هم بدهند. ملت، دولت، ثروتمندها، كارخانهدارها، همه اينها دست به هم بدهند و اين مشكله را حلش بكنند. اگر اين مشكله حل نشود و خداى نخواسته يك انفجارى در متن اسلام، در متن جمهورى اسلام پيدا بشود، اين ديگر قابل مهار نيست، هيچ كس نمىتواند جلويش را بگيرد. قبل از اينكه يك همچو مسائلى پيش بيايد و خصوصاً كه خوب، دشمنهاى اسلام و دشمنهاى مسلمين و دشمنهاى كشور اسلامى هم از خارج و داخل مشغول شدند به - عرض مىكنم - توطئه كردن.
محاكمه شاه و استرداد اموال به يغما رفته از طريق وى
و اخيراً هم كه شاه رفته آمريكا و پذيرفتند او را منتها به اسم اينكه سرطان دارد و انشاالله صحيح باشد اين، منتها ديروز كه آقاى يزدى اينجا بودند و گفتند كه يك همچو كارى شده است و ما هم شرايطى كرديم، لكن بردند او را به اسم اينكه در مريضخانه بايد بخوابد و ديگر هم قابل علاج نيست. من به ايشان گفتم كه خوب، پس پولهاى ما چه مىشود، خوب، او بميرد، پولهاى ما چه مىشود؟ ايشان گفتند كه بايد در محاكمه اينجا پروندهها جمع بشوند و در محاكم اينجا محكمه تشكيل بشود و تعيين بشود، اين پروندههايشان رسيدگى بشود تا آن پروندهها را در خارج كه ببريم دادگسترىهاى آنجا رسيدگى مىكنند و آنوقت ممكن است كه ما به دست بياوريم و بنابراين است كه پروندهها را اشخاصى كه اطلاع بر آن دارند، هر كس اطلاع دارد، هر بنگاهى كه اطلاع دارد، وزارتخانهها كه اطلاع دارند، اينها را جمع بكنند و دادگاه جمعآورى بكنند و بعد هم به توسط وكلائى كه در آنجا قرار مىدهند اين رسيدگى بشود كه نرود از بين. مرحوم مدرس خدا رحمتش كند يك وقتى كه رضاخان رفته بود و در يك جايى در يك سفرى و برگشته بود، ايشان گفته بود كه من به شما دعا كردم، تعجب كرده بود كه خوب، ايشان دشمن سر سخت من است چطور به من دعا كرده؟ گفته بود نكتهاش اين است كه اگر تو در اين سفر از بين مىرفتى پولهاى ما از بين مىرفت، ما براى حفظ پولهايمان به تو دعا كردم. حالا ما دعا نمىكنيم به اين، اما انشاءالله اميدواريم كه نتوانند. اين پولها را و اين ثروتى را كه اينها بردند، يك چيز كوچكى نيست. ديشب اين آقا مىگفت كه پول، پولى كه مال
خود اين شخص است پول يك سال نفت است، يك سال نفت، الان در بعضى از اين بانكهاى خارجى پول شخصى اين است كه خودش شخصا گذاشته است كه ميلياردها دلار است. در هر صورت، اينها خراب كردند اينجا را و خوردند و بردند، نه خود او تنها، اقشار ديگرى كه اطراف او بودند.
اعمال رسواى جاسوسان به اصطلاح فدائى خلق
الان هم اينها كه هستند و فدايى خلق، فداى خلق و با فدايى خلق، خلق را به باد فنا دارند مىدهند و خرمنها را آتش مىزنند و كارخانهها را از كار باز مىدارند و همه خرابكارىها را دارند مىكنند و جاسوسىشان هم ثابت است و ارتباطشان هم با - عرض مىكنم كه - با صهيونيسم و اينها ثابت است، اينها الان افتادهاند بين مردم و به اسم اينكه ما فداى شما هستيم، ما چه، فداى اينها هستند لكن خرمنشان را آتش مىزنند!! فدائى اينها هستند، لكن در كردستان آنقدر آدم مىكشند و الان هم در كردستان مشغول همين فتنهگرى هستند!! فدائىهاى اينطورى هستند.
ضرورت همكارى مردم در اداره مملكت بر حسب وظيفه الهى
در هر صورت مملكت بايد با دست خود مردم، با دست خود اشخاص اداره بشود و شهرها بايد به توسط خودتان اداره بشود، به توسط خودتان آباد بشود. ننشينيد كنار بگوئيد كه شوراى شهر درست شد و برويم كنار. شوراى شهر خودش كارى نمىتواند، چند نفر آدمى است كه مثل ساير ديگران ضعيف است و نمىتواند كارى بكند. تا همه با هم نباشند، همه با هم دست به هم ندهند، نمىشود اين كارها انجام بگيرد. و اين وظيفه انسانى ماست، وظيفه الهى ماست كه كمك كنيم همه به هم، معاونت كنيم همه با هم تا بلكه انشاءالله كارها اصلاح بشود. خداوند همه شما را موفق و مؤيد كند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام در ديدار با كاركنان بخش زبانهاى خارجى راديو تلويزيون
راديو تلويزيون حساسترين دستگاه كشور است
بسم الله الرحمن الرحيم
من كرارا به آقايانى كه از راديو تلويزيون اينجا آمدند تذكر دادم كه اين دستگاهى كه شماها اداره مىكنيد حساسترين دستگاهى است كه در اين كشور است.
ساير رسانهها از قبيل مطبوعات و اينها موثرند، لكن در يك قشر خاصى، اولا تيراژشان آنقدر زياد نيست كه به همه كشور و به همه افراد برسد و ثانيا بسيارى از افراد كشور ما هستند كه سواد ندارند تا بتوانند استفاده كنند، لكن از آن طرف تا آمده است كه روزنامهها به دست اشخاصى كه دور هستند برسد باز دو سه روزى، دو روزى طول مىكشد. اما راديو يك دستگاهى است كه همه قشرهاى ملت و همه افراد چه باسواد و چه بيسواد از آن استفاده مىكنند و راديو تلويزيون علاوه بر اينكه جهت سمعى دارد استفاده سمعى، استفاده بصرى هم دارد و الان هم وضع طورى است كه در همه دهات كشور ما، بلكه ساير همه كشورها هم در دهات كوچكش هم، اين راديو و تلويزيون هست، مثل سابق نيست كه به يك دستهاى منحصر باشد، اشخاصى هم كه مثلا ضعيف هستند از حيث ماديات، معذلك كوشش مىكنند كه از مخارج خودشان كاهش بدهند و يك راديو بخرند در صورتيكه شايد بسيارشان هم تلويزيون هم داشته باشند و شما هر حرفى را كه منعكس كنيد در راديو، همان آن، به همه كشور و به همه جاهائى كه موج راديو مىرسد، همان آن، مىرسد و اگر اين دستگاه يك دستگاه صحيح باشد، اين مىتواند يك خدمت بسيار بزرگى بالاتر از همه خدمتها به مملكت بكند.
هيچ واعظى نمىتواند حرف خودش را جز در آن چهار ديوارى كه او هست (اگر راديو نباشد) نمىتواند برساند و هيچ گويندهاى نمىتواند حرفش را بيش از آن جائى كه محيط خودش هست يا حالا بلندگو هم كه هست يكقدرى زيادتر، اما اين دستگاه دستگاهى است كه حرفها را تا اعماق دهات و شهرستانها و خارج و اينها مىرساند. اگر يك دستگاهى باشد كه آموزنده باشد، دستگاهى باشد كه تربيت كننده باشد، مسائل كشور را به آنطورى كه هست طرح كند، مشكلات را به آنطورى كه هست بگويد، از انحرافات پرهيز كنند، از آن اشخاصى كه توطئه بر ضد اسلام دارند، بر ضد كشور دارند و با گفتارشان اگر در راديو واقع بشود، مردم را منحرف مىكند و كشور را به تباهى مىكشد، اگر چنانچه از آنهم احتراز بكنند كه هم در جانب برنامههائى كه مىخواهند پخش بكنند دقت بكنند كه چه
برنامههائى باشند و هم در جانب احتراز از آن چيزهائى كه مضر به حال كشور است مضر به حال ملت است و موجب تباهى كشور مىشود، اگر چنانچه از آنها احتراز بكنند خدمت بزرگى است كه به كشور خودشان و به ملت خودشان و به اسلام مىتوانند بكنند. اگر خداى نخواسته از آن طرف واقع بشوند مثل آن دستگاه در زمان طاغوت كه در خدمت او بود و همه دستگاهها انحراف در آن باشد، عكسهائى كه جوانها را به تباهى مىكشد، برنامههائى كه بر ضد نهضت اسلامى مردم ماست، برنامههائى كه بر ضد انقلاب اسلامى است كه اين جوانهاى ما خونشان را در راهش دادند، اگر خداى نخواسته يكوقت اين دستگاه يك همچو كارهائى را بكند، يك خيانت بسيار بزرگى است كه از همه دستگاهها، خيانت اين اثرش بيشتر است.
اصلاح راديو تلويزيون اصلاح جامعه است
بنابراين اصلاح اين دستگاهها، اصلاح جامعه است و فساد اگر در اين دستگاهها واقع بشود، فساد جامعه است. مسووليت بسيار بزرگ است، مسووليت شماها بسيار بزرگ است، خصوصا شماهائى كه به زبانهاى مختلف دنيا پخش مىكنيد مسائل را، مىتوانيد كه مسائلى را كه خارج پخش مىكنيد طورى باشد كه به اين نهضت، به اسلام، به كشور خدمت بكند و مىشود هم خداى نخواسته يك مسائلى باشد كه در خارج كه منعكس بشود اسلام را يك جور ديگرى، نهضت را يك جور ديگرى تحقير بكند، خوب معالاسف ما الان در وضعى واقع هستيم كه دشمنهاى ما از همه اطراف براى اينكه منافعشان به خطر افتاده است يا دستشان از منافع ما كوتاه شده است اينها از همه اطراف كوشش دارند كه به هر طورى شده است، يك تشنجى ايجاد كنند مثلا يكى از مسائلى كه خوب اخيرا به آن مبتلا هستيد و هستيم مسائل كردستان است در كردستان اشخاصى كه منحرف هستند، مىروند و تبليغات مىكنند كه اينها اصلا كردها را مىخواهند نباشند. اينها مىخواهند - به - كردها را، همه را مىخواهند از بين ببرند - تبليغات مختلفى - آن اشخاصى تبليغ مىكنند كه با، نه كرد رفيق هستند و نه ترك و نه فارس اينها عمال خارج هستند و براى آنها مىخواهند كار بكنند.
ما كرارا عرض كرديم به همه برادرهاى كردمان كه آمدند اينجا، برادرهاى بلوچمان كه آمدند اينجا كه اسلام اينطور مرزهائى كه در ساير مسلكها هست، ندارد اسلام با صراحت مىگويد كه آنى كه پيش خدا كرامت دارد، آدم متقى است، آدمى است كه روشش صحيح باشد، تقوا داشته باشد، فاسد نباشد، مفسد نباشد و نسبت به همه عرب و عجم و كرد و ترك و اينها بطور علىالسوا به همه نظر دارد. همانطورى كه خداى تبارك و تعالى در ايجاد يك طايفه با طايفه ديگرى فرق ندارد، همه را نعمت - ايجاد - داده است و همه را نعمتهائى در دستشان گذاشته است كه خودشان بايد فعاليت، البته موادش را گذاشته است، فرق نگذاشته است بين اين ناحيه كه كرد مىنشيند، آن ناحيه كه ترك
مىنشيند آن ناحيه كه عرب است، آن ناحيه عجم است، اين حرفها در كار نيست.
پيغمبر اكرم (ص) در عين حالى كه خودشان عرب بودند، از ايشان نقل مىكنند كه فرمودهاند كه فخرى بر عرب و از عرب بر عجم نيست و از عجم بر عرب نيست، هيچكدام به ديگرى تفوقى ندارد، همه آنها از يك پدرند و از يك مادرند و علىالسوا هستند، در عين حالى كه اسلام اين معنا را مىگويد، جمهورى اسلامى هم همين معنا را مىخواهد پياده بكند، ما همين معنا را در راس برنامههايمان هست معذلك خوب، تبليغات مىكنند، در خارج ايران به يك جور تبليغ مىكنند، در داخل ايران به يك جور تبليغ مىكنند، در خارج ماها را يك ديكتاتورى كه مثل هيتلر يا بدتر از هيتلر معرفى مىكنند كه اين يك آدمى است كه پستانهاى زنها را داده بريدهاند، خوب البته آنها تبليغ مىكنند - اما اين خوب - كردستان كه پيش ماست، اينجا هم كه در آغوش ماست، پيش ماست، اينجا هم معالاسف تبليغ مىكنند و يكدستهاى از مردم ساده باور مىكنند.
ما برادر همه هستيم، آنها برادر ما هستند، آنها حمله مىكنند و برادرها را مىكشند، از اين طرف مىروند براى دفاع از اين كردستان كه نگذارند كه مفسدين كه از خارج الان دارند هم فوج فوج مىآيند و هم اسلحه مىفرستند و هم مبلغ مىفرستند و هم چريك درست مىكنند و مىفرستند و مىخواهند يك منطقه را به آتش بكشند، از اين طرف وقتى كه مىروند براى دفع آنها، تبليغات مىكنند به اينكه اينها اصلا مىخواهند جوانهاى كرد را بكشند - اينها - خود آنها مىريزند مىكشند، وقتى اينها دفاع از آنها مىكنند، همان معنائى كه خودشان كردند، گردن اين طرف مىگذارند.
در بيمارستانها آنطور فضاحت آنها در آوردند و اينها رفتند جلوگيرى كردند، عين همين معنا را به اينطرف نسبت دادند، همين ديروز چند تا ورقه با امضاى چريكهاى فدائى خلق اينجا پيش آوردند كه اينها را منتشر كردند در آنجا چه چيزهائى را نسبت دادند به جمهورى اسلامى، چه حرفهايى نسبت دادند، خوب جمهورى اسلام، اگر اسلام نباشد كه ديگر جمهورى اسلام معنا ندارد. ما همه فريادمان و همه ملتمان فريادشان اين بود كه ما اسلام را مىخواهيم.
رفع نابسامانىهاى كشور با اجراى احكام اسلام
ما هم الان تمام كوششمان اينست كه احكام اسلام را پياده كنيم، مىخواهيم تفاوت ما بين طبقات را كه يكى مثلا كرد است در كردستان است به او نرسيدند سابق، آن يكى فرض كنيد كه جاى ديگر است به او نرسيدند سابق و آقا مىگويند كه كردستان از همه جا عقبتر است و من اين را كرارا عرض كردم كه شما كردستان را فقط اطلاع داريد - كه شما - بختيارىها هم كه پيش ما مىآيند، مىگويند كه بختيارى از همه جا عقب ماندهتر است براى اينكه آنها همان محيط را ديدند، بلوچى هم وقتى كه مىآيد، مىگويند از همه عقب افتادهتر و گرسنهتر و بيچارهتر بلوچها هستند براى اينكه آنها
هم همين جا را ديدند.
تبليغات آنها به گوششان خورده، آنى كه وجدانا ديدند كه كردستان هيچ برايش كارى انجام گرفته نشده است، نه بيمارستان دارد، نه اسفالت دارند، نه چه دارد، خيال مىكنند كه فقط اينجا ندارد، جاهاى ديگر همه آن تبليغات را كه كردند، همه را درست كردند، اينجا را نكردند، بلوچها هم خيال مىكنند كه اين تبليغاتى كه شده است و آنى كه خودشان به چشم مىبينند، عينا مىبينند، مىبينند كه اينها خوب با هم مخالف است، مىگويند پس جاهاى ديگر درست است و حال آنكه در مدتى كه ما به ايران آمديم و طوائف مختلفه آمدند اينجا و همه اين مسائل را گفتند، من گفتم، درست شما مىگوئيد براى اينكه يك چيزى آدم با چشمش مىبيند، يك چيزى را مىشنود، شما گوشهايتان پر شده از تبليغاتى كه تمدن بزرگ و دروازه تمدن بزرگ گوشها را پر كرده، از آنطرف مىبينيد كه خوب، اينجا كه نيست، خيال مىكنيد كه همينجا نيست، ديگر جاها تمدن بزرگ رسيده، آنها هم خيال مىكنند همه جا هست الا اينجا، وقتى بگرديم مىبينيم هيچ جائى، خوب از تهران، تهران كه پايتخت است شما برويد تهران در اين زاغهها ببينيد كه كردها و عرض كنم بلوچها كارشان بدتر است يا اين زاغهنشينهاى اطراف تهران، اينهائى كه الان در حاشيه تهران هستند، من اينها را گاهى وقتها در تلويزيون مىبينم خانهشان را نشان مىدهند، سوراخهائى كه از اين سوراخها بيرون مىآيند، بچههاشان، زندگيشان را، اينها را من بايد بگويم خيلى بدتر از كردستان، خيلى بدتر از بلوچستان، در حاشيه تهران هستند. آقا بنابراين بود كه اين مملكت را اينطورى بزرگ كنند نگذارند اصلا يك رشدى بكند، اصلا بنابراين بود كه ما ذخائر زير پايمان را آنها ببرند، ذخائر ما را ببرند و ملت ما خودشان گرسنگى بخورند، خودشان بدبختى بكشند. شما گمان نكنيد كه كردستان بدتر از همه جاست، بلوچستان از كردستان مىگويند بدتر است، بلوچ مىگويد بلوچستان بدتر، شما مىگوييد كردستان بدتر، هر دو درست مىگوييد براى اينكه مىبينيد قضايا را مىگوئيد، مىبينيد از بدتر كه چيزى نمىشد و من كه اطراف تهران را از نجف كه بودم به من هى اطلاع دادند، اينجا هم كه آمدم در تلويزيون چند دفعه تا حالا ديدم، ديگر زندگى از اين بدتر؟ بايد چه بگوييم اسمش را؟ يك سوراخ آدم مىبيند كه يك مرد آمد بيرون، يك زن آمد بيرون، چند تا بچه آمدند، يك سوراخ، اصلا بنا بر اين بوده است كه اينطور بكنند و حالا هم بنا بر اين است كه نگذارند اين نهضت به ثمر برسد، برنامههائى كه در اسلام هست پياده بشود، چه كنند كه نمىگذارند، مىروند در هر جا كه ببينند چند تا گوش هست، آنها به آن مىخوانند به اينكه، نه اين اسلام بدتر از سابق، اينها همان مسائل است - اسمش - اسم رويش گذاشتند، اينها ديكتاتورتر هستند از ديگران، ديكتاتورى عمامه بدتر از ديكتاتورى كذا، كدام ديكتاتورى؟ خوب من يك عمامهاى هستم، كدام از ما، چه ديكتاتورى؟ همه آقايان ديدند كه دارند ترويج مىكنند، البته اينها - مىخواهند - چيزهائى كه داشتند از دستشان رفته و مىخواهند تبليغ كنند بر ضد ما.
آنان كه بر ضد ما تبليغ مىكنند، از اسلام مىترسند
معالاسف برادرهائى كه در عراق هم هستند به گوششان همين مسائل فرو رفته است از بس كه در چيزهاى عراق، در روزنامههاى عراق، همين امروز يك آقائى كه از عراق آمده بود به من گفت كه اينقدر در روزنامهها به ايران تاخت مىكنند و به انقلاب ايران تاخت مىكنند و انقلاب ايران را مثلاً انقلاب غير اسلامى مىدانند، انقلاب فاشيستى مىدانند، از اين مسائل اينها مىگويند، شايد بسيارى از برادرهاى عراقى ما باورشان بيايد، لكن برنامه اين است كه نگذارند، ترسيدند از اينكه نبادا اسلام تحقق پيدا كند، آنها از اسلام مىترسند، اينهائى كه تمام ذخائر شما را به چپاول بردند و هر چه هم اينجا جواهر داشت و ارز داشت، هر چه داشت بار كردند و بيرون رفتند، اينها مىترسند، اتباع اينها مىترسند، اينهائى كه عرض مىكنم كه دارند اين آشوبها را مىكنند، مىترسند كه نبادا يكوقت اسلام تحقق پيدا كند و كلاه اينها پس معركه باشد.
از برنامههاى انحرافى پرهيز كنيد
آقا من دارم عرض مىكنم، به كردها عرض مىكنم، به تركها عرض مىكنم، به بلوچها عرض مىكنم، به همه قشرها عرض مىكنم گول اين حرفهائى كه اينها مىزنند نخوريد. بگذاريد اين خونى كه از جوانهاى ما رفته است به ثمر برسد، كارى نكنيد كه تمام خونها هدر برود و ما باز گرديم به رژيمى كه يا مثل آن رژيم شاهنشاهى يا بدتر از او بيايد و حكومت كند اينجا باز كردستانش تا آخر عقب و بلوچستانش تا آخر عقب، همه جا عقب. بايد همه بنشينيد، با هم فكر كنيد، توجه كنيد، گول اين حرفهائى كه اينها مىآيند مىزنند نخوريد، اينها هستند كه، همينهائى كه هى مىگويند خلق، خلق، براى خلق عرض مىكنم كه دارند نوحهسرائى مىكنند، خوب همينهايند كه خرمنها را از آتش مىزنند! همينهايند كه يك كشاورزى، يك عمر براى خودش، يك سال زحمت مىكشد يك خرمن درست مىكند كه نان بچههايش را بدهد، يك كبريت مىزنند آتشش مىزنند، همينها مىگويند ما براى خلق داريم چه مىكنيم و چه مىكنيم، گول اينها را نخوريد.
و من از همه شما تقاضا دارم به اينكه برنامههايتان را اصلاح كنيد، برنامههائى باشد كه مفيد باشد براى جامعه، برنامههائى باشد كه مسائل و مشكلات جامعه را بگويد، از برنامههاى انحرافى پرهيز بكنيد. گاهى من مىبينم كه در راديو هست چيزهائى كه انحرافى است و معالاسف آن انحرافى را چند دفعه مىگذارند و آن چيزى كه صحيح است يا نمىگذارند و يا منحرفش مىكنند و مىگذارند. خوب اين يك خيانت بزرگى است ما چه بايد، چقدر بايد به اينها بگوئيم، من كراراً گفتم كه شما بايد خدمت بكنيد به اين دستگاه، به اين كشور - نه اينكه كشور - نه اينكه يك اشخاص منحرفى را در آنجا راه بدهيد كه برنامههاى انحرافى را اگر يك كسى يك صحبت انحرافى بكند، مكرر، مكرر تمامش مىگذارند، در راديو مىگذارند، در اين راديو و تلويزيون هم مىگذارند همين كه يك مساله انحرافى شد در راديو مىگذارند، در تلويزيون هم مىگذارند، اگر يك كسى جواب اين انحراف را
بدهد يا نمىگذارند اصلاً و يا اگر بگذارند بطور انحراف مىگذارند.
ضد انقلاب مىخواهد كردستان را از ايران جدا كند
اين مصيبتهائى است كه ما الان به آن مبتلا هستيم، من مصيبتهاى زياد دارم و لكن نمىتوانم همه مصيبتهايم را بگويم شما فكر بكنيد، شما توجه بكنيد، اينها مىخواهند كردستان را از ايران اصلاً كنار بگذارند و ببرند سراغ يك چيزهاى ديگرى نمىخواهند خدمت به شماها بكنند. قصد خدمت نيست، قصد اين است كه ايران را تكهتكه بكنند، بعد همه يك كودتا درست كنند و تمامش كنند و همهاش تحت نظر ديگران و همان برنامههاى سابق و همان بساط سابق را مىخواهند درست بكنند. بيدار بشويد، ملت ما بايد بيدار بشود، ملتى كه توانست با توانائى خودش و با مشت محكم خودش توى دهن تمام قدرتمندها زد، اين ملت قدرتمند است، لكن بايد وحدتش را حفظش بكند، اگر وحدتش را حفظ كند قدرتمند است يعنى خدا همراه او است. اگر شما وحدتتان را حفظ كنيد يدالله معالجماعه ، با جماعت شما خدا هست و شما، همه را از بين خواهيد برد. نترسيد از اين هياهوى اينها، اين چهار تا از اشخاص منحرف هستند كه مىشود بزودى اينها را از بين برد.
من اين را گفتم قبلاً كه قضيه كردستان اگر نبود، اختلاط اينها با برادرهاى كرد كه اگر بخواهند يكوقتى اينها از بين ببرند، بسيارى از زن و بچه كرد از بين مىرود اينها يك روز، ده روز، چند روز از بين مىرفتند. لكن ما چه بكنيم، اينها حالا مختلط شدند و جمعيتشان در بين جمعيت اينها مختلط است. اگر بخواهند خداى نخواسته يك كارى بكنند، خوب همه افراد از بين مىروند و ما نمىخواهيم يك چنين چيزى بشود. ما مىخواهيم كردها محفوظ بمانند. مسلمانها را ما مىخواهيم حفظشان بكنيم و اينها معالاسف چون مختلط با آنهاست، ما دستمان الان بسته است كه نمىتوانيم بطور قاطع عمل بكنيم والا كارى ندارد اينها را از بين بردن. از اطراف ايلات، بعضى ايلات و عشاير به من مىنويسند كه شما بگوئيد ما مىرويم كار را انجام مىدهيم و من چه بكنم؟ خوب ما به ايلات بگوئيم برويد بجنگيد، يكوقت يك جنگ برادركشى بشود؟ ما نمىخواهيم اين كار بشود، خود كردستان بايد اينها را تصفيه بكند. راهشان ندهد توى دهاتشان، راهشان ندهد توى شهرستانهاشان، خودشان بايد اين كار را بكنند، نگذارند كه يكوقتى خداى نخواسته ديگر كارد به استخوان برسد و يك كشتارى بشود كه ديگر تر و خشك خداى نخواسته با هم بسوزد. بايد خودشان جلوگيرى كنند، خودشان اين اشخاص را معرفى كنند. ما گفتيم كه غير از يك چند نفر از اين سران كه ديگر خيانتكار و آدمكش - و اين - هستند، تمامشان مورد عفو هستند، تمامشان برادرهاى ما هستند، آنها هم كه در حزب دموكرات هستند، برادرهاى ما هستند، بيايند برگردند به آغوش ملت، بيايند با خود ملت بشوند، شلوغى نكنند، اينقدر كارهاى خلاف نكنند، اينقدر گمان نكنند كه نمىشود اينها را از بين برد، نمىخواهيم كه يكوقت
خداى نخواسته در بين آنها اشخاصى كه گناه ندارند، زن و بچه مردم كرد كه از خود ما هستند، به منزله اولاد ما هستند، ما نمىخواهيم كه صدمه به آنها وارد بشود والا كارى ندارد كه اينها را از بين بردن هم ارتش قوى است، هم ژاندارمرى قوى است و هم سپاه پاسداران. اين سپاه پاسداران از اطراف يكوقتى اگر صحبت بشود، از اطراف مىريزند و كار را تصفيه مىكنند.
ما نمىخواهيم كه برادركشى بشود، ما مىخواهيم با مسالمت، با ملايمت، با برادرى كارها درست بشود، شما اين عده فاسدى كه نمىگذارند زندگى شما زندگى صحيح باشد و مىخواهند كردستان را به خون بكشند، بعد هم هر جا توانستند شما خودتان اينها را تصفيه كنيد، نگذارند كه كسى ديگر بيايد و تصفيه كند. خودتان، جوانهاى محترم خودشان، جوانهاى برومند خودتان تصفيه كنيد اينها را.
خداوند انشاالله همه شما را حفظ كند، موفق باشيد، مويد باشيد و باز هم تكرار مىكنم كه برنامههايتان را برنامههاى خوب قرار بدهيد، برنامههاى (پلتيك) قرار بدهيد، درست با زبان (پلتيك) مسائل را بگوئيد براى آنها، اين مفاسدى كه در آنجا هست، آن اشخاصى كه در آنجا مفسدهجو هستند، مسائل، مسائل مفسده هستند، اينها را بگيريد و معرفى كنيد، اينها نمىخواهند كه آرامش در اين مملكت پيدا بشود. به زبانهاى خارجى اگر چنانچه پخش مىكنيد بگوئيد مسائل ايران را مسائل ايران، مسائلى نيست كه مثلاً يك مسائلى باشد كه بخواهند مردم را زير بار ستم مثلاً چه بكنند، همين چند وقتى بود كه باز اسلام تحقق پيدا نكرده است، مهلت نمىدهند كه برنامههاى اسلامى تحقق پيدا بكند، مگر مىشود يك جايى را اصلاح كرد وقتى شلوغ است و بهم ريخته، وقتى جنگ است در يك جايى كه نمىشود رفت خانه ساخت، نمىشود رفت اسفالت كرد، نمىشود رفت مريضخانه درست كرد، خوب نمىگذارند اينها، اينها را بيرون كنيد از مناطق خودتان، آنوقت ببينيد چه خواهد شد در اينجا و همينطور ساير مناطق، شما هم كه هر كدامتان برنامههاى خارجى داريد، مسائل ايران را درست آنطورى كه هست بگوئيد، مطالبى كه آنها در روزنامههايشان مىنويسند، مطالبى كه آنها در راديوهايشان مىگويند بفهمانيد به مردم خارج كه اينها دروغ دارند مىگويند، اينها همان عمال ساواكى سابق يا از اجانب هستند، از ابرقدرتها هستند كه مىخواهند كه مملكت ما به همان حال باشد و اينها همه چيز آن را ببرند، از اين جهت اينطور تبليغات را مىكند.
انشاالله خداوند همهتان را تاييد كند و مؤيد و موفق باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
بيانات امام خمينى در جمع علماى غرب تهران
هدف اصلى مخالفتها و توطئههاى دشمنان، از بين بردن اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد از آقايان تشكر كنم كه تشريف آوردهاند و از نزديك - يك - با هم ملاقات مىكنيم و مسائلى كه داريم طرح مىكنيم، شما فرموديد و ما هم بعضى عرائض را عرض مىكنيم.
من مىدانم كه شما آقايان و ساير اهل علم هميشه از اول، از اول نهضت تا حالا در اين نهضت شركت داشتيد و مردم را شماها واداشتيد به عمل و از اين به بعد هم اميد به شماست و اميدوارم كه از اين به بعد هم موفق باشيد براى خدمت به اسلام. چيزى كه الان هست، تشكلى كه اهل باطل دارند باهم پيدا مىكنند. كسانى كه سابق با هم متفرق بودند و در اين مدتها كنار بودند، دخالت نداشتند در اين نهضت، نشسته بودند كنار منتظر فرصت بودند و حالا فرصت به دستشان آمده است، قلمهايشان آزاد شده است و گفتارشان آزاد شده است، مجالسشان آزاد شده است. متفرقات اهل باطل با هم دارند مجتمع مىشوند و مجتمعات اهل حق دارند خداى نخواسته از هم متفرق مىشوند.
ما بايد آن اشخاصى كه، گروههائى كه در مسير اسلام نيستند، در مسير نهضت اسلامى نيستند، در مسير ملت نيستند، آنها را از مقالاتشان، از گفتارشان، از كردارشان بشناسيم و شما كه بحمدالله زمام امت اسلام در دستتان هست، روحانيون كه زمامدار امور اسلامى هستند، وفادار به نهضت هستند، متعهد هستند، آنها را به مردم، مردم را توجه بدهند به اين تشكلها، تشكلهائى كه مشغولند شياطين و مجالس درست مىكنند و حرفها مىزنند اينها از يك مطلب مىترسند و آن اسلام است. مخالفين ما از اسلام مىترسند. هر چه وابسته به اسلام است، اينها اگر از آنها انتقاد مىكنند، آن نقطه اصلى كه آنها مىخواهند حمله كنند خود اسلام است. همانطورى كه در زمان اين پدر و پسر خبيث، از اسلام چون خارجىها مىترسيدند، اينها را وادار كردند كه با اسلام مخالفت كنند، لكن در پوشش اينكه با روحانيت مخالفت كنند، با منبر مخالفت كنند، با محراب مخالفت كنند، مجالس را قدغن كنند. در اين پوششها، اسلام نقطه نظر بود، براى اينكه آنها از شما اگر بترسند، براى اينكه شما كارمند اسلام هستيد، شما طرفدار اسلام هستيد. از اين جهت مخالفتشان با شما مخالفت با اسلام است. تشكلات آنها الان همان نحوى كه در سابق بوده است و آنها با قلدرى عمل مىكردند، حالا اينها با تشكل و با قلمهاى زهر آگين و صحبتهاى انحرافى مشغول شدهاند. آنها سابق با سر نيزه اهل علم را،
اهل تقوا را، مومنين را مىكوبيدند، با سر نيزه مجالس وعظ و خطابه را، مجالس عزادارى بر شهدا را مىكوبيدند، اينها با قلم. قلم اينها همان سر نيزه سابق است، آن سرنيزه به صورت قلم در آمده ساواك به منزله، به صورت يك گروههاى ديگر در آمده و مقصد همان مقصد است. بايد بيدار بشود ملت ما.
به صورتهاى مختلف با اسلام مخالفت مىكنند، در مجلس خبرگان به مجرد اينكه صحبت ولايت فقيه شد، شروع كردند به مخالفت حتى در آخر، در اين اخيراً، در همين دو روز سه روز پيش از اين، در يكى از مجالسشان اين منحرفين (اينهائى كه از اسلام هيچ اطلاعى ندارند، اينهايى كه مخالف با اسلام هستند) در مجلسشان گفتند كه اين مجلس خبرگان بايد منحل بشود و ديگران هم دست زدند براى آن تظاهر كردند. اينها از مجلس خبرگان مىترسند براى اينكه مجلس خبرگان مىخواهند ولايت فقيه را اثبات كنند، مجلس خبرگان مىخواهند تصويب كنند آن چيزى را كه خداى تبارك و تعالى فرموده است و اينها از او مىترسند. اينها خيال مىكنند كه اگر چنانچه ولايت فقيه پيش بيايد، قضيه قلدرى پيش مىآيد و ديكتاتورى پيش مىآيد، در صورتى كه در اسلام اين حرفها نيست. خير، اينها حرف مىزنند، اينكه مىگويند كه ديكتاتورى پيش مىآيد، نه اين است كه ندانند اينطور نيست، لكن اينها از اسلام متنفرند. اينها بايد بفهمند اين را كه تا اين محراب و منبر هست و تا اين خطابهخوانها و اين اسلام و مسلمين و اين بازار اسلام و اين جوانان مسلمان هستند، نمىتوانند كارى بكنند. اينها بايد بفهمند اين را كه در خدمت رژيم سابق يا در خدمت اربابهاى رژيم سابق دارند كار مىكنند، اگر فهميده هستند، از روى فهم مىكنند، خائن هستند و اگر چنانچه از روى بىاطلاعى و جهالت هست، جاهل هستند.
ولايت فقيه همان ولايت رسول الله است
قضيه ولايت فقيه يك چيزى نيست كه مجلس خبرگان ايجاد كرده باشد. ولايت فقيه يك چيزى است كه خداى تبارك و تعالى درست كرده است، همان ولايت رسول الله است و اينها از ولايت رسول الله هم مىترسند. شما بدانيد كه اگر امام زمان سلام الله عليه حالا بيايد، باز اين قلمها مخالفند با او و آنها هم بدانند كه قلمهاى آنها نمىتواند مسير ملت ما را منحرف كنند. آنها بايد بفهمند اينكه ملت ما بيدار شده است و مسائلى كه شما طرح مىكنيد ملت مىفهمد، متوجه مىشود، دست و پا نزنيد، خودتان را به ملت ملحق كنيد، بيائيد در آغوش ملت. قلمهاى شما از تفنگهاى آن دموكراتها به اسلام بيشتر ضرر دارد. نطقهاى شما به اسلام ضررش بيشتر از آن توپهائى است كه آنها به جوانان ما مىبندند و تفنگهائى كه آنها مىبندند، ضررش به اسلام بيشتر است براى اينكه آنجا دشمن معلوم است و شما به صورتهاى مخفى به ميدان مىآييد. قلمهاى شما از سر نيزههاى رضاخان بدتر است براى اسلام و شما مضرتر هستيد از رضاشاه و محمدرضا براى اسلام براى اينكه آنها معلوم بود مخالف هستند و مردم مىشناختند آنها را مخالفت مىكردند با آنها، مقاومت مىكردند. شما در پوشش اسلام، در پوشش طرفدارى از خلق مسلمان بر خلاف اسلام داريد عمل مىكنيد. ملت شما را
مىشناسد و شما نمىتوانيد اين نهضتى را كه به دست ملت بپا شده است و اين نهضتى را كه با خون جوانهاى ما و با آنهمه زجر و با آنهمه زحمت و با آنهمه كارهائى كه انجام دادند آنها و مقاومت كردند اينها، اين نهضت را به اينجا رساندند، شما نمىتوانيد، كوچكتر از آن هستيد كه اين نهضت را منحرف كنيد، بيخود كوشش نكنيد. اگر همه ملت مجتمع شدند كه ما نمىخواهيم مجلس خبرگان را، خوب آنها گفتهاند، خودشان هم مىتوانند برگردند، اما شما چكاره هستيد؟ شما چند نفر آدم كه يكىتان مىگويد و باقىتان هم دست مىزند. اينها همانهائى است كه در زمان رضاخان هم، در زمان محمدرضا هم يكى مىگفت و باقى دست مىزدند، شماها نمىتوانيد در مقابل ملت بايستيد، شما راى نداشتيد، هيچ يك از شما وارد نشده است در اين مجلس خبرگان، اگر وارد شده هم، يكى دو تاى منحرف وارد شده است كه كارى از او نمىآيد، از اين جهت است كه شما وحشتتان برداشته است. مگر شما نمىتوانيد كه مجلس خبرگانى كه ملت با آن آراء زياد اين مجلس را درست كرده، با يك كلمهاى كه شما مىگوئيد ما مىگوئيم كه منحل باشد مگر با اين حرفها شما مىتوانيد، مگر شما قابل آدم هستيد. اگر چنانچه ولايت فقيه بشود، ديگر همه قدرتها دست فقيه مىآيد پس بنابراين عزا بايد بگيريد.
اينها اگر همه قدرتها دست رئيس جمهور مثلاً كذايى بيايد، هيچ حرفى ندارند، همه قدرتها دست رئيس جمهور باشد. اگر همه قدرتها دست يك نخست وزير مثلاً منحرفى بيايد، آن هم حرفى به آن ندارند، اما اگر قدرت، نه آن قدرتى كه قدرت شيطانى است، اينكه نظارت بر امور مملكت است كه مبادا معوج بشود، باز هم با راى ملت، باز هم راى ملت است كه آن اشخاص را يا آن هياتهائى را كه مثلاً مىخواهند درست بكنند، با راى ملت درست مىشود، با اكثريت. شماها در اقليت هستيد، نشستهايد آنجا با قلم مىخواهيد حكومت كنيد بر اكثريت. شماها قلدر هستيد، او با سر نيزه حكومت مىكرد، شما با قلم خواهيد حكومت كنيد و سر نيزه او شكست، قلم شما هم مىشكند. بيدار باشيد آقايان و بيدار باشند ملت ما كه اين منحرفها در كنار نشستهاند و با هم دارند مجتمع مىشوند و مىخواهند ملت ما را منحرف كنند و نهضت ما را اينها خيال دارند سركوب كنند ولكن بدانيد كه نمىتوانند و همه آنها با تمام طوائفشان يك عده معدودند كه در قضيه رفراندوم معلوم شد چى هستند. مردم همان مردمند، بيخود اينها زحمت به خودشان ندهند. ملت همان ملت است، بازار همان بازار است، دانشگاه همان دانشگاه است، مدارس علمى همان مدارس علمى است، خطباء ما همان خطبا هستند، علماء بلاد ما همان علماء بلاد هستند، هيچ تزلزلى در آنها حاصل نشده است. گمان نكنيد كه اين حرفهاى شما تزلزل، بلكه تصميم را زيادتر مىكند، قوت مىدهد به اينهائى كه براى اسلام مىخواهند كار بكنند. هر چه شما قدم بر خلاف اسلام برداريد، اين جمعيت مصممتر مىشود. بيخود آبروى خودتان را نبريد. بيخود هى مقاله ننويسيد، بيخود هى صحبت نكنيد، زحمت به خودتان ندهيد، ملت همان ملت است و راه هم همان راه است و دارند مىروند.
ولايت فقيه ضد ديكتاتورى است، نه ديكتاتورى
شما از ولايت فقيه نترسيد، فقيه نمىخواهد به مردم زورگوئى كند. اگر يك فقيهى بخواهد زورگوئى كند، اين فقيه ديگر ولايت ندارد. اسلام است، در اسلام قانون حكومت مىكند. پيغمبر اكرم هم تابع قانون بود تابع قانون الهى، توانست تخلف بكند. خداى تبارك و تعالى مىفرمايد كه اگر چنانچه يك چيزى بر خلاف آن چيزى كه من مىگويم تو بگوئى من ترا اخذ مىكنم و وتينت را قطع مىكنم، به پيغمبر مىفرمايد. اگر پيغمبر يك شخص ديكتاتور بود و يك شخصى بود كه از او مىترسيدند كه مبادا يك وقت همه قدرتها كه دست او آمد ديكتاتورى بكند، اگر او شخص ديكتاتور بود، آنوقت فقيه هم مىتواند باشد. اگر اميرالمومنين سلام الله عليه يك آدم ديكتاتورى بود، آنوقت فقيه هم مىتواند ديكتاتور باشد. ديكتاتورى در كار نيست، مىخواهيم جلوى ديكتاتور را بگيريم. ولايت فقيه ولايت بر امور است كه نگذارد اين امور از مجارى خودش بيرون برود، نظارت كند بر مجلس، بر رئيس جمهور كه مبادا يك پاى خطائى بردارد، نظارت كند بر نخست وزير كه مبادا يك كار خطائى بكند، نظارت كند بر همه دستگاهها، بر ارتش كه مبادا يك كار خلافى بكند. جلو ديكتاتورى را ما مىخواهيم بگيريم، نمىخواهيم ديكتاتورى باشد، مىخواهيم ضد ديكتاتورى باشد، ولايت فقيه ضد ديكتاتورى است نه ديكتاتورى. چرا اينقدر به دست و پا افتادهايد و همهتان خودتان را پريشان مىكنيد بيخود؟ هر چه هم پريشان بشويد و هر چه هم بنويسيد، كارى از شما نمىآيد. من صلاحتان را مىبينم كه دست برداريد از اين حرفها و از اين توطئهها و از اين غلط كارىها. برگرديد به دامن همين ملت، همانطورى كه توصيه به دموكراتها كردم به شما هم مىكنم و شما و آنها را مثل هم مىدانم منتها شما ضررتان بيشتر از آنهاست.
من توصيه مىكنم به شماها اينقدر اجتماع نكنيد و اينقدر حرف نزنيد. هر روزى يك چيزى درست كنيد و هر روز يك كاغذ بنويسيد و هر روز يك نشريهاى بدهيد، نه، اينها غلط است، اينها اسباب اين مىشود كه نهضت ما خداى نخواسته اگر (اگر، والا شما كوچكتر از آن هستيد) اگر اين نهضت خداى نخواسته به ثمر نرسد، تمام شماها، آنهايى كه البته پيوسته به خارجىها هستند و پيوسته به رژيم هستند، آنها در صف بالا مىنشينند و باز پاركها و باز بساط را درست مىكنند، اما ملت ما چه مىشود حالش؟ اين ملت ضعيفى كه دو هزار و پانصد سال زير يوغ آنها بوده كه شما برايشان مرثيه خوانى مىكنيد و پنجاه سال زير يوغ اين پدر و پسر، پنجاه و چند سال زير يوغ اين پدر و پسر بودند كه شما حالا داريد طرفدارى از آنها مىكنيد، منتها با صورت و طرفدارى از تزشان مىكنيد، طرفدارى از مقصدشان مىكنيد، اين ملت ما حالش چه مىشود؟ اين مملكت ما حالش چه مىشود؟ اين اسلام حالش چه مىشود؟ شما داريد كمك مىكنيد به دشمنهاى كشور ما، به دشمنهاى ملت ما و خودتان يا ملتفت نيستيد يا از روى التفات مىكنيد، بعضىتان از روى التفات است، بعضىتان هم التفات نداريد به مساله. اينقدر هياهو درست نكنيد.
هر چند روزى كه يك اجتماعى مىشود يكى مىايستد صحبت مىكند، يا نوار مىگويد و هر چه
مىگويد همهاش خلاف واقع، مىگويند كه فلانى را اصلاً هيچ كسى ملاقات نمىكند. اين فلانى كه از صبح (من را مىگويند) كه از صبح كه بيدار مىشوم تا ظهر اينهمه جمعيت كه شما بيرونش را مىبينيد، آن حياطش را مىبينيد، اينجايش را مىبينيد و حالا هم شما همه مجتمع هستيد، قبلاً اين طايفهاى كه عليل بودند، بودند پيش من و قبلش هم يك عدهاى، بعد هم يك عدهاى تا ظهر هم همين طور، مىگويند ايشان، كسى با او ملاقات نمىكند. مقصود اينها اين است كه نگذارند يك نضجى پيدا كند اين، مايوس كنند مردم را. خير هيچ راهى ديگر، راهى بر فلانى نيست حتى ديشب از قرارى كه گفتند، يكى از گويندگان كه البته سوء نيت ندارد، لكن سوء ادراك دارد، يكى از گويندهها در مسجد امام گفته است كه فلانى را هيچ اصلش نمىشود ديگر ملاقات كرد. الان، الان من ملاقات با شما ندارم؟! و قبل از اين هم نداشتم؟! و بعد از اين هم ندارم؟! - عرض مىكنم - ملاقات هيچ ما نداريم؟! با مردم هم همين مىگويند كه فلانى را نمىگذارند با او ملاقات كنند. آن آقايى كه هر روزى كه فرصت پيدا كند، صحبت مىكند، آن هم همين طور دنبال اينكه فقط يك راه، يك كانال هست براى فلانى، يك چند نفرى هستند كه همانها مىتوانند، اما ساير مردم اصلش راهى ندارند. اين جمعيت، مردم نيستند؟! و اين اطاق كه هر ساعت پر مىشود از جمعيت، از زن، از مرد و همه طوائف مختلف، اينها همهاش موهومات است؟! واقعيت ندارد؟! اين فرمايشات آنها صحيح است كه يك مطلب است. اينها مىخواهند كه مردم را بترسانند، تضعيف كنند از آن طرف من را تضعيف كنند و روحانيت را تضعيف كنند، از آن طرف مردم را تضعيف كنند. مردم را نمىتوانند تضعيف كنند، مردم همان مردم هستند من هم تضعيفم اشكالى ندارد و من چهار روز ديگر مىميرم و همه شما هستيد و همه شما پيش مىبريد، اين حرف نيست.
در هر صورت بيدار بشويد آقايان، توجه داشته باشيد دشمنها در صدد هستند و قلمها در صدد هستند، قدمها در صدد هستند، زبانها در صدد هستند، اغفال مىخواهند بكنند مردم را، ملت را، بيدار باشيد و گول اينها را نخوريد و توجه به مسائل بكنيد، مسائل را درست حل بكنيد.
نقش مجالس سوگوارى و گريه بر شهيد در زنده نگه داشتن قيام كربلا و حفظ اسلام
و اما قضيهاى كه آقا فرمودند راجع به منبر و راجع به محراب، اين را من باز هم گفتهام (اگر سانسور نشود، و اگر سانسور بشود، ممكن است من يك كار ديگر بكنم) اسلام را تا حالائى كه شما مىبينيد، اينجا ما نشستهايم، سيدالشهدا زنده نگه داشته است. سيدالشهدا سلام الله عليه تمام اين چيز خودشان را، همه جوانان خودش را، همه مال و منال، هر چه بود، هر چه داشت (مال و منال كه نداشت)، هر چه داشت، جوان داشت، اصحاب داشت، در راه خدا داد و براى تقويت اسلام، مخالفت با ظلم، قيام كرد، مخالف با امپراطورى آن روز كه از امپراطورىهاى اينجا زيادتر بود، قيام كرد در مقابل او با يك عده قليل و با اين عده قليل در عين حالى كه شهيد شد غلبه كرد، غلبه كرد بر اين دستگاه ظلم و شكست داد آنها را.
ما كه دنبال او هستيم و مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق سلام الله عليه و به سفارش ائمه هدى عليهمالسلام، ما بپا مىكنيم اين مجالس عزا را، ما همان مساله را داريم مىگوييم، مقابل ظلم است، مقابل ظلم ستمكاران، ما زنده نگه داشتيم، خطباى ما زنده نگه داشتند قضيه كربلا را و زنده نگه داشتند قضيه مقابله يك دسته (يك دسته كوچك اما با ايمان بزرگ) در مقابل يك رژيم طاغوتى بزرگ. گريه كردن بر شهيد، نگه داشتن، زنده نگه داشتن نهضت است. اينكه در روايت هست كه كسى كه گريه بكند يا بگرياند يا به صورت گريهدار خودش را بكند، اين جزايش بهشت است، اين براى اين است كه حتى آنى كه با صورت گريهدار خودش را چيز مىكند، صورتش را يك حال حزن به خودش مىدهد و صورت گريهدار به خودش مىدهد، اين نهضت را دارد حفظ مىكند، اين نهضت امام حسين سلام الله عليه را حفظ مىكند. ملت ما را اين مجالس حفظ كرده. بيخود نبود كه رضاخان، مامورين ساواك رضاخان، تمام مجالس عزا را قدغن كردند، اين همين طورى نبود. رضاخان همچو نبود كه اصل مخالف با اين مسائل بشود. رضاخان مامور بود، مامور بود به اينكه آنهائى كه كارشناس بودند، آنهائى كه ملتفت بودند مسائل را، دشمنهاى ما كه مطالعه كرده بودند در حال ملتها و مطالعه كرده بودند در حال ملت شيعه، مىديدند آنها كه تا اين مجالس هست و تا اين نوحهسرائىهاى بر مظلوم هست و تا آن افشاگرى ظالم هست، نمىتوانند برسند به مقاصد خودشان. زمان رضاخان قدغن كردند به طورى كه تمام مجالس در ايران قدغن شد، كارهاى خودشان را انجام دادند، دست اهل منبر را، دست علما را بستند و نگذاشتند كه اينها تبليغات خودشان را بكنند و آنها تبليغات را از آن طرف شروع كردند و ما را به عقب راندند و تمام مخازن ما را به چپاول بردند. در زمان محمدرضا هم به همين معنا منتها با فرم ديگر، به فرم ديگر، نه با آنطور سر نيزه به يك جور ديگر اين طايفه را مىخواستند كنار بگذارند، حالا هم همانها، منتها جوانهاى ما را بازى مىدهند، همان مساله است، همان مساله زمان رضاخان است كه مجالس را او قدغن كرد.
حالا يك دستهاى آمدند مىگويند كه نه، ديگر روضه نخوانيد. نمىفهمند اينها كه روضه يعنى چه، اينها ماهيت اين عزادارى را نمىدانند چيست. نمىدانند كه اين نهضت امام حسين آمده تا اينجا، تا اين نهضت را درست كرده، اين تابع، اين يك شعاعى است از آن نهضت، نمىدانند كه گريه كردن بر عزاى امام حسين، زنده نگه داشتن همين معنا كه يك جمعيت كمى در مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد. دستور است اين، دستور عمل امام حسين سلام الله عليه، دستور است براى همه: كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا دستور است به اينكه هر روز و در هر جا بايد همان نهضت را ادامه بدهيد، همان برنامه را. امام حسين با عده كم همه چيزش را فداى اسلام كرد، مقابل يك امپراطورى بزرگ ايستاد و نه گفت هر روز بايد در هر جا اين نه محفوظ بماند و اين مجالسى كه هست، مجالسى است كه دنبال همين است كه اين نه را محفوظ بدارد. بچهها و جوانهاى ما خيال نكنند كه مساله، مساله ملت گريه است، اين را ديگران القاء كردند به شماها كه بگوئيد ملت گريه. آنها از همين گريهها مىترسند براى اينكه گريهاى است كه گريه بر مظلوم است،
فرياد مقابل ظالم است، دستههائى كه بيرون مىآيند، مقابل ظالم هستند، قيام كردهاند. اينها را بايد حفظ كنيد، اينها شعائر مذهبى ماست كه بايد حفظ بشود، اينها يك شعائر سياسى است كه بايد حفظ بشود. بازيتان ندهند اين قلمفرساها، بازيتان ندهند اين اشخاصى كه با اسماء مختلفه و با مرامهاى انحرافى مىخواهند همه چيز را از دستتان بگيرند و اينها مىبينند كه اين مجالس، مجالس روضه، ذكر مصائب مظلوم و ذكر جنايات ظالم در هر عصرى مقابل ظالم قرار مىدهد. اينها ملتفت نيستند كه اينها خدمت دارند مىكنند به اين كشور، خدمت دارند مىكنند به اسلام، توجه ندارند جوانهاى ما. بازى اين بزرگها را نخوريد، اينها خيانتكارند، اينهايى كه تزريق مىكنند به شما ملت گريه، ملت گريه، اينها خيانت مىكنند. بزرگهايشان و اربابهايشان از اين گريهها مىترسند، دليلش اين است كه رضاخان آمد همه اينها را برد از بين و مامور بود. دليلش اين است كه رضاخان آخرش كه رفت، انگلستان در راديوى دهلى اعلام كرد كه ما اين را آورديم، حالا هم برديم، راست هم مىگفتند. آورده بودند براى سركوب كردن اسلام و يكى از راههايش همين بود كه اين مجالس را از دست شما بگيرند. جوانهاى ما خيال نكنند كه دارند يك خدمتى مىكنند مىروند توى مجلس، اگر صحبت عزا بشود، مىگويند نه، اين را نگو، غلط است اين حرف، بايد اين را بگويد، بايد اين ظلمها را بگويد تا مردم بفهمند كه چه گذشته آن وقت و بايد هر روز اين كار بشود، اين جنبه سياسى دارد، جنبه اجتماعى دارد.
قلمفرسائى مغرضين بر عليه روحانيت، اين طليعهداران آزادى
بازى نخوريد از اين حرفهاى نامربوطى كه مىزنند و از هر طرف حمله كردهاند به اينكه اسلام را از بين ببرند و از هر طرف حمله كردهاند به اينكه اين نهضت را از بين ببرند، گاهى روحانيتش را از بين مىبرند، گاهى چه. اين روحانيون بودند كه شما را آزاد كردند، حالا قلمهايتان را به ضد روحانيون قلمفرسائى مىكنيد؟! شما كجا بوديد آنوقتى كه روحانيون حبس مىرفتند؟ آنوقتى كه پاى روحانى ما را اره كردند. شما كجا بوديد؟ آنوقتى كه با روغن پاى روحانى ما را سوزاندند، شما كجا بوديد؟ حالا سر درآورديد و حرف مىزنيد و - نمىدانم - به ولايت فقيه اشكال مىكنيد؟ - نمىدانم - مجلس را مىخواهيد منحل بكنيد؟ مگر شما قدرت اين را داريد؟ توى دهنتان مىزنم من. دست برداريد از اين حرفها، از اين مزخرفات، وارد بشويد در جرگه اسلام، وارد بشويد در جرگه مسلمين بگذاريد كه اين مملكت سر و سامان پيدا بكند. او در كردستان، دموكرات در كردستان خلاف مىكند، آقايان در تهران. بس است ديگر، كفايت كرد.
خداوند همه شمارا انشاءالله مويد و منصور و نهضت را به پيش ببريد. از هيچ چيز نترسيد، هيچ خوف به خودتان راه ندهيد. تا اتكال به خدا داريد، تا اسلام را سرمشق خودتان قراردهيد، كسى نمىتواند به شما تعدى كند. خداوند همهتان را انشاءالله حفظ كند. موفق باشيد.