بانک مقالات جغرافیا
| برنامه ريزي و آمايش فضا (مدرس علوم انساني) پاييز 1388; 13(3 (پياپي 62)):197-225. |
| كاظميان غلامرضا*,فرج كرده خدر,پرهيزكار اكبر |
| * مديريت شهري، دانشگاه علامه طباطبايي، تهران، ايران |
|
بخش مرکزي شهرها بسته به شرايط و ويژگيهاي خاص هر شهر و در سطوح مختلف شهري به عنوان پهنه اي که مهمترين و برترين فعاليتها را در خود جاي داده است، در شهرهاي مختلف داراي ويژگيهاي متفاوت است. با اين حال علي رغم اهميت اين بخش از شهر، تحقيقات انجام شده در مورد آن بيشتر با تاکيد بر شهرهاي بزرگ و عمدتا با هدف حل مشکل صورت پذيرفته است. بنابراين در اين تحقيق چارچوبي متشکل از عوامل تاريخي (هسته اصلي شهر، مرحله بندي گسترش تاريخي شهر، عناصر شاخص و نمادين شهر)، اقتصادي (بازار شهر، ارزش زمين و سرقفلي واحدهاي تجاري، فعاليت موسسات مالي، بيمه و تامين اجتماعي، تراکم اشتغال)، اداري (فعاليت مراکز اداري دولتي و عمومي)، اجتماعي (تراکم جمعيت در ساعات خاصي از روز، فضاهاي عمومي شهر، برگزاري مراسم اجتماعي، تراکم مراکز فرهنگي، تراکم جمعيت، فعاليتهاي پذيرايي شهر)، ترافيکي (تعداد سفرهاي جذب شده درون شهري، سهولت دسترسي، نقطه کانوني براي ترافيک، تراکم ايستگاههاي حمل ونقل درون شهري) و کالبدي- فضايي (تراکم ساختماني، بافت قديمي، معماري مجزا، ساختار و الگوي توسعه شهر، الگو و ترکيب کاربري اراضي) ارايه شده است. سپس با تحليل فضاي شهري بوکان به عنوان يکي از شهرهاي مياني ايران، نقش هر کدام از عوامل مزبور در شکل گيري بخش مرکزي آن بررسي شد. بررسيها نشان داد که در شهر بوکان از ميان مجموعه عوامل تاثيرگذار بر بخش مرکزي، عوامل تاريخي و اقتصادي داراي نقش بيشتري بوده، کارکرد اداري آن در طول سالهاي گذشته غير متمرکز شده و همچنين تنوع کارکردي و فعاليتي مهمترين وجه تمايز بخش مرکزي شهر بوکان از ساير قسمتهاي آن مي باشد. يافته هاي پژوهش نشان داد که بخش مرکزي شهر بوکان، که هسته تاريخي آن نيز محسوب مي شود، مهمترين و برترين فعاليتهاي شهر را در خود جاي داده است و بر اين اساس با در برگرفتن طيف گسترده اي از فعاليتهاي مختلف، داراي کارکردهاي مختلفي بوده و محدوده آن از اين لحاظ با ساير قسمتهاي شهر تفاوت اساسي دارد. |
| كليد واژه: تبيين بخش مرکزي، بوکان، شهرهاي مياني، بوکان |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| برنامه ريزي و آمايش فضا (مدرس علوم انساني) پاييز 1388; 13(3 (پياپي 62)):227-256. |
| فرج زاده اصل منوچهر*,كاشكي عبدالرضا,شايان سياوش |
| * گروه جغرافيا، دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ايران |
|
تغيير اقليم تاثيرات مستقيم و غيرمستقيمي بر ميزان رشد محصولات کشاورزي دارد، گندم يکي از محصولات استراتژيک جهان مي باشد که تحت تاثير پديده تغيير اقليم قرار دارد. تحقيق حاضر در استان خراسان رضوي به منظور مطالعه تغييرپذيري ميزان عملکرد گندم ديم با توجه به ميزان تغيير پارامترهاي اقليمي از جمله دما و بارش صورت گرفته است که براي همين منظور از داده هاي يازده ايستگاه هواشناسي استفاده شد. پارامترهاي اقليمي مذکور براي دوره رويش گندم از اکتبر تا ژوئن، براي دوره آماري از سال 1984 تا 2003 بر مبناي دسترسي به داده هاي ميزان عملکرد گندم در نظر گرفته شد. براي هر ايستگاه، ميزان ضريب همبستگي بين عملکرد گندم و پارامترهاي اقليمي محاسبه شد و نهايتا مدل رگرسيوني براي ايستگاهها به منظور شناسايي پارامترهاي اقليمي موثر در برآورد ميزان عملکرد گندم محاسبه شد. شش ايستگاه منطقه داراي مدل رگرسيوني معني دار بوده و ساير ايستگاههاي منطقه در دوره آماري فاقد مدل مي باشند. پيرو انجام مدل نقطه اي، مدل منطقه اي عملکرد نيز براي استان محاسبه شد و با مدلهاي ايستگاهي مقايسه شد. در مدل منطقه اي پارامترهاي مجموع بارش ماه ژانويه، فوريه، ميانگين دماي ماه ژانويه، ميانگين حداکثر دماي ژانويه و حداقل دماي ماه مارس در ميزان عملکرد گندم ديم بيشترين تاثير را دارند. نتايج اخذ شده نشان مي دهد که پارامترهاي مقدار بارش و ميزان دماي دوره سرد سال در تعيين ميزان عملکرد گندم ديم در منطقه خيلي موثر است. در نهايت سناريوهاي پيش بيني براي مدل منطقه اي و ايستگاههايي که داراي مدل بودند، محاسبه شده و ميزان تغييرپذيري عملکرد گندم با توجه به تغيير پارامترهاي اقليمي از ميانگين نرمال محاسبه شد. نتيجه نشان مي دهد که عملکرد محصول گندم در شهرستانهاي استان خراسان رضوي بر اساس تغييرات داده هاي بارش و دما بين 200 تا 534 کيلوگرم در هکتار در مدل منطقه اي قابل تغيير است. |
| كليد واژه: تغييرات اقليمي تغييرپذيري، عملکرد گندم ديم، مدلهاي رگرسيوني مدل فضايي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| برنامه ريزي و آمايش فضا (مدرس علوم انساني) بهار 1388; 13(1 (پياپي 60)):1-28. |
| احمدي پور زهرا*,ميرشكاران يحيي,محمدي حميدرضا |
| * دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ايران |
|
تقسيمات کشوري اگر مهمترين موضوع مديريت سرزميني نباشد، بي شک يکي از مباحث جدي در امر تقسيم سياسي فضا و تدوين مرزهاي قراردادي به منظور اعمال مديريت بهينه در قالب نقش حاکميتي دولت بوده و از سوي ديگر يکي از مولفه هاي موثر در تقويت احساس همبستگي اجتماعي به شمار مي آيد که زمينه دسترسي ساکنان واحدهاي مختلف سياسي در سطوح مختلف را به امکانات و خدمات فراهم مي کند. در اين راستا دولت توجه به نيازها و حمايتهاي مطرح شده را در قالب داده هاي نظام سياسي به منظور افزايش ظرفيت خود براي تداوم بقاي حاکميت مورد نظر دارد. تقاضاهايي که چنان چه مورد توجه قرار نگيرند؛ ظرفيت تبديل شدن به مسايل جدي را داشته و در صورت عدم پاسخگويي مناسب و به موقع مي توانند از منابع تغيير در نظام سياسي تلقي شوند. از سوي ديگر همين نظام سياسي نيازمند رفتار حمايت گرايانه ساکنان است تا به کمک دولت آمده و بتوانند در قالب يک جريان مداوم حمايتي به اندازه کافي انرژي ايجاد کند تا دولت بتواند فرايند تقاضاها را به تصميمات منطقي و معقول تبديل کند. |
| كليد واژه: جغرافياي قدرت و حمايت، سازمان سياسي فضا، مرزهاي تقسيمات کشوري |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| برنامه ريزي و آمايش فضا (مدرس علوم انساني) بهار 1388; 13(1 (پياپي 60)):29-62. |
| ركن الدين افتخاري عبدالرضا*,قديري محمودعلي,پرهيزكار اكبر,شايان سياوش |
| * گروه جغرافيا، دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ايران |
|
کاهش خسارتهاي جبران ناپذير بحرانهاي طبيعي در ايران نيازمند فهم صحيح علل و راه حلهاي کاهش آنها مي باشد. در اين ارتباط، امروزه آسيب پذيري به عنوان تعيين کننده اصلي بحران معرفي مي شود و سه ديدگاه زيستي-فيزيکي، ساخت اجتماعي و ترکيبي در مورد آن شکل گرفته است که دلالتها متفاوت آنها بر فهم، تحليل و کاهش آسيب پذيري، بررسي کامل آنها را ضروري مي سازد. بنابراين اين مقاله با روش توصيفي-تحليلي و مطالعه تطبيقي، پاسخ به اين سوال را دنبال مي کند که کدام ديدگاه در فهم و تحليل آسيب پذيري جامعه در برابر مخاطرات طبيعي تبيين کاملي را ارايه مي دهد. |
| كليد واژه: آسيب پذيري، جامعه، ديدگاههاي نظري، مخاطرات طبيعي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| برنامه ريزي و آمايش فضا (مدرس علوم انساني) بهار 1388; 13(1 (پياپي 60)):63-94. |
| ركن الدين افتخاري عبدالرضا*,وزين نرگس,پورطاهري مهدي |
| * گروه جغرافيا و سنجش از دور، دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ايران |
|
مديريت بلاياي طبيعي مجموعه اقداماتي است که قبل از وقوع، در حين وقوع و بعد از وقوع بلايا براي کاهش هر چه بيشتر آثار و عوارض بلاياي طبيعي انجام مي گيرد. مروري بر ادبيات مديريت بلاياي طبيعي نشان مي دهد امروزه اين تفکر که واکنش به بلايا به عنوان يک ساختار دستوري-کنترلي، متمرکز و تکنولوژي محور جاي خود را به رويکردي جديد به نام مديريت اجتماع محور داده که به فرهنگها، تواناييها، ظرفيتها و دانشهاي موجود در جوامع محلي تاکيد دارد. با اين نگرش مقاله به دنبال پاسخگويي به اين سوال است که فرايند مديريت بلاياي طبيعي در دو شيوه بومي و جديد در روستاهاي منطقه مطالعه شده چگونه است؟ |
| كليد واژه: بخش خورش رستم، بلاياي طبيعي، روستا، مديريت بلاياي طبيعي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| برنامه ريزي و آمايش فضا (مدرس علوم انساني) بهار 1388; 13(1 (پياپي 60)):95-127. |
| پرهيزكار اكبر*,امكچي حميده,ركن الدين افتخاري عبدالرضا |
| * گروه جغرفيا و برنامه ريزي شهري، دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ايران |
|
برنامه ريزي مجموعه اي از فعاليتهاست که منجر به تصميم گيري درباره تخصيص منابع براي رسيدن به هدفي در آينده مي شود. تاکيد به داشتن «هدف» در برنامه ريزي، هسته مرکزي و تعيين کننده اين مباحث است؛ زيرا برنامه ريزي به طور اساسي بدون «هدف» معناي بيروني ندارد و در برنامه ريزيهايي همچون برنامه مسکن، گروه هدف شامل همه آناني است که تامين سرپناه آنها موضوع برنامه است، بويژه آنهايي که به حمايت بيشتري نيازمندند و قادر به حضور بدون حمايت برنامه دربازار مسکن نيستند. به همين سبب نيز در ارزيابي موفقيت يک برنامه، مهمترين سنجه، ميزان پوشش دهي گروه هدف است. اما اين کار مشروط به ارايه تعريف درست از گروه هدف و دسته بندي آنها بر حسب ويژگيهايي است که آنها را از هم متمايز مي سازد. «هدف گرايي» برنامه نيز در ميزان پوشش دهي همان گروه هدف آزموده مي شود. |
| كليد واژه: برنامه ريزي، ساخت جمعيتي، مسکن، هدف گرايي، گروه هدف |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| برنامه ريزي و آمايش فضا (مدرس علوم انساني) بهار 1388; 13(1 (پياپي 60)):129-163. |
| حافظ نيا محمدرضا*,قلي زاده علي ولي,احمدي پور زهرا |
| * دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ايران |
|
با اينکه موضوع جمعيت از مباحث جغرافياي انساني، جغرافياي جمعيت و جامعه شناسي به شمار مي رود، اما اثربخشي سياسي آن بايد در جغرافياي سياسي مورد بررسي قرار گيرد. در حقيقت انسان به عنوان يکي از دو عنصر اصلي ژئوپليتيک (جغرافيا و انسان)، ماهيت پويا و ديالکتيک ژئوپوليتيک است. بر اين اساس، هميشه از پديده هايي مي باشد که در مبحث قدرت و سياست مورد بررسي است. متغير جمعيت به عنوان يک عامل موثر در توسعه ملي، قدرت و دفاع ملي کشور، از دو بعد کمي و کيفي ويژگيهاي مختلفي دارد که هر کدام از اين ويژگيها مي توانند به عنوان عواملي مثبت و يا منفي در تکوين و تثبيت وزن ژئوپليتيکي کشور عمل کنند. جمعيت ايران در حال حاضر با توجه به تغييراتي که در چند دهه گذشته شاهد آن بوده است، علي رغم وضعيت کمي مناسب، به لحاظ ويژگيهاي کيفي رضايت بخش نيست. در اين ميان، چيزي که بيشتر از همه جلب توجه مي کند، آن است که تغييرات عمده در بعد کيفي جمعيت ايران با مولفه هاي قوميتي، زباني، فرهنگي و مذهبي جامعه ايراني ارتباط تنگاتنگي داشته است؛ به طور کلي اين مقاله علي رغم مباحث نظري آن، ضمن مطالعه کمي و کيفي جمعيت ايران با مبنا قراردادن آمار مربوط به سرشماري 1385 و مقايسه آن با آمار چند دوره قبل، پاسخگوي اين سوال اصلي است که نقش جمعيت ايران در شکلدهي وزن ژئوپليتيکي آن چيست؟ |
| كليد واژه: ايران، جمعيت، وزن ژئوپليتيک |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| برنامه ريزي و آمايش فضا (مدرس علوم انساني) بهار 1388; 13(1 (پياپي 60)):165-191. |
| قرخلو مهدي*,عابديني اصغر |
| * دانشكده جغرافيا، دانشگاه تهران، تهران، ايران |
|
با افزايش جمعيت شهرنشين، شهرهاي بزرگ در ايران دچار مشکلات فراواني شده و شهرهاي جديد در ايران براي جذب سرريز جمعيتي در حوزه اين شهرها مکانيابي و احداث شدند. شهر جديد سهند نيز براي کاستن از مشکلات جمعيتي، اقتصادي، اجتماعي و کالبدي کلانشهر تبريز در حوزه نفوذ اين شهر احداث شده است ولي اين شهر در عمل نتوانسته است از مشکلات کلانشهر تبريز با توجه به اهدافش بکاهد و اهداف از پيش تعيين شده آن در زمان مشخص، عملي نشده اند. شالوده اقتصادي اين شهر بر پايه اشتغال صنعتي و خدمات دانشگاهي استوار است که هنوز صنعت و دانشگاه تاثير مثبتي بر اين شهر نگذاشته اند و شهر جديد سهند خود با مشکلات و چالشهاي کالبدي، اقتصادي، اجتماعي، ارتباطي و برنامه ريزي بسياري مواجه است. در اين مقاله به چالشها و مشکلات موجود در شهر جديد ارزيابي سهند و ميزان موفقيت آن با توجه به اهداف از پيش تعيين شده، پرداخته شده است. |
| كليد واژه: ارزيابي، برنامه ريزي، سهند، شهر جديد، شهرنشيني |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| برنامه ريزي و آمايش فضا (مدرس علوم انساني) بهار 1388; 13(1 (پياپي 60)):193-217. |
| فرج زاده اصل منوچهر*,كريمي احمدآباد مصطفي,قائمي هوشنگ,مباشري محمدرضا |
| * گروه جغرافيا، دانشگاه تربيت مدرس، تهران، ايران |
|
در اين مقاله به منظور شناسايي منابع رطوبتي، بارشهاي مناطق غربي ايران و چگونگي انتقال بخارآب از نواحي اطراف به اين منطقه، سامانه بارانزاي زمستاني، از نوع تلفيقي سوداني-مديترانه اي، انتخاب شده است. مطالعه توزيع نم ويژه و آب قابل بارش در منطقه نشان مي دهد که رطوبت دو روز قبل از شروع بارش روي ايران در ترازهاي پاييني وردسپهر از نواحي جنوبي درياي سرخ و خليج عدن به سمت شمال خاورميانه و سپس از روز شروع بارش به سمت شرق (غرب ايران) جابه جا شده اند. مقادير شار رطوبت محاسبه شده نشان مي دهد که درياي عرب و عمان در دوره مطالعه، بيشترين واگرايي شار رطوبت را بويژه در ترازهاي پاييني داشته است. اما نقش درياي سرخ در ترازهاي مياني بارزتر شده است. نتايج اين مطالعه نشان مي دهد که مديترانه شرقي نه تنها فرستندگي رطوبت نداشته بلکه از درياهاي عمان، عرب، سرخ و قسمت مرکزي خود رطوبت دريافت کرده است. بالاترين مقدار همگرايي رطوبت در طي روزهاي بارش بر روي ايران در ترازهاي پاييني بوده است که فقط در ناحيه شمال غرب ميزان انتقال رطوبت در ترازهاي پاييني و مياني وردسپهر با هم برابر هستند. با توجه به نتايج اين تحقيق مي توان گفت درياهاي عمان و عرب اصلي ترين منبع تامين رطوبت بارش رخ داده روي غرب ايران مي باشند. |
| كليد واژه: انتقال رطوبت، ايران، بارش، خاورميانه، شار بخار آب |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| برنامه ريزي و آمايش فضا (مدرس علوم انساني) بهار 1388; 13(1 (پياپي 60)):247-270. |
| لشكري حسن*,كيخسروي قاسم,رضايي علي |
| * گروه جغرافيا، دانشگاه شهيد بهشتي تهران، تهران، ايران |
|
در اين تحقيق ميزان تبخير و تعرق و نياز آبي گندم براي شهرستانهاي اسلام آباد غرب، سرپل زهاب و روانسر طي يک دوره آماري 18 ساله از 1988- 2005 و نتايج بر اساس ماههاي ميلادي براورد شده است. |
| كليد واژه: CROPWAT، تبخير و تعرق، غرب کرمانشاه، نياز آبي، گندم |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| برنامه ريزي و آمايش فضا (مدرس علوم انساني) بهار 1388; 13(1 (پياپي 60)):219-245. |
| قائمي هوشنگ*,زرين آذر,آزادي مجيد,فرج زاده اصل منوچهر |
| * سازمان هواشناسي كشور، تهران، ايران |
|
به منظور بررسي زماني و مکاني پرفشار جنب حاره بر منطقه آسيا-آفريقا، از داده هاي دوباره تحليل شده ميانگين ماهانه NCEP/NCAR با تفکيک افقي 5/2 درجه استفاده شد. ارتفاع ژئوپتانسيل و مولفه هاي مداري و نصف النهاري باد در ترازهاي 1000، 500، 200 و 100 هکتوپاسکال در يک دوره 30 ساله (1971-2000) براي تعيين ويژگيهاي جغرافيايي مرکز پرفشار، فراواني آن و تعيين جايگاه خط پشته در محدوده 70 درجه غربي تا 120 درجه شرقي از آوريل تا اکتبر مطالعه شده قرار گرفت. |
| كليد واژه: اقليم تابستانه، خط پشته، پرفشار آزور، پرفشار ايران، پرفشار جنب حاره |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| برنامه ريزي و آمايش فضا (مدرس علوم انساني) بهار 1388; 13(1 (پياپي 60)):271-295. |
| ملكي امجد*,شوهاني داوود,علايي طالقاني محمود |
| * دانشگاه رازي، كرمانشاه، ايران |
|
استان کرمانشاه با مساحتي حدود 286/24953 کيلومترمربع در ميانه ضلع غربي کشور واقع شده است که قسمت عمده آن در داخل زون هاي زاگرس رورانده و چين خورده قرار دارد و اغلب ارتفاعات آن از سازندهاي سخت (کربناته) تشکيل شده است. پهنه هاي کارستي استان کرمانشاه نقش مهمي در تامين و تغذيه آبخوانها دارد. به همين دليل براي شناسايي اين پهنه ها و ميزان تحول آنها در اين پژوهش اقدام به پهنه بندي تحول کارست و تهيه نقشه آن شده است. به منظور دستيابي به اهداف تحقيق ابتدا چاله هاي بسته سطحي به عنوان شاخص تحول کارست با استفاده از نقشه هاي توپوگرافي 50000/1 و تصاوير ماهواره اي 5 متر (BW) IRS شناسايي، نقشه آنها تهيه و پس از بررسيهاي آماري و تاييد ارتباط نقشه ها با موضوع به کمک مربع کاي و عمليات ميداني، هفت عامل، ارتفاع، ليتولوژي، ژئومورفولوژي (زمين ساخت)، دما، بارش، تبخير و شيب به عنوان عوامل موثر در تحول کارست انتخاب شده اند. پس از رقومي کردن کليه داده هاي مربوط به آن براي ارزشگذاري (وزن دهي) طبقات نقشه هاي عامل از روشهاي آماري تحليل سلسله مراتبي (قضاوت کارشناسي)، تراکم سطح، ارزش اطلاعاتي، وزن متغيرها و روش تجربي استفاده شده است، درنهايت در محيط GIS، نقشه هاي عامل هم پوشاني و نقشه هاي پهنه بندي تحول کارست با 5 روش مذکور به دست آمده است. در بين روشهاي به کار گرفته شده براي پهنه بندي، روش ارزش اطلاعاتي بيشترين انطباق را با شاخص انتخاب شده (چاله هاي بسته) در منطقه مطالعه شده دارد. |
| كليد واژه: GIS، پهنه بندي، کارست کرمانشاه |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پترولوژي بهار 1389; 1(1):1-10. |
| عمراني هادي*,مويد محسن,جهانگيري احمد,موذن محسن |
| * گروه زمين شناسي، دانشکده علوم طبيعي، دانشگاه گلستان، گرگان، ايران |
|
سنگ هاي دگرگوني منطقه قروه، جنوب شرق سنندج، جزو زون دگرگوني سنندج ـ سيرجان است. جنوب اين ناحيه داراي مجموعه اي از دگرگوني هاي ناحيه اي و دگرگوني هاي مجاورتي حاصل از نفوذ توده ها است. درجات دگرگوني مختلف، نفوذ توده ها و پروتوليت هاي گوناگون، سنگ هاي دگرگوني مختلفي را به وجود آورده اند. متاپليت ها داراي دو نسل از کاني هاي آندالوزيت، کرديريت و گارنت هستند که در پاسخ به دو مرحله نفوذ مجزا ايجاد شده اند. فيبروليت به همراه آندالوزيت، گارنت، بيوتيت و مسکوويت در کنار توده نفوذي سرتيپ آباد برونزد دارد. مطالعات بافتي نشان مي دهد که اين فيبروليت ها حاصل تاثير فازهاي نهايي ماگماتيسم است. رشد فيبروليت ها بدون چين خوردگي و در همه جهات روي بيوتيت و آندالوزيت نشان مي دهد که آنها در شرايط آرام تکتونيکي منطقه قروه به وجود آمده اند. مطالعات بافتي فيبروليت ها نشان مي دهد که از نوع ناهماهنگ هستند. فيبروليت ها غالبا روي بيوتيت ها و به مقدار کمتر در حاشيه و روي آندالوزيت رشد کرده اند. مطالعات فشار و دما سنجي فشار و دمايي کمتر از 3 کيلوبار و 700 درجه سانتي گراد را در زير سيستم KMASH نشان مي دهد. برخي مطالعات بافتي با ادامه رشد فيبروليت ها بعد از تغييرشکل پلاستيک مطابق است. |
| كليد واژه: قروه، دگرگوني، متاپليت، فيبروليت |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پترولوژي بهار 1389; 1(1):11-26. |
| فضل نيا عبدالناصر* |
| * گروه زمين شناسي، دانشکده علوم، دانشگاه اروميه، اروميه، ايران |
|
فرو افتادن قطعاتي از گارنت- بيوتيت- کيانيت شيست هاي مجموعه دگرگوني قوري (بخش جنوبي زون سنندج-سيرجان، شمال شرق نيريز) به داخل توده نفوذي تله پهلواني با ترکيب اوليه لوکوکوارتز ديوريت-آنورتوزيت باعث شده است تا اين شيست ها (زنوليت ها) درجات دگرگوني مجاورتي شديدي را در حد اواخر رخساره پيروکسن هورنفلس تحمل نموده، به ميگماتيت هاي فلسيک تبديل شوند. حجم مذاب توليد شده (لوکوسوم) بر اساس مدل بندي ژئوشيميايي عناصر فرعي، حدود 50 تا 70 درصد حجمي بوده است. خروج بخشي از اين مذاب ها (احتمالا کمتر از 25 درصد حجمي) و اتصال آنها به يکديگر، ميانبارهاي کوچک گرانيت پرآلومينوس را توليد نموده است. |
| كليد واژه: مدل بندي ژئوشيميايي، ذوب بخشي، ميگماتيت، متاپليت، عناصر خاکي نادر |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پترولوژي بهار 1389; 1(1):27-48. |
| وزيري هشي فريده*,لطفي محمد,امامي محمدهاشم |
| * پژوهشکده علوم زمين، سازمان زمين شناسي و اکتشافات معدني کشور، تهران، ايران |
|
نشانه معدني نبي جان از نظر جغرافيايي در 20 کيلومتري جنوب باختري شهرستان کليبر و بر اساس تقسيم بندي هاي ساختاري در زون البرز- آذربايجان واقع شده است. واحدهاي نفوذي منطقه به سن اليگوسن و با ترکيب سنگ شناختي مونزوديوريت-ديوريت تا گابرو- مونزوگابرو در واحدهاي آهکي و ولکانيکي کرتاسه فوقاني نفوذ کرده و سيال هاي با منشا ماگمايي حاصل از اين توده ها، سبب دگرگوني خود توده و سنگ هاي آتشفشاني و دگرگوني واحد آهکي اطراف شده است. چهار زون دگرساني اصلي پتاسيک، فيليک، سيليسي و پديده تورماليني شدن در مظهر معدني نبي جان شناسايي شده اند. از نظر کاني زايي، مي توان کاني هاي پيريت، طلاي آزاد، کالکوپيريت، آرسنوپيريت، اسفالريت، مالاکيت، آزوريت، ماگنتيت و هماتيت را در منطقه مشاهده نمود. اکتشافات ژئوشيميايي با برداشت 425 نمونه صورت گرفته است که بر اساس داده ها، بالاترين عيار مس در منطقه 41200 گرم در تن و پايين ترين عيار آن 12 گرم در تن تعيين گرديده است. ميانگين عيار طلا در منطقه 0.44ppm است. شواهد صحرايي و مطالعات آزمايشگاهي، تشکيل و کانه زايي طلا و مس در منطقه را در کنترل عوامل ساختاري و شيميايي نشان مي دهد. |
| كليد واژه: مظهرمعدني نبي جان، دگرساني، مس، طلاي آزاد |
| |
|
نسخه قابل چاپ |