بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی
| آينه معرفت تابستان 1388; 7(19):77-97. |
| مقيسه حسين* |
| * دانشگاه شهيد بهشتي |
|
اگر عناصر اصلي جهان بيني را نوع نگاه خود به آغاز و پايان هستي و رسالت و جايگاه انسان بدانيم، اهميت انسان شناسي و تعريفي که از وي ارايه مي شود و چشم اندازي که براي آينده او در نظر گرفته مي شود آشکار مي گردد. اين مقاله درصدد بيان ارتباط بحث صفات جمال و جلال الهي و انسان شناسي است. از آنجا که متکلمان، حکما و عرفاي اسلامي با توجه به آيات و روايات انسان را خليفه خداوند مي دانند و خلافت را به معناي تخلق انسان به صفات الهي يا محل تجلي اسما و صفات بودن انسان گرفته اند، بررسي صفات جلال و جمال الهي در تبيين انسان شناسي توصيفي و نيز هنجاري و تربيتي نقش مهمي ايفا مي کند. در اين نوشته، پس از بررسي صفات جمال و جلال الهي از نگاه برخي متکلمان، حکما و عرفا، نگارنده به ارايه برداشت خاصي که از نگاه عرفا دارد مي پردازد که در انسان شناسي توصيفي و نيز هنجاري و تربيتي کاربرد روشني دارد. |
| كليد واژه: جمال، جلال، عرفان، کبريايي، جباريت، اسم، صفت، خليفه اللهي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت تابستان 1388; 7(19):99-121. |
| كربلايي پازوكي علي* |
| * دانشگاه علامه طباطبايي |
|
مساله پذيرش عمل خير از غير مسلمانان و نجات و رستگاري آنان هر چند در گذشته فقط بين متکلمان ديني مورد بحث و گفتگو واقع مي شد، ولي در روزگار ما به دليل رشد فناوري اطلاعات و ارتباط آسان تر پيروان اديان، به ميان محافل عامه پاگذاشته و به صورت اشکالي در مساله عدل الهي درآمده است. |
| كليد واژه: مطهري، عدل الهي، عمل نيک، نجات غير مسلمانان، نيت صادقانه |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت تابستان 1388; 7(19):123-143. |
| اكبريان رضا,رادفر نجمه سادات |
|
مساله قيامت و تحليل فلسفي آن در نظام صدرايي منطبق بر مراتب وجودي، در دستگاه انديشه شاگرد برجسته ملاصدرا، فيض کاشاني، مورد نقد و واکاوي مجدد قرار مي گيرد، طوري که تغيير نگرش فيض در مساله عقل که منجر به ارايه رويکردي معتدل از او در ارتباط عقل و شرع مي شود، تحول نظريه وي در مورد قيامت را در ادوار مختلف زندگاني اش به دنبال دارد و بررسي آثار متقدم او در جواني و آثار متاخرش در کهنسالي، سير تغيير رويکرد فيض در موضوع قيامت و مراتب آن را به وضوح نشان مي دهد، به طوري که از نگاهي وجود مدارانه و منطبق بر مراتب وجودي انسان تا رهيافتي زمانمند درباره «قيامت» تغيير مي کند. |
| كليد واژه: ملاصدرا، فيض کاشاني، قيامت، مراتب وجودي، عقل، شرع |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت تابستان 1388; 7(19):145-173. |
| حسيني (اخلاق) سيدحسن* |
| * آكادمي علوم جمهوري اسلامي افغانستان |
|
شايد کنار هم نهادن نام فارابي و ماکياولي شگفت انگيز بنمايد، اما ذات واحد فلسفه مبنايي براي نگاه تطبيقي به آن دو مهيا مي سازد. مقاله حاضر مي کوشد در پژوهشي جديد نگاهي تطبيقي به فلسفه سياسي اين دو فرد تاثيرگذار در فلسفه سياسي اسلام و فلسفه سياسي جديد غرب بيندازد. بدين منظور برخي آثار کمتر مورد توجه قرار گرفته فارابي و رساله هاي سياسي اصلي ماکياولي با رويکري عينيت گرايانه بررسي شده اند. دو نکته ديگر نيز از ويژگي هاي رويکرد اين تحقيق است: |
| كليد واژه: فارابي، ماکياولي، فلسفه سياسي، شهريار، سياست تجربي، انسان شناسي، هستي شناسي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت بهار 1388; -(18):1-22. |
| خواجه گير عليرضا* |
| * گروه معارف اسلامي، دانشگاه آزاد، واحد مباركه/تربيت مدرس قم |
|
طرح مساله وجوب و ضرورت نظام هستي در ساختار فلسفي اصحاب حکمت متعاليه و تاثير پذيري اين مکتب از تعاليم و متون ديني به ويژه قرآن کريم در مساله مذکور بسيار حايز اهميت است. شايد به همين دليل باشد که هم در متون تفسيري و هم در متون فلسفي بزرگان اين مکتب اين مساله منعکس شده است . |
| كليد واژه: قضا، وجوب، قدر، هستي، عليت، علم الهي، فعليت |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت بهار 1388; -(18):23-49. |
| سيدمظهري منيره* |
| * دانشگاه آزاد اسلامي، واحد كرج، مركز تحقيقات علوم اسلامي و انساني |
|
مقاله حاضر پس از ارزيابي نقدها و خرده گيري هاي ابن رشد به ابن سينا و مقايسه و تطبيق مکاتب مورد نظر در باره چهار مساله «زيادت وجود بر ماهيت»، «امکان و وجوب»، «فيض يا صدور» و «قاعده الواحد» به اين نتيجه رسيده است که ابن رشد به آن اندازه که در فهم مکتب ارسطو تلاش کرده و به تامل و تدقيق پرداخته، در فهم مکتب ابن سينا کوشش چنداني به عمل نياورده است و در برخي مباحث از اصل با سوء فهم و تعبيري ناروا مرام ابن سينا را درک، دنبال و انتقاد کرده است. |
| كليد واژه: ابن سينا، ابن رشد، وجود و ماهيت، امکان و وجوب، فيض، قاعده الواحد |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت بهار 1388; -(18):51-58. |
| شيخ محمدعلي* |
| * دانشگاه شهيد بهشتي |
|
ابن خلدون يکي از بنيانگذاران فلسفه تاريخ و علوم اجتماعي است و اثر مهم وي نيز که به مقدمه ابن خلدون شهرت يافته، موضوع در اين دو دانش است. اهميت ابن خلدون در اين است که بسياري از مفاهيم به کار رفته در فلسفه تاريخ و جامعه شناسي نوين متاثر از اصطلاح ها و واژه هايي است که توسط او ابداع شده است. او بر خلاف مورخان پيشين که حوادث تاريخي را مستقل از پديده هاي اجتماعي بررسي مي کردند، بر آن است که حوادث تاريخي معلول پديده هاي اجتماعي هستند و جوامع بشري را مشمول نظام علي و معلولي مي داند و معتقد است علت هاي اجتماعي از ذات جامعه نشات مي گيرند و از اين نظر در تحليل و تبيين حوادث تاريخي از اصل عليت مدد مي گيرد يعني او به جاي اينکه بررسي کند چه چيز اتفاق افتاد است در پي آن است که بداند و بررسي کند چرا اتفاق افتاد است؟ |
| كليد واژه: فلسفه تاريخ، جامعه شناسي، عصبيت، شهرنشيني، دولت، عليت |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت بهار 1388; -(18):59-82. |
| اهل سرمدي نفيسه* |
| * دانشگاه شهيد بهشتي |
|
سه گانه هاي عالم هستي که ملک و ملکوت و جبروت اند با تثليث ديگري از ادراکات انسان يعني حس و خيال و عقل متناظر است. بدين ترتيب حواس انسان روزنه دريافت عالم ماده، خيال او مسافر عالم ملکوت و عقل او سالک و پيماينده عالم انوار قاهره است. |
| كليد واژه: صورت خيالي، عالم مثال، مثل معلقه، مثل نوريه، قوس صعود و نزول |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت بهار 1388; -(18):99-124. |
| حسن زاده صالح* |
| * دانشگاه علامه طباطبايي |
|
مولانا معتقد است که در پس همه پديده هاي اين عالم، وجودي است کامل، آگاه، نامتناهي و داراي همه صفات و اسماي حسني. مولوي اين وجود را خدا مي نامد. خداوند منشا و سرچشمه لايزال هستي و زندگي است. خداوند خالقي است که همه کاينات را از «عدم» و فقط به اراده خويش آفريده است. کانون و محور انديشه مولانا خداوند «فعال ما يشا» و قادر مطلق است. |
| كليد واژه: خدا، انسان، جهان، مولانا |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت بهار 1388; -(18):83-98. |
| محرمي رامين* |
| * دانشگاه محقق اردبيلي |
|
متکلمان و حکماي اسلامي در باب شرور، منشا و علت وجود آن در عالم، اختلاف ديدگاه دارند. از ديدگاه اشاعره، خداوند خالق شر، اعم از طبيعي و اخلاقي است. معتزله عقيده دارند که ساحت خداوند از خلق شر مضر و ظالمانه مبرا، و شر عالم، نسبي است؛ خداوند در جهان آخرت، شر طبيعي را با دادن «عوض» جبران خواهد کرد؛ آنان شر اخلاقي را نيز نتيجه اختيار انسان مي دانند. فلاسفه اسلامي، خير را امر ذاتي و کثير و شر را امر عدمي، نسبي، عارضي و ناشي از کران مندي عالم ماده مي دانند. حکيم سنايي ديدگاهي همانند فلاسفه اسلامي و معتزله دارد. او خداوند را خير محض و نظام آفرينش را نظام احسن مي داند. از ديدگاه کلامي او، شر مطلق و حقيقي وجود ندارد بلکه شر، امر عدمي، نسبي و عاريتي است؛ لذا پديده هاي عالم ذاتا شر نيستند بلکه انسان ناآگاهانه و خودخواهانه، برخي از پديده ها را شر و برخي ديگر را خير مي پندارد. شر اخلاقي نيز منبعث از اختيار و رفتار انسان است. همچنين دنيا، سراي ابتلاست و وجود شر قليل در آن براي آزموده شدن انسان و دست يافتن او به خير برتر (کمال) ضروري است. |
| كليد واژه: شر، هستي، ديدگاه کلامي، حکيم سنايي، حديقه الحقيقه |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت بهار 1388; -(18):125-155. |
| رضوان هادي* |
| * دانشگاه كردستان |
|
علامه مفسر قاضي ناصرالدين ابو الخير (ابو سعيد) عبداله بن عمر بن علي بيضاوي شيرازي از دانشمندان بزرگ قرن نهم هجري است. او در بيشتر دانش هاي زمان خود از جمله فقه، اصول، بلاغت، منطق، حکمت و کلام سرآمد و مورد توجه طالبان علم بود.آن گونه که سبکي در طبقات خود مي گويد که بيضاوي عهده دار منصب قضاوت در شيراز بوده است. |
| كليد واژه: تفسير بيضاوي، کلام، تفسير، معتزله، اشاعره |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت زمستان 1387; 6(17):1-19. |
| واعظي احمد* |
| * دانشگاه باقرالعلوم |
|
تحولات قرن بيستم در حوزه هرمنوتيک و نظريه تفسيري به نتايجي منتهي شده است که علم کلام به عنوان دانشي متن محور و داراي پيوند عريق با تفسير متون مقدس را در حوزه هايي به چالش مي کشد. مقاله حاضر با بررسي تاثير تحولات هرمنوتيک معاصر در هر دو ساحت «نظريه تفسيري به مثابه نظريه قرائت» و «نظريه تفسيري به مثابه هرمنوتيک فلسفي و فرا تفسير» بر حوزه کلام سنتي و با تاکيد بر اينکه هر رويکرد کلامي لاجرم بر نظريه تفسيري خاصي تکيه زده است مي کوشد تعامل ميان هرمنوتيک و کلام را در سه محور اصلي بررسي نمايد. اين سه محور اصلي عبارت اند از: |
| كليد واژه: کلام سنتي، هرمنوتيک نظريه تفسيري، نظريه متن، اخلاقيات معنا، تکثرگرايي معنايي، هرمنوتيک واقع گرا، تاريخ مندي متن، تاريخ، مندي فهم |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت زمستان 1387; 6(17):21-42. |
| ديباجي سيدمحمدعلي,جان محمدي محمدتقي |
|
جايگاه عقل فعال در فلسفه مشا مساله اي بغرنج است. يکي از مطالبي که درباره آن وجود دارد اين است که ارسطو از عقل فعال سخن نگفته، اما شارحان اسکندراني و نوافلاطوني وي آن را ساخته و پرداخته اند. ابن سينا به عنوان فيلسوفي مستقل که به اشتباه وي را نماينده مشا در حکمت اسلامي معرفي کرده اند و خود وي اين مساله را رد مي کند - درباره عقل فعال ديدگاهي دارد که ضمن تلائم با فلسفه خود او متفاوت با ديدگاه شارحاني چون اسکندر افروديسي و تامستيوس است. توماس آکوئيناس، فيلسوف و الهي دان مسيحي، که در نقاط مهمي از انديشه فلسفي - کلامي خويش متاثر از ابن سيناست، در اين مساله به تبع از موضع مسيحي - ارسطويي خود با برخي از مسايل مربوط به عقل فعال سينوي به مخالفت پرداخته است. پرسشي که در اين مقاله مطرح مي شود اين است که آيا مخالفت وي از موضع هستي شناختي است يا معرفت شناختي؟ |
| كليد واژه: عقل، عقل فعال، عقل منفعل، قوه و فعل، توميسم، حکمت سينوي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت زمستان 1387; 6(17):43-65. |
| شيواپور حامد* |
| * دانشگاه تربيت مدرس تهران |
|
در اين مقاله، ابتدا در بحث از مدل هاي گوناگون در تبيين انسان محورانه وحي که به ويژه در آثار خاورشناسان مطرح شده به هفت مدل اشاره شده است. نويسنده درصدد است نشان دهد که بنياد مشترک در همه اين تبيين ها نوعي از رويکرد سلبي در الهيات در دوره جديد است. بر اساس اين رويکرد، خداوند موجودي به کلي متعالي از انسان و جهان است و در کار تاريخ و طبيعت دخالتي ندارد. در اين صورت، وحي نيز که عبارت از رابطه اي خاص ميان خدا و انسان است توجيهي الهي نخواهد داشت و تبييني انسان محورانه جاي آن را خواهد گرفت. در اين مقاله، همچنين رابطه خداباوري سلبي و تبيين انسان محورانه وحي با توجه به برخي از آيات قرآن بررسي شده است، سپس به ادعاي اصلي اين مقاله يعني پيوند تبيين هاي انسان محورانه از وحي با نوعي از نگرش سلبي در الهيات دوره جديد پرداخته شده و سرانجام نشان داده شده است که اعتدال ميان تشبيه و تنزيه در معارف اسلامي به چنين نتايجي منجر نمي شود. |
| كليد واژه: وحي، تبيين هاي انسان محورانه، مستشرقان، الهيات سلبي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| آينه معرفت زمستان 1387; 6(17):97-122. |
| حسن زاده صالح* |
| * دانشگاه علامه طباطبايي (ره) |
|
در تاريخ انديشه بشري، براي اثبات وجود خدا راه ها و شيوه هاي گوناگوني ارايه شده است. در ميان براهين اثبات وجود خدا، برهان وجودي بحث برانگيزترين آنها بوده است. |
| كليد واژه: خدا، برهان وجودي، ذهن، عين، آنسلم، دکارت، کانت |
| |
|
نسخه قابل چاپ |