بانک مقالات قرآنی

پژوهشنامه قرآن و حديث پاييز 1385; 1(1):93-106.

دشتي سيدمحمد*

* دانشكده اصول الدين قم

يکي از مسايل مورد اشاره قرآن کريم انساي آيات مي باشد که در آيه 106 بقره در مقابل نسخ از آن ياد شده است. در باب انساي آيات جز در محدوده تفسير آيه و ذکر اقوالي چند، هيچ بحث جامع و مستقلي انجام نگرفته است. در مقاله حاضر هفت ديدگاه از مفسران کهن، متاخر و معاصر گزارش و ضمن نقد بررسي آنها، ديدگاه نويي در تفسير انسا مطرح شده است.

كليد واژه:

نسخه قابل چاپ

پژوهشنامه قرآن و حديث پاييز 1385; 1(1):107-130.

ناصح علي احمد*

* گروه علوم قرآن و حديث، دانشگاه قم

با قطع نظر از مباحثي که پيرامون تعريف و معناي سياق، مباني بهره گيري از آن در تفسير قرآن، محدوده و شرايط استفاده از آن و کارآيي آن در تفسير در مقايسه با ساير ادله مطرح است، يکي از مهمترين مباحث درباره سياق، توجه به کارکردها و عرصه هاي نقش آفريني آن در تفسير قرآن کريم است. پژوهش حاضر تلاشي در اين زمينه است که ضمن آن عملکرد سياق در عرصه هاي مختلف تبيين گشته و با ذکر مصداق هايي، نظرات و آرا مفسران درباره معني و مضمون آن مصداق ها مورد توجه قرار گرفته و در مواردي به نقد آن پرداخته شده است.

كليد واژه:

نسخه قابل چاپ

پژوهشنامه قرآن و حديث پاييز 1385; 1(1):131-142.

خاني (مهروش) حامد (فرهنگ)*

* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد آزادشهر

در جغرافياي نمادين اديان مختلف، کوهها از جايگاه ويژه اي برخوردارند. از جمله کوههايي که در فرهنگ اسلامي و بويژه نزد شيعيان، تداعي گر معاني نمادين به شمار مي رود، که رضوي است. در اين مطالعه نخست با نظر به پيشينه جغرافيايي، و شواهد نام شناختي، زمينه حضور اين نماد در فرهنگ اسلامي بازشناسي مي شود. در مرحله بعد، با نظر به شواهد حضور آن در باور عموم مسلمانان و بويژه شيعيان، همراه با مقايسه با نگرشهاي مشابه در اديان ديگر، ميان زمينه هاي جغرافيايي، تاريخي، و فرهنگي پيدايي و تکامل اين نماد، تاحد امکان ارتباط برقرار مي گردد.

كليد واژه: جغرافيايي نمادين، اساطير، کوه رضوي، تاريخ فرق اسلامي، شيعه، بهشت و برزخ

نسخه قابل چاپ

پژوهشنامه قرآن و حديث پاييز 1385; 1(1):143-153.

كريمي نيا مرتضي*

* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات

اين مقاله نخست به شرح علل و تاريخچه تدوين کتاب تاريخ قرآن (به قلم تئودور نلدکه در 1860 ميلادي) مي پردازد و سپس سير تکميل و بازنگاري آن به دست سه تن از قرآن پژوهان غربي (شوالي، برگشترسر، و پرتسل) را همراه با مروري بر محتواي سه جلد کتاب به دست مي دهد. در قسمت دوم، مولف ضمن معرفي ترجمه تازه انتشار يافته اين اثر در زبان عربي به قلم جرج تامر (برلين و بيروت، 2004)، به نقد و بررسي بخش هايي از اين ترجمه و بيان اشکالات زباني موجود در آن مي پردازند.

كليد واژه:

نسخه قابل چاپ

حديث پژوهي پاييز و زمستان 1390; 3(6):7-30.

رضي بهابادي بي بي سادات,علي بخشي معصومه

چکيده فارسي:
نظر به پيوند ناگسستني اهل بيت (ع) با قرآن و نقش ايشان براي دستيابي به فهم معارف قرآني، شناخت گفتارهاي قرآني ائمه(ع) از اهميت به سزايي برخوردار است.
از امام موسي کاظم (ع) ??? روايت قرآني به ما رسيده است. اين پژوهش به گونه شناسي اين روايات مي پردازد.
گفتارهاي قرآني امام کاظم (ع) قابل تقسيم به انواعي است: 1. روايات تفسيري 2. روايات تاويلي 3. روايات تطبيقي 4. روايات استشهادي 5. روايات مربوط به علوم قرآني.
بيشترين روايات قراني امام (ع) با 112 عدد، روايات تفسيري است که به بيان معناي ظاهري آيات مي پردازد.
عصر امام کاظم(ع) هم زمان با حضور مذاهب فقهي و کلامي متعدد است؛ از اين رو، استشهاد به نص و مضامين آيات قرآن، بخش عظيمي از گفتارهاي قرآني امام با 81 مورد است. روايات تاويلي با 39 عدد به بيان معناي باطني و روايات تطبيقي با 26 عدد به بيان مصاديق اختصاص دارد. کوچک ترين بخش گفتارهاي قرآني امام، روايات علوم قرآني است که هفده روايت است.

چکيده عربي:
نظرا لعلاقة اهل البيت الوثيقة بالقرآن الکريم و دورهم في استيعاب المعارف القرآنية فالتعرف علي أقوال الأئمة القرآنية ذو اهمية خاصة. فهذه المقالة تعمد الي التعرف علي 275 رواية قرآنية وصلت الينا من الامام موسي الکاظم (ع). اذا يمکن تقسيم أقوال الامام القرآنية کما يلي: 1. الروايات التفسيرية 2. الروايات التأويلية 3. الروايات التطبيقية 4. الروايات الاستشهادية 5. الروايات المرتبطة بعلوم القرآن. غير أن أکثر روايات الامام القرآنية - و عددها 112 رواية - هو الروايات التفسيرية التي تختص بذکر معني الآيات الظاهري. هذا و ان عصر الامام يواکب حضور المذاهب الفقهية والکلامية المتعددة؛ لذلک جاء مفهوم 81 من هذه الاقوال مشتملا علي الاستشهاد بنص القرآن و مضامين آياته. فقد اختصت الروايات التأويلية (و عددها 39 رواية) ببيان المصاديق. و لا يفوتنا أن نقول إن أقل قسما من هذه الاقوال (و عددها 17 رواية) هو روايات العلوم القرآنية.

كليد واژه: كليدواژه فارسي: امام کاظم (ع)، گفتارهاي قرآني، روايات تفسيري، روايات تاويلي، روايات تطبيقي، استشهادات (كليدواژه عربي: الامام الکاظم (ع)، الأقوال القرآنية، الروايات التفسيرية، الروايات التأويلية، الروايات التطبيقية، الاستشهادات)

نسخه قابل چاپ

حديث پژوهي پاييز و زمستان 1390; 3(6):31-78.

مهدوي راد محمدعلي,رفعت محسن*

چکيده فارسي:
يکي از شرح هاي مشهور نهج البلاغه، شرح ابن ابي الحديد معتزلي است. او در اين اثر، براي تفسير کلام امير مومنان (ع) توجه ويژه اي مبذول داشته، و اساس کار خود را بر قواعد و مولفه هايي بنا نهاده تا شرح کلام در جايگاه خويش خوش نشيند. پژوهش حاضر، به دنبال آن است تا نشان دهد وي در شرح خود، راه تقليد و نقل صرف را پيش گرفته، اما در عين حال به اجتهاد خود، کلام امير مومنان (ع) را شرح کرده است. در اين پژوهش، ضمن بررسي مولفه هاي مهم موجود نزد شارح در تفسير کلام امام؛ از قبيل يافتن عناصر مهم مشترک در شرح، مانند بيان فضاي دروني و بيروني روايت، به بررسي منهج حديثي وي پرداخته شده با بيان اين نکته که وي از مجموعه روايات در شرح کلام و نيز از احاديث پيامبر (ص)، ائمه معصومين (ع)، صحابه و تابعين و ... در همانندسازي با کلام امام، روايات در تبيين واژگان و مفردات و تشخيص اعراب و ... استفاده کرده است. گفتني است که شارح نسبت به احاديث مربوط به اخلاق، با تساهل و تسامح گذشته، اما در مورد احاديث تاريخي يا کلامي خود را نقاد نشان داده است.

چکيده عربي:
إن ابن ابي الحديد في شرحه، الذي يعتبر أحد شروح نهج البلاغة، استمد من عوامل ليتحيز هذا الشرح في محله الأليق به و قد بذل قصاري جهده و خاصته ليفسر کلامه (عليه السلام)، و دان لقواعد في عمله هذا.
و تعمد هذه الدراسة الي أن يثبت بأنه في هذا الشرح قد سلک مسلک المحاکاة والنقل البحت؛ إضافة الي أنه في نفس الوقت مال في شرح کلام اميرالمؤمنين (ع) الي اجتهاده.
و تتوخي هذه المقالة تقصي أهم ما يشکل تعليق الشارح لايضاح کلام الامام (ع)، منه الحصول علي العناصر المشترکة المهمة کالتعبير عن جو الرواية الداخلي والخارجي، ناهيک عن أن المقالة تتعاطي منهجه الحديثي، موضحة أن ابن ابي الحديد استفاد من مجموع ما أثر في شرح کلام الامام (ع) و ما روي عن النبي (ص) و کلام الائمة (ع) والصحابة والتابعين في تطبيق شرحه مع کلام الامام (ع) و توضيح الالفاظ والمفردات و تعيين اعرابها و ....
و ما يجدر الاشارة اليه هو أن معاملة ابن ابي الحديد مع الاحاديث الاخلاقية کانت معاملة متساهلة متسامحة، لکنه قد أبدي نفسه في الأحاديث التاريخية والکلامية ناقدا.

كليد واژه: كليدواژه فارسي: نهج البلاغه، روش اجتهادي، روش فهم حديث، فضاي بيروني روايت، فضاي دروني روايت، زبان معيار، منهج حديثي (كليدواژه عربي: نهج البلاغة، الاسلوب الاجتهادي، أسلوب دراية الحديث، جو الرواية الخارجي، جو الرواية الداخلي، لغة المعيار، المنهج الحديثي)

نسخه قابل چاپ

حديث پژوهي پاييز و زمستان 1390; 3(6):79-114.

ميرجليلي علي محمد*

* دانشگاه يزد

چکيده فارسي:
يکي از امور مهم در فقه الحديث، توجه به روايات معلل و تشخيص آنها از روايات صحيح است. شناخت روايات معلل نياز به اطلاعات دقيق و تخصص لازم در حديث شناسي دارد، و تنها استادان فن حديث و خبرگاني كه به اسناد و متون روايات آشنايي كامل داشته باشند، از عهده تشخيص روايات معلل بر مي ‌آيند. در اين مقاله، انواع علل الحديث و راه شناخت آنها مورد بحث قرار مي ‌گيرد، و نمونه‌ هايي از احاديث معلل معرفي مي ‌گردد. امور ذيل از نشانه‌ هاي علت در حديث است:
1. تفرد راوي در نقل؛
2. حديث به ظاهر داراي سند موصول است، ولي پس از تحقيق روشن مي ‌شود كه برخي از افراد سند حذف شده است؛
3. روايت در ظاهر مرفوع است ولي در واقع موقوف مي ‌باشد كه در قالب مرفوع نقل شده است؛
4. متن حديث با متن روايت ديگري مخلوط شده يا سند حديثي در ضمن سند روايت ديگري آورده شده است؛
5. راوي در هنگام نقل دچار توهم و تحريف گشته است مثلا کلمه‌ يا جمله‌ اي به روايت افزوده است؛
6. تقطيع روايت در مواردي كه بخش متروک با بخش مذكور داراي پيوند معنايي باشد.

چکيده عربي:
إن الاهتمام بالروايات المعللة و تمييزها من الروايات الصحيحة من الامور المحورية في فقه الحديث. والحق أن معرفة الروايات المعللة تحتاج الي معلومات دقيقة واختصاص واف في علم الحديث. اذا لا يستطيع أحد تمييز هذه الروايات غير أساتذة فن الحديث والذين لهم مهارة خاصة بالنسبة الي اسناد الروايات ونصوصها. والمقالة هذه تعمد الي دراسة أشکال علل الحديث و طرق معرفتها و تقوم بتقديم نماذج من الأحاديث المعللة. تأسيسا علي هذا الفهم فمايلي هو من ملامح العلة في الحديث: 1. تفرد الراوي في النقل 2. الحديث في ظاهره ذو سند موصول، غير أنه يبين بعد التحقيق بأن حذف أشخاص السند 3. اختلط نص الحديث بنص رواية أخري، أو ذکر سنده في ضمن سند رواية أخري 4. الرواية في ظاهرها مرفوعة غير أنها موقوفة في حقيقتها و قد نقلت في إطار المرفوع 5. فقد أصاب الراوي بالتوهم والتحريف عند نقل الرواية و اثر ذلک أضاف کلمة أو جملة اليها 6. تقطيع الرواية؛ عند ما کانت علاقة بين القسم المتروک والمذکور منه.

كليد واژه: كليدواژه فارسي: حديث، روايت، علت و معلل (كليدواژه عربي: الحديث، الرواية العلة، المعلل)

نسخه قابل چاپ

حديث پژوهي پاييز و زمستان 1390; 3(6):135-158.

پوررستمي حامد*

* دانشگاه تهران، پرديس قم

چکيده فارسي:
نهج البلاغه که آيينه انديشه قرآن ناطق و ناطق قرآن يعني امير مومنان علي (ع) است، کتابي بس سترگ و پرمنزلت بوده که صورت انيق و سيرت عميق آن موجبات تمايز اين اثر را با ديگر آثار روايي رقم زده است.
از بدو طلوع و ظهور اين اثر اهتمام ويژه اي به استنساخ و استخراج معارف آن مبذول شد که از حيث زماني مي توان نسخه هاي متني (تنها متن) و نسخه هاي شرحي (متن همراه با شرح) نهج البلاغه را به سه دسته تقسيم کرد: 1. نسخه هاي متقدم 2. نسخه هاي متاخر 3. نسخه هاي معاصر.
روشن است که معيار سنجش و اعتبار در بررسي هاي سندي نسخه هاي متني و شرحي متقدم بوده، و نسخه هاي متاخر و معاصر نهج البلاغه بر گرفته از نسخه هاي متقدم مي باشند، اما نکته مهم در اين ميان، وجود اختلافات قابل ملاحظه اي است که ميان نسخه هاي معاصر يعني عبده و صبحي صالح و نسخه هاي متقدم و حتي متاخر به چشم مي خورد. مهم تر آنکه به نظر مي رسد متن غالب ترجمه هاي معاصر نهج البلاغه بر اساس نسخه هاي عبده و صبحي صالح سامان يافته و تحت تاثير آنهاست. اين مساله خود اشکالات و اشتباهاتي را در حوزه متن، ترجمه و شرح نهج البلاغه در ميان معاصرين فراهم کرده و شواهدي وجود دارد که عبارتي در نسخه هاي عبده و صبحي صالح و به تبع آن در بسياري از آثار و ترجمه هاي فارسي معاصر راه يافته است، در حالي که آن عبارت در هيچ يک از نسخه هاي متقدم و حتي متاخر يا ذکر نشده و يا به شکل متفاوتي درج شده است. اين مقاله به بررسي و تحليل موارد پيش گفته و برخي از شواهد آن مذکور مي پردازد.

چکيده عربي:
إن کتاب نهج البلاغة، الذي يعتبر مرآة للتفکير في القرآن الناطق والناطق بالقرآن (اميرالمؤمنين (ع))، کتاب عظيم مکين جدا، يميزه شکله الأنيق و باطنه العميق من الآثار المروية الأخر.
و قد بذلوا جهدا عظيما و سعيا وافرا من بدايات طلوع هذا الکتاب و ظهوره؛ ليسجلوا معارفه و يستخرجوها. و يمکن تقسيم النسخ المنصوصة (النص بوحده) والنسخ الشارحة من حيث الزمن الي ثلاثة أقسام: النسخ المتقدمة، النسخ المتأخرة، النسخ المعاصرة.
و ما هو واضح للعيان أن مناط التقسيم والاعتبار في الدراسات المتعلقة بالوثايق والمستندات، هو النسخ النصية والشارحة المتقدمة.و نسخ نهج البلاغة المتأخرة والمعاصرة کانت مستقاة من النسخ المتقدمة، لکن ما يهمنا هنا وجود اختلافات ملحوظة بين النسختين المعاصرتين (عبده و صبحي الصالح) حتي النسخ المتقدمة والمتأخرة. و أهم من ذلک أن نص أکثر تراجم نهج البلاغة المعاصرة قد نظم علي أساس هذين الشرحين و تأثر بهما. و قد سني هذا الامر مشاکل و أخطاء في مجال نص نهج البلاغة بين المعاصرين. و ثمة شواهد تدل بأن في هاتين النسختين و متابعا لهما في تراجم الکتاب و شروحه المعاصرة عبارة مثلا، لا توجد في النسخ السابقة المتقدمة و حتي في المتأخرة، أو نسخت بشکل يتفاوت عما کان أصلها. و يقوم هذا المقال بدراسة المواضيع السالفة الذکر و تحليلها و يقدم شواهد منها.

كليد واژه: كليدواژه فارسي: نسخه شناسي نهج البلاغه، ترجمه نهج البلاغه، نهج البلاغه عبده، نهج البلاغه صبحي صالح، آسيب شناسي (كليدواژه عربي: معرفة نسخ نهج البلاغة، تراجم نهج البلاغة، نهج البلاغة شرح عبده، صبحي الصالح الإشکالية)

نسخه قابل چاپ

حديث پژوهي پاييز و زمستان 1390; 3(6):115-134.

مودب سيدرضا,يونسي حميدرضا

چکيده فارسي:
پژوهش حاضر با استناد به روايات منقول در منابع شيعه به اثبات نظريه «نزول لفظي و معنوي قرآن کريم» توامان از سوي خداوند متعال پرداخته، و با استناد به تاکيد روايات بر نزول قرآن کريم به زباني (لغتي) خاص و بيان دو لفظ «آيه و معنا» درباره نزول قرآن، و وجود محکمات و متشابهات در آيات و نيز نسبت انزال قرآن کريم به خداوند متعال اثبات مي کند که پيامبر اکرم (ص) هيچ دخل و تصرفي در نزول آيات و ابلاغ آن به مردم هم در مقام لفظ و هم در مقام معنا نداشته است. نويسندگان مقاله با طرح اين مباحث به نقد و رد نظريه دکتر سروش در باب کيفيت نزول قرآن از ديدگاه روايات پرداخته اند.

چکيده عربي:
تتوخي هذه المقالة اثبات نظرية «نزول القرآن الکريم لفظيا و معنويا» من جانب الله جل جلاله، بالاستناد إلي الروايات المنقولة في مصادر الشيعة. لذلک نظرا الي تأکيد الروايات علي نزول القرآن الکريم بلغة خاصة و ذکر اللفظين «الآية والمعني» عن نزول القرآن، و تأسيسا علي وجود المحکمات والمتشابهات في الآيات، ثم بناء علي نسبة إنزال القرآن الي الله تعالي استنتج الباحث بأن النبي (ص) لم يقم بالتغيير أو التبديل في نزول آيات القرآن و إبلاغها الي الناس لفظيا کان أو معنويا بتاتا.

كليد واژه: كليدواژه فارسي: قرآن کريم، نزول لفظي و نزول معنوي، سروش، کيفيت نزول، نقد نظريه (كليدواژه عربي: القرآن، النزول اللفظي، النزول المعنوي، التجربة الدينية، التجربة النبوية)

نسخه قابل چاپ

حديث پژوهي پاييز و زمستان 1390; 3(6):159-184.

شاكر محمدكاظم,موسوي حرمي فاطمه سادات*

* دانشگاه قم

چکيده فارسي:
خلقت خداگونه انسان براي اولين بار در آموزه هاي تورات آمده است. بر طبق آنچه سفر پيدايش بيان مي کند خداوند انسان را به صورت خود آفريده است؛ مساله اي که در متون خاص مسيحيان نيز مورد اشاره قرار گرفته است. نکته حائز اهميت در ديدگاه عهدين نسبت به اين مساله اين است که ميان خلقت آدمي بر صورت الهي و سروري و تسلط او بر ساير موجودات عالم رابطه مستقيمي وجود دارد. اين آموزه در متون اسلامي اعم از شيعه و سني نيز آمده است به نحوي كه احاديثي همچون «ان الله خلق آدم علي صورته» از فراواني قابل توجهي در متون روايي برخوردارند. در اينجا مساله اصلي اين است كه آيا اين آموزه در متون اسلامي بر گرفته از عهدين است. به عبارت ديگر، آيا اين حديث برساخته جاعلان است، و آنها اين حديث را از متون يهودي - مسيحي گرفته و وارد متون حديثي كرده اند؟ يا ريشه در حوزه وسيع تفکرات و تعاليم اسلامي دارد. اين مقاله در آغاز، نگاهي به آنچه در متون يهودي و مسيحي در اين باره آمده است، انداخته و سپس وضعيت سندي و دلالي اين حديث را از ديدگاه دانشمندان مسلمان مورد بررسي قرار داده است، و سپس با سيري در انديشه عارفان مسلمان كه اين حديث را در تبيين يكي از مهمترين نظريات خود يعني نظريه انسان كامل به كار گرفته اند، به اين نتيجه رسيده است صرف اشتراک آموزه اي ميان اديان مختلف مقوم انگاره اقتباسي بودن آن آموزه نيست، و مساله آفرينش انسان بر صورت الهي يکي از عميق ترين آموزه هايي است که در اديان ابراهيمي مطرح شده است بدون آنکه اديان پسين از پيشين وام گيري داشته باشند.

چکيده عربي:
قد ورد موضوع تأله الانسان لاول مرة في تعاليم التوراة. و خلق الله الانسان - طبقا لما يبديه «سفر الخلق» - في صورته، و هذا ما تشير اليه نصوص المسيحيين الخاصة أيضا. والملحوظة الهامة التي تجدر الاشارة اليها هي ان هناک رابطة مباشرة في هذه المسألة بين خلق البشر في صورة إلهية و بين سيطرته علي جميع موجودات العالم و سيادته عليهم، من منظور «العهدين».
و قد جاء هذا التعليم في نصوص اسلامية منها للشيعة و منها لأهل السنة، حيث نلتقي بأحاديث نحو (إن الله خلق آدم علي صورته) في مواضع لا يستهان بها من النصوص المأثورة.
و أهم ما يلفت انتباه المتلقي هنا هو ان هذه المسألة في النصوص الاسلامية مستمدة من العهدين. بعبارة أخري يتصدي هذا السؤال بأن هذا الحديث من اختلاق المنتحلين الذين أخذوه من النصوص اليهودية المسيحية و أدرجوه في النصوص الحديثية، أو ينحدر هذا الحديث الي مجال الاسلام الفکري الوسيع و تعاليمه.
و تلقي هذه المقالة نظرتها في البداية علي ما ورد في النصوص اليهودية والمسيحية في هذا المضمار، ثم تفحص وثائق هذا الحديث و دلالته من منطق العلماء المسلمين.
و بعد ذلک بنظرة فاحصة في رحاب افکار العلماء المسلمين الذين استعملوا هذا الحديث في بيان أهم نظرياتهم - أي نظرية الانسان الکامل - استنتجنا أن الاشتراک المحض في تعليم بين الاديان المختلفة لا يعود بنا الي کون ذلک التعليم مقتبسا، و موضوع خلق الانسان في شکل إلهي (هياة الهية) من أعمق التعاليم التي کانت تطرح في الاديان الابراهيمية دون أن تستعير الاديان المتأخرة من الاديان المتقدمة.

كليد واژه: كليدواژه فارسي: صورت خدا، خداگونگي، اسرائيليات، آموزه بين ادياني، انسان كامل (كليدواژه عربي: هيأة الله، التألة، الاسرائيليات، التعليم المشترک بين الاديان، الانسان الکامل)

نسخه قابل چاپ

حديث پژوهي پاييز و زمستان 1390; 3(6):185-220.

باقري حميد,رحمان ستايش محمدكاظم

چکيده فارسي:
بحث و سخن درباره اعتبار خبر موثق به دليل فراواني مصاديق آن در منابع حديثي شيعه، از اهميت به سزايي برخوردار است. در يک نگاه كلي، دانشمندان شيعه را مي ‌توان به دو گروه دسته ‌بندي کرد: گروهي باور به اعتبار حديث موثق دارند كه اين نظر خود دو ديدگاه را شامل مي ‌شود، برخي خبر موثق را به طور مطلق و بعضي ديگر تنها موثقاتي را كه مشهور بدان ها عمل كرده ‌اند، معتبر مي ‌دانند؛ گروه ديگر، مخالف دسته نخست، به دليل عدم احراز شرايط ايمان و عدالت در راوي غير امامي مذهب، براي حديث موثق اعتباري باور ندارند.
در اين نوشتار، افزون بر اشاره به ديدگاه هاي مختلف و معتقدان هر يک، دلايل باورمندان عدم اعتبار خبر موثق، مورد بحث و مداقه قرار گرفته و در نهايت، به اين نکته اشارت رفته است كه اختلاف مذهبي نمي ‌تواند دليل مطلق بر بي ‌اعتباري خبر موثق باشد.

چکيده عربي:
بما أن مصاديق اعتبار الخبر الموثق کثيرة في مصادر الشيعة الحديثية، فدراسة اعتبار هذا الخبر والحديث عنه ذات اهمية خاصة. لذلک يمکننا من هذا المنظور تقسيم علماء الشيعة علي القسمين؛ جماعة منهم يعتقدون بإعتبار الحديث الموثق حيث تشتمل هذه العقيدة علي الرأيين؛ البعض اجتمعوا علي اعتبار کامل لهذا الخبر، في حين أن البعض الآخر اجتمعوا علي اعتبار الموثقات التي قام بها المشهور. هذا و إن الجماعة الأخري علي النقيض من الجماعة السابقة لا يرون أي اعتبار لهذا الحديث اعتقادا بأنه لا يمتلک ما اشترط من الايمان والعدالة للرواي غير امامي المذهب. لذلک علاوة علي الاشارة الي الآرا المختلفة واصحابها، تتعاطي هذه المقالة دلائل المعتقدين بعدم اعتبار الخبر الموثق، وأخيرا وصلت الي أن الاختلاف في المذهب لا يمکن له أن يکون دليلا مطلقا علي عدم اعتبار الخبر الموثق.

كليد واژه: كليدواژه فارسي: حديث موثق، اعتبار و حجيت، اختلاف مذهبي، راويان غير امامي (كليدواژه عربي: الحديث الموثق، الاعتبار والحجية، الاختلاف في المذهب، الرواة غير الامامية)

نسخه قابل چاپ

حديث پژوهي پاييز و زمستان 1390; 3(6):221-250.

قاضي زاده كاظم,مقيمي نژاد داوراني محدثه

چکيده فارسي:
حجيت فهم و تفسير قرآن براي غيرمعصومين يا اختصاص آن به معصومين (ع) از موضوعات مورد اختلاف در ميان فقها و محدثين شيعه بوده است. قائلين به حجيت فهم و تفسير غيرمعصومين در مقابل مخالفان خود به رواياتي استناد کرده اند. در اين مقاله، به بررسي دلالت برخي از اين روايات مي پردازيم که عبارت اند از رواياتي که امر به تمسک به قرآن کريم مي کنند، رواياتي که جايگاه قرآن را در حاکميت بيان مي کنند، رواياتي که شرط نافذ بودن شروط را عدم مخالفت آنها با قرآن کريم مي دانند، رواياتي در مورد استناد معصومين (ع) به قرآن براي سرزنش افراد، روايات دال بر لزوم عرضه روايات به قرآن کريم، روايات دال بر آموزش چگونگي فهم قرآن و آموزش تفريع و استنباط احکام از آيات به اصحاب، روايتي دال بر امکان تشخيص بهترين وجه معاني قرآن براي غيرمعصومين و رواياتي دال بر حجت دانستن تفسير قرآن به قرآن در زبان معصوم.

چکيده عربي:
حجية فهم القرآن الکريم و تفسيره من جانب غيرالمعصومين او اختصاصه لمعصومين (ع) من الخلافات العقائدية بين الفقهاء والمحدثين الشيعيين. من الملاحظ أن المعتقدين بحجية فهم غيرالمعصومين و تفسيرهم استندوا الي روايات نعالج بعضها في هذه المقالة وهي: الروايات التي تأمر بالتمسک بالقرآن، الروايات التي تکشف عن مقام القرآن في الحاکمية، الروايات التي تري شرط تنفيذ الشروط في عدم تناقضها مع القرآن، الروايات التي تدل علي استناد المعصومين بالقرآن عند توبيخ بعض الاشخاص، الروايات الدالة علي تعليم أساليب فهم القرآن و تعليم التفريع و استنباط الاحکام من آياته الي الاصحاب، الرواية التي تدل علي امکان فهم أفضل معني من معاني القرآن لغيرالمعصومين، الروايات الدالة علي حجية تفسير القرآن بالقرآن في کلام المعصوم و ...

كليد واژه: كليدواژه فارسي: فهم قرآن، جواز تفسير قرآن، تمسک به قرآن، روايات عرضه، حکميت قرآن، تفسير قرآن به قرآن (كليدواژه عربي: جواز تفسير القرآن، التمسک بالقرآن، الروايات المتقدمة، حکمية القرآن، تفسير القرآن بالقرآن)

نسخه قابل چاپ

حديث پژوهي پاييز و زمستان 1390; 3(6):251-276.

دهقان منگابادي بمانعلي,صفري حسين

چکيده فارسي:
يکي از مهمترين مباحث مورد توجه حديث شناسان، موضوع جعل و وضع حديث است. در مورد علل و انگيزه هاي جعل حديث، آراي گوناگوني اظهار شده است. «زندقه گرايي» به عنوان يک جريان مخرب و تاثيرگذار در اسلام مورد توجه ناقدان حديث قرار گرفته است. با اين همه، بررسي واژه «زندقه و زنادقه» نشان مي دهد که اين دو واژه در متون اسلامي به معاني گوناگوني به کار رفته است. در پاره اي موارد به طور خاص درباره پيروان اديان ايراني همچون مانويان و گاهي به صورت عام بر پيروان مکاتب فکري، فلسفي، کلامي، فرقه اي، سياسي و فرهنگي و بعضا مخالف اسلام حمل شده است. در اين نوشتار، ضمن بيان مراد حديث شناسان از مفهوم واژه «زنديق و زندقه» به مهمترين اغراض زنادقه در جعل و وضع احاديث اشاره شده است.

چکيده عربي:
من أهم المباحث المعنية به للباحثين في الحديث هو الجعل والوضع. فقد ذکرت الآراء المتضاربة حول علل جعل الحديث و أسبابه، هذا و قد لفتت «الزندقية» أنظار نقاد الحديث کتيار مخرب و مؤثر في الاسلام؛ غير أن الدراسة حول کلمتي «الزندقة والزنادقة» تدعونا الي الاعتقاد بأنهما أستعملتا في النصوص الاسلامية في المعاني المتعددة، فقد أطلقتا أحيانا علي متبعي الاديان الايرانية کالمانويين و أحيانا علي أصحاب المکاتب الفکرية، والفلسفية، والکلامية، والفرقية، والسياسية والثقافية: و في بعض الأحيان علي معاند الاسلام. لذلک تتعاطي هذه الدراسة أهم أغراض الزنادقة في جعل الأحاديث و وضعها، ولکن بعد أن قامت بشرح ما قصد اهل الحديث من مفهوم الزنديق والزندقة.

كليد واژه: كليدواژه فارسي: حديث، جعل حديث، زنديق، زندقه، زنادقه (كليدواژه عربي: الحديث، جعل الحديث، الزنديق، الزندقة، الزنادقة)

نسخه قابل چاپ

حديث پژوهي بهار و تابستان 1390; 3(5):7-42.

پيروزفر سهيلا,آجيليان مافوق محمدمهدي

چکيده فارسي:
در بررسي سير تاريخي مکاتب حديثي، گاه با خاندان هايي روبه رو مي شويم که تاثيراتي اساسي بر تحولات آن مکاتب گذاشته اند، به طوري که نمي توان آن مکاتب را بدون در نظر گرفتن نقش و تاثير اين خاندان ها بررسي کرد. در اين ميان تاثيرات خاندان اشعري بر مکتب حديثي قم آن قدر گسترده است که شايد بتوان تا نيمه اول و اواسط قرن سوم هجري، از مکتب حديثي قم مترادف با مکتب حديثي اشعريان ياد کرد. نويسندگان اين مقاله به تشريح نقش اشعريان در پيدايش، توسعه و گسترش مکتب حديثي قم در قرون اول تا سوم هجري پرداخته و سير تحولات آن مکتب و ميزان تاثيرپذيري آن از اين خاندان را بررسي کرده اند.

چکيده عربي:
في دراسة المسار التاريخي للمدارس الحديثية قد نواجه أسرة أثرت تأثيراً جذريّاً علي تطور تلک المدارس، حيث لا يمکن دراسة تلک المدارس بغض النظر عن دور هذه الأسرة و تأثيرها. و ما يترتّب علي هذا الأمر هو أنّ أسرة الأشاعرة لها تأثير لا يستهان به في مدرسة قم الحديثية،و لو جاز التعبير ليمکن القول بأنّ هذه المدرسة کانت تعتبر مرادفة لمدرسة الأشاعرة الحديثية حتي النصف الاول من القرن الثالث للهجرة و أواسطه. بناءً علي ذلک قام الباحثان في هذه المقالة بتوضيح دور الأشاعرة في ظهور مدرسة قم الحديثية و توسيعها و تطورها من القرن الاوّل حتي القرن الثالث للهجرة، و عالجا مسارَ تطوّرات تلک المدرسة و مدي تأثرها من هذه الأسرة.

كليد واژه: خاندان اشعري، مکتب حديثي قم، محدثان اشعري، قم، طبقات اشعريان (كليدواژه عربي: أسرة الأشاعرة، مدرسة قم الحديثية، المحدثون الاشعريون، قم، طبقات الأشاعرة)

نسخه قابل چاپ

حديث پژوهي بهار و تابستان 1390; 3(5):43-68.

دياري بيدگلي محمدتقي*

* دانشگاه قم

چکيده فارسي:
نوشتار پيش رو، با عنوان «نقش و کارکرد روايات تفسيري معصومان (ع)» در صدد آن است تا ضمن شناسايي گونه ها و کاربردهاي متنوع روايات تفسيري، مهم ترين کارکردهاي آن ها را -با ارايه برخي نمونه ها- در فهم و تفسير آيات قرآني با تاکيد بر ديدگاه ها، مباني، روش و گرايش تفسيري علامه طباطبايي تبيين و بررسي کند. پرسش کليدي و اساسي مقاله، اين است که آيا همه روايات موجود در تفاسير، روايات تفسيري شناخته شده، در فهم مفاد آيات قرآني، نقش و کارکردي يکسان ايفا مي کنند؟

چکيده عربي:
تتوخّي هذه المقالة المُعَنونة بـ «دور الروايات المعصومين التفسيريّة و فاعليتها» التعريف بالأشکال المتنوعة للروايات التفسيريّة و استعمالاتها، ثمّ تبين أهم آثار تلک الروايات في فهم الآيات القرآنيّة و تفسيرها مع الترکيز علي رأي العلامة الطباطبائي و منهجه التفسيري و اتجاهه في هذا المجال. و السؤال المحوري الذي يطرحُ نفسه هنا، هو: هل يلعب جميع الروايات المتوافرة في التفاسير دوراً واحداً متساوياً في فهم نص الآيات القرآنيّة؟

كليد واژه: تفسير ماثور، روايات تفسيري، روش تفسير نقلي، پيامبر اکرم (ص)، اهل بيت (ع)، الميزان، علامه طباطبايي (كليدواژه عربي: التفسير المأثور، الروايات التفسيريّة، منهج التفسير النقلي، النبي الاکرم (ص)، اهل البيت (ع)، الميزان، العلامة الطباطبائي)

نسخه قابل چاپ