خيال صورتي
خیال صورتی
یك لباس صورتی
در خیالم بافتم
نقشه خورشید را
روی آن انداختم
یك كبوتر، آن طرف
با پر و بال سفید
آشیانه كرده بود
بر درخت سبز بید
در كنار آن درخت
چشمه بود و رود و سنگ
آن خیال صورتی
شد لباسی رنگرنگ
خیال صورتی
یك لباس صورتی
در خیالم بافتم
نقشه خورشید را
روی آن انداختم
یك كبوتر، آن طرف
با پر و بال سفید
آشیانه كرده بود
بر درخت سبز بید
در كنار آن درخت
چشمه بود و رود و سنگ
آن خیال صورتی
شد لباسی رنگرنگ