آپدیت لحظه به لحظه برگزیده بیانات مقام معظم رهبری»سال91
مداحی محمدرضا طاهری در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳
سخنرانی حجت الاسلام خاتمی در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳
مداحی محمود كریمی در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳
در این مراسم آقای محمود كریمی مدیحهسرایی كرد كه متن اشعار خوانده شده توسط وی به شرح زیر منتشر میشود:
خواب در چشمان یثرب آمده
مردمش خود را به خوشخوابی زده
باد سرد درد بین كوچهها
هوهوی شبگرد بین كوچهها
احتضار از راه مخفی آمده
رد شد از زیر در آتشزده
در میان خانهی مولا چه بود
باغبان بود و گل یاس كبود
بانوی لولاك روی بسترش
سر نهاده روی پای رهبرش
قابضالارواح با روحالامین
نوحه میخوانند بر بانوی دین
مرغ شب فریاد هوهو میزند
شمع، كنج حجره سوسو میزند
سایهای بر روی دیوار گلیست
سایهی لرزان مولایم علیست
زانویی زیر سر بانوی خود
در بغل دارد دگر زانوی خود
چشم دارد بر نگاه فاطمه
شعله میگیرد ز آه فاطمه
نالهای آرام میآید به گوش
میرود از هوش و میآید به هوش
هر زمانی چشم خود را باز كرد
با زبان دل سخن آغاز كرد
كای همیشه همنشین فاطمه
ای امیرالمؤمنین فاطمه
ای كه بر ارض و سما هستی امیر
جان زهرایت سرت بالا بگیر
آن كه باید اینچنین باشد منم
آن كه باید شرمگین باشد منم
خواستم یاری كنم اما نشد
بند حزن از دستهایت وا نشد
كار من از تو حمایت بود و بس
از رضای تو رضایت بود و بس
من ولایت را به جان دارم علی
روی بازویم نشان دارم علی
تو ولی داوری مولای من
بر دو عالم سروری مولای من
فاتح بدر و حنین و خیبری
تو وصی مصطفایی، حیدری
گردش آرامآرام نگات
كرده ترسیم مدار كائنات
این پناه جان احمد در اُحُد
فاطمه آن روز مدیون تو شد
عهد كردم هرچه گویی آن كنم
جاننثاری تو را جبران كنم
تیر غم هم گر به سویت میپرد
باید از قلب من اول بگذرد
شمع عالم لحظهای خاموش شد
فاطمه بار دگر بیهوش شد
*
ساعتی نگذشت و چشمی باز كرد
از دری دیگر سخن آغاز كرد
گفت بشكن بغض خود آقای من
راحت امشب گریه كن بر پای من
گریه كن بر من، و بر ایتام من
گریه كن بر طفل تشنهكام من
گریه كن ای دستگیر عالمین
بیشتر بر جان جانانت حسین
گریه كن بر بر زمین افتادنش
گریه كن بر لحظهی جان دادنش
خنده بر لبهای تو بیرنگ شد
شرم دارم، كار خانه لنگ شد
من اگر بانوی خوبی بودهام
خواهشی از محضرت ننمودهام
عمر تسلیم مشیت میكنم
این شب آخر وصیت میكنم
نیمهشب غسلم بده با پیرهن
نیمه شب كن پیكر من را كفن
نیمهشب بر خاك بسپارم نهان
ساعتی در پای قبر من بمان
فارغ از رنج و ملالم كن علی
رفتنی هستم حلالم كن علی
راستی چندیست، نور دیدهام!
صوت قرآن تو را نشنیدهام
اشك بسته راه چشمانت علی
ای فدای صوت قرآنت علی
با شما یاسین روایت میشود
روح، فانی در ولایت میشود
بعد هر یك حرف، آه مرتضی
میكند تقطیع كل سوره را
حجره از قرآن مشعشع میشود
آیهها یكسر مقطّع میشود
هرچه آهنگ تنفس تندتر
میزند نبض عوالم كندتر
از تن حیدر همه نیروش رفت
بار آخر فاطمه از هوش رفت
ستارهی انور من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
امید و همسنگر من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
تو و عزم سفر، من و این زمزمه، مرو یا فاطمه
چهها دیدی كه دل، بریدی از همه، مرو یا فاطمه
ستارهی انور من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
امید و همسنگر من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
***
شكسته آیینهی من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
غم تو در سینهی من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
گل نیلوفری، تو یار حیدری، مرو یا فاطمه
ببین غوغا شده، علی تنها شده، مرو یا فاطمه
ستارهی انور من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
امید و همسنگر من، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو، زهرا زهرا مرو
ای به فدایت همه جان جهان
خاك رهت سرمهی افلاكیان
وصلهی بر جامهی تو جان من
بخیهی آن رشتهی ایمان من
دور فلك حلقهی خلخال توست
عرش برین زیر پر و بال توست
لطف تو كز عالم بالا رسید
مائده بر مادر عیسی رسید
پاسخ «أنّی لكِ هذا» تویی
نزد خداوند تعالی تویی
خانهی تو حسرت جنت شده
مائده از مطبخ تو آمده
خوشهای از گندم احساس تو
آرد شده در دل دستاس تو
خردهی نانی كه ز دستت فتاد
نان وسط سفرهی هستی نهاد
شمس بود ذرهی در كوی تو
بال گرفت از پر جادوی تو
عرش خدا را كه تویی قائمه
از چه شدی خاكنشین فاطمه
منت حق بود كه بر ما رسید
روح تو را بر همه عالم دمید
تا كه نماز تو رقم میخورد
حركت افلاك به هم میخورد
خیل ملك كرده فلك را رها
تا كه ببینند نماز تو را
ای دم تكبیر تو تكبیر عشق
عشق شده پیر تو ای پیر عشق
كوثر عظمایی اگر بندهای
خیر كثیری و فزایندهای
عرش به درگاه تو آرد نیاز
خانهی تو فرش ندارد نیاز
شهپر جبریل امین فرش توست
بودن همراه علی عرش توست
جان جهان گفته كه جانم فدات
پهن نمودهست عبایش برات
صورت تو حسرت خورشید شد
سایهی تو مایهی امّید شد
لیلیهی اسرای نبی، فاطمه!
میوهی طوبای نبی، فاطمه!
ای كه تویی مادر خیرالانام
مام امامی و امام امام
وصف تو این سان كه امامت كند
روز قیامت چه قیامت كند
خستگیات حضرت بانوی آب
غصهی دریا شده، یك دم بخواب
جام مَلَك پر ز می ناب كن
وقت اذان لطف به محراب كن
روحالامین ساكنِ در خانهات
خادم گهوارهی دردانهات
باز خمارم كه خمیرم كنی
شیعهی تنّور غدیرم كنی
پخته شود در تب دستان تو
روح مسلمانی سلمان تو
هر كه نكوشیده به احقاق حق
هر كه كند ظلم به مصداق حق
گریه اگر قدر عوالم كند
جان خودش ردّ مظالم كند
گر كه رضای تو نیارد به دست
توبهی بی حبّ تو بیفایدهست
داغ تو آوار كند ارگ ظلم
توبهی ظلم است فقط مرگ ظلم
روز جزا محكمه با مرتضاست
حق رضای تو رضای خداست
هر كه دمی دشمن حیدر شده
عاقّ تو گشته و كافر شده
راه تو گر راه هدایت بُود
دین به ترازوی ولایت بُود
قدر ولی را كه تو معنا كنی
جان خودت فدیهی مولا كنی
روح تو آرامش كل جهان
خلقنگشته شدهای امتحان
گرچه ردم، بسته به پای توام
رد شده از درس وفای توام
از تو كشم منت تجدید را
تا كه زنی خاتم تأیید را
تا كه ببینی كه چهها میكنم
در ره تو روح، فدا میكنم
تا گذرد آب بلا از سرم
گر بشوم آب شوی مادرم
مِهر تو چون مُهر امان میشود
هرچه علی خواست همان میشود
«بیسر و سامان توام یا حسین
دستبهدامان توام یا حسین
بر سر نی زلف رها كردهای
با جگر شیعهها چهها كردهای
زهرهی منظومهی زهرا حسین
كشتهی افتاده به صحرا حسین»
فاطمه آیینهی زلال علی بود
عكس جلالیهی جمال علی بود
مثل پیمبر یكی دو مرتبه نی نی
بوسه به دستش زدن روال علی بود
تار شد و كم نشد تلألؤ نورش
فاطمه خورشید لایزال علی بود
خورد زمین و بلند كرد علی را
با پر و بال شكسته بال علی بود
گفت كه بارم امانت است، نیفتد
بس كه به فكر علی و آل علی بود
سخنرانی حجت الاسلام عالی در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳
مداحی سیدمجید بنیفاطمه در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳
در این مراسم آقای سیدمجید بنیفاطمه مدیحهسرایی كرد كه متن اشعار خوانده شده توسط وی به شرح زیر منتشر میشود:
پُر میكند خاك از حضورش ساغرش را
سرشار از گُل میكند پا تا سرش را
آن روز حتی آفتاب روشنیبخش
حس میكند دستان سایهگسترش را
دیگر نیازی نیست جبریل غزلها
پنهان كند در بال، پرواز پرش را
حظ میبرد جان لحظهلحظه از حضورش
حس میكند دل لحظهلحظه محضرش را
میآید و میآورد از سمت یثرب
همراه خود عطر دعای مادرش را
آن مادری كه مثل چشمه مثل رود است
از دامن خورشید ما تُهمت زدودهست
یعنی كه گفتند ابتر است اما چنین نیست
انگشتر پیغمبر ما بینگین نیست!
اكنون خدا را شكر بی كوثر نماندیم
این انقلاب ماست ما ابتر نماندیم
امروز در بیروت نسل تازه داریم
در غزه از روح حماس آوازه داریم
بانو! جوانانت خط شب را شكستند
با راه فرزندت خمینی عهد بستند
لب تر كنی در معركه جان میسپارند
ای هاجر! اسماعیلهایت بیقرارند
ای نور تو شمع دلافروز پیمبر
مزد عبادات چهل روز پیمبر
با آن جلالت پای پر آماس؟ آری
دستان پینهبسته و دستاس؟ آری
بانو چقدر این سادگی را دوست داری
پیش از سفر آمادگی را دوست داری
بس كن! چقدر از حسرت دیدار گفتن؟!
وقت دعا «الجّار ثم الدّار» گفتن؟!
رفتی و عمر عشق را كوتاه كردی
رفتی علی را همنشین چاه كردی
امشب بیا و مرتضی را یاوری كن
زینب پریشان است زهرا مادری كن
آخر جگر از ماتم تو لختلخت است
آه ای شهیده غسل بازوی تو سخت است
صبرم ز كف رفت از غم بازو! بمیرم
من ماندم و خونابهی پهلو! بمیرم
امشب علی اندوه و رنجش قدر كوه است
از بس كه تشییع جنازه باشكوه است!
جسم تو را شب میبرم بیرون ز خانه
یعنی به دور از چشم مردم، مخفیانه
سلمان! اباذر! آتش از دلها بگیرید
امشب سرِ تابوتِ زهرا را بگیرید
سخت است صحبت از قضایا با محمد
این مرتضی و این امانت یا محمد
امشب علی دُختِ شما را بازگرداند
آری امانت بود زهرا، بازگرداند
یك چشم بابا غرق اشك و
چشم دگر دریای خون است
با این همه ذكر لب او
إنّا إلیه راجعون است
الهی! الهی! به غربت علی گواهی
الهی! الهی! حیدر ندارد تكیهگاهی
شام غریبان، سحر ندارد
زینب از امشب، مادر ندارد
***
اولفدایی ولایت
تا روز آخر با علی بود
از خانه تا كوچه به مسجد
سنگر به سنگر با علی بود
واویلا! واویلا! دست پدر را چون كه بستند
واویلا! واویلا! پهلوی مادر را شكستند
در آسمانش، قمر ندارد
زینب از امشب، مادر ندارد
شام غریبان، سحر ندارد
زینب از امشب، مادر ندارد
***
بابا گرفته بین تابوت
بانوی خود را روی شانه
گویا رسیده بر لبش جان
از غسل و تشییع شبانه
خدایا! خدایا! خیبرگشا از پا نشسته
خدایا! خدایا! بر تربت زهرا نشسته
داغ جوان را، باور ندارد
زینب از امشب، مادر ندارد
شام غریبان، سحر ندارد
زینب از امشب، مادر ندارد
اونی كه خاك گلمُ
تو كربلا سرشته بود
رو پیرهنای شهدا
این جمله رُ نوشته بود:
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
***
فاطمه مادر شماست
قسم به خون پاكتون
پلاك خونهی خدا
شكستهی پلاكتون
با ذكر یا زهرا مدد
رو خاك جبهه افتادین
با قطرهقطره خونهاتون
این جمله رُ یادم دادین:
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
***
بعضیاتون كه رفتید و
نیومده پیكرتون
میخواستین اینجوری بشه
شاید مث مادرتون
سفارش شما به ماست
جون شما جون امام
تو وصیتنامههاتون
همیشه بوده این كلام:
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
***
محاله كه بعد شما
رو خونتون پا بذاریم
به فاطمه محاله كه
علی رُ تنها بذاریم
چی میشه كه همین شبا
با همهی سینهزنا
یه شب جمعه بخونیم
با رهبرم تو كربلا:
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
میروم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
جانی به من دهید كه جانان هنوز هست
جانم به لب رسیده و هجران هنوز هست
ما تشنگان چشمهی نور ولایتیم
ساقی! نگاه كن لب عطشان هنوز هست
«مِنّا» نمیشویم ولی عاشق توایم
سلمان اگر نمانده مسلمان هنوز هست
با رهبرم برای فرج ندبه میكنم
این عهد بین مردم ایران هنوز هست
روشن نوشته خون شهید احمدی به خاك:
راه امام و راه شهیدان هنوز هست
بیداری جهان عرب داد میزند:
اندیشههای پیر جماران هنوز هست
سیلی مردمان ولایتمدار ما
جایش به روی صورت شیطان هنوز هست
در انتظار مقدمت ای یوسف بهشت
یعقوب چشم یوسف كنعان هنوز هست
سخنرانی حجت الاسلام علی اكبری در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳
مداحی مهدی سلحشور در حسینیه امام خمینی / فاطمیه ۱۴۳۳
در این مراسم آقای مهدی سلحشور مدیحهسرایی كرد كه متن اشعار خوانده شده توسط وی به شرح زیر منتشر میشود:
بگذر ز خود كه طی كنی آن راه دور را
مؤمن به غیب شو كه بیابی حضور را
شایسته نیست در ره او تكیه بر خرد
شایسته است مشق جنونش مرور را
تكلیف چیست؟ منتظران ظهور یار
آمادهایم ما همه آیا ظهور را؟!
آن شیعه صادق است كه در محضر امام
فرمان اگر دهد بپذیرد تنور را!
موسیصفت بخوان ز اولاد فاطمه
روشن كنند در دلِ تو شمع طور را
یا فاطمه جوانه زده اشكهای تو
در كوچهباغ آینه گلهای نور را
بانو از آنچه میشود و آنچه شد بگو
از راز سربهمُهر كرامات خود بگو
بانو! بگو ز لطف زمین و زمان به تو
از لحظهی توسل رزمندگان به تو
آنان كه قلبشان ز تو رخصت گرفته بود
سربندشان به نام تو زینت گرفته بود
از لحظهای بگو كه شلمچه غرور داشت
صدها محبّ فاطمه در آن حضور داشت
ای مادر سپاه دلیران سخن بگو
ای خالق حماسهی لبنان سخن بگو
از لطف خود بگو به سپاه مقاومت
ای تا همیشه پشت و پناه مقاومت
الجار ثم دار! دعا كن دعا رواست
بانو! نجات مردم بحرین با شماست
ما سالهاست مفتخر از یاری توایم
شاگردهای مكتب بیداری توایم
ای روشن از حضور تو چشم و چراغها
سرمست عطر و بوی تو گلهای باغها
باغ اعتبار یافت ز سیر كمالیات
گل درس میگرفت ز اوصاف عالیات
هفت آسمان مسخّر عرفان ناب تو
هفت آسمان محیط شهود جلالیات
شب افتخار داشت تماشا كند تو را
در لحظهی نماز، در اوج زلالیات
با عطر جانماز تو تكریم میشوند
صدها فرشته بالزنان در حوالیات
میرفت آبروی تجمّل میان خاك
تا شهره شد حكایت ظرف سفالیات
باور كن ای بهشت، مثالی نداشتی
باور كن ای تبار، نبودهست تالیات
اما توان حضرت خورشید را برید
صِرف تصوّر سفر احتمالیات
با فضّهات بگو كه علی را خبر كند
نزدیك شد كه فاطمه عزم سفر كند
زهرا بنا نداشت كه تنها سفر كند
اما چگونه صبر ز داغ پدر كند؟
انگار كه تمام جهان تار و تیره بود
وقتی نگاه او به در خانه خیره بود
گل كرد در قیامت آتش خلیلوار
آن سینه كه بهشت در آنجا ذخیره بود
وصف خسوف بازوی زهرا نماز داشت
باور نمیكنید وضویش جبیره بود؟!
خورشید رفت و حضرت زهرا غروب كرد
خورشید گفت: فاطمه از این عشیره بود
انگشتها به مرد غریبی نشانه رفت:
«این دستها نبود كه بر خصم چیره بود؟!»
مانده علی و قصهی پهلوی فاطمه
ماندهست با كبودی بازوی فاطمه
تا مشكتُ تو آب زدی
موجای دریا شد آروم
تا رو به ساحل اومدی
بغضی نشست توی گَلوم
همون دم بود غربت دنیا شد نصیبم
رو لب گل كرد آیههای أمن یجیبم
بلند شو بنگر كه شمشیرا رُ كشیدن
آخه میدونن بدوت تو من غریبم
***
وقتی داره به فرق تو
عمود آهن میخوره
قبل چشای باوفات
تیر به دل من میخوره
صدای زخمیت برای من دلنشینه
گرفتم دستای زیباتُ روی سینه
پا شو ببین مادرمون اومد عیادت
گرفته كلّ شریعه بوی مدینه
شب تاریك كنار تو به سر میآید
نام زهرا به تو بانو چقدر میآید
آبرو یافته هر كس به تو نزدیك شدهست
خار هم پیش شما گل به نظر میآید
و نبوت به دو تا معجزه آوردن نیست
از كنیزان تو هم معجزه برمیآید
به كسی دم نزد اما پدرت میدانست
وحی از گوشهی چشمان تو درمیآید
پای یك خط تعالیم تو بانو والله
عمر صد مرجع تقلید به سر میآید
ماندهام تو اگر از عرش بیایی پایین
چه بلایی به سر اهل هنر میآید
ماندهام لحظهی پیچیدن عطر تو به شهر
ملكالموت پی چند نفر میآید
شبهای جمعه با نوا، عزیزمادر ما، میاد كربوبلا و دم میگیره
با قد خم دور حرم، میگه ای پسرم، الهی مادرت برات بمیره
تشنهلب من، ضیاء عینم
چرا نداری، كفن حسینم
***
ای گل صد پارهتنم، غریب وطنم، شبیه حسنم بی كس و تنها
حتی نموند پیرهنت، شكسته بدنت، چی اومد به سرت تو دل صحرا
هر شب جمعه، به شور و شینم
چرا نداری كفن حسینم
***
یادتون هر شب با منه، بازم سینهزنه، دلم پر میزنه تا سنگراتون
رفتید و جا مونده دلم، شكسته شد پرم، خدا میدونه دل تنگه براتون
كربوبلاتون، مدینهی ماست
عشق شهادت، تو سینهی ماست
شبای روضه كه ماتم میگیرم
وقتی روی شونه پرچم میگیرم
هر تپش یا حسین میگه دل من
تا به یاد شهیدا دم میگیرم
شب جمعه كه دلم پر میزنه، برا دیدن قبر آقام
با دل شكسته و خسته میرم، كنار شهیدای گمنام
مزار شهیدامون، كه قبلهگاه آسمونه
دلمُ بیاختیار، به سمت خودش میكشونه
اون همه عشق و ایثار داشت تماشا
دلاشون بیكرون مانند دریا
غوغایی بود همیشه وقت پرواز
سر پیشونیبندای یا زهرا
جوونا یادش به خیر تا به سحر، شب عملیات تو سنگر
به سر و سینهزنون بود كارمون، ذكر مصیبتهای مادر
ایشالا قسمت بشه، كه از غم مادر بمیرم
میروم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم
تو مپندار كه من غیر تو دلبر گیرم
بیوفایی كنم و دلبر دیگر گیرم
بعد صد سال اگر از سر قبرم گذری
كفنی پاره كنم زندگی از سر گیرم
قرائت دعای توسل توسط مهدی سماواتی / فاطمیه ۱۴۳۳
در این مراسم و پیش از منبر، آقای مهدی سماواتی مدیحهسرایی كرد كه متن اشعار خوانده شده توسط وی به شرح زیر منتشر میشود:
ای شمع جهانافروز بیا
وی شاهد عالمسوز بیا
ای مهر سپهر قلمرو غیب
شد روز ظهور و بروز بیا
ای طائر اسعد فرخرخ
امروز تویی پیروز بیا
ما دیده به راه تو دوختهایم
از ما همه چشم مدوز بیا
عمریست گذشته به نادانی
ای علم و ادبآموز بیا
شد گلشن عمر، خزان از غم
ای باد خوش نوروز بیا
من مفتقر رنجور توام
تا جان به لب است هنوز بیا
شب بود و چشم خفتگان در خواب خوش بود
بیدارمردی اشك چشمش آب خوش بود
در بیكسی تنها كساش را داد از دست
نخل و نهال نارسش را داد از دست
در خاك پنهان كرده خونینلالهاش را
آزرده جسم یار هجده سالهاش را
اشكش به رخ چون انجم از افلاك میریخت
بر پیكر تنها عزیزش خاك میریخت
گویی كه مرگ یار را باور نمیداشت
از خاك قبر فاطمه سر برنمیداشت
میرفت كمكم گم شود در آسمان ماه
چون عمر یارش عمر شب را دید كوتاه
بوسید در دریای اشك دیده گِل را
برداشت صورت از زمین، بگذاشت دل را
بگذاشت جانش را در آن صحرا شبانه
با پیكر بیجان روان شد سوی خانه
آن خانهای كز دود آهش بُد سیهپوش
در آن چراغ عمر یارش گشته خاموش
آنجا كه خاكش را به خون آغشته بودند
هم آرزو، هم شادیاش را كشته بودند
آنجا كه جز غمهای عالم را نمیدید
در هر طرف میگشت زهرا را نمیدید
صبح آمد و شبخفتگان جَستند از جا
آماده بعد از دفن، بر تشییع زهرا
در بین ره مقداد آن پیر جوانمرد
همچون علی در غیرت و مردانگی فرد
فریاد زد كای چشم و دلهاتان همه كور
در ظلمت شب دفن شد آن آیهی نور
او بود از جمع شما بیزار، بیزار
او دیده از خیل شما آزار، آزار
خون بر دل زار امیرالمؤمنین شد
زیرا غلام پیر او نقش زمین شد
كنار علقمه غوغاست مادر
سرم بر دامن زهراست مادر
ز پشت پردهی خونین چشمم
كبودی رخش پیداست مادر
دعای رهبر انقلاب در پایان برگزاری عزاداری ایام فاطمیه ۱۴۳۳
پایانبخش این مراسم، دعای حضرت آیتالله خامنهای در جمع دستاندركاران اقامه عزای فاطمی بود كه پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن و صوت آن را منتشر میكند:
پروردگارا! از همهی دستاندركاران این جلسات چند شب، از بانیان، شركتكنندگان، برنامه اجراكنندگان، نذردهندگان، خدمتگزاران، به كرمت و فضلت، به بهترین وجهی قبول بفرما.
در این چند شب سفرهی انعام الهی به بركت نام مبارك فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها اینجا پهن بوده؛ نشستیم سر سفره، امیدواریم كه پروردگار ما را دست خالی از سر این سفره بلند نكرده باشد.
پروردگارا! دلهای ما را به این نور منور كن.
پروردگارا! خردهای ما را بهوسیلهی این مایهی اندیشه و خرد فاطمی و معنوی به راه راست هدایت كن.
پروردگارا! قدمهای ما را در این راه بر صراط مستقیم استوار بفرما.
پروردگارا! چشمهای ما را به حقایق بگشا. بصیرت ما را روزبهروز افزایش بده.
پروردگارا! به محمد و آل محمد عزم راسخ در پیمودن راه حق به همهی ما عنایت كن.
توفیق جِدِّ در معرفت خودت را به ما عنایت كن. جِدِّ در خشیت خودت را به ما عنایت كن.
پروردگارا! دلهای ما را از محبت خود و معرفت خود سرشار كن.
پروردگارا! دلهای ما را از محبتِ بندگان صالحت، اولیائت و معرفت به آنها سرشار كن.
ما را در هیچ لحظهای از لحظات عمرمان بهخصوص در لحظهی خروج از این دنیا، كه لحظه نهایت نیاز و احتیاج ماست، از رحمت و مغفرت و نگاهِ رئوف خود محروم مفرما.
أخرجنا من الدنیا سالماً.
پروردگارا! به محمد و آل محمد قلب مقدس ولی عصر ارواحنافداه را از ما راضی و خشنود بفرما.
دعای آن بزرگوار را شامل حال ما بگردان.
دعای آن بزرگوار را در حق ما مستجاب بفرما.
دعای ماها را در حق یكدیگر مستجاب بفرما.
روح مطهر امام را و ارواح مطهرهی شهدا را از ما راضی و خشنود كن.
آنها را در بهترین نعیم و لطف و رضوان خود جای بده.
گذشتگان ما را از ما راضی كن؛ و از آنها راضی باش.
رحمت و مغفرت خودت را بر آنها نازل كن.
رحِم الله من قرأ فاتحه مع الصلوات.
بيانات در اجتماع كارگران كارخانجات توليدى داروپخش
دعای سفره مادر
پایانبخش این مراسم، دعای حضرت آیتالله خامنهای در جمع دستاندركاران اقامه عزای فاطمی بود كه پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR متن و صوت آن را منتشر میكند:
پروردگارا! از همهی دستاندركاران این جلسات چند شب، از بانیان، شركتكنندگان، برنامه اجراكنندگان، نذردهندگان، خدمتگزاران، به كرمت و فضلت، به بهترین وجهی قبول بفرما.
در این چند شب سفرهی انعام الهی به بركت نام مبارك فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها اینجا پهن بوده؛ نشستیم سر سفره، امیدواریم كه پروردگار ما را دست خالی از سر این سفره بلند نكرده باشد.
پروردگارا! دلهای ما را به این نور منور كن.
پروردگارا! خردهای ما را بهوسیلهی این مایهی اندیشه و خرد فاطمی و معنوی به راه راست هدایت كن.
پروردگارا! قدمهای ما را در این راه بر صراط مستقیم استوار بفرما.
پروردگارا! چشمهای ما را به حقایق بگشا. بصیرت ما را روزبهروز افزایش بده.
پروردگارا! به محمد و آل محمد عزم راسخ در پیمودن راه حق به همهی ما عنایت كن.
توفیق جِدِّ در معرفت خودت را به ما عنایت كن. جِدِّ در خشیت خودت را به ما عنایت كن.
پروردگارا! دلهای ما را از محبت خود و معرفت خود سرشار كن.
پروردگارا! دلهای ما را از محبتِ بندگان صالحت، اولیائت و معرفت به آنها سرشار كن.
ما را در هیچ لحظهای از لحظات عمرمان بهخصوص در لحظهی خروج از این دنیا، كه لحظه نهایت نیاز و احتیاج ماست، از رحمت و مغفرت و نگاهِ رئوف خود محروم مفرما.
أخرجنا من الدنیا سالماً.
پروردگارا! به محمد و آل محمد قلب مقدس ولی عصر ارواحنافداه را از ما راضی و خشنود بفرما.
دعای آن بزرگوار را شامل حال ما بگردان.
دعای آن بزرگوار را در حق ما مستجاب بفرما.
دعای ماها را در حق یكدیگر مستجاب بفرما.
روح مطهر امام را و ارواح مطهرهی شهدا را از ما راضی و خشنود كن.
آنها را در بهترین نعیم و لطف و رضوان خود جای بده.
گذشتگان ما را از ما راضی كن؛ و از آنها راضی باش.
رحمت و مغفرت خودت را بر آنها نازل كن.
رحِم الله من قرأ فاتحه مع الصلوات.