جزوات و مقالات فلسفی
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي زمستان 1388; 11(2 (42)):56-77. |
| شمالي محمدعلي |
|
بحث پيرامون نسبيت گرايي و مطلق گرايي اخلاقي يكي از مهم ترين و ديرپاترين عناوين تاملات فلسفي در اخلاق بوده است. البته نتايج اين بحث به اخلاق منحصر نمي شود. موضعي كه هر شخص درمورد نسبيت يا عدم نسبيت ارزش ها و معيارهاي عمده اخلاقي اتخاذ مي كند، بر ديدگاه ها، مواضع و موقعيت قانوني و اجتماعي وي تاثير مي گذارد. در اين مقاله، پس از ايضاح مفاهيم مرتبط، به بازشناسي هر يك از انواع نسبيت گرايي اخلاقي مي پردازيم، و در انتها، دلايل عمده ارايه شده براي هر يك را مطرح ساخته و مورد ارزيابي قرار مي دهيم. |
| كليد واژه: نسبييت گرايي اخلاقي، نسبييت گرايي توصيفي، نسبييت گرايي فرا اخلاقي، نسبييت گرايي هنجاري، مطلق گرايي اخلاقي، اصول اخلاقي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي زمستان 1388; 11(2 (42)):78-102. |
| مسعودي جهانگير,استادي هوشنگ |
|
نوع برخورد و عكس العمل انديشمندان عرب در برابر روشنگري و مدرنيته، تعيين كننده دستگاه نوانديشي آنان است. رويکرد اقبالي برخي از اين انديشمندان به انديشه روشنگري و روشنفكري غربي، با گرايش به ارزش هاي مدني و ويژگي هاي فکري و فلسفي تمدن اروپايي آغاز شد. سپس اين رويکرد با گرايش به مطالعات جديد علوم انساني مانند ساختارگرايي، زبانشناسي، هرمنوتيك، معناشناسي و انسان شناسي، توسط گروهي از روشنفکران برجسته و معاصر عرب همچون محمد عابد الجابري و محمد ارکون به گستره نقد عقل عربي- اسلامي، يا همان نقد انديشه هاي سنتي اسلامي گام نهاد. نوشتار حاضر بر آن است تا با توضيح مقدمات فكري اين دو انديشمند، هم به مقوله بنيادين نقد عقل عربي - اسلامي در انديشه متفکران ياد شده بپردازد و هم دستگاه نوانديشي آن دو را بازگو و مقايسه کند. |
| كليد واژه: روشنگري، نوانديشي، رويکردهاي معاصر، نقد عقل عربي - اسلامي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي زمستان 1388; 11(2 (42)):102-120. |
| موسوي سيدابراهيم |
|
مقاله پيش رو، بررسي نظريه کارکردگرايي در فلسفه ذهن معاصر و مقايسه آن با ديدگاه كاركردگرايانه ارسطوست. از آنجايي که واژه کارکرد (ergon) در فلسفه ارسطو از اهميت ويژه اي برخوردار است، گاهي او را پيشگام اين نظريه معرفي مي کنند. از اين رو، ميزان ارتباط اين دو نظريه و تشابه آنها جاي تامل و دقت فراوان دارد. در اين نوشتار مشخص خواهد شد که تقريرهاي مختلف از نظريه کارکردگرايي جديد ظاهرا با راي ارسطو منطبق نيست. اما مي توان نظر او را يکي از نگرش ها در کارکردگرايي دانست. گرچه نظريه ماده و صورت ارسطو و تاکيد وي بر ذات در مقايسه با ديدگاه هاي جديد چندان مقبول نيست، اما نگرش کارکردگرايانه وي در خصوص نسبت نفس و بدن اهميت زيادي دارد. |
| كليد واژه: کارکردگرايي، فلسفه ذهن، کمال، نفس، ماشين |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي زمستان 1388; 11(2 (42)):121-155. |
| آسوده اسحاق |
|
ولايت حقيقتي كلي و صفتي الهي است كه در تمامي مراتب عالم سريان دارد و به اعتبارات مختلف تقسيم مي شود و بر مبناي همين اعتبارات متعدد داراي ختم و خاتم مي شود، كه غفلت از آن اعتبارات باعث بروز ابهام ها و تشويش هاي فراواني در فهم و تفسير كلام ابن عربي و پيروان او مي شود. |
| كليد واژه: ولايت، ختم ولايت، خاتم الاوليا، آشتياني، ابن عربي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي زمستان 1388; 11(2 (42)):156-178. |
| ملايوسفي مجيد |
|
امروزه در مباحث اخلاقي راجع به سقط جنين سه ديدگاه کلي وجود دارد: مخالفت با سقط جنين جز در شرايط اضطراري؛ موافقت مطلق، و سوم، ديدگاه ميانه يا موافقت مشروط. يکي از رهيافت هاي مهم در ميان مدافعان مطلق يا مشروط سقط جنين، رهيافت مبتني بر حق زن بر بدن خود است. در اين رهيافت مهم ترين و تاثير گذارترين استدلال از آن جوديث تامسون، در مقاله معروف "دفاع از سقط جنين" است. تامسون در اثبات مدعاي خويش مبني بر اينکه دست کم در برخي موارد، مثل تجاوز به عنف، سقط جنين از حيث اخلاقي جايز است به ارايه استدلال مستقلي نمي پردازد، بلکه با استفاده از حق مادر بر تن خود، به تضعيف استدلال طرفداران مخالفت مطلق با سقط جنين مي پردازد. يکي از مهم ترين نقدهاي صورت گرفته بر استدلال تامسون از آن فرانسيس بکويث است. اشکالات مطرح شده از سوي بکويث ذيل سه عنوان کلي حقوقي، ايدئولوژيکي، و فلسفي آمده است. موضوع مقاله پيش رو، بررسي و نقد استدلال تامسون و نقدهاي وارد شده بر آن خصوصا نقدهاي فلسفي مطرح شده از سوي بکويث است. |
| كليد واژه: جوديث جارويس تامسون، سقط جنين، فرانسيس، بکويث، مدافعان حيات، مدافعان انتخاب |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي زمستان 1388; 11(2 (42)):179-202. |
| وحيدي مهرجردي شهاب الدين |
|
يکي از مباحث مهم در تاريخ کلام و فلسفه در فرهنگ اسلامي و غرب اين بوده كه آيا عقل قادر به پاسخگويي به تمام مسايل و معارف بشري است يا نه؟ |
| كليد واژه: ملاصدرا، عقل، عقل عملي، عقل نظري، محدوديت قلمرو عقل |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي زمستان 1388; 11(2 (42)):203-224. |
| موحدي ساوجي محمدحسن |
|
تكثر فهم پيامبران، از جمله دلايلي است كه عده اى از طرفداران نظريه پلوراليسم حقانىِ اديان براى تقويت ديدگاه خود بيان مي كنند. آنان فرضيه خود را از دو منظر تفسير كرده اند. نخست اينكه پيامبران با قابليت ها و حالات ويژه خود، هر يك از نظرگاه ويژه خود به حقيقت واحد نگريسته و دريافت هاى متفاوت خود را به شكل دين به پيروان خود عرضه كرده اند؛ و دوم اينكه تجليات و ظهورات خداوند بر پيامبران گوناگون بوده و علتي براى پيدايش اديان مختلف شده است. اين عده در بيان فرضيه خود، به آياتى از قرآن كريم نيز استناد کرده اند. |
| كليد واژه: وحى، پيامبر، دين، قرآن، پلوراليسم حقاني |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي زمستان 1388; 11(2 (42)):225-240. |
| اصغري محمد |
|
اين مقاله، پژوهشي تحليلي درباره جايگاه هايدگر و انديشه اگزيستانسياليستي او در فلسفه ريچارد رورتي است و هدف اين مقاله نشان دادن تاثير مستقيم و غير مستقيم تفکر هايدگر بر شکل گيري انديشه نئوپراگماتيستي رورتي خواهد بود. رورتي در عين حال که برخي آرا هايدگر، به ويژه هايدگر متقدم را نقد مي کند و او را همچنان اسير و گرفتار در سنت متافيزيکي غرب مي داند، کتمان نمي کند که از او تاثير پذيرفته است. در اين مقاله مي کوشيم برخي از اين تاثيرپذيري ها را در کنار انتقادات رورتي بر هايدگر مطرح کنيم. |
| كليد واژه: سنت متافيزيکي غرب، پراگماتيسم، افلاطون گرايي و هايدگر |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي زمستان 1388; 11(2 (42)):241-256. |
| عابدي احمد,منفرد مهدي |
|
اين مقاله به بحث تطبيقى زمان از ديدگاه سنت آوگوستين و صدرالمتألهين پرداخته است. آوگوستين زمان را يك واقعيت خارجى و عينى لحاظ نكرده، بلكه آن را يك امر ذهنى مي داند که البته بي ارتباط با امور عينى نيست و در ارتباط با تغيير و حركت، و حوادثى كه در گذشته و آينده رخ مي دهد، تفسير مي شود. صدرالمتألهين بر اساس مبانى حكمت متعاليه و خصوصا ديدگاه خاص خود در حركت جوهرى و اصالت وجود و تقدم وجود بر ماهيت، زمان را بعد چهارم ماده دانسته، و آن را علامت و نحوه وجود سيال و نوشونده تلقى کرده است. به عبارت ديگر، وى زمان را عرض تحليلى لحاظ كرده كه عقل مي تواند آن را از نحوه وجود اجسام و موجودات مادى انتزاع کند. |
| كليد واژه: صدرالمتألهين، آوگوستين، زمان، حركت، تغيير، عرض تحليلى، حركت جوهرى، امتداد، ذهن، خاطره، انتظار |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي پاييز 1388; 11(1 (41)):5-43. |
| پورسينا زهرا (ميترا) |
|
يكي از دشواري هايي كه در كار پژوهش در آثار غزالي وجود دارد برخي ناسازگاريها است كه ميان سخنان او به چشم مي خورند. بيانات غزالي در باب عقل و چگونگي به كارگيري اين مفهوم از سوي او نيز از جمله همين موارد است. نوشتار حاضر با قراردادن كاربردهايي كه غزالي براي «عقل» بدانها تصريح كرده، در قالب طرح كلي كاربردهاي وجودشناختي، روانشناختي، و معرفت شناختي آن، آنها را چارچوبي منطقي مي بخشد. اما فهم مراد اصلي غزالي هنگام استفاده از اين مفهوم، با تتبع در آثار وي و يافتن روح كلي حاكم بر آنها ميسر مي شود. اينجاست كه مي توان به كارگيري دو معناي عقل را از سوي غزالي كه يكي معناي اخص آن، يعني عقل استدلالي است و ديگري كل مرتبه انساني در معرفت، مورد توجه قرار داد. عقل در اين معناي دوم ظهورات مختلفي را، از مرتبه استدلالي تا مرتبه نبوي معرفت در بر مي گيرد. توجه به اين معنا به منزله يافتن يكي از اصول بنيادين نظام معرفتي غزالي است. |
| كليد واژه: عقل، كاربرد وجودشناختي، كاربرد روانشناختي، كاربرد معرفت شناختي، عقل استدلالي، مرتبه انساني معرفت، قلب |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي زمستان 1388; 11(2 (42)):257-273. |
| شيباني محمد |
|
انسان به عنوان اشرف مخلوقات داراي نفس ناطقه است و نفس ناطقه انسان داراي دو قوه عالمه و عامله است. قوه عالمه عقل نظري ناميده مي شود که ناظر به رابطه نفس و عقل فعال است و قوه عامله عقل عملي ناميده مي شود که ناظر به رابطه نفس و بدن است. اما در بين فيلسوفان اسلامي تعبير و تفسير واحدي راجع به عقل نظري و عملي وجود ندارد. در اين نوشتار ابتدا مي کوشيم که واژه عقل را از منظر معناشناسي بررسي کنيم و با اشاره به ديدگاه هاي مختلف فلسفي راجع به اين دو قوه، نگرش ابن سينا در خصوص مراتب عقل نظري و عملي و کارکردهاي هر يک بررسي کنيم. |
| كليد واژه: عقل، عقل نظري، عقل عملي، نفس ناطقه، ابن سينا |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي پاييز 1388; 11(1 (41)):45-72. |
| شكري مهدي |
|
نوشته پيش روي، برآن است تا تاثير گناه بر شناخت را، در قلمرو شناخت حضوري و حصولي، باتاکيد بر ديدگاه علامه طباطبايي بررسي کند؛ در قلمرو شناخت حضوري، به بررسي تاثير عامل گناه بر شناخت حضوري از خود و شناخت حضوري از خداوند مي پردازد و درشناخت حصولي نيز بحث را در حوزه عقل عملي و نظري، پيش مي برد. |
| كليد واژه: شناخت، گناه، تقوا، عدالت اخلاقي، علامه طباطبايي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي پاييز 1388; 11(1 (41)):73-102. |
| مهدوي كني صديقه |
|
بسياري از انديشمندان اسلامي در آثار و نظرات خود، ميان احکام اخلاقي و فقهي قرآن تمايز نهاده اند؛ در حالي که با بررسي ساختار، مباني، قلمرو، هدف و موضوع گزاره هاي اخلاقي حوزه خانواده و تطبيق آنها با گزاره هاي فقهي قرآن مي توان به نتايج همساني بخصوص در مساله الزام دست يافت. اين پژوهش از طريق بررسي منشا الزام در فقه و اخلاق و نماياندن همساني منشا آنها، عدم تمايز الزام را در برخي گزاره هاي فقهي و اخلاقي ثابت مي کند. الزام در گزاره هاي اخلاقي قرآن، مبتني بر فطرياتي است که با کمک عقل کشف و با اراده الهي اعتبار مي شوند و از اين نظر هيچ تفاوتي با منشا الزام در گزاره هاي فقهي قرآن ندارند؛ هر دو از يک سرچشمه سيراب مي شوند، هر دو در تنظيم رفتارهاي اختياري انسان، در تکامل روحي و معنوي او، و در نظم، امنيت و سعادت جامعه موضوعيت دارند و هر دو نيز داراي ضمانت اجرا مي باشند؛ اما ضمانت اجراي احکام فقهي، به جز عبادات، جنبه جزايي و جريمه دارد و در دادگاههاي بشري، قابل بررسي و دادرسي است؛ در حالي که ضمانت اجراي قواعد اخلاقي جنبه معنوي و وجداني داشته و علاوه بر آثار وضعي دنيايي، عقوبت اخروي دارند، ولي قابل پيگيري در دادگاههاي حقوقي نيستند. با اثبات اشتراک منشا الزام مي توان راه هايي را که فقها براي اجراکردن احکام فقهي پيشنهاد نموده اند، براي احکام اخلاقي نيز (البته با لحاط تفاوت ها) پيشنهاد نمود. |
| كليد واژه: الزام، اخلاق، اعتبار، فطرت، عقل |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي پاييز 1388; 11(1 (41)):103-128. |
| مشكات محمد,دهباشي مهدي |
|
در اينجا مقصود آن است كه يك بحث تطبيقي بين دو فيلسوف درخصوص ماهيت مقوله ـ صرف نظر از تعداد مقولات و مباحث تفصيلي اين دو فيلسوف در مورد تك تك آنها ـ انجام گيرد. لفظ مقوله به جاي مقولات در عنوان به منظور تحديد دايره موضوع به ماهيت مقوله انتخاب شده است. به طور مشخص آنچه در اينجا بعد از اشاره اي به تفاوت ديدگاه كانت با ارسطو در مورد مقولات مورد نظر است، عبارت است از تاثر هگل از كانت در زمينه مقولات، انتقادهاي هگل از كانت درباره مقولات، تفاوتهاي كانت و هگل در مورد مقوله و بررسي دليل اينكه چرا هگل در زمينه مقولات در كانت متوقف نگشت و از وي فراتر رفت. به عبارتي مي توان گفت در اينجا بيشتر اشتراك و افتراق ديدگاه اين دو فيلسوف درباره رابطه مقوله با شي في نفسه، ذهنيت و عينيت مقولات و نگاههاي انتقادي هگل به كانت در اين مساله و دليل فراروي هگل از كانت در اين زمينه بررسي مي شود. |
| كليد واژه: مقوله، شــي في نفسه، صورت عقــلي، شناسايي مطلق، تكامل ديالكتيكي، انديشه و واقعيت |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي پاييز 1388; 11(1 (41)):129-148. |
| ناجي زهره سادات,جوادي محسن |
|
اين مقاله انديشه هاي اخلاقي امام محمد غزالي را براي يافتن پاسخ به پرسش هاي مربوط به روانشناسي اخلاقي بازخواني مي کند. غزالي در مباحث اخلاقي خود علاوه بر برشمردن فضايل و چگونگي شناخت آنها، به بررسي ريشه هاي روانشناختي آراستگي آدمي به آنها و نيز عمل به اقتضاي آنها مي پردازد. وي با تاسي به فيلسوفان يوناني و اسلامي بحث مفصلي در باره نفس و جان آدمي دارد تا از اين طريق ربط و نسبت هر فضيلت و رذيلت را به قوه خاصي در نفس انسان معلوم کند. اما از سوي ديگر با تاسي به رويکرد اشاعره در باره حسن و قبح اخلاقي، و به اين جهت که اخلاق او بيشتر از شريعت اخذ شده، مبناي حسن و قبح را ديني مي داند. همين طور اين نوشته ضمن ارايه توضيح درباره نگاه اخلاقي واقع گرا و غير واقع گرا و با اشاره به آرا غزالي و هيوم روشن خواهد کرد که به چه دليل با اين که عقل از نظر هر دو انديشمند ادراک گر و فاقد قدرت عمل است، در بحث انگيزش اخلاقي غزالي با اشکالات هيوم درباره اين موضوع مواجه نشده است. در بخش پاياني مقاله، به معرفي اموري که در انجام فضيلت و رذيلت موثرند پرداخته و تفاوت ديدگاه غزالي را با فيلسوفان يونان درباره نقش توفيق الهي در انجام فضايل و ترک رذايل توضيح مي دهيم. |
| كليد واژه: اخلاق فضيلت، غزالي، روان شناسي اخلاق، انگيزش اخلاقي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |