جزوات و مقالات فلسفی
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي تابستان 1387; 9(4 (36)):5-26. |
| آذربايجاني مسعود* |
| * پژوهشگاه حوزه و دانشگاه |
|
در باب توجيه و تبيين ايمان نظريه هاي بسياري مطرح شده كه از جمله آنها، نظريه ويليام جيمز با عنوان اراده معطوف به باور است. در اين جستار با اشارهاي به مفاد اصلي ديدگاه جيمز به بازخواني نظريه بر اساس موارد مورد تاييد و نقدهاي گفته شده پرداختهايم. محورهاي اصلي مقاله عبارتند از: دخالت ابعاد عاطفي – هيجاني در شناخت و ايمان، مجموعه دلبستگي هاي آدمي به عنوان ملاك داوري، حق ايمان يا ايمان حقيقي، توسل به اوهام، نسبي گرايي و نگاه دنياگرايانه در تحليل جيمز. در مجموع با صرف نظر از مبناي پراگماتيستي جيمز، ديدگاه وي در تفسير و توجيه ايمان قابل دفاع دانسته شده است. |
| كليد واژه: فلسفه دين، روان شناسي دين، ويليام جيمز، ايمان، اراده معطوف به باور |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي تابستان 1387; 9(4 (36)):27-46. |
| كشفي عبدالرسول* |
| * دانشكده الهيات و معارف اسلامي، دانشگاه تهران |
|
رفتارگرايي فلسفي يكي از شاخه هاي فيزيكاليسم است. فيزيكاليسم نظريه اي است كه نفس و حالات نفساني را يا غيرواقعي مي داند (فيزيكاليسم حذف گرا) و يا براي آنها واقعيتي جز امور مادي قايل نيست (فيزيكاليسم فروكاهش گرا). رفتارگرايي فلسفي نوعي فيزيكاليسم فروكاهش گرا ست كه بر مبناي آن نفس و حالات نفساني با رفتار بيروني انسان همسان پنداشته مي شوند. اين نظريه مبتني بر سه ديدگاه است: رفتارگرايي روانشناختي، نظريه تحقيق پذيري معنا و نظريه زبان خصوصي ويتگنشتاين. در اين مقاله مي كوشيم، ضمن معرفي رفتارگرايي فلسفي و مباني آن، ناكافي بودن اين مباني را در اثبات رفتارگرايي، و از اين رو، مخدوش بودن اين نظريه را نشان دهيم. |
| كليد واژه: رفتارگرايي فلسفي، فيزيكاليسم، رفتارگرايي روانشناختي، نظريه تحقيق پذيري معنا، نظريه زبان خصوصي ويتگنشتاين |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي تابستان 1387; 9(4 (36)):47-68. |
| جوادي محسن,شكرالهي نادر |
|
از ظاهر برخي عبارت هاي ابن رشد چنين استفاده مي شود كه وي حكمت را براي تحصيل سعادت عقلي خواص (فيلسوفان) كافي مي داند و شريعت را از اين جهت ضروري نمي داند. هرچند فيلسوفان را از جهات ديگري نيازمند شريعت مي داند. مثلا از اين جهت كه تنها با سعادت عامه مردم است كه مي توان از امكان تحقق سعادت خواص سخن گفت و چون سعادت عوام از طريق شريعت ممكن است، پس شريعت براي فيلسوفان هم ضروري است. اين مقاله ضمن ارائه شواهدي درباره اين ادعا، مي كوشد تا آن را در ارتباط با ديدگاه ابن رشد در مورد چگونگي شناخت پيامبران و نقش معجزه در شناسايي آنها مورد بررسي قرار دهد. |
| كليد واژه: ابن رشد، حكمت، سعادت، دين، نياز به دين و معجزه |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي تابستان 1387; 9(4 (36)):69-86. |
| راسخي فروزان* |
| * گروه فلسفه، دانشگاه الزهرا، تهران |
|
در اين نوشته نخست سه ديدگاه مختلف درباره ارتباط فلسفه ورزي و دينداري مطرح مي شود: عدم تداخل اين دو، تداخل ناسازگارانه آنها، و تداخل سازگارانه آنها. سپس به خدمات متقابل اين دو به يكديگر، كه البته فقط در چهارچوب ديدگاه سوم قابل طرح است، پرداخته مي شود، و از ميان آن خدمات، شش خدمت مورد بحث واقع مي شوند: سه خدمت دين داري به فلسفه ورزي، و سه خدمت فلسفه ورزي به دينداري. سه خدمت دينداري به فلسفه ورزي عبارتند از اينكه دينداري: نقش تكميل گري براي فلسفه ورزي دارد؛ زمينه ساز فلسفه ورزي است؛ و نقاط ضعف فلسفه ورزي را آشكار مي كند و سه خدمت فلسفه ورزي به دينداري عبارتند از اينكه فلسفه ورزي: به عقلاني سازي دين كمك مي كند؛ زمينه ساز دينداري است؛ و آزادانديشي ديني را توسعه و تعميق مي دهد. |
| كليد واژه: دينداري، فلسفه ورزي، تداخل سازگارانه، تكميل گري، آزادانديشي ديني |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي تابستان 1387; 9(4 (36)):87-102. |
| قنبري حسن* |
| * دانشگاه ايلام |
|
در مقدمه مقاله پس از بحث واژه شناسي به ظهورمدرنيته و عوامل دخيل در پيدايش تفكر مدرن مختصرا اشاره خواهد شد. در اين باره به ديدگاه رايج درباره عامل اصلي پيدايش دوره مدرن يعني انديشه دكارت اشاره مي شود. در ادامه به چالش هاي مدرنيته با مسيحيت بويژه آيين كاتوليك اشاره خواهد شد. همچنين به سير تاريخي واكنش هاي آيين كاتوليك به مدرنيته پرداخته مي شود و گفته خواهد شد كه چرا الهيات جديد نتوانست در بستر آيين كاتوليك رشد و نمو كند. در پايان به ديدگاه هاي يكي از الهي دانان كاتوليك (كه مي توان او را الهي دان جديد در الهيات كاتوليك دانست) يعني هانس كونگ پرداخته مي شود. |
| كليد واژه: كاتوليك، الهيات، مدرنيته، پارادايم، مدرن |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي تابستان 1387; 9(4 (36)):121-146. |
| حسين زاده يزدي مهدي* |
| * حوزه و دانشگاه |
|
منطق فازي را اولين بار در سال 1965، پروفسور لطفي زاده در مقاله اي با عنوان «مجموعه هاي فازي» مطرح كرد كه مي توان آن را نخستين قدم در راه رسيدن به نگرش فازي در عرصه معارف بشري دانست. منطق فازي با نگاهي خاكستري به جهان واقعيت، در پي آن است كه حقايق خارجي را بطور كامل و آنگونه كه هست به تصوير بكشد. جنبه هاي معرفتي، فلسفي اين نگرش كه اساسا خاستگاهي فني، مهندسي دارد بيشتر پس از موفقيت هاي چشمگير در عرصه توليدات صنعتي، مورد توجه قرار گرفت. |
| كليد واژه: منطق فازي، اصل امتناع تناقض، نسبيت گرايي به لحاظ فهم، نسبيت گرايي به لحاظ واقع |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي تابستان 1387; 9(4 (36)):103-119. |
| عظيمي مهدي* |
| * دانشگاه تهران |
|
دليل افتراض يكي از پركاربردترين روش هاي منطق سنتي است كه منطق دانان مسلمان درباره ساختار و چيستي آن هم راي نيستند. از يك سوي، سهروردي و فخر رازي آن را گونه اي از قياس شكل سوم به شمار آورده اند، و از سوي ديگر، خواجه نصير، نه تنها آن را قياس شكل سوم نمي داند، بلكه يك سره آن را از قلمرو قياس بيرون كرده است. نگارنده در اين جستار، پس از گزارش ديدگاه اين سه منطق دان، به سنجش راي خواجه نصير پرداخته است. |
| كليد واژه: دليل افتراض، قياس شكل سوم، سهروردي، فخر رازي، خواجه نصير |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي تابستان 1387; 9(4 (36)):147-178. |
| لاريجاني مريم* |
| * دانشگاه مفيد |
|
يكي از مباحث محوري فلسفه را مي توان " الزام سياسي" عنوان كرد. در هسته اصلي بحث، حق حكم راندن براي حاكم از يك سو و توجيه بايستي و لزوم اطاعات شهروندان از يك حكومت و يا نظام سياسي از سوي ديگر مي باشد. نظريات متعددي در تبيين مساله فوق مطرح شده است. در اين مقاله به طرح نظريه فيلسوف انگليسي؛ جان لاك و نقد و بررسي آن مي پردازيم. مدعاي اين نظريه كه به " نظريه رضايت" مشهور مي باشد به اجمال اين است كه مشروعيت حكومت ها و الزام شهروندان به اطاعت از آنها مبتني بر رضايت ايشان نسبت به حكومت و قوانين و قراردادهايش است. |
| كليد واژه: الزام سياسي، مشروعيت، رضايت ضمني، رضايت صريح، قانون اخلاق طبيعي، قرارداد نخستين |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي تابستان 1387; 9(4 (36)):195-230. |
| حقي علي,خزايي سميه |
|
نوشته حاضر پژوهش مختصري است در زندگي فكري گاليله و دستاوردها و كشفيات او و تاثيراتي كه بر جامعه علمي و مذهبي زمان خود (17 م) گذاشته است. از آن جايي كه اين كشفيات ارتباط نزديكي با الهيات مسيحي داشت ،ابتدا زندگي فكري گاليله را به كوتاهي خواهيم نوشت و سپس به نقش و عملكرد كليسا نسبت به پذيرش و يا عدم پذيرش سخنان او اشاره اي خواهيم كرد. در سير مطالب به اين پرسش نيز پاسخ گفته خواهد شد كه آيا تعارض ميان علم و دين در اين داستان امري حقيقي است يا نه. در انتها گاليله به ترازوي نقد سنجيده مي شود. |
| كليد واژه: علم، كليسا، ابزار نگاري، گاليله، زمين مركزي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي بهار 1387; 9(3 (35)):3-17. |
| ايمان پور منصور* |
| * گروه فلسفه اسلامي، دانشگاه تربيت معلم آذربايجان |
|
علم خدا يکي از مباحث کليدي در فلسفه اسلامي محسوب مي شود و آراي متنوعي را فلاسفه و اهل نظر در اين خصوص مطرح کرده اند. يکي از اين آراي کثير، نظر شيخ اشراق در اين زمينه است. او از يک سو واجب تعالي را عين نور و ظهور بي نهايت معرفي مي کند و علم را همان ظهور مي داند و از سوي ديگر حقيقت واجب تعالي را «صرف الوجود» و «کل الوجود» و «غني مطلق» و «بي نهايت» و «معطي همه اشيا و واجد حقايق آنها» مي داند. بنابراين مي توان گفت که او نيز مطابق نظام فلسفي خويش به علم مطلق و پيشين واجب تعالي معتقد بوده و بر مبناي مکتب فلسفي خويش به اثبات آن نيز همت گماشته است. پس اشکالي تحت عنوان نفي علم پيشين و تفصيلي خداوند به اشيا، متوجه او و نظام فلسفي اش نمي شود. |
| كليد واژه: علم خدا، سهروردي، عنايت خدا، صرف الوجود، حکمه الاشراق |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي تابستان 1387; 9(4 (36)):179-194. |
| هوشنگي ليلا* |
| * دانشگاه الزهرا |
|
در سه دهه اخير بحث از روشها و رويكردها در مطالعات اسلامي، در پي طرح اين مباحث درمطالعات تاريخ اديان در محافل دين شناسي بسيار مورد توجه قرار گرفته است. در مطالعه اسلام، دو رويكرد اساسي رامي توان سراغ گرفت: رويكرد الهياتي و رويكرد تاريخي. در اين مقاله كوشيده ايم به كار گيري اين رويكردها را در دو اثر مهم باموضوع گزارش قرآني از عيسي عليه السلام (با نظر به تصويركلي مسيحيت و مسيحيان در قرآن) بررسي كنيم. در اهميت اين موضوع بايد گفت اين گزارش از سويي، مبنا و هسته شناخت مسلمانان از مسيحيت و مسيحيان است و از سوي ديگر، از همان نخستين مواجهه مسيحيان و عالمان مسيحي در سده هاي نخست هجري تاكنون اين موضوع قرآني از جمله مهمترين و در عين حال مناقشه آميزترين مباحث به شمار مي آيد.در تبيين رويكردها و مسايل روش شناسي، آثار دو محقق تاثيرگذار در اين حوزه، يعني ريچارد بل و جفري پاريندر ،بررسي شده و به مقايسه پيش فرضها،مباني روشي و نتايج حاصل از اين پژوهشها پرداخته شده است.همچنين با مشخص كردن سنت تحقيقي هر يك از اين دو پژوهش، و طرح نكات اصلي و مفاهيم اساسي مورد نظر آنها ،بيشتر بر جايگاه و كاركرد خاص متن مقدس در مواجهه با اين سنتهاي تحقيقي تاكيد شده است. |
| كليد واژه: مطالعات اسلامي، عيسي (ع) در قرآن، روش شناسي، ريچارد بل، جفري پاريندر |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي بهار 1387; 9(3 (35)):19-39. |
| كاملان محمدصادق* |
| * گروه فلسفه، دانشگاه مفيد قم |
|
فيض کاشاني يکي از معدود عالمان شيعي است که با داشتن ديدگاهي مبتني بر حديث در فقه (اخباريگري)، بينش فلسفي با گرايش به حکمت متعاليه و عرفان و تصوف دارد. اين مقاله پس از بررسي مکتب فلسفي او، به پاسخ اين سوال مي پردازد که چگونه فيض ميان اخباريگري و حکمت متعاليه و عرفان و تصوف جمع کرده است. آيا او شخصيتي چند وجهي است يا به گونه اي ميان رشته اي بين حکمت و عرفان و اخباريگري عمل کرده و از هر يک از آنها در تبيين ديگري بهره برده است و يا به وحدت ميان برهان و قرآن و عرفان معتقد است و در اين فرض، آيا ديدگاه او با نظريه صدرا در اين مساله متفاوت است يا خير؟ |
| كليد واژه: اخباريگري، حکمت متعاليه، فيض کاشاني، مکتب فلسفي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي بهار 1387; 9(3 (35)):41-67. |
| علي زماني اميرعباس,نقوي حسين |
|
توجيه اطلاق مفاهيم و اوصاف بشري بر خداي نامحدود، مساله اي است که از دير باز ذهن دانشمندان و فيلسوفان ديني را به خود مشغول کرده است. ويليام آلستون يکي از برجسته ترين فيلسوفان دين در آمريکا، نظريه «کارکردگرايي» در روان شناسي فلسفي را براي توجيه اين مساله، مطرح کرده و تلاش وافري کرده تا آن را در مقالات مختلف به اثبات برساند. در اين نوشتار تلاش شده است که تمام مقالات آلستون در اين زمينه بررسي شود. |
| كليد واژه: اوصاف الهي، کارکرد گرايي، ويليام آلستون، روان شناسي فلسفي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي بهار 1387; 9(3 (35)):133-159. |
| فدايي مهرباني مهدي* |
| * دانشگاه تهران |
|
عزيزالدين نسفي از بزرگترين حکماي عارف مشرب ايران زمين است که همانند بسياري از بزرگان حکمت و فلسفه ايراني گمنام مانده است. مباحثي که نسفي در معرفت شناسي و هستي شناسي خود مطرح مي کند چنان از انسجام منطقي و قوت نظري برخوردار است که هر خواننده بي غرضي را مي تواند قانع کند. در واقع در کلام عزيز نسفي مبحث منازعه برانگيز و تاريخي معرفت شناسي، به مفهوم هستي شناسي و وجود گره مي خورد و در قالب مفاهيم عرفاني مقام و حجاب، غامض ترين مسايل فلسفي را تشريح مي کند. آموزه هاي وي به حق دستمايه مناسبي براي مفهوم حرکت جوهري در نزد صدرالدين شيرازي بود که او نيز همانند نسفي در ادغام عقل و شهود کوشيد. |
| كليد واژه: معرفت شناسي، هستي شناسي، عزيز نسفي |
| |
|
نسخه قابل چاپ |
| پژوهش هاي فلسفي - كلامي بهار 1387; 9(3 (35)):89-105. |
| مرواريد هاشم* |
| * پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، پژوهشکده دفتر تبليغات اسلامي خراسان |
|
يکي از ادله واقع گرايان براي اثبات وجود کلي ها در جهان خارج، برهان «ارجاع به مجردات» (abstract reference) است. طبق اين برهان، جملات صادق بسياري در زبان وجود دارند که ظاهرا درباره کلي ها سخن مي گويند. به عقيده واقع گرايان، صدق اين گونه جملات قابل تبيين خواهد بود مگر آنکه کلي ها در جهان خارج وجود داشته باشند. کارنپ بر اساس نظريه «درجات زبان» خود، اين برهان را مورد نقد قرار داده و استدلال مي کند که توهم وجود کلي ها ناشي از خلط ميان درجات مختلف زبان با يکديگر است. از نظر وي، جملاتي که ظاهرا درباره کلي ها سخن مي گويند، در واقع، جملات درجه دومي هستند که احکامي درباره برخي عبارات درجه اول بيان مي کنند. بر نظريه وي دو اشکال عمده گرفته شده است: 1- نظريه کارنپ بر خلاف تصور وي در حذف ارجاع به کلي ها موفق نيست. چرا که بر اساس نظريه وي، ارجاع به يک نوع از کلي ها (کلي هاي غير زباني) از ميان مي رود اما ارجاع به نوع ديگري از کلي ها (کلي هاي زباني) جاي آن مي نشيند. 2- بر فرض صحت نظريه کارنپ، ترجمه جملات مورد بحث، از زباني به زبان ديگر به غايت دشوار و پيچيده مي شود. ويلفرد سلارز سعي مي کند به دو اشکال مذکور پاسخ دهد و بدين ترتيب، روايتي اصلاح شده از نظريه کارنپ ارايه مي دهد. در مقاله حاضر، ابتدا نظريه کارنپ شرح داده مي شود. سپس اشکالات آن بيان مي شود. پس از آن، روايت اصلاح شده سلارز از نظريه کارنپ توضيح داده مي شود. |
| كليد واژه: کارنپ، سلارز، ارجاع به مجردات، اسم معنا، اسم خاص |
| |
|
نسخه قابل چاپ |