مشاعره آنلاین
ای دل بـه سـاز عـرش اگـر گـوش می کنی از ســاکــنــان فــرش فــرامــوش مـی کـنـی
گـر نـای زهره بشنوی ای دل بگوش هوش آفــاق را بــه زمــزمــه مــدهـوش مـی کـنـی
عنه صلى الله عليه و آله و سلّم :
إنَّ اللّهَ تعالى يُحِبُّ الشابَّ التائبَ .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم :
خداوند متعال جوان توبه کار را دوست دارد .
كنز العمّال : 10185 منتخب ميزان الحكمة : 290
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
رخ عـرضـه کنیم، گوی: این زر سره نیست جـان پـیـش کـشیم، گوی، گوهر سره نیست
دل نــپــســنــدی، کــه مــایــهٔ نــاسـره اسـت هر مایه که قلب است عجب گر سره نیست!
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
در وفای عشق تو مشهورم چو شمــــــــــــع شب نشین کوی سر بازان و رندانم چو شمع
روز و شب خوابم نمی آید به چشم غم پرست بس که در بیماری هجر تو گریانم چو شــــمع
عاشق که مى شدم نهراسیدم از فتنه هاى واهى بدنامى
از آن که گفته اند که مى ارزد ، عاشق شدن به فتنه ى رسوایى
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت باز آید برهاندم از بنـــــد ملامــــــت
اگر دل دلبر و دلبر كدومه ونيم دلبر دلو دل را چه نومه
دلو دلبر به هم آميته وينم نذونم دل كه و دلبر كدومه
((بابا طاهر عريان))
هر غم که نصیبم شد تقصیر تو بود ای عشق غم های فراوان به تدبیر تو بود ای عشق
هی کار دست من بدهد چشم های تو هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود
بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت کنارآب رکن آباد وگلدشت مصفا را
بهار آمد به صحرا و درد و دشت
جوانیــــــــم بهاری بود و بگذشت
دلا تا که در این دنیا اسیر این و آن هستی
نمی دانی دم مردن نه این داری نه آن داری
یک نگاه، عشق، فراق
ازدواج، بوسه، طلاق
سرنوشت تلخیست
زندگی در باطلاق
قرار وخواب زحافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام وخواب کجا