دانلود کتب، جزوات و مقالات فیزیک

نورسنجي ستاره Cyg V1584 از نوع ستارگان Ap در سه نوار طول موجي U، B و V در يك دوره كامل ارايه شده است. با فرض اينكه تغييرات نوري مشاهده شده، به خاطر توزيع غيريكنواخت شدت نور در شيدسپهر ستاره باشد، دوره چرخشي ستاره تعيين شده است. با فرمولبندي لك ستاره اي، نشان داده شده است كه يك منطقه دايروي كه نسبت به شيدسپهر ستاره K 1900 داغتر بوده و در حدود %14.4 شيدسپهر را مي پوشاند مي تواند تغييرات نوري مشاهده شده را توجيه كند. از مشاهدات طيفي اين ستاره، زاويه بين محور چرخشي و خط ديد و از مشاهدات نورسنجي متمم ارتفاع قطب مغناطيسي تعيين و مدلي براي ساختار مغناطيسي ستاره ارايه شده است.

 نسخه قابل چاپ

با استفاده از بعضي معادلات حالت جديدي كه در سالهاي اخير براي سيالات چگال استخراج شده است، به طور مشخص قاعده همدماهاي خطي (LIR) معادله حالت سيستمهاي چگال (DSEOS) و معادله حالت ايم - سانگ - ميسون (ISM) و يك معادله حالت جديد نيمه تجربي، نقطه همرسي همدماهاي ضريب انبساط پذيري همفشار، a، سيالات چگال بررسي شده است و نشان داده ايم كه دقت اين معادلات در پيش بيني چنين نقطه اي به ترتيب از معادله حالت نيمه تجربي، DSEOS، LIR تا ISM كاهش مي يابد.
با استفاده از معادله حالت وان در والس به بررسي اين نقطه همرسي، از نقطه نظر فيزيكي پرداخته ايم و مشخص شده است كه نيروهاي دافعه وان در والسي و وابستگي دمايي قطر موثر مولكولها در پيدايش چنين نقطه اي نقش دارند. سرانجام نشان داده ايم كه نقاط همرسي ضريب فشار گرمايي همدماها، ظرفيت گرمايي در حجم ثابت همدماها و فشار داخلي همحجمهاي يك سيال به هم ربط دارند و نقطه همرسي ضريب كشيدگي كاهش يافته و نقطه همرسي /Ta همدماهاي يك سيال هر دو در چگالي يكساني ظاهر مي شوند.

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

سيليكان متخلخل (PS) بر اثر آنديزاسيون الكتروشيميايي روي ويفر سيليكان به وجود مي آيد. تاكنون تحقيقات فراواني درباره چگونگي تشكيل اين ماده و خواص نوري آن به ويژه فوتولومينسانس (PL) انجام شده، اما هنوز سازوكار دقيق آنها شناخته نشده است. در اين مقاله ابتدا نظريه پراكندگي نور از سطوح ناهموار تصادفي و سپس انعكاس و پراكندگي، جذب و عبور نور از PS بررسي مي شود و سرانجام كارهاي عملي انجام شده بر روي نمونه هايي كه ساخته ايم و مقايسه آنها با نظريه پراكندگي ارايه مي شود.

 نسخه قابل چاپ

يكي از فرايندهايي كه به تازگي در چرخه همجوشي كاتاليزور ميوني D/T مطرح شده است، حالت شبه پايدار مولكول dt? است. در اين مقاله با حل سينماتيكي چرخه ?CF براي سوخت D/T، اثر مولكول شبه پايدار dt? را روي پارامترهاي مهم ?CF بررسي كرده ايم. تحليل پارامتر q نشان مي دهد كه در محاسبات مربوط به چرخه حاوي حالت شبه پايدار، بايد به جاي پارامتر q از پارامتر P استفاده شود. براي اين منظور روشي براي برآورد پارامتر P ارايه شده است. در ادامه رابطه كلي پارامتر ضريب چسبندگي كل را با در نظر گرفتن مولكول شبه پايدار استخراج كرده ايم و در شرايط مختلف غلظت تريتيوم با فرمول ارايه شده توسط جونز مقايسه شده است. همچنين كميتهاي آهنگ چرخه و بهره همجوشي با در نظر گرفتن چرخه حاوي حالت شبه پايدار محاسبه شده است. نتايج به دست آمده با نتايج محاسبات بدن در نظر گرفتن حالت شبه پايدار مقايسه شده است و در نهايت با نتايج تجربي مورد مقايسه قرار گرفته است. سپس شرايط بهينه دما، چگالي و غلظت ايزوتوپهاي هيدروژن را براي بهره همجوشي در چرخه حاوي حالت شبه پايدار به دست آورده ايم.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله روش نظري تابعي چگالي جهت برسي مرز مشترك فازهاي مختلف مواد مورد استفاده قرار گرفته است. تابعي مورد نظر تقريب چگالي وزني تارازوناست كه در دو دهه اخير يكي از روشهاي موثر تابعي در بررسي خواص مواد ناهمگن بوده است. در اين روش به خوبي نقش اندازه مولكولها و ذرات تشكيل دهنده مواد خصوصا در حالتي كه شامل يك مغز يوني است آشكار مي شود. در اينجا به كمك تعريف تابع همبستگي مستقيم و ارتباط آن با انرژي آزاد، توابع وزني مورد نياز محاسبه مي شوند و سپس در عمليات رياضي مورد استفاده قرار مي گيرند و در نهايت با استفاده از محاسبه چگالي متوسط و با اعمال شرط كمينه بودن انرژي، پروفيل چگالي مايع مدل كره سخت در مجاورت ديوار سخت محاسبه و به صورت سه بعدي رسم شده است. همچنين فشار مايع با استفاده از چگالي مايع در مجاورت ديوار سخت محاسبه و با مقدار فشار كار نهان استارلينگ در معادله حالت مايع مدل كره سخت مقايسه شده است و در نهايت كشش سطحي مايع محاسبه و با نتايج حاصل از شبيه سازي كامپيوتري مقايسه شده است.

 نسخه قابل چاپ

جوابهاي متقارن كروي و وابسته به زمان معادلات اينشتين در يك پس زمينه ناهمسانگرد كه فقط تنش شعاعي دارد ارايه شده اند. اين جوابها سه دسته اند. دسته اول شامل يك فضا زمان باز است كه كرمچاله اي مي تواند در مركز آن وجود داشته باشد. دسته دوم شامل يك فضا زمان مخروطي است. دسته سوم نيز يك فضازمان بسته است. اين جوابها به طور مجانبي به فضازمانهاي روبرتسون - واكر در دوران غلبه ماده تبديل مي شوند. نشان داده شده است كه براي جواب كرمچاله هاي، ماده مورد نظر به طور كلي شرايط انرژي را برآورده مي سازد. همچنين جوابهاي ايستا مورد بررسي قرار گرفته اند.

 نسخه قابل چاپ

در اين بررسي نوسانات آزاد زمين واقعي به عنوان يك جرم كروي خودگرداننده و داراي قسمتهاي جامد و مايع بررسي شده است. با در نظر گرفتن تقارن كروي و همسانگردي زمين و استفاده از داده هاي واقعي، وجوه مختلف نوساني آن محاسبه شده است. بسامدها و دوره هاي تناوب اين وجوه با مقادير اندازه گيري شده همخواني دارد.

 نسخه قابل چاپ

شناسايي وسايل مسافران خطوط هوايي يا بسته هاي پستي، از نظر وجود بمبهاي پلاستيكي در آنها، با استفاده از كاونده هاي نوتروني مورد بررسي قرار مي گيرد. مواد منفجره از نظر مقدار ازت بسيار غني هستند. ازت با استفاده از پرتوهاي گاما با انرژي MeV 10.83 حاصل از جذب نوترونهاي حرارتي قابل شناسايي است. ابتدا اين روش به صورت نظري بررسي مي شود، يعني با محاسبات ترابرد توام نوترون و پرتوهاي گاماي آني حاصل از برهمكنشهاي نوترون به روش مونت - كارلو و استفاده از كد محاسباتي MCNP، طيف پرتوهاي گاماي آني با استفاده از شبيه سازي مونت - كارلو به دست مي آيد. بنابراين، فاصله ها و مكانهاي بهينه چشمه، آشكارساز و نمونه نسبت به يكديگر و نيز ضخامت مناسب كند كننده، با لحاظ كردن اثر مهم انباشت تعيين مي شوند. سپس، با مدل مبتني بر يافته هاي عددي در قسمت قبل، كارهاي عملي با استفاده از چشمه نوترون Am-Be انجام مي گيرد. در عمل، به دليل نقش چشمه و اثر انباشت، شرايط بهينه محاسباتي تغيير داده مي شود، و طرح اوليه، براساس نتايج عملي، مورد تجديد نظر قرار مي گيرد. از مجموع بررسيهاي به عمل آمده و تاثير عوامل مختلف بر پاسخ آشكارسازها و تحليل نتايج به دست آمده براي دو نوع كند كننده پارافين و گرافيت، ميزان توانمندي اين روش نقد مي شود.

 نسخه قابل چاپ

در اين مقاله با استفاده از معادله تعميم يافته كلاين - گوردن (KG) به بررسي طيف كواركونيم ها پرداخته ايم. اين مسئله با استفاده از پتانسيلهاي مناسب و بكار بردن آنها در جمله جرمي معادله KG به صورت تحليلي و عددي مورد بررسي قرار گرفته است. سادگي اين مدل و دقت بالاي نتايج به دست آمده در مقايسه با روشهاي ديگر، براي محاسبه نسبيتي طيف qq، قابل توجه است.

 نسخه قابل چاپ

سيگنال عدسي نورگرمايي را با استفاده از بسامد دوم ليزر Nd:YAG براي انرژيهاي دمشي 15mJ و 10 و E=7 به طور تجربي به دست آورده ايم. سيال مورد استفاده گاز N بوده كه براي جذب بيشتر طول موج ليزر به آن درصدي از گاز NO اضافه شده است. آزمايش را براي گاز NO )رقيق از نظر اپتيكي، (%5 و براي گاز NO )غليظ از نظر اپتيكي (%25 انجام داده ايم. نتايج نشان مي دهند كه شكل سيگنال بستگي زيادي به غلظت محيط و همچنين به انرژي دمشي ليزر تابشي دارد.

 نسخه قابل چاپ

 نسخه قابل چاپ

مقدمه: امروزه SiC در صنعت نيمه هادي ها کاربرد و اهميت فراواني پيدا کرده است،به ويژه اين ماده در نمودار تک بلوري آن مي تواند در ساخت قطعات الکترونيکي دماي بالا، توان بالا و فرکانس بالا مورد استفاده قرار گيرد. همچنين اين نيمه هادي کاربردهاي گوناگوني در ديودهاي ليزري، فوتوديودها و سنسورهاي مختلف دارد. کاربيد سيليسيم(Silicon Carbide)  يک نيمه هادي غير مستقيم با گاف نواري پهن مي باشد. اين نيمه هادي از لحاظ فيزيکي بسيار سخت است و خواص الکتريکي و اپتيکي آن متناسب با نوع ساختاري که دارد با يکديگر کاملا متفاوت است. در تمام ساختارهاي بلوريSiC ،  50درصد اتم کربن با 50 درصد اتم C با استفاده از پيوند کووالانسي با يکديگر پيوند دارند. اما با توجه به اينکه نحوه آرايش اتم هاي Si و C در داخل شبکه SiC به چه نموداري باشد، ساختارهاي متفاوتي (Politypes) ازSiC  ايجاد مي شود که هر يک از آنها داراي خواص فيزيکي منحصر به خود است. اما چند ساختار مهم SiC که در صنعت نيمه هادي کاربرد فراوان دارد عبارتند: از 4H- SiC، 6H- SiC و .3C- SiC ولي غالبا دو ساختار 4H- SiC و 6H- SiC از لحاظ تجاري به عنوان زير لايه در صنعت نيمه هادي ها مورد استفاده قرار مي گيرد.
هدف: در اين مقاله اثر کاشت يون هيدروژن با دز atom/cm 1´10 و انرژي 15KeV در ساختار سطحي بلور 6H-SiC قبل و بعد از اکسيداسيون گرمايي در محيط اکسيژن، مورد بررسي قرار گرفته است.
روش بررسي: سطح بلور SiC در دو ناحيه کاشت شده و بدون کاشت با کمک ميکروسکوپ نيروي اتمي (AFM) بررسي و مقايسه شده است. همچنين کيفيت ساختار بلوري و اثر کاشت هيدروژن در ساختار بلور با استفاده از آناليز پس پداکندگي رادرفورد (RBS-Channeling) و نحوه توزيع هيدروژن در عمق نمونه با تکنيک ERD مطالعه شده است. علاوه بر اين پيوند بين اتم هاي کاربيد سيليسيم (SiC) در دو ناحيه با استفاده از تکنيک تبديل فوريه نور مادون قرمز (FTIR) بررسي شده است.
نتايج: نتايج حاصل از آناليز AFM افزايش نايکنواختي سطح در ناحيه کاشت شده را نسبت به ناحيه بدون کاشت نشان مي دهند، اما نشانه اي از تاثير کاشت بر روي نانوخراش هاي ايجاد شده بعد از فرآيند زدايش ديده نمي شود. همچنين، ايجاد آسيب شبکه اي اندکي بر اثر برخورد هيدروژن با اتم هاي سيليسيم و کربن در نتايج آناليز کانال زني ديده مي شود. علاوه بر اين، نتايجFTIR   بدست آمده از ناحيه کاشت شده با هيدروژن اختلاف قابل توجهي را نسبت به ناحيه کاشت نشده با هيدروژن بعد از اکسيد در محيط اکسيژن نشان مي دهد. نتيجه گيري: با استفاده ازERD  توزيع اتم هاي هيدروژن در SiC با دقت خوبي تعيين شد و مقايسه آن با نتايج شبيه سازي نشان داد كه ماكزيمم توزيع اتم هاي هيدروژن در عمق حدود 200 نانومتر هست. اين مقايسه همخواني خوب بين نتايج تجربي و شبيه سازي را نشان مي دهد. نتايج آناليز RBS-Channeling اختلاف بين لايه اکسيد رشد داده شده در ناحيه کاشت شده و بدون کاشت را نشان داد. علاوه بر اين نتايج حاصل ازFTIR  نشان داد اگر چه تفاوت چشمگيري بين طيف هاي بدست آمده از دو ناحيه كاشت شده و كاشت نشده قبل از اكسيداسيون وجود ندارد، اما شدت پيک عبوري مربوط به پيوند Si باO  دو ناحيه كاشت شده و كاشت نشده بعد از اكسيداسيون در اين ناحيه تفاوت چشمگيري با هم دارند و پيک مربوط به كربن و هيدروژن در ناحيه كاشت شده به وضوح آشكار مي شود.

 نسخه قابل چاپ

مقدمه: ما مدل قطب نماي کوانتومي يک بعدي با اسپين-1.2 را در نظر مي گيريم. در دماي صفر مطلق، افت و خيز هاي کوانتومي حاکم بر رفتار سيستم مي باشند. در اين دما، مدل فوق را روي خط بحراني در نظر گرفته و يک ميدان مغناطيسي عرضي اعمال مي کنيم. با استفاده از روش عددي لنکشوز حالت پايه سيستم را براي سيستم هايي تا 20 اسپين محاسبه کرده و مغناطش سيستم را بر حسب ميدان مغناطيسي اعمالي به دست مي آوريم. نشان داده مي شود که بر اساس نسبت اندازه قدرت برهمکنش هاي تبادلي مقدار مغناطش تا يک مقدار ميدان بحراني مي تواند صفر بماند و همچنين در ميدان هاي بزرگ فرآيند اشباع صورت مي گيرد.
هدف: اثر ميدان مغناطيسي عرضي را در مغناطش مدل قطب نماي كوانتومي مورد بررسي قرار داده ايم.
روش بررسي: براي مطالعه از روش عددي لنكشوز براي محاسبه حالت پايه استفاده كرده ايم. براي بررسي تعداد ذرات مورد بررسي را 20 ذره در نظر گرفته ايم و سپس مغناطش سيستم را به روش عددي محاسبه نموده ايم.
نتايج: نشان داده شده است كه با اعمال ميدان مغناطيسي عرضي، مغناطش سيستم به کندي افزايش مي يابد. با افزايش بيشتر ميدان، شيب منحني مغناطش بسيار زياد شده و سريع افزايش پيدا مي کند. نهايتا در يک مقدار مشخص، فرآيند اشباع مغناطيسي روي مي دهد.
نتيجه گيري: با اعمال ميدان مغناطيسي عرضي مغناطش مدل قطب نماي كوانتومي افزايش مي يابد و به حالت اشباع مي رسد.

 نسخه قابل چاپ

مقدمه: هر چند روشهاي دقيقي براي حل معادلات انتقال تابش جوي وجود دارد ولي براي مدل هاي گردش کلي جو مناسب نيستند. پارامتره کردن به معناي يافتن حل تقريبي براي اين معادلات است که علاوه بر داشتن دقت کافي، زمان اجراي آن در مدل هاي عددي مناسب باشد.
هدف: مروري بر تکنيکهاي متنوع رايج محاسبه شار تابشي براي کاربرد در مدلهاي گردش کلي جو و مقايسه نتايج حاصل از چندين مدل با روشهاي پارامتره کردن مختلف تابشي.
روش بررسي: روشهاي متفاوت بکار رفته براي محاسبه هر دو شار تابشي طول موجهاي بلند و کوتاه براي کاربرد در مدلهاي اقليمي گردآوري شده است. روشهاي مختلف انتگرال گيري روي فرکانس، روشهاي متنوع پارامتره کردن جذب و پراکندگي گازهاي فعال تابشي در نوارهاي طول موج کوتاه و بلند و همچنين جذب سطح و هواميزها مورد بررسي قرار گرفته است. سپس نتايج حاصل از چندين مدل گردش کلي جو با روشهاي پارامتره کردن مختلف تابشي مقايسه شده است.
نتايج: روش خط به خط(LBL)  يکي از روشهاي دقيق محاسباتي انتقال تابش در جذب گازها در جو ناهمگن است که همه خطوط جذب گازها را در نظر مي گيرد. تکنيک اضافه کردن -دو برابر کردن، تفكيک قائم و مونت-کارلواز جمله روشهاي دقيق در محاسبه شدت تابش در نوار طول موج کوتاه هستند که در مطالعات به عنوان مرجعي براي صحت پارامتره کردن ها بکار رفته اند. در معادلات مربوط به شارهاي طول موج بلند 4 نوع انتگرال گيري روي همه زواياي سرسو، شارها در راستاي z، روي بازه طيفي du و روي مسير جذبي وجود دارد. از جمله روشهاي تقريبي محاسبه انتگرال روي فرکانس، روش توزيع  k، روش مدل نوار و روش گسيل پذيري معرفي شده اند. براي هر گاز بسته به نوار جذبي، ضريب جذب و در نتيجه تابع انتقال متفاوتي وجود دارد. روش تقريب جو بدون پراکندگي، تقريب پراکندگي منفرد، تقريب دو جرياني و تقريب ادينگتون از جمله روشهاي تقريبي محاسبه شار تابشي طول موج کوتاه هستند. در نهايت اين روشهاي پارامتره کردن انتقال تابش در مدلهاي متفاوت بررسي شده است. براي مقايسه ميزان تفاوتها، شار تابشي طول موج کوتاه جذب شده توسط سطح و جو و شار پائين سوي طول موج بلند در سطح به عنوان خروجي مدلها با يکديگر و با مقدار مشاهداتي مقايسه شده اند.
نتيجه گيري: روشهاي پارامتره کردن انتقال تابش در مدلها متفاوت است ولي در بعضي از گامهاي انتقال تابش، شيوه پارامتره کردن در برخي از مدلها ممکن است مشابه باشد. مدلها در محاسبه بودجه تابش متوسط جهاني مخصوصا در سطح، تفاوت زيادي دارند. در مقايسه با مشاهدات، مدلها آفتابگيري در سطح را بيشتر تخمين مي زنند و شار پائين سوي طول موجهاي بلند كمتر از مشاهدات هستند.

 نسخه قابل چاپ