لیست شهدای دفاع مقدس(الف)
ماشاالله آذرسرا
| نام پدر: - | تاریخ تولد: - / - /1343 |
| محل تولد: ایران | تاریخ شهادت: 20/05/ - |
| محل شهادت: - | طول مدت حیات:19 |
| مزار شهید: - |
زندگینامه
ماشاالله در سال 1343 به دنیا آمد. کودکی مهربان که در سایه ی زحمات خانواده بزرگ شد. او در سال های جوانی به استخدام بهداری ستاد درآمد و با سمت کمک بهیار مشغول فعالیت گشت.
آذرسرا در زمان جنگ تحمیلی به میدان رزم شتافت و سرانجام در عملیات حمزه سیدالشهدا (ع) در تاریخ 20/5/1362 در سنّ 19 سالگی به آسمان بی کران شهادت بال گشود.
اسماعیل آذرگون
| نام پدر: محمد | تاریخ تولد:01/07/1350 |
| محل تولد: - | تاریخ شهادت: 04/04/ - |
| محل شهادت: جزیره ی مجنون | طول مدت حیات:17 |
| مزار شهید: گلزارشهدای وحدتیه |
زندگینامه
اول مهرماه سال 1350 در روستای "جره سفلی" از توابع وحدتیه کودکی به دنیا آمد که نامش را اسماعیل نهادند. از همان کودکی به انجام فرایض اسلام همّت گماشت و لحظه ای از سپاس گزاری معبود خودش غافل نشد.
چندی بعد پدر به وحدتیه مهاجرت کرد و اسماعیل تحصیلات ابتدایی را در دبستان طالقانی آغاز کرد و تا سال چهارم درس خواند. با آن که خیلی دوست داشت تحصیلات خود را ادامه دهد، ولی کم بضاعتی خانواده به اجبار او را به سوی کارگری کشاند.
اسماعیل با تشکیل پایگاه مقاومت بسیج به عضویّت این نهاد درآمد و در سال 1365 آموزش نظامی دید. یک بار در سال 1366 و بار دوم در سال 1367 به جزیره ی مجنون اعزام شد. سرانجام این دلاورمرد عرصه ی عشق و ایثار در تاریخ 4/4/1367 بر اثر جراحات وارده در سن 17 سالگی به شهادت رسید و به قدسیان پیوست. برادرش نیز قبل از او در میدان جنگ شهید شد.
مزار پاکش در گلزار شهدای وحدتیه قرار دارد.
چندی بعد پدر به وحدتیه مهاجرت کرد و اسماعیل تحصیلات ابتدایی را در دبستان طالقانی آغاز کرد و تا سال چهارم درس خواند. با آن که خیلی دوست داشت تحصیلات خود را ادامه دهد، ولی کم بضاعتی خانواده به اجبار او را به سوی کارگری کشاند.
اسماعیل با تشکیل پایگاه مقاومت بسیج به عضویّت این نهاد درآمد و در سال 1365 آموزش نظامی دید. یک بار در سال 1366 و بار دوم در سال 1367 به جزیره ی مجنون اعزام شد. سرانجام این دلاورمرد عرصه ی عشق و ایثار در تاریخ 4/4/1367 بر اثر جراحات وارده در سن 17 سالگی به شهادت رسید و به قدسیان پیوست. برادرش نیز قبل از او در میدان جنگ شهید شد.
مزار پاکش در گلزار شهدای وحدتیه قرار دارد.
حمید آذرمی
| نام پدر: - | تاریخ تولد: - / - /1351 |
| محل تولد: ایران | تاریخ شهادت: 05/05/ - |
| محل شهادت: - | طول مدت حیات:16 |
| مزار شهید: - |
زندگینامه
حمید آذرمی حیات خود را از سال 1351 در خانواده ای مذهبی آغاز نمود. در کودکی با نماز و قرآن مأنوس گردید. دوره ی ابتدایی و راهنمایی را با تلاش فراوان گذرانده و وارد دبیرستان جعفری اسلامی شد. آذرمی از آن جا که در مکتب ائمه اطهار (ع) درس زندگی را فرا گرفته بود، در مدت کوتاه زندگی خود همیشه دشوارترین کارها را خود انجام می داد و از بهترین الگوهای دبیرستان به شمار می رفت. از خصوصیات اخلاقی او حجب و حیاء و احترام به بزرگ ترها وصبر بود که توجه عام وخاص را به خود جلب می نمود. وی بارها برای اعزام به پایگاه های بسیج مراجعه نمود اما هر بار به دلیل کمی سن با اعزام او مخالفت می شد. تا این که در اوایل سال 1367 به دنبال پیام تاریخی حضرت امام قدس سره راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید و در گردان حمزه سیدالشهداء مشغول به خدمت شد.
در پی حمله ی منافقین کوردل به میهن اسلامیمان، پا به عرصه نبرد نهاد و در عملیات پیروزمندانه ی مرصاد رشادت های فراوانی از خود نشان داد. سرانجام روز موعود فرا رسید و حمید در تاریخ 5/5/1367 در عملیات پیروزمند مرصاد در سنّ 16 سالگی ندای حق را لبیک گفته و به ملکوت اعلی پیوست. بدینسان قامت رشیدش بر خاک نشست و قطره اشک سرخی از چشمان افق چکید.
سوگند آذرمی
| نام پدر: کیومرث | تاریخ تولد: - / - /1344 |
| محل تولد: ایران - همدان - همدان | تاریخ شهادت: 23/11/1365 |
| محل شهادت: تهران | طول مدت حیات:21 |
| مزار شهید: - |
زندگینامه
سوگند آذرمی در یکی از روزهای سال 1344 در همدان دیده به جهان گشود سالهای کودکی را در آغوش پر مهر مادری و صفای دست های پدر سپری کرد تمام مقاطع تحصیلی را با موفقیت پشت سر گذاشت پس از اخذ مدرک دیپلم به تحصیلاتش در دانشگاه ادامه داد.
دانشجوی سال دوم بود که در پی حمله هوایی دشمن به منطقه ی برق آلستوم تهران همراه پدر و مادر بزرگوارش در سن 21 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و به دیدار حق نائل شد.
دانشجوی سال دوم بود که در پی حمله هوایی دشمن به منطقه ی برق آلستوم تهران همراه پدر و مادر بزرگوارش در سن 21 سالگی شهد شیرین شهادت را نوشید و به دیدار حق نائل شد.
حسین آذرنیا
| نام پدر: - | تاریخ تولد: - / - /1344 |
| محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: - /12/1363 |
| محل شهادت: جزیره مجنون | طول مدت حیات:19 |
| مزار شهید: - |
زندگینامه
حسین در یکی از روزهای زیبای سال 1344 در شهر تهران چشم به جهان گشود. روزهای پر نشاط کودکی را گذراند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با شروع جنگ تحمیلی حسین که تازه وارد دوران نوجوانی شده بود به عشق پاسخ به ندای حق طلب حسین زمان خمینی کبیر (ره) لباس رزم پوشید و مردانه پا بر عرصه های خون و شهادت نهاد.
سرانجام در سال 1363 در حین عملیات بدر در سن 19 سالگی در لابلای نیزارهای جزیره مجنون به دعوت حق لبیک گفت و پیکر پاکش را به یادگار نهاد.
سرانجام در سال 1363 در حین عملیات بدر در سن 19 سالگی در لابلای نیزارهای جزیره مجنون به دعوت حق لبیک گفت و پیکر پاکش را به یادگار نهاد.
رامین آذرنیا
| نام پدر: - | تاریخ تولد: - / - /1340 |
| محل تولد: ایران | تاریخ شهادت: 1362/--/- |
| محل شهادت: بیمارستان امام | طول مدت حیات:22 |
| مزار شهید: - |
زندگینامه
رامین در سال 1340 چشم بر جهان هستی گشود. کودکی او در سایه پرمهر خانواده سپری گشت و تعلیمات دین مبین اسلام را از آنان فرا گرفت. آذرنیا خیلی زود درس ایثار و جوانمردی را از مکتب سرخ سیدالشهدا آموخت و دل بسته ی سیره ی اهل بیت (ع) گشت.
وی با آغاز جنگ تحمیلی در جرگه ی سربازان لشکر اسلام به مصاف با بعثیان پرداخت و سرانجام در سال 1362 در بیمارستان امام عملیات والفجر 4 از شربت طهور بهشتی نوشید و در سن 22 سالگی شهید راه حق شد.
وی با آغاز جنگ تحمیلی در جرگه ی سربازان لشکر اسلام به مصاف با بعثیان پرداخت و سرانجام در سال 1362 در بیمارستان امام عملیات والفجر 4 از شربت طهور بهشتی نوشید و در سن 22 سالگی شهید راه حق شد.
محمدرضا آذرنیوند
| نام پدر: ابوالفضل | تاریخ تولد:18/10/1340 |
| محل تولد: ایران - تهران - تهران | تاریخ شهادت: 01/05/ - |
| محل شهادت: شلمچه | طول مدت حیات:21 |
| مزار شهید: بهشت زهرا (س) |
زندگینامه
محمدرضا در روز هجدهم دی ماه سال 1340 در شهر تهران دیده به جهان گشود. او از همان سنین کودکی ساکت، فعّال و پرکار بود. خیلی زود به کار مشغول گشت و تصمیم گرفت تا بخشی از هزینه های خانواده را تأمین کند. دوره جوانی محمد همزمان با انقلاب و تحول نظام حکومتی در ایران بود و او هم چون دیگر یاوران امام (ره) با فریاد مرگ بر شاه و ساخت وسایل آتش زا از انقلاب حمایت نمود. آذرنیوند بعد از پیروزی انقلاب در یک دکّه در پیچ شمیران به فروش کتاب و پوستر پرداخت. قصد او تبلیغ مبانی اسلام بود که منافقین مانع کار او شدند و او به ناچار در مراسم نماز جمعه به فروش کتاب ادامه داد.
محمدرضا یک بار همراه گروهی از برادران پیاده به قم رفت تا امام (ره) را زیارت نماید و مدتی بعد از سوی یگان اعزام کننده بسیج به همراه گروه شهید چمران به جبهه رفت. 2 ماه در جبهه بود سپس به تهران برگشت و در مسجد کمیل، بسیج را بنیان نهاد. دوباره به کردستان رفت. 2 ماه آنجا ماند و در این مدت از گروه 22 نفری آنها 7 نفر باقی ماند. وی در زمان عملیات فتح خرمشهر با فرمان امام (ره) مبنی بر حضور در جبهه به همراه 3 تن از برادران بسیج مسجد کمیل به جبهه اعزام گردید.
آخرین بار برای حضور در عملیات رمضان به جبهه رفت. شب قبل از شهادت وصیت نامه اش را نوشت و سرانجام در شلمچه اطراف پاسگاه زیاد بر اثر اصابت خمپاره به سنگر و مجروحیّت از ناحیه شکم در ساعت 20/11 در روز اول مردادماه سال 1361 در سن 21 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاکش در بهشت زهرا (س) قرار دارد.
محمدرضا یک بار همراه گروهی از برادران پیاده به قم رفت تا امام (ره) را زیارت نماید و مدتی بعد از سوی یگان اعزام کننده بسیج به همراه گروه شهید چمران به جبهه رفت. 2 ماه در جبهه بود سپس به تهران برگشت و در مسجد کمیل، بسیج را بنیان نهاد. دوباره به کردستان رفت. 2 ماه آنجا ماند و در این مدت از گروه 22 نفری آنها 7 نفر باقی ماند. وی در زمان عملیات فتح خرمشهر با فرمان امام (ره) مبنی بر حضور در جبهه به همراه 3 تن از برادران بسیج مسجد کمیل به جبهه اعزام گردید.
آخرین بار برای حضور در عملیات رمضان به جبهه رفت. شب قبل از شهادت وصیت نامه اش را نوشت و سرانجام در شلمچه اطراف پاسگاه زیاد بر اثر اصابت خمپاره به سنگر و مجروحیّت از ناحیه شکم در ساعت 20/11 در روز اول مردادماه سال 1361 در سن 21 سالگی به شهادت رسید.
مزار پاکش در بهشت زهرا (س) قرار دارد.
حسن آذروش
| نام پدر: اسماعیل | تاریخ تولد: - /03/1347 |
| محل تولد: ایران - اردبیل - اردبیل | تاریخ شهادت: 25/05/ - |
| محل شهادت: میمک | طول مدت حیات:19 |
| مزار شهید: گلزار شهدای اردبیل |
زندگینامه
گروهبان یکم حسن آذروش فرزند اسماعیل در خردادماه سال 1347 در شهر اردبیل چشم به جهان گشود. وی پس از طی دوران کودکی در مقطع ابتدایی شروع به تحصیل نمود و با موفقیت این مقطع را به پایان رسانده، وارد تحصیلات راهنمایی گردید که این دوران با اوج گیری جنگ در جبهه های جنوب و غرب کشور مصادف گردیده بود. حسن بنا به عشق و علاقه به دفاع از میهن، چندین نوبت در طول دوران تحصیل به عنوان بسیجی عازم جبهه های جنگ گردید و در مبارزه با دشمن زبون شرکت نمود. تا این که سرانجام در سال 1365 برای همیشه راه سرخ شهادت را برگزید و به استخدام نیروی زمینی ارتش درآمد و بعد از طی دوره های آموزشی در سراب و شیراز و دوره ی مخصوص چریکی در تهران، رهسپار میدان های جنگ گردید و در زمره ی رزمندگان تیپ چهل نزاجا قرار گرفت.
او که بی تاب شهادت بود و شوق پرواز ابدی در سر می پرورانید، در بیست و پنجمین روز مردادماه سال 1366 در منطقه ی عملیاتی میمک بعد از عملیات نصر 6 در سنّ 19 سالگی به آرزوی خویش دست یافت و بر اثر اصابت ترکش به سر و صورت به فیض شهادت نایل گردید و پیکر پاکش در گلزار شهدای اردبیل به خاک سپرده شد.
رامین آذرنیا
| نام پدر: - | تاریخ تولد: - / - /1340 |
| محل تولد: ایران | تاریخ شهادت: 1362/--/- |
| محل شهادت: بیمارستان امام | طول مدت حیات:22 |
| مزار شهید: - |
زندگینامه
رامین در سال 1340 چشم بر جهان هستی گشود. کودکی او در سایه پرمهر خانواده سپری گشت و تعلیمات دین مبین اسلام را از آنان فرا گرفت. آذرنیا خیلی زود درس ایثار و جوانمردی را از مکتب سرخ سیدالشهدا آموخت و دل بسته ی سیره ی اهل بیت (ع) گشت.
وی با آغاز جنگ تحمیلی در جرگه ی سربازان لشکر اسلام به مصاف با بعثیان پرداخت و سرانجام در سال 1362 در بیمارستان امام عملیات والفجر 4 از شربت طهور بهشتی نوشید و در سن 22 سالگی شهید راه حق شد.
وی با آغاز جنگ تحمیلی در جرگه ی سربازان لشکر اسلام به مصاف با بعثیان پرداخت و سرانجام در سال 1362 در بیمارستان امام عملیات والفجر 4 از شربت طهور بهشتی نوشید و در سن 22 سالگی شهید راه حق شد.
سیدعباس آذریار
| نام پدر: سیدعلی | تاریخ تولد: - |
| محل تولد: ایران - بوشهر - - جم | تاریخ شهادت: 12/03/1362 |
| محل شهادت: سومار | طول مدت حیات: - |
| مزار شهید: - |
زندگینامه
روستای جم میزبان کودکی از سلاله آل طه گشت؛ کودکی پاک که پدر نامش را سیدعباس نهاد و از خداوند سلامت و سعادت او را خواستار شد.
سیدعباس نزد خانواده با شیوه و سیره اهل بیت (ع) آشنا گردید و خیلی زود دل بسته مکتب سرخ حسینی گشت.
با آغاز جنگ تحمیلی او به عنوان سرباز وظیفه در خدمت نیروی زمینی ارتش قرار گرفت و قدم به میدان جهاد فی سبیل الله گذارد.
آذریار سرانجام در تاریخ 12/3/1362 در جبهه سومار خون سرخش بر زمین ریخت و عاشقانه به سوی کوی دوست پر کشید.
سیدعباس نزد خانواده با شیوه و سیره اهل بیت (ع) آشنا گردید و خیلی زود دل بسته مکتب سرخ حسینی گشت.
با آغاز جنگ تحمیلی او به عنوان سرباز وظیفه در خدمت نیروی زمینی ارتش قرار گرفت و قدم به میدان جهاد فی سبیل الله گذارد.
آذریار سرانجام در تاریخ 12/3/1362 در جبهه سومار خون سرخش بر زمین ریخت و عاشقانه به سوی کوی دوست پر کشید.
عباس آذریار
| نام پدر: غلام | تاریخ تولد:18/08/1335 |
| محل تولد: ایران - بوشهر - - کوری حیاتی | تاریخ شهادت: 28/11/ - |
| محل شهادت: اسکله الامیه | طول مدت حیات:29 |
| مزار شهید: مفقودالجسد |
زندگینامه
عباس در هجدهمین روز از آبان ماه سال 1335 دیده بر دنیای خاکی نهاد و کودکی او در روستای کوری حیاتی استان بوشهر سپری گشت.
آذریار در سال های جوانی شغل کارگری را برگزید و از این طریق به امرار معاش پرداخت؛ اما وقتی جنگ شروع شد دلش طاقت نیاورد و همراه با بسیجیان به خطوط مقدم جبهه اعزام گردید.
آذریار سرانجام در تاریخ 28/11/1364 در منطقه ی سکوی الامیه در سنّ 29 سالگی به بی کران آسمان بال گشود و پیکرش برای همیشه چون ستاره ای تابناک آن جا ماند تا چراغ هدایت نسل فردای ایران گردد.
رمضان آذریان
| نام پدر: - | تاریخ تولد: - / - /1345 |
| محل تولد: - | تاریخ شهادت: 11/08/1364 |
| محل شهادت: هورالعظیم | طول مدت حیات:19 |
| مزار شهید: - |
زندگینامه
رمضان در سال 1345 در آغوش مادر جای گرفت و دوران خردسالی را در روستای حسین آباد شهرستان زابل سپری نمود. 7 ساله بود که قدم در مهد علم و دانش نهاد و تا پایان دوره ابتدایی تحصیل ادامه داد. اما به دلیل مشکلات مالی مجبور به ترک تحصیل شد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و هجوم نیروهای بعثی به مرزهای کشور آذریان برای سپری نمودن دوره خدمت سربازی وارد سپاه پاسداران شد و به شوق دفاع از خاک میهن اسلامی به سوی جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت.
رمضان آذریان سرانجام در تاریخ 11/8/1364 در منطقه هورالعظیم در سن 19 سالگی ترکش گلوله تانک را به جان خرید و با قلبی مالامال از عشق به دیدار معبود شتافت و روح بلندش از خاک تا افلاک پر کشید.
رمضان آذریان سرانجام در تاریخ 11/8/1364 در منطقه هورالعظیم در سن 19 سالگی ترکش گلوله تانک را به جان خرید و با قلبی مالامال از عشق به دیدار معبود شتافت و روح بلندش از خاک تا افلاک پر کشید.
محمد آذریان
| نام پدر: - | تاریخ تولد: - / - /1346 |
| محل تولد: ایران - سیستان و بلوچستان | تاریخ شهادت: 04/10/ - |
| محل شهادت: - | طول مدت حیات:17 |
| مزار شهید: - |
زندگینامه
شهید محمد آذریان در سال 1346 در یکی از روستاهای حاشیه هامون در سیستان دیده به جهان گشود. خانواده وی چادر نشین بودند و محمد به امور دامداری و کشاورزی اشتغال داشت پس از اتمام دوره ی ابتدایی ترک تحصیل کرد. اخلاقی نیکو و پسندیده داشت.
در مسائل مذهبی و فراگیری قرآن به اهل خانواده کمک می نمود در سن قانونی به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از طی آموزش های لازم داوطلبانه به سوی جبهه های حق علیه باطل شتافت او در گفتگوهایش با خانواده خود را در این دنیا چون یک مهمان می دانست و از آنان حلالیت می طلبید.
سرانجام محمد پس از یک سال حضور در جبهه در تاریخ 4/10/63 بر اثر اصابت ترکش در سن 17 سالگی به شهادت رسید.
در مسائل مذهبی و فراگیری قرآن به اهل خانواده کمک می نمود در سن قانونی به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از طی آموزش های لازم داوطلبانه به سوی جبهه های حق علیه باطل شتافت او در گفتگوهایش با خانواده خود را در این دنیا چون یک مهمان می دانست و از آنان حلالیت می طلبید.
سرانجام محمد پس از یک سال حضور در جبهه در تاریخ 4/10/63 بر اثر اصابت ترکش در سن 17 سالگی به شهادت رسید.
حسن آذریان
| نام پدر: - | تاریخ تولد: - / - /1334 |
| محل تولد: - | تاریخ شهادت: 01/04/ - |
| محل شهادت: مریوان | طول مدت حیات:29 |
| مزار شهید: - |
زندگینامه
حسن آذریان در سال 1334 در روستای حسین آباد زابل به دنیا آمد وی در خانواده ای مذهبی و با اخلاص پرورش یافت که از راه کشاورزی ودامداری امرار معاش می کردند. آذریان اخلاقی نیکو داشت و در سلام کردن بر دیگران سبقت می گرفت. دوستانش می گفتند:«آرزو داشتیم برای یک بار هم که شده به ایشان سلام بگوییم اما هیچ وقت موفق به این کار نشدیم» پس از اخذ دیپلم وارد دانشکده افسری شد.
دوره ی تخصصی را در شیراز گذراند و پس از اتمام دوره های آموزشی به منطقه عملیاتی اعزام شد. فرمانده وقت به وی چندین پست را در زاهدان و دیگر شهرهای استان پیشنهاد کرد ولی او نپذیرفت و به عنوان فرمانده گردان در منطقه عملیاتی با بعثیون عراقی به پیکار پرداخت.
سرانجام آن افسر رشید اسلام در تاریخ 1/4/63 در منطقه مریوان در سن 29 سالگی به درجه رفیع شهادت نایل گشت.
دوره ی تخصصی را در شیراز گذراند و پس از اتمام دوره های آموزشی به منطقه عملیاتی اعزام شد. فرمانده وقت به وی چندین پست را در زاهدان و دیگر شهرهای استان پیشنهاد کرد ولی او نپذیرفت و به عنوان فرمانده گردان در منطقه عملیاتی با بعثیون عراقی به پیکار پرداخت.
سرانجام آن افسر رشید اسلام در تاریخ 1/4/63 در منطقه مریوان در سن 29 سالگی به درجه رفیع شهادت نایل گشت.
جمشید آراسته
| نام پدر: - | تاریخ تولد:01/05/1345 |
| محل تولد: ایران - تهران | تاریخ شهادت: 21/04/ - |
| محل شهادت: - | طول مدت حیات:22 |
| مزار شهید: گلزارشهدای زنجان |
زندگینامه
اولین روز از مرداد ماه 1345 بود و تهران در گرمای تابستانی فرو می رفت. صدای گریه ی تو که آمد نفس راحتی کشیدم و خدا را از ته دل شکر کردم. نامت شد جمشید. از همان ابتدا شروع به کار و فعالیت کردی و با وجود تمام مشکلاتی که داشتی تا مقطع متوسطه تحصیلاتت را ادامه دادی. اوضاع کشور را به دقت می نگریستی و مثل دیگر غیورمردان کشورت نتوانستی ساکت بنشینی و فقط نظاره گر باشی.
حرف های امام (ره) حجتی بود برایت تا قاطعانه و داوطلبانه در تاریخ 18/7/1365 به سربازی بروی و پس از آموزش سه ماهه رزم در دسته ی پیاده به جبهه ی جنوب که تحت کنترل لشگر 21 حمزه (ع) نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی بود اعزام شوی. با عشق و علاقه می جنگیدی تا عراقی ها نتوانند حتی یک وجب از خاک کشورت را تصرف کنند. 21/4/1367 بود و تو 22 سال داشتی که طی عملیاتی که علیه دشمن بعثی انجام گرفت به ملاقات خدا شتافتی تا برای همیشه در حرم امن الهی ساکن شوی. پیکر پاکت را در گلزار شهدای زنجان به خاک سپردند تا میعادگاه عاشقانی شود که هر پنج شنبه بر گرد مزارت حلقه می زنند و طلب شفاعت می کنند.
حرف های امام (ره) حجتی بود برایت تا قاطعانه و داوطلبانه در تاریخ 18/7/1365 به سربازی بروی و پس از آموزش سه ماهه رزم در دسته ی پیاده به جبهه ی جنوب که تحت کنترل لشگر 21 حمزه (ع) نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی بود اعزام شوی. با عشق و علاقه می جنگیدی تا عراقی ها نتوانند حتی یک وجب از خاک کشورت را تصرف کنند. 21/4/1367 بود و تو 22 سال داشتی که طی عملیاتی که علیه دشمن بعثی انجام گرفت به ملاقات خدا شتافتی تا برای همیشه در حرم امن الهی ساکن شوی. پیکر پاکت را در گلزار شهدای زنجان به خاک سپردند تا میعادگاه عاشقانی شود که هر پنج شنبه بر گرد مزارت حلقه می زنند و طلب شفاعت می کنند.