مطالب خواندنی ماه رمضان
ثواب افطاری در فرهنگ اسلامی
در روایت است که: هیچ چیز مانند غذا دادن و قربانى كردن انسان را به خداوند متعال نزدیك نمیكند. (بحارالانوار، ترجمه ج 67 و 68، ج2، ص347) در این میان افطاری بهتر و برتر است .
وَ قَالَ النَّبِیُّ(صلی الله علیه و آله) مَنْ فَطَّرَ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُؤْمِناً صَائِماً كَانَ لَهُ بِذَلِكَ عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللهِ لَیْسَ كُلُّنَا نَقْدِرُ عَلَى أَنْ نُفَطِّرَ صَائِماً فَقَالَ إِنَّ اللهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَرِیمٌ یُعْطِی هَذَا الثَّوَابَ مِنْكُمْ مَنْ لَمْ یَقْدِرْ إِلَّا عَلَى مَذْقَةٍ مِنْ لَبَنٍ یُفَطِّرُ بِهَا صَائِماً أَوْ شَرْبَةٍ مِنْ مَاءِ عَذْبٍ أَوْ تُمَیْرَاتٍ لَا یَقْدِرُ عَلَى أَكْثَرَ مِنْ ذَلِك. (من لا یحضره الفقیه، ج2، ص134)
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود هر كس یك مؤمن روزهدار را در این ماه افطارى دهد، پاداشى برابر با آزاد كردن یك بنده نزد خدا داشته، و مایه آمرزش گناهان گذشته وى نیز خواهد بود، پس گفتند: یا رسول الله، همگى ما قادر بر افطارى دادن به روزه دارى نیستیم، پس فرمود: خداى تبارك و تعالى چندان كریم است كه به كسى از شما كه نتواند جز با جرعه شیر آمیخته با آبى، یا شربت آب گوارایى، یا چند دانه خرما روزهدارى را افطارى دهد و بر انفاق چیزى بیش از این قادر نباشد، همین ثواب را عطا مىكند.
همچنین نقل است:
عَنْ أَبِی الْحَسَنِ(علیهالسلام) أَنَّهُ قَالَ تَفْطِیرُكَ أَخَاكَ الصَّائِمَ أَفْضَلُ مِنْ صِیَامِك.(من لا یحضره الفقیه، ج2، 134) از امام ابوالحسن(علیهالسلام) روایت است، كه فرمود: افطارى دادن به برادر مسلمانت از روزه داشتنت افضل است .
و نیز:
عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ(علیهالسلام) قَالَ مَنْ فَطَّرَ صَائِماً فَلَهُ أَجْرٌ مِثْلُه؛ هر که روزهداری را افطار دهد اجری همچون او خواهد داشت.(من لا یحضره الفقیه، ج2، 134)
میهمان هم فرقی نمیکند. هر که باشد عزیز و محترم است و لازم نیست برای رسیدن به ثواب افطاری حتما فقرا را دعوت نمود البته اطعام فقرا علاوه بر ثواب افطاری، انفاق نیز محسوب میشود اما افطار به خویشاوندان ارجحیت دارد.
وَاعْبُدُوا اللهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساكِینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبى وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ ما مَلَكَتْ أَیْمانُكُمْ إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ مَنْ كانَ مُخْتالاً فَخُوراً (سوره النساء، آیه 36) خداى یكتا را بپرستید و چیزى را بر او شریك قرار مدهید و نسبت به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و همسایگان نزدیك و بیگانه و دوستان موافق و رهگذران و بندگان و پرستاران كه زیر دست شمایند نیكى و مهربانى كنید كه خدا مردم خودپسند و متكبّر را دوست ندارد.
طبق این آیه شریفه برای نیکی کردن، خویشاوندان بر فقرا و دوستان و همسایگان برتری دارند. افطاری در ماه مبارک رمضان به خویشاوندان، فرصت خوبی برای دلجویی از یکدیگر، صله ارحام و برطرف کردن مشکلات عاطفی و مادی اقوام فراهم میکند.
در هر حال افطاری موجب انس و الفت، تجدید دیدارها، پیوند ارحام، انفاق، و ترویج خوبیها و دوستیهاست و اما مهمترین اثر افطاری، در ترویج فرهنگ روزهداری است ضمن آن که شادی و طراوت فوق العادهای هم به ماه مبارک رمضان میبخشد. افطاری موقعیتی فراهم میکند تا روزهداران در برخورد با یکدیگر از ایمان و صبر یکدیگر تاثیر بگیرند و اعتقادات خود را تقویت کنند. (... و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.) معمولا روزهخواران در اثر ترویج فرهنگ صحیح افطاری تحت فشار روانی قرار میگیرند.
افطاری با روح الهی
یک سفره افطار که با رعایت استانداردهای حلال بودن، رعایت واجبات نمودن، حفظ شئونات شایسته، و مهمتر از همه با نیت تقرب فراهم گردد، میتواند بنده خواری را نزد خدای تعالی، گرامی کند و گناهان بزرگی را از نامه اعمال او بزداید. حدود حلال که مشخص و تعریف شده است. حدود واجب نیز، پرهیز از اسراف و تفاخر است؛ کلوا واشربوا ولا تسرفوا؛ بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید. این آیه شریفه که از محکمات قرآن است، به وضوح و روشنی حد و مرز واجب در خوردن و خوراندن را بیان میکند.
اما شئونات شایسته در افطاری دادن نیز آن است که اولویتها، وضعیت اقتصادی میزبان و بازتاب آن را در جامعه در نظر گرفت. افطاریهای سنگین و پرهزینه در جامعهای که وضعیت بیش از نیمی از جمعیت آن نابسامان است، میتواند بازتابی داشته باشد که علاوه بر ارتفاع ثواب و منفعت معنوی آن، موجب کدورتها و آزردگیها باشد. وقتی بسیاری از سفرههای افطاری از سادهترین غذاها نیز برخوردار نیستند و روزهداران با بی میلی و به اجبار گرسنگی بر سر آن مینشینند، انداختن سفرههایی که هزینههای میلیونی برمیدارد چگونه روح الهی داشته و مورد رضایت خداوند خواهد بود. آیا در جامعهای که بار تورم روی دوش قشر متوسط و ضعیف آن سنگینی میکند، چنین افطاریهای پرخرجی در بین اعمال مستحبی دیگری همچون رسیدگی به فقرا و ایتام، اولویت دارد .
این معایب برای آن حالتی است که فرض کنیم، غذای افطار صد در صد به مصرف میرسد و چیزی از آن اسراف نمیشود در غیر این صورت نه تنها سخنی از ثواب و قبولی نخواهد بود بلکه آنچه باقی میماند گناه بزرگ اسراف است. در حدیث علوی است: لا قربة باالنوافل اذا اضرت باالفرائض؛ عمل مستحب انسان را به خدا نزدیک نمیگرداند، اگر به واجب زیان رساند.(نهجالبلاغه، حکمت 39) ضیافت افطار، عمل مستحب، و اسراف نکردن و به رخ نکشیدن اموال، واجب است .
اسراف در دین ما بسیار مذمت شده تا آنجا که اسرافکاران برادران شیاطین معرفی شدهاند. پس چگونه میتوان با سفرهای که بسیاری از غذای آن اسراف میشود به خدا تقرب پیدا کرد و به ثواب افطاری رسید.
عیب دیگر آن است که افطاریهای سنگین، موجب کم شدن این ضیافت حسنه میگردد زیرا در وسع همه نیست که افطاریهای پرهزینه را تحمل کنند اما از ضیافتهای سبکتر هم شرم دارند.
گاهی اسراف مربوط به هدر رفتن غذا نیست بلکه به شان اقتصادی میزبان مربوط میشود. میزبان اگر ثروتمند نباشد ولی همچون ثروتمندان ضیافت نماید طبق آموزههای دینی اسراف کرده است .
اما اگر توانایی داشته باشد و به جهت اکرام میهمان و تقرب به خدا در تهیه افطاری، زیاد هزینه کند و سفرهای رنگین بیاندازد، اسراف نکرده است .
از امام صادق(علیهالسلام) فرمود: اگر كسى هزار درهم براى خوراكى هزینه نهد و مؤمنى از آن بخورد اسراف نباشد. (آداب معاشرت، ترجمه ج 16، بحارالانوار، ج2،293، اخبار باب ... ص 290)
اما از آن جهت که سفرههای رنگین و پرهزینه که موجب شانیتهای کاذب برای میزبان میگردد، خطر افتادن مسلمانان را در دام رقابت، تفاخر و ریا تقویت میکند، باید از افراط در آن پرهیز نمود. افراط و زیادهروی، فرهنگ افطاری اسلامی را آنچنان دگرگون میسازد که هیچ رنگ و بویی از خدا و معنویت نداشته باشد این حقیقتی است که هر چند به زبان آورده نشود با حواس فطری به خوبی درک میشود لذا در چنین مجالسی بعضا خود میهمانان با حالتی تمسخرآمیز به میزبان میگویند قبول باشد! ضمنا فقط به دلیل آن که کسی ثروتمند است و از مال خودش هزینه میکند مجوز اسلامی برای ریخت و پاشهای بیش از حد دریافت نمیکند.
روایت است که امام صادق (علیهالسلام) به ابان بن تغلب فرمود: به نظرت مىآید خداوند به كسى كه عطاى بسیار فرموده از این جهت است كه او نزد پروردگار، عزیز و ارزنده است. و كسى را كه از عطایاى خود محروم نموده از این جهت است كه وى نزد خداوند ذلیل و خوار است. هرگز چنین نیست. حقیقت اینست كه مال، مال خداوند است و آن را به امانت نزد شخص متمكّن سپرده است و به امانتداران اجازه داده است كه از مال خداوند در راه تأمین غذا و لباس و انتخاب همسر و تهیه مركب خود به قدر معتدل و در خور شأن خویش استفاده كنند و مازاد امانت خدا را به مسلمانان مستمند و از كار افتاده برگردانند و بدین وسیله پراكندگى آنان را جمع كنند. اگر كسى در مال خداوند این چنین مشروع و معتدل تصرف نماید آنچه را كه بهرهبردارى كرده بر وى حلال است. و اگر جز این عمل كند و بیش از اندازه در آن تصرف نماید ناروا و حرام است. سپس فرمود: اسراف نكنید كه خداوند دوستدار مسرفین نیست.(بحارالانوار، ترجمه ج 67 و 68 ج2، ص 347)
زمزمه ملکوت (12)
اشاره:
به بارگاه ملکوت از راه دعا می توان بار یافت و شهد فیض لایزال را از جام دعا می بایست سر کشید.
دعا، تنها صحنه خواندن نیست عرصه شناختن هم هست. رهاورد دعا، تنها روحانیت نیست عقلانیت هم هست.
باید بر سجاده دعا نشست و محبوب را تمنا کرد.
رمضان، این سفره گشوده خدا، گاه اجابت خواهش هاست، رمضان را دریابیم و دل و جانمان را با جوهر دعا صیقل بخشیم.
آنچه به خامه می آید بازنوشته سخنرانی مجتهد فرزانه، آیت الله آقا مجتبی تهرانی است که در این روزهای پر برکت ماه رمضان در مدرسه نور واقع در خیابان ایران ایراد می شود. موضوع این سلسله گفتارها دریافتی از ادعیه مأثور و ترسیم تصویری از بایسته های بندگی است.
اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِینَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ»
خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آن هنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما در آن زمان که با تو نجوا میکنم. همانا من به سوی تو فرار کردهام و در مقابل تو ایستاده ام.
مروری بر مباحث گذشته
گفته شد ماه مبارک رمضان، ماهی است که عبد، کلام ربّ ـ قرآن نازل ـ را بازگو میکند و با ربّش سخن میگوید ـ قرآن صاعد ـ و خواستههایش را در قالب دعا با ربّ خود در میان میگذارد. دعا هم عرض شد كه مأثور و غیرمأثور دارد و دارای شرایط و آدابی است. جلسه گذشته این بحث را مطرح کردیم كه زمان در اجابت دعا تأثیرگذاری و کارآیی و دخالت دارد. در باب زمان گفتیم که گاهی مسأله به این شكل است كه «شبانهروز»، یعنی هر روز و هر شب، به عنوان عامل تاثیرگذار مطرح است و گاهی هم مسأله بهطور كلّی مطرح میشود. جلسه گذشته عرض کردیم كه ما روایات بسیاری داریم که از نیمه شب به بعد را به عنوان زمان مناسب برای دعا كردن معرفی كرده است. روایات آن هم مطرح شد. ولی من برای تكمیل بحث روایات دیگری را در این رابطه میخوانم.
1- سحرگاهان
ما در بعضی از روایات داریم كه دعا در سحرگاهان مؤثر است. من یكی دو نكته را عرض کنم، بعد روایت مربوطه را هم میخوانم. اولاً «سَحَر» یعنی زمان نزدیک به طلوع فجر؛ زمان نزدیک به دمیدن سپیدهدم را «سحر» میگویند.
«سَحَر» در آیات قرآن كریم
ثانیاً این تعبیر «سَحَر» از آیات قرآن اتخاذ شده است و حتّی در خود روایت هم این آیات استخدام شده است. ما در آیات متعددی این معنا را داریم که تعبیر به سَحَر فرموده است. در سوره الذاریات در توصیف متّقین میفرماید:
«إِنَّ الْمُتَّقینَ فی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ»؛تا میرسد به اینجا كه
«وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُون».یعنی متّقین در سحرگاهان طلب مغفرت میکنند. در سوره آلعمران هم در توصیف متّقین، آنجا که خصوصیات آنها را بیان میكند، میفرماید:
«وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالْأَسْحارِ».در سوره حضرت یوسف(علیهالسلام)، آنجایی که فرزندان حضرت یعقوب(علیهالسلام) آمدند و پشیمان شدند و خواستند عذر خواهی و توبه کنند، به پدر گفتند: «یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئین»؛ آنها راجع به گناهشان تقاضای مغفرت کردند و حضرت به آنها پاسخ داد: «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ». فرمود من بعداً از پروردگارم برای شما استغفار میکنم. یعنی همان موقع استغفار نکرد و كار را به آینده موكول كرد. حالا من بعداً سرّ این مطلب را میگویم. در روایتی هم داریم كه «أخَّرَهُمْ إلَی السَّحَرِ»؛ یعنی او میخواست هنگام سَحَر برایشان استغفار کند. غرض این كه آیات هم آن موقعیت خاصّ سَحَر را مطرح میکند.
«سَحَر» در روایات
در روایت هم ما این مطلب را داریم و من فقط دو سه روایتی را که در ارتباط با آیات است، مطرح میکنم وگرنه روایت در این زمینه زیاد است. در روایتی از پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در بین وصایایی كه به علی(علیهالسلام) میفرمایند، آمده است كه حضرت خطاب به علی (علیهالسلام) میفرماید:
«یا عَلِیُّ وَ بِالأسْحَارِ فَادْعُ لاتُرَدْ لَکَ دَعْوَةٌ»؛ یعنی ای علی، هنگام سَحَر دعا کن و از خدا درخواست کن! چرا؟ چون دعایت در آن موقع رد نمیشود. «لاتُرَدْ لَکَ دَعْوَة». بعد حضرت علّت را بیان فرمودند:
«وَ إنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ وَ الْمُسْتَغْفِرینَ بِالْأَسْحارِ».چون خداوند چنین فرموده است و همان آیه را استخدام کردند.
دعای در سحرگاه، بهترین دعاها
در یک روایت دیگری از امام صادق (علیهالسلام) آمده است که حضرت فرمود: «إِنَّ أَفْضَلَ مَا دَعَوْتُمُ اللَّهَ بِالْأَسْحَارِ. قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ». حضرت آیه دیگری را استخدام کرد كه بهترین زمان برای دعا كردن به درگاه خداوند، سحرگاهان است. نگاه کنید! من روایات را با آیات تطبیق میدهم. آنهایی که اهلش هستند دقت کنند! حدیث دیگری از امام صادق(علیهالسلام) است كه فرمودند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) خَیْرُ وَقْتٍ دَعَوْتُمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ الْأَسْحَار»؛ بهترین وقتی که شما دعا میكنید، سَحَرها است. «وَ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ فِی قَوْلِ یَعْقُوبَ عَلَیهِ السَّلامُ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّی وَ قَالَ أَخَّرَهُمْ إِلَى السَّحَر». یعنی حضرت این آیه را تلاوت كردند كه وقتی حضرت یعقوب(علیهالسلام) به فرزندانش گفت بعداً از پروردگارم برایتان استغفار میكنم، دعایش را نسبت به آنها به تأخیر انداخت تا در سَحَر این كار را انجام دهد.
مَلَك داعی هر سحرگاه
در اینجا من روایتی میخوانم و بعد هم به یک نکته تقریباً اساسی اشاره میکنم. آن روایت این است که پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
«إنَّ اللهَ جَلَّ جَلالُهُ فِی آخِرِ سَاعَةٍ تَبْقَی مِنْ سَاعَاتِ اللَّیْلِ یَأمُرُ مَلِکاً یُنَادِیهِ»؛ در آخرین لحظاتی که از شب باقی مانده است، یعنی نزدیک طلوع فجر که به آن سَحَر میگویند، خداوند به فرشتهای امر میکند که ندا کند.
«وَ یُسمَعُ بَیْنَ الخَافِقَیْنِ»؛ یعنی در تمام مشرق و مغرب عالم صدایش شنیده میشنود. حالا ندایش چیست؟ میگوید: «ألَا! هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ یُغْفَرُ لَهُ»؛ آیا کسی هست که طلب آمرزش کند و مورد آمرزش قرار گیرد؟ «ألَا هَلْ مِنْ تَائِبٍ یُتَابُ عَلَیْهِ»؛ آیا كسی هست كه توبه کند و توبهاش پذیرفته شود؟
«أَلَا هَلْ مِنْ دَاعٍ خَیْرٍ یُسْتَجَابُ لَهُ»؛ آیا كسی هست كه تقاضای خیر کند تا مورد اجابت قرار گیرد؟
«هَلْ مِنْ سَائِلٍ یُعْطَى سُؤَالُهُ».آیا كسی هست كه تقاضا کند و درخواستش پذیرفته شود و خدا به او عطا کند؟ از این دو روایت ظاهر میشود که این زمان، یعنی سحر، بر روی دعا نقش دارد. من عرض کردم دعا خودش کاربرد دارد، امّا عواملی هستند که اینها بر روی دعا تأثیرگذارند؛ از جمله زمان و در شبانهروز، هنگام سَحَر بسیار تاثیرگذار است.
در سَحَر چه بخواهیم؟
در باب «درخواست» که چه باشد، لسان روایات عمومی است و هر خواستهای را شامل میشود. یعنی انسان در سَحَر میتواند هر چیزی را از خداوند بخواهد. امّا در هر سه آیهای که مطرح شد، که روایات هم به همین سه آیه استناد كرده بودند، درخواست مربوط به «مغفرت» است. هر سه مربوط به درخواستِ مغفرت کردن از خداوند است.
«وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»؛حتی فرزندان یعقوب هم از پدر طلب غفران کردند و او در جواب آنها گفت:
«سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّی».
تأثیر سَحَر بر استغفار
این مطلب هیچ منافاتی ندارد با اینکه سَحَر در تأثیرگذاری بر روی دعا به طور كلی، چه دعا برای استغفار باشد چه برای غیر استغفار، نقش داشته باشد. مطلب این است كه این زمان بیشترین اثر را در بین ادعیه، بر روی دعایی دارد كه بنده برای مغفرت و آمرزش خود میكند. دیدید كه هر سه آیه هم مربوط به مغفرت بود. گرچه روایات ما دایره و مدار دعا را باز کرده بود، امّا آیاتی که استخدام فرموده بودند، همه مربوط به طلب غفران از خداوند و آمرزش خواستن از او بود. پس میفهمیم كه این زمان، یعنی سحر، بر روی استغفاری که عبد میکند و پوزشهایی که از ربّش میطلبد، تأثیر فراوان دارد و در حقیقت اثرش روی آن بیشتر است.
2- بین الطلوعین
و امّا موقعیت دیگری كه در شبانهروز بر روی دعا تأثیر دارد «ما بین الطلوعین» است؛ یعنی ما بین طلوع فجر و طلوع شمس.
از هنگامی که سپیدهدم میدمد تا موقعی که خورشید طلوع میکند را بین الطلوعین میگویند.
بركت در صبحگاه
ما در این رابطه روایات زیادی داریم كه من چند روایت را میخوانم و بعد یک مطلب اساسی را مطرح میکنم. روایت اول از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است كه حضرت فرمود:
«إذَا صَلَّیْتُمُ الصُّبْحَ فَافْزَعُوا إلَى الدُّعاءِ وَ بَاكِرُوا فِی طَلَبِ الْحَوَائِجَ اَللَّهُمَ بَارِكْ لِأُمَّتِی فِی بُكُورِهَا».موقعی که نماز صبحتان را خواندید، به دعا کردن رو آورید و از همان صبح به دنبال کسب و کارتان بروید؛ بعد در آخر روایت حضرت این دعا را کردند كه:
«اَللَّهُمَ بَارِكْ لِأُمَّتِی فِی بُكُورِهَا».یعنی از خدا درخواست کردند که خداوند در صبحهای زود، به امّتش برکت دهد.
دعای صبح سودمندتر از تلاش صبحگاهی
روایت دوم، باز هم از پیغمبر اکرم(صلّیالله علیه و آله و سلّم) است كه ایشان فرمودند:
«وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لِدُعَاءِ الرَّجُلِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ أنْجَحُ فِی الْحَاجَاتِ مِنَ الضَّارِبِ بِمَالِهِ فِی الأرْضِ».یعنی قسم به آن موجودی که جان منِ پیغمبر، در دست قدرت او است، دعای فرد در «ما بین الطلوعین» در برآوردن حاجات و برطرف كردن نیازها، مؤثرتر است از کسی که به دنبال تجارت میرود و با مال خودش در زمین به دنبال درآمد است. در این روایات نکتههایی وجود دارد كه در آخر بحث به آن اشاره خواهم كرد.
زمان باز بودن دربهای آسمان
یک روایت دیگر از امام باقر (علیهالسلام) است که حضرت فرمود:
«فَعَلَیْكُمْ بِالدُّعَاءِ فِی السَّحَرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَإِنَّهَا سَاعَةٌ تُفْتَحُ فِیهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ»؛ بر شما باد به دعا در سحر! چرا كه در این ساعت، درهای آسمان باز میشود؛ «وَ تُقَسَّمُ فِیهَا الْأَرْزَاقُ»؛ در این زمان روزیها تقسیم میشود؛
«وَ تُقْضَى فِیهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ».و حاجتهای بزرگ در این زمان برآورده میشود.
من گام بهگام پیش آمدم. اوّل نصف شب به بعد را گفتم، بعد ثُلث شب، بعد سحر و آخر هم رسیدیم به بینالطلوعین. در همه این روایات، به خصوص این روایت آخر كه از امام باقر (علیهالسلام) بود که حضرت فرمود «وَ تُقْضَى فِیهَا الْحَوَائِجُ الْعِظَامُ»، روی یک چیز تکیه میکنند و آن هم امور رزق و روزی است که جنبه مادّی و دنیایی دارد. در روایتی كه از پیغمبر اکرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود، اینطور داشت که وقتی نماز صبح خواندید، به دعا بپردازید و بعد به دنبال كار و كاسبی بروید؛ «بَاكِرُوا فِی طَلَبِ الْحَوَائِجَ». یا در روایت دیگری از پیغمبر داریم: «أنْجَحُ مِنَ الضَّارِبِ بِمَالِهِ فِی الأرْضِ». مثل اینکه اینها یک نکته اساسی است و آن در مورد نحوه اثر این زمانها است.
تاثیرگذاری زمان «بعد از نماز شب و نماز صبح» بر داعی
من جلسه گذشته درباره این زمانها عرض کردم که یک بحث این است که نفسِ زمان نسبت به حاجات و بر روی دعا آثاری داشته باشد که من گفتم آن را کنار بگذارید؛ چون اینجا جای این بحث نیست. امّا یکوقت زمان روی داعی و در ربط با دعایش اثر دارد. یعنی اثر زمان نسبت به حالات داعی است. فرض کنید هنگام طلوع فجر، در آن موقع حالت داعی این است كه معمولاً یا یک موقعی است که عمل عبادی مستحبّ، مثل نماز شب انجام داده است و یا یک عمل عبادتی انجام داده که مثل نماز صبح فریضه بوده است. یعنی حالت او حالتی است که روحش در اتصال به معبود است. الآن حال شخص یک طوری است که تقریباً بهترین حالات او در ارتباط با توجه به خدا است. در باب دعا هم گفتیم كه زیربنای دعا، همین توجه تامّ به خدا است. یعنی هر چه عبد توجّهش به ربّش بیشتر باشد، تأثیر دعایش هم از نظر اجابت بیشتر است. ما اینها را قبلاً بحث کردیم. لذا این زمانهایی را که مطرح میکنند، اینها همه مؤثرند. اینها زمانهایی است که بر حالات داعی در ارتباط با دعایش بسیار مؤثرند و تأثیر مستقیم دارند.
تناسب «بینالطلوعین» و «دعا برای روزی»
اما مسأله بینالطلوعین یک مسأله خاصی برای خودش دارد. چون در این روایات مسأله دنیایی و رزق را پیش كشیده بود. سؤال این است كه چرا اینطور است؟ چهطور در «سَحَر» روی «غفران» تکیه شده بود و ثِقلِ آیات و روایاتش بر این مسأله بود که حاجت و دعایی كه طلب آمرزش از خدا باشد را بخواهید، امّا در باب «بینالطلوعین» ثِقلِ روایات بر روی مسأله «طلب روزی» است؟ میدانید جهت چیست؟ جهت این است كه هر كس در آن موقع صبح، نزدیک آفتاب، به این فكر است كه بلند شود و به دنبال كسب درآمد برود؛ هر كسی دنبال این است كه برود سر شغل و کار و کاسبی خودش. حضرت فرمود اگر كسی در این زمان دعا كند، از کسب کردن اَن ارجح است. یعنی حضرت میخواهد بفرماید خیال نکنی که دویدنهای تو و دوز و کلکهای تو (به تعبیر محترمانه: تدبیر کردنهای تو!) موجب میشود كه روزیات به دستت برسد یا زیاد و کم شود! اگر اینطور گمان کنی، کج فهمیدهای. اشتباه نکن! روزیدهنده تو، کس دیگری است و او تضمین کرده است كه روزیات را بدهد. رازق تو او است. حالا که رفتی سراغ کسب و کار، خدا از یادت نرود!
شیطان فریبت ندهد!
شیطان فریبت ندهد كه خیال کنی دوز و كلك كارساز است و با این لااُبالیگری ها میتوانی كاری از پیش ببری. شیطان تو را به جایی نَکِشَد که برای به دست آوردن روزی، از اوامر خدا تخلف كنی و خیال کنی كه تو کارهای هستی! نخیر، سر نخ این امور مادّی تو نیز به یدِ قدرتِ آن رازق بی انتها، یعنی خدای تو است. یکدفعه به این فکرها نیفتی كه بروی دنبال کار و کاسبیات و بر مال خودت اتکا کنی! اگر روی مال و منالَت حساب کنی، یکوقت چشم باز میكنی و میبینی همه چیز از دستت رفته است و «هبائاً منثوراً» شده است. از همان اوّل صبح كه میخواهی برای كسب روزی از خانه بیرون بروی، تکیهات به خدا باشد. بگو خدایا تو برای من دُرُست کن! اگر وسعت رزق میخواهی، از خدا بخواه؛ خودِ رزق را میخواهی، از خود خدا بخواه؛ تو یک وظیفه داری كه در محدوده احکام الهیّه حرکت کنی؛ بیش از این نه وظیفه داری و نه تأثیری دارد. همه چیز در دست قدرت او است.
هر صبح متذكر شو كه «هو الرزاق»
فرمود:
«دُعَاءُ الرَّجُلِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ أنْجَحُ فِی الْحَاجَاتِ مِنَ الضَّارِبِ بِمَالِهِ فِی الأرْضِ»؛ یعنی این مؤثرتر از آن تجارت کردن با مال است. این دعا از آن تجارتِ با مال، بُردش بیشتر است. به این روایت خوب دقت کنید! در روایت دیگر داشت: «تُقَسَمُ فِیهَا الْأَرْزَاقُ» اینها به این نکته اساسی دارد توجه میدهد كه در آن موقع ـ بینالطلوعین ـ که داعی در حالی است که میخواهد به سمت امور دنیایی برود، با توجه به خدا حال آرامش و اطمینان پیدا میكند. اگر شیطان این حالت را از تو بگیرد، كار را بر تو سخت كرده است. چون گمان میكنی كه تو میتوانی كاری از پیش ببری و جلب روزی كنی، حال آنكه همه چیز در دست خدا است. یکوقت سراغ این حرفها نروی که فریبکاریهای تو کارساز است یا پولهایت کارساز است؛ اصلاً از این خبرها نیست. مسبّب الأسباب او است. تمام این معارف ما حساب شده است.
از یکی از بزرگان نقل شده است که «نفْسِ بیدار بودن از طلوع فجر تا طلوع شمس، مؤثر است». البته این یک بحث عرفانی است و اینجا هم جای آن نیست. من اینها را میدانم، ولی این جلسه و بلکه بالاتر از این جلسه هم اصلاً کشش این حرفها را ندارد كه بخواهم آنها را مطرح کنم. من به همین سبک عمومی خودمان حرف میزنم.
زمزمه ملکوت (13)
اشاره:
به بارگاه ملکوت از راه دعا می توان بار یافت و شهد فیض لایزال را از جام دعا می بایست سر کشید.
دعا، تنها صحنه خواندن نیست عرصه شناختن هم هست. رهاورد دعا، تنها روحانیت نیست عقلانیت هم هست.
باید بر سجاده دعا نشست و محبوب را تمنا کرد.
رمضان، این سفره گشوده خدا، گاه اجابت خواهش هاست، رمضان را دریابیم و دل و جانمان را با جوهر دعا صیقل بخشیم.
آنچه به خامه می آید بازنوشته سخنرانی مجتهد فرزانه، آیت الله آقا مجتبی تهرانی است که در این روزهای پر برکت ماه رمضان در مدرسه نور تهران واقع در خیابان ایران، ایراد می شود. موضوع این سلسله گفتارها دریافتی از ادعیه مأثور و ترسیم تصویری از بایسته های بندگی است.
اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِینَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ»
خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آن هنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما در آن زمان که با تو نجوا میکنم. همانا من به سوی تو فرار کردهام و در مقابل تو ایستاده ام.
مروری بر مباحث گذشته
بحث ما راجع به ماه مبارک رمضان بود که عرض کردم این ماه، ماهی است كه عبد قرآن را كه كلام رب است، بازگو میكند و ماه دعا یعنی سخن گفتن عبد با ربّ است كه آن هم دارای آداب و شرایطی است. دو نوع دعا داریم: ادعیه مأثوره و غیرمأثوره و بحث ما در ادعیه غیرمأثوره بود. این مسأله را مطرح کردیم كه دعا به خودی خود مؤثر است، اما عواملی وجود دارند که بر روی اجابت دعا تأثیرگذار هستند؛ هم برخی از اعمال موثر را مطرح کردیم، از قبیل روزه، وضو، نماز و ... هم زمانهایی را در باب شبانهروز بحث کردیم و بعد هم در بین ایام هفته روز خاص و شب خاص را گفتیم.
تأثیر «زمان نماز» و «عمل آن»
حالا یک بحثی در دعا مطرح است كه ما در روایاتمان داریم و من اینها را به دو دسته تقسیم میکنم. با بررسی روایات میبینیم که در اینها چند احتمال مطرح است. یكی اینكه احتمال دارد در این روایات «زمانِ خاص» برای اینکه در اجابت دعا مؤثر است، هدفگیری شده باشد، یا «عملِ خاص» و یا هر دوی اینها كه من اینها را توضیح خواهم داد.
در یک روایتی است از پیغمبر اکرم دارد، حضرت فرمود: «إذا أُذِّنَ بالأذان فُتحَتْ أبوابُ السَّماءِ واستُجیبَ الدُّعاءُ» آنگاه که اذان گفته میشود درهای آسمان، باز میشود و دعا به اجابت میرسد.
احتمالات سهگانه
در اینجا من سه تا احتمال را مطرح میكنم؛ یک، این که ممكن است نظر روایت، به عامل زمان باشد. یعنی میخواهد عامل زمان را مطرح کند. اذان در زمانی گفته میشود كه مردم باید نمازهای فریضه را انجام دهند و اوقات فرائض هم، اوقات خاصی است. یعنی زمانی که انسان میخواهد نمازهای واجب را بخواند، با اذان اعلام میشود كه وقت خواندن نمازها فرا رسیده است. و وقت نمازها هم مشخص است؛ طلوع فجر، زوال شمس، مابین ظهر و عصر و هنگام غروب. در جلسات گذشته همه اینها را تقریباً بررسی کردیم؛ هم طلوع فجر را گفتیم، هم زوال شمس را. ممكن است كه این مطلب مورد نظر روایات باشد كه آنچه به عنوان عامل تأثیرگذار مطرح است، عامل زمان ـ این زمانها ـ باشد.
احتمال دیگر این است «نفس عمل اذان» در اجابت دعا مؤثر باشد. همانگونه که در باب روزه و وضو و دیگر اعمال قربی و خیرات گفتیم كه اینها روی دعا مؤثر است، ممكن است اذان گفتن هم ـ خودش ـ مؤثر باشد. این هم احتمال دوم؛ اما احتمال سوم این است که هر دوی اینها، این مجموعه «زمان و عمل» بر روی دعا مؤثر باشد. هیچ مشکلی هم پیش نمیآید كه مسأله اینطور باشد. چون ما در روایات دیدیم که هم بر روی زمان تأكید شده است و هم بر روی عمل.
فرار شیطان از صدای اذان
روایت دوم دوباره از پیغمبر اکرم است كه:
«قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): إذا نُودِیَ بِالصَّلَوةِ أدْبَرَ الشَّیطانُ فِی مَا بَیْنَ الزَّوحَاءِ حَتَّی لایَسْمَعَ صَوتَ التَّأذینِ وَ فُتِحَتْ أبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أبْوَابُ الجَنَانِ وَ أُستُجیبَ الدُّعَاءُ»حضرت فرمود: وقتی که صدا به نماز بلند میشود ـ كه این ندای به نماز، همان اذان است ـ شیطان از آن شخص فرار میکند و فاصله میگیرد، فاصلش هم تا «زوحاء» است؛ یک محلی بین مکه و مدینه است و فاصلهاش هم دهها کیلومتر است، تا صوت اذان را نشنود،
«حَتَّی لایَسْمَعَ صَوتَ التَّأذینِ». بعد حضرت فرمودند: در این هنگام دربهای آسمان و بهشت باز میشود و دعا هم مستجاب است.
باز شدن درهای آسمان هنگام اذان
روایت دیگر، « إذَا کَانَ عِنْدَ الأذَانِ فُتِحَتْ أبْوَابُ السَّمَاءِ وَ اُسْتُجِیبَ الدَّعَاءُ وَ إذَا کَانَ عِنْدَ الإقَامَةِ لَمْ تُرَدْ دَعْوَةً» دارد پیغمبر اکرم فرمود: هنگام اذان که میشود همان تعبیر، درهای آسمان باز میشود، دعا مستجاب. و «عند الإقامة» دعا رد نمیشود، اینجا اقامه اضافه شد. من یک نکتهای است البته این نکته ادبی است میگویم برای آن کسانی که اهلش هستند. این دو روایت چون درش إذای زمانیه به کار رفته چه بسا ظهورش در زمان بیشتر باشد، «إذا کان» هر دوتای آنها، آنجا هم «إذا نودی» تعبیر شده است.
روایت دیگر، از پیغمبر اکرم است كه فردی از ایشان سؤال کرد: «إنّ رجُلاً قالَ: یَا رَسُولُ اللهِ (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سلَّم): إنَّ المُؤذِّنِینَ یَفضُلُونَا؟» آیا كسانی كه اذان میگویند، بر ما برتری دارند؟ حضرت فرمودند «فَقَالَ رَسُولُ اللهِ قُل کَمَا یَقُولُونَ» تو هم همان چیزهایی که آنها میگویند را بگو! اذان را حکایت كن! « فَإذَا انْتَهَیْتَ فَسْئَلْ تُعْطَهَا» وقتی که تمام شد از خدا درخواست کن كه به تو عطا میکند. این روایت، خودِ اذان را مؤثر دانسته است. بحث، بحث زمان نیست بلكه عملِ اذان گفتن مطرح است. در آخر بحث من میخواهم جمعبندی كرده و بعد هم یک توصیه كنم.
دعای بین اذان و اقامه رد نمیشود
در روایاتی از پیغمبر اکرم آمده است که حضرت فرمود:
«لایُرَدُّ الدُّعاءُ بَیْنَ الأذانِ و الإِقامَة»وقتی انسان اذان گفت، اگر بین اذان و اقامهاش دعا کند، دعایش رد نمیشود. در یک روایت دیگر که خیلی روشنتر است، اینطور آمده است كه
«الدُّعَاءُ بَینَ الأذانِ وَ الإقامة مُسْتَجَابٌ فَادْعُوا»دعا در بین اذان و اقامه مستجاب است پس دعا كنید! البته به شما بگویم كه من از میان روایات، چند روایت را به صورت نمونه انتخاب کردهام.
از این مجموعه به دست میآید که اولاً «زمان» خودش در باب تأثیر گذاری بر روی دعا، مدخلیّت دارد، ثانیاً این دو عمل ـ اذان و اقامه ـ هم مدخلیّت دارند. حتی در این دو روایت آخر که به دعا كردن بین این دو عمل سفارش فرموده بود، روی عمل تکیه میکند. یعنی وقتی میفرماید: بین این دو عمل اگر دعا کنی، دعا مستجاب است؛ دیگر بحث زمان مطرح نیست و آنچه اثر دارد عمل است.
تذكر؛ بحث راجع به دعای غیر مأثور است.
من یک تذکر بدهم یک وقت اشتباه نکنند، آنهایی که اهلش هستند، من «دعای مأثور» را بحث نمیکنم. دعاهای وارد شده در باب مسأله اذان و اقامه گفتن و اینكه بین آنها چه بگو، اینها هیچكدام مورد بحث من نیست. بحث من «دعاهای غیرمأثور» است. اشتباه نکنید! میگوید: دعا کن! نمیگوید چه بگو. دعای مأثور معنایش این است كه او به تو میگوید این را بگو! خواستهات این باشد.
مثلاً در باب وضو داریم كه وقتی آب را روی صورتت میریزی، بگو: «اللهم بیِّضْ وَجْهِی....» آب را كه روی دست راستت میریزی، بگو: «اللهمَّ أعْطِنِی کِتابِی بِیَمِیِنِی ....» دست چپ را كه میشوری، بگو: «اللهمَّ لاتُعْطِنِی كِتابِی بِیَسَارِی ...» آنها دعای مأثور است. من در مورد آنها بحث نمیکنم. اینها بحث جدایی دارد و من بحثم دعاهای غیرمأثور است، یعنی حاجتهایی را که خودم دارم، از خدا بخواهم. بحث ما اینها است. یك وقت اشتباه نکنید!
از این فرصتها استفاده كن!
این روایات اینها همه نگرششان به همین دعاهای غیرمأثور و حاجاتی است که بنده دارد. میگویند هم از نظر زمانی، هم از نظر عملی، از این فرصتها استفاده کن! تو که داری اذان میگویی، حاجتت را هم از خدا بخواه! تو که اذانت را گفتی و بعد میخواهی اقامه بگویی و نمازت را بخوانی، بین اذان و اقامه یک حاجت بخواه! مطلب را خیلی ساده کردم.
رحمت واسعه حق تعالی یک مداری را برای اجابت دعای بندگان باز میكند كه هم مرتبط با زمان است و هم مرتبط با عمل است. نگاه کنید! این «فتحت»ها را خوب توجه کنید! من اینها را از خودم نمیگویم. همه این مطالب در روایات است كه دربهای رحمت و فضل خدا در این زمانها و با این كارها باز میشود. وقتی كه شما در این زمانها قرار میگیرید یا این اعمال را برای خدا انجام میدهید، از این موقعیت پیش آمده استفاده کنید! بهرهگیری کنید! از آنهایی نباشید که غفلت دارند! غفلت نکنید و از این موقعیتها استفاده کنید! این روایات دارد موقعیتهایی را بیان میکند که در آنها، فضل و رحمت واسعه حق تعالی بر بندگانش، گسترش پیدا میکند. هم زمانی آن را میگوید و هم عملیاش را.
توسعه دایره رحمت حق، برای اینكه تو دعا كنی!
موقعی که شما این کارها را میکنید، برای خدا انجام میدهید دیگر!؟ اذان که میگویی که برای شیطان که نمیگویی؟ چون شیطان فرار میکند؛ اینطور که در روایت گفته در روایت بود، شیطان فرار میکند و فاصلهاش هم با آدم، دهها کیلومتر است. تو این اذان را برای خدا میگویی؛ خدا هم درب فضل و رحمتش را بر تو باز میكند؛ از این موقعیت استفاده کن!
لذا از نظر موازین معرفتی ما هیچ مانعی نیست که هر دو عامل ـ چه زمانیاش باشد، چه عملیاش باشد ـ بر دعا مؤثر باشد. قبل از عمل، بعد از عمل، وسط عمل و در این زمانها دعا كردن وارد شده است. ببین کجاها را گرفته است. اینقدر توسعهاش داده است كه تو از او حاجتت را بخواهی. این موجب میشود که خدا دعایت را به اجابت برساند.
اوقات نماز بهترین ساعات است
اینها یک دسته از روایات هستند ولی یک دسته دیگر از روایات داریم که اینها را میشود دو چهرهای تعبیر کرد.
«قالَ رسولُ اللهِ (صلّی اللهُ علَیهِ وَ آلِه وَ سَلّمَ): وَ ارْفَعُوا إِلَیْهِ أَیْدِیَكُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَوْقَاتِ صَلَاتِكُمْ فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ»در اوقات نمازهایتان، دستهاتان را به دعا کردن و درخواست کردن، به سوی خداوند بلند کنید. اینجا اشاره به اوقات نمازهای فریضه است.
حضرت در ادامه ویژگی اوقات را بیان میکند.
«یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا بِالرَّحْمَةِ إِلَى عِبَادِهِ یُجِیبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ یُلَبِّیهِمْ إِذَا نَادَوْهُ وَ یُعْطِیهِمْ إِذَا سَأَلُوهُ وَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ»خواستههایشان را میدهد چه به طریق مناجات باشد، چه به طریق ندا باشد، چه دعا باشد. این روایت در عامل زمانی ظهور دارد.
دعا در «وقتِ نماز» و دعا «قبل و بعد از نماز»
روایتی از امام باقر (علیهالسلام) است كه:
«الْمَسْأَلَةُ قَبْلَ الصَّلَاةِ وَ بَعْدَهَا مُسْتَجَابَة»دعای پیش از نماز و بعد از نماز مستجاب است. در اینجا حضرت، «عمل» را مطرح کردهاند. میخواهی از خدا درخواست کنی؟ چه وقت دعا كنی بهتر است؟ قبل از نماز و بعد از نماز بهترین زمان است. همان وقتی كه ایستادهای و میخواهی نماز بخوانی، زود دعا كن! فرصتطلب باش! بیا از این فرصت استفاده کن!
فرصت طلبی همین را اقتضا میکند، آدم عاقل و کسی که به خدا اعتقاد دارد اینطور است.
امام صادق (صلواتاللهعلیه) فرمود: «عَلَیْكُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَدْبَارِ الصَّلَوَاتِ فَإِنَّهُ مُسْتَجَابٌ» بعد از نماز. بر شما باد که دعا کنید و مستجاب است. نگاه کنید! من این دو روایت را به ترتیب خواندم؛ اولی بحث زمان بود و دومی بحث عمل. روایت سوم را که میخوانم هم در مورد زمان است، هم در مورد عمل. این روایت از امام صادق (علیهالسلام) است كه: «إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَیْكُمُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ فِی أَفْضَلِ السَّاعَاتِ فَعَلَیْكُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَدْبَارِ الصَّلَوَاتِ» همانا خداوند نمازهای پنجگانه را در بهترین ساعات بر شما واجب گردانیده است، پس بر شما باد به دعا كردن بعد از نمازها.
سفارشِ دو قبضه
بخش اول روایت اشاره به زمان دارد كه فرمود: «إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَیْكُمُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسَ فِی أَفْضَلِ السَّاعَاتِ» خداوند، نمازهای پنجگانه را در بهترین اوقات، بر شما واجب کرد. پس معلوم میشود «زمان» خودش فضیلت دارد. در بخش دوم كه داشت: «فَعَلَیْكُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَدْبَارِ الصَّلَوَاتِ» بحث «عمل» را پیش کشید. گویی این روایت یك سفارشِ دو قبضه است. «بهترین ساعات» عامل زمانی است و «بهترین عمل» ـ نماز ـ عامل عملی است. پس از این موقعیت استفاده کن! وقتی اول وقت به نماز ایستادی، زمان اجابت دعا است. نمازت که تمام شد هم، هنوز وقت، وقت اجابت دعا است. نماز خودش عامل دیگری است كه دعایت مستجاب شود. هر عامل به تنهایی بر دعای تو اثر میگذارد، چه رسد به اینكه دو عامل در کنار هم باشد! ببین اگر اینها با هم جمع شوند، چقدر اثر میگذارد. من دیگر نمیرسم همه روایات را بخوانم، چون روایات خیلی زیاد است، شاید من از این روایات بین ده تا بیست روایت دیدم.
حال داعی در این زمانها متوجه به خدا است
اما آن چیزی که در همه اینها سریان دارد و مشترک است، بحث «حالت داعی» است. موقعی که اذان میگوید، برای شیطان که ـ نعوذبالله ـ اذان نمیگوید، برای خدا میگوید؛ آن حال توجه مؤذن به خدا است كه او را برای دعا كردن مهیا كرده و دعایش را تقویت میكند كه به هدف اجابت برسد. مابین اذان و اقامه باز حال توجه، به خدا است. بعد از اذان و اقامه حال توجه، به خدا است. قبل از
صلوة
،و موقع تكبیر «الله اکبر» توجه به خدا است. نمازت كه تمام شد، هنوز منقطع نشدهای و به این زودی، توجهت به خدا گرفته نشده است؛ شیطان به این زودی نمیتواند توجه به خدا را از تو بگیرد.
با خدا درد دل كن و گرههایت را به او بگو!
در تمام این حالات یک چیز دارد و او حال داعی است و آنچه که در دعا اثر اساسی دارد نیز همین توجه تامّ داعی به خداوند است. یعنی دعا كه لقلقه زبان نیست، یک حالت اتصال به معبود است. میگوید همین که سیم متصل شد، از این فرصت استفاده کن! از همان حال خودت بهره بگیر! از این حالت خوبت که متوجه خدا شدهای، استفاده کن! همانجا درد دلها و گرههایت را با خدا در میان بگذار. ببین چطور جواب میدهد! اگر مؤثر نبود؟! آنچه که در تمام این موارد مشترک است این است كه تمام عملهایی را که مطرح میکند، برای یك حالت توجه به معبود را ایجاد میكند.
دعا به حق محمد و آل محمد(صلواتاللهعلیهماجمعین) و نماز با سلام به اباعبداللهالحسین(علیه السلام)
میگویند: از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است و توسل به اولیای خدا! من پیرامون اثر توسل به اولیای خدا قبلاً بحث کردهام. فکر میکنم سال گذشته بود و چون قبلاً گفتهام، الآن فقط یک تذکر میدهم كه وقتی خواستی دعا کنی، «به حق محمد و آل محمد» دعا کن! که این یکی از اموری است كه در سفارشات ما هم هست. یک وقت از آن غفلت نکنی! بعضی از بزرگان ما بودند که قبل از ورودشان به نماز، یک سلامی به حسین (علیهالسلام) میدادند. میگفتند: خیلی کاربرد دارد. سلام به او خیلی کاربرد دارد. قبل از نمازشان وقتی كه میخواستند به نماز بایستند، یک سلام میدادند بعد وارد دعاهایشان میشدند و اذان و اقامه میگفتند.
شرح دعای امام زین العابدین علیه السلام در وداع ماه مبارک رمضان
امام زین العابدین علیه السلام می فرماید: «اللهم صل علی محمد و آله واجبر مصیبتنا بشهرنا و بارک لنا فی یوم عیدنا و فطرنا و اجعله من خیر یوم مرّ علینا و أجلبه لعفو و أمحاه لذنب و اغفرلنا ما خفی من ذنوبنا و ما علن اللهم اسلخنا بانسلاخ هذا الشهر من خطایانا و أخرجنا بخروجه من سیئاتنا و اجعلنا من أسعد أهله به و أجز لهم قسماً فیه و أوفرهم حظاً منه.»
عید و معنای جشن گرفتن
اگر فراق ماه رمضان به خاطر از دست دادن برکات و الطاف الهی مصیبتی برای مؤمنان باشد، عیدی که پس از آن میآید به معنای جشن گرفتن انجام وظیفه و برکات آن رضایت و صفای شادمانی معنوی و توجه انسان به عظمت مسؤولیت در طول زمان، آن هم پس یک دوره تمرین ارادی تحمل محرومیت است.
خواست ما ای خدا این است که دشواریهای ما در این ماه را جبران کنی و از الطاف خودت به ما ببخشی و روز عید و روزه گشایی ما را بر ما مبارک گردانی و فیوضات بسیاری خود را شامل حال ما بگردانی و این روز را بیشتر از روزهای دیگر مایه عفو و بخشش و محو گناهان ما قرار دهی تا ما از تمام گناهان آشکار و نهان خود بخشیده شویم و به سعادت ایمانی در دنیا و اطمینان معنوی در آخرت دست پیدا کنیم و برای ما گناهی نمانده باشد مگر اینکه آن را بخشیده باشی و ما نیز اثری از شقاوت و بدبختی در وجود خویش نیابیم که در سایه عفو و رحمت بیکران تو، این روز ما سراسر فایده و نعمت است.
«اللهم و من رعی هذا الشهر حق رعایته وحفظ حرمته حق حفظها وقام بحدوده حق قیامها والتقی ذنوبه حق تقاتها أو تقرب إلیک بقربة أوجبت رضاک له وعطفت رحمتک علیه فهب لنا مثله من وجدک وأعطنا أضعافه من فضلک فإن فضلک لایغیض وإن خزائنک لاتنقص بل تفیض وإنه معادن إحسانک لاتفنی وإن عطاءک للعطاء المهنا اللهم صل عل محمد وآله واکتب لنا مثل أجور من صامه أو تعبد لک فیه إلی یوم القیامة»
عطا در ترازوی الهی
خدایا هستند انسانهایی که ایمان در قلب و دل ایشان جای دارد و حرمتهای الهی را حفظ کردهاند و حدود الهی را رعایت نمودهاند و از اینرو آن چنان که سزاوار بود حق تو را در این ماه رعایت نمودند و حرمت روزهداری و شب زندهداری این ماه را که تو قرار دادهای مراعات کردند و حدود حلال و حرام آن را حرمت نگاه داشتند و از گناهان پرهیز داشتند و به خاطر آگاهی از پیامدهای منفی گناه برای سرنوشت بدانها نزدیک نشدند و با گفتار و رفتار و روابط خویش که بندگان را در معرض محبت و رضایت تو قرار میدهند به تو تقرب جستند. پس تو نیز از آنان راضی شدی و با شفقت و مهربانی خویش از رحمت خویش بدانها بخشیدی و از عطای خود که برای پرهیزگاران مخلص قرار دادهای به ایشان پاداش دادی. اما تمام عطای تو به ایشان از روی فضل و عنایت توست نه سزاواری ایشان. زیرا بندگان هیچگونه حقی ندارند. پروردگارا! از تو میخواهیم که مانند اینها را به ما نیز ببخشی و برای ما مضاعف بگردانی. زیرا عطا و بخشش تو تابع حساب و کتاب نیست که از نقصان گنجینههای خود بترسی. زیرا گنجینه تو پایانی ندارد و با فضل و عنایت تو از آن چیزی کاسته نمیشود. پروردگارا! عطای خود را که بندگانت در سایه رفاه و آسایش آن سعادتمندانه زندگی می کنند ادامه بده.
آیا واژگانی داریم که بتواند حق ستایش تو را ادا کند و آیا میتوانیم به معنای بلند ستایش که از عهده فضل تو برآید برسیم؟ و آیا در ازاء این همه کرمی که پایانی ندارد، میتوانیم از تو بخواهیم که پاداش تمام روزهداران و شب زندهداران تا روز قیامت را به ما ببخشی؟
اما ما از آن اعمال صالحی که بندگان تو انجام میدهند تا به تو نزدیک شوند و به پاداش تو نائل گردند و تو به ایشان ثواب میدهی چیزی در اختیار نداریم، ولی خواست ما این است که به سزاواری ما نگاه نکنی بلکه به فضل و کرم و رحمت بیمنتهای خود بنگری. پس این درخواست ما را مورد اجابت قرار ده، ای کریمترین کریمان!
«اللهم إنّا نتوب إلیک فی یوم فطرنا الذی جعلته للمؤمنین عیداً و سروراً ولأهل ملتک مجمعاً ومحتشداً من کل ذنب اذنبناه أو سوء اسفناج أو خاطر شر ضمنا توبه من لاینطوی علی رجوع إلی ذنب و لایعود بعدها فی خطیئة توبة نصوحاً خلصت من الشک و الارتیاب فتقبلها منّا وارض عنّا و ثبتنام علیها»
و این روزها فطر است که زمان تازهای را بدان آغاز کردهایم و در آن از مسؤولیت روزهداری که تو در ماه رمضان بر ما واجب ساختی سبک شدیم و از طریق آن مثل مؤمنان ملتزم به فضای عید با معنای عمیق آن که به ما الهام کردی، گام نهادیم. زیرا طاعت خداوند در هر جای از حرکت انسان مؤمن عید، آن هم با همه اسرار معنوی عید، میباشد. زیرا با رویکرد به سوی خداوند، در چشمانداز پاداش الهی عمق تمام مفاهیم شادمانی معنوی را تحقق میبخشد. خدایا! خواست من این است که مؤمنان به جهت گردهماییشان برای طاعت، همگی احساس شادمانی کنند و برادری اسلامی خود را درک کنند و با احساس یگانگی در خط ملتی که تو در وحی خود آن را قرار دادهای، به سوی قدرتمندی حرکت کنند.
خدایا! می خواهیم که پاکی اندیشه و احساسات و اعمال خود، معنای عید را در زندگی خود درک کنیم تا اندکی به پاکی مواقع الهی مورد نظر تو نزدیک شویم. تو دروازههای توبه را به روی ما گشودهای که ما در معرض رحمت و رضایت تو قرار میدهد. از اینرو در این روز – عید فطر – توبه میکنیم. آن هم توبهای خالص که از اعماق وجود ما سرچشمه میگیرد، برای همه عمر و توبهای نصوح، بدون هیچگونه شک و تردیدی. زیرا این توبه از این ایمان راسخ و باور مطمئن سرچشمه میگیرد که ما باید به راه مستقیم تو دست پیدا کنیم تا شیطان ما را از راه خداوند به سمت گمراهی و طغیان خویش منحرف نکند و اشتباهاتی را که هوای نفس روان در خط شیطان ما را بدان انداخته است اصلاح کنیم و پس از رهایی از آن هیچگاه بدان باز نگردیم.
در اینجا ما توبه می کنیم تا خداوندا ! وقتی جانهای با ایمان خود را در معرض پاکی معنوی گشوده بر پاکی مقدس تو قرار میدهیم، هدیه عید برای تو باشد.
از تمام گناهان و گفتارها و رفتارهای ناشایست گذشته و افکار بد و منحرف و نیتهای فسادآلود خود به سوی تو توبه می کنیم تا اندیشه خود را از بدیها رها کنیم و بدنهای خود را از ناپاکی اشتباهات پاکیزه سازیم تا با ایمانی ناب و تقوایی گشوده بر طاعت تو در برابرت قرار گیریم. پس این توبه را از ما بپذیر و ما را از جمله توبهکنندگان قرار بده. آن کسانی که محبت خود را برایشان واجب گردانیدهای و بازگشت به طاعت خودت را از ایشان پذیرفتهای. ای عادلترین عادلان!
توبه در عقل و باور
توبه نصوح فقط یک فکر نیست که از عقل ما عبور کند و در تصمیم ما جریان پیدا کند. بلکه منظور ما از توبه آن آگاهی است که در مواقع حساس خود را بر شخصیت ما تحمیل کند تا اندیشهای گرم و دلنشین تمام وجود را در برگیرد و آن را به سوی ثبات سوق دهد و این علاوه بر قدرت در معادلات عقل و توازن در محاسبات آینده و بدست دادن پیامدهای مثبت برای سرانجام انسان است.
ولی ما نمیتوانیم به این منطقه از آگاهی معنوی درونی برسیم، مگر اینکه تو به ما کمک کنی تا در مفاهیم عبودیتی انسانی، ناب و تابع پروردگاری آفریننده و رحیم غرق شویم.
از تو میخواهیم نهال ترس عمیق از مجازاتی که در انتظار بندگان گنهکار است را در جان ما بکاری تا در حال و آینده همیشه آن را احساس کنیم تا اینکه مثل خوف در دنیا، خوف در آخرت نیز به حالتی درونی و پویا در وجود ما تبدیل شود. همین طور از تو میخواهیم شوق معنوی به پاداشی را که به بندگان پرهیزگار خود وعده دادهای در عواطف ما برانگیزی تا بر اثر ترس از مجازات و شوق به پاداش موعود، این احساس به احساس لذت در دعا تبدیل شود. در این دعا از تو میخواهیم که مغفرت و رضوان خودت را شامل حال ما بگردانی و از مجازات و زیان نیز به تو پناه میبریم و به تو توسل میجوئیم که ما را از جمله توبه کنندگانی قرار دهی که توفیق توبه یافتهاند و توبه ایشان پذیرفته شده است تا از آن جایی محبت خود را برای توبهکنندگان قرار دادهای به محبت تو نائل شویم و با پذیرش بازگشت دوباره ما به جایگاه طاعت و بندگی سعادتمند گردیم. چرا که تو در تمام معیارهای عدل خود مبنی بر پاداش دادن نیکوکاران عادلترین عادلان هستی.
«اللهم تجاوز عن آبان و أمهاتنا و اهل دینار جمیعاً من سلف بینهم و من غیر إلی یوم القیامة»
در اینجا ما توبه می کنیم تا خداوندا ! وقتی جانهای با ایمان خود را در معرض پاکی معنوی گشوده بر پاکی مقدس تو قرار میدهیم، هدیه عید برای تو باشد
همگان نیازمند رضایت تو هستند
پروردگارا! از تو میخواهیم که به فضل خودت از ما درگذر و گناهانمان را بیامرزی. امّا ما این را فقط برای خودمان نمیخواهیم بلکه به یاد پدران و مادران خود نیز هستیم. زیرا همان گونه که از ما خواستهای به خاطر احسان و فضل بینهایتت نیز تو را سپاس گوئیم خودت از ما خواستهای که به خاطر نیکیهایشان از آنان سپاسگزاری کنیم. همینطور تمام همکیشان خود را نیز یاد میکنیم که از طریق ایمان با ایشان مرتبط شدهایم. کسانی که پیامبر خود را برای ایشان فرستادی، ولی اینان مدتهاست که مردهاند و به سوی تو آمدهاند تا در برابر تو با حساب خود مواجه شوند و با حکم عادلانه و رحمت گستردهات منتظر سرنوشت خویش میباشند.
ما به یاد ایشان هستیم و میدانیم که ایشان باز از دست دادن فرصت عمل و تصحیح و جبران اشتباهات و گناهان خود، نیازمند مغفرت و رضوان تو هستند. لذا از تو میخواهیم که از ایشان درگذری و آن گونه که از ما درگذشتی و ما را بخشیدی از آنان نیز درگذر و آنان را بیامرز تا در فردای قیامت در سایه ایمان که راز وحدت و یگانگی ماست همگی گردهم آییم و در بهشت سرشار از نعمت تو یکجا گردیم.
«اللهم صل علی محمد و آله کما صلیت علی ملائکتک المقربین وصل علیه و آله کما صلیت علی انبیائک المرسلین وصل علیه و آله کما صلیت علی عبادک الصالحین و أفضل من ذلک یا رب العالمین صلاة تبلّغنا برکتها و ینالها نفعها و یستجاب لها دعاؤنا إنک أکرم من رغب إلیه وأکفی من توکل علیه وأعطی من سئل من فضله وأنت علی کل شیء قدیر».
التزام به خط پیامبر و آل او
صلوات بر محمد و خاندان او که حاملان رسالت و راهیان راه پیامبر و دارای رویکرد به اهداف آن حضرت هستند نشانه وفاداری و التزام است. این درود نشانه ارتباط با پیامبر و خاندان او در خط رسالت است، درست آن گونه که خداوند از ما خواسته است به فرشتگان مقرب او توجه کنیم. آن فرشتگان که خداوند اجرای فرامین خود را در نظام هستی به ایشان سپرده است و آنان غرق در عبادت پروردگار خود هستند و نیز باید پیامبران دیگر را نیز مدنظر قرار دهیم. آن کسانی که با اخلاص تمام و تحمل رنجهای فراوان در مسیر رسالت الهی گام نهادند.
این صلوات برکات خاصی برای زندگی انسان دارد و مفاهیم ایمانی و دینی حاصل از این اسامی مبارک را به زندگی انسان ارزانی میدارد و احساس وفاداری به خداوند و رسالت را در جان ما برمیانگیزد. سود برکت معنوی حاصل از دعا به زندگی خود ما بازمیگردد، اما خدایا! ما بسیار بیشتر از این تو میخواهیم. زیرا تو نسبت به امیدواران بسیار کریم و نسبت به حاجتمندان بسیار بخشنده و نسبت به رحمت طلبان بسیار رحیم هستی و این درخواستها تو را به دشواری نمیاندازد که تو نسبت به هر چیزی توانایی.
زمزمه ملکوت (14)
اشاره:
به بارگاه ملکوت از راه دعا می توان بار یافت و شهد فیض لایزال را از جام دعا می بایست سر کشید.
دعا، تنها صحنه خواندن نیست عرصه شناختن هم هست. رهاورد دعا، تنها روحانیت نیست عقلانیت هم هست.
باید بر سجاده دعا نشست و محبوب را تمنا کرد.
رمضان، این سفره گشوده خدا، گاه اجابت خواهش هاست، رمضان را دریابیم و دل و جانمان را با جوهر دعا صیقل بخشیم.
آنچه به خامه می آید بازنوشته سخنرانی مجتهد فرزانه، آیت الله آقا مجتبی تهرانی است که در این روزهای پر برکت ماه رمضان در مدرسه نور تهران واقع در خیابان ایران، ایراد می شود. موضوع این سلسله گفتارها دریافتی از ادعیه مأثور و ترسیم تصویری از بایسته های بندگی است.
اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم؛ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِین وَ صَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبینَ الطَّاهِرِینَ وَ لَعنَةُ اللهِ عَلی اَعدائِهِم اَجمَعین.
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُكَ
فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْكَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْكَ»
خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آن هنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما در آن زمان که با تو نجوا میکنم. همانا من به سوی تو فرار کردهام و در مقابل تو ایستاده ام.
مروری بر مباحث گذشته
گفته شد ماه مبارک رمضان، ماه تلاوت قرآن ـ یعنی بازگوکردن کلام ربّ ـ و ماه دعا ـ یعنی گفتگوی عبد است با ربّش ـ است و عرض کردیم كه ادعیه بر دو گونه است؛ مأثور و غیرمأثور، كه اینها هم دارای آداب و شرایطی است. بالأخره بحث ما به اینجا رسید كه عواملی در دعا مؤثر هستند. یعنی خودِ دعا، کارآیی دارد، اما عواملی هم در کنارش اثرگذاری دارند؛ از جمله عامل زمان. در بحث زمان ابتدا، «روز و شب» را به طور عمومی مطرح کردیم و إنشاءالله بعداً زمانهای خاص، یعنی ایّام و لیالی خاص را بحث خواهیم كرد.
من عرض کردم كه در باب روز و شب، ما چند دسته روایت داریم. دستهای بر روی مسأله شب به طور خاص تأکید كرده، دستهای هم بر نیمه شب به بعد، دستهای بر ثُلث آخر شب، یعنی سحرگاهان و گروهی هم بر «بینالطلوعین» تأكید فرموده است.
ساعات خاص روز برای دعا كردن
امّا در این جلسه سراغ ساعات خاص «روز» میرویم. ما در باب روز هم داریم که یک وقت خاصی از روز بر روی دعا مؤثر است. در آیه پانزدهم سوره مباركه رعد آمده است:
«وَ لِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ».یعنی هر آنچه در آسمان و زمین است خواهناخواه، « و سایههای آنها، بامدادان و شامگاهان برای خداوند، سجده میکنند.
* قبل از طلوع و غروب خورشید
در ذیل این آیه شریفه روایتی از امام ششم(علیهالسلام) آمده كه حضرت فرموند:
«هُوَ الدُّعَاءُ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا وَ هِیَ سَاعَةُ إِجَابَةٍ».یعنی منظور آیه، دعا كردن در این زمانها است و این ساعت ـقبل از طلوع و غروب آفتابـ زمان استجابت دعا است. روایت دیگری از امام صادق (علیهالسلام) است که حضرت فرمودند:
«إِنَّ الدُّعَاءَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِهَا سُنَّةٌ وَاجِبَةٌ».دعا كردن قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب آن، از احکامی است که روی آن تأکید شده است. روایت دیگری باز هم از امام صادق (علیهالسلام) است كه حضرت فرمود:
«إِذَا كَانَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ فَعَلَیْكَ بِالدُّعَاءِ وَ اجْتَهِدْ وَ لَا یَمْنَعُكَ مِنْ شَیْءٍ تَطْلُبُهُ مِنْ رَبِّكَ وَ لَا تَقُولُ هَذَا مَا لَا أُعْطَاهُ وَ ادْعُ فَإِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ»قبل از طلوع آفتاب و غروب آن دعا كن و بر دعا كردن و خواستهای كه از پروردگارت داری اصرار نما و چنین نگو كه این خواسته من اجابتشدنی نیست؛ دعا كن؛ چون پروردگارت هر كاری را كه بخواهد، انجام میدهد.
اثر این زمان بر روی داعی
من قبلاً عرض کردم که بحث تأثیرگذاری زمان، یک وقت در ارتباط با اثر زمان «بر روی دعا» است و یک وقت در مورد اثر «بر روی داعی» و در ربط با دعا كردن او است. یعنی زمان گاهی بر نَفسِ دعا اثر دارد و گاهی بر روی داعی اثر میگذارد كه در نتیجه روی دعای او هم مؤثّر است. عرض کردم كه وارد بحث اوّل نمیشوم، ولی بحث دوم را وارد شدم و در رابطه با دعا كردن در ثُلث آخر شب، سحرگاهان و بینالطلوعین مطالبی را گفتم. در جلسه گذشته این مسأله را در باب بینالطلوعین مطرح کردم که برای چه روی آن تأکید شده است. روایتی هم در این زمینه بود كه من آن را خواندم. یعنی حرفها، از خودم نبود و من بین روایات را جمع کردم.
اوّل و آخر بگو خدا!
گفته شد که مردم، صبحها که بیدار میشوند، از نظر روند طبیعی و حالِ غالب اینطور است كه در صدد آمادگی برای رفتن به دنبال امور مادّی و به دست آوردن رزق و روزی هستند. یعنی غالباً انسانها در آن ابتدایی که وارد روز میشوند، از همان موقع برای مسائل مادّی و به دست آوردن روزی تلاش میكنند. از قدیم هم اینطور بوده و بهطور متداول هم كار از همان طلوع شمس آغاز میشود و انتهای این تلاشها هم غروب است. این روایات بر روی «اوّل و آخر» همه تلاشها دست گذاشته است. از همان اوّل که بلند میشوی و میخواهی دنبال کار و كاسبی و مسائل مادّی بروی، خدا خدا كن! آخرش هم همین است. اوّل خدا، آخر هم خدا! خوب دقت کنید! ببینید چقدر زیبا است. آخر بحث عرض میکنم كه منشأ اصلی این معارف ما چیست. بعداً در مورد آن توضیح میدهم.
جلوگیری از انحراف
چندین دلیل در این مسأله وجود دارد. یكی اینكه چرا در صبح و عصر باید دعا كرد و خدا را صدا کرد؟ چون مردم كه در طول روز سراغ کسب و كار میروند، امور بسیاری از وسوسههای شیطانی برایشان پیش میآید؛ چه شیطان درونی و چه بیرونی که آنها را فریب داده و اغفال میکند. این امور دائماً میخواهد انسان را از صراط شرعی و راه و چارچوبهایی که شرع برای او تعیین کرده، خارج كند. من باید چه کار کنم كه نجات پیدا كنم و از راه بیرون نروم؟
استغفار در آخر روز
میگوید همان اوّل صبح که میخواهی بیرون بروی، خودت را به خدا بسپار و دعا کن! اوّل کار هم طلوع شمس است. آخر کار هم بهطور غالب تا غروب شمس ادامه پیدا میكند. چهبسا در بین این دو مقطع زمانی، لغزشهایی هم پیدا شود. هنگام غروب که شد، خدا از یادت نرود! فکر کن و اگر خطایی از تو سرزده است، با دعا آن را برطرف کن! دعا کن و از خدا بخواه كه از تقصیرت بگذرد. بهترین دعا برای این منظور چیست؟ استغفار است.
خود را به خدا بسپار!
این یک مسیر است برای اینكه دعا در این زمانها را توجیه كنیم. اما مسائل زیادی در اینجا مطرح است. مثلاً اینكه معمولاً حوادثی در روابط اجتماعی، برای انسان پیش میآید كه از این گرفتاریها راه نجاتی نیست. وقتی انسان وارد جامعه میشود، حوادث و اتفاقاتی برای او پیش میآید كه تنها حافظ او، خدا است. این مورد، غیر از آن مسأله قبلی است. آنجا بحث وسوسههای شیطانی و تخلّف از احکام الهی و حرام و حلالهای شرعی بود؛ امّا اینجا بحث حوادث و اتفاقاتی است كه در طول روز پیش میآید. از وقتی که بیرون میآیم تا زمانی كه برمیگردم، ممکن است برایم هزار اتفاق بیفتد و شاید صبح كه میآیم، اصلاً به شب نرسم و دیگر برنگردم. لذا همان اوّل صبح که میخواهی راه بیفتی، خودت را نسبت به این حوادث به خدا بسپار!
پیشگیری از هر نوع پیشآمد
اگر انسان بخواهد سراغ ابعاد گوناگون مسأله برود، میبیند یک بُعد و دو بُعد نیست. همه این حرفها حساب شده است. از اوّل طلوع شمس تا غروبش که معمولاً در این وقت، انسان به دنبال كسب درآمد به درون جامعه میآید، برای انسان مسائلی پیش میآید، چه از نظر وساوس شیطانی، چه از نظر حوادث طبیعی و روابط انسانی كه حافظ و نگهداری جز خدا، برای انسان نیست.
دعا در این اوقات از پیشآمدها، آن هم هر نوع پیشآمدی، پیشگیری میكند. در یک جمله، دعا از پیشآمدهایی که در این مقطع زمانی برای من ممکن است پیش بیاید، چه معنوی و چه مادّی و طبیعی، پیشگیری میكند.
* نماز و دعا هنگام زوال
دسته دیگری از روایات است که «عند زوال الشمس»، یعنی ظهر را مطرح میکند. دو روایت هست كه یكی از آنها روایتی از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) است كه فرمود:
«إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فُتِّحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أَبْوَابُ الْجِنَانِ»؛ آنگاه که ظهر میشود، دربهای آسمان و دربهای بهشت باز میشود؛
«وَ اسْتُجِیبَ الدُّعَاءُ»؛ و دعا مستجاب میشود؛
«فَطُوبَى لِمَنْ رُفِعَ لَهُ عِنْدَ ذَلِكَ عَمَلٌ صَالِحٌ».پس خوشا به حال آن کسی که در این وقت، کردار نیکی از او بالا رود. این را خوب دقت کنید! من بعداً میگویم كه این روایت به چه چیزی اشاره دارد.
روایت دوم را هم میخوانم: «كَانَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ و سَلَّمَ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ یُصَلِّی أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَسُئِلَ عَنْ ذَلِكَ فَقَالَ هَذِهِ سَاعَةٌ تُفْتَحُ فِیهَا أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أُحِبُّ أَنْ یَصْعَدَ لِی فِیهَا عَمَلٌ صَالِحٌ». پیغمبراكرم(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقتی كه نزدیك ظهر میشد، چهار ركعت نماز میخواندند. چرا؟ میفرمودند چون این ساعت زمانی است كه دربهای آسمان باز میشود و من دوست دارم كار نیكی از من در این ساعت بالا رود.
توجه به بُعد روحانی انسان
اینها اشاره به مطلب دیگری دارد. انسان صبح که راه افتاد و دنبال کار رفت، بحبوحه اشتغالات او به مادّیت چه وقت است؟ سر ظهر، وسط کار است که دیگر گرم کار شده است و تمام همّ و غمّش، رفته سراغ پول ـنعوذباللهـ؛ در همین وقت حواست را به عالَم بالا جلب میكند كه تو آدم هستی و فقط یك بُعد نداری. تو موجودی چند بُعدی هستی. دائماً كه نباید به دنبال احتیاجات جسمانیات باشی. سَری بالا کن و متوجه عالَمی شو كه روزیات باید از آن عالَمِ برتر به تو برسد. چه خبر است كه اینقدر به دنیا مشغول شدهای؟! رزق و روزی همین دنیایی كه در آن غرق شدهای، از جای دیگر ـاز یک عالم برترـ میرسد. این هم باید از بالا برسد.
روزیها در آسمان است
من به یک آیه اشاره کنم و او این آیه شریفه است كه در سوره ذاریات است:
«وَ فِی السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُون».روزی شما و آنچه كه وعده داده شدهاید، در آسمان است. روزیهای شما در عالَم عِلوی ـیک عالم برترـ است، نه در این خاک. نه اینکه میخواهد بگوید در دنیا كار نكن و فقط دعا كن! میگوید تمام توجّهت را صرف دنیا نکن! بله، راجع به زمین هم داریم كه:
«قُلْ مَنْ یَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ».ولی پیغمبر میگوید، عمل صالح در این موقع، یعنی وقت زوال شمس به آسمان میرود. موقع نماز ظهر و عصر كه حتّی خدا آن را واجب هم کرده است، به سراغ خدا برو!
* بین وقت نماز ظهر تا وقت نماز عصر
حتی در روایتی از از امام صادق (صلواتاللهعلیه) آمده است كه:
«الْوَقْتُ الَّذِی لَا یُرَدُّ فِیهِ الدُّعَاءُ هُوَ مَا بَیْنَ وَقْتِكُمْ فِی الظُّهْرِ إِلَى وَقْتِكُمْ فِی الْعَصْرِ».وقت و ساعتی كه دعا در آن رد نمیشود، ما بین وقت نماز ظهر تا وقت نماز عصر است. حضرت میفرماید در این ساعت سراغ او برو! گاهی اینطور است که در بین روز، وسط کار که انسان گرم کار است، ممکن است ـ نعوذباللهـ حوادث ناگواری برای او پیش بیاید كه دیگر نتواند كارش را ادامه دهد و یا دُرُست فكر كند. گاهی به چهکنم، چهکنم میافتد. همان وسط روز و وسط کار كه به چهکنم، چهکنم افتادهای، متوجّه این معنا باش که گرهگشا بالا است. به آنجا توجه كن!
در باب روز و شب، ما چند دسته روایت داریم. دستهای بر روی مسأله شب به طور خاص تأکید كرده، دستهای هم بر نیمه شب به بعد، دستهای بر ثُلث آخر شب، یعنی سحرگاهان و گروهی هم بر «بینالطلوعین» تأكید فرموده است.
نه سرمست مادیّات شو و نه دستپاچه!
من به این روایاتی که میخوانم دقت دارم.
همه میخواهد بگوید خودت را گم نکن! پیشآمد ناگواری اتفاق افتاده است؟ نترس! تو خدا داری! چرا دست و پایت را گم کردهای؟! سرت را بالا کن و از او بخواه! گرهگشای اصلی او است. نه از این طرف سرمست مادّیات شو و نه از آن طرف اگر حادثهای پیشآمد کرد، دست و پایت را گم کن!
در متن مادّیت به معنویت هم توجه كن!
نکته اساسی این است که بر اساس معارفمان اصلاً مادیّت ما، آمیخته به معنویّت است و معنویت هم، در مادّیت گسترده شده است. این جزء معارف ما است كه اینها از هم جدا نیستند. خیال نکنی که مادّیت از معنویت جدا است! این خبرها نیست. این اشتباه است كه فكر كنی معنویت در امور مادّی، راه ندارد و اینها از هم بیگانهاند. مادّیت ما آمیخته به معنویت است. این روایات دارد این حرفها را به ما میآموزد. اینها، دستوراتی است که از ناحیه بزرگان دین برای ما آمده است كه در متن مادّیت به معنویت هم توجه كن. در متن مادّیتِ من معنویت است. لذا یک مؤمن هیچگاه در زندگیاش هراس ندارد و دست و پای خودش را گم نمیکند؛ و نه غافل میشود و سرمست که خدا را فراموش کند. این روایات دارد این را به ما درس میدهد.
اجر روزه داران در عید فطر
مبارزه با استکبار
روز عید فطر را می توان روز مبارزه با طاغوت هم دانست و اجتماع با عظمت مردم را در این روز، به منظور نشانی از وحدت و یکپارچگی مسلمانان برشمرد. مهرورزی مؤمنان به یکدیگر و کنار گذاشتن کینه ها، رایحه خوش اتحاد و همدلی را در جامعه می گستراند و دشمنِ در کمین، از این وحدت و یکپارچگی خشمگین می گردد و شیطان، خوار و ذلیل می شود. حرکت دسته جمعی مردم به سوی میعادگاه عاشقان برای برگزاری نماز با شکوه عید، خود مبارزه ای با استکبار شمرده می شود. تکبیرهای قبل از نماز هم، ضربه ای کوبنده بر طاغوت است؛ زیرا دشمن از تکبیر وحشت دارد، همانگونه که انقلاب اسلامی ایران، با شعار الله اکبر، قدرت رژیم استبدادی پهلوی و استعمارِ استکبار جهانی را درهم شکست.
مفهوم والای تکبیر
مستحب است روزه داران پیش از آنکه نماز عید را شروع کنند، بعد از چهار نماز تکبیرهای چهارگانه را بگویند: نماز مغرب شب عید، نماز عشاء، نماز صبح و بعد از نماز عید. مفهوم تکبیر، همان بت شکنی و نابودی طاغوت و طاغوتیان و ستیز با مشرکان است؛ ازاین رو، دشمن همیشه از این فریاد خشمگین است.
مبارزه طاغوت با تکبیر
یکی از شعارهای زیبای عید فطر، ندای آسمانی تکبیر است؛ ندایی که در طول تاریخ، لرزه بر تن طاغوت انداخت است. نوشته اند روزی منصور دوانقی، از خلفای بنی عباس درون کاخ خویش مشغول خوردن غذا بود. مرد مسلمان دینداری از کنار کاخ می گذشت. در این هنگام، صدای تکبیر او که حاکی از فطرت توحیدی اش بود برخاست. وقتی منصور صدای الله اکبر را شنید، به نگهبانان دستور داد او را دستگیر کنند و نزد او آورند. هنگامی که مأموران آن مرد را آوردند، به او گفت: چرا در کنار کاخ من فریاد الله اکبر سردادی؟ مرد گفت: منظوری از ادای ذکر الهی نداشتم. اما منصور تکبیر او را بی منظور ندانست و دستور داد سر از بدنش جدا کنند. آری، تکبیر مفهوم بلندی دارد که همگان را یارای شنیدن آن نیست.
اجر روزه داران
حسن بن راشد می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مردم می گویند آمرزش بر کسی که ماه رمضان را روزه گرفته، در شب قدر نازل می شود. امام فرمود: ای حسن! همانا به کارگر پس از فراغ از کار اجرت می دهند. پس آمرزش روزه داران و اجرتشان در شب عید فطر به آنان داده می شود. سپس پرسیدم: فدایت گردم! چه عملی در آن شب بهتر است؟ حضرت فرمود: «هر گاه آفتاب غروب کرد، سه رکعت مغرب را بخوان و سپس دست هایت را بلند کن و بگو: ای صاحب عطای ممتد! ای صاحب سال! ای برگزیننده محمد صلی الله علیه و آله و یارش علی علیه السلام ! بر محمد و آل او درود فرست و تمامی گناهانی که مرتکب شده ام و آن را فراموش کرده ام را بیامرز، در حالی که آن گناهانم نزد تو و در کتاب مبین و نوشته آشکار تو ضبط است. سپس پیشانی ات را به خاک بیاسای و در حال سجده، صد بار بگو به سوی خدا توبه می کنم، آن گاه از خدای بزرگ حاجت بخواه».
چندی از احکام شب عید فطر
عید فطر اعمال و عباداتی دارد که در روایات معصومان علیهم السلام به آنها پرداخته شده و دعاهای ویژه ای نیز درباره آن آمده است. از سخنان پیشوایان معصوم چنین استفاده می شود که روز عید فطر، روز گرفتن مزد است. از این رو، در این روز مستحب است انسان بسیار دعا کند و به یاد خدا باشد و روز خود را به بطالت و تنبلی نگذراند و خیر دنیا و آخرت را بطلبد.
اهمیت اعیاد
در عیدهاست که زندگی تولد می یابد و حرکت آغاز می شود. پس جامعه ای که عید ندارد، تاریخ هم ندارد، حرکت هم ندارد. در مکتب ما، پایان رمضان عید است؛ عید تحول، آغاز و البته نجات بخش روزهای دیگر. اگر در رمضان، درس شعله ور گشتن را نیاموزی و در عیدش حرارت خورشید را نیابی و در پیوستن با خورشیدهای دیگرش، قدرتی عظیم به دست نیاوری، پس تو محکوم زمستانی و در بند یخبندان، پس بکوش تا از رمضان شعله ای گیری و سرما را بسوزانی. بکوش تا پایان رمضان عید گردد؛ عیدی که خورشیدش گرمای ایمان را بر درختان مرده می تاباند.
چندی از احکام شب عید
در روز عید فطر، روزه گرفتن حرام و باطل است و شخص همین که متوجه شد عید است، باید افطار کند و اگر بعد از مغرب بفهمد، اشکال ندارد.
پس از پایان ماه مبارک رمضان یعنی در شب عید فطر، افرادی که دارای شرایط لازم باشند، باید زکات فطره بدهند و مقدار زکات هر نفر، سه کیلوگرم گندم یا جو یا خرما یا برنج و... است.
وقت وجوب زکات فطره، شب عید فطر و زمان پرداخت آن، از شب عید تا ظهر روز عید است.
اگر فطره را کنار بگذارد، نمی تواند آن را برای خودش بردارد و مالی دیگر را برای فطره بگذارد.
پیامکهای تبریک عید فطر
* خداحافظ ای ماه غفران و رحمت خداحافظ ای ماه عشق و عبادت
| خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوهـا |
| خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی |
| خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه |
| خــداحـــافـــظ ای بــهـتریـن ماه الله |
*چه زود رفت این رمضان عمر ما … پس، بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین.
*مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو ؛ یادم از کِشته خویش آمد و هنگام درو … آیا چیزی قابل درو در این رمضان کاشتیم؟
| دلها همه بهاران شد از شمیم باران |
| مه، رخ نموده امشب در عید روزه داران |
| هر کس که در دعایش یادی کند ز یاران |
| شیرینتر از عسل باد کامش به روزگاران |
| عــیـد صیــام آمــد و مـاه صیـام رفت |
| لطف تمام آمد و فیض تمام رفت |
| شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد |
| گـرد غـم گنــاه ز جان عوام رفت |
| کم کم غروب ماه خدا دیده میشود |
| صد حیف از این بساط که برچیده میشود |
| در این بهار رحمت و غفران و مغفرت |
| خوشبخت آن کسی است که بخشیده می شود |
| روی انتباع رمضان خط مشکی مکشید |
| روی آن را نور از دل بکشید |
| آمد آن عید که بودی منتظرش |
| هر چه خواهی به خدا گو بلند است کرمش |
* فطر آمد و فطریه ما چه شد یا رب فطریه ما دیدن روی منجی است یا رب
| افسوس که ایام شریف رمضان رفت |
| سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت |
*عید واقعی آن وقتی است که انسان رضای خدا را به دست بیاورد، پس درون خودمان را اصلاح کنیم.
| هر چند که من گناهکارم یا رب |
| بر رحمت تو امیدوارم یا رب |
| بر وسعت عفوت چه نگاه اندازم |
| بر کرده خود نظر ندارم یا رب |
*خدایا خیلی سعی کردم قدر این مهمونی رو بدونم ولی بازم احساس میکنم نتونستم...
یعنی سال بعد هم ما رو دعوت میکنی؟
*استشمام عطر خوش بوی عید فطر از پنجره ملکوتی رمضان گوارای وجود پاکتان.
*خدایا به ما توفیق ده تا از کسانی باشیم که حاصل دسترنج یک ماه خود را در رمضان، از این به بعد هم حفظ کنیم.
* خدایا! خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده.
| حلول ماه عید و شادی مسلمین است |
| پایان ماه روزه، برای صائمین است |
| نشاط و افتخـار و شـادی و سربــلندی |
| از محـک الهی برای مؤمنین است |
| عید سعید فطر و پایان ماه صیام |
| بخـواهیم از خدای ذوالجـلال و الاکــرام |
| که تا سال آینده، صفا و پاکی دل |
| حفظ بشه و نباشیم از انسانهای غافل |
* همیشه وقتی مهمونیها تموم میشه، حس غریبی دارم ...
چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه ...
| رمضان آمد و روان بگـذشت |
| بود ماهی به یک زمان بگذشت |
| شب قدری به عارفان بنمود |
| ایـن معانی از آن بیان بگذشت |
* عید فطر؛ روز چیدن میوههای شاداب استجابت مبارک باد
* این عید فرخنده را به همگی شما عاشقان و دلدادگان صیام تبریک و تهنیت عرض می نماییم
* رمضان شد چو غریبان به سفر بار دیگر اینست فرخ شدن و اینست به هنگام سفر
| خداحافظ ماه پروردگار ارحم الراحمین |
| خداحافظ ماه لحظه های افطار و سحر |
| خداحافظ ماه نعمت و رحمت و برکت |
| خداحافظ ماه شبهای نورانی قدر |
* صدای پای عید میآید و دل مومن بر سر دو راهی آمدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است. از آمدن آن یک دل شاد باشد یا از رفتن این یک محزون؟ عید فطر پاکترین و عیدترین عیدهاست چرا که پاداش یک ماه عبادت و شست و شوی جان در نهر پاک رمضان است.
* عید فطر؛ عید پایان یافتن رمضان نیست. عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است. چونان ققنوس که از خاکستر خویش دوباره متولد میشود. رمضان کورهای است که هستی انسان را میسوزاند و آدمی نو با جانی تازه از آن سر بر میآورد. فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست، بر آمدن روز نو، روزی نو و انسانی نو است. بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش. با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد. اگر در عید فطر درنیابیم که از نو متولد شدهایم؛ اگر تازگی را در روح خود احساس نکنیم؛ عید فطر، عید ما نیست.
* خداوندا تو را شاکریم که یک ماه میهمان و این اجازه را به ما دادی تا سحرها عاشقانه با تو سخن بگوییم و درد دلمان را با تو بگوییم و اکنون روز اول شوال را بر ما عید گرداندی عید بر عاشقان مبارکباد.
| تا ز رویت گرفتهام روزه |
| جز به یادت نکردهام افطار |
چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
| من کنون روز جاوید گرفتم ز جهان |
| گر شما در هوس عید بقایید همه |
| بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد |
| هلال ماه به دور قدح اشارت کرد |
| ثواب روزه و حج قبول، آن کس برد |
| که خاک میکده عشق را زیارت کرد |
عید فطر روز پاداش گرفتن و رویت رحمت الهی بعد از ماه رمضان است.(مقام معظم رهبری)
| حافظ منشین بی می و معشوق زمانی |
| کایام گل و یاسمن و عید صیام است |
| عید است و دلم خانه ویرانه بیا |
| این خانه تکاندیم ز بیگانه بیا |
| یک ماه تمام میهمانت بودیم |
| یک روز به مهمانی این خانه بیا |
| بگذشت مه روزه، عید آمد و عید آمد |
| بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد |
دنیا در آستانه خداحافظی
خطبه امیر مؤمنان (علیه السلام) در روز عید فطر
على علیه السلام روز عید فطر خطبه مى خواند و مى فرمود: ستایش ، خداوندى را که آسمان ها و زمین را آفرید و تاریکى ها و روشنایى را پدید آورد. سپس آنان که به پروردگارشان کفر ورزیدند، از حق روى گردان مى شوند.
چیزى را براى خداوند ، شریک قرار نمى دهیم و جز او ، سرپرستى نمى گیریم.
ستایش ، خداوندى را که آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ، براى اوست ، و نیز ستایش در آخرت ، از آنِ اوست و او حکیم آگاه است و آنچه را در زمین فرو مى رود و آنچه را از آن بر مى آید و آنچه را از آسمان فرود مى آید و آنچه را در آن بالا مى رود ، مى داند و او مهربان آمرزنده است.
چنین است پروردگار ما ، که ثناى او شکوهمند است. بى پایان و بى سرانجام و بى نهایت است و معبودى جز او نیست و سرانجام ، به سوى اوست.
ستایش ، خداوندى را که آسمان را نگه مى دارد تا بر زمین نیفتد، مگر به اذن او. همانا خداوند به مردم، دلسوز و مهربان است.
خداوندا! با رحمتت ما را بیامرز و عافیتت را براى ما فراگیر ساز و با نگهدارى ات ما را یارى رسان و ما را از رحمتت دور مگردان! همانا تو آمرزنده مهربانى.
ستایش، خداوندى راست که از رحمتش مأیوس نمى شوند و از نعمتش محروم نمى گردند و از رحمتش ناامید نمى شوند و از پرستش او روى بر نمى تابند؛ آن که با کلمه اش ، آسمان هاى هفتگانه برپا شده و زمین هاى هفتگانه قرار یافته و کوه هاى بزرگ ، ثابت گشته و بادهاى بارور کننده جارى شده و ابرها در فضاى آسمان ، سِیر کرده و دریاها بر حدود آنها برپا شده است. پس، خجسته است خداوند، پروردگار جهانیان، معبودى چیره و توانا که قدرت جویان، در برابرش خوارند و متکبّران، در مقابلش بى مقدارند و جهانیان، خواهى نخواهى، گردن به فرمان او نهاده اند.
او را مى ستاییم به آنچه خودش را ستوده و آنگونه که شایسته اوست؛ و از او یارى مى طلبیم و آمرزش مى خواهیم؛ و گواهى مى دهیم که معبودى جز خداوند نیست، [و] شریکى ندارد. آنچه را سینه ها پنهان مى دارند و آنچه را دریاها مى پوشانند و آنچه را لانه ها پنهان مى کنند و آنچه را رَحِم ها مى کاهند و مى افزایند (زمان حمل)، مى داند و هر چیزى نزد او به اندازه است. نه تاریکى ها از او پنهان است و نه چیزى از علم او نهان. هیچ برگى نمى افتد ، مگر این که آن را مى داند و هیچ دانه اى در تاریکى هاى زمین نیست و هیچ تر و خشکى نیست، مگر آن که در کتابى روشنگر است. و مى داند که عمل کنندگان چه مى کنند و به چه فرجامى برمى گردند.
خداوندا! با رحمتت ما را بیامرز و عافیتت را براى ما فراگیر ساز و با نگهدارى ات ما را یارى رسان و ما را از رحمتت دور مگردان! همانا تو آمرزنده مهربانى
از خداوند ، هدایت مى طلبیم و از گمراهى و تباهى به او پناه مى بریم و گواهى مى دهیم که محمّد ، بنده و پیامبر و فرستاده او به سوى همه مردم و امین وحى اوست. [گواهى مى دهیم که] او رسالت پروردگارش را رساند و در راه خدا با روى گردانان از او ، نبرد کرد و او را پرستید ، تا آن که یقین (مرگ) ، او را فرا رسید. درود خداوند بر او و خاندانش!
شما را ـ اى بندگان خدا ـ به پروا کردن از خدایى سفارش مى کنم که هیچ یک از نعمت هاى او زوال نمى پذیرد و هیچ یک از رحمت هاى او گُم نمى شود و بندگانْ از او بى نیاز نمى شوند و عمل ها پاداش نعمت هاى او نمى گردند؛ آن که به آخرت تشویق کرده و به دنیا بى علاقه ساخته و از نافرمانى ها برحذر داشته و با بقا ، عزّت یافته و با عزّت و شُکوه ، یکتا گشته و مرگ را فرجامِ آفریدگان و راهِ گذشتگان قرار داده است. پس ، مرگ بر پیشانى همه آفریده ها ثبت ، و بر گردنشان حتمى است. [مرگ] نه ناتوان از رسیدن به گریزنده است و نه هیچ دور و نزدیکى ، از چنگش مى رود. هر لذّتى را در هم مى ریزد و هر شادمانى اى را از بین مى برد و هر نعمتى را مى گیرد.
بندگان خدا! دنیا ، سرایى است که خداوند براى اهل آن ، فنا را پسندیده و کوچیدن از آن را بر ایشان حتمى ساخته است. هر چه در آن است ، پایان یافتنى است و هر که در پى آن است ، نابودشدنى. امّا با این همه ، دنیا شیرین و لذیذ و جذّاب و شاداب است؛ براى جوینده ، آراسته است و به دل مشتاق ، چسبیده؛ طمعکار ، آن را نیکو مى شمارد و ترسانِ هراسان ، از آن گریزان است.
رحمت خدا بر شما! از آن با بهترین توشه اى که نزد خود دارید، بکوچید و جز مقدارى که شما را به مقصد برساند، بر نگیرید .
در دنیا همچون مسافرانى باشید که در منزلگاهى فرود آمده و در اندک سایه اى آرمیده اند، سپس کوچیده و به راه خود رفته اند.
چشم به آنچه ثروتمندانِ خوش گذاران از آن بهره مندند ، ندوزید و در دنیا به خودتان زیان برسانید ، که این ، حساب شما را سبک تر مى کند و براى نجات شما ، نزدیک تر است.
هلا آگاه باشید که دنیا تغییر شکل داده و پشت کرده و در آستانه خدا حافظى قرار گرفته است .
آگاه باشید که آخرت نزدیک شده و روى آورده و بانگ آشنایى سر داده است . بدانید که امروز روز مسابقه و فردا روز پیشى گرفتن است .
آیا توبه کننده اى از گناه وجود ندارد که پیش از فرا رسیدن مرگش توبه کند؟
و یا عمل کننده اى که پیش از رسیدن روز تنگدستى و بدبختى اش عمل نماید؟ خداوند ، ما و شما را از کسانى قرار دهد که از او بیم دارند و به امید پاداش اویند .
آگاه باشید که امروز ، روزى است که خداوند آن را عید قرار داده و شما را شایسته آن ساخته است. پس ، خدا را یاد کنید تا شما را یاد کند ، و او را بزرگ بشمارید، و تسبیح و تمجید کنید و او را بخوانید تا پاسختان دهد ، و از او آمرزش بخواهید تا شما را بیامرزد ، و در پیشگاه او ناله و نیایش و توبه کنید و به سوى او باز گردید و زکات فطره خود را بپردازید که سنّت پیامبرتان و فریضه واجب پروردگارتان است . هر کس[باید] زکات فطره را از سوى خود و همه خانواده اش (مرد یا زن، کوچک یا بزرگ، آزاد یا بنده) جدا کند؛ براى هر نفر: یک صاع از جو، یا یک صاع از خرما، یا نیم صاع از گندم، از درآمد پاک خود با رضامندى.
بندگانِ خدا! یکدیگر را بر نیکى و تقوا یارى کنید و به یکدیگر مهربانى و عطوفت داشته باشید؛ واجبات الهى را در آنچه به شما فرمان داده است ، ادا کنید (همچون: برپا داشتن نمازهاى واجب ، پرداختن زکات ها ، گرفتن روزه ماه رمضان ، حجّ خانه خدا ، امر به معروف و نهى از منکر ، نیکى کردن به زنان و کنیزانتان) و در آنچه شما را از آن باز داشته ، از خدا پروا کنید و در پرهیز از: دادن نسبت ناروا به زنان پاک دامن ، انجام دادن زشتى ها ، شرابخوارى ، کم گذاشتن در پیمانه و کاستن از وزن، اداى گواهى دروغ ، فرار از جنگ ، [در ترک همه اینها] ، از خدا فرمانبردارى کنید.
خداوند، ما و شما را با تقوا نگه دارد و آخرت را براى ما و شما بهتر از این دنیا قرار دهد! همانا بهترین سخن و رساترین پند ، سخن خداى متعال است:
أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم؛ «بسم الله الرحمن الرحیم * قل هو اللّه أحد*...» تا آخر سوره.
سپس نشست و برخاست و فرمود:
«خدا را سپاس. او را مى ستاییم و از او یارى و آمرزش و هدایت مى طلبیم. به او ایمان داریم و بر او تکیه مى کنیم و از بدى هاى خودمان و بدى هاى کارهایمان ، به خداوند پناه مى بریم. هر که را خدا هدایت کند ، هدایت یافته است و هر که را خدا گمراه کند ، هرگز براى او سرپرستِ هدایتگرى نمى یابى. و گواهى مى دهم که معبودى جز خداوند نیست ، یکتاى بى شریک است؛ و گواهى مى دهم که محمّد، بنده و فرستاده اوست».
روزه پس از عید فطر
آداب روز عید فطر
ملتهای مختلف روزهایی از سال را با توجه به فرهنگ خود جشن میگیرند. این عیدها برخی برخاسته از دین و برخی بر اساس فرهنگ عمومی آن مردم است. عید فطر از عیدهای بزرگ اسلامی است که همواره در میان مسلمانان و ایرانیان جایگاهی ویژه داشته است. البته در آیین اسلام، عید، بار ارزشی خاصی دارد که در متون کهن نیز بدان اشارت رفته است.
روزه عید فطر
درباره روزه گرفتن در روز عید فطر آمده است: «اما آنچه حرام است: روزه داشتن روز عید فطر است».
روزه پس از عید
از روزهای مستحب برای روزه گرفتن عبارت است از: «اما آنچه خداوند را اختیار باشد: روزه روز دوشنبه است و پنجشنبه و جمعه. و این سه روز که ایام بیض
خوانند... و روزه شش روز است از پس عید فطر».
روز بی معصیت، عید است
در احوالات امام علی(علیه السلام) آمده است: «چون در عراق نبطیان
را دید که در عید خود زینتی و تجملی ظاهر کرده بودند، گفت: این چیست که اظهار کرده اند؟ گفتند: روز عید ایشان است. گفت: هر روزی که خدای را معصیت نکنیم آن عید ماست».
عید و نهی از منکر
ابوحامد غزالی مینویسد: «و آمده است که مروان حکم در نماز عید پیش از نماز خطبه کردی، مردی بر وی انکار
کرد که خطبه پس از نماز باشد! مروان گفت: ای فلان، آن متروک
شده است.
بو سعید خدری گفت: این مرد حقی که بر وی بود به جای آورد، که پیغامبر ـ صلی الله علیه و سلم ـ ما را گفته است: هر که منکری بیند باید که به دست آن را تغییر کند، و اگر نتواند به زبان، و اگر نتواند به دل، و آن ضعیفترین ایمان است».
حضور پرشکوه
حضور ایرانیان در نماز عید، همواره شکوه خاصی داشته است:
«چون قتیبه بن مسلم مسجد جامع بنا کرد اندرون حصار بود. از اندرون شهر و آن حوالی را ریگستان میخوانند، آن موضع را نمازگاه عید کرد و مسلمانان را بیرون آورد، تا نماز عید کردند. و مردمان را فرمود تا سلاح با خود بیرون آوردند، به سبب آنکه اسلام هنوز نو بود، و مسلمانان از کافران ایمن نبودند، و امروز سنت مانده است، تا هر که اهل سلاح باشند با خویشتن بیرون آرند. و آن دروازه را «دروازه سرای معبد» خوانند. ... و بدین نمازگاه سالهای بسیار نماز عید گزارده اند. چون مردم در این مکان نمی گنجیده اند، امیر سدید منصور بن نوح بن نصر... حایط ها و باغهای با نزهت بخرید به قیمت بسیار، و مال بسیار در آن خرج کرده آن را نمازگاه عید ساخت، و منبر و محراب نیکو فرمود. و سالهای بسیار نماز عید آنجا کردند. آن نمازگاه تا به روزگار ارسلان خان بود. ارسلان خان فرمود تا نمازگاه به نزدیک شهر کردند، تا مردمان را رنج نباشد. و اگر وقتی دشمنی قصد شهر کند، مردمان شهر غایب نباشند».
زکات فطر
بلعمی احوالات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را در روز عید چنین گزارش میدهد: «پس چون ماه رمضان بگذشت، پیغمبر علیه السلام صدقه روز عید واجب کرد. روز عید بیرون آمد از مدینه و به مصلی رفت و نماز کرد، و اندر خطبه صدقه فطر فرمود».
در جای دیگر نیز چنین آورده است: «و پیغمبر علیه السلام روزه ماه رمضان بداشت و نماز عید بکرد و صدقه عید بفرمود، و چون از شوال هفت روز بگذشت به غزو احد شد».
عیدی همانند رستاخیز
عید آمرزش
عید فطر، روز رها شدن از بندهای گناه و نافرمانی است ؛ روز پاک شدن از هر پلیدی و پلشتی. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال در روز عید به فرشتگان می فرماید: مزد آنانی که به وظایف خود عمل کردند چیست؟ فرشتگان می گویند: خدایا! پاداش آنها به دست توست. خداوند می فرماید: شما فرشتگان گواهی بدهید که من بندگان خود را بخشیدم.
عید حقیقی
در فرهنگ اسلام، عید معنایی والا و سازنده دارد. امام علی علیه السلام می فرماید: «هر روز که در آن معصیت خدا نشود، روز عید است».
در روایتی از معصوم آمده است: «عید واقعی برای آن کس که لباس نو پوشیده نیست، بلکه برای کسی است که از وعده های عذاب خداوند لباس ایمنی به تن کرده باشد».
در روز عید فطر، برنامه های ارزنده ای مانند صدقه دادن، کمک به نیازمندان، صله رحم، دلجویی از یتیمان و پوشیدن لباس پاکیزه، از سوی معصومان سفارش شده است. در روایتی آمده است: «عیدهای خود را با تکبیر زینت بخشید» و در حدیث دیگری می خوانیم: «عید فطر و قربان را با گفتن ذکرهای لااله الاالله، الله اکبر، الحمدلله، و سبحان الله زینت بخشید».
عیدی همانند رستاخیز
روز قیامت، از جهات گوناگونی با روز عید فطر شباهت دارد:
1. شب عید، همه مردم منتظر شنیدن خبر عیدند تا خود را برای فردای آن روز آماده کنند. روز قیامت نیز همه انسان ها منتظر دمیدن نفخه صورند و با دمیدن آن، همگی در صحرای سوزان محشر گرد می آیند.
2. مردم در روز عید با لباس های متفاوتی به سوی مصلی می روند؛ برخی لباس فاخر و برخی کهنه. روز قیامت عده ای حُلیه بهشتی بر تن دارند و عده ای قَطِران (لباس جهنمیان) به تن می کنند.
3. مرکب های نمازگزاران عید نیز فرق می کند. در قیامت نیز مرکب های اهل محشر متفاوت است ؛ عده ای سواره می روند، گروهی پیاده و دسته ای همچون برق و باد می گذرند.
عید فطر، عید اجتماع مسلمانان
امام خمینی رحمه الله در عید فطر سال 58 ، در پیامی، عید فطر را فرصتی برای گرد آمدن مسلمانان اجتماع و جامعه اسلامی دانستند و فرمودند: «اسلام، دین سیاست است؛ دینی است که در احکامش سیاست به وضوح دیده می شود.... در هر هفته یک اجتماع بزرگ تشکیل می گردد تا نماز جمعه که در آن مسائل روز و احتیاجات کشور از جهات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی طرح می گردد، برپا شود. در هر سال دو عید وجود دارد که در آن، مردم اجتماع می کنند و در دو خطبه نماز عید هم بعد از حمد و درود بر پیامبر و ائمه ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ ، جهات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و به طور کلی احتیاجاتی که کشور و منطقه دارد طرح می شود و بدین وسیله، خُطبا، مردم را از مسائل آگاه می کنند».
عید فطر در کشورهای اسلامی
عربستان
«خدایا! در روز مبارک عید فطر، عبادت های ما را مقبول درگاه خود قرار ده و ما را از قرار گرفتن در مسیر گناه، برهان». این دعایی است که در شب عید فطر، درست هنگامی که هلال ماه شوال دیده می شود، مسلمانان عربستان سعودی زیر لب زمزمه می کنند.
صبح روز عید، مسلمانان لباس های نو بر تن کرده، برای اقامه نماز عید فطر راهی نزدیک ترین مسجد محل سکونت شان می شوند. آنها پس از ادای نماز، به دیدار آشنایان خود می روند و سنت نیکوی صله رحم را بجا می آورند؛ زیرا بر این باورند که در روز عید، باید کدورت ها را کنار گذاشت و دل ها را صاف و خالی از کینه کرد.
مالزی
در کشور مالزی، عید فطر بنام «هری رایا» معروف است. در این روز، مسلمانانی که توانسته اند با عنایت خداوند، یک ماه تمام را روزه بگیرند و طبق دستورات الهی، گناه کمتری مرتکب شده، ثواب بیشتری در پرونده اعمال خود به ثبت رسانند، پیروزی شان را جشن می گیرند. جشن هری رایا، درست از لحظه رؤیت هلال ماه شوال آغاز می شود. مسلمانان مالزی، شب عید فطر را در منازل خود سپری می کنند و صبح روز عید، اول وقت برای نماز هری رایا به مساجد می روند. آنها سپس با حلقه های گل، به مزار عزیزانی می روند که این رمضان در کنار ایشان نبوده اند و برایشان نماز می خوانند. سپس به بازدید بزرگان خانواده می روند و صله رحم را به جا می آورند. آنها همچنین با پخت غذاهای مخصوص، آن را به عنوان خیرات در بین کوچه ها و معابر، میان دیگران تقسیم می کنند.
پاکستان
مسلمانان پاکستان نیز مانند دیگر کشورهای مسلمان نشین، روز عید را با اقامه نماز عید فطر و صرف صبحانه ای ساده آغاز می کنند. سپس به دیدار بزرگان خانواده می روند و صله رحم را به جا می آورند. البته جشن واقعی عید فطر در پاکستان، از ظهر آن روز شروع می شود. شوهرها و پدرها به فرزندان و همسرانشان عیدی می دهند و خانم های خانه، غذای خوش طعمی را که به «خرمای شیرین شده» معروف است، آماده می کنند و همگی با هم به هنگام صرف ناهار، روز عید را جشن می گیرند. تعطیلات عید فطر در پاکستان سه روز است و در آن، مدارس و اداره ها تعطیل می شود و همه به تفریح و شادی می پردازند و بیشتر وقت خود را با اقوام و آشنایان می گذرانند.
هندوستان
مسلمانان کشور هندوستان نیز در روز عید فطر آداب ویژه ای دارند. پس از نماز، بزرگترین فرد خانواده در منزل به انتظار اقوام و آشنایان می ماند و برای پذیرائی از آنها، غذای عید فطر را تهیه می کند. کوچکترها با حلقه های گل به دیدار ریش سفید خانواده می روند و ظهر عید فطر را با هم می گذرانند. در این روز، موسیقی سنتی هندی در کوچه و بازار نواخته می شود و مردم لباس های نو به تن می کنند. در حقیقت نمایش نمادهای سنت و فرهنگ اصیل هندی، بخشی از جشن عید فطر را به خود اختصاص می دهد؛ به طوری که بدون آن، عید مفهومی ندارد و با آن، رنگ و بوی دیگری می گیرد. از این رو جشن عید فطر، در میان مسلمانان هندی به دلیل سبک خاص فرهنگی که دارند، اندکی متفاوت است.
عید فطر، عید پاکیزگی و طهارت انسان
میوه های فطرت
رمضان، دعوتی است به بازیافتن «خود گمشده»، ندایی است برای توجه به خدای فراموش شده، ضیافتی است برای تناول از مائده تقوا و پایان این مهمانیِ خدایی، عید فطر است؛ عید توفیق بر طاعت و اطاعت، عید توبه و تهذیب نفس، عید ذکر و یاد محرومان و گرسنگان. فطر، چیدن میوه هایی است که از فطرت می جوشد. فطر، سپاس نعمتی است که در رمضان نازل شده است. پیروزی بر خصم درون، جشنی روحانی دارد به نام عید فطر که میثاق بستن با فطرت را از سوی روزه داران مجاهده گر اعلام می دارد. عید فطر، پاداش افطارهای خالصانه و به جاست، مُهر قبولی انفاق های با قصد قربت و پایان نامه دوره ایثار و گذشت در مسایل مالی است. فطر، عید خداجویی و خداترسی و خداپرستی است.
عید زیبایی های معنوی
امروز روز عید فطر است؛ عیدی که زمین و زمان را غرق شادی و سرور کرده است. ساکنان زمین به شکرانه یک ماه عبادت و نیایش، عید گرفته اند و ساکنان آسمان نیز مأمور شده اند که جوایز و پاداش هایی را از سوی عرش الهی برای ساکنان این کره خاکی بیاورند و به راستی که در این روز بزرگ، زمین، زمان و آسمان در جوش و خروش اند.
عید فطر، روزی است که فطرت آدمی به واسطه سی روز اخلاص، شکوفا شده و به معطر کردن فضای زندگی انسان می پردازد. به راستی که فطرت، چه عطر دل انگیز و روح افزایی دارد و زندگی در پرتوی فطرت چه زیباست! عیدفطر، عید زیبایی های معنوی است. عید فطر، عید بشارت و عید سعادت است. این عید سعید، بر تمامی فطرت های بیدار مبارک باد.
عید پاکیزگی
در پایان ماه مبارک رمضان و پس از یک ماه عبادت و روزه داری، اسلام روز اول ماه شوّال را عید قرار داده است؛ زیرا در این روز، انسان ها به فطرت خود باز می گردند و متوجه عظمت خداوند متعال می شوند. در این روز، مسلمانان، جسم را به وسیله غسل کردن پاکیزه کرده و با پوشیدن لباس های تمیز و خوشبو کردن خود، آن را کامل می نمایند. پاکیزگی روح و جانشان نیز به وسیله دعا و مناجات و نماز صورت خواهد گرفت و سرانجام، پاکیزگی اموال و دارایی های آنها به وسیله فطریه دادن و کمک کردن به انسان های فقیر و نیازمند صورت می پذیرد. به راستی عید فطر، عید پاکیزگی و طهارت انسان هاست تا از این رهگذر، به فطرت اصلی و حقیقی خویش بازگردند.
اعمال شب عید فطر
شب عید سعید فطر، شب نزول رحمت الهی و فرصتی برای پوزش طلبی از گناهان است. در روایات اسلامی آمده که فضیلت این شب عزیز، کمتر از شب قدر نیست. شب عید فطر، شبی است که خداوند پاداش های خود را به مؤمنان روزه دار می بخشد و آنان را مورد رحمت قرار می دهد. از این رو، هر انسان مؤمن باید از این فرصت نهایت استفاده را در ذخیره کردن ثواب و پاداش الهی بنماید و با انجام اعمال این شب، از فیض بی کران آن بهره مند گردد. مهم ترین اعمال شب عید فطر عبارت است از: غسل کردن بعد از غروب آفتاب، خواندن دعای ویژه رؤیت هلال ماه، خواندن زیارت امام حسین علیه السلام ، احیای آن شب به دعا و نماز و استغفار، خواندن ده رکعت نماز، خواندن دعای های مخصوص این شب، کنار گذاشتن زکات فطره و....
حقیقت عید
عارف وارسته، مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمه الله درباره حقیقت عید و مفهوم عمیق و والای این روز، چنین می فرماید: «عید زمانی است که خداوند متعال برای جایزه دادن و بهره مند کردن بندگان از نعمت ها، آن روز را در میان روزها انتخاب می کند تا برای گرفتن خلعت ها و عطایا جمع شوند و به همگان اعلام کرده است که به درگاه او روی آورده و با اعتراف به بندگی و آمرزش خواستن از گناهان و عرضه نیازها و آرزوهایشان، برای او تواضع نمایند. خداوند نیز در تمام این موارد، به آنان وعده اجابت و اعطایی بالاتر از آرزوهایشان، بلکه بالاتر از آن چه در دل بشری خطور کرده، داده است. دوست دارد در چنین روزی، به او خوش گمان بوده و جانب امیدواری به قبول خداوند و آمرزش و عطای او را بر جانب ترس از رد و عذابش ترجیح بدهند».
فطر؛ هدیه ای الهی
با آنکه روزه گرفتن در تمامی ادیان الهی وجود داشت و پیروان آن ادیان، مکلف بودند روزهای خاصی در سال را روزه بگیرند، ولی در پایان ایام روزه داری آنها، عیدی قرار داده نشده بود. این برای اولین بار و در دین مبین اسلام بود که روز پایان روزه گرفتن، روز عید و جشن و بهجت نامیده شد و این افتخار، ویژه مسلمانان است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله دراین باره می فرماید: «عید فطر، هدیه ای است که از سوی خدا به مردان و زنان امتم داده شده و خداوند متعال چنین هدیه ای را پیش از من به هیچ کس نداده است». آری، عید سعید فطر برای مسلمانان، هدیه ای آسمانی بود که در سال دوم هجرت به آنها عطا گردید. در این سال، پرداخت زکات فطره و برگزاری نماز عید بر مسلمانان واجب شد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با عنایت خاصی به آن پرداختند و همواره به اصحاب خود توصیه می کردند که این روز را عزیز و گرامی بدارند.
ندای فرشتگان در روز عید
حضرت علی علیه السلام همواره عید سعید فطر را گرامی می داشتند و با جملات گهربار خود، مردم را با فلسفه این عید بزرگ آشنا می کردند و اهداف آن را شرح می دادند. خطبه های ایشان در روز عید فطر، از زیباترین جملات درباره این عید است که همگان با شنیدن آن، به مفاهیم عمیق و والای این روز الهی پی می برند. از این رو، آن حضرت در سخنانی چنین می فرماید: «ای بندگان خدا، بدانید که نزدیک ترین چیزی که برای مردان و زنان روزه دار قرار داده شده، این است که در آخرین روز ماه رمضان، فرشته ای از طرف خداوند فریاد می زند: ای بندگان خدا، بشارت بدهید که خداوند گناهان گذشته شما را آمرزید. پس به فکر آینده و زندگی جدید خودتان باشید که چگونه خواهید زیست. وقتی هلال ماه شوّال نمایان شد، فریاد فرشتگان برخاسته می شود که ای مؤمنان، بیایید و جوایزتان را دریافت کنید».
عید فطر، روزی است که فطرت آدمی به واسطه سی روز اخلاص، شکوفا شده و به معطر کردن فضای زندگی انسان می پردازد. به راستی که فطرت، چه عطر دل انگیز و روح افزایی دارد و زندگی در پرتوی فطرت چه زیباست! عیدفطر، عید زیبایی های معنوی است. عید فطر، عید بشارت و عید سعادت است. این عید سعید، بر تمامی فطرت های بیدار مبارک باد
روز شکوفایی سعادت
در مکتب پرفیض ماه رمضان، فطرت انسانی جان گرفته و به صحنه زندگی گام می گذارد و استعدادهای معنوی آدمی را شکوفا می نماید و آن گاه می توان فرد را سعید و نیک بخت نامید. مؤمنان واقعی که زمینه خوش بختی در نهادشان بوده، در پرتو معارف روح بخش رمضان، استعداد واقعی خود را باز می شناسند و به سوی هدف نهایی گام بر می دارند و به سعادت حقیقی می رسند. عید سعید فطر، عید سعادتمندان، و روز شکوفایی استعدادهای معنوی و روحانی است. از مهم ترین عواملی که موجب رسیدن به سعادت واقعی و بهره وری بیشتر این روز می شود، می توان به این موارد اشاره کرد: پوشیدن لباس نیکو، استفاده از عطر و بوی خوش، پرداختن زکات فطره، خواندن زیارت امام حسین علیه السلام ، خواندن دعای ندبه، دید و بازدید اقوام و نزدیکان، غسل کردن و زیارت اهل قبور.
پرهیز از سرگرمی و بازی در روز عید فطر
در روز عید فطری امام حسن مجتبی علیه السلام عده ای را دیدند که سرگرم بازی های بی محتوا بودند و خنده های بلند سر می دادند. در این هنگام، امام لحظه ای در کنارشان ایستادند و به آنها فرمودند: «امروز روزی است که بندگان خدا باید به وسیله اطاعت از دستورات او، به سوی جلب رضایتش از یکدیگر سبقت بگیرند. در این روز عده ای سبقت گرفته و پیروز می شوند و عده ای نیز شکست می خورند. تعجب می کنم از کسانی که در این روز که نیکوکاران پاداش می گیرند و باطل پیشگان زیان می بینند، به بازی و خنده می پردازند. به خدا سوگند اگر پرده ها فرو افتد، نیکوکار می اندیشد که چرا بیشتر عمل نیک انجام ندادم و بدکار می گوید چرا بد می کردم».
دعای امام سجاد علیه السلام در عید فطر
زینت عبادت کنندگان، حضرت علی بن الحسین علیه السلام در روز عید فطر، اهتمام زیادی به اعمال این روز داشتند و همواره دست به دعا بر می داشتند و به مناجات و راز و نیاز با حضرت حق می پرداختند. در بخشی از دعای ایشان در روز عید فطر چنین آمده است: «خداوندا، ما به سویت توبه می کنیم در روز عید فطر که آن را برای اهل ایمان روز عید و شادی قرار دادی و برای اهل دین خود، روز اجتماع و همیاری مقرر نمودی. پس از گناهانی که مرتکب شده ایم و از کارهای ناپسندی که انجام داده ایم به پیشگاه تو، توبه می نماییم».
عید فطر در کشورهای اسلامی
در کشورهای اسلامی، عید سعید فطر ارزش و اهمیت فراوانی دارد. مسلمانان از چند روز قبل خود را برای این روز عزیز آماده می کنند و در این روز، پس از انجام اعمال مخصوص، لباس های نو می پوشند، عطر می زنند و به دیدن یکدیگر می روند. شیرینی و شربت در مجالس و محافل و منازل بین افراد تقسیم می کنند و به کودکان عیدی می دهند. از آن گذشته، به کمک محرومان و مستمندان می شتابند و تا حد امکان، از مشکلات و نیازهای آنها می کاهند. نیز به عیادت بیماران و مریضان می روند تا آنها را هم در این روز عزیز خوشحال و خرسند نمایند.
عید فطر؛ یادآور خروج از قبرها
جایگاه رفیع عید فطر در کلام و سیره معصومین
عید فطر پس از یک ماه مبارزه با نفس و خویشتنداری، عید بزرگی است که عظمت آن را در کلام اهل بیت (علیهمالسلام) بیشتر درک می کنیم.
امام علی(علیه السلام): «همانا این روز برای کسی عید است که خدا روزه او را قبول نموده و از قیام (نماز) او تشکر کند و هر روزی که در آن معصیت خدا نباشد، همان روز عید است».
امام علی(علیه السلام): «آگاه باشید که این روز روزی است که خدا آن را برای شما عید قرار داده و شما را برای آن اهل قرار داده است. پس خدا را یاد کنید تا خدا نیز شما را یاد کند و دعا کنید و از او بخواهید تا بر شما مستجاب کند و زکات فطره خویش را بپردازید که آن سنت پیامبر شماست و واجبی از سوی خداست».
امام رضا(علیه السلام): «روز فطر برای مسلمانان عید گشته تا روز گردهمایی مسلمانان باشد که در آن گرد هم آیند و برای خدا در این روز به صحرا (فضای باز) درآیند و خدا را به خاطر منتی که بر آنها نهاده به بزرگی یاد کنند. پس این روز، روز عید و روز اجتماع و روز فطر و روز زکات و روز امید و روز تضرع به درگاه الهی است».
امام علی(علیه السلام):«ای مردم! این روز شما روزی است که نیکوکاران در آن پاداش میگیرند و زیانکاران و تبهکاران در آن مأیوس و ناامید میگردند و این شباهت زیادی به روز قیامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جایگاه نماز عید شدن به یاد آورید خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوی پروردگار و با ایستادن در جایگاه نماز به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت به سوی منازل خود، متذکر شوید بازگشتتان را به سوی منازلتان در بهشت برین. ای بندگان خدا، کمترین چیزی که به زنان و مردان روزه دار داده میشود این است که فرشته ای در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا میدهد و میگوید: «هان! بشارتتان باد ای بندگان خدا که گناهان گذشته تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه بقیه ایام را بگذرانید».
امام سجاد(علیه السلام): «پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست و مصیبت ما را در این ماه جبران کن و روز فطر را بر ما عیدی مبارک و خجسته بگردان و آن را از بهترین روزهایی قرار ده که بر ما گذشته است که در این روز بیشتر ما را مورد عفو قرار دهی و گناهانمان را بشویی و خداوندا بر ما ببخشایی آنچه در پنهان و آشکارا گناه کردیم...
خداوندا! در این روز عید فطرمان که برای مؤمنان روز عید و خوشحالی و برای مسلمانان روز اجتماع و گردهمایی قرار دادی، از هر گناهی که مرتکب شده ایم و هر کار بدی که کرده ایم و هر نیت ناشایسته ای که در ضمیرمان نقش بسته است، به سوی تو بازمی گردیم و توبه می کنیم؛ توبه هایی که در آن هرگز بازگشت به گناه نباشد و بازگشتی که در آن هرگز روی آوردن به معصیت نباشد.
بارالها! این عید را بر تمام مؤمنان مبارک گردان و در این روز، ما را توفیق بازگشت به سویت و توبه از گناهان عطا فرما».
نوروز پرهیزکاران
ماه مبارک رمضان، ماه ضیافت الهی، ماه پر خیر و برکت و عید اولیای خدا، با همه عظمت و معنویت آن به پایان می رسد و ماه شوال با خاطره شکوهمند عید فطر آغاز می گردد، عید بزرگی که تنها به خاطر انجام مأموریت و وظیفه الهی برگزار می شود و مردم مسلمان جهان به شکرانه موفقیت در انجام فریضه بزرگ روزه و پیروزی بر هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی جشن می گیرند.
خوشا به حال کسانی که در پرتو ماه مبارک رمضان و در سایه پرفیض شب های قدر، با نیایش و پرستش خالصانه، دل و جانشان را از غبار آلودگی ها و پلشتی ها شست و شو داده و به پاس این موفقیت بزرگ، عید سعید فطر را جشن می گیرند. آنها درس هایی چون ایثار، نوع پروری، اخلاص و پرهیزکاری را که از مکتب انسان ساز رمضان فرا گرفته، همواره در مسیر حیات خویش به کار می بندند و تا عید فطری دیگر، زندگی خود را بیمه می کنند.
عید واقعی
امروز، تنها برای کسانی عید است که روزه شان مورد پذیرش درگاه خداوندی قرار گرفته است. عید واقعی، به پوشیدن لباس نو و آراستن ظاهری و زینت دادن خانه نیست، بلکه عید، دگرگونی، تحول، جهاد و مبارزه با نفس در راستای خدمت به اسلام و محرومان و نیازمندان است.
ازاین رو، از دیدگاه مکتب انسان ساز اسلام، عید فطر، جشن پیروزی بر تمایلات نفسانی و حکومت بر خواهش ها و هوس هاست. همه ما که بندگان راستین خدا هستیم، دیروز به فرمان او روزه بودیم و امروز به فرمان او افطار می کنیم و این، معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است.
آینه ای تمام نما
عید فطر، آیینه ای است روشن و تمام نما، که در آن می توان جهان بینی اسلامی را تماشا کرد. مردم مسلمان پس از یک ماه روزه داری، پایان آن ماه را که آغاز ماهی دیگر است، جشن می گیرند و در اجتماع عظیم و باشکوه نماز عید، خدا را می خوانند و بر پیامبر و دودمان او درود می فرستند و آراستگی به همه خوبی ها و رهایی از همه بدی ها را از او به دعا طلب می کنند. مردم گویی کبوتران سپید بال بلند پروازی هستند که پس از یک ماه پرواز در فضای ملکوتی آسمان، اکنون دسته جمعی بر بام زمین فرود آمده اند. آنها از صدای گوش نواز بال هایشان که آمیخته با سجع دل نشین آواز است، تصویری زیبا و جاندار از ترکیب معنویت و مادیت ترسیم می کنند که روح جهان بینی اسلامی و جوهر آن است.
عید نماز
جشن پایان ماه روزه مسلمانان، جشن شور و شادی است، اما برخلاف بسیاری از جشن های جهانِ تهی از معنویت، با آلودگی و می گساری همراه نیست؛ بلکه جشن نماز دسته جمعی به امامت حاکم جامعه اسلامی یا نماینده اوست. در نماز جماعت این جشن، مسلمانان دست ها را به دعا بر می دارند و خدا را سوگند می دهند که آنان را در همه خوبی هایی که محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله را در آنها داخل کرده راه دهد، و از همه بدی هایی که او و خاندانش را از آنها بری ساخته بیرون آورد.
این جماعت سبک روح و دلشاد، به خطبه های امام نماز گوش می دهند و در پرتو روشنایی آن نور معنوی که در یک ماه روزه داری به دست آورده اند، به واقعیت های جهان و جامعه ای که در آن زندگی می کنند، توجه می نمایند، از مشکلات خود و دیگر مسلمانان جهان باخبر می شوند، دوستان و دشمنان خود را می ستایند و از این راه، در دینداری بصیرت پیدا می کنند.
زکات فطره
خداوند در جشن معنوی فطر، به روزه گیران ماه رمضان که شاد و خوشحال اند، دستور می دهد تا دست در جیب کنند و اگر خود نیازمند و محتاج نیستند، به شکرانه، زکات دهند و برای برطرف ساختن محرومان و بینوایان قدمی بردارند. پس مسلمانان که یک ماه طعم گرسنگی را چشیده اند، و با معنویتی مضاعف، آماده انفاق شده اند، اندکی از مال خود را به نیازمندان می بخشند تا کمی از گرفتاری آنها برطرف شود. در قرآن کریم هم بارها واژه صلاه یعنی نماز در کنار زکات و انفاق آمده است. پس بر نمازگزاران عید است که در کنار آن، انفاق کنند و به این واجب الهی عمل نمایند.