مطالب خواندنی ماه رمضان
پرهیز از غیبت كردن
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: الصّائِمُ فی عِبادَةٍ و إن كانَ نائِماً عَلى فِراشِهِ؛ ما لَم یَغتَب مُسلِماً (1) ؛ روزهدار، تا وقتى كه از مسلمانى غیبت نكند، در حال عبادت است، هر چند در بسترش خفته باشد.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إذَا اغتابَ الصّائِمُ أفطَرَ (2) ؛ هر گاه روزهدار، غیبت كند، روزهاش را افطار كرده است. (از ارزش روزهاش كم كرده است وگرنه از جهت فقهی خللی در روزهاش وارد نمیشود.)
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مَنِ اغتابَ امرَأً مُسلِماً بَطَلَ صَومُهُ، و نُقِضَ وُضوؤُهُ(3) ؛ هر كس از فرد مسلمانى غیبت كند، روزهاش مىشكند و وضویش باطل مىشود. (مقصود آن است كه غیبت موجب عدم قبولى روزه و ضربه به طهارت باطنى مىگردد.)
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله ـ لِعَلِیٍّ علیهالسلام ـ یا عَلِیُّ، اِحذَرِ الغیبَةَ وَالنَّمیمَةَ؛ فَإِنَّ الغیبَةَ تُفطِرُ ، وَالنَّمیمَةَ تُوجِبُ عَذابَ القَبرِ (4) ؛ پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله خطاب به على علیهالسلام فرمود: اى على! از غیبت و سخنچینى بپرهیز؛ چرا كه غیبت، روزه را مىشكند و سخنچینى، عذاب قبر مىآورد.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: ما صامَ مَن ظَلَّ یَأكُلُ لُحومَ النّاسِ (5) ؛ كسی كه پیوسته گوشتهاى مردم را مىخورد (درباره مردم غیبت مىكند)، روزهدار نیست.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مَنِ اغتابَ مُسلِماً فی شَهرِ رَمَضانَ، لَم یُؤجَر عَلى صِیامِهِ (6) ؛ هر كس در ماه رمضان درباره مسلمانى غیبت كند، بر روزهدارىاش پاداشى نخواهد یافت.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مَنِ اغتابَ مُسلِماً أو مُسلِمَةً لَم یَقبَلِ اللهُ تَعالى صَلاتَهُ ولا صِیامَهُ أربَعینَ یَوماً و لَیلَةً، إلاّ أن یَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ (7) ؛ هر كس درباره مرد و زن مسلمانى غیبت كند، خداوند تا چهل شبانهروز، نماز و روزهاش را نمىپذیرد، مگر آن كه آن شخص از وى درگذرد.
پینوشتها:
1- فضائل الأشهر الثلاثة: 122/124، الكافی: 4/64/9، تهذیب الأحكام: 4/190/538، من لا یحضره الفقیه: 2/74/1772، ثواب الأعمال: 75/1، الأمالی للصدوق: 645/873؛ الفردوس: 2/411/3825.
2- عوالی اللآلی: 1/263/53؛ نصب الرایة: 2/482 .
3- من لا یحضره الفقیه: 4/15/4968، الأمالی للصدوق: 515/707، ثواب الأعمال: 335/1، بحار الأنوار: 75/247/10 .
4- تحف العقول: 14، بحار الأنوار: 77/67/6 .
5- المصنّف لابن أبی شیبة: 2/423/13، الفردوس: 4/77/6238، تفسیر القرطبی: 16/336؛ مستدرك الوسائل: 7/370 / 8443 .
7- جامع الأخبار: 412/1141، بحار الأنوار: 75/258/53 .
6- جامع الأخبار: 412/1142، بحار الأنوار: 75/258/53 .
منبع:
كتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1، ص 248.
آداب افطار كردن
آداب افطار كردن
آداب افطار كردن
به تاخیر نیانداختن افطار
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: لا یَزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما عَجَّلُوا الفِطرَ (1) ؛ مردم، تا وقتى كه زود افطار مىكنند، در نیكىاند.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: عَجِّلُوا الإِفطارَ و أخِّرُوا السَّحورَ .(2) ؛ افطارى را زود بخورید و سحرى را به تأخیر اندازید.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مِن فِقهِ الرَّجُلِ فی دینِهِ تَعجیلُ فِطرِهِ و تَأخیرُ سَحورِهِ(3) ؛ از دینشناسى مرد(فرد)، زود افطارى خوردن و تأخیر در سحرى خوردن است.
اول نماز، بعد افطار
تهذیب الأحكام عن زرارة و فضیل عن الإمام الباقر علیهالسلام: «فی رَمَضانَ تُصَلّی ثُمَّ تُفطِرُ ، إلاّ أن تَكونَ مَعَ قَومٍ یَنتَظِرونَ الإِفطارَ، فَإِن كُنتَ مَعَهُم فَلا تُخالِف عَلَیهِم و أفطِر ثُمَّ صَلِّ، و إلاّ فَابدَأ بِالصَّلاةِ.»
قُلتُ: ولِمَ ذلِكَ؟ قالَ: «لِأَنَّهُ قَد حَضَرَكَ فَرضانِ: الإِفطارُ وَالصَّلاةُ، فَابدَأ بِأَفضَلِهِما، و أفضَلُهُمَا الصَّلاةُ.»
ثُمَّ قالَ: «تُصَلّی و أنتَ صائِمٌ فَتُكتَبُ صَلاتُكَ تِلكَ فَتُختَمُ بِالصَّومِ، أحَبُّ إلَیَّ.»(4)
از امام باقر علیهالسلام روایت شده است: «در (ماه) رمضان نماز مىخوانى و سپس افطار مىكنى، مگر آن كه با گروهى باشى كه منتظر افطارند. اگر با آنان بودى، بر خلاف آنان عمل نكن؛ افطار كن و سپس نماز بخوان، وگرنه اوّل، نماز بخوان.» گفتم: براى چه؟
فرمود: «براى آن كه دو واجب برایت پیش آمده است: افطار و نماز. اوّل به آن بپرداز كه برتر است و نماز، برترینِ آن دو است.»
سپس فرمود: «نماز مىخوانى، در حالى كه روزهاى. پس، آن نمازت با روزه به پایان برده مىشود. این نزد من، محبوبتر است.»
- قال الإمام الباقر علیهالسلام: تُقَدِّمُ الصَّلاةَ عَلَى الإِفطارِ، إلاّ أن تَكونَ مَعَ قَومٍ یَبتَدِئونَ بِالإِفطارِ فَلا تُخالِف عَلَیهِم و أفطِر مَعَهُم، و إلاّ فَابدَأ بِالصَّلاةِ؛ فَإِنَّها أفضَلُ مِنَ الإِفطارِ، و تُكتَبُ صَلاتُكَ و أنتَ صائِمٌ أحَبُّ إلَیَّ. (5) ؛ نماز را بر افطار مقدّم مىدارى، مگر آن كه با گروهى باشى كه اوّل، افطار مىكنند. پس با آنان مخالفت نكن و با ایشان افطار كن، وگرنه اوّل، نماز بخوان؛ چرا كه بهتر از افطار است و نمازت با حالت روزه نوشته مىشود و این نزد من، محبوبتر است.
- قال الإمام الصادق علیهالسلام: یُستَحَبُّ لِلصّائِمِ ـ إن قَوِیَ عَلى ذلِكَ ـ أن یُصَلِّیَ قَبلَ أن یُفطِرَ(6)؛ براى روزهدار، مستحب است كه اگر توان داشته باشد، پیش از افطار، نماز بخواند.
امام باقرعلیه السلام فرمود: «براى آن كه دو واجب برایت پیش آمده است: افطار و نماز. اوّل به آن بپرداز كه برتر است و نماز، برترینِ آن دو است.»
سپس فرمود: «نماز مىخوانى، در حالى كه روزهاى. پس، آن نمازت با روزه به پایان برده مىشود. این نزد من، محبوبتر است.»
- عیون أخبار الرضا علیهالسلام عن رجاء بن أبی الضحّاك ـ فی وَصفِ صَومِ الإِمامِ الرِّضا علیهالسلام ـ كانَ ـ إذا أقامَ فی بَلدَةٍ عَشَرَةَ أیّامٍ ـ صائِما لا یُفطِرُ، فَإِذا جَنَّ اللَّیلُ بَدَأَ بِالصَّلاةِ قَبلَ الإِفطارِ(7)؛ عیون أخبار الرضا علیهالسلام به نقل از رجاء بن ابى ضحّاك، در توصیف روزه امام رضا علیهالسلام نقل میكند: هر گاه در شهرى دَه روز مىماند، روزه بود و افطار نمىكرد. پس چون شب فرا مىرسید، اوّل پیش از افطار، نماز مىخواند.
- و قَد رُوِیَ أیضا فی ذلِكَ أنَّكَ إذا كُنتَ تَتَمَكَّنُ مِنَ الصَّلاةِ و تَعقِلُها و تَأتی بِها عَلى حُدودِها قَبلَ أن تُفطِرَ، فَالأَفضَلُ أن تُصَلِّیَ قَبلَ الإِفطارِ، ...(8) ؛ روایت شده كه: هر گاه مىتوانستى نماز را آگاهانه و با همه حدود و آدابش، پیش از آن كه افطار كنى، بخوانى، بهتر آن است كه قبل از افطار كردن، نماز بخوانى؛ و اگر از كسانى بودى كه دلت پیش افطار كردن بود و میل تو، تو را از نماز مشغول مىكرد، اوّل، افطار كن تا وسوسه نفْسِ ملامتگر از تو برهد، جز این كه شرط است كه پرداختن به افطار پیش از نماز، سبب نشود كه وقت نماز بگذرد.
صدقه دادن
- قال الإمام الرضا علیهالسلام: مَن تَصَدَّقَ وَقتَ إفطارِهِ عَلى مِسكینٍ بِرَغیفٍ، غَفَرَ اللهُ لَهُ ذَنبَهُ، و كَتَبَ لَهُ ثَوابَ عِتقِ رَقَبَةٍ مِن وُلدِ إسماعیلَ(9) ؛ هر كس پیش از افطار كردن، گِردهاى نان به بینوایى صدقه دهد، خداوند، گناهش را مىآمرزد و براى او ثواب آزاد كردن بندهاى از فرزندان اسماعیل را مىنویسد.
- قال الإمام الصادق علیهالسلام: كانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیهماالسلام إذا كانَ الیَومُ الَّذی یَصومُ فیهِ أمَرَ بِشاةٍ فَتُذبَحُ و تُقطَعُ أعضاءً و تُطبَخُ، فَإِذا كانَ عِندَ المَساءِ أكَبَّ عَلَى القُدورِ حَتّى یَجِدَ ریحَ المَرَقِ و هُوَ صائِمٌ، ثُمَّ یَقولُ: «هاتُوا القِصاعَ، اِغرِفوا لاِلِ فُلانٍ وَاغرِفوا لاِلِ فُلانٍ»، ثُمَّ یُؤتى بِخُبزٍ و تَمرٍ فَیَكونُ ذلِكَ عَشاءَهُ، صَلَّى اللهُ عَلَیهِ و عَلى آبائِهِ(10)؛ امام صادق علیهالسلام فرمود كه امام سجّاد علیهالسلام هر روز كه روزه مىگرفت، دستور مىداد كه گوسفندى ذبح شود و قطعه قطعه و پخته گردد. عصر كه مىشد، بر روى دیگها خم مىشد تا بوى آب گوشت را در حال روزه احساس كند. سپس مىفرمود: «ظرفها را بیاورید. براى فلان خانواده بریزید. براى فلان خانواده بریزید... .» سپس نان و خرماى خشك مىآوردند و غذایش همان بود. درود خدا بر او و پدرانش باد!
قرائت سوره مباركه قدر
- قال الإمام زین العابدین علیهالسلام: «إِنَّـآ أَنزَلْنَـهُ فِى لَیْلَةِ الْقَدْرِ» عِندَ فُطورِهِ و عِندَ سَحورِهِ، كانَ فیما بَینَهُما كَالمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فی سَبیلِ اللهِ تَعالى(11) ؛ هر كس هنگام افطارى و سحرى خوردن، سوره «إنّا أنزلناه» بخواند، میان آن دو (وقت) همچون كسى خواهد بود كه در راه خدا به خون خویش آغشته است.
دعا كردن
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ لِلصّائِمِ عِندَ فِطرِهِ لَدَعوَةً ما تُرَدُّ(12) ؛ براى روزهدار، هنگام افطارش، یك دعاى مستجاب است.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ لِكُلِّ صائِمٍ دَعوَةً، فَإِذا هُوَ أرادَ أن یُفطِرَ فَلیَقُل عِندَ أوَّلِ لُقمَةٍ:
یا واسِعَ المَغفِرَةِ اغفِر لی(13)؛ هر روزهدارى، یك دعا (ى مستجاب) دارد. پس هر گاه خواست افطار كند، هنگام اوّلین لقمه بگوید: «اى آن كه آمرزشت گسترده است! مرا بیامرز!»
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: لِكُلِّ عَبدٍ صائِمٍ دَعوَةٌ مُستَجابَةٌ عِندَ إفطارِهِ، اُعطِیَها فِی الدُّنیا أو ذُخِرَ لَهُ فِی الآخِرَةِ (14) ؛ هر بنده روزهدارى، هنگام افطارش، یك دعاى مستجاب دارد، كه آن، یا در دنیا به او داده مىشود و یا براى آخرتش ذخیره مىشود.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: ثَلاثَةٌ لا تُرَدُّ دَعوَتُهُم: الصّائِمُ حَتّى یُفطِرَ، وَالإِمامُ العادِلُ، و دَعوَةُ المَظلومِ(15) ؛ سه نفرند كه دعایشان رد نمىشود: روزهدار، تا آن كه افطار كند؛ پیشواى دادگر؛ و نفرین ستمدیده.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: أربَعَةٌ لا تُرَدُّ لَهُم دَعوَةٌ حَتّى تُفتَحَ لَهُم أبوابُ السَّماءِ و تَصیرَ إلَى العَرشِ: ... وَالصّائِمُ حَتّى یُفطِرَ (16)؛ چهار نفرند كه دعایى از آنان رد نمىشود، تا آن كه درهاى آسمان براى آنان گشوده شود و دعایشان به عرش برسد: ... (یكی از آنان) روزهدار، تا آن كه افطار كند.
خواندن دعای پیش از افطار
- إنَّ النَّبِیَّ صلىاللهعلیهوآله كانَ إذا أفطَرَ قالَ:
بِاسمِ اللهِ، اللّهُمَّ لَكَ صُمتُ و عَلى رِزقِكَ أفطَرتُ، تَقَبَّل مِنّی إنَّكَ أنتَ السَّمیعُ العَلیمُ (17) ؛ پیامبر صلىاللهعلیهوآله، هر گاه افطار مىكرد، مىگفت:
«به نام خدا. خدایا! براى تو روزه گرفتم و بر روزىِ تو افطار كردم. از من بپذیر! همانا تو شنواى دانایى.»
- عمل الیوم واللیلة عن ابن عبّاس: كانَ رَسولُ اللهِ صلىاللهعلیهوآله إذا أفطَرَ یَقولُ:
اللّهُمَّ لَكَ صُمنا و عَلى رِزقِكَ أفطَرنا، فَتَقَبَّل مِنّا إنَّكَ أنتَ السَّمیعُ العَلیمُ(18) ؛ به نقل از ابن عبّاس ـ پیامبر خدا، هر گاه افطار مىكرد، مىگفت:
«خدایا! براى تو روزه گرفتیم و بر روزىِ تو افطار كردیم. پس از ما بپذیر! همانا تو شنواى دانایى.»
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إذا قُرِّبَ إلى أحَدِكُم طَعامٌ و هُوَ صائِمٌ فَلیَقُل:
بِاسمِ اللهِ وَالحَمدُللهِِ، اللّهُمَّ لَكَ صُمتُ و عَلى رِزقِكَ أفطَرتُ و عَلَیكَ تَوَكَّلتُ، سُبحانَكَ و بِحَمدِكَ، تَقَبَّل مِنّی إنَّكَ أنتَ السَّمیعُ العَلیمُ(19) ؛ هر گاه نزدیك یكى از شما كه روزه است، غذایى آوردند، بگوید:
«به نام خدا، و حمد از آنِ خداست. خداوندا! براى تو روزه گرفتم و بر روزىِ تو افطار كردم و بر تو توكّل نمودم. تو منزّهى و تو را مىستایم. از من بپذیر! همانا تو شنواى دانایى.»
- عمل الیوم واللیلة عن معاذ: كانَ رَسولُ اللهِ صلىاللهعلیهوآله إذا أفطَرَ قالَ:
الحَمدُللهِِ الَّذی أعانَنی فَصُمتُ، و رَزَقَنی فَأَفطَرتُ(20) ؛ پیامبر خدا، هر وقت افطار مىكرد، مىگفت: «سپاس، خدایى را كه مرا یارى كرد تا روزه گرفتم و روزىام داد تا افطار كردم.»
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ لِلصّائِمِ عِندَ فِطرِهِ دَعوَةً: اللّهُمَّ إنّی أسأَلُكَ بِرَحمَتِكَ الَّتی وَسِعَت كُلَّ شَیءٍ أن تَغفِرَ لی ذُنوبی(21) ؛ روزهدار را هنگام افطارش، دعایى چنین است: «پروردگارا! تو را به آن رحمتت كه هر چیز را فرا گرفته است، مىخوانم كه گناهانم را بیامرزى.»
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: ما مِن عَبدٍ یَصومُ فَیَقولُ عِندَ إفطارِهِ: «یا عَظیمُ یا عَظیمُ؛ أنتَ إلهی لا إلهَ لی غَیرُكَ، اِغفِر لِیَ الذَّنبَ العَظیمَ؛ إنَّهُ لا یَغفِرُ الذَّنبَ العَظیمَ إلاَّ العَظیمُ» إلاّ خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَیَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ(22)؛ هیچ بندهاى نیست كه روزه بگیرد و هنگام افطارش بگوید: «اى بزرگ، اى بزرگ! تو معبود منى. هیچ معبودى جز تو نیست. گناه بزرگ مرا بیامرز! همانا گناه بزرگ را جز بزرگ نمىآمرزد» ، مگر آن كه از گناهانش بیرون مىآید ، همچون روزى كه مادرش او را زاده است.
- قال الإمام الباقر علیهالسلام: جاءَ قَنبَرٌ مَولى عَلِیٍّ علیهالسلام بِفِطرِهِ إلَیهِ ... فَلَمّا أرادَ أن یَشرَبَ قالَ:
بِاسمِ اللهِ، اللّهُمَّ لَكَ صُمنا و عَلى رِزقِكَ أفطَرنا، فَتَقَبَّل مِنّا إنَّكَ أنتَ السَّمیعُ العَلیمُ(23) ؛ قنبر، غلام على علیهالسلام، افطارى را نزد وى آورد... . چون خواست بیاشامد، فرمود: «به نام خدا . خداوندا! براى تو روزه گرفتیم و با روزىِ تو افطار كردیم. پس، از ما بپذیر! همانا تو شنواى دانایى.»
- قال الإمام الكاظم عن آبائه علیهمالسلام: إذا أمسَیتَ صائِما فَقُل عِندَ إفطارِكَ: «اللّهُمَّ لَكَ صُمتُ و عَلى رِزقِكَ أفطَرتُ و عَلَیكَ تَوَكَّلتُ» یُكتَب لَكَ أجرُ مَن صامَ ذلِكَ الیَومَ(24) ؛ امام كاظم علیهالسلام به نقل از پدرانش علیهمالسلام فرمود: چون روزه بودى، هنگام افطار خویش بگو: «خداوندا! براى تو روزه گرفتم و بر روزىِ تو افطار كردم و بر تو توكّل نمودم» تا برایت پاداش كسى را بنویسند كه آن روز را روزه داشته است.
- قال الإمام الرضا علیهالسلام: مَن قالَ عِندَ إفطارِهِ: «اللّهُمَّ لَكَ صُمنا بِتَوفیقِكَ و عَلى رِزقِكَ أفطَرنا بِأَمرِكَ، فَتَقَبَّلهُ مِنّا وَاغفِر لَنا إنَّكَ أنتَ الغَفورُ الرَّحیمُ» غَفَرَ اللهُ ما أدخَلَ عَلى صَومِهِ مِنَ النُّقصانِ بِذُنوبِهِ (25)؛ هر كس هنگام افطارش بگوید: «خداوندا! با توفیق تو، برایت روزه گرفتیم و به فرمان تو با روزىات افطار كردیم. پس، آن را از ما بپذیر و ما را بیامرز! همانا تو آمرزنده مهربانى»، خداوند، كاستىهایى را كه او با گناهانش بر روزهاش وارد كرده، مىآمرزد.
افطار با خرما یا كشمش یا شیرینى یا شیر یا آب وِلَرم
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: أفضَلُ ما یَبدَأُ بِهِ الصّائِمُ بِزَبیبٍ أو شَیءٍ حُلوٍ(26) ؛ برترین چیزى كه روزهدار، افطارش را با آن آغاز مىكند، كشمش یا چیزى شیرین است.
- قال الإمام الصادق علیهالسلام: كانَ رَسولُ الله صلىاللهعلیهوآله أوَّلُ ما یُفطِرُ عَلَیهِ فی زَمَنِ الرُّطَبِ الرُّطَبُ، و فی زَمَنِ التَّمرِ التَّمرُ(27) ؛ اوّلین چیزى كه پیامبر خدا روزهاش را با آن افطار مىكرد، در زمانِ رُطَب، رطب بود و در زمانِ خرما، خرما. (رُطَب، خرماى رسیده است و تَمر، خرماى خشك.)
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مَن أفطَرَ عَلى تَمرٍ حَلالٍ، زیدَ فی صَلاتِهِ أربَعُمِئَةِ صَلاةٍ(28) ؛ هر كس با خرماى حلال افطار كند، به پاداش نمازش به اندازه چهارصد نماز افزوده مىشود.
- قال الإمام الباقر علیهالسلام: كانَ رَسولُ الله صلىاللهعلیهوآله إذا صامَ فَلَم یَجِدِ الحَلواءَ أفطَرَ عَلَى الماءِ(29) ؛ پیامبر خدا، هر گاه روزه بود و حلوا (شیرینى) نمىیافت، با آب افطار مىكرد.
- قال الإمام الصادق علیهالسلام: كانَ رَسولُ الله صلىاللهعلیهوآله إذا أفطَرَ بَدَأَ بِحَلواءَ یُفطِرُ عَلَیها، فَإِن لَم یَجِد فَسُكَّرَةٍ أو تَمَراتٍ، فَإِذا أعوَزَ ذلِكَ كُلُّهُ فَماءٍ فاتِرٍ، و كانَ یَقولُ: یُنَقِّی المَعِدَةَ وَالكَبِدَ، ...(30) ؛ پیامبر خدا، هر گاه افطار مىكرد، با حلوا (شیرینى) آغاز مىكرد و اگر نمىیافت، با شِكر یا چند خرما و اگر اینها هم نبودند، با آب ولرم افطار مىكرد و مىفرمود: «معده و كبد را تمیز مىكند و بو و دهان را خوشبو مىسازد و دندانها را محكم مىكند و سیاهى چشم را تقویت مىكند و مردمك چشم را پر نور مىسازد و گناهان را كاملاً مىشوید و هیجان و رگها و صفراى غالب را مىنشاند و بلغم را قطع مىكند و حرارت معده را آرام مىكند و سردرد را مىبرد.»
- قال الإمام الباقر علیهالسلام: إنَّ عَلِیّا علیهالسلام كانَ یَستَحِبُّ أن یُفطِرَ عَلَى اللَّبَنِ(31) ؛ على علیهالسلام خوش مىداشت كه با شیر، افطار كند.
- قال الامام الصادق علیهالسلام: الإِفطارُ عَلَى الماءِ یَغسِلُ الذُّنوبَ مِنَ القَلبِ (32) ؛ افطار با آب، آلودگىها را از دل مىشوید.
پینوشتها:
1- صحیح البخاری: 2/ 692/1856، صحیح مسلم: 2/771/48، سنن الترمذی: 3/82/699، مسند ابن حنبل: 8/426/22868، كنز العمّال: 8/511/23886 .
2- المعجم الكبیر: 25/163/ 395، اُسدالغابة: 7/310/7426، الفردوس: 2/10/2084، سلسلة الأحادیث الصحیحة: 4/375 /1773، كنز العمّال: 8/510/23879 .
3- تاریخ دمشق: 52/138/10956 عن أنس، كنز العمّال: 8/511/23890 .
4- تهذیب الأحكام: 4/198/570، مصباح المتهجّد: 626 .
5- المقنعة: 318 .
6- تهذیب الأحكام: 4/199/575، الإقبال: 1/237، بحارالأنوار: 98/8/2 .
7- عیون أخبارالرضا علیهالسلام: 2/182/5، بحار الأنوار: 96/314/12.
8- المقنعة : 318 .
9- فضائل الأشهر الثلاثة: 96/80 ، بحارالأنوار: 96/318/10 .
10- الكافی: 4/68/3، المحاسن: 2/158/1432، من لا یحضره الفقیه: 2/134/1955، مكارم الأخلاق:1/297/930، المناقب لابن شهر آشوب: 4/155، بحارالأنوار : 96/317/ 6.
11- الإقبال: 1/240 .
12- سنن ابن ماجه:1/557/1753، المستدرك على الصحیحین:1/583/1535، الدعاء للطبرانی: 286/919، كنز العمّال: 8/447/23585؛ بحارالأنوار: 96/255/33 .
13- مسند الشهاب: 2/128/1031، الدعوات: 26/44 .
14- نوادر الاُصول: 1/190، كنز العمّال: 8/451/23613 .
15- سنن الترمذی: 5/578/3598 ، سنن ابن ماجه:1/557/1752، مسند ابن حنبل: 3 /171/8049، صحیح ابن حبّان: 8/215/3428، السنن الكبرى: 3/481/6393 .
16- الكافی: 2/510/6، من لایحضره الفقیه: 2/226/2255، فضائل الأشهر الثلاثة: 86/64، الأمالی للصدوق: 337/394.
17- الدعاء للطبرانی: 286/918، المعجم الصغیر: 2/52، المعجم الأوسط : 7/298/7549، كنز العمّال: 7/81/18057 .
18- عمل الیوم واللیلة لابن السنی: 169/480، المعجم الكبیر: 12/114/12720.
19- كنز العمّال: 8/509/23873.
20- تاریخ بغداد: 12/75/6482، الأذكار: 172، كنز العمّال: 7/81/18058.
21- المستدرك على الصحیحین: 1/583/1535، سنن ابن ماجه: 1/557/1753، مستدرك الوسائل: 7/361/8417 .
22- الإقبال: 1/240، البلد الأمین: 231، المصباح للكفعمی: 832، بحار الأنوار: 98/11/2؛ تاریخ دمشق: 54/238/11479، كنز العمّال: 8/614/24400 .
23- تهذیب الأحكام: 4/200/578، مصباح المتهجّد: 626/704، بحار الأنوار: 40/339/24.
24- الإقبال: 1/246، بحارالأنوار: 98/15/2 .
25- فضائل الأشهر الثلاثة: 96/81، بحار الأنوار: 96/312/6 .
26- الفردوس: 1 /358/1445، بحارالأنوار: 62/296 .
27- الكافی:4/153/6، المحاسن:2/341/2173، دعائم الإسلام: 2/111/363، بحار الأنوار: 96/314/15 .
28- الإقبال: 1/242، بحارالأنوار: 98/12/2.
29- الكافی:4/152/1.
30- الكافی: 4/153/4، المقنعة: 317، مكارم الأخلاق: 1/69/86، روضة الواعظین:341، بحار الأنوار: 16/242.
31- تهذیب الأحكام: 4/199/574، الإقبال:1/242، المحاسن: 2/292/1957، بحار الأنوار: 98/12/2 .
32- الكافی: 4/152/3، تهذیب الأحكام: 4/199/572، ثواب الأعمال: 104/1، الإقبال:1/242، الدعوات: 79/195.
منبع:
كتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1، ص 288.
درجات میهمان خدا
درجات میهمان خدا
درجات میهمان خدا
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ أیسَرَ مَا افتَرَضَ اللهُ تَعالى عَلَى الصّائِمِ فی صِیامِهِ، تَركُ الطَّعامِ وَالشَّرابِ (1) ؛ آسانترین چیزى كه خداوند بر روزهدار در روزهدارىاش واجب ساخته، نخوردن و نیاشامیدن است.
- قال الإمام علیّ علیهالسلام: صَومُ الجَسَدِ الإِمساكُ عَنِ الأَغذِیَةِ بِإِرادَةٍ وَاختِیارٍ؛ خَوفا مِنَ العِقابِ و رَغبَةً فِی الثَّوابِ وَالأَجرِ(2) ؛ روزه بدن، پرهیز با اراده و اختیار از غذاهاست، از روى ترس از كیفر و با امید به پاداش و اجر الهى .
- قال الإمام علیّ علیهالسلام: صَومُ النَّفسِ إمساكُ الحَواسِّ الخَمسِ عَن سائِرِ المَآثِمِ، و خُلُوُّ القَلبِ عَن جَمیعِ أسبابِ الشَّرِّ (3) ؛ روزه نفْس، نگهدارى حواس پنجگانه از دیگر گناهان و تهى بودن دل از تمام اسباب بدى است.
- قال الإمام علیّ علیهالسلام: صَومُ النَّفسِ عَن لَذّاتِ الدُّنیا أنفَعُ الصِّیامِ(4)؛ سودمندترین روزه، نگهداشتن نفْس از لذّتهاى دنیاست.
- قال الإمام علیّ علیهالسلام: صِیامُ القَلبِ عَنِ الفِكرِ فِی الآثامِ أفضَلُ مِن صِیامِ البَطنِ عَنِ الطَّعامِ(5) ؛ نگه داشتن دل از اندیشیدن درباره گناهان، برتر از نگه داشتن شكم از غذاست.
- قال الإمام علیّ علیهالسلام: صَومُ القَلبِ خَیرٌ مِن صِیامِ اللِّسانِ، و صِیامُ اللِّسانِ خَیرٌ مِن صِیامِ البَطنِ (6)؛ روزه دل، بهتر از روزه زبان و روزه زبان، بهتر از روزه شكم است.
سخنى درباره مراتب روزهدارى
از روایات فوق، روشن مىگردد كه روزه، از نظر مراتب و از زاویه نقشى كه در تكامل انسان دارد، به سه دسته تقسیم مىشود و از همین روست كه علماى اخلاق و سیر و سلوك، روزه را به: روزه عوام، روزه خواص و روزه خواصّ خواص، تقسیم كردهاند. و اینك، توضیح فشردهاى از آنها میآوریم:
دسته اوّل؛ روزه عوام
این مرتبه از روزه، با پرهیز از مفطِرات روزه صورت مىپذیرد، با شرحى كه در كتابهاى فقهى آمده است. این مرتبه از روزه، آسانترین و پایینترین مرتبه روزه است. آنچه از پیامبر صلىاللهعلیهوآله روایت شده كه:
إنَّ أیسَرَ مَا افتَرَضَ اللهُ تَعالى عَلَى الصّائِمِ فی صِیامِه، تَركُ الطَّعامِ وَالشَّرابِ؛ آسانترین چیزى كه خداى متعال بر روزهدار در روزهدارىاش واجب ساخته است، نخوردن و نیاشامیدن است.
دسته دوم؛ روزه خواص
در این مرتبه از روزه، روزهدار، تنها به پرهیز از مفطرات روزه، بسنده نمىكند؛ بلكه از همه حرامهاى الهى پرهیز مىنماید. از این رو، اجتناب از مفطرات، شرط درستىِ روزه است و اجتناب از حرامها، شرط قبولى آن میباشد.
دسته سوم؛ روزه خواصّ خواص
این مرتبه از روزه، با باز داشتن قلب و نگهدارى آن از هر چیزى كه اشغالكننده دل (چه حلال و چه حرام) است بجز خدا، به دست مىآید. ابوحامد غزالى (م 505 ق) در توصیف این مرتبه از روزه مىگوید:
امّا روزه خواصّ خواص، روزه دل از همّتهاى دون و اندیشههاى دنیوى و باز داشتن كلّى آن از غیر خداوند است. شكستن این مرتبه از روزه، با اندیشه درباره غیر خدا و قیامت، و فكر درباره دنیا تحقّق مىیابد ـ مگر دنیایى كه به خاطر دین خواسته شود، كه چنین دنیایى، توشه آخرت است و دنیا نیست ـ تا آن جا كه اهل دل گفتهاند: «هر كس در روزش به تدبیر آنچه با آن افطار مىكند، اهتمام ورزد، گناه بر او نوشته مىشود؛ چرا كه این، از كماطمینانى به فضل خدا و یقین اندك به روزىِ موعود خویش است.»
این مرتبه، رتبه پیامبران، صدّیقان و مقرّبان است. در تفصیل قولى آن، نباید درنگ طولانى داشت؛ ولى در تحقّق عملى آن، تأمّلْ به جاست؛ چرا كه آن، رویكرد به خداوند و روىگردانى از غیر خدا با همه همّت است و آراسته شدن به این سخن خداست كه: «قُلِ اللهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِى خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ(انعام/ 91) ؛ بگو: «خدا» ! سپس واگذارشان تا در باطل خویش به بازیچه مشغول باشند.»(7)
امیر مؤمنان، امام على علیهالسلام، در اشاره به این سه مرتبه مىفرماید: صَومُ القَلبِ خَیرٌ مِن صِیامِ اللِّسانِ وَ صِیامُ اللِّسانِ خَیرٌ مِن صِیامِ البَطنِ (8)؛ روزه دل، بهتر از روزه زبان است و روزه زبان، بهتر از روزه شكم .
هر یك از این دو مرتبه اخیر، به نسبت تلاش روزهداران و آمادگى آنان، مراتب بسیارى دارد، علاوه بر این كه خودِ روزه هم از زاویه انگیزههاى روزهدار، گوناگون است. نقطه اوج این مراتب، حال روزهدارى است كه انگیزه روزهدارىاش، نه بیم از كیفر و نه شوق به ثواب؛ بلكه تنها به خاطر فرمانبردارى از فرمان الهى، علاقهمندى به تقرّب به خداى سبحان و كسب رضا و لقاى اوست .
از خداوند سبحان مىخواهیم كه توفیقمان دهد تا در راه آنچه موجب افزایش بهره ما از ضیافت كریمانه رمضان مىشود، بكوشیم و بالاترین و والاترینِ مراتب روزهدارى را به ما عنایت فرماید.
پینوشتها:
1- المقنعة: 310، الإقبال: 1/196، بحار الأنوار: 97/352.
2- غرر الحكم: 5888 .
3- غرر الحكم: 5889 .
4- غرر الحكم: 5874 .
5- غرر الحكم: 5873 .
6- غرر الحكم: 5890 .
7- إحیاء علوم الدین: 1/350؛ المحجّة البیضاء: 2/131 .
8- غرر الحكم: 5890 .
منبع:
كتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1، ص 153.
اسباب آمادگى براى میهمانى خدا
اسباب آمادگى براى میهمانى خدا
اسباب آمادگى براى میهمانى خدا
توبه، پیش از فرا رسیدن ماه رمضان
عیون أخبار الرضا علیهالسلام عن عبدالسلام بن صالح الهرویّ: دَخَلتُ عَلى أبِی الحَسَنِ عَلِیِ بنِ موسَى الرِّضا علیهالسلام فی آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَعبانَ، فَقالَ لی: «یا أبَا الصَّلتِ، إنَّ شَعبانَ قَد مَضى أكثَرُهُ، و هذا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنهُ، فَتَدارَك فیما بَقِیَ مِنهُ تَقصیرَكَ فیما مَضى مِنهُ، و عَلَیكَ بِالإِقبالِ عَلى ما یَعنیكَ و تَركِ ما لا یَعنیكَ، و أكثِر مِنَ الدُّعاءِ وَالاِستِغفارِ و تِلاوَةِ القُرآنِ، و تُب إلَى اللهِ مِن ذُنوبِكَ ... . (1)
عیون أخبار الرضا علیهالسلام به نقل از عبد السلام بن صالح هروى ـ نقل میكند در آخرین جمعه ماه شعبان، خدمت امام رضا علیهالسلام رسیدم. به من فرمود:
«اى ابوصَلْت! بیشترِ شعبان گذشته است و این، آخرین جمعه از آن است. پس در آنچه از آن مانده، كوتاهىهایت را در آنچه گذشته است، جبران كن. به كارى روى آور كه برایت مفید باشد و آنچه را بیهوده است و به تو مربوط نیست، وا گذار .
زیاد دعا و استغفار و تلاوت قرآن داشته باش و از گناهانت به درگاه خدا توبه كن، تا در حالى ماه خدا سوى تو آید كه براى خدا خالص شده باشى . هیچ امانتى را بر عهده خویش باقى نگذار، مگر آن كه ادا كرده باشى، و هیچ كینهاى را در دلت نسبت به مؤمنى نگاه مدار، مگر آن كه از دل به در آورده باشى، و هیچ گناهى را كه مرتكب مىشدى، رها مكن، مگر این كه از آن، دست برداشته باشى .
از خدا پروا كن و در نهان و آشكار كارت، بر او توكّل كن؛ «و هر كس بر خدا توكّل كند، او برایش بس است . خداوند، فرمان خویش را پیش خواهد برد. به یقین، خداوند براى هر چیزى اندازهاى قرار داده است.»
و در باقىمانده این ماه، زیاد بگو:
"خدایا! اگر ما را در آنچه از شعبان گذشته است، نیامرزیدهاى، پس ما را در باقیمانده آن ببخشاى!"
همانا خداوند متعال، در این ماه به احترام ماه رمضان، بسیارى را [از آتش] آزاد مىكند.»
سه روز روزه در آخر شعبان
السنن الكبرى عن أنس: قیلَ: یا رَسولَ اللهِ، أیُ الصَّومِ أفضَلُ؟ قالَ: «صَومُ شَعبانَ تَعظیما لِرَمَضانَ»(2)؛ السنن الكبرى ـ به نقل از انس ـ به پیامبر خدا گفتند: كدام روزه برتر است؟ فرمود: «روزه شعبان در بزرگداشتِ رمضان.»
الإمام الصادق علیهالسلام: مَن صامَ ثَلاثَةَ أیّامٍ مِن آخِرِ شَعبانَ و وَصَلَها بِشَهرِ رَمَضانَ، كَتَبَ اللهُ لَهُ صَومَ شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ
(3) ؛ امام صادق علیهالسلام: هر كس سه روزِ آخر شعبان را روزه بدارد و آنها را به ماه رمضان متّصل كند، خداوند براى او پاداش روزه دو ماه پیاپى را مىنویسد.
اصلاح غذا
خوردن و نوشیدن به هنگام افطار و سحر، جانمایه روزهدارى است. از این رو، در نظر اسلام، حلال یا حرام بودن خوردنىها و نوشیدنىها، اندازه و نوع آنها و همچنین انگیزه روزهداران از خوردن و آشامیدن، در میزان بهرهورى از روزه نقشى اساسى دارند و در دستاوردهاى روزهدار از بركات این میهمانى، بسیار مؤثّرند.
نخستین شرط بهرهورى از روزه، آن است كه نیروى تأمینكننده و پشتوانه انسان براى روزه گرفتن، حلال باشد. غذاى حرام، نه تنها در بهرهمندى انسان از آثار و بركات روزه، نقش تخریبى دارد، بلكه آفتى است كه همه عبادتها را تهدید مىكند، از این رو، از پیامبر خدا روایت شده است:
العِبادَةُ مَعَ أكلِ الحَرامِ كَالبِناءِ عَلَى الرَّملِ(4)؛ عبادت همراه با حرامخوارى، مثل بنا ساختن بر شنزار است .
بر این اساس، براى روزهدار، شناخت غذاهاى حرام، اهمّیتى ویژه دارد. لذا در اینجا روایاتی را جهت توجه بیشتر به این امر متذكر میشویم.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: كُلُوا الحَلالَ یَتِمَّ لَكُم صَومُكُم(5) ؛ غذاى حلال بخورید تا روزه براى شما كامل گردد .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: «إنَّ قَوما یَجیؤونَ یَومَ القِیامَةِ و لَهُم مِنَ الحَسَناتِ أمثالُ الجِبالِ، فَیَجعَلُهَا اللهُ هَباءً مَنثورا، ثُمَّ یُؤمَرُ بِهِم إلَى النّار.ِ» فَقالَ سَلمانُ: صِفهُم لَنا یا رَسولَ اللهِ .
فَقالَ: «أما إنَّهُم قَد كانوا یَصومونَ و یُصَلّونَ، و یَأخُذونَ اُهبَةً مِنَ اللَّیلِ، ولكِنَّهُم كانوا إذا عَرَضَ لَهُم شَیءٌ مِنَ الحَرامِ وَثَبوا عَلَیهِ.» (6)
پیامبر خدا فرمود: «روز قیامت، گروهى مىآیند، در حالى كه حسناتشان همچون كوههاست. خداوند، همه آنها را نابود و پراكنده مىسازد. سپس فرمان مىرسد كه آنان را به آتش بیفكنید.»
سلمان گفت: اى پیامبر خدا! آنان را براى ما توصیف كن .
فرمود: «آنان، كسانى هستند كه روزه گرفته، نماز خوانده و شبزندهدارى كردهاند؛ لیكن هر گاه حرامى بر آنان عرضه مىشده، بر آن مىشتافتند.»
- عَن ضَمرَةَ بنِ حَبیبٍ عَن اُمِّ عَبدِ اللهِ اُختِ شَدّادِ بنِ أوسٍ أنَّها بَعَثَت إلى رَسولِ اللهِ صلىاللهعلیهوآله بِقَدَحِ لَبَنٍ عِندَ فِطرِهِ و هُوَ صائِمٌ، و ذلِكَ فی طولِ النَّهارِ و شِدَّةِ الحَرِّ، فَرَدَّ إلَیها رَسولُ اللهِ صلىاللهعلیهوآله: «أنّى كانَ لَكِ هذَا اللَّبَنُ؟» قالَت: مِن شاةٍ لی ... . (7)
به نقل از حمزة بن حبیب، درباره اُمّ عبدالله (خواهر شدّاد بن اَوس) وى هنگام افطار ، ظرف شیرى براى پیامبر خدا كه روزه بود، فرستاد و این، در روزى بلند با هواى گرم بود .
پیامبر خدا آن را نزد زن برگرداند كه: «این شیر را از كجا آوردهاى؟»
گفت: از گوسفندم (دوشیدهام) .
پیامبر صلىاللهعلیهوآله، فرستاده آن زن را (دوباره) نزد او برگرداند كه: «این گوسفند را از كجا آوردهاى؟»
گفت: از مال خودم خریدهام .
پس پیامبر صلىاللهعلیهوآله آن را از او گرفت .
چون فردا شد، اُمّ عبدالله نزد پیامبر صلىاللهعلیهوآله رفت و گفت: اى پیامبر خدا! شیر را از روى دلسوزى (به خاطر بلندى روز و شدّت گرما) برایتان فرستادم. آنگاه فرستاده مرا برگرداندى!
به او فرمود: «پیامبران، چنین مأمورند. [مأموریم] كه جز پاكیزه نخوریم و جز شایسته انجام ندهیم.»
- قال الإمام الباقر علیهالسلام ـ لِأَبی حَمزَةَ الثُّمالِیِّ ـ «یَبعَثُ اللهُ یَومَ القِیامَةِ قَوما بَینَ أیدیهِم نورٌ كَالقَباطِیِّ، ثُمَّ یُقالُ لَهُ: كُن هَباءً مَنثورا.»
ثُمَّ قالَ: «أما وَاللهِ یا أبا حَمزَةَ، إنَّهُم كانوا لَیَصومونَ و یُصَلّونَ ولكِن كانوا إذا عَرَضَ لَهُم شَیءٌ مِنَ الحَرامِ أخَذوهُ، و إذا عَرَضَ لَهُم شَیءٌ مِن فَضلِ أمیرِالمُؤمِنینَ علیهالسلام أنكَروهُ.»(8)
امام باقر علیهالسلام خطاب به ابو حمزه ثمالى فرمود: روز قیامت، خداوند، گروهى را برمىانگیزد كه پیشاپیش آنان نورى مثل قَباطى (نوعى جامه مصرى است كه سفید و نازك است. گویا به «قبط (مصریان)» منسوب است) است. سپس به آن نور گفته مىشود: «نابود و پراكنده شو.»
سپس فرمود: به خدا سوگند اى ابو حمزه! آنان كسانى هستند كه نماز مىخواندند و روزه مىگرفتند؛ لیكن هر گاه چیزى از حرام به آنان عرضه مىشد، مىگرفتند و هر گاه چیزى از عطاى امیر مؤمنان علیهالسلام به آنان داده مىشد، رد مىكردند.
پینوشتها:
1- عیون أخبار الرضا علیهالسلام: 2/51/198، الإقبال: 1/42، بحارالأنوار: 97/73/17.
2- السنن الكبرى: 4/503/8517، شُعب الإیمان: 3/377/3819، كنز العمّال: 8/591/24292؛ ثواب الأعمال: 86/14، بحار الأنوار: 97/77/35 .
3- كتاب من لا یحضره الفقیه: 2/94/1829، الخصال: 582/6، فضائل الأشهر الثلاثة: 53/31، الأمالی للصدوق: 768/1038، الإقبال: 1/43، بحار الأنوار: 97/72 .
4- عدّة الداعى: 141، بحار الأنوار: 103/16/73 .
5- كنز العمّال: 15/844/43356 .
6- إرشاد القلوب: 191 .
7- المعجم الكبیر: 25/174 /428، المستدرك على الصحیحین: 4/140/7159، مسند الشامیّین: 2/356 /1488، اُسد الغابة: 7/348/7515 .
8- تفسیر القمّی: 2/112، بحار الأنوار: 7/176/9 و ج 70 / 293 / 35.
منبع:
كتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1، ص 186، با تصرف .
عظمت و احترام ماه رمضان
عظمت و احترام ماه رمضان
عظمت و احترام ماه رمضان
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ ـ سُبحانَ اللهِ! ماذا یَستَقبِلُكُم!؟ و ماذا تَستَقبِلونَ!؟ ـ قالَها ثَلاثا ـ (1)؛ به هنگام فرا رسیدن ماه رمضان «سبحان الله! چه چیز به استقبال شما مىآید؟! و شما چه چیز را استقبال مىكنید؟!» پیامبر صلىاللهعلیهوآله این جمله را سه بار تكرار فرمود.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: لَو یَعلَمُ العِبادُ ما فی رَمَضانَ لَتَمَنَّت أن یَكونَ رَمَضانُ سَنَةً(2)؛ اگر بندگان مىدانستند كه در رمضان چه [بركاتى] هست، آرزو مىكردند كه رمضان، یك سال باشد .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: لَو عَلِمتُم ما لَكُم فی رَمَضانَ لَزِدتُم للّهِِ شُكرا (3)؛ اگر مىدانستید كه در رمضان براى شما چه (نعمتها و بركاتى) هست، از خداوند بیشتر سپاسگزارى مىكردید.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: لا یَكونَنَّ شَهرُ رَمَضانَ عِندَكُم كَغَیرِهِ مِنَ الشُّهورِ؛ فَإِنَّ لَهُ عِندَ اللهِ حُرمَةً و فَضلاً عَلى سائِرِ الشُّهورِ، ولا یَكونَنَّ شَهرُ رَمَضانَ یَومُ صَومِكُم كَیَومِ فِطرِكُم(4) ؛ ماه رمضان نزد شما مثل ماههاى دیگر نباشد؛ چرا كه نزد خداوند، احترام و بر سایر ماهها برترى دارد. در ماه رمضان، روزِ روزهدارى شما مثل روزِ خوردنتان نباشد! (ادب و حرمت این ماه را نگه دارید) .
- قال الإمام علیّ علیهالسلام: إنَّ رَسولَ الله صلىاللهعلیهوآله خَطَبَنا ذاتَ یَومٍ فَقالَ: «أیُّهَا النّاسُ، إنَّهُ قَد أقبَلَ إلَیكُم شَهرُ اللهِ بِالبَرَكَةِ وَالرَّحمَةِ وَالمَغفِرَةِ، شَهرٌ هُوَ عِندَ اللهِ أفضَلُ الشُّهورِ، و أیّامُهُ أفضَلُ الأَیّامِ، و لَیالیهِ أفضَلُ اللَّیالی، و ساعاتُهُ أفضَلُ السّاعاتِ ...»(5)؛ روزى پیامبر خدا براى ما خطبه خواند و فرمود: «اى مردم! ماه خدا با بركت و رحمت و آمرزش، به شما روى آورده است؛ ماهى كه نزد خدا برترینِ ماهها، روزهایش بهترینِ روزها، شبهایش برترینِ شبها، و ساعاتش بهترینِ ساعتهاست ... .»
- قال الإمام علیّ علیهالسلام - مِن خُطبَتِهِ فی أوَّلِ یَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ـ : أیُّهَا النّاسُ، إنَّ هذَا الشَّهرَ شَهرٌ فَضَّلَهُ اللهُ عَلى سائِرِ الشُّهورِ كَفَضلِنا أهلَ البَیتِ عَلى سائِرِ النّاسِ، و هُوَ شَهرٌ یُفَتَّحُ فیهِ أبوابُ السَّماءِ و أبوابُ الرَّحمَةِ،... أیُّهَا النّاسُ، إنَّ شُموسَ شَهرِ رَمَضانَ لَتَطلُعُ عَلَى الصّائِمینَ وَالصّائِماتِ، و إنَّ أقمارَهُ لَیَطلُعُ عَلَیهِم بِالرَّحمَةِ، و ما مِن یَومٍ و لَیلَةٍ مِنَ الشَّهرِ إلاّ وَالبِرُّ مِنَ اللهِ تَعالى یَتَناثَرُ مِنَ السَّماءِ عَلى هذِهِ الاُمَّةِ ... .(6)
حضرت علی علیه السلام در خطبه خویش در اوّلین روز ماه رمضان فرمود: اى مردم! این ماه، ماهى است كه خداوند، آن را بر ماههاى دیگر برترى داده است، همچون برترى ما بر دیگر مردم. و ماهى است كه درهاى آسمان و درهاى رحمت، در آن گشوده مىشوند و درهاى دوزخ در آن بسته مىشوند. و ماهى است كه نِدا[ى خداوند متعال] در آن شنیده مىشود، دعا در آن مستجاب مىگردد و گریه مورد ترحّم قرار مىگیرد. و ماهى است كه در آن، شبى وجود دارد كه فرشتگان در آن شب از آسمان فرود مىآیند و بر مردان و زنان روزهدار، به اذن پروردگارشان، تا دمیدن صبح، سلام مىدهند ... .
اى مردم! خورشید و ماههاى ماه رمضان بر مردان و زنان روزهدار، با رحمت مىتابد و هیچ روز و شبى از این ماه نیست، مگر آن كه از سوى خداى متعال، بر این امّت، نیكى فرو مىبارد ... .
بندگان خدا! این ماه شما، همچون ماهها[ى دیگرتان] نیست؛ روزهایش برترینِ روزها، شبهایش برترینِ شبها و ساعاتش بهترینِ ساعتهاست ... .
- قال الإمام زین العابدین علیهالسلام ـ مِن دُعائِهِ عِندَ دُخولِ شَهرِ رَمَضانَ ـ : الحَمدُللهِِ الَّذی هَدانا لِحَمدِهِ، و جَعَلَنا مِن أهلِهِ؛ لِنَكونَ لاِحسانِهِ مِنَ الشّاكِرینَ، و لِیَجزِیَنا عَلى ذلِكَ جَزاءَ المُحسِنینَ . وَالحَمدُ للهِِ الَّذی حَبانا بِدینِهِ، وَاختَصَّنا بِمِلَّتِهِ و سَبَّلَنا فی سُبُلِ إحسانِهِ لِنَسلُكَها بِمَنِّهِ إلى رِضوانِهِ، حَمدا یَتَقَبَّلُهُ مِنّا، و یَرضى بِهِ عَنّا. وَالحَمدُللهِِ الَّذی جَعَلَ مِن تِلكَ السُّبُلِ شَهرَهُ رَمَضانَ، شَهرَ الصِّیامِ، و شَهرَ الإِسلامِ، و شَهرَ الطَّهورِ، و شَهرَ التَّمحیصِ و شَهرَ القِیامِ ... .(7)
امام سجّاد علیهالسلام در دعاى خود به هنگام ورود ماه رمضان فرمود: ستایش، خدایى را كه ما را به ستایش خود، رهنمون ساخت و ما را از اهل حمد خویش قرار داد تا سپاسگزار نیكى او باشیم و بدین سبب، به ما پاداش نیكوكاران را عطا كند .
سپاس خدایى را كه ما را بىمنّت، برخوردار از دین خود ساخت و ما را براى آیین خویش ویژه ساخت و راههاى احسان خود را براى ما هموار ساخت تا با منّت او، این راهها را پیموده، به رضوان او برسیم؛ سپاسى كه از ما بپذیرد و با آن از ما خشنود گردد. سپاس خداوندى را كه ماه رمضانِ خود را یكى از آن راهها قرار داد، ماه روزهدارى، ماه اسلام، ماه پاككننده، ماه آزمون و پاك شدن از گناه، و ماه قیام براى عبادت ... .
- قال الإمام زین العابدین علیهالسلام ـ مِن دُعائِهِ عِندَ وَداعِ شَهرِ رَمَضانَ ـ : السَّلامُ عَلَیكَ یا شَهرَ اللّهِ الأَكبَرَ، و یا عیدَ أولِیائِهِ . السَّلامُ عَلَیكَ یا أكرَمَ مَصحوبٍ مِنَ الأَوقاتِ، و یا خَیرَ شَهرٍ فِی الأَیّامِ وَالسّاعاتِ.
السَّلامُ عَلَیكَ مِن شَهرٍ قَرُبَت فیهِ الآمالُ و نُشِرَت فیهِ الأَعمالُ . السَّلامُ عَلَیكَ مِن قَرینٍ جَلَّ قَدرُهُ مَوجوداً، وأفجَعَ فَقدُهُ مَفقوداً، و مَرجُوٍّآ لَمَ فِراقُهُ.(8)
امام سجّاد علیهالسلام در دعاى خویش با ماه رمضان اینگونه وداع میكرد: بدرود، اى ماه بزرگتر خدا و اى عید اولیاى الهى!
بدرود، اى بهترین اوقاتى كه همراهت بودیم و اى بهترین ماه در میان روزها و ساعتها!
بدرود، اى ماهى كه برآمدن آرزوها در آن، نزدیك شد و كارها[ى نیك] در آن، گسترش یافت!
بدرود، اى همنشینى كه تا بود، قدر و بهایش بزرگ بود و چون از دست مىرود، فقدانش دردناك است و [اى] مایه امیدى كه جدایى از آن، ناراحتكننده است!
- قال الإمام الصادق علیهالسلام: إنَّ لِرَمَضانَ حَقّا و حُرمَةً لا یُشبِهُهُ شَیءٌ مِنَ الشُّهورِ(9)؛ ماه رمضان، حق و حرمتى دارد كه هیچ یك از ماهها شبیه آن نیست .
پینوشتها:
1- فضائل الأشهر الثلاثة:140/150، بحارالأنوار: 96/347 /13؛ صحیح ابن خزیمة: 3/189/1885، المعجم الأوسط: 5/158/4935 .
2- فضائل الأشهر الثلاثة:140/151، بحارالأنوار: 96/346/12؛ صحیح ابن خزیمة: 3/190/1886، المعجم الكبیر: 22/389/967، كنز العمّال: 8/476/23715.
3- ثواب الأعمال: 93/12، فضائل الأشهر الثلاثة: 81 / 63، الأمالی للصدوق: 103 / 79، روضة الواعظین: 375، بحار الأنوار: 8 / 183 / 147.
4- فضائل الأشهر الثلاثة: 95 / 78 ، بحارالأنوار: 96 / 340 / 5 .
5- فضائل الأشهر الثلاثة: 77 / 61، الأمالی للصدوق: 84 / 4، عیون أخبار الرضا علیهالسلام: 1 / 295 / 53، الإقبال: 1/26، بحارالأنوار: 96 / 356 / 25.
6- فضائل الأشهر الثلاثة: 107/101 .
7- الصحیفة السجّادیّة: 165 الدعاء 44، مصباح المتهجّد: 607 / 695، الإقبال: 1/111.
8- الصحیفة السجّادیّة: 171 الدعاء 45، مصباح المتهجّد: 642/ 718، الإقبال: 1/422، المزار الكبیر: 619، البلدالأمین: 480، المصباح للكفعمی: 845، بحارالأنوار: 98/172/1.
9- الكافی: 2/617/2 و ج 4/154/1، تهذیب الأحكام: 3/64/215.
منبع:
ماه خدا،محمدی ری شهری،ج 1،ص 31.
معنای واژه رمضان
معنای واژه رمضان
معنای واژه رمضان
واژه «رمضان» از ریشه «رَمَضَ» است، به معناى بارانى كه اوّل پاییز مىبارد و هوا را از خاك و غبارهاى تابستان پاك مىكند و یا به معناى داغىِ سنگ از شدّت گرماى آفتاب . (1)
امّا درباره این كه چرا این نام بر یكى از ماههاى سال، گذاشته شده است، زمخشرى (م 528 ق) گوید:
اگر پرسى: «چرا ماه رمضان را به این نام نامیدهاند؟»، گویم: روزه در ماه رمضان، عبادتى دیرین است، و گویا عربها این نام را به خاطر داغ شدنشان از حرارت گرسنگى و چشیدن سختى آن، نهادهاند، همچنان كه به آن «ناتق (رنجآور)» هم گفتهاند؛ چون سختى روزه، آنان را به رنج و زحمت مىافكند .
و گفتهاند: چون نام ماهها را از زبان قدیم نقل كردهاند، آنها را با زمانهایى كه در آنها قرار داشتند، نامیدهاند و این ماه، در روزهاى گرم و داغ بوده است .(2)
شمارى از روایات، این نامگذارى را به سبب نقشى دانستهاند كه ماه رمضان در پاكسازى آئینه جان از آلودگىهاى گناهان و پاكسازى روان از زنگار خطاها دارد. از پیامبر صلىاللهعلیهوآله روایت است: إنّما سُمِّیَ رَمَضانُ؛ لِأَ نَّهُ یُرمِضُ الذُّنوبَ؛ این ماه را رمضان نامیدهاند: چون گناهان را مىزداید.
این وجه در نامگذارى، از یك سو با ریشه لغوىِ «رمضان» و از سوى دیگر با بركات، رهآوردها و آثار آن، هماهنگ و متناسب است .
پینوشتها:
1- ر . ك: تفسیر الفخر الرازی : 5 / 89 - والعین : 327 . یادآورى این نكته لازم است كه فخر رازى، این دو معنا را در اشتقاق «رمضان»، از خلیل بن احمد فراهیدى نقل كرده است؛ لیكن پوشیده نماند كه معناى نخست، در بیشتر فرهنگهاى لغت نیامده است. از سوى دیگر، در تهذیب اللغة ازهرى آمده است: «ابر و بارانِ رمضى یعنى ابر و بارانِ آخر تابستان و اوّل پاییز كه چون گرما و حرارت خورشید را به خود مىگیرند، رمضى نامیده شدهاند.» (تهذیب اللغة : 2 / 1469)
2- الكشّاف،1/113، معجم مقاییس اللغة: 2/440، المصباح المنیر: 231، النهایة: 2 / 264، أساس البلاغة: 252، مفردات ألفاظ القرآن: 366، مجمع البحرین: 2 / 732 .
منبع:
كتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1، ص 14.
بركات ماه رمضان
بركات ماه رمضان
بركات ماه رمضان
آمرزش الهى
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّما سُمِّیَ رَمَضانُ؛ لِأَنَّهُ یُرمِضُ الذُّنوبَ(1) ؛ رمضان را به این خاطر رمضان نامیدهاند كه گناهان را مىسوزاند .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: أتَدرونَ لِمَ سُمِّیَ شَعبانُ شَعبانَ؟ لِأَنَّهُ یَتَشَعَّبُ مِنهُ خَیرٌ كَثیرٌ لِرَمَضانَ، و إنَّما سُمِّیَ رَمَضانُ رَمَضانَ؛ لِأَنَّهُ تُرمَضُ فیهِ الذُّنوبُ ـ أی تُحرَقُ ـ (2) ؛ آیا مىدانید كه چرا شعبان را شعبان نامیدهاند؟ چون از آن، خیر فراوان براى رمضان، منشعب مىشود، و رمضان را به این خاطر رمضان نامیدهاند كه گناهان در آن، سوزانده مىشوند .
- الدرّ المنثور عن عائشة: قیلَ لِلنَّبِیِّ صلىاللهعلیهوآله: یا رَسولَ الله، ما رَمَضانُ؟ قالَ: «أرمَضَ اللهُ فیهِ ذُنوبَ المُؤمِنینَ و غَفَرَها لَهُم»(3) ؛ به پیامبر صلىاللهعلیهوآله گفتند: اى پیامبر خدا! رمضان چیست؟ فرمود: «خداوند در آن، گناهان مؤمنان را مىسوزاند و مىآمرزد.»
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مَن صامَ رَمَضانَ و قامَهُ إیمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ،
و مَن قامَ لَیلَةَ القَدرِ إیمانا وَاحتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ (4) ؛ هر كس رمضان را از روى ایمان و براى خدا و پاداش او، روزه بگیرد و به عبادت برخیزد، گناهان گذشتهاش آمرزیده مىشود؛ و هر كس شب قدر را از روى ایمان و به امید پاداش الهى، به عبادت بایستد، گناهان گذشتهاش بخشوده مىگردد.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: شَهرُ رَمَضانَ شَهرٌ فَرَضَ اللهُ عز و جل عَلَیكُم صِیامَهُ؛ فَمَن صامَهُ إیمانا وَاحتِسابا خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَیَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ(5) ؛ ماه رمضان، ماهى است كه خداوند، روزه آن را بر شما واجب ساخت. پس هر كس آن را از روى ایمان و به امید پاداش الهى روزه بدارد، از گناهانش بیرون مىآید، همچون روزى كه مادرش او را زاده است .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مَن صامَ رَمَضانَ و خَتَمَهُ بِصَدَقَةٍ؛ و غَدا إلَى المُصَلّى بِغُسلٍ، رَجَعَ مَغفورا لَهُ (6)؛ هر كس رمضان را روزه بدارد و آن را با صدقه به پایان ببرد و با غسل به نمازگاه برود، آمرزیده باز مىگردد .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: یَأمُرُ اللهُ مَلَكا یُنادی فی كُلِّ یَومٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ فِی الهَواءِ: أبشِروا عِبادی! فَقَد وَ هَبتُ لَكُم ذُنوبَكُمُ السّالِفَةَ، و شَفَّعتُ بَعضَهُم فی بَعضٍ فی لَیلَةِ القَدرِ، إلاّ مَن أفطَرَ عَلى مُسكِرٍ أو حِقدٍ عَلى أخیهِ المُسلِم(7)؛ خداوند به فرشتهاى فرمان مىدهد كه در هر روز از ماه رمضان در هوا ندا دهد: «اى بندگان من! مژده! گناهان گذشته شما را بخشیدم و شفاعت شما را درباره یكدیگر در شب قدر قبول كردم، مگر آن كه با شراب افطار كرده باشد، یا از برادر مسلمانش كینه در دل داشته باشد.»
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ رَمَضانَ شَهرٌ افتَرَضَ اللهُ عز و جل صِیامَهُ، و إنّی سَنَنتُ لِلمُسلِمینَ قِیامَهُ؛ فَمَن صامَهُ إیمانا وَاحتِسابا خَرَجَ مِنَ الذُّنوبِ كَیَومَ وَلَدَتهُ اُمُّهُ(8) ؛ همانا رمضان، ماهى است كه خداوند، روزه آن را واجب كرده است و من قیام (براى نماز) را در آن، سنّت قرار دادهام . پس هر كس آن را از روى ایمان و به خاطر ثواب الهى روزه بدارد، از گناهان خارج مىشود، همچون روزى كه مادرش او را زاده است.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: مَن صامَ رَمَضانَ؛ و عَرَفَ حُدودَهُ؛ و تَحَفَّظَ مِمّا كانَ یَنبَغی لَهُ أن یَتَحَفَّظَ فیهِ، كَفَّرَ ما قَبلَهُ
(9) ؛ هر كس رمضان را روزه بدارد و حدود آن را بشناسد و خود را از آنچه سزاوار خویشتندارى در این ماه است، نگه بدارد، گناهان پیشین را پاك كرده است.
آزادى از آتش دوزخ
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: سُمِّیَ شَهرُ رَمَضانَ شَهرَ العِتقِ ؛ لِأَنَّ للهِِ فی كُلِّ یَومٍ ولَیلَةٍ سِتَّمِئَةِ عَتیقٍ، و فی آخِرِهِ مِثلَ ما أعتَقَ فیما مَضى(10) ؛ ماه رمضان را ماه آزادسازى نامیدهاند؛ چون خداوند در هر روز و شب، ششصد آزادشده دارد و نیز در آخر ماه، به اندازه آنچه در (روزها و شبهاى) گذشته آزاد كرده است .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ اللهِِ تَعالى فی كُلِّ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ سِتَّمِئَةِ ألفِ عَتیقٍ مِنَ النّارِ قال البیهقی فی فضائل الأوقات: ... (11) ؛ خداوند، در هر شب (ماه) رمضان، ششصد هزار آزادشده از آتش دارد. بیهقى در فضائل الأوقات گفته است: نزد علماى ما، مقصود از عدد یادشده، «فراوانى» است، نه همان عدد یادشده در روایت. و همه اینها ـ كه خدا داناتر است ـ براى كسى است كه حدود این ماه را بشناسد و حقوق آن را نگه دارد. پس چون آخرین شب فرا رسد، خداوند به شمار همه آنچه پیشتر آزاد كرده، آزاد مىكند .
صلىاللهعلیهوآله: إنَّ للهِِ فی كُلِّ یَومِ جُمُعَةٍ سِتَّمِئَةِ ألفِ عَتیقٍ مِنَ النّارِ كُلُّهُم قَدِ استَوجَبوها، و فی كُلِّ ساعَةٍ مِن لَیلٍ أو نَهارٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ ألفَ عَتیقٍ مِنَ النّارِ كُلُّهُم قَدِ استَوجَبوها، و لَهُ یَومَ الفِطرِ مِثلُ ما أعتَقَ فِی الشَّهرِ وَالجُمُعَةِ (12)؛ خداوند را در هر روز جمعه، ششصد هزار آزادشده از آتش است كه همه آنان شایسته آناند؛ و (خداوند را) در هر ساعت از شب یا روز ماه رمضان، هزار آزادشده از آتش است كه همه آنان شایسته آناند؛ و او را در روز فطر، به اندازه آزادشدگان در این ماه و جمعه است .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إنَّ للهِِ عز و جل عِندَ كُلِّ فَطرَةٍ الفطرة: المرَّةُ من الإفطار، عُتَقاءَ مِنَ النّارِ(13)؛ خدا را به هنگام هر نوبت افطار، آزادشدگانى از آتش است .
- قال الإمام الصادق علیهالسلام: إنَّ للهِِ عز و جل فی كُلِّ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ عُتَقاءَ و طُلَقاءَ مِنَ النّارِ إلاّ مَن أفطَرَ عَلى مُسكِرٍ، فَإِذا كانَ فی آخِرِ لَیلَةٍ مِنهُ أعتَقَ فیها مِثلَ ما أعتَقَ فی جَمیعِهِ (14) ؛ خدا را در هر شب ماه رمضان، آزادشدگان و رهاشدگانى از آتش است، مگر كسى كه با شراب افطار كند . پس چون آخرین شبِ آن فرا رسد، به اندازه همه كسانى كه در این ماه آزاد كرده است، آزاد مىكند .
- قال الإمام الصادق علیهالسلام: إذا كانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ غَفَرَ اللهُ لِمَن شاءَ مِنَ الخَلقِ، فَإِذا كانَتِ اللَّیلَةُ الَّتی تَلیها ضاعَفَهُم، فَإِذا كانَتِ اللَّیلَةُ الَّتی تَلیها ضاعَفَ كُلَّ ما أعتَقَ، حَتّى آخِرِ لَیلَةٍ فی شَهرِ رَمَضانَ تَضاعَفَ مِثلَ ما أعتَقَ فی كُلِّ لَیلَةٍ .(15)
امام صادق علیهالسلام: چون شب اوّل ماه رمضان شود، خداوند، از آفریدگان، هر كس را بخواهد، مىآمرزد. پس چون شب بعد فرا رسد، دو برابر آنان را مىآمرزد. شب بعد، دو برابر همه آنانى را كه آمرزیده و آزاد كرده است، مىآمرزد، تا [آن كه در] آخرین شب ماه رمضان، دو برابر آنچه در هر شب آزاد كرده است، از آتش آزاد مىكند.
مجموعه بركات و ویژگىهاى ماه رمضان
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله ـ فی فَضلِ شَهرِ رَمَضانَ ـ هُوَ شَهرٌ أوَّلُهُ رَحمَةٌ، و أوسَطُهُ مَغفِرَةٌ، و آخِرُهُ الإِجابَةُ وَالعِتقُ مِنَ النّارِ (16) ؛ ـ درباره فضیلت ماه رمضان ـ ماهى است كه آغاز آن رحمت، میانه آن آمرزش و پایان آن اجابت [دعا] و آزادى از آتش است .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله ـ مِن خُطبَتِهِ فی آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَعبانَ ـ : یا مَعشَرَ النّاسِ، إذا طَلَعَ هِلالُ شَهرِ رَمَضانَ غُلَّت مَرَدَةُ الشَّیاطینِ، و فُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ و أبوابُ الجِنانِ و أبوابُ الرَّحمَةِ، و غُلِّقَت أبوابُ النّارِ (17)؛ پیامبر در خطبه خویش در آخرین جمعه ماه شعبان فرمود: اى گروه مردم! هر گاه هِلال ماه رمضان برآید، شیاطینِ سركش به بند كشیده مىشوند، درهاى آسمان و درهاى بهشت و درهاى رحمت، گشوده، و درهاى آتش، بسته مىشوند. - قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله ـ یُبَشِّرُ أصحابَهُ ـ : جاءَكُم رَمَضانُ، جاءَكُم شَهرٌ مُبارَكٌ اِفتَرَضَ اللهُ عَلَیكُم صِیامَهُ، تُفَتَّحُ فیهِ أبوابُ الجِنانِ، و تُغَلَّقُ أبوابُ الجَحیمِ، و تُغَلُّ فیهِ الشَّیاطینُ، فیهِ لَیلَةٌ خَیرٌ مِن ألفِ شَهرٍ، مَن حُرِمَ خَیرَها فَقَد حُرِمَ .(18)
پیامبر خدا در مُژده دادن به یاران خویش فرمود: رمضان، شما را فرا رسیده است. ماهى مبارك، شما را فرا رسیده كه خداوند، روزهدارىِ آن را بر شما واجب ساخته است. در این ماه، درهاى بهشت، گشوده و درهاى جهنّم، بسته مىشوند و شیاطین به بند كشیده مىشوند. در آن، شبى است كه بهتر از هزار ماه است. هر كس از خیر آن محروم شود، به یقین، محروم مانده است .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إذا كانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ نادَى الجَلیلُ ـ تَبارَكَ و تَعالى ـ : «... یا جَبرَئیلُ، انزِل عَلَى الأَرضِ فَغُلَّ فیها مَرَدَةَ الشَّیاطینِ حَتّى لایُفسِدوا عَلى عِبادی صَومَهُم.» (19) ؛ چون شب اوّلِ ماه رمضان شود، خداى با عظمت ندا دهد: «... اى جبرئیل! به زمین فرود آى و شیاطین سركش را به بند كش تا روزه بندگانم را بر آنان تباه نسازند.»
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: إذا كانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ فُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ فَلا یُغلَقُ مِنها بابٌ حَتّى یَكونَ آخِرُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ، فَلَیسَ مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ یُصَلّی فی لَیلَةٍ مِنها إلاّ كَتَبَ اللهُ لَهُ ألفـا و خَمسَمِئَةِ حَسَنَةٍ بِكُلِّ سَجدَةٍ،... (20) ؛ چون اوّلین شب (ماه) رمضان شود، درهاى آسمان، گشوده شوند. پس هیچ درى از آنها بسته نمىشود تا آن كه آخرین شب رمضان فرا رسد. هیچ بنده مؤمنى در شبى از آن، نماز نخوانَد، مگر آن كه خداوند براى هر سجده، هزار و پانصد حسنه بنویسد و برایش خانهاى از یاقوت سرخ كه شصت هزار در دارد، در بهشت بنا كند كه براى هر درى قصرى طلایى و آراسته به یاقوت سرخ است. پس چون اوّلین روز (ماه) رمضان را روزه بگیرد، همه گناهان گذشتهاش تا مثل آن روز، آمرزیده شود. و هر كس به (ماه) رمضان برسد، هر روز، هفتاد هزار فرشته از نمازِ بامداد تا آنگاه كه (خورشید) پوشیده در حجاب شود، براى او آمرزش مىطلبند. و براى او در برابر هر سجدهاى كه شب یا روز در ماه رمضان به جا آورده است، درختى خواهد بود كه سوار، در (امتداد) سایه آن (باید) پانصد سال راه برود.
پینوشتها:
1- الفردوس: 2/60/2339، كنز العمّال: 8/466/23688 نقلاً عن محمّد بن منصور السمعانی وابن مندة فی أمالیهما، الدرّ المنثور:1/ 444 نقلاً عن ابن مردویه و كلّها عن أنس .
2- مستدرك الوسائل: 7/484/8710 نقلاً عن القطب الراوندی فی لبّ اللباب؛ كنز العمّال: 8/591/24293 نقلاً عن أبی الشیخ فی الثواب والدیلمی عن أنس .
3- الدرّ المنثور: 1/ 444 نقلاً عن ابن مردویه والأصبهانی .
4- سنن الترمذی: 3/67/683، صحیح البخاری: 2/672/1802، صحیح مسلم: 1/524/175، سنن أبی داود: 2/49/1372و لیس فیها «و قامه»، فضائل الأوقات للبیهقی:40 / 57؛ فضائل الأشهر الثلاثة: 105/ 94 عن ابن عبّاس و ص 142/154 و لیس فیه ذیله، الأمالی للطوسی: 150/247 كلاهما عن أبی هریرة و لیس فیهما «وقامه»، بحارالأنوار: 96/366/42 و ج 97/17/35.
5- تهذیب الأحكام: 4/152/421 عن عبدالرحمن بن عوف عن أبیه، عوالی اللآلی: 3/132/1، بحارالأنوار: 96/ 375/63 .
6- ثواب الأعمال: 102/1 عن أنس، بحارالأنوار: 90/363 /15؛ المعجم الأوسط : 6/57/5784 عن أبی هریرة، كنز العمّال: 8/482/23733 .
7- الدعوات: 207/561، بحارالأنوار: 97/ 5 / 5 .
8- مسند ابن حنبل: 1/413 / 1688، سنن ابن ماجه:1/421/1328، سنن النسائی: 4/158، مسند أبی یعلى:1/395 /862 كلّها عن عبدالرحمن بن عوف نحوه؛ مستدرك الوسائل: 7/397/8516 نقلاً عن القطب الراوندی فی النوادر عن عبدالرحمن عن أبیه عنه صلىاللهعلیهوآله و فیه «شهر فرض الله صیامه و سنّ قیامه ... .»
9- مسند ابن حنبل: 4/110/11524، صحیح ابن حبّان: 8/220/3433 ، السنن الكبرى: 4/501/8505، مسند أبی یعلى: 2/19/1053 كلّها عن أبی سعید الخدری، الزهد لابن المبارك (الملحقات): 24/98 عن عطاء بن یسار، كنز العمّال: 8/481/23727؛ فضائل الأشهر الثلاثة: 131/138 عن أبی سعید الخدری.
10- النوادر للأشعری: 18 / 2 عن إسماعیل بن أبی زیاد عن الإمام الصادق علیهالسلام، بحارالأنوار: 96/381/6 .
11- شُعَب الإیمان:3/303/3604، فضائل الأوقات للبیهقی: 44/ 69 كلاهما عن الحسن، كنزالعمّال: 8/479/23719.
12- مستدرك الوسائل : 7 / 484 / 8710 نقلاً عن القطب الراوندی فی لبّ اللباب .
13- فضائل الأوقات للبیهقی: 44 / 67 عن أبی اُمامة .
14- الكافی: 4/68/7، تهذیب الأحكام: 4/193/551، كتاب من لا یحضره الفقیه: 2/98 /1838، الأمالی للصدوق: 113/91 كلّها عن محمّد بن مروان، بحارالأنوار: 96/362/31 .
15- الإقبال: 1/28 عن محمّد بن مروان، المصباح للكفعمیّ: 836.
16- الكافی: 4/67/4، تهذیب الأحكام: 3/58/198و ج 4/153/423.
17- الكافی: 4 / 67 / 6، تهذیب الأحكام: 4 / 193 / 550، كتاب من لا یحضره الفقیه: 2/97/1833، ثواب الأعمال: 89/2.
18- فضائل الأوقات للبیهقی: 37/45، سنن النسائی: 4/ 129، مسند ابن حنبل: 3/ 8 / 7151 و ص412/9502، الأمالی للمفید: 112/2 و ص 301 /1، بحارالأنوار: 96/366/41 .
19- بحار الأنوار: 96/348/51، الأمالی للمفید: 230/3، فضائل الأشهر الثلاثة : 126 / 133، فضائل الأوقات للبیهقی: 64/ 29، تاریخ دمشق : 52 / 291، كنز العمّال: 8 / 586 / 24281 .
20- فضائل الأوقات للبیهقی: 40/60، شُعب الإیمان: 3/314 / 3635، كنزالعمّال، 8/470/23706 .
منبع:
ماه خدا، محمدی ری شهری،ج 1، ص 52.
میهمانى الهى به چه معناست؟
میهمانى الهى به چه معناست؟
میهمانى الهى به چه معناست؟
ویژگى برجستهای كه در فضاى ماه با فضیلت رمضان جلوهگر است، وجود زمینهها و ظرفیتهایى است كه براى میهمانى خداى سبحان فراهم آمدهاند، آنگونه كه پیامبر خدا در توصیف این ویژگى فرمود:
"هُوَ شَهرٌ دُعیتُم فیهِ إلى ضِیافَةِ اللهِ، وَ جُعِلتُم فیهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللهِ؛ ماهى است كه در آن به میهمانى خدا دعوت گشتهاید و از اهل كرامت خدا قرار داده شدهاید.
در حقیقت، این ویژگى، سرچشمه همه ویژگىها و بركات این ماه مبارك است. به عبارت دیگر، مىتوان گفت كه میهمانى الهى در این مقطع زمانى، و غذاهاى معنوى ویژهاى كه خداوند براى پذیرایى از میهمانانش در چنین ضیافتى فراهم ساخته است، ریشه تحوّلات ژرف معنوىاى است كه در این ماه با فضیلت، بر زندگى انسان سایه مىافكنند، و سفرهاى است گسترده براى همگان كه هر كس، مىتواند از بركات بىشمار آن برخوردار شود.
معناى میهمانى خدا
نخستین سؤالى كه در اینجا مطرح میشود، معناى میهمانى خداى سبحان در این ماه و میزبانى او از دوستانش است. مگر همه مردم در همه اوقات، میهمانان خدا نیستند كه بر سر سفره الهى فرود آمدهاند؟
به علاوه، پایه میهمانى، همان خوردنى و آشامیدنىاى است كه میزبان براى میهمان فراهم مىكند . پس، این چه ضیافتى است كه پرهیز از خوردن و آشامیدن، نخستین شرط آن است؟
پاسخ این سؤال، از تحلیل واقعبینانه حقیقت انسان و شناخت بنیادهاى وجودى او به دست مىآید . انسان از نگاه اسلام، تركیبى از جسم و جان است. همانگونه كه جسم انسان براى تداوم وجود خویش نیازمند غذاهاى مادّى است، هویّت و حقیقت انسانىِ او نیز نیازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است.روشن است كه خداوند سبحان، میهمانى رمضان را براى پذیرایى از جسم و وجود مادّىِ دوستانش فراهم نساخته است؛ چرا كه بدنهاى آنان، مثل همگان، در ضیافت همیشگى خدایند، و به تعبیر سعدى شیرازى:
ادیم زمین، سفره عام اوست چه دشمن بر این خوان یغما، چه دوست(1)
این در حالى است كه اغلب دشمنان خدا از این سفره گسترده، بیش از دیگران بهره مىبرند. نتیجه، این كه: ارزش پذیرایى از جسم و تأمین خواستههاى مادّى، هرگز به پاى تأمین نیازهاى معنوى نمىرسد، به خصوص كه قرآن كریم تصریح مىكند: اگر بیم آن نبود كه همه مردم به كفر بگروند، كافر به بالاترین امكانات مادّى، نایل مىشد:
«وَ لَوْ لاَ أَن یَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن یَكْفُرُ بِالرَّحْمَـنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ * وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَ سُرُرًا عَلَیْهَا یَتَّكِـئونَ * وَ زُخْرُفًا وَ إِن كُلُّ ذَ لِكَ لَمَّا مَتَـعُ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ الْأَخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِینَ»(2)؛ اگر بیم آن نبود كه مردم (در، گمراهى) امّتِ واحد شوند، براى خانههاى كسانى كه به خداوندْ كافر مىشوند، سقفهایى از نقره و نردبانهایى قرار مىدادیم كه از آن بالا بروند* و براى خانههایشان درها و تختهایى كه بر آن تكیه زنند، قرار مىدادیم * و [نیز] انواع زیورها را . همانا همه اینها كالاى زندگى دنیایى است و سراى آخرت نزد پروردگارت براى تقواپیشگان است.
خداى متعال در میهمانسراى رمضان، جانها و روحهاى دوستانش را به ضیافت فرا خوانده است، نه بدنها و وجود مادّى آنان را، و این، ضیافتى است كه جز او، كسى ارزش آن را نمىداند. از این رو خداى سبحان فرموده است:
«الصَّومُ لى وَ أنَا أجزى بِهِ ؛ روزه، از آنِ من است و من خود، پاداش آن را مىدهم .
در حدیثی از پیامبر اكرم صلىاللهعلیهوآله نیز آمده است:
«لَو أنَّ الدُّنیا كانَت تَعدِلُ عِندَ اللهِ عز و جل جَناحَ بَعُوضَةٍ، ما سَقَى الكافِرَ، وَ الفاجِرَ مِنها شَربَةً مِن ماءٍ (3)؛ اگر نبود این كه دنیا در نزد خدا برابر با بال پشهاى هم نیست، هرگز در آن، یك جرعه آب نیز به كافر و فاجر نمىنوشاند!
خداى متعال در میهمانسراى رمضان، جانها و روحهاى دوستانش را به ضیافت فرا خوانده است، نه بدنها و وجود مادّى آنان را، و این، ضیافتى است كه جز او، كسى ارزش آن را نمىداند. از این رو خداى سبحان فرموده است:
«الصَّومُ لى وَ أنَا أجزى بِهِ ؛ روزه، از آنِ من است و من خود، پاداش آن را مىدهم .
از سوى دیگر، شرایط و آداب این میهمانى، باید هماهنگ با ضیافت جان باشد و طعام و نوشیدنى آن، هماهنگ با ضیافت روح و هدف از آن نیز پدید آوردن تحوّل روحى و تجدید حیات معنوى انسان و تقویت بنیه روانى او .
در این زمینه، عالم ربّانى مرحوم شیخ رضا (فرزند فقیه و فیلسوف و عارف بزرگوار، شیخ محمّدحسین اصفهانى) در الرسالة المجدیّة در شرح این سخن پیامبر اكرم (صلىاللهعلیهوآله) كه: «در این ماه، به میهمانى الهى دعوت گشتهاید و از اهل كرامت الهى قرار داده شدهاید»، چه زیبا نوشته است كه:
بدان! این میهمانى، پذیرایى از جسم نیست و بدن تو به این میهمانى دعوت نشده است؛ چرا كه تو در ماه رمضان، در همان خانهاى ساكن هستى كه در ماه شعبان ساكن بودى و غذاى تو، همان نان و آبگوشتى است كه در ماههاى دیگر سال مىخوردى، [با این تفاوت كه] در روزهاى این ماه، از خوردن آن منع شدهاى؛ بلكه روح توست كه میهمان این ضیافت است و به منزل و غذایى دیگر دعوت شده است كه روحانى و هماهنگ با روح است .
دعوت به ماه رمضان، دعوت به بهشت است و غذاهاى این میهمانى نیز از نوع غذاهاى بهشتى است. هر دو، میهمان خانه خدایند؛ لیكن نام میهمانسرا در این جا «ماه رمضان» است و نامش در آنجا «غرفههاى بهشتى». اینجا غیب است و آنجا مشهود و عیان؛ اینجا تسبیح و تهلیل است و آنجا چشمه سلسبیل؛ اینجا نعمتهاى پوشیده و اندوخته هستند و آنجا «میوهاى از آنچه برمىگزینند * و گوشت بریان پرندهاى كه میل دارند»(4)
بدان! این میهمانى، پذیرایى از جسم نیست و بدن تو به این میهمانى دعوت نشده است؛ چرا كه تو در ماه رمضان، در همان خانهاى ساكن هستى كه در ماه شعبان ساكن بودى و غذاى تو، همان نان و آبگوشتى است كه در ماههاى دیگر سال مىخوردى، [با این تفاوت كه] در روزهاى این ماه، از خوردن آن منع شدهاى؛ بلكه روح توست كه میهمان این ضیافت است و به منزل و غذایى دیگر دعوت شده است كه روحانى و هماهنگ با روح است .
پس نعمتها در هر جهان با پوشش همان جهان، آشكار مىشوند و گاهى هم هست كه نعمتها در همین دنیا براى پیامبران و معصومان، به شكل آن جهانى، آشكار مىشوند. آنچه در روایات بسیارى آمده كه: پیامبر خدا براى فاطمه زهرا (علیهاالسلام) یا امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) میوهاى از میوههاى بهشت یا جامهاى از جامههاى بهشت آورد، گواه این مطلب است . بلكه بالاتر از این، گاهى این امور براى شیعیان خاص نیز فراهم مىآید، البتّه به تناسب وسعت وجود و مرتبهاى از كمال كه به آن رسیدهاند. بارها و بارها از نزدیكترین خویشانِ سببى و نسبى خود به نظر مىرسد كه مقصود وى، پدر بزرگوارش شیخ محمّدحسین اصفهانى (كُمپانى) باشد. شنیدهام كه مىگفت:
«در یكى از روزهاى ماه رمضان، مشغول خواندن زیارت "امین الله" در مرقد امیرمؤمنان در نجف بودم . چون به این عبارتِ زیارت رسیدم كه: «مائدههاى رحمت براى آنانى كه از خوان نعمتت روزى مىطلبند، آماده است و سرچشمههاى سیرابى براى تشنگان، پُر آب است»، در همان حال كه در معناى آن تأمّل و اندیشه مىكردم، ناگهان سفرهاى برایم آشكار شد كه طعامها و نوشیدنىهاى گوناگون بر آن چیده شده بود، آن چنان كه تا آن زمان، تصوّرش را هم نكرده بودم. من مشغول خوردن از غذاى آن بودم و در همان حال به یك مسئله فقهى نیز مىاندیشیدم . حالتى شگفت و دهشتزا بود! در واقع، حقیقت غذا [ى روح]، همین است كه روزه را باطل نمىكند ... .»
شراب طهور در زندگى دنیا، محبّت خداست و بهترین زمانی كه براى فراهم ساختن آن مغتنم است، همین ضیافتى است كه ساقىاش، همان میزبانش است .
هرگز مپندار كه تعبیرات این بنده، خیالات و اوهام شاعران یا شطحیّات صوفیان افراطى است . هرگز مباد كه از زبان قرآن و حدیث، فراتر روم یا در اعتقاداتم از آنچه خداوند و پیامبر (صلىاللهعلیهوآله) گفته و به آن فرمان دادهاند، پیشتر روم؛ بلكه مقصود، سخنِ همان خدایى است كه در سوره «هل أتى» مىفرماید: «خداوند به آنان شراب طهور مىنوشاند.» (5)
پینوشتها:
1- بوستان سعدی، ص 3 .
2- الزخرف ، آیه 33 ـ 35 .
3- الأمالى، طوسى، 531 / 1162، مكارم الأخلاق: 2/368/2661، تنبیه الخواطر: 2/56، تحف العقول:40، الأمالى، صدوق: 305/348، التمحیص: 49/79؛ سنن الترمذى: 4/560/2320، المستدرك على الصحیحین: 4/342/7848، كنز العمّال: 3/195/6132 .
4- واقعه، آیه20 و 21 .
5- اشاره است به حدیث امام صادق (علیهالسلام) در مورد آیه مذكور، كه فرمود: «آنان را از هر چیزى جز خدا پاك مىسازد؛ چرا كه هر كس به چیزى از موجودات، آلوده گردد، پاك نیست، مگر به خداى متعال.» مجمع البیان:10/623. جامع الدرر (نوشته عالم ربانى و استاد اخلاق حجة الاسلام والمسلمین حاج سیدحسین فاطمى رضوان الله تعالى علیه) : 335 ـ 337 به نقل از رساله مجدیّه.
منبع:
كتاب ماه خدا، محمدی ری شهری، ج 1.
پرهيز از دشنام، دروغ و ريا
- قال الإمام الصادق عليهالسلام: إنَّ أبي عليهالسلام قالَ: «سَمِعَ رَسولُ الله صلىاللهعليهوآله امرَأَةً تُسابُّ جارِيَةً لَها و هِيَ صائِمَةٌ، فَدَعا رَسولُ اللهِ صلىاللهعليهوآله بِطَعامٍ فَقالَ لَها: كُلي! فَقالَت: أنَا صائِمَةٌ يا رَسولَ اللهِ!
فَقالَ: كَيفَ تَكونينَ صائِمَةً و قَد سَبَبتِ جارِيَتَكِ؟! إنَّ الصَّومَ لَيسَ مِنَ الطَّعامِ وَالشَّرابِ، و إنَّما جَعَلَ اللهُ ذلِكَ حِجاباً عَن سِواهُما مِنَ الفَواحِشِ مِنَ الفِعلِ وَالقَولِ يُفطِرُ الصّائِمَ. ما أقَلَّ الصُّوّامَ و أكثَرَ الجُوّاعَ!»(1)؛ امام صادق عليهالسلام از پدرشان روايت فرمود: «پيامبر خدا شنيد كه زنى روزهدار، كنيز خود را دشنام مىدهد. پس، غذايى طلب كرد و به او گفت: «بخور.»
زن گفت: من روزهام، اى پيامبر خدا!
فرمود: «چگونه روزهاى، كه كنيزت را دشنام دادى؟! روزه، تنها نخوردن غذا و نوشيدنى نيست و همانا خداوند، روزه را حجابى در برابر كار و سخن زشت قرار داده، كه روزهدار با آن، روزه را افطار مىكند. روزهداران، چه اندكاند و گرسنگان چه بسيار!»
- قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: الصِّيامُ جُنَّةٌ، إذا كانَ أحَدُكُم صائِما فَلا يَرفَث ولا يَجهَل، فَإِنِ امرُؤٌ قاتَلَهُ أو شاتَمَهُ، فَليَقُل: إنّي صائِمٌ، إنّي صائِمٌ(2) ؛ روزه، سپر است. هر گاه يكى از شما روزه بود، پس دشنام ندهد و نابخردى نكند و نيز اگر كسى با او به جنگ برخاست و يا دشنامش داد، بگويد: «من روزهام، من روزهام.»
- قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: ما مِن عَبدٍ يُصبِحُ صائِما فَيُشتَمُ فَيَقولُ: إنّي صائِمٌ سَلامٌ عَلَيكَ، إلاّ قالَ الرَّبُّ ـ تَبارَكَ و تَعالى ـ لِمَلائِكَتِهِ: «اِستَجارَ عَبدي بِالصَّومِ مِن عَبدي، أجيروهُ مِن ناري، وأدخِلوهُ جَنَّتي»(3) ؛ هيچ بندهاى نيست كه روزه باشد و دشنامش دهند و او بگويد: «سلام بر تو! من روزهدارم»، مگر آن كه پروردگار متعال به فرشتگانش گويد: «بندهام از بنده ديگرم به روزه پناه جست. پس، او را از آتش من پناه دهيد و او را وارد بهشت من كنيد.»
- قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: لا تُسابَّ و أنتَ صائِمٌ، فَإِن سَبَّكَ أحَدٌ فَقُل: إنّي صائِمٌ، و إن كُنتَ قائِما فَاجلِس(4) ؛ وقتى روزه هستي، دشنام مده، و اگر كسى دشنامت داد، بگو: «من روزهام» و اگر ايستاده بودى، بنشين [تا خشمت فرو نشيند].
- قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: مَن لَم يَدَع قَولَ الزّورِ وَالعَمَلَ بِهِ وَالجَهلَ، فَلَيسَ للهِِ حاجَةٌ أن يَدَعَ طَعامَهُ و شَرابَهُ (5) ؛ هر كس سخن دروغ و حرام، عمل به آن و نابخردى را رها نكند، خداوند نيازى ندارد كه او از خوردنى و نوشيدنىاش دست بكشد.
- قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: مَن صامَ يَوما مِن رَمَضانَ فَسَلِمَ مِن ثَلاثَةٍ ، ضَمِنتُ لَهُ الجَنَّةَ عَلى ما فيهِ سِوَى الثَّلاثِ: لِسانِهِ و بَطنِهِ و فَرجِهِ (6) ؛ هر كس يك روز از (ماه) رمضان را روزه بدارد و از سه چيز سالم باشد، بهشت را با هر چه در آن باشد براى او تضمين مىكنم. زبان، شكم و شهوتش.
- قال الإمام الباقر عليهالسلام: إنَّ الكَذبَةَ لَيُفطِرُ الصِّيامَ، وَالنَّظرَةَ بَعدَ النَّظرَةِ، وَالظُّلمَ كُلَّهُ؛ قَليلَهُ و كَثيرَهُ (7) ؛ دروغ، روزه را باطل مىكند؛ همچنين نگاهِ پس از نگاه؛ و همه (گونههاى) ستم: چه كم باشد چه بسيار .
- قال رسول الله صلىاللهعليهوآله: مَن صامَ يُرائي فَقَد أشرَكَ (8) ؛ هر كس رياكارانه روزه بگيرد، شرك ورزيده است.
پينوشتها:
1- النوادر للأشعري: 22/10، الكافي: 4/87/3، تهذيب الأحكام: 4/194/553، من لا يحضره الفقيه: 2/109/1861، الإقبال:1/195، بحارالأنوار: 96/293/16.
2- سنن أبي داود: 2/307/2363، صحيح البخاري: 2/670/1795، صحيح مسلم: 2/807/163، الموطّأ: 1/310/57، مسند ابن حنبل: 3/68/7495 ، السنن الكبرى: 4/448/8309، كنز العمّال: 8/447/23589 .
3- ثواب الأعمال: 76/1، الأمالي للصدوق: 682/933، المحاسن: 1/150/216، النوادر للراوندي: 135/177، بحارالأنوار: 96/288/1 .
4- السنن الكبرى للنسائي: 2/241/3259، مسند ابن حنبل: 3/418/9537، صحيح ابن حبّان: 8/259/3483، صحيح ابن خزيمه: 3/241/1994، كنز العمّال: 8/508/23868 .
5- صحيح البخاري: 5/2251/5710، سنن أبي داود: 2/307/2362، سنن الترمذي: 3/87/707، سنن ابن ماجه: 1/539/1689، السنن الكبرى: 4/449/8311 .
6- كنز العمّال: 8/481/23728، الدرّ المنثور: 1/ 454 .
7- الإقبال: 1/195، بحار الأنوار: 97/352 .
8- مسند ابن حنبل: 6/82/17140، المستدرك على الصحيحين: 4/365/7938، المعجم الكبير: 7/281/7139، تفسير القمّي: 2/47 .
منبع:
كتاب ماه خدا، محمدي ري شهري، ج 1، ص 250.
همراه با احکام روزه (2)
در سلسله مطالب همراه با احکام روزه، به بررسی مسایل و احکام مختلف مربوط به روزه و ماه مبارک رمضان می پردازیم. بیشتر مسایل به صورت پرسش و پاسخ و به ترتیب مناسبتهای ماه رمضان طرح می گردد. در این سلسله مباحث درصدد برآمده ایم تا احکامی که مورد اتفاق نظر همه مراجع عظام تقلید است؛ مطرح شود اما در برخی مسایل مهم که نظرات متفاوتی وجود دارد، این گونه نظرات نیز طرح خواهد گردید. منتظر سوالها ، نظرها و پیشنهادهای شما هستیم.
* * * * *
راه ثابت شدن اول ماه قمری
پرسش:
در موضوع رؤیت هلال ماه، راههای شرعی برای اثبات ماه قمری جدید چه می باشد؟
پاسخ:
اول ماه به پنج چیز ثابت مىشود:
اول: آنکه خود انسان ماه را ببیند.
دوم: عدهاى که از گفته آنان یقین پیدا مىشود بگویند ماه را دیدهایم و همچنین است هر چیزى که به واسطه آن یقین پیدا شود.
سوم: دو مرد عادل بگویند که ماه را دیدهایم، ولى اگر صفات ماه را بر خلاف یکدیگر بگویند یا شهادتشان خلاف واقع باشد، اول ماه ثابت نمىشود.
چهارم: سى روز از اول ماه شعبان بگذرد که بواسطه آن اول ماه رمضان ثابت مىشود.
پنجم: حاکم شرع حکم کند که اول ماه است. (1)
#اگر حاکم شرع حکم کند که اول ماه است، کسى هم که تقلید او را نمىکند،باید به حکم او عمل نماید. (2)
روزه یوم الشک
پرسش:
روزی را که نمىدانم اول ماه رمضان است یا آخر شعبان، آیا گرفتن روزه واجب است؟
پاسخ:
خیر، گرفتن روزه آن روز واجب نیست؛ ولى اگر بخواهید روزه بگیرید، نمىتوانید به نیت ماه رمضان بگیرید؛ بلكه باید به نیت مثلا روزه مستحبی ماه شعبان یا روزه قضا (اگر روزه قضا دارید) روزه بگیرید و چنانچه بعد معلوم شود، ماه رمضان بوده، از رمضان محسوب مىشود و اگر در بین روز بفهمید، باید فورى نیت خود را به روزه ماه رمضان برگردانید. (3)
پی نوشتها:
1- توضیح المسائل امام خمینی مسئله 1730.
2- توضیح المسائل امام ره مسئله1731.
3- توضیح المسائل مراجع، مسئله 1568،1569
همراه با احکام روزه (1)
از امروز به همراه هم به بررسی مسایل و احکام مختلف مربوط به روزه و ماه مبارک رمضان می پردازیم. بیشتر مسایل به صورت پرسش و پاسخ و به ترتیب مناسبتهای ماه رمضان طرح می گردد. در این سلسله مباحث درصدد برآمده ایم تا احکامی که مورد اتفاق نظر همه مراجع عظام تقلید است؛ مطرح شود اما در برخی مسایل مهم که نظرات متفاوتی وجود دارد، این گونه نظرات نیز طرح خواهد گردید. منتظر سوالها ، نظرها و پیشنهادهای شما هستیم.
* * * * *
روزه مستحبی و قضای روزه واجب
پرسش:
اگر کسی قضای روزه واجب داشته باشد، آیا می تواند روزه مستحبی بگیرد؟
پاسخ:
کسی که روزه واجب به عهدهاش باشد نمی تواند روزه مستحبی بگیرد. (1)
آیا شکستن روزه غیر ماه رمضان قضا و کفاره دارد
پرسش:
من در رساله های مختلف و توضیح المسائل خواندهام که یک شخص می تواند روزه اختیاری هایش را هر وقت خواست بشکند. آیا این بدان معناست که اگر کسی روزه اختیاریاش را بشکند، هیچ کفاره و قضایی ندارد؟ بخاطر خوردن یا آشامیدن؟
پاسخ:
روزه غیر ماه رمضان چند قسم است:
روزه مستحبی؛ اگر کسی روزه مستحبی بگیرد واجب نیست آن را به آخر رساند بلکه اگر برادر مؤمنش او را به غذا دعوت کند مستحب است دعوت او را قبل کند و در بین روز افطار نماید. (2)
روزه نذری؛ اگر نذر کند که روز معینی را روزه بگیرد چنانچه در آن روز عمدا روزه خود را باطل کند باید یک بنده آزاد نماید یا دو ماه پی در پی روزه بگیرد یا به شصت فقیر طعام دهد(3) البته روزه عهدی هم مثل نذری است.(4)
روزه قضای ماه رمضان؛ کسی که قضای روزه ماه رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمدا کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، باید به ده فقیر هر کدام یک مُد که تقریبا ده سیر(معادل 750 گرم) است، طعام بدهد و اگر نمی تواند، بنابر احتیاط واجب باید سه روز پی در پی روزه بگیرد.(5)
روزه قَسَم؛ اگر قسم بخورد که روز معینی را روزه بگیرد، چنان چه عمدا مخالفت کند و آن روز را روزه نگیرد، باید کفاره بدهد. یعنی یک بنده آزاد کند، یا ده فقیر را سیر کند یا آنان را بپوشاند و اگر اینها را نتواند، باید سه روز روزه بگیرد.(6)
پی نوشتها:
1- مسأله 1562، الغایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی، ج2، ص: 177.
2-توضیح المسائل، امام خمینی، مسئله 1748.
3-همان، مسئله 1672.
4-همان، مسئله 2669.
5-همان، مسئله 1687.
6-همان، مسئله 2670
نماز عید فطر امام رضا علیه السلام
مامون اصرار داشت كه حضرت رضا علیه السلام ولایتعهدى را بپذیرد. حضرت نمىپذیرفت. در نهایت، مساله اجبار را مطرح كرد كه حضرت پذیرفت ولى طورى پذیرفت كه خودش عین نپذیرفتن بود و بیشتر سبب رسوایى مامون شد.
خلفا سال ها بود كه نماز عید فطر و عید قربان مىخواندند. پیغمبر نماز عید فطر و عید قربان مىخواند، اینها هم نماز عید فطر و عید قربان مىخواندند. اما روش نماز خواندن به تدریج فرق كرده بود، سیره فرق كرده بود. كم كم دربارهاى خلفا مانند دربارهاى ساسانى ایران و قیاصره روم شده بود، دربارهاى خیلى مجلل، لباس خلیفه و سران سپاه داراى انواع نشانههاى طلا و نقره بود. خلیفه وقتى مىخواست به نماز عید بیاید، با جلال و شكوه خاص و با هیمنه سلطنتى مىآمد. خودش بر اسبى كه گردنبند طلا یا نقره داشت؛ سوار مىشد و شمشیرى زرین به دست مىگرفت، سپاه نیز از پشت سرش مىآمد، درست مثل این كه مىخواهند رژه نظامى بروند. بعد مىرفتند به مصلى، دو ركعت نماز مىخواندند و برمىگشتند.
در روز عید فطر، امام رضا علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: لباسهاى عادى بپوشید، پاها را برهنه كنید، دامن عباها و آستین هایتان را بالا بزنید و ذكرهایى را كه من مىگویم شما هم بگویید. حالتتان حالت خشوع و خضوع باشد. ما داریم به پیشگاه خدا مىرویم، توجهتان به خدا باشد. ذكرها را كه مىگویید، خدا را در نظر بگیرید. امام(1) عمامهاش را به شكلى كه پیغمبر مىبست بسته است، لباسش را به شكلى كه پیغمبر مىپوشید پوشیده است، عصا به شكل پیغمبر به دست گرفته، پاهایش را برهنه كرده، با یك حالت خضوع و خشوعى! از همان داخل منزل كه بیرون مىآمد، با صداى بلند شروع كرد به گفتن «الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر على ما هدانا و له الشكر على ما اولانا.»
مامون به حضرت رضا اصرار داشت كه مىخواهم نماز عید فطر را شما بخوانید. امام فرمود: من از اول با تو شرط كردم كه فقط اسمى از من باشد و من كارى نكنم. (مامون گفت:) نه آقا! من خواهش مىكنم. شما از نماز هم ابا مىكنید؟! این كه یك كار مربوط به مردم نیست كه بگویید پاى ظلمى در كار مىآید. لااقل همین یك نماز را شما بخوانید. در اینجا حضرت جملهاى مىگوید نظیر جمله امام حسین و نظیر جمله حضرت على علیه السلام در جریان بیعت بعد از عمر. فرمود: من به یك شرط حاضرم، من نماز مىخوانم اما با سیره جدم و پدرم، نه با سیره شما. مامون با آن همه زرنگى كه داشت (از نظر خودش) احمق شد. گفت: بسیار خوب، به هر سیره و روشى كه مىخواهید بخوانید. فكر مىكرد غرض این است كه كارى را به عهده حضرت رضا علیه السلام گذاشته باشد تا مردم بگویند پس امام رضا عملا هم قبول كرد.
در روز عید فطر، امام رضا علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: لباسهاى عادى بپوشید، پاها را برهنه كنید، دامن عباها و آستین هایتان را بالا بزنید و ذكرهایى را كه من مىگویم شما هم بگویید. حالتتان حالت خشوع و خضوع باشد. ما داریم به پیشگاه خدا مىرویم، توجهتان به خدا باشد. ذكرها را كه مىگویید، خدا را در نظر بگیرید. امام عمامهاش را به شكلى كه پیغمبر مىبست بسته است، لباسش را به شكلى كه پیغمبر مىپوشید پوشیده است، عصا به شكل پیغمبر به دست گرفته، پاهایش را برهنه كرده، با یك حالت خضوع و خشوعى! از همان داخل منزل كه بیرون مىآمد، با صداى بلند شروع كرد به گفتن «الله اكبر، الله اكبر، الله اكبر على ما هدانا و له الشكر على ما اولانا.»
سالهاست كه مردم این ذكرها را درست نشنیدهاند. كسانى كه همراه حضرت بودند، وقتى آن حال الهى حضرت را دیدند كه منقلب شده، خودش را در حضور پروردگارش مىبرد و اشكهاى مباركش جارى است، با حالت خضوع و خشوع، با معنویت تمام و در حالى كه اشك هایشان جارى بود فریاد كردند: «الله اكبر، الله اكبر على ما هدانا و له الشكر على ما اولانا.» حضرت مىگوید و اینها تكرار مىكنند، تا آمدند نزدیك در منزل. صدا بلندتر مىشد. مامون، فرماندهان سپاه و سران قبایل را فرستاده كه بروید پشتسر على بن موسى الرضا نماز عید فطر بخوانید. اینها به سیره سالهاى پیش خلفا، خودشان را آرایش و مجهز كرده و لباسهاى فاخر پوشیدهاند، اسبهاى بسیار عالى سوار شده و شمشیرهاى زرین به كمر بسته و دم در ایستادهاند كه حضرت رضا با همان جلال و هیبت دنیایى و سلطنتى بیرون بیاید. یكمرتبه حضرت با آن حال بیرون آمد. در میان آنها ولوله پیچید و بى اختیار خودشان را از روى اسبها پایین انداختند و اسبها را رها كردند. تاریخ مىنویسد: چون مىبایست پاها برهنه باشد و آنها چكمه به پا داشتند و چكمه نظامى را به زودى نمىتوان بیرون آورد، هر كس دنبال چاقو مىگشت كه زود چكمه را پاره و پاهایش را لخت كند. اینها نیز دنبال حضرت به راه افتادند. كم كم صداى هیمنه «الله اكبر» شهر مرو را پر كرد. مردم ریختند روى پشتبامها و به تدریج ملحق شدند. در مردم نیز روح معنویت موج مىزد. حضرت مىفرمود: «الله اكبر»، این شهر یكپارچه فریاد مىزد: «الله اكبر». هنوز از دروازه شهر بیرون نرفته بودند كه جاسوسها به مامون خبر دادند كه اگر این قضیه ادامه پیدا كند، تو مالك سلطنت نیستى. سربازها ریختند كه نه آقا! زحمتتان نمىدهیم، خیلى اسباب زحمت شد، خواهش مىكنیم برگردید.
این، معنى روش است. مامون هم در این مورد به كتاب الله و سنت رسول الله عمل مىكرد(نماز عید فطر جزء كتاب الله است) اما همان نماز، روشى پیدا كرده بود كه بى محتوا و بى حقیقت شده بود. حضرت رضا علیه السلام فرمود: من حاضرم نماز را بخوانم اما با روش جدم و پدرم، نه با روش جد و پدر تو.
منبع:
مجموعه آثار شهید مطهری، ج 17، ص 174 .
v
سیره تربیتى امام سجاد علیه السلام در عید فطر
با مرورى كوتاه به سیره تربیتى ائمه اطهار علیهم السلام درمىیابیم كه آن بزرگواران از ماه مبارك رمضان به عنوان یك دانشگاه تربیتى بهره گرفته و با پرورش شاگردان و انسان هاى با استعداد در روز عید فطر هدایا و جوائز مادّى و معنوى به آنان عطا مىكردند و به این ترتیب این ماه را به یك آموزشگاه و كلاس پرورش روح و جسم و اخلاق تبدیل نموده و به پرورش یافتهگان این مكتب در محدوده وسع و اختیاراتش نسبت به شایستگى افراد، عطایائى در نظر گرفته و آنان را تشویق مىكردند. در اینجا گوشهاى از سیره تربیتى و آموزنده امام سجاد علیه السلام را به روایت سید بن طاووس مىخوانیم:
امام صادق علیه السلام فرمود: شیوه حضرت على بن الحسین علیهماالسلام در ماه رمضان چنان بود كه هرگاه غلامان یا كنیزان آن حضرت خطائى را مرتكب مىشدند آنان را تنبیه نمىكرد. آن حضرت فقط خطاها و گناهان آنان را در دفترى ثبت كرده و تخلّفات هر كس را با نام و موضوع مشخص مىنمود. در آخر ماه همه غلامان و كنیزان را جمع كرده و در میان آنان مىایستاد. آنگاه از روى نوشته تمام كارهاى خلاف آنان را كه در طول ماه رمضان مرتكب شده بودند برایشان گوشزد مىكرد و به تك تك آنان مىفرمود: فلانى تو در فلان روز و فلان ساعت تخلفى كردى و من ترا تنبیه نكردم! آیا به یاد مىآورى؟ مىگفت: بلى اى پسر رسول خدا! و تا آخرین نفر این مطالب را متذكر مىشد و آنان به اشتباهات و خطاهاى خود اعتراف مىكردند. آنگاه به آنان مىفرمود: «ارفعوا اصواتكم و قولوا یا على بن الحسین! انّ ربّك قد احصى علیك كلّما عملت كما احصیت علینا كلّما قد عملنا و لدیه كتابٌ ینطق علیك بالحقّ لا یغادر صغیرةً ولا كبیرةٌ ممّا اتیت الّا احصاها و تجد كلما عملت لدیه حاضراً... ؛ با صداى بلند بگوئید: اى على بن الحسین! پروردگارت تمام اعمال و رفتار تو را نوشته است چنان كه تو اعمال ما را نوشتهاى. نزد خداوند نامه اعمالى هست كه با تو به حق سخن مىگوید و هیچ عمل ریز و درشتى را فروگزارى نمىكند و هرچه انجام دادهاى به حساب آورده و تمام آنچه را كه انجام دادهاى نزد او حاضر و آماده خواهى یافت، چنان كه ما اعمال خود را در نزد تو آماده و ثبت شده دیدیم. پس ما را ببخش همچنان كه دوست دارى خدا تو را ببخشد.
اى على بن الحسین! به یاد آر آن حقارت و ذلّتى را كه فرداى قیامت در پیشگاه خداى حكیم و عادل خواهى داشت. آن پروردگار عادل و حكیمى كه ذرّهاى و كمتر از ذرّهاى به كسى ظلم و ستم روا نمىدارد و اعمال بندگان را همچنان كه انجام دادهاند به آنان عرضه خواهد كرد و حساب و گواهى خدا كافى است ...
ببخش و عفو كن تا پادشاه روز قیامت از تو عفو كرده و درگذرد چنان كه خودش در قرآن مىفرماید: «ولیعفوا و لیصفحوا الا تحبّون ان یغفر الله لكم والله غفورٌ رحیمٌ(1) ؛ باید ببخشند و درگذرند. آیا دوست ندارید خداوند شما را بیامرزد؟ او خداوند آمرزنده و مهربان است.
امام سجاد علیه السلام این كلمات را براى خویش و غلامان و كنیزانش تلقین مىكرد و آنان با هم تكرار مىكردند و خود امام كه در میان آنان ایستاده بود و مىگریست و با لحنى ملتمسانه مىگفت: «ربّ انّك امرتنا ان نعفوا عمّن ظلمنا فقد ظلمنا انفسنا فنحن قدعفونا عمّن ظلمنا كما امرت فاعف عنّا فانّك اولى بذلك منّا و من المأمورین ... ؛
پروردگارا، تو به ما فرمودى از ستمكاران خویش درگذریم و ما به راستى بر خود ستم كردهایم. همان طور كه فرمودى، ما از كسانى كه ستم كردهاند درگذشتیم، تو هم از ما درگذر كه تو در عفو كردن از ما و از ماموران برترى. تو به ما فرمودى سائلى را از درگاه خود محروم نكنیم و هم اكنون ما سائلان و گدایان در آستانه در خانهات زانو زده و احسان و عطاى تو را مىطلبیم، بر ما منّت بگذار و محروممان نگردان، كه تو در این كار شایستهتر از ما و از مأموران هستى. خدایا! من اكرام كردم تو هم به من اكرام كن و با اهل نعمت و مغفرت محشور نما اى صاحب احسان و كرامت.پس از این برنامه عرفانى حضرت سجاد علیه السلام خطاب به غلامان و كنیزان خویش مىفرمود: من شما را عفو كردم، آیا شما هم من و بدرفتاری هاى مرا كه فرمانرواى بدى براى شما و بنده فرومایهاى براى فرمانرواى بخشاینده عادل و نیكوكار بودم، بخشیدید؟! همگى یكصدا مىگفتند: با این كه ما از تو جز خوبى ندیدهایم ترا بخشیدیم. آنگاه به آنان مىفرمود:
بگوئید خداوندا! از على بن الحسین درگذر! همان طور كه او از ما در گذشت، او را از آتش جهنم آزاد كن همان طور كه او ما را از بردگى آزاد كرد. آنان دعا مىكردند و امام سجاد علیه السلام هم آمین مىگفت. و در پایان مى فرمود: بروید، من از شما در گذشتم و آزادتان كردم به امید این كه خدا نیز از من درگذرد و آزادم كند.
در روز عید فطر چندان به آنها جایزه و هدایا مىبخشید كه از دیگران بىنیاز مىشدند. هر سال در شب آخر ماه مبارك رمضان در هنگام افطار حدود بیست بنده آزاد مىكرد و مىگفت: «انّ الله تعالى فى كلّ لیلةٍ من شهر رمضان عند الافطار سبعین الف عتیقٌ من النّار كلّاً قد استوجبوا النّار؛ خداوند متعال در هر شب ماه مبارك رمضان هفتاد هزار كس را از آتش جهنم آزاد مىكند كه همگى مستحق عذاب بودهاند آن حضرت هیچ بندهاى را بیش از یك سال به بندگى نمىگرفت. هرگاه كسى را در اول سال و یا در وسط آن مالك مىشد در شب عید فطر آزاد مىكرد. این عمل روش هر ساله او بود. بندگان سیاه را كه هیچگونه نیازى به آنان نداشت مىخرید و در عرفات بعد از مراسم عرفه همه را آزاد ساخته و هدایاى قابل توجهى را به آنان عطاء مىكرد.(2)
با توجّه به این روایت نسبتاً طولانى در مىیابیم كه رهبران الهى و پیشوایان معصوم ما چقدر در ترویج فرهنگ اسلامى و آموختن آن به انسانهاى تشنه معرفت تلاش نموده و نه تنها در ماه رمضان و عید فطر در آزادى جسم آنان مىكوشیدند بلكه افكار و اندیشههاى آنان را نیز از بند جهل و غفلت و خرافه پرستى رها مىساختند و بدین گونه بود كه تربیت یافتگان مكتب اهل بیت علیهم السلام از پستى ذلّت به اوج عزت مىرسیدند و بردگان گرفتار به رهبران جامعه و عارفان خداجوى مبدل مىگشتند. كه فهرست مفصلى از اینان را مىتوان در كتابهاى رجالى، تاریخى و سیره مطالعه نمود.
پی نوشت ها:
1- سوره نور، آیه 22.
2- اقبال الاعمال، ص 260.
منبع:
مجله پاسدار اسلام، شماره 275 ، حجةالاسلام عبدالكریم پاكنیا .
ره توشههائى از عید فطر
فرا رسیدن روز مبارك عید فطر، نوید بخش تحوّلاتى سرنوشت ساز در زندگى اهل ایمان است. چرا كه عید فطر یكى از ایام الله، زمینه ساز وحدت كلمه براى مسلمانان و تقویت اتحاد و اراده آنان، تجدید حیات دوباره براى اسلام، دمیدن روح ایمان و سرور و نشاط براى بندگان الهى، روز نمایش عظمت دین و بازگشت دوباره به فطرت انسانى و بالاخره روز فتح و پیروزى در جهاد اكبر براى رهروان خداجوى مىباشد. در شب و روز عید فطر، اهل ایمان از سوئى به شب زنده دارى و نماز و دعا مىپردازند و از سوئى دیگر با زمزمه زیارت امام حسین علیه السلام با آن حضرت و مقاصد آسمانىاش پیمان مجدد امضاء كرده و روح حماسه و عرفان و فداكارى را در وجودشان احیاء مىكنند. این اعمال معنوى آنان را براى پرواز در عالم ملكوت به همراه قدسیان آماده مىكند و آنان بدین وسیله از قید و بند مادّیات و علاقههاى بىارزش رهائى یافته و با دلى سرشار از شوق ایمان و عشق به خدا زندگى نوینى را آغاز مىكنند. چه زیباست كه تمام اقشار جامعه از این فرصت به دست آمده در راه اعتلاى كلمه حق و توسعه و ترویج معارف حیاتبخش الهى بهره گرفته و خود را یك سال دیگر در پناه ایمان و مصونیت بیمه كنند. در آن روز مسلمانان با شوق وصف ناپذیرى از عبادات و ریاضات شبهاى ماه رمضان و شبهاى قدر و زیباترین لحظات ارتباط با خداوند فارغ شده و در اجتماع روز فطر صف مىكشند و اتّحاد و یگانگى و برادرى و همدلى خود را به نمایش گذاشته و بار دیگر دست رد به سینه شیطان و شیطان صفتان مىزنند و همنوا با برادران دینى خود، پروردگار با عظمت را صدا كرده و توفیق در تمام كارهاى خیر و دورى از تمام بدىها را به همراه حضرت محمّد و آلش ـ كه درود خدا بر آنان باد ـ از درگاه خداوند درخواست مىكنند. در همین راستا به برخى از دستاوردهاى این روز با شكوه اشاره كرده و روح و جان خویش را با آموختن درسهایى از آن صفا مىبخشیم به امید این كه ره توشههائى را براى سلوك به سوى حق به دست آوریم.
درخواست برقرارى دولت كریمه حضرت مهدى(عج) بهترین پاداش و عیدى است كه مىتوان در روز عید فطر از خداوند متعال آن را درخواست نمود.
در اجتماع بزرگ مسلمانان در روز فطر، مىتوان پیام هاى مهم و حیاتبخش اسلام را به گوش حاضرین رساند چرا كه برخى افراد فقط در چنین روزى فرصت راهیابى به مجالس مذهبى را پیدا مىكنند و در چنین فضائى آمادگى شنیدن مطالب معنوى و دستورات انسان ساز اسلامى را دارند. به همین جهت امیرمؤمنان على علیه السلام در یكى از خطبههاى خویش در روز عید فطر بعد از حمد و ثناى الهى و فراهم نمودن زمینه پیامهاى آسمانى به بیان مهمترین دستوارت الهى پرداخته و اهم احكام كلیدى را به نمازگزاران فطر مىآموزد در فرازهائى از گزارشى كه شیخ صدوق از بیانات امیرمؤمنان على علیه السلام در خطبه عید فطر آورده است چنین مىخوانیم: «انّ هذا الیوم جعله الله لكم عیداً و جعلكم له اهلاً فاذكروا الله یذكركم و ادعوه یستجب لكم؛ امروز را خداوند متعال براى شما عید قرار داده است و به شما شایستگى آن را عنایت فرموده پس شما هم به شكرانه آن خدا را یاد كنید تا شما را یاد كند و او را بخوانید تا شما را اجابت كند به یكى از مهمترین اعمال روز عید فطر كه پرداخت زكات فطره است اشاره كرده و اهمّیت آن را متذكر مىشود، چرا كه اگر زكات فطره از صورت پرداخت فردى به سمت بُعد اجتماعى آن سوق داده شود پشتوانه و سرمایه مهم اقتصادى در حلّ مشكلات مردم خواهد بود. ایجاد مراكز درمانى، تأسیس كانونهاى علمى و صنعتى براى اشتغالزائى بیكاران جامعه، سرمایه گذارى براى مسائل بهداشتى و عمران محیط زیست، تقویت بنیه دفاعى مسلمانان و حراست از مرزهاى اسلامى، توسعه فرهنگ عمومى و دینى و ایجاد مؤسسات پژوهشى و تحقیقاتى برخى از دستاوردهاى پرداخت زكات فطره در روز عید است كه در صورت جمع آورى و مصرف صحیح این بودجه دینى به دست خواهد آمد.
چون خواستى براى نماز عید بیرون روى كه با امامى نمازگزارى یا خودت امام جماعت شوى بر توست كه از مصیبتى كه براى غیبت امام خودت بر تو وارد شده است غافل نباشى، زیرا نماز عید حق خاص اوست و آن از مقامات معروفه اوست. پس بنگر حال به چه منوال گشته است كه نماز با امام به نماز تو و امثال تو مبدّل شده است و به زمان حضور آن حضرت و اجتماع مؤمنان به نماز او و نمازشان با او تفكر نماى و در پیش خویش میزان بگیر كه چون براى مؤمن خطیب، امام او باشد و سخنش را بشنود و از علومش فرا گیرد حال او چگونه خواهد بود؟!
ائمه جمعه و جماعات و مبلغان گرامى در صورت هدایت صحیح مردم و مخاطبین خویش در این زمینه توفیقات افزونترى را در امر تبلیغ خواهند داشت و در به وجود آوردن مراكز علمى، عمرانى و بهداشتى كه نوعى باقیات صالحات است شریك خواهند بود؛ چه بسیار از عالمان متعهد و مبلغان پر تلاشى كه از همین زاویه به توسعه و ترویج معارف عالى اسلام پرداختهاند. به همین جهت امیر مؤمنان مردم را به پرداخت دَینِ شرعى خویش تشویق نموده و با یادآورى اهمّیت موضوع مىفرماید: «و اَدّوا فِطرَتَكُم، فَاِنَّها سُنَّةُ نَبیِّكُم وَ فَریضَةٌ مِن رَبِّكُم فَلیُؤدّها كُلُّ اِمرِءٍ مِنكُم عَنهُ وَ عَن عیالِهِ كُلِّهِم ذَكَرِهِم وَ اُنثاهُم، صَغیرِهِم و كَبیرِهِم وَ حُرِّهِم و مَملُوكِهِم عَن كُلِّ اِنسانٍ مِنهُم صاعاً مِن بُرٍّ اَوصاعاً مِن تَمرٍ اَو صاعاً مِن شَعیرٍ؛ زكات فطره خود را ـ كه سنت پیامبرتان و فریضه واجبى از سوى پروردگارتان مىباشد ـ هر یك از شما از سوى خود و افراد تحت تكفل خود از زن و مرد، كوچك و بزرگ، آزاد و مملوك یك صاع گندم یا خرما یا جو پرداخت نماید.»
حضرت على علیه السلام در فراز دیگرى از خطبه خویش به مهمترین دستورات الهى پرداخته و به مسلمانان یادآور مىشود كه: «اطیعوا الله فیما فرض الله علیكم و امركم به من اقام الصّلوة و ایتاء الزّكوة و حجّ البیت و صوم شهر رمضان و الامر بالمعروف و النّهى عن المنكر و الاحسان الى نساءكم و ما ملكت ایمانكم؛ در مواردى كه خداوند بر شما واجب كرده و به انجام آن امر نموده است از فرمان خداوند اطاعت كنید، از بپا داشتن نماز، پرداخت زكوة، زیارت خانه خدا، روزه ماه رمضان، امر به معروف و نهى از منكر و نیكى و احسان به همسران و زیردستان خود. مولاى متقیان با تذكر زشتى برخى گناهان كبیره اضافه مىكند كه: «و اطیعوا الله فیما نهاكم عنه من قذف المحصنة و ایتان الفاحشة و شرب الخمر و بخس المكثال و نقص المیزان و شهادة الزّور و الفرار من الزّحف(1)؛ اى مردم! خدا را در مورد چیزهائى كه شما را نهى كرده اطاعت كنید و از انجام آن دورى گزینید كه از جمله نسبت ناروا به زنان شوهردار و آبرومند، انجام اعمال زشت همچون فحشا و شرب خمر، كم فروشى در معاملات، گواهى باطل و دروغ و فرار از میدان نبرد از مقابل دشمن است.
حضرت باقر علیه السلام فرمود: «ما مِن یَومِ عَیدٍ لِلمُسلِمینَ اَضحَىً وَلا فِطرٍ اِلّا و هُوَ یُجَدِّدُ اللهُ لآلِ مُحَمَّدٍ (ع) فِیهِ حُزناً قالَ قُلتُ وَ لِمَ ذلِك قالَ اِنَّهُم یَرَونَ حَقَّهُم فى اَیدى غَیرِهِم؛ هیچ عید فطر و قربانی نیست، مگر آن كه با آمدن آن غم و اندوه آل محمد صلی الله علیه و آله تجدید مىشود. راوى گفت: چرا در روز عید غمگین مىشوند؟ امام فرمود: زیرا آنان حق خود را در دست دیگران مىبینند و از این كه افراد غیر شایسته بر جایگاه رهبرى امت قرار دارد و امام راستین هنوز ظهور نكرده است كه حكومت عادلانه و سایه پر از عدل و داد خود را بر مردم بگستراند، غمگین و ناراحتند.
برخى از مردم عید را به معنى نشاط و شادى ظاهرى دانسته و با پوشیدن لباسهاى نو و رنگارنگ و با تدارك غذاهاى متنوع و شیرینى و شربت و گفتن و خندیدن و سیاحت و تفرج بىمحتوا خود را سرگرم مىكنند. در حالى كه عارفان با بصیرت و اولیاء خاص الهى با چشم دل، به عید نگریسته و زوایاى معنوى آن را جستجو مىكنند. بخشى از كوشش هاى مردان الهى در ایّام عید بُعد اجتماعى دارد كه در حلّ مشكلات برادران دینى، رسیدگى به نیازمندان و محرومان و گرفتاران، شاد و مسرور ساختن برادران و خواهران دینى، كمك به مستضعفان فكرى جامعه و اهتمام به مسائل عمومى و مبتلا به مسلمانان جلوه مىكند چرا كه آنها بر این باورند كه حضرت علی علیه السلام در مورد ویژگی هاى مردان الهى فرموده است: «نفسه منه فى عناءٍ والنّاس منه فى راحةٍ اتعب نفسه لآخرته و اراح النّاس من نفسه(2)؛ نفس او از دستش در رنج و ناراحتى است امّا مردم (به خاطر خدماتى كه او انجام مىدهد) از او در آسایشاند. او براى (رسیدن به درجات عالى در روز) قیامت خود را به زحمت مىافكند ولى مردم را به رفاه و آسایش مىرساند.»
و برخى دیگر از فعالیتهاى اهل ایمان مربوط به ارتباط خود و خدایشان است، آنان از آنجائى كه در طول ماه مبارك رمضان با زحمات شبانه روزى خود بر شیطان نفس تسلط یافته و در جهاد بزرگ به پیروزى نائل شدهاند روز عید فطر را به شكرگزارى و ارتباط نزدیكترى با پروردگارشان مىگذرانند: حضرت امام خمینى در این مورد سخنان قابل توجهى ارائه كرده و مىفرماید: البته عیدهائى كه اسلام تأسیس فرموده است به حسب نظرهاى مختلفى كه اهل نظر دارند و به حسب قشرهاى مختلفى كه برخورد مىكنند برداشتهاى مختلفى وجود دارد. آن برداشتى كه اهل معرفت از عید مىكنند، با آن برداشتى كه دیگران مىكنند بسیار متفاوت است. آنها بعد از این كه در ماه مبارك رمضان آن ریاضت ها را مىكشند و كشیدند، روز عید روز لقاء الله است. «الغیرك من الظّهور ما لیس لك(3)؛ خدایا! براى غیر تو چه ظهورى هست كه براى تو نیست؟!» آنها همه چیز را از او مىدانند و آن روز را عید مىكنند براى این كه بعد از ریاضات یوم ورود به حضرت است. و در عید قربان نیز بعد از این كه تمام عزیزانشان را از دست دادند، مهیا براى ملاقات مىشوند، بعد از این كه نفس خودشان را كشتند و هر چه عزیز است در راه خدا از آن گذشتند آن وقت است كه روز لقاء است و جمعه هم در اثر اجتماعاتى كه مسلمین با هم دارند، اهل معرفت مهیا مىشوند براى لقاء الله. پس برداشت آنها غیر از برداشت ماست و ما امیدواریم كه به تبع اولیاء خدا به جلوهاى از آن جلوهها برسیم و ذرهاى از آن معارف در قلب ما واقع بشود.(4)» به همین جهت حضرت امام مجتبى علیه السلام هنگامى كه مشاهده كرد عدّهاى از مردم در روز عید فطر مشغول لهو و لعب و خنده هستند خطاب به یارانش فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را معیار آزمایش مردم قرار داده است كه در آن مردم براى كسب مقامات معنوى و بهشتى مسابقه مى دهند. عدّهاى در این مسابقه برنده شده و برخى دیگر از كسب این مقامات باز مىمانند.
كمال شگفتى است از كسى كه بى خبر از نتیجه این مسابقه به خندیدن و خوشگذرانى مشغول است. به خدا سوگند! اگر پردهها كنار رود؛ نیكوكاران به نتائج نیكو رفتارى خود مشغول بوده و بدكاران گرفتار اعمال بد خود هستند.(5)
شوق دیدار یار
از برجستهترین و به یادماندنىترین ساعات روز عید فطر لحظاتى است كه منتظران راستین ظهور حضرت ولى عصر(عج) آرزوى دیدار آن حضرت را كرده و در فراقش با دلى مملو از امید، اشك حسرت مىریزند. آنان به یاد سخن حضرت باقر علیه السلام مىافتند كه فرمود: «ما مِن یَومِ عَیدٍ لِلمُسلِمینَ اَضحَىً وَلا فِطرٍ اِلّا و هُوَ یُجَدِّدُ اللهُ لآلِ مُحَمَّدٍ (ع) فِیهِ حُزناً قالَ قُلتُ وَ لِمَ ذلِك قالَ اِنَّهُم یَرَونَ حَقَّهُم فى اَیدى غَیرِهِم(6)؛ هیچ عید فطر و قربانی نیست، مگر آن كه با آمدن آن غم و اندوه آل محمد صلی الله علیه و آله تجدید مىشود. راوى گفت: چرا در روز عید غمگین مىشوند؟ امام فرمود: زیرا آنان حق خود را در دست دیگران مىبینند و از این كه افراد غیر شایسته بر جایگاه رهبرى امت قرار دارد و امام راستین هنوز ظهور نكرده است كه حكومت عادلانه و سایه پر از عدل و داد خود را بر مردم بگستراند، غمگین و ناراحتند.
به همین جهت یكى از رایجترین اعمال این روز كه اولیاء خدا و عارفان واصل به آن اهتمام خاص دارند زمزمه دعاى ندبه در روز فطر است كه دردمندانه و عاشقانه با امام زمان(عج) نجوا مىكنند: «هل الیك یابن احمد سبیلٌ فتلقى... متى ترانا و نراك و قد نشرت لواء النّصر ترى... .»
برخى از مردم عید را به معنى نشاط و شادى ظاهرى دانسته و با پوشیدن لباسهاى نو و رنگارنگ و با تدارك غذاهاى متنوع و شیرینى و شربت و گفتن و خندیدن و سیاحت و تفرج بىمحتوا خود را سرگرم مىكنند. در حالى كه عارفان با بصیرت و اولیاء خاص الهى با چشم دل، به عید نگریسته و زوایاى معنوى آن را جستجو مىكنند. بخشى از كوشش هاى مردان الهى در ایّام عید بُعد اجتماعى دارد كه در حلّ مشكلات برادران دینى، رسیدگى به نیازمندان و محرومان و گرفتاران، شاد و مسرور ساختن برادران و خواهران دینى، كمك به مستضعفان فكرى جامعه و اهتمام به مسائل عمومى و مبتلا به مسلمانان جلوه مىكند.
این ابیات مولوى تا حدودى بیانگر راز دل ندبه خوانان عید فطر است كه به مولاى خویش عرضه مىدارند:
در هوایت بىقرارم روز و شب سر ز پایت بر ندارم روز و شب
اى مهار عاشقان در دست تو در میان این قطارم روز و شب
تا كه بگشایم به قندت روزهام تا قیامت روزه دارم روز و شب
چون ز خوان فضل روزه بشكنم عید باشد روزگارم روز و شب
جان روز و جان شب اى جان تو انتظارم، انتظارم روز و شب
تا بسالى نیستم موقوف عید با مه تو عید دارم روز و شب
زآن شبى كه وعده كردى روز وصل روز و شب را مىشمارم روز و شب
بس كه كشت مهر جانم تشنه است ز ابر دیده اشك بارم روز و شب
عارف وارسته حاج میرزا جواد آقا ملكى تبریزى در این مورد در كتاب ارزشمند المراقبات (7) مىنویسد: بر مؤمن راستین شایسته است امروزه غیبت آن حضرت و غصب حكومت آن حضرت توسط دشمنان، سختى حال شیعیان و رعایاى او را در دست كافران و فاجران بنگرد و ببیند كه به آنان از قتل نفوس و هتك آبرو و غصب اموال و بدى حال و مقام خوارى و ابتذال چه مىرسد بایستى خوشحالى او به اندوه زیاد و خنده او به گریه و عید او به ماتم مبدّل گردد و به خواندن دعاى ندبه بسان زن بچه مردهاى بگرید و فرج او را از خدا بخواهد... بارى چون خواستى براى نماز عید بیرون روى كه با امامى نمازگزارى یا خودت امام جماعت شوى بر توست كه از مصیبتى كه براى غیبت امام خودت بر تو وارد شده است غافل نباشى، زیرا نماز عید حق خاص اوست و آن از مقامات معروفه اوست. پس بنگر حال به چه منوال گشته است كه نماز با امام به نماز تو و امثال تو مبدّل شده است و به زمان حضور آن حضرت و اجتماع مؤمنان به نماز او و نمازشان با او تفكر نماى و در پیش خویش میزان بگیر كه چون براى مؤمن خطیب، امام او باشد و سخنش را بشنود و از علومش فرا گیرد حال او چگونه خواهد بود؟! و به آنچه از بركات و انوار زمان حضور آن بزرگوار و نشر عدالت و محو جور و ضلالت و عزت اسلام و حرمت قرآن و رواج ایمان و تكمیل عقول و تزكیه قلوب و تحسین اخلاق و رفع شقاق و دفع نفاق نظر كن و با صداى بلند خود او را ندا ده و به زبان شوق خویش به ساحت مقدس عرضه بدار: اى زاده احمد! آیا راهى به سوى تو هست كه ملاقات شوى؟... اى آقاى من:
و تلافى ان كان فیه أتلافى بك عجّل به جعلت فداكا
اگر تلف شدن من در رسیدن به تو باشد، در آن شتاب كن فداى تو شوم.
و بما شئت فى هواك اختبرنى فاختیارى ماكان فیه رضاكا
و به هر چه بخواهى در راه عشق خودت مرا آزمایش كن كه آنچه را كه رضاى تو در آن است انتخاب مىكنم.
بجمال حجبته بجلالٍ هام واستعذب العذاب هناكا
قسم به جمال خودت كه از او پوشیدهاى و جلال خودت كه او را سرگردان ساختهاى و در كوى تو عذاب را شربت گوارا مى داند.
ذاب قلبى فأذن له یتمنّا ك فیه بقیّة لرجاكا
دل من آب شد پس به او اجازه بده كه ترا آرزو كند، در این قلب، نیم رمقى براى امید و تمناى تو هست.
بنابراین درخواست برقرارى دولت كریمه حضرت مهدى(عج) بهترین پاداش و عیدى است كه مىتوان در روز عید فطر از خداوند متعال آن را درخواست نمود.
در روز عید فطر مسلمانان با شوق وصف ناپذیرى از عبادات و ریاضات شبهاى ماه رمضان و شبهاى قدر و زیباترین لحظات ارتباط با خداوند فارغ شده و در اجتماع روز فطر صف مىكشند و اتّحاد و یگانگى و برادرى و همدلى خود را به نمایش گذاشته و بار دیگر دست رد به سینه شیطان و شیطان صفتان مىزنند و همنوا با برادران دینى خود، پروردگار با عظمت را صدا كرده و توفیق در تمام كارهاى خیر و دورى از تمام بدىها را به همراه حضرت محمّد و آلش ـ كه درود خدا بر آنان باد ـ از درگاه خداوند درخواست مىكنند.
سید بن طاووس در ضمن اعمال روز عید از امام باقر علیه السلام نقل مىكند: هنگامى كه از منزل خارج شده و به سوى نماز عید مىروى دعاى "اللّهم من تهیّأ" را مىخوانى و هنگامى كه به نام مبارك حضرت صاحب الزمان(عج) رسیدى با آرزوى تحقق وعده الهى و استقرار حكومت عدل مهدوى (عج) مىگویى: «اللّهم افتح لنا فتحاً یسیراً وانصره نصراً عزیزاً ... اللّهم انّا نرغب الیك فى دولةٍ كریمةٍ تعزّ بها الاسلام و اهله و تذّلّ بها النّفاق و اهله ...(8) ؛ خداوندا براى ما فتح آسان عنایت فرما و آن حضرت را با نصرتى عزتبخش یارى نما، پروردگارا! ما خواهان ایجاد دولت كریمهاى هستیم كه با آن به اسلام و مسلمانان عزت بخشیده و جبهه نفاق و اهلش را به خاك مذلّت بنشانى ... .
درسى از امام صادق علیه السلام
از آموزندهترین فرازهاى زندگى امام صادق علیه السلام حادثهاى شنیدنى است كه در عید فطر اتّفاق افتاد ماجرا از این قرار بود كه ابوالعباس سفاح، اولین خلیفه عباسى در هنگام خلافت خویش در بغداد، روزى امام صادق علیه السلام را به مركز خلافت خود احضار كرد. او به دنبال فرصتى مىگشت تا آن
حضرت را به شهادت برساند تا این كه وى آخرین روز ماه مبارك رمضان را عید فطر اعلام كرد. آن روز هنگامى كه حضرت صادق علیه السلام در منطقه حیره بر او وارد شد خلیفه از او پرسید: اى اباعبدالله! نظر تو راجع به روزه امروز چیست؟ امام صادق با بهرهگیرى از آیه تقیه كه مىفرماید: «لا یتّخذ المؤمنون الكافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذلك فلیس من الله فى شىءٍ الّا ان تتّقوا منهم تقیهً و یحذّركم الله نفسه و الى الله المصیر(9) ؛ افراد با ایمان نباید به جاى مؤمنان، كافران را به دوستى بگیرند و هر كس چنین كند، هیچ رابطهاى با خدا ندارد مگر این كه از آنان به نوعى تقیه كنید و خداوند شما را از عقوبت خود برحذر مىدارد و بازگشت همه به سوى خداست. و با پیروى از اجداد طاهرین خویش تقیه نموده، و به سفاح فرمود: این مربوط به پیشواى مردم است، تو اگر روزه بگیرى، من هم روزه مىگیرم و اگر افطار كنى من هم افطار خواهم كرد. در این هنگام سفاح به غلام خود دستور داد تا سفره غذا را بچیند و امام صادق علیه السلام به همراه او غذا خورده و روزهاش را شكست با این كه مطمئنّاً مىدانست آن روز از ماه رمضان است و عید فطر نیست. آن حضرت در توضیح عمل خویش به یاران نزدیكش فرمود: «والله انّه یومٌ من شهر رمضان فكان افطارى یوماً و قضاؤه ایسر علىّ من ان یضرب عنقى ولا یعبدالله (10) ؛ به خدا سوگند آن روز از ماه رمضان بود و یك روز شكستن روزه ماه رمضان (به خاطر تقیه و حفظ دین) و اداى قضاى آن براى من آسان تر از این است كه كشته شوم و خدا عبادت نشود.»
حضرت صادق علیه السلام با این تدبیر الهى توطئه خلیفه ستمگر را خنثى نموده و به شیعیان درسى دیگر آموخت. آن حضرت در این روایت ضمن تأكید بر اصل قرآنى تقیه، به فلسفه آن نیز اشاره مىفرماید كه تقیه براى حفظ دین است نه براى حفظ زندگى افراد.
و اضافه مىكند كه اگر من به خاطر حادثهاى كوچك كشته شوم دین الهى از میان رفته و عبادت و اطاعت از خداوند متعال به فراموشى سپرده خواهد شد.
پىنوشتها:
1. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 516.
2. نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 193.
3. فرازى از دعاى عرفه.
4. صحیفه امام، ج 18، ص 395.
5. وسائل الشیعه، ج 7، ص 681.
6. تهذیب الاحكام، ج 3، ص 289.
7. المراقبات، ص 343.
8. اقبال الاعمال، ج 1، ص 476.
9. سوره آل عمران، آیه 28.
10. الكافى، ج 4، ص 82.
منبع:
مجله پاسدار اسلام، شماره 275 ، حجةالاسلام عبدالكریم پاكنیا .
عید فطر جشن بازگشت به فطرت
در فرهنگ اسلامى، اولین روز ماه شوال به عنوان عید فطر و جشن بازگشت به فطرت معین شده است، زیرا مسلمانان روزهدار در طول ماه رمضان با ارتباط هاى پى در پى با خداوند متعال و استغفار از گناهان به تصفیه روح و جان خویش همت گماشته و از تمام آلودگیهاى ظاهرى و باطنى که بر خلاف فطرت آنهاست، خود را پاک نموده و به فطرت واقعى خود برمىگردند .
امیرمؤمنان علیه السلام نیز از همین زاویه به عید فطر مىنگرد و با اشاره به روز عید مىفرماید: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه و کل یوم لا یعصى الله فهو عید؛ این عید کسى است که خدا روزهاش را پذیرفته، نماز او را ستوده و هر روز که خدا از نافرمانى نشود، آن روز عید است.»
آری روز ترک گناه و فاصله گرفتن از زشتىها و پلیدىها و روز غلبه بر شیاطین، روز عید است. عید فطر روز بازگشت به فطرت است، این معنا را مىتوان از لغت «عید فطر» نیز دریافت، چرا که «عید» به معناى بازگشت و «فطر» به معناى «فطرت و طبیعت» است .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز عید فطر از منزل بیرون مىآمد و تا رسیدن به مصلا با صداى بلند، شعار «لا اله الا الله» و «الله اکبر» سر مىداد و حتى در میان خطبهها و قبل و بعد از آن با صداى رسا این کلمات را تکرار می کرد .
مسلمانان در این روز در اثر یک ماه ضیافت و مهمانى خداوند به صفاى باطن دست یافته و در حقیقت، شخصیت واقعى خویش را بازیافتهاند. فطرت پاک انسان در طول سال در اثر غبارهاى جهل و نادانى و غفلت به انواع گناهان و معصیتها مبتلا، از حقیقت خود دور و در نتیجه دچار خود فراموشى و خدا فراموشى مىگردد. اما با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، انسان مسلمان در پرتو فضاى معنوى آن ماه و تلاشهاى خویش به یک زندگى نوین دست مىیابد، که مىتوان آن را «بازگشت به خویشتن» نامید .
در روز عید فطر گویى یک مسلمان از نو متولد مىشود، چرا که طبق فرمایش حضرت علی علیه السلام، روزهداران در شب عید فطر از تمام آلودگىها و پلیدىها پاک شده اند و کمترین پاداش خود را که پاکى و پاکیزگى است دریافت نموده اند.
مراتب روزهداران در عید فطر
بدون تردید تک تک مسلمانان با فرا رسیدن عید سعید فطر نوعى شادى و لذت درونى در خود احساس مىکنند، اما استقبال مسلمانان از روز عید فطر یکنواخت و مساوى نیست. زیرا هر کس نسبت به معرفت و ایمان خود به این عید بزرگ و با عظمت نگریسته و از آن بهره مىگیرد. زمینه ها، ذهنیتها، مراتب ایمان و عوامل دیگرى در نگرش و انگیزه افراد دخالت دارند.
تعظیم شعائر الهى یکى دیگر از ویژگىهاى عید سعید فطر است. شعار تکبیر و تهلیل و تحمید و تقدیس از جمله اعمالى است که به روز عید جلوه خاصى مىبخشد .
حل مشکلات اقتصادى و اجتماعى
در مورد ابعاد اقتصادى و اجتماعى عید فطر مى توان به پرداخت زکات فطره به عنوان عاملى ارزشمند براى فقر زدایى، توسعه اقتصادى و حل مشکلات اجتماعى در جامعه اسلامى اشاره کرد. افزون بر این که در کنار کمک به فقرا، موارد مصرف دیگرى نیز براى زکات فطره در اسلام منظور شده است که از جمله آنها احیاى روحیه همیارى و تعاون، رسیدگى به وضع بهداشتى، درمانى و فرهنگى مسلمانان است .
از زکات فطره مىتوان قرض بدهکاران حقیقى و افرادى را که در راه معصیت و خلاف، بدهکار نشدهاند را پرداخت کرد . در ساختن مسجد، مدرسه، پلها و راهها و بیمارستانها و برطرف کردن سایر نیازهاى مسلمانان نیز مىتوان از این بودجه مردمى استفاده کرد .
همچنین با این بودجه مىتوان باورهاى دینى و اعتقادات مسلمانان ضعیف الایمان را تقویت کرده و کسانى را که در معرض شبهات و وسوسههاى دشمنان قرار دارند یارى کرد .
مسلمانان با عمل به این موارد که با پرداخت زکات فطره انجام مىشود، در حقیقت به بخشى از دعاهاى ماه رمضان که در مدت یک ماه بعد از نماز زمزمه مىکردند، در روز عید فطر جامه عمل مى پوشانند .
گذشته از اینها، پرداخت زکات فطره که با نیّت عبادت و تقرب به خداوند متعال انجام مىشود، نوعى بهرهگیرى از مادیات براى رسیدن به معنویات است .
مسلمانان در این روز در اثر یک ماه ضیافت و مهمانى خداوند به صفاى باطن دست یافته و در حقیقت، شخصیت واقعى خویش را بازیافتهاند. فطرت پاک انسان در طول سال در اثر غبارهاى جهل و نادانى و غفلت به انواع گناهان و معصیتها مبتلا، از حقیقت خود دور و در نتیجه دچار خود فراموشى و خدا فراموشى مىگردد. اما با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، انسان مسلمان در پرتو فضاى معنوى آن ماه و تلاشهاى خویش به یک زندگى نوین دست مىیابد، که مىتوان آن را «بازگشت به خویشتن» نامید .
بدین جهت گفتهاند که قبول روزه موکول به پرداخت زکات فطره است، چرا که دادن زکات موجب جدایى از تعلقات مادى و هواهاى دنیوى و نفسانى است و انسان مؤمن براى دوام فطرت الهى خویش و بازگشت به عهد فطرى از هر آنچه رنگ تعلق دارد، باید رها و آزاد باشد و زنجیر مادیات را از پاى خود برکَند تا سبکبال به سوى خداوند گام نهد .
تعظیم شعائر اسلامى
خداوند متعال مىفرماید: «و من یعظم شعائر الله فانها من تقوى القلوب»؛ هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دلهاست .
تعظیم شعائر الهى یکى دیگر از ویژگىهاى عید سعید فطر است. شعار تکبیر و تهلیل و تحمید و تقدیس از جمله اعمالى است که به روز عید جلوه خاصى مىبخشد .
یک مسلمان باید از راههاى مختلف نداى حیاتبخش توحید را به گوش جهانیان برساند، که یکى از آن راهها بیان شعارهاى مذهبى است .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز عید فطر از منزل بیرون مىآمد و تا رسیدن به مصلا با صداى بلند، شعار «لا اله الا الله» و «الله اکبر» سر مىداد و حتى در میان خطبهها و قبل و بعد از آن با صداى رسا این کلمات را تکرار می کرد .
امیرمؤمنان علیه السلام با اشاره به روز عید مىفرماید: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه و شکر قیامه و کل یوم لا یعصى الله فهو عید؛ این عید کسى است که خدا روزهاش را پذیرفته، نماز او را ستوده و هر روز که خدا از نافرمانى نشود، آن روز عید است.»
تقویت وحدت مسلمانان
اجتماع روز عید فطر مىتواند در پیوند و همدلى مسلمانان نقش آفرین باشد. آنان در گردهمایى روز عید فطر و قرار گرفتن در کنار هم، از نظرات، مشکلات و گرفتارىهاى یکدیگر آگاه مىشوند. در این گردهمایى بغضها و کینهها تبدیل به دوستى و همدلى مىشود و مؤمنان در یک صف واحد احساس اتحاد و نزدیکى بیشترى به یکدیگر مىکنند.
عید فطر از سویى حکایت از پیوند معنوى انسان با خداى خویش دارد و از سوى دیگر بیانگر ارتباط وى با هم کیشان خود است .
عید فطر و حرکتهاى سیاسى
در طول تاریخ، اجتماع روز عید فطر آنچنان مهم و تحول آفرین بوده که رهبران سیاسى نیز از آن بهره گرفتهاند. در این مورد مىتوان از حرکت سیاسى ابومسلم خراسانى و شورش وى بر علیه دستگاه خلافت بنى امیه نام برد. وى به سلیمان بن کثیر دستور داد به اقامه نماز عید فطر و ایراد خطبه بر علیه امویان بپردازد .
سلیمان نیز انقلاب و شورش بر علیه سلطنت اموى را در خطبه نماز عید فطر اعلام کرد. به این ترتیب آنان در سال 129 قمری در روز عید فطر در شهرهاى ماوراء النهر به پا خاسته، قیام خود را اعلام و در مدت کوتاهى سلسله بنى امیه را منقرض کردند.