مطالب خواندنی ماه رمضان
چهل حديث در باب روزه
قال الله تبارك و تعالى: «أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد روزه بر شما نوشته (واجب) شد، چنانكه بر آنان كه پيش از شما بودهاند واجب شده بود باشد كه پرهيزگار شويد. (سوره بقره، آيه 183)
1) پايههاى اسلام
قال الباقر عليهالسلام:
بنى الاسلام على خمسة اشياء، على الصلوة و الزكاة و الحج و الصوم و الولايه؛ اسلام بر پنج چيز استوار است، بر نماز و زكات حج و روزه و ولايت (رهبرى اسلامى). (فروع كافى، ج 4، ص 62، ح 1)
2) فلسفه روزه
قال الصادق عليهالسلام:
انما فرض الله الصيام ليستوى به الغنى و الفقير؛ خداوند روزه را واجب كرده تا بدين وسيله دارا و ندار (غنى و فقير) مساوى گردند. (من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 43، ح 1)
3) روزه آزمون اخلاص
قال اميرالمومنين عليهالسلام:
فرض الله... الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند روزه را واجب كرد تا به وسيله آن اخلاص خلق را بيازمايد.
(نهجالبلاغه، حكمت 252)
4) روزه يادآور قيامت
قال الرضا عليهالسلام:
انما امروا بالصوم لكى يعرفوا الم الجوع و العطش فيستدلوا على فقر الاخر؛ مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بيچارگى آخرت را بيابند.
(وسائل الشيعه، ج 4، ص 4، ح 5/ علل الشرايع، ص 10)
5) روزه زكات بدن
قال رسول الله صلّى الله عليه وآله:
لكل شيئى زكاة و زكاة الابدان الصيام؛ براى هر چيزى زكاتى است و زكات بدنها روزه است.
(الكافى، ج 4، ص 62، ح 3)
6) روزه سپر آتش
قال رسول الله صلّى الله عليه وآله:
الصوم جنة من النار؛ روزه سپر آتش (جهنم) است. «يعنى به واسطه روزه گرفتن انسان از آتش جهنم در امان خواهد بود.» (الكافى، ج 4، ص 162)
7) اهميت روزه
قال رسول الله صلّى الله عليه وآله:
الصوم فى الحر جهاد؛ روزه گرفتن در گرما، جهاد است.
(بحارالانوار، ج 96، ص 257)
8) روزه نفس
قال اميرالمومنين عليهالسلام:
صوم النفس عن لذات الدنيا انفع الصيام؛ روزه نفس از لذتهاى دنيوى سودمندترين روزههاست.
(غرر الحكم، ج 1، ص 416، ح 64)
9) روزه واقعى
قال اميرالمومنين عليهالسلام:
الصيام اجتناب المحارم كما يمتنع الرجل من الطعام و الشراب؛ روزه پرهيز از حرامها است همچنانكه شخص از خوردنى و نوشيدنى پرهيز مىكند.
(بحارالانوار، ج 93، ص 249)
10) برترين روزه
قال اميرالمومنين عليهالسلام:
صوم القلب خير من صيام اللسان و صوم اللسان خير من صيام البطن؛ روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شكم است.
(غرر الحكم، ج 1، ص 417، ح 80)
11) روزه چشم و گوش
قال الصادق عليهالسلام:
اذا صمت فليصم سمعك و بصرك و شعرك و جلدك؛ آنگاه كه روزه مىگيرى بايد چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزهدار باشند.«يعنى از گناهان پرهيز كند.»
(الكافى، ج 4، ص 87، ح 1)
12) روزه اعضا و جوارح
عن فاطمة الزهرا سلام الله عليها:
ما يصنع الصائم بصيامه اذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه؛ روزهدارى كه زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نكرده روزهاش به چه كارش خواهد آمد.
بحارالانوار، ج 93، ص 295)
13) روزه ناقص
قال الباقر عليهالسلام:
لا صيام لمن عصى الامام و لا صيام لعبد ابق حتى يرجع و لا صيام لامراة ناشزة حتى تتوب و لاصيام لولد عاق حتى يبر؛
روزه اين افراد كامل نيست:
1- كسى كه امام (رهبر) را نافرمانى كند.
2 - بنده فرارى تا زمانى كه برگردد.
3 - زنى كه اطاعت شوهر نكرده تا اين كه توبه كند.
4 - فرزندى كه نافرمان شده تا اين كه فرمانبردار شود.
(بحارالانوار، ج 93، ص 295)
14) روزه بى ارزش
قال اميرالمومنين عليهالسلام:
كم من صائم ليس له من صيامه الا الجوع و الظما و كم من قائم ليس له من قيامه الا السهر و العناء؛
چه بسا روزهدارى كه از روزهاش جز گرسنگى و تشنگى بهرهاى ندارد و چه بسا شب زندهدارى كه از نمازش جز بيخوابى و سختى سودى نمىبرد.
(نهج البلاغه، حكمت 145)
15) روزه و صبر
عن الصادق عليهالسلام فى قول الله عزوجل:
«واستعينوا بالصبر و الصلوة»
قال: الصبر الصوم.
خداوند عزوجل كه فرموده است: از صبر و نماز كمك بگيريد، صبر، روزه است.
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 298، ح 3)
16) روزه و صدقه
قال الصادق عليهالسلام:
صدقه درهم افضل من صيام يوم؛ يك درهم صدقه دادن از يك روز روزه مستحبى برتر و والاتر است.
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 218، ح 6)
17) پاداش روزه
قال رسول الله صلّى الله عليه وآله: قال الله تعالى:
الصوم لى و انا اجزى به؛ روزه براى من است و من پاداش آن را مىدهم.
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 294، ح 15 و 16 ؛ 27 و 30)
18) جرعه نوشان بهشت
قال رسول الله صلّى الله عليه و آله:
من منعه الصوم من طعام يشتهيه كان حقا على الله ان يطعمه من طعام الجنة و يسقيه من شرابها؛ كسى كه روزه او را از غذاهاى مورد علاقهاش باز دارد بر خداست كه به او از غذاهاى بهشتى بخورانند و از شرابهاى بهشتى به او بنوشاند.
(بحارالانوار، ج 93، ص 331)
19) خوشا بحال روزهداران
قال رسول الله صلّى الله عليه وآله:
طوبى لمن ظما او جاع لله اولئك الذين يشبعون يوم القيامة؛ خوشا بحال كسانى كه براى خدا گرسنه و تشنه شدهاند اينان در روز قيامت سير مىشوند.
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 299، ح2)
20) مژده به روزهداران
قال الصادق عليهالسلام:
من صام لله عزوجل يوما فى شدة الحر فاصابه ظما و كل الله به الف ملك يمسحون وجهه و يبشرونه حتى اذا افطر؛ هر كس كه در روز بسيار گرم براى خدا روزه بگيرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را مىگمارد تا دست به چهره او بكشند و او را بشارت دهند تا هنگامى كه افطار كند.
(الكافى، ج 4، ص 64، ح 8/ بحارالانوار، ج 93، ص 247)
21) شادى روزهدار
قال الصادق عليهالسلام:
للصائم فرحتان فرحة عند افطاره و فرحة عند لقاء ربه؛ براى روزهدار دو سرور و خوشحالى است:
1- هنگام افطار
2- هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قيامت)
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 290 و 294 ح6 و 26)
22) بهشت و باب روزهدارن
قال رسول الله صلّى الله عليه و آله:
ان للجنة بابا يدعى الريان لا يدخل منه الا الصائمون؛ براى بهشت درى است به نام (ريان) كه از آن فقط روزهداران وارد مىشوند.
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 295، ح31/ معانى الاخبار، ص 116)
23) دعاى روزهداران
قال الكاظم عليهالسلام:
دعوة الصائم تستجاب عند افطاره؛ دعاى شخص روزهدار هنگام افطار مستجاب مىشود.
(بحارالانوار، ج 92، ص 255، ح 33)
24) بهار مومنان
قال رسول الله صلّى الله عليه و آله:
الشتاء ربيع المومن يطول فيه ليله فيستعين به على قيامه و يقصر فيه نهاره فيستعين به على صيامه؛ زمستان بهار مومن است از شبهاى طولانىاش براى شب زندهدارى و از روزهاى كوتاهش براى روزهدارى بهره مىگيرد.
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 302، ح 3)
25) روزه مستحبى
قال الصادق عليهالسلام:
من جاء بالحسنة فله عشر امثالها من ذلك صيام ثلاثة ايام من كل شهر؛ هر كس كار نيكى انجام دهد ده برابر آن پاداش دارد و از جمله آنها سه روز روزه در هر ماه است.
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 313، ح 33)
26)روزه ماه رجب
قال الكاظم عليهالسلام:
رجب نهر فى الجنه اشد بياضا من اللبن و احلى من العسل فمن صام يوما من رجب سقاه الله من ذلك النهر؛ رجب نام نهرى است در بهشت از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر هر كس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد خداوند از آن نهر به او مىنوشاند.
(من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 56، ح 2 / وسائل الشيعه، ج 7، ص 350، ح 3)
27) روزه ماه شعبان
قال الصادق عليهالسلام:
من صام ثلاثة ايام من اخر شعبان و وصلها بشهر رمضان كتب الله له صوم شهرين متتابعين؛ هر كس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگيرد و به روزه ماه رمضان وصل كند خداوند ثواب روزه دو ماه پى در پى را برايش محسوب مىكند.
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 375، ح 22)
28) افطارى دادن(1)
قال الصادق عليهالسلام:
من فطر صائما فله مثل اجره؛ هر كس روزهدارى را افطار دهد، براى او هم مثل اجر روزهدار است.
(الكافى، ج 4، ص 68، ح 1)
29) افطارى دادن (2)
قال الكاظم عليهالسلام:
فطرك اخاك الصائم خير من صيامك؛ افطارى دادن به برادر روزهدارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.
(الكافى، ج 4، ص 68، ح 2)
30) روزه خوارى
قال الصادق عليهالسلام:
من افطر يوما من شهر رمضان خرج روح الايمان منه؛ هر كس يك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ايمان از او جدا مىشود .
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 181، ح 4 و 5 / من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 73، ح 9)
31) رمضان ماه خدا
قال اميرالمومنين عليهالسلام:
شهر رمضان شهر الله و شعبان شهر رسول الله و رجب شهرى؛ رمضان ماه خدا و شعبان ماه رسول خدا و رجب ماه من است.
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 266، ح 23)
32) رمضان ماه رحمت
قال رسول الله صلّى الله عليه و آله:
... و هو شهر اوله رحمة و اوسطه مغفرة و اخره عتق من النار؛ رمضان ماهى است كه ابتدايش رحمت است و ميانهاش مغفرت و پايانش آزادى از آتش جهنم.
(بحارالانوار، ج 93، ص 342)
33) فضيلت ماه رمضان
قال رسول الله صلّى الله عليه و آله:
ان ابواب السماء تفتح فى اول ليلة من شهر رمضان و لا تغلق الى اخر ليلة منه؛ درهاى آسمان در اولين شب ماه رمضان گشوده مىشود و تا آخرين شب آن بسته نخواهد شد. (بحارالانوار، ج 93، ص 344)
34) اهميت ماه رمضان
قال رسول الله صلّى الله عليه و آله:
لو يعلم العبد ما فى رمضان لود ان يكون رمضان السنة؛ اگر بنده «خدا» مىدانست كه در ماه رمضان چيست [چه بركتى وجود دارد] دوست مىداشت كه تمام سال، رمضان باشد.
(بحارالانوار، ج 93، ص 346)
35) قرآن و ماه رمضان
قال الرضا عليهالسلام:
من قرا فى شهر رمضان آية من كتاب الله كان كمن ختم القرآن فى غيره من الشهور؛ هر كس در ماه رمضان يك آيه از كتاب خدا را قرائت كند مثل اينست كه در ماههاى ديگر تمام قرآن را بخواند.
(بحارالانوار، ج 93، ص 346)
36) شب سرنوشتساز
قال الصادق عليهالسلام:
راس السنة ليلة القدر يكتب فيها ما يكون من السنة الى السنة؛ آغاز سال (حساب اعمال) شب قدر است. در آن شب برنامه سال آينده نوشته مىشود.
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 258، ح 8)
براى بهشت درى است به نام (ريان) كه از آن فقط روزهداران وارد مىشوند.
37) برترى شب قدر
قيل لابى عبدالله عليهالسلام):
كيف تكون ليلة القدر خيرا من الف شهر؟ قال: العمل الصالح فيها خير من العمل فى الف شهر ليس فيها ليلة
القدر.
از امام صادق (عليهالسلام) سوال شد:
چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟
حضرت فرمود: كار نيك در آن شب از كار در هزار ماه كه در آنها شب قدر نباشد بهتر است.
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 256، ح 2)
38) تقدير اعمال
قال الصادق (عليهالسلام):
التقدير فى ليلة تسعة عشر و الابرام فى ليلة احدى و عشرين و الامضاء فى ليلة ثلاث و عشرين؛ برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مىگيرد و تصويب آن در شب بيست و يكم و تنفيذ آن در شب بيست و سوم.
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 259)
39) احياء شب قدر
عن فضيل بن يسار قال:
كان ابو جعفر(عليهالسلام) اذا كان ليلة احدى و عشرين و ليلة ثلاث و عشرين اخذ فى الدعا حتى يزول الليل فاذا زال الليل صلى؛ فضيل بن يسار گويد:
امام باقر(عليهالسلام) در شب بيست و يكم و بيست و سوم ماه رمضان مشغول دعا مىشد تا شب بسر آيد و آنگاه كه شب به پايان مىرسيد نماز صبح را مىخواند.
(وسائل الشيعه، ج 7، ص 260، ح 4)
40) زكات فطره
قال الصادق(عليهالسلام):
ان من تمام الصوم اعطاء الزكاة يعنى الفطرة كما ان الصلوة على النبى (صلّى الله عليه وآله) من تمام الصلوة؛ تكميل روزه به پرداخت زكات يعنى فطره است، همچنان كه صلوات بر پيامبر (صلّى الله عليه وآله) كمال نماز است.
(وسائل الشيعه، ج 6، ص 221، ح 5)
برگرفته از کتاب چهل حديث روزه، محمدحسين فلاح زاده
عبادت و دعا (2)
حال که اين مطلب را دانستيم معني احياء شب قدر را مي دانيم. زمان را زنده نگه داريم يعني زمان خودمان را زنده نگه داريم، هر کداممان آن زماني را که در درون ماست زنده نگه داريم. آن زماني که در درون ماست چيست؟ آن همان خود ما هستيم، از حقيقتِ ما جدا نيست. پس زمان خودمان را، شب خودمان را زنده نگه داريم يعني خودمان يک شب واقعاً زنده باشيم، واقعاً زنده زندگي کنيم نه اينکه مرده زندگي کنيم. در اخبار و احاديث وارده شده است که در روز قيامت، گذشته ي انسان و زمان گذشته ي انسان را به انسان ارائه مي دهند و انسانها مختلف مي بينند؛ وقتي نگاه مي کنند يک موجودي را مي بينند که قطعاتي از آن سياه و تيره است، ديگري مي بيند بيشتر اين قعطات سفيد و برّاق است. يکي ممکن است در تمام اينها چند نقطه ي سياه ببيند، همه را سفيد ببيند، و ديگري برعکس چند نقطه ي سفيد ببيند و همه را سياه ببيند. تعجب مي کند: اين چيست که به او ارائه داده اند؟! مي گويند اين زمانِ توست، اين عمر توست. آن ساعاتي که اين زمان را، اين عمر را روشن و نوراني نگه داشته اي، آن ساعاتي که پروازي داشته اي، شوري داشته اي، عشقي داشته اي، دلت به ياد خدايت زنده بوده است، آن ساعات همان ساعات درخشان نوراني است. آن ساعاتي که در آن ساعات خدمتي کرده اي، کار مفيدي انجام داده اي، ساعات نوراني توست. و اما آن ساعاتي که در آن ساعات غافل بوده اي، غرق در شهوات بوده اي، برخلاف رضاي خدا قدم برداشته اي، آنها دوران تيرگي و تاريکي عمر توست. اين زمان توست، اين عمر توست.
اَلَم يَأنِ لِلَّذينَ امنوا اَن تَخشَعَ قلوبهم لِذِکرِ اللهِ و ما نَزَلَ مِنَ الحَقِّ
آيا نرسيده است آن وقتي که دل مردم با ايمان، دل مردمي که ادعاي ايمان مي کنند نرم بشود براي پذيرش ياد خدا؟
روح عبادت، ياد خدا
روح عبادت ياد پروردگار است. روح عبادت اين است که انسان وقتي که عبادت مي کند، نمازي مي خواند، دعايي مي کند و هر عملي که انجام مي دهد، دلش به ياد خداي خودش زنده باشد: و اَقِمِ الصَّلوة لِذِکري. قرآن مي گويد نماز را بپا بدار، براي چه؟ براي اينکه به ياد من باشي. و در جاي ديگر قرآن کريم مي فرمايد: اِنَّ الصّلوةَ تنهي عَنِ الفَحشاءِ و المنکَرِ و لَذِکرُ اللهِ اکبَرُ. در اين آيه خاصيت نماز ذکر مي شود، البته نماز حقيقي، نماز واقعي، نمازي که با شرايط و آداب صحيح صورت گرفته باشد. مي فرمايد اگر واقعاً انسان نمازخوان باشد و نماز درست بخواند خود نماز جلو انسان را از کار زشت و منکرات مي گيرد. محال است که انسان نماز درست و مقبول بخواند و دروغگو باشد. محال است که انسان نماز صحيح و درست بخواند و دلش به طرف غيبت کردن برود. محال است که انسان نمازخوان درست و صحيح باشد و شرافتش به او اجازه بدهد که دنبال شراب برود، دنبال فحشاء برود، دنبال هر کار زشت ديگري برود. اين، خاصيت نماز است که انسان را به سوي عالم نورانيت مي کشاند.
روايتي است از امام صادق عليه السلام که در کتاب معروف مصباح الشريعه نقل شده است. ما کتابي داريم به نام «مصباح الشريعه» که بسياري از علماي بزرگ اين کتاب را معتبر مي دانند گو اينکه بعضي از علما مثل مرحوم مجلسي چندان معتبر نمي دانند به اعتبار اينکه مضامين آن يک سلسله مضامين عرفاني است. ولي کتاب معروفي است. مثل حاجي نوري، سيدبن طاووس و ديگران از اين کتاب نقل مي کنند. در اين کتاب احاديث زيادي هست. مردي است به نام فضيل بن عياض، معاصر با امام صادق عليه السلام. او از معاريف است. يکي از مرداني است که دوراني از عمر خودش را به گناه و فسق و فجور و دزدي و سرقت و اين حرفها بسر برده است، بعد يک انقلاب روحي عجيبي پيدا مي کند و تتمه ي عمر خودش يعني نيمي از آن را در تقوا و زهد و عبادت و در معرفت و حقيقت خواهي بسر مي برد. داستان معروفي دارد. او يک دزد معروفي بود سر گردنه گير و خودش داستان خود را اين طور نقل مي کند، مي گويد شبي خانه اي را در نظر گرفته بودم که آن شب آن خانه را بزنم. ديوار بلندي داشت. از نيمه ي شب گذشته بود. از ديوار بالا رفتم. به آن بالاي ديوار که رسيدم و مي خواستم پايين بيايم، در يکي از خانه هاي همسايه (يا در بالاخانه) مرد عابد و زاهد و با تقوايي، از آن مردمي که شبهاي خودشان را زنده نگه مي دارند، اتفاقاً مشغول خواندن قرآن بود، با يک آهنگ خوش و لحن بسيار زيبايي.
روح عبادت اين است که انسان وقتي که عبادت مي کند، نمازي مي خواند، دعايي مي کند و هر عملي که انجام مي دهد، دلش به ياد خداي خودش زنده باشد
از قضا تا فضيل به بالاي ديوار رسيد، مرد قاري قرآن و عابد به اين آيه رسيده بود: اَلَم يَأنِ لِلَّذينَ امنوا اَن تَخشَعَ قلوبهم لِذِکرِ اللهِ و ما نَزَلَ مِنَ الحَقِّ. عرب بود، معنا را مي دانست. معني آيه اين است: آيا نرسيده است آن وقتي که دل مردم با ايمان، دل مردمي که ادعاي ايمان مي کنند نرم بشود براي پذيرش ياد خدا؟ قساوت قلب تا کي؟ غفلت و بي خبري تا کي؟ خوابيدن تا کي؟ حرام خواري تا کي؟ دروغگويي و غيبت کردن تا کي؟ شرابخواري و قماربازي تا کي؟ معصيت تا کي؟ اين صداي خداست، مخاطبش هم ما مردم هستيم، خدا دارد به ما مي گويد: اي بنده ي من، اي مسلمان! آن قوتي که اين دل تو مي خواهد براي ياد خدا نرم و خاضع و خاشع بشود کي مي خواهد برسد؟ آنچنان اين مرد عابد اين آيه را خواند که فضيل که بالاي ديوار بود برايش چنين تجسم پيدا کرد: اين خداست که اين بنده اش فضيل را مخاطب ساخته است، مي گويد: فضيل! دزدي و غارتگري و چپاول تا کي؟ تا آيه را شنيد، تکاني خورد. يک وقت گفت خدايا همين الآن وقتش است؛ و همان جا از ديوار پايين آمد، توبه اي کرد توبه ي نصوح، توبه اي که اين مرد را در رديف عُبّاد درجه ي اول قرار داد. کارش به جايي رسيد که تمام مردم در مقابل او خاضع بودند.
او مردي نبود که به دربار هارون الرشيد برود. هارون الرشيد خيلي آرزو داشت فضيل بن عياض را ببيند ولي گفتند فضيل هرگز به دربار هاروني نمي آيد. هارون گفت فضيل اگر نمي آيد ما مي رويم. يک وقت رفت به سراغ فضيل. هارون است، خليفه ي مقتدري است که در دنيا کم پادشاهي آمده است که سِعه ي مُلکش به اندازه ي او باشد. يکي از مقتدرترين سلاطين دنياست. مردي است فاسق و فاجر. مردي است که شبها را تا صبح به شرابخواري و به زدن و رقصيدن و اين حرفها بسر برده است. آمد در حضور فضيل، همين فضيل با چند جمله صحبت کردن [او را منقلب کرد.] تمام کساني که آنجا حاضر بودند گفتند ديديم هارون در حضور فضيل کوچک و کوچک شد و اشکهاي او مثل باران جاري شد. نصيحت و موعظه اش مي کرد، گناهانش را يک يک براي او شمرد. يک چنين مردي است فضيل بن عياض. او با اين حالتي که در اين دوره پيدا کرد که به اين درجه از تقوا و معرفت رسيد معاصر امام جعفر صادق عليه السلام است و زمان هارون يعني زمان موسي بن جعفر عليه السلام راهم درک کرده است.
منبع: کتاب آزادي شهيد مطهري
بهار بخشش را دریابیم
خداوند متعال محمد (صلی الله علیه و آله) را مبعوث کرد، تا سلسله پیامبران را تکمیل کند، آن روز مردمان خدا را نمیشناختند، او آنان را هدایت کرد و از گمراهی رهانید و جاهلیت و نادانی را برانداخت.
من گواهی میدهم که محمد بنده و فرستاده خداست، خداوند او را با دین اسلام و معجزه جاوید آسمانی به سوی مردمان فرستاد، تا شبههها را از میان بردارد و با دلیلهای روشن سخن گوید و آنان را با نشانههای الهی، از هر کردار ناپسند بیم دهد و به سوی کارهای نیکو و رفتار نیک فراخواند. (امام علی(علیه السلام)، الحیات، ج 2، ص 35)
خداوند متعال محمد (صلی الله علیه و آله) را مبعوث کرد، تا سلسله پیامبران را تکمیل کند، آن روز مردمان خدا را نمیشناختند، او آنان را هدایت کرد و از گمراهی رهانید و جاهلیت و نادانی را برانداخت.
آن فرستاده بزرگ الهی در سخنانی مشهور فرمودند: مرا برانگیختند تا همه ارزشهای الهی و منشهای والای انسانی را به جهانیان بیاموزم، و اینگونه بود که او اسوه همه خوبان عالم گردید و مایه مهربانی و آرامش بشر .
وقتی دل غمزده، غبار غربت گیرد، یاد اوست و تنها یاد اوست که تسلی خاطر است، و هم اینک ماه رمضان، است.
چون در بهارستان کتابها و نشانهها گام نهی و به کوی و برزنهای زیبای حدیث اهل بیت در آیی به نیکی به اقیانوسی رسی که کران تا کران آن را گوهرهای رنگی نهادهاند و هر گوهری نشانهای و هر نشانهای راهی به سوی دوست، و هم اینک راهی دیگر ... .
گویا همین دیروز بود که پیامبر در مسجد یثرب و بر روی منبری که از بوریا و چوبههای خرما شکل یافته بود، خطبهای رسا بیان فرمود و در آن سخنرانی، غفلت از آن ماه خدایی را به آنان بیم داد و آیه دیگری از کتاب فضیلت و اخلاق محمدی را ورق زد و آنان را به سوی میهمانی خدا فراخواند.
سلطان سریر ارتضا، حضرت علی ابن موسی الرضا (علیهآلافالتحیهوالثناء) از مولی المتقین و امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب که درود خدا بر آنان باد چنین نقل فرموده است: که پیامبر روزی از روزها و چندی پیش از ماه مبارک رمضان، سخنانی برای ما بیان فرمود و در آن خطبه، براستی در سفت و گفت: ای مردم ماه خدا با گشادهدستی، مهربانی، بخشش و آمرزش به سوی شما میآید، ماهی که نزد خدای بزرگ برترین ماههاست و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبهاست و لحظاتش بهترین لحظههاست.
ماهی است که از سوی خدا در آن ماه به میهمانی خدا خوانده شدهاید و از خاندان بزرگواری خدا گردیدهاید.
نفسهای شما در آن ماه به مثابه تسبیح اوست و خواب شما در آن ماه بندگی خداست، کردار شما در آن ماه پذیرفته است، و دعا و نیایش شما در آن ماه بیپاسخ نخواهد بود، پس بخواهید از خدای بزرگ، همو که پروردگار شماست به نهادهای راستین و دلهای پاک، تا او شما را به سعادت روزهداری و تلاوت قرآن بیاراید.
پس بدبخت کسی است که از آمرزش الهی در این ماه بزرگ محروم گردد .
و چون در این ماه به سبب روزهداری گرسنه و تشنه گشتید به یاد گرسنگی و تشنگی روز قیامت افتید، به نیازمندان صدقه دهید و بیچارگان را دست گیرید و به بزرگانتان احترام کنید و به کوچکترانتان مهر ورزید و بستگانتان را بزرگ داشته و به دیدار آنان بشتابید .
زبانهایتان را از دورغ، بهتان، غیبت و سخنان ناروا نگاه دارید و چشمانتان را از آنچه روا نیست فرو بندید و گوشهایتان را از آنچه شنیدن آن ناپسند است برگیرید.
بر یتیمان مردم مهر ورزید تا به یتیمانتان مهر ورزند و از گناهانتان به سوی خدا باز گردید.
دستهایتان را هنگام نماز به نیایش بلند دارید، پس به درستی که آن هنگام برترین لحظههاست و در آن هنگام است که خدای بزرگ و شکوهمند، نگاه رحمت و مهربانی به سوی بندگان بیفکند .
و چون با او نجوا کنند پاسخشان گوید و تا او را خوانند به آنان لبیک گفته و چون از او خواهند به آنان ببخشاید و استجابت نماید آنان را هنگام نیایش .
ای مردم؛ جانهای شما در گرو کردار شماست، پس جانهای خویش را آزاد سازید به بخششخواهی از خدای بزرگ.
بار گناهان و بدبختیها بر پشتهای شما سنگینی مینماید، پس سبک سازید آن بار را به سجدههای طولانی و بدانید که خدای بزرگ به عزت خویش سوگند یاد کرده است که نمازگزاران و پیشانی بر زمین سایندگان درگاهش را شکنجه و عذاب ننماید و آنان را از آتش روزی که همه برای پروردگار جهانیان برانگیخته خواهند شد نترساند.
ای مردم؛ هر آن کس از شما روزهدار مؤمنی را در این ماه افطاری بخشد، گویا بندهای آزاد ساخته و مزد آن را خواهد ستاند، و قلم بخشش بر گناهانش گذشتهاش کشیده خواهد شد.
در این هنگام، مردی از میان جماعت بپا خواست و عرض کرد: ای فرستاده خدا برخی از ما توان اطعام و افطار دیگران را
نداریم پس چه کنیم؟ پیامبر گرامی اسلام فرمودند: از آتش بپرهیزید گرچه با نیمی از خرما مؤمن روزهداری را افطار نمایید، از آتش بپرهیزید گرچه با جرعه ای آب، روزهداری را افطار نمایید.
ای مردم؛ هر آن کس از شما در این ماه بزرگ، اخلاق و رفتارش را نیکو گرداند، گذرنامهای به او خواهند داد که از پل صراط بگذرد، در روزی که گامها در آن روز میلرزد و میلغزد.
و هر آن کس که نسبت به زیردستان خود در آن ماه سبک گیرد، خدای بزرگ حسابش را سبک سازد، و هر آن کس که شر و بدی خویش را در این ماه از مردم باز دارد، خدای بزرگ غضب خویش را در روز قیامت از او بر خواهد داشت و هر آن کس که یتیمی را بزرگ دارد خدای جلیل در روز جزاء او را بزرگ خواهد داشت.
و کسی که در ماه مبارک رمضان، نزدیکان خویش را بزرگ شمرد و به دیدار آنان بشتابد، خدای بزرگ در روز جزا او را به رحمت و مهربانی خویش نایل سازد.
و کسی که نزدیکان و بستگان خویش را در این ماه احترام ننموده و به دیدار آنان نرود، خدای بزرگ در روز قیامت رحمت و مهربانی خویش را از او دریغ سازد.
و هر آن کس که در این ماه، دل خویش را به نماز مستحبی بیاراید، خدای بزرگ آزادی او را از آتش امضا فرماید.
و هر آن کس که در این ماه، واجبی را اداء نماید برای اوست مزد و ثواب آن کس که هفتاد واجب را در غیر این ماه اداء کرده باشد.
و آن کس که درود فرستادن بر من را در این ماه بسیار سازد، خدای بزرگ کفه کردار خوب او را، در روزی که کفههای کردار خوب مردمان به انبوه سبک باشد، افزون سازد.
و هر آن کس که آیهای از آیات قرآن را در این ماه تلاوت نماید، برای اوست، مزد کسی که تمام قرآن را در ماههای غیر رمضان خوانده است.
ای مردم؛ به درستی که درهای بهشت در این ماه گشوده است. پس بخواهید از پروردگارتان تا آن درها را به روی شما همواره باز نگه دارد و درهای آتش نیز در این ماه بسته است، پس از پروردگاتان بخواهید درهای آن را همواره به روی شما بسته نگه دارد و اهریمنان نیز در این ماه در زنجیرند، پس از خدا بخواهید که خدا آنان را بر شما مسلط نگرداند.
امام امیرالمومنین علیه السلام که خود حکایتگر این داستان است فرمود: پس من برخاستم و گفتم ای پیامبر گرامی برترین کردار در این ماه چه چیز است؟
ای مردم؛ هر آن کس از شما روزهدار مؤمنی را در این ماه افطاری بخشد، گویا بندهای آزاد ساخته و مزد آن را خواهد ستاند، و قلم بخشش بر گناهانش گذشتهاش کشیده خواهد شد.
در این هنگام، مردی از میان جماعت بپا خواست و عرض کرد: ای فرستاده خدا برخی از ما توان اطعام و افطار دیگران را نداریم پس چه کنیم؟ پیامبر گرامی اسلام فرمودند: از آتش بپرهیزید گرچه با نیمی از خرما مؤمن روزهداری را افطار نمایید، از آتش بپرهیزید گرچه با جرعه ای آب، روزهداری را افطار نمایید.
حضرتش فرمود: ای ابوالحسن برترین کردار در این ماه، خود نگهداری از گناهان است.
روایت فوق را شیخ حر عاملی از بزرگان مشایخ و علمای شیعه در وسائل الشیعه، ج 10، ص 314 نقل فرموده است، اما برخی کتب دیگر چون کتاب شریف عیون اخبار الرضا علیه السلام تتمهای بر این روایت افزون داشته، که به ذکر آن نیز میپردازیم؛ چون پیامبر گرامی فرمود: خود نگهداری از گناهان برترین کردار در این ماه است، پس گریست، به ایشان عرض کردم فرستاده بزرگ خداوند، چه چیز شما را به گریه وا داشته است؟ حضرتش فرمود: ای علی گریه میکنم به سبب آن چیزی که از تو حلال میپندارند در این ماه (خون مبارکت را میریزند) گویا من توام و تو در محراب برای پروردگارت نماز میگذاری و بدبختترین مردم از ازل تا به ابد، همو که همزاد و برادر پی کننده شتر قوم ثمود است، گرفتار بزرگترین شقاوت شده، پس ضربه شمشیری بر سر مبارکت فرو مینشاند، و بدان ضربه، محاسنت از خون سرت خضاب میگردد.
علی علیهالسلام میفرماید: در این هنگام به حضرتش عرض کردم ای فرستاده گرامی خدا در آن زمان در مسیر راستی قرار دارم؟ و در سلامت دینی بر سر میبرم؟ پس رسول گرامی فرمود: آری، ای علی در سلامت دینی و راه راست قرار داری.
سپس فرمود: ای علی هر آن کس که تو را بکشد به راستی مرا کشته است، و آن کس که به تو کینه ورزد به من کینه ورزیده است و هر آن کس که تو را دشنام دهد به راستی مرا دشنام داده است. چرا که تو از من مانند خود منی، جان تو از جان من است، سرشت تو از سرشت من است، به درستی که خدای بزرگ و برتر، تو و مرا آفرید و هر دو را برگزید و مرا برای نبوت و پیامبری اختیار کرد و تو را برای پیشوایی مردم، پس هر آن کس که امامت و پیشوایی تو را انکار نماید به تحقیق پیامبری مرا انکار نموده است، ای علی تو جانشین
منی و پدر فرزندانم و همسر دخترم فاطمه(سلام الله علیها) و جانشین منی در میان امتم در زمان زندگیم و پس از مرگم، فرمان تو فرمان من است و نهی تو نهی من است، سوگند به آن کسی که برانگیخت مرا به پیامبری و قرار داد مرا بهترین مردمان، تو حجت و نشانه خدا بر آفریدگان هستی و امانتدار راز خدای بزرگ و جانشین خدا در میان بندگان او هستی .
سخنان حضرتش در میان جماعت پراکنده گردید و جماعت مدتی شنیدند و اما آویزه گوش قرار ندادند!! و شهید رمضان که فرستاده خدا به آنان سفارش کرده بود که چون جان من است و در دره ابطح او را بر روی دستان بلند کرده و گفته بود که او چون هارون(علیه السلام) است برای موسی(علیه السلام) و هر آن کس که من مولای اویم علی مولای اوست، در کنار پیکر مطهر پیامبر گرامی تنها نهادند و رفتند و در سایبان پسران ساعده گرد هم آمدند و به خیال واهی بر آن شدند تا جاهلیت آشکار را دوباره زنده کنند.
ریسمان بر گردنش نهادند، شمشیر به رویش کشیدند و سرانجام مولود کعبه را در محراب عبادت فائز درگاه یار نمودند و انسانیت را، کرامت را و عزت و شرافت انسانی را در نهاد فاسد خویش برای همیشه ریشه کن کردند. اما علی هنوز هم در تارک انسانیت چون خورشید میدرخشد.
تو را من چشم در راهم!
وداع با ماه كریم
گویا که خواب می دیدم. چقدر زیبا شده بودم. آنجا کجا بود که این چنین هوای سبکی داشت. آنجا کجا بود که خوابش هم صفای نماز داشت(1)
نه من خواب نبودم. هنوز پوستم از طراوت آنجا در این سرزمین حرمان آهن و آه، در این شهر شلوغ، در این جنگ داغ، خیس است.
کاهش آن آخرین خواب را نمیرفتم که وقتی بیدار شدم تو دیگر نبودی. توای که بال پروازم بودی. توای که... .
تازه فهمیدم؛ من همیشه در خواب بودم، طلوع تو بود که دلم را بیدار کرد.
کاش در آن عصر سه شنبه در آن ساعات آخر، چشمهایم را به ضرب تیرهای مژگانم بیدار نگهمیداشتم تا تو را در لحظهی رفتن چنان سخت در آغوش گیرم، که تا آمدن دوبارهات، تنم بوی تو را دهد.
خدایا؛ ای آنکه این ماه را بر آسمان شب سینهها مهمان کردی، دوباره ما را به او رسان، هموکه همدم نیکوی ما بود، هموکه با رفتنش داغ عزیزترین کسان را بر دل ما نهاد.
همو که ما را در نعرهی آهن و سنگ و دود، در شهر، رها کرد و رفت. کاش با او رفته بودم.
کجایی ای دوست، ای بهترین هم صحبت من.
درود خدا بر تو که هم نام خدایی، سلام بر تو، ای بهترین لحظههای من، السلامُ عَلیکَ مِن شهرٍ قرِبتْ فیهِ الآمَالُ (2)، سلام بر تو که مرا به آرزوهایم نزدیک کردی.
آیا هیچ میدانی که وقتی پا از خانهی دلم برون نهادی باغ شادمانی ما به تاراج فراغ، خزان شد. ای بهار!(3)
سلام بر تو، آن لحظه که زنگار گناه را از دلم ربودی، السلامُ علیکَ مَا کانَ اَمحاکَ لِلذُنوبِ.
سلام من و شهر و آسمان را بپذیر، السلامُ علیکَ مِن شهرٍ هُو مِن کُل اَمرٍ سَلام.
چه خوب بودی تو، که به گاه فراغ، خویش را از تو بیزار ندیدم، یادگارت روزه را، هیچگاه از خود دور نخواهم کرد. السلامُ علیکُ غَیرَ مُودّع بَرَماً ولا مَتروکٌ صِیامُه سَأماً.
یادت هست قبل از آنکه بیایی چقدر مشتاقت بودم؟ یادت هست که به پیشوازت آمده بودم. السلامُ عَلیکَ مِن مَطلوبٍ قَبلَ وَقتِهِ وَ مَحزونٍ عَلیهِ قَبلَ فَوتِهِ، هنوز وقت رفتنت نبود، اما من به یاد فراغت غمین بودم وچه شبها که به شوق تو ستاره می چیدم، السلامُ علیکُ مَا کانَ اَحرَصَنا بِالاَمسِ عَلیک.
خدایا تو بودی که او را مهمان خانهی من کردی. اما من آنچنان که شایسته، از مهمان خود پذیرایی نکردم. و اکنون، من و دلی پر ز ندامت بر جا ماندهایم، و سرایی خاموش از شور مهمان.
خدایا، اعتراف می کنم که گناه از من بود که بالهایم را به بار معصیت گران کردم و جا ماندم.
پلکهای من به سنگینی غفلت بود که بر دیده¬گانم فرود آمد، و من در لحظه رفتن خواب ماندم.
خدایا، تو را از رهنمونیم به این سعادت از دل و جان سپاس میگویم، الحمدُ للهِ علی مَا هَدانا.
خدایا، این همه از من درگذر، و یوسفم را به کنعان دلم باز گردان و یعقوب چشمهایم را به آن ماه كریم دوباره روشن ساز.
تو را در این خواهشم، به دردانههایت، محمد و خاندانش، سوگند میدهم.
همانها که سلام و درود تو کران کران و بی کران بر آنان باد.
. دعایم را بپذیر.
من بازم عسل میخوام
[با چشمای وَر قُلُمبیده از خوشحالی] : ســــــــــــــــــــــلــــــــــــــــــــــام، خوب هستیــــــــــــــــــــــن؟
حتما میخواین بپرسین حالا چرا سلام و احوال پرسیم اینقدر كِشداره؟
خب بابا این كه معلومه، ماه رمضون تموم شده دیگه، منم كه الان یه ناهار توپ زدم تو رگ دیگه مثل چند روز پیش بیحال و رمق نیستم!
اینهكه الان مثل یه فنرِ در رفته هی میپّرم اینوَر و اونوَر و سر صدا میكنم!
به شُمام كه رسیدم دیگه نیشَم تا بناگوش وا شد! عیبی داره؟
میدونی؟ آخه بعد از ظهرای ماه رمضون، بدجوری روزه منو میبرد. اونقدر كه حال هیچ كس و هیچ كاری رو نداشتم.
اما الان دیگه از اون بیحالی خبری نیست!
[انگار نطقم بند اومده] : . . . نمیدونم چرا یهو دلم گرفت!؟
[انگشتام رو كیبورد خشك شده] : . . .
[درحالیكه اشك تو چشمام جوش اومده] : اصلا یهو انگار یكی اومد و دیالوگمو گرفت و اونی كه میخواستم براتون بگم رو عوض كرد.
با اینكه همین چند خط پیش داشتم ازش بد میگفتم ولی نمیدونم چرا دلم بی اختیار برای ماه رمضون تنگ شد!
خودمونیم! ولی با اون همه گشنگی و تشنگی و بیحالی عجب روزایی بود. عجب ماهِ عسلی بود. مثل زولبیاش شیرین. این آخریا آی میچسبید، آی میچسبید.
خیلی زود رفت، زودتر از اونی كه من بتونم باهاش خداحافظی كنم!
آخه با اینكه گاهی وقتا ازش كلافه میشدم ولی دوسِش داشتم.
نمیدونم شما تونستین باهاش خدا حافظی كنین یا شمام مثل من لحظهی رفتنِ اون سرتون گرم بود؟
دلم میخواد براش یه نامهی عاشقونه بنویسم. باهاش خداحافظی كنم. ازش بخوام كه اونم واسه من دعا كنه بازم ببینمش.
[میرم پایین كنار پنجره نظرات، دو دستی دو لنگه شو باز میكنم و یه نفس عمیق میكشم] : من نامهام رو همین زیر مینویسم.
اگه تو هم حرف نگفتهای باهاش داری. اگه تو هم میخوای باهاش وداع كنی. اگه دلت گرفته بی دلیل.
بیا كنار پنجرهی مطلب من. تو هم مثل من به سفیدی بیكرانهی اون حرفاتو با سرانگشتانت فریاد بزن.
مطمئنم كسی هست صدای ما رو بشنَوِ، همون ماه قشنگ.
پنجرهی نظرات آغوششو به دلِ تنگ تو باز كرده. حرفهای دلت رو با ماه كریم؛ ماه عسل؛ توی گوش این پنجره آواز بخون.
[چند قدمی میرم، بعد تندی برمیگردم] :راستی همین الان یه چیزی توی سرم جرقه زد كه حیفم اومد نگم. برای رسیدن به ماه رمضون دیگه یه راه میونبر هست.
تازه! لابلای این همه شب توی سال، قبل از ماه رمضون، شبهایی هستن كه شب قدرند.
اون میونبری كه گفتم یه رودخونهس كه همیشه در دل این سالهای جاریه و از دل تاریكیها به سوی نور میره. توی اون رود كشتی زیاده. هركدم رو كه سوار بشی به مقصد میرسی. اما یكی از همه سریعتره! اگر بتونی اونو سوار شی كه كارِت درسته.
اگه نفهمیدی خودم میگم: اون رودخونه، ولایت اماماس. اما...
اما توی اون رودخونه یه كشتی هست كه سرعتش خیلی بالاس.
اون كشتی، كشتی امام حسینه! ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة
نشنیدی امام صادق چی گفته؟ كُلُّنا سُفُن النَجاة لكن سَفینَة جَدی الحُسَین (ع) اَوسَعٌ وَ فی لُجَج البِحار اَسرَع.
ما همه كشتیهای نجاتیم اما كشتی جدم حسین فراختر، و در پهنهی دریاها پرشتابتر است.
و اون شبهای قدری كه گفتم یكی مثل شب ورود مسلم به كوفهس؛ یكی دیگش شب عرفه، یكی دیگش...
...
راستی نوشتن نامه وداع یادت نره!
تولد دلت مبارك؛ شیرینی ما یادت نره!
به بهانهی عید فطر
وقتی کودکی به دنیا میآید پدر سراز پا نشناخته، سبد سبد گل میخرد، نُقل و شیرینی پخش میكند و برای سلامتی او قربانی میکند. باور کنید همگی ما در این روز کودک جانمان را از شر شیطان باز رهانیدیم و به میمنت تولد دوباره فطرت پاک و الهی خویش باید یک شیرینی مخصوص بدهیم.
بله زكات فطره، شیرینی این تولد و احیای دوبارهی جان ماست.
راستی این شیرینی کیلویی حدود 1500 تومان است، بله فطریه نفری 1500تومان است.
میدانی خداوند علامت مومن را پرداخت زکات میداند. پایان ماه رمضان یعنی اینکه به خدای مهربان نشان دهیم ما به خاطر تو نماز عید بر پا کرده و دست به جیب میشویم و به خاطر تو و آنگونه که تو میخواهی و به اندازهای که تو میگویی زكات میپردازیم، خدایا یاری کن تا هر چه سرمایه در جسم و جان داریم برای تو بپردازیم و یکپارچه خدایی شویم.
آمین
خبر فوری
به مناسبت وداع با ماه رمضان
توجّه توجّه! امروز دشمن با تمام توان خود به سوی شما در حال حمله است.
آگاه باشید، دشمن خواهان به تاراج بردن همه گنجهای اندوختهی شما در طول 29 روز گذشته است. مطمئن باشید حمله شیطان و یارانش در این روز سختترین حملههاست.
بههوش باشید و مراقب دروازههای قلب خود، تا شیطان در آنجا که جایگاه محبت خداست رخنه نکند. او میخواهد در این آخرین روز و آخرین فرصت تا عید فطر دست شما را از یدالله خارج کند و در روز عید فطر انتظار عیدی نداشته و در محضر خدا سرافکنده باشید.
اگر باور ندارید دعای این روز را باهم میخوانیم:
خدایا در این روز مرا با رحمت و مهربانی خود فراگیر، و توفیق کارهای پسندیده و عصمت از تمامی بدیها روزیم کن و قلبم را از تمام تیرگیها پاگیزه گردان. ای آنکه همیشه مهربان به بندگان مومن خود هستی.
همراه با احکام روزه (27)
سلسله مطالب همراه با احکام روزه، به بررسی احکام مربوط به روزه می پردازد. بیشتر مسایل به صورت پرسش و پاسخ و به ترتیب مناسبتهای ماه رمضان طرح می گردد. در این سلسله مباحث احکامی که مورد اتفاق نظر همه مراجع عظام تقلید است؛ مطرح می شود.
* * * * *
پرسش:
منظور از مد و طعام در كفّاره روزه چیست؟
پاسخ:
منظور از«طعام»، گندم، آرد، نان، جو، خرما و مانند آن است و«مد» حدود 750 گرم یا ده سیر مىباشد. (1)
پرسش:
آیا قضاى روزه ماه رمضان و كفّاره آن، باید پى در پى انجام گیرد؟
پاسخ:
همه: لازم نیست قضاى روزهها پى در پى باشد؛ ولى در كفّاره - چنانچه گرفتن دو ماه روزه را اختیار كند - باید یك ماه تمام و یك روز آن را از ماه دیگر پى در پى بگیرد.
پرسش:
آیا كفّاره افطار عمدى روزه، با كفّاره مریض تفاوت دارد؟
پاسخ:
همه: آرى، در دو مورد با هم تفاوت دارد: 1. در مقدار، 2. در مصرف. در كفّاره افطار عمدى روزه، باید براى هر روز شصت فقیر را سیر كند (یا به هر كدام یك مد طعام بدهد) و یا دو ماه روزه بگیرد. اما در كفّاره مریض، اگر بیمارى تا رمضان آینده ادامه داشته باشد، باید براى هر روز یك مد طعام به فقیر بدهد.
در كفّاره افطار عمدى، اگر به شصت فقیر دسترسى دارد، نمىتواند به هر كدام از آنها بیشتر از یك مد طعام بدهد؛ ولى در كفّاره مریض این امر لازم نیست. (3)
پرسش:
كسى كه كفّاره روزه را تا چند سال به تأخیر اندازد، آیا چیزى بر مقدار آن افزوده مىشود؟
پاسخ:
همه: خیر، چیزى بر آن افزوده نمىشود. (4)
پرسش:
كسى كه كفّاره روزه به گردن دارد، آیا مىتواند آن را بهتأخیراندازد؟
پاسخ:
همه: آرى، پرداخت كفّاره فورى نیست ؛ ولى نباید در تأخیر آن سهلانگارى و كوتاهى كرد.
پرسش:
آیا كفّاره روزه را مىتوان در امور فرهنگى، جشن ازدواج و مانند آن صرف كرد؟
پاسخ:
همه: خیر، صرف آن در این امور جایز نیست و باید با آن فقیران را اطعام كرد. (5)
پاورقی ها:
1- توضیح المسائل مراجع، م 1660 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1668؛ العروة الوثقى، ج 2، الصوم، الفصل السادس، م 26
2- توضیح المسائل مراجع، م 1661 ؛ وحید، توضیح المسائل، م 1669 ؛ العروة الوثقى، ج 2، صوم الكفاره، م 1 ؛ احكام القضاء، م 7.
3-توضیح المسائل مراجع، م 1660، 1703 و 1686 و 1708.
4- العروة الوثقى، ج 2، الصوم، الفصل السادس، م 21.
5- العروة الوثقى، ج 2، فیما تعلیق باالكفاره، م 24.
همراه با احکام روزه (26)
سلسله مطالب همراه با احکام روزه، به بررسی احکام مربوط به روزه می پردازد. بیشتر مسایل به صورت پرسش و پاسخ و به ترتیب مناسبتهای ماه رمضان طرح می گردد. در این سلسله مباحث احکامی که مورد اتفاق نظر همه مراجع عظام تقلید است؛ مطرح می شود.
* * * * *
# پرسش:
زکات فطره بر چه کسانی واجب است؟
# پاسخ:
افرادى كه در شب عید فطر داراى این شرایط باشند زكات فطره بر آنها واجب است:
1- بالغ باشد.
2- عاقل باشد.
3- بنده كسى نباشد.
4- فقیر نباشد. (1)
# پرسش:
مقدار و جنس زکات فطره چیست؟
# پاسخ:
مقدار آن برای هر نفر یك صاع كه تقریباً 3 كیلوگرم است و جنس زكات فطره عبارت است از گندم یا جو یا خرما یا كشمش یا برنج یا ذرت و مانند اینها . (2)
# پرسش:
زمان و وقت پرداخت زکات فطره چه زمانی است؟
# پاسخ:
وقت پرداخت زكات فطره: از شب عید تا ظهر روز عید فطر و بهتر آن است كه در روز عید بدهد و اگر نماز عید مى خواند بنابر احتیاط واجب قبل از نماز عید بپردازد. (3)
# برخی از احکام زکات فطره:
1- كسى كه مخارج سال خود و خانواده اش را ندارد و كسى هم ندارد كه بتواند مخارج سالش را تأمین كند فقیر است و دادن زكات فطره بر او واجب نیست .
2- كسى كه دیگرى باید فطرهء او را بدهد واجب نیست فطرهء خود را بدهد.
3- اگر فطرهء انسان بر كسى واجب باشد و او فطره را ندهد بر خودش واجب نمى شود.
4- كسى كه سید نیست نمى تواند به سید فطره بدهد، حتى اگر سیدى نان خور او باشد نمى تواند فطرهء او را به سید دیگر بدهد.
5- فقیرى كه فطره به او مى دهند لازم نیست عادل باشد ولى به كسى كه آشكارا معصیت كبیره مى كند فطره ندهند.
6- به كسى كه فطره را در معصیت و گناه مصرف مى كند نباید فطره بدهند.
پاورقی ها:
1 - توضیح المسائل، امام خمینی، مسئله 1991
2- همان
3- تحریر الوسیله، ج 1، ص 348/ توضیح المسائل، م 2029
کلید بازگشت
خداوندا! امروز، روز عید فطر است. روز بازگشت به سوی تو. در این ماه به من نعمت های فراوانی دادی. کمکم کردی تا بیشتر به تو نزدیکتر شوم. ولی چه کنم؟ روز های دیگر می آیند و این حالات از من دور می شوند. چشمانم! همان چشمانی که در شبهای قدر برای تو می گریستند، به خطا می روند. دست هایم، زبانم، همه وجودم، احساس می کنم که نزدیکی به تو را از دست می د هند. می دانم که این تغییرات به خاطر اعمال خود من است. شرمنده ام، ولی چه کنم؟
این حرف دل بسیاری از ما در روز عید فطر است. ولی به راستی چگونه می توانیم از این نزدیکی با خدا پاسداری کنیم؟
بازرگانان معمولا فعالیت های مالی خود را در دفتر روزانه و دفتر کل یادداشت می کنند و از این طریق به آسانی می فهمند که چقدر سود برده یا زیان کرده اند؛ چه میزان به اشخاص بدهکارند و چه مبلغی بابت مالیات باید پرداخت کنند؛ چه نوع کالایی وارد کرده و چه مقدار به فروش رسانیده اند و کالاهای موجود در انبارشان چه چیزهایی است؟ خلاصه تمام سرمایه آنان با یک نگاه معلوم می گردد و می دانند در آینده چه کارهایی باید انجام دهند.
چرا اعمال صالح و کارهای ناشایستی را که انجام می دهیم، محاسبه نکنیم؟ مگر اعمال نیک موجب نزدیکی به خدا و خشنودی او نمی شود و مگر گناهان، ما را از او دور نمی کند؟ مگر یقین نداریم که همه اعمال از ریز و درشت و زشت و زیبا نزد خداوند ثبت و ضبط می شود و همه در روز جزا به نمایش در خواهند آمد؟ پس چرا زمانی را به محاسبه اعمال خود اختصاص ندهیم و در پیشگاه خدا از کارهای زشت پوزش نخواهیم و خود را برای فردایی بهتر و انجام کارهایی نیکوتر آماده نسازیم؟
با این کار می توانیم درباره اعمال روزانه خود فکر کرده و آنها را جمع بندی کنیم؛ تصمیم قاطعی برای ادامه اعمال صالحی که در روز گذشته انجام داده ایم، بگیریم و سعی کنیم دیگر به سراغ اعمال ناپسند روز قبل نرویم؛ بلکه تلاش خود را بکار گیریم تا آنها را جبران کنیم.
ارزش محاسبه نفس تا حدی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به ابوذر می فرمایند:
«ای ابوذر! از نفس خود حساب بکش پیش از اینکه از تو حساب کشیده شود. زیرا حسابرسی امروزت بسی آسانتر از حسابی است که فردا از تو خواهند کشید؛ و به نفس خود رسیدگی کن پیش از آنکه در ترازوی سنجش نهاده شوی و برای آن روز بزرگی که کردار ها نمایان می شود، خود را مهیا و آماده ساز؛ همان روزی که اعمال آشکار می گردد و هیچ چیز بر خداوند پوشیده نیست.
ای ابوذر! کسی از گروه پرهیزکاران شمرده نمی شود مگر اینکه از نفس خود حساب کشد، حسابرسی و دقّتی شدید، شدیدتر از حسابی که شریکی از شریک خود می کشد ...» (1)
آری، یکی از مهمترین کلید های بازگشت به سوی خدا و اسرار باقی ماندن در راه او، محاسبه نفس است، هرچند که این کار ممکن است بسیار آسان به نظر برسد، ولی اگر با برنامه ای منظم و ادامه دار، اعمال هر روز خود را در پایان همان روز محاسبه کنیم، فرصت کافی خواهیم داشت تا قبل از به پایان رسیدن فرصت ها، کار های خوب خود را ادامه داده و اعمال بدمان را جبران کنیم ...
«خداوندا، اینک با ماه رمضان وداع می کنیم، همانند وداع با عزیزی که فراقش بر ما دشوار است و رفتنش ما را غمگین و گرفتار وحشت تنهایی می کند؛ عزیزی که او را بر ما پیمانی است که باید آنرا نگه داریم و حرمتی است که باید آنرا رعایت کنیم و (بر ما) حقی دارد که باید آنرا ادا نماییم. پس، اکنون می گوییم: بدرود ای بزرگ ترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا.» (2)
پاورقیها:
1- وسایل الشیعه، جلد 16، صفحه 98
2- بخشی از دعای 45 صحیفه سجادیه، دعای وداع با ماه مبارک رمضان.
صد شكر بر این، صد حیف از آن
عید فطر با همهی شیرینی و فرخندگی، آدمی را بر سر دو راهی شوق و تاسف میگذارد. از یك سو شادمانیم كه در دوره امتحان از عهده به درآمدیم و دستورات الهی را اطاعت كردیم و از سویی اندوهگین هستیم كه چرا چنین دورهای كه با رحمت و مدد الهی همراه بود، سپری شد. با رسیدن عید فطر، ماه رمضان رخت برمیبندد و چشمان ما تا سال بعد به انتظار آمدنش به راه خواهد بود. رفتن این ماه گران قدر برای همه ی كسانی كه طعم روزه داری را چشیدهاند، بر سفره های سحر و افطار این ماه نشستهاند، در هوای آمرزشآمیز و مغفرتآور این ماه تنفس كردهاند و در سایه آن از شر شیطان در امان بوده اند، قابل درك است و همه كم و بیش حسرت رفتن این اوقات را درك میكنند اما هیچكس به اندازه اهلالبیت علیهم السلام كه در مسیر اطاعت و بندگی خداوند از همه پیشی گرفته و پشوایان اهل تقوی شده اند، آثار فقدان این ماه را درك نمیكند. امام سجاد علیه السلام، بزرگ آموزگار نیایش و مناجات عارفانه، در دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه در قالب یك نیایش و مناجات، شیوه ی وداع با این ماه مبارك را به ما آموزش میدهد. امام در این مناجات پس از حمد و ثناء الهی، از خدا بخاطر آنكه با قرار دادن تكالیفی خاص در این مقطع شریف از زمان، موجبات تقرب مسلمانان به خود را ایجاد كرده است، شكرگزاری میكند و در ادامه می فرماید:
«این ماه مبارك، در میان ما به شایستگی زیست و به نیكی همنشین ما گردید و گران مایه ترین سودهای جهان را به ما بخشید و چون مدتش به سر آمده و شمار روزهایش پایان گرفت، از ما جدا شد.
اینك او را بدرود میگوییم؛ همچون كسی كه رفتنش برای ما دشوار است و ما را دچار اندوده میكند ...
بدرود بر تویی كه از گرامی ترین اوقاتی بودی كه با ما همنشین شد ...
بدرود بر تو ای همنشینی كه تا هستی پر قدر منزلتی و چون جدا شوی، فراق تو دردناك است...
سلام بر تو ای مددكاری كه ما را در مقابله با شیطان یار بودی و ای رفیقی كه راه های نیكی كردن را پیش پای ما هموار نمودی.
بدرود بر تو كه چه بسیار گناهان ما را نابود كردی و چه بسا عیبها ی گوناگون ما را پوشاندی!
بدرود بر تو كه كه برای گناهان كاران چه طولانی بودی و در دلها ی مومنان چه پرشكوه بودی!
بدرود بر تو كه با بركت بسیار به ما روی آوردی و ما را از چركهای گناهان شستشو دادی!
بدرود بر تو كه دیروز چون با ما بودی، به سختی دلبستهات بودیم و فردا كه از میان ما خواهی رفت، از جان و دل آرزومندت هستیم.
[خدایا] پوزش ما را بپذیر كه در این ماه در در ادای حق تو كوتاهی كردیم و عمر ما را به ماه رمضان آینده برسان ...
خدایا، اكنون كه این ماه به پایان رسید و جامه ی زمان را به دور افكند، تو نیز جامه ی گناهان ما را درآور و به دو بیفكن و با رفتن این ماه، بدیهای ما رانیز ببر و ما را به سبب آن از نیكبختترین روزه داران و پرنصیبترین و بهرمندترین آنان قرار ده.
خدایا اگر كسی از روزه داران، چنان كه باید، حق این ماه و حرمتش را پاس داشته و به احكام آن عمل كرده و از گناهان دوری ورزیده است یا به وسیلهای به تو تقرب جسته كه خشنودی و رحمتت را برای او در پی داشته است، همانند آنچه به او میبخشی از خوان بینیازی ات به ما نیز ببخش و چندین برابر آن را از فضل خود به ما ارزانی كن كه فضل تو كاستی نمیگیرد و گنجینه های تو نقصان نمیپذیرد ...
خدایا، ما در این روز فطر كه آن را برای مومنان روز عید و شادی و برای دینداران هنگامه ی اجتماع و همكاری قرار دادی، از هر گناهی كه مرتكب شدهایم، از هر زشتی كه پیش از این كردهایم و از هر اندیشه ی بد كه در دل خود نهان داشتیم، دست برمیداریم و به سوی تو میآییم؛ همچون كسی كه دیگر خیال بازگشت به گناه را ندارد و دیگر مرتكب هیچ گناهی نخواهد شد؛ خالصانه و بدون ذره ای شك و تردید. پس بر بازگشت ما آغوش گوشای و از ما خشنود باش و ما را بر ترك گناه استوار بدار! » (1)
1. صحیفهی سجادیه، نیایش چهل و پنجم، نیایش در بدرود ماه مبارك رمضان
مرا فرا میخوانی ...
عید چیست؟
عید روز توجه خاص خدا بر بندگان خود و فراخواندن آنها در پیشگاه پروردگار و روز پوشانیدن جامه محبت او بر دلهاست. روز عید، روز عمل و خوشحالی از قبول آن و روز اجابت درخواست بندگان از جانب پروردگار است. این روز، روز بخشیدن جوایز و نوشتن امان نامه برای بندگان میباشد و زمان تهیه آن چیزی است که در منزلی که انسان در پیش دارد، به کار او میآید.
روز عید، روزی است که خداوند درهای احسان خود را به روی همه میگشاید و کرم و بخشش خویش را آشکار میکند. حال که خداوند کریم و بخشنده سفره عطا و بخشش گسترده، چه خوبست که هم نیکوکاران و هم گنهکاران با اعتراف (به نیاز و تقصیر خویش) و حیاء و شرمساری و امید بر سر این سفره جمع شوند که یقینا در این صورت آنان از لطف و احسان خدا بیبهره نخواهند ماند.
حال که به در خانه خدای خود آمدهایم، با او چه بگوییم و او را چگونه بخوانیم؟
امام سجاد علیه السلام چه زیبا به ما میآموزد که به خدایمان چه بگوییم و چگونه سفره دل به درگاه عظیمش بگشاییم:
«ای کسی که رحم میکنی بر کسی که بندگانت بر او رحم نمیکنند.
و ای آنکه میپذیری کسی را که سرزمینها، او را نمیپذیرند.
و ای کسی که نیازمندان آستانت را خار و کوچک نمیکنی...
و ای کسی که دست رد بر سینه روی آورندگان به بارگاهت نمیزنی.
و ای آنکه تحفههای کوچک را میپذیری و در برابر کارهای اندک سپاس میگویی...
و ای کسی که به هر که به تو نزدیک شود نزدیک میشوی.
و ای آنکه کسانی را که به تو پشت میکنند، خودت میخوانی...
هر بزرگی در نزد تو کوچک است و هر شریفی در کنار شرافت تو حقیر و ناچیز. آنها که بر غیر تو وارد شدند، بحق ضرر کردند و آنانی که به جز تو به سوی دیگران رفتند، دچار خسران گشتند و آنها که در آستان غیر تو گرد آمدند، تباه شدند...
درگاه تو به روی علاقهمندان گشوده و جود و بخشش تو برای درخواست کننده آستانت جاری است و یاریت نسبت به یاری جویان نزدیک. آرزومندان هرگز از تو ناامید نمیشوند و آنها که به سوی تو میآیند، هیچگاه مأیوس نمیگردند...
روزیِ تو (حتی) برای کسی که تو را نافرمانی میکند هم گسترده است و شکیبایی تو حتی شامل آن کس که با تو دشمنی نموده نیز میشود.
پس اینک این من عاجزم که قصد ورود به محضر تو دارم و از تو حسن عطا و بخشش طلب میکنم، پس بر محمد و آل او درود فرست و راز و نیاز مرا بشنو و دعایم را مستجاب گردان و روزگار مرا با ناامیدی به پایان مبر و درباره خواستهام دست رد بر پیشانی من مزن...» (1)
1-فرازی از دعای 46 صحیفه سجادیه، ترجمه: محسن غرویان و عبدالجواد ابراهیمی، (با اندکی تصرف)
عید صالحان
فرازی از خطبه علی علیه السلام در روز عید فطر
امیرالمومنین علیه السلام در روز عید فطر، پس از اقامه نماز عید، در جمع مردم به خطابه ایستاد و فرمود:
«... ای بندگان الهی، شما را به تقوای پروردگار سفارش میکنم؛ (همان خدایی که) نعمتش به آخر نمیرسد و رحمتش پایانی ندارد، بندگانش از او بینیاز نمیگردند و تمامی اعمال، پاداش نعمتهایش را نمیدهد. (هم او) که (ما را) نسبت به تقوا تشویق نمود و درباره دنیا زهد آموخت، و از گناهان بر حذر داشت.
(پروردگاری که) به جاودانگی و بقا عزیز گشته و خلقش را با مرگ و نیستی کوچک ساخته است، در حالیکه، مرگ سرانجام مخلوقات و مسیر روشن جهانیان است و بر پیشانی زندهها نوشته شده است. مرگ را گریز فرار کنندهها درمانده نمیکند و چون فرارسید، هواپرستان را اسیر مینماید، هر لذتی را ویران میسازد، تمامی نعمتها را نابود میکند و تمامی خوشیها را قطع مینماید.
و دنیا سرایی است که خداوند، فنا را برای آن نوشته و برای ساکنانش، خروج از آن را رقم زده، (اما) بیشتر مردم قصد ماندن در آنرا دارند و آباد ساختن آن را بزرگ میپندارند، در حالیکه دنیا (چیز) خرم و شیرینی است و برای آنکس که آن را میخواهد، به سرعت میگذرد و قلب آنکس که به آن مینگرد را فریب میدهد...
پس - خدا رحمت خویش را شامل حالتان کند -، به همراه بهترین چیزی که در اختیار دارید، از آن کوچ کنید، و بیشتر از مقداری اندک، از آن چیزی نجویید و بیش از حد کفاف از آن نخواهید، به کم آن راضی باشید و به آنچه افراد خوشگذران از آن بهرهمند هستند، چشم مدوزید.
همانا دنیا خود را به نشناختن زده (گویی که اصلا شما را نمیشناسد)، و پشت کرده، بار سفر بسته و خداحافظی نموده و آخرت (به سوی ما) کوچ میکند، میآید، نزدیک رسیده و اعلام ورود میکند.
آگاه باشید که هنگام آماده شدن، امروز است و مسابقه، فردای قیامت خواهد بود، خط پایان بهشت است و آنکه بدان نرسد در دوزخ خواهد بود.
آیا کسی نیست که از گناهان خویش پیش از رسیدن مرگش توبه کند؟ آیا کسی نیست پیش از آنکه روز بدبختی و نیازش فرا برسد، برای خویش کاری نماید؟ خدا ما و شما را جزو کسانی قرار دهد که از او میترسند و به ثوابش امید دارند.
امروز، روزیست که خداوند آنرا برای شما عید قرار داده و شما را شایسته آن نموده است، پس خدا را یاد کنید تا شما را یاد نماید و او را بخوانید، تا شما را اجابت کند و فطریه خویش را بپردازید، چرا که سنت پیامبرتان و فریضهای واجب از جانب پروردگار شماست...
خداوند ما و شما را بوسیله تقوا حفظ کند و آخرت را برایمان بهتر از دنیا قرار دهد...» (1)
1- شیخ صدوق، کتاب "من لایحضره الفقیه"، جلد 1، صفحات 517 – 515،
روز پاداش
روز عید فطری، امام حسن مجتبی علیه السلام مردی را سرگرم بازی و خنده دیدند، به اصحاب خویش روی کرده، فرمودند:
"خداوند ماه مبارک رمضان را میدانی ساخته تا بندگانش در آن به مسابقه عبادت و طاعت بپردازند. در این مسابقه گروهی پیشی گرفتند، برنده شدند و رستگار گشتند، و گروهی پس افتادند، باختند و جز خسارت حاصلی نبردند. پس شگفتا! شگفت از کسانی که در چنین روزی – که نیکوکاران و بلندهمتان پاداش و جایزه میگیرند و مقصران و سست همتان خسران میبینند – چنین به خنده و بازی سرگرم باشد."
یکی از اعمال روز عید فطر، نماز عید است. هر چند نماز نشان از بخشش و بزرگواری خداوند است، اما این نیز هست که هر نمازی افزون بر اینکه راه باریابی بسوی خداست، ویژگی دیگری نیز دارد. پاره ای از نمازها شیوه و زمینه ای برای دستیابی به کارسازیها و بخششها و هدیههای ویژه او نیز هستند.
در چنین روزی و چنین جایگاهی، به حکم اندیشه و ادب، بنده باید بسی بیش از آنکه از نومیدی و تهیدستی بیم داشته باشد، به بخشش و بخشایش خدا و فیض و فضل او امیدوار باشد و اگر چه خود روسیاه و بیآبرو باشد، روسپیدی و آبرومندی پاکان و امامان و پیامبران را شفیع قرار دهد که خداوند در این روز، بنده ای را که بدو رو کند بیبهره نمیگذارد.
پس با امیدواری و شرمساری چشم به کرم خدا دوزد و به نماز ایستد و آداب و آیین نماز را هر چه بیشتر پاس دارد.
آیةالله میرزا جواد ملکی تبریریزی، کتاب المراقبات،بااندکی تصرف
روز بیست و نهم: پاکی قلب
دعای روز بیست و نهم
«اللهمّ غَشّنی فیه بالرّحْمَةِ و ارْزُقْنی فیهِ التّوفیقِ و العِصْمَةِ و طَهّرْ قلْبی من غَیاهِبِ التُّهْمَةِ یا رحیماً بِعبادِهِ المؤمِنین»
خدایا در این ماه با رحمت مرا بپوشان و توفیق و خوددارى از گناه روزیم كن و دلم را از تیرگیهای تهمت پاك كن، اى مهربان نسبت به بندگان با ایمان خود.
قلب در روایات
1 - سرچشمه حکمت: «القلب ینبوع الحکمة؛ قلب سرچشمه حکمت است.» (1)
2 - ظروف خداوند: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «ان لله فی الارض اوانی الا و هی القلوب؛ خداوند در روی زمین ظرفهایی دارد که آنها قلبها هستند.» (2)
انواع قلب
1 - قلب سلیم: «الا من اتی الله بقلب سلیم؛ تنها کسی سود میبرد که دارای قلب سلیم باشد.» (3)
2 - قلب مطمئنه: «الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله؛ کسانی که ایمان آوردند، قلوبشان با نام خداوند آرامش مییابد.» (4)
3 - قلب نورانی: رسول خدا صلی الله علیه و آله: شرح الصدر ما هو؟ فقال: «نور یقذفه الله فی قلب المؤمن؛ از پیامبر اکرم در مورد شرح صدر سؤال شد، فرمود: نوری است که خداوند به قلب مؤمن وارد میکند.» (5)
4 - قلب بیمار: «فی قلوبهم مرض؛ در دلهای آنها (منافقین) بیماری است.» (6)
5 - قلب مهر خورده: «کذلک یطبع الله علی کل قلب متکبر؛ خداوند این چنین بر قلوب متکبرین مهر میزند.» (7)
6 - قلب سخت: «فبما نقضهم میثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیة؛ چون (بنی اسرائیل) پیمان شکستند، آنها را لعنت کرده و دلهایشان را سخت گردانیدیم.» (8)
7 - قلب مرده: علی علیه السلام: «من قل ورعه مات قلبه؛ کسی که پرهیزکاریش اندک باشد، قلبش میمیرد» (9)
ز تاثیر دل بیدار چشم تر شود پیدا که ماه از نور خورشید بلند اختر شود پیدا
پاورقی ها:
1- غرر الحکم، ماده قلب.
2- کنزالعمال، خ 1225.
3- شعراء/ 89.
4- رعد/ 28.
5- مجمع البیان، ج 4، ص 363.
6- بقره/ 10.
7- غافر/ 35.
8- مائده/ 13.
9- نهج البلاغه، حکمت 349.