آداب و رسوم مردم ایران
فارس
|
قزوين |
||
|
|
||
|
||
|
مردم بخش 'تارم ' در اوخر شهريور يا اوايل مهرماه در يک روز معين، دسته جمعى به مزارع انار مىروند و با نواختن دايره يا سرنا و دهل، شروع به چيدن انار مىکنند. تا پيش از اين روز کسى حق چيدن انار را ندارد . |
||
|
||
|
' رودبار شهرستان' از مناطقى است که بيشتر به کشت فندق اختصاص دارد. در بسيارى از روستاهاى اين ناحيه، در اواسط مردادماه جشن فندق برپا مىشود. اهالى روستا در روز معينى هم با هم به مزارع مىروند. در ابتدا مشخص به خواندن اشعارى بيشتر بهصورت بداهه مىپردازد و ديگران تکرار مىکند. سپس هم شروع به چيدن فندق مىکنند. دوشيزگانى که نامزد شدهاند، براى همسران خود از هسته فندق گردنبند درست مىکنند و به آن 'گلوانه' مىگويند. آنها اين گردنبند را در فصل زمستان به شوهران خود هديه مىدهند . |
||
|
||
|
جشن تيرگان |
|
اين جشن همان جشن تيرگان ايران باستان است، که در روز سيزدهم تيرماه برگزار مىشود. به اين ترتيب شخص خوشقدم، صبح زود به خانه دعوت مىشود تا با تکه چوبى از درخت ' داغ داغان' به کيسههاى گندم، آرد و حبوبات ... بزند تا به آنها برکت بدهد. او همچنين با چوب به اعضاءِ خانواده مىزند تا سلامت بمانند. در حين انجام مراسم کسى نبايد صحبت کند . |
|
در شب سيزده تيرماه مراسم شالاندازى انجام مىشود. در اين روز پاشيدن آب به يکديگر را خوشيمن مىدانند . |
|
||
|
در اين مراسم مادر و چند تن از خانمهاى خانواده داماد به ديدن دختر مىروند. اگر پسنديده در جلسه بعد داماد را با خود مىبرند. چنانچه داماد هم دختر را پسنديد مادر او هديهاى را که به آن نشانه مىگويند، به خانواده دختر مىدهد . |
||
|
||
|
در صورت توافق دو طرف، جشنى در خانه ٔ عروس برپا مىشود. در اين جلسه زمان عقد و عروسي، مقدار مهريه و شيربهاء تعيين مىشود . |
||
|
||
|
در روز عقد، خانواده داماد شيرينى و ميوه و چيزهاى ديگر را با خنچه به خانه ٔ عروس مىفرستند. در اين مراسم خطبه عقد خوانده مىشود . |
||
|
||
|
خانواده عروس صورت کاملى از جهاز آماده شده تهيه مىکنند و در روز معيني، در خنچهها چيده به خانه داماد مىبرند . |
||
|
||
|
مراسم حنابندان مفصلترين بخش عروسى است. در اين شب ابتدا حنا از طرف خانواده داماد به خانه ٔ عروس و سپس از طرف خانواده عروس به خانه داماد برده مىشود. اين مراسم همراه با رقص و پايکوبى است . |
||
|
||
|
صبح روز عروسي، داماد بههمراه دو ساقدوش به خانه عروس رفته، در مىزند ولى وارد نمىشود . پدر و مادر عروس گوسفندى را جلوى در خانه در برابر پاى داماد قربانى مىکنند و داماد چهارچوب در را مىبوسد . |
||
|
||
|
بعد از ظهر روز جشن عروسي، عدهاى از نزديکان داماد؛ همراه او براى بردن عروس به خانه ٔ او مىروند. داماد با دسته گلى به خانه عروس وارد مىشود. بعد از پذيرائى از مهيمانان داماد به اتاق عروس مىرود و دستهگل را به او هديه مىکند. سپس يک پسربچه نابالغ از سوى خانواده داماد، به اتاق عروس مىرود تا کمر عروس را ببندد. او بايد سه بار يک روسرى يا روبان را از کمر عروس بيندازد و از پشت پاى او دربياورد. پسربچه در حين انجام کار مىگويد: 'هفت تا پسر يکى دختر' و با مشت ضربهاى آرام به پشت عروس مىزند. سپس خانواده عروس هديهاى به پسربچه مىدهند. بعد پدر عروس مىآيد دست عروس و داماد را در دست يکديگر مىگذارد. سپس همه به خانه داماد مىروند . |
||
|
||
|
صبح روز بعد از جشن عروسي، فاميل داماد براى خوردن صبحانه و دادن رونما به عروس به اتاق عروس مىروند و عروس از آنها پذيرائى مىکند و آنها مبلغى بهعنوان رونما در بشقاب مىگذارند. جشنى نيز در خانه داماد برپا مىشود که فقط خانمها در آن شرکت دارند . |
|
||
|
پنجاهمين روز سال، بعد از ظهر نوزدهم ارديبهشت، مردم قزوين به مصلاى شهر مىروند. در گذشته در اين مکان، يک آب انبار يک مسجد وجود داشت که امروزه تنها بخشى از آب انبار آن بهجاى مانده است. خانوادهها در باغهاى اطراف آب انبار مىنشينند و بعد از خوردن غذا و تنقلات زنان و بهطور کلى مردم مشغول خواندن نماز باران مىشوند. پس از نماز با چند قطعه سنگ کوچک به طرف آب انبار مىروند. آنها نيست مىکنند و سنگ را به سر در و ديوار آجرى آب انبار مىفشارند. آنها معتقدند که اگر حاجتشان پذيرفته شود، سنگ به ديواره مىچسبد . |
||
|
از آنجا که مراسم بارانخواهى از سنتهاى بسيار کهن در ايران است، مىتوان احتمال داد که بناى اوليه مسجدى که در ميان باغهاى خارج از شهر وجود دارد، تخريب شده و مکانى بوده که پيش از اسلام در آنجا مراسم طلب باران يا جشن باران برپا مىشده و يا مکانى مانند پرستشگاه آناهيتا 'الهه آب' وجود معبد در کنار آب و اختصاص آن به زنان، از ويژگى معابد آناهيتا است . |
||
|
||
|
ايرانيان براى مبارزه با خشکسالي، علاوه بر کارهائى چون حفر قنات و ساخت آب انبار، يکسرى مناسک اعتقادى نيز انجام مىدادند که مراسم کوسهگلين از جمله ٔ آنها است، که در منطقه قزوين ؟؟؟ شيوه اجراء مىشود. يکى از شيوههاى اجرا به اين شرح است: پيرزن با پارچه و لباسهاى کهنه عروسکى کچک درست مىکند و به دست گرفته در کوچه و خيابانها حرکت مىکند. بچهها در پشت سر او را همراهى مىکنند. آنها بهدر هر خانه که مىِسند، صاحبخانه چيزى از وسايل تهيه آش مانند نخود، رشته و ... به آنها مىدهد. با اين مواد آش مىپزند و بين اهالى محل تقسيم مىکنند. معتقدند چند روز بعد از اين مراسم، باران خواهد آمد . |
||
|
||
|
از ديگر مراسمهاى بارانخواهى است. در اين مراسم درون يک قدح آب ريخته به پشتبام مىبرند و بهوسيله ٔ يک چمچمه، کمکم آب از قدح به طرف آسمان مىپاشند . |
|
||
|
اين مراسم خاص شهر قزوين است. طبقى از چوب به ارتفاع حدود يک و نيم متر و قطر يک متر که بيشتر قسمتهاى آن آينهکارى شده تهيه مىکنند. اين طبق استوانهاى شکل را بر سر گذاشته حمل مىکنند . |
||
|
در شهر قزوين در شب تاسوعا همه دستههاى عزادار از مسجد و تکايا بهطرف امامزاده سلطان سيدمحمد بهراه مىافتند و آنجا تجمع مىکنند. در شب عاشورا به سمت امامزاده حسين (شاهزاده حسين) مىروند. در مناطق روستائي، اهالى هر روستا در اين شب به امامزاده محل رفته و تا قبل از طلوع آفتاب به سينهزنى مىپردازند و پس از نماز صبح به طرف روستاى خود حرکت مىکنند. دستههاى عزادار، يک دور در محل زده و سپس به مسجد محل مىروند . |
||
|
||
|
در روستاى ' زرآباد' از توابع 'رودبار الموت' چنار کهنسالى وجود دارد که به اعتقاد اهل محل، هر سال هنگام اذان صبح روز عاشورا، از ساقههاى آن مايع قرمز رنگى تراوش مىکند. هر سال افراد بسيارى از مناطق دور و نزديک به اين محل مىآمد. و زير درخت خونبار مىروند تا هم عزادارى کنند و هم شاهد تراوش خون باشند . |
||
|
||
|
در روز سيزده محرم زنان قزوينى در مسجد علىاکبر جمع مىشوند، عدهاى با بيل و کلنگ و عدهاى با دست گرفتن پيکرهاى پارچهاى بدون سر، به دور شره مىچرخند و دوباره به مسجد برمىگردند و سينهزنى و نوحهخوانى مىکنند. در روز سيزده محرم بعد از واقعه کربلا که کسى جزأت نمىکرد جنازههاى ياران امام حسين ( ع) را دفن کند، زنان طايفه بنىاسد جمع شدند و بهخاک کردن جنازهها پرداختند . |
|
|
||
|
مردم استان قزوين مانند مردم ديگر مناطق ايران، از اوايل اسفندماه خود را براى برگزارى مراسم سال نو آماده مىکنند. آنها همراه خانهتکانى و نظافت، به خانهتکانى دلهاى خود مىپردازند. در روز عيد با چيدن سفرههاى رنگين، پذيراى ميهمانان خود مىشوند. آنها در سفرههاى پارچهاى قلمکار و ظروف رنگارنگ بلوري، انواع شيرينىهاى خانگي، انجير، آلبالوى خيس شده، نخود، کشمش و نقل و نوعى توت که با خمير پودر پسته و بادام درست مىکنند، مىچينند و به ميهمانان تخممرغ رنگ شده (با پوست پياز) عيدى مىدهند . |
||
|
امروزه از روز اول عيد، ديد و بازديدهاى خانوادگى آغاز مىشود و تا قبل از سيزدهبهدر پايان مىگيرد . |
||
|
||
|
نوروزى خوانى يکى از مراسم مربوط به روزهاى پايانى سال است و جزئى از مراسم استقبال نوروز بهشمار مىرود. نوروزىخوانها بيشتر از اهالى روستاهاى منطقه 'الموت' و ' طالقان' هستند؛ آنها در دستههاى دو تا چهار نفره، در کوچه و خيابان بهراه مىافتند و با خواندن اشعار کوتاه و بلند، طليعه سال نو را به مردم مژده مىدهند و بيت يا دو بيت ديگر را، دو نفر ديگر پاسخ مىدهند. ساکنان منازل با شنيدن صداى نوروزىخوانها، به استقبال آنها رفته و با دادن پول و شيرينى از آنها پذيرائى مىکنند . |
||
|
||
|
در اين زمينه افسانهاى وجود دارد، هنگامى که مختار ثقفى خواست عليه بنىاميه قيام کند، با يارانش قرار گذاشت که در شب آخرين پنجشنبه سال شورش کند. وقتى نقشه آنان فاش شد، او تصميم گرفت نقشه خود را يک شب جلو بياندازد، و به اطرافيان خود گفت در شب چهارشنبه بر روى پشتبام خانههاى خود آتش روشن کنند تا همه متوجه شده و قيام کنند. مردم نيز چنين کردند. از آن بهبعد بهپاس بزرگداشت اين اقوام، در شب چارشنبه آخر هر سال ايرانيان در حياط يا بام منازل خود آتش مىافروزند. بههر حال اين مراسم نشان دهنده نماد آتش در ميان ايرانيان باستان است. در قزوين نيز در اين شب آتش روشن مىکنند و معتقدند کوپههاى آتش حتماً بايد تاق (تک) باشد. دراين شب مواظب هستند چيزى شکسته نشود، چون آنرا خوش يمن نمىدانند. در اين شب کلهپاچه مىخوردند و شب را با خوردن آجيل سپرى مىکردند. صبح روز بعد استخوانهاى کلهپاچه را به مزارع برده و در باغ يا زمين خود مىريختند و معتقد بودند اين کار از بروز آفت جلوگيرى مىکند. در شب چهارشنبهسورى مراسم قاشقزنى نيز انجام مىشود . |
||
|
||
|
در روز سيزده فروردين، مردم به طبيعت مىروند و به دور هم جمع مىشوند و به شادى مىپردازند و نيز رسم است تا هر کس کنار رود، برود و هفت سنگ کوچک را به نيت رفع و دفع بلا و بيمارى به داخل آب پرتاب کند و دختران دم بخت سبزه گره بزنند. در پايان نيز سبزهها را به آب انداخته و به خانههاى خود باز مىگردند . |
|
برخى از آداب و رسوم مردم قم بعد از گذشت سالها رو به فراموشى نهادهاند، برخى همچنان باشکوه اجراءِ مىشوند و برخى کم رنگ شدهاند . |
|||||
|
|||||
|
|||||
|
شب پيش از عيد نوروز را عرفه يا برات مىنامند. در اين روز مردم براى ديدار رو زيارت قبور، راهى امامزادهها مىشوند. در اين شب مراسم مختلفى در اماکن گوناگون انجام مىشود . |
|||||
|
در شب عيد نوروز بسيارى از مردم بهعنوان بزرگترين زيارتگاه 'استان قم به زيارت حضرت معصومه (س) مىروند. در ديگر زيارتگاههاى اين استان نيز کم و بيش اين مراسم رعايت مىشود . |
|||||
|
|||||
|
براى آتشافروزى در غروب آخرين سهشنبه سال، بوته و ... جمعآورى مىکنند و با جمعآورى پشتهاى از آنها و آتش زدن به آن از روى آتش مىپرند و با خوشحالى مىگويند زردى من از تو، سرخى تو از من ' . |
|||||
|
در مراسم چهارشنبهسورى روستائى برخى افراد به در منازل رفته و دستمالى به آن خانهها پرتاب مىکنند و صاحبخانه داخل دستمال، پول و آجيل يا تختممرغ رنگى مىگذارد و صاحب دستمال آنرا بر مىدارد . |
|||||
|
|||||
|
جوانان بهخصوص دختران، به در خانه ٔ همسايهها رفته و با پنهان کردن روى خود و بدون آشنائي، خواستار هديهاى مىشوند. صاحبخانه معمولاً نقل، آجيل، آبنبات و ... در کاسه قاشقزن مىريزد . |
|||||
|
|||||
|
در هنگام تحويل سال مردم قم و برخى از استانهاى ديگر در حرم حضرت معصومه (س) حضور مىيابند. با خواندن دعاى تحويل، سال آغاز مىشود و لحظه ٔ تحويل سال با پراکندن نقل و شيرنى و گلاب و شادى مردم به اوج مىرسد. پس از تبريکگوئي، مراسم گلباران ضريح مطهر انجام مىشود. اين مراسم که توسط خادمين حرم و زائرين به شکل خاصى انجام مىشود، در امامزادههاى ديگر نيز برگزار مىشود . |
|||||
|
آخرين روز مراسم نوروز، سيزدهبدر است. در اين روز مردم و بهصورت گروهى به کنار آب و نواحى سرسبز يا زيارتگاه رفته، دختران به هنگام برگشت سبزه گره مىزنند . عدهاى نيز هفت عدد سنگ را به داخل آب مىاندازند به اين نيت که در دو بلاى آن سال را به آب بدهند . |
|||||
|
|||||
|
مهمترين مراسم سنتى در طول يک سال قمري، مراسم عزادارى حضرت امام حسين در ماههاى محرم و سفر است. مهمترين اين روزها دهه اول ماه محرم بهويژه، روزهاى تاسوعا و عاشورا و نيز روزهاى بيستم صفر يا چهلم شهادت امام است. علاوه بر آن روز ۲۸ صفر، روز وفات حضرت پيغمبر و حضرت امام حسن مراسم عزادارى برگزار مىشود . |
|||||
|
مراسم ماههاى محرم و صفر در همه امامزادههاى شهر و استان قم معمول است. از اين ميان مراسمى که در صحن حرم حضرت معصومه (س) برگزار مىشود نقطه تلاقى همه دستههاى عزادارى است و در شمار پرشکوهترين مراسم عزادارى در ايران است . اين مراسم شامل دستهگرداني، روضهخوانى و تعزيه است. تعزيهخوانى در شهر قم بهصورت گردان به همراه دستههاى عزادار انجام مىشود. ازجمله مراسم حاشيهاى ماه محرم، دادن نذورات بهصورت شربت، غذا، قربانى گوسفند و ... است . |
|||||
|
|||||
|
سيزده رجب تولد حضرت اميرالمؤمنين على (ع) است و در اين روز چراغاني، برافراشتن پرچم و مداحى مرسوم است . |
|||||
|
نيمهشعبان، ميلاد حضرت امام زمان (عج) در تمام امامزادهها جشن مىگيرند و عمدهترين مراسم آن چراغانى است . |
|||||
|
مبعث حضرت رسول (ص) نيز مراسم خاص خود را دارد . |
|||||
|
|||||
|
در ماه رمضان بهمناسبت شهادت حضرت على (ع) و نيز شبهاى احيا، در تمام امامزادهها مراسم عزادارى برگزار مىشود. اين مراسم شامل روضهخواني، دستهگرداني، و در مواردى تعزيهخوانى است. در شبهاى احياء نيز مراسم ويژه قرآن به سر گرفتن و ... انجام مىشود . |
|||||
|
|||||
|
روز اول ماه شوال، روز عيد فطر و از اعياد بزرگ مسلمانان است. در برخى امامزادهها از جمله در حرم حضرت معصومه (س)، مجموعه چهل اختران، امامزاده حمزه واحد ( ع)، امامزاده ابراهيم (ع)، امامزاده سيد معصوم (ع) در شهر قم و ديگر امامزادههاى خارج از شهر قم مراسم عيد برگزار مىشود. محل برگزارى نماز عيد فطر فضاى باز است و در صورت نامساعد بودن هوا، داخل امامزاده، يا مسجد، تکيه و حسينه است . |
|||||
|
|||||
|
دو عيد بزرگ قربان و غدير در اين ماه قرار گرفتهاند. در اين دو روز بيشتر مردم براى زيارت به زيارتگاهها مىروند و به انجام فرايضى چون نماز، مراسم خاص مربوط به اين ايام و ... مىپردازند. در عيد قربان معمولاً حجاج، گوسفندى را در زيارتگاهها ذبح مىکنند و گوشت آنرا ميان مردم تقسيم مىکنند . |
|||||
|
حرم حضرت معصومه ( ص) را در روزهاى عيد قربان و عيد غدير چراغانى مىکنند و به مداحى مىپردازند. در ساير امامزادهها با چراغاني، آذرينبدي، پارچهنويسي، بر افراشتن پرچمهاى رنگين و سفيد و سبز و قرمز (به نشانه ميلاد، سيادت، انتقام) عيد را جشن مىگيرند . |
|||||
|
|||||
|
زايرين و خادمين حرم مطهر حضرت معصومه (س)، ضريح را در روز تولد حضرت فاطمه (س) در بيستم جمادىالثانى گلباران مىکنند. در امامزاده سيد معصوم (ع) در روز تولد، مراسم شعر، سخنرانى و مولودىخوانى اجراء مىشود. در امامزادههاى ديگر نيز مراسم خاص اين روز برگزار مىشود. در اين روز تمام زيارتگاهها چراغانى مىشوند . |
|||||
|
|||||
|
در شب چله، طولانىترين شب سال اهل خانواده گرد هم مىآيند و آئين اين شب را بهجاى مىآورند. در اين شب هندوانه مىخورند تا در تابستان عقرب و مار آنها را نگزد و از خوردن آجيل خوددارى مىکنند تا در فصل تابستان گرماى هوا آنها را اذيت نکند . |
|||||
|
|||||
|
اين مراسم توسط چوپانان و دامداران انجام مىشود. در نيمه زمستان دو نفر نقش کوسه و زنش درآمده کوسه لباس قرمز و پوستين مىپوشد و کلاه مخصوص بر سر مىگذارد. او تنبکزنان و رقصکنان به در منازل دامداران مىرود و مىخواند: خير و برکت گلدي، کوسه گلدي، آنها گردو و بادام هديه مىگيرند . |
|||||
|
|||||
|
اين مراسم جهت طلب باران است. دو نفر به نقش کوسه و زنش در مىآيند و با رفتن به در منازل مىخوانند : |
|||||
|
|||||
|
آنها از هر خانه آرد، روغن و شيره جمع مىکنند و با آن حلوا مىپزند وداخل حلوا مهرهاى مىگذارند. هنگام خوردن حلوا، مهره سهم هر کس بود، بايد مشخص کند که چند روز ديگر باران مىبارد . |
|||||
|
|||||
|
اين مراسم دو حرم حضرت معصومه (س) توسط خادمين اجراء مىشود. اين مراسم مخصوص تغيير کشيک خادمين حرم است. هفت شمعدان که درون هر يک شمعى روشن است بين دو رديف خادم قرار مىگيرد. آنها چوب پرهاى خود را روى زمين در جلوى خود مىنهند. بعد يکى از مردان جلوى صف در ايوان طلا، رو به حرم شرمح به خواندن خطبه مىکند. اين مراسم روزى دو نوبت در ساعت ۵/۷ صبح و ۵/۷ بعد از ظهر انجام مىشود. پس از پايان خطابه يک نفر شمعدان را بر مىدارد، مىبوسد و به نفر ديگرى که کار را آغاز مىکند تحويل مىدهد. سپس چوبپرهاى خود را برمىدارد و مراسم خاتمه مىيابد. کسى که شمعدان بهدست دارد، کار روزانه خودر را شروع مىکند . |
|||||
|
|||||
|
هنگام خشکسالى و عدم ريزش نزولات جوي، مردم در امامزادهها و مکانهاى مذهبى ديگر گردهم مىآيند و با شيوههاى خاصى از جمله قربانى کردن گوسفند، طلب باران مىکنند . |
|||||
|
|||||
|
آشنائى اوليه در نقاط شهرى استان قم، در مجالس عروسي، سوگواري، روضهخوانى يا در کوچه و بازار صورت مىگيرد و در مناطق روستائى در برخوردهاى روزمره کشاورزي، دامدارى و ... شکل مىگيرد. سابق رسم بر اين بود که عروس پيش از رفتن به خانه داماد با جمعى از همراهان به حرم حضرت معصومه (س) مىرفت و دور ضريح طواف مىکرد . |
|||||
|
|||||
|
قبل از اجراى مراسم عروسي. حنابندان انجام مىشود. در اين مراسم ساقدوشها دست، پا و موى سر را به حنا آغشته مىکنند. در مراسم حنابندان مهمانان به جشن و پايکوبى مىپردازند . |
|||||
|
|||||
|
در اين مراسم داماد را روى تخت مفرش مىنشانند، سپس افراد مسن و بزرگ فاميل گرد آمده و هر يک پولى را بهعنوان هديه به عروس و داماد مىدهند . |
|
|
||
|
||
|
جشنها و آئينهاى اين منطقه، دربرگيرنده ٔ جشنهاى مذهبي، قومى و باستانى است و که ريشه در باورهاى کهن مردم دارد . |
||
|
||
|
يکى از مراسم سنتى و باستانى کردستان، جشن نوروز است . |
||
|
||
|
اين مراسم ازجمله بازىها و نمايشهائى بود که تا دو دهه پيش بهعنوان مقدمه نوروز در استان کردستان برگزار مىشد. اين مراسم توسط دو نفر اجرا مىشد؛ يکى را کوسه و ديگرى را زن کوسه مىناميدند. کوسه لباس مضحک و گشاد و کوتاهى مىپوشيد و ريش و سبيل انبوهى مىگذاشت و با کلاه بلند و شاخ بر سر و آويختن زنگولهاى بهدور گردن خود، بههمراه زن کوسه که لباسى زنانه مىپوشيد و بهنحو مضحکى آرايش مىکرد، در کوچهها و معابر بهراه مىافتاد و موجب خنده و شادى اهالى مىشد . |
||
|
||
|
اين مراسم بهمناسبت فرا رسيدن نوروز هر سال با تشريفات و شکوه خاصى برگزار مىشد . اين مراسم از جايگاه ويژهاى در گذشته برخوردار بود. در اين مراسم ضمن تفريح و سرگرمي، انتقاد از برخى حکام زورگوى محلى رايج بود و تمثيلهاى فکاهى از فرمانرواى مستبد بهصورت کمدى و نشاطانگيز بهکار مىرفت . |
||
|
||
|
اين جشنها عبارتند از عيد فطر و عيد قربان که با نماز آن روز و پوشيدن لباس نو و ديد و بازديد همراه است و نيز جشن مولودى يا عيد تولد پيامبر (ص). اين مراسم توأم با پخت غذاهاى نذرى و آتش مخصوص و تقسيم آن در ميان مردم است و همراه آن مراسم ذکر دراويش و نواختن دف و خواندن از کار مخصوص شامل مولودىخواني، حمد و ستايش حضرت محمد(ص) و نيايش به درگاه خداوند نيز اجرا مىشود . |
||
|
||
|
اين مراسم ريشه در باورهاى اساطيرى و اديان باستانى کردان دارد. جشن عروسى پير شاليار ( شهريار) مراسمى بسيار کهن است. در منابع مکتوب تاريخى آمده است. پير روحانى از مغان زرتشت به نام پير شاليار نزد مردم اورامان بسيار محترم است و کتابش را به بيگانگان نشان نمىدهند و کلماتش بهجاى ضربالمثل بهکار مىرود. جنشن بزرگ مردم اورامان در بهمن ماه که سال روز ازدواج او است برگزار مىشود. اين مراسم هر سال در بهمن ماه در آغاز چله کوچک، در سه مرحله و طى سه هفته انجام مىشود . |
||
|
در هفته اول بهمن ماه، گردوهائى که از باغ پير شاليار چيده شده براى اهالى ارسال مىشود و اهالى از شروع مراسم با خبر مىشوند. در دومين مراحله مراسم که شب چهارشنبه بعد آغاز مىشود، بچههاى روستا پيش از طلوع آفتاب به پشتبام مىروند و با خواندن اشعار و گرفتن هدايائى از اهالي، خبر از برآمدن خورشيد و آغاز مراسم قربانى مىدهند. با طلوع اولين اشعه آفتاب، نوبت ذبح گوسفندان و گاوهاى قربانى که نذر مردم است فرا مىرسد. پس از تقسيم گوشت بين اهالي، شب هنگام همه مردان در خانه پير جمع شده، گروه گروه در جايگاه مخصوص طايفه خود مىنشينند و براى تبرک رشته تسبيح چوبين دانه درشت و تخت گيوه بهجاى مانده از پير را مىبوسند. سپس مراسم نواختن دف و گفتن ذکر آغاز مىشود . |
||
|
در سومين جمعه بهمنماه، مردان نانهائى بهشکل قرصهاى طلائى رنگ از آرد گندم و مغز بادام کوبيد، تهيه کرده با گياهان خشک تزئين مىکنند و بر سر مزار پير شاليار مىبرند. سپس نانها را روى هم ريخته و خرد کرده و با ماست بين حاضران تقسيم مىکنند . |
||
|
هر ساله در هفته دوم ارديبهشت، اهالى اورامان و روستاهاى اطراف، براى تبرک و شفاى بيماران، قطعهاى از تخته سنگ کنار مزار پير شاليار را مىکنند و با خود مىبرند . آنها معتقدند که کرامت پير شاليار باعث تبرک اين سنگ شده و هر ساله دوباره سبز خواهد شد . |
||
|
اين مراسم همزمان با جشن سده برپا مىشود و بهنظر مىرسد که يادگار روزگار پرستش مهر در اين سامان است . |
||
|
||
|
از ديگر رسوم رايج در منطقه، توزيع نذوراتى است که براى برآورده شدن حاجات خود يا اطرافيان خود تهيه مىکنند. گاهى زنان پارچههاى سبزرنگ نذر مىکنند و آنها را به زيارتگاههاى اطراف شهر يا روستا مىبرند و به درختان زيارتگاهها مىبندند تا حاجات آنها برآورده شود . |
کرمان
|
||
|
اين جشن از سنتهاى قديم کرمان است. پنجاه روز پيش از عيد نوروز در محله باغچه بوداغ آباد جشنى از طرف زرتشتيان کرمان برگزار مىشود. در اول غروب چند موبد زرتشتى با لباس و کلاه سفيد، دستبهدست داده با خواندن اورادى بهدور توده بزرگ بوتههاى جمع شده به طواف مىپردازند. پس از چند بار گردش، يکى از آنها که لاله ٔ روشنى در دست دارد در مسير وزش باد بوتهها را آتش مىزند و کمکم موبدان از آنجا دور مىشوند. در طى اين مراسم موزيک شاد نواخته مىشود. کمکم شعلهها فرو مىنشيند و تماشاچيان محوطه را ترک مىکنند. زارعين مىگويند بعد از سده حتى پناه يک پشکل گوسفند هم گرم است . |
||
|
اين جشن همه ساله در روز دهم بهمن ماه برگزار مىشود و گروه کثيرى از مسلمانان نيز در کنار زرتشتيان در آن حضور دارند . |
||
|
||
|
اين رسم در شب بيستوهفتم رمضان برپا مىشود و بيشتر زنان بدون فرزند، بيوهزنان و دختران دمبخت در آن شرکت مىکنند. به اين ترتيب که هر يک 'کموئي' برداشته و در آن يک آئينه و يک سورمهدان و مقدارى نبات گذاشته و به در خانههاى محله مىروند و روى خود را محکم مىگيرند تا شناخته نشوند. سپس در خانهها را با کليد چوبى مىزنند. زن صاحبخانه بدون هيچ سؤال به آئينه نگاه مىکند و مقدارى از نبات را در دهان گذاشته و از سورمهدان بهچشم مىکشد . سپس مقدارى خوراکى و پول يا دانهاى انار در کمو گذاشته با اين رسم تا پاسى از شب ادامه دارد . |
||
|
||
|
اين مراسم از سرگرمىهاى کودکان و نوجوانان در شبهاى رمضان است. خواندن اشعار الله رمضونى در اکثر شهرها و آبادىهاى يزد، مشهد، بيرجند، بجنورد، تربتجام و برخى شهرهاى استان فارس و گرگان برگزار مىشود. شکل اجراءِ اين مراسم به اين ترتيب است که گروههاى پنج تا ده نفرى از شب اول ماه رمضان، بعد از افطار به در خانهها رفته و اين اشعار را مىخوانند و هدايا دريافت مىکنند. در نهايت آنچه جمع کردهاند ميان خود تقسيم کرده و به خانه برمىگردند . |
||
|
||
|
در شب چهارشنبهسورى بيشتر خانوادهها دور هم جمع شده و شادى مىکنند. در اين شب دو بيتىهائى خوانده مىشود که با اشعارى در مدح خدا و پيامبران و امامان آغاز مىشود. در اين شب آش پخته مىشود. به اين صورت که قلهوالله خوانده بهخود فوت مىکنند . |
||
|
||
|
در شب يلدا اعضاءِ هر خانواده دور هم جمع شده و ميوه و آجيل و خشکبار مىخورند . شاهنامهخوانى و خواندن حافظ نير مرسوم است. معتقدند در اين شب گنج قارون بهوسيله ٔ شتر در حرکت است و ممکن است ساربان آن قافله با برخورد به يکى از افراد خانواده مقدارى گنج به او بدهند . |
|
جشنها و اعياد |
جشنها و آئينهاى مرسوم ميان کردها، جشنهاى مذهبى و تاريخى است که ريشه در باورهاى کهن مردم دارد .
|
عيد نوروز |
عيد نوروز در سطح استان با آداب خاصى برگزار مىشده است. براى عيد نوروز از ماهها قبل تدارک مىبينند. زيرا معتقدند حضرت على (ع) در عيد نوروز بر تخت خلافت نشته است. و در اين مراسم دو جنبه ملى و مذهبى را درهم مىآميزند. چند روز پيش از عيد خانوادهها براى برگزارى جشن نوروز خود را آماده مىکنند و به تهيه پوشاک و نيازمندىهاى ديگر مىپردازند. از آداب کهن اين منطقه چهارشنبهسورى است. در اين روز مردم بهويژه کودکان با پوشال و هيزم در چند نقطه آش روشن مىکنند و از روى آن مىپرند و جمله معروف سرخى تو از من، زردى من از تو را تکرار مىکنند و با شادى به استقبال نوروز مىروند . در روز عيد بازديدها آغاز مىشود و در مراسم عيد ديدنى هديهاى بهصورت نقدى بهعنوان عيدى به بچهها مىدهند . يکى از مراسم معمول پيش از عيد پختن تخممرغ و رنگ کردن آنها بود و پس از رنگ کردن در سبدى گذاشته و به سرگذر مىآوردند. بچهها در تخممرغ فروش جمع مىشوند و به بازى با تخممرغ مشغول مىشوند .
|
جشنهاى مذهبى |
اين جشنهاى عبارتند از عيد فطر، عيد قربان، روز تولد پيامبر (ص)، عيد روز تولد حضرت على (ع ). عيد فطر در مناطق سنىنشين نيز به طرز باشکوهى برگزار مىشود. از طلوع صبح دستهدسته اهالى براى نماز عيد عازم مساجد مىشوند و سپس به حلالخواهى مىپردازند و به ذکر لاالهالاٌالله مشغول و سپس در حلقهاى بزرگ که سراسر مسجد را در بر مىگيرد يکى از طلاب مشغول خواندن قصيده برده بوسيرى مىشود و بقيه به او پاسخ مىدهند . در روز تولد پيامبر (ص) مولودىخوانى و اطعام مدعوين در مساجد برگزار مىشود . در روز تولد حضرت على (ع) در خانقاهها و تکاياى مناطق سنىنشين و مساجد کرمانشاه و جمخانههاى اهل حق، حلقه ذکر دراويش قادريه و بانگ دف و نى و نواى دلانگيز تنبورنوازان آن حق فضا را پر مىکند . عيد قربان نيز با تشريفات عيد فطر برگزار مىشود .
|
مراسم ازدواج |
ازدواج در استان کرمانشاه با خواستگارى آغاز مىشود که آداب و آئين خاصى دارد. نظام خويشاوندى در جوامع کرد بر پايه ٔ پدر تبارى است. ازدواجها در گذشته درون گروهى بود. اما امروزه پسر همسر دلخواهش را انتخاب مىکند و به مادرش اطلاع مىدهد. مادر به بهانهاى به خانه دختر مىرود و اگر او را پسنديد، بىآنکه به خانه خود برمىگردد و از خوبى و زيبائى دختر مىگويد. پدر پسر در يک روز خوشيمن (معمولاً روزهاى فرد) همراه چند ريشسفيد به خانه دختر مىروند و او را براى پسرش خوازمنى (Xwazmani) يا خواستگارى مىکنند. در صورت توافق پدر دختر، همانجا ميزان شيربهاء و مهريه مشخص مىشود. قبل از مراسم عروسي، مراسم ندورانى (نامزدي)، عقدکنان و حنابندان است . در طول مدت نامزدى خانواده داماد موظف هستند لباس او را تهيه کنند . مراسم عروسى بين کردها با سرنا و دهل بهمدت ۳-۲ شبانهروز برگزار مىشود. در اين مراسم از ميهمانان با ناهار و شام پذيرائى مىشود. در طول مدت عروسى شرکتکنندگان بهصورت دستهجمعى به رقص و پاىکوبى مىپردازند. در گذشته بردن عروس، همراه با سوارکارى و تيراندازى در اطراف بود و به اين ترتيب عروس را تا خانه داماد مشايعت مىکردد. با نزديک شدن عروس به خانه داماد، سورناچىها با نواختن آهنگ (سوارسوار)، اسبها را بهوجود آورده به استقبال عروس مىرفتند. داماد نيز به پيشواز مىآمد و مشتى نقل و نبات و سکه بر سر عروس مىريخت و به اتفاق به داخل منزل مىرفتند .
به اعتقاد مورخان استان کهگيلويه وبويراحمد به عنوان بخشي از سرزمين ايران که تاريخ پرفراز و نشيبي را پشت سر گذاشته تا به شکل امروزي خود رسيده است داراي اصيل ترين و ناب ترين تمدن ايراني است .
صددر صد مردم استان کهگيلويه و بويراحمد مسلمان و شيعه اثني عشري هستند و به طور عمده تحت تأثير جاذبه هاي دين جان بخش اسلام قرار دارند بطوريکه فعاليت فرقه هاي ديگر عملا وجود ندارد يا بيرنگ است .
يک مردم شناس و کارشناس فرهنگ و هنر ايران زمين مي گويد: فرهنگ غني و پر بار استان کهگيلويه وبويراحمد با تغذيه از سه سرچشمه پربار فرهنگي يعني فرهنگ انسان ساز اسلام ، فرهنگ چند هزار ساله آريايي و فرهنگ بومي منطقه و بهره مند از سه پشتوانه اساسي يعني زندگي عشايري ، زندگي روستايي و زندگي شهر نشيني سرشار از آداب و رسوم و باورهاي نامکتوب و نامدون است که بعضاً درک بعضي از اين باورها و اعتقادات براي مردمي غير از جامعه استان ميسر نيست .
فرزانه درياباري در پژوهش خود که در مورد فرهنگ استانهاي کشور به رشته تحرير آورده است در مورد استان کهگيلويه و بويراحمد مي افزايد: فرهنگ اين استان همچون ديار بکر و محصور استان ، در ميان ديوارهاي کوهستاني بکر و روشن مانده و هرگونه تأثر و فرهنگ پذيري از سايراستانها چون وصله ناهمگوني بر پيکره آن هويداست پس با اين اوصاف مي توان به تشخيص هويت بومي در اين استان پي برد .
وي گفت: هويت بومي استان ، داراي يک سري ويژگيهاي ذهني ، همچون آگاهي جمعي ، وفامندي و اراده بومي و مي باشد که اين عوامل انتزاعي همواره ثابت بوده و در همه حال هويت هاي جمعي مشترک دارند .
به گفته اين مورخ در کنار اين عوامل ايستا ، يک سري عوامل پويا و عيني همچون گويش مشترک ( لري ) ميراث مشترک فرهنگي و تاريخي و جغرافيا و زيست بوم مکاني مشترک ، ساختار اقتصادي و شيوه هاي توليدي مشابه نيز دخيل بوده که به صورت منفرد با ترکيبي سازه يا ترکيبي به نام هويت بومي را ساخته اند .
وضعيت منحصر به فرد اين استان با داشتن وضعيت سرزميني خاص ، وجود نمادهاي ويژه چون کوه دنا به عنوان سمبل استقامت و دليري ، قشلاق ، ييلاق مردم عشاير موجب شده تا اين بخش ايران زمين به عنوان زيست بوم مشرک گروهي از لرها و بعضي از عشاير ترک به نام کهگيلويه وبويراحمد محسوب شود .
گويش لري به عنوان يکي از بازمانده هاي زبان پهلوي ميانه يا پارسي دري به لحاظ بکر ماندن اين منطقه و محفوظ ماندن نسبي آن از فرهنگ هاي ديگر در اين استان تقريباً دست نخورده و منحصر به فرد باقي مانده است .
بر اساس تحقيق اين پژوهشگر کشوري طي قرون گذشته تاريخ نگاري از استان کهگيلويه و بويراحمد صورت نگرفته و در هر دوره اي اين منطقه جزئي از مناطق ديگر يا به صورت منفک بوده است .
مردم اين سرزمين در طول زيستن در کنار هم صاحب ميراث مشترک تاريخي شده و در کنار هم با دشمنان خود جنگيده اند و رنج ها ، دردها ، شادي ها و خاطرات مشترکي دارند .
بدون شک ظهور اسطوره ها ، اشعار محلي و حماسي ، آداب و رسوم و سنت هاي مردم اين استان متأثر از جنگ ها و مبارزات مردم اين استان عليه سپاه اسکندر مقدوني در زمان سلسله مخامنشي ، عليه سپاه تيمور ، ارتش پهلوي اول و دوم بوده است .
اهالي لر اين استان که درصد بالايي از جمعيت آن را تشکيل مي دهد بر حس%ور عمده تحت تأثير جاذبه هاي دين جان بخش اسلام شده اند .
صددر صد مردم اين استان مسلمان و شيعه اثني عشري هستند و به طور عمده تحت تأثير جاذبه هاي دين جان بخش اسلام شده اند .
به هر حال رفتار ديني مردم استان در گرامي داشت اعياد اسلامي ، عزاداري سالار شهيدان (ع) تکيه اساسي بر حرمت ويژه روزهاي وفات ائمه ( ممنوعيت ازدواج ) ، نامگذاري فرزندان به نام بزرگان دين و ائمه اطهار (ع) همه نشانگر عمق تعصب و ارادت خاص اين مردم به اسلام و شعائر و آيين ها و دستورات آن است که در شکل بخشيدن به هويت ديني و قومي آنان اثر گذار بوده است .
فرهنگ غني کهگيلويه وبويراحمد با تغذيه شدن از چهار سرچشمه فرهنگي يعني فرهنگ بومي منطقه ، فرهنگ انسان ساز اسلام ، فرهنگ چند هزار ساله آريايي و فرهنگ ايراني ( بر اساس چهار شرط نياز مندي ، مطلوبيت ، کارايي و قابليت اجرا ) و بهره مندي از سه پشتوانه اساسي يعني زندگي عشايري ، زندگي روستايي و زندگي شهرنشيني سرشار از آداب و رسوم و سنن و باورهاي مکتوب و نامدون است که بعضاً درک بعضي از اين باورها و اعتقادات براي مردم غير بومي ميسر نيست .
آداب و رسوم و اعتقادات خاص مردم استان کهگيلويه وبويراحمد که متأثر از متغيرهاي عمده اسلام ، سرزمين ، فرهنگ هاي ديگر ، اقليم و ساختار جغرافيايي ويژه اين استان است مبين شکل خاصي از خرده فرهنگ درون مردم اين استان است .
کهگيلويه و بويراحمد به مرکزيت شهر ياسوج در وسعتي معادل 16 هزار و 249 کيلومتر مربع در سرزميني نسبتاً مرتفع و کوهستاني 700 هزار نفر جميت دارد .
بيشتر ساکنان کنوني استان کهگيلويه و بويراحمد از تبار ايل جاکي هستند که مستوفي در تاريخ گزيده از آنها نام ميبرد. ايل جاکي از تبار آريايي بوده و با خود گويشي فارسيتبار از شاخه لري را به اين منطقه آورده است .
اسناد و کتب تاريخي روشنگر اين است که درگير و دار حوادث تاريخي در سرزمين پهناور ايران ، از دورة هخامنشي تا اوايل دوره اسلامي ، قلمرو سرزميني لرهاي کهگيلويه وبويراحمد ، البته با گستره بيشتري به نام ارجان معروف بود و خود جزئي از ايالت بزرگ پارس محسوب مي شد . در زمان ساسانيان ناحيه ارجان شامل دو بخش به نام « زميگان » و « قباد خره » بود .
همبستگي مردم استان به لحاظ طبيعت بيدار و روح لطيف وبي تکلف آنها به مذهب تشيع گرويده و جايگاه خود را مامن امامزاده ها و نوادگان امامامان معصوم (ع) قرارداده و از گذشته تاکنون ضمن ابراز وفاداري به خاندان عصمت و طهارت و بقاع مقدسه و متبرکه آنان را ملجاء عشق ، دعا و نيايش پروردگار نموده ا ند .
با وجود اينکه بلحاظ محفوظ ماندن منطقه کهگيلويه و بويراحمد از نفوذ و گسترش عوامل بيروني چون هجوم بيگانگان ، دير شهرنشين شدن مردم منطقه و ... فرهنگ و تمدن اين استان کمتر دستخوش تغيير و دگرگوني شده است و جالب است که هنوز هم با وجود رونق تمدن شهر و شهرنشيني در زمان پهلوي دوم و مخصوصاً بعد از انقلاب اسلامي 57 در ايران ، به طور عمده تمدن و فرهنگ مردم اين استان دست نخورده است و فرهنگ بومي و اقليمي مردم که در عين حال متأثر از فرهنگ ايراني و شيعي است به قوت خود پايدار باقي مانده است .
آريوبرزن از لرهاي بويراحمد يکي از سرداران بزرگ تاريخ ايران است که در برابر يورش اسکندر مقدوني به ايران زمين ، دليرانه از سرزمين خود پاسداري کرد و در اين راه جان باخت و حماسه «در بند پارس» را از خود در تاريخ به يادگار گذاشت .
در جنگ در بندپارس آخرين پاسداران ايران با شماري اندک به فرماندهي آريوبرزن دربرابر سپاهيان پرشمار اسکندر دلاورانه دفاع کردند وسپاهيان مقدوني را ناچار به پس نشيني نمودند. با وجود آريوبرزن وپاسداران تنگه هاي پارس گذشتن سپاهيان اسکندر ازاين تنگه هاي کوهستاني امکان پذير نبود .
آريوبرزن با وجود واژگوني پايتخت ودر حالي که سخت در تعقيب سپاهيان دشمن بود،حاضر به تسليم نشدوآنقدر درپيکار با دشمن پافشرد تا گذشته از خود او ، همه يارانش از پاي در افتادندوجنگ هنگامي به پايان رسيد که آخرين سرباز پارسي زير فرمان آريوبرزن به خاک افتاده بود .
استاندار کهگيويه و بويراحمد مي گويد: از افتخارات اين استان در بعد از انقلاب اسلامي و در دفاع مقدس و دفاع از خاک وطن کسب مقام اول در اعزام نيرو از نظر جمعيت به جبهه هاي جنگ و اهداي يکهزار و 800 شهيد 13 هزار جانباز 33 هزار رزمنده و 310 نفر آزاده بود .
قوام نوذري مي افزايد: از ويژگيهاي مهم شهداي استان اين بود که حدود 100 درصد شهدا در خط مقدم دليرانه به شهادت رسيدند .
وي گفت: مقاومت و نبردهاي دليرانه رزمندگان اين استان بويزه در تيپ 48 فتح باعث شد تا مسوولان عاليرتبه کشوري بارها از دلاورمرديهاي استان در جنگ قدرداني کنند .
نوذري گفت: اين استان منابع و ظرفيتهاي عظيم خدادادي براي توسعه دارد و اينجانب از بدو ورودم به استان و با توجه تاکيد دولت خدمتگذار به خدمتگزاري به مناطق محروم محور برنامه ها را توسعه استان بر اساس اين قابليتها و ظرفيتها گذاشته ام
|
||
|
در اين سامان ازدواج يک مسأله فردى نيست و افراد خانواده و فاميل در اين باب تصميمگيرندهاند. در صورت رسيدن پسر به سن ازدواج، پدر و مادر داماد با مشورت با نزديکان خود يکى از ريشسفيدان را وادار کرده تا محرمانه به خواستگارى رود و کسان داماد ريشسفيدان را همراهى مىکنند. در صورت موافقيت خانوادهها به عروس پاگشا مىدهند (چند سکه طلا) که عنوانى است براى آمد و رفت؛ يکى دو ماه بعد چند نفر از خانواده پسر رسماً و بهصورتى آشکار به خواستگارى مىروند و انگشترى و چند سکه اشرفى و يک دست لباس با خود مىبرند. در اين جلسه مبلغ مهريه که براى افراد کم بضاعت گاو و گوسفند و براى افراد مرفه باغ و زمين، با پول و طلا است، تعيين مىگردد و تاريخ ازدواج را تعيين مىکنند . |
||
|
به هنگام عقد، عاقد صيغه عقد را سه مرتبه مىخواند و هر بار که جوابى بشوند با ترکهاى که بهدست دارد به سر عروس مىکوبد، عروس جواب منفى مىدهد تا با روسم که بله مىگويد و خانواد ۀ داماد مجبور به دادن شيربهاء به مادر عروس مىشوند. با شنيدن کلمه ٔ بله اطرافيان شادى مىکنند. به هنگام غروب، عروس و داماد را به حجله مىبرند . |
||
|
||
|
پس از چهل روز از تولد کودک و گاه پيش از تولد نامى موقتى و بىمسما بر کودک گذاشته مىشود و پس از سه چهار سال اين نام تغيير مىکند و نام ديگرى بر او مىگذارند که هميشگى است. ناميدن افراد تنها با ذکر نام مشخص نيست بله اسم هميشه با پسوند نام پدر همراه است و نام پدران معرف فرزندان است . |
||
|
در اسامى تفاوت جنسيت خود متأثر از زبان و فرهنگ عرب است و تشابه اسمى ميان مذکر و مؤنث وجود ندارد . |
||
|
اسامى توده مردم از لغات بومى و داراى رديف است؛ اسامى مذکور اين گروه گاه ملهم از ائمه و منسوبان دينى يا پسوند نام آنها و نيز شاه و امير است و گاه منتسب به حيوانات درنده مىباشد؛ در اسامى مؤنث، انتشاب به درخت و گل و گياه آشکار است که وضعيت طبيعت غالب را مىرساند . |
|
|
||
|
||
|
از مراسم متداول گيلان در گذشته، آببازى بود که امروز اين رسم بسيار کمرنگ شده است. اين جشن در شرق گيلان و غرب مازندران به تيرماسيزه يعنى سيزدهم ماه تير مشهور شده که احتمالاً همان تيرگان است. در فرهنگ ايران پيش از اسلام روز سيزدهم هر ماه، تير نام داشت و روز تير از تيرماه را جشن مىگرفتند. اين مراسم به آبريزان نيز معروف بود. اين جشن تا عهد شاه عبارس در طبرستان و گيلان برقرار بود و بهتدريج از ياد رفت . |
||
|
از مراسم ديگر اين روز فالگيرى و 'لال شوشزني' است. در اين مورد بزرگ خاندان بر بدن اهل خانه و دامها و نيز به در و ديوار و همه چيز چوب مىزند و سکوت اهل خانه در برابر ضربات چوب، به باور آنها باعث برکت و رونق اقتصادى و معيشتى آنان مىشد . |
||
|
||
|
يکى از مراسم پيش از سال نو، اجراءِ نمايش عروسکى 'آينه تکم' است که در نواحى غربى استان گيلان انجام مىشد. تکمچىها پيامآور رسيدن سال نو و نوروز بودند . |
||
|
تکم عروسى بهشکل بز بود که با پارچهها و منجوقهاى رنگى و پرآراسته مىشد و با بالا و پائين بردن دستهاى که از ميان چوبى سوراخدار مىگذشت، آنرا به حرکت درمىآوردند. در کنار آن با صداى دو چوب آهنگى شاد تداعى ميشد و تکمچىها ترانههاى خوشآهنگ مىخواندند . |
||
|
||
|
از نمايشهاى سنتى گيلان که بيشتر در جشنها اجراء مىشد، بندبازى است. در گيلان به آن لافندبازى نيز گفته مىشود. نمايش روى طنابى که از روى دو ميله فلزى و چوبى محکم و ضربدرى شکل گذشته و در دو طرف مهار شده انجام مىشود. فرد اصلى نمايش پهلوان نام دارد. راه رفتن با پاى برهنه روى طناب، ايستادن داخل تشت يا قابلمه بر روى طناب، حرکت با ددوچرخه بدون لاستيک روى طناب و قرار دادن صندلى داخل يک سينى و نشستن روى صندلى و حفظ تعادل در همان حال، ازجمله دشوارترين عمليات اين افراد است. نقارهچى و سرناچى نيز با نواختن آهنگ، تماشاگران را در فضاى شاد اين نمايش سهيم مىسازند . |
||
|
||
|
اين کشتى يادگار دلاورىهاى مردم اين خطه است، که همچنان پاى برجا است. اين کشتى ريشه در تاريخ دراد. کشتىگيران گيلهمرد مراتب خاصى نظير تنگوله يا نوچه، پهلوان، سرپهلوان يا مياندار دارند. اين کشتى در محوطهاى محصور بهنام يسمبر يا سنبره ميدان برزگار مىشود. کشتى گيلهمردى معمولاً در تابستان و اعياد عروسىها انجام مىشود. کشتىگيران شلوارهائى بهنام 'لاسپار' بهپا دارند با بالاتنه ٔ لخت، ابتدا احترام به حضار نشان مىدهند و سپس با حرکات نمايشى قدرت خويش را به رخ حريفان مىکشند. اين حرکات نمايشى 'فوزوما' يا ' فرٌومما' خوانده مىشود . |
||
|
پس از جزخواني، حريف با کف زدن به او پاسخ مىدهد. سپس نبرد آغاز مىشود. جايزه مسابقات غير نقدى و شامل پارچه، آينه، پيراهن، گوسفند و گاو ... است. به اين جايزه ' بَرَم' مىگويند . |
||
|
||
|
از رسوم و نمايشهاى ديرين گيلان و بعضى نقاط ايران جنگ گاوهاى نر است که در گيلان ' ورزا' يا 'ورزو' گفته مىشود. قديمىترين سند مربوط به چنين نمايشى در گيلان، فرمانى است نوشته بر سنگ مرمر قهوههاى و بهخط نستعليق بر ايوان ورودى مسجد جامع لاهيجان که به دستور سلطان حسين صفوى نگاشته شده است. اين تاريخ ۱۱۰۶ هـ .ق ذکر شده است. مردم در اين فرمان از کبوترپراني، گرگدواني، نگهدارى گاو و قوچ و ساير حيوانات براى جنگ با يکديگر بازداشته و اين بازىها ممنوع شده است . |
||
|
||
|
اين بازى اولينبار در زمان شاهعباس صفوى به هنگام فتح لاهيجان، در گيلان مورد توجه قرار گرفت . |
|
چاه نخجير |
حکام قديم گيلان به شکار علاقه فراوان داشتند. در عمليات شکار يا 'چاه نخجير' ابتدا بخشى از جنگل بهعنوان شکارگاه انتخاب مىشد و سپس با در هم پيچيدن شاخههاى درختان دو رشته پرچين محکم به مساحت يک يا دو فرسخ درست مىکردند، بهگونهاى که در آخرين مرحله به زحمت گذرگاهى براى عمور يک شکار باقى مىماند. اين دالان در انتها به محوطهاى در عرض ده متر با پرچينهاى محکم و لانههائى موسوم به چاه محصور مىشد. در روز شکار مردان گيل و ديلم پشت پرچينها جمع مىشدند و با صداى فريا و ساز و نقاره هياهوى وحشتانگيزى ايجاد مىکردند. سپس بين دو پرچين پيش آمده و شکار را به محوطه موردنظر مىراندند. صفحه کوچکى اطراف محوطه و کمى بالاتر ايجاد مىشد که در آنجا مردان جاى مىگرفتند و حيوان به دام مىافتاد و درهاى لانهها را مىبستند.شاه عباس صفوى پس از تسخير گيلان چندبار شکارهائى اين چنين ترتيب داده بود .
|
نوروز |
|
نوروزخوانى |
يکى از مراسم آخر سال در گيلان نوروزخوانى است. اين مراسم که کمابيش هنوز وجود دارد در گيلان نماد وورد بهار و خير و برکت است. براى کار گروهى نوروزخوان در کوچه و خيابان بهراه مىافتند و اشعارى مىخوانند. اغلب نوروزىخوانها نخست دوازده امام را مىخوانند، بعد نوروز و نوسال را .
|
عروس گوله |
نمايش عروس گوله از ديگر مراسم قبل از سال نو مىباشد، که داراى مفاهيم اخلاقى و آئينى خاصى بود. اين مايش سه بازيگر داشت که به نقش غول، پيربابو و نازخانم ظاهر مىشدند. اين گروه لباسهاى مخصوص به در منازل رفته و به ايفاءِ نقش خود مىپرداختند و در ازاى تهنيتگوئى خويش و آرزوى سالى پربرکت و پريُمن براى صاحبخانه از او هدايائى دريافت مىکردند .
|
گلگل چهارشنبه |
چهارشنبهسورى که از مراسم کهن ايرانيان است در گيلان نيز برپا مىشود. در اين مراسم خاروبوته و گون جمعآورى و با درست کردن پشتههائى رو به قبله و آتش زدن آنها، از روى آتش مىپرند و با خوشحالى مىخوانند :
|
گلگل چهاشنبه به حق پنجشنبه |
||
|
زردى بشه، سرخى بايد نکبت بشه دولت بايد |
شکستن کاسه و کوزه و ظروف کهنه بهعلامت دور ساختن نفرت و رفع قضا و بلا از ديگر آداب اين روز بهشمار مىرفت. مراسم چهارشنبهسورى در نواحى مختلف گيلان با تفاوتى اندک اما شبيه هم اجراء مىشد . از ديگر برنامههاى اين شب فالگوش ايستادن بود که با شنيدن پنهانى نخستين کلمات عابرين مفهوم آن راحمل بر توفيق يا ناکامى خود در سال آتى مىشمردند . قاشقزنى نيز از رسوم اجرائى اين شب بود که جوانان و بيشتر دختران به در خانه همسايهها رفته و با پنهان کردن روى خود، خواستار هديه مىشدند . رسم شالاندزاى نيز ار سوم اين شب در مناطق روستائى بود که گاه نوعى خواستگارى بهشمار مىرفت. معمولاً به گوشه شال اينان مقدارى شيرينى و آجيل بهعنوان هديه صاحبخانه بسته مىشد .
|
سيزدهبهدر |
آخرين مراسم نوروز، سيزدهبهدر است. در اين روز مردم گيلان بيشتر به رودخانهها و در دل جنگلها رفته و اين روز را گرامى مىدارند. دختران سبزه گره مىزنند و اين مراسم با بندبازي، کشتى گيلهمردى و نواختن ساز و نقاره همراه است .
|
شبچله |
شب اول دى ماه هر سال اهل خانواده و خويشان گردهم آمده و آئين چله را برگزار مىنمايند. در اين شب خوردنىها و تنقلات فراهم مىآورند. هندوانه نيز از ملزومات اين شب است هرکس در اين شب هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگى نمىکند. از خوردنىهاى ديگر اين شب، برنج برشته، عدس و گندم برشته، آجيل، پرتقال، ليمو، خوج (گلابى محلي) و ميوههاى ديگر است. تفأل به ديوان حافظ از ديگر آداب اين شب است .
|
ازدواج |
در گيلان آشنائىهاى اوليه از برخوردهاى ساده و روزمره اهالى آغاز مىشود و اين شناخت بعدها به انتخاب و سپس در صورت توافق خانوادهها به ازدواج منجر مىشود. ابتدا خواستگاري، سپس نامزدى نوبت به ازدواج مىرسد .
پيش از فرارسيدن عروسى مراسم حنابندان در شهرها برپا مىشد و عروس بايد دست و پاى خود را حنا ببندد . از ديگر مراسم ازدواج نارنجزنى است. داماد نقل و سکه بر سر عروس مىپاشد و بعد نارنج يا پرتقالى به طرف او مىاندازد و عروس و داماد دور چاه مىگردند. عروس سکهاى در چاه مىاندازد و پس از آن درخت توتى در خانه مىنشانند . از ديگر مراسم مربوط به ازدواج گيشهبرى است که همان بردن عروس به خانه ٔ داماد است که با صداى ساز و نقاره و ترانهخوانى و شادى همراه است .
|
ختنهسوران |
از مراسم تاريخى ايران و گيلان ختنهسوران است. اين جشن بهدليل ارج و قرب فرزند پسر در گذشته داراى اهميت زيادى بود . وسايل ختنه يکسانى بهطول ۱۰ تا ۱۵ سانتىمتر، تيغ سلمانى و پنبه يا پارچه سوخته بود که براى ضدعفونى بهکار مىرفت. پس از انجام اين عمل موسيقى و پايکوبى و دستافشانى ادامه مىيافت . در اين مراسم مهمانان با پلو و خورشت و شيرينى و آجيل پذيرائى مىشوند و هر يک هديهاى در حد توان مىآوردند. پس از ده روز فرد ختنه شده را همراه همسالان او به حمام مىبردند .
|
مراسم ماه محرم |
ماه محرم در گيلان داراى آداب و رسوم ويژهاى است. مردم سعى مىکنند تا در روزهاى نهم و دهم محرم به زادگاه خود بروند و در مراسم عزادارى شرکت کنند . روضهخواني، سينهزني، زنجيرزني، چهلمنبر، شام غريبان، تعزيهخوانى و ... از جمله مراسم عزادارى در ماه محرم مردم گيلان است
|
لرستان |
||
|
عشاير لرستان از طوايف قديمى لر ايران هستند و با گويش لرى سخن مىگويند. لرها تيرهاى ايرانى هستند که در جنوب غربى ايران بهسر مىبرند و به چهار شعبه لرهاى خاص (ساکنين لرستان فعلى و پشتکوه)، ممسني، کهگيلويه و بختيارى تقسيم مىشوند . |
||
|
|
||
|
||
|
يکى از مراسم باشکوه و دلپذير عروسى ميان طوايف لر، رقص دستهجمعى است. در روز عروسى لران، ساز و دهل آهنگهاى محلى را مىنوازد و مرد و زن به رقص مىپردازند و دستمالهاى الوان مىافشانند. در بين برخى طوايف، بازى معروف چوب بازى در ضمن رقص شروع مىشود. در موقع ورود عروس، کسان عروس سعى مىنمايند کلاه داماد را از سرش بردارند، سواران همراه داماد هم دفاع مىکنند و اغلب بين آنها منجربه نزاع مىشود. هنگام ورود عروس، داماد عروس را در آغوش گرفته به منزل مىبرد. در ورود به خانه روى سر عروس نقل و قند پرتاب مىکنند و گاهى هم داماد با چوب به سر عروس مىزند که اغلب موجب شکستن سر عروس مىشود . |
آداب و رسوم مردم لرستان در رمضان ماه ضيافت الله
مردم استان لرستان نيز همواره با حلول ماه مبارک رمضان ماه بهار دل ها، خود را براي برگزاري آيين هاي ويژه اين ماه مبارک از مدت ها قبل آماده مي کنند.
بنا به سنت ديرينه، مردم اين ديار چند روز قبل از فرارسيدن اين ماه عزيز با روزه داري و عبادت به استقبال ماه رمضان مي روند.
در اين ايام بازار خريد وفروش زولبيا و باميه، حليم و خرما رونق بيشتري مي يابد و مردم مومن استان سعي مي کنند به هنگام افطاري بيشتر از اين اقلام غذايي استفاده کنند.
يکي از سنت هاي رايج مردم اين ديار که در ايام ماه مبارک رمضان بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد، فرستادن بخشي از غذاهاي افطار و سحر به درب منازل همسايگان بوده که به اصطلاح عاميانه به آن "کاسم سا" مي گويند.
بانوان لرستاني نيز توجه ويژه اي در پخت غذاهاي افطار و سحر داشته و با پختن انواع آش ها، شله زرد، فرني، حلوا و شيربرنج جلوه اي خاص به سفره هاي منازل خود مي بخشند.
تهيه و پخش نذورات مردمي در اين ماه پرفيض نيز نسبت به ديگر ايام سال نمود بيشتري پيدا کرده و هيات هاي مذهبي استان نيز فعاليت بيشتري در تهيه و پخش نذورات مردمي و پخش آن در ميان مستضعفان جامعه دارند.
برپايي محافل انس باقرآن کريم، تلاوت وتفسير کلام وحي، رسيدگي به محرومان و نيازمندان جامعه، زيارت اماکن متبرکه، حضور در مراسم مذهبي، برگزاري آيين هاي احيا در ليالي قدر، اجراي سنت پسنديده صله ارحام و نماز عيد فطر از مهمترين آداب و رسوم معنوي مردم لرستان در ماه ضيافت الله است.
آنچه که در اين ماه در لرستان بيش از هر زمان ديگري جلوه خاصي دارد حضور اغلب مردم به خصوص نوجوانان و جوانان براي اقامه نماز در امامزاده ها، مساجد و ساير اماکن متبرکه مذهبي و همچنين شرکت در آيين وحدت بخش نماز جمعه است.
رفتن به درب منازل در وقت سحر و بيدار کردن مردم براي خوردن سحري يکي ديگر از سنت هاي ديرينه اي است که هنوز هم در برخي از محله هاي قديمي شهرهاي استان اجرا مي شود.
روزه داران استان در ايام سوگواري اميرالمومنين در ليالي قدر اقدام به پخت حلواي نذري، شله زرد، آش و شربت کرده و به هنگام افطاري بين همسايگان و آشنايان خود توزيع مي کنند.
بنا به سنت ديرينه مردم لرستان برخي از مردم روزه دار مقداري از حلواي نذري ايام ليالي قدر را به دليل عظمت و بزرگي اين روزها براي عيد سعيد فطر نگه مي دارند تا هنگام خوردن صبحانه پس از يک ماه عبادت و بندگي در اين روز مبارک از آن استفاده کنند.
جمع آوري فطريه براي مستمندان به خصوص افرادي که نسبت فاميلي با يکديگر دارند نيز يکي از آداب حسنه اي است که از ديرباز در اين استان وجود داشته است .
«40 منبر» آيين ويژه بانوان لرستاني در روز تاسوعا
40 منبر آيين ويژه بانوان لرستاني در روز تاسوعاست که با پاي برهنه و نقاب بر صورت 40 شمع به نيت در 40 منبر يا مجلس عزاداري امام حسين (ع) روشن ميکنند تا از اين طريق با راز و نياز با معبود يکتاي خود، نيازها و حاجت خود را برآورده کنند.
مردم استان لرستان در ايام محرم هر کدام به نوعي ارادت خود را به امام حسين(ع) و مقوله عاشورا به اثبات ميرسانند، به طوري که مرد و زن پير و جوان در مراسمي که بيشتر با همان شيوه سنتي برگزار ميشود، شرکت ميکنند.
جوانان لرستاني از همان روزهاي اول محرم با برپا کردن خيمههاي عزاداري و نصب پلاکارد در جاي جاي اين استان شيعه نشين بار ديگر حال و هواي عاشورايي را به تصوير ميکشانند.
مردم استان لرستان آئينهاي ويژهاي در ماه محرم و صفر دارند که از جمله آن ميتوان به حضور مردم به ويژه جوانان براي عزاداري در خيابانها و کوچهها در قالب هيئتهاي سينه زني و زنجيرزني اشاره کرد.
مداحان اهل بيت عصمت و طهارت در اين استان در ماه محرم نقش موثري در تشکل هيئتهاي عزاداري دارند.
مداحان از سرودن نوحههاي قديمي با گويش لري همانند اين بيت ا خدا مه اکبر شيري زبو گم کردمه، د مين درياي خي دور گرو گم کردمه، يعني اي خدا من اکبر شيرين زبان گم کردهام، در ميان درياي خون آن گوهر گرانبها و کم پيدا گم کردهام، اينگونه نوحههاي محلي شيريني خاصي به عزاداريهاي لرستان داده است.
پختن حليم، آش و حلواي نذري، تهيه شربت و شيريني و شير داغ و توزيع نذورات در بين هيئتهاي عزاداري از جمله آيينهايي است که در ايام محرم و صفر توسط مردم اين خطه از کشورمان انجام ميدهند.
برخي از افراد خير با قرباني کردن گاو و گوسفند و تهيه غذاي نذري هيئتهاي عزاداري را به صرف شام يا نهار دعوت ميکنند.
آيينها و سنتهاي مختلفي به ويژه در روز تاسوعا و عاشوراي حسيني در اين استان برگزار ميشود که چهل منبر و گل اندود کردن از جمله اين آيينهاست.
چهل منبر آيين ويژه بانوان لرستاني در روز تاسوعاست که با پاي برهنه و نقاب بر صورت 40 شمع به نيت در 40 منبر يا مجلس عزاداري امام حسين (ع ) روشن ميکنند تا از اين طريق با راز و نياز با معبود يکتاي خود، نيازها و حاجت خود را برآورده کنند.
در اين سنت ديني زنان از ابتدا تا انتهاي اين آيين با نيتهاي دروني خود مهر سکوت بر لب ميزنند و تنها با زمزمه و ذکر کلمه الله و يا فرستادن صلوات بر محمد (ص) و خاندان پاکش مسير حرکت خود را ادامه ميدهند.
همچنين در روز تاسوعاي حسيني جوانان پرشور و دوستدار ائمه اطهار در لرستان به تدارک آماده کردن خاک ويژه عزاداري روز عاشورا ميپردازند تا در اين روز تمام بدن خود را به گل آغشته کنند و در ماتم سالار شهيدان حضرت ابا عبدالله الحسين (ع ) به عزاداري بپردازند.
خاک ويژه عزاداري اباعبدالله الحسين توسط جوانان لرستاني از بيابانهاي اطراف تهيه ميشود و پس از غربال و الککردن، آن را با عطر و گلاب معطر ميکنند و خاک آماده شده را در حوضچههاي مخصوص با آب گرم به گل تبديل ميکنند و اقشار مختلف مردم پس از اقامه نماز صبح روز دهم محرم ( عاشورا) با خلوص نيت و خود را گل اندود ميکنند.
عزاداران حسيني پس از گل مالان خود در کنار آتشهاي که به همين مناسب روشن کردهاند، بدن خود را خشک ميکنند و سپس در دستههاي سينه زني و زنجير زني در خيابانهاي شهر به راه ميافتند و با ذکر مصيبت و نوحه سرايي و سينه زني عزاداري خود را به اوج ميرسانند.
سنت گل اندود در روز عاشوراي حسيني يکي از سنتهاي بسيار قديمي رايج در ميان مردم لرستان است که نوع عزاداري روز عاشوراي مردم اين خطه را از ديگر مناطق کشور متفاوت کرده است.
مردم اين منطقه با طلوع آفتاب دسته دسته پس از اجراي سنت ويژه گل اندود کردن که خاص عاشوراست به مراسم سوگواري و عزاداري حسيني شور ديگري ميبخشند.
عزاداري مردم استان لرستان به ويژه شهر خرمآباد در روز عاشورا تا ظهر ادامه دارد و مردم عزادار پس از قرائت زيارت عاشورا، نماز ظهر عاشورا را اقامه ميکنند.
آئينهاي عاشورايي خاصي نيز در ساير شهرهاي استان با آداب و رسوم خاصي همچون تشکيل حلقه عزا در مقابل مساجد تکايا و حسينيهها با ذکر حسين واي، مراسم گلگيران و مجالس روضهخواني و تعزيهخواني که از واپسين روزهاي ماه ذيالحجه آغاز و تا پايان دهه نخست محرم ادامه ميدهند.
در عزاداري سنتي که مورد قبول مراجع تقليد است، عزاداران در مسجد، حسينيه، تکايا و خيمهها تجمع ميکنند و يک نفر روحاني عالم، وقايع عاشورا و اهداف قيام امام حسين(ع) را براي آنها تشريح کرده و در کنار آن عزاداران به سينهزني ميپردازند.
وي به تلاشهاي دشمنان در زمينه ايجاد انحراف در حوزه ديني اشاره کرد و افزود: با توجه به اينکه دشمنان همواره از جلسات مذهبي آسيب ديدهاند، لذا درصدد هستند با ايجاد انحراف، خرافه و بدعت در اين جلسات عزاداري و مذهبي، از ميزان تأثيرگذاري اين جلسات بکاهند و آن را يک حرکت غير معقول جلوه دهند.
مراسم شب یلدا
مردم استان لرستان نيز هر سال طولانيترين شب سال " شب يلدا " را با آداب و رسوم ويژهاي سپري ميكنند. آداب و رسوم طولانيترين شب سال در آغاز فصل زمستان همواره از گذشتههاي دور در جاي جاي ايران زمين مرسوم بوده وآيينهاي ويژه آن نيز توسط مردم هر شهر و دياري به شكلهاي مختلف برگزار ميشود. شب يلدا يا شب چله كه مردم اين خطه در گويش لري خود به آن " اول قاره " ميگويند به همراه آداب و رسوم ويژهاي اجرا ميشود كه از گذشتههاي دور نسل به نسل انتقال يافته است .
مردم استان لرستان نيز همچون ديگر هموطنان ايراني همواره آيينهاي شب يلدا را ارج نهاده وازچند روز گذشته خود را براي برگزاري آيينهاي ويژه آن مهيا ميكنند .
تهيه گندم، كنجد و شاهدانه كه به اصطلاح عاميانه به آن "گندم شادونه" ميگويند، نخود، كشمش، پسته، بادام، گردو و انواع شيرينيهاي محلي از جمله تنقلاتي است كه مردم اين ديار در شب يلدا از آنها استفاده ميكنند. غذاي مخصوص مردم لرستان در شب يلدا بوقلمون، گوسفند، سبزي پلو ماهي و خورشت سبزي است. بنا به سنت ديرينه، اغلب خانوادههاي لرستاني شب يلدا را در كنار بزرگان طايفه به ويژه پدربزرگها و مادربزرگهاي خود سپري ميكنند .
خواندن ديوان حافظ و تفال به آن، شاهنامه فردوسي و داستان سرايي از ديگر آدابي است كه در شب يلدا زينت بخش محافل گرم مردم اين ديار بوده و از محبوبيت ويژهاي نيز نزد مردم برخوردار است. يكي از سنتهاي ديرينه مردم اين ديار در شب يلدا رفتن به پشت بام منازل و طلب كردن تنقلات شب يلدا ست .
در شب يلدا بسياريازپشت بام منازل اين شهر مملو از جوانان و نوجواناني است كه با شور و شوق فراوان عبارت " امشو اول قاره" (امشب شب يلدا است ) را در شهر طنينانداز كرده و حال و هواي خاص شب يلدا را دو چندان ميكنند .
در اين شب نوجوانان و جوانان با تاريك شدن هوا به پشت بام منازل همسايه رفته و شالي را به حياط منزل آويزان ميكنند و با سردادن شعار جمعي "امشو اول قاره، خير د هونت بواره، نون و پنيره و شيره، كيخا حونت نميره" از صاحبخانه ميخواهند تنقلات شب يلدا را در شال آنها بريزد. يكي ديگر از رسوم ديرينه مردم اين ديار در شب اول قاره سنت قاشق زني است. دراين آيين نيز افراد با پوشاندن سر و صورت خود به درب منازل رفته و با به صدا در آوردن قاشق صاحب خانه را از حضور خود آگاه ميكنند. در اين هنگام صاحب خانه نيز به ميمنت اين شب مقداري از تنقلات و شيريني خانگي را در ظرف آنان ميريزد .
|
||
|
||
|
نوروزخوانان معمولاً پانزده روز پيش از فرارسيدن نوروز به روستاها رفته و با خواندن اشعار در مدح امامان و ترانههاى محلي، آمدن سال نو را بشارت مىدهند . نوروزخوانان چند نفر هستند که يکى شعر مىخواند، يکى ساز مىزند و ديگرى که کولهکش نام دارد، به در خانههاى مردم مىرود و مىخواند: بادر بهارون بيمو / نوروز سلطون بيمو / مژده دهيد به دوستان / گل به گلستون اومد / ... . صاحبخانه نيز با دادن پول، شيريني، گردو، تخممرغ و نخود و کشمش از آنان پذيرائى مىکند . |
||
|
||
|
صبح روز چهارشنبه آخر سال آش هفتترشى درست مىکنند و بين همسايهها پخش مىکنند. غروب روز چهارشنبه ۵ تا ۷ بوته آتش درست مىکنند و در حالىکه آواز مىخوانند با آرزوى شادى و خوشى براى خود و خانواده خود از روى آتش مىپرند . |
||
|
||
|
هنگام تحويل سال افراد خانواده دور سفره هفتسين مىنشيند و در حالىکه پدر خانواده دعاى تحويل سال را مىخواند، منتظر تحويل سال نو مىشوند . |
||
|
||
|
مردم مازندران در اواسط مردادماه جشنى بهنام نوروزماه دارند. وقتى اولين محصول برنج زودرس رسيد. بعد از درو و جمعآورى با همان برنج غذا درست مىکنند و در خارج از روستا جشن پايانکار مىگيرند. اين مراسم شبيه سيزدهبهدر است و يک نوع سپاسگزارى به درگاه خداوند است . |
||
|
||
|
از ديگر مراسم سنتى و رسمى مازندران تيرماه سيزده است که در اواسط آبان هر سال برگزار مىشود. در اين شب همه خانواده دور هم جمع مىشوند و تا پاسى از شب بهخوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانههاى بزرگترها سپرى مىکنند . جوانان هم با دردست داشتن ترکهاى بلند که کيسهاى در انتهاى آن بسته شده همراه کودکان به در خانهها رفته و با سر و صدا و کوبيدن چوب به در خانهها و لالبازى از صاحبخانه تقاضاى هديه مىکنند و شيرينى و ميوه و پول مىگيرند. برخى مىگويند که اين شب شب تولد حضرت على (ع) است و برخى پيروزى کاوه بر ضحاک و جشن مهرگان را در اين شب مىدانند . |
||
|
||
|
اين آئين ۲۶ عيدماه طبرى هر سال در تاريخ ۲۸ تيرماه ش در بيشتر روستاهاى استان برگزار مىشود. اين جشن به جشن مردگان نيز معروف است. امروزه نيز اهالى روستاهاى اطراف همگى به امامزاده حسن مىآيند و علاوه بر خيرات کردن براى اموات و روشن کردن شمع روى مزارها، تماشاگر مسابقه کشتى سنتى لوچو مىشوند. در اين روز کشتىگيران سوادکوه در اين محوطه گرد مىآيند و به مصاف هم مىروند . |
||
|
||
|
يکى از مراسم قابل توجه در ارتباط با آب در روستاى 'اسک' واقع در جاده هراز مراسم 'ورف چال' است. اين مراسم در يکى از روزهاى جمعه و در فاصله اول تا پانزدهم ارديبهشت ماه که آخرين برفهاى زمستانى در حال ذوب شدن است انجام مىشود . تاريخ اجراى آن قبلاً توسط بزرگان محل به اطلاع عموم مىرسد. در اين روز کليه مردان جهت انجام مراسم ورفچال واقع در دامنه کوه دماوند پس از صرف صبحانه با همراه داشتن غذاى ظهر و بساط ميوه و چاى از روستا خارج مىشوند . در اين روز هيچ مردى نبايد در روستا بماد، اگر مردى سعى کند به روستا داخل شود بهشدت با چوب بهوسيله زنهاى محل تنبيه مىشود . |
||
|
مردان روستا پس از رسيدن به محل ورفچال که از دوران گذشته چاهى در آنجا براى جمعآورى برف بهوسيله ٔ شخصى بهنام سيدحسن ولى حفر شده و مقبره او نيز در روستاى نياک محل زيارت اهالى منطقه است، اقدام به جدا کردن قطعات برف از کوه مىکنند و هرکس بهقدر توان خود مقدارى از قطعات برف را به داخل چاه مىريزد. با پر شدن چاه و پوشانيدن در آن، مردان به صرف ناهار و چاى و ميوه در اطراف چاه مىپردازند و نماز بهجاى مىآورند و همگى به روستا برمىگردند. اين مراسم ريشه در مبارزه با کمآبى براى مسافران و دامها در فصل تابستان دارد . |
|
||
|
شب اول زمستان را ' گت چله' مىنامند. همه خانواده در اين شب دور هم جمع مىشوند و با خوردن هندوانه، ماست و ميوه و آجيل سرماى زمستان را از خود دور مىکنند. در اين شب دختران دم بخت با پوشاندن صورت خود از هفت خانه چيزى مىگيرند، اگر کسى آنها را نديد و نشناخت، حتماً به نيت خود مىرسند . |
||
|
||
|
چند روز پيش از ماه محرم کليد تکايا، حسينهها، مساجد و خانهها سياهپوش مىشوند و از روز اول محرم مراسم عزادارى آغاز مىشود و کسانى که نذر دارند آنها را بين مردم پخش مىکنند . |
||
|
در روستاى نوا از شهرستان آمل، مراسم نخلگردانى معمول است. از روز اول تا هفتم مردم به عزادارى مىپردازند و سعى دارند که تا در اين روز کليد نذورات خود را ادا کنند. در روز هفتم مردم به کنار نخلى مىروند و به آن سلام مىکنند . اعتقاد بر اين است که نخل، تابوت امام حسين (ع) است. روز هشتم نخل را بيرون مىآورند و در محلهها مىگردانند. مردم نيز همراه نخل مىروند. به اين مراسم نخلگردانى مىگويند . |
||
|
کسانى که نذر شير دارند روز هشتم، نهم، دهم همراه نخلگردانى شير بين مردم پخش مىکنند. نخل را به در هر خانه که مىبرند، صاحبخانه نذر خود را بهجا مىآورد. در روز نهم و دهم محرم همين مراسم صورت مىگيرد. در شب دهم عاشورا، نخل را دور محله مىگردانند و همه مردم پابرهنه و شمع به دست به همراه نخل به امامزاده مىروند و تا صبح به سينهزنى و عزادارى مىپردازند . |
||
|
||
|
در اين روز که عيد سادات است، مردم به ديدن سادات مىروند و سکهاى بهعنوان ته کيسه يا پارچه سبز و سفيد رنگ از دست سيد يا سيده بهعنوان تبرک دريافت مىکنند . |
||
|
||
|
مراسم به اين صورت اجرا مىشود که اهالى روستا همگى به امامزاده، مسجد يا ميدان بزرگ روستا و يا خارج از روستا مىروند دعا مىکنند و ملا ياسيد گوشهاى از جلد قرآن را خيس مىکند و يا منبر را به اين نيت که باران ببارد با گلاب مىشويد . |
||
|
همچنين مرسوم است که همه مردم شير و برنج جمع مىکنند و با آن شيربرنج درست کرده و مىخورند و مقدارى از آن را روى پشتبام مىريزند تا باران ببارد . |
||
|
يکى از مراسم رايج در هنگام خشکسالى و از مراسم بارانخواهى به زبان محلى شيلون يا شيلان گفته مىشود. اهالى ده در اين مراسم مواد اوليه براى پخت شيربرنج يا آتش جمعآورى مىکنند. در روز معنى در مکان مقدسى مانند تکيه، امامزاده يا در اطراف درخت مقدس جمع مىشوند. پس از پختن آش بهوسيله ٔ زنهاى محل مراسم دعا و روضهخوانى انجام مىشود و از خدا طلب باران مىکنند . |
||
|
از ديگر عقايد مردم منطقه در اين زمينه گذاشتن پايه منبر در آب يا ريختن آب به روى فردى سيد است . |
||
|
||
|
در بيشتر مناطق استان رسم بر اين است که در دهمين روز تولد نوزاد، عدهاى از بستگان و آشنايان براى صرف ناهار دعوت شوند. پس از صرف ناهار و چاى و شيرينى مادربزرگ يا قابله کودک را در گهواره مىبندند. سپس مدعوين پولى بهعنوان هديه در گهواره طفل مىگذارند . |
||
|
||
|
ابتدا مراسم خواستگارى توسط خانواده داماد صورت مىگيرد. بعد از رضايت خانواده عروس فرداى آن شب غذا و شيرينى تهيه ديده و براى خانواده عروس مىفرستند. براى مراسم بلهبرون يا 'ارهگيرون' به خانه عروس مىروند و با دادن انگشتر به عروس او را براى پسرشان نشان مىکنند. در شب بلهبرون ميزان شيربها نيز معين مىشود. بعد دوران نامزدى آغاز مىشود که بين ۶ ماه تا ۲ سال طول مىکشد . |
||
|
قبل از عروسى خريد انجام مىشود. بعد زنى بهعنوان خبرگير براى دعوت کردن به خانههاى مردم مىرود يک روز پيش از عروسي، از خانه داماد تمام مخارج جشن از قبيل برنج، گوشت، روغن بهنام 'خرجبار' بار اسب مىکنند و همراه چند گوسفند پاىکوبان به خانه عروس مىفرستند . |
||
|
شب قبل از عروسى حنابندان است. صبح روز حنابندان عروس و داماد جداگانه با جشن و پاىکوبى به حمام مىروند و جدا از هم همراه دوستان به خانه برمىگردند. شب حنابندان عروس و داماد هر يک در خانه ٔ خود، مراسم حنابندان را انجام مىدهند . |
||
|
روز عروسى و عقدکنان، خانواده عروس و داماد جداگانه به ميهمانان غذا مىدهند . |
||
|
بعد از ظهر عروسي، داماد بههمراه دوستان و فاميل براى آوردن عروس بهطرف خانه او مىروند. داماد از قبل اسبى را تزئين مىکند و وقتى به خانه عروس رسيدند خانواده عروس با نقل و شيرينى و اسپند به استقبال آنها مىرود. پدر يا برادر عروس نانى را به کمر عروس با شال سفيد يا سبز بسته و عروس را سوار اسب مىکند. پسربچهاى را در بغل عروس نشانده به اين نيت که فرزند اول پسر باشد و پسربچهاى آئينه بهدست جلوى اسب عروس بهراه مىافتد . |
||
|
در بين راه دوستان داماد با پاىکوبى و تيراندازى در شادى آنها سهيم مىشوند . |
||
|
وقتى به خانه داماد رسيدند. داماد از اسب پياده مىشود و نارنج يا انار يا سيبى به سمت عروس پرت مىکند. عروس بايد آنرا بگيرد و سپس باهم آنرا بخورند . |
||
|
عروس براى ورود به خانه منتظر مىشود تا پدر داماد سکهاي، يک رأس گاو يا زمينى را بهعنوان رونما يا پاناز به عروس بدهد. وقتى عروس به حياط خانه وارد شد، مادر و خواهرهاى داماد اسپند دود مىکنند و نقل و نبات و شيرينى به همراهان مىدهند. شام در خانه داماد صرف مىشود و همه به خانه برمىگردند و تنها زنى بهنام 'عروس مار' همراه عروس مىماند . |
||
|
صبح روز بعد از عروسي، عروس بايد صبحانه آماده کند و به خانواده داماد بدهد. خانواده داماد نيز لباس، پول، پارچهاى را بهعنوان خلعت به عروس مىدهند. سه روز بعد عروس و داماد به خانه ٔ مادر عروس براى سلام مىروند و به آن 'زنمار سلام' مىگويند . |
مرکزی
|
|
||
|
||
|
مردم اراک از نژاد مردم ميانه ايران مىباشند و بهدليل مرکزيت و علل اقتصادى و منطقهاى مهاجرپذير بوده است. گرچه از سال ۱۳۳۰ بهبعد روند مهاجرت بالعکس شده و اراک تبديل به شهرى مهاجرفرست گرديده است. زبانهاى دين ناحيه ترکى در شمال، فارسى در جنوب شرقي، کردى در غرب و لرى در جنوب غربى در خود شهر اراک مردم به زبان فارسى با لهجه اراکى سخن مىگويند
|
||
|
||
|
تحقيق، کسب اجازه، خواستگاري، تعيين مهريه و شيربها، تهيه جهيزيه عروس، نامزدي، عقد، حنابندان و عروسى مراحل ازدواج در اين منطقه است . |
||
|
براى خواستگارى هدايائى چون لباس، پارچه، انگشتري، شيريني، روغن بومي، عسل، حنا، صابون، دو کله قند و از اين قبيل از طرف خانواده داماد به خانواده عروس پيشکش مىشود. در نقاط خلج نشين به شيربهاء، 'باشلق' مىگويند. هنگام بردن عروسي، در جلوى خانه عروس از جاى خود حرکت نمىکند تا وعده يا گوسفندى از پدر داماد بگيرد. به اين رسم توکفشى مىگويند . |
||
|
||
|
موقع کفن کردن مرده دو تکه چوب سبز در کفن مىگذارند که اصطلاحاً عصا نام دارد و باور دارند تا هنگامى که چوبها باقى بماند مرده از سؤال و جواب در امان است . در تمامى نقاط روستائى اين شهرستان اتاقکى فلزى موسوم به دخمه را بهمدت سه روز بر روى قبر مرده مىگذارند و قاريان در تمام مدت اين سه شبانه روز بر روى قبر مرده در داخل دخمه قرآن تلاوت مىکنند . |
||
|
||
|
||
|
در منطقه رسم است کوزهاى خالى از بالاى بام در شب چهارشنبهسورى به پائين مىاندازندکه قضا و بلاى خانه و اهل آن با شکستن کوزه از خانه بيرون برود. رسم قاشقزنى نيز از رسوم اين شب است که در آن دختران چادر سر کرده و به در خانه اهالى رفته با قاشق به کاسه مىزنند و صاحبخانهها به آنان آجيل و شيرينى مىدهند . فالگوش ايستادن بهوسيله ٔ دختران دم بخت نيز در غروب اين روز مرسوم است . |
||
|
||
|
در روستاى نجفآباد دو روز را بهعنوان روز علفه (عرفه) مىشناسند. عرفه راستگو يک روز قبل از عيد است و عرفه دروغگو دو روز به عيد مىباشد. اين روز را روز زيارت اهل قبور مىدانند . |
||
|
||
|
در آشتيان اهالى عقيده دارند به هنگام تحويل سال پيرزن يا ننه سرما، انگشتى در ظرف سمنو مىزند و اثر انگشتش نمايان مىماند . |
||
|
||
|
دستهگردانى از پنجم محرم با تشکيل دستههاى سينهزنى و زنجيرزنى شکل مىگيرد و شبيهخوانى از آئينهاى اين ايام است . |
||
|
||
|
در ۲۷ رمضان شب کشته شدن ابنملجم مرادى قاتل حضرت على (ع) زنان محل بهدست خود حنا مىگيرند و به ابنملجم لعنت مىفرستند . |
||
|
||
|
در اين مراسم که ويژه تابستان است. مردم به کنار چشمه رفته و بهروى يکديگر آب مىپاشند . |
خمين
|
ازدواج |
در خمين مراحل ازدواج از خواستگارى شروع مىشود. مراحل بعدى نامزدي، عقد، حنابندان و عروسى است. شب اول عروسى را جاهل نشان مىگويند. هنگام بردن عروس، پدر عروس مقدارى تخممرغ و نان به کمر دختر مىبندد که به گوشه معروف است. پس از صرف شام عروسي، براى کمک به داماد مراسم پولريزان انجام مىشود .
|
مرگ (مراسم تدفين ) |
نشانههاى مرز مردان، مهر، تسبيح و شانه زنانه و قيچى بوده است .
|
نوروز |
در شب چهارشنبهسوري، آش مخصوص اين شب پخته مىشود. در مناطقى از خمين، پختن آش بهنام ' جودوغ ' در ظهر عيد مرسوم است .
|
کوسه گردى |
روز چهل و يکم زمستان در خمين به ناقالى چارچار معروف است. در اين روز شخصى بهنام کوسه بيرون مىآيد و کوسهگردى باب مىشود .
|
مراسم ماه محرم |
در ماه محرم از شب چهارم، دسته گردانى آغاز مىشود. نخل گردانى نيز از مراسم باشکوه اين ماه در خمين است. همچنين شبيهخوانى نيز در اين ماه اجراء مىشود .
|
ماه رمضان |
کشته شدن ابنملجم مرادي، آتش مىپزند .
|
|
||
|
||
|
مراحل ازدواج استخاره، خواستگاري، شيرينىخوران، پاگيره (مراسم تعيين مهريه)، عقد، مراسم تختخوابدوزي، چادربران، حنابندان، مراسم حمام و عروسى مىباشد. در روز سوم عروسى مراسم پولاندازى انجام مىشد. در اين مراسم دعوت شدگان به جشن عروسى به خانه داماد رفته و بعد از صرف چاى و شيريني، در حد توان خود کمک مالى به آنها مىنمايند . |
||
|
||
|
مرده را شب دفن مىکنند تا ستارهها داخل قبر شوند. براى راحتى فرد متوفی در دهانش آب تربت و آب زعفران مىريزند . |
||
|
||
|
براى استفبال از نوروز مراسم هلهله انجام مىشود. عدهاى از جوانان محل، پنجاه روز قبل از عيد، کيسههائى بر دوش انداخته، يکى از آنها لباس زنانه مىپوشد و ديگرى نقش بز نرى را بازى مىکند و در محل راه افتاده و مىخوانند: هلهله، هوهو، صد به غله هوهو، پنجاه به نوروز داريم . |
||
|
اهالى نيز در کيسه آنها روغن، آرد، کشمش، پول و .. مىريزند . |
||
|
خوراک شب عيد را پلو و خورش اسفناج تشکيل مىدهد و در سفره هفتسين سير، سرکه، سمنو، سبزه، سنجد، سماق، قران، آينه، آب، تخممرغ رنگي، مقدارى حبوبات گذاشته مىشود . در روز سوم عيد 'آش سوم' مىپزند تا سر رشته امور زندگى را تا پايان سال در دست گيرند . |
||
|
||
|
از مراسم اين ماه، شبيهخوانى است. همچنين مراسم نخلبردارى نيز در نقاط از اين شهرستان اجراء مىشود. مراسم عاشورا از امامزاده شاه سليمان آغاز مىشود. مراسم قمهزنى نيز قبلاً انجام مىگرفته است . |
||
|
||
|
براى طلب باران رسم است آش باران بپزند . |
||
|
در رسم ديگرى فردى لباس مندرسى مىپوشد، سوار بر چوبى که زنگونههاى بسيار دارد شده و حرکت مىکند. عدهاى از جوانان و نوجوانان او را همراهى کرده و با خواندن اشعارى به در خانه اهالى مىروند. اهالى نيز روى آنها آب پاشيده و هدايائى در کيسه آنها مىريزند . |
ساوه
|
||
|
در اين منطقه باورهاى مختلفى وجود دارد. بهعنوان مثال کله گوسفندى را باز مىکند. اگر گوشت گوسفند به آروارههاى گوسفند چسبيده بود، نوزاد دختر و اگر نچسبيده بود پسر خواهر بود و .... |
||
|
||
|
هنگام خواستگارى رسم بود که گوسفند سفيدى را بهعنوان پيشکش مىبردند و به اين هديه 'اوکج ' مىگفتند. امروزه کله قند، پارچه، لباس، انگشتري، شيرينى و چاى جايگزينى آن شده است. ميزان مهريه و شيربهاء در کاغذى نوشته مىشود که به اين رسم پاگيره مىگويند . |
||
|
شب بعد از عروسى به شب مادرزنسلام معروف است که خانواده داماد به همراه عروس و داماد به خانه مادر عروس مىروند . |
||
|
||
|
رسم است به هنگام کفن نمودن مرده دو چوب زير بغل مرد مىگذارند تا در هنگام جواب دادن به نکير و منکر عصاى او باشند . |
||
|
بعد از دفن، دور قبر وى خطى کشيده سپس هفت قدم از قبر دور شده و باز مىگردند، فاتحهاى مىخوانند به نيت آخرين وداع با ميت . |
||
|
از نشانههاى مزار در شهرستان ساوه نقش شير و خورشيد، نقش شانه دو سر براى زن و شانه يک سر و مهر و تسبيح براى مرد است . |
||
|
||
|
براى چهارشنبهسورى سه يا هفت کوپه آش درست مىکنند. در بعضى نقاط زنان و دختران محل در اين شب مراسم قاشقزنى انجام مىدهند . |
||
|
به جمعه آخر سال در محل علفه گفته و به عيد مردها نيز معروف است. در اين روز به زيارت اهل قبور مىروند . |
||
|
در اين شب زنان نيت کرده و اسم خود را به کاغذى نوشته و داخل کوزه سفالى مىاندازند. صبح روز بعد يک زن مورد اعتماد با خواندن دعائى اسامى زنان را تکتک بيرون مىآورد و هر زن به نيت خود مىِسد. مراسم شالشالاماخ نيز در اين روز توسط جوانان انجام مىشود . |
||
|
||
|
کوسه گلين مراسمى که به هنگام خشکسالىها، جهت طلب باران اجرا مىشود. در اين مراسم فردى پوست گوسفندى پوشيده و همراه با جوانان به در خانه اهالى مىروند. اهالى نيز به آنها مقدارى گندم، پول، آرد يا شيرينى مىدهند. ايشان با آرد فراهم شده حلوائى تهيه کرده و مهره سبزى در آن مىگذارند. بعد حلواها را تکهتکه کرده و اگر شخصى تکهاى را که در آن مهره سبز بود بردارد بهخاطر اين جرم او را از درختى آويزان کرده و مىزنند تا کسى ضمانت او را کند . |
|
سر بند |
||
|
||
|
مراحل ازدواج در سربند شامل تحقيق در مورد دختر از طرف مادر داماد، خواستگاري، پاکيزه ( نوشتن سندى مبنى بر دادن دختر به فلان پسر)، عقد، حنابندان و عروسى مىباشد . |
||
|
رسم تو بيشى از رسوم رايج در محل است که در آن براى کمک به شروع زندگى زوجين، مهمانان در حد توان کمک مالى مىکنند. اين رسم پس از صرف شام عروسى صورت مىگيرد . |
||
|
||
|
در شب چهارشنبهسورى مهرهائى بهنام ونيت افراد فاميل را در ظرف 'ديگيله ' انداخته مىشود. صبح فردا زنى آشنا و مورد اعتماد را دعوت کرده و مىخواهند تا با خواندن اشعارى هر بار يک مهره از درون ظرف بيرون آورد . شعر خوانده شده فال آن فرد براى آن سال خواهد بود . |
||
|
روز جمعه آخر سال را علفه مىگويند و به زيارت اهل قبور مىروند . |
||
|
ناهار روز عيد آش جو يا جودوئى نام دارد . |
||
|
||
|
در زمانهاى خشکسالى اهالى بالاى تپهاى در گورستان قديمى رفته و دعا مىکنند . |
||
|
رسم ديگر چمچه گلين است. رسم چهل کچلون نيز ار سوم طلب باران است که توسط زنان مسن صورت مىگيرد . |
||
|
||
|
امامزاده سهلبنعلي، مرکزيت سوگوارى ايام محرم در محل بوده و دستهجات در روز عاشور در اين محل جمع مىشوند. شبيهخوانى نيز از آئينهاى نمايشى اين ماه است. خوراکىهاى نذرى محل در اين ايام، شير، حليم و آبگوشت است . |
محلات
|
||
|
مراحل ازدواج شامل اذن گيرون، فاشه (خواستگارى و تعيين شيربها و مهريه)، نامزدکنون، عقدکنون، حنابندان و عروسى است . |
||
|
||
|
در اين منطقه به سفره هفتسين، سرفه سال گفته شده و در آن سماق، سير منجمد، سرکه، سهپستان، سيب و سبزى بههمراه کلام ا... مجيد، آينه، کاسه آب قرار داده مىشود . |
||
|
||
|
در اين شب سفره هفتسين چيده مىشود و هفت نوع خوراکى در آن قرار مىگيرد که عبارتند از : سنجد، سيب، سماق، سهپستان، سمنو، سرکه و سبزي . |
||
|
||
|
مراسم قاليشويان مشهد اردهال در سيزدهم پائيز انجام مىشود، که به مشهد قالى نيز مشهور است . |
||
|
||
|
پنجاه روز به عيد مانده در بعضى نقاط شهرستان محلات، جشن سده ٔ باستانى ايرانيان برگزار مىشود . |
||
|
||
|
از مراسم آئينى اين ماه شبيهخوانى است که شامل تعزيه امام حسين، امام سجاد، حضرت زينب، حضرت عباس، علىاکبر و ... مىباشد. گروههاى تعزيه از کاشان، جوشقان، ميمه، موته، اصفهان به محلات مىآيند . |
||
|
در روز عاشورا نانهائى بهنام لولو عباس مىپزند. امروزه در اين روز قربانى کردن رسوم شده است. در ايام عزادارى محرم سوگوارىهاى باشکوهى انجام مىشود . |
||
|
||
|
در پانزدهم رمضان مقارن با ولادت امام حسن مجتبى (ع) مراسمى بهنام 'اهواهو' در محل برگزار مىشود؛ در اين مراسم اهالى نوجوان محل به خانه اهالى رفته و از آنان طلب آجيل مىنمايند. در روز بيست و هفتم رمضان، روز کشته شدن ابنملجم مرادي، در محل جشنى گرفته مىشود . |
||
|
||
|
در مواقع خشکسالي، معروفترين رسمى که انجام مىشود، پخت آش باران است . |
هرمزگان
|
||
|
ازدواج در بندرعباس بسيار کم خرج و ساده و در عين حال فوقالعاده گرم و باروح برگزار مىشود. پس از انجام خواستگارى و توافق طرفين، مراسم عقد طبق ترتيبى که در ساير نقاط ايران معمول است، در حضور شهود و کسان عروس و داماد برگزار مىشود. هنگام خواندن خطبه عقد، همه دگمههاى لباس عروس و داماد را باز مىکنند و تا پايان قرائت خطبه بازمىگذارند. فلسفه اين عمل آن است که کار و بخت آندو در جريان زندگى گشوده بماند و هرگز گروه بستگى در کارشان پيدا نشود . |
||
|
معمولاً ميان عقد و عروسى يک شب فاصله مىاندازند. در شب عروسى زنان خانواده داماد با البسه زيبا و رنگارنگ بهسوى خانه داماد بهراه مىافتند. وقتى به پشت در خانه او رسيدند، همه با هم سهبار هلهله مىکنند و بهاصطلاح محلى کيليکى مىکشند. داماد شخصاً در را بهروى ايشان باز مىکند و آنها را به درون دعوت مىکند . |
||
|
زنان خانواده داماد، پس از صرف چاى و شيرينى بهطور دسته جمعى بهراه مىافتند و به ساير خانهها مىروند تا دوستان و آشنايان را براى شرکت در مراسم عروسى از طرف داماد دعوت کنند. صاحب هر يک از خانهها در صورت پذيرفتن دعوت به جمع دعوتکنندگان مىپيوندد. گروه مجدداً به خانه ٔ داماد برمىگردند . پارچههائى را که داماد براى عروس خريده در جعبه بزرگى قرار داده روکش سبزى بر آن مىاندازند. يکى از زنها آنرا بر سر خود گذاشته، بههمراه گروهى از زنان و مردان و نوزاندگان محلي، با ساز و کرنا و دهل، پاىکوبان و آوازخوانان از کوچهها و خيابانها مىگذرند و به خانه عروس مىروند . هدايا را به حاضران در خانه عروس نشان مىدهند. هر يک از زنان قطعهاى از پارچهها را با خود به خانه مىبرد تا براى عروس چيزى بدوزد . |
||
|
در همان شب دست و پاى عروس را حنا مىبندند. پس از خاتمه مراسم، عروس را با تشريفات خاصى به حمام مىبرند و سپس در اتاقى که در خانه پدرش آماده کرده و با پردهها و پارچههاى رنگارنگ زنيت دادهاند و آنرا تخت (حجله) مىنامند وارد مىکنند و ترانهاى مىخوانند . |
||
|
همان روز داماد را نيز بر اسب يا شترى سوار مىکنند و به حمام مىبرند و لباس نو مىپوشانند و پارچه سبز نازکى بر سرش مىاندازند و پسربچه کوچکى را در جلو او مىنشانند (تا خدا پسرى به او عيانت فرمايد) پس از آنکه داماد از حمام درآمده سينى بزرگى در ميان جمعيت برابر او مىگذارند تا هر کس مبلغى در آن بيندازد. سپس داماد را به خانه پدرش مىبرند و و در راه مىخوانند و مىرقصند. داماد راى ورود به خانه از پدرش انعام مىخواهد و مادرش را مىخواهد تا شيرش را حلالش کند. سپس دوباره رقص و پايکوبى آغاز مىشود، اين مراسم مقارن با لحظهاى است که عروس را به تخت مىنشانند و پس از دستبهدست دادن آندو، زنها هلهله مىکنند و بعد به خانههاى خود مىروند. عروس و داماد سه روز در حجله مىمانند. بعد به ديدار پدر و مادر خود مىروند که در اصطلاح محلى 'سرآخونى رفن' مىگويند و زندگى آنها رسماً آغاز مىشود . |
||
|
||
|
نوعى مراسم آئينى در سواحل جنوبى در استان هرمزگان برگزار مىشود، که توسط آن بيماران مبتلا به ناراحتىهاى روحى معالجه مىشوند. اين مراسم در واقع نوعى موسيقى درمانى است. حضور فرهنگ و موسيقى آفريقا در کل موسيقى هرمزگان و آداب و رسوم و موسيقى زار بسيار مشهود است. در اين مراسم که با انجام حرکات خاص و موسيقى خاص صورت مىگيرد گاه آهنگهائى به سبک هندى و آفريقائى بهگوش مىرسد . |
||
|
در مراسم زار که کنايه از باد مزاحم ياجن است، بيمار را چند روز در محلى دور از چشم ديگران زير نظر با بازار يا مازار نگه مىدارند، تا زار از بدنش خارج شود . برنامههاى موسيقائى زار با رقص و حرکات خاص توأم است . |
نگاهي به آداب و رسوم مردم هرمزگان در ايام مبارک رمضان
بندرعباس - رمضان مانند همه ماهها نيست بلکه ما فوق ماههاي ديگراست
زيرا همانطورکه خداوند در قرآن فرموده رمضان ماه عبادت وخودسازي است وشب هاي قدر آن
ازهرماه بالاتر است
.
روزها، روزه داري ،شب ها شب زنده داري ، توبه و راز و
نيازهاي عميق با خدا و خواندن دعا و قرآن،انگار اين آخرين ماه رمضان عمر ما
باشد
.
به گزارش ايرنا روزه داري دربين ساکنان اين استان از ماه شعبان شروع مي
شود چرا که برخي معتقدند روزه هاي واجب دارند که نتوانسته اند درسالهاي گذشته
بگيرند و يا روزه هاي مستحبي دارند تا ثواب ببرند
.
روزهاي آخر ماه شعبان بويژه
سه روز آخر و بخصوص روز آخر که به روزه يوم الشک معروف است بيشتر به آن بها داده مي
شود چرا که عده اي نمي خواهند روزه 30روز ماه رمضان کم داشته باشند
.
وقتي به
انتهاي ماه شعبان مي رسيد عده اي از قديم الايام عادت دارند که غروب آن روز دربالاي
پشت بام و جاهاي بلند و برخي هم با دستگاههاي مدرن به انتظار ديدن ماه رمضان مي
نشينند تا ماه نو را خود ببيند ومطمئن شوند
.
البته در بيشترسالها در اين روزها
ماه بدرستي با چشم عادي ديده نمي شود و بنا به اعلام ستاد استهلال رمضان همزمان با
سراسر کشور رسميت پيدا مي کند
.
با قطعي شدن ماه رمضان استان هرمزگان حال و هواي
رمضان به خود مي گيرد تقريبا خوردن و آشاميدن در ملاعام برچيده مي شود و تا غروب هر
روز به حرمت اين ماه عزيز کسي به خود اجازه نمي دهد در بين مردم روزه خواري
کند
.
کساني که توانايي گرفتن روزه در اين ماه دارند چهره هاي معنوي و بندگي خدا
از دور مشخص است و روزه را با جان و جسم خود لمس مي کنند
.
مردم اين استان در اين
ماه اعتقاد به برکت نعمت هاي خدا دارند و در بين آنها به ماه برکت معروف است لذا هر
نوع درآمد و افزايش رزق و روزي را مبدا و منشا آن دراين ماه مي دانند
.
دراين ماه
آيين هاي زيادي از خواندن قرآن و دعاهاي مستحبي ، نمازهاي قضا و نماز و دعا براي
پدر ومادر و درگذشتگان از سوي مردم خوانده مي شود
.
ربناي هرمزگان که ازسحرگاهان
آغاز مي شود تنها با خوردن افطاري به پايان نمي رسد و تا پاسي از شب ادامه
دارد
.
درماه رمضان مساجد هرمزگان بويژه در شهر بندرعباس بيش از ماههاي گذشته
شلوغ تراست و نماز گزاران پس ازاقامه نماز و مختصري افطاري معروف به لب گشودن افطار
به خواندن يک جزء قران مي کنند
.
اين رويه به مدت سي شب ادامه دارد و شب هاي قدر
دعاهاي مستحبي از قبيل جوشن کبير و نمازهاي مستحبي ،آيين هاي قرآن بر سرگذاشتن تا
پاسي از شب ادامه دارد
.
شب هاي قدر که معروف به شب هاي ضربت خوردن و شهادت حضرت
علي (ع) هم است شب هاي قتل هم مي گويند که علاوه برآين هاي ياد شده آيين هاي
سوگواري شهادت مولاي متقيان هم برگزار مي شود
.
خواندن 100رکعت نماز مستحبي و
دعاي معروف جوشن کبير يا 100بند دربين ساکنان اين خطه همچنان در شب هاي قدراز اهميت
وجايگاه خاصي برخوردار است
.
دعاي 100بند که همراه با هربار جمله الخوص خللسنا من
النار يا رب به پايان مي رسد به نخي که همراه دارند يک گره مي زنند و پس از پايان
دعا در جاي مناسب نگه مي دارندوبه دعاي 100بند معروف است واعتقاد دارند که کسي که
همراه داشته باشد و يا در خانه نگه داري کند با مشکل مواجه نمي شود
.
از شب بيست
ويکم رمضان آيين هاي ختم قرآن و فاتحه اموات نيز به مدت 9 شب در اين استان به جريان
مي افتد و دراين شب ها برخي از مردم به ياد درگذشتگان خود بويژه درپدر ومادر،خواهر
و برادر مراسم ياد بودي برگزار مي کنند
.
اين برنامه ازاين قرار است که يک تا چند
قاري معروف به ملا عصر به منزل خود دعوت مي کنند و هريک يک جز قرآن را به نيت ثواب
به روح اموات دعوت کننده تلاوت مي کنند
.
اين رسم يک سابقه ديرينه در نزد
هرمزگانيها دارد که هنوز برخي از آن ياد مي کنند و معتقد ند که اموات آنها در ماه
رمضان چشم انتظار هستند و اين رسم در سال دوبار انجام مي شود
.
مي گويند سرمنشا و
خاستگاه اين رسم قرآني و نوعي گراميداشت ياد وخاطره اموات ودرگذشتگان است و روح
آنها با اين کار شاد مي شود
.
اين مناسبت نوعي احترام به اموات و به ياد آنها
بوده و معتقد روح آنها دراين مجلس حاضر وانتظار دارد که به ياد آنها باشند و
درشرايط عادي برخي از مردم درشب هاي دوشنبه وجمعه نيز پس از خوردن مقدار غذا يا
ميوه با خواندن يک با سوره حمد و سه بار سوره اخلاص ازمردگان خود ياد مي
کنند
.
اين رسم موجب مي شود که اعضاي يک فاميل که برخي به بيش از 100نفر مي رسد
در يک شب در منزل يکي ازآنها اقوام جمع شوند ويک نوع ديدوبازديد و احوالپرسي از هم
ديگر هم تلقي مي شود
.
تدارک افطاري معمولا برعهده يک تا چند خانواده در يک محل
است که از لحاظ مالي فشاري به ديگر اعضاي خانواده بوجود نيايد
.
از موضوع فاتحه
اموات که بگذريم به خوراکي ها و شيريني ها دراين ماه در هرمزگان بپردازيم که رنگين
ترين بخش غذا را سفره افطار را تشکيل مي دهد
.
بيشتر مردم عادت دارند بطور معمول
افطاري خود را با آب جوش يا چاي کمررنگ و خرما و رطب بازکنند که دراين فصل خرماي
تازه اعم از خزيزي ، مرداسنگ ، زرد و هليلي در بازار موجود است
.
به هنگام افطار
خوراکي هاي ديگر مثل فرني ، شيريني و نان هاي محلي و همچنين رنگينه در سر سفره
خودنمايي مي کند که بيشتر مردم افطار خود را با اين خوراکي ها اول باز مي کنند و
سپس نماز مغرب وعشا مي خوانند و پس از يکي دوساعت شام صرف مي کنند
.
روزهاي
پاياني رمضان هم حال وهواي ديگري دارد که معروف به اين است که صدحيف که ماه رمضان
رفت و صد شکر که عيد رمضان آمد
.
مردم در روزهاي پاياني رمضان به اسقبال عيد مي
روند و پس ازاقامه نماز عيد فطر برخي به زيارت اهل قبور مي روند وبه ياد درگذشتگان
خود قران و فاتحه مي خوانند و برخي هم به ديدار بزرگترهاي خود مي روند
.
يکي از
سنت هاي حسنه مردم در روز عيد فطر ،پرداخت فطريه و در اصطلاح محلي (سر روزه ) است
که پيش از اقامه نماز عيد فطر آماده مي کنند که برخي در همان ميعادگاه نماز تحويل
ميدهند وبرخي هم که افراد فقير ونيازمندي مي شناسند به خانه آنها مي
فرستند
.
دراين روز بيشتر خانواده ها ديدار جمعي با تمام اعضاي خانواده دارند که
اکثر آنها در يک مهماني بزرگ شرکت مي کنند و پس از نهار ظهرعيد رمضان به ديدار بقيه
فاميل ودوستان خود مي روند و اين گونه ربناي ماه مبارک رمضان در هرمزگان شکل مي
گيرد
.
همدان
|
||
|
در استان همدان نيز همچون ديگر نقاط ايران عيد نوروز جايگاه ويژهاى داشته و هميشه مراسم آن با آداب و سنن خاص کهن برگزار مىشده است . |
||
|
در گذشته از اوايل اسفندماه خانوادهها در تدارک کارها و تهيه مقدمات برنامههاى نوروزى بودند. اولين اقدامات، تهيه مواد لازم جهت پخت شيرينى بد. تهيه لباس نو و مايحتاج شب عيد مانند برنج و روغن نيز از جمله اين اقدامات بهشمار مىرفت . |
||
|
از ديگر برنامههاى نوروز، خانهتکانى بود و گردگيرى و بهاصطلاح 'دودهگيري ' انجام مىشد. از جمله کارهاى مربوط به ايام عيد تميز کردن و شستن فرش بود . يکى از راههاى تميز کردن فرش، فرش تکانى بود که در بيشتر محوطه کوچهها و خانهها ديده مىشد . |
||
|
سبزه انداختن نيز از رسوم ديگر نوروز بود. بر مبناى عقيده ايرانيان قديم سبزه هميشه ظهر حيات و سبزى و شادى زندگى و سمبل اقتصاد و برکت خانوادهها بود و چون نزد ايرانيان باستان گندم سمبل برکت و اقتصاد بهحساب مىآمد، از قديمالايام براى انداختن سبزه نوروزى از گندم استفاده مىکردند. بعضى خانوادهها از شاهي، ماش يا عدس سبزه مىانداختند . |
||
|
||
|
يکى از مراسم جالب سنتى در روزهاى قبل از عيد، کوسه و زن کوسه بود، که در نقش زن و شوهر چوپان ظاهر مىشدند و با ساز و دهل از روستاها بهراه مىافتادند و به شهر مىآمدند. تمام اندام اين دو پوشيده شده بود و فقط دو سوراخ جلو چشمان و يک سوراخ جلو بينى داشت. روى لباس نمدى کوسه تعدادى منگوله دوخته شده بود که به اطراف آويزان بود و چون بلندى در دست داشت که يک سر آن برجسته بود و به آن 'قورچنگ' مىگفتند. زن کوسه نيز روى لباس نمدى خود يک دامن کوتاه از چيت رنگارنگ مىپوشيد. به اين دامن پرچين، 'تنبانقري' يا به گويش محلى |
||
|
' تومن قري ' مىگفتند؛ کوسه و زنش با ساز و دهل وارد شهر مىشوند و تعدادى بچهها بهدنبال آنها راه مىافتادند. آنها به هر خانهاى که درش باز بود وارد مىشدند و معمولاً وارد خانه اعيان و اشراف مىشدند و در محوطه حياط شروع به حرکات جالب و خندهدار و رقص و پاىکوبى مىکردند. صاحبخانهها نيز در حد وسع و طبع خود کمکى نقدى يا جنسى به آنها مىدادند. کوسه و زن کوسه همچون حاجى فيروز پيامآورن شادى نوروزى و بهار بودند . |
||
|
||
|
مراسم آتشبازى نيز مفصل انجام مىشد. انواع و اقسام ترقه و فشفشه و کوزه آتشفشان وجود داشت . |
||
|
||
|
دقايقى پيش از تحويل سال تمام اعضاءِ خانواده دور سفره هفتسين نشسته و شروع به خواندن دعا مىکردند. رفتن مسافرت در گذشته اساساً متداول نبود و برعکس کسانى که در سفر بودند، سعى مىکردند براى عيد خود را به تويسرکان برسانند تا لحظه ٔ سال تحويل کنار خانواده خود باشند. در لحظات قبل از تحويل بزرگ خانواده مرتب دعا مىخواند و بقيه نيز دعاى سال تحويل را بهصداى بلند مىخواندند . پس از تحويل سال روبوسى مىکردند و به يکديگر تبريک مىگفتند. بزرگترها به کوچکترها عيدى مىدادند. کوچکترها به ديدار بزرگترها مىرفتند و ديد و بازديدهاى فاميل و دوستان شروع مىشد . |
||
|
||
|
در همدان نيز مانند ساير مناطق ايران روز سيزده نوروز با آداب و مراسم خاص برگزار مىشد. از ساعات اوليه بامداد تمام اعضاءِ خانوادهها دستهدسته به طرف باغها و چمنزارهاى کنار رودخانهها و کوهپايهها مىرفتند و به شادى مىپرداختند . |
||
|
||
|
||
|
اولين مرحله انتخاب همسر بود. شروع کار با ديدن دختر بهوسيله ٔ يکى از اعضاءِ خانواده انجام مىشد و بعد پسر و دختر در مهمانى منزل شخص ثالثى همديگر را مىديدند . |
||
|
||
|
پس از پسند طرفين، پدر و مادر و چند نفر از نزديکان پسر به خانه دختر مىرفتند و از وى خواستگارى مىکردند. در مراسم ساده ٔ خواستگارى بحثهاى مقدماتى در مورد شرايط ازدواج از قبيل مهريه و جهيزيه و مراسم عروسى به ميان مىآيد . |
||
|
||
|
پس از خواستگارى طرفين روزى را براى نامزدى تعيين مىکردند. قبلاً حلقه ٔ نامزدى توسط زنان فاميل خريدارى مىشد. روز نامزدى داماد و عدهاى از بستگان داماد به خانه عروس رفته و پس از صرف چاى و شيرينى و ميوه، حلقه نامزدى را بهدست عروس مىکردند . |
||
|
||
|
مدتى بعد از نامزدى طرفين با موافقيت يکديگر روزى را براى گفتگو پيرامون برنامه عروسى تعيين مىکردند. آن روز داماد و بزرگان خانواده به خانه عروس مىرفتند و با خود مقدارى شيرينى و يک کله قند مىبردند. در اين جلسه راجع به تاريخ انجام مراسم عقد و جزئيات مراسم عروسى مذاکرات لازم بهعمل مىآمد. پس از گفتگو و توافق در همه زمينهها پدر داماد و يا بزرگترى تکهاى از کله قند جدا مىکرد و مبارکباد مىگفت و همه حضار مبارکباد مىگفتند و جلسه خاتمه مىيافت . |
||
|
||
|
بعد از صلاحبينى برنامه رختبران انجام مىشد. اين برنامه اختصاص به بريدن پارچه لباس عروس داشت. لباس عروس بهوسيله داماد خريدارى مىشد که عبارت بود از هفت نوع پراچه براى هفت دست لباس. لباسها با تشريفات خاصى به خانه عروس فرستاده مىشد. براى شرکت در مراسم رختبران تعدادى زنان فاميل دعوت مىشوند. گاهى ضرب و دفى هم تهيه مىشد و خانمها بزن بشکن راه مىانداختند. وقتى خايط قيچى بهدست مىگرفت همه ابراز شادى مىکردند و مبارکباد مىگفتند. خياط ابتدا يک نقل بادامى را با قيچى از وسط دو نيم مىکرد و زنان هلهلهکنان و ليلىگويان شادمانى مىکردند و به عروس تبريک مىگفتند و پذيرائى از حاضران با شيرينى شروع مىشد. در اين جلسه فقط چادر عروس بريده مىشد و خياط بقيه پارچهها را با خود مىبرد . |
||
|
||
|
روز پيش از عقد براى اصلاح صورت و آرايش عروس مجلسى در منزل عروس ترتيب مىيافت و زنان جوان دو خانواده در آن شرکت مىکردند. شيرينى و نقل ميوه قبلاً از طرف خانواده داماد تهيه و به خانه عروس فرستاده مىشد. علاوه بر آن براى زنى که صورت عروس را آرايش مىکرد يک دست لباس کامل، کى کله قند، يک بسته چاى و مقدارى شيرينى فرستاده مىشد. هنگامىکه آرايشگر شروع به اصلاح صورت عروس مىکرد حاضران هر يک پولى به او مىدادند . |
||
|
||
|
عقدکنان با تشريفات مراسم خاصى همراه بود و از بسيارى جهات شبيه ساير نقاط ايران اجراء مىشد. در گذشته بهجاى سفره عقد خوانچه عقد رايج بود و بهجاى آينه و شمعدان دو عدد لاله در دو طرف خوانچه مىگذاشتند و شمعهاى داخل آن را روشن مىکردند. ازجمله اشياءِ داخل خوانچه، هفت عدد تخممرغ بود که عروس و داماد بايد آنها را بخورند. يک قورى محتوى شير و عسل هم کنار خوانچه عقد بود که آن را نيز داماد بايد همزمان با تخممرغ بنوشد. عروس و داماد کنار هم مقابل آينه مىنشستند. کنار هر يک چراغ از نوع 'گرجنه' مىگذاشتند و روشن مىکردند . |
||
|
از سنن ديگر آن بود که يک کاسه محتوى آب کنار خوانچه عقد قرار مىدادند و داخل آن چهل عدد کليد مىانداختند. يک نفر از بستگان عروس از ابتدا تا خاتمه مراسم با يک قاشق کليدهاى داخل آب را بههم مىزد. عقيده داشتند اين کار موجب باز شدن بخت زوجين مىشود و از چله افتادن عروس و داماد جلوگيرى مىکند. چله افتادن شامل بهدام کشيده شدن هماى سعادت زوجين و به بدشانسى و مخمصه و به طلسم افتادن و عقيم و نازا شدن بود. براى بريدن چله نيز در پايان مراسم عقد، عروس را لب حوض و کنار باغچه برده و يک پارچه ضخيم روى سرش مىانداختند و آب چهل کليد بر سرش مىريختند . |
||
|
رسم ديگر آن بود که پارچهاى را که در بالاى سر عروس مىگرفتند و روى آن قند مىسائيدند، يکنفر از افراد فاميل عروس با نخ و سوزن مىدوخت و عقيده داشتند که با اين کار زبان خواهرشوهر و مادرشوهر دوخته مىشود . |
||
|
||
|
پس از آنکه زمان عروسى مشخص شد بايد صورتى از زنان مدعوين و دعوتنامهها نوشته شود که در جلسهاى با حضور بزرگان فاميل در منزل هر يک از طرفين بهطور جداگانه انجام مىشود . |
||
|
||
|
در اين روز عروس و داماد جداگانه به حمام مىرفتند و در قديم انگشتان دست و پا را حنا مىگذاشتند . |
||
|
||
|
فرداى حنابندان، بعد از ظهر جهيزيه عروس را به خانه داماد مىبردند. جهيزيه را در طبقهاى چوبى بهنام خوانچه چيده و باربران بر سر گذاشته و به مقصد مىرساندند . اشياءِ بزرگ و سنگين مانند فرش و ظروف مسى و امثال آن با قاطر حمل مىشه . دو عدد خوانچه مخصوص لباس داماد و برادر داماد بود که پيشاپيش بقيه خوانچهها حمل مىشد. روى لباسهاى داماد گل و نقل بيد سنگ مىريختند. پس از تحويل جهيزيه، از بزرگ خانواده رسيد دريافت مىکردند. بلافاصله داماد و برادر داماد لباس نو را مىپوشيدند و براى گردش به باغهاى اطراف شهرى مىرفتند و ضمن قدم زدن برادر داماد راهنمائىها و توصيههاى لازم را در جهت وظايف و مسئوليتهاى خانوادگى و زناشوئى به داماد گوشزد مىکرد . بستگان داماد نيز جهيزيه را مىچيدند و اتاق عروس را تزئين و آماده مىکردند . |
||
|
||
|
شب آخر عروسى با تشريفات و مراسمى عروس را به خانه داماد مىبردند. اوايل شب بهتدريج مدعوين در مجلس حاضر مىشدند. پس از صرف شام ابتدا تعدادى از بزرگان فاميل داماد به خانه عروس مىرفتند، به اين عده 'کدخدايان' مىگفتند. پس از رسيدن به خانه عروس از آنها استقبال مىشد و با چاى و شيرينى و ميوه پذيرائى بهعمل مىآمد. سپس قباله ازدواج از طرف خانواده عروس جلو آنها گذاشته مىشد. آنها قباله را مطالعه کرده و پس از اطمينان از صحت و سقم مطالب آن به خانه داماد مراجعت کرده و با اعلام اينکه هيچگونه اشکالى در کار نيست، عدهاى بهطرف خانه عروس حرکت مىکردند. پيشاپيش اين عده يک دختر کوچک با لباسى زيبا حرکت مىکرد که به او گيله مىگفتند. جمعيت که به نزديک خانه عروس مىرسيد عدهاى از بستگان عروس به پيشواز آنها مىآمدند و به آنها ملحق مىشدند و هنگام ورود به خانه عروس دستهجمعى صلوات مىفرستادند. پس از مدتى عروس آماده ترک خانه پدرى و رفتن به خانه بخت مىشد. قبل از حرکت عروس کمر او را مىبستند و بعد آماده حرکت مىشدند . عروس را از زير قرآن رد مىکردند، سپس قباله ازدواج را روى زمين جلو پاى او مىگذاشتند و عروس سه بار از روى آن مىشد. برادران عروس يا عموها يا دائىهاى او شانههاى او را مىگرفتند و او را تا منزل داماد همراهى مىکردند. با شروع حرکت حاضران صلوات مىفرستادند و مداحان و درويشان نادعلياً يا على مىگفتند . |
||
|
در لحظه ٔ ورد عروس به حياط، داماد محتوى دستمال يا جعبهاى که گندم، جو، نقل و سکه بود بر سر عروس مىريخت. سپس عروس را به اتاق مخصوص مىبردند. داماد با عروس وارد اتاق مىشد. در اين موقع پدر داماد يا يکى از بزرگان فاميل آنها را دستبهدست مىداد. سپس داماد يک انار که از آبنبات ساخته شده بود و پر از نقل بيدمشکى بود به ديوار اتاق مىزد و نقلها روى تختخواب مىريخت . سپس حضار با آرزوى شادى و خوشبختى براى زوجين محل را ترک مىکردند . |
||
|
بعد از عروسى روز دوم ضيافتى به شام از طرف خانواده عروس برگزار مىشد که به آن 'داماد سلام' مىگفتند. روز سوم مراسم 'داغ ورجان' بود که در منزل داماد برگزار مىشد که مختص جوانان بود. روز هفتم کليه ٔ اعضاءِ فاميل دو طرف به ديدن عروس مىرفتند و هر کس هديهاى مىداد. اين روز همان پا تختى بود . |
||
|
||
|
مراسم عروسى بيشتر در اواخر تابستان و اوايل پائيز انجام مىشد. غذاى متداول در عروسىهاى خانوادههاى متوسط آبگوشت بود. اين خانوادهها مراسم را عروسى را در يک روز و يک شب برگزار مىکردند. گاهى اين مراسم چند روز و چند شب ادامه مىيافت . |
||
|
ناهار عروسى را وليمه مىگفتند و مدعوين بيشتر مردان بودند. هر يک از مدعوين پس از ورود با شربت و چائى پذيرائى مىشد تا هنگام صرف ناهار برسد. در هر مجمعه دو سه نوع غذا و دوغ و ترشى و پنير و سبزى براى سه نفر گذاشته مىشد. دسر معمولاً انگور و خربزه بود . |
||
|
نوازندگان نيز از همان دقايق اوليه ترنم موسيقى را آغاز مىکردند. بين نوازندگان، خوانندهاى نيز بود که ابتدا آوازى را در دستگاههاى موسيقى ايرانى اجراء مىکرد و بعد آهنگهاى محلى و تصانيف مشهور را نوازندگان دستهجمعى اجراء مىکردند. عمومىترين وسيله موسيقى سرنا و دهل بود. ساز سنتى ديگر 'زموره ' نام داشت که شامل چهار عدد نى مىباشد که کنار هم چسبيده شدهاند، رقص چوبى نيز متداول بود. اين رقص از اصيلترين و قديمىترين سنتهاى هنرى ايرانيان است . |
||
|
||
|
اين مراسم نير در عروسىها انجام مىشود و در گذشته نيز متداول بوده است . |
||
|
||
|
مراسم ترحيم را اصطلاحاً پرس مىگويند. تا چند دهه پيش اين مراسم بهشکلى طبقاتى و با تشريفات خاصى انجام مىشد که امروزه منسوخ شده است. بيشتر اين مراسم بهشکل و ترتيبى انجام مىشود که در گذشته مرسوم بوده است . |
|
|
||||||||
|
||||||||
|
مراسم استقبال از نوروز از اويال اسفندماه با خانهتکانى آغاز مىشود. چيدن سفره هفتسين از ديگر ارکان اصلى جشن نوروز است. در اين سفره نمادهاى سبزي، آب و نمادهاى مذهبى ديده مىشود. غذاى سنتى اين روز سبزى پلو با گوشت است. بعد از تحويل سال کوچکترها به ديدن بزرگترها مىروند و اين ديدارها تا روز سيزدهم فروردين بهطول مىانجامد . |
||||||||
|
||||||||
|
مردم استان يزد در روز سيزدهم فروردين به باغها و مراتع مىروند و به شادى و تفريح مىپردازند. دخترها سبزه گره مىزنند. در اين روز مادرشوهر و خواهران شوهر و ساير اقوام دامادهاى تازه ازدواج کرده به ديدن عروس خود رفته و او را براى گردش و در کردن نحسى به باغ و سبزهزار مىروند . |
||||||||
|
||||||||
|
اعياد مذهبى مانند عيد فطر، عيد قربان، عيد غديرخم، ميلاد حضرت محمد (ص)، نيمه شعبان و ... در استان يزد بسيار گرامى داشته مىشود و بهطرز باشکوهى برگزار مىشود . |
||||||||
|
مردم يزد عيد غدير را عيد سادات مىنامند و به ديدار خانوادههاى سيد مىروند. بزرگان سادات در اين روز پول يا چيز ديگرى را بهعنوان عيدى به مهمانان مىدهند . |
||||||||
|
در نيمه شعبان، جشنهاى باشکوهى در سطح شهر برگزار مىشود. در اين روز هزاران نفر از مردم يزد در خيابان حضرت مهدى تجمع مىکنند و انتظار خود را نسبت به ظهور حضرت مهدى (عج) نشان مىدهند. هنگام غروب نيز با پخش شربت، شيرينى و شير از يکديگر پذيرائى مىکنند . |
||||||||
|
از ديگر مکانهاى تجمع مردم در اين روزها، بازار غلامعلى سياه در نزديکى ميدان امير چقماق، چهارراه مهديه و خيابان مسجد جامع است . |
||||||||
|
||||||||
|
مراسم ازدواج در شهرها و روستاهاى مختلف استان يزد با اندکى تفاوت به يکديگر شبيه هستند . ابتدا خواهر و مادر داماد براى ديدن دختر به خانه آنها مىروند؛ اگر دختر را پسنديد هفته بعد با يک حلقه انگشتر، يک جفت کفش و يک جعبه شيرينى دوباره به خانه آنها رفته و دختر را خواستگارى مىکنند. چند روز بعد از خواستگاري، اقوام داماد همراه با عاقد به خانه عروس رفته را بر سر سفره مىنشانند. در سفره عقد بادام، گردو، فندوق، فلفل سياه، زنجبيل، دارچين، نقل، نبات، عسل، روغن، نن، پنير و سبزى خوردن، ماست و ميوه مىگذارند . |
||||||||
|
در روز عقدکنان، عاقد از عروس بله را مىگيرد. سپس سفره سفيدى به نشانه سپيدبختى روى سر عروس مىگيرند و دو کله ياد و تکه قند را بههم مىسانيد و مىخوانند . مسابم، مسابم. دخترها و زنان مىپرسند؟ چىچى مسابي؟ - مهر محبت مسابم - براى کي؟ - براى عروس و دوماد . |
||||||||
|
بعد از عروس و داماد از زن، شوهران جوان ديگر نيز اسم مىبرد. بعد با نخ و سوزن پارچه سفيدى را مىدوزند |
||||||||
|
||||||||
|
به اين مراسم پيش از آمدن داماد نزد عروس 'روس کردن' مىگويند. آنگاه داماد را کنار عروس روبهروى آئينه مىنشانند. داماد براى ديدن عروس رونما مىدهد و خويشان عروس و داماد به آن دو رونما مىدهند. مادرزن حلقه انگشتر را بهدست داماد مىکند و داماد هم به دست عروس حلقه مىگذارد. سپس يکى از نزديکان عروس، ظرف آبى آورده و داماد مشتى پول درون آب مىريزد. آب را درون راهرو ريخته و پول را بهعنوان شگون برمىدارند. رقص، آواز، شادى و عربونه زدن ساعتها ادامه مىيابد. هنگام بردن عروس به خانه داماد سر هر کوچه از نزديکان داماد يکى پيش مىآيد و با خوشآمد گوئي، پااندازى نظير يک قطعه طلا يا سفرهاى تفريحى يا سراندازى مانند سفرهاى زيارتى مانند سفر حج يا مشهد مقدس را به عروس تقديم مىکند. درهمان شب يا شب پيش از عقد، سيني، مىبرند. به اين ترتيب که برنج، روغن، قند، پارچه و ديگر لوازم را داخل سينىهاى بزرگ گذاشته و به خانه عروس مىبرند. (اين رسم امروزه بيشتر در روستاها برگزار مىشود ) |
||||||||
|
دو روز بعد ساير اقوام عروس و داماد، لوزامى مثل ظرف و وسايل خانه را به رسم پيشکش به خانه داماد مىبرند. به اين پيشکشها 'جاخالي' مىگويند. در مرحله بعد خانواده عروس و داماد هر يک نبوت عروس و داماد را به خانه خود دعوت کرده و ميهمانى مىدهند که به آن پاگشا مىگويند . |
||||||||
|
||||||||
|
||||||||
|
پس از مراسم تدفين، به خانه صاحب عزا مىروند و آش يا شلهزرد مىخورند. اين آش زردرنگ که از ماش، برنج و روغن تهيه مىشود، آش پشت تابوت نام دارد . |
||||||||
|
روز سوم در مسجد پرسه مىگذارند و قرآن مىخوانند و پذيرائى مىشوند و بعد از ظهر به مزار رفته و فاتحه مىخوانند . |
||||||||
|
روز هفتم به گورستان رفته و کند رو نبات دود کرده و روضه مىخوانند. سپس به خانه صاحب عزا برگشته و در اتاق متوفى شمع روشن کرده پارچه سياهى پهن و روضهخوانى مىکنند. روز چهلم از صبح روز شروع به پختن 'سوروک' که نوعى نان روغنى است مىکنند. ايننان را بر سر مزار مىبرند، با نقل و شيرينى به مردم مىدهند و روضهخوانى مىکنند . |
||||||||
|
||||||||
|
از آئينها و مراسم ويژه ماه محرم در يزد، آئين نخلبندى و نخل گردانى است. نخل از جنس چوب و بهشکل برگ درخت يا سرو مىسازند. معمولاً وزن نخل زياد است و به کمک دهها نفر جابهجا مىستود. نخل را بهشکل تابوت سيدالشهداء يا نمادى از تاوبت شهداى کربلا مىشناسند و ريشه سنتى کهن دارد. مردم يزد در محاوره به آن 'نقل' مىگويند . |
||||||||
|
دکتر اسلامى ندوشن مىنويسد: با آنکه نخل هيچ شباهتى به درخت خرما ندارد، آنرا بهنام اين درخت مىنامند. شايد بهعلت آنکه اصل آن از جنوب غربى و بينالنهرين است. نخل شباهت بسيارى به درخت سرو دارد و سرو در فرهنگ عامه يعنى جاودانگى و رشادت و زندگى اخروى و آزادى که يادآور روحيات و خصايل امام حسين (ع) است . |
||||||||
|
اين مراسم در يزد چند روز پيش از ماه محرم با تزئين و آذين بستن نخل شروع مىشود، که حدود يک هفته طول مىکشد. دراين مدت، خادمان ميدان، زيورآلات و وسايل مربوط به تزئين نخل را که قدمت آنها به دوره صفويه مىرسد. از انبار بيرون آورده و تمام روز را با پاهاى برهنه به اين امر مىپردازند. آنها ابتدا بدنه نخل را با پارچه سياه مىپوشانند، سپس روى آنرا شمشيربندان مىکنند. سپس تزئينات ديگر از قبيل آئينههاى بزرگ تابدار، منگولهها، دستمالهاى ابريشمى را در دو سوى نخل مىبندند و بر تارک آن جقههاى فلزى از جنس فولاد و برنج و همرنگ آنها پرهاى طاووس يا ميوه انار مىگذارند و نخل را مانند يک مجله، زيبا و خوشبو مىکنند. در داخل آن نيز زنگهاى بزرگى را با طناب مىآويزند و بچهها هنگام حرکت آنها را بهصدا درمىآورند . |
||||||||
|
در روز بلند کردن نخل، دهها تن از مردان محله، زير پايههاى نخل رفته، آنرا با عظمت تمام به حرکت درمىآورند و چون جنازهاى باشکوه آنرا ميان موج جمعيت عبور مىدهند. آنها نخل را تا مسيرى مىبرند و يا چندبار دور حسينيه محل مىچرخانند . |
||||||||
|
در اطراف يزد رسم است که درختان را وقف مىکنند تا پس از کهنسال شدن، ساقههاى آنها را ببرند و نخل را با آن مرمت کنند. هماکنون در يزد خانوادههائى وجود دارند که شهرت آنها 'نخل بند' و 'نخلساز' است . |
||||||||
|
||||||||
|
در مراسم عزادارى امام حسين (ع) گروهى از نوجوانان با لباس سياه و لنگ قرمز دور کمر خود، مشک بر دوش گرفته و بازو بندى از قرآن مجيد را که با پولکهاى رنگين و برگهاى فلزى نقرهاى تزئين شده بر کتف مىبندند و در صفى منظم با ذاکر و سردشته خود همخونى مىکنند. اگر تابستان باشد، دو نفر هم در پشت صف با مشک پرآب و با شربت گلاب به اهل مجلس و عزاداران آب مىدهند. آنها آب را در جام ابوالفضل (ع) ريخته و به مردم تعارف مىکنند. دسته سقا يک علم چهارگوش دوپايه و يا يک علم سه گوش با تمثال حضرت ابوالفضل (ع) را با خود حمل مىکنند . |
||||||||
|
||||||||
|
در يزد به اسب زين کردهاى که بهطور خاص آراسته شده و پيشاپيش دسته عزادارى حرکت مىکند ' کتل' مىگويند. افسار اين اسب يا کتل همواره در دست محافظ آن است و جلو دسته سينهزنى حرکت مىکند و محافظ آن مرتب سر و صورت حيوان را نوازش مىکند. اين حرکت نمادين را 'اسب و کتل' مىنامند . |