معرفی کامل رشته های دانشگاهی هنر
ديباچه: عدهاي معتقدند که "مخرب ارتباط" خاموش کننده تخيل و تلف کننده وقت است؛ چيزي که مانع از رشد شخصيت ميشود و عدهاي آن را يک وسيله ارتباطجمعي قوي، سريع و پرگيرنده، سرگرمي مناسب براي اوقات فراغت، تمايل به کسب تجربهاي عميق در مسائل مختلف و راهي براي افزايش دانش و عضويت در خانواده جهاني ميدانند.سخن از تلويزيون، اعجوبه قرن بيستم است و ديدگاههاي متفاوت و متناقضي که نسبت به آن وجود دارد؛ ديدگاههايي که هر يک از جنبهاي درست هستند. زيرا اين رسانه ميتواند از يک سو اعتيادي مخرب و از سوي ديگر شيوهاي نوين و فراگير براي آموزش و اطلاعرساني باشد. در واقع اين گردانندگان و برنامهسازان آن هستند که سمت و سويش را تعيين ميکنند. از همينرو تربيت و آموزش برنامهسازان و متخصصان اين رسانه اهميت بسياري دارد؛ بويژه در کشور ما که اين رسانه بسيار فراگير است و اوقات فراغت قشر عظيمي از نيروي جوان کشور ما را به خود اختصاص ميدهد. به همين دليل هر ساله دانشکده صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران از طريق آزمون سراسري عدهاي از داوطلبان علاقهمند را براي تحصيل در اين دانشکده گزينش ميکند. گفتني است که دانشکده صدا و سيما تا سال گذشته دانشجويان خود را در رشته "توليد سيما" ميپذيرفت، اما از آزمون سراسري سال 1383 دانشجويان در دو رشته جديد "کارشناسي تلويزيون و هنرهاي ديجيتالي" و "کارگرداني تلويزيون" پذيرفته ميشوند.رشتهکارشناسي تلويزيوني و هنرهاي ديجيتالي داراي دو گرايش گرافيک رايانهاي و انيميشن رايانهاي است.
گرايش گرافيک رايانهاي:
گرافيک يک هنر کاربردي است که به تبليغ، ارائه، اشاعه و بيان تصويري کالاهاي تبليغاتي و فرهنگي ميپردازد. دانشجوي گرافيک رايانهاي در صدا و سيما طراحي صحنه، دکور، لباس، تيتراژ و موارد مشابه براي برنامههاي تلويزيوني را آموزش ميبيند. براي مثال اعلام وضعيت هوا در شبکه خبر به صورت گرافيکي انجام ميگيرد يا زيرنويس، حاشيه و تيتراژ در هر برنامهاي که وجود دارد، به گرافيک رايانهاي مربوط ميشود. در واقع کارشناس گرافيک رايانهاي فرد خلاق و هنرمندي است که در کنار کارگردان مينشيند و ذهنيت کارگردان را پياده ميکند و درباره رنگ، شکل و دکور نظر ميدهد تا مخاطب با يک برنامه تلويزيوني ارتباط بهتري برقرار کند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل:
دروس مشترک در هر دو گرايش:
مباني ارتباطات، مردمشناسي و رسانههاي تصويري، آشنايي با هنر در تاريخ، عکاسي، تاريخ تلويزيون و فناوري رسانههاي جديد، حکمت هنر اسلامي، ارتباطات بصري، آشنايي با فلسفه ، تلويزيون ، زبان و ساختار، پژوهش و نگارش در تلويزيون، قصه در اديان، درک و بيان بصري، مخاطبشناسي تلويزيون، فلسفه هنر، تاريخ انيميشن، طراحي ، عکاسي و هنرهاي ديجيتالي، سير تحولات گرافيک، مباني سايبرمديا، کاربرد رايانه در فيلم و تلويزيون، طراحي و گرافيک، گونهشناسي برنامههاي تلويزيوني، مباني انيميشن ديجيتالي، نرمافزارهاي گرافيکي، مباني گرافيک، تدوين ديجيتالي، مباني تبليغات تلويزيوني، جلوههاي بصري ديجيتالي، زيباشناسي هنرهاي ديجيتالي، تلويزيون آموزشي، انيميشن تعاملي.
دروس تخصصي گرايش گرافيک رايانهاي:
کارگاه گرافيک ديجيتالي ، ژورناليسم تلويزيوني، طراحي وب، پروژه نهايي.
گرايش انيميشن رايانهاي:
چند سال پيش هيأت مديره يکي از مدارس ايالت ايندياناي آمريکا مجبور شد،اعلاميه هشدار دهندهاي را منتشر کند، مبني بر اينکه:
"تين مؤتانت نينجا ترتلز(1) وجود خارجي ندارد" تا بچهها براي پيدا کردن آن به درون دريچه فاضلابها نخزند. اين اعلاميه بيانگر تأثير انيميشنهاي تلويزيوني بر روي کودکان است. البته انيميشن تنها براي کودکان جالب نيست، بلکه بزرگسالان نيز به انيميشن علاقهمند هستند. از همينرو سال ميلادي گذشته، پرفروشترين فيلم سينمايي سال،يک انيميشن بود. امروزه به دليل افزايش سرعت کار، ديجيتال به کمک انيميشن آمده است و بسياري از کارهاي تبليغاتي، آموزشي و کارتونها به صورت ديجيتالي است. البته انيميشن سنتي هنوز رايج است و بحث نقاشي کردن و فريم به فريم فيلمبرداري کردن که اصطلاحاً به آن نقاشي "تک فريم" گفته ميشود، هنوز مرسوم است و کارآيي دارد، اما انيميشن رايانهاي در سطح بسيار وسيعتري استفاده ميشود.
دروس تخصصي گرايش انيميشن رايانهاي :
کارگاه انيميشن ديجيتالي ، انيميشن دو بعدي، موسيقي و انيميشن، انيميشن سه بعدي، نويسندگي براي انيميشن، پروژه نهايي
تواناييهاي لازم :
رشته تلويزيون و هنرهاي ديجيتالي يکي از رشتههاي نيمهمتمرکز آزمون سراسري است که از بين داوطلبان گروه آزمايشي هنر دانشجو ميپذيرد. اين داوطلبان پس از شرکت در آزمون سراسري بايد در آزمون تخصصي دانشکده صدا و سيما نيز شرکت کنند. سپس از ميان نفرات برتر اين دو آزمون تا 4 برابر ظرفيت رشته تلويزيون و هنرهاي ديجيتالي معرفي ميشوند تا در مصاحبه هنري شرکت کرده و بهطور مستقيم مورد ارزيابي قرار بگيرند و در نهايت از بين اين 4 برابر ظرفيت، علاقهمندترين و آمادهترين داوطلبان پذيرفته خواهند شد.در اين ميان دانشجوي انيميشن بايد طراحي را بخوبي بشناسد و با قوانين حرکتي و ترکيببندي تصاوير آشنا باشد. چون عامل اصلي ضعف انيميشنهاي ايراني، طراحي ضعيف و عدم آشنايي با فيزيولوژي حرکت است همچنين دانشجوي اين گرايش بايد به سينما، عکاسي و موسيقي علاقهمند بوده و اهل مسافرت و تماشاي فضاهاي تازه و جديد باشد. در اصل دانشجوي اين گرايش مثل ساير رشتههاي هنري بايد خوب ببيند و نگاهي عميق و هنرمندانه نسبت به هر چيزي که در اطراف او وجود دارد، داشته باشد.در کار رسانه، داشتن سواد بصري نيز خيلي مهم است؛ يعني چشم دانشجوي اين رشته بايد باسواد باشد. خوب را از بد و مطلوب را از نامطلوب و رنگها، فرمها و خطوط را از يکديگر بخوبي تشخيص دهد. اين کار به ياري زياد ديدن و خوب ديدن حاصل ميشود. از همين رو سعي ميشود در مصاحبه حضوري، سواد بصري داوطلب سنجيده شود؛ کاري مهم و پيچيده که زمان زيادي را به خود اختصاص ميدهد.در مصاحبه حضوري، داوطلبان نمونه کارهاي قبلي خود اعم از طراحي، تابلوهاي نقاشي و ساير هنرهاي مرتبط را نيز به همراه ميآورند؛ چون هدف اين است که توانمندترين و آمادهترين دانشجويان در اين دانشکده پذيرفته شوند.
موقعيت شغلي در ايران:
تا چند سال پيش تمامي دانشجويان دانشکده صدا و سيما در بدو ورود به اين دانشکده، بورسيه صدا و سيما ميشدند. اما در حال حاضر سازمان صدا و سيما تعهدي براي استخدام و بهکارگيري فارغالتحصيلان دانشکده ندارد و فقط تعهد يک جانبه گرفته ميشود، مبني بر اينکه در صورت نياز سازمان صدا و سيما، هر فارغالتحصيل متعهد به انجام خدمت به ميزان دو برابر مدت تحصيل در دانشکده خواهد بود و محل خدمت فارغالتحصيلان را نيز سازمان براساس نياز مراکز خود، در سطح ايران تعيين خواهد کرد. از همينرو تنها فارغالتحصيلاني که در طي تحصيل دانشجوي موفقي بودهاند، جذب سازمان ميشوند؛ يعني اگر دانشجويي در دوران تحصيل، خوب درس نخوانده و مهارت لازم را به دست نياورده باشد، نه تنها در سازمان استخدام نخواهد شد، بلکه پس از فارغالتحصيلي، هزينه تحصيل در اين دانشکده را نيز بايد بپردازد.درباره بازار کار آزاد فارغالتحصيل انيميشن رايانهاي بايد گفت که بازار کار انيميشن دو شاخه دارد؛ يکي شاخه هنري است و ديگر شاخه تجاري و تبليغاتي ميباشد. در شاخه هنري فارغالتحصيلان اين رشته ميتوانند جذب مراکز هنري و آموزشي؛ مثل کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان،آموزش و پرورش و يا سازمان تبليغات اسلامي بشوند و در شاخهتجاري و تبليغاتي ميتوانند کارهاي مختلفي انجام دهند که از آن جمله ميتوان به تهيه CDهاي تبليغاتي براي شرکتها و کارخانهها اشاره کرد
ديباچه: تابلوي اول از وجود يک رستوران خبر ميدهد. تابلوي دوم مکان يک باجه پست را نشان ميدهد و تابلوي سوم ميگويد که در اينجا يک جايگاه سوخترساني است. البته اين اطلاعات به زبان نوشتاري بيان نشده است. چرا که امروزه با وجود صد زبان و 5 هزار گويش، نميتوان براي معرفي مراکز و مکانهاي مختلف از زبان نوشتاري استفاده کرد. بلکه اين زبان تصويري است که با ساخت علائم و نشانهها در هواپيماها، جادهها و هتلها، پيامها را سريعتر انتقال ميدهد.البته نبايد تصور کرد که زبان تصويري يا به عبارت ديگر ارتباط تصويري، تنها به ساخت علائم و سمبلهاي تصويري ميپردازد بلکه هنر ارتباط تصويري حيطه بسيار وسيعي را در برميگيرد که از آن جمله ميتوان به نوشتن زيباي کلمات، رسم منحني و نمونههاي آماري، تهيه آگهي مطبوعاتي و پوستر، صفحهآرايي و دهها مورد ديگر اشاره کرد. به زبان ديگر کليه طرحهايي که به وسيله چاپ قابل انتشار هستند، طرح گرافيکي ميباشند. هدف رشته ارتباط تصويري آموزش اين هنر در دانشگاهها و مراکز آموزش عالي است. در واقع رشته ارتباط تصويري تواناييهاي دانشجويان در امور تبليغات فرهنگي يا تجاري را ارتقا ميدهد که در اين ميان تبليغات فرهنگي شامل تصويرسازي کتب، ساخت پوستر، تبليغات براي نشريات و جرايد مانند صفحهآرايي و آگهيهاي مطبوعاتي ميشود و تبليغات تجاري نيز شامل تبليغات نمايشگاههاي بازرگاني مانند غرفهسازي و غرفهآرايي يا تبليغات براي کالاهاي مختلف است. در ضمن ارتباط تصويري داراي شاخههاي ديگري مانند آرمسازي، انيميشن و طراحي راهنماي محيطي ميباشد.
تواناييهاي لازم :
دانشجوي ارتباط تصويري بايد علاوه بر خلاقيت، عاشق اين کار بوده و طراحي قوي و زبردست باشد. چون طراحي اساس کار يک گرافيست است و در ضمن بايد با رنگ به عنوان عامل تکميلکننده فرم آشنا باشد. همچنين يک طراح بايد با شاخههاي مختلف هنري آشنايي کامل داشته باشد. چون يک گرافيست امکان دارد از تکنيکهاي عکاسي، چاپ، خوشنويسي، نقاشي، طراحي صنعتي، اصول و مباني صنايع دستي در کارش استفاده کند و پيام مورد نظرش را به مرحله اجرا برساند. بالاخره هنرمند اين رشته لازم است با علومي مثل جامعهشناسي، روانشناسي، بازاريابي و ادبيات آشنا باشد. زيرا يک پيام تبليغاتي بايد با توجه به مخاطب آن ساخته شود؛ يعني بايد توجه داشت که مخاطب اين پيام از نظر فرهنگي، اقتصادي و خواستهها و علايق در چه سطحي است. گفتني است که دانشجويان اين رشته به صورت نيمهمتمرکز گزينش ميشوند؛ يعني علاوه بر آزمون علمي، استعداد و خلاقيت دانشجويان در يک آزمون عملي نيز سنجيده ميشود.
موقعيت شغلي در ايران :
براي يک فارغالتحصيل ارتباط تصويري فرصتهاي شغلي زيادي وجود دارد چون تنها بخشي از کار او تبليغات ميباشد و اين در حالي است که تبليغات محدوده خاصي ندارد و از تبليغ يک خودکار گرفته تا تبليغ يک کالاي فرهنگي مثل تئاتر يا سينما در حيطه دانش متخصص ارتباط تصويري ميگنجد. از سوي ديگر تصويرسازي و طراحي روي جلد کتب، صفحهآرايي مجلات و روزنامهها و تهيه آرم و نشانه نيز در حيطه کار يک متخصص ارتباط تصويري قرار دارد. در کل بايد بگوييم که در ايران دو شاخه عمده کاري براي يک گرافيست وجود دارد يکي چاپ و انتشارات؛ يعني طرحي که در نهايت با چاپ و توليد انبوه سروکار دارد مثل تصويرسازي کتاب، صفحهآرايي مجلات و روزنامهها و تهيه پوستر و بروشور و ديگري گرافيک تلويزيوني است؛ يعني گرافيست تعيين ميکند که براي مثال مجري تلويزيون چه لباسي با چه رنگي بپوشد که هم مناسب باشد و هم تفاوت رنگها در گيرندهها اعم از رنگي يا سياه و سفيد به خوبي مشخص گردد.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
طراحي پايه، مباني هنرهاي تجسمي، کارگاه حجمسازي، آشنايي با هنر در تاريخ، تاريخچه کتابت، خوشنويسي، عکاسي پايه، ارتباط تصويري، چاپ دستي، هنر و تمدن اسلامي، تصويرسازي، کارگاه عکس رنگي (انسان،طبيعتوطراحي) ، تجزيه و تحليل هنرهاي تجسمي، آشنايي با هنرهاي معاصر، تجزيه و تحليل آثار ارتباط تصويري، چاپ ماشيني، تصوير متحرک، طرح عملي جامع، پروژه نهايي.
ديباچه: براي مطالعات تاريخي و باستانشناسي و نيز براي بهکار بستن روشهاي مناسب حفاظت و مرمت و نگهداري علمي و فني آثار و اشياء متعدد تاريخي و فرهنگي موجود در موزههاي کشور ـ آثاري که حاصل کاوشهاي باستانشناسي است و نيز آثاري که بهصورت هنرهاي وابسته به معماري دربناهاي تاريخي وجود دارد و مواد و مصالحي که درساخت و ساز اين گونه بناها از آنها استفاده گرديده است ـ بايد به پژوهشهاي ويژه آزمايشگاهي متکي شد. ضرورت پژوهش و حفظ و احياء اين گونه آثار و اشياء به صورت علمي و فني از يک سو و لزوم بالا بردن کيفيت کار مطالعات از سوي ديگر، ايجاد دورههاي آموزش عالي در سطوح گوناگون از جمله کارداني حفاظت درست آثار تاريخي را ايجاب ميکند.هدف اين رشته تربيت افراد متخصص و داراي کارايي عملي در امر حفاظت و مرمت آثار تاريخي است. متخصصاني که با بهرهگيري ازتجربيات عملي و آگاهيهاي علمي و تاريخي و هنري که درطول اين دوره کسب ميکنند، درجهت مرمت، احياء، نگهداري و به طور کلي حفاظت علمي آثار تاريخي قدم بر ميدارند. فارغالتحصيلان اين دوره در مراکز تحقيقاتي و آزمايشگاهها و کارگاههاي مختلف حفاظت و مرمت مانند کتابخانهها، موزهها و سازمانهاي فرهنگي موجود در سراسر کشور فعاليت ميکنند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس پايه:
فيزيک، شيمي، ترسيم فني، تاريخ و مباني نظري مرمت.
دروس اصلي و تخصصي:
هنر و تمدن اسلامي، تاريخ و فن شناسي آثار، آشنائي با باستانشناسي و روشهاي آن، آشنائي با هنرهاي سنتي ايران، آشنائي با هنر و معماري پيش از اسلام ايران، آسيبشناسي آثار، حفاظت و مرمت در محل کاوش باستانشناسي، آزمايشگاه حفاظت و مرمت
ديباچه: طبق آماري که در سال 1993 گرفته شده است، نوجوانان آمريکايي تا پايان دبيرستان 19 هزار ساعت به تلويزيون نگاه ميکنند؛ يعني بيشتر از مدت زماني که در کلاس درس حضور دارند، وقت خود را صرف تماشاي تلويزيون ميکنند. متأسفانه درکشور ما آمار دقيقي در اين زمينه وجود ندارد. اما تأثيرپذيري بسيار زياد نوجوانان و جوانان ما از شخصيتهاي تلويزيوني، بيانگر آن است که جوانان، بخش عظيمي از وقت خود را صرف تماشاي تلويزيون ميکنند و در اين ميان تله تئاترها، فيلمها و سريالهاي تلويزيوني که در حيطه کار کارگردانان تلويزيون است، بيشترين مخاطب را دارند.تخصص کارگرداني تلويزيون از سال گذشته در دانشکده صدا و سيما در دو گرايش نمايش و مستند ارائه ميشود.
گرايش نمايش :
کارگرداني تلويزيوني يک رشته کاربردي است و هدف آن تربيت نيروي متخصص، متعهد و خلّاق برنامهساز در جهت سياستهاي سازمان صدا و سيما است؛ افرادي که به ياري معلومات و مهارتهاي فني، تکنيکي، هنري و تحليلي، زمينه ساخت و توليد انواع برنامههاي تلويزيوني را فراهم ميآورند. در واقع کارگردان تلويزيون کسي است که ذهنيت خود را با استفاده از آموزشهاي کلاسيک و آکادميکي که در خصوص برنامهسازي تلويزيون در طول دوران تحصيل کسب کرده است، به تصوير ميکشد و با خلاقيت و نوآوري به توليد برنامههاي تلويزيوني ميپردازد. در اين ميان، دانشجويان گرايش نمايش، به مطالعه، پژوهش و تجربه در کارگرداني انواع برنامههاي داستاني تلويزيون اعم از سريالها، برنامههاي کوتاه و تلهتئاترها ميپردازند. به عبارت ديگر، دانشجويان اين گرايش، روشهاي طراحي و توليد يک برنامه داستاني از عرصه ايده تا ساخت در استوديو يا واحد سيار، پخش و ارزشيابي آن را فرا ميگيرند و در اين ميان با چگونگي نقد و تحليل برنامههاي تلويزيوني، تحولات اجرا، تصويرنامهنويسي، جلوههاي خاص، طراحي صحنه، شيوههاي بيان و نحوه ارتباط تنگاتنگ فرم و محتوا آشنا ميشوند.گفتني است که تمامي اين دروس همراه با فعاليتهاي عملي و کارهاي کارگاهي است تا دانشجويان با استفاده از امکانات و تجهيزات کاربردي دانشکده و سازمان صدا و سيما بتوانند، تجربه و مهارت لازم را براي ساخت و توليد برنامههاي داستاني تلويزيوني کسب نمايند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل:
دروس مشترک در هر دو گرايش:
مباني ارتباطات، مردمشناسي و رسانههاي تصويري، عکاسي، آشنايي با هنر در تاريخ، تاريخ تلويزيون و فناوري رسانههاي جديد، حکمت هنر اسلامي، ارتباطات بصري، آشنايي با فلسفه، پژوهش و نگارش در تلويزيون، تلويزيون:
زبان و ساختار، درک و بيان بصري، مخاطبشناسي تلويزيون، فلسفه هنر، ابزارشناسي توليد، شناخت عوامل نمايش، گونهشناسي فيلم، مباني برنامهسازي تلويزيوني، کارگاه تصوير و نور، مباني تدوين، مباني برنامهسازي تک دوربينه، گونهشناسي برنامههاي تلويزيوني، مباني کارگرداني نمايش، مستندشناسي، موسيقي در فيلم و تلويزيون، تدوين ديجيتال، جلوههاي خاص، کارگاه چند رسانهاي، طراحي و مديريت توليد، تلويزيون آموزشي، پروژه نهايي.
دروس تخصصي گرايش نمايش:
بازيگرداني و کارگرداني، برنامهسازي استوديويي، تصويرنامه نويسي، سمينار برنامهسازان تلويزيوني، واحد سيار، برنامهسازي تک دوربينه، کارگاه نمايش تلويزيوني.
گرايش مستند :
با اشتياق دوربين را به دست ميگيرد و شتابان در موج جمعيت، در بازارها، کنار رودخانهها و در حاشيه جنگلها به دنبال سوژه ميگردد. زماني از شقايقها و آلالههاي خفته در سينه کوهساران صحنههاي زيبايي مييابد. زماني ديگر از رازهاي نهفته در سينه کوهنشينان و کويرنشينان آگاهي مييابد و آيينها، آداب و رسوم و سور و سوگ مناطق مختلف ايران را به ياري عدسي دوربين خود به تصوير ميکشد تا تنوع فرهنگي و تعدد ميراثهاي فرهنگي ايران را به نمايش گذارد.اين، بخشي از دنياي کارگرداني مستند است؛ دنيايي که حيطه بسيار گسترده و وسيعي دارد و از يک سو شامل گزارش خبري، ورزشي و اجتماعي ميشود و از سوي ديگر مستند مردمشناسي يا طبيعت را در برميگيرد. در واقع مستند، خوراک بسيار مهمي براي تلويزيون است و خيلي از برنامههاي تلويزيوني؛ از جمله گزارشهاي اجتماعي، ورزشي، مردمشناسي يا مستندهاي طبيعت در اين حيطه قرار دارد. از همينرو، از سال گذشته مستندسازي به عنوان يکي از گرايشهاي کارگرداني تلويزيون در دانشکده صدا و سيما مطرح گرديده است و دانشجويان اين گرايش با آموزش دروسي از قبيل فرم و محتوا در مستند تلويزيوني، ژورناليسم تلويزيوني و مجله تلويزيوني، اطلاعات لازم را براي مستندسازي کسب ميکنند.
دروس تخصصي گرايش مستند:
مستند تلويزيوني: فرم و محتوا، نويسندگي براي مستند، مستندسازي، تاريخ و نقد فيلم مستند، ژورناليسم تلويزيوني، سمينار بررسي مستندسازان، مجله تلويزيوني.
مستند تلويزيوني:
فرم و محتوا، نويسندگي براي مستند، مستندسازي، تاريخ و نقد فيلم مستند، ژورناليسم تلويزيوني، سمينار بررسي مستند سازان، مجله تلويزيوني.
تواناييهاي لازم :
صدا و سيما از همه هنرها؛ از جمله موسيقي، معماري، ادبيات، نقاشي، طراحي، خطاطي و عکاسي بهره ميگيرد. به همين خاطر، دانشجوي کارگرداني تلويزيون بايد اطلاعات هنري گستردهاي در همه اين زمينهها داشته باشد. اما متأسفانه گاه داوطلبان شرکتکننده در مصاحبه حضوري اين دانشکده، از مهمترين و بديهيترين اطلاعات هنري بيخبر هستند. براي مثال هيچ اطلاعي از موسيقي کلاسيک و بزرگترين موسيقيدانهاي آن مثل باخ يا بتهوون ندارند. حتي داوطلبي در پاسخ به اين سؤال که موسيقي کلاسيک چيست، گفته است که موسيقي بدون کلام را موسيقي کلاسيک ميگويند!!همچنين برخي از داوطلبان نميتوانند آنچه را که ميخواهند، بگويند. چنين افرادي نميتوانند کارگردان موفقي شوند؛ چون کارگردان بايد بتواند با بازيگر يا فيلمبردارش بخوبي ارتباط برقرار کند و بگويد که از او چه انتظاري دارد. همچنين دانشجويان اين رشته بايد روابط اجتماعي خوبي داشته و بتوانند يک گروه را بخوبي اداره کنند. از همينرو، افراد گوشهگير و منزوي و کساني که منتظرند ديگران وظايفشان را به آنها گوشزد کنند، در اين رشته موفق نخواهند شد.در کل داوطبان بايد بدانند که در اينجا چيزي تزريق نميشود تا يک نفر کارگردان، طراح يا برنامهساز شود. بلکه استادان دانشگاه فقط راه را نشان نميدهند و خود دانشجو بايد با تلاش بسيار و مطالعه فراوان به نتيجه برسد.در اين رشته تسلط به زبان انگليسي نيز بسيار مهم است؛ چون دانشجويان بايد بتوانند از منابع و مآخذ درجه يک استفاده کنند؛ منابعي که اکثر قريب به اتفاق آنها به زبان انگليسي است. و بالاخره اينکه هنر، يکي از واديهاي عشق است و فردي که وارد آن ميشود، بايد عاشق باشد. کار هنري با فشارهاي عصبي و روحي بسياري همراه است و بيشتر اوقات نيز از شهرت و معروفيت در آن خبري نيست. براي مثال ميتوان به "ژرژمليف" پدر سينماي داستاني اشاره کرد که در اواخر عمرش در يکي از متروهاي پاريس در حال دستفروشي پيدايش کردند. ويژگي عالم هنر اين است که وقتي آدمهاي جديد ميآيند، آدمهاي قديمي فراموش ميشوند. براي همين اگر کسي عشق و علاقه واقعي به هنر نداشته باشد، نميتواند در اين وادي دوام بياورد.و در نهايت اين که يک مستندساز بايد فردي صبور، دقيق و تيزبين باشد. براي مثال، يک کارگردان مستند طبيعت، گاه لازم است که ساعتها در گوشهاي بنشيند تا از پرندهاي که ميخواهد در لانه خود به جوجهاش غذا بدهد، فيلمبرداري کند.
موقعيت شغلي در ايران :
سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران رشتههايي را در دانشکده صدا و سيما ارائه ميدهد که دانشجويان آن پس از فارغالتحصيلي، شغل تعريف شدهاي نيز در سازمان داشته باشند. اما فرصتهاي شغلي فارغالتحصيلان، تنها به سازمان صدا و سيما محدود نميشود و فارغالتحصيلان کارگرداني تلويزيون ميتوانند در سازمانهاي دستاندرکار توليد برنامه و مراکز برنامهسازي تبليغاتي، نهادهاي دولتي از قبيل کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان، وزارت آموزش و پرورش، سازمان تبليغات اسلامي و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي فعاليت نمايند.
ديباچه: تابلوي اول از وجود يک رستوران خبر ميدهد. تابلوي دوم مکان يک باجه پست را نشان ميدهد و تابلوي سوم ميگويد که در اينجا يک جايگاه سوخترساني است. البته اين اطلاعات به زبان نوشتاري بيان نشده است. چرا که امروزه با وجود صد زبان و 5 هزار گويش، نميتوان براي معرفي مراکز و مکانهاي مختلف از زبان نوشتاري استفاده کرد. بلکه اين زبان تصويري است که با ساخت علائم و نشانهها در هواپيماها، جادهها و هتلها، پيامها را سريعتر انتقال ميدهد.البته نبايد تصور کرد که زبان تصويري يا به عبارت ديگر ارتباط تصويري، تنها به ساخت علائم و سمبلهاي تصويري ميپردازد بلکه هنر ارتباط تصويري حيطه بسيار وسيعي را در برميگيرد که از آن جمله ميتوان به نوشتن زيباي کلمات، رسم منحني و نمونههاي آماري، تهيه آگهي مطبوعاتي و پوستر، صفحهآرايي و دهها مورد ديگر اشاره کرد. به زبان ديگر کليه طرحهايي که به وسيله چاپ قابل انتشار هستند، طرح گرافيکي ميباشند. هدف رشته ارتباط تصويري آموزش اين هنر در دانشگاهها و مراکز آموزش عالي است. در واقع رشته ارتباط تصويري تواناييهاي دانشجويان در امور تبليغات فرهنگي يا تجاري را ارتقا ميدهد که در اين ميان تبليغات فرهنگي شامل تصويرسازي کتب، ساخت پوستر، تبليغات براي نشريات و جرايد مانند صفحهآرايي و آگهيهاي مطبوعاتي ميشود و تبليغات تجاري نيز شامل تبليغات نمايشگاههاي بازرگاني مانند غرفهسازي و غرفهآرايي يا تبليغات براي کالاهاي مختلف است. در ضمن ارتباط تصويري داراي شاخههاي ديگري مانند آرمسازي، انيميشن و طراحي راهنماي محيطي ميباشد.
تواناييهاي لازم :
دانشجوي ارتباط تصويري بايد علاوه بر خلاقيت، عاشق اين کار بوده و طراحي قوي و زبردست باشد. چون طراحي اساس کار يک گرافيست است و در ضمن بايد با رنگ به عنوان عامل تکميلکننده فرم آشنا باشد. همچنين يک طراح بايد با شاخههاي مختلف هنري آشنايي کامل داشته باشد. چون يک گرافيست امکان دارد از تکنيکهاي عکاسي، چاپ، خوشنويسي، نقاشي، طراحي صنعتي، اصول و مباني صنايع دستي در کارش استفاده کند و پيام مورد نظرش را به مرحله اجرا برساند. بالاخره هنرمند اين رشته لازم است با علومي مثل جامعهشناسي، روانشناسي، بازاريابي و ادبيات آشنا باشد. زيرا يک پيام تبليغاتي بايد با توجه به مخاطب آن ساخته شود؛ يعني بايد توجه داشت که مخاطب اين پيام از نظر فرهنگي، اقتصادي و خواستهها و علايق در چه سطحي است. گفتني است که دانشجويان اين رشته به صورت نيمهمتمرکز گزينش ميشوند؛ يعني علاوه بر آزمون علمي، استعداد و خلاقيت دانشجويان در يک آزمون عملي نيز سنجيده ميشود.
موقعيت شغلي در ايران :
براي يک فارغالتحصيل ارتباط تصويري فرصتهاي شغلي زيادي وجود دارد چون تنها بخشي از کار او تبليغات ميباشد و اين در حالي است که تبليغات محدوده خاصي ندارد و از تبليغ يک خودکار گرفته تا تبليغ يک کالاي فرهنگي مثل تئاتر يا سينما در حيطه دانش متخصص ارتباط تصويري ميگنجد. از سوي ديگر تصويرسازي و طراحي روي جلد کتب، صفحهآرايي مجلات و روزنامهها و تهيه آرم و نشانه نيز در حيطه کار يک متخصص ارتباط تصويري قرار دارد. در کل بايد بگوييم که در ايران دو شاخه عمده کاري براي يک گرافيست وجود دارد يکي چاپ و انتشارات؛ يعني طرحي که در نهايت با چاپ و توليد انبوه سروکار دارد مثل تصويرسازي کتاب، صفحهآرايي مجلات و روزنامهها و تهيه پوستر و بروشور و ديگري گرافيک تلويزيوني است؛ يعني گرافيست تعيين ميکند که براي مثال مجري تلويزيون چه لباسي با چه رنگي بپوشد که هم مناسب باشد و هم تفاوت رنگها در گيرندهها اعم از رنگي يا سياه و سفيد به خوبي مشخص گردد.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
طراحي پايه، مباني هنرهاي تجسمي، کارگاه حجمسازي، آشنايي با هنر در تاريخ، تاريخچه کتابت، خوشنويسي، عکاسي پايه، ارتباط تصويري، چاپ دستي، هنر و تمدن اسلامي، تصويرسازي، کارگاه عکس رنگي (انسان،طبيعتوطراحي) ، تجزيه و تحليل هنرهاي تجسمي، آشنايي با هنرهاي معاصر، تجزيه و تحليل آثار ارتباط تصويري، چاپ ماشيني، تصوير متحرک، طرح عملي جامع، پروژه نهايي.
ديباچه: براي بزرگداشت و ارج گذاشتن به مقام شاعران، نويسندگان، دانشمندان و وزيران، به آنها جامهاي دوخته ميبخشيدند که به آن خلعت ميگفتند. براي مجازات مقصران نيز لباس ناموزون بر تنشان ميکردند و کلاهي مضحک بر سرشان ميگذاشتند و او را پياده يا سواره در شهر ميگرداندند. حتي وقتي ميخواستند از قديميترين و مجربترين پهلوانها سخن بگويند، ميگفتند که فلاني پيشکسوت است، يعني که او يک پيراهن بيشتر پاره کرده و يا در زورخانه لنگ و اِزار را زودتر گرفته است.به عبارت ديگر در طي تاريخ هميشه لباس بيانگر فرهنگ، قوميت، شخصيت و مقام يک فرد بوده و به همين دليل ارزش و اهميت بسياري داشته است و باز به همين دليل بايد براي رشته طراحي پارچه و لباس، ارزش بسياري قائل شد چرا که اين رشته از يک سو در حفظ فرهنگ و مليت يک کشور نقش به سزايي دارد و از سوي ديگر ميتواند بهترين، راحتترين و کاربرديترين لباسها و پارچهها را براي مردم جامعه به ارمغان بياورد. رشته طراحي پارچه و لباس يک رشته هنري کاربردي است که داراي سه گرايش طراحي لباس، طراحي چاپ پارچه و طراحي بافت پارچه ميباشد.
گرايش طراحي لباس:
اين گرايش داراي دو شاخه اصلي تک دوزي يا مزون و صنعت است که شاخه تکدوزي به طراحي و دوخت لباس براي افراد مختلف ميپردازد و شاخه صنعت که کاربرديتر است به بخشهاي مختلفي تقسيم ميشود که از آن جمله ميتوان به بخشهاي پارچه جين، پيراهن بچه، پيراهن زنانه، لباس مردانه و... اشاره کرد. به گفته ديگر گرايش طراحي لباس به آموزش طراحي کاربردي و طراحي مـُد ميپردازد که در اين ميان طراحي کاربردي شامل طراحي لباس مشاغل و گروههاي مختلف جامعه مثل ورزشکاران، قواي سه گانه ارتش و مواردي از اين قبيل ميشود و طراحي مد نيز جنبه فانتزي دارد؛ در اين بخش، طراح با کار خود، خلاقيتش را نشان ميدهد تا افراد ديگر از اين طرح جديد ايده بگيرند و کارهاي تازهاي را به بازار عرضه کنند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس مشترک در گرايشهاي مختلف طراحي پارچه و لباس:
مباني هنرهاي تجسمي، کارگاه طراحي پايه، کارگاه عکاسي پايه، هنر و تمدن اسلامي، آشنايي با هنر در تاريخ ، آشنايي با هنرهاي سنتي ايران، هندسه نقوش در صنايع دستي ايران، خوشنويسي و طراحي حروف، آشنايي با پارچه و لباسهاي سنتي ايران، پارچهشناسي، کارگاه طراحي بافت مقدماتي، کارگاه طراحي چاپ مقدماتي، کارگاه طراحي لباس مقدماتي، آشنايي با رشتههاي هنري معاصر، انسان، طبيعت و طراحي.
دروس تخصصي گرايش طراحي لباس:
تاريخ لباس در ايران و جهان، کارگاه طراحي تخصصي، کارگاه دوخت ، کارگاه طرح و تهيه الگو، کارگاه طراحي لباس، انسان، طبيعت و طراحي، تحقيق (طراحي لباس)، طرح و رساله نهايي.
گرايش طراحي چاپ پارچه:
در طراحي چاپ پارچه، دانشجويان آموزش ميبينند که چگونه براي پارچههاي بافته شده طرح بدهند. در طراحي چاپ پارچه، از لحاظ رنگبندي، طراحي با راپورتبندي روبرو است. و منظور از راپورتبندي اين است که طراح، طرح را بر روي پارچه به گونهاي تکرار کند که اين تکرار چشم آزار نباشد، يعني طراح با توجه به نوع، تراکم تار و پود، رنگ و ميزان پذيرش رنگ يا آبي که در پارچه وجود دارد و همچنين نوع چاپ پارچه که ميتواند چاپ روتاري، سيلک، غلطکي يا چاپهاي مدرن باشد؛ طرح خود را ارائه ميدهد.
دروس تخصصي گرايش چاپ پارچه:
پارچهشناسي تخصصي، تاريخ پارچه و نساجي، کارگاه رنگرزي، تحول صنايع دستي در دنيا، کارگاه طراحي چاپ، تحقيق (چاپ پارچه)، طرح و رساله نهايي.
گرايش طراحي بافت پارچه:
گرايش بافت پارچه به طراحي و نفشبندي پارچه ميپردازد. به عبارت ديگر دانشجويان اين رشته با طراحي بافت پارچههايي که ساختمان آنها از تاروپود تشکيل شده، آشنا ميشوند. دانشجوي طراحي بافت پارچه با تاروپود پارچه بازي ميکند تا طرح جديدي ارائه دهد و در اين راستا لازم است که با انواع بافت پارچه آشنا باشد تا بتواند با توجه به نوع کاربرد، طرح مورد نظرش را ارائه دهد. براي مثال پارچهاي که براي مبلمان اداري طراحي ميشود، جنس، طرح و رنگش با پارچه مبلمان منزل متفاوت است.
دروس تخصصي گرايش بافت پارچه:
پارچهشناسي تخصصي، تاريخ پارچه و نساجي، کارگاه رنگرزي، تحول صنايع دستي در دنيا، کارگاه طراحي بافت، تحقيق (بافت پارچه) ، طرح و رساله نهايي.
تواناييهاي لازم :
يک دانشجوي طراحي پارچه و لباس بايد هنرهاي تجسمي را بشناسد و داراي خلاقيت و ديد هنري باشد. داوطلبان بايد بدانند که رشته طراحي پارچه و لباس، يک رشته کاربردي است؛ يعني هدف اين رشته طراحي اصولي پارچه و لباس با حفظ خلاقيت هنري است و در نهايت بايد محصول هنرمند، به صورت توليد انبوه وارد بازار شود. به همين خاطر هنرمنداني که فقط براي حس خودشان طراحي ميکنند، در اين رشته موفق نميشوند و بهتر است رشته نقاشي را انتخاب کنند.
موقعيت شغلي در ايران :
امروزه صاحبان صنايع متوجه شدهاند که بايد اصول علمي طراحي و رنگبندي را رعايت کنند تا کارشان توان رقابت در بازار را داشته باشد. براي مثال شرکتهاي خودروسازي به دنبال الگوساز و طراح بافت پارچه براي روکش صندلي خودرو هستند. بازار کار طراحي لباس نيز بسيار خوب است و حتي اگر فارغالتحصيل اين گرايش جذب سازمانها و مراکز خصوصي و دولتي نشود، ميتواند با سرمايهاي اندک براي خود، کار کند
ديباچه: اولين عکسها با دوربينهاي ابتدايي و کمترين تجهيزات توليد ميشدند و امکانات و تجهيزاتي که امروزه براي عکاسان مهيا است، قابل مقايسه با آن زمان نيست. اما با کمي دقت ميتوان متوجه شد که عکسهاي آن دوران با عکسهاي آتليهاي امروز تفاوت چنداني ندارند چرا که هر دو، عکسهايي خشک و بيروح هستند که همه چيز رويشان ثبت ميشود، بدون اين که از خودشان اظهار وجودي بکنند. عکسهايي که با حاشيهاي سفيد به کاغذ چسبيدهاند و اين خود تأکيدي بر فاصله اين عکسها با واقعيت است و چه تأسفبار است که بسياري از مردم عکاسي را مساوي با همين عکسهاي پرسنلي و خانوادگي ميدانند! و متعجب هستند که چرا عدهاي از جوانان براي فراگرفتن اين حرفه چهار سال در دانشگاه تحصيل ميکنند در حالي که بسياري از عکاسان موفقي که آنها ميشناسند، اين حرفه را نسل در نسل فراگرفتهاند و اصلاً تحصيلات دانشگاهي ندارند.اما استادان و دانشجويان رشته عکاسي نظري متفاوت دارند. آنها معتقدند که استوديوهاي عکاسي به "حرفه عکاسي" ميپردازند در حالي که دانشگاهها "هنر عکاسي" را آموزش ميدهند. دانشجويان رشته عکاسي با علوم و فنون مختلفي در زمينه عکاسي آشنا شده و همچنين رشتههاي مختلف عکاسي را از قبيل عکاسي خبري، تبليغاتي، علمي، طبيعت و پرتره آموزش ميبينند. البته اين اطلاعات خيلي جامع و عميق نيست چون هريک از رشتههاي فوق، خود دنياي گستردهاي دارد که نميتوان طي چهار سال با آنها آشنا شد و اصلاً يک عکاس نميتواند با تمامي اين رشتهها و تجهيزات مربوط به آنها به خوبي آشنا گردد. در ضمن دانشگاه تنها راه دستيابي به اطلاعات علمي، فني و هنري مورد نظر در رشته عکاسي نيست. اما يک دانشجوي عکاسي ميتواند طي مدت کوتاهتري اين اطلاعات را کسب کند؛ يعني معلوماتي را که يک عکاس تجربي طي مدت طولاني به دست ميآورد، يک دانشجو در مدت چهار سال آموزش ميبيند. در واقع يک عکاس به ثبت و گزينش لحظههايي از زمان ميپردازد که دربردارنده نمايشي از حالات انساني، پديدههاي علمي، مناظر طبيعي يا هر موضوع ديگري است که قابل ثبت بر روي نوار حساس فيلم ميباشد. اين گزينش از يک سو برپايه شناخت فرهنگ جامعه و شناخت عمومي هنرها استوار است و از سوي ديگر بر انتقال و تطبيق آنها با فنشناسي و علوم مربوط به عکاسي تکيه دارد و مهمترين کار عکاسي عبارت است از تلفيق به جا و درست اين دو با يکديگر. چرا که فنشناسي در عکاسي به ساخت قالب اصلي عکس کمک ميکند و شناخت فرهنگ، جامعه و هنر به ساخت محتواي کار ياري ميرساند.
تواناييهاي لازم :
هنرمند عکاس به هنر ديدن مجهز است. چشمهاي هوشيار و جستجوگر او به معني مکانها، اشياء و حوادثي رخنه ميکند که از نگاه لغزنده چشمهاي ديگران پنهان ميماند. بنابراين زيبايي را در چيزهاي پيشپا افتاده، غيرمعمول را در معمول و معني را در ظاهراً بيمعني ميبيند. همچنين يک عکاس بايد در محيط جامعه بوده و پرجنب و جوش باشد. چون عکاسي مثل نقاشي نيست که در خانه بنشينيم و هرچه دلمان خواست نقاشي کنيم و حتي در تابستان، پاييز را بکشيم بلکه عکاسي شکار لحظهها است پس بايد در ساعات مختلف شبانهروز در مکانهاي متفاوت حضور داشت تا بتوان لحظه مورد نظر را شکار کرد. و بالاخره يک عکاس بايد اطلاعات عمومي خوبي داشته باشد؛ يعني بايد شعر بخواند، داستان بخواند، روزنامه بخواند تا بفهمد در کجا و در چه زماني زندگي ميکند چون عکاسي که در زمان حال نباشد، نميتواند عکس بگيرد.
موقعيت شغلي در ايران :
اکثر فارغالتحصيلان رشته عکاسي جذب مطبوعات ميشوند چون در حال حاضر ما شاهد گسترش مطبوعات و نياز آنها به عکاساني تازهنفس و متبحر هستيم. برپايي نمايشگاههاي صنعتي متعدد و توجه به آگهيهاي تجاري و فرهنگي نيز باعث شده است که تعداد قابل توجهي از فارغالتحصيلان جذب عکاسي تبليغاتي بشوند، حوزه انتشارات نيز تعداد ديگري از فارغالتحصيلان اين رشته را به کار گرفته است و با کمال تأسف تعدادي از فارغالتحصيلان نيز استوديو باز کرده يا به عکاسي از مراسم و ميهمانيها ميپردازند در حالي که براي کار در يک آتليه عکاسي نياز نيست که دانشجو چهار سال در دانشگاه تحصيل کند بلکه ميتوان طي چند ماه بهراحتي فن عکاسي را فرا گرفت و يک آتليه عکاسي باز کرد.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس پايه :
مباني هنرهاي تجسمي، کارگاه طراحي پايه، کارگاه عکاسي پايه، هندسه مناظر و مرايا، هنر و تمدن اسلامي، آشنايي با هنر در تاريخ، آشنايي با هنرهاي سنتي ايران، آشنايي با رشتههاي هنري، کارگاه عکاسي رنگي.
دروس اصلي :
شيمي عمومي و شيمي عکاسي، فيزيک و ابزارشناسي، تاريخچه عکاسي، آشنايي با فيلمبرداري، نورپردازي، فنون عرضه و نمايش عکس، تجزيه و تحليل و نقد عکس، کارگاه تخصصي عکاسي، فنون بازسازي عکس.
دروس تخصصي :
کارگاه عکاسي، طرح و رساله نهايي.
ديباچه: هدف دوره کارداني باستانشناسي، تربيت افرادي است که دانش و تجربه لازم را براي مشارکت در مطالعات، پژوهشها و کاوشهاي باستانشناسي به عنوان کمک کارشناسان و عضو هيأت اجرايي داشته باشند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس پايه:
کارگاه طراحي پايه، آشنايي با باستانشناسي و روشهاي آن، ترسيم فني، آشنايي با هنرهاي سنتي ايران، آشنايي با حفاظت و مرمت آثار و روشهاي آن، نقشهبرداري، تاريخ عمومي ايران، هندسه مناظر و مرايا، آشنايي با هنر و تمدن فرهنگهاي همجوار.
دروس اصلي وتخصصي:
آشنايي با باستانشناسي و آثار تاريخي پيش از اسلام ايران، سفال دوره پيش از اسلام ايران، هنر و تمدن اسلامي، خطوط باستاني ايران، آشنايي با بافتها و محوطههاي دوره اسلامي ايران، سفال دوره اسلامي ايران، خطوط و خواندن کتيبههاي اسلامي، کارآموزي شناسايي و بررسي باستانشناسي، حفاظت و مرمت در محل کاوش باستانشناس، آشنايي با باستانشناسي و آثار تاريخي دوره اسلامي ايران، مهر و سکه، کارآموزي کاوش باستانشناسي دوره پيش از اسلام ، کارآموزي کاوش باستانشناسي دوره اسلامي.
ديباچه: تا چندي پيش در ايران به هنر بسيار ظريف و زيباي فرش تنها به صورت يک حرفه نگاه ميشد؛ هنري که نسل به نسل به صورت سنتي و استاد- شاگردي منتقل ميگرديد. به عبارت ديگر کمتر کسي در اين زمينه مطالعه، تحقيق و پژوهش انجام داده بود و يک مرکز دانشگاهي براي آموزش، حفظ و حراست و پيشرفت اين هنر اصيل ايراني و سرمايه ملي وجود نداشت. اما خوشبختانه در دهه هفتاد به همت وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، رشته کارشناسي فرش در برخي از دانشکدههاي هنر مراکز آموزش عالي ارائه گرديد؛ رشتهاي که ميتواند موجب رشد و اعتلاي هنر و صنعت فرش کشورمان گردد.در اين رشته دانشجو درباره تاريخچه فرش، جامعه شناسي فرش، انواع بافت، ابزار بافت، طراحي، رنگ و الياف فرش اطلاعات لازم را به دست ميآورد. براي مثال، در فرش دستي سه نوع الياف طبيعي پشم، ابريشم و نخ به کار ميرود که دانشجوي کارشناسي فرش، با اين الياف و نحوه تکنولوژي هر يک از آنها به صورت علمي آشنا ميشود؛ يعني ريسندگي و رنگرزي اين الياف را ميآموزد. همچنين دانشجوي اين رشته با فرشهاي مناطق مختلف جغرافياي ايران که از نظر الياف، بافت، طرح و رنگ متفاوت است، آشنا ميگردد. البته لازمه کسب اين دانش، اطلاع از جامعهشناسي نقاط مختلف ايران است. براي مثال، در قالي کاشان بيشتر از رنگهاي قرمز و سرمهاي استفاده ميشود. اما در قالي تبريز رنگهاي بژ، کرم ومسي کاربرد دارد و اين تفاوت رنگ به دليل تفاوت محيطي و جغرافيايي شهرها و مناطق ياد شده است.در کل رشته کارشناسي فرش داراي پنج گرايش مرمت و تکميل، طراحي، رنگرزي بافت و ساير زير اندازها است. که گرايش مرمت و تکميل بيشتر به تکنولوژي فرش ميپردازد؛ يعني دانشجو با الياف، رنگ، رنگرزي شيميايي و سنتي، انواع بافت، دارکشي فرش، انواع گره ( که نماد فرش است)، نحوه حفظ کيفيت و ابعاد فرش و مرمت فرش آشنا ميشود و در گرايش طراحي، دانشجو درباره انواع مختلف نقشهاي قاليهاي ايراني اطلاعات گستردهتري به دست ميآورد و درباره طراحي قالي و تا حدودي گليم آموزش ميبيند.در گرايش رنگرزي دانشجو با نحوه رنگرزي شيميايي و سنتي آشنا ميشود و در زمينه شيمي تجزبه، تکنولوژي رنگ و شيمي و تکنولوژي مواد رنگرزي اطلاعاتي به دست ميآورد. در گرايش بافت نيز دانشجو به طور تخصصيتر به بافت قالي ميپردازد و انواع گرهها و بافت قالي را آموزش ميبيند. در گرايش ساير زير اندازها نيز دانشجو بافت گليم، سوماک، زيلو، گبه و ساير زيراندازها را آموزش ميبيند و با نحوه مرمت گليم، جغرافيا و نقوش نمادهاي گليم و ساير زيراندازهاي سنتي ايران آشنا ميشود.
تواناييهاي لازم :
دانشجوي اين رشته بايد فردي خلاق، نوآور و علاقهمند به هنر و صنعت فرش باشد. دانشجويي که بدون هدف رشته کارشناسي فرش را انتخاب کرده باشد، پس از فارغالتحصيلي جـايـگاهي در صـنعت فـرش نـخواهـد داشت، در نقطه مـقابل نـيز دانشجوياني هستند که با علاقه و پشتکار بسيار به اين رشته آمدهاند و به دنبال آموزش و بهبود کيفيت هنر فرش هستند و قدمهاي موثري نيز در اين زمينه برداشتهاند.همچنين کارشناس فرش بايد از تاريخ هنرهاي دستي و بومي، بخصوص هنر فرشبافي آگاهي داشته باشد وبه ياري ذوق هنري، طرحهايي ارائه دهد که هم از اصالت بومي و هم از نوآوري برخوردار باشد.
موقعيت شغلي در ايران :
در کشور ما، هيچ کالايي از نظر ارزش افزوده مشابه فرش نيست. زيرا از يک سو، مواد اوليه فرش در ايران تهيه ميشود و از سوي ديگر، فرش دستبافت ايراني در بازارهاي جهاني داراي ارزش مادي بسيار زيادي است.به همين دليل در حال حاضر، بسياري از مراکز خصوصي و دولتي هستند که به دنبال فارغالتحصيلان اين رشته ميگردند که در زمينه طرح، رنگ و بافت مهارت و خلاقيت داشته باشند. عدهاي از فارغالتحصيلان نيز به عنوان مشاور بازرگانان فرش فعاليت ميکنند يا خودشان در زمينه توليد فرش يا صادرات فرش سرمايهگذاري کرده و در اين زمينه فعاليت ميکنند و بالاخره تعداد قابل توجهي نيز اين هنر را در مراکز کار و دانش آموزش ميدهند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس مشترک در گرايشهاي مختلف فرش :
شيمي عمومي، هندسه نقوش در هنرهاي سنتي ايران، هنر در تمدن اسلامي، آشنايي باهنر در تاريخ، کارگاه طراحي پايه، تاريخ فرش، عکاسي، جامعهشناسي فرش، آشنايي با هنرهاي سنتي ايران، کارگاه بافت قالي، شناخت و ارزيابي فرش دستبافت، اصول رنگرزي، کارگاه طراحي سنتي، آشنايي با مواد اوليه و ابزار، کارگاه مرمت و نگهداري قالي، کنترل کيفي استانداردهاي فرش، پژوهش در فرش ايران، جغرافياي فرش، سير تحول و تطور نقوش و نمادها در هنرهاي سنتي، علوم الياف، ريسندگي، زيباييشناسي فرش ايران، اقتصاد فرش ايران.
دروس تخصصي گرايش طراحي :
کارگاه طراحي گليم و ساير زيراندازها، بررسي طرحها و نقوش قالي ايران، کارگاه طراحي قالي، کارگاه نگارگري، کارگاه رنگ و نقطه، شناخت انواع مختلف نقوش قاليهاي ايراني .
دروس تخصصي گرايش مرمت و تکميل :
آشنايي با اصول غبارگيري و شستشوي فرش، بررسي طرحها و نقوش قالي ايران، کارگاه بافت گليم، کارگاه بافت قالي، مرمت و نگهداري گليم و ساير زيراندازها، مرمت قالي، شناخت مواد ويژه مرمت قالي، کارگاه رنگرزي سنتي، کارگاه رنگرزي شيميايي
دروس تخصصي گرايش رنگرزي:
کارگاه رنگرزي سنتي، کارگاه رنگرزي شيمايي، شيمي تجزيه و آزمايشگاه، شيمي و تکنولوژي مواد رنگرزي و آزمايشگاه تکنولوژي رنگ، فيزيک الياف و آزمايشگاه.
دروس تخصصي گرايش ساير زيراندازها:
کارگاه بافت گليم،کارگاه بافت سوماک، کارگاه بافت زيلو، کارگاه بافت گليمهاي يک رو، کارگاه بافت گبه و ساير قاليهاي ايلياتي، کارگاه بافت طراحي گليم و ساير زيراندازها، کارگاه مرمت و تکميل انواع گليم و ساير زيراندازها، جغرافياي گليم و ساير زيراندازها، بررسي نقوش ونمادها در گليم و ساير زيراندازهاي سنتي ايران، پژوهش در نقش و رنگ گليم و ساير زيراندازهاي ايران.