معرفی کامل رشته های دانشگاهی هنر
طراحي صنعتي
ديباچه: آيا بايد محصولات زيبا را در موزهها و نمايشگاهها ديد؟ يا اينکه بايد دنيايي داشته باشيم که زيبايي در گوشهگوشه آن جلوهگر باشد؟رشته طراحي صنعتي براساس ديدگاه دوم شکل گرفته است. البته نبايد تصور کرد که رشته طراحي صنعتي فقط به زيبايي محصولات ميانديشد بلکه اين رشته معتقد است که در ساخت محصولات مورد استفاده بشر بايد از لطافت، زيبايي و ظرافت هنر و همچنين فناوري و کارآيي علم بهره گرفت تا بتوان زندگي زيباتر و راحتتري داشت؛ يعني طراحان صنعتي توسعه دهنده و تکاملبخش محصولاتي هستند که ما هر روزه از آنها استفاده ميکنيم. اين رشته که شالودهاي از علم، صنعت و هنر است؛ به طراحي تمامي محصولات ميپردازد؛ يعني کليه لوازم، تجهيزات و محصولاتي که مورد استفاده انسان است، از لوازم آشپزخانه گرفته تا محصولات بسيار پيچيده مثل سيستمهاي کامپيوتري را طراحي ميکند. طراحي صنعتي تلاش ميکند که سختي و خشونت صنعت را از آن بگيرد تا محصول صنعتي براي مشتري لطيف گردد و در اين کار هم منافع کارفرما و هم استفاده کننده را در نظر ميگيرد. گفتني است که امروزه ديدگاههاي جديدي در زمينه طراحي صنعتي ارائه شده است. براي مثال در طراحي بايد دقت کرد که کالاي مورد نظر به طبيعت ضرري نرساند و قابل بازيافت باشد. يک طراح صنعتي براساس اطلاعات به دست آمده، در نهايت با توجه به فرهنگ بومي، اقتصاد، روانشناسي، ديدگاههاي هنري، روشهاي توليد، تکنولوژي توليد، نوع مواد مورد استفاده و مسائل زيستمحيطي، طرح محصولي جديد را ارائه ميدهد يا يکي از معايب محصولات قديمي را برطرف ميسازد.
تواناييهاي لازم :
در رشته طراحي صنعتي، خلاقيت حرف اول را ميزند و دانشجوي اين رشته بايد توانايي نوآوري و تفکر خلاق را داشته باشد؛ يعني هم هنر و هم صنعت را درک کرده و هم قدرت مديريت داشته باشد و علاوه بر موارد فوق تا حدودي با مباحث کاربردي علوم پايه مثل فيزيک، شيمي، هندسه و زيستشناسي آشنا باشد. دانشجوي اين رشته بايد نگاه خود را به اطراف و اشياء دقيقتر کند و پيوسته نيازهاي فردي و اجتماعي افراد را در ذهن خود مرور نمايد. او بايد به راحتي با محيطهاي کاري ارتباط برقرار کرده و تجارب خود را از نظر فني گسترش دهد به گونهاي که بتواند عملکرد طرح خود را کاملاً توجيه نمايد و تمامي مراحل اجرايي آن را زير نظر داشته باشد.
موقعيت شغلي در ايران :
متأسفانه در کشور ما تکنولوژي توليد پايين است و ما توليدات محدودي داريم و 99% همين توليدات محدود نيز کپي از توليدات خارجي است؛ يعني کارخانهدارها براي طرح جديد سرمايهگذاري نميکنند. براي همين فرصتهاي شغلي طراحان صنعتي بسيار محدود است. از سوي ديگر در کشور ما ارتباط نزديکي بين صنعت و دانشگاه وجود ندارد و به همين خاطر صاحبان صنايع اين رشته را نميشناسند و حتي در بسياري از کارخانهها يک مهندس مکانيک، کار طراح صنعتي را انجام ميدهد؛ يعني هم طرح يک محصول و هم توليد آن برعهده مهندس مکانيک است. بنابراين فارغالتحصيلان اين رشته هنوز حضور فعالي در صنعت ندارند و تنها در بحث مبلمان شهري، صنعت راهآهن و تا حدودي لوازم خانگي و صنعت خودروسازي فعاليت ميکنند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
آشنايي با هنر در تاريخ ، مواد و روشهاي ساخت، کارگاه طراحي پايه ، مباني هنرهاي تجسمي ، عکاسي پايه، رياضي کاربردي ، نقشهکشي صنعتي، هندسه ، فيزيک ، شيمي کاربردي ، تاريخ طراحي صنعتي، مهندسي عوامل انساني ، حجمسازي ، کارگاه طراحي صنعتي ، فرم و فضا، مدلسازي ، هنر و تمدن اسلامي ، طراحي فني ، طراحي به کمک کامپيوتر، ارزيابي توليدات صنعتي، پروژه طراحي صنعتي (پروژه طراحي صنعتي در هر ترم به يک مسئله خاص مثل بستهبندي، طراحي صنعتي در حال و آينده، مبلمان يا بيونيک ميپردازد)، اقتصاد و مديريت توليدات صنعتي، جامعهشناسي صنعتي ، پروژه نهايي.
ديباچه: مطالعه، حفظ و نگهداري از ميراثهاي فرهنگي تنها به صورت آثار ، اشياء ، بناها و بافتهاي تاريخي جسمي و مادي بدون توجه به ضرورت مطالعه و حفاظت از صورتهاي رفتاري و غيرمادي کامل نيست. در واقع ارزشهاي به يادگار مانده از گذشتگان، امروزه در قالب زندگي جاري و روزمره به صورت اعتقاد و انديشه، رفتار و کردار، آداب و رسوم و زبان و گفتار نمود دارد.دوره کارداني مردمشناسي يکي از دورههاي آموزش عالي است که هدف آن، تربيت متخصصاني است که بر روي جمعيتها و گروههاي انساني مطالعه و پژوهش کنند و بتوانند به کارشناسان ذيربط (مردمشناس، جامعه شناس و ...) در امر پژوهشهاي مردمشناسي و يافتن ارزشها و نقاط ضعف و قوت جوامع ياري برسانند. فارغالتحصيلان اين دوره قادر خواهند بود در مراکز و سازمانها و ارگانهاي پژوهشي، تحقيقاتي و فرهنگي ذيربط و نيز موزههاي مردمشناسي به صورت کمککارشناس پژوهشي يا اداره کننده بخشهايي از واحدها فعاليت نمايند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل:
دروس پايه:
کارگاه طراحي پايه، ترسيم فني، آشنايي با مردمشناسي و روانشناسي و روشهاي آن، آشنايي با هنرهاي سنتي ايران، آشنايي با باستانشناسي و روشهاي آن، تاريخ عمومي ايران، تمثيلشناسي.
دروس اصلي:
روش پژوهش و شئونات مردمشناسي هنر و تمدن اسلامي، آوانگاري، آشنايي با بررسيهاي مردمشناسي در ايران، مردمشناسي و ارتباط آن با ساير علوم، مردمشناسي در آيينه متون، انسان و بوم، آشنايي با گويشهاي رايج در ايران،آشنايي با جمعيتهاي انساني و مطالعات مردمشناسي، آشنايي با منابع و مآخذ مردمشناسي، روش گردآوري گويشها، کارآموزي مردمنگاري، کارآموزي مردمشناسي.
ديباچه: کارداني هنرهاي تجسمي داراي سه شاخه نقاشي، گرافيک و نقاشي ايراني (مينياتور) است و هدف آن تربيت افرادي است که ضمن آشنايي با اصول مقدماتي و پايه هنرهاي ياد شده، بتوانند استعداد جوانان کشور را در هنرهاي تجسمي تشخيص داده و پرورش دهند. اين دسته از فارغالتحصيلان ميتوانند در کادر هنري واحدهاي وابسته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي يا هر واحد هنري ديگر فعاليت کنند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس مشترک در هر سه شاخه:
هندسه مناظر و مرايا ، مباني هنرهاي تجسمي، کارگاه طراحي پايه، خوشنويسي، هنر در تمدن اسلامي، سير هنر در تاريخ، مباني و اصول رسانه و تحقيق، آموزش هنر در مدارس، ادبيات فارسي.
دروس تخصصي شاخه نقاشي ايراني (مينياتور):
کارگاه نقاشي ايراني، آشنائي با اصول مقدماتي حجم، کارورزي، رساله و پروژه نهائي.
دروس تخصصي شاخه نقاشي:
کارگاه نقاشي ، آشنائي با اصول مقدماتي حجم، کارورزي، رساله و پروژه نهائي.
دروس تخصصي شاخه گرافيک:
کارگاه عکاسي، خوشنويسي و طراحي حروف، کارورزي، رساله و پروژه نهائي.
ديباچه: هنرهاي سنتي از ميراثهاي عمده فرهنگي کشور و محل اصالتها و ارزشها و از زمينههاي مطمئن و مناسب براي حرکت آينده هنري است. بدون شک راههاي توجه و تقويت اين هنرها، ايجاد دورههاي آموزش عالي درسطوح گوناگون است تا ضمن مطالعه و پژوهش مستمرو نتيجه بخش، راهيابي به سوي آيندهاي پر بار تر ميسر گردد.فارغالتحصيلان اين رشته با آموزشهاي نظري و کارگاهي خود و آشنايي و کار عملي در زمينه هنرهاي سنتي قادر خواهند بود، در انجام پژوهشهاي هنرهاي سنتي و نيز حفظ و احياي اين هنرها، به صورت کمک براي کارشناس نقش داشته باشند و اداره واحدها و کارگاههاي توليدي را در چهارچوب ادارات و سازمانهاي فرهنگي دولتي يا بخش خصوصي بر عهده بگيرند گفتني است که اين دوره مشترکات قابل توجهي با کارشناسي صنايع دستي دارد.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس پايه :
کارگاه طراحي پايه، هنر وتمدن اسلامي، آشنايي با هنر فرهنگهاي همجوار، آشنايي با مردم شناسي و روشهاي ايران، آشنايي با هنرهاي سنتي آن، آشنايي با باستانشناسي و روشهاي آن.
دروس اصلي :
ترسيم فني، خطوط و خواندن کتيبههاي اسلامي، هندسه نقوش درهنرهاي سنتي ايران ، طرح اشياء در تمدن اسلامي ، حفظ و احياء هنرهاي سنتي، موسيقي از نظر اسلام، آشنايي با موسيقي بومي مناطق ايران، نمايش در ايران .
دروس تخصصي:
کارگاه هنرهاي سنتي، کارآموزي پژوهش در هنرهاي سنتي
ديباچه: تا چندي پيش در ايران به هنر بسيار ظريف و زيباي فرش تنها به صورت يک حرفه نگاه ميشد؛ هنري که نسل به نسل به صورت سنتي و استاد- شاگردي منتقل ميگرديد. به عبارت ديگر کمتر کسي در اين زمينه مطالعه، تحقيق و پژوهش انجام داده بود و يک مرکز دانشگاهي براي آموزش، حفظ و حراست و پيشرفت اين هنر اصيل ايراني و سرمايه ملي وجود نداشت. اما خوشبختانه در دهه هفتاد به همت وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، رشته کارشناسي فرش در برخي از دانشکدههاي هنر مراکز آموزش عالي ارائه گرديد؛ رشتهاي که ميتواند موجب رشد و اعتلاي هنر و صنعت فرش کشورمان گردد.در اين رشته دانشجو درباره تاريخچه فرش، جامعه شناسي فرش، انواع بافت، ابزار بافت، طراحي، رنگ و الياف فرش اطلاعات لازم را به دست ميآورد. براي مثال، در فرش دستي سه نوع الياف طبيعي پشم، ابريشم و نخ به کار ميرود که دانشجوي کارشناسي فرش، با اين الياف و نحوه تکنولوژي هر يک از آنها به صورت علمي آشنا ميشود؛ يعني ريسندگي و رنگرزي اين الياف را ميآموزد. همچنين دانشجوي اين رشته با فرشهاي مناطق مختلف جغرافياي ايران که از نظر الياف، بافت، طرح و رنگ متفاوت است، آشنا ميگردد. البته لازمه کسب اين دانش، اطلاع از جامعهشناسي نقاط مختلف ايران است. براي مثال، در قالي کاشان بيشتر از رنگهاي قرمز و سرمهاي استفاده ميشود. اما در قالي تبريز رنگهاي بژ، کرم ومسي کاربرد دارد و اين تفاوت رنگ به دليل تفاوت محيطي و جغرافيايي شهرها و مناطق ياد شده است.در کل رشته کارشناسي فرش داراي پنج گرايش مرمت و تکميل، طراحي، رنگرزي بافت و ساير زير اندازها است. که گرايش مرمت و تکميل بيشتر به تکنولوژي فرش ميپردازد؛ يعني دانشجو با الياف، رنگ، رنگرزي شيميايي و سنتي، انواع بافت، دارکشي فرش، انواع گره ( که نماد فرش است)، نحوه حفظ کيفيت و ابعاد فرش و مرمت فرش آشنا ميشود و در گرايش طراحي، دانشجو درباره انواع مختلف نقشهاي قاليهاي ايراني اطلاعات گستردهتري به دست ميآورد و درباره طراحي قالي و تا حدودي گليم آموزش ميبيند.در گرايش رنگرزي دانشجو با نحوه رنگرزي شيميايي و سنتي آشنا ميشود و در زمينه شيمي تجزبه، تکنولوژي رنگ و شيمي و تکنولوژي مواد رنگرزي اطلاعاتي به دست ميآورد. در گرايش بافت نيز دانشجو به طور تخصصيتر به بافت قالي ميپردازد و انواع گرهها و بافت قالي را آموزش ميبيند. در گرايش ساير زير اندازها نيز دانشجو بافت گليم، سوماک، زيلو، گبه و ساير زيراندازها را آموزش ميبيند و با نحوه مرمت گليم، جغرافيا و نقوش نمادهاي گليم و ساير زيراندازهاي سنتي ايران آشنا ميشود.
تواناييهاي لازم :
دانشجوي اين رشته بايد فردي خلاق، نوآور و علاقهمند به هنر و صنعت فرش باشد. دانشجويي که بدون هدف رشته کارشناسي فرش را انتخاب کرده باشد، پس از فارغالتحصيلي جـايـگاهي در صـنعت فـرش نـخواهـد داشت، در نقطه مـقابل نـيز دانشجوياني هستند که با علاقه و پشتکار بسيار به اين رشته آمدهاند و به دنبال آموزش و بهبود کيفيت هنر فرش هستند و قدمهاي موثري نيز در اين زمينه برداشتهاند.همچنين کارشناس فرش بايد از تاريخ هنرهاي دستي و بومي، بخصوص هنر فرشبافي آگاهي داشته باشد وبه ياري ذوق هنري، طرحهايي ارائه دهد که هم از اصالت بومي و هم از نوآوري برخوردار باشد.
موقعيت شغلي در ايران :
در کشور ما، هيچ کالايي از نظر ارزش افزوده مشابه فرش نيست. زيرا از يک سو، مواد اوليه فرش در ايران تهيه ميشود و از سوي ديگر، فرش دستبافت ايراني در بازارهاي جهاني داراي ارزش مادي بسيار زيادي است.به همين دليل در حال حاضر، بسياري از مراکز خصوصي و دولتي هستند که به دنبال فارغالتحصيلان اين رشته ميگردند که در زمينه طرح، رنگ و بافت مهارت و خلاقيت داشته باشند. عدهاي از فارغالتحصيلان نيز به عنوان مشاور بازرگانان فرش فعاليت ميکنند يا خودشان در زمينه توليد فرش يا صادرات فرش سرمايهگذاري کرده و در اين زمينه فعاليت ميکنند و بالاخره تعداد قابل توجهي نيز اين هنر را در مراکز کار و دانش آموزش ميدهند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس مشترک در گرايشهاي مختلف فرش :
شيمي عمومي، هندسه نقوش در هنرهاي سنتي ايران، هنر در تمدن اسلامي، آشنايي باهنر در تاريخ، کارگاه طراحي پايه، تاريخ فرش، عکاسي، جامعهشناسي فرش، آشنايي با هنرهاي سنتي ايران، کارگاه بافت قالي، شناخت و ارزيابي فرش دستبافت، اصول رنگرزي، کارگاه طراحي سنتي، آشنايي با مواد اوليه و ابزار، کارگاه مرمت و نگهداري قالي، کنترل کيفي استانداردهاي فرش، پژوهش در فرش ايران، جغرافياي فرش، سير تحول و تطور نقوش و نمادها در هنرهاي سنتي، علوم الياف، ريسندگي، زيباييشناسي فرش ايران، اقتصاد فرش ايران.
دروس تخصصي گرايش طراحي :
کارگاه طراحي گليم و ساير زيراندازها، بررسي طرحها و نقوش قالي ايران، کارگاه طراحي قالي، کارگاه نگارگري، کارگاه رنگ و نقطه، شناخت انواع مختلف نقوش قاليهاي ايراني .
دروس تخصصي گرايش مرمت و تکميل :
آشنايي با اصول غبارگيري و شستشوي فرش، بررسي طرحها و نقوش قالي ايران، کارگاه بافت گليم، کارگاه بافت قالي، مرمت و نگهداري گليم و ساير زيراندازها، مرمت قالي، شناخت مواد ويژه مرمت قالي، کارگاه رنگرزي سنتي، کارگاه رنگرزي شيميايي
دروس تخصصي گرايش رنگرزي:
کارگاه رنگرزي سنتي، کارگاه رنگرزي شيمايي، شيمي تجزيه و آزمايشگاه، شيمي و تکنولوژي مواد رنگرزي و آزمايشگاه تکنولوژي رنگ، فيزيک الياف و آزمايشگاه.
دروس تخصصي گرايش ساير زيراندازها:
کارگاه بافت گليم،کارگاه بافت سوماک، کارگاه بافت زيلو، کارگاه بافت گليمهاي يک رو، کارگاه بافت گبه و ساير قاليهاي ايلياتي، کارگاه بافت طراحي گليم و ساير زيراندازها، کارگاه مرمت و تکميل انواع گليم و ساير زيراندازها، جغرافياي گليم و ساير زيراندازها، بررسي نقوش ونمادها در گليم و ساير زيراندازهاي سنتي ايران، پژوهش در نقش و رنگ گليم و ساير زيراندازهاي ايران.
ديباچه: ميتواند يک گيره لباس 7 متري باشد که درست در وسط شهر فيلادلفيا در سال 1976 قد علم کرده است يا پيکره يک روحاني که در 1850 سال قبل از ميلاد در مصر باستان متولد شده است و شايد هم سواري در حال فرياد زدن باشد که به ارتفاع 34 سانتيمتر در سال 1505 ميلادي خلق شده است. آري! آنها ميتوانند به هر شکل و هر اندازهاي باشند و از هر جنسي ساخته شوند؛ از سنگ و عاج و چوب و برنز گرفته تا تکههاي فلز و اجزاي دور ريختني ماشين و موتورسيکلت و دوچرخه .اما با همه اين تفاوتها،نام همه آنها مجسمه است و حرف اصلي همه آنها نيز يک چيز است. همه آنها ميگويند که مجسمه يک سفر است، سفري از زندگي روزمره به سوي احساس و انديشه، به سوي زيبايي و مهمتر از همه به سوي گفتگوي تمدنها، فرهنگها و انديشههاي مختلف و متفاوت با يکديگر. به عبارت ديگر هر مجسمه بيانگر يک انديشه، فرهنگ و تمدن است. فرهنگ و انديشهاي که گاهي اوقات از وراي قرنها با انسان سخن ميگويد و اين نشان ميدهد که هنر مجسمهسازي راهي مناسب براي بيان و اشاعه فرهنگ و انديشه انساني است.امروزه براي فراگيري ريشهاي و بنيادي اين هنر مثل ساير هنرها، نياز به تحصيلات دانشگاهي است. در کشور ما نيز رشته مجسمهسازي به عنوان يکي از رشتههاي گروه آزمايشي هنر ارائه ميشود.در تعريف مجسمه ميتوان گفت که هر شيئي که قسمتي از فضا را اشغال ميکند به آن حجم يا مجسمه ميگويند و رشته مجسمهسازي رشتهاي است که به صورت آکادميک اين هنر را به دانشجويان آموزش ميدهد؛ يعني دانشجويان اين رشته پس از مطالعه مباني عمومي شامل نقاشي، عکاسي، آشنايي با طراحي و چاپ و رنگ، دروس تخصصي را مطالعه ميکنند که اين دروس شامل طراحي در هنر مجسمهسازي، آشنايي با موزهها و کارگاههاي حجم، نقش برجسته، سفال، طراحي و ساخت سکه ميشود. در اين رشته دانشجويان در آغاز الفباي حجم و مجسمهسازي را فرا ميگيرند و در مرحله بعد نسبت به طبيعت شناخت پيدا ميکنند و ياد ميگيرند که چگونه از طبيعت براي ساخت مجسمه الهام بگيرند و سپس از طبيعت عبور کرده و آن را پالايش ميکنند و در نهايت ترکيب ميکنند و ماده جديد به دست ميآورند.
تواناييهاي لازم :
دانشجوي مجسمهسازي بايد عاشق اين هنر باشد براي مثال وقتي با مواد مجسمهسازي برخورد ميکند، به هيجان بيايد يا اگر با يک مجسمه برخورد ميکند، شيفتهوار جذب آن گردد.همچنين لازم است که طراحي را به خوبي آموخته و توان آن را داشته باشد که از خود بگذرد چرا که اگر انسان از خود نگذرد، نميتواند رازهاي طبيعت را کشف کند و کار جديدي ارائه دهد. همچنين دانشجوي مجسمهسازي بايد وقت زيادي را به تمرين و کار مداوم اختصاص دهد و از روابط اجتماعي خوبي برخوردار باشد تا بتواند با بازار کار ارتباط برقرار کند.
موقعيت شغلي در ايران :
هنرمند وظيفهاش کار کردن و خلق کردن است و هنرمند مجسمهساز نيز بايد با اين هدف وارد رشته مجسمهسازي شود نه اين که بخواهد پس از فارغالتحصيلي شغل راحت و بيدغدغهاي پيدا کند. البته اگر فارغالتحصيل اين رشته کار کند و آثار خود را در نمايشگاهها و آتليهها ارائه دهد، مشکل مالي نخواهد داشت. از سوي ديگر فارغالتحصيل اين رشته ميتواند در ساير رشتههاي هنري نيز فعاليت کند. مثلاً وارد معماري داخلي شود و نقش برجستههاي عظيم درست کند يا در هنر گرافيک فعاليت نمايد.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس پايه:
مباني هنرهاي تجسمي ، طراحي پايه ، هندسه ، کارگاه چاپهاي دستي، کارگاه نقاشي عمومي ، کارگاه مواد و روشهاي ساخت، تجزيه و تحليل و نقد آثار هنري ، هنر و تمدن اسلامي ، آشنايي با هنر در تاريخ ، آشنايي با موزهها، تاريخ عمومي حجمسازي ، آشنايي با هنرهاي سنتي .
دروس اصلي و تخصصي:
نقش برجسته، کارگاه مجسمهسازي تخصصي ، فرم و فضا ، رابطه مجسمهسازي با محيط ، کارگاه مجسمهسازي عمومي ، آشنايي با فنون قالبگيري، کارگاه طراحي تخصصي ، کارگاه برنزريزي ، کارگاه سراميک ، آشنايي با طرح و ساخت سکه، تجزيه و تحليل و نقد آثار مجسمهسازي، طرح جامع مجسمهسازي ، عکاسي ، کارگاه ارتباط تصويري ، پروژه.
ديباچه: مطالعه، حفاظت، مرمت و احياي بناها، مجموعهها، محوطهها و بافتهاي تاريخي عرصههاي مسکوني کشور، امري ضروري است. معماران و مهندسين که اين امر بسيار فني، فرهنگي و هنري را به عهده دارند بايد علاوه بر اشراف و تسلط لازم بر ابعاد تخصصي و مفاهيم امروزي حرفهي خود، نظري هوشيارانه و عالمانه به گذشته داشته باشند. فارغالتحصيلان مرمت و احياي بناهاي تاريخي در واقع مهندسين معماري امروزين هستند که فرا گرفتهاند چگونه "امروز" را با بهرهگيري از تجربيات "گذشته" براي "آينده" بسازند. افرادي که ميتوانند پلي بين معماري گذشته و آينده ايجاد کنند. اين دسته از متخصصان تاريخ را خوب ميشناسند و ميتوانند آثار تاريخي را تجزيه و تحليل کرده و بخوانند و مفاهيم وارزشهاي آن را استخراج و هوشيارانه به کار گيرند و با بياني امروزي به جامعه معرفي نمايند. فارغالتحصيلان دوره کارشناسي مرمت و احياي بناهاي تاريخي قادر خواهند بود به ياري اطلاعات و دانش عمومي، نظري و تحقيقاتي و تجربه عملي در مرمت و احياي هزاران بناي تاريخي که در اختيار واحدهاي دولتي از قبيل سازمان ميراث فرهنگي کشور است، نقش مؤثري داشته باشند.همچنين ميتوانند در برنامهريزي براي مرمت بناهاي تاريخي کشور و تعيين اولويتهاي ضروري با هماهنگي مسؤولين و دستگاههاي مربوط مشارکت کرده و برحسب ضرورت در مورد کارهاي اجرايي مرمت نيز سهيم باشند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس پايه:
انسان، طبيعت،معماري، هندسه (پرسپکتيو)، رياضيات، ترکيب، کارگاه عکاسي پايه، نقشهبرداري.
دروس اصلي:
ايستايي، شناخت مواد و مصالح، عناصر و جزئيات ساختمان، طراحي معماري، آشنايي با هنر و تمدن اسلامي، آشنايي با بافتها و محوطههاي دوره اسلامي ايران، آشنايي با هنر و تمدن فرهنگهاي همجوار، مديريت امور ساختمان (تشکيلات دفتري و کارگاهي) کامپيوتر و معماري، آشنايي با معماري جهان، تنظيم شرايط محيطي، آسيبشناسي، آشنايي با باستانشناسي، آشنايي با مرمت تزئينات وابسته به معماري .
دروس تخصصي:
مباني نظري مرمت و احياي ابنيه و بافتها، مطالعه و شناخت بناهاي تاريخي ايران پيش از اسلام، مطالعه و شناخت بناهاي تاريخي ايران اسلامي، قوانين و تشکيلات مرمت، شناخت سازههاي سنتي بناهاي تاريخي، طرح مرمت و احياي بنا، طرح مرمت و احياي بافتهاي تاريخي، طرح مرمت و احياي محوطههاي باستانشناسي، کارآموزي حفاظت و مرمت، فتوگرامتري، پروژه نهايي.
ديباچه: جمعآوري و نگهداري آثار و اشيا در مجموعهها و موزهها سابقه ديرينه دارند. ليکن نگرش صحيح امروزي به موزه جايگاه آن را از محل نگهداري و تماشاي اشيا به محلي با مشخصات يک مرکز پژوهش و آموزش و يک مرکز فرهنگي براي گذران مطلوب اوقات فراغت با رهآوردهاي علمي و تربيتي سوق داده است.در اين نگرش موزه، مؤسسهاي علمي فرهنگي است که تأمل و انديشه و پژوهش مستقيم بر روي آثار گوناگون - از آثار طبيعي آفرينش و خلقت گرفته تا دستاوردهاي فرهنگ و تمدن و هنر انسان - را ميسر ميسازد و متخصصان و بازديدکنندگان عمومي را با هنر و انديشه، صنعت و پيشه و امور اجتماعي و اقتصادي و شئون گوناگون زندگي ديروز و امروز آشنا و مأنوس ميسازد.موزه به عنوان يک مؤسسه علمي ـ فرهنگي، نيازمند کارشناسان علاقهمندي است که با کسب دانش وآگاهيهاي علمي، و نگرش صحيح نسبت به موزه و جايگاه اجتماعي و آموزشي آن، بتوانند موزهها را در راه توسعه و رشد فرهنگي، تربيتي و علمي کشور هدايت نمايند.امروزه حدود 100 موزه در کشورمان وجود دارد که آثار، اشياء، اسناد ومدارک قابل توجهي در زمينههاي متنوع باستانشناسي، مردمشناسي، هنرهاي سنتي، اسناد و مدارک ، کتب ونسخ خطي، تاريخ طبيعي، زمينشناسي، گياهشناسي، پست و مخابرات، جواهرات و سکهها... دارند؛ علاوه بر توسعه کمي و کيفي موزههاي فعلي، ايجاد موزه در زمينههاي ديگر، چون هنر و معماري، علوم و فنون مورد نياز است. فارغالتحصيلان دوره کارشناسي موزهداري ميتوانند با کسب دانش و مهارتهاي نظري و عملي و آشنايي با امور اداري و فني موزهداري، در موزههاي گوناگون عهدهدار مطالعه و حفاظت فني از آثار و اشياي موزهاي باشند و امور مربوط به موزهداري را از ثبت و ضبط آثار در دفاتر، تهيه اسناد و مدارک لازم تا مطالعه مستقيم روي آثار و اشيا انجام دهند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل:
دروس پايه:
تاريخ عمومي ايران، کارگاه عکاسي پايه، آشنايي با هنرهاي سنتي ايران، آشنايي با باستانشناسي و روشهاي آن، کارگاه طراحي پايه، آشنايي با مردمشناسي و روشهاي آن، آشنايي با حفاظت و مرمت آثار و روشهاي آن، عکاسي فني از اشياء موزهاي، کارگاه طراحي تخصصي.
دروس اصلي:
موزهداري، آشنايي با هنر و معماري پيش از اسلام ايران، تاريخ و فنشناسي آثار، آسيبشناسي، هنر وتمدن اسلامي، آشنايي با بافتها و محوطههاي دوره اسلامي ايران، خطوط و خواندن کتيبههاي اسلامي، تاريخچه کتابت، طرح اشياء در تمدن اسلامي، آشنايي با موزههاي ايران و جهان ، خطوط باستانشناسي ايران، کارگاه همانندسازي اشياء موزهاي، تهيه و تدوين راهنماي موزه و محوطههاي تاريخي، کارآموزي در موزهها، کارآموزي در کارگاه مرمت اموال فرهنگي، تبديل محوطهها و بناهاي تاريخ به موزه، کارآموزي کاوش باستانشناسي، کامپيوتر و موزه، روش تحقيق آثار و اشياي موزهاي، موزهداري و ساير علوم، زبان و متون تخصصي موزهداري، شناخت مواد.
دروس تخصصي:
انسان،طبيعت،موزه، پژوهش در آثار و اشياي موزهاي، کارآموزي در موزههاي تخصصي، رساله نهايي.
ديباچه: ميگويند "زئوس" و "پاراسيو" از معروفترين نقاشان يونان باستان بودند و با يکديگر رقابت داشتند. روزي آنها در يک مسابقه نقاشي در حضور مردم شرکت کردند تا بهترين نقاش يوناني انتخاب شود. "زئوس" روي تابلوي خود يک خوشه انگور کشيد و در اين کار چنان مهارتي از خود نشان داد که پرندگان به تصور آنکه خوشه انگور واقعي است، به سوي آن هجوم آوردند. "پاراسيو" نيز براي نشان دادن نقاشياش از رقيب خود دعوت کرد تا پرده نقاشي را کنار بزند اما وقتي زئوس براي کنار زدن پرده نقاشي جلو رفت، متوجه شد که پردهاي وجود ندارد بلکه "پاراسيو" خود پرده را نقاشي کرده است و در نتيجه همگان برتري پاراسيو را به رسميت شناختند.اين داستان را بسياري از ما به عنوان اوج قدرت يک نقاش در خلق يک شاهکار هنري شنيدهايم اما آيا نقاشي يعني همين؟ آيا هنر نقاش اين است که آنچنان ماهرانه طبعيت را تقليد کند که حتي خود طبعيت را نيز به اشتباه بيندازد؟ در اين صورت چگونه ميتوان به نگارههاي ديوارهاي غارها يا آثار هنرمندان مدرن، نقاشي گفت؟استادان و هنرمندان نقاشي بر خلاف نظر افرادي که نقاشي را فتوکپي طبيعت ميدانند، معتقدند که نقاشي هنري است که در پيوند با انديشه، جهانبيني و شرايط حاکم بر جامعه شکل ميگيرد و معنا و مفهوم پيدا ميکند و نهايتاً در غالب تصوير بيان ميگردد.البته براساس اين تعريف نميتوان تعريف نقاشي را با هنرهاي تجسمي ديگر مانند گرافيک يا طراحي مشخص نمود و اين به دليل آن است که امروزه مرز بين بسياري از هنرها شکسته شده است و نميتوان با خطکش لغات، حيطه يک هنر را تعيين کرد.رشته نقاشي فضايي را ايجاد ميکند که هر دانشجوي خلاق متناسب با توان، سليقه، دانش و ذهنيت خويش، دنياي خاص آفرينندگي خود را در آن مييابد و در نتيجه ميتواند آثاري را خلق کند که باعث تحول خود و در مرحله بعد جامعهاش گردد. اين رشته به آموزش سبکهاي برجسته نقاشي معاصر ايران و جهان ميپردازد و در کنار آن دانشجويان دروسي مثل طراحي، اطلاعات و مباني هنرهاي تجسمي، تاريخ هنر و تاريخ عمومي نقاشي را ميگذرانند. يک دانشجوي رشته نقاشي در طي تحصيل در دانشگاه ميآموزد که خوب ببيند، تحليل کند، دانش خود را وسعت ببخشد و آنچه را که ياد گرفته است در سطوح مختلف اشاعه بدهد. به همين دليل اگر فردي قريحه و ذوق نقاشي نداشته باشد، با ورود به رشته نقاشي فقط يکسري اطلاعات به دست ميآورد و بازدهي نخواهد داشت.
تواناييهاي لازم :
دانشجوي رشته نقاشي بايد ويژگيهاي جسمي و روحي خاصي داشته باشد تا بتواند در اين رشته موفق گردد و به همين دليل نيز آزمون نقاشي دانشگاهها و مراکز آموزش عالي به صورت نيمهمتمرکز برگزار ميشود؛ يعني پيش از ورود به دانشگاه استعداد و خلاقيت داوطلب در يک آزمون عملي سنجيده ميشود تا بهترين و توانمندترين داوطلبان وارد دانشگاه گردند. از سوي ديگر نقاش؛ يعني خلاق؛ يعني آفريننده؛ يعني کسي که از مرز بايدها و نبايدها ميگذرد تا طرحي نو دراندازد و به همين دليل نميتوان به او دستور داد که چگونه باش و از چه راهي برو تا موفق شوي. در واقع يک نقاش نميتواند در چهارچوبي مشخص و معين محدود گردد. و بالاخره بايد گفت که هنر نقاشي مثل هر هنر ديگري کار طاقتفرسا، هوش، نبوغ و شعور فراوان نياز دارد.
موقعيت شغلي در ايران :
يک فارغالتحصيل نقاشي نبايد انتظار داشته باشد که تنها مشغله و منبع درآمدش نقاشي کشيدن باشد چرا که حتي نقاشهاي موفق و معروف جهان نيز تنها مشغلهشان کشيدن نقاشي نيست بلکه در کنار نقاشي، به تدريس نقاشي نيز ميپردازند. کاري که بسيار مثمر ثمر است، چون تدريس و ارتباط با ديگران، تأثير به سزايي در ديد، ذهن و انديشه يک نقاش ميگذارد. در کشور ما نيز يک نقاش ميتواند علاوه بر نقاشي به تدريس اين هنر در مراکز آموزش عالي يا آموزشگاههاي آزاد و به فعاليت در مطبوعات و نشريات، صداوسيما، فرهنگسراها، سازمان ميراث فرهنگي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، شهرداريها (به عنوان طراح و مجري نقاشيهاي ديواري) بپردازد.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس پايه:
مباني هنرهاي تجسمي ، کارگاه طراحي پايه(سطح يک) ، کارگاه عکاسي پايه، هندسه مناظر و مرايا، کارگاه چاپهاي دستي، کارگاه حجمسازي، تجزيه و تحليل و نقد آثار هنرهاي تجسمي، هنر و تمدن اسلامي ، آشنايي با هنر در تاريخ.
دروس اصلي:
کارگاه طراحي (سطح دو) ، نقاشي ديواري ، کارگاه نقاشي ديواري (سطح يک)، کارگاه نقاشي (سطح يک)، تاريخ عمومي نقاشي، تجزيه و تحليل و نقد آثار نقاشي.
دروس تخصصي:
کارگاه طراحي (سطح سه) ، کارگاه نقاشي (سطح دو)، کارگاه نقاشي(سطح سه)، مرمت آثار نقاشي. طرح عملي جامع، طرح و رساله نهايي
ديباچه: کارداني هنرهاي تجسمي داراي سه شاخه نقاشي، گرافيک و نقاشي ايراني (مينياتور) است و هدف آن تربيت افرادي است که ضمن آشنايي با اصول مقدماتي و پايه هنرهاي ياد شده، بتوانند استعداد جوانان کشور را در هنرهاي تجسمي تشخيص داده و پرورش دهند. اين دسته از فارغالتحصيلان ميتوانند در کادر هنري واحدهاي وابسته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي يا هر واحد هنري ديگر فعاليت کنند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس مشترک در هر سه شاخه:
هندسه مناظر و مرايا ، مباني هنرهاي تجسمي، کارگاه طراحي پايه، خوشنويسي، هنر در تمدن اسلامي، سير هنر در تاريخ، مباني و اصول رسانه و تحقيق، آموزش هنر در مدارس، ادبيات فارسي.
دروس تخصصي شاخه نقاشي ايراني (مينياتور):
کارگاه نقاشي ايراني، آشنائي با اصول مقدماتي حجم، کارورزي، رساله و پروژه نهائي.
دروس تخصصي شاخه نقاشي:
کارگاه نقاشي ، آشنائي با اصول مقدماتي حجم، کارورزي، رساله و پروژه نهائي.
دروس تخصصي شاخه گرافيک:
کارگاه عکاسي، خوشنويسي و طراحي حروف، کارورزي، رساله و پروژه نهائي.
ديباچه: "آهاي! سلام. با شماها هستم!"اين عبارت ساده که عنوان يک نمايشنامه آمريکايي اثر "ويليام سارويان" ميباشد، علت وجودي تئاتر را توجيه ميکند. چرا که تئاتر توسط افرادي در جهان آفريده شده که نميتوانند در مقابل نياز به سلام گفتن مقاومت کنند.آنچه خوانديد بخشي از سخنان "ريچارد برتن" بازيگر بزرگ تئاتر و سينماي کشور انگلستان، در معرفي ماهيت هنر تئاتر است. هنري که امروزه ضرورت حفظ و حراست از آن بيش از هر زمان ديگر احساس ميشود. چرا که در قرن بيست و يکم ايجاد ارتباط، مهمترين عامل در زندگي است و تئاتر که مجموعهاي از تمام هنرهاي بشري از جمله نقاشي، موسيقي، شعر و ادبيات است؛ ژرفترين راه براي برقراري ارتباط فرهنگي، اجتماعي و سياسي با ديگري است. به همين دليل امروزه ما کمتر جامعهاي را در دنيا ميتوانيم تصور کنيم که داراي شکلي از هنر نمايش نباشد.البته براي رسيدن به يک تئاتر واقعي که بتواند وسيلهاي براي ارتباط باشد، بايد از آموختههاي ديگران بهره گرفت و سپس خود آفريد؛ يعني يک تئاتر خوب بيش از وسايل تکنيکي وامکانات، نيازمند دانش تئاتر است. چون وقتي دانش تئاتر محور کار باشد، خلاقيتهاي هنري و فني، جاي خالي بسياري از عوامل ديگر را جبران ميکند و چه بسا عامل ابداع نيز ميگردد. ولي يک هنرمند بدون شعور تئاتري اگر تمام امکانات نمايشي را نيز در اختيار داشته باشد، باز يک پايش لنگ است.از همينرو امروزه رشته نمايش به عنوان يکي از رشتههاي مهم هنري در دانشگاهها و مراکز آموزش عالي تدريس ميشود اين رشته در مقطع کارشناسي داراي 5 گرايش ادبيات نمايشي، کارگرداني، بازيگري، صحنهآرايي و نمايش عروسکي است.
گرايش ادبيات نمايشي:
هر متن نمايش علاوه بر هدفي که متن به خاطر دستيافتن به آن به رشته تحرير درميآيد، متکي و پايدار بر سه عامل اساسي شخص بازيگر، عمل و بيان است که در ترکيب با يکديگر نمايشنامه را ايجاد ميکند. در گرايش نمايشنامهنويسي، دانشجو ميآموزد که چگونه يک نمايشنامه را براي اجرا بر روي صحنه بنويسد؛ يعني چگونه خود را جاي يک يک افراد نمايش گذاشته و شخصيت آنها را به درستي خلق کند و با ايجاد گرههاي نمايشي و بازکردن آنها، نمايش را از اول تا آخر به جلو ببرد.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس مشترک در گرايشهاي مختلف نمايش :
تاريخ نمايش، جامعهشناسي، آشنايي با ادبيات کهن ايران و جهان، آشنايي با هنرهاي تجسمي، اصول و مباني ارتباطات، آشنايي با هنر در تاريخ، آشنايي با ادبيات معاصر ايران و جهان، فرهنگ عامه و تمثيلشناسي، تاريخ فلسفه، آشنايي با تعزيه، مباني دکور و صحنهآرايي، مباني نمايشنامهنويسي، مباني بازيگري، مباني نمايش عروسکي، روش تحقيق و تدوين پاياننامه، نمايش در ايران.
دروس تخصصي گرايش ادبيات نمايشي:
آشنايي با متون فارسينمايشي ، تاريخ ادبيات نمايشي ، اصول و فنون نمايشنامهنويسي، داستاننويسي، سبکهاي ادبي جهان، نقد در نمايش ، شخصيتشناسي، ديدن و تحليل نمايش، آشنايي با فيلمنامهنويسي، نمايشنامهنويسي راديو و تلويزيون، پاياننامه.
گرايش کارگرداني:
در قديم کارگردان تنها مراقب بود که "وحدت نمايش" حفظ شود اما امروزه کارگردان مسؤوليت "معني" آن را نيز برعهده دارد. کار هنري کارگردان را ميتوان به دو مرحله تقسيم کرد. نخستين بخش تهيه و تدارک و مشتمل بر انتخاب متن، تجزيه و تحليل آن و انتخاب بازيگر است و بخش دوم کار عملي با بازيگران؛ يعني فرآيند تمرين ميباشد.
دروس تخصصي گرايش کارگرداني:
کارگرداني، تحليل نمايشنامه، نمايش ايمائي، امکانات صحنه، موسيقي صحنه، موسيقي در نمايش، شيوههاي نمايش در ايران، سبکها و شيوههاي اجرا، ماسک و گريم، دکور، اصول کارگرداني نمايش راديوئي، ديدن و تحليل نمايش، اجراي کارگاهي نمايشهاي ايران، ترکيب در صحنه، اصول کارگرداني نمايش تلويزيوني، پاياننامه.
گرايش بازيگري:
بازيگري در مفهوم حرفهاي آن، کشف حقيقت بي هيچ ابهامي در گفتار نويسنده و انتقال اين کشف به تماشاگر است. در واقع بازيگر، يعني کسي که با صداقت تمام به آنچه بر روي صحنه ميگذرد، ايمان داشته باشد و با تمام وجود نقش خود را بر روي صحنه تجربه کرده و در واقع بر روي صحنه زندگي کند.بايد گفت که هنر بازيگري در طول تاريخ پيشرفت قابل توجهي داشته و روشها و تکنيکهاي مختلفي در اين هنر ايجاد شده است. در نتيجه امروزه تحصيل آکادميک بازيگري ضروري است.
دروس تخصصي گرايش بازيگري:
امکانات صحنه، نمايش ايمائي، تحليل نمايشنامه، بدن، بيان، شيوههاي نمايش در ايران، ماسک و گريم، سبکها و شيوههاي اجرا، شخصيتشناسي، تربيت حس، بازيگري، اجراي کارگاههاي نمايشهاي ايراني، بازيگري سينما، ديدن و تحليل نمايش، بازيگري راديو و تلويزيون، پاياننامه.
گرايش صحنهآرايي:
يک صحنهآرا با توجه به امکانات سالن و دستگاههاي مکانيکي موجود، فضاي کلي نمايش را ايجاد ميکند و به همين دليل طراح نور، طراح لباس و چهرهپرداز زير نظر وي فعاليت ميکنند. همچنين يک صحنهآرا تلاش ميکند تا به سادهترين وجه، حسهاي موجود در نمايش را به ياري دکور ايجاد نمايد چون حتي يک رنگ نامناسب در صحنه، ميتواند فضا را مخدوش کند.
دروس تخصصي گرايش صحنهآرايي :
طراحي و نقاشي، نقشهکشي، شناخت مواد، آشنايي با فضاهاي سنتي ايران، آشنايي با طراحي و دوخت لباس، تاريخ تحولات دکور، امکانات صحنه، کارگاه رنگ، پرسپکتيو در صحنه، نور در صحنه، تاريخ لباس در غرب و ايران، ماسک و گريم، شيوههاي نمايش در ايران، ديدن و تحليل نمايش، کارگاه دکور و صحنهآرايي، اجراي کارگاهي نمايشهاي ايراني، طراحي صحنه نمايش عروسکي، آشنايي با صحنه سينمائي و تلويزيوني، صوت، پاياننامه.
گرايش نمايش عروسکي:
نمايش عروسکي يکي از قديميترين شيوههاي نمايش است که در دورانهاي گذشته هنگامي که ظاهراً سرگرميهاي کمي وجود داشت، جوانان و پيران از هر طبقه اجتماعي شيفته آن بودند چون با آن که عروسکها بيجان هستند، نمايش عروسکي نزديکتر از هر شکل نمايشي با تماشاگر رابطه برقرار ميکند و عروسکگردان با مهارت بسيار، نظريات اخلاقي، سياسي واجتماعي خود را از طريق نمايش بازگو ميکند. در حال حاضر نمايش عروسکي رونق گذشته را ندارد و در بسياري از کشورها تنها شيوهاي از تئاتر کودک و نوجوان قلمداد ميشود. حتي اگر ما نيز آن را شيوهاي از تئاتر کودک و نوجوان قلمداد کنيم، بايد براي پاسخگويي به خيل عظيم کودکان و نوجوانان کشورمان به آموزش اين شيوه از نمايش بپردازيم تا دانشجويان رشته تئاتر ضمن آشنايي با ساخت و کار انواع عروسکها از جمله عروسک نخي، ميلهاي، دستکشي و سايهاي و همچنين آموزش فن صدا بتوانند در اين زمينه مهارتهاي لازم را کسب کنند.
دروس تخصصي گرايش نمايش عروسکي:
کارگاه نمايش عروسکي، طراحي و نقاشي، فن بيان، نمايشنامهنويسي عروسکي، موسيقي در نمايش، شناخت مواد، تاريخ نمايش عروسکي، آشنايي با فضاهاي سنتي، موسيقي در نمايش عروسکي، ماسک و گريم، شيوههاي نمايش در ايران، کارگرداني نمايش عروسکي، طراحي صحنه نمايش عروسکي، آشنايي با ادبيات کودکان، ديدن و تحليل نمايش عروسکي، بازيگري نمايش عروسکي، کودک و نمايش، پاياننامه.
تواناييهاي لازم :
هنر تئاتر يک هنر جمعي است؛ يعني يک هنرمند تئاتر نميتواند به تنهايي فعاليت کند به همين دليل بايد فردي انعطافپذير بوده و توانايي کار گروهي را داشته باشد. همچنين لازم است فردي خلاق و نوآور باشد. يک بازيگر بايد علاوه بر صداي رسا و بدون تنش و لرزش و آمادگي جسماني خوب، انديشهاي پويا و حسي قوي داشته باشد تا بتواند فضاي ذهني نمايش را تصور کرده و بازسازي کند. دانشجوي ادبيات نمايشي نيز بايد قلم خوبي داشته و اطلاعات عميقي در مورد اقتصاد، روانشناسي، جامعهشناسي، فرهنگ و ادبيات ايران و جهان داشته باشد و همچنين صبور و با حوصله باشد چون نوشتن يک نمايشنامه روزها و حتي ماهها طول ميکشد.
موقعيت شغلي در ايران :
هنر تئاتر که به تعبيري همزاد انسان است، برجستگي و اهميت خاصي دارد. چون نماد ارزشمندي از شعائر، جشنها، سوگها، فرهنگ و انديشه يک جامعه است. به همين دليل بايد به آموزش و گسترش اين هنر اهتمام ورزيد. يعني نبايد سالنهاي تئاتر ما به چند سالن در شهر تهران محدود شود و نبايد فارغالتحصيلان رشته تئاتر بيکار بوده يا شغلي بيارتباط با تحصيلات دانشگاهيشان داشته باشند. اما متأسفانه در عمل بسياري از فارغالتحصيلان اين رشته جذب بازار کار نميشوند و با اين که در چند سال اخير شاهد رشد قابل توجه هنر تئاتر بودهايم، اما هنوز اين هنر به توجه بيشتر مالي و معنوي نيازمند است. البته در حال حاضر نيز يک فارغالتحصيل مستعد اين رشته که خلاقيت و دانش لازم را داشته باشد، هيچ وقت بيکار نخواهد ماند و حتي به جاي اين که او به دنبال کار باشد، ديگران به دنبال او خواهند بود و ميتواند در مراکز دولتي مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان تبليغات اسلامي يا صداوسيما مشغول شود يا در گروههاي آزاد هنري فعاليت اجرايي داشته باشد.
ديباچه: در همه جا حضور دارد. از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب، از کوير تا کوه، از سياهچادرهاي عشايري تا خانههاي ساده روستائيان، از کارگاههاي ابتدايي و قديمي واقع در کوچه پس کوچههاي شهر تا فرهنگسراهاي شهرهاي بزرگ و از قبل از تاريخ تا امروز.سخن از صنايع دستي است. صنايعي که گاه به شکل فرش و گليم جلوهگر ميشوند و زماني لطافت و ظرافت خويش را در منبّت و معرّق، گچبري و آيينهکاري، سفال و سراميک به نمايش ميگذارند. اما به هر نقش و شکلي که باشند، بيانگر عشق به پاکي و زيبايياند، چرا که خدا زيباست و زيبايي را دوست دارد.صنايعي که روح خود را از هنر وام گرفتهاند و جسمشان ارتباطي نزديک با صنعت دارد و همين ويژگي است که تعريف صنايع دستي را به طور اعم و به طور اخص به عنوان يک رشته دانشگاهي دشوار کرده است. چرا که عدهاي از اساتيد و صاحبنظران، اين رشته از ديد هنر بررسي ميکنند و عدهاي ديگر آن را به عنوان يک صنعت ميبينند و بالاخره عدهاي نيز معتقدند که صنايع دستي تلفيقي از هنر و صنعت است و حتي بعضي از استادان و کارشناسان ميگويند علت اينکه نميتوان رشته فوق را به درستي تعريف کرد عنوان نامناسب اين رشته است و بايد به جاي صنايع دستي عنوان ديگري را براي اين رشته انتخاب نمود.رشته صنايع دستي رشتهاي است که در آن هنر و کاربرد در کنار هم قرار دارد؛ يعني برخلاف هنر محض مثل هنر نقاشي که کاربرد روزمره ندارد در اين رشته ساخت وسايل هنري که کاربرد روزمره نيز داشته باشند، مورد توجه است. براي مثال ميتوان به ساخت يک کاسه زيبا يا کيف زيبا اشاره نمود. در اين رشته دانشجويان طي چهار سال اطلاعات متوسطي درباره 24 گروه بزرگ انواع صنايع دستي ايران که شامل 152 شاخه ميشود، به دست ميآورند همچنين با پرداختن به يکي از چهار گرايش صنايع چوب، سفال، نگارگري و طراحي فرش از نظر اجرا و کارشناسي آثار، در گرايش فوق صاحب تخصص شده و مهارتهاي لازم را براي توليد آثار صنايع دستي در گرايش انتخابي خود به دست ميآورند.
تواناييهاي لازم :
بزرگترين سرمايه هر فرد براي ورود به اين رشته عشق و علاقه است. همچنين بايد پايمردي و حوصله لازم را براي آموختن صنايع دستي داشت و در طراحي بخصوص طراحي سنتي قوي و با نقوش سنتي آشنا بود. همچنين يک دانشجوي صنايع دستي لازم است با فرهنگ و سنت قديم کشور و ماشينها و ابزار جديد آشنا شود و در نتيجه طرحهايي ارائه دهد که هم اصالت بومي و هم نوآوري هنري داشته باشد. و در نهايت آشنايي با ادبيات کهن و نو ايران براي دانشجويان اين رشته يک ضرورت است زيرا هنر ما ارتباط تنگاتنگ با ادبياتمان دارد و هيچ هنرمند ايراني نميتواند با ادبيات ايران بيگانه باشد. گفتني است دانشجويان صنايع دستي بايد از آمادگي جسماني برخوردار باشند. براي مثال در رشتهاي مثل خاتم که ظرافت حرف اول را ميزند، داشتن دستهايي چابک و ماهر بسيار مهم است.
موقعيت شغلي در ايران :
فارغالتحصيلان اين رشته ميتوانند در سازمانهايي مثل سازمان ميراث فرهنگي، سازمان صنايع دستي ايران، اداره کل صنايع دستي در وزارت جهاد کشاورزي، سازمان ايرانگردي و جهانگردي، بنياد مستضعفان و جانبازان، اداره کل موزهها و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به کارهاي پژوهشي، تحقيقاتي يا کارشناسي بپردازند. همچنين ميتوانند با داير کردن کارگاهي در خانه، هم درآمد بهتري داشته باشند و هم آنچه دوست دارند، بسازند که در اين صورت فارغالتحصيلان صنايع دستي به دو صورت ميتوانند فعاليت کنند؛ يکي ساخت آثاري که جنبه موزهاي و تزئيني دارد و يکي توليد صنايعي که کاربرد داشته و البته جنبه هنري نيز داشته باشد. در ضمن کارهاي پژوهشي را نيز بايد در نظر داشت. هرچند که تاکنون به اين بخش بيتوجهي شده است. براي مثال درباره فرش ايران بيشتر مقالهها و کتابهايي که داريم، خارجي است و نياز به کارشناسان ايراني که در اين زمينه تحقيق و پژوهش کنند، کاملاً احساس ميشود.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
طراحي پايه، مباني هنرهاي تجسمي ، کارگاه حجمسازي، هندسه نقوش ، آشنايي با هنرهاي سنتي، تاريخچه کتابت، خوشنويسي و طراحي حروف ، کارگاه صنايع دستي 1 "آشنايي با همه کارگاهها"، طراحي سنتي، رنگرزي پشم و الياف، آبگينه، سفال و سراميک، مينياتور و تذهيب، بافت، چوب، فلز، آشنايي با هنر در تاريخ ، کارگاه عکاسي پايه، انسان، طبيعت، طراحي، تحول در صنايع دستي دنيا، هنر و تمدن اسلامي ، تحقيق در صنايع دستي ايران ، طراحي اشيا در تمدن اسلامي، تحقيق در صنايع دستي ، مرمت و نگهداري آثار هنري، پروژه.
ديباچه: سينما هنري است مبتني بر ضبط تصويري حوادث و ترکيب خاص و عرضه آنها توام با صدا که با طرح مفاهيم گوناگون به صورت بياني ويژه در عرضه هنرها تجلي ميکند. نوع و کيفيت ارتباط اين رشته با ساير رشتههاي هنري به گونهاي است که ميتواند از همه آنها به صورت کمکي سود جويد. سينما با طرح مجموعهاي ترکيبي از تصاوير و اصوات و با در نظر داشتن اصول حاکم بر اين هنرها، به بياني دست مييابد که خاص هنر سينما است. هنر سينما از نظر محتوا مبتني بر زمينههاي گوناگون علوم انساني، علوم ارتباطات، ادبيات و رشتههاي مختلف هنري بوده و از نظر تکنيکي از مباحث فيزيک صوت، شيمي، مکانيک و الکترونيک استفاده ميکند.کارشناسي سينما يکي از دورههاي آموزش عالي است که هدف آن تأمين افراد متعهد و متخصص دراين رشته است تا نيازهاي روزافزون جامعه رادر زمينههاي مختلف هنر سينما پاسخگو باشد. اين رشته داراي 4 گرايش تدوين، فيلمنامه نويسي، کارگرداني و فيلمبرداري است.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس مشترک در گرايشهاي مختلف سينما:
فرهنگ عامه، آشنايي با هنر در تاريخ، آشنايي با ادبيات کهن ايران و جهان، آشنايي با ادبيات معاصر ايران و جهان، آشنايي با هنرهاي تجسمي، تاريخ فلسفه، جامعهشناسي، موسيقي، اصول و مباني ارتباطات، طراحي مقدماتي، تمثيل شناسي، روانشناسي، تاريخ اجتماعي ايران، تاريخ اجتماعي جهان، شناخت رنگ، معماري، ريتم در هنرها، تاريخ سينما، عکاسي، گزارشنويسي، مباني هنرهاي نمايشي، اصول فيلمنامهنويسي، اصول فيلمبرداري، مباني تدوين، اصول کارگرداني.
دروس اصلي وتخصصي گرايش تدوين:
صدا، لابراتوار فيلم، آشنايي با نقاشي متحرک، مستندسازي، توليد برنامههاي تلويزيوني، آشنايي با سبکهاي سينمايي، موسيقي فيلم، تدوين، موسيقي، تئوريهاي تدوين، ترکيب بندي تصوير، شناخت تحليلي تدوين، پروژه نهايي.
دروس اصلي و تخصصي گرايش فيلمنامهنويسي:
آشنايي با متون نمايشي فيلم، تحليل فيلم، سبکهاي ادبي جهان، شخصيتشناسي، تاريخ ادبيات نمايشي، داستاننويسي، فيلمنامه نويسي، آشنايي با شعر در ايران و جهان، قصه در اديان، آشنايي با ادبيات کودکان، نمايشنامهنويسي، تحليل فيلمنامه، تصويرنامه نويسي، پروژه نهايي.
دروس اصلي وتخصصي گرايش کارگرداني:
صدا، لابراتوار فيلم، آشنايي با نقاشي متحرک، آشنايي با متون نمايشي، مستندسازي، تحليل فيلم، توليد برنامههاي تلويزيوني،آشنايي با سبکهاي سينمايي، موسيقي فيلم، جلوههاي خاص، اصول بازيگري، کارگرداني، شيوههاي رهبري بازيگر، مديريت توليد، پروژه نهايي.
دروس اصلي و تخصصي گرايش فيلمبرداري:
صدا، لابراتوار فيلم، تحليل فيلم، جلوههاي خاص، فيزيک نور و عدسي، شناخت ابزار فيلمبرداري، فيلمبرداري در نقاشي متحرک، فيلمبرداري، شناخت مواد خام، پرسپکتيو رنگ و نور، نورپردازي، ترکيببندي تصوير، گريم، تصويربرداري، پروژه نهايي.
ديباچه: تعدد، تنوع و اهميت بناها و محوطههاي تاريخي و بالا بردن کيفيت توان اجرايي در زمينه مرمت و حفاظت از اين بناها، بيانگر ضرورت تربيت متخصص حفاظت و مرمت بناهاي تاريخي است. متخصصاني که ميتوانند فاصله تخصصي و اجرايي بين کارشناسان مرمت و عوامل اجرايي و کارگاهي در امور مربوط به حفظ و احياء بناها و بافتهاي تاريخي را پر نمايند. فارغالتحصيلان اين رشته نقش عمدهاي در تهيه طرحهاي تعميراتي بناها و محوطههاي تاريخي ايفا ميکنند و ميتوانند در اداره کارگاه مرمت يا اجراي طرحهاي مرمتي شرکت نمايند.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل :
دروس پايه:
کارگاه عکاسي پايه، هندسه مناظر و زوايا (پرسپکتيو)، ترسيم فني، آشنايي با باستانشناسي و روشهاي نقشهبرداري آن، آشنايي با حفاظت و مرمت آثار و روشهاي آن.
دروس اصلي:
هنر و تمدن اسلامي، آشنايي با باستانشناسي و آثار تاريخي دوره اسلامي ايران، آشنايي با باستانشناسي و آثار، خطوط و خواندن کتيبههاي اسلامي، مباني نظري مرمت و احياء ابنيه و بافتها، شناخت مواد و مصالح، مديريت امور ساختمان (تشکيلات دفتري و کارگاهي)، آشنايي با مرمت تزئينات وابسته به معماري
دروس تخصصي:
تعمير ونگهداري ساختمان، برآورد، عناصر و جزئيات ساختمان، آشنايي با ساختار معماري سنتي ايران ، آشنايي با هنر معماري پيش از اسلام، کارآموزي ايران، آشنايي با معماري بومي ايران.
ديباچه: چاپ؛ يعني تمدن؛ يعني پيشرفت؛ يعني عامل رشد و شکوفايي و گسترش و حفظ علم و فرهنگ و ادب؛ صنعتي که گذشته رابه حال و حال را به آينده پيوند داده است. صنعت چاپ در طي دهههاي اخير با رشد و گسترش روزافزوني روبرو بوده است؛ بويژه در طول دهه 80 که انقلاب چاپ الکترونيک، موج شديدي در ديجيتالي کردن فرآيندهاي صنعت چاپ ايجاد کرد. در واقع ديجيتالي شدن هنرهاي گرافيکي، پتانسيلهاي بيشتري را در صنعت چاپ نمايان ساخته است. نوآوريهاي جديد و مهم در عرصه فنآوري ديجيتال، باعث کوتاه شدن مسير انتقال و تکامل صنعت چاپ از مهارتهاي اوليه و فعلي آن به سوي فنآوريهاي جديد شده است. سيستمهاي چاپ ديجيتالي، دستگاههاي چاپ با قابليت چاپ مستقيم تصاوير، فنآوري چاپ غيرضربهاي، چاپ در زمان نياز و ...، همگي نشان دهنده تجهيزات و امکانات جديد و بازارهاي جديد صنعت چاپ است. از همينرو امروزه صنعت چاپ را نميتوان همچون گذشته به روش استاد و شاگردي فرا گرفت و لازم است مدير يک چاپخانه يا ناظر چاپ، اين صنعت مهم و حياتي را که هم جنبه فني و هم جنبه هنري دارد، به صورت آکادميک بياموزد.وزارت علوم، تحقيقات و فناوري بر پايه همين نياز، در سال گذشته، رشته چاپ را به عنوان يکي از رشتههاي گروه آزمايشي هنر در دانشگاه هنر ارائه کرد.در رشته چاپ، دانشجويان با سه مرحله پيش از چاپ، چاپ و پس از چاپ آشنا ميشوند و در نهايت ميتوانند يک محتواي گرافيکي يا بصري را بر روي يک محصول فيزيکي پياده سازند. به عبارت ديگر، فارغالتحصيل اين رشته در مرحله قبل از چاپ؛ يعني مرحلهاي که طراح آماده چاپ ميشود، با طراح همکاري ميکند تا طرحي مناسب براي چاپ ارائه دهد؛ زيرا برخي از اوقات يک گرافيست، طرحي را ارائه ميدهد که روي کاغذ يا کامپيوتر بسيار جالب است، امّا پيادهسازي آن يا عملي نيست يا مقرون به صرفه نميباشد و يا در زمان کوتاه موردنظرِ مشتري، امکانپذير نيست. دانشآموخته اين رشته در مرحله چاپ نيز ميداند که چگونه پارامترهاي مختلف را رعايت کند تا قدم به قدم کار با کيفيت مطلوب توليد شود و ضمن رعايت کيفيت و راندمان بالا، زمان آمادهسازي کاهش يافته و از ضايعات جلوگيري گردد و با کمترين هزينه به نيازهاي متنوع مشتريان پاسخ داده شود.
موقعيت شغلي در ايران:
فارغالتحصيل اين رشته در مرحله پس از چاپ نيز به مجموعه فعاليتهاي متنوع اين مرحله از جمله ورني زني، سلفون کشي، دايکات، برش، قالبسازي، طلاکوبي و مواد مصرفي آنها مديريت و نظارت دارد.
تواناييهاي لازم :
در تمام کشورهاي دنيا، دپارتمانهاي چاپ در دانشکدههاي هنري قرار دارد؛ زيرا آنچه دانشجويان در رشته چاپ ميآموزند، ساخت ماشينآلات چاپ نيست که در دانشکدههاي فني آموزش داده شود. کارشناس چاپ ميآموزد که چگونه فرآيند توليد يک کار چاپي از مرحله قبل از چاپ؛ يعني مرحلهاي که طرح مشخص ميشود تا مرحله پايان چاپ و هنگامي که کار براي توزيع آماده ميشود، بخوبي انجام گيرد؛ کاري که نياز به آشنايي با طراحي و گرافيک دارد؛ يعني مدير يک چاپخانه هنگامي که يک طرح به او ارائه ميشود، بايد بتواند طرح را درک کرده و با آن ارتباط برقرار کند. به عبارت ديگر، فارغالتحصيل اين رشته بايد با فارغالتحصيلان ساير رشتههاي هنري زبان مشترک داشته باشد. اما اين به معناي آن نيست که چاپ يک رشته هنري است. چاپ مجموعهاي از هنر و صنعت است و دانشجويان هر پنج گروه آزمايشي در صورت علاقهمندي به فرآيند چاپ و داشتن يک پايه هنري ميتوانند در اين رشته موفق شوند.
موقعيت شغلي در ايران :
فارغالتحصيلان رشته چاپ با شناخت خصوصيات هر يک از سيستمهاي چاپي و تقدم و تأخر عملکرد هر يک از آنها، تأثير بسزايي در کيفيت محصولات چاپي و در نهايت در پيشبرد توسعه اجتماعي خواهند داشت؛ زيرا صنف چاپ به عنوان صنعت ميان رشتهاي، به نحوي با همه فرآوريهاي صنعتي و محصولات کشاورزي و نيز بازاريابي داخلي و خارجي و همچنين تمام جنبههاي توسعه اجتماعي سر و کار دارد و در واقع يکي از پايههاي مهم موفقيت در رشتههاي ياد شده و جنبههاي مختلف حيات جامعه است.به عبارت ديگر، فارغالتحصيلان چاپ ميتوانند در عرصههاي مختلف صنعتي و فرهنگي حضور فعالي داشته باشند. براي مثال در سال تحصيلي 84- 83 تعداد 797 عنوان کتاب درسي با شمارگان بيش از 167 ميليون جلد چاپ شد و در اختيار دانشآموزان قرار گرفت. بدون شک فرآيند چاپ اين کتابها که اکثراً تمام رنگي بوده و هر ساله تا حدودي نيز تغيير ميکنند، بسيار پيچيده و تخصصي است و نياز به مديران توليد و کارشناسان متخصص چاپ بسيار ماهر و با تجربه دارد. چون فرآيند چاپ بايد به گونهاي انجام گيرد که در کوتاهترين زمان و با کمترين هزينه، کتابها بدون غلط، با کيفيت بالا و يکسان و در تيراژ ميليوني چاپ شود.همچنين ميتوان به چاپ روزنامهها و نشريات کثيرالانتشار اشاره کرد که يک کار صنعتي است. ناظران چاپ اين گونه رسانهها و همچنين مديران چاپخانهها بايد متخصص رشته چاپ باشند تا چاپخانهها بهترين بازدهي را داشته باشند. نيازي که در حال حاضر نيزکاملاً احساس ميشود.
درسهاي اين رشته در طول تحصيل:
دروس پايه:
رياضيات و آمار، شيمي عمومي، طراحي پايه، فيزيک، مباني کامپيوتر و اينترنت، مباني هنرهاي تجسمي، رسم فني عمومي و پرسپکتيو، روش تحقيق، عکاسي پايه، آشنايي با هنر و تمدن ايران، آشنايي با هنر و تمدن جهان
دروس اصلي:
کارگاه عکاسي رنگي، کارگاه گرافيک، گرافيک کامپيوتر، صفحهآرايي، طراحي بستهبندي، طراحي و چاپ اوراق بهادار، کارآموزي،
دروس تخصصي:
آزمايشگاه مواد، تاريخ فناوري چاپ، استانداردشناسي صنعت چاپ، مروري بر روشهاي چاپ، زبان تخصصي، تکنولوژي بستهبندي، تکنولوژي صحافي، کارگاه چاپ افست، ليتوگرافي، شناخت کاغذ و مرکب، اقتصاد چاپ و بازاريابي چاپ، قوانين و مقررات چاپ، کارگاه چاپ ديجيتال، کارگاه چاپ فلکسو، کارگاه چاپ گراور، کارگاه چاپ سيلک اسکترين، طرح و رساله