معرفی کتاب از وبلاگ باشگاه کتاب
هاروکی موراکامی نویسنده برجسته ی ژاپنی در سال 1949 در کیوتو متولد شده است. آثار او به سی و چهار زبان دنیا ترجمه شده است. از جمله آثار برجسته ی او می توان رمان "کافکا در ساحل"را نام برد که نامزد نوبل ادبیات نیز شد. موراکامی در مورد نویسنده شدن خود می گوید : "روزی در سال 1974 روی چمن دراز کشیده بودم و سرگرم تماشای مسابقه ی بیس بال بودم که ناگهان تصمیم گرفتم به نویسندگی بپردازم. رمان نویسی را در 29 سالگی شروع کردم. تا پیش از آن آثار نویسندگان ژاپنی را با علاقه ای واقعی نخوانده بودم. بنابراین شروع کردم به نوشتن به سبک خودم. از همان اول سبک من سبک خودم بود و نه هیچ کس دیگر".
این اولین کتابی بود که ازین نویسنده می خوندم. به نظرم از ویژگی های این مجموعه داستان می تونیم به سادگیش اشاره کنیم. یه مجموعه داستان که هرکدومش می تونه روایتگر یه اتفاق تو زندگی روزمره ی خودمون باشه و البته مارو از پیچیدگی های زندگی خارج کنه و اجازه بده برای مدتی که پا بپای شخصیت های داستان زمان می گذرونیم از اوج به پایین بیایم و نگاهی به معمولی ترین درگیری های زندگیمون بندازیم. نگاهی ساده، معمولی و بدون فلسفه بافی. از ویژگی های دیگه این مجموعه داستان که به نظرم اومد این بود که نویسنده از توی هر داستان کوتاه باز خواننده رو وارد یه داستان دیگه می کنه که هر دو باهم جلو می رن به هم مرتبطن و در حقیقت دارای یک پیام واحد هستن.
بخشی از داستان مرد یخی :
مرد یخی گفت:وقتی اینطور نگات می کنم، درست مثل اینه که به عمق یخ ها نگاه می کنم. می تونم همه چیز رو در مورد تو ببینم.
از او پرسیدم: می تونی آینده ام رو ببینی؟
خیلی آرام گفت: من نمی تونم آینده رو ببینم.اصلا علاقه ای به آینده ندارم. اگه بخوام دقیق تر بگم هیچ تصوری از آینده ندارم. برای اینکه یخ هیچ آینده ای نداره. تنها چیزی که یخ داره گذشته ایه که درون اون به دام افتاده. اینطوریه که یخ می تونه همه چیزو حفظ کنه. اون قدر روشن و متمایز و واضح که انگار هنوز جریان داره. این ذات یخه...
مردم به این خاطر به او مرد یخی می گفتند که مثل یخ سرد بود. اما بدنش از یخ ساخته نشده بود. تازه این سرما طوری نبود که گرمای تن آدم های دیگر را از بین ببرد...
چاپ اول این کتاب توسط نشر ثالث و به قیمت 2700 تومان در سال 89 روانه کتابفروشی ها شده است.
فرستاده شده توسط "یکتا ارمک"
درباره زندگی حاوی چند روایت از نویسندگان نسبتا مطرح است که بخشی از زندگی خود را روایت می کنند. فصل داستان شامل چندین داستان از نویسندگان ایرانی و خارجی است. روایت کهن، روایت سفرنامه، روایت خاطرات، روایت روزنوشت و روایت شعر بخش های مختلف فصل روایت های داستانی را تشکیل می دهد. روایت های مستند هم همانطور که از نامش پیداست، بیان گزارش گونه ای از خاطرات یک نویسنده است که شامل یک اتفاق، یک نفر، یک شغل و ... است. بخش درباره داستان شامل نوشته ها، سخنرانی و مصاحبه با نویسندگان مطرح است که در قالب جستار، تریبون، میزکار نویسنده و نقد و نظر ارائه شده است.
فصل چاپ عصر که مختص نویسندگان جوان است با یک سوال و پاسخ کارشناسان در قالب تیتر عصر آغاز می شود. مختصر و مفید نام بخش دیگری از این فصل است که به معرفی نویسندگان مختلف با یک ویژگی مشخص می پردازد. چاپ داستان های نویسندگان جوان و آموزش کمیک بخش های دیگر این فصل را تشکیل می دهد. مسابقه داستان یک خطی پایان بخش فصل چاپ عصر است که از خوانندگان می خواهد برای تصویر چاپ شده یک دیالوگ یک خطی از زبان یکی از شخصیت های تصویر نوشته و به مجله ایمیل کنند. آخر داستان صفحه آخر مجله است که پس از عبارت "چون قصه بدین جا رسید، بامداد شد و شهرزاد لب از داستان فرو بست."، به معرفی یک گرافیست می پردازد.
سایت گروه مجلات همشهری، همشهری داستان را اینگونه معرفی می کند:"در دنياي ادبيات و داستان هر ماه اتفاقات فراواني رخ مي دهد. از به بازار آمدن آخرين رمان ها و مجموعه داستان هاي نويسندگان سرشناس
ايراني تا انتشار ترجمه آثار داستاني نويسندگان ساير نقاط جهان. از برپايي نمايشگاههاي کتاب در ايران و جهان تا اعلام برندگان جوايز ادبي. از ظهور نويسندگان تازه و با استعداد تا پديده شدن يک کتاب خاص و فروش پيش بيني نشده آن. کتاب داستان همشهري معتبرترين منبعي است که در آن مي توانيد در جريان تمام اين اتفاقات قرار بگيريد و اين البته تنها آغاز کار است. مجموعه اي از بهترين داستان هاي ايراني و خارجي براي تمام ذائقه ها يکي از بخش هاي اصلي اين نشريه است. کتاب داستان همشهري در کنار اين بخش ها از توجه به آنهايي که تازه دست به قلم شده اند و مي خواهند مسير نويسندگي را طي کنند نيز غافل نمانده است. مجموعه اي از توصيه هاي نويسندگان مشهور براي تازه کارها هم هر ماه يکي از بخش هاي عمده اين نشريه است. نشريه اي که مي خواهد لذت داستان خواندن را براي مخاطبان ايراني اش بار ديگر زنده کند
در جهان ما و هر آنچه در آن است از قطره های باران و دانه های برف و درخشان کاج تا شهابها و ذرات الکترون ها و کوانتوم ها همه تنها تصاویر اشباح گونه ای هستند از واقعیتی دور ار دسترس که در خارج از زمان و مکان بر ما فرا تابیده می شوند.نظریه هولوگرافیک بودن جهان نه تنها واقعیت های ملموس زندگی ما را در بر می گیردبلکه می تواند پدیده های حیرت آوری همچون تله پاتی ، نیروهای فراطبیعی انسان ، وحدت کیهانی ،درمان های معجزه آسا و .... توضیح دهد. (پشت جلد كتاب )
بدون ترديد بايد بگويم که هیچ یک از کارهای سینمایی “داریوش مهرجویی” به اندازه ترجمه اي كه او از كتاب “جهان هولوگرافيك” داشته است، نتوانسته بود مرا تحت تأثیر قرار بدهد!
شايد يكي از بزرگترين اثرات خواندن اين كتاب آن باشد كه در مي يابيم بسیاری از حقایق مسلمي که در طول ساليان دراز در ذهن ما حك شدهاند، یک تعصب صرف و نگاهی شتابزده و تکزاویهای به دنيا يا برداشت هايي از روي اعتقادات سطحي و ديكته شده به ما هستند و اینکه باید همواره به ذهن انعطافپذیری و جرأت اندیشه در مورد نظریات جدید را داد.
در ذهن خود اين ايده آل را مي پرورم كه اين پست و معرفي اين كتاب، آغاز بحثي باشد درباره هستي و آفرينش و مفاهيم فراوان مرتبط با آن كه ذهن هر انسان متفكري را به خود مشغول مي كند. به طور خلاصه در اين كتاب نظريه اي بيان مي گردد كه بر اساس آن جهان ما و هر آنچه در آن است، از قطره هاي باران و دانه هاي برف و درختان كاج تا شهابها و ذرات الكترونها و كوانتومها، همه تنها تصاوير شبح گونه اي هستند از واقعيتي دور از دسترس كه خارج از زمان و مكان بر ما فراتابيده مي شود.
براي من ارزش اين كتاب در حدي بود كه براي عميق تر شدن در موضوع به مطالعه كتابهايي در حوزه فيزيك پرداختم. به طور كلي قوانين هستي در قالب دو نظريه عظيم فيزيك گنجانده مي شوند. اولي كه كاربرد آن در حوزه فضاهاي ماكرو (فواصل كيهاني) مي باشد نظريه نسبيت آلبرت اينشتين است و دومي كه به بحث در فضاهاي ميكرو (فواصل زير اتمي) مي پردازد به نظريه فيزيك كوانتوم معروف مي باشد. دانشمندان در تلاش اند تا با تركيب اين دو نظريه عظيم و وحدت بخشي به آنها، به يك نظريه واحد براي توصيف كل هستي برسند كه در اصطلاح به آن نظريه نسبيت كوانتوم مي گويند .........
امروز هزينه بنزين وسيله نقليه تون يا پول تاكسي و ..فراموش كنيد پياده راه برويد تا خونه با جهان هولوگرافيكتون
رسالت من تنها معرفي كتاب نيست ..بدون سلامت روح و روان معرفي كتاب فقط يك پست جديد است كه فراموش مي شود........... من همان فراموشي هستم. . .
) با تشكر از دوستان خوبم شازده .ش و س.كريمي جهت دفاع از حقوق مولف
این رمان در مجموع روایتگر جامعه ی اقلیت یهودی در ایران است. گاهان زندگی یک خانواده یهودی در ایران را روایت می کند که مونا (شخصیت اصلی داستان)، یکی از دو دختر این خانواده به خاطر ازدواج با یک پسر مسلمان از خانواده طرد و با مشکلاتی بسیاری دست به گریبان می شود.
"...دستهای ادنا او را سوار ماشین کردند و تا مسجد راندند.ادنا توی ماشین آهنگ قری گذاشت و تا مسجد با آهنگ خواند و بشکن زد،بعد چادر سیاهی روی سر مونا کشید...شهریار و شهرام دم در مسجد ایستاده بوند،قرار شده بود همه ی کارها را شهریار بکند و او فقط مسلملن شود...از در مسجد گذشتند.پس مسجد که می گفتند این بود...بوی شیرینی سرش را پر کرد.بویی که تا آن روز نشنیده بود.در مراسم ختم خاله ی شهریار هم دوباره این بو را شنید...دست ادنا چادر اورا جلو کشید،آنقدر جلوکه همه چیز را از پشت پارچه ی سیاه می دید،آن طرف پارچه ی سیاه مردی با عمامه ی سفید و عبای قهوه ای که روی دوش انداخته بود جلوی پایشان بلند شد.چیزی گفت که مونا جز کلمه ی سلام چیز دیگری از آن نفهمید..."
حقیقتا این کتاب رو از تو صفحه ی باشگاه کتاب نشریه چلچراغ انتخاب کردم تا تو سفر چند روزم به ارومیه بتونم راحت تمومش کنم (چون من کتاب خوندنم خیلی زمان بره) اما تو چند صفحه ی اول کتاب کلی تو پیچ و تابهای داستان گیج شدم و پشیمون ازین انتخابم ولی از بعد حدودا بیست صفحه ی اول اون احساس کاملا از بین می ره و شما وارد دنیای مونا و ادنا و جواهرجان و موسی و شهریار...می شید که البته توجه بیشتر داستان رو زندگی موناست.
شما در طول داستان با قصه ی نارنج و ترنج هم روبرو می شید که در واقع قصه ی بچه گی های مونا بوده و حالا مضمونش با زندگی خودش مرتبط می شه.در کل، داستان خیلی قشنگیه که خوندشو بهتون توصیه می کنم،یه داستان متفاوت که البته با پیچیدگی های خاص قلم خانم جیران گاهان که همین پیچیدگی ها اونو از یه رمان معمول خارج کرده،من که مطمئنم از خوندنش پشیمون نمی شید!
فرستاده شده توسط "یکتا ارمک"
نکته ی جالبی که درباره این کتاب وجود داره، قرار گرفتن سه نام بزرگ در کنار هم هست : میکل آنژ، رومن رولان و اسماعیل سعادت
برای همین ترجیح می دم خیلی کوتاه هر یک از این سه نفر رو معرفی کنم و بعد درباره خود کتاب توضیح بدم
میکل آنژ: نقاش، مجسمه ساز، معمار و شاعر ایتالیایی قرن 15.پی تا، تندیس داوود، رستاخیز ، آفرینش انسان از آثار میکل آنژ می باشند.
رومن رولان: نویسنده ی فرانسوی که در 1915 برنده نوبل ادبی شد. آثار رومن رولان شامل : مقاله، نمایش نامه، رمان و بیو گرافی هستند.علاو بر این کتاب، رولان درباره زندگی دیگر مشاهیر بزرگ جهان چون: گاندی، بتهوون و تولستوی و ... نیز نوشته است. به ادعای خود رولان هدفش از معرفی هنرمندان ، نجات اروپا از یک زوال فکری، فرهنگی و اخلاقی بود . ژان کریستف و جان شیفته از رمانهای معروف این نویسنده هستند.او در سال 1910 نشان لژیون دونور را دریافت کرد.
اسماعیل سعادت: سعادت در سال 1387 نشان درجه یک دانش را از فرهنگستان زبان و ادب فارسی دریافت کرد. سعادت در رشته زبان فرانسه و انگلیسی تحصیل کرده است. در سال 1334 مجله سخن جایزه خود را به کتاب زندگی و آثار میکل آنژ اهدا کرد. ایزابل( آندره ژید)، عصر بدگمانی( ناتالی ساروت)، شیر و جادوگر ( سی.اس.لویس) ....از دیگر ترجمه های اسماعیل سعادت هستند.
درباره کتاب: شاید بیشتر ما تا قبل از خوندن این کتاب درباره میکل آنژ در حد یک خطی که بالا نوشتم بدونیم. و آثارشو دیده باشیم. کتاب زندگی و آثار میکل آنژ به ما سختی هایی که یک هنرمند در زندگیش میکشه رو نشون میده، دچار شدن میکل آنژ به یک عشق افلاطونی رو برای ما بیان میکنه، در مورد خصوصیات اخلاقی ش بدون هیچ اغراقی سخن میگه و غیر از هنر ، درباره اینکه میکل آنژ در دنیای سیاست چگونه رفتار میکرده توضیح می ده ، همینطور رابطه میکل آنژ با هنرمندان هم دوره اش مثل داوینچی و رافائل رو برامون شرح میده که برای من خیلی جالب بود.
این کتاب از سه بخش تشکیل شده، با نامهای : 1. پیکار، 2. انزوا ، 3. خاتمه. کتاب در سال 1385 به چاپ پنجم رسیده و قیمت کتاب هم در چاپ پنجم 1500 تومان است
این بود یکی از فاتحان جهان. ما از آثار نبوغ او برخوردار می شویم، ولی از رنجهایش یاد نمی کنیم؛ همچنانکه از پیروزیهای نیاکانمان تمتع بر میگیریم ، بی آنکه درباره خونهایی که در راه حصول این پیروزیها ریخته شده است بیندیشیم ( از مقدمه کتاب)
- آبراهام لینکلن در سال ۱۸۴۶ به عضویت کنگره آمریکا در آمد.
- جان فیتزجرالد کندی یک قرن بعد در ۱۹۴۶ به عضویت در کنگره آمریکا در آمد.
- آبراهام لینکلن در ۱۸۶۰ رییس جمهور آمریکا شد.
- جان فیتزجرالد کندی یک قرن بعد در ۱۹۶۰ رییس جمهور آمریکا شد.
- آبراهام لینکلن برده داری را غیر قانونی اعلام کرد و جان فیتزجرالد کندی قوانین مدنی نوینی به سود سیاه پوستان وضع کرد.
- همسران هر دوی آنها زمانی که در کاخ سفید زندگی می کردند پسر بچه شان را از دست دادند.
- هر دوی آنها روز جمعه در حضور همسرانشان، در حالی که جمعیت برایشان کف می زدند از پشت مورد - اصابت گلوله قرار گرفتند.قاتلان هر دوی آنها به فاصله یک قرن به دنیا آمده بودند.(۱۸۳۹ و ۱۹۳۹ ) قاتل لینکلن در یک تئاتر به او شلیک کرد و سپس خود را در یک انباری پنهان کرد، و قاتل کندی از یک انباری به او شلیک کرد و سپس خود را در یک سینما پنهان کرد.
- جانشینان لینکلن و کندی هر دو جانسون نام داشتند ( اندرو جانسون و لیندون جانسون ) و هر دو از حزب دموکرات جنوب آمریکا بودند و در فاصله یک قرن به دنیا آمده بودند ( ۱۸۰۸ و ۱۹۰۸ )، اندرو جانسون ده سال پس از لینکلن فوت کرد و لیندون جانسون نیز ده سال پس از کندی.
- نام منشی کندی، لینکلن بود و از او خواسته بود آنروز به تئاتر نرود و نام منشی لینکلن ، کندی بود و از او خواسته بود آن جمعه به دالاس نرود
- نام خانوادگی هر دوی آنها به انگلیسی هفت حرفی است و نام خانوادگی قاتلان هر دو سه بخشی است و 15 حرف دارد.
- لژ تئاتری که لینکلن در آن به قتل رسید "لژکندی" نام داشت و مدل ماشینی که در آن کندی به قتل رسید "لینکلن" بود. مدل ماشین کندی "فورد" بود و تئاتری که در آن لینکلن به قتل رسید "تئاتر فورد" نام داشت.
"لینکلن"
"تجربه های اخیر/ امیر رضا کوهستانی / نشر نی / 77 صفحه / 1600 تومان
متن بالا پیش گفتار نمایشنامه ایی است از امیر رضا کوهستانی به نام تجربه های اخیر، که بر اساس اثری از نادیا راس و جکوب ورن نوشته شده است. و روال گذر زندگی خانواده ای رو طی 107 سال به سادگی هر چه تمام تر بیان می کنه. از زندگی "آندره آ" و "نادیا" در سال 1900 شروع و با مونولوگ نادیا در سال 2007 به پایان می رسه... " الان 107 سال از اون روزی که شروع کردیم به شمردن می گذره"
کارهای امیررضا کوهستانی همیشه برام جالب و دوست داشتنی بوده... یک حس خاص ، یک لذت شیرین بعد از خوندن نوشته ها و دیدن اجراهاش داشتم.... خلاقیت منحصر به فردی که آدم رو درگیر می کنه.. حالا می خواد توی شیوه روایت باشه یا میزانسنها و ترتیبشون.... ایده های نو، اولین چیزی بوده که در کارهای کوهستانی به چشم می خوره.... "کوارتت" رو یادتونه ؟ یا "رقص روی لیوانها" ! آدمها و حرفهاشون ملموسند و باور پذیر.....
و اینبار "تجربه های اخیر" ...