شوخی با کلمات
با چشاش داره منو ميخوره
کامران : راننده ي کاميون
Ask me : از من عکس بگير
مهران : شخصي که در هواي مه آلود رانندگي مي کند
گل میخک با دیدن چکش پژمرد
——————————-
جاده ی متروک دیر گاهیست مقصد را از یاد برده است.
——————————–
وقتی پایم پیچ خورد خفه شد
—————————-
آبشار در اوج زیبایی سقوط می کند.
————————————-
خوابگاه شب لبریز از هماغوشی پلکهاست.
—————————————–
عمری در قطار زندگی محکوم به پیاده روی بودم.
————————————-
سر حرف را که میبندی، سر سکوت باز میشود.
—————————————–
گاهی برای خودت هم دستی تکان بده.
————————————-
باران به سقوطش میگرید.
رامبد : قبلا رام بود حالا وحشی شده
عاشقم : آشی که در دوران غم پخته شود !
گل وجودت را چون قلبم در میان گرفته ام.
————————————-
مقابل در خروجی نگاهت انتظار تصویرم را میکشم.
————————————–
سر حرف را که میبندی، سر سکوت باز میشود.
——————————————
اگر بتها را نشکنی، آن ها تو را خواهند شکست.
———————————
قلب آدم برفی، سفید است.
—————————–
سیب، به اندازه توانائی اش بزرگ می شود.
به گلخانه رفتم تا یک بوته ی فراموشی بخرم.
—————————————-
سبیل گذاشتم تا حرفها را زیر سیبیلی رد کنم.
——————————————-
آدم های سر به زیر حتما در چاله نخواهند افتاد ، اما هیچ گاه هم آسمان آبی را نخواهند دید
————————————————
به دست آوردن تجربه های بزرگ معمولا منجر به از دست دادن زندگی عادی می شود
———————————————
می گویند چرا دائما تغییر می کنی ، می گویم شما چرا دائما تغییر نمی کنید ؟
——————————————
روی آدم های منظم می شود حساب کرد ، اما نمی شود آنها را تحمل کرد
——————————————-
من بعضی از دوستانم را از حقیقت بیشتر دوست دارم
——————————————
متوسط بودن ؟! یا بزرگ باش یا بمیر !
نسان ها ممکن است که با شادی به هم نزدیک شوند ولی با درد در هم فرو می روند .
———————————————–
همیشه غمگینانه ترین لحظات را عزیزترین کسانمان به ما هدیه می کنند .
————————————————-
در سفیدی چشمانت تمام رنگها را تجربه کردم ، تا به سیاهی رسیدم.
—————————————————
مغزم بر روی شعله های دلم که برای قلبم می سوخت ، کباب شد.
—————————————————–
حیف که گرسنگی شکم با کلمات شیرین برطرف نمی شود .
———————————————
ننگ است که روشنایی دیدگان در ظلمات اندیشه غرق شود.
مهربانی را در کودکی یافتم که آبنباتش را به دریاچه نمک انداخت تا شیرین شود
——————————————–
انقدر برای غربت تک دانه موی سفیدم غصه خوردم که تمام موهایم سفید شد
—————————————————–
بیچاره آن خروسی که با صدای ساعت شماطه دار از خواب برمی خیزد
———————————————-
خوش به حال آن موجود راحتی ،که شیطان برایش درد دل می کند .
———————————————-
سالهاست که کاممان را با حقیقت های تلخ شیرین می کنیم .
——————————————
زن شکسته ترین و خمیده ترین ، ایستاده دنیا است
طفلک ستاره خجالتی چشمکی زد و فرار کرد.
—————————————
زندگی ریسمانی است که از آن تا آنجا که توان داری بالا می*روی.
—————————————————-
وقتی که خورشید مات و مبهوت به زیبایی ماه می نگرد ، شب میشود.
——————————————————-
زمستانها از بینی خورشید قندیل نور آویزان میشود .
——————————————
عشق و مرگ دو مفهومی هستند که اولی انسان را به آسمان ها می فرستد و دومی به زیر زمین.
————————————————————
اگر واحد پول شاخه نور بود ، بانکها چه نورانی می شدند.
————————————————-
در میهمانی شبانه*ام، ماه ساقی، خودکارم پیاله و کاغذم تا خرخره نور می*نوشد
در کلاس نقاشی چاقو کشیدم پلیس امد زندانی ام کرد
از چشمش افتادم دست و پام شکست
الان حالت چطوره؟؟؟
سره سرخ زبان سبز را دهد بر باد
درود دوست عزیز
هیییی روزگار نامرد یه کمی مرد باش
هیییی روزگار نامرد یه کمی مرد باش