بانو امین
بانو امین
بانویی در مسیر چراغ هدایت
چهرههای ماندگار از ارجمندترین سرمایههای ملی ما محسوب میشوند و در این میان شخصیتهایی مانند بانو زینت السادات علویه همایونی كه عمر گرانبهای خود را در راه كسب معارف دینی ، ارزشهای الهی و پرورش دانش آموختگان مكتب تشیع پرداخته است، جایگاهی رفیع و همواره معزز دارند.
بانو زینت السادات علویه همایونی در كنار استاد بزرگوارش بانو مجتهده فقیده امین اصفهانی، نمادهایی بیبدیل از بانوان ایرانیاند كه با ارادهای استوار از تنگنای محدودیتها و مصائب میگذرند تا چراغ هدایت را در برابر نسلهای آینده خود برافروزند.
حضور تحصیلكردگان معارف دینی و قرآنی در حد ایشان نشاندهندهی آمادگی و استعداد زن ایرانی برای پیمودن مدارج عالیه علم و معرفت دینی است.»
مختصری در اندر احوالات بانویی بزرگ
بانو زینت السادات علویه همایونی در سال1296 در خانوادهای محترم که از لحاظ مادی و معنوی در حد متوسط و از سادات حسینی بودند به دنیا آمدند. پدرشان روحانی نبوده، ولی اجدادشان روحانی و اهل کرامت بودند. خانواده پرجمعیتی داشتند .
ایشان در دوران طفولیت ناظر گفتگوها و محاوره افراد خانواده بوده و شاهد مشکلات اشخاص مخصوصاً خانمها بودند. خود ایشان تعریف میکردند که در همان ایام که در سن 4 یا 5 سالگی بودم وقتی خانمها دور هم جمع میشدند و از محرومیتهای خود سخن میگفتند در خود میرفتم و ناراحت میشدم و چون میدانستم که زنان به زینت و طلا علاقهمند هستند با خود میگفتم من هر وقت بزرگ شدم و قدرتی پیدا کردم دستور میدهم که برای خانمها طلا و زینت فراهم نمایند و البته به لحاظ همین درک بچهگانه که در طفولیت داشتم بعداً فهمیدم محرومیت خانمها در فقر علمی آنهاست، نه در فقر مادی و به لطف خداوند برای رفع آن کمر همت بستم .
دوران نوجوانی
در ایام نوجوانی که در سالهای1303 بود برای پسرها هم بهندرت وسیله تحصیل فراهم بود چه رسد دخترها، بعداً هم که تحصیل و مسائل فرهنگی توسعه بیشتری یافت دخترها به لحاظ تعصب مردان خانواده که اجازه از خانه خارج شدن را نداشتند از تحصیل محروم میماندند.
ایشان هم از این قانون مستثنی نبوده، ولی علاقه شدید به تحصیل علم داشتند نزد برادرشان تا کلاس 9 قدیم را خواندند و چون به ریاضی علاقهمند بودند. درس ریاضی را خوب یاد گرفتند و کارهای هنری را نیز مثل خیاطی و گلدوزی یاد گرفتند؛ تا سن 16 سالگی به این نحو در منزل سپری شده ولی به نقل خودشان راضی نمیشدند و به فراگیری بالاتری علاقهمند بودند.
جرعه ای از دریای بیکران استاد
بانو همایونی بیان می کند که :
در سال 1312در خدمت بانو امین قرآن و دعای کمیل خواندم و دعای کمیل را شرح و معنی کردند و سپس مقدمات عربی را شروع کردم و شرح باب حادیعشر را نیز در اعتقادات خدمت ایشان خواندم، البته درسهای جنبی مانند رساله عملیه و اخلاق را نیز میخواندم و هر روز از ساعت 2 بعدازظهر تا غروب خدمت ایشان بودم و از دریای علم و عرفانش جرعهها مینوشیدم.
بانو «علویه همایونی» نه تنها شیفته علم و علمآموزی بود، بلکه عاشق مردم جامعه خویش نیز بود، هیچگاه مردم برای او بیتفاوت نبودند. از زمان کودکی به خاطر همین موضوع او نه تنها به فراگیری علم مشغول بود، بلکه به فعالیتهای اجتماعی به خصوص برای زنان هم حساسیت خاصی نشان میدادند و در واقع ایشان بازوی بانو امین بوده و تمام مسئولیتهای اجتماعی به مدیریت بانو همایونی انجام میشده است
اساتید بانو
بانو همایونی بعد از خواندن صرف و نحو نزد بانو امین در ادامه، خدمت آقای شیخ حیدر علی محقق شرفیاب شده و صمدیه و حاشیه ملاعبدالله را در منطق، خدمت ایشان میخواندند و به نقل خودشان چون به درس ریاضی علاقهمند بودند منطق را دوست داشته و روی آن خوب کار میکردند.
منطق و منظومه حکمت سبزواری را خدمت حاجآقا صدر کوپایی خواندند .در سال 42که حاجآقا صدر فوت میکنند و ایشان در غم از دست دادن استاد بوده و از خداوند درخواست فراهم آمدن استاد دیگری را داشتند و سال شکلگیری انقلاب اسلامی ایران بود. خفقان دوره محمدرضاشاه که جریان مدرسه فیضیه قم بوجود آمد .
در همین ایام آقای اشنی قودجانی به اصفهان میآیند و بانو همایونی که در حضور چند استاد رفته، ولی درس ایشان را در حدحاجآقا صدر کوپایی ندیده و استادی را طالب بودند که در حد ایشان یا بالاتر باشد، لذا در اجابت دعایی که در طلب استاد کرده بودند و خوابی که در این رابطه میبینند حضور آقای اشنی قودجانی شرفیاب میشوند و درس معالم و شرح لمعه و منظومه حکمت سبزواری را خدمت ایشان میخوانند .
درست بودن اعمال انسان، منوط بر اصلاح عقاید است !
زینتالسادات همایونی (علویه همایونی) از جمله خادمان قرآن کریم است که سالیان درازی از عمر خود را بنابر بیان شاگردان، دوستان و آشنایان خود، در راه پی بردن به عمق کلام وحی صرف کرده و از این منظر موفقیتهای چشمگیری را نصیب خود و جامعه اسلامی ایران کرده است .
ایشان با وجود کهولت سن و بیماری در مسیر تعلیم و تعلم مفاهیم قرآن کریم مشغول فعالیت است ،به طوری که باور ایشان بر ایناست که :
" اگر عقاید مردم درست شود ، اعمالشان هم درست میشود ."
بانویی که در عصر خویش ، همتایی نداشت
بانو مجتهده امین که از اساتید بانو همایونی می بودند ، مؤسّس حوزه علمیه بانوان بوده و به جرأت می توان گفت که ایشان در عصر خویش همتایی نداشتند ، زنی که از هر جهت نمونه بود ؛ هم مجتهد بود و هم عارف.
|
هزار نقد به بازار کائنات آرند
|
|
یکی به سکهای صاحب عیار مانرسد.
|
شاگردی باوفا در کنار استاد
بانو همایونی از 16 سالگی ( از سال 1313یا1314) تا سال 1361 که بانو امین از دنیا رفتند ، خدمت استاد خویش بوده و کسب فیوضات می کردند .
ایشان پیش بانو امین مقدمات حوزوی را خواندند و بعد در منزل معلم گرفتند و اسرارالحکم سبزواری را شروع کرده و بعد در رشته حکمت و فلسفه بیشتر فعالیت نمودند .
30 سال مسئول مکتب فاطمه (س)
بانو «علویه همایونی» نه تنها شیفته علم و علمآموزی بود، بلکه عاشق مردم جامعه خویش نیز بود، هیچگاه مردم برای او بیتفاوت نبودند .
از زمان کودکی به خاطر همین موضوع او نه تنها به فراگیری علم مشغول بود، بلکه به فعالیتهای اجتماعی به خصوص برای زنان هم حساسیت خاصی نشان میدادند و در واقع ایشان بازوی بانو امین بوده و تمام مسئولیتهای اجتماعی به مدیریت بانو همایونی انجام میشده است .
زینتالسادات علویه همایونی ،30 سال عاشقانه زحمت کشیده و زمانی که گرد خستگیهای زمان بر چهره بانو نشست ، باز هم دست از فعالیتهای علمی خویش برنداشته و به فعالیت علمی خود ادامه داده و نگذاشته زمانه هر آنچه بخواهد بکند .
شاگردی که خود را مدیون استاد می داند
علویه همایونی، عاشق استاد خویش است و تمام زندگی علمی و حتی مادی خود را مدیون ایشان میداند .
بانو همایونی در مطلبی پیرامون استاد خود ، بانو امین بیان کردند :
«من قسمت عمده درسم را پیش بانو امین فرا گرفتم و همیشه میگویم خداوند قلب بانو امین را آئینه خود کرد و قلب من را آئینه بانو و مرا شیفته او کرد .»
آری از زمین پاك روییده نمیگردد مگر نباتات و اشجار طیب، همینطور از قلب و دل پاك روییده نمیگردد مگر گلهای دانش و علوم، این بود كه مایل گردیدم كه هرچه زودتر در تربیت و تعلیم او پافشاری كنم
فعالیت های قرآنی و دینی بانو همایونی
بانو بعد از سالها فعالیت در جامعه ، در خانه مشغول به نوشتن کتاب بودند که نمونهای از کتابهای ایشان تا به اکنون به این شرح است:
ترجمه اربعین الهاشمیه بانوی ایرانی؛ ترجمه اسرارالأیات صدرالمتألهین شیرازی؛ زن مظهر خلاقیت الله در دو جلد؛ عشق ذویالقربی در وصف فاطمه(سلام الله علیها)؛ نسیم ولایت ترجمه و توضیح چهل حدیث در فضائل و مناقب امیرالمؤمنین (علیه السلام)؛ زندگانی بانوی ایرانی.
|
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
|
|
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
|
ی و اصفهانی.
تشکر بانوی ایرانی(بانوامین) از علویه همایونی به مناسبت ترجمه کتاب اربعینالهاشمیة
مجلله عالمه فاضله از سادات حسینی، بانو زینت همایونی، در عنفوان جوانی و موقع شباب كه هر جوانی خصوصاً بانوان و دوشیزگان دنبال آرایش و جلوهگری میباشند ـ در صورتی كه برای ایشان، موقع [موقعیت] هم مساعد بود مانعی در راه نبود ـ با آن اصالت و سیادت كه جبلی ایشان بود، طریق سعادت را اختیار نمود. در اول وهله كه او را ملاقات نمودم، از وجنات صورت او آثار سعادت و استعداد كمال را مشاهده نمودم و نظرم آمد قوله تعالی در سوره اعراف آیه 58 كه فرموده: «وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لاَ یَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدًا ...»
آری از زمین پاك روییده نمیگردد مگر نباتات و اشجار طیب، همینطور از قلب و دل پاك روییده نمیگردد مگر گلهای دانش و علوم، این بود كه مایل گردیدم كه هرچه زودتر در تربیت و تعلیم او پافشاری كنم .
از جمله كارهای برجسته او مؤسسهای به نام مكتب فاطمه(سلام الله علیها) است كه زیر نظر ایشان دایر گردیده و اخوات و دوشیزگان نورس تحت تربیت و سرپرستی ایشان به كمال رسیدهاند .
از جمله زحمات ایشان در ترویج دین اسلام ترجمه همین كتاب حاضر، اربعین الهاشمیة است كه چون اربعین مشتمل بر احادیث صحیح و اصول عقاید از توحید و معارف اسلامی، عربی بوده، ایشان خواستند خدمتی به معارف اسلامی نمایند و آنرا از عربی به فارسی ترجمه نمودند با مراعات كامل كه نه كلمهای در اصل زیاد گردیده و نه كلمهای كم شده و این خدمتی است شایان كه نسبت به مومنین و موحدین اجرا نمودند. (جزاك الله خیراً)
اجازه روایی به علویه همایونی از طرف بانو مجتهده امین
بسم الله الرحمن الرحیم.
سیده جلیله، عامله فاضله، زینتالسادات همایونی، فرزند مرحوم سیدرحیم از حقیر اجازه خواست، پس در اجازه دادن به او از خدا استخاره كردم و براساس آن به او اجازه دادم كه از طریق من، از مشایخ بزرگوارم به روشهای مخصوصی كه در محل خودش روشن و ثبت شده است، تمام روایاتی را كه برای من صحیح میباشد، نقل روایت كند، از كتب تفسیر، ادعیه، حدیث و فقه و غیر اینها از مصنفات شیعه و روایات اهل سنت.
از او انتظار دارم كه مرا از دعای خیر در مواقعی كه گمان اجابت هست، فراموش نكند. این اجازه را در هفتم رمضان المبارك سال 1355 ه.ش نوشتم.
حقیر فقیر، دختر سید محمدعلی مقلب به امین التجار اصفهانی، كنیز خدا، جانی بر نفس خویش، نصرت امین، معروف به یك بانونی ایران
گذری بر زندگانی مجتهده بانو
امین اصفهانی
در عالم اسلام همواره زنان شایسته و متعهدی وجود داشتهاند كه در عرصههای مختلف فرهنگ و ادب و در جبهههای ایثار و تلاش، منشأ آثار و بركات فراوانی بودهاند.
با تكیه بر قرآن كریم و سنت نبوی(صلیاللهعلیهوآله) و سیره معصومین(علیهم السلام)، ارج نهادن به زنان و ادای حقوق آنان، همواره موجب رشد و پیشرفت زنان مسلمان در جامعه اسلامی بوده و هست.
نمونه والای این زنان شایسته و والامقام در تاریخ اسلام شخصیتهای ارجمندی مانند حضرت خدیجه، حضرت فاطمه زهرا، زینب كبری و سكینه بنت الحسین كه درود خدا بر همه آنان باد، میباشند.
در مقاطع مختلف تاریخ اسلام نیز، زنان فداكار، عالم و متقی فراوانی وجود داشتهاند كه در عین كار و تلاش و تربیت صحیح نفس خویش، از رعایت جزییترین مسایل اخلاقی، غفلت نورزیده و در عین حال تربیت مردان شایسته روزگار را، به عهده داشته و مربی لایق و ارزشمندی برای جامعه بودهاند. در تاریخ اسلام به خصوص در مذهب شیعه، نمونههای بسیاری از این قبیل بانوان به چشم میخورد كه از جمله آنها میتوان به مادر سیدرضی و سیدمرتضی علمالهدی، دختر شیخ طوسی و نیز دختر ملا محمدتقی مجلسی، یعنی آمنه بیگم و... اشاره نمود.
بزرگداشت و تجلیل از زنان نمونه مكتب اسلامی، وظیفهای است كه باید همواره در انجام آن كوشید. در این میان به جاست، نگاهی گذرا به شخصیت یكی از اسوههای عالیقدر جامعه، كه از مراتب علمی و عملی والایی برخوردار است و به حق، از مفاخر زنان دنیای اسلام است داشته باشیم و خاطره آن استوانه علم و تقوا را ارج نهیم.
این بانوی مجتهد بزرگوار و متواضع، سیده نصرت امین، نام دارد.
استاد دانشمند مرحوم آیة الله محمدتقی جعفری مقام علمی این بانو را این چنین توصیف نموده است:
«با توجه به آثار قلمی كه از این خانم در دسترس ما قرار گرفته، به طور قطع میتوان ایشان را از علمای برجسته عالم تشیع معرفی نمود، و روش علمی ایشان هم كاملاً قابل مقایسه با سایر دانشمندان بوده، بلكه با نظر به مقام عالی روحی، باید ایشان را در گروه نخبهای از دانشمندان به شمار آورد كه به اضافه فراگرفتن دانش به تولد جدید در زندگی نایل میشوند.»
خانواده و اوضاع و احوال اجتماعی عصر ایشان
در باره آغاز زندگی و شروع به تحصیل این بانو آمده است: «حاجیه خانم سیده نصرت بیگم امین(معروف به بانوی ایرانی) در سال ۱۲۶۵ه.ش در اصفهان متولد شد. پدر ایشان حاج سید محمدعلی امینالتجار اصفهانی، فردی مومن و سخاوتمند و مادرشان بانویی بسیار شریف، متعبد و خیرخواه بود كه خداوند پس از سه فرزند پسر، این دختر را به ایشان عطا كرد. مادر با روشنبینی در چهار سالگی، فرزند را برای آموزش قرآن و فراگیری خواندن و نوشتن به مكتب میفرستد، در حالی كه فضای حاكم بر آن ایام به گونهای بود كه كمتر خانوادهای به خود اجازه میداد كه دخترش را برای كسب دانش به مكتب یا مدرسه بفرستد و چه بسیار والدینی كه آموزش و آشنایی با خط و نوشتن را برای دختران خود جایز نمیدانستند.
در حقیقت عظمت كار این بانو و تلاشهای مستمر وی در آن زمان، بسیار درخور توجه است البته ایشان به دلیل این كه اوقات زندگیشان به فراگیری درس و علم میگذشت، بیشتر در خانه بودند و كمتر از خانه خارج میشدند. ولی در ایامی كه لازم میدیدند كه باید دفاع صورت بگیرد و كاری انجام شود، از منزل خارج میشدند و به تدریس و راهنمایی بانوان میپرداختند.
از دوران قاجار كه بگذریم، دوره رضاخان تقریبا مقارن با اندیشه تجددخواهی و تبلیغات وسیع اسلامزدایی، خصوصاً در اصفهان بود. در آغاز این دوره، خانم امین ۳۵ ساله بودند و اصفهان هم در آن ایام حوزههای علمیه بسیار داشت. این شهر بعد از تهران آماج فعالیتهای تجددخواهی بعضی از بانوان، قرار گرفت.
مجری این فعالیتها، خانم صدیقه دولتآبادی بود كه میگفتند حتی ۱۵ سال قبل از جریان كشف حجاب، ایشان به طور رسمی، حجاب خود را برداشته بود. دولتآبادی، كانونی هم به نام «كانون بانوان» دایر كرده بود كه بعد از برداشتن حجابش و ظاهر شدن در ملأ عام، مردم این كانون را آتش زدند. البته افرادی مانند خانم دولتآبادی كم نبودند. زنانی هم بودند كه فكر كردند اگر در این گونه مراسم شركت كنند، متجدد خوانده میشوند و عدهای هم به دلیل مشاغلی كه داشتند، به داشتن ملاقات و گفت و شنودهایی مجبور بودند.
یكی از دست پروردگان محفل پر فیض بانو امین در باب نظم، تدبیر و عظمت معنوی وی میگفت: «در مورد زندگی خانم امین باید بگویم كه در تنظیم وقت، ابتكاری عجیب داشتند و چنان اوقات خود را تنظیم میكردند كه به تمام كارهایشان میرسیدند، گویا خداوند به وقت ایشان هم، بركت داده بود. هرگز از حوادث نمیترسیدند و در كارها به خدا توكل میكردند و از میهمانان با خوشرویی و سادگی پذیرایی میكردند. میخواستند جوانان را بدون اجبار و با منطق، جذب اسلام كنند.»
اگر بخواهیم ایشان را وصف كنیم، شاید كتابها شود، اما زبان، یارای بیان و قلم، یارای نوشتن و كاغذ، گنجایش این توصیف را ندارد. باید از آثار بزرگ این بانو استفاده كرد تا بتوان به شخصیت ایشان پی برد.
شاگردان و دانش آموختگان
كلیه شاگردان و پرورش یافتگان محضر با بركتش، به جز جهات علمی و آنچه كه مربوط به علوم قرآنی و دانشهای الهی میشد، در درجه اول، درس معرفت میآموختند. رفتار و سلوك این بانوی مجتهد، مهمترین مطلبی بود كه آنان را جذب خود مینمود.
از دیگر درس آموختگان او گفته است: اولین برخورد من با ایشان مانند یك بیمار بود. در خودم خیلی احساس دردمندی میكردم، و احتیاج به طبیب حاذقی داشتم. بیانات و چهره ایشان برای من دارویی بسیار موثر بود. همان طور كه خودشان بیان میفرمودند، دارویی كه طبیب میدهد تلخ است ولی شفایش شیرین است. البته مسایل، خیلی زیاد است. من برایشان از ناراحتیهایم گفتم و ایشان توجه پیدا كردند كه من احتیاج به كمك دارم. ایشان قدرت تشخیص داشتند و با یك نگاه عمیق متوجه میشدند كه طرف چه میخواهد، بعد به من پیشنهاد كردند كه اگر مایلی، كتاب(حقایق) فیض كاشانی را به تو درس بدهم، چون چندین مرتبه خودم این كتاب را مطالعه كردهام و میدانم كه خیلی برای شما مناسب است. من هم قبول كردم و درس شروع شد.
یك روز خدمت ایشان رسیدم. گفتند برایم حمد بخوان. گفتم: من كه قابل نیستم برای شما حمد بخوانم. فرمودند: بخوان تا قلب من روشن شود. من كنار تختشان نشستم و دستشان را گرفتم و شروع به خواندن هفتاد مرتبه حمد كردم. همین طور كه حمد میخواندم در خود فرو رفته بودم كه من قابلیت ندارم، خودشان منبع عرفان و شناخت و موحد حقیقی هستند. ناگهان نگاهم به بیرون افتاد. درختان را شاهد گرفتم و گفتم: خدایا تو میدانی، در قیامت، تمام این درختان شهادت میدهند كه این شخصیت كه اكنون در این بستر افتاده است در شبانه روز چقدر با خدا مناجات داشته است. بعد از این احساس كردم كه همه درختان حمد میگویند. بدنم شروع كرد به لرزیدن.
آنچه را مشاهده كرده بودم به حاج خانم گفتم. آهی كشیدند، دست روی قلبشان گذاشتند و فرمودند كه حالم خوب شد و احساس آرامش میكنم. سپس «انا انزلناه» را خواندند و از جا برخاستند و فرمودند كه:« قلبت تا اندازهای روشن شده است، مواظب باش آن را كدر نكنی.» ایشان بسیار متواضع و فروتن بودند، و با مهربانی و دلسوزی، دلشان میخواست به همه كمك كنند، كمك فكری، كمك علمی و كمك اخلاقی.
ایشان روی تحصیلات بالا تاكید داشتند. میفرمودند: علم با عمل، علم با تهذیب، علم با تزكیه. اگر علم بدون تزكیه شد، برای انسان غرور و حجاب میآورد، ممكن نیست كه انسان بتواند صعود كند، سقوط، حتمی و صد در صد است. میفرمودند: «نفس را تزكیه كنید كه بعثت انبیا به همین دلیل بوده است.»
نسبت ایشان با سی واسطه به امام علی بن ابی طالب(علیهالسلام) میرسید. وی در بیان مقام و موقعیت خاندان عصمت و طهارت و منزلت و جایگاه آنان تلاش میكرد، به طوری كه عشق و علاقهاش به مقام والای ولایت در كتاب « مخزن اللئالی فی مناقب مولی الموالی حضرت علی(علیهالسلام)»، روشنگر این حقیقت است.
بانو امین و انقلاب اسلامی
بانو امین، از شیفتگان و معتقدان به انقلاب اسلامی ایران و رهبری عظیم الشأن آن بود. در این مورد یكی از شاگردان ایشان آورده است: «در سال ۵۹ كه حاجیه خانم امین، اصلاً نمیتوانستند از منزل خارج شوند، از طریق تلویزیون در جریان انقلاب قرار داشتند، زمانی كه امام(ره) از تلویزیون سوره حمد را تفسیر كردند، شیفته بیان و مطالب امام شده بودند. به همین علت، به مطالعه آثار امام پرداختند.
روزی بعد از مطالعه كتابهای امام، ایشان فرمودند كه: معرفت امام بالاست و عرفان ایشان به حد اعلای خود رسیده است. اگر كسی خواست، خدای ناكرده تهمتی بزند یا توهینی بكند، از قول من بگویید كه بد میبینی. مبادا یك وقت خدای ناكرده توهین كنید. چون معرفت ایشان بالاست كه میتوانند این كارهای محیرالعقول را انجام بدهند. حاج خانم خیلی شیفته كتابها و بیانات امام شده بودند:« زیرا كه قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری.»
همین طور امام نیز جویای احوال این بانوی مجتهده میشدند.
یكی از روحانیون اصفهان در این خصوص گفته است: «چند مرتبه كه حضور حضرت امام خمینی(ره) مشرف شدم، ایشان جویای حالات و اشتغالات و سلامتی بانو مجتهده امین شدند و در مقابل به منزل حاجیه خانم امین كه میرفتم، بانوی ایرانی مقید بودند، برای سلامتی حضرت امام(ره) و موفق شدن ایشان و پیشرفت در اهداف مقدس اسلام دعا كنند.
آثار و كتابهای بانوی اصفهانی
آثار و كتابهای قلمی به جامانده از بانوامین بانوی ایرانی عبارتند از:
1- تفسیر قرآن مجید بهنام «مخزن العرفان»در ۱۵جلد.
2- «نفحات الرحمانیه»،به زبان عربی مشتمل بر ۹۶ عنوان.
3- «سیر و سلوك»كه در روش اولیا و طریق سیر سعدا است.
4- «معاد» یا آخرین سیر بشر.
5-روش خوشبختی و توصیه به خواهران دینی و ایمانی.
6- «اربعین هاشمیه»به زبان عربی مشتمل بر مسایل و احكام.
7- «جامع الشتات»به زبان عربی مشتمل به مسایل و احكام.
8- «اخلاق»كه در بسیاری از محافل علمی و دانشگاهها تدریس میشود.
9- «مخزن اللئالی»كه در فضایل حضرت علی بن ابیطالب(علیهالسلام) است.
بانو امین در پاسخ سوالی در رابطه با این كه در عصر حاضر بهترینها برای زنان چیست، اینگونه پاسخ دادند:
با این كه این كار، مشكل به نظر میرسد ولی در نتیجه به كمال معنوی، زودتر نایل میشوند. پس بهترین جهاد، حفظ پوشش زنان است.»
در آن زمان، رضاخان آرمانهای جدید و كاذبی داشت و ایدئولوژی مخصوص خودش را ترویج میكرد. مثلا در مورد تجددخواهی، در باره ناسیونالیسم افراطی كه این ناسیونالیسم افراطی را برد و اصل تحقیر فرهنگ و محو آثار تمدن اسلامی و همچنین برگشت به ایران قبل از اسلام قرار داده بود. اتفاقاً در همین زمان بودكه خان مامین از نام مستعار «بانوی ایرانی» استفاده كردند.
اینطور استنباط میشود كه چون رضاخان میخواست زنانی را به قبل از اسلام برگرداند و آن هویت و اصالت را به آن دوران نسبت بدهد، خانم امین خواستند بگویند كه بانوی ایرانی این زمان، بانویی است كه از اسلام و دوران اسلامی، زندگی نوین و واقعی خود را شروع كرده است. یعنی دوران قبل از اسلام، هویت و اصالتی نداشته است، ولی از زمانی كه اسلام به ایران وارد شد و ایرانیان مسلمان شدند، هویت اصلی و واقعی زن ایرانی شكل گرفته است. بنابراین، ایشان در مقابل ناسیونالیسم افراطی رضاخان، خودشان را بانوی ایرانی لقب دادند.
در آن دوران سخت حاكمیت، كه دیكتاتوری رضاخانی برای زدودن ارزشهای اسلامی و احكام قرآنی، قد علم نموده بود، این بانوی بزرگوار در عین تحصیل و تدریس، به دفاع از معیارها و موازین شرعی پرداخت. سال ۱۳۱۰ مقدمه كشف حجاب بود و سال ۱۳۱۱ كنگره زنان شرق كه دولتآبادی در آن شركت داشت برگزار شد و بعد كشف حجاب به طور رسمی صورت گرفت. میگویند در همین موقع بود كه خانم امین، كتاب «روش خوشبختی» را نوشته است.
در جایی از آن با ذكر این كه «همانگونه كه اگر عضوی از اعضای بدن به بیماری مبتلا شود سایر اعضا سالم نمیماند» این تاثیرپذیری را متذكر میشود. در این كتاب آمده است كه اگر زنان یك جامعه، كه از اركان آن هستند، فاسد بشوند، جامعهای را به فساد میكشند، مخصوصا اگر فساد یا گناهشان علنی باشد.
بانو امین پس از آن كه صرف، نحو، بلاغت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول و فلسفه را آموخت، به مطالعات خود در سطوح عالیه ادامه داد تا به درجه اجتهاد رسید. جدیت وی در امر تحصیل به حدی بود كه میفرمود: «هیچ چیز نمیتواند كلاس درس را تعطیل كند، حتی مرگ فرزند.» یكی از اساتید بانو امین، مرحوم آیت الله حاج میرسید علی نجف آبادی نقل كرده است: «روزی شنیدم فرزند ایشان فوت شده است، فكر كردم، خانم دیگر درس را تعطیل خواهد كرد، ولی برعكس، دو روز بعد كسی را به سراغم فرستاد كه برای تدریس به منزل ایشان بروم و من از این علاقه ایشان به درس و تحصیل، سخت تعجب كردم.»
ابتلائات و آزمایشهایی كه خداوند كریم برای صیقلی شدن و خالص گردیدن روح مطهر این بنده مقربش نمود، مسئله از دست رفتن فرزندان ایشان بوده است. چنان كه هشت فرزندش به علل مختلف از قبیل بیماری و... از دست رفتند و تنها یك پسر برایش باقی ماند. این مصائب نتوانست خللی در عزم و اراده این یگانه بانوی مجتهده و عارف به وجود آورد و این نشانگر آن است كه اگر زنان قدم در راه كمال و تعالی زنند و خدا را ناظر اعمال خویش و مالك همه هستی و داراییهای خویش بیابند، حتی در فقدان فرزند نیز عنان اختیار از كف نمیدهند و متانت و صبوری كه در خور انسان خلیفة الله است پیشه میسازند.
گفتهاند در جریان جنگ جهانی اول دو فرزند كوچك ایشان به فاصله چند روز فوت كردند. بدین مناسبت استادشان آیة الله نجف آبادی سه روز درس را تعطیل میكنند و به خانهشان نمیروند؛ روز چهارم بانو امین به دنبال استاد میفرستند و وقتی ایشان میآیند، علت تعطیلی درس را جویا میشوند.
آیة الله نجف آبادی میگویند كه من شرمم میشود كه بچهتان تازه از دنیا رفته برای درس بیایم و خانم امین پاسخ میدهند:
من پیش خدا شرمم میشود كه سه روز است چیزی نخواندهام. خدا یك چیزی به من داد خودش هم گرفت.
اخذ در اجتهاد و تائئد مراجع عظام
او بیشتر علوم را در خانه و نزد علامه آیت الله سیدمحمد علی نجف آبادی و شیخ مرتضی مظاهری فرا گرفت.
آیت الله آقا سیدمحمد علی نجف آبادی از اساتید برجستهی بانو امین كه این مجتهد گرانقدر، فقه و اصول و حكمت را نزد وی خوانده بود، گفته است: «حكمت را داییام به من درس داد و یكی نیست كه من به او درس بدهم. من میخواهم به این خانم درس بدهم كه از من یادگاری باقی مانده باشد.» زمانی كه بانو امین اولین كتاب خود را به نام «اربعین هاشمیه» نوشت و كتاب، به حوزه علمیه نجف رسید و علما از آن استقبال كردند، آیت الله آقا سیدمحمد علی نجف آبادی در تكمیل تشویقهای علما گفتند: «بانو امین هر چه در این كتاب نوشتهاند از تراوشات فكری خودشان بوده و ربطی به تعلیمات من ندارد.»
سیده نصرت امین مجتهد، توسط تعدادی از آیات عظام و مراجع عظیمالشان زمان خود به اخذ درجه اجتهاد و روایت نایل گردید كه برخی از آنان عبارتند از مرحومان: آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی (موسس حوزه علمیه قم)، آیت الله العظمی آقا سیدمحمدكاظم شیرازی، آیت الله ابراهیم حسینی شیرازی اصطهبناتی، آیت الله شیخ محمدرضا نجفی اصفهانی، حجةالاسلام والمسلمین حاج شیخ مرتضی مظاهری نجفی اصفهانی.
مقام شامخ علمی و معنوی این بانوی فرزانه از اجازه روایت آیت الله شیخ محمدرضا نجفی به خوبی استنباط میشود كه در باره وی فرموده است: «به این سیده دانشمند و شریف، گوهر گرانقدر مستور، گل سر سبد باغ فرزندان زهرای اطهر، بانوی فرزانه، حكیم و عارف كامل... اجازه دادم كه روایت كند از من، هر چه را كه روایتش برای من صحیح است از كتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه.»
نتیجه آن همه تلاش و كوشش علمی، كه زمینهی آن را تقوای علمی و زهد آن بانوی پرهیزگار فراهم كرده بود به طوری كه حتی دانشمند بزرگ، فقیه اهلبیت و رجال عظیمالشان، آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی، از خانم امین، درخواست اجازه روایت نمود و ایشان در قسمتی از این اجازه نامه كه به تاریخ اول محرم الحرام ۱۳۵۸ه. ق جهت آیت الله مرعشی نوشته، چنین آورده است: «پس از استخاره به ایشان اجازه دادم كه روایت كند از من هر چه را كه روایتش برای من صحیح است از كتب تفسیر و ادعیه و حدیث و فقه و غیره، اینها كه از تالیفات شیعه، آنچه اصحاب، از غیر شیعه روایت كردهاند، به جمیع طرقی كه معلوم و در خود مضبوط است.»
همچنین شخصیتهایی چون آیت الله العظمی مرعشی نجفی رحمةالله علیه و مرحوم علامه طباطبایی رحمةالله علیه، با توجه به مقام علمی و عرفانی خانم امین، محضر درس او را مایه فیض و افاده میدانستند.
بانوی ایرانی و نیازهای اجتماعی عصر ایشان
این بانوی مجتهد، نه تنها در مسایل علمی و عملی بلكه در توجه به نیازهای جامعه نیز بسیار دقیق بود، طوری كه اخلاق و رفتارش در شاگردانش تاثیر عمیقی داشت. وی دانشگاهی در اصفهان به نام پر بركت «مكتب فاطمیه» تاسیس نمود كه تشنگان علم و دانش از آن سیراب میگشتند و جا دارد كه بگوییم از این مكتب، دانشپژوهانی پرورش یافتند كه بسیاری از آنان اینك صاحب تالیفات و آثار پر ارجی هستند.
آن چه شاگردان این بزرگوار نقل قول كردهاند این است كه: «ایشان در عین تواضع و سادگی، دارای جاذبه معنوی و ابهت خاصی بود. كتاب "روشخ وشبختی" را به زبان ساده و شیرین و دلپذیر به عنوان زیربنای معتقدات اخلاقی، تدریس مینمود، تمام زندگیش در امر تعلیم و تربیت و تحقیق و تالیف و حفظ مكتب، خلاصه شده بود. از جمله ابعاد شخصیت این بزرگوار، دیانت و اعتماد به نفس بود و به همین دلیل است كه پرورش یافتگان او از این فضایل معنوی بهرهمند میشدند. دانش را رهگشای حیات بشر میدانست و عقیده داشت كه باید از گنجینههای گرانقدر بشر استفاده نمود. عشق و علاقه او به قرآن كریم در قالب زبان و بیان نمیگنجد و تفاسیر مخزن العرفانش در پانزده مجلد،خود دلیل این اشتیاق است.»
موقعیت علمی و عرفانی ایشان به آنجا رسید كه اكابر و اعاظمی از علما و عرفا، حضور در محضر ایشان را مایه فیض میدانستند. وی از نظر مقام، تنها بانوی مجتهد عصر خود قرار گرفت و علما و افراد بسیاری از كشورهای اسلامی برای ملاقات و گفتگو نزد ایشان میآمدند. علمای معاصر از جمله آیت الله مرعشی نجفی، علامه آیت الله سیدمحمدحسین طباطبایی، استادمحمدتقی جعفری و اساتید حوزه و دانشگاه نیز، با ایشان ارتباط علمی داشتند.
بانوی مجتهده، سیده نصرت امین، خود نمونهای از فضیلتها بود و به بسیاری از چشمههای جوشان علم و معرفت دست یافت و سراسر عمر پر بركتش را صرف تحصیل و ترویج دین جدش نمود و آثار گرانقدر یرادر ابعاد دینی، علمی، ادبی، فقه و اصول، عقلی و نقلی و اخلاق، از خود به یادگار گذاشت.
این حكیم الهی و عارف به نفحات رحمانی، نابغه دوران و مجتهد زمان، پس از یك عمر خدمت خالصانه و صادقانه، در بیست و سوم خردادماه ۱۳۶۲مطابق با اول ماه مبارك رمضان سال ۱۴۰۳ هـ . ق سر در نقاب خاك كشید و به جوار رحمت الهی شتافت. یاد و خاطرهاش جاودان و گرامی باد.
" بانو امین "
عالمه فاضله حاجیه نصرت خانم امین از زنان مجتهد و نامدار جهان تشیع و از ستارههای درخشان آسمان فقاهت و اخلاق اسلامی در دوران معاصر كه به سال 1265 ه.ش در اصفهان متولد شد. وی از سلسله سادات جلیل القدر حسینی و از اعقاب میر عبدالحسین خاتون آبادی بود. از كودكی تحصیل را آغاز نمود و با بهره گیری از حوزه درس اساتید برجستهای همچون میر سید علی مجتهد نجف آبادی، آقاسید ابوالقاسم دهكردی، حاج میر سید محمد مدرس نجف آبادی علوم ومعارف دینی را به كمال فرا گرفت و با تلاش و پشتكار فراوان در تحصیل علم به مقام اجتهاد نائل آمد و از علمای برجسته ایران و عراق همچون آیات عظام شیخ محمد رضا نجفی، اصطهباناتی، مرعشی نجفی اجازه روایت دریافت كرد. وی كه زنی عالمه و علاقمند به گسترش علوم ومعار ف اسلامی خصوصاً در بین زنان بود، مكتب علمیه را برای زنان و دختران تأسیس كرد وهمچنین دبیرستانی را برای دخترانی كه نمیخواستند در مدارس آن زمان كه فضای آنها مغایر ارزشهای دینی بود تحصیل كنند، راه اندازی نمود. بانوامین بیشتر دوران عمر خود را صرف تحقیق و تألیف و تصنیف نمود و آثاری همچون «مخزن العرفان» در تفسیر قرآن، روش خوشبختی، نفحات الرحمانیه( كه شامل الهاماتی بوده است كه در زمانهای مختلف بر قلب ایشان وارد می شده است)، اربعین هاشمیه و« معاد آخرین سیر بشر» را به رشته تحریر در آورده است.
او هیچگاه بر روی كتابهای خود نامش را نمی نوشت و همه كتاب های او با نام بانوی ایرانی چاپ شده است. این زن فاضله كه در علوم فقهی وحكمت مقام بلندی داشت، در عرفان هم صاحب نظر بود وبرخی تألیفات وی بیانگر ذوق بالای عرفانی ومعنوی وی میباشد. تقوی الهی وعبادت و تهجد وتلاش ومجاهدت در كسب علم رمز اعتلا ورشد فكری و علمی و اخلاقی او میباشد.
در مورد آموختن علوم وكسب معارف، این بانوی فاضله چنین اظهار می دارد:« در نوشته هایم كمتر از امور خارجی كمك گرفته ام، نمی گویم كه از غیب خبر دارم، اما اغلب معنویات ومعارف را از استاد فر ا نگرفته ام وغالب نوشته هایم با ارشاد وكمك او بوده است.»