راسخون

نجوم در قرآن

mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
زمـيـن مانند جـو هـفـت طبقه است
 
 
 
 
همانطور که قـرآن مطرح کرده زمين در واقع از 7 قشر (7 لايه) تشکيل می شود:
1ـــ قشر خارجی زمین. این قشر اساساًاز سنگ خارا و کوههای آن تشکیل شده.دما در عمق یازده کیلومتری به 1100 در جه می رسد.
2ـــ قشر زیر قشر خارجی. این قشر از مگنزیم و سلیکات آهن تشکیل شده و در 400 کیلو متری دما تقریباً 1400 در جه است.
3ـــ سومین قشر زمین در عمق میان 400 تا 700 کیلومتری قرار دارد. و از همان عناصر قشر بالائی تشکیل شده است. دما در آن بالای 1400 درجه است.
4ـــ چهارمین قشر تا 2900 کیلومتری عمق امتداد دارد. پائین آن آهن و سلیکات منزیمتقریباً 3800 درجه گرم است.
5ـــ دمای آن بالای 3800 درجه است و فعل و انفعالات خشونت باری در آن صورت می گیرد.
6ـــ ششمین قشر از آهن و آلیاژ فلز نیکل و مقادیر کمی سولفید آهن تشکیل شده.گفته میشود که جریانهای این قشر باعث نیروی آهن ربائی زمین میشود.دمای آن میان 3800 تا 4200 درجه است.
7ـــ از همان آهن و نیکل قشر بالائی خود تشکیل شده و در مرکز آن دما به 6000 درجه می رسد.
mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
 
 
 
 
 
mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
 
 
 
«آيا نمی توانند وضعيت حال و گذشته زمين و فضا را ببينند و بدانند که اگر ما بخواهيم میتوانيم زمين را زير آنها پائين بکشيم يا اجسام بزرگ را از فضا روی آنها بيندازيم»؟
 
نکات آيه:1ـــ مواردیاز پائين رفتن زمين برای ديدن وجود دارد. 2ـــ مواردی از افتادن تکه های بزرگ از فضا در زمين وجود دارد.
1ـــ مواردی از پائين رفتن زمين برای ديدن وجود دارد:
 
 
 
 
 
2ـــ مواردی از افتادن تکه های بزرگ از فضا در زمين وجود دارد:
در فـضـای دور و نـزديـک ما اجسام کوچک و بـزرگ زيـاد وجـود دارد. پارههای کوچک وقـتی بطرف زمين می آيند جو زمين آنها را می سوزاند و پودر می کند. ولی بزرگ آنها گـاه گـاهـی بـطرف زمين میآيند. حفره ای که در تصویر می بینیم مربوط به سقوط سنگ آسمانی در استرالیا است. (بزرگترین حـفـره ای که تا کنون انسان آنرا پيدا کرده است در آريزونا است و 1300 متر قطر دارد. يعنی به وسعت يک دهکده است)
mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
 
 
 
« و آیا نمی توانند ببینند کوهها روی چهحسابی بپا داشته شده اند ــ و زمین روی چه حسابی سطح داده شده است»!
 
کوهها به چه حسابی بپا داشته شده اند؟
 
یکی از نقش کوهها اینست که کوههای بلند روند حرکت بادها را هدایت میکنند. و بادها ابرها را هدایت می کنند. و ابرها نیز با خود باران دارند. و باران نیز با خود شرایط آب و هوائی دارد.
یکی دیگر از نقش کوهها اینست کهوقتی دولایه زمین با هم برخورد می کـنـنـد یـا یـکـی زیر دیگری می رود، زمین چین می خورد و کوه درست می شود که باعث می شود لایه ای که رو به بالا حرکت می کند بالا نرود و زمین شیب پیدا نکند.
نکته دیگر در حساب و کتاب داشتن سطح زمین شکافته بودن قشر خارجی آن است. به این معنی که قشر سفت و سخت آن بصورت پوست پرتقال که بطور یکپارچهدور پرتقال را گرفته دور زمین را نگرفته، بلکه تکه تکه است و از میان آنها مواد مذاب به شکلی که در تصویر در محل فلشها می بینیم بیرون می ریزد. این شکافها برای جلوگیری از منفجر شدن زمین و برای تجدید شرایط زیستی روی زمین توسط موادی که بیرون ریخته می شود برای موجودات زنده ضروری است.
 
نکته دیگر زخامت قشر خارجی زمین است که در قاره ها تا 70 کیلومترمی نیز میرسد. و این به اندازه ای است که فعل و انفاعالات درونی زمین نمی تواند آنها را بلرزاند، در حالیکه زخامت آن در اقیانوسها از 6 کیلومتر بشتر نیست.
نتیجه این می شود که زمین در واقع "حساب شده" سطح داده  شده است. و کسی که این مسائل را برای مطالعه و بررسی مطرح می کند که حساب و کتابی را در آنها ببینند طبعاً این چیزها را می دانسته، و آن نیز کسی است که زمین را درستکرده است.
mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
 
 
 
(کِفات و تکفيت بمعنی: بيرون و بالا آوردن درون و پائين يا درون بردن بالا است).
آيه اظهار می کند که زمين(يعنی سطح آن) پيوسته پائين می رود و درون آن بالا می آيد، يعنی سطح آن عوض می شود.
سطح زمين در واقع چنانکه آيه ميگويد پيوسته پائين و درون ميرود و درون آن به سطح می آيد. به اين ترتيب که مـواد مذاب زمين بيرون از زمين می ريزد و روی زمين جاری می شود يا کوه درست می کند، و همينطور فشار درونی زمين سطح زمين را بلند می کند و کوه درست می کند، وهمينطور در جاهائی بخشی از زمين پائين می رود و بخشی ديگر بالا می آيد و کوه درست می شود. و کوهها بر اثر عوامل فرسايش شکسته می شوند و با جريان آب و باد به اطراف منتقل می شود و روی سطح زمين را می پوشـانـد. به ايـن ترتيب با گـذشت زمان سـطح زمين به زير می رود و سطح جديدی روی آنرا می پوشاند. و به اين خاطر است که شهرهائی که چند هزار سال پيش روی سطح زمين بوده اند الآن در زير سطح زمين قرار دارند.
mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
 
 
 
«آن خدائی که زمین رابرای شما فرش کرد (هموار کرد)».
 
زمین در آیه مجاز است. منظور از فرش نمودن آن "فرش نمودن کوهها وبلنديهای آن" است، و نتیجه آن فرش نموده شدن سطح زمین می شود.
 
 
زمین در ابتدای خود مذاب بوده است. رفته رفته سرد شده و قشر خارجی آن کلفت تر و کلفتر شده است. در آغاز که قشر آن نازکبوده فعل و انفعالات درونی زمین باعث ایجاد میلیونها آتـشـفـشـان می شده که مواد مذاب را بیرون می ریخته اند. وجود میلیونها دهانه آتشفشان نیز، سطح زمین را به مناطق کوهستانی و شبه کوهستانی تبدیل می کند.
 
 
با گذشت زمان قشر زمین کلفتر و کلفتر شده و آتشفشانها خاموش شده اند، و بعدهاعوامل فرسایش در طول صدها هزار سال و ميليونها سال رفته رفته کوهها را فرسوده و فرش نموده و سطح زمین را هموار نموده است. و به این شکل همانطور که قرآن می گوید سطح زمین در ابتدا در واقع فرش نبوده (هموار نبوده) و بعدها فرش شده است.

 

mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
 
 
 
 
واژه «سَماء» در اصل به معنی: "چيزی است که در بالا قرار گرفته (بالای سر قرار گرفته)، و به بالای هر چيزی سماء آن گفته می شود". و در معنی دوم خود از جمله به: سقف و آنچه در تصوير می بينيم اطلاق میشود. و در آيات به معنی«جو» بکار گرفته شده است. و «طباق»: بمعنی طبقه طبقه روی همديگر است.
 
(واژه یوم در آیه احتمالاً به معنی زمان و دوره ومرحله بکار گرفته شده است. و اگر به معنی روز بکار گرفته شده باشد، در آن صورت معادل 1000 سال خواهد بود. این موضوع در آیه 47 سوره حج آمده است).
1ـــ جو در آغاز خود دودی بوده و در دو روز (يا دو مرحله) به شکل کنونی خود درآمده است:
روز اول يا مرحله اول جو:
روز دوم (يا مرحله دوم) جو:
 
2ـــ جو هفت طبقه (هفت لايه) روی همديگر است که هر کدام وظيفه خود را دارد:
1)
2)
3)
4)
5)
6)
7)
 
3ـــ جو و زمين با هم همکاری دوجانبه می کنند:
 
mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
 
 
 
 
(در ابتدای اين بخش با معنی و کاربردهای واژه سماء آشنا شديم.سبع سماوات در اين آيه بمعنی طبقات جو است.   «» بمعنی: بصورت طبقه طبقه روی همديگر بودن است ـــ « » بمعنی: تابش و روشنائی بازتابی است ـــ و «» بمعنی: چراغ روشنگر).
 
mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
 
 
 
« و جو را سقـفی حـفـظ کننده قـرار داديم»!
 
 
نکته آيـه: جو مانند سقفحفظ کننده درست شده:
 
هميشه از طرف فضا سنگهای آسمانی بطرف زمين می آيـد، جو آنها را می سوزاند، و آنها ضمن چند ثانيه درخشيدن به پودر تبديل می شوند و کم کم بدون اينکه ديده شوند به زمين می ريزند.
جو امواج راديوئی را بطرف زمين برمی گرداند.
قـشـر دی اکسيد جو گرمای زمين را در جو زمين نگه می دارد و فـقـط قسمت ناچيزی از گرما از آن به خارج از جو نفوذ می کند. در صورت نبود ايـن قـشر گرما از محدوده زمين خارج می شود و جو زمين50 درجه سردتر از آنچه هـست می شود. به اين ترتيب جو مانند يک سقـف ما را حفـظ می کند.
mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
 
 
 
نکـتـه آيه: کسيکه در جو بالا و بالاتر برود دچـار احساس سـيـنـه تـنـگـی خـفــقـان آور می شود:
 
mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
سپری شدن کوهـهـا مانند ابـرهـا
 
 
«و کوهها را می بينی گمان می کنی ثابت هستند، در حاليکه مانند ابرها سپری می شوند».
 
«»: در اصل بمعنی: آمدن و گذشتن و رفتن است، و در معنی ضمنی خود بمعنی: سپری شدن يا نمودن است. و در آيه منظور از آمدن و رفتن و درگذشتن ياسپری شدن: متولد شدن و زندگی نمودن و مردن است.
نکته آيه: کوهها مانند ابرها سپری می شوند:
 
با تابش خورشيد به درياها و اقـيانوسها و آبهای سطح زمين، آب بخار میشود و به جو می رود. بعد ابر شکـل می گيرد و در بارش آب مجدداً بهزمين برمی گردد. اين روند و فرايند هميشگی تولد و زندگی و مرگ ابرها است.
کوهـها يا بر اثر فـشار درونی زمين به بالا شکل می گيرند، يا بر اثر فشار به بالا در جائی و کشش به پائـيـن در جای ديگر شـکـل می گيرند، يا بر اثر برخورد دو لايه زمين و چين خوردن زمين، و يا بـر اثر آتشفشان ايجاد می شوند، و ضمن  صدها هزار و ميليونها سال بر اثر عوامل فرسايش خرد شده و به دشتها و درياها برده می شوند و از آنها چيزی نمانده و با زمين يکسان می شـوند و کوهـهـای جـديـد ديگـری در جـاهـای ديگر ايجاد می شود. و يا همزمان با فرسوده شدن و بين رفتنآنها از بالا و از بيرون، فـشار درون زمينی پـيـوسـتـه آنـها را بلند می کند. اين روند و فرايند زندگی کوهها مانند روند و فرايند زندگی ابرها است. و به اين شکل کوهـهـا کـه بـه گـمـان ما "ثابت، استوار و پابرجا" هستند مانند ابرها "سپری" می شوند.
mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
ميخ واری کوهها در زمین
 
 
 
 
« و آيا ما کوهها را ميخ وارنگردانيديم»؟
 
نکته آيه: کوهها مانند وتد می مانند:
mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
نقش کوهها در عدم شیب دار شدن زمين
 
 
 
 
« و در زمين کوههائی درست کرد تا زير شما شیب پیدا نکند»!
 
mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
نقش کوههای بلند بالا در رسيدن باران و آب به مردم در جهان
 
 
 
 
« و در آن ( در زمين) کوههای بلند بالا قرار داديم و آب گوارائی را به شما نوشانديم»!
 
«»: جمع رَاسِيَة است بمعنی: چيزی که بخشی ازآن در زمين فرو رفته و استوار و پابرجا است. معانی دوم: ديگ بزرگی که در زمين يا چيز ديگری کاشته می شود و جابجا نمی شود ـــ کوه ــ لنگر. «»: جمع شامِخْ، بمعنی: چيز بالا بلندِ پر ابهت و عظمت و ثمر بخش.
mohammad_43 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 41934
|
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
درآمدن برخی از کوهها از زير زمين
 
 
 
« آيا نمی توانی ببينی: خدا از ابر باران پائين می آورد پس از آن ثمرهائی را با آن درمی آوريم با رنگهـای گوناگون، و از کوهها کوههای سفيد راه راهی، و سرخ با رنگهای گوناگون، و سياهِ سياه را درمی آوريم».
نکته آيه:کوههای سفيد راه راهی و کوههای سرخ با رنگهای گوناگون (يعنی سرخ بدرجات مختلف) و کوههای سياه سياه (يعنی سياه يکنواخت) از زمين در می آيند:
 
کوههای سفيد راه راهی:
 
کوههای سفيد راه راهی کوههای رسوبی هستند. اين کوهها چگونه تشکيل می شوند و چگونه از زمين بيرون می آيند؟ هنگاميکه باران می بارد جريان آب سنگ و خاک و گياه و پيکر حيوانات و هر چيزی که در مسير آن باشد را با خود بر می دارد و می برد. رفته رفته با کم شدن سرعت جريان آب، آنچه آب با خود برداشته رفته رفته در بستر رودخانه و پيچ و خمهای آن نشست می کند و يا به انتهای رودخانه که ساحل دريا باشد برده می شود و آنجا نشست می کند، و از آنچه نشست می کند يک لايه رسوبی برجای می ماند. هرسال يک لايه جديدی روی لايه قديمی درست می شود. با گذشت زمان و تکرار شدن اين کار لايه های زيادی از رسوبات روی هم جمع می شوند. و پس از آن فشار درونی زمين، زمين را در آن منطقه بلند می کند. با بلند شدن زمين آن لايه هائی که در ضمن هزاران سال و ميليونها سال رفته رفته روی هم دفن شده بودند از زمين بيرون زده می شوند . 
کوههای سرخ با رنگهای گوناگون (يعنی سرخ بدرجات مختلف):
کوههائی که رنگ آنها سرخ است کوههائی هستند که عنصر آهن در آنها از عناصر ديگر بيشتر است و آهن نيز در در اثر آب و رطوبت اکسيده می شود و رنگ سرخی بخود می گيرد. از آنجا که عنصر آهن در همه جای آنها يکسان نيست ميزان اکسيده شدن و در نتيجه ميزان سرخ شدن و سرخ بودن آنها در همه جايشان نيز يکسان نيست.اين نوع کوهها نيز بر اثر فشار درونی زمين از زمين بيرون می آيند.
 
کوههای سياه سياه (يعنی سياه يکنواخت):
در ميان کوههای سياه که به کوههای آتشفشانی معروفند نيز کوههائی هستند که از زير زمين در می آيند. کوههای سياهی که در تصوير می بينيم بر اثر فشار درونی زمين از درون زمين بيرون زده وپيوسته تحت فشار نيروی درونی زمين بلند و بلند تر می شوند.
کسانی می گفـته اند که: وقتی ما مرديم و در زمين گم و گـور شـديـم ديگـر درآوردن و زنـده نمودن ما غير ممکن است. آيه خطاب به آنها: "در آوردن کوهها پس از رفتن آنها در زمين يا بودن آنها در زمين" رااستدلال آورده است.