علامه جعفری
فیلسوف بزرگ و فقیه سترگ مرحوم آیت الله آقا شیخ محمد تقی جعفری تبریزی
علامه آیت الله محمد تقی جعفری در سنه 1304 هجری شمسی در تبریز دیده به جهان گشود و پس از 73 سال عمر بابرکت سرانجام در سال 1377 شمسی دعوت الهی را لبیک گفت و در جوار مقتدا و سرورش ثامن الائمه علی بن موسی الرضا علی بن موسی الرضا به خاک سپرده شد از اساتید بزرگوار آن عالم فرزانه میتوان به حاج شیخ محمد رضا تنکابنی و میرزا محمد آشتیانی و میرزا عبدالهادی شبرازی و ... نام برد . ایشان در سن 23 سالگی از سوی حضرت آیت الله العظمی محمد کاظم شیرازی مفختر به در یافت اجازه نامه اجتهاد گردید و اولین کتاب خود را به نام الامر بین الامرین که تقریر دروس حضرت آیت الله العظمی خوئی بود له چاپ رسانید یازده سال اقامت در نجف و بهره مندی از عنایات خاصه مولی الموحدین امیرالمومنین حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام و استفاده از اساتید جامع و گرانقدر از او عالمی کامل ساخته بود
اما آنگاه که آیت الله العظم یشیرازی و خوئی را از تصمیم خود مبنی بر اقامت دائم در نجف آگاه کرد با پاسخی عجیب روبرو گردید : اگر بمانید برای شما رهی است و لی نمیدانیم معادش چه میشود. بدین ترتیب به ایران هجرت کردو غرق د ر اندیشه مسئولیت و و جدان هدایت شد و جهان علم وادب پس از آن شاهد سخنرایهای عالمانه و آثار گرانقدر ایشان بود در سن 28 سالگی از سوی حضرت آیت الله میلانی بدون هماهنگی قبلی اجازه نامه دیگری در اجتهاد دریافت کردند و چندی بعد در دانشگاهها و مجامع علمی و فرهنگی کشور به عنوان استادی برجسته و مجتهدی فرزانه مطرح گردیدند اگر که چندی بعد بود که به تفسیر مثنوی پرداخته بودند اما بعد از خوابی که یکی از بستگان ایشان می بینند تصمیم به ترجمه و تفسیر نهج البلا غه میگرند در آن رویا علامه امینی با تاکید میگوید این نامه را به جعفری بدهید و به ایشان بگویید در این عالم نمیتوانیم کاری بکنیم و لی شما که در دنیا در میدان کار هستید و میتوانید در باره امیرالمومنین کاری کنید اقدام نمایید بنابراین کوشید کلام امیرالمومنین را به درستی بشناسد و به بهترین شکل بشناساند در این راه مکاتب گوناگون ونظریه های مختلفی را به میدان طلبید و با قدرت استقلال نشان داد که نهج البلاغه کلام خالق نیست اما برتر از کلام مخلوق است سرانجام این فیلسوف والا مقام در سنه 1377 هجری شمسی به دیار حق شتافت روحش محشور با امیر المومنین باد
زندگی و آثار
زندگى نامه استاد
استاد جعفرى در این باره خود مىگوید: من در مرداد ماه سال 1304 (ه . ش) در كانون گرم خانوادهاى با صفا، اما پایین از نظر سطح اقتصادى متولد شدم . پدرم درس نخوانده بود . ولى از نظر وارستگى و تقوى و صدق نمونه بود . از پیرمردهاى تبریز شنیدم كه مىگفتند: از پدرم دروغ نشنیده بودند . این را روزى از پدرم پرسیدم . ایشان گفت: بله یادم نمىآید از سن بلوغ به این سو دروغ گفته باشم . . . . مادرم از سادات علوى یكى از خاندان بزرگ تبریز به شمار مىآمد . . . او، بر خلاف پدرم، با سواد بود نخستین بار وى قرآن را به من یاد داد . حدود شش ساله بودم كه به مدرسه رفتم . تحصیلات ابتدایى را در دبستان اعتماد آغاز كردم و از آن جا كه قبل از ورود به مدرسه نزد مادر مقدارى درس خوانده بودم، آمادگى براى رفتن به كلاس بالاتر را داشتم . بنابراین، در كلاس اول امتحانى از من گرفتند و مرا به كلاس سوم فرستادند . كلاس چهارم و پنجم را نیز در همین مدرسه گذراندم . ولى پیش از ورود به كلاس ششم، مسائلى پیش آمد كه مجبور شدم دبستان را رها كنم . (1) پس از رها كردن درس، گویا یك شب در خواب صحبت مىكردم كه پدرم بیدار بود و مىشنود كه من شعرى خواندم كه مضمون آن این بود: «مراد و هدف و مقصود ما را كه علم بود، روزگار از دست ما گرفت» وقتى بیدار شدم . پدرم گفت: «در خواب چه مىدیدى؟» گفتم: در خواب از این كه از درس محروم شدم ناراحتى داشتم، پدرم گفت: با برادر بزرگتبروید درستان را ادامه بدهید . چون مدتى بود كه از نظر روحى به دروس الهى و معنوى علاقه بیشترى پیدا كرده بودم، به مدرسه «طالبیه» رفتیم . در آنجا دروس سطح مقدماتى حوزه و ادبیات را در نزد استادان بزرگوارى چون سید حسن شربیانى، میرزا على اكبر اهرى، میرزا ابوالفضل سرابى و . . . خواندم . در این ایام، هم كار مىكردم، هم درس مىخواندم . مدتها تا ظهر كار مىكردم وبعد از ظهرها به مدرسه طالبیه مىرفتم . و گاهى به عكس، بعد از ظهر كار مىكردم، صبحها درس مىخواندم . (2)
پس از مدتى تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز، علاقه عجیبى به هستىشناسى پیدا كردم و چون در تبریز به حد كافى نبود، به تهران آمدم . مقدارى از متن رسائل و مكاسب مانده بود كه در تهران خواندم . هم چنین در درسهاى مرحوم آیت الله آقا شیخ محمد رضا تنكابنى و آقا میرزا مهدى آشتیانى، و . . . شركت مىكردم . (3)
استاد جعفرى پس از حدود سه سال اقامت در تهران در سال 1325 به حوزه علمیه قم مشرف شده و حدود یك سال در آنجا مشغول تحصیل مىشوند و از محضر بزرگانى چون آیت الله سید محمد تقى خوانسارى، سید محمد حجت كوه كمرى، سید صدرالدین و امام خمینى (ره) و . . . مستفیض مىگردد . روزى نامهاى از برادرش دریافت مىكند كه مادر مریض است و بیا و او را ببین . وقتى استاد جعفرى خود را به تبریز مىرساند . معلوم مىشود مادر ده روز پیش از رسیدن نامه به دست وى از دنیا رفته است . از این رو، بسیار متاثر مىشود . . . پس از مدت كوتاهى اقامت در تبریز، در سال 1320 (ه . ش) به اصرار آیت الله میرزا فتاح شهیدى رهسپار نجف مىگردد . استاد در این باره مىگوید: عمده محرك من براى رفتن به نجف مرحوم شهیدى شد . یادم مىآید مقدارى از وسایل راه را هم ایشان فراهم كرد . (4) در نجف، استاد علامه جعفرى به مدرسه صدر وارد مىشود و بار دیگر، جلد دوم كفایه آخوند خراسانى را مطالعه و بحث مىكند و در درسهاى خارج آیات عظام شیخ محمد كاظم شیرازى، آیت الله خویى، آیت الله سید محمود شاهرودى، آیت الله حكیم و آیت الله سید جمال گلپایگانى و آیت الله سید عبد الهادى شیرازى و آیت الله میلانى شركت مىكند و به موازات شركت در درسهاى خارج، اصول و فقه، در محضر استادان بزرگى چون آقا شیخ صدرا قفقازى و آقا شیخ مرتضى طالقانى به فراگیرى دروس فلسفى و عرفانى مشغول مىشود .
پس از سه سال تحصیل در نجف اشرف، در سن 23 سالگى موفق به دریافت درجه اجتهاد از سوى آیت الله شیخ كاظم شیرازى مىشود . (5) در مجموع، حدود هفده سال در نجف اقامت مىكند . در این مدت علاوه بر تحصیل، به تدریس خارج فقه و اصول و دروس فلسفه و معارف و نگارش كتاب مشغول مىشوند . سرانجام پس از پایان تحصیلات و تكمیل معلومات، عازم ایران مىگردد . پس از بازگشتبه ایران، در قم به خدمت آیت الله بروجردى شرفیاب مىشود . ایشان از استاد مىخواهد تا در قم بماند و به تدریس بپردازد . از آنجا كه آب قم با مزاج وى سازگار نبود، عازم مشهد مىگردد . پس یك سال اقامت در مشهد به تهران بر مىگردد و پس یك سفر دیگر به نجف، به توصیه استادان بزرگوارش دوباره به ایران برمىگردد و پس از بررسى نیازهاى موجود علمى و فكرى و فرهنگى جامعه، به جاى تدریس فقه و اصول، . . . به كار پاسخ گویى به شبهات جوانان و تحقیق و تالیف مىپردازد .
استاد در این باره مىگویند: پس از مراجعتبه ایران، دیدم كه به فقه و اصول به اندازه كافى توجه شده است ولى این جوانها سرگردانند! احساس تكلیف كردم . دیدم تقریبا به حد كافى افراد هستند كه تدریس اصول و فقه را عهده دار شوند، اما در زمینههاى دیگر چنین چیزى وجود ندارد . از این رو، من وظیفه خودم دیدم كه خلاءهاى دیگر را پر كنم . (6) از این تاریخ به بعد، استاد از طریق تالیف و نگارش كتابهاى ارزشمند و انجام سخنرانىهاى مفید و آمورنده، به ارشاد مردم و دفاع از كیان فرهنگ اسلامى و بیین احكام و آموزههاى دینى مشغول شدند . ره آورد این دوره پر بار از عمر گران قدر استاد جعفرى، نگارش بیش از صد جلد كتاب و صدها مقاله و سخنرانى و . . . است كه هر یك در حد خود به رشد و تعالى فرهنگ و اندیشههاى الهى كمك مىكنند و تشنه گان معارف اسلامى را سیراب مىسازند . بدین وسیله، پس از عمرى خدمتبه رهروان علم و حقیقت در روز پنجشنبه 25 آبان سال 1377، جان به جان آفرین تسلیم كرد و دوستداران علم و ایمان را در سوگ جان سوز خویش عزادار ساخت . (7)
آثار استاد
در فقه:
1ـ رسائل فقهی كه شامل مطالب زیر است:
ـ طهارت اهل كتاب
ـ ذبایح اهل كتاب
ـ عدم انحصار زكات در موارد نه گانه
ـ قاعده لاضرر و لاضرار
ـ حلیت و حرمت گوشت انواع حیوانات
ـ حقوق حیوانات در فقه اسلامی
ـ كیفر سرقت در اسلام
ـ مقایسه حقوق بشر در اسلام و غرب
ـ بحثی درباره امر به معروف و نهی از منكر
ـ حرمت سقط جنین
ـ مسئولیت مدنی ناشی از جرم كودكان بزهكار در فقه و حقوق اسلامی
2ـ حقوق جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب (فارسی و انگلیسی)
3ـ الرضاع
در فلسفه:
1ـ جبر و اختیار
2ـ مجموعه مقالات كه شامل موضوعات زیر است:
ـ برهان كمالی دكارت بر وجود خداوند
ـ برهان كمالی (وجویی) در اثبات خدا
ـ هدف زندگی
ـ مقدمه ای بر مفهوم فلسفه مالكیت
ـ حركت و تحول
ـ حركت و تحول از دیدگاه قرآن
ـ طبیعت و ماورای طبیعت
ـ علم در خدمت انسان
ـ رابطه علم و حقیقت
ـ علم و عرفان از دیدگاه ابن سینا
ـ علم از دیدگاه اسلام
ـ امید و انتظار
3ـ ارتباط انسان و جهان
4ـ ایده آل زندگی و زندگی ایده آل
5ـ نقد نظریات دیوید هیوم در چهار موضوع فلسفی
ـ مفاهیم و اندیشه های مجرد
ـ خویشتن
ـ علیت
ـ استی و بایستی
7ـ بررسی و نقد برگزیده افكار راسل
8ـ زیبایی وهنر از دیدگاه اسلام
9ـ حكمت اصول سیاسی اسلام (فلسفه سیاسی اسلام) این كتاب ترجمه و تفسیر فرمان مبارك حضرت امیر المؤمنین (ع) به مالك اشتر است.
10ـ بررسی و نقد كتاب (سرگذشت اندیشه ها) كه مهمترین كتاب آلفرد نورث وایتهد در فلسفه مغرب زمین است.
11ـ پیام خرد، این كتاب حاوی تعدادی از سخنرانی های بین المللی می باشد كه به عنوان نمونه می توان به سخنان ایشان تحت عنوان (تقسیم بندی فلسفه ها) در یونان در دانشگاه آتن اشاره نمود.
پس از این سخنرانی و بیان این تقسیم بندی جدید در فلسفه، آقای پروفسور «موچوبولوس» استاد بزرگ فلسفه در دانشگاه آتن درباره استاد علامه جعفری این مطالب را بیان كرد: همان گونه كه در معرفی استاد گفتم: ایشان بسیار عمیق به مسائل می نگرند. امروز شما آقایان و خانم ها با سخنرانی علامه جعفری می توانید این موضوع را تأئید كنید كه استاد علامه جعفری تقسیم بندی جدیدی را كه برای علم و فلسفه و انواع آن مطرح كرده اند بسیار جالب است و با توجه به افكار ایشان می توان خطوط اصلی فلسفه و وظایف آینده فیلسوف را تعیین كرد.
12ـ فلسفه دین
13ـ تحقیقی در فلسفه علم
14ـ فلسفه و هدف زندگی
15ـ فلسفه و نقد سكولاریزم
16ـ مقدمه ای بر فلسفه
17ـ مولوی و جهان بینی ها
18ـ تعاون الدین و العلم
19ـ الامر بین الامرین
20ـ نهایت الادراك الواقعی بین الفلسفه القدیمه و الحدیثه
21ـ آفرینش و انسان
22ـ موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی
در عرفان:
1ـ عرفان اسلامی
2ـ آیا شریعت طریقت و حقیقت با یكدیگر متفاوتند؟
3ـ نیایش امام حسین (ع) در صحرای عرفان (به زبان فارسی و عربی)
4ـ تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی (15 جلد)
5ـ حضرت علی (ع) و عرفان
6ـ علل و عوامل جذابیت سخنان مولوی
در علم النفس:
1ـ آیا جنگ در طبیعت انسان است؟
2ـ وجدان
در معارف اسلامی:
1ـ ترجمه و تفسیر نهج البلاغه (27 جلد)
2ـ ترجمه كامل نهج البلاغه (1 جلد)
3ـ انسان در دیدگاه قرآن
4ـ مبدا اعلا
5ـ امام حسین (ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت
6ـ شناخت انسان در تصعید حیات تكاملی
7ـ علم از دیدگاه علی
8ـ علم و دین در حیات معقول
9ـ اخلاق و مذهب
10ـ شناخت از دیدگاه علمی و قرآن
در ادبیات و تحقیقات در مبانی آنها:
1ـ سه شاعر (حافظ، سعدی، نظامی)
2ـ حكمیت و اخلاق و عرفان در شعر نظامی گنجوی (به زبان فارس یو روسی)
3ـ تحلیل شخصیت خیام (بررسی آرا فلسفی، ادبی، علمی و دینی)
4ـ از دریا به دریا (كشف الابیات مثنوی مولوی در 4 جلد)
در مباحث علمی:
1ـ عمل تجوید ذهن
2ـ بحثی در قانون تعادل در روش تجزیه ای و تركیبی
3ـ دانش ها و ارزش ها در مجرای قوانین علمی
در مدیریت:
1- انگیزش مدیریت در اسلام و نقد انگیزش های معاصر
در فرهنگ:
2ـ طرحی برای انقلاب فرهنگی
---------------------------------------
پیوند به:
کتابشناسی
معرفی نرم افزار
علامه از دریچه نگاه غربی ها
--------------------------------------
پی نوشت ها:
1 . ماهنامه رشد، ش 113، ص 5 .
2 . همان، ص 6 .
3 . همان، ص 6 .
4 . مفاخر آذربایجان، ج 2، ص 762 .
5 . آفاق مرزبانى، ص 43 .
6 . روزنامه اطلاعات، 27 آبان، 78 .
7 . مجله دیدار آشنا، شماره 30
علامه جعفری و زیباترین دختر دنیا
از علامه جعفری می پرسند چی شد كه به این كمالات رسیدی ؟!
ایشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعریف میكنن و اظهار میكنند كه هر چه دارند از كراماتی ست كه بدنبال این امتحان الهی نصیبشان شده :
«ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتیم . خیلی مقید بودیم که ، در جشن ها و ایام سرور ، مجالس جشن بگیریم ، و ایام سوگواری را هم ، سوگواری می گرفتیم ، یک شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) اول شب نماز مغرب و عشا می خواندیم و یک شربتی می خوردیم آنگاه با فکاهیاتی مجلس جشن و سرور ترتیب می دادیم . یک آقایی بود به نام آقا شیخ حیدر علی اصفهانی ، که نجف آبادی بود ، معدن ذوق بود . او که ، می آمد من به الکفایه ، قطعا به وجود می آمد جلسه دست او قرار می گرفت .
آن ایام مصادف شده بود با ایام قلب الاسد (10 الی 21 مرداد ) که ما خرما پزان می گوییم نجف با 25 و یا 35 درجه خیلی گرم می شد . آنسال در اطراف نجف باتلاقی درست شده بود و پشه های بوجود آمده بود که ، عربهای بومی را اذیت می کرد ما ایرانیها هم که ، اصلا خواب و استراحت نداشتیم . آنسال آنقدر گرما زیاد بود که ، اصلا قابل تحمل نبود نکته سوم اینکه حجره من رو به شرق بود . تقریبا هم مخروبه بود . من فروردین را در آنجا بطور طبیعی مطالعه می کردم و می خوابیدم . اردیبهشت هم مقداری قابل تحمل بود ولی دیگر از خرداد امکان استفاده از حجره نبود . گرما واقعا کشنده بود ، وقتی می خواستم بروم از حجره کتاب بردارم مثل این بود که وردست نان را از داخل تنور بر می دارم ، در اقل وقت و سریع !
با این تعاریف این جشن افتاده بود به این موقع ، در بغداد و بصره و نجف ، گرما ، تلفات هم گرفته بود ، ما بعد از شب نشستیم ، شربت هم درست شد ، آقا شیخ حیدر علی اصفهانی که ، کتابی هم نوشته بنام « شناسنامه خر » آمد. مدیر مدرسه مان ، مرحوم آقا سید اسماعیل اصفهانی هم آنجا بود ، به آقا شیخ علی گفت : آقا شب نمی گذره ، حرفی داری بگو ، ایشان یک تکه کاغذ روزنامه در آورد . عکس یک دختر بود که ، زیرش نوشته بود « اجمل بنات عصرها » « زیباترین دختر روزگار » گفت : آقایان من درباره این عکس از شما سوالی می کنم . اگر شما را مخیر کنند بین اینکه با این دختر بطور مشروع و قانونی ازدواج کنید – از همان اولین لحظه ملاقات عقد جاری شود و حتی یک لحظه هم خلاف شرع نباشد – و هزار سال هم زندگی کنید . با کمال خوشرویی و بدون غصه ، یا اینکه جمال علی (ع) را مستحبا زیارت و ملاقات کنید . کدام را انتخاب می کنید . سوال خیلی حساب شده بود . طرف دختر حلال بود و زیارت علی (ع) هم مستحبی .
گفت آقایان واقعیت را بگویید . جا نماز آب نکشید ، عجله نکنید ، درست جواب دهید. اول کاغذ را مدیر مدرسه گرفت و نگاه کرد و خطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت : سید محمد! ما یک چیزی بگوئیم نری به مادرت بگوئی ها؟
معلوم شد نظر آقا چیست؟ شاگرد اول ما نمره اش را گرفت! همه زدند زیر خنده. کاغذ را به دومی دادند. نگاهی به عکس کرد و گفت: آقا شیخ علی، اختیار داری، وقتی آقا (مدیر مدرسه) اینطور فرمودند مگر ما قدرت داریم که خلافش را بگوئیم. آقا فرمودند دیگه! خوب در هر تکه خنده راه می افتاد. نفر سوم گفت : آقا شیخ حیدر این روایت از امام علی (ع) معروف است که فرموده اند « یا حارث حمدانی من یمت یرنی » (ای حارث حمدانی هر کی بمیرد مرا ملاقات می کند) پس ما انشاالله در موقعش جمال علی (ع) را ملاقات می کنیم! باز هم همه زدند زیر خنده، خوب ذوق بودند. واقعا سوال مشکلی بود. یکی از آقایان گفت : آقا شیخ حیدر گفتی زیارت آقا مستحبی است؟ گفتی آن هم شرعی صد در صد؟ آقا شیخ حیدر گفت : بلی گفت : والله چه عرض کنم (باز هم خنده حضار )
کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم
نفر پنجم من بودم. این کاغذ را دادند دست من. دیدم که نمی توانم نگاه کنم، کاغذ را رد کردم به نفر بعدی، گفتم : من یک لحظه دیدار علی (ع) را به هزاران سال زناشویی با این زن نمی دهم. یک وقت دیدم یک حالت خیلی عجیبی دست داد. تا آن وقت همچو حالتی ندیده بودم. شبیه به خواب و بیهوشی بلند شدم. اول شب قلب الاسد وارد حجره ام شدم، حالت غیر عادی، حجره رو به مشرق دیگر نفهمیدم، یکبار به حالتی دست یافتم. یک دفعه دیدم یک اتاق بزرگی است یک آقایی نشسته در صدر مجلس، تمام علامات و قیافه ای که شیعه و سنی درباره امام علی (ع) نوشته در این مرد موجود است. یک جوانی پیش من در سمت راستم نشسته بود. پرسیدم این آقا کیست؟ گفت : این آقا خود علی (ع) است، من سیر او را نگاه کردم. آمدم بیرون، رفتم همان جلسه، کاغذ رسیده دست نفر نهم یا دهم، رنگم پریده بود. نمی دانم شاید مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت : آقا شیخ محمد تقی شما کجا رفتید و آمدید؟ نمی خواستم ماجرا را بگویم، اگر بگم عیششون بهم می خوره، اصرار کردند و من بالاخره قضیه را گفتم و ماجرا را شرح دادم، خیلی منقلب شدند. خدا رحمت کند آقا سید اسماعیل ( مدیر ) را خطاب به آقا شیخ حیدر گفت : آقا دیگر از این شوخی ها نکن، ما را بد آزمایش کردی. این از خاطرات بزرگ زندگی من است».
منبع: سایت علمی دانشجویان ایران
انسانی که گرگ شد!
ما بسیار از حقوق بشر واعلامیه جهانی آن شنیده ایم اما تفسیر اسلامی آن بر اساس پدر حقوق بشر اسلامی علامه جعفری رضوان الله علیه 1 چطور است ؟
یا انسان را به عنوان گرگ انسان تفسیر می كنند؟!
-
کلیک اندیشه هایی از عالم دیگر شیعه سید ابو الحسن اصفهانی"
علامه جعفری رضوان الله علیه می گوید : هنگامی می توان از اعلامیه حقوق جهانی بشر سخن به میان آورد كه انسان را در حوزه ارزشها تفسیر كنیم. كسانی كه از اعلامیه جهانی بشر سخن به میان می آورند، در ابتدا باید مشخص كنند كه آیا مرادشان از انسان، همان موجودی است كه پیامبران سیمای او را ترسیم كرده اند؟ یعنی فردی كه دارای كرامت ذاتی است و با حكمت بالغه خداوندی به وجود آمده، هدف حیات او نیز خیر و كمال است و هر كس به وی اهانت كند و حقوق او را نادیده بگیرد، با مشیت خداوندی مبارزه كرده است، یا انسان را به عنوان گرگ انسان تفسیر می كنند و هیچ حقیقت ارزشی در وجود او سراغ ندارند. مبنای حقوق بشر باید كرامت ذاتی انسان باشد و فلسفه هایی كه در غرب پیدا شده اند، نظیر فلسفه نیچه و طرفداران اصالت قدرت، هیچ یك این مبنا را مطرح نكرده اند.
دیدگاه مقایسهای میان اعلامیه جهانی حقوق بشر و اسلام
این مبنا مهم است، ولی نمی تواند زیربنایی به وجود آورد كه همه افراد خود را اعضای خانواده ای واحد بدانند. برای تحقق چنین هدفی باید مبنای عالی تری - كه از دیدگاه اسلام خداست - مطرح شود.