مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر
استرس و مسافرتهای تجاری
بـا گستــرش اقتصـاد جهانی، سفرهای بین المللــی در دنیای پهناور به صورت گسترده ای در دو دهه اخیر افزایش یافته است. از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ تعداد مسافران هوایی از ۶۰۰ میلیون به ۸۵۰ میلیون نفر افزایش یافته است و طبق گزارشهای سازمان توریسم جهانی، افزایش سالانه ۵ تا ۱۳ درصد مشاهده می شود.
بنابراظهارات اداره بازرگانی ایالات متحده، سفرهای تجاری ۳۰ درصد از مجموع مسافــرتهــای هـوایی بین المللی را تشكیل می دهد.
سلامتی و بهداشت جسمی كاركنان در اثر افزایش مسافرتهای بین المللی به خطر می افتد و آنها در معرض بیماریهایی همچون بیماریهای معده، عفونت و جراحت قرار می گیرند كه شناخته شده هستند.
بنابراین، ارتقاء و نگهداری سلامت مسافران كاری، یك نگرانی مهم و از حقوق كاركنان است.
افرادی كه در بخشهای بهداشت شغلی در آژانسهای بین المللی و شركتهای چندملیتی كار می كنند، به خوبی نسبت به نیازهای سلامتی كاركنانشان آشنا و آگاهند. اما هنوز، به ندرت در رابطه با سلامت مسافران كاری و استرسها به عنوان یك موضوع مجزا پرداخته اند.
با آنكه كاركنان و متخصصانی كه با آنها درتماسند، تاثیر استرس مسافرت و اهمیت تعادل بین زندگی و كار برای مسافران را درك می كنند، با وجود این، موضوعها همچنان به صورت گسترده ای نادیده گرفته می شوند. اما هم اكنون هوشیاری نسبت به اثر نیروی نهفته استرس مسافرت روی كیفیت كاری و پیشرفت در اهداف تجاری درحال افزایش است به خصوص استرسهای تجربه شده توسط تصمیم گیرندگان اجرایی. بانك جهانی درحدود ۱۰۰۰۰ كارمند و مشاور را از ۱۸۰ كشور استخدام كرده است كه حدود ۴۰۰۰ نفر از آنها، مدیران و كارشناسان فنی هستند كه به منظور كمك به كشورهای درحال توسعه به مناطق مختلف جهانی سفر می كنند.
تماسهای پزشكی با این كاركنان به متخصصان بهداشت كاری بانك جهانی ثابت كرده است كه استرس و فشار یك مشكل مشترك میان مسافران تجاری است.
یك بررسی روی درخواستهای بیمه پزشكی در نیمه دهه ۱۹۹۰ م.ثابت كرده كه بیشتر این درخواستها مربوط به كارمندانی بوده كه به سفرهای تجاری می رفته اند، كه در زنان ۱۶ درصد و مردان ۸۰ درصد بیشتر بوده است.
ولی شگفت انگیزترین موضوع این است كه درخواستهای مربوط به بیماریهای روانی دو تا سه برابر نسبت به دیگر (بیماریها مانند عفونت و جراحت و...) برای مسافران بیشتر از غیرمسافران (مسافرت نكرده ها) افزایش داشته است.
این مسئله خصوصاً قابل توجه است، زیرا این كاركنان عموماً از فرهنگهای گوناگون هستند و از بیشتر آنها انتظار نمی رود تا به درمانهای روانی دستیابی داشته باشند، مگر در شرایط حاد
● عوامل فشار روانی
بانك جهانی سرگرم یافتن جواب این سوال است كه چه عواملی در ایجاد فشارهای روانی موثرند. چندین عامل مهم برای استرسهای مسافرتی به نظر رسید كه مهمترین آنها را می توان تاثیر سفرهای تكراری روی زندگی خانوادگی و شخصی افراد، احساس منزوی بودن به هنگام سفر، آثار هواپیمازدگی (مثل خواب آلودگی و مشكلات تمركز حــواس) و انبـاشته شدن كارها نام برد. علاوه بر این موارد مسافران همچنین گزارش كرده اند كه این مسافرتها پاداشی برای آنها بوده است، زیرا آنها توانسته اند كار مهمی را در همكاری نزدیك با مشتری انجام دهند.
نتایج فشارهای شدید بسیار مهم بود، زیرا مسافران مجرب را كه در سفرهای بین المللی گسترده عادت كرده انـد، تحت تاثیـــر قرار می دهد.
این كاركنان بسیار پرانگیزه و آموزش دیده بوده و تمایلی به شكایت آشكار از استرس ندارند. ولی حقیقت این است كه بسیاری از فشارهای خانوادگی و خصوصی گزارش شده حاكی از آن است كه استرس زیادی روی آنها بوده است.
تحقیقات مربوط به بهداشت شغلی بانك جهانی، استرس و هواپیمازدگی را به عنوان مشكلات اصلی برای مسافران تجاری خود بیان كرده است.
مذاكراتی كه با بخشهای پزشكی دیگر سازمانها صورت گرفته، نگرانیهای مشابهی را درباره كاركنانی نشان داده است كه به سفر می روند. اما هنوز استنباط جامعی از عوامل تشكیل دهنده استرسهای به دست نیامده است، هرچند این مشكل بیش از یك موضوع فردی بوده است. بنابراین، به منظور اعتبار بخشیدن به اهمیت فشارهای مسافرت و هواپیمازدگی برای مسافران و سازمانهای استخدام كننده آنها، لازم بود تا متخصصان بهداشت سازمانهای مختلف را گردهم آورند تا اگر مسائل مربوط به استرس در سازمانها معمول باشند، مداخله ای برای افراد و سازمانها صورت پذیرد تا از مشكلات و مسائل بهداشتی و سلامتی بیشتر جلوگیری شود. بنابراین، شناخت شرایط و كم و كیف استرسهای مسافرت و همچنین شناخت بهترین كارها برای تخفیف و یا جلوگیری از استرس و مشكلات روانی میان كاركنانی كه به مسافرت تجاری می روند و توسعه مسیر تحقیقات در آینده مهم می شود. به منظور تحقق بخشیدن به این اهداف، بانك جهانی یك گردهمایی دوروزه به نام فشارها و مسافران تجاری و بهداشت سازمانی را در واشنگتن برگزار كرد. محور اصلی همایش این بود كه بحث پیرامون فشار مسافرت را به عنوان استراتژی بهداشت سازمانی برای سازمانهایی رونق بخشد كه مسافران بین المللی دارند.
● نگرانیهای مشترك
تقریباً ۱۰۰ متخصص سلامتی و كارشناس بهداشت مسافرت، همچون متخصصان مدیریت و منابع انسانی از هفت كشور در كنفرانس حضور یافتند كه نمایندگی بیش از ۵۰ سازمان را برعهده داشتند. در این كنفرانس نمایندگانی از سازمانها و شركتهایی نظیر خدمات مراقبتهای پزشكی و تولید و مراقبتهای پزشكی، تولیدات شیمیایی نفت و گاز، خطوط هوایی، بانكها، سازمان ملل، دانشگاهها، مراكز پزشكی، جنرال الكتریك رویال داچ شل، چیس مانهاتان بانك، زیمنس، آ.بی.ام، كورنینك و نظایر آن حضور یافتند.
مركز بهداشت شغلی بانك جهانی و حمایت كننده مالی آن یعنی كالج آمریكایی بهداشت محیط شغل (ACOEM) در همایش استرسهای مسافرت دیدگاههای مختلف را در مورد این مشكل گردآوری كرد. هرچند توافق كلی در همایش، درمورد مسافرتهای كاری به عنوان تجــربــه ای مثبت بود، اما بیشتر شركت كنندگان با این موضوع موافق بودند كه فشارهای مسافرت شامل هواپیمازدگی، خستگی و فروپاشی خانواده از پیامدهای متداول مسافرتهای بین المللی پی درپی بوده است. بسیاری نیز اذعان كردند كه این معضلات تاحدی مشكل پنهانی در سازمانهایشان بوده است، ولی تاثیر استرسهای مسافرتی به عنوان یك مشكل كاری در اولویت نگریسته نمی شده است.
▪ بیش از ۲۵ سخنران رئوس مقالات خود را به شرح زیر عنوان كردند:
۱ ) استرسهای مسافرتی:
استرسهای مسافرتی ممكن است به عنوان یك واكنش رفتاری، احساسی یا ذهنی كاركنان به صورت فردی نسبت به نیازها و شرایط ناشی از مسافرتهای كاری پی درپی نگریسته شود. آثار شامل خستگی و فرسودگی، افت و خیز در حوصله افراد، روابط خانوادگی از هم گسیخته و روابط كاری و كاهش اثربخشی دركار است. منابع فشارها نیز شامل منطقه زمانی مسافرت، جدائیهای مكرر از اداره مركزی و زندگی شخصی و خانوادگی، اضافه كاری و نحوه مدیریت افراد است. برای افراد، حفظ سلامتی، رفاه، روابط اجتماعی خوب و عملكرد خوب دركار مهم است.
یك مطالعه روشن ساخت، مسافران كاری كه برای دوره هــای خیلــی طولانی به سفر می روند ممكن است استرس كمتری از دیگر همكاران خود كه سفر نمی كنند داشته باشند. هرچند شاید افراد با زمینه های كاری متفاوتی موردبررسی قرا رگرفته باشند. یك مطالعه درمیان هسمران مسافران كاری بین المللی ثابت كرده است كه اثرات مسافرتهای تكراری بر خانواده، سبب ایجاد مشكلات احساسی و فروپاشی روابط خانوادگی گردیده است.
برای سازمانها، نگرانیهای حفظ نیروی كار سالم و اثربخش برای رسیدن به اهداف سازمان مهم است. مسئولیت برای فهم و انجام هر كاری درمورد استرس كاری میان كارمندان و مدیران و سازمان تقسیم می شود و همه در آن سهیم هستند.
۲ ) هواپیمازدگی و عملكرد:
سیستم های چندگانه بدن در اثر تغییر مناطق زمانی در سفر، هركدام به نسبت مختلف تنظیم می شوند و حتی افراد مجرب هم احتمالاً عملكردی كمتر از مقدار بهینه اثربخشی در كار را بعد از مسافرت در فقط تعدادی مناطق زمانی انجام می دهند. هواپیمازدگی و فرسودگی می تواند روی حوصله و تعادل و رفتار افراد تاثیرگذارد و این نكته قابل توجهی برای شركتهایی است كه با كاركنانی پی درپی به مسافرت می روند.
چندین كارشناس اروپایی و آمریكایی در زمینه هواپیمازدگی اطلاعات اخیر را درمورد تاثیر منطقه زمانی به عملكرد ذهنی و جسمی را به همراه پیشنهادهای زیر به عنوان مدیریت این مشكل ارائه دادند:
ـ در مقصد، اجازه یك زمان استراحت به افراد بدهند، به جای اینكه مستقیماً و به سرعت به جلسه مذاكره بروند؛
ـ استفاده از رژیم غذایی مناسب؛
ـ ورزش كردن در سفرهای كاری؛
ـ یك روز مرخصی قبل از حركت از خانه یا بعد از خانه و اداره مركزی.
۳ ) خطرات سلامتی جسم در سفر:
چندین كارشناس پزشكی مسافرت، خطرات سلامتی جسمی برای مسافران بین المللی از جمله رفتارهای خطرآفرین خود را بررسی كرده اند. موضوع لخته شدن خون در میان مسافران توجه خاصی را به خود اختصاص داده است.
علایمی كه در مسافرت باید مراقب آنها بود، شامل درد مداوم در عضله ساق پا، ورم مچ پا، سینه یا مشكلات تنفسی است و هركدام از مسافران به محض مشاهده هریك از این آثار باید به پزشك مراجعه كنند.▪ براساس تجربه های معمول برای جلوگیری از این بیماری پیشنهادهای زیر توصیه می شود:
ـ به طور منظم برخیزید و در راهرو قدم بزنید؛
ـ درصورت امكان، برای فضای بیشتر پاهای خود را دراز كنید؛
ـ درصورت نداشتن حساسیت نسبت به آسپرین كودك، قبل از پرواز از آن استفاده كنید؛
ـ تا می توانید آب بنوشید و از الكل اجتناب كنید؛
كسانی كه رگهای گشاد دارند، درصورت مشاوره با پزشك از جوراب ساق بلند استفاده كنند.
۴ ) اقدامات پیشگیرانه:
در میزگردهایی برای بحث پیرامون رهیافتهای مختلف جهت مدیریت سلامتی جسمی و جلوگیری از خطرات بهداشت جسمی و فشارهای جسمی و فشارهای مسافرت، چندین الگو از آموزشهای بهداشتی در سفرهای كاری و غیره ارائه شده است.
سخنرانان موضوعهایی شامل تدارك اطلاعات بهداشت مسافرت و سفارش آنها به كاركنان، كنترل اسهال مسافران، مصون سازی ازجمله اقدامات ضد مالاریا، و توصیه هایی بــرای جلـوگیری از فشارهای سفر را ارائه داده اند.
مطالب ارائه شده شامل دیدگاههای زیادی همچون مدیریت استرس به صورت فردی، پیشنهادهای همسران برای بهبود توازن كار و خانواده، برنامه سلامتی ذهنی و پیشنهادهایی برای جلوگیری و مداخله در هر دو سطح فردی و سازمانی بود.
▪ ازجمله پیشنهادهای ارائه شده می توان ده موارد زیر را نام برد:
ـ تصدیق این مطلب توسط سازمان كه استرس مسافرتی یك نگرانی مدیریت است؛ - داشتن مدیریتی مسئول برای مدیریت منطقی برنامه ریزی زمانی مسافرت، شامل حدود مسافرت و بحثهای گروههای كاری به صورت دوره های پیرامون كاهش فشارهای كار و سفرهای كاری؛
ـ فراهم آوردن كارگاهها و ابزار آموزشی درمورد بحث مدیریت استرس و تعادل كار و خانواده برای مسافران كاری؛
ـ استفاده از مجلات سلامتی در شركت برای كاركنان و خانواده هایشان به منظور تدارك پیشرفت اطلاعات و راهنمایی پیرامون سلامتی مسافرت و حفظ توازن كار و زندگی؛
ـ تدارك دستیابی آسان به متخصصان بهداشت و مسافرت.
۵ ) بهداشت مسافرت:
مدیران بهداشت سازمانی، سازمانهای اسمیت كلین، بچام، جنرال الكتریك، برتیش ایرویز و سازمان ملل و بانك جهانی تركیبهای خاصی از برنامه های بهداشتی مسافرت خود را ارائه دادند. همه آنها نمونه هایی از خدمات پزشكی مسافرت یكسان را تــدارك دیــده بـودند، ازجمله: ایمن سازی، آموزشهای بهداشت سفر (شامل وب سایت داخلی) تخلیه اضطراری و مشاوره برای مشكلات پزشكی بعد از سفر.
یك مطالعه موردی و مدلی برای مدیریت وضعیتهای اضطراری پزشكی میان كاركنانی كه مسافرت می كنند ارائه شد كه در آنها نیازهای مسافران به عنوان بخشی از ارتقاء محیط كاری سالم و به عنوان پرداختن به اولویتهای سازمانی اصلی برای حفظ كاركنانی موثر وسالم توجه ویژه شد.
۶) تحقیقات مسافرتی:
تا امروز تحقیقات بهداشت سفر روی خطرات سلامتی فیزیكی و درمان فرسودگی و خستگی، بیماری منطقه ای و جراحت، متمركز بود. برای كامل كردن این مسئله توجه بیشتری نسبت به خطرات روحی و روانی و جلوگیری موثر از فشارهای مرتبط با مشكلات سلامتی نیاز بود.
در این پیگرد توجه دقیقی برای سنجش استرسهای سفر در سرتاسر بررسیها و تكنیكهای مصاحبه، آگاهی نسبت به ارتباط مسافرت و اثربخشی كار و رفاه خانوادگی، بهبود روشهایی برای تحقیق در روابط بین فشارهای سفر و نتایج پزشكی لازم است و شركت كنندگان روی نیاز به همكاری متخصصان بهداشت سفر و مشاغل، روانشناسان، مدیران منابع انسانی برای جلب توجه سازمانها به این مشكلات توافق داشتند.
در داخل سازمانها، آنها تلاشهایی را برای ارتقاء یك محیط كاری سالم، و مهیا ساختن آموزشهایی برای كاركنان، و مدیران در مدیریت فشارهای سفر و هواپیمازدگی از سر گرفتند.
بانك جهانی همچنین نشستی را برای آشنا كردن مسافرانش با بهترین روشها برای مدیریت سفر، استرسهای خانوادگی و هواپیمازدگی و به حداقل رساندن خطرات سلامتی جسمی طرح ریزی كرد.
این گونه نشستها به وسیله متخصصان شغلی سازمان، پرستاران، متخصصان بهداشت ذهنی در مشاوره با مسافران و همسرانشان توسعه خواهدیافت.
۷ ) پیشنهادهایی برای سازمانهای نگران:
برای سازمانهایی كه با مشكلاتی همانند مشكلات بانك جهانی روبرو هستند، راهكارهای زیر ضروری است:
ـ حجم مسافرتها را محدود كنند. استانداردهایی برای سلامتی و مضربودن میزان مسافرتها تعیین شود، زیرا مدیران و كارمندانشان به یك نقطه مرجع برای مدیریت سفر نیاز دارند؛
ـ برنامه ریزی زمانی سفر به صورت هرچه بهتر و به منظور به حداقل رساندن طول زمان سفر مدیریت گردد. این باعث آمادگی كاری بهتر و كاهش آشفتگی زندگی شخصی و خانوادگی افراد خواهدشد؛
ـ محدودكــردن تعــداد مسـافرتهای كاری بین المللی، با استفاده از آلترناتیوهایی مانند كنفرانسهای ویدئویی؛
ـ پیداكردن آلترناتیوها برای سفرهای پی درپی می تواند مشكلات این گونه سفرها را كاهش دهد. درضمن زمان بیشتری را برای پرواز دراختیار می گذارد و اثربخشی كار در آن سفرهــا را كــه واقعاً ضروری هستند، بهبود می بخشد؛
ـ مهیا كردن یك روز مرخصی به منظور سازگاری مجدد بعد از سفرهای كاری.
ـ اجازه داده شود تماسهای بیشتر با خانه در شركت گسترش یابد. تماس تلفنی به كاهش منزوی بودن احساسات از خانواده، دوستان نزدیك كمك می كند و باعث تمركز بهتری روی كار می شود.
ـ برای پرداختن به فشار مسافرت و مشكلات بهداشتی در دوره های طولانی و در مسیرهای دور كه خیلی برای سازمانشان اهمیت دارد مدیران عالی رتبه باید با متخصصان بهداشت شغلی و كارمندان منابع انسانی به منظور سنجیدن سطح فشار وضعیت كارمندانشان همكاری كنند؛
ـ آنها باید از كارمندان خود درباره تجربیاتشان ســوال كنند هـم از جنبـه های مثبت و هم جنبه های پراسترس. آنها باید همچنین به صورتی فعال جستجو كنند نظرات همسران آنها را جویا شوند و از آنها درباره عوامل كاهش فشار سوال كنند.
هنگامی كه آنها راه حلی را در سطح سازمان یا فرد پیدا كردند، باید كاركنان را در اجرای هریك از طرحها و برنامه های طراحی شده درگیر سازند تا اثرات نامطلوب ناشی از مسافرتهای پی درپی را كاهش دهند.
مخاطرات فشارهای مسافرت كاری، موجب افزایش هزینه های مراقبتهای پزشكی مستقیم برای سازمان خواهندشد.
اضافه كاری، خستگی و از هم پاشیدگی خانواده همگی به افزایش استرس و همچنین تمایل زیاد به كاهش اثربخشی كار در اثر سفرهای تكراری منجر می گردد. افزایش آگاهی و آموزش در شركت، درمورد اثرات فشار مسافرت روی كاركنان و خانواده هایشان، تا آنجا كه هزینه های مستقیم و غیرمستقیم را به حداقل برساند و رفاه كاركنان را افزایش بخشد، ضروری است.
اسرار شهر افسانه ای اسکندریه
شهر افسانه ای اسکندریه توسط اسکندر زمانی که در حال لشکرکشی به مصر به قصد فتح تمام جهان (در آن زمان) بود، بنا شد.
اکنون دانشمندان رد پای این شهر که هفت قرن قبل از ورود اسکندر کبیر به آن قدمت داشته را در زیر آب ها یافته اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد احتمالاً قسمتی از داستان ادیسه هومر در این شهر رخ داده است. این کشف می تواند نوری به دنیای باستان بتاباند.
شهر الکساندرا (یا همان اسکندریه) در ساحل مدیترانه در سال۳۳۲ قبل از میلاد بنا شد. این شهر به علت داشتن کتابخانه بزرگ که در زمان خود بزرگ ترین کتابخانه جهان بود و داشتن فانوس دریایی در جزیره فرعون ها که یکی از عجایب هفت گانه جهان است بسیار شهرت داشت. بنا به اعتقاد برخی از باستان شناسان این شهر روی روستایی به نام راکتدت که مردمانش به ماهیگیری اشتغال داشته اند بنا شده است. زمانی که از کف دریا در بندر اسکندریه لایروبی به عمل آمد معلوم شد که شهری بسیار بزرگ و پیشرفته هزار سال قبل از میلاد مسیح در این مکان وجود داشته است. جان دانیل استنلی جغرافیدان و باستان شناس موزه تاریخ طبیعی و همکارانش از تیوپ های لرزنده برای زدن گمانه در زیر آب استفاده کردند تا بتوانند به عمق ۲۰ متری آب دسترسی پیدا کنند و به مطالعه آنچه در زیر آب قرار دارد، بپردازند. نتایج به دست آمده از این کشف موجب جنجال زیادی در بین مورخان شده است. استنلی بیان داشت: «شهر اسکندریه در حال حاضر چهار میلیون نفر را در خود جای داده است. تجمع این همه انسان در این شهر باستانی و ایجاد زباله های صنعتی شهری و تخلیه آنها به دریا موجب شده است که چنین کشف مهمی سال ها به علت آلودگی دریا از چشم انسان معاصر دور بماند.» تاکنون محققان موفق به کشف قطعات سرامیکی و سرب های با خلوص بالا که در صنعت ساخت و ساز بکار می رفته، شده اند. سنگ های بکار رفته در شهر الکساندرا از مصر به این شهر وارد شده و در ساخت آنها از سیمان هم بهره گرفته می شد. تمام این آثار نشان از این امر دارد که حتی قبل از اسکندر این شهر دارای تمدن رشد یافته ای بوده است. استنلی به لایوساینس گفت: «اسکندریه بر فراز شهری متمدن و باشکوه ساخته شده است.
به نظر می رسد قبل از ورود اسکندر، این شهر برای خود دارای شهرت عظیمی بوده زیرا تنها شهری پیشرفته می تواند چنین ساختمان های مهندسی ساز و قوی داشته باشد، البته تا قبل از این کشف هیچ چیز در مورد راکتدت کشف نشده است.» اسکندر این شهر را برای حفاظت از بندر آن در برابر توفان های زمستانی مدیترانه بنا کرد. بندرت در ساحل مدیترانه می توان جایی چنین مسطح را پیدا کرد. الکساندرا به علت داشتن ساحلی مسطح مکان مناسبی برای ساخت بندر به حساب می آمده است. بنا به ادعای استنلی از این شهر در داستان حماسی ادیسه نام برده شده است. او گفت: «در این شهر بندری وجود داشته که از طریق آن امکان به آب انداختن کشتی ها به دریا وجود داشته است. به علاوه این مکان محل مناسبی برای تعمیر کشتی های آسیب دیده نیز بوده است زیرا بندر آن هیچ کنگره و بخش های ناصافی نداشته است.» این بندر به احتمال زیاد بهشتی برای یونانی ها محسوب می شده است. اکتشافات آینده می تواند گذشته غبارآلود این شهر را قبل از ورود اسکندر به آن روشن کند. استنلی افزود: «متأسفانه در حال حاضر هیچ اطلاعات قابل استنادی درباره افرادی که قبل از ورود اسکندر در این شهر زندگی می کردند در دست نیست.»
اسکندریه؛ موزهای زیر آب
گرچه بیش از چند قرن است که تمدن باستانی مصر مورد کاوش و جستوجوی باستانشناسان قرار دارد، اما هنوز جذابیتها و شگفتیهای آن برجای خود باقی است.
در آینده نزدیک گردشگران میتوانند کاخ کلئوپاترا، ملکه باستانی مصر را زیر آبهای بندر اسکندریه مشاهده کنند. پروژه بلند پروازانه دولت مصر با همکاری معماران فرانسوی، امکان ایجاد نخستین موزه زیر آب جهان را فراهم خواهد کرد.
در دهه ۹۰ میلادی، کاوشها در زیر آبهای اسکندریه منجر به کشف هزاران شیء باستانی شد: ۲۶ مجسمه ابوالهول یا اسفینکس، کشتیهای غرق شده یونانی و رمی، یک نیمتنه بزرگ از خدای رودخانه نیل، مجسمههای تقدیمی به خدایان کهن، زیورآلات و همچنین ستونها و قطعات بزرگ سنگی.
تعدد آثار کشف شده زیر دریا، فکر ایجاد موزهای بزرگ را برای جلب گردشگران به این نقطه مطرح کرد. در سال ۲۰۰۶ یک نشست بینالمللی به منظور طرح فکرها و ایدههای گوناگون برای تاسیس این موزه در شهر اسکندریه برپا شد.
هدف این نشست نه تنها بررسی راههای ایجاد موزهای زیر آب، بلکه به دست دادن الگویی مناسب برای سایر کشورهایی بود که خواهان استفاده از جذابیتهای باستانی زیر دریاهای خود هستند.
در حال حاضر یونان، چین و سنگاپور نیز مشغول مطالعه و بررسی امکان تاسیس چنین موزههایی هستند. مصریها از حدود سال ۲۰۰۰ عملیات خروج آثار باستانی را از زیر آب متوقف کردند.
باستانشناسان از آن پس تنها به خارج کردن سکهها، جواهرات و سایر اشیاء کوچک و قیمتی پرداختند که احتمال به سرقت رفتنشان وجود داشت.
آثار باستانی دیگر و بناهای غرق شده همچنان در زیر آب باقی ماندند تا در آینده نزدیک بخشهایی از پروژه بزرگ موزه زیردریایی اسکندریه را تشکیل دهند.
از مهمترین مسایل و مشکلات پیش روی موزه، آلودگی شدید و ورود فاضلاب به دریاست که باعث تیره و کدر شدن رنگ آب و در نتیجه کاهش دید آثار باستانی زیر آب میشود.
از این رو مقامات شهر اسکندریه ابتدا به چارهجویی برای رفع این مشکل پرداختند تا ورود فاضلاب به آبهای ساحلی متوقف شود.
اکنون کانالهای بزرگ ورود فاضلاب به آبهای بندر مسدود شده و شهرداری در حال جایگزین کردن روشهای دیگری برای دفع فاضلاب است.
شهر اسکندریه در حدود سال ۳۳۲ پیش از میلاد توسط اسکندر مقدونی پایهگذاری شد. شهر بر کرانه دریای مدیترانه و حاشیه غربی رود نیل قرار گرفته است.
اسکندریه برای قرنها مهمترین و بزرگترین شهر مصر باقی ماند. فانوس دریایی اسکندریه یکی از عجایب هفتگانه دنیای باستانی، کتابخانه مشهور اسکندریه و همچنین قصرها و معابد از مهمترین آثار دوران باستان اسکندریه هستند.
بخش بیشتر این آثار یا از بین رفتهاند و یا براثر یک زلزله شدید اکنون در زیر آب قرار دارند.
نام اسکندریه از یکسو با نام اسکندر مقدونی بنیانگذار شهر و از سوی دیگر با داستانهای تاریخی ملکه کلئوپاترا که به همراه معشوق رمی خود، مارک آنتونی در این شهر به سر میبرد و در همانجا نیز خودکشی کرد، پیوند خورده است.
شهر اسکندریه نقش مهمی در گسترش فرهنگ هلنی در سراسر منطقه مدیترانه داشته است. موزه جدید اسکندریه شامل قسمتهایی در ساحل و خشکی و همچنین قسمت مهمی در زیر آب خواهد بود.
طراح این پروژه بزرگ ژاک روژری (Jacques Rougerie) معمار فرانسوی است. او چهار سازه مرتفع به شکل بادبان قایقهایی که از سدههای پیش تاکنون روی نیل سفر میکنند طراحی کرده است؛ بادبانهای شیشهای بسیار بلند که از داخل آب سر برافراشته و با نور ملایم آبی رنگی روشن خواهند شد.
این چهار بادبان فروزان اشارهای به فانوس باستانی اسکندریه نیز خواهد داشت که قرنها راهنمای دریانوردان مصری بوده است.
در زیر آب دریا، تونلها و گالریهایی از جنس فایبرگلاس ایجاد خواهد شد که بازدیدکنندگان در طول آن میتوانند آثاری را که هنوز زیر آب قرار دارد تماشا کنند.
از آنجایی که عمق خلیج اسکندریه بیش از پنج تا شش متر نیست، طراحان این سازه زیرآبی با مساله فشار بیش از حد آب روبهرو نخواهند بود.
اما ایجاد جذابیت برای گردشگران تنها یکی از دلایل احداث این موزه است. دلیل دیگر این تصمیم رعایت معاهده «حفاظت از میراث زیر آب» سازمان جهانی یونسکو مصوب سال ۲۰۰۱ میلادی است.
طبق این معاهده، گزینه مطلوب درمورد میراث فرهنگی زیر آب، حفاظت و نگهداری از آنها در همان محل است و ترجیح بر آن است تا حد ممکن این آثار از محل خود (بستر اقیانوس، دریا، دریاچه، رودخانه، تالاب) خارج نشوند.
این بند از معاهده به اهمیت قرار داشتن میراث فرهنگی در زمینه و بستر تاریخی خود اشاره دارد. از طرف دیگر حضور چند صد ساله بعضی آثار در زیر آب باعث شده تا آنها با محیط اطراف خود به تعادل برسند و خروج ناگهانیشان از آب میتواند اثرات نامطلوبی بر آنها بگذارد.
با این حال یونسکو توصیه میکند هنگامی که مسایل حفاظتی، مرمتی یا مطالعاتی، استخراج آنها را از زیر آب لازم کند، باید به آن مبادرت ورزید.
اما آیا ساختن موزهای درست روی آثار، آسیبهایی برای این میراث غرق شده به همراه نخواهد داشت؟ این پرسشی است که هماکنون گروه بزرگی متشکل از باستانشناس، مرمتگر، مهندس، معمار و تخصصهای دیگر مشغول بررسی پاسخهای آن هستند و در صورتی که تمام جوانب امر سنجیده شود این پروژه رویایی ظرف سه سال ساخته خواهد شد.
پیش از این طرحهای دیگری به جای احداث موزه مطرح شده بود. از جمله استفاده از زیردریاییهای کوچک برای گردش بازدیدکنندگان و دیدن آثار.
اما از آنجا که حرکت مداوم این قایقها و زیردریاییها میتوانست اثرات نامطلوبی روی شهر غرق شده اسکندریه داشته باشد، استفاده از آن مورد تایید قرار نگرفت.
موزه زیر آب شهر اسکندریه به همراه کتابخانه مدرن آن که در سال ۲۰۰۲ افتتاح شد، دوباره این شهر را به یکی از مراکز مهم فرهنگی تبدیل خواهد کرد.
اشکفت دوفیری
● اشکفت دوفیری
این اشکفت که غاری طبیعی است با ساختمانی بر جا مانده از دوران صفویه در شمال روستای بن زرد یاسوج واقع شده است .
● اشکفت سیاه
این اشکفت در قسمت بالایی کوهی در شمال روستای چالموره قرار دارد. درون غار پوشیده از کود حیوانی و خاکستر است.در بیشتر بخشهای جنوبی غار، کف صخره مشخص است. در عوض در بخش شمالی کف غار دیده نمی شود و به نظر عمق بیشتری دارد. در جلوی دهانه غار نهشته بسیاری قرار دارد. مقابل غار سکویی از تخته سنگهای بزرگ چیده شده است که چندان قدیمی نیستند وبه نوعی به استفاده بومیان در دوره اخیر مربوط می شود. این محوطه در اقلیمی معتدل و نیمه کوهستانی قرار دارد. میزان بارش در این منطقه چندان زیاد نیست و زمینها جز در بهار پوشش گیاهی چندان خوبی ندارند.در اثر فرسایش ناشی از عوامل طبیعی، قسمتهایی از اشکفت فروریخته و به نظر می رسد در نتیجه فعالیتهای انسانی بخشهایی ازآن دستکاری شده است.
● اشکفت داودی
اشکفت داودی در فاصله تقریبا ۹ کیلومتری شرق دیشموک ودر داخل تنگ فارتق واقع شده است . این اثر غاری است تقریباً مثلثی شکل که با شیبی تند به جاده تنگ فارتق منتهی می شود. ارتفاع این غار، از سطح جاده در حدود ۲۵ متر است. در بخش های بیرونی این غار بقایای ابزارهای سنگی نظیر ریزتیغه وتراشه وغیره به چشم می خورد قدمت آثار این غار به دورهِ پیش از تاریخ می رسد.
اطلاعات عمومی در مورد گذرنامه
مدت اعتبار گذرنامه های جدید پنج سال است که پس از گذشت پنج سال از تاریخ صدور آن باید تجدید شود.محل اقامت قانونی افراد در گذرنامه های قدیمی در صفحه هشت درج شده است و ارتباطی به ویزای دائم (اقامت دائم) ندارد. این امر به مفهوم آن است که برای مقامات ایرانی، مستندات گذرنامه که توسط نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران درج شده، ملاک عمل است.دارندگان گذرنامه با محل اقامت انگلستان قبل از مسافرت به ایران باید نسبت به گرفتن مهر خروج مکرر از طریق کنسولگری اقدام کنند.
دارندگان گذرنامه با محل اقامت ایران به محض ورود به ایران باید نسبت به گرفتن مهر خروج از ایران (مهر سبز) با ارائه اصل شناسنامه اقدام کنند.در صورت اضافه شدن نام همسر یا فرزند به گذرنامه به عنوان همراه، نسبت به اصلاح مهر خروجی اقدام شود (این اصلاحیه برای مقیم های خارج از کشور از طریق نمایندگی و در مورد مقیم های ایران با مراجعه به اداره گذرنامه در تهران یا شهرستان ها انجام می شود.)بانوان مقیم ایران که گذرنامه خود را از کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در لندن دریافت کرده و بدون همسر و به همراه فرزندان خود به ایران مسافرت می کنند، باید قبل از سفر فرم اجازه خروج (S۴) که توسط شوهر امضا شده و به تایید نمایندگی رسیده است را جهت دریافت مهر خروجی (مهر سبز) به همراه داشته باشند.در صورت افزوده شدن نام فرزند در گذرنامه معتبر قدیمی برای مقیم های ایران، گرفتن فرم اجازه خروج فرزند که به تایید کنسولگری رسیده باشد، جهت اصلاح مهر سبز الزامی است.در صورت افزوده شدن نام همسر یا فرزند در گذرنامه قبل از مسافرت لازم است به وزارت کشور انگلستان مراجعه و نسبت به درج مهر اقامت (ویزا) فرد اضافه شده در گذرنامه اقدام شود.جهت سهولت در انجام امور هموطنان ارجمند و جلوگیری از سفر و تردد مسافران موارد زیر به صورت پستی (ارسال مدارک برای کنسولگری و سپس بازگرداندن آن) انجام می شود:
▪ تمدید گذرنامه
▪ کلیه موارد صدور گذرنامه جدید به جز افرادی که گذرنامه خود را مفقود کرده اند و دارای مدارک پناهندگی بوده و فاقد گذرنامه هستند.
کسانی که قصد تفکیک گذرنامه همسر یا فرزندان خود را دارند یا برای بانوانی که متقاضی تفکیک و صدور گذرنامه جداگانه برای فرزندان هستند، اجازه شوهر برای زن و ولی قانونی برای فرزندان و امضای فرم اجازه خروج در حضور مسوول مربوطه لازم است. اینک به منظور جلوگیری از تردد و سفر از راه های دور، چنانچه فرم اجازه خروج (G/M) توسط مرد برای همسر و فرزندان در حضور SOLICITOR در نزدیک ترین نقطه محل زندگی شما تایید و همراه سایر مدارک با پست سفارشی ارسال شود، نسبت به درخواست شما اقدام خواهد شد و نیاز به حضور هیچ یک از افراد نیست.
● درج نام همراهان در گذرنامه جدید
براساس مقررات جاری مشخصات همراهان در گذرنامه های جدید تنها هنگام صدور گذرنامه ممکن خواهد بود و چنانچه دارنده گذرنامه پس از صدور گذرنامه خود تقاضای درج نام همراه داشته باشد باید نسبت به درخواست صدور گذرنامه جدید برای خود با درج نام همراه یا صدور گذرنامه جداگانه برای همراه خود اقدام کند.
▪ مدارک لازم:
۱) تکمیل یک نسخه تقاضانامه درج نام همراهان در گذرنامه مورد نظر توسط پدر یا ولی قانونی و امضا در حضور مسوول گذرنامه (G۹).
۲) ارائه اصل شناسنامه صاحب گذرنامه.
۳) ارائه اصل شناسنامه افرادی که باید نام ایشان به عنوان همراه در گذرنامه درج شود.
۴) دو قطعه عکس ۴ھ۳ افرادی که باید نام ایشان به عنوان همراه در گذرنامه درج شود (اطفال زیر دو سال هم باید عکس ارائه کنند).
۵) پرداخت هزینه درج نام برای هر نفر.
۶) با توجه به اینکه برگرداندن گذرنامه و سایر مدارک تنها از طریق پست امکان پذیر است، حتماً یک عدد پاکت پستی سفارشی به آدرس خودتان که هزینه آن پرداخت شده باشد را نیز ضمیمه کنید.
▪ نام اطفال کمتر از ۱۸ سال تمام که همراه یکی از والدین یا جد یا جده پدری یا مادری یا زن پدر یا شوهر مادر یا خواهر و برادر خود مسافرت می کنند، در صورت درخواست ولی یا قیم آنها بر حسب مورد در گذرنامه اشخاص مذکور ثبت می شود.
▪ درج نام همراهان فقط در گذرنامه های قدیمی امکان پذیر بوده و این رویه به صورت موقتی است. از نظر فنی امکان اضافه کردن نام همراهان در گذرنامه های طرح جدید جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد و تنها هنگام درخواست صدور (به صورت همزمان) امکان پذیر است.
▪ چنانچه فرم مربوطه به صورت ناقص تکمیل شده یا فاقد امضا باشد، به درخواست فرستنده ترتیب اثر داده نخواهد شد و مدارک ارسال شده بازگردانده خواهد شد.
▪ تصویر مدارک هویت نظیر شناسنامه، کارت پایان خدمت، کارت ملی و... تنها در صورتی به جای اصل مدارک قابل پذیرش خواهد بود که از طریق وزارت امور خارجه در تهران برای این نمایندگی ارسال شده باشد بنابراین چنانچه اصل مدارک را در اختیار ندارید از یکی از بستگان خود در تهران بخواهید مدرک هویتی شما را به وزارت امور خارجه، ساختمان شماره ۳، اداره گذرنامه و امور روادید برده تا تصویر آن از طریق اداره مذکور برای این نمایندگی فکس شود.
برای تکمیل فرم های مربوطه از خودکار مشکی استفاده کنید.
● تفکیک گذرنامه فرزندان زیر ۱۸ سال
با توجه به اینکه بر اساس قوانین جمهوری اسلامی ایران، سن قانونی ۱۸ سال است این بخش منحصراً شامل تفکیک گذرنامه فرزندانی است که هنوز به سن قانونی نرسیده اند و نمی توانند بدون اجازه ولی قانونی، برای دریافت گذرنامه اقدام کنند.
▪ مدارک لازم:
۱) تکمیل یک نسخه فرم گذرنامه (۱G - ۲G) (۱-۱) (ترجیحاً این فرم را به صورت پشت و رو و در یک ورق چاپ کنید).
۲) تکمیل فرم نحوه نگارش نام (A۲).
ـ تذکر: لازم است مندرجات بخش فارسی این فرم منطبق با مندرجات شناسنامه جدید جمهوری اسلامی ایران متعلق به متقاضی باشد.
۳) ارائه اصل شناسنامه متقاضی صدور گذرنامه (شناسنامه افراد بالای ۱۵ سال باید عکس دار باشد).
۴) ارائه اصل گذرنامه ای که نام متقاضی به عنوان همراه در آن درج و با آن از کشور خارج شده است.
۵) ارائه کارت شناسایی ملی (چنانچه دارای کارت ملی نیستید به توضیحات ذیل مراجعه کنید).
۶) چهار قطعه عکس ۴ھ۶ پشت نویسی شده (برای آقایان بدون عینک و کلاه و برای خانم ها با حجاب کامل).
۷) تکمیل فرم تغییر محل اقامت (G۳) (جهت متقاضیان تغییر محل اقامت به انگلستان).
۸) تکمیل تقاضانامه تفکیک گذرنامه (G۲) توسط پدر.
۹) پرداخت هزینه های مربوطه (برای اطلاع از میزان هزینه های مربوط به صدور گذرنامه).
۱۰) با توجه به اینکه برگرداندن گذرنامه و دیگر مدارک تنها از طریق پست امکان پذیر است، حتماً یک عدد پاکت پستی سفارشی به آدرس خودتان که هزینه آن پرداخت شده باشد را نیز ضمیمه کنید.
با توجه به اینکه متقاضی به سن قانونی نرسیده است، لازم است برخی فرم های خواسته شده توسط پدر یا ولی قانونی وی و در حضور مسوول مربوطه در کنسولگری امضا شود.
صدور گذرنامه منوط به ارائه کلیه مدارک مورد نیاز است و چنانچه فرم های مربوطه به صورت ناقص تکمیل شده یا فاقد امضا باشد، به درخواست ترتیب اثر داده نشده و مدارک به متقاضی بازگردانده خواهد شد.ارائه کارت شناسایی ملی برای افراد بالای ۱۵ سال جهت درج کد ملی در گذرنامه جدید لازم است؛ بنابراین ضروری است هموطنانی که تاکنون برای اخذ کارت ملی شناسایی اقدام نکرده اند، همزمان مدارک خود را برای دریافت کارت ملی به بخش سجلات ارائه کنند (مدارک لازم جهت دریافت کارت ملی). بدیهی است به منظور جلوگیری از تاخیر در صدور گذرنامه، این نمایندگی راساً نسبت به استعلام شماره ملی متقاضی اقدام خواهد کرد.تصویر مدارک هویت نظیر شناسنامه، کارت ملی و... تنها در صورتی به جای اصل مدارک قابل پذیرش خواهد بود که از طریق وزارت امور خارجه در تهران برای این نمایندگی ارسال شده باشد. بنابراین چنانچه اصل مدارک را در اختیار ندارید از یکی از بستگان خود در تهران بخواهید، مدرک هویتی تان را به وزارت امور خارجه، ساختمان شماره ۳، اداره گذرنامه و روادید برده تا تصویر آن از طریق اداره مذکور برای این نمایندگی فکس شود.
جهت تماس در موارد ضروری لطفاً شماره تلفن همراه خود را در اختیار بخش گذرنامه قرار دهید.برای تکمیل فرم های مربوطه از خودکار مشکی استفاده کنید.
اعجاز خلقت در «گرمارود» الموت
نام الموت از دیربازبا «گرمارود»، پیوند ناگسستنی داشته و این پیوند از جنبه های مختلف قابل بررسی است. گاهی از آن به عنوان «پل ارتباطی» و گاهی نیز به عنوان منشأ اقتصادی یاد می شود. جدا از این پیوند ناگسستنی،رمز و راز گرمارود را باید در «شاهكار بزرگ خلقت» آن جست وجو كرد؛ شاهكاری كه سالیان سال، اذهان بسیاری را به خود جلب كرده است. از قلعه مهم آن به عنوان «آشیانه عقاب دیگر» یاد می شود و با این اوصاف، می توان به تاریخچه دیدنی ها و شنیدنی های گرمارود پرداخت.
● تاریخچه گرمارود
گرمارود یا «گرماب رود»، تقریباً نقطه پایان الموت(۱) است كه از شمال به قلعه «نویذر»، منطقه «زرسك» و «گچ لات»(۲) و از جنوب به گردنه های «اوانك»، از شرق به گردنه «نرم» و كوه های «اواتر» و ازغرب به قریه «كلان» محدود می شود. بزرگان محل، بر این باورند كه از ایام گذشته نام روستا برگرفته از رود گرمارود (شاهرود) بوده است. عده ای نیز وجود آب های معدنی گرم و سرد دامنه كوه ها و پیوستن آن به رود گرمارود را علل نام روستا می دانند.
بافت قدیمی روستا، همچنان در پای صخره های تند و تیز قرار گرفته و ساكنان آن تقریباً از نسلهای گذشته اند، اما در دهه اخیر همچنان شاهد ساخت و سازهایی در حاشیه رودخانه و فضای سبز منطقه هستیم. زلزله اخیر در منطقه الموت موجب شد بیش از ۵۰ درصد از بافت قدیمی گرمارود، بازسازی و مقاوم سازی شود.
در حال حاضر بیش از سیصد و پنجاه خانوار در این روستا زندگی می كنند كه شكل زندگی بیشتر آنان به صورت ییلاق - قشلاقی است. به طوری كه مهمترین مركز تجمع گرمارودیها، شهرستان كرج است و عده ای نیز به شهرستان های قزوین، هشتگرد، آبیك، تهران و تنكابن كوچ كرده اند و این سنت قدیمی را همچنان حفظ می كنند.
● ارتفاعات گرمارود
▪ كوه «زردگله» یا (زرد قله): در نخستین بارش های پائیزی، این كوه پوشیده از برف شده و تا اوایل تیر ماه این پوشش برفی باقی می ماند. قدیمی ها، دیدن كوزه های زردرنگ رادر این كوه كه به «گله» معروف است و همچنین زردی خاك آن را از دلایل شهرت این كوه می دانند. این كوه، گرمارود و روستای «اوانك» را در احاطه خوددارد.
▪ ارتفاعات «دربند»(۳) و «ویرانه»: این مناطق از دامنه های البرز و از نواحی مرتفع «رودر» به شمار می رود.
▪ كوه «پیله سره»: این كوه وسعت زیادی دارد و در قدیم پوشیده از درختان تنومند و كهنسال بود كه با از بین رفتن جنگل، اهالی در آن به كشت گندم نیز پرداختند. امروز این ناحیه مرتفع فقط برای چرای دام ها به كار می رود و به جز چند دره مرطوب، بقیه نقاط آن خشك و عاری از هرگونه بوته و درخت است.
▪ كوه «گچ لات»: در ادامه بخش شمالی روستای گرمارود، كوه معروف «گچ لات» مشاهده می شود كه نمونه دیگری از زیبایی های منطقه به شمار می رود. پوشش گچ در این منطقه از فرسنگ ها دور دیده می شود و از دیرباز، اهالی گرمارود و آبادی های مجاور، در اندود حمام ها از گچ این منطقه استفاده می كرده اند و این امر تا دو دهه اخیر نیز تداوم داشت.
▪ دوقلوهای كله قندی: «دوقلوهای كله قندی» كه در اصطلاح محلی به آنها «لوله كمر» نیز می گویند، دو ستون سنگی هر كدام با بیش از ۱۵ متر ارتفاع است كه در شرق و غرب بالای روستای گرمارود قرار داشته، ازقدمت زیادی نیز برخوردارند. امروزه این دوقلوها، همچنان نماد یا شاخص اصلی تاریخ گرمارود محسوب می شوند. از آنجا كه این دوقلوها، ظاهری به شكل «كله قند» دارند، از قدیم نزد اهالی به نام «كله قندی» شهرت داشتند.
▪ كوه سنگی (دیوار سنگی): این كوه، حدود دو كیلومتر مسافت دارد و در طول «لوله كمر» و ضلع شرقی گرمارود قرار گرفته است. ریزش سنگ های این كوه، تهدیدی جدی برای ساكنان بخش شرقی روستا است كه متأسفانه با توجه به زلزله اخیر منطقه و ریزش سنگ ها ساكنان این بخش دوباره به بازسازی خانه ها پرداختند.
▪ ارتفاعات «نرم»: این ارتفاعات ، بهار و تابستان سرسبزی دارد و پوشش جنگل و درختان تنومند «حورس» آن از قدیم، گواه این مطلب است. منطقه دارای خاك نرم و علف مرغوبی است كه از چیدن علف ها برای ذخیره دام ها در زمستان بهره برداری می شود.
● قلعه های گرمارود
▪ «قلعه نویذر» یا آشیانه عقاب دیگر: «قلعه نویذر» در یك ارتفاع بسیار بالا كه با صخره های سخت گره خورده است، مشاهده می شود. ارتفاع این قلعه از سطح رودخانه شاهرود حدود ۲ هزار متر است و از نظر موقعیت جغرافیایی، دژ نویذر را باید مهمترین دژ الموت دانست. این قلعه با این كه دره الموت(۴) را در چشم انداز خود دارد، بر ارتفاعات البرزچال، زیورچال، خشچال، زردگله و بلندی های اواتر و ازاتر و گردنه های نرم لات و اوانك نیز ناظر است. این قلعه، به لحاظ این كه تقریباً درآخرین خطه الموت بنا شده، حائز اهمیت بوده است؛ زیرا دیده بانان از این طریق بخشی از ارتفاعات شمال كشور و دره الموت را زیر كنترل خود داشتند.
در بعضی از كتاب ها و سفرنامه های تاریخی از قلعه نویذر به نام «میمون دژ» یاد می كنند، اما آنچه از بزرگان محله گرمارود می توان نقل كرداین است كه قلعه نویذر را «قلعه نوذرشاه یا نویذر شاه» نیز می نامند. روایت های محلی، حكایت از آن دارد كه آخرین حاكم این قلعه، یعنی نوذرشاه، ازحاكمانی بود كه احتمالاً در لشكركشی های مغول به قتل رسید.
این قلعه دارای برج ها، آب انبار و مكان هایی به نام «اسب طویله» است كه بخش اعظم آنها از بین رفته است.
امروزه فرسایش زمین، آمد و شد به قلعه را دشوار كرده است، به طوری كه بازدید از قلعه بدون امكانات صخره نوردی و بلدچی های محلی امكانپذیر نیست.
نكته قابل توجه درباره این دژ، گورستان آن است كه جدا از قلعه و در مكانی به نام «خاك كافران» یا به اصطلاح محلی، «كافرانی خاكی سر» واقع است.
اكنون این گورستان نیز به خرابه تبدیل شده است. از ویژگی های این قلعه، قرار گرفتن آن در بالای روستای گرمارود است و شاید قلعه نشینان نیازهای اقتصادی خود را از مردمان محله گرمارود تأمین می كردند. هم اكنون كارشناسان محلی در یك اقدام جدی، درصدد بازشناسی این دژ و تحقیق در آن هستند.
▪ قلعه «پس»: این قلعه نیز در شمال گرمارود و در پشت محل قرار دارد و حاشیه های آن نیز از سنگ است.
▪ تپه «گرد گول»: این تپه در گردنه گرمارود - اوانك، واقع شده و تعیین كننده مرزاین دو روستاست.
رودهای گرمارود
▪ «گرماب رود» یا «گرما رود»: منشأ این رود، كوه های بلند «اواتر»، «ازاتر» و «دینه رود» است كه همچنان از عوامل رونق كشاورزی و سرچشمه اقتصاد گرمارود به حساب می آید. غیر از شالیزارها و باغ های كشاورزی كه در حاشیه این رودخانه وجود دارد، در آن ماهی نیز پرورش می دهند. شهرك «مصطفی ده» در حال حاضر مركز پرورش ماهی قزل آلا به شمار می رود و بخشی از گوشت مصرفی مردم را تأمین می كند.
▪ خرد رود(خردلو): این رود از دامنه های «زنگلان» جاری شده و در نزدیكی محل، بین دو دهنه صخره سخت، تشكیل آبشار داده كه امروز به «آبشار گرمارود»، معروف است و پس از عبور از منطقه «گرمدره» به رود گرمارود می پیوندد.
▪ «زرسك رود»: این رود از بلندی ها و دامنه های «زرسك» سرچشمه گرفته و همچنان در امر كشاورزی نیز از آن استفاده می شود. از پیامدهای این رود، تعیین مرز روستای گرمارود با قریه «كلان» است. مجموع این رودها و پیوستن دیگر رودها در پایین الموت، تشكیل یك «شاهرود» می دهد كه در نهایت به سد «منجیل» می پیوندد.
▪ «شور آب دره» معروف به دره «شلودره»: این دره بین ضلع غربی گردنه «اوانك» و ضلع شرقی «پیله سره» واقع شده است و به عبارت شور بودن آب این دره و مشاهده سفیدی نمك در حاشیه ها، این دره به «شورآب دره» معروف شده است.
▪ ناحیه مرتفع «زرسك»: سالیان سال، محصولات كشاورزی این ناحیه، مورد توجه اهالی بوده و بیشتر آنان به شكل «شراكتی» در برداشت محصولات منطقه سهیم هستند. «گردو»، مهم ترین محصول این ناحیه به شمار می رود.
▪ شهرك «مصطفی ده»: این منطقه به بركت دو رود حاشیه آن، به عنوان «كمربند سبز منطقه» مطرح است. حبوبات، سیب و گردو مهم ترین محصولات این منطقه به شمار می رود. آنچه امروزه اهمیت این منطقه را دوچندان می كند، ساخت شیلات و پرورش ماهی در حاشیه دو رود این منطقه است.
▪ منطقه سرسبز «رودر»: این منطقه نیز از مناطق كشاورزی گرمارود محسوب می شود. مرغوب ترین محصولات كشاورزی آن، گردو، سیب و یونجه است. وجود درختان كهنسال و تنومند گردو، به عنوان «سایبان» باعث شده تا این منطقه به عنوان تفریح گاهی دایمی، از نسل های گذشته مورد توجه اهالی قرار گیرد.
▪ منطقه «زیور»: دشت سرسبز «زیور»، نقطه عطف كشاورزی گرمارود به شمار می رود كه اهالی از مدتها پیش در اندیشه آباد كردن آن بودند. محصولات این منطقه، یونجه و گردو است.
▪ منطقه «پشت آسیاب»: قدیمی های محل از سكونت داشتن اجداد خود در این منطقه خبر می دهند. همچنین گفته می شود اهالی گرمارود برای آسیاب كردن گندم به این منطقه رجوع می كردند، از همین رو از قدیم این منطقه به نام «پشت آسیاب» شهرت یافته و امروزه به عنوان منطقه ای كشاورزی با محصولات سیب و گردو مطرح است.
▪ حاشیه های شرقی و غربی گرمارود: حاشیه شرقی رود گرمارود، معروف به «پسی لات» است كه در آن باغ های كشاورزی نیز وجود دارد. « آسیاب آبی» محل نیز در این منطقه قرار داشته كه امروزه خرابه های این اثر تاریخی همچنان آشكار است.
حاشیه غربی رود گرمارود، معروف به «سنگ لات» و «قلعه لات» (۵) است كه محصولات كشاورزی آن حبوبات، سیب، آلبالو، گیلاس، زردآلو و گلابی است.
▪ منطقه «سرخرمن» و سنگ لات:از دیرباز محدوده های این منطقه مركز كشت گندم و جو بود و اهالی برای خرمن كردن جای مناسبی را انتخاب كردند كه امروزه لفظ «سرخرمن» یا (خرمنی سر) به عنوان منطقه ای كشاورزی همچنان در اذهان گرمارودی ها باقی است. عمده ترین محصول این منطقه «حبوبات» است.
▪ مناطق «زیجارگ»،«لوسرگ»، «لزور»: این نواحی، از محدوده های شرقی گرمارود به شمار می رود كه عمده ترین محصولات كشاورزی آن یونجه، گردو و انواع علف های صحرایی و غیرصحرایی است. «سیب ترش» منطقه «لزور» در نزد گرمارودی ها، شهرت زیادی دارد و همچنین وجود امامزاده در منطقه «لوسرگ»، اهمیت این منطقه را دوچندان كرده است.
▪ منطقه «لیسانك»: محدوده های جنوب شرقی گرمارود كه در بدنه كوه نیز قرارگرفته، مشهور به «لیسانك» است. این منطقه همچنان به عنوان منطقه ای كشاورزی مطرح است و عمده ترین محصولات آن یونجه، قیصی، آلبالو و گردو است.
▪ مناطق «زیورو» و «زرسك رود»: این مناطق در غرب گرمارود قراردارد و مهم ترین محصولات كشاورزی آن سیب، گیلاس، آلبالو، گلابی و زردآلو است.
▪ منطقه «گرمدره»: این منطقه شمالی، همچنان پای قله های سخت گذر قرارگرفته و به بركت رود «خردلو» همچنان به عنوان منطقه ای كشاورزی مطرح است.
▪ منطقه «جیرسرا» (۶) : این منطقه در ضلع غربی روستای گرمارود واقع شده و امروزه منطقه ای مسكونی - كشاورزی، به شمار می رود.
▪ منطقه «گل چال»(۷) : از دیگر مناطق جنوبی گرمارود، می توان به «گل چال» نیز اشاره كرد. این منطقه از ایام گذشته به دلیل داشتن خاك مرغوب برای اندودخانه ها، موردتوجه اهالی بود و امروزه چاله های به جامانده، نشاندهنده عملكرد نسل های گذشته است.
▪ منطقه «فال دمجار»: محدوده های شمالی«زیورو» معروف به «فال دمجار» است كه عاری از هرگونه كشت و درخت است. در قدیم این محدوده ها محل كشت گندم و جو بود، اما اكنون تپه های آن به دلیل وجود «گون»(۸) و بعضی از بوته های ریز و درشت، منطقه مناسب برای چرای دام هاست.
«مرزباغ رود»، «تمی جارگ»، «جولك»، «خورتوسر»، «خشچال»، «زیورچال»، «چل نو»، «لات آسیاب» و «دوران» از دیگر مناطق گرمارود به شمار می رود.
● آب معدنی های گرمارود
«گرآب» (گرآو) (۹)، آب معدنی معروف الموت است كه در چند كیلومتری محله گرمارود قرارگرفته و از شهرت خاصی نیز برخوردار است.
● همسایگان گرمارود
گرمارود، از شمال شرقی با «پیج بن» از شرق با «اواتر»، «نرم لات» و «دینه رود» از جنوب با «اوانك» از جنوب غربی با «ورك»، «ویكان» و «حسن آباد» و از غرب با «كلان» همسایه است.
● آبشار گرمارود
از دیدنی های گرمارود، آبشار آن است. ارتفاع آبشار را از سطح زمین حدود ۱۵۰ متر تخمین می زنند كه پرش آب آن در فصل بهار دیدنی است. بخشی از آبشار، «پله گونه» است كه خود آبشارهای دیگری را تشكیل می دهد. این آبشار بین دو دهنه از صخره های سخت قرارگرفته و از نقاط متعدد دیده می شود. این آبشار، محله گرمارود را به دو بخش، «این دست محله» و «آن دست محله» تقسیم كرده است.
«گرمارود»، این خطه پایانی الموت اگر بخوبی به تصویر كشیده شود، عظمت و ثروت آن آشكارتر خواهدشد.
با این كه گرمارود پل ارتباطی الموت و شمال كشور به شمار می رود، اما متأسفانه ساخت جاده آن به شمال كشور مشمول زمان شده است.
بازسازی نكردن قلعه نویذر، بی توجهی به زیباسازی حاشیه های آبشارگرمارود، غفلت از بازسازی و مرمت زیارتگاه ها، بی اعتنایی به ثروت طبیعی «گچ» در منطقه گچ لات، نبودن تسهیلات بهداشتی و درمانی، مكان های ورزشی و كتابخانه ازجمله مواردی است كه یاری مسئولان استان و دولتمردان را می طلبد.
زیرنویس
۱- الموت (alamout) در قدیم به «آله+اموت» نیز شهرت داشت. «آله» به زبان دیلمی به معنای عقاب و «اموت» نیز به معنای آشیان است.
۲- اصطلاح «لات» به حاشیه های پایانی كوه كه توأم با سنگ ریزه و نهرآب است، اطلاق می شود.
۳- دربند، دامنه ای را گویند كه هرساله برف های زمستانی آن روی هم انباشته شده و در دهه های اخیر اهالی از برف این منطقه در قالب یخ در مراسم سنتی و مذهبی خود استفاده می كنند.
۴- از محدوده های پایانی ارتفاعات اواتر و ازاتر در الموت بالا تا حاشیه های بخش رودبار شهرستان كه همه به رودخانه شاهرود منتهی می شود، دره الموت شكل می گیرد.
۵- قلع، نوعی از گیاه است كه برگ پهنش، شاخص اصلی آن است.
۶- جیر به اصطلاح محلی به معنای پایین است و سرا به معنای محل سكونت
۷- چال به معنای گودال یا به اصطلاح محلی چاله گویند كه براثر كندن گل ها به وجود می آید.
۸- گون، نوعی گیاه صحرایی (بوته ای شكل) است كه تیغ های تیزی دارد و از آن برای سوخت استفاده می كردند.
۹- واژه «گر» در تركیب «گرآب» نوعی ماده معدنی است.
افسانه قالیچه های پرنده ایرانی!
حتما شما نیر تاکنون از قالیچه های پرنده در داستانها و افسانه ها شنیده اید اما شاید باور نمی کنید افسانه قالیچه های پرنده در داستان های هزار و یک شب واقعیت داشته باشد!
می توانید تصور کنید روی یک قالیچه پرنده در حال عبور از مرزهای فیزیکی حقیقی هستید!
هنری بک،کاشف فرانسوی در سردابهای زیرزمینی قلعه الموت، در نزدیکی دریای خزر، طومارهایی یافته است که شواهد جدیدی در مورد قالیچههای پرنده به دست میدهند. این طومارها که به طرز خارقالعادهای سالم ماندهاند، در اوایل قرن سیزدهم میلادی توسط یک محقق یهودی به نام اسحاق بن شریره نوشته شدهاند. قالیچههای پرندهای که میتوانستند چند متر بر فراز زمین شناور باشند، نخستین بار توسط کیمیاگران و صنعتگران دربار ملکه صبا ساخته شد و ملکه صبا آن را به نشانه عشق خود برای حضرت سلیمان فرستاد.
قرنها پس از آن که قالیچههای پرنده تنها یک افسانه هزار و یک شبی تصور میشد، هنری بک، کاشف فرانسوی، شواهد مستند از وجود قالیچههای پرنده در ایران یافته است.
هنری بک در سردابهای زیرزمینی قلعة الموت، در نزدیکی دریای خزر، طومارهایی یافته است که شواهد جدیدی در مورد قالیچههای پرنده به دست میدهند. این طومارها که به طرز خارقالعادهای سالم ماندهاند، در اوایل قرن سیزدهم میلادی توسط یک محقق یهودی به نام اسحاق بن شریره نوشته شدهاند.
پس از آن که پروفسور جی. دی. سپتیموس، زبان شناس مشهور این متون را از زبان فارسی به انگلیسی ترجمه کرد، این دستنوشتهها باعث جنجالهای زیادی در جامعه علمی جهان شدند. مدت کوتاهی پس از انتشار ترجمه این متون، کنفرانسی با حضور کارشناسان برجسته بینالمللی در مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی لندن برگزار شد. بسیاری از مورخان با حمله به بک، این دست نوشتهها را جعلی خواندند. اما پروفسور سپتیموس که به خاطر عدم شرکت بک در این کنفرانس به خاطر تولد فرزندش دفاع از او را به عهده داشت، گفت که این متون باید به طور دقیق مورد بررسی قرار بگیرند.
قدمت این دست نوشتهها اکنون در انستیتوی لئوناردو داوینچی شهر تریست، به کمک روش رادیو کربن در حال تعیین است.
بنا بر نوشتههای بن شریره، حکام مسلمان قالیچههای پرنده را وسیلهای شیطانی میدانستهاند و به همین خاطر دانش و سازندگان آن را سرکوب کردهاند و ردپای آن را از تاریخ به دقت پاک کردهاند. هرچند قالیچههای پرنده تا اواخر قرن سیزدهم میلادی بافته و فروخته میشدهاند، اما استفاده از آن در انحصار افراد خاصی بوده است.
بنا بر یادداشتهای بنشریره، نخستین اشارات به قالیچههای باستانی در دو متن باستانی صورت گرفته است. یکی از این کتابها، مجموعهای از ضربالمثلها است که توسط شامشاد، وزیر نبوکدنزر پادشاه بابلی جمعآوری شده است و منبع دیگر، مجموعهای از گفتگوهای باستانی است که توسط شخصی به نام ژوزفوس نگاشته شده است.
بر اساس نوشتههای بن شریره، قالیچههای پرندهای که میتوانستند چند متر بر فراز زمین شناور باشند، نخستین بار توسط کیمیاگران و صنعتگران دربار ملکه صبا ساخته شد و ملکه صبا آن را به نشانه عشق خود برای حضرت سلیمان فرستاد. اما وقتی ملکه صبا خبر برخورد سرد حضرت سلیمان را با هدیهاش شنید، دلشکسته شد و صنعتگران خود را از دربار بیرون کرد. این صنعتگران در نهایت در ناحیه بینالنهرین و در نزدیکی شهر بغداد ساکن شدند و کسب و کار خود را ادامه دادند.
بن شریره در یادداشتهای خود به توضیح چگونگی کار این قالیچههای پرنده میپردازد، اما متاسفانه اکثر اصطلاحات و عبارات فنی به کار رفته در این قسمت قابل فهم نیستند. اما از قسمتهای قابل خواندن متن چنین برمیآید که قالیچههای پرنده هم مانند قالیچههای معمولی روی دار بافته میشدهاند و تفاوت آنها با قالیچههای معمولی در مرحله رنگرزی بوده است.
صنعتگران دربار ملکه صبا گِل مخصوصی «به دست آمده از چشمههای کوهستان» کشف کرده بودند که هنگامی که در معرض حرارت شدید، «داغتر از آتش حلقة هفتم جهنم» در ظرفی محتوی روغن یونانی قرار میگرفت، خاصیت ضد مغناطیسی پیدا میکرد. با توجه به مغناطیس بودن کرة زمین، و وجود میلیونها محور مغناطیسی که از قطب جنوب تا قطب شمال کشیده شدهاند، قالیچههایی که الیاف شان به این گل آغشته میشد میتوانستند از سطح زمین فاصله بگیرند. این فاصله با توجه به غلظت و میزان گل به کار رفته، از یک متر تا چند ده متر میرسید. محورهای مغناطیسی مانند ریلهای هوایی عمل میکردند و قالیچه میتوانست در امتداد این محورها پیش رود.
بر اساس یادداشتهای بن شریره، کتابخانه اسکندریه تعداد زیادی از این قالیچههای پرنده را در اختیار داشته است و آن را برای گردش میان قفسههای مملو از پاپیروس کتابخانه در اختیار مراجعهکنندگان به کتابخانه میگذاشته است. این کتابخانه که در یک زیگورات قرار داشته است، بیش از ۴۰ هزار طومار خطی در اختیار داشته است که توسط سیصد نسل از کاتبان نگاشته شده بود. سقف این کتابخانه آنقدر بلند بوده است که بسیاری از مراجعهکنندگان ترجیح میدادهاند به حالت شناور در هوا و روی قالیچههای پرنده مطالعه کنند.
بر اساس یادداشتهای بن شریره، ساخت قالیچههای پرنده در سرزمینهای اسلامی به دو دلیل سرکوب شد. نخست این که حکام مسلمان میگفتند بشر قرار نیست پرواز کند و قالیچههای پرنده باعث به هم خوردن نظم امور میشوند. دلیل دوم بیشتر اقتصادی بود. بسیاری از اشراف و ثروتمندان عرب ثروت خود را مدیون گلههای شتر و اسب خود بودند و دلشان نمیخواست چند صنعتگر فقیر و بیچیز با ساخت قالیچههای پرنده کسب و کار آنها را نابود کنند.
قالیچههای پرنده در زمان حکومت خلفای اموی و عباسی به شدت سرکوب شدند و در نهایت در سال ۱۲۲۶ میلادی و با حمله مغولها به آسیای مرکزی، در هرات و بلخ و بخارا حمام خون به راه افتاد. مغولها در جریان غارت و تاراج خود، چند قالیچه پرنده هم پیدا کردند و هنگامی که مردی به آنها گفت این قالیچهها تیزروتر از اسبهای پاکوتاه مغولها هستند، چنگیزخان چنان از این توهین برآشفته شد که سر مرد را از تنش جدا کرد و دستور داد تمام قالیچههای پرنده قلمروی وسیعش را جمعآوری و نابود کنند.
افشره حیات وحش ایران
● پارك ملی گلستان
پارك ملی گلستان مهمترین گردشگاه طبیعی استان گلستان است كه حدوداً ۹۲ هزار هكتار مساحت دارد. پارك ملی گلستان به تنهایی یك هشتم گونه های گیاهی، یك سوم پرندگان و بیش از ۵۰ درصد گونه های پستانداران ایران را یكجا در خود جای داده است. این پارك به دلیل برخورداری از سه تیپ مختلف آب و هوایی دارای اكوسیستم های جنگلی، كوهستانی و بیابانی است. پارك ملی گلستان به تنهایی یك هشتم گونه های گیاهی و بیش از ۵۰ درصد گونه های پستانداران ایران را در خود جای داده است. خرس قهوه ای، گوزن مرال و شوكا، پلنگ، قوچ و میش، كل و بز از شاخص ترین گونه های پارك ملی گلستان است. یكی از مهم ترین پستاندارانی كه در پارك ملی گلستان زیست می كند، قوچ اوریال بزرگترین و زیباترین قوچ ایرانی است كه شكارچیان خارجی بسیار به آن علاقه مندند.
پوشش گیاهی پارك شامل جنگل های نیمه مرتفع در نواحی استپی خشك است. جوامع گیاهی خاصی منطقه را می پوشانند. علاوه بر گونه های متنوع گیاهی، گونه های جانوری نیز در پارك وجود دارند. علاوه بر گونه های جانوری گونه های آبزی نیز در رودخانه های پارك حیات دارند. این پارك دارای دره های متعدد است. منابع آبی پارك متعدد بوده و شامل رودخانه و چشمه ها و یك رشته قنات است. آبشار گلستان در بالادست تفرجگاه آبشار در پارك قرار دارد. ارتفاع آبشار ۵/۱۹ متر و دارای آب همیشگی است. محیط های پیرامون از جنگل های پهن برگ خزری پوشیده شده است. پارك ملی گلستان در فاصله ۴۵ كیلومتری شرق مینودشت و ۱۵۰ كیلومتری شرق گرگان واقع است. خوشبختانه در این پارك كمپ هایی وجود دارند كه بشود شب را در آنها گذراند. طبیعت گلستان بسیار گسترده است. از مهمترین نقاط طبیعی گلستان:
▪جهان نما: این كوه در ارتفاعات جنوبی شهر گرگان و جنوب شرقی كردكوی واقع شده و جزء سلسله جبال البرز شرقی محسوب می شود. جهان نما سه هزار و ۸۶ متر ارتفاع دارد و نام خود را از روستایی كه در دامنه آن واقع شده، گرفته است. كوه جهان نما یكی از مهم ترین زیستگاه های حیات وحش استان گلستان است.
آبشار زیارت: این آبشار در ۵ كیلومتری جنوب روستای زیارت و ۱۹ كیلومتری جنوب گرگان و در مسیر یكی از شاخه های فرعی رودخانه خاصه رود زیارت به نام شاخه آبشار قرار دارد. این شاخه رودخانه از طریق دو آبشار مجاور از ارتفاع ۱۵متر به داخل محوطه حوضچه كه در محل ریزش ایجاد شده می ریزد. به دلیل بالا بودن رطوبت نسبی محیط روی تخته سنگ ها نیز پوشیده از خزه و گلسنگ است.
▪تالاب آجی گل: این تالاب در جنوب روستای تنگلی واقع شده و مساحت آن بالغ بر ۳۵۰ هكتار است. در بالادست این تالاب دریاچه ای به مساحت ۱۰۰ هكتار به نام دریاچه نمك قرار دارد. این تالاب از دو بخش تشكیل شده است. قسمت غربی آن تا حدی عمیق است و عمق آن در بیشتر نقاط یك تا یك و نیم متر و حداكثر سه متر است ولی در قسمت شرقی كه به وسیله نیزاری از بخش غربی جدا می شود عمق آب كمتر از یك متر است. آب تالاب از رودخانه مرزی اترك تامین می شود. حاشیه غربی آن دارای نی متراكم است و اطراف تالاب را درختان بزرگ و كوچك گز پوشانده.
▪تالاب آلاگل: تالاب آلاگل در شرق جاده آق قلا به اینچه برون واقع شده كه مساحت آن در زمان پرآبی به ۲۵۰۰ هكتار می رسد. آب این تالاب همانند تالاب های آجی گل و آلماگل از رودخانه مرزی اترك و زهكش های طبیعی تامین می شود. محیط های پیرامونی تالاب با نی و جگن و درختچه های گز پوشیده شده است. هرساله در فصل مهاجرت هزاران پرنده به این تالاب و دیگر تالاب های استان می آیند كه انواع قو، فلامینگو، اردك، پرستو و غاز از این دسته اند.
▪تالاب آلماگل: این تالاب در شمال روستای تنگلی واقع شده و با فاصله كمی از مرز ایران و تركمنستان قرار گرفته است. مساحت این تالاب ۲۰۷ هكتار است. عمق آب آن در بیشتر نقاط بین یك تا یك و نیم متر متغیر است و حداكثر به ۳ متر می رسد.
حواشی این تالاب در اكثر نقاط پوشیده از نی است. اطراف تالاب در ضلع جنوبی و مسیر كانال ورودی آب به تالاب را جنگل های گز پوشانده است. در این تالاب به علت نزدیكی به مرز، شكار و هرگونه تیراندازی ممنوع است. آب این تالاب به علت نزدیكی رودخانه اترك شیرین است. آلماگل یكی از تالاب های بین المللی كشور است.
▪پارك جنگلی النگ دره: این پارك در ضلع جنوبی شهرستان گرگان واقع است. رودخانه از قسمت جنوب پارك به شمال امتداد دارد و به طور تقریبی از وسط آن می گذرد. تیپ گیاهی پارك از درختان جنگل های جلگه ای مانند جوامع انجیلی و ممرز و... و دیگر گونه های گیاهی تشكیل شده است.
▪پارك طبیعی ناهارخوران: ناهارخوران از قدیمی ترین تفرجگاه های استان گلستان و شهرستان گرگان است. ناهارخوران در ۴ كیلومتری جنوب شهر گرگان واقع شده و دارای پوشش گیاهی غنی است.
▪آشوراده: یكی از جلوه های تماشایی استان گلستان، همچون سایر نواحی شمالی ایران، وجود روستاهای زیبا به ویژه در دل جنگل های آن است. از جمله این روستاها می توان به ناحیه روستایی آشوراده اشاره كرد. آشوراده از جمله نقاط دیدنی و تماشایی استان گلستان و از توابع شهرستان بندرتركمن است كه در ۲۵ كیلومتری مركز استان یعنی شهر گرگان واقع شده است. آشوراده به شكل جزیره است و آب و هوای معتدل مرطوب دارد. زبان مردم این جزیره فارسی و تركی است.
همه مردم مسلمان و پیرو مذهب شیعه یا سنی هستند. این جزیره زیستگاه مناسبی برای انواع جانوران است و همواره یكی از جزیره های دیدنی و توریست پذیر استان گلستان محسوب می شود. تماشای صید ماهیان خاوری، اسكله، تاسیسات بندر تركمن و سواحل جزیره آشوراده از جاذبه های این ناحیه به شمار می آید. علاوه بر این جاذبه ها تالاب گمیشان، آبشار باران كوه، پارك جنگلی دلند، پارك جنگلی قرق و دیوار دفاعی گرگان و گنبد كاووس را هم می توان به عنوان مهمترین آثار باستانی استان گلستان نام برد. با برنامه ریزی سفری چهارروزه می توان قسمتی از جاذبه های مهم استان گلستان را دید و سری هم به دشت نازساری زیستگاه گونه منحصر به فرد گوزن زرد ایرانی زد. زمان سفر بهتر است در تیرماه باشد.
افغانستان؛ آیا توریسم احیا خواهد شد؟
افغانستان، بخاطر جنگ و ناآرامی، از نقشه توریسم محو شده است. اما چه فرصت هایی برای بازگشت دارد؟ جاذبه های توریستی اش كدام اند؟ در مقاله ذیل تلاش می شود به این سئوالات پاسخ داده شود.
بنابر عقیده عمومی، وقتی كشوری، طی سی سال گذشته، تجاوزات، جنگ های داخلی، و همه نوع كشمكش درونی و تخریب زیربنایش را مشاهده كرده، توریسم احتمالا آخرین چیزی است كه به ذهن افراد خطور می كند. اما نگرش نوین، كه تاحدی بواسطه افزایش سفرهای بین المللی رایج شده و مدعی است توریسم- درصورتی كه بخوبی مدیریت شود- با بهمراه آوردن منابع مالی، دانش و حسن نیت فراوان می تواند عامل مهمی در بازسازی باشد، دید متفاوتی دارد.
افغانستان اساسا همیشه یك چهارراه تجاری بوده كه در تعریف اش از عبارت "سكان آسیا" استفاده كرده اند. از دوران بسیار قدیم، جایگاه مركزی افغانستان غیرقابل چشم پوشی بوده است. چند امپراطوری مهم، باختران ها، گریك ها بعد از اسكندر، و محمد غزنی در قرن دهم پس از میلاد، و ... بخاطر جایگاه جغرافیایی افغانستان بوجود آمدند.
در زمان ما نیز رویدادی مهم در این كشور رخ داده: ظهور طالبان، كنترل سریع آن ها بر عمده قسمت های كشور و سقوط شان تاثیری فوق العاده بر افغانستان و منطقه داشت. ما هنوز در حال ارزیابی اهمیت تاریخی طالبان، و درس هایی كه می توان از حكومت كوتاهشان آموخت، هستیم. این كشور، علیرغم آسیب دیدگی نمادهای فیزیكی اش، در جذب توریست ها سابقه ای طولانی دارد. شاید دیگر نتوان موزه كابل و بودای بزرگ بامیان را مرمت كرد، اما چیزهای زیادی هست كه می توان مجددا كشف شان كرد: كوه ها، صحراها، و قبیله نشین هایی با تبار متفاوت كه با میهماندوستی عجیبی از بازدیدكنندگان استقبال می كنند. در غرب نیز ثروتی پنهان وجود دارد. افغانستان، به مدت تقریبا سی سال، بر روی مسافران معمولی بسته بوده است. این امر در آسیا تقریبا بی نظیر است، و برای سرمایه گذاران و توریست های نوین گیرایی ]خاصی[ دارد.
●قدیم و حال
با سفر زمینی همراه با گروه ها از افغانستان تا هند در دهه ۱۹۷۰ تجربه زیادی كسب كردم. عبور از ایران و رسیدن به هرات در آن روزها به معنی تجربه صحنه هایی بود كه قرون وسطی را یادآوری می كردند: ساختمان های كوچك، و خیابان هایی پر از وسایلی كه اسب و شتر آن ها را می كشیدند. هوای خنك غروب مردان موقر با لباس های رنگارنگ را به خیابان ها می كشید كه با تعارفات خاص خودشان با یكدیگر سلام و احوالپرسی می كردند. تعظیم، دست روی سینه، و "سلام علیكم، سلام، حالتان چطور است؟" و در جواب "خوبم."
امروزه خیلی چیزها تغییر كرده، بجز تعارفات طبیعی. افغانستان به زور به دنیای نوین كشیده شد. یك سفر شخصی ده روزه، از غرب به شرق كشور در نوامبر/دسامبر ۲۰۰۲ (اولین ملاقاتم از این كشور بعد از سال ۱۹۸۱) جزئیات عملی را تفكیك نمود. افغانستان هنوز جذاب بود، نسبتا امن بود، و هینترلند میتوانست در آنجا فعالیت كند. سفر من به یك ماجرای واقعی تبدیل شد.
گروهی از ۱۲ مسافر جسور، كه در بین شان فقط یك نفر زیر چهل سال داشت و پیرترین شان ۷۵ ساله بود، در آوریل سال گذشته وارد تهران شد، و این درحالی بود كه روز بعد هنگام فرود در مشهد با بوران و برف مواجه گردید. برای تجدید قوا یك روز بیش تر در شهر حرم امام رضا ماندیم.
قدم زدن در مركز شهر بسیار جالب بود. حرم بزرگ ما را جذب خود كرد، و مقیاس وسیع صحن های اطراف حرم همه ما را شگفت زده كرد. شام گوارا به سبك ایرانی و دیدار از یك چایخانه ما را آرام كرد و با آداب و رسوم شرق آشنایمان كرد.
عزیمت زودهنگام به سوی مرز باعث تنظیم الگوی روزهای آتی شد. امور خرید آب معدنی و خوراكی برای سفر شب قبل انجام شده بود. كمبود آب آشامیدنی تمیز در افغانستان یك معضل است اما آب معدنی بطری شده در شهرها فراوان است، گرچه طبق استانداردهای محلی گران است.
خوب بودن جاده های ایران تكان های جاده های افغانستان را تشدید می كند. اما قبل از هر چیز به تجربه مرزی می رسیم. عبور از مرزهای آسیایی با وسیله شخصی و گروهی از غربی ها می تواند تجربه ای تلخ مملو از سوء تفاهم ها باشد: زبان، فرهنگ، و حتی دشمنی آشكار. اما با دقت زیاد در آماده كردن اسناد برای افراد و خودرو، به اضافه رضایتنامه درباره سرنوشت شخصی و چندین انشاء اله، سرانجام از این تجربه گذشتیم.
در سال ۲۰۰۳، مرز اسلام قلعه افغانستان دریایی بود از هرج و مرج آشكار، اما برای گروه ما تجربه جالبی محسوب می شد. مسئولان با نوعی تردید به ما نگاه می كردند. "ما یك NGO بودیم؟ نه! نظامی بودیم؟ معلوم است كه نه! پس آنجا چكار می كردیم؟" ما نسلی بودیم كه احتمالا ۲۵ سال بود دیده نشده بودیم- گروهی از توریست های غربی. بالاخره، لبخند، و كمی ناباوری، روی صورتهایشان ظاهر شد. "بسیار خوب، خیلی خوش آمدید."
●هرات
سپس سفر به هرات آغاز شد. جاده جدید درحال ساخت، موازی با راه خاكی است. باید دقت زیادی به خرج دهید، مگر اینكه بخواهید وسیله تان را از بین ببرید. سفرهای گذشته را از یادنمی برم- ۱۲۵ كیلومتر مسیر هرات هیچ مشكلی نداشت. با احداث جاده جدید از سال بعد، مجددا مشكلات برطرف خواهد شد. غروب بود كه به شهر رسیدیم و هتلی را كه قرار بوددر آن بمانیم پیدا كردیم. یك راننده تاكسی خوش برخورد برای كمك به یافتن هتل در تاریكی به یاری مان آمد.
روز بعد، گردش مان در شهر تایید كننده نظر من بود، مبنی بر این كه هرات بیش از هر شهر دیگری در افغانستان جاذبه های توریستی دارد. حال و هوای تجارت با ایران، كه روز به روز در حال افزایش است، شهر را به تكاپو وادار كرده. شكوه معماری اسلامی را می توان به بهترین نحو در مسجد جامی (از قرن دوازدهم) مشاهده كرد. مناره های مصلای تیموری و مقبره گوهرشاد شگفت انگیزترین نوع از تزیین كاشی كاری را دارا هستند. مقبره جامی (شاعر) نیز در شهر قرار دارد. ارگ بزرگ بر شهر مسلط است. در داستان ها آمده كه این ارگ را ابتدا اسكندر بزرگ ساخته.
جنگ های خشونت آمیز اخیر در شهر ساختمان های زیادی را تخریب كرد اما ارگ را می توان همانگونه چندین قرن پیش دیده می شده اكنون مشاهده كرد. درست شش كیلومتر بیرون از شهر گازرگاه قرار دارد، مكانی باشكوه و ویژه. بازدیدكنندگان از مقبره صوفی مقدس و خواجه عبداله انصاری (شاعر)، كه در سال ۱۰۰۶ درهرات به دنیا آمد و در آن فوت كرد و نیز از مقبره های رهبران و شاهان سابق افغانستان كه شعرا و مسافران قدیمی به آنها اشاره كرده اند دیدن می كنند. دانشمندان و درویش ها، به مدت چندین قرن، به این سرزمین صلح می آمدند. مردم شهر به ما (گروهی از توریست های مسن كه به ساختمان هایی كه آنان بی ارزش قلمداد می كردند با تعجب می نگریستند) خیره شده بودند. توریست ها هنوز عجیب و غریب هستند و مردم محلی می خواهند بیش تر درباره شان بدانند، همان قدر كه توریست ها دوست دارند درباره مردم محلی بدانند.
دیدار ما از مسجد (كه هنرمندی ماهر درحال مرمت و تعویض كاشی هایش بود) با خاتمه نماز همزمان شد و خیلی زود عده زیادی از نمازگزاران كنجكاو ما را احاطه كردند و سئوالات زیادی پرسیدند. در آنجا نوعی اشتیاق برای اخبار، ولع برای هنجار و غرور برای مسلمان و افغان بودن وجود دارد. مهمان نوازی، تنوع، رنگ و اغلب فرش های نفیس منطقه اشتیاق بدست آوردن این شكوه مندی ها را در گروه ما ایجاد میكردند. مجبور بودم موارد پیش پا افتاده ای مثل عوارض گمركی، حمل فیزیكی موارد و مشكلات بار زیادی را به آنان گوشزد كنم، اما بی فایده بود.
سفر ما تازه آغاز شده بود. اكنون اثاثیه زیادی داشتیم. وقت آن رسیده بود كه مسیری كه به نام "جاده روسیه به قندهار" شناخته میشد را پیش بگیریم. طولی نكشید كه با موانع نیرویی شبه نظامی- كه ماهیتی ناشناخته داشت- مواجه شدیم، كه احتمالا برای گرفتن مالیات راه را بسته بودند. جاده هراس انگیزبود، و نشانه های كشمكش در جاده دیده می شد. احتیاط بسیار زیادی لازم است و اجتناب از خطرهای خاص خیلی زود به یك غریزه تبدیل می شود.
وقتی با لاشه سوخته هواپیمایی در كنار جاده مواجه می شوی، چشم انداز برایت آشكار می شود، و خشونت بشر را بی پرده می بینی. این مدخل صحرای افسانه ای مرگ بود، خشك و ناخوشایند. اما گاهی برای صرف چای كنار جاده می ایستادیم و درباره وضعیت جاده بحث می كردیم. نگهداری خودروی مان اهمیت زیادی داشت و سفرمان بیش از آنچه برنامه ریزی كرده بودیم طول كشید. خودروی مان باید سه هفته دوام می آورد. شب هنگام در یك چایخانه توقف كردیم- در آنجا چیز دیگری نبود. یك كیلومتر پایین تر از جاده یك هتل قدیمی روسی قرار داشت، كه اكنون تخریب شده و پر از لاشه خودروهای زرهی بود. بنابراین، بعد از یك جلسه دیگر از "چه كسانی هستید؟" در چایخانه غذای محلی را خوردیم و برای خواب آماده شدیم.
اتوبوس محلی قبل از سپیده دم راه افتاد و ما بلافاصله دنبالش كردیم. روزی طولانی پیش روی بود، و بحث راننده درباره وضعیت بد جاده ادامه داشت. برای سرعت بخشیدن به بازسازی جاده كه برنامه ریزی و تایید شده بود دعا كرده بودند. وقتی جاده جدید تكمیل شود، سفر هرات-قندهار فقط یك روز طول می كشد. ما، خسته و كوفته، فقط می خواستیم تا شب به یك هتل برسیم.
●قندهار
بخاطر ملاحظات امنیتی قصد نداشتیم دوشب در قندهار بمانیم. اما انعطاف پذیری كلید سفر موفقیت آمیز در افغانستان است. خودروی ما به كمی تعمیرنیاز داشت و مجبور بودیم توقف كنیم. قندهار سرزمین جالبی بود. قبل از حمله روسیه به افغانستان، قندهار سرزمین حاصلخیزی برای عمده آسیا محسوب می شد، و انگور و انارش به درستی معروف شده. از دیدن نشانه های احیای این كشت وكار، علیرغم كشت ناخوشایند خشخاش بصورت پراكنده، هیجان زده شدم. این شهر از نظر سنت های اسلامی و موسسات دولتی افغانستان مهم است. مسجد عبای حضرت محمد یكی از مقدس ترین حرم ها در این كشور است. تاریخ باستان نیز اهمیت دارد: اسكندر شهری را در اینجا تاسیس كرد و بقایای باستانی اش در همین نزدیكی هستند. در زمان معاصر، قندهار مقر طالبان بود.
از اینجا تا مرز پاكستان ۹۰ كیلومتر و تا كویته كمی بیش تر از این است. قندهار، بخاطر قرارگرفتن در مسیر تجاری، پر است از هتل، رستوران و بازار. تاثیر پاكستان بر منابع مالی و بازرگانان بسیار قوی است. حساس ترین مسافران می توانند جریان پنهان مواجهه اسلامی را حس كنند. شهر بخاطر گلدوزی هایش، انبار ترانزیت ابریشم، كلاه های گلدوزی شده قبیله ای، كت های بی آستین، بازارهای جالب و مكان های تاریخی معروف است.
با وجود این، شهر با گذشته و حال متزلزل برای غربی ها و بسیاری ازمسافران باقی مانده، بنابراین دقت بسیاری لازم است. روز بعد ترجیح دادیم برای دیدن "لشكرگار" و "بست" به خارج از شهر برویم. این مكان اقامتگاه زمستانی شاهان غزنوی بود، كه توسط مغول ها تخریب، و در سال ۱۲۲۱ توسط تیمور بازسازی شده بود. بقایای حیرت برانگیز، و طاق بزرگ بسیار معروف هستند.
وضع جاده ها همچنان خراب بود. دو روز طول كشید تا با رانندگی محتاطانه به غزنه (حدود ۳۵۲ كیلومتر دورتر از شهر) برسیم. تنها نبودیم: دسته های اتوبوس ها و كامیون ها، كه بعضی هایشان بیش از اندازه بارگیری شده بودند اطرافمان بودند. اكنون ما درحال طی مسیر بر روی "جاده امریكایی" بودیم. این جاده، كه برخلاف جاده سیمانی روس ها، از آسفالت ساخته شده در اكثر مناطق تا حد خرابی كامل فرسایش یافته. آسفالت به نگهداری بیش تری نیاز دارد. اما در این روزها با مهمان نوازی صمیمانه ای مواجه شدیم. هیچ كس قصد ایجاد دردسر نداشت، بلكه می خواستند از ما محافظت كنند. خبرهای خوب برای آینده- گروهی از مهندسان هندی و كارمندان سازمان ملل را در حال بررسی جاده دیدیم. احتمالا كار بازسازی جاده شروع شده است.●غزنه
بالاخره به غزنه رسیدیم، شهری معروف با تاریخ نظامی ممتد، سابقه ای بودایی و وضعیت تقریبا متزلزل كنونی. محبت و گرمی ذاتی مردم شهر بر من تاثیر گذاشت. دژ بزرگ از كیلومترها دورتر قابل مشاهده است و درست پشت آن دو برج یا مناره قرار دارد، كه توسط مسعود۱۱۱ و بهرام شاه (شاهان غزنوی) ساخته شده اند. این مكان ها درغزنه معروف هستند. آجركاری بر روی برج ها از نتایج هنر اسلامی دوره ۱۰۰۰ تا ۱۱۰۰ بعد از میلاد می باشد. كمی بالاتر بقایای كاخ سلطان مسعود و آرامگاه سلطان محمود (فاتح بزرگ قرن دهم) قرار دارند.
●كابل
گردش ما در جنوب تقریبا كامل شده بود و ۱۴۵ كیلومتر نهایی به كابل بر روی جاده تقریبا جدیدالاحداثی طی شد كه قبل از وارد شدن به دره كابل از میان تپه ها می گذرد. دشمنی و كشمكش بین احزاب، برای كنترل كابل، تا حدی بوده كه مین روبی اطراف شهر سال ها طول خواهد كشید. می توان ]با هواپیما[ از كابل به هرات پرواز كرد، اما صحراهای خشك جنوبی افغانستان تجربه ای هستند كه نباید از دست شان داد.
پایتخت افغانستان اكنون، بخاطر بازگشت پناهندگان و ناآرامی مداوم در بخش های دورافتاده كشور، جمعیت زیادی دارد. برای توریست یا مسافر، جذابیت های شهر عبارت اند از هتل ها و مسافرخانه های متعادل، غذاهای متنوع و رستوران ها بعلاوه¬ی دسترسی به كالاها و اجناسی كه در دیگر نقاط افغانستان در دسترس نیستند. در این شهر پر جنب و جوش، تماس با دنیای خارج از طریق اینترنت و تلفن آسان است. شرایط جوی تقریبا در تمام طول سال ملایم و قابل تحمل است. برای كارگزاران قدرت در این دنیای خاص و بازرگانان، كابل جایی است كه در نهایت مجبوری تجارت خود را در آن انجام دهی.
تنوع و پیچیدگی خیابانی مثل "چیكن استریت" توریست ها را گیج می كند. تعداد خیابان های مشابه در دنیا، كه این تعداد مغازه - كه همه نوع ابزار دست ساز كشور را ارائه كنند- را در خود جای بدهد، بسیار اندك است. كتاب های راهنما، سنگ لاجورد، قالیچه، گلدوزی، سلاح، جواهرات، هرچیزی! فقط بپرسید. البته قیمت در اینجا بالاتر از بقیه مناطق كشور است، اما هرچیزی كه بخواهید می توانید بخرید. كابل شهر یادبودها، اماكن مذهبی، قلعه دژمانند ، و البته برای افغان ها، بازاری كه محصولات خارجی در آن فروخته می شود، نیز هست. كابل خودش را برای فصل های آتی آماده می كند. از هتل اینتركنتیننتال به پایین، همه هتل ها درحال نوسازی هستند. وزارتخانه های دولتی و دیگر موسسات باید دوباره از زیر بنا ساخته شوند. با گردش در حومه شمالی و جنوبی معنی ویرانی كامل، بخاطر جنگ های داخلی ۲۰ سال گذشته، را درخواهید یافت. كارهای زیادی هست كه باید انجام شود. سالن خالی موزه، كه بصورت دلخراشی غارت شده، نیازمند همكاری بین المللی است.
پروازهای بین المللی سفر به كابل را آغاز كرده اند و تردیدی وجود ندارد كه توریسم خیلی زود شروع خواهد شد. ستاد توریستی آماده و منتظر است، و تعدادی از توریست های متعهد با حضورشان به آن رونق داده اند. با توسعه زیربنای توریستی گردشگری تسهیل می شود و سفر به خارج از كابل دشوار نخواهد بود. دیدار از غزنه، بامیان و جلال آباد آسان ترین دیدار خواهد بود.
●بامیان
ما، پس از استراحت و تجدید قوا، به سوی كوه های شمالی رفتیم- محل زندگی قبایل قومی متفاوت: تاجیك ها، هزاره ها، ازبك ها، و تركمن ها. كوه ای هندوكش برای همه شناخته شده اند- بلند، پوشیده از برف، پر از دره های مخفی و رودهایی كه از كوه سرازیر می شوند. قبل از عبور از تونل سالنگ، كه راه اصلی به شمال و مزار شریف می باشد، می بایست به دره بودایی بامیان (۲۲۳ كیلومتری كابل) می رفتیم. در اینجا یكی از بزرگ ترین عجایب دنیا قرار داشت: مجسمه بزرگ بودا با ۵۵ فوت ارتفاع كه متاسفانه در عملی وحشیانه، كه نمونه اش در قرن گذشته یافت نمی شود، تخریب شد. با وجود این، غارها، فرورفتگی ها (كه در آن ها مجسمه ها را جای داده بودند) و ویرانه های پادشاهی و شهری قدیمی كه توسط مغول ها تخریب شد و طالبان به آن آسیب رساندند، هنوز در اینجا قرار دارند. یك مسافرخانه جدید گشایش یافته و شهرها/دژهای باستانی مجاور بر روی قله كوه ها ، و نیز دریاچه های بسیار زیبای "بند امیر"، همگی در انتظار كشف شدن هستند.
●تونل سالنگ
جنگجویان در كل این منطقه جنگیدند و تا چهار سال پیش كه درگیری حزبی پایان یافت هنوز خط مقدم نبرد محسوب می شد. مین روبی كل منطقه سال ها ادامه خواهد داشت. اگر بخواهید به شمال، پشت كوه ها، بروید باید بین تونل یا راه طولانی بیرون یكی را انتخاب كنید. البته ذكر این نكته كه تونل ترسناك سالنگ - شاهكار مهندسی عظیم دهه ۶۰ كه به شدت خراب شده - درحال بازسازی است، بسیار ترغیب كننده است. موسسه آقا خان در حال كسب حمایت مالی برای سازه های روستایی و پل ها در این منطقه است. اسماعیلی های زیادی در این منطقه هستند. تجربه تونل و جاده برای ما تجربه خوبی نبود. در راه برگشت، بخاطر برف وبوران اواخر ماه می كه به نابسامانی و مسدود شدن جاده ها منجر شد، مجبور شدیم از چایخانه ها استفاده كنیم. وقتی تونل و جاده های نزدیك بازسازی شوند، چنین طوفان هایی مسئله ساز نخواهند بود. بهرحال، چشم انداز عالی است. اینجا دنیای دیگری است، بسیار دور از صحراهای داغ و خشكی قندهار. این جاده اصلی به سوی شمال به تاجیكستان نیز متصل می شود و شما را به فلات بی پایان آسیا می آورد، كه هزاران مایل وسعت دارد.
هنگام عبور از این جاده با اسكلت تانك ها، خودروهای زرهی و روستاهای ویران شده برخورد كردیم- كه شاهدی هستند بر دیوانگی محض و طمع جنگ طلبان. مردم شمال به خارجی ها بیش تر عادت دارند و، مثل جنوبی ها، با تردید به حضورمان در منطقه نمی نگریستند. چند مكان باستانی وجود دارد – كه در زمان صلح خاكبرداری شده و اكنون به فراموشی سپرده شده اند- كه در درك گذشته باستانی بسیار مهم هستند. این مكان ها شامل ویرانه های معبد سرخ كتل می شود كه اكنون متروكه باقی مانده و در انتظار بازدیدكنندگان، توضیحات و توجه می باشد.
مناطق دیدنی شمال بسیار بیش تر از آنچیزی است كه من درباره اش نوشته ام- قندوز-شهری قرون وسطایی، كه زمانی با دیوارمحصور شده بود، دیگر شهرها، معادن سنگ لاجورد كه در شرق مخفی هستند.
●مزار شریف
زمان ما در این سفر محدود بود. می بایست مزار شریف را می دیدیم، كه صحنه عمده جنگ ها بوده و مركز قسمت شمالی محسوب می شود. مزار شریف همچنین مذهبی ترین و مشهور ترین زیارتگاه در افغانستان را درخود جای داده است- زیارتگاه حضرت علی، پسرعمو و داماد پیامر. هر ساله هزاران نفر(با الهام گرفتن از داستان ها، سنن، و از همه بالاتر، با الهام گرفتن از ایمان) برای عبادت به این زیارتگاه می آیند. ما كه هستیم كه بخواهیم درباره علت آمدن نزد خدا بحث كنیم؟ زیارتگاه نقطه توجه شهر است. بعد از بازسازی های اخیرش، ساختمانی رنگارنگ و تقریبا زیبا با معماری موزون و كاشی كاری پدیدار شده است. خود شهر كاملا نوین است، و آثار درگیری های اخیر بر شهر نمایان است. مزارشریف، همانند كابل، محل هتل ها، غذا، و استراحت قبل از پیشروی است.
در نزدیكی شهر یك گنجینه قرار دارد، و آن ویرانه های شهر باستانی بلخ است، كه گفته می شود یكی از قدیمی ترین شهرهای دنیا است. طبق روایات، زیارتگاه ها و آیین ها به قرن پنجم قبل از میلاد برمی گردند. اسكندر شهری در اینجا بنا نمود، بقایای بودایی اطراف شهر باقی مانده و دیوارهای شهر كه حداقل ۱۲ كیلومتر طول دارد هنوز اینجا است. ویرانه های گنبد نوح (یكی از قدیمی ترین مساجد در آسیا) تزئیناتی مشابه با تزئینات قرن هشتم سامرا در عراق دارد. بلخ، زادگاه "رومی بلخی" (شاعر صوفی) است. این شهر دانشگاهی، مركز اسلامی یادگیری و تقوا، توسط چنگیزخان ویران شد اما شاهرخ آن را احیا كرد. بر روی زیارتگاه خواجه ابو نصر پارسا كار خارق العاده ای انجام شده. هركسی كه به هنر، تاریخ و فرهنگ علاقه مند است باید این مكان باستانی را ببیند.
بازگشت به كابل از شمال، علیرغم این كه طولانی است، باید یك روز طول بكشد. اما هیچ چیزی در این دنیا قطعی نیست و شرایط آب و هوایی ما را شكست داد. پروازها از مزار همیشه پر هستند، كه خود شاهدی است بر محبوبیت بلخ.
كابل، برای بسیاری از توریست ها، نقطه عزیمت از افغانستان است، و آنان برای خروج از پایتخت از پروازهای بین المللی استفاده می كنند. اما برای آن هایی كه زمان و قوه تصور دارند یك ریسك وجود دارد: كابل از طریق تنگه كابل به جلال آباد و خروج از افغانستان از طریق گذرگاه معروف خیبر به پیشاور در پاكستان. این گذرگاه ها بوی تاریخ می دهند و، از قرونی كه شاهد تاسیس افغانستان مدرن و كوتاه سازی آرزوهای استعماری بریتانیا و سیك ها (در قرن ۱۸ و ۱۹) بوده اند، غرق در خون می باشند. عزیمت از دره كابل به تنگه كابل از میان سرزمینی با شكوه صورت می گیرد. جاده در دست مرمت است و در صورت تكمیل به جاده اصلی تجاری تبدیل خواهد شد. جلال آباد سابقه بودایی جالبی دارد، در زمان های مختلف متزلزل بوده، اما بازارخوبی برای اجناس شمالغربی است و دارای هتل های متعادلی می باشد. قالیچه ها در این منطقه تنوع جالبی دارند.
زمانی این منطقه، تا مرز پاكستان، چندین اردوگاه پناهندگان را در خود جای داده بود و مشاهده اردوگاه های خالی خوب بود. در خود مرز عده ای پیاده در حال عبور بودند. عبور از سمت افغانستان آسان بود.
پاكستان بخاطر كاغذبازی اش، كه ما هم تجربه كردیم، معروف است.
من با عصبانیت آن هایی كه درانتظار وارد شدن یا خارج شدن از پاكستان بودند موافق هستم.
گذرگاه خیبر بوی قرن گذشته را می دهد و بخشی از آن محسوب می شود. دژها، سربازان مرز شمالغربی و فضای عجیب "لندی كتل"، سكوی راه آهن، و شهر باستانی قاچاقچی ها. یك معبد بودایی بر خانه های بزرگ مستحكم (كه گفته می شود به عوامل مهم بازار سیاه تعلق دارد) مشرف است. به پیشاور، شهر پرجنب و جوش مدرن/باستانی، خوش آمدید- شهری ممتاز در استان مرزی شمالغرب، با جمعیت عمدتا افغانی، شهری مملو از توطئه های عمیق سیاسی، ارتدوكسی اسلامی، پر از بازرگان، صراف و قاچاقچی. در پایان سفرتان در افغانستان، آیا می توانید چیزی بیش تر از این درباره یك شهر بپرسید؟
سفر به افغانستان یك نكته را ثابت كرد. پتانسیل این كشور به عنوان یك مقصد توریستی عمده بسیار بالا است. تمام مزیت های طبیعی را دارا است، چشم انداز گوناگون، صحراها، كوه ها، صنایع دستی زیبا، قالیچه هایی كه در دنیا شناخته شده اند، باستان شناسی، بعضی ساختمان های زیبا و سابقه تاریخی فوق العاده كه قوه تخیل را تحریك می كند. اما بزرگ ترین امتیاز مهمان نوازی خالصانه افراد مختلف است.
چطور می توان این پتانسیل فوق العاده را درك كرد؟ فقط با سرمایه گذاری عظیم در جاده ها، ارتباطات هوایی، زیر ساخت ها، و جلوه های توریسم- راهنماهای تعلیم دیده، هتلداری، ادبیات توریستی، سرمایه گذاری در مدیریت امكان باستانی. گونه های مختلف حمل و نقل نیز باید به كارگرفته و نگهداری شود. سرانجام اینكه، امنیت برای مسافران ضروری است. ممكن است بگویید كار دشواری است. اما توسعه توریسم تازه آغاز شده و باید مورد تشویق قرار گیرد. افغانستان با آغوش باز و ذهنی پذیرا از همه استقبال می كند.
اقیانوس ابرها
● جنگل ابر
جنگل ابر یكی از دست نخورده ترین جنگل های ایران واقع در ۳۵ كیلومتری شمال شرق سمنان است. زیبایی آن چیزی فراتر از یك جنگل است چون یك اقیانوس ابر اضافه تر از جنگل های شمال و شمال غرب دارد. این جنگل در استان سمنان و در نزدیكی روستای ابر واقع شده و تقریباً مرز سمنان و گلستان است؛ جایی كه از ضخامت كوه های البرز كاسته می شود و ابرهای گرفتار در پشت این دیواره از لابه لای دره ها به سمت جنوب سرازیر می شوند. به همین خاطر تقریباً از بعدازظهر تا نیمه های شب با سرد شدن هوا چنان می نماید كه جنگل به روی ابرها سوار شده است. دید كاملاً محدود و شب بسیار سرد می شود.
این اتفاق منطقه ابر را دگرگون كرده و آب و هوایی متفاوت از سراسر سمنان به آن داده است. جنگل ابر رسم كویری خارتوران و گرمای بسطام و خرقان را زیر پا گذاشته است. با بیست دقیقه رانندگی در این منطقه می شود از پوشش انبوه جنگلی و سرمای استخوان سوز به پوشش استپی و سپس كویر رسید. این تناقض و آغشته بودن به ابر دلیل شهرت رویایی بودن جنگل ابر بین طبیعت گردان است.
در قسمت های جنوبی جنگل، یعنی قسمتی كه به تمدن نزدیك تر است پوشش گیاهی تنك دیده می شود. هرچه پیش بروی این پوشش انبوه تر می شود. در عمق جنگل تپه های پرشیب وجود دارد كه سراسر پوشیده از درختان بلند است. رودخانه ای نیز در این عمق جاری است. مشهورترین درخت منطقه اورس است. درختی با ریشه های بلند كه روی زمین می خزد. به خاطر هجوم ابرها و محدود شدن دید باید زمان مناسب را برای راهپیمایی در جنگل انتخاب كرد. آفتاب كه بزند می شود گشت و گذار را شروع كرد. جنگل ابر پر از تپه است. تپه هایی كه شیب ملایم و پوشش تنك دارند بهترین انتخاب برای گلگشت اند.
از روی همین تپه ها تصویر كوچك قلعه ماران، یادگار ایلامی ها را هم می شود روی كوه مشاهده كرد. با توجه به اینكه راه پاكوب در این تپه ها كمتر به چشم می خورد و گاه سراسر تپه پوشیده از گیاه است باید كفش مناسب و گتر به پا داشت. در این گلگشت ها احتمال بر خوردن به گله های كوچك گوسفند و بز هم هست كه در آغلی كوچك كه كنار چشمه های پر آب ساخته شده اند نگه داری می شوند. مناطق ابتدایی جنگل ابر ییلاق چوپانان گلستانی است، اما در عمق جنگل اثری از انسان دیده نمی شود. سه چهار ساعت مانده به غروب، با كاهش دما ابرها به جنگل سرازیر می شوند و گستره دید كاملاً محدود می شود. به همین دلیل از این زمان تا دمیدن دوباره آفتاب باید از گردش دست برداشت. همچنین در كوتاه ترین گردش هم باید خوراكی و آب و چراغ قوه به همراه داشت، چون گاهی این ابرها هستند كه زمان گردش را تعیین می كنند. نزدیك صبح دوباره از شدت ابر كاسته می شود و دره ها از ابر پر و خالی می شوند. صبح زود بهترین زمان برای عكاسی است. وقتی كه ابرها بیایند به خاطر رطوبت نمی توان از دوربین های دیجیتال استفاده كرد.
تابستان بهترین فصل سفر به ابر است. فقط ممكن است اواخر شهریور، پاییز در رفتن به ابر تعجیل كند. پاییز با اینكه توفان رنگ ها را به جنگل ابر می برد ممكن است با سرمای طاقت فرسا اجازه گشت و گذار و شب مانی را از گردشگران سلب كند. با توجه به اینكه این منطقه كاملاً دست نخورده است هیچ امكانات رفاهی در آن یافت نمی شود. بنابراین برای گذران شب باید به خانه های روستای ابر و یا چادر زدن در دل جنگل فكر كرد. اگر بنا بر شب مانی در جنگل باشد بهتر است سفر همراه با تورهای طبیعت گردی انجام شود. با توجه به سرمای شدید هوا در شب باید كیسه خواب، لباس گرم و بادگیر به همراه داشت. (به دلیل رطوبت ۹۵ درصدی هوا برای جلوگیری از خیس شدن باید بادگیر پوشید.) برنامه سفر به ابر باید چهارروزه باشد تا بتوان سر راه سری هم به مقبره بایزید بسطامی در بسطام و آرامگاه شیخ ابوالحسن خرقانی در خرقان زد. برنامه سفر تورهای طبیعت گردی معمولاً چهارروزه است كه یك روز آن به دیدن این مناطق و سه روز دیگر به گشت و گذار در جنگل ابر می گذرد.
اگر با کوچولوهایمان به سفر می رویم
با شروع فصل تابستان، وقت مسافرت های خانوادگی هم از راه می رسد. فرقی نمی كند كه سفر شما با ماشین از میان كوه ها و جنگل و صحرا و بیابان باشد یا با هواپیما به یك نقطه خوش آب و هوا. به هر حال با همراه داشتن یك كوچولو، ممكن است سفر شما شباهت كمتری به مسافرت های معمول داشته باشد.
شما خواه در یك فرودگاه شلوغ باشید یا یك ماشین پر سر و صدا، یا در ترافیك غروب تعطیل آخر هفته به دام افتاده باشید و یا حتی آب و هوای ناپایدار شما را غافلگیر نماید؛ راه های زیادی برای مشغول كردن كودكان و در نتیجه شبیه كردن مسافرتتان به مسافرت های معمول در اختیار دارید. در زیر چند پیشنهاد خلاقانه برای سرگرم كردن بچه ها طی سفر ارایه می دهیم.
چنان چه در جاده می رانید
این درست كه ساعت ها گذراندن وقت در ماشین با بچه ها ممكن است كسالت بار به نظر برسد اما با چند توصیه می توانید فضایی خلق كنید تا هم به شما خوش بگذرد و هم بچه ها از سفر كردن لذت بیشتری ببرند.
▪ آواز و موسیقی: هیچ چیز مثل موسیقی كودكان گذر زمان را كوتاه نمی كند. چند نوار موسیقی مورد علاقه بچه ها همراه ببرید.
▪ اسباب بازی های موزیكال: این اسباب بازی ها نیز می توانند در طول سفر با ماشین، كودكان را شاد و قانع سازند.
▪ تماشای منظره ها: هر منظره ای جالب خواهد بود اگر از این فرصت برای آموزش چیزهایی كه كودكان كمتر از نزدیك دیده اند یا هرگز ندیده اند استفاده كنید. مثلاً درباره كوه، جنگل، صحرا، كویر، باران، مه و مانند آن كه در طول سفر می بینید با او صحبت كنید.
▪ بیشتر نگهدارید: اگر با بچه ها و با ماشین سفر می كنید در برنامه ریزی سفر، زمان بیشتری از حالت معمول در نظر بگیرید. كودكتان به توقف های كوتاه نیاز پیدا خواهد كرد.
و این توقف ها از یكنواختی ماشین سواری های طولانی در حین سفر می كاهد.
▪ با او نقشه خوانی كنید: قبل از سفر نقشه ای از محلی كه قرار است بروید روی كاغذ بكشید. شكل و شمایل آن طوری باشد كه بچه ها از آن خوششان بیاید و در ضمن نقاط مهم در طول راه را روی نقشه علامت گذاری كنید. بچه ها نیز می توانند نقشه خودشان را بكشند. نقاط جالب سفر را به بچه ها نشان دهید و از آن ها بخواهید روی نقشه خود دور آن نقاط خط بكشند. این كار سبب می شود تا كودكان درك روشن تری از فاصله ای كه پیموده اید و راهی كه در پیش دارید به دست آورند.
▪ زیردستی نقاشی: پیش از سفر یك زیردستی نقاشی مخصوص برای نقاشی از لوازم التحریر فروشی بخرید. به این ترتیب بچه ها می توانند بخشی از طول سفر را با نقاشی كردن بگذرانند. این كار زمانی برای سكون و آرامش نیز در اختیار شما خواهد گذاشت.
▪ صندلی مخصوص: هرگز كودك را بیرون از صندلی مخصوص كودك ننشانید، این كار ارزش ریسك كردن ندارد. اگر كودك شما از آن دسته بچه هایی است كه در صندلی مخصوصش به اصطلاح نحسی می كند و بی تاب است، زمان بیشتری برای سفر در نظر بگیرید و از توقف های بین راه برای رفع خستگی كودك بهره بگیرید.
▪ بطری آب را فراموش نكنید: در طول سفر در فصل تابستان، حتماً به میزان كافی به بچه ها آب بنوشانید، چون كودك تشنه بدخلق است.
اگر با هواپیما به سفر می روید
برای بچه ها هیچ چیز هیجان انگیزتر از سفر با هواپیما نیست اما به نظر می رسد برای بچه های خیلی كوچك این طور نباشد. اگر با خانواده سفر می كنید در این جا توصیه هایی برای شما داریم.
الف) به هنگام صعود و فرود هواپیما به بچه های كوچك چیزی بخورانید. با این كار كودك به هنگام اوج گرفتن هواپیما مشغول مكیدن و یا بلعیدن خواهد بود و دچار ناراحتی گوش و یا گرفتن گوش ناشی از اختلاف فشار هوا، نخواهد شد. معمولاً فرود هواپیما سبب ناراحتی بیشتر گوش می شود بنابراین سعی كنید حتی زمانی هم كه احساس می كنید هواپیما در حال كم كردن ارتفاع است شروع به خوراندن خوراكی به بچه بكنید.
ب) گاه پرواز هواپیماها با تاخیر انجام می شود بنابراین حتماً اسباب بازی با خود به همراه داشته باشید. به كودك اجازه دهید چمدان سفر مخصوص به خود داشته باشد.
یك كوله پشتی حاوی اسباب بازی ها، بطری آب و مقداری تنقلات به كودكتان كمك خواهد كرد كه احساس بزرگانه ای به خود بگیرد و در هواپیما نیز رفتار بهتری داشته باشد.
ج) هیچ چیز غیر از كارت بازی خانوادگی به گذر زمان كمك نمی كند. انواع كارت های بازی كه مناسب سن همه باشد می توانند مفید باشند.
د) بی تردید كودكتان نمی تواند در حالت معمول ابرها، دریا، كوه ها و صحراها را از بالا و از آن زاویه تماشا كند، مراقب باشید این صحنه ها را از دست ندهید.
و) غذایی كه در هواپیما سرو می شود ممكن است قابل پیش بینی نباشد و شما هم احتمالاً خواهان یك كودك گرسنه در طول یك پرواز طولانی نیستید، بنابراین خوراك مختصر اما سالمی را به همراه داشته باشید كه اگر كودك به منوی غذایی هواپیما علاقه نداشت به او بدهید.
امامزاده عبدالله کلور
شهر کلور در قسمت جنوبی و بیست و پنج کیلومتری شهر خلخال در منطقه بسیاز زیبا و خــوش آب و هوا به نام منطقه شاهرود واقع گریده است.
زبان تاتی گویش مردم این دیـــار بوده و شغـــل اصلی اکثر ساکنین آن کشاورزی و دامداری می باشد این شهر به لحاظ قرارگرفتن در منطقه کوهستانی و بدلیل هم مرز بودن با استان گیلان دارای آب و هوای بسیار لطیفی در تمام فصول سال بخصوص در فصل تابستان بوده و باعث بوجود آمدن باغها و مزارع وسیع و میوه های مختلف از قبیل گردو-سیب-زردالو-گلابی-انگور-هلو-توت وشاتوت-ومیوههای جالیزی مانند خیار-گوجه-طالـــبی و غیــره شده است
از مناطق تفریحی و گردشی این شهر می توان به امامزاده عبدالله، چشمــــه ورازشت، آبشـــار سجن، امامزاده سیدحسین، و رودخانه شاهرود و باغهای اطراف آنرا نام برد
امامزاده سیدعبدالله (ع) که از نوادگان حضرت امام موسی الکاظم (ع) که آرامگــاه آن حضرت در یک کیلومتــری شهر کلور در کنار چشمه زلال بسیـــار خنک مشهـــــور به جیگیزات و رودخــــانه پرخروش شاهرود در دل کوههای بلند منطقه قرار گرفته است ساختمان این امامزاده نوساز بوده و بــا الگوگیری از معماری اسلامی بصورت چهار ضلعی با پنجره های مشبک ساخته شده است باغهـــای بسیار با مصفایی اطـــراف این امامزاده را فرا گرفته که از وسط آن رودخــانه بسیـــار زیبا و پرآبی عبور می کند همچنین جاده مابیـن شهـــر و امامزاده از میان باغهـــای کلور گذشته و درختـان گردو و توت مانند چتری دو طرف جاده را فرا گرفته که منظره بی بدیلی را بوجود آورده و چشم هر بیننده ای را نـــوازش می دهد در محوطه امامزاده نیز سکوهایی برای نشستن خــانواده ها و وسایـــل بازی برای کودکان مهیا گردیده است همه ساله در اولین روز ماه رجب جشن رغایب در محوطه این امامزاده با حضور اهالی و سایر میهمانان و بازدیدکنندگان با شور و حیجان فراوان برگزار می شود .
امروز جذب ایرانیان خارج از کشور یک ضرورت است
گروهی از نمایندگان مجلس هفتم درصدد تشکیل فراکسیون ایرانیان مهاجر هستند. در حال حاضر بیش از ۳ میلیون نفر ایرانی در خارج از کشور زندگی میکنند که به دلیل نبود زمینههای لازم فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور را ترک کردهاند. اغلب ایرانیان مقیم خارج از قشر تحصیلکرده هستند و بعضی از آنان نیز در زمینههای اقتصادی و هنری فعالیت میکنند. در هر حال اکثر ایرانیان مهاجر از نخبگان هستند. طبق آخرین آمار وضعیت و پراکندگی ایرانیان مقیم خارج از کشور به شرح زیر است:
۱. سالیانه بیش از ۱۵۰ تا ۱۸۰ هزار تحصیلکرده از ایران خارج میشوند که اگر بعد از تحصیلات متوسطه دبیرستان بطور متوسط هر یک از آنان ۵ سال در دانشگاههای داخل تحصیل کرده باشند و هر سال نیز بطور متوسط ۳ میلیون تومان هزینه تحصیل هر یک باشد یعنی سالیانه حدود ۵/۲ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج میشود. جالب اینکه جای این نخبگان را در داخل کشور افراد غیرمتخصص و کمهوش پر میکنند و بویژه در مراکز دولتی این مدیران ضعیف و ناتوان باعث اتلاف منابع و بیتالمال شده و نخبگان جدیدی را فراری میدهند و باعث نارضایتی مردم میشوند. چنانچه عملا میبینیم شعار دولت در زمینه تحول اداری و تکریم مردم به دلیل ناتوانی مدیران محقق نشد. اصولا اغلب مدیران دولتی نگاه علمی به مقوله مدیریت ندارند بلکه با توجه به روابط حزبی یا فامیلی منصوب میشوند و از دانش مدیریتی محروم هستند.
۲. سرمایههای مستقیم ایرانیان مقیم خارج حدود ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد دلار است که این رقم معادل ۲۵ سال صدور کالاهای نفتی و غیرنفتی ایران است و اگر این سرمایهها به کشور برگردند برای ۴۵۰ میلیون نفر یعنی بیش از ۶ برابر جمعیت فعلی ایران شغل ایجاد میکنند.
۳. آمار مهاجران دانشگاهی به ترتیب زیر است:
استاد کامل ۴۲ درصد، استادیار ۳۲ درصد، دانشیار ۱۳ درصد.
۴. اغلب جوانان ایرانی که در المپیادهای جهانی درخشیدند و با تلاش مسئولان کشور بویژه معلمان سختکوش جوایز بینالمللی دریافت کردند کشور را ترک کردهاند. در واقع مدیران مدارس و معلمان جان بر کف با حداقل امکانات برای کشورهای بیگانه نخبه پرورش میدهند در حالی که بیش از ۸۰ درصد معلمان ما زیر خط فقر زندگی میکنند.
۵. بیش از ۳۰ شبکه تلویزیونی ماهوارهیی فارسی زبان از خارج کشور برنامه پخش میکنند در حالی که اغلب برنامههای آنان در داخل کشور تولید میشود که به دلیل انحصار رسانهیی زمینه پخش آنها در داخل وجود ندارد. ضریب اشتغالزایی صنعت رسانهیی ایرانیان برای شهرهای لسآنجلس و دوبی بسیار بالا است در حالی که سالیانه بیش از ۶۰۰ هزار نفر توریست ایرانی به شهرهای دوبی و ترکیه سفر میکنند.
با این اوصاف ورود نمایندگان محترم مجلس هفتم به حوزه ایرانیان مقیم خارج از کشور اگر چه دیر هنگام است ولی قابل تقدیر و تشکر هست برای اینکه چشمپوشی از هموطنان در اقصی نقاط جهان باعث خروج بیشتر سرمایهها و تهاجم گسترده فرهنگی میشود. علاوه بر آن ایرانیان مقیم خارج نفوذ زیادی در مراکز علمی، سیاسی و اقتصادی کشورهای میزبان دارند و در شرایط بحران میتوانند به دولت ایران کمک کنند. مثلا در سال گذشته وقتی که نام خلیجفارس توسط نشریه امریکایی تحریف شد ایرانیان مقیم خارج از کشور به آن واکنش نشان دادند و اعتراض کردند که اعتراضات آنان نیز موثر واقع شد ولی دولت ایران هیچ کمکی به ایرانیان مهاجر نکرد در نتیجه در بحث انرژی هستهیی آنان واکنش خاصی نشان ندادند و به یاری دولت ایران نشتافتند. از این رو برای جلب نظر ایرانیان مقیم خارج و استفاده از حمایت مادی و معنوی آنان شایسته است اقدامات ذیل توسط مجلس و دولت ایران به عمل آید:
۱. نگاه مدیران دولتی به ایرانیان مقیم خارج تغییر کند و مدیران دولتی آنان را به عنوان سرمایههای ملی و شهروندان درجه یک تلقی کنند. برخی مسوولان ایرانیان مهاجر را عوامل بیگانه و ضدفرهنگی قلمداد میکنند.
۲. قانون انتخابات اصلاح شود.
۳. ترتیبی اتخاذ شود تا ایرانیان مقیم خارج تابستان هر سال با حمایت مالی و تدارکاتی دولت به کشور سفر کنند تا پیوندهای آنان با ملت ایران قطع نشود. علاوه بر آن از دانش و تجربیات آنها نیز استفاده شود.
۴. در برخی مناطق کشور مثل جزیره کیش، شهر اصفهان، سرعین اردبیل، بندر انزلی و... مناطق ویژه توریستی ایجاد شود تا ایرانیان مهاجر بتوانند در قالب توریسم به ایران سفر کنند. مقررات دست و پا گیر و دخالت مراکز دولتی مهمترین مانع ورود توریستها به ایران است.
۵. مجلس شورای اسلامی قانون عفو عمومی ایرانیان مقیم خارج از کشور را تصویب کند. به موجب آن کلیه ایرانیان مقیم خارج از کشور آزادانه بتوانند به کشور سفر کرده و در صورت داشتن فعالیت سیاسی یا اقتصادی تحت حمایت دولت قرار گیرند. کلیه فعالان سیاسی بتوانند در احزاب سیاسی به صورت مسالمتآمیز فعالیت کرده و تریبونی برای ارتباط با مردم در اختیار آنان قرار گیرد.
امواجی که ایرانیان را به دوبی برد
پیش از آنکه با وقوع انقلاب در ایران و دگرگونی سریع و همه جانبه زندگی در این کشور، موجی از مهاجرت ایرانیان به خارج آغاز شود، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس زیستگاه جمعیت کثیری از ایرانیان مهاجر بودند.
درباره پیشینه حضور ایرانیان در ساحل جنوبی خلیج فارس روایتهای تاریخی گوناگونی وجود دارد اما در دوره های اخیر تاریخی، تجمع ایرانیان در این کشور به قرن نوزدهم میلادی باز می گردد.
سرزمینهای حاشیه جنوبی خلیج فارس که خود بخشی از تاریخشان را به عنوان پاره ای از خاک ایران سپری کرده اند عمدتاً پس از کشف نفت در اواخر قرن نوزدهم میلادی و نیاز گسترده به نیروی کار، به دلیل جمعیت اندکشان کمبودی را که در نیروی کار داشتند از پرجمعیت ترین کشوری که در نزدیکی شان قرار داشت، یعنی ایران تأمین کردند.
اما در میان امیرنشینهای عربی که زیستگاه ایرانیان مهاجر شدند، دوبی حکایت دیگری دارد و ایرانیان نه برای پر کردن خلأ نیروی کار در صنعت نفت بلکه به عنوان بازرگان و سرمایه گذار راهی این بندر عربی شدند.
شمار ایرانیان ساکن دوبی بین دویست تا سیصد هزار نفر تخمین زده می شود و ایرانیان پس از مهاجران شبه قاره هند، عمده ترین جمعیت مهاجر در دوبی را تشکیل می دهند.
این امیرنشین که به گفته مورخان از تاریخ پیدایش آن حتی دویست سال هم نمی گذرد، بخش عمده ای از همین تاریخ کوتاه را با ایرانیانی شریک است که سوار بر موجهای خلیج فارس از آن سوی آب آمدند.
درباره این موجها، محمد مسینایی که از ایرانیان پرسابقه دوبی است و سالها به مطالعه هموطنان خود در این شهر نشسته است می گوید نخستین موج مهاجرت ایرانیان به دوبی در زمان فرمانروایی ناصرالدین شاه قاجار بر ایران در قرن نوزدهم میلادی پس از آن به راه افتاد که برای نخستین بار بر کالاهایی که از شبه قاره هند به بندرعباس وارد می شد و از این بندر به دیگر بنادر حاشیه خلیج فارس انتقال می یافت عوارض گمرکی وضع گردید.
بازرگانان بندرعباس و مناطق اطراف آن که پرداخت عوارض گمرکی را مقرون به صرفه نمی دیدند به دنبال بارانداز دیگری برای کالاهای خود گشتند و خور دوبی را در آن سوی خلیج فارس برای خود مناسب دیدند.
بسیاری از ایرانیانی که پس از انقلاب به دوبی مهاجرت کردند به این شهر به چشم ایستگاهی برای یافتن راه مهاجرت به غرب نگریستند و بیشترشان تاکنون موفق شده اند به کشورهای غربی بکوچند
● محمد مسینایی
خور دوبی خلیج کوچکی است که از میان شهر دوبی می گذرد و باراندازی طبیعی برای این بندر فراهم آورده است.
دوبی در آن زمان امیرنشینی تحت الحمایه بریتانیا و فاقد مقررات گمرکی و مالیاتی بود.
آن گونه که مورخان می گویند، حکام دوبی در دورانی که نخستین مهاجران ایرانی را جذب این شهر کردند، امکانات و امتیازات ویژه ای برایشان فراهم آوردند که نمونه آن را می توان در محله بستکیه دوبی دید، محله ای که حکام دوبی مخصوص بازرگانان و صیادان مروارید از شهر کوچک بستک در استان هرمزگان در جنوب ایران ساختند.
موج دوم مهاجرت ایرانیان به دوبی، آن گونه که محمد مسینایی می گوید با واقعه کشف حجاب در زمان حکومت رضا شاه پهلوی در ایران آغاز شد.
در هفدهم دی ۱۳۱۴ (هفتم ژانویه) ۱۹۳۶، دولت ایران استفاده از حجاب سنتی را برای زنان ممنوع اعلام کرد و این امر باعث شد شماری از مردم حاشیه خلیج فارس که میزان تعصبات مذهبی در آنها بالا بود به آن سوی خلیج فارس و از جمله دوبی بکوچند تا بتوانند به دلخواه خود احکام مذهبی را به جا آورند.
به روایت محمد مسینایی، موج بعدی مهاجرت را وقوع انقلاب در سال ۱۹۷۹ در ایران به راه انداخت، انقلابی که در واقع جمع کثیری از ایرانیان را به دلائل مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیره روانه خارج کرد.
این طیف از مهاجران از جهات مختلف با مهاجران پیشین ایرانی متفاوت بودند و از جمله تفاوتهایی که محمد مسینایی به آنها اشاره می کند، این است که بسیاری از این دسته از مهاجران به دوبی به چشم ایستگاهی برای یافتن راه مهاجرت به غرب نگریستند و بیشتر آنان تاکنون موفق شده اند به کشورهای غربی بکوچند.
امواج مهاجرت ایرانیان به دوبی همچنان ادامه یافت و عمدتاً در سالهای پس از پایان جنگ ایران و عراق، آن گونه که محمد مسینایی می گوید، گروه تازه ای از مهاجران ایرانی وارد دوبی شدند که او از آنان با عنوان تکنوکراتها یاد می کنند، یعنی مهاجرانی که برای پرکردن بازار کار و در جستجوی فرصتهای شغلی به دوبی کوچیدند.
تازه ترین موج مهاجرت ایرانیان به دوبی، آن گونه که محمد مسینایی می گوید، طی چند سال اخیر به راه افتاده و هنوز ادامه دارد.
این گروه از مهاجران، به گفته آقای مسینایی، بر اثر تبلیغات وسیع و امکاناتی که برای سرمایه گذاری در دوبی به راه افتاده جذب این امیرنشین شده و برخی به صورت دائم و بعضی به شکل موقت دوبی را برای زندگی برگزیده اند.
آن گونه که محمد مسینایی می گوید، بخش عمده فعالیت این دسته از مهاجران ایرانی، سرمایه گذاری در ساخت و ساز و املاک است.
اول ویزا بعد بلیت
تا پیش از آن که کامپیوتر به خانه ها راه پیدا کند، برای انجام بسیاری از کارها از جمله گرفتن ویزا مردم باید زمان زیادی را درصف های طولانی پشت در سفارتخانه های فعال در تهران سپری می کردند اما امروزه کامپیوتر و دنیای اینترنتی بسیاری از کارها را آسان کرده است به طوری که حتی سفارت انگلیس در تهران نیز اقدام به ارایه فرم ویزا از طریق اینترنت کرده است. البته این اتفاق علاوه بر این که موجب صرفه جویی در وقت شده است دست دلالان و فروشندگان فرم ویزا در خارج از سفارتخانه ها را نیز کوتاه کرده است.
در سایت یک سفارت در تهران درخصوص مراحل و مدارک مورد نیاز برای اخذ ویزا آمده است:
● به چه دلیل باید مدارکی را همراه با تقاضای خود ارایه دهم؟
طبق مقررات جهانی، این وظیفه شماست که افسر ویزا را متقاعد کنید که شرایط لازم برای دریافت ویزا را دارید. هدف ما این است که تقاضای شما را بدون مصاحبه بررسی کنیم، بنابراین اطمینان حاصل کنید که هنگام ارایه درخواست ویزا مدارک لازم را تا حد امکان ارایه داده اید. چنانچه مدارک لازم را ارایه ندهید ممکن است درخواست تان بدون مصاحبه رد شود. تا حد امکان مدارکی را ارایه دهید که قابل بررسی توسط شخص دیگری باشد. برای مثال بررسی این که خط تلفن همراه واقعا به شخص مورد نظر تعلق دارد ممکن است مشکل باشد، در حالی که انجام همین بررسی در مورد تلفن ثابت آسان تر است.
متوجه هستیم که ممکن است در تمام موارد قادر نباشید چنین مدارکی را ارایه دهید، اما در نظر داشته باشید که در صورت ارایه آن ها کنسولگری را در امر تصمیم گیری یاری می کنید.
● چه نوع مدارکی را باید ارایه دهم؟
شرایط هر شخص متفاوت است به همین دلیل است که فهرست ثابتی از مدارک مورد نیاز را اعلام نمی کنیم. به صورت کلی می گوییم که چه نوع مدارکی برای افسر ویزا مورد نیاز است تا متقاعد شود شرایط خاصی از مقررات مهاجرتی را دارا هستید.
به اختیار خودتان می توانید همین مدارک یا مدارک متفاوتی را ارایه دهید. باید اطلاعات موجود در زمینه تقاضای ویزای موردنظر را مطالعه کنید. لطفا اطمینان حاصل کنید تمامی مدارک و نامه های لازم را همراه با تقاضای خود ارایه می دهید و از ارسال، فکس کردن و ارایه مدارک به صورت مجزا خودداری کنید.
● آیا کپی مدارک قبول است؟
در صورت امکان اصل مدارک را ارایه دهید. بررسی اصل مدارک آسان تر از کپی آن هاست اما می دانیم که به دلیل ارزش برخی مدارک، ممکن است تمایلی برای ارایه آ ن ها نداشته باشید. در چنین شرایطی یک کپی با کیفیت مناسب از مدرک ارایه دهید. اصل مدارک را می توان برای اطمینان از این که تغییری در آن صورت نگرفته است بررسی کرد. همچنین در صورت امکان مدارک خود را پرس یا جلد پلاستیکی نکنید.
● آیا مدارک غیر زبان انگلیسی مورد قبول هستند؟
خیر. افسر ویزایی که در مورد درخواست ویزا تصمیم گیری می کند، مدارکی که به زبان انگلیسی ترجمه نشده باشند را مورد بررسی قرار نخواهد داد.
● آیا مدرکی هست که ارایه آن ضرورتی نداشته باشد؟
لطفا کارت اعتباری و یا اصل بلیت هواپیما را ارایه نکنید.
● چنانچه مدارک توصیه شده را ارایه نکنم چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در صورتی که مدارک توصیه شده را ارایه نکنید، افسر ویزا قادر نخواهد بود صلاحیت تان برای دریافت ویزا را مورد بررسی قرار دهد و در نتیجه ممکن است درخواست تان رد شود.
● برای تقاضای روادید فرزندم چه باید بکنم؟
چنانچه فرزند شما کمتر از ۱۸ سال دارد، نه تنها باید شرایط مقررات مهاجرت را دارا باشد، بلکه باید ثابت شودکه ایشان والدین و یا قیمی جهت مراقبت از خود دارد. همچنین هماهنگی مناسب جهت سفر ایشان به کشورما از نظر سفر، اقامت و مراقبت از ایشان باید انجام شود. از تاریخ ۱۲ فوریه ۲۰۰۶، نام فرد بزرگسالی که همراه کودکان سفر می کند در روادید آن ها ثبت می شود و کودکان باید همراه آن فرد بزرگسال سفر کنند. چنانچه برنامه های سفر تغییر کند، باید متناسب با آن سفر تقاضای ویزای جدیدی ارایه شود.
● چگونه می توانم تقاضای خود را ارایه دهم؟
سفارت ما در تهران از این پس تنها درخواست متقاضیان ویزا را به صورت آنلاین دریافت می کند. باید فرم درخواست ویزا را در... تکمیل کرده و یک نسخه چاپ شده از آن را به همراه دیگر مدارک هنگام مراجعه به سفارت تحویل افسر ویزا دهید. لطفا توجه داشته باشید که هنگام ارایه تقاضا، باید در ایران باشید. در مدت زمان مناسب تقاضا را بررسی می کنیم و به خاطر داشته باشید که در مواقع شلوغ سال، بررسی تقاضا و تصمیم گیری ممکن است بیش تر به طول بینجامد. توصیه این است که پیش از صدور روادید خود اقدام به تهیه بلیت نکنید.
● برای تقاضای ویزای غیر اقامت چه مدارکی باید ارایه دهم؟
گذرنامه ای که حداقل شش ماه اعتبار داشته باشد. ویزای شما یک صفحه کامل را خواهد گرفت، بنابراین گذرنامه شما باید یک برگه کامل (پشت و رو) خالی داشته باشد که روی آن هیچ ویزا، مهر و یا برچسبی زده نشده باشد.