مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر
دلایل مهاجرت سیل آسای مسلمانان
تاریخچه مهاجرت مسلمانان از خاورمیانه به ایالات متحده امریکا به یکصد سال می رسد. در دهه ۱۸۰۰م. مسیحیان لبنانی و سایر اقلیت های دینی از سلطه امپراتوری عثمانی به امریکا پناه بردند. در سال ۱۹۷۰ کمتر از ۲۰۰هزارنفر مهاجر خاورمیانهای در امریکا زندگی می کردند که با ۶۵۰ درصد افزایش این رقم به ۱۵۰ میلیون در سال ۲۰۰۰ رسید. این افزایش از ۱۹۹۰ تاکنون ۸۰ درصد رشد داشته است (۱، ص۳).
در سال ۱۹۷۰ حدود ۱۵ درصد ازمهاجران خاورمیانه به امریکا مسلمان بودند (۲۹۰ هزارنفر) و سایر افراد ،عمدتا مسیحیهای لبنانی یا اقلیتهای دیگر بودند. در سال ۲۰۰۰ حدود ۷۳ درصد (۱,۱۰۰میلیون نفر) ازمهاجران خاورمیانه به امریکا مسلمان بودند! حتی پس از ۱۱سپتامبر نیز از میزان علاقمندی برای ورود به امریکا کاسته نشد. بطوریکه ۱,۵ میلیون نفرفرم تقاضای کارت سبز از خاورمیانه واصل شده است. در حالیکه کل سهم کارت سبز امریکا برای کل دنیا ۵۰ هزار نسخه می باشد!مهاجران خاورمیانه یکی از تحصیلکردهترین گروههای مهاجران در امریکا هستند. در سال ۲۰۰۰ حدود ۴۹ درصد مهاجران خاورمیانه حداقل دارای مدرک لیسانس بودهاند که در مقایسه با نرخ ۲۸ درصدی لیسانسیهها دربین بومیان امریکا ،نسبت قابل توجهی است.این ارقام در جای خود بیانگر میزان کمی و کیفی خسارتهای انسانی، مالی، فرهنگی و توسعهای است که ارمغان خروج متخصصان است. از سوی دیگر۵۵ درصد مهاجران خاورمیانهای در امریکا شهرنشین بودهاند که در مقایسه با نسبت ۳۸ درصدی امریکاییهای بومی،گویای تضاد بیشتر طبقات نوین و متوسط شهری با اسلام گرایی افراطی می باشد.از بین کشورهای با بیشترین آمار مهاجرت از خاورمیانه به امریکا، ۵ کشور عربی زبان نیستند:
۱) ایران
۲) پاکستان
۳) اسراییل
۴) بنگلادش
۵) ترکیه
با وجودیکه ۴۰ درصد مهاجران خاورمیانه را اعراب تشکیل می دهند ولی هیچ کشور عربی زبانی، به اندازه ایران، پاکستان و اسراییل به ایالات متحده مهاجر نمی فرستند! (۱، ص۷). با وجود میلیونها مسلمان در امریکای شمالی و اروپای غربی، دیگر دسته بندی دوگانه اسلام و غرب کمتر به چشم می خورد. امروزه تعداد مسلمانان مقیم امریکا حدود ۳ میلیون نفر است" دو سوم تا سه چهارم مهاجران در امریکا و یک درصد کل جمعیت امریکا". بزرگترین حجم مهاجران از سه منطقه اصلی وارد امریکا میشوند:
▪ آسیای جنوبی
▪ ایران و کشورهای عربی زبان
▪ آسیای جنوبی شامل بنگلا دش،هند و پاکستان
ایران با ۳۰۰ هزار نفر( که البته رقم غیر رسمی نزدیک به چهار برابر بزرگتر است) و ممالک عربی با ۶۰۰ هزار نفر. مسلمانان شیعه حدود ده درصد کل مسلمانان مهاجر را تشکیل می دهند .عمده دلایل مهاجرت سیل آسای مسلمانان در دو دهه اخیر به خارج از خاورمیانه و بویژه امریکا عبارتند از:
۱) تبعید و فرار ناشی از سلطه حکومت های دیکتاتوری، ظلم ، فقر، خشونت و جنگ که سالهای متمادی است علیرغم شعارهای معنوی گریبانگیر ممالک اسلامی بوده و هست
۲) شکافهای قومی و قبیلهای در ممالک اسلامی مثل نبرد نیروهای صدام حسین علیه کردها در ۱۹۸۹،۱۹۹۱ و ۱۹۹۶.
۳) اسلامگرایی افراطی با تسلط فرقه احمدیها در پاکستان، انقلاب اسلامی ایران، ظهور طالبانیها در افغانستان، و تشعشعات اسلامی امثال بن لادن!
۴) اسلام ستیزی برخی دول علیه مسلمانان الجزایر، مصر، لبنان و هند.
۵) شکافهای مذهبی همچون نزاع مسلمانان و هندوها در کشمیر و هند، و تندروهای فلسطینی و لبنانی با صهیونیستها در اسراییل.
۶) جنگهای شهری مثل سودان، پاکستان در ۱۹۷۱، لبنان در ۱۹۷۵ و۹۰، سومالی در ۱۹۹۰ .
۷) جنگهای برون مرزی مانند حملات اسراییل به مسلمانان، شوروی سابق به افغانستان، عراق به ایران، عراق به کویت و تهاجم امریکا به افغانستان و عراق.
۸) فقدان آزادی اندیشه، بیان و انتشار آن و سرکوب آزادیهای اجتماعی، قومی، مذهبی و سیاسی بویژه اجبار حجاب برای زنان و نسل وابسته به طبقه متوسط شهری.
۹) وجود فرصت مناسب تحصیلی در دانشگاههای امریکابویژه برای زنان بطوریکه در دهه ۹۰دانشگاههای امریکا بیش از نیم میلیون نفر دانشجوی مهاجر پذیرفتهاند.
۱۰) جاه طلبی اسلامی و فعالیت مسلمانان برای تغییر شرایط سیاسی کشور خود در فضای آزاد و ارتباطات بهتر امریکا. در سالهای اخیر قریب یک سوم مسلمانان مهاجر در امریکا به دلایل فرهنگی و اخلاقی، مذهبیتر شدهاند! (۲ُ، ص۱۳).
۱۱) مسلمانان مهاجر در سالهای اخیر از تحصیلات بالاتری برخوردار شدهاند. در ۱۹۹۹ حدود ۵۲ درصد مسلمانان مهاجر درامریکا دارای یک مدرک تحصیلی بودهاند. در سال ۱۹۸۰ بیش از ۵۴ درصد ایرانیان مهاجر در سنین ۲۵ـ۶۴ ساله از طریق دانشگاه رفته و ۶۳ درصد دارای مدرک لیسانی بودهاند (۳، ص۱۳۹).
بنظر میرسد با توجه با ا ین شواهد می توان نقل قول آن نویسنده عرب زبان را به شهادت گرفت که میگفت «در ممالک اسلامی انسان مرده است و فقط خدا زنده است!».
دماوند، نماد طبیعت ایران
دماوند، برجستهترین پدیدهی طبیعی ایران، نماد این سرزمین، خاستگاه اسطورهها و داستانهای دلکش ایرانی، و کوهی است با تاریخ سرشار از صعودهای دیرین.
از نظر طبیعی، دماوند زیست بوم بینظیری است در ایران که به دلیل اختلاف ارتفاع چشمگیر و دارا بودن درهها و دامنههای پرشمار، گونههای گیاهی و جانوری متنوعی را در خود جا داده است. این کوه و محدودهی آن، شاید آخرین پناهگاه بسیاری از گونهها باشدکه با از میان رفتن طبیعت دشتها و آسیب دیدن بسیاری از کوههای پستتر، فقط در آنجا باقی ماندهاند. در دماوند، پدیدههای طبیعی چندی وجود دارد که هر یک در نوع خود کم نظیر، و دارای ارزش ذاتی و تفرجی بسیار است: در این کوه، چند یخچال طبیعی دایمی که پدیدهی بسیار کمنظیری در ایران است، به چشم میخورد؛ در میان آنها «یخار» با دیواره و برجهای یخ بلور، وحشیترین و مرتفعترین درهی یخچالی ایران است. پدیدهی دیگر، حفرههای متعددی است که گاز و بخار با فشار زیاد از آنها بیرون میزند، و اینها در کنار تودههای گوگرد، دماوند را به صورت یک آتشفشان کمی فعال درآوردهاند. چشمههای آب گرم و آب معدنی در کوهپایههای دماوند، وجود دهانهای بزرگ با حوضچهی یخی در میان آن، شکل مخروطی پرشیب و خوش تراش که در بسیاری مواقع، ابرهایی به شکلهای شگفتانگیز در نوک آن به چشم میخورد، از دیگر ویژگیهای این تک کوه سرافراز است.
در اطراف دماوند، محیطهای کوهستانی چندی وجود دارد که هر یک دارای ویژگیهای منحصر به فرد هستند: دشت لار (پارک ملی)، دشت پرگل و گیاه نمارستاق، درهی پرپیچ و خم سه سنگ با آبی بلورین و آبگیرهای خیالانگیز در درههای فرعی، گردنهی بسیار عظیم سرداغ، ستیغ هفت سران با پرتگاههای پرهیبت، رودخانهی پر آب هراز، ستیغ طولانی دو برار و .... این محیطها، زیستگاه جانورانی مانند خرس، گراز، گرگ، روباه، پلنگ، کل و بز، قوچ و میش، عقاب طلایی، کبک، انواع مار، ماهی قزلآلا، و بسیاری گونههای کمیاب دیگر است.
ظاهر چشم نواز دماوند با کلاهک و رگههای برفی پرکشش، تجسم واقعی آن چیزی است که از واژهی «کوه» به نظر میآید. به دلیل شکل خیالانگیزو به دلیل آن که چکاد دماوند بلندترین نقطهی ایران و مشرف بر تمامی این سرزمین است، ارزش نمادین آن در ردیف پرچم کشور است، با این تفاوت که میراثی میلیونها ساله است و در صورت تخریب چهرهی طبیعی آن، نمیتوان آن را بازسازی کرد.
از نظر نفوذ در اسطورهها و داستانهای ایرانی، دماوند مقام نخست را در ادبیات فارسی دارد و ماجرای تعدادی از شاهکارهای اسطورهای جهان در ارتباط با این کوه شکل گرفته است. از نظر جایگاه در کوهنوردی، شاید در میان کوههای بلند جهان، دماوند بیشترین پیشینهی تاریخی را داشته باشد، و قطعاً میتوان گفت که جایگاهی برجسته در میان کوههایی که از دیرباز مورد توجه جغرافیدانان، جهانگردان، ماجراجویان و کوهنوردان بوده است، دارد (۱).
چرای مفرط؛ هیچ تناسبی میان ظرفیت تولید مراتع و تعداد بیشمار دامها وجود ندارد. حتی در محدودهی «پارک ملی» لار، هنوز سازمان حفاظت محیط زیست نتوانسته از ورود دامها جلوگیری کند که یک علت آن، وجود مراکز متعدد تصمیمگیری و اعمال نفوذ در این گونه قضایا است. به جز اثر فرسایشی روی خاک، یک تاثیر مخرب دیگر حضور گلههای بزرگ در منطقه، این است که سگهای پرشمار گله، در تمام شبانهروز از نزدیک شدن جانوران وحشی به چشمهها و دیگر آبشخورها جلوگیری میکنند و در این مورد پیوسته رقابتی نابرابر در جریان است. نتیجهی این امر (در کنار تاثیر حضور شکارچیان) رانده شدن جانوران به بلندترین نقطههای کوهستان (مکانهای نامناسب برای زیست) است. دیده شده که بزهای کوهی روی یخچال خطرناک سیوله، و گرازها روی یالهای بیآب ارتفاع ۴۰۰۰ متر سرگرداناند.
امروزه، دماوند – همچون بسیاری از دیگر محیطهای کوهستانی کشور – با چند عامل تهدید میشود:
چرای بیش از حد، با از میان بردن پوشش گیاهی، موجب فرسایش خاک میشود. با توجه به این که عمق مفید خاک در دماوند بسیار ناچیز است و لایههای زیرین آن به طور عمده از خاکستر و سنگهای آتشنشانی تشکیل شده، آسیبپذیری آن بسیار زیاد است. در ۱۵-۱۰ سال گذشته بارها دیده شده که بارش باران یا ذوب برفها در بهار موجب روان شدن سیل یا «بهمن»های پردامنه از گل و لای شده و موجب گل آلود شدن رودخانهها و حتی سد شدن مسیر رود هراز شده است. فرسایش خاک اثر تشدیدکنندهای بر رانش و لغزش زمین در منطقهی پرزمین لرزهی دماوند دارد. این چند عامل سبب میشوند که:
۱) ارزش مرتعی دامنههای دماوند به سرعت و تا حد جبرانناپذیر کاهش یابد.
۲) زادآوری طبیعی ماهیان در رودخانهها مختل، و حوضچههای پرورش ماهی دچار آسیبهای پی در پی شود.
۳) جادههای منطقه بر اثر زمین لغزه و ریزش سنگ و خاک، تخریب و بدل به راههای پرخطر شود.
ساخت و ساز، معدن کاوی؛ جادههای غیرضروری و بسیار بدساخت که موجب رانش دامنهها، قطعه قطعه شدن زیستگاهها، بد منظر شدن محیط طبیعی، و سادهسازی دسترسی به مراتع و شکارگاهها میشود، بیهیچ ضابطهای در یکی دو دههی گذشته، گسترش یافتهاند. نمونهی بارز آن، جادهای است که از دامنههای جنوبی دماوند تا چال چال، چاک اسکندر و گردنهی سرداغ (ارتفاع نزدیک به ۴۰۰۰ متر) و از آنجا به سوی شمال کوه میرود. این جاده که بدون هماهنگی با سازمان حفاظت محیط زیست و حتی وزارت راه ساخته شده، غیرضروری و مضر به حال منطقه است، و آرامش با شکوه گردنهی سرداغ را خدشهدار کرده است.
خانهسازی بیضابطه و تصرف منابع طبیعی برای استفادهی غیرقانونی و شخصی به میزان بس گسترده در روستاهای منطقه در جریان است که متاسفانه در چند سال اخیر شدتی باور نکردنی یافته است.
معدن کاوی در دماوند، از دیگر عوامل مخرب منطقه است؛ برداشت مادهی کم ارزشی مانند پوکه از معدنهای روباز قرقه و ملار، هیچ تناسبی با این محیط پرارزش و کمنظیر ندارد، و چهرهی دماوند را لکهدار کرده است.
آلودگی؛ در بیشتر روستاهای اطراف دماوند و در سیاه چادرهای دامداران، زبالههای خانگی در کوه و دره رها میشوند. این پسماندها به علت وجود انبوه مواد تجزیه نشدنی که مصرف آنها در سالهای اخیر شدت یافته، چشمانداز منطقه را خراب کرده و موجب آسیب دیدن حیات طبیعی شده است. چند نقطه از جادهی پلور به رینه، به زبالهزارهایی بدل شده که گویا محل تخلیهی زبالههای چندین روستا و شهرک منطقه و حتی مناطقی از شمال است. جالب توجه این که این جاده، مهمترین و پر رفت و آمدترین راه دسترسی به کوه دماوند است که هر ساله پذیرای انبوه طبیعت دوستان و کوهنوردان ایرانی و خارجی است.
تمامی مناطق اطراف دماوند، دارای آثار و محوطههای تاریخی است. ژاک دومرگان، باستانشناس معروف فرانسوی که در ایران بسیار کار کرده، در سال ۱۳۱۰ پیشنهاد ثبت شهر دماوند را در فهرست آثار ملی داد که مورد قبول دولت وقت قرار گرفت و شهر به شمارهی ۵۶ در این فهرست به ثبت رسید (۲). گو آن که متاسفانه آثار تاریخی و طبیعی این شهر و مناطق اطراف کوه دماوند – به ویژه در دو دههی اخیر- سخت مورد تجاوز و تخریب و سودجوییهای غیرقانونی قرار گرفته، اما هنوز میتوان در جای جای این ناحیه، مسجدها، بقعهها، برجها، قلعهها، حمامها، کاروانسراها، پلها، و حتی راههایی را دید که ارزش کم مانندی دارند. در مورد راههای تاریخی، یک مورد جالب توجه قابل ذکر است: در سمت غرب روخانهی لار، نزدیک آبشار باشکوه و بهشتی «اسپی او» (به معنای آب سفید) یک منزلگاه (کاروانسرای کوچک) سنگی وجود دارد که تا حد زیادی سالم مانده است و با کمی تعمیر و استحکامسازی میتواند احیا شود. با حرکت از این نقطه به سوی گردنهی کبود و قلهی چپکرو، در بسیاری نقاط آثار مشخص جادهای قدیمی به وضوح به چشم میخورد. ترکیب همساز آثار تاریخی و زیباییهای طبیعی، پیادهروی در این منطقه را به تجربهای به یادماندنی بدل میسازد.
در نقاط معدودی از جهان میتوان آثار تاریخی صدساله و حیات وحش را در کنار هم دید. با جلوگیری از تجاوز به میراثهای طبیعی و فرهنگی، و با ترمیم آنها میتوان محدودهی دماوند را به یک جاذبه جهانی بدل ساخت که برای کشور اعتبار فراهم آورد، و پشتوانهی اقتصاد ما هم باشد. ارزشهای این محدوده به اندازهای است که شاید بتوان آن را به کمک یونسکو در فهرست «میراث جهانی» ثبت کرد. در این راه، گرچه دولت باید با اجرای قانون و بستن راه تخطی از آن، و اختصاص بودجه کمک کند، اما لازم است عموم مردم، و سازمانهای مردمی (غیردولتی) هم با اصلاح نگاه خود، و جایگزین ساختن آیندهنگری به جای سودجوییهای کوتاه مدت، رفتاری شایستهی توجه جهانی در پیش گیرند.
در سال ۱۳۸۱ (به مناسبت سال جهانی کوهها ۲۰۰۲) در بیست و یکمین جلسه شورای عالی محیط زیست، قلهی دماوند (و قلههای سبلان، علم کوه، تفتان) به عنوان «اثر طبیعی ملی» ثبت شد. محدودهی تعیین شده برای دماوند از حدود ۴۵۰۰ متر به بالا است که منطقهی کوچکی را دربرمیگیرد؛ درواقع از نظر حیات وحش، از این ارتفاع به بالا تقریباٌ چیزی وجود ندارد. بهتر است این محدوده گسترش یابد و منطقهی دماوند به عنوان «پارک ملی» به ثبت رسد.
▪ پیشنهاد:
۱) راه خاکی و بیفایدهی رینه به گوسفند سرای جنوبی، و راه چال چال – گردنهی غربی به طور کلی به روی خودروها بسته شود و در مورد ترمیم رانشهایی که به دلیل ساختن این راهها پدیده آمده، فکری شود. برای گردشگری ممکن است از اسب و درشکه استفاده شود که خود موجب ایجاد کار و درآمد در منطقه خواهد بود و با محیط زیست سازگاری بیشتری دارد. کار دام دارانی هم که با استفاده از این راهها، دامهای خود را به دامنههای بلند منطقه میرسانند برای مراتع پر زیان است. هزینهی نگهداری جادههای یاد شده، زیانهای فرسایش خاک و دیگر آسیبهای ناشی از آنها به طبیعت، قطعاً از سودی که حاصل پرورش دام به روش چند هزار سال پیش است، بیشتر است. در صورتی که حفظ و تقویت جاذبههای طبیعی دماوند، میتواند در روند «توسعهی پایدار» به کسب درآمد پیوسته برای اهالی (و از جمله دامداران منطقه) کمک کند.
۲) برای آن که رفت و آمد زیاد کوهنوردان موجب فرسایش شدید نشود، میتوان دست کم در مسیر پرتردد جنوبی، راه پاکوب کنونی را با سنگچین کردن کنارهها، به مسیری ثابت و کاملاً مشخص بدل کرد، و از همهی کوهنوردان خواست تا فقط در امتداد مسیر حرکت کنند. فدراسیون کوهنوردی میتواند با یاری گرفتن از کوهنوردان و صرف بخشی از هزینهی ساخت یک پناهگاه، چنین کاری را به انجام رساند.
۳) از هرگونه ساخت و ساز جدید در محدودهی ارتفاعی ۲۰۰۰ متر به بالا جلوگیری شود. به تازگی خبر رسیده که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با مشارکت ژاپنیها، قصد ساخت خط بالابر (تله کابین) و هتل در دماوند را دارد (۳). ایجاد خط بالابر، قطعاً با راهسازی گسترده و تخریبِ باز هم بیشتر دامنهها به انجام خواهد رسید، و پس از ساخت موجب وارد شدن جمعیت فراتر از ظرفیت منطقه و تولید زباله و فاضلاب بیش از حد خواهد شد. «نماد طبیعت ایران» نباید بیش از این چهرهی طبیعی خود را از دست بدهد؛ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری میتوان به جای کشاندن دامنهی ساخت و ساز به عرصههای طبیعی باقیمانده و بلندیهای دماوند، بر حفظ و احیای بافت تاریخی روستاهای منطقه و معرفی جاذبههای طبیعی آن همت گمارد. کمک به ساخت هتل و مهمان سراهای استاندارد در محدودهی روستاها (و نه با استفاده از زمینهایی که منابع طبیعی هستند)، ساماندهی آب گرمهای منطقه و کمک به اهالی برای بهداشتی و تشکیل تر کردن حمامها و تاسیس مرکزهای آب درمانی، مرمت و احیای حمامهای تاریخی (مانند حمام «شاه عباسی» روستای آبگرم)، و کمک در پاکسازی گذرگاه های روستاها که آکنده از زباله است، از دیگر کارهایی است که سازمان میراث فرهنگی و گردشگری میتواند انجام دهد و تاثیری به مراتب بیشتر و بهتر در جلب گردشگران و افزایش درآمد اهالی منطقه خواهد داشت.
۴) یک روز از سال برای معرفی ارزشهای کوه دماوند و منطقههای دور و بر آن، به عنوان روز ملی دماوند نامگذاری شود. پیشنهاد ما روز سیزدهم تیرماه است که مصادف با جشن تیرگان و مطابق اسطورههای کهن ایرانی، روز پرتاب تیر آرش، پهلوان ایرانی، برای تعیین مرزهای ایران زمین است.
همان گونه که ناصر پازوکی در کتاب آثار تاریخی دماوند گفته، «قلهی دماوند میتواند نماد ملیت و وفاق ایرانیان باشد.»
پینوشت ۱- برای آگاهی بیشتر در مورد جایگاه دماوند در اسطورهها و ادبیات فارسی و سفرنامهها و متنهای تاریخی، نگاه کنید به: نصرتی، مسعود. دماوند خاستگاه اساطیری ایران زمین، ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی دماوند، ۱۳۸۱. و نیز نگاه کنید به مقالههای محمدی فر، داود. در گاهنامههای شمارهی ۵ و ۹ انجمن کوهنوردان ایران. ۲- نگاه کنید به: پازوکی طرودی، ناصر. آثار تاریخی دماوند، ادارهی کل میراث فرهنگی استان تهران، ۱۳۸۱.
دوان؛ نمادی از تمدن ایران باستان
دوان از کهن ترین دهکده های ایران بوده که در جنوب غرب استان فارس واقع و به وسیله رشته کوه های البرز احاطه شده است. همچنین ادعا شده که محلی به نام دوان در حدود ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح به وجود آمده است و مدارکی دال بر این که تاریخ آن عهد به هخامنشیان باز می گردد، وجود دارد و در آنجا آتشکده ای هم هست. در طول تاریخ این سرزمین، مردم ابتدا پیرو آیین زردشت بودند و در قرن هفتم میلادی، دوانی ها نیز مسلمان شدند.
با این که دوان در استان فارس و در حدود ۱۵کیلومتری شمال شرق شهرستان کازرون واقع شده و بخشی از آن به شمار می آید و از یک سو به دانشگاه می خورد و از سوی دیگر به تنگه چوگان؛اما بسیاری از اهالی استان از تاریخچه دقیق و مشخصات آن آگاهی چندانی ندارند و حتی منابعی هم در این باره در کتابخانه ها به ندرت دیده می شود و در نقشه های موجود نیز روستایی با این نام نیامده است. به همین خاطر، هر کس که می خواهد درباره این مکان بیشتر بداند، باید به اداره میراث فرهنگی شهرستان کازرون رفته و با همکاری آنان از این روستا دیدن کرده و آنچه مورد نظرش هست، بیابد.
این منطقه دارای ۱۳ طایفه بوده که همگی سال ها با صلح و صفا در کنار هم زندگی می کردند و در عین حال، هر یک دارای زمین کشاورزی بوده و اختلافی میان آنان وجود نداشت. این طوایف همچنین دارای گورستان ویژه خود بوده و این به خاطر تمایل هر طایفه برای در یک جا به خاک سپرده شدن با سایر اعضای خانواده بوده است.
دوان یا به گویش محلی دوون، از زمان اردوان شاه وجود داشته که البته تا زمان جمشید جم اهالی آن متفرق بودند و پس از آن، به درخواست جمشید دور هم جمع می شوند و با هم زندگی می کنند تا اگر خدای ناخواسته دچار مشکلی شدند، با هم همکاری کنند. برای همین، ابتدا بخشی به نام دشتک دوان وجود داشت که مردم در آن زندگی می کردند و کم کم به محل دیگری منتقل شدند. در حال حاضر، مکانی به نام مرآفتاب بازار وجود دارد که بازار بین المللی بوده و در قدیم، از بوشهر تا اسپانیا رفت و آمد از این منطقه صورت می گرفت. در زمان پیش از پادشاهی شاپور حدود ۷۰۰ آب انبار داشت که تا امروز نیز وجود دارد و از این رو بعدها که پست روی کار می آید، مأموران پست بوشهر تا اصفهان کلاً دوانی ها بودند.
اقتصاد دوان همواره بر پایه کشاورزی و الگوهای متداول تولید اقتصادی سیستم فئودالی بوده است و این سیستم برای نخستین بار در ایران در آغاز قرن بیستم منسوخ شد و در نتیجه دوانی ها کشاورزان مستقلی شدند و تولیدات عمده آنها بعضاً انجیر، انگور و حبوبات بوده است. از سویی قرار گرفتن دوان در یک منطقه سردسیر و گرمسیر سبب ایجاد یکسری دگرگونی ها و ویژگی هایی شده که بر شکل زندگی دوانی ها تأثیر گذاشته است و از طرف دیگر، تنوع خاک ها سبب شده که کشاورزی روستا از تنوع خوبی هم برخوردار باشد. روستای دوان دارای باغ های انجیر بوده که در نوع خود بی نظیر است و باغ های انگور که شیره انگور آنها به کشورهای اطراف از جمله بحرین و کویت فرستاده می شد.
در دوان این طور رسم بوده که زنان و دختران از زمین های زراعتی سهمی نبرند؛چون به سبب ازدواج کردن آنان با اقوام دیگر، زمین به آن قوم می رسید که این به سود طایفه دختر نبود. اگر چه این مسأله نه دستور شرع است و نه دستور قانون؛اما همواره یک عرف محلی بوده است.
● موقعیت جغرافیایی و آب و هوای دوان
قریه دوان از غرب به شرق از سوی سرزمین هایی مانند نودان، طاره داعون و در میان تنگه چوگان محصور و در کناره غربی آن از شمال تا جنوب از سوی این سرزمین ها احاطه شده است:از جنوب تنگه چوگان، حاجی آباد، سلطان آباد، امیر آباد و شهرستان کازرون. در کناره جنوبی آن از شرق به غرب محصور شده و به وسیله سرزمین هایی از شهرستان کازرون تا دیانک و از شمال به جنوب با مناطقی همچون پاپون، موردک و دیانک محصور است.
رشته کوه های زاگرس از شمال غربی ایران به جنوب شرقی کشیده شده و دنباله آن در فارس تشکیل کوه های دنباله داری را داده است. دوان در میان کوه های شمالی جلگه کازرون که از چند رشته تشکیل شده قرار دارد و منطقه دوان دارای وضع خاص جغرافیایی و تنوع آب و هوایی است. به طوری که در دشت دوان، زمستان دمای هوا به صفر درجه نیز می رسد و تابستان این نقطه گرم و خشک است. می توان گفت که بهترین منطقه از نظر آب و هوا روستای دوان است. برای نمونه، در یک سو دارای ده ها چشمه آبی است که در قدیم از آنها استفاده می شد و از یک سو هم به تنگه چوگان می رسد.
در تقسیم بندی آب و هوایی، دوان را می توان از سرزمین های نواحی گرم و خشک به حساب آورد و در طول زمستان دمای هوا ممکن است به زیر صفر برسد و در طول تابستان، دمای هوا تا ۴۵درجه هم بالا می رود. به سبب هوای خشک دوان، میزان رطوبت هوا در این محدوده طی ۴ دوره از ۲۰ تا ۲۵درصد متغیر است و به همین خاطر، بارندگی سالانه بسیار کمی دارد. اگر چه بارندگی های شدید زمستان ۸۶ بر بسیاری از بخش های استان فارس تأثیر گذاشته و هوای آن را بسیار خنک کرده است اما اگر هفته سوم بهمن ماه سری به دوان می زدید، به تن داشتن لباس گرم اندکی آزار دهنده بود. پوشش گیاهی منطقه دوان غنی و نسبت به سایر مناطق نزدیک زاگرس متنوع تر است که این پوشش گیاهی سبب ایجاد شغل های متنوع در میان مردم شده است.
دوانی ها بر این باورند که اگر باد ابرها را به سمت غرب هدایت کند، آن ابرها بارانی خواهند شد و در طول سال، چهار نوع باد گوناگون به دوان می وزد که دوانی ها به هر یک نامی داده اند:
۱) راشنه که در طول زمستان از کوه های شمال شرقی می وزد و دوانی ها بر این باورند که اگر این باد بوزد، نشانه آن است که زمستانی پربارش در راه است.
۲) پوک که در آغاز زمستان از سمت شمال وزیدن می گیرد، درختان را شکسته و به میوه هایشان آسیب می رساند.
۳) پاییز که در فصل پاییز می وزد و به همین سبب برگ همه درختان می ریزد.
۴) گل که در فصل بهار می وزد.
● حیات وحش دوان
حیوانات بسیاری در دوان زندگی می کنند که آن را به یک پارک طبیعی تبدیل کرده اند و از جمله پرندگانی از خانواده های شاهین، قرقاول، جغد، بال لاکی، دارکوب، توکا و حشراتی همچون سوسک جنیان، زنبور خور معمولی و حشره ای که در گویش دوانی باتک گفته می شود. در اینجا بیشتر موجوداتی که در دوان زیست می کنند، به ترتیب زیر طبقه بندی شده اند:
▪ گروه اول شامل پلنگ، کفتار، خرس سفید، خرس قهوه ای، یوزپلنگ، گرگ و گراز
▪ گروه دوم شامل خارپشت و جوجه تیغی
▪ گروه سوم شامل روباه، گورکن، سمور و خرگوش
▪ گروه چهارم شامل گربه اهلی و موش خرما
▪ گروه پنجم شامل نوع دیگری از موش خرما، موش سیاه و موش خانگی
▪ گروه ششم شامل رتیل، عقرب های زرد و سیاه
▪ گروه هفتم شامل آهو، بز کوهی، میش و قوچ
● تاریخچه و قدمت دوان
در گذشته دسترسی به روستای دوان به سبب نبود راه های ارتباطی به سختی صورت می گرفت. هرچند از طریق ساخت یک جاده قدیمی در بخش شمالی شهر کازرون، ارتباط با روستا میسربود؛اما به خاطر خراب بودن جاده، فعالیت های مربوط به روستا به کندی انجام می شد. درباره قدمت دوان، گفته شده که در حوالی روستای دوان قلعه ای به نام سربوم وجود دارد و می گویند قیصر روم، شاپور را داخل آن در پوست گاو زندانی و اسیر می کند تا وی را بیشتر زجر دهد. تا این که دختری از خانواده شاه، هنگام شنیدن ناله شاپور به سراغش آمده و از او قول می گیرد که در صورت آزادی، وی را بانوی عالم کند. بدین وسیله شاپور نجات یافته و شب هنگام با خورجین و سایر لوازم به دوان می آیند. این داستان افسانه مانند می تواند گواهی باشد بر این که قدمت قریه ای به نام دوان، به زمان شاپور می رسد. این قلعه تنها قلعه ای بوده که هرگز به طور کامل به تصرف دشمن درنیامده است و به آن قلعه دختر می گویند و شاپور اندکی پس از رهایی لشکر جمع کرده و قیصر روم را اسیر می کند.
بخش شمالی شهر کازرون سلسله جبال و کوه هایی قرار دارد که در دامنه آنها یک قوم قدیمی زندگی می کرده و یکسری روستاها و اماکن تاریخی از خود به یادگار گذاشته اند این منطقه به عنوان یک خاستگاه مهم برای اندیشمندان و عالمان دینی به شمار می آید.
متأسفانه در طول سال های گذشته سیاست سازمان میراث فرهنگی در گزینشی عمل کردن و حفظ تک بناهای تاریخی به ضرر روستاها و بافت های تاریخی شهرها که بیان کننده هویت فرهنگی منطقه بوده اند، شده است که نتیجه ان را در تخریب بافت های ارزشمندی شبیه به روستای دوان شاهدیم.
در حال حاضر وضع این روستا و به تبع آن بافت های فرهنگی-تاریخی شهرها به گونه ای شده که بسیاری از فرهنگ دوستان این مرز و بوم تنها سکوت را پیشه خود ساخته اند.
با همه این احوال در حفظ، حراست و مرمت همان تک بناها نیز موفق نبوده ایم و تنها بنای قابل توجه و مهم روستا بقعه شیخ عالی است که مدفن علما و بزرگان دوان است. علمایی که هر کدام در حوزه های گوناگون صاحب تألیفات متعددی هستند.
شاخص ترین عالم مدفون در بقعه شیخ عالی علامه دوانی(مفسر بزرگ قرآن)در قرن دهم هجری است؛بنای این آرامگاه در حال حاضر به شکل نامناسبی حفظ می شود و هرچند سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان فارس طی سال های گذشته مرمت هایی را روی آن انجام داده است اما به هیچ وجه پاسخگوی ارزش های این بنای ارزشمند نیست. یکی از بزرگ ترین فیلسوفان قرن پانزدهم که در سیاست نیز دستی داشته است، شیخ جلال الدین محمد دوانی متولد دوان و آرامگاهش هم نیز در همین قریه است.
از جمله روستاها و اقوامی که در دامنه کوه های شمالی شهر تاریخی کازرون قرار دارند عبارتند از دوان، دوسیران، سمغان، نودان که در میان آنها روستای دوان و دوسیران از موقعیت تاریخی و جغرافیایی ویژه ای برخوردارند. پیش از رسیدن به این روستای تاریخی، دشت وسیع و بکری قرار دارد که به اصطلاح عام به درک دوان مشهور بوده و در این درک که بیشتر سنگلاخی است، آب انبارهای زیادی قرار دارد که به گفته اهالی قدیمی دوان تعداد آنها ۹۹۹حلقه است. بیشتر این آب انبارها سرباز و به خاطر کمبود آب ایجاد شده اند و بنای آنها به شکل های مختلف، دایره ای، مستطیلی و مربع شکل هستند.
بسیاری از ساختمان های قدیمی روستا به سبب مهاجرت افراد جوان به خارج از روستا تخریب شده و دوباره بازسازی نشده اند. کسانی که تعلق خاطری به این روستا دارند برگشته و ساختمان های رفیعی ساخته اند که با معماری خاص روستای دوان تعارض کامل دارد و بیشتر آنها از مصالح آجر و سیمان و سنگ های نما استفاده کرده اند و به همین خاطر، در نگاه اولیه به این روستا دیگر آن قدمت و زیبایی گذشته را نمی توان دید.
● آداب و رسوم
مردم دوان نیز مانند سایر مناطق کشورمان دارای آداب و رسوم مختلفی بودند که این آداب و رسوم نیز در طول سال ها تحت تأثیر فرهنگ سایر مناطق قرار گرفته است و اصالت خود را از دست داده است. یکی از مواردی که این موضوع را ثابت می کند رواج زبان فارسی به جای زبان خاص دوانی بین مردم است. متأسفانه با وجود ارزش های خاص این زبان که سرشار از واژگان و اصطلاحات پهلوی است، تنها نسل پیر این روستا قادر به صحبت کردن به این گویش است. گویش دوانی ریشه در زبان ایرانیان دارد که متعلق به خانواده زبان های هندو ایرانی بوده و خود بخشی از خانواده زبان های هندو اروپایی است که این گویش هنوز هم یکی از گویش های اصیل و باستانی ایران است.
در روستای دوان آداب و رسوم خاصی به مناسبت های گوناگون در دوران های گذشته و حال وجود داشته است. آداب و رسوم مردم دوان نسبت به سایر مردم تفاوت دارد و در گذشته در میان مردم دوان رسمی وجود داشته که می گفتند باید فرزندان زیادی در یک خانواده وجود داشته باشد. به طوری که هر کس اگر فرزندی نداشته باشد، آن خانواده فقیر و بی چیز خواهد بود.
آداب ریختن ترس بچه در میان مردم دوان نیز رواج دارد و این رسم به این طریق بوده که اگر پسری کوچک از یک خانواده گریه می کرد و در شب بهانه می گرفت زن یا مردی پارچه ای بر روی سر خود می انداخت و صدایی درمی آورد که بچه بترسد و چیزی نگوید. آداب و رسومی هم برای باران خواستن در میان مردم این منطقه وجود داشته است و این رسم زمانی که در دوان با کمبود آب رو به رو بودند افراد محل به صورت دسته جمعی در کوچه ها به راه می افتادند و اشعاری را به گویش محلی می خواندند.
● وضع فعلی روستای دوان
روستای دوان به خاطر قرار گرفتن در یک شیب تند تقریباً پلکانی است به طوری که در بسیاری از بخش های روستا حیاط یک خانه همطراز با پشت بام خانه پایینی است اگرچه روستای دوان از یک همگنی فرهنگی برخوردار است؛اما به لحاظ فیزیکی از ۲ محل مجزا (محل بالا و پایین) تشکیل شده که یک کوچه طویل با شیب تند از شرق به غرب مرز بین ۲ محل را مشخص می کند. مرکزیت فرهنگی روستا پیش از اسلام آتشکده ای بوده که امروز معروف به بقعه شیخ عالی است. این مرکزیت فرهنگی در ساخت فیزیکی روستا تأثیر داشته است. پس از اسلام بقعه شاه سلیمان مرکزیت روستا را تشکیل داده و پس از تبدیل شدن آتشکده به آرامگاه علمای دوان از قرن پنجم هجری به بعد روستا دارای ۲مرکزیت فرهنگی شده است. معماری روستای دوان به سبب وجود عناصری همچون سنگ، چوب، گچ، آهک که به فراوانی در محیط روستا و اطراف آن یافت می شود، نوع خاصی از معماری دوره اسلامی ایران و شهرستان کازرون را به معرض نمایش می گذارد. به خاطر کوهستانی بودن منطقه سنگ از عمده ترین مواد اولیه معماری دوان است که بی اندازه می توان در اختیار داشت. چوب بلوط برای سقف بام های گلی، گچ که به صورت ملات به کار رفته است، ماده اولیه آن از تپه های اطراف کازرون که معدن بسیار وسیعی است تهیه می شود، آهک آخرین مصالح به کار رفته در معماری خانه ها است. بقعه شیخ عالی از جمله بقایای چهارتاقی دوره ساسانی است که برفراز آن گنبدی قرار دارد که در دوره اسلامی به آن اضافه و در ضلع شمالی آن مداری دیده می شود. در داخل روستا بافت قدیمی خانه ها و شیب تند کوچه ها سبب شده است که امکانات خدماتی-رفاهی به کندی انجام شود. این روستا درست در میان حلقه ای از کوهستان قرار گرفته و از لحاظ گردشگری و طبیعت گردی موقعیت مناسبی را برای گردشگران ایجاد کرده است. وجود بناهای تاریخی در درون روستا مانند بقعه علامه دوانی و غار علامه دوانی در ضلع شمالی روستا و در داخل کوهستان و وجود قلعه های تاریخی بر روی کوه های اطراف از دیگر نقاط دیدنی این روستای تاریخی است. وجود قبرستان های متعدد حضور طوایف گوناگون در گوشه و کنار این روستا را نشان می دهد و این موضوع خود سبب تنوع فرهنگی در منطقه دوان شده است. جمعیت روستای دوان با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی بویژه در میان افراد جوان در حال تغییر و تحول است.
امروز جوانان دوانی دیگر در زادگاهشان ساکن نیستند و همه به سایر شهرها و کشورها مهاجرت کرده اند؛برخی از آنان پیش از جنگ جهانی اول به سرزمین هایی همچون بندر بوشهر و بحرین مهاجرت کردند و در فاصله میان ۲ جنگ جهانی مهاجرت خود را به شهر صنعتی آبادان ادامه دادند. پس از جنگ دوم جهانی، آنها شروع به مهاجرت به دیگر شهرهای ایران، کویت و سایر نقاط جهان کردند. دوانی ها هرگز پس از مهاجرت زادگاه خویش را از یاد نبردند و همواره دوان را در نظر داشته و به آن کمک می کنند و در عین حال نیز همواره مهاجرت نیز ادامه دارد.
مردم دوان مایلند تا آنجا که برایشان مقدور باشد در رشد و توسعه آن مشارکت کنند و بنابراین دوان را می توان یکی از توسعه یافته ترین روستاهای ایران دانست که دست کم دارای ۲ جاده، سه مدرسه، مراکز بهداشتی، مغازه های گوناگون، شبکه ابرسانی، تسهیلات برقی، پست و مرکز تلفن است. هر سال در روزهای گرم تابستان، دوانی ها از سرتاسر دنیا به دیدار دوان می آیند و با کسانی که هنوز در این قریه اقامت دارند، دیدار می کنند.
دور دنیا در ۱۳ روز
در پایان تعطیلات نوروزی، دبیر ستاد تسهیلات سفرهای نوروزی کشور رشد ۲۹ درصدی مسافرتهای نوروزی نسبت به سال گذشته خبر داد و اعلام کرد که در این مدت ۷۱ میلیون و ۳۶۲ هزار و ۷۴۲ سفر به انجام رسیده است.
جمشید حمزهزاده با اشاره به رشد گردشگری در نوروز و توزیع مناسب سفر در استانهای مختلف گفت: امسال ستاد تسهیلات سفرهای نوروزی نسبت به سالهای گذشته، چند وجه تمایز مثبت داشت که در عملکرد ستادهای نوروزی استانی تأثیرات بسزایی داشتند.
وی ریاست استانداران بر ستادهای تسهیلات نوروزی را یکی از عوامل عملکرد مثبت و همکاری متقابل دستگاههای دولتی در خدمترسانی به گردشگران نوروزی اعلام کرد و ادامه داد: ریاست استانداران موجب همکاری مناسب دستگاههای مختلف از جمله هلال احمر، وزارت راه و ترابری، نیروی انتظامی، سازمانهای بازرگانی و... شد.
حمزهزاده به رشد سفر در استانهای محروم اشاره کرد و افزود: مناسب بودن آبوهوا، اطلاعرسانی دقیق و عملکرد مناسب ستادهای استانی موجب شد تا در نوروز ۱۳۸۷ شاهد رشد گردشگری در استانهای کم گردشگر باشیم.
به گفته او، بیشترین رشد گردشگر نوروزی در استانهای سیستان و بلوچستان، کرمانشاه، کردستان، لرستان، آذربایجان شرقی، کهگیلویه و بویراحمد و قم برآورد شده است. همچنین از نظر آمار ورود گردشگران، استانهای خراسان رضوی، مازندران و فارس به ترتیب در رتبههای اول تا سوم قرار گرفتهاند که در این آمار نیز نسبت به سال گذشته جابهجاییهایی دیده میشوند.
هرچند که تاکنون مبنای آمارهای ارائه شده و خصوصا شیوه آمارگیری و در نتیجه ضریب خطای آنها از سوی آمار دهندگان مشخص نشده است و شواهدی مبنی بر خطاهای قابل توجه در آمارگیری به چشم میآید. (برای مثال به گزارش مورخ ۱۹ فروردین«تهران امروز» درباره آمار مسافران نوروزی استان مازندران مراجعه کنید.) اما افزایش تعداد سفرهای نوروزی که برای چندمین سال متوالی صورت میپذیرد، امری مفروض است؛ هرچند که بر سر میزان آن اختلافهایی وجود داشته باشد.
در این حال، مدیران سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور درصد قابل توجهی از افزایش مسافر را به برنامهریزیهای خود نسبت میدهند و تلویحا نقش سایر عوامل و نقشآفرینی سایر نهادها را فرع موضوع معرفی میکنند.
در همین راستا، علاوه بر سخنان مورد اشاره دبیر ستاد تسهیلات نوروزی، اسفندیار رحیممشایی، رئیس سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری کشور نیز در ۱۴ فروردین ماه جاری به روزنامه «ایران» گفت: «وقتی مردم مشاهده میکنند که دولت برای مقوله سفر شأنی قائل است و سهمیهای جدا در نظر میگیرد برای مردم نیز اهمیت سفر بیشتر میشود.»
او افزود: «در سه نوروز گذشته با توجه به سیاستهای دولت نهم در حمایت از گردشگری شاهد هستیم که هر سال نسبت به سال گذشته به طور محسوس افزایش یافته است.»
اگرچه سیاستهای سازمان میراث فرهنگی را میتوان در افزایش تعداد سفرهای نوروزی دخیل دانست، اما غلظت تأثیرگذاری این سیاستها امری است که باید با تأمل بیشتری مورد بررسی قرار گیرد. در این گفتار بررسی در این باره را به عهده کارشناسان و خبرگان صنعت گردشگری وا مینهیم و به برخی دلایل افزایش سفرهای نوروزی که در تحلیلهای موجود کمتر بدانها اشاره میشود، اشاره میکنیم:
۱) در سالهای اخیر ( دست کم از ۱۰ سال پیش به این سو) وضعیت اقتصادی بخشهایی از مردم بهبود یافته و امکانات رفاهی بیشتری در اختیار آنان قرار گرفته است . این موضوع که با شاخصهای ارائه شده توسط مراجع اقتصادی و اجتماعی ملی و بینالمللی تأیید میشود، موجب شده تا شهروندان از سطح تأمین نیازهای اولیه شامل خوراک، پوشاک و مسکن گذر کنند و در پی برآوردن نیازهای ثانویه خود از جمله سفر و گردشگری باشند.
بدیهی است که گشایش اقتصادی در کار مردم تحت تاثیر پارامترهای گوناگون داخلی و بینالمللی قرار دارد و مربوط به برنامهریزیهای کلیت نظام مدیریت کشور از جمله دولت های پیشین است و نمیتوان آن را لزوما به برنامههای یک سازمان در مدتی نسبتا کوتاه ربط داد. به ویژه آنکه افزایش سفرهای نوروزی موضوعی است که دست کم از سه سال پیش از روی کارآمدن دولت فعلی آغاز شده و اکنون به نقاط اوج خود رسیده است.
۲ ) در سالهای اخیر به سبب همین گشایشهای اقتصادی و افزایش نسبی رفاه و نیز برخی تسهیلات در نظر گرفته شده از سوی خودروسازان کشور، بخش زیادی از خانوادهها – حتی خانوادههای طبقه پایین – موفق به خرید خودروی شخصی شدهاند.
در ایران همواره و خصوصا در روزهای پیک سفر (تعطیلات نوروز) محدودیت و مشکلات دسترسی به وسیله رفت و آمد اعم از هواپیما، قطار و شبکه اتوبوسرانی یکی از مهمترین عوامل بازدارنده سفر بوده است؛ چنانکه شب خوابیدنهای مردم در ایستگاههای راه آهن از هفتهها پیش از نوروز از یاد نرفته است. اما برخورداری از خودروی شخصی این محدودیت اساسی را تا حد زیادی برطرف ساخته است.
از این گذشته، خودروی شخصی هزینههای سفر را به شدت کاهش میدهد، هم از این حیث که خانوادهها را از پرداخت بهای بلیت هواپیما و قطار معاف میسازد و هم به این علت هزینههای دیگری را به شکل غیر مستقیم، از دوش مسافران برمیدارد.
کسانی که در نوروز به سفر رفتهاند، مشاهده کردهاند که نه فقط در مناطقی چون گیلان و مازندران بلکه حتی در شهرهای بزرگ مثل مشهد، شیراز و اصفهان، مسافران در پارکها یا حاشیه خیابانها اقدام به چادر زدن کردهاند.
این گونه مسافران معمولا بخش عمدهای از غذای مصرفی در طول سفر را نیز خود طبخ میکنند تا در هزینههای مسافرت صرفهجویی به عمل آید ( گو این که هتلهای ما نیز ظرفیت این تعداد مسافر را ندارند) در این حالت، تنها خودروی شخصی است که امکان حمل چادر، مواد غذایی، وسایل پخت و پز، پتو و دیگر ملزومات کمپینگ را فراهم میسازد و اگر بخش زیادی از مردم فاقد خودروی شخصی باشند، به سبب ظرفیت ناکافی شبکه حمل و نقل عمومی و نیز هزینههای هنگفت اقامت و پذیرایی از انجام سفر صرف نظر خواهند کرد. آیا تجهیز عده زیادی از مردم به خودروی شخصی با اسبابی چون رقابت خودروسازان و تسهیلات اعطایی شبکههای مالی و در نتیجه افزایش سفر را نیز باید به حساب سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گذارد؟
۳) در دهه گذشته رسانههای گروهی اعم از مطبوعات، خبرگزاریها و صدا و سیما (به عنوان فراگیرترین رسانه) تبلیغات وسیعی را برای معرفی جاذبههای تاریخی، فرهنگی، زیارتی و طبیعی نقاط مختلف کشور به ویژه نقاط ناشناخته و دور افتاده صورت دادهاند که اکنون نتیجه این تبلیغات مستمر و فراگیر نمودهای عینی خود را ظاهر ساخته است. طبیعی است که این تبلیغات نقش انکارناپذیری در تشویق مردم به بیشتر سفر کردن داشتهاند. البته سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور نیز با این روند تبلیغی همراهی و همکاری درخور توجهی داشته است و در مواقع بسیاری مشوق و محرک آن بوده است، اما این به سیاستها و برنامههای سازمان یادشده طی یک دوره ۱۰ ساله مربوط میشود و ضرورتا منحصر به مدیریت فعلی سازمان نیست.
۴) شبکه حمل و نقل جادهای در دو دهه گذشته پیوسته در حال گسترش و بهبود کیفی بوده است. برای مثال، وزارت راه ابتدا مسیر دلیجان به اصفهان را دو خطه کرد ( خط رفت و برگشت ) و سپس در امتداد اتوبان تهران – قم، اتوبان قم – کاشان – اصفهان را مورد بهرهبرداری قرار داد. این اقدام که بنا بر ملاحظات استراتژیک اقتصادی انجام شد، از یک سو کاشان را به عنوان یک مقصد عمده گردشگری مطرح ساخته و از سوی دیگر مسافرت به اصفهان از سمت شمال کشور را تسهیل کرده است. نمونههای اینگونه جادهکشیها بسیار است و بدیهی است که موجب آمادگی بیشتر و بهتر برای جابهجایی مسافران خصوصا در روزهای پیک نوروز شده است.
بدیهی است که در این باره نیز سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تنها از میوه درختی ارتزاق کرده که دیگران آن را به بار نشاندهاند.
در مجموع، آنچه موجب خرسندی است، افزایش سفرهای نوروزی مردم است که هم کام آنان را در این ایام فرخنده شیرین میسازد و هم چرخه اقتصادی بزرگ و راهگشایی را به بار میآورد. اینکه چه علل و عواملی موجب این افزایش شدهاند در مرتبه بعدی اهمیت قرار دارد، تعیین دقیق سهم هریک از علل و عوامل نیز برای تحسین یا تخطئه نهادهای ذیربط صورت نمیگیرد، بلکه نشان میدهد که گلوگاه رونق گردشگری در دست چه علل و عواملی است و از کدام منظر میتوان به افق پیش رو و پیشرفتهای آینده نگریست.