مجموعه مقالات خانه و خانواده - سفر
تالاب شادگان؛ پشت دیوار فراموشی
۱۵۰ میلیون تومان اعتبار برای ساخت اسکله تفریحی – گردشگری در تالاب بینالمللی شادگان تنها بودجهای است که از سال ۱۳۸۴ برای این حوزه زیستمحیطی، طبیعتگردی کشور هزینه شده است.
در حالی که اقتصاددانان بر پایه علوم نوین و بینش زیستمحیطی ارزش افزوده هر هکتار تالاب را ۲۰هزار دلار تعیین کردهاند. این در حالی است که ارزش افزوده هر هکتار جنگل بر این اساس ۱۵۰دلار و ارزش افزوده هر هکتار زمین کشاورزی ۱۲۰ دلار تضمین شده است.
با این حال ۵۳۷ هزار و ۷۰۰ هکتار تالاب شادگان در جنوب استان خوزستان و در جوار خلیج همیشه فارس همچنان میزبانی برای خلقرؤیا برای مهمانانی است که آسمان آبی را میجویند و سبزی زمین را آرزو دارند.
درست ۸۵ کیلومتر که از اهواز به سمت جنوب حرکت کنید قبل از آنکه به سمت آبادان به راهتان ادامه دهید میتوانید شمیم برخاسته از آب و نیزارهای آن را بچشید! هنوز میتوان رد ۵۰۰ نوع از ۸هزار و ۷۰۰ گونه پرندهای که در دنیا شناخته شده است را در تالاب شادگان گرفت. هنوز میتوان افق را تا دور دست چنان تعقیب کرد که جز آبی آب و سبزی نیزارهای درون آن هیچچیزی دیدت را آزار ندهد.
شادگان با تحمل سه جنگ طاقتفرسا و بینظمیهای ناشی از توسعه در حالی که از فاضلابهای صنعتی و غیرصنعتی جریحهدار شده است اما هنوز میزبانی برای تفریح و روحبخشی به مهمانانش است. هنوز چند کیلومتر به شادگان مانده میتوان در « صراخیه » سعهصدر طبیعت را تجربه کرد.
شاید تا پیش از آنکه شادگان و تالابش بهعنوان منطقه نمونه گردشگری شناخته شوند، بیشتر آن منطقه را با خارک ( همان خرمایی که هنوز نرسیده و زرد است ) و نخلستانهایی درون آب میشناختند. شرجیهای شادگان این فرصت را از خوزستانیها و سایر مردمان ایران زمین میگرفت که در تابستان پا به این سرزمین بگذارند.
پس از جنگ تحمیلی نیز همه مردم برای تجدید خاطره به خرمشهر و آبادان میرفتند و برایشان این سؤال مطرح بود که در فاصله ۴۰ کیلومتری جاده آبادان – اهواز یعنی همان حد فاصل سه راهی دارخوین- اهواز- آبادان چرا این همه آب تا نزدیکی جاده را فراگرفته است.
با وجوداینکه در سال ۱۳۵۴ تالاب شادگان توانست در زمره ۱۸ تالاب بینالمللی جهان قرار گیرد و عنوان ششم را بهخود اختصاص دهد اما به درستی درایران کسی آن را نشناخت. حتی تعیین حدود ۲۹۶ هزار هکتار آن بهعنوان منطقه حفاظتشده مانع از آن نشد تا در زمان جنگ پذیرای مردمانی شود که خانه و زندگی خود را در پی حمله عراقیها و شروع جنگتحمیلی از دست داده بودند.
پس از جنگ نیز بازسازی و تمرکز روی مزارع نیشکر در اطراف کارون صدمات جبرانناپذیری به این منطقه بینظیر وارد کرد و سپس دو جنگ در منطقه در عراق بر این بحرانها و آلودگیهای ناشی از آن افزود تا اینکه سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری در حالی که به توسعه گردشگری میاندیشید این منطقه را هم بهعنوان منطقه نمونه گردشگری معرفی کرد اما به جز نصب دو تابلو و صدور چند مجوز برای محلیها در راستای سوارکردن گردشگرانی که علاقهمند به دیدن تالاب هستند هنوز اتفاقی در خور شأن این فرصت بینظیر زیستمحیطی – طبیعتگردی رخ نداده است.
● صراخیه، خوشآمدگوی تالاب شادگان
وقتی از اهواز به سمت آبادان برانید به سه راهی دارخوین – آبادان که رسیدید کافیاست به اندازه ۲ یا ۳ کیلومتر در جاده شادگان وارد شوید، آن وقت میتوانید وسعت وصفناپذیر آب و نیزار را در دو طرف جاده ببینید. هنوز چشمتان بهدنبال این وسعت میگردد که لولهای زمخت و بزرگ به رنگ خاکستری، سمت راست جاده افق دیدتان را میبندد و محکم بر دیدتان میکوبد.
لوله عملا دید سمت چپ را گرفته و با خود فکر میکنید اگر این منطقه، منطقه نمونه گردشگری انتخاب شده یک گردشگر با چنین آزاری در دید چگونه باید رغبت کند و پا به این منطقه بگذارد؟!
با این حال زیبایی طبیعت سوی دیگر جاده و نسیم خنکی که از روی آب و از میان نیزارهای درون آن میوزد شما را وا میدارد به مسیر ادامه دهید ولی به سمت چپ جاده نگاه نکنید در حالی که بخش قابل توجهی از تالاب سمت چپ قرار گرفته است. چند کیلومتری که به مسیر ادامه دهید میتوانید بلمهایی را ببینید که مردان محلی در آنها ایستادهاند و تور ماهیگیریشان را کنترل میکنند. شاید آن لحظه باور نکنید که در این منطقه ماهیهای لذیذی قابل صید است.
در تالاب شادگان حدود ۵ هزار نفر به صید ماهی مشغولند و از این راه به گذران زندگی میپردازند. تالاب شادگان صید سالانه حدود ۱۰ تن ماهی به ویژه ماهی «بنی» را برای صیادان امکانپذیر کرده است.
این تالاب با وسعتی برابر با ۴۰۰هزار هکتار و متشکل از عرصههای آب شیرین، شور و لب شور است که شهرستان شادگان، روستاها و نخیلات آن را چون نگینی در بر گرفته است. حالا اینجا در صراخیه میتوانید این وصف را به چشم خود ببینید.
قبل از روستا کنار همان لوله بزرگی که هنوز روی اعصابتان راه میرود زنانی روستایی زیر حصیرهایی که از جمله صنایعدستی بومی منطقه است نشستهاند و ماهیهایی را میفروشند که صیادان منطقه از تالاب گرفتهاند.
جلوتر تابلوی « ایستگاه گردشگری» نوید رسیدن به روستای صراخیه را میدهد. مقابل مدرسه صراخیه محوطهای آسفالته وجود دارد که میتوان ماشین را آنجا پارک کرد و با پرداخت ۶هزار تومان سوار قایق موتوردار شد که شما را تا دل تالاب و آنجا که جز سکوت و آوای تالاب چیزی نیست، میبرد.
چشمانتان همان ابتدا متوجه چیزهایی درون آب تالاب میشود که نشان از بیتوجهی گردشگران و محلیها به محیطزیست و زبالهها دارد. چند متری که وارد تالاب شوید متوجه بلمهای دیگر میشوید. اینجا روستاییان جلوی خانههای خود بلمهایی دارند که یک یا نهایتا دو نفر درآن میتوانند سوار شوند. اینجا گویا برای رفتوآمد چاره دیگری نیست، از خانه خاله به خانه عمه باید بلمسواری کرد!
دالانی از آب که دیوارههایش از نیهای تالاب است مسیر را مشخص کرده است. بلمران میگوید رئیس سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری را هم سال گذشته به این منطقه و همین مسیر آورده است.پس از مدتی که او بلم را میراند دیگر هیچ نشانی از روستا و زندگی آدمها نمیبینی. آن وقت رنگ زیبای پرندگان بومی تالاب را میتوان ببینی که با نزدیک شدن بلم پر پرواز میجنبانند و دور میشوند.
بیش از ۱۵۰گونه پرندگان شاخص و حمایت شده نظیر «اردک مرمری»، «تنجه»، «گیلانشاه خالدار»، «فلامینگو»، «اردک سرسفید»، «لیکوتالابی» و...، و نیز ماهیان مهم تالاب با توجه به زیستگاه آبی آنها شامل «شیربت»، «بنی»، «کپور»، «بیاح»، «شانک» و یک گونه مهم از خزندگان به نام لاک پشت فراتی (لاک نرم) را میتوان در این تالاب یافت.
حسین پسری از روستاییانی که در کلاس پنج درس میخواند و همراه عمویش از تالاب برای گردشگران میگوید. از کنار آن دالانی که در آن بلم به پیش میرود ته نی را از آب بیرون میکشد و آن را با تردستی خاصی باز میکند و مغزش را برای خوردن تعارف میکند. نیزارهای درون مرداب هم برای روستاییان مواد غذایی محسوب میشود و هم برای دامهایشان.
گیاهان شاخص این تالاب چون«گبن»، «بردی»، «نی» و علف شور است. شاید به همین دلیل است که میگویند: تالاب شادگان از تالابهای نادر و مهم کشور است که با وجود فصلی بودن بخش آب شیرین آن، آب شور آن به دلیل متصل بودن به خورها و دریا دائمی و پرآب است بنابراین اکوسیستم و گیاهان و جانوران و بهطور کلی تنوع زیستی در ۲ محیط را میتوان در آن مشاهده کرد.
مهمترین منبع آب این منطقه رودخانه جراحی تا ۹۰ درصد و سپس طغیانهای کارون و بارش سالانه است.
● چند تابلو و ۱۵۰ میلیون تومان
از سهراهی دارخوین تا روستای صراخیه دو تابلو با عنوان «ایستگاه گردشگری» و« منطقه نمونه گردشگری» تنها نشانههای حضور سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری است.
جالب اینجاست که رئیس سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان خوزستان و همینطور شهرستان شادگان از مدتها قبل نوید راهاندازی یک اسکله گردشگری، پارکینگ و... را داده بودند و اینکه برای راهاندازی آن ۱۵۰ میلیونتومان اعتبار اختصاص داده شده است.
جلوی مدرسه که خبری از پارکینگ نبود. از ۵۰ بلم و قایقی هم که جمال زوریزاده رئیس اداره میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری شادگان نویدش را داده بود که به گردشگران خدمات میدهند خبری نبود. تنها چند بلمو قایقران بودند که جز یکی- دو نفر که در ازای هر ۶هزار تومان دریافتی با پرداخت ۵۰۰ تومان به میراثفرهنگی مجوز فعالیت گرفته بودند خبری از خدمات دیگر نبود. دریغ از یک سطل زباله و سایبان یا محلی که بتوان در آن پس از گشت وگذار یا پیش از بازدید از تالاب دمی نشست.
صادق محمدی رئیس سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری خوزستان پیش از نوروز گفته بود:« جهت توقف در کنار روستای صراخیه و امکان بازدید از تالاب، پارکینگ و اسکله چوبی احداث شده که ۱۵۰ میلیون تومان هزینه برده است. اجرای این اسکله شامل لجنبرداری، خاکریزی، غرقآب کردن، آسفالت، تیرآهن، نبشی، جدول کاری و بتنریزی زیر اسکله در مساحتی معادل ۶ متر در ۶ متر بوده است.»
این کار به گفته جمال زوریزاده رئیس اداره میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری از سال ۱۳۸۴ جریان گرفته است؛ یعنی دو سال برای یک اسکله. زوریزاده تاکید کرده به کسانیکه برای گردشگری قایق تهیه کنند ۱۵ میلیونتومان تسهیلات اعطا شده است که تا کنون یک سرمایهگذار دو قایق و دیگری سه قایق خریداری کرده است.
اما محلیها تاکید میکردند که تنها صدور مجوز برای گردش مسافران با قایق به وسیله سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری انجام گرفته است.در منطقه هیچ کمپ یا امکان دیگری برای استقرار و راحتی گردشگران وجود نداشت. تنها در مدت نوروز یک چادر و یگان پلیس در صراخیه برای تامین امنیت برقرار بود.
● اوضاع همچنان وخیم است
تالاب شادگان یکی از ۱۸ تالاب بینالمللی ثبت شده در یونسکو است که آب آن از رودخانه جراحی یا مارون بزرگ تامین میشود و سرزمینی است مثل دلتا که نقش رابط بین رودخانه جراحی و خلیجفارس را ایفا میکند.
«رویا جهانگیری» کارشناس محیط زیست خوزستان دراینباره به ایرنا گفته است:«حفظ سطح آب برای کشاورزان اطراف، تولید چوب، ذخیره آب و کاهش بلایای طبیعی به ویژه سیلاب و همچنین محلی جهت از بین رفتن مواد زاید و تصفیه آب، چشمانداز طبیعی و اکوتوریسم از مهمترین ویژگیهای تالاب است.»
اما در سالهای اخیر ورود فاضلاب، ریختن مواد زاید نفتی منطقه گیسی آبادان، ساخت نیروگاه گازی آبادان در حریم تالاب و ورود پسابهای نیشکر در کنار تولید زباله مردمی که در این محدوده زندگی میکنند حیات این تالاب را در معرض خطر قرار داده است.
وضع تالاب شادگان تا آنجا پیش رفته است که نام این منطقه در زمره تالابهای در معرض خطر موضوع کمیته زیستمحیطی مونترال قرار گرفته است.
محلی ها از شورشدن آب تالاب بر اثر کمآبی و مهاجرت خود و بسیاری از گونههای محیط زیست در آن خبر میدهند.
اگر امروز به این منطقه نمونه گردشگری و منطقه حفاظت شده محیط زیستی توجه نکنیم در کوتاهمدت اصل ماهیت زیبا و منحصر به فرد آن از دست میرود و دیگر نمیتوانیم هیچ استفادهای از این منطقه که میگویند ارزش افزوده هر هکتار آن ۲۰هزار دلار است داشته باشیم.
تالابهای گلستان، حلقه فراموش شده صنعت گردشگری
تالابهای بین المللی استان گلستان به عنوان گنجینه هایی از طبیعت که نقش زیادی در جذب گردشگر دارند از کمترین امکانات گردشگری و تفریحی بهره مندند و در حلقه صنعت نوین گردشگری به فراموشی سپرده شده اند.
تالابها شاهکار خلقت، گنجینه طبیعت و زیستگاه بسیاری از گونه های جانوری و گیاهان آبزی به شمار می آیند که نقش بسیار زیادی در جذب گردشگر دارند.
این در حالیست که این مهمترین جاذبه های گردشگری استان گلستان که از قابلیت بسیاری برای جذب گردشگر داخلی و خارجی برخوردارند از ابتدایی ترین امکانات گردشگری بهره ای نبرده اند.
در این میان، تالابهای آلاگل، آلماگل، آجی گل و گمیشان از مجموعه تالاب های بین المللی کشور در دشت ترکمن صحرا و در نزدیک مرز ایران و ترکمنستان از مناطق مهم دیدنی استان است که سالانه طبیعت گردان و گردشگران زیادی را به خود جذب میی کند.
این تالابها زیستگاه مناسبی برای پرندگان آبزی و کنار آبزی مهاجر به شمار می روند و به دلیل این جاذبه های طبیعی در ایام مختلف پذیرای خیل بی شماری از مسافران و گردشگران است.
برای رسیدن به این تالابهای با ارزش، باید مسیر ۸۰ کیلومتری شهر گنبدکاووس تا بخش مرزی داشلی برون در شمال این شهرستان را طی کرد که در این مسیر می توان طبیعت بسیار زیبای شقایقها و گندمزارها در فصل رویش و زندگی شتران در طبیعت کویری منطقه را مشاهده کرد.
این سه تالاب بین المللی که در شمال گنبدکاووس قرار گرفته است با سه هزار و ۲۷ هکتار وسعت، محل زمستان گذرانی پرندگان آبزی و کنارآبزی که از شمال سیبری به این تالابها مهاجرت می کنند و نیز زیستگاه برخی پرندگان بومی به شمار می رود.
● حیات زیست محیطی اغلب تالابها با خطر مواجه است
جمعی از مسئولان و کارشناسان محیط زیست و گردشگری بر این باورند، اطلاع رسانی نامناسب، تامین نشدن امکانات اولیه، ورود پسابها و فاضلابها، تخریب محیط زیست و نبود برنامه جامع موجب شده تا فرصتهای سرمایه گذاری در این تالابها به فراموشی سپرده شود و حیات زیست محیطی آنها نیز با چالش های عدیده ای روبرو شود.
یکی از دوستداران محیط زیست در این زمینه به خبرنگار مهر گفت: در تالابهای گلستان، امکانات رفاهی برای گردشگران و جود ندارد، این درحالی است که این گنجینه های ارزشمند دارای اهمیت بین المللی هستند.
جعفر رسولی افزود: این تالابها در منطقه ترکمن نشین گلستان واقع شده که این منطقه دارای فرهنگ و جاذبه های خاصی هستند.
وی اظهار داشت: برای معرفی این جاذبه های گردشگری و طبیعی باید تبلیغات و اطلاع رسانی مناسبی صورت گیرد و حداقل امکانات نیز باید تامین شود.
به گفته رسولی، تالابها به عنوان زیستگاه آبی برای پرندگان مهاجر آبزی، کنار آبزی و انواع ماهیان بوده و همچنین به سبب دارا بودن پوشش گیاهی و جانوری متنوع و متعدد، یکی از مراکز مهم تفریحی و گردشگری محسوب می شوند.
این دوستدار محیط زیست بیان داشت: ورود انواع آلاینده ها به این تالابها چرخه حیات زیست محیطی آنها را با بحران و چالش روبرو کرده است.
یک عضو انجمن دوست داران طبیعت در بندر ترکمن نیز گفت: راه دسترسی به این تالابها که هزاران ارزش اقتصادی نیز دارند بسیار آسان است زیرا تقریبا در فواصل نزدیک به هم واقع شده و محل زمستان گذرانی بسیاری از گونه های پرندگان هستند که مناظر بسیار زیبایی را به وجود می آورند.
حسین اتابای افزود: برای تامین امکانات اولیه و ساماندهی مجموعه گردشگری در تالابها، ساخت سرویس های بهداشتی و کمپهای ارزان قیمت به اعتبار و برنامه ریزی نیاز است.
وی بیان داشت: فراهم کردن ساده ترین امکانات رفاهی همانند قایقهای تفریحی، بهداشتی و تبلیغات در این تالابها می تواند گردشگران بی شماری را به این منطقه هدایت کند.
وی یادآورشد: متاسفانه هیچ گونه سیاستگذاری و برنامه ریزی صحیحی در زمینه تالاب و اکوتوریسم در استان گلستان صورت نگرفته است و امکانات موجود در آنها صفر است.
● امکانات گردشگری موجود در تالابهای گلستان صفر است
به گفته اتابای، تالاب گمیشان، پایگاه پاییزی و زمستانی برخی از پرندگان درحال انقراض و نادرجهان است و انواع ماهیان، سخت پوستان، نرم تنان، دوزیستان، خزندگان و پرندگان در آن زیست می کنند و به حمایت و سرمایه گذاری بیشتری نیاز دارد.
وی تاکید کرد: هنوز نتوانسته ایم از این تالابها و جاذبه به عنوان یک نقطه گردشگری مناسب استفاده کنیم، به گونه ای که اکثر مسافران ایرانی و حتی برخی از مردم استان نمی دانند که استان دارای تالابهایی با مناظر بسیار جالب و دیدنی دارد.
معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گلستان در این زمینه گفت: این استان به عنوان گنجینه اکوتوریسم در ایران مطرح و معروف است و وجود جاذبه های فراوان نظیر تالابها در استان موجب شده تا روند استقبال از آن گسترش یابد.
حمید منوچهری در گفتگو با خبرنگار مهر در گرگان افزود: وجود مناطق بکر طبیعی و جاذبه های دیدینی، می تواند فرصتهای سرمایه گذاری در استان را گسترش دهد و زمینه توسعه این صنعت نو و پایدار را فراهم کند.
وی اظهار داشت: اولین عامل درتوسعه طبیعت گردی، مطالعه مناطق است، از این رو در جریان سفر اول هیئت دولت به این استان، مناطق مستعد برای صنعت طبیعت گردی در منطقه شناسایی شد.
وی خاطرنشان کرد: بیشتر مناطق و جاذبه های طبیعی موجود در گلستان قابلیت طبیعت گردی دارد و سرمایه گذاری در این بخش الزامی است.
به گفته منوچهری، تالابها از مناطق مهم در جذب گردشگر بوده که باید سرمایه گذاری کای روی آن انجام شود.
معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی گلستان بیان داشت: گردشگری در این استان با طبیعت گردی آغاز می شود و پیوند ناگستنی دارد.
وی یادآورشد: برخی مناطق طبیعت گردی و گردشگری در حوزه سازمانها و دستگاههای دیگر قرار دارد که همکاری همه جانبه این دستگاهها ضروری است.
مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور ساپ گفت: صنعت گردشگری در ایران جاذبه های بالایی دارد و وجود دریای خزر از جمله این جاذبه ها است که باید بر روی آن سرمایه گذاری بیشتری شود.
حمید رحیمی پور افزود: گردشگری نباید باری بر روی دوش دولتها بگذارد و برای توسعه و رونق آن نیاز به برنامه ریزی و سرمایه گذاری است.
وی اظهار داشت: تالابهای زیبا و یی نظیر آلاگل و آلماگل در استان ووجود دارد که جزو تالابهای بین المللی و حفاظت شده هستند و پس از بررسیهای انجام شده برای ضلع غربی تالاب آلاگل کاربری تفریحی تعریف شد.
● تخلیه فاضلاب در تالاب گمیشان بحران زیست محیطی ایجاد کرده است
فرماندار بندرترکمن با اشاره به بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی منطقه گفت: تخلیه فاضلاب در تالاب بین المللی گمیشان بحران زیست محیطی نیز به وجود آورده است.
حاجی گلدی افزود: بالا بودن تراز آبهای زیرزمینی مشکلاتی را در زمینه دفع آبهای سطحی و فاضلاب شهری ایجاد کرده است.
وی اظهار داشت: این پدیده از مشکلات دیرینه اهالی منطقه بوده که موجب سختی و رنج فراوان برای اهالی منطقه شده است.
وی خواستار پیگیری نماینده مجلس برای پیگیری و اجرایی شدن طرح فاضلاب شهری گمیشان شده است.
به گفته گلدی گر، شهر گمیشان از لحاظ ارتفاعی مسطح و از لحاظ بافت خاک و دارای خاک بانفوذپذیری کم بوده و این مساله موجب تشکیل ماندآب و ایجاد مناظرزشت در سطح شهر شده است.
فرماندار بندرترکمن بیان داشت: همچنین تخلیه فاضلاب در تالاب بین المللی گمیشان سرمایه گذاریهای انجام شده در بخش گردشگری منطقه را تهدید می کند.
وی یادآورشد: به رغم اینکه طرح فاضلاب شهر گمیشان در سفر دوره اول هیئت دولت مصوب و در کمیسیون ماده ۳۲ استان تائید شد، متاسفانه پس از گذشت دو سال هنوز این طرح اجرایی نشده است.
تالابی در آغوش نخلستان
تا چشم کار می کند نیزارهای سرسبز و نخلستان های سر به فلک کشیده را می بینیم که با طراوت به رویمان آغوش باز می کنند. این آغوش گرم زمانی لذتبخش تر است که لبخند کودکی روستایی با همان سادگی و صمیمیت همیشگی، خستگی سفر را از تنمان بزداید و دستمان را برای داشتن خاطرات فراموش ناشدنی بفشارد.
عزم خود را جزم کرده ایم که تالاب شادگان را از نزدیک ببینیم. خیالمان راحت و دلمان آسوده است که سفری خوب در پیش داریم، چرا که میهمان نوازی مردمان جنوب، شهره عام و خاص است.
● جزیره ای میان ۲ رنگ آبی و سبز
تالاب بین المللی شهرستان شادگان یکی از مناظر طبیعی و زیبای جنوب استان خوزستان است. این تالاب که بزرگ ترین تالاب کشور است در ۵۲ کیلومتری آبادان و ۱۰۵ کیلومتری اهواز قرار دارد. وسعت اش ۵۳۷ هزار هکتار و مساحتش از شمال به شادگان و خور، از جنوب به رودخانه بهمن شیر، از باختر به جاده دارخوین و آبادان و از خاور به آب های خورموسی محدود می شود.
سطح تالاب با گیاهان آب دوستی چون لویی، چولان و گیاهان غوطه ور، پوشیده شده و محل مناسبی برای پذیرش پرندگان آبزی به وجود می آورد. انواع ماهیان آب شیرین و شور مانند حمری، شانک، ماهی پرورشی و پرندگانی چون فلامینگو، حواصیل، لک لک، غاز وحشی و اردک در این تالاب زندگی می کنند. تنها زیستگاه و محل زاد و ولد اردک گرگری در جهان این تالاب اسرارآمیز است و پرندگانی چون گیلالشاه خالدار و آمراس آفریقایی نیز از نمونه های بسیار کمیاب این منطقه به شمار می آیند.
بسترمان قایقی است سبک بر دل آب. افق نگاهمان به هر سو که بود در تشخیص ۲ رنگ آبی و سبز عاجز می ماند. فقط در پس زمینه ذهنمان قایقرانی را می بینیم که با پاروی خود چنان دل آب را می شکافد و حرکت می کند که آب در دل ما نلرزد؛ چهره آفتاب سوخته اش با لبخندی که دندان های سفیدش را هویدا می کرد، آرامش ما را دوچندان می کرد. خداخدا می کردیم که تا ابد در همان آرامش بمانیم.
تالاب شادگان علاوه بر دارابودن ارزش بین المللی، طبق مصوبه شورای عالی حفاظت از محیط زیست با نام پناهگاه بین المللی حیات وحش شادگان به سازمان محیط زیست واگذار شد. این حیات وحش وابسته به تالاب نیز دارای ارزش های اقتصادی و اجتماعی است.
پوشش گیاهی درون تالاب چراگاه و منبع مهم تأمین علوفه و غذا برای دام های روستاییان حاشیه تالاب تلقی می شود.
در میان تالاب های کشور، تالاب شادگان از نظر شکل رویشی متنوع ترین تالاب به شمار می رود. سطح تالاب با گیاهان آب دوستی چون لویی و چولان که نوعی چگن هستند و نی که به عنوان مصالح ساختمانی مورد استفاده واقع می شود و گیاهان غوطه ور پوشیده، محل بسیار مناسبی برای پذیرش هزاران پرنده آبزی مهاجری است که از شمال اروپا و سیبری در پاییز به منطقه روی می آورند.
● تالابی در آغوش نخلستان و نی زار
با این که تالاب شادگان بالقوه از موقعیت گردشگری بسیاری برخوردار است اما سطح زندگی مردمی که در روستاهای محصور این تالاب زندگی می کنند بسیار پایین و زیر خط فقر است. مواد اولیه خانه های آنان از خود تالاب تهیه می شود و اقتصاد مردمان بر صید ماهی و طیور می چرخد. در حوزه اکولوژیک تالاب ۱۱۷ روستا و ۳ نقطه شهری یافت می شود که رفت و آمد میان این روستاها از طریق قایق صورت می گیرد، یعنی چیزی شبیه شهر «ونیز» ایتالیا که هرساله هزاران هزار گردشگر را به خود جلب می کند.
تالاب شادگان از لحاظ رتبه های ثبت شده در یونسکو در برهه های مختلف متفاوت بوده است. زمانی رتبه پنجم بین المللی، بعد از آن رتبه هجدهم و هم اکنون رتبه بیست و دوم را داراست. این سیر صعودی شماره رتبه که در واقع سیر نزولی کیفی و کمی است به دلیل دخل و تصرف های مصنوعی و بی رویه و ورود آلاینده ها، از جمله پساب های کشاورزی توأم با انواع سموم دفع آفات نباتی بویژه ناشی از طرح کشت و صنعت نیشکر، نشت لوله های نفت که از منطقه تالاب عبور می کند و تخلیه زباله های شهری در حاشیه تالاب و غیره است.
● تالاب شادگان در خطر نابودی
جمال زوری زاده، مدیر منطقه گردشگری تالاب شادگان در این باره می گوید: فاضلاب ها منجر به از میان رفتن نی زارها و آبزیان تالاب شادگان می شود و حیات این منطقه را به خطر می اندازد. وی می افزاید: این تالاب دارای ۳ نوع آب شور، لب شور و شیرین است که متأسفانه پساب ناشی از تولید نیشکر که دارای سموم دفع نباتات است منجر به شوری آب می شود؛ چرا که این مواد از مجرای آب شیرین وارد تالاب می شود و به شوری آب تالاب، از میان رفتن آبزیان و محدود شدن تعداد گردشگران منجر می شود.
این مقام مسئول در ادامه صحبت های خود، خاطرنشان می کند: البته هم اکنون با تلاش نماینده مردم شهرستان شادگان، کانالی به عرض ۱۰۰ متر و در طول توسعه نیشکر تا دریا در دست ساخت است که ۵۰ درصد از کارهای آن به پایان رسیده است.
زوری زاده با اشاره به این که تالاب شادگان دارای جاذبه های وسیع برای جذب گردشگران است، اظهار می دارد: توسعه زیرساخت ها یکی از اهداف بلندمدت سازمان محسوب می شود. در این راستا ۱۵۰ میلیون تومان در سال ۱۳۸۴ برای این کار درنظر گرفته شد که در روستای «رگبه» به ساخت جاده، پارکینگ، ایجاد فضای سبز و ساخت یک اسکله کوچک اختصاص داده شد. همچنین در سال ۱۳۸۵ نیز ۱۵۰ میلیون تومان بودجه برای این تالاب تعریف شد که آن هم به ایجاد زیرساخت روستای «صراخیه» منجر شد.
وی ادامه می هد: این روستا در وسط تالاب و منتهی الیه جاده کمربندی واقع شده است. ایجاد فضای سبز و اسکله جزو مهم ترین طرح های روستای صراخیه محسوب می شود.
سازمان محیط زیست به دلیل از میان رفتن حیات وحش تالاب، با توسعه مؤلفه های مربوط به جذب گردشگران مخالف است؛درصورتی که با هماهنگی سازمان و محیط زیست این منطقه می تواند به صورت یکی از مناطق زیبای طبیعی درآید و محافظت شود همچنین رفت و آمد گردشگران منجر به رفاه مردمان این تالاب باشد.
در مذاکراتی که از طرف رئیس سازمان خوزستان، استانداری، فرمانداری و نماینده مردم شادگان با سازمان محیط زیست صورت گرفته است، طرح مطالعات توسعه گردشگری این تالاب در دست بررسی است. همچنین با مذاکراتی که با فرماندهی یگان حفاظت انجام شد، قرار است ۱۵ نیرو برای حفاظت از این تالاب بکر و سرسبز به ما معرفی شود.
این مقام مسئول می افزاید: خوشبختانه مردمان بومی از ورود گردشگران بسیار خرسند بودند؛ زیرا
هم با آداب و معاشرت دیگر مناطق آشنا می شدند و هم می توانستند با قایق های خود، کسب درآمد کنند.
وی دریافت موافقتنامه اصولی و کلی محیط زیست را جزو مهم ترین برنامه ها برای توسعه گردشگری می داند و می گوید: درصورت دریافت این موافقتنامه می توان دیگر اقدامات لازم نظیر ایجاد سرویس بهداشتی، ایجاد مراکز اقامتی و... را برای پذیرایی میهمانان داخلی و خارجی نیز فراهم کرد.
● برکه ای ناشناخته و منحصر به فرد
تمام آنچه در این سرزمین رؤیایی بود برایمان جذابیت داشت. پیرزنان و پیرمردان روستایی با این که کمرهایشان خموده شده اما هنوز به زور بازو نان می خورند و پابه پای هم پیش می روند. شاید مانند روزهای اول آشنایی، هیجان باهم بودن ندارند اما می دانند که یکی بدون دیگری انگیزه حرکت ندارد.
تالاب زیبا بود و سحرانگیز اما وقتمان کم بود و باید برمی گشتیم. در راه برگشت نظاره گر گله ای از گاوها بودیم که عرض این تالاب را برای رسیدن به علوفه و خوراک طی می کردند. در برخی از مناطق که عمق تالاب زیاد بود، این حیوانات عظیم الجثه در آب فرو می رفتند و فقط سر آنها از آب بیرون بود. دیدن این صحنه فقط با زدن شاتر دوربین حفظ می شود و ماندنی. زیبایی تالاب شادگان را باید لمس و از نزدیک آن را حس کرد. می توان چندین روز متوالی وقت گذاشت و از طبیعت بکر و دست نخورده و پرندگان وحشی زیبای آن لذت برد و هزاران عنصر ناشناخته دیگر را در آن کشف کرد.
تأملی تازه در مفهوم چند واژه
چندسالی است که با <رونق> حرفی و <گسترش> زبانی و تبلیغاتی صنعت مسافرت در کشور عزیز ما ایران، مسوولان محترم امور و دستاندرکاران سیاست، اقتصاد و فرهنگ از مسافرت و جابهجایی مردم، گاه به نام <صنعت جهانگردی> زمانی بهعنوان <صنعت توریسم> و بهویژه در دو- سه سال اخیر پس از ایجاد <سازمان میراث فرهنگی و گردشگری> به نام صنعت <گردشگری> یاد میکنند و در مصاحبهها، گفتوگوها و نوشتهها و بخشنامهها در بهکار بردن واژه <گردشگری> کوشش دارند. در صورتی که بسیاری از واژههای کهن و مردم فهم فارسی مورد بیمهری قرار گرفته و به ورطه فراموشی سپرده شدهاند، به ساختن واژههایی پرداخته میشود که نه از نظر آوا و آهنگ و نه از جنبه معنا و مفهوم مقبولیت و پذیرش مردمی نداشته و در زبان و گفتوگوی روزانه و نوشتههای نویسندگان و ادبای آزاد نیز جایی ندارند!
واقعیت این است که زبان وسیله ارتباط هر موجود زندهای با جهان پیرامون اوست و هر جنبندهای با استفاده از کوتاهترین و پذیرفتهشدهترین واژهها و نواها، مقصود و خواست و نیاز خویش را به شنونده خود میفهماند. در زبان که وسیله ابزار اندیشهها، خواست یا تفهیم و تفاهم میان افراد است واژههایی مورد پذیرش مردم قرار میگیرد که:
- بتوان آنها را با سلاست و روانی به کار برد
- در عین کوتاهی از بار معنایی ژرف و فراوان برخوردار باشد
- آهنگ و آوایی خوش داشته باشد
- از کمترین حرف تشکیل شده باشد
- کارها و موضوعاتی که با این واژهها بیان شود، مسائل روز جامعه و دغدغه نسلها در ازای تاریخ باشد
هماکنون برآنم با بهرهمندی از آرای واژهشناسان و فرهنگنامهها، معانی لغوی و متعارف واژههای سفر، مسافرت، مسافر، جهانگردی و جهانگرد، گردشگری و گردشگر، توریسم و توریست را ارائه نمایم.
● مفاهیم سفر، مسافر
۱) سفر از ماده <سفر> است. مفهوم نخستین و اصلی آن <کشف> و آشکار شدن است. پرده برداشتن به منظور آشکار کردن نیتی پنهان را نیز سفر گویند. اگر موضوع، یا شیء و یا فردی در پس پرده قرار گرفته باشد و یا رویت آن برای دیگران ممکن نباشد اما پردهبرداری و رفع حجاب از روی آن شیء را با ماده سفر نمایان میسازند.
۲) سفر به معنی بقیه سپیدی روز پس از فرو شدن آفتاب و سپیدی صبح است.
۳)سفر به معنی صلح دادن میان دو قوم و میانجیگری کردن است.
۴) سفر به معنی بیرون شدن از شهر خود و به محلی دیگر رفتن و قطع مسافت نمودن است.
۵) سفر به معنی راهی که بپیمایند و از محلی به محل دور دیگری رفتن نیز آمده است. (ع.صفیپور، ۱۳۷۷، هـ .ق .ج ۲. ص ۵۶۲)
شاید دلیل اینکه سفر به معنی سپیدی آمده است این باشد که سپیدی به معنی روشنی و آگاهی است و طی سفر است که بسیاری از ناشناختههای ذهن آدمی (تاریکیها، نادانستهها)درباره نواحی و سرزمینها، طبیعت، مردم و... شناخته میشود. (روشنیها و دانستهها) وانگهی، سفر نیکی و بدی درون آدمی را آشکار میکند. (محلاتی، ص ۱۳۸۰ ص ۲)
مسافرت باعث سلامت اندیشه میشود و به تندرستی کمک میکند و مایه پیدایی و بروز شخصیت مسافر میشود. (لانکوار، ۱۳۸۱، ص ۶۸
به راستی در حضر که واژه مخالف <سفر>است و به معنای ایستایی در میهن و سکون در محل زندگی است، آدمی به سبب نبود امکان دیدن مردم، سرزمینها، اشیا، شهرها و روستاها و خلاصه، جهان هستی بیرون از جایگاه کار و زندگی همیشگی خود، نمیتواند به کشف و در نتیجه به درک واقعیتهای موجود نائل آید و کمال پیدا کند و ذهنش روشن شود چه بسا بینشی محدود و بسته و ضمیری تیره و تار دارد.
سفیر (فرستاده شده) از مشتقات سفر است و به مسافر، سفیر هم میگویند و آن شخصی است که از سوی قبیله و قوم و یا کشوری به کشور و به میان ملت دیگری میرود و یا فرستاده میشود، تا میان آن دو قوم و یا ملت ایجاد پیوند و دوستی بنماید، به حل و فصل مسائل یاری رساند و بالاخره، به گسترش صلح و صفا میان مردم دو سرزمین همت گمارد.
سفر به معنی <توجه دل به سوی حق تعالی است.>(م. معین ۱۳۷۵ ص ۱۸۸۸ ج۲)
● مفاهیم جهانگردی و جهانگرد
جهانگردی واژهای است فارسی و به معنای گردیدن به دور جهان است و جهانگرد به مفهوم جهان گردنده و آنکه در اقطار عالم بسیار سفر کند آمده است. (ع.ا.دهخدا. ۱۳۲۵- ص ۱۱ ج۱۹)
واژههای جهانگردی و جهانگرد در واقع فارسی شده سیاحت و سیاح است و جهانگرد کسی است که زیاد سفر میکند.
در زبان فارسی و در میان مردم تفاوتی میان جهانگردی، جهانگرد و مسافرت، مسافر وجود دارد، در واقع امر، کمیت دفعات جابهجایی و حرکت مردم و مدت زمان آن موجب اختلاف میان مفهوم جهانگرد و مسافر است.
مردم فارسیزبان به کسی جهانگرد میگویند که بسیار سفر میکند. با اینکه کاربرد این واژه از سالهای پیش در ایران (شاید ۱۳۱۴) متداول شده است لیکن هنوز میان مردم و در گفتوگوی روزمره چندان رایج نیست. آنچه رواج بسیار دارد، کاربری واژههای سفر، مسافرت و مسافر است که انصافا علاوه بر اینکه در برگیرنده همه گونههای جابهجاییها: دور، نزدیک، کوتاه و بلندمدت است، مفاهیم ژرف و گستردهای را نیز در بر دارد که پیش از این به آن اشاره شد.
● گردشگری و گردشگر
واژههای مزبور که شاید ترجمه واژه عربی <سیر> و یا واژه فرانسوی <پرومناد> باشد، بهرغم تلاش مسوولان امور فرهنگی در انتشار آن در میان مردم، تاکنون نه در گفتوگوهای روزانه و نه در نوشتههای نویسندگان و یا سرودههای شاعران و... به هیچوجهی جا و مکانی نداشته و به کار نمیرود.
گردش کردن و یا رفتن در زبان فارسی و میان فارسیزبانان مفاهیم محدود زمانی و مکانی خود را دارد: قدم زدن، بیرون رفتن از خانه و یا محل کار برای مدتی اندک، به بوستان و خیابان رفتن و خلاصه، گردیدن در پیرامون محیط همیشگی زندگی و کار برای زمانی کوتاه، مثلا چند ساعت است و نه به معانی مسافرت کردن. در فرهنگ معین، گردش به معنای زیر است: گردیدن، حرکت دورانی، دور زدن حرکت، تحول، صرف و ... گردش کردن به معنای گشت رفتن، تفریح کردن و...(معین. محمد ۱۳۷۵، چاپ نهم، ص۳۲۴۰. ج۳)
● توریسم و توریست
از نظر تولد و پیدایش واژه، تقریبا همه بر این گفتهاند که <توریسم> مدتی طولانی پیش از واژه <توریست> پیدا شد. واژه فرانسوی <توریسم> استنتاج و رونویسی واژه انگلیسی توریست است که معمولا از واژهای بسیار فرانسوی برآمده است.(بوایه، م ۱۹۷۴. پ۷)
هر چند در انگلیس سده هجدهم فقط واژه تور (چرخش، چرخیدن، گردش، گشتن)به کار میرفت.
تور و یا گراندتور (گردش بزرگ) به مفهوم مسافرتهایی بود که جوانان ثروتمند انگلیسی در زمان تحصیلاتشان انجام میدادند با اینکه این جوانان کمتر به پژوهش و کاوش و بیشتر به سرگرمی و تفریح میپرداختند، اما این مسافرت بهعنوان مکمل ضروری برای آموزش و پرورش آنان تلقی میشد.
تور به اشرافزادگان و ثروتمندان اختصاص داشت. در پایان سده هجدهم نوشتههای تخصصی در مورد <تور بزرگ> نگارش یافت. این نوشتهها به جوان مسافر آنچه را که باید به هنگام بازگشت از سفر به عنوان گزارش به پدرش ارائه دهد، نشان میداد. (همان، پ ۵)
توریسم به معنای مسافرت کردن برای خشنودی و لذت بردن و همچنین کار و شغلی آمده است که کار تدوین گشتها و مسافرتها برای جهانگردان را برعهده دارد. (لغتنامه آمریکن هریتیج ۲۰۰۰. پ ۱۸۲۶
از پایان سده نوزدهم واژههای <توریسم> و <توریست> در بیشتر زبانهای اروپایی با اندک تفاوتی در لفظ و تلفظ کاربرد پیدا کرده است.
توریسم که واژهای فرانسوی است از ریشه <تور> گرفته شده است. تور در زبان فرانسه به معنای زیر آمده است: حرکت دورانی (چرخش)، پیمودن، طی کردن راه، گردش کردن. به نظر پیرلاروس، توریسم مسافرت کردن به منظور تفنن و لذت بردن است و توریست کسی است که برای خشنودی خود و لذت بردن مسافرت میکند.
توریسم به معنای مسافرت و طی مسافرت نمودن و به جایی دور از محل دائم زندگی رفتن و برای خشنودی و لذت بردن آمده است. مجموعه فعالیتهای مربوط به جابهجایی جهانگردان را نیز توریسم میگویند. ( روبر، ۱۹۹۳. پ ۲۲۷۷)
واژه توریسم که نزدیک به یک سده معنایی مترادف با خستگیزدایی داشت مورد بررسی و پژوهش جامعهشناسی و علمی قرار گرفت. تا همین اواخر فرهنگنویسان به معنی کردن این واژه بهعنوان <اقدام به مسافرت برای خشنودی و لذت> بسنده میکردند، لیکن امروز این واژه قلمروی معنایی گستردهتر و پیچیدهتر و جاهطلبانهتری دارد. (هولو.آ، ۱۹۷۴پ، ص ۲۰)
لیتره (۱۹۶۸) به معنای متعارف این واژه اکتفا میکرد: جهانگرد به مسافری گفته میشود که برای کنجکاوی و از روی بیکاری به کشورهای بیگانهای که مورد دیدن هممیهنانش قرار گرفته است میرود.(پیشین)
چنین پیدا است که واژه توریسم در گذشته، بنا به چگونگی اندیشه زمان، بیشتر بار معنایی لذت بردن و تفنن داشته است، چنان که رائول بلانشارد میگوید: توریسم یعنی مسافرت به منظور بهرهبرداری از مناظر زیبای کشور یا ناحیهای که مورد بازدید قرار میگیرد.
لیکن با گذشت زمان و تحولاتی که در زندگی اجتماعی و فرهنگی جامعه اروپای سده بیستم روی داد، در مفهوم واژههای توریسم و توریست دگرگونی بهوجود آمد و تعریفنگاران و فرهنگنویسان، نیز به کسی توریست میگفتند که برای تجدید نیرو، رفع خستگی و خودسازی از راه آشنایی با اقوام و ملل گوناگون و شناخت پدیدههای هستی به مسافرت میرود. (محلاتی.۱۳۸۰. ص۳)
● مفاهیم فنی
لزوم ارزیابی دقیق درآمدها و هزینههای جهانگردی در یک کشور ضرورت تعریف روشن از جهانگردی و جهانگرد را نشان میدهد.
در سال ۱۹۳۷ هیات کارشناسان آمار جامعه ملل در جهت تعریف <جهانگرد> گام برداشت. به نظر این هیات به همه افرادی که به منظور تفنن و لذت بردن به مدت ۲۴ ساعت و بیشتر و کمتر از یک سال محل اقامت دائم خود را ترک میکنند، جهانگرد میگویند. اما هیات مزبور افرادی را که به منظور اشتغال به کار یا حرفهای به کشور دیگری وارد میشوند، مسافران عبوری و دانشجویان مقیم یک کشور را جهانگرد نمیشناخت.
اتحاد بینالمللی سازمانهای رسمی مسافرتی تعریف فوق را پذیرفت ولی پس از برگزاری نشستهای دوبلین در سال ۱۹۵۰ و لندن در سال ۱۹۵۷ سفارش کرد که دانشجویان نیز در شمار جهانگردان قرار گیرند و میان مسافران عبوری و جهانگردان تفاوت قائل شوند. این سفارش در نشست سازمان ملل متحد در مورد جهانگردی و مسافرتهای بینالمللی که در سال ۱۹۶۲ در رم تشکیل شد نیز پذیرفته شد. این تعریف تازه که همه دولتها آن را پذیرفتند به ایجاد ضابطهای برای آمارگیری جهانگردی و بنابراین بررسی وضع بازارهای جهانگردی کمک بزرگی کرد. (محلاتی. ۱۳۸۰ ص۴)
به هنگام برگزاری همایش اوتاوا در سال ۱۹۹۱ از سوی سازمان جهانی در زمینه تعریف واژگان، اصطلاحات و طبقهبندی آنها تصمیمهایی گرفته شد و سفارشهایی کردند. روی هم رفته همه تعریفها دربرگیرنده دو نوع بازدیدکننده یعنی مسافر جهانگرد و تفرجگر است که در دو موضوع جهانگردی و تفرجگری میگنجند.
جهانگردان یا مسافران عبارتند از بازدیدکنندگان موقتی که دستکم مدت بیستوچهار ساعت و دست بالا، تا یک سال در کشور و یا سرزمینی غیر از محل سکونت دائمی خود به سر برند. آنان را برحسب دلایل مسافرت میتوان به شرح زیر تقسیمبندی کرد:
۱) سرگرمی و تفریح و آسودگی (تفنن، لذتبردن، گذراندن تعطیلات، تندرستی، سلامتی، پژوهش و تحصیل، انجام نیایش و آیینهای مذهبی، ورزش، ماجراجویی)
۲) بازرگانی، دیدار خانوادگی، دوستان و آشنایان، ماموریت، شرکت در گردهماییها و...
تفرجگران یا گردشگران که عبارتند از بازدیدکنندگان موقتی که مدت اقامتشان در سرزمین یا کشور مورد بازدید از ۲۴ ساعت بیشتر نیست (گردشکنندگان با کشتیهای تفریحی، نیز در این گروه جای میگیرند.)
هماکنون بر پایه تعریف سازمان جهانی جهانگردی، جهانگرد کسی است که به سرزمین یا کشوری بیرون از جایگاه همیشگی زندگی و کار خود سفر میکند و دستکم یک شب و به هرحال، کمتر از یک سال در آنجا میماند و دلیل عمده سفرش اشتغال به کاری برای دریافت دستمزد نیست بنابراین جهانگردی ویژگیهای زیر را دارد؛
- فعالیتی بسیار پیچیده و چندجانبه است که روابط بیشماری را در میان شاخهها و رشتههای گوناگون فعالیتهای انسانی ایجاد میکند.
- پدیده جهانگردی و پیامدهای آن از حرکت مردم برخاسته است، پس در واقع حرکت و جابهجایی مبنای جهانگردی است.
- از آنجا که ترک بوم و کاشانه و رفتن به جای دیگر منشاء جهانگردی است، این نوع فعالیت اصولا با فعالیتهای محل کار و اقامت همیشگی جهانگرد تفاوت دارد.
- توقف فرد در مقصد موقتی است و پس از مدتی به جایگاه همیشگی زندگی خود برمیگردد.
- مسافر قصدی برای اشتغال به کار در مقصد مسافرت ندارد.
این ویژگیها را میتوان در تعریف دو استاد سوئیسی، کورت کرات و ویلیام هونزیکر از جهانگردی ملاحظه کرد: <جهانگردی عبارت است از مجموع فعالیتها، پدیدهها و روابطی که از مسافرت و اقامت مردم در جایگاهی غیر از جایگاه همیشگی زندگی و کار بهوجود میآید و این امر تا زمانی صادق است که اقامت موقت باشد و دربرگیرنده اشتغال موقت نیز نشود.>(مدلیک. اس و بوکارت.۱. ۱۹۷۴ پ ۴۰)
منابع ۱- ترکمانی، علی، جنبههای گسترده سیر و سفر از نگاه قرآن کریم، مجموعه مقالات نخستین همایش جهانگردی، کیش اسفند ۱۳۷۶
۲- صفیپور، علی، منتهیالارب، ج۲، ص ۵۶۲، رمضانی ۱۳۷۷ هـ .ق
۳- معین، محمد، فرهنگ لغات، ج ۲ ،ص ۱۸۸۸ - ۱۳۷۵- امیرکبیر
۴- بوایه، مارک، پ ۷- ۱۹۷۴، پاریس
۵- آمریکن هریتیج، دیکشنری، پ ۱۸۲۶، ۲۰۰۰ میلادی
۶- روبر، پل. دیکشنری پ ۲۲۷۷، ۱۹۹۳ میلادی
۷- هولو جهانگردی و محیط زیست) پ ۲۰، ۱۹۷۴ میلادی
۸- دهخدا، علیاکبر، ص ۱۱، ج ۱۹، ۱۳۲۵ لغتنامه دهخدا
9- محلاتی، صلاحالدین، درآمدی بر جهانگردی ۱۳۸۰،ص ۲ - دانشگاه ملی ایران (بهشتی)
۱۰- لانکوار، روبر، جهانگردی شهری، ترجمه صلاحالدین محلاتی، دانشگاه ملی ایران ۱۳۸۱ ص ۶۸
تپه و قلعه جوقین
تپه جوقین از جمله آثار باستانی دوران ساسانی در شهریار است که چون نگینی بر بستری از گل و گیاه آرمیده؛ قلعه ای کهنسال و افسانه ای که در عین اینکه یکی از کهن ترین آثار باستانی منطقه به شمار میآید یکی از ناشناخته ترین آنان نیز است. قلعه ای عظیم که با همه عوامل ویرانگر مقابله کرده و با عظمت و شکوه دیرینش استوار مانده است. تپه و قلعه جوقین در۱۰ کیلومتری جنوب غرب شهریار در شهر وحیدیه واقع شده است. قدمت و استقرار مردم در آن با توجه به مسکوکات و سایر اشیای مکشوفه دست کم به دوره یزدگرد سوم ساسانی می رسد. تپه جوقین یکی از مهمترین و بزرگترین بناهای خشتی منطقه است که برج و باروهای آن و مصالح و خشت های استفاده شده در آن آثار معماری پیش از اسلام را نشان می دهد. سفالینه های کشف شده در تپه جوقین نیز نظر به اینکه هیچکدام از آنها دارای لعاب نمی باشد حائز اهمیت دیرین شناسانه است. نام جوقین، بنا به برخی گفته ها گویا برگرفته از نام بهرام چوبین سردار و قهرمان ملی ایران درعهد خسرو پرویز ساسانی است که بعدها در دوره یزدگرد سوم رونق گرفته و مورد استفاده بوده است. تپه جوقین و قلعه دیگری که در مرکز روستای قدیمی جوقین واقع است ( به دلیل ساخت و سازهای بعدی در بستر شهر مدفون گشته) را نیز به همین دلیل به بهرام چوبین نسبت می دهند . افسانه های بسیاری در مورد این اثر باستانی، گنجهای موجود در آن و ... توسط مردم محلی نقل می شود که جمع آوری و توجه به آنها جدا از مسائل باستان شناسانه، از نظر اسطوره شناسی و مردم شناسی حائز اهمیت است.
● قلعه ایرج
این قلعه نزدیک روستای جعفر آباد در شمال شرقی ورامین واقع شده است . ارتفاع متوسط دیوار قلعه ۱۲ متر است و در اطراف قلعه به فاصله ۱۰۰ متر سنگر هایی قرار دارد. این قلعه به شکل مستطیل و مصالح آن از خشت و گل است و در نوع خود یکی از بزرگ ترین قلعه های ایران به شمار می رود.
● قلعه تبرک
قلعه تبرک امین آباد از بناهای قرون نخست اسلامی است که داخل بارو و حصار ری قرار داشت و از دورا ن خلفای عباسی بر جا مانده بود که این قلعه تخریب شد و امروزه به دلیل وجود برج نقاره خانه بر فراز آن به کوه نقار خانه معروف است.
● قلعه گبری
این قلعه از قلاع محافظ هسته اولیه ری است که در جنوب شرقی ری قدیم و میدان معلم ری امروز واقع است. از آثار معماری این قلعه، تنها یک چهار دیوار به مساحت دو هکتار با دیوارهای مرتفع از ۱۰ تا ۱۳ متر، همراه چهار برج دیده بانی باقی مانده است. قدمت این قلعه به دوره اشکانیان، حدود ۲۲۵۰ سال پیش می رسد.
● دختر قلعه تنگ گسیل
گسیل یکی از آبادی های دهستان شاد است که در سه کیلومتری شرق جاده اصلی کرج - چالوس واقع شده است. در این قسمت از جاده یعنی ۵۲ کیلومتری شمال کرج، تنگه ای وجود دارد که به تنگه گسیل معروف است. چندین سال است که به دلیل صعب العبور بودن این تنگه، جاده اصلی از میان تونلی که در کنار تنگه ایجاد شده می گذرد. بالای این تونل و در نوک قله کوه، آثاری از یک قلعه به چشم می خورد که به قلعه دختر معروف است. این قلعه به شدت رو به ویرانی است و فقط بخش های بسیار محدودی از دیوار های آن به صورت جدا از هم باقی مانده است. بقایای آجرها و سنگ های شکسته و ملات ساروج حاصل از حفاری های غیر مجاز در مساحتی حدود ۱۰۰۰ متر پراکنده است. حفاران قسمت های زیادی از کف، پای دیوارها و پی بنا را تخریب کرده اند. در این قسمت، پایه دیوارها و کف بعضی از اتاق ها نمایان است ونشان می دهد که شالوده بنا در دل صخره ایجاد شده و در زیر خاک ایمن تر به حیات خود ادامه می دهد. مصالح به کار رفته در این بنا، سنگ و ساروج است ولی وجود آجر های پراکنده در اطراف، نشان می دهد در بنای قلعه از آجر نیز استفاده شده است. سفالهای موجود در این محوطه از نوع سفال های قرمز و نخودی بدون لعاب دوران اسلامی است. دو قطعه سفال لعاب دار بسیار ریز به دست آمده از این قلعه، به سفال های سلجوقی و ایلخانی بسیار شباهت دارد.
● قلعه دهشاد
قلعه دهشاد در روستایی به همین نام، در ده کیلومتری شرق شهریار و در محدوده شهر باغستان واقع است. این قلعه با قدمت بیش از ۲۰۰ ساله خود یکی از قلعه های متعدد شهرستان شهریار است که از اغلب آنان چیز زیادی باقی نمانده است و به علت کم توجهی مسئولین مربوط بخش اعظم قلعه ها (همچون قلعه فرامرز، قلعه چهل دختر در حصار ساتی و...) تخریب شده است. دیوار گرداگرد قلعه دهشاد تقریبا سالم مانده و قلعه هنوز مسکونی می باشد. قلعه به سبک معماری اوایل دوره قاجار ساخته شده است و ابعاد آن صد متر در صد متر؛ به شکل مربع می باشد و در چهار گوشه آن برج دیدبانی قرار داشته است. این قلعه در صورت باز سازی می تواند به یکی از جاذبه های مهم گردشگری شهریار تبدیل شود.
تپه های سیالک در اصفهان
در حدود ۴۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح , اجتماعی با یک تمدن جالب توجه در این منطقه مستقر شد که ابزارهای آنها سنگ و استخوان بود . این امکان وجود دارد که ساکنان قبلی این ناحیه به فاتحانشان تسلیم شده بودند. در این مکان لوحهایی رسی ازایلامیان پیدا شده است زیرا این اقوام بر اثر پیوندهایی که با تمدن شوش پیدا کرده بودند , در حدود ۵۵۰۰ سال پیش , نوشتن را آموختند. در نتیجه , این لوحهای رسی یافت شده با قدیمیترین دستخطهای ایلامیان نشانه هایی از این دوران به شمار میروند. شواهدی که در قبرستانی بین دو تپه کوچک به دست آمده است مربوط به مهاجران جسور تپه سیالک می باشد که شباهت زیادی به کشفیات در تپه گیان نهاوند و خوردین در ساوج بولاک دارند.
تخت سلیمان
چشمه بزرگ و آهک ساز تخت سلیمان که مردمان محلی گاه آن را دریاچه تخت سلیمان مینامند، میان دو روستای نصرتآباد و همپا قرار گرفته و بزرگترین و پرآبترین چشمه آهک ساز منطقه است.
آب آن که کاملاً سرد و زیاد است، از دو کانال شمالی و جنوبی خارج میشود. مقدار گازهای co۲ و sh۲ چشمه چندان زیاد نیست، ولی املاح بیکربنات آن بیش از حد اشباع است. دهانه آن همانند دریاچهای زیبا و به شکل بیضی است؛ قطر بزرگ این بیضی ۱۲۰ متر و قطر کوچک آن ۸۰ متر برآورد میشود؛ همچنین عمق آن به حدود ۶۰ متر میرسد. احتمالاً دهانه این چشمه در آغاز پیدایش بسیار کوچکتر (شاید کمتر از یک متر) بوده است و سپس بر اثر انحلال دوباره فرآوردههای تراورتن، بر اثر آمیزش با آب محتوی اسید کربنیک، دور دهانه خورده شده و قطر آن رفته رفته افزایش یافته است. به سبب آبدهی زیاد در گذشته و نیز مقدار زیاد املاح بیکربنات کلسیم آب، این چشمه مانند چشمههای دیگر، فرصت پدید آوردن مخروط نیافته و سکویی تخت و صاف از نهشتههای تراورتن ساخته که حدود ۱۰ متر بالاتر از دشت پهلویی جای گرفته است. گستره این سکو مستطیلی به درازای ۴۰۰ متر و با ۳۰۰ متر پهناست.
تسهیلات نوروزی از وعده تا عمل؛ ببینیم و تعریف کنیم!
مسافران و گردشگران نوروزی امسال نگران اقامت خود نباشند، این شعاری است كه همه ساله در آستانه سال جدید و تعطیلات نوروزی از سوی ستاد تسهیلات نوروزی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گفته میشود، اعضای این ستاد كه شامل بیش از ۳۰ ارگان و سازمان میشوند همواره وعده میدهند تمام توان و امكانات خود را برای اسكان مسافران و گردشگران به كار خواهند گرفت تا برای اقامت آنها در ایام نوروز در استانهای مختلف مشكلی به وجود نیاید، تا پس از تعطیلات نظر مسافران چه باشد.
از سوی دیگر، هر سال با آغاز سال جدید و شروع تعطیلات نوروزی اكثر مردم به فكر سفر و گردشگری میافتند و به این فكر میكنند كه آیا مانند سالهای قبل باز هم مشكلاتی در خصوص اقامت، امكانات رفاهی، بازدید از مراكز تاریخی، تفریحی، فرهنگی و... برایشان به وجود میآید یا خیر.ملكزاده معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری گفت: در ستاد تسهیلات نوروزی، معاونتها و كمیتههای مختلف تخصصی امسال وظیفه دارند تا قبل از اینكه سفرهای نوروزی آغاز شود بر اساس معیارها و ضوابط تعیین شده كلیه بازرسیها و ارزیابیها را از زیرمجموعههای خود در مراكز اقامتی و پذیرایی، ارزیابی جادهها و مسیرهای تردد مسافران، ایجاد پایگاههای اطلاع رسانی، تبلیغات و... در كلیه استانهای كشور انجام دهند و همه موانع و مشكلات را به ستاد تسهیلات نوروزی ارایه دهند.
وی بودجه ستاد تسهیلات نوروزی را در مقایسه با برنامههای پیشبینی این ستاد ناچیز و اندك (۵ و ۶ میلیون تومان) خواند و گفت: با وجود كمبود بودجه از همه دستگاههای دولتی و خصوصی میخواهیم تا با ایجاد تعامل و هماهنگی، مشكلات سفرهای نوروزی را حل كنند. معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی تاكید كرد: كلیه هتلها و مراكز اقامتی موظف هستند تا نهایت همكاری را با مسافران و مراجعین خود داشته باشند و در صورت عدم وجود ظرفیت برای پذیرش آنها با اطلاع به ستاد تسهیلات نوروزی هر استان، ستاد مربوطه امكان مكانیابی برای اسكان مسافران را فراهم كند.
حسن وظیفهدوست، رییس ستاد تسهیلات نوروزی كشور نیز میگوید: در معاونتهای مختلف ستاد تسهیلات نوروزی، هماهنگیهای بین استانی و بین بخش میانی ۲۹ تا ۳۰ دستگاه دولتی و اجرایی دخیل در امور گردشگران اجرا میشود.
وی افزود: ایجاد پایگاههای مختلف اطلاعرسانی در فرودگاهها، پایانهها، ترمینالهای راهآهن و در كلیه مبادی ورودی و خروجی استانها، ایجاد سایت اطلاعرسانی گردشگران، با امكانات ویژه تبلیغاتی در خصوص معرفی جاذبههای تاریخی و گردشگری به همراه نقشه هر استان ایجاد فضاهای اقامتی موقت و كمپینگها، ارایه امكانات و خدمات بهداشتی، درمانی، امداد خودرویی و جادهیی به گردشگران و... از جمله برنامههای این ستاد است.
وظیفه دوست خاطرنشان كرد: لغو تعطیلات كلیه موزهها، كاخموزهها و سایتهای تاریخی، افزایش سطح كمی و كیفی رستورانهای بینراهی و ارایه تخفیف پنج درصدی به مسافران نوروزی، تشكیل كمیتههای مختلف بازرسی و ارزیابی عملكرد برای بازرسی كلیه واحدهای اقامتی پذیرایی، رستورانهای بینراهی، افزایش مراكز اورژانس جهت ارایه خدمات بهداشتی و فوریتهای پزشكی به مسافران از ۲۵۰ مركز به ۵۰۰ مركز از دیگر برنامههای پیشبینی شده در ستاد تسهیلات نوروزی است.معاون اسكان و پذیرایی ستاد تسهیلات نوروزی نیز تصریح كرد: هماهنگی با كلیه استانها برای تشكیل كمیته اسكان و پذیرایی به منظور آمادهسازی و تجهیز كلیه واحدهای اقامتی و پذیرایی، پیشبینی كمپهای اقامتی موقت، هماهنگی با وزارت بازرگانی برای تدارك و پیشبینی اقلام مورد نیاز مسافران، تعیین كشیكهای مختلف در كلیه صنوف خدماتی، از جمله برنامههای معاونت اسكان و پذیرایی است.
باقری تاكید كرد: در مجموع فضاهای اقامتی ۶۲۵ واحد، هتل با ۲۸ هزار ۷۸۰ اتاق و حدود ۶۰ هزار تخت به اضافه ۱۵۰۰ واحد مهمانپذیر و ۲۳۰ واحد هتل آپارتمان در تعطیلات نوروزی ظرفیت اقامتی كشور را تشكیل میدهند.به گفته وی، حدود یك میلیون كلاس درس و ۳۰۰ هزار فضای اقامتی در قالب كمپ و چادر برای اسكان مسافران و فرهنگیان در نظر گرفته شده است.
● تهران بزرگ برای نوروز آماده میشود
كمیته اطلاعرسانی و تبلیغات ستاد نوروزی استان تهران از اجرای برنامههای متنوع ستاد نوروزی استان تهران در ایام نوروز خبر داد. بر اساس این برنامه طراحی و چاپ برنامههای تبلیغاتی در تیراژ ۲۰۰۰۰ نسخه شامل كارت پستال از آثار تاریخی فرهنگی تهران، بروشور جاذبههای میراث فرهنگی، معنوی، طبیعی و گردشگری استان تهران به همراه نقشه راهنما، بروشور راهنمای سفرهای نوروزی و... است. طریقت، رییس ستاد تسهیلات نوروزی استان تهران افزود: طراحی و نصب بیلبورد تبلیغاتی در مبادی ورودی استان، نصب چادرهای اطلاعرسانی با همكاری هلالاحمر، نصب اعلان جهت واحدهای پذیرایی میان راهی دارای مجوز از سازمان و طراحی سفرههای هفتسین در میادین تهران با در نظر گرفتن تقارن اربعین و لحظه حلول سال و تركیب نمادین از محرم و نوروز از دیگر برنامههای این ستاد است.
● برنامههای نوروزی پایتخت فرهنگی جهان اسلام
جانشین ستاد نوروزی استان اصفهان نیز گفت: برنامههای ستاد نوروزی اصفهان با نگاه «اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام» انجام میشود.
احمد ادیب افزود: ۷۰ نفر به عنوان راهنما در بناهای تاریخی اصفهان مستقر میشوند كه آموزشهای لازم را در این خصوص دیدهاند. در نوروز امسال تلاش شده ساعتهای بازدید از اماكن تاریخی ۱۲ ساعت افزایش یابد.وی خاطرنشان كرد: نمایشگاه هنرمندان مطرح هنرهای سنتی در حوزه هنرهای تزیینی، نمایشگاه عكس از چندین عكاس معروف در كاخ هشت بهشت و همچنین نمایشگاه آثار تاریخی در موزه چهلستون و... از جمله برپایی این نمایشگاهها است.
ادیب افزود: امسال نیز همانند سال قبل وظیفه نظارت بر هتلها، میهمانپذیرها و مراكز پذیرایی بین راهی بر عهده سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قرارداده شده است.
● ۴۲ هتل و هتل آپارتمان و ۱۵۳ میهمانپذیر در فارس آماده پذیرایی
معاون گردشگری فارس نیز گفت: امسال ۴۲ هتل و هتل آپارتمان، ۱۵۳ میهمانپذیر با ظرفیت بیش از ۱۲ هزار تخت به همراه ۸۰ كلاس درس برای اسكان مسافران در نظر گرفته شده است. علیرضا دژبر افزود: در طول تعطیلات نوروزی طرح نظرسنجی و جمعآوری آمار و اطلاعات گردشگری ورودی به استان برای پنجمین سال متوالی در دستور كار قرار دارد. وی همچنین از برپایی ایستگاههای صلواتی در فارس خبر داد و گفت: این ایستگاهها به همت اداره كل اوقاف و امور خیر به جهت ارایه چای و نوشیدنی به مسافران نوروزی برپا میشود.● آمادگی خراسان رضوی
ستاد تسهیلات سفرهای نوروزی به منظور رفاه حال زایران و گردشگران نوروزی استان خراسان رضوی و نظارت بر نحوه خدماترسانی به تاسیسات گردشگری فعال میشود.
رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خراسان رضوی افزود: ستاد تسهیلات این استان از ۸ معاونت نظارت، اسكان و پذیرایی، اطلاعرسانی و راهنمایی گردشگران، هماهنگی امور شهرستانها، حراست امنیتی و انتظامی، تشریفات، اداری و پشتیبانی و امور موزهها و محوطههای تاریخی تشكیل شده است كه از ۲۵ اسفند بمدت ۲۰ روز فعال خواهند بود.مكرمی فرد از انتشار و توزیع ۴۰۰ تا ۶۰۰ هزار نسخه بروشور نقشه و كتابچه راهنمای زایر خبر داد و افزود: طبق برنامهریزی صورت گرفته در طول این ایام كلیه مراكز فرهنگی و موزههای استان باز است و برنامههای متنوع فرهنگی و هنری در محل آرامگاه فردوسی و نادری اجرا میشود.وی همچنین خاطرنشان كرد: اكیپهای بازرسی با همكاری اداره اماكن نیروی انتظامی، بهداشت و بازرگانی تشكیل و در محورهای تعیین شده فعالیت خواهند داشت.
● ستاد تسهیلات نوروزی استان گلستان
مدیركل میراث فرهنگی و گردشگری گلستان نیز از چاپ و توزیع اقلام تبلیغات مختلف میان مسافران نوروزی این استان خبر داد و افزود: Pageهای تبلیغاتی استان همراه بروشورها، پوسترها و كارتپستالها، معرفی جاذبههای تاریخی و طبیعی استان و همچنین برگههای اطلاعات ضروری جهت راهنمایی مسافران نوروزی چاپ و توزیع میشود.ربیعی همچنین از راهاندازی دو پایگاه دایمی اطلاعرسانی در استان گلستان خبر داد و گفت: پایگاه اطلاعرسانی تنگ راه خوش ییلاق در مبادی ورودی به استان از این دو مسیر در سال ۸۵ احداث و بهرهبرداری میشود.
● استان گیلان
معاون گردشگری اداره كل میراث فرهنگی استان گیلان نیز گفت: طرح نظارت بر واحدهای اقامتی و پذیرایی از اول اسفندماه آغاز و تا پایان تعطیلات نوروزی در استان اجرا میشود. بیژن ذهاب افزود: طرح نظارتی واحدهای اقامتی و پذیرایی، واحدهای بین راهی و رستورانها توسط كارشناسان و بازرسان گردشگری به صورت روزانه اجرایی میشود. وی همچنین از چاپ و توزیع بروشورهای اطلاعاتی تكبرگی خبر داد و گفت: كلیه تلفنها و اطلاعات امدادهای خودرو، جادهیی، بیمارستانها و درمانگاهها به صورت تكبرگی چاپ و در اختیار گردشگران ورودی به استان قرار میگیرد.
● تداركات ستاد نوروزی برای دیدار از زنجان
ستاد تسهیلات نوروزی زنجان نیز برنامههای متنوعی از جمله توزیع حلیم نذری، مسابقه عكس و اجرای ورزشهای هوایی را برای گردشگران نوروزی ترتیب داده است.این ستاد همچنین در مورد استقبال از میهمان نوروزی به صورت نمادین از اهدای سوغات استان، نصب بنر و پلاكارد در مبادی ورودی، تهیه و توزیع ۱۵ هزار نسخه اقلام تبلیغاتی، استقرار پایگاههای اطلاعرسانی در مبادی ورودی شهرها و ترمینالهای مسافری و راهآهن، نظارت مستمر بر همه تاسیسات داخلی و خارجی شهرها اعم از هتلها، رستورانهای بین راهی، میهمانپذیرها و مراكز تاریخی و توریستی استان خبر داد.
● تدوین برنامههای نوروزی چابهار
برنامههای نوروزی چابهار نیز توسط شركت رفاه اجتماعی و توسعه گردشگری این منطقه توریستی تدوین شد.اسماعیل شفیعپور افزود: برنامهها در قالب دو بخش توسعه گردشگری و برنامههای تفریحی و ورزشی تدارك دیده شده تا در مجموع گردشگران با قابلیتهای گردشگری منطقه آشنا شوند.
وی برگزاری تورهای نیمروزه طبیعت گردی و اكوتوریسم، برگزاری تور دریایی و تاسیس كمپ تفریحی و اقامتی را از برنامههای بخش گردشگری چابهار برشمرد. شفیعپور جنگ هنر، مسابقه چابهارشناسی، مراسم تحویل سال نو، مسابقه شترسواری، مسابقه ارابهرانی و مسابقه بادبادكها را از دیگر مواردی دانست كه به مسافران ارایه میشود.
● آمادگی كیش برای استقبال از مسافران نوروزی
ستاد تسهیلات نوروزی كیش نیز اعلام كرد: ارایه برنامههای اجرایی اعضای ستاد جهت برنامهریزی و هماهنگی در زمینه چگونگی ارایه خدمات مناسب به مسافران، برنامه پرواز هواپیماها، تردد كشتیها، حمل و نقل شهری، اطلاعرسانی، حفاظت و پاكیزگی، نظارت بر صنوف، استفاده از تمامی ظرفیتهای موجود بهداشت و درمان از جمله برنامههایی است كه برای ایام نوروز در نظر گرفته شده است.بازرسی روزانه از اماكن عمومی، هتلها، مراكز پذیرایی و فروشگاههای مواد غذایی و بهداشتی و تدارك و آمادهسازی هتلها و مراكز اقامتی نیز از جمله اقداماتی است كه منطقه آزاد كیش برای ایام نوروز توجه دارد.
● در ایام نوروز ۵ میلیون نفر به خوزستان سفر میكنند
رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان خوزستان نیز گفت: امسال برنامههای ستاد تسهیلات نوروزی وسازمان میراث فرهنگی بطور سازمانیافتهتر و مدونتری در رابطه با استقبال از میهمانان نوروزی انجام خواهد گرفت.صادق محمدی برپایی نمایشگاهها با موضوع میراث فرهنگی و صنایع دستی را از دیگر برنامهها برشمرد و گفت: بروشور مناطق و جاذبههای گردشگری استان برای مسافران نوروزی و نیز اقلام تبلیغاتی در این خصوص تهیه شدهاند.وی افزود: این سازمان همچنین اقدام به ساخت و نصب سرویسهای بهداشتی در مسیرهای پرتردد جادهیی به تعداد ۱۰ مجموعه سرویس بهداشتی هركدام با دو وضوخانه و دو حمام كرده است. محمدی با بیان اینكه سایتهای تاریخی نیز آماده بازدید شدهاند، اظهار كرد: امسال پیشبینی میشود تعداد میهمانان نوروزی به بیش از پنج میلیون نفر افزایش پیدا كند.
● كنترل نامحسوس هتلها
دبیر جامعه هتلداران ایران نیز گفت: در ایام نوروز به دلیل افزایش گردشگران و استفاده بیشتر از مكانهای اقامتی، كیفیت خدمات و تسهیلات هتلها به صورت نامحسوس و توسط ناظران در لباس مسافر، كنترل میشود. ایرانپور در مورد نرخ خدمات هتلها در ایام نوروز افزود: با توجه به اینكه نرخ مكانهای اقامتی مقطعی تعیین نمیشود، بنابراین در طول این ایام این مراكز بویژه در استانهای شمالی كشور حق افزایش نرخ را ندارند. به گفته وی هتلهای شهر تهران ۳۵ تا ۴۰ درصد در طول ایام نوروز تخفیف خواهند داشت.
به هرحال نوروز از راه میرسد و هركسی براساس تواناییهای مالی كه البته مهمترین بخش ماجرا است، تصمیم میگیرد تا برای گذران تعطیلات خانواده برنامهریزی كند، باید دید این برنامهریزی با تسهیلات و گفتههای مسئولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری چقدر اجرایی میشود. امسال نیز مانند سالهای گذشته از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ستادی با عنوان ستاد تسهیلات نوروزی تشكیل شده تا بر چگونگی كیفیت و همچنین ارایه خدمات در مراكز اقامتی، پذیرایی، بین راهی و... نظارت دقیقی انجام شود و در صورت بروز مشكل به شكایات مسافران و گردشگران در اسرع وقت و روزانه رسیدگی شود. ببینیم و تعریف كنیم!
تضادهای میان دو اجتماع
هجرت یا مهاجرت تغییر مکان به منظور دستیابی به امکانات بهتر و بیشتر است. دکتر مصطفی اقلیما با تعریف این واژه میگوید: در آن زمان پیامبر با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی ماندن در مکه را به ضرر دین اسلام و یاران خود دانستند از این رو به صورت دستهجمعی از مکه به مدینه مهاجرت کردند البته بعد از رفع موانع ایشان و یارانشان دوباره به مامن و مکان اولیه و اصلی خود بازگشتند.
وی میافزاید: اما در حال حاضر مهاجرت از یک مکان به مکان دیگر به علل و عوامل متعددی صورت میگیرد که مهمترین آنها شرایط اجتماعی، اقتصادی، نوع آب و هوا و نبود آب برای کشاورزی است.
مهاجرت و تغییر مکان یک امر طبیعی به شمار میآید و هیچ کس نمیتواند از وقوع چنین پدیدهیی جلوگیری کند. آنها تلاش میکنند با کوچ کردن از مکانی به مکان دیگر شرایط زندگی را برای خود و خانوادهشان بهتر کرده و به امکانات بیشتری دست یابند. متاسفانه در بیشتر موارد عکس این موضوع پیش میآید. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران روستاییان ۷۰ درصد از جمعیت ایران را تشکیل میدادند و شهرنشینان فقط ۳۰ درصد جمعیت بودند اما اکنون این آمارها معکوس شده است زیرا روستاییان بعد از انقلاب در مواجهه با اصلاحات ارضی، کمبود آب آشامیدنی، افزایش زاد و ولد و نبود زمین زراعی کافی، توانایی و امکانات لازم برای کشاورزی و تامین معاش نداشته و از این رو بهترین راه را در مهاجرت به شهرها پیدا کردهاند.اقلیما در ادامه بیان میکند: حال با توجه به سیل عظیم مهاجران از روستا به شهر، عدم هماهنگی مهاجران با فرهنگ و آداب و رسوم شهرها و آماده نبودن برای پذیرش این تغییرات فرهنگی، ۸۰ درصد مهاجران روستایی دچار چالش اجتماعی میشوند.
آنها در اولین برخورد با شهروندان متوجه میشوند که از ارزش، احترام و اعتبار لازم برخوردار نیستند بنابراین با نوعی سرخوردگی روبرو میشوند که عواقب ناخوشایندی به همراه دارد. از مهمترین این چالشها میتوان به آشفتگی و به همریختگی خانواده، روسپیگری، بزهکاری و اعتیاد اشاره کرد.
البته این موارد فقط مختا آنهایی که از روستاها به شهرها میآیند نیست بلکه کسانی هم که از کشور خارج شدند تا شاید با دسترسی به تکنولوژی و فناوری زمینههای مناسبی را برای رشد و پیشرفت خودشان فراهم کنند، نیز دچار این مشکلات میشوند.
اقلیما با اشاره به ارزش و اعتبار مهاجران در محل سکونت خودشان بیان میکند: «وقتی این افراد به شهرنشینی روی میآورند فشارهای زندگی چنان زیاد میشود که علاوه بر خودشان به اشخاص دیگر نیز آسیب میرسانند.به همین دلیل است که مهاجران خارجی را ابتدا در کمپ نگهداری میکنند تا پس از آشنایی با آداب و فرهنگ کشور موردنظر باعث بروز مشکل برای خود و دیگران نشوند.
در حقیقت تمام امکانات برای آموزش مهاجران برای از بین بردن تضادهای میان دو اجتماع است.
دکتر امانالله قرایی مقدم نیز در تعریف هجرت میگوید: واژه هجرت بیشتر جنبه دینی دارد معمولا به دلیل مشکلات دینی گروهی از سرزمینی به سرزمین دیگر تغییر مکان میدهند که که نمونه بارز آن هجرت پیامبر از مکه به مدینه است.اما در جوامع پیشرفته امروزی هجرت، مهاجرت معنا میشود و این مهاجرت از نظر اجتماعی به مهاجرت عام و خاص تقسیم میشود.
مهاجرت در شکل عام به تغییر مکان از شهری به شهری دیگر اطلاق میشود که به دلیل نبود کار و بالا بودن زادوولد صورت میگیرد اما مهاجرت نوع خاص ترک سرزمین اصلی و ساکن شدن در سرزمین دیگر است که در کشورهای جهان سوم به کرات دیده میشود.
وی میافزاید: در کشورهای جهان سوم، مهاجران به امید دست یافتن به موقعیت و امکانات بهتر، شکوفایی و بروز خلاقیتها و تواناییهای بالقوه و دستیابی به تحصیلات بهتر به کشورهای دیگر مهاجرت میکنند.
البته باید بدانید مهاجرت در جوامع شرق و غرب تفاوتهای زیادی دارد. بدین صورت که ساکنین مشرق زمین به دلیل خصوصیات فرهنگی، اعتقادات و باورهای خاصی که دارند علاقه زیادی به ترک وطن ندارند.
وی درباره آسیبهای اجتماعی نیز میگوید: آسیبهای اجتماعی مهاجرت دارای دو بعد متفاوت است. در بیشتر موارد مهاجران به دلیل داشتن هوش، خلاقیت و تواناییهای بهتر، باعث پیشرفت و ترقی در مکان مورد مهاجرت میشوند اما نباید از جرم و جنایتهای مهاجران به دلیل فشارهای اجتماعی و عدم تطابق ساختار فرهنگی با محیط غافل بود.
تعطیلات امسال کجا میروید؟
اکثر کارشناسان گردشگری بر این موضوع تاکید میکنند که سفر در ایران فاقد برنامهریزی است و تصمیمگیری درباره آن، لحظهای است.از سوی دیگر باید توجه کنیم که تصمیمگیری عامه مردم درباره سفر بستگی تام به میزان موجودی و نقدینگیشان دارد. به عبارت دیگر آنهایی که با خودروی خود سفر میکنند، کمتر اهل هتل رفتن هستند.
با این حساب باید حق بدهیم که بسیاری از مردم هر موقع پول داشتند تصمیم به سفر بگیرند که این موضوع با حساب و کتابهای اقتصادی کشور ما همخوانی دارد. اما بیایید خوشبینانه به موضوع سفر در سال ۱۳۸۸ بنگریم و فرض کنیم که امسال براساس طالعبینیها سال گاو است و سال گاو هم سال پربرکتی پیشبینی شده است.
فرض کنیم شما میتوانید از همین حالا حساب کنید که چه وقت کارانهها را میپردازند و چه وقت اضافهکاریها را. پس بد نیست نگاهی به تعطیلیهای سال ۱۳۸۸ بیندازیم و ببینیم از ۴۹ هفته باقیمانده تا پایان سال، چه روزهایی را میتوانیم به سفر اختصاص دهیم.
بدون احتساب جمعهها، ۱۴ روز از ۳۶۵ روز سال ۱۳۸۸ که باقیمانده تعطیل است. از این تعطیلیها ۴ تعطیلی به تعطیلی آخر هفته چسبیده و فرصتی ۲روزه را فراهم آورده است. بقیه تعطیلیها مربوط به روزهای بین هفته است. همانطور که میدانید برخی از این تعطیلیها به مناسبت عیدهای ماست و برخی دیگر به مناسبت سوگواریها.
برای آنکه بدانیم درباره چه روزهایی سخن میگوییم بهتر است که یکبار آنها را باهم مرور کنیم.
تعطیلات مناسبتی در نیمه دوم سال بدون احتساب نوروز بیشتر است. تعطیلات پیشروی ما از ۱۴ خرداد آغاز میشود و عملا اردیبهشت را فقط با ۴ جمعه پشت سر خواهیم گذاشت.
۱۴ خرداد پنجشنبهاست و وفات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران است.
پس از آن در تیرماه ۲تعطیلی مناسبتی داریم؛ دوشنبه ۱۵ تیر و دوشنبه ۲۹ تیر.
پس از آن دوباره مرداد بدون تعطیلی است و حتی میلاد حضرت قائم(ع) مصادف با روز جمعه ۱۶ مرداد شده است. از ۳۱ مردادماه زمان رکود سفرهاست زیرا ماه مبارک رمضان آغاز میشود. ۲۹شهریورماه یکشنبهاست و عیدسعید فطر خواهد بود.
نیمه دوم سال با ۹ تعطیلی مناسبتی پیش روی ماست. مهرماه با شروع فصل مدارس و دانشگاهها و رکود دوباره سفرها فقط یک تعطیلی مناسبتی در چهارشنبه ۲۲ مهر دارد. آبان بدون تعطیلی سپری خواهد شد و سپس در آذرماه ۲تعطیلی مناسبتی پیش روی ما قرار خواهد گرفت. شنبه ۷آذر و یکشنبه ۱۵ آذر ۲تعطیلی این ماه هستند.
دیماه تقریبا مصادف با محرم است. شنبه و یکشنبه ۵ و ۶دیماه تعطیل است. سپس تا پنجشنبه ۲۲ بهمنماه تعطیلی نداریم که آن هم به ۲تعطیلی مناسبتی در برگهای تقویم چسبیده است. شنبه ۲۴ بهمن ۲۸ صفر و رحلت پیامبر خاتم و شهادت امام حسن مجتبی(ع) است. دوشنبه ۲۶ بهمنماه هم شهادت امام رضا(ع) است. سپس پنجشنبه ۱۳ اسفند به مناسبت میلاد رسول اکرم(ص) تعطیل است.
این تعطیلیها هریک میتواند مبنای سفری برای من و شما باشد؛ سفرهای مذهبی. سفرهای تفریحی و سفرهایی از هر جنسی که در فرهنگ ما متداول است. بنابراین بد نیست از همین حالا ذهنیتی داشته باشیم که اگر قرار است مثلا سوگواری تاسوعا و عاشورای حسینی را در دیار و محل تولدمان اجرا کنیم از همین حالا به فکر تهیه بلیت قطار و هواپیما و... باشیم. یا اگر قرار است به زیارت امام رضا(ع) برویم و میخواهیم این کار مصادف با میلاد یا وفاتش باشد آن را در تقویم ردیابی کنیم.
● سفرهای مذهبی
اعتقادات مذهبی ما ایرانیان که در نوع خود مثالزدنی است در زمینه سفر هم تاثیرگذار است. این موضوع سبب رقم خوردن بسیاری از سفرهای زیارتی در کشور است که مهمترین آنها سفر زیارتی به مشهد و قم است.
با توجه به کثرت این اعتقادات باید توجه داشته باشیم که در روزهای مناسبتی، اماکن مذهبی ما با تجمع و افزایش تردد مواجه میشود و این به معنای کاهش یافتن فضای اقامتی مناسب و تهیه بلیت مناسب است. بنابراین اگر تمایل دارید همزمان با میلاد امام رضا(ع) در حرم آن حضرت در مشهد باشید باید توجه کنید که این مناسبت ۱۳۸۸/۸/۸ است.
اگر میخواهید زیارت خود را همزمان با وفات آن حضرت تنظیم کنید از همین حالا برای ۲۶ بهمنماه برنامهریزی کنید.
با وجود آنکه ما اماکن مقدس و مذهبی مختلفی داریم و سرزمین ایران سرزمینی برای همه ادیان بوده ولی سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری هنوز نتوانسته از این پتانسیل قوی و ریشهدار در مردم برای رونق سفرها و توسعه امکانات گردشگری و خدمات مرتبط بهرهبرداری کند. متولی سفرها در کشورمان نتوانسته شیعیان جهان را به ایران جذب کند و تورهای زیارت معصومین را برای آنها تدارک ببیند. حالا که چنین است بهتر است خودمان برای مناسبتهای مذهبیمان برنامهریزی سفری کنیم. مثلا برای سوگواری سالار شهیدان بسیاری از مردم علاقهمندند که روشهای سوگواری دیگر هموطنانشان را ببینند و در آن شرکت کنند. مثلا در روستای کمجان و ابیانه از توابع نطنز مراسم نخلگردانی قابل توجه است. روش سینهزنی در جنوبیها نظر بسیاری را جلب کرده و دوست دارند نوع نوحهخوانی آنها را بشنوند.
بسیاری از مردم هم ترجیح میدهند با وجود سکونت در شهری غیر از شهر زادگاه خود در زمان تاسوعا و عاشورای حسینی به شهر خود بروند که همه این اعتقادات مبناهایی برای سفرند و نیازمند برنامهریزی هستند.
● دستاندرکاران گردشگری همکاری کنند
مشکل بسیاری از مردم این است که برای رزرو بلیت قطار و هواپیما از اینک برای آخر سال یا نیمه دوم سال امکانی ندارند. به عبارت دیگر سایتهای رزرو بلیت قطار و هواپیما معمولا دیر باز میشوند و همین سبب شده که مردم نتوانند از قبل برای چنین سفرهایی برنامهریزی کنند. در حالی که در کشورهای پیشرفته بهویژه کشورهای اروپایی رزرو برای تمام روزهای سال ممکن است و شرکتهای هواپیمایی برای کسانی که ۶ ماه جلوتر بلیت تهیه میکنند تخفیف ۳۰تا۵۰ درصدی در نظر میگیرند. در مورد هتل هم باید چنین باشد. در واقع کسی که ۶ ماه جلوتر اتاقی را رزرو میکند باید از تخفیفات و امکانات بیشتری نسبت به کسی که یک شب جلوتر تصمیم به اقامت در هتلی میگیرد بهرهمند شود.
این کار نیازمند حضور سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری بهعنوان یک ساماندهنده بالادستی است که متأسفانه تاکنون چنین اتفاقی رقم نخورده است و این سازمان به درستی نتوانسته نقش یک سیاستگذار را در بحث سفر و گردشگری ایفا کند.
تعطیلات پرخطر
هر ساله در سرتاسر دنیا با شروع تعطیلات تابستانی آمار مرگ و میر و جراحت های شدید در بین کودکان بالا می رود. دوچرخه سواری، آب تنی و شنا، اسکیت، حتی تاب و سرسره بازی در شمار فعالیت های تابستانی بسیار پرطرفدار هستند. گاهی این بازی ها خطراتی را به دنبال دارد. با پیشگیری و رعایت نکات ایمنی، تا حد زیادی می توان این حوادث را کاهش داد.
● دوچرخه سواری
پژوهش ها نشان می دهد که توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات و اتخاذ تصمیمات سریع و درست، به تدریج بین ۱۰ تا ۱۴ سالگی و پس از آن رشد می یابد. حتی اگر بسیاری از کودکان زمانی که پنج یا شش ساله هستند از هماهنگ سازی لازم برای دوچرخه سواری برخوردار باشند، توانایی آنها برای تشخیص به موقع خطرات عبور و مرور خیابانی هنوز کامل نشده است.
هر تابستان صدها کودک دوچرخه سوار در برخورد با وسایل نقلیه به شدت مجروح و ده ها تن قربانی می شوند که از این میان ۸۰ درصد مرگ ومیرها و تقریباً ۳۰ درصد جراحت های شدید، نتیجه آسیب دیدگی های جمجمه ای است.تنها با استفاده از کلاه ایمنی دوچرخه می توان خطر ضربات مغزی و جمجمه ای را ۷۰ تا ۸۵ درصد کاهش داد. اگر فرزندتان قصد دوچرخه سواری دارد، نکات زیر را رعایت کنید:
▪ مطمئن شوید فرزندتان حتماً هنگام دوچرخه سواری کلاه ایمنی بر سر می گذارد و مخصوصاً آن را درست می پوشد. کلاه ایمنی باید مستقیم روی سر قرار گیرد، بدون اینکه روی سر بازی کند و به چپ و راست خم شود و بند کلاه حتماً باید بسته باشد.
▪ وقتی فرزندتان کمتر از ۱۲ سال دارد اجازه ندهید در خیابان دوچرخه سواری کند مگر وقتی که او را همراهی کنید. در سن ۱۲ سالگی هم باید ابتدا نحوه دوچرخه سواری در خیابان را به فرزندتان هنگامی که قوانین عبور و مرور در خیابان را به او یاد می دهید، روی اهمیت این نکته پافشاری کنید که ابتدا ببینید آیا وسایل نقلیه در مدخل های ورودی کوچه و خیابان هستند یا نه. کودکانی که در پیاده روها دوچرخه سواری می کنند اغلب توسط وسایل نقلیه ای که وارد کوچه یا خیابان می شوند مجروح می شوند. بسیار مهم است به کودکان تاکید کنید هرگز با دوچرخه در کوچه و خیابان ماجراجویی نکنند و خود را به خطر نیندازند.
فرزند شما باید به دفعات و ساعت های زیاد به همراه شما تمرین کند تا بتواند به تنهایی در خیابان دوچرخه سواری کند. کودکان در این سن اغلب به خودشان خیلی اطمینان دارند و برای به دست آوردن استقلال، سماجت می کنند. هرگز تسلیم آنها نشوید و اگر از توانایی ها و شایستگی های آنها مطمئن نیستید، اجازه ندهید به تنهایی در خیابان دوچرخه سواری کنند.
● اسکیت
علاوه بر رعایت موارد بالا، اجازه ندهید فرزندتان کفش های اسکیت را به پا کند مگر آنکه مطمئن شوید قبل از آن کلاه ایمنی، زانوبند، محافظ آرنج و مچ بند را به طور کامل پوشیده است.
▪ به فرزندتان یاد بدهید در تقاطع کوچه و خیابان ها کاملاً متوقف و به دو طرف نگاه کند تا مطمئن شود راه آزاد است سپس از خیابان عبور کند.
● شنا و آب تنی
هر ساله ده ها کودک در آب غرق یا به دلیل عوارض شبه خفگی، در بیمارستان ها بستری می شوند که ممکن است موجب بروز ضایعات مغزی دائمی شود. کودکان زیر پنج سال در مقایسه با کودکان بزرگتر، دو برابر بیشتر در معرض خطر غرق شدن هستند زیرا آب برایشان جذابیت دارد اما خطرات آن را نمی شناسند. بیشتر موارد غرق شدن در کودکان خردسال، زمانی رخ می دهد که آنها در نزدیکی آب «بازی» می کنند و نه هنگام «شنا». یک سوم موارد غرق شدگی و شبه غرق شدگی در استخرها روی می دهد.
▪ اگر استخر دارید، مطمئن شوید که حصاری (با حداقل ۲/۱ متر فاصله و مجهز به یک در مقاوم در برابر ورود کودکان) از چهار طرف استخر خانوادگی را محافظت می کند. دیوار اقامتگاه شما نباید یکی از چهار گوشه این حصار باشد.
▪ وقتی کسی شنا نمی کند نردبانی را که به استخر وارد می شود، بردارید.
▪ همیشه در کنار کودک زیر پنج سال خود بمانید وقتی او در آب یا حیاطی که آب دارد بازی می کند برای حفاظت بیشتر به او جلیقه نجات بپوشانید.
▪ یک کودک می تواند در ۲۰ سانتیمتر آب غرق شود. در نتیجه هرگز فرزند کوچکتان را هنگامی که لباس شنا به تن دارد تنها نگذارید زیرا ممکن است سر بخورد و غرق شود. به لاستیک ها و کمربندهای بادی که به کمر یا بازوی بچه ها بسته می شوند اعتماد نکنید آنها جلوی غرق شدن کودک را نمی گیرند.
▪ مراقب بچه های بزرگتر و نوجوان باشید، حتی اگر خوب شنا می کنند. آب به کسی رحم نمی کند، بچه ها گاهی خیلی سریع خود را در محاصره آب می بینند و تنها در عرض چند دقیقه ممکن است غرق شوند.
▪ هنگام شنای فرزندانتان یک تلفن بی سیم یا موبایل کنار استخر بگذارید تا هرگز برای پاسخ دادن به تلفن آنها را ترک نکنید. فراموش نکنید که چند ثانیه غفلت کافی است تا فاجعه ای رخ دهد.
▪ اگر به دریا می روید هرگز کودکتان را بدون مراقب نزدیک آب رها نکنید، به خصوص اگر شنا کردن نمی داند. زیاد به غریق نجات ها اعتماد نکنید زیرا باید از افراد زیادی مراقبت کنند، لاستیک ها و جلیقه های بادی نیز قابل اعتماد نیستند.
اگر جریان آب قوی است یا موج ها تند هستند مراقبت را دوبرابر کنید. شن و ماسه ساحل نیز ممکن است به انواع میکروب ها آلوده باشد. اجازه ندهید فرزندتان بدون لباس در ماسه ها بازی کند دختران کوچک ممکن است دچار عفونت های واژینال شوند بنابراین روی ماسه ها حوله ای پهن کنید. (ترجیحاً زیر چتر آفتابی)
● پیاده روی در کوچه و خیابان
هر تابستان ده ها کودک عابر پس از برخورد با وسایل نقلیه تسلیم مرگ یا در اثر جراحات شدید در بیمارستان ها بستری می شوند. سرعت وسایل نقلیه هنگام حرکت تاثیر زیادی بر شدت جراحات دارد.
مثلاً یک عابر پیاده در برخورد با وسیله نقلیه ای با سرعت ۳۰ کیلومتر در ساعت، ۱۰ درصد در معرض خطر کشته شدن قرار می گیرد، اما اگر وسیله نقلیه با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت حرکت کند، احتمال خطر به ۸۰ درصد افزایش می یابد. والدین هرگز نباید اجازه دهند فرزندشان از خیابان های شلوغ که سرعت حرکت وسایل نقلیه بالاست به تنهایی عبور کند.
اگر فرزندتان کمتر از ۹ سال دارد مطمئن شوید همراه فردی بزرگ تر به خیابان می رود. کودکان زیر ۹ سال هنوز نمی توانند در خیابان درست تصمیم گیری کنند. آنها خیلی زود و به آسانی حواس شان پرت می شود و نمی توانند به طور عینی و ملموس خطر را تشخیص دهند. مواردی مانند سرعت مجاز، فاصله وسیله نقلیه، صدای بوق و... برای آنها غیر قابل تشخیص است. اگر راننده ای بوق بزند ممکن است کودک- که نمی تواند صداها را آن طور که باید تفسیر کند- موقعیت خود را اشتباه جهت یابی می کند.
▪ آموزش اصول ایمنی در خیابان را از زمانی که کودکتان هنوز خیلی کوچک است شروع کنید. در مورد اهمیت توقف کامل در تقاطع خیابان ها و کوچه ها تاکید کنید و به آنها یاد دهید همواره ببینند آیا از مدخل کوچه و خیابان وسیله ای وارد می شود یا نه. به فرزندتان یاد بدهید وقتی می خواهد از جلوی ماشینی که ایستاده عبور کند، مستقیم به چشمان راننده نگاه کند تا مطمئن شود راننده متوجه حضور او در خیابان شده است.
وقتی بچه ها کوچک هستند، والدین باید همراه آنها به خیابان بروند و به آنها یاد بدهند چگونه می تواند در ایمنی کامل از خیابان عبور کرد. تا زمانی که برای والدین اثبات نشده که فرزندشان می تواند به تنهایی از خیابان عبور کند نباید اجازه این کار را به او بدهند.
● زمین های بازی
هر ساله در فصل تابستان صدها کودک در پی سقوط از وسایل بازی در پارک ها و زمین های بازی شدیداً مجروح می شوند.
▪ مطمئن شوید که وسایل بازی بر روی سطح نرمی (ماسه، شن ریز، صفحه های پلاستیکی و...) کار گذاشته شده است. از بازی در زمین هایی که سطح آنها سخت و سیمانی است دوری کنید.
▪ اگر کودک شما کمتر از پنج سال دارد، اجازه ندهید روی وسایلی که ارتفاع شان بیشتر از ۵/۱ متر است بازی کنند. وزن کودکان خردسال نسبت به قدشان بسیار سنگین تر است و هنوز نمی توانند تعادل خود را حفظ کنند، بنابراین بیشتر از دیگران در معرض خطر سقوط هستند.
▪ مراقب وسایلی که ممکن است در کودک ایجاد خفگی کند باشید، مانند طناب، بند کلاه ایمنی، بندهای لباس (ممکن است در وسیله بازی گیر کنند و باعث خفگی کودک شوند).
▪ همیشه یک چشمتان به فرزندتان باشد، به ویژه در سنین پیش دبستانی و مراقب باشید از وسیله بازی صحیح استفاده کنند.
▪ بررسی کنید سطح وسایل بازی (تاب، سرسره و...) زیاد داغ نباشد.
● نیش حشرات
بچه ها معمولاً از نیش حشرات در امان نیستند. خوشبختانه در اغلب موارد آسیب دیدگی ملایم است اما گاهی خطرات جدی به دنبال دارد.
▪ وقتی به مناطق مملو از حشرات می روید لباس های آستین بلند و شلوار بلند به فرزند خود بپوشانید.
▪ بهتر است جنس لباس ها دارای بافت محکم یا پارچه ای ضخیم باشد تا از پوست بهتر محافظت کند، از آنجا که پشه ها جذب رنگ های تیره می شوند، رنگ های کمرنگ را انتخاب کنید.
▪ اگر از پمادهای دفع حشرات استفاده می کنید محصولی را انتخاب کنید که دارای غلظت کمتری باشد و در عوض دفعات استفاده را افزایش دهید زیرا پوست بچه ها بسیار لطیف است. هرگز این مواد را روی صورت و دست ها نمالید زیرا ممکن است وارد دهان یا چشم های کودک شود.
▪ هرگز این پماد ها را برای بچه های زیر دو سال استفاده نکنید.
ـ برای تسکین درد ناشی از نیش حشرات؛
ـ- کمپرس آب سرد کنید.
ـ- از دارویی استفاده کنید که به شکل لوسیون باشد.
در موارد زنبورزدگی (زنبور معمولی، زنبور عسل، زنبور سرخ)، نیش را با موچین یا سوزنی که روی شعله داغ شده بیرون بکشید، سپس ضد عفونی کنید. با این همه، بعضی کودکان نسبت به سم این حشرات حساسیت دارند و دچار آلرژی می شوند، بنابراین جای نیش ها می تواند خطرناک حتی مرگبار باشد. اگر در کودکتان واکنش های غیر طبیعی می بینید (قرمزی روبه ازدیاد و گسترده، باد کردن صورت و مشکلات تنفسی) در مراجعه به پزشک و مراکز درمانی تردید نکنید.
تقابل دو فرهنگ در مهاجرت و پیآمدهای آ ن
اگر نقل مکان از کشوری به کشور دیگر را مهاجرت بنامیم و کشورهای جهان را در دو گروه عمده مدرن و سنتی قرار دهیم چهار نوع مهاجرت خواهیم داشت.
▪ مهاجرت از کشورهای سنتی به یکدیگر؛
▪ مهاجرت از کشورهای مدرن به یکدیگر؛
▪ مهاجرت از کشورهای مدرن به سنتی و بالاخره
▪ مهاجرت از کشورهای سنتی به مدرن.
با توجه به اینکه تنش از تفاوت بر می خیزد، می توان دریافت که مهاجرت از دو کشور سنتی به یکدیگر، مانند مهاجرت از افغانستان و پاکستان و ایران و سوریه به یکدیگر چندان مشکل ساز نیست، چرا که شرایط حاکم بر دو جامعه از بسیاری لحاظ شبیه بوده و در نتیجه فرهنگ این جوامع مشابهند. بهمین ترتیب مهاجرت از کشورهای مدرن مانند کانادا، استرالیا، امریکا و ... به یکدیگر بحرانی در پی نخواهد داشت، چرا که شرایط حاکم بر این جوامع تقریبا یکسان و در نتیجه فرهنگ آنها بهم شبیه است.
مهاجرت از کشورهای مدرن به سنتی نیز معمول نیست و اگر مسافرتی هم صورت گیرد کوتاه مدت بوده و به منظور گردش و یا ماموریتهای علمی و سیاسی است. آنچه که می ماند مهاجرت از کشورهای سنتی به مدرن است که در سطح میلیونی صورت می گیرد. در این نوع مهاجرت است که سنت در تقابل با مدرنیته قرار می گیرد و این تقابل که از تفاوتهای عمده فرهنگی بین دو جامعه بر می خیزد، بیشترین تنشها را در پی دارد.
این تقابل را در حال حاضر نه تنها در کشورهای مدرن، آنجا که رودخانه سنت (مهاجران) به دریای مدرنیسم (غرب)میریزد می توان دید بلکه در کشورهای سنتی نیز آنجا که رودخانه مدرنیته -نه بشکل مهاجرت متعارف- از طریق تلویزیون، ماهواره و اینترنت به دریای سنت یعنی جامعه وارد میشود به نوع دیگری می توان به مشاهده نشست. آنچه که در این نوشتار مورد بررسی اجمالی قرار خواهد گرفت نتایج این تقابل در کشورهای مدرن است.
● نتایج تقابل دو فرهنگ سنتی و مدرن در کشورهای مدرن
با توجه به اینکه خصوصیات انسانها جدای از ارث و تربیت خانوادگی حاصل شرایط حاکم بر جامعه ایست که در آن زندگی میکنند، اولین قدم برای بر رسی این تقابل این است که ببینیم در هر یک از این دو جامعه چه شرایطی حاکم است و این شرایط باعث بروز چه ویژگی های اخلاقی و رفتاری در شهروندان این دو جامعه میشود.
الف) جوامع دموکراتیک که به پیشرفته، قانونمند، مدرن، انسان سالار، و آزاد نیز شهرت دارند. شاخصه اصلی این جوامع داشتن امنیت نسبی اقتصادی، سیاسی و هم چنین وجود عدالت اجتماعی است. در این جوامع انسانها معمولا صرف نظر از سن، جنس، مقام و موقعیت اجتماعی، باور مذهبی، رنگ، نژاد و ملیت در پناه قانون هستند و بنابراین هراسی از یکدیگر در دل ندارند.
زیستن طولانی مدت در چنین شرایطی موجب پدید آمدن خصوصیاتی در مردمان آین جوامع می گردد که به برخی از آنها در زیر اشاره میشود. به ارتباط زنجیره ای بین این خصوصیات توجه نمایید.
تعدادی از ویژگی های مردمان پرورش یافته در جوامع مدرن
- با صراحت حرف می زنند و از بیان عقیده شان هراسی ندارند.
- حرف و نظرشان را بطور مستقیم و بدون اینکه به حاشیه بروند بیان می دارند.
- معمولا به یکدیگر اعتماد می کنند، مبالغه نمی نمایند و قسم نمی خورند.
- به گفته ها و رفتارهای یکدیگر مشکوک نبوده و هر حرکت و حرفی را به خود نمی گیرند.
- به تعریف و تمجید کردن و شنیدن، و استفاده از القاب و عناوین عادت ندارند.
- معمولا با انتقاد راحت تر برخورد می کنند، اشتباه و خطای خود را می پذیرند و معذرت خواهی برایشان آسان است
- احترام را بیشتر در درستی، صداقت و تلاشهای اجتماعی و انسانی یکدیگر می دانند و نه مقام و مدرک و موقعیت اجتماعی و میزان ثروت.
- معمولا به سرعت و با دیدن یک مورد در باره افراد قضاوت نکرده و در قضاوتشان از مطلق گرائی پرهیز می کنند، بدین معنی که افراد را در دو گروه خوب و بد، خادم و خائن و ... قرار نمی دهند.
- کمتر احساساتشان را در قضاوتشان دخالت می دهند و معمولاٌ از حق دفاع می کنند و نه از قوم و خویش، خودی، آشنا و یا قدرتمند تر از خود.
- اگر صفتی را در کسی نپسندیدند بر سایر خصوصیات خوب دیگر او خط بطلان نمی کشند.
- حساب شخص خطا کار را از حساب اقوام و بستگان او جدا نگاه میدارند.
- عادت به کنجکاوی و پرس و جو از زندگی خصوصی یکدیگر ندارند و اینکار را تجاوز به حریم شخصی تلقی می کنند.
- در انجام کارها کمتر به یکدیگر فشار می آورند، اجازه انتخاب به هم می دهند و از تحمیل عقیده و سلیقه و نظر خود به یکدیگر پرهیز می کنند.
- معمولا منطقی، متعادل و میانه روند و در بیان حوادث و احساسات خویش راه افراط نمی پیمایند و از کاه کوه نمی سازند.
- به زنان و به کودکان نگاهی انسانی دارند و به عقیده و سلیقه آنان احترام می گذارند و حتی با حیوانات نیز انسانی رفتار می کنند.
- بیشتر بر مبنای خواست باطنی خودشان به یکدیگر محبت می کنند و بهمین دلیل منت بر سر هم نمی گذارند و کمتر توقع جبران دارند.
- اگر درخواستی از آنها شود که قادر به انجام آن نبوده و یا تمایلی به انجام آن نداشته باشند، با صراحت به آن جواب منفی می دهند. و بهمین ترتیب اگر پیشنهاد کمکی به آنها شود و یا دعوتی از آنها به عمل آید در صورت داشتن نیاز یا تمایل آنرا براحتی می پذیرند و بعبارت دیگر تعارف نمی کنند.
- در هنگام تلفن کردن معمولا خود را معرفی می کنند.
- بدون اطلاع قبلی به دیدار کسی نمی روند.
- وقت شناسند و در کارهایشان انظباط دارند.
- از اعمال یا گفتارها (جوک) و کنایاتی که نژاد، رنگ، جنسیت، قیافه، ملیت، مذهب کسی را به مضحکه بگیرد می پرهیزند.
لازم به ذکر است که تمامی افراد پرورش یافته در جوامع فوق الذکر بگونه یکسانی دارای کلیه ویژگیهای فوق نمیباشند. خصوصیات فردی (ارثی) و تربیت خانوادگی افراد بر روی برخی از این ویژگی ها و رفتارها که منع قانونی ندارند تاثیر می گذارند.
ب) جوامع غیر پیشرفته که به نام های غیر دموکراتیک، نابرابر، سنتی، مردسالار، پدر سالار، در حال توسعه، توسعه نیافته و یا عقب مانده نیز نامیده میشوند. از مشخصات این جوامع نبود امنیت اقتصادی و سیاسی و عدالت اجتماعی است. در این کشورها انسان ها از نظر جنس، سن و موقعیت اجتماعی و میزان ثروت در برابر قانون و در چشم یکدیگر یکسان دیده نمیشوند. زیستن دراز مدت در چنین شرایطی باعث ایجاد ویژگی های اخلاقی خاصی می گردد که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود . این خصوصیات نیز در همه یکسان مشاهده نمیشود، خصوصیات فردی یا ارثی و هم چنین خانواده و نوع تربیت آن (خصوصیات طبقاتی) میتواند در تعدیل یا تشدید ویژگی های یاد شده موثر باشد. اما بدلیل اینکه همه ما بخش قابل ملاحظه ای از زندگی خود را- از سنین کودکستان و دبستان به بعد- در جامعه میگذرانیم، نمیتوانیم بکلی از اثرات شرایط حاکم بر جامعه خویش مبرا باشیم. به بیان دیگر ایرانی بودن مستلزم داشتن تعداد کم یا زیاد و یا تمامی خصوصیات زیر است. این خصوصیات همه از اثرات اولیه یا ثانویه ترس و نابرابری و فقر در طول تاریخ ماست. با کمی توجه می توان ارتباط زنجیره ای بین این ویژگی ها را دریافت، بدین معنی که یک خصوصیت به خصوصیت دیگری منجر می گردد و الی آخر.
● برخی از ویژگی های مردمان پرورش یافته در جوامع سنتی
- کمتر صراحت در گفتار دارند، غیر مستقیم صحبت کرده و یا در لفافه حرف می زنند.
- کمتر به یکدیگر اعتماد داشته و معمولا برای اثبات صداقت خویش مبالغه کرده و از قسم کمک می گیرند.
- تعریف و تمجید کردن از یکدیگر و استفاده از القاب و عناوین در بین آنها رایج است.
- معمولا انتقاد را تحمل نمی کنند.
- اشتباه خود سخت پذیرفته و عذر خواهی برایشان معمولا مشکل است.
- به حرفها و حرکات یکدیگر حساس بوده آنها را به خود می گیرند.
- احترام را بیشتر در گرو ثروت، ظاهر، مقام و موقعیت اجتماعی می دانند.
- معمولا نسبت به زندگی خصوصی یکدیگر کنجکاوند.
- بیشتر از دوست، فامیل، آشنا و قدرتمند دفاع می کنند تا حق.
- در بیشتر کارها حتی خوردن چیزها به یکدیگر فشار می آورند و معمولا تمایل به تحمیل عقیده و نظر خود به دیگران دارند.
- احساساتی، عاطفی و اهل افراط و تفریطند، در بیان احساسات و نقل حوادث اکثرا مبالغه می کنند.
- تواضع و تفاخر در بین آنها رایج است.
- تمایل بسیار به قضاوت در مورد یکدیگر از خود نشان می دهند و به قضاوت مردم بسیار اهمیت می دهند
- معمولا افراد را یا خوب می ببینند یا بد ، یا خادم یا خائن ، یا دوست و یا دشمن.
- گاهی به خاطر اینکه یک صفت را در کسی نمی پسندند بقیه صفات خوب او را نادیده می گیرند.
- اگر مورد ظلم یا خیانت کسی قرار گرفتند نه تنها با آن شخص که معمولا با بستگان او نیز قطع ارتباط می کنند.
- برای زنان و کودکان احترامی معادل مردان قایل نبوده، همسر و فرزندانشان را مایملک خویش می دانند و از آنها انتظار متابعت بی چون و چرا دارند.
- آزار حیوانات را امری عادی تلقی می کنند و اهمیت چندانی به تمیز نگاهداشتن معابر عمومی نمی دهند.
- دادن جواب منفی به درخواست دیگران برایشان دشوار بوده و پیشنهاد کمک را به آسانی نمی پذیرند.
- بیشتر به خاطر انتظاراتی که دیگران از آنها دارند و کمتر به خاطر میل باطنی خویش خدمتی را انجام می دهند، معمولا منت می گذارند و توقع جبران محبت دارند.
- عادت به معرفی خویش در هنگام تلفن کردن نداشته و معمولا سرزده و بدون اطلاع بدیدار یکدیگر می روند
- از انجام اعمال و بیان کنایات و جوک هائی که ملیت، مذهب، قیافه یا لهجه کسی و یا جنسیتش را به تمسخر بگیرد چندان ابائی ندارند.
با یک نگاه به خصوصیات و آداب و عادات افراد در دو جامعه فوق و تفاوت بین آنها میتوان دریافت که مهاجران با چه دشواریهائی ممکنست مواجه شوند. بعضی از ویژگی های ما که به نظر خودمان بسیار طبیعی، دلپذیر و حتی محترمانه است، بر مبنای معیارهای حاکم بر جوامع مدرن ناخوشایند بوده و حتی گاه مجازات قانونی در پی دارد. در اینجا به ذکر مختصری از آین رفتارها می پردازیم:
برخی از اعمال که ناخوشایند جامعه میزبان بوده و مجازات قانونی در پی دارد:
- دروغ گفتن
- بی احترامی به افراد به خاطر سن، جنس، رنگ، نژاد، نقص عضو و لهجه و در یک کلمه متفاوت بودنشان با ما
- رشوه دادن یا پیشنهاد دادن آن برای انجام کارها
- ظلم کردن به انسانها و آزار رساندن به حیوانات.
- کثیف کردن محیط زیست و ........
برخی از اعمال که خوشایند جامعه میزبان نیست اما مجازات قانونی در پی ندارد:
- اصرار زیاد در خوردن چیزی یا انجام کاری (مهمان نوازی، احترام و تعارف)
- سوال کردن از وضعیت مادی، بیماری و یا خانوادگی افراد.(دلسوزی و مهربانی)
- رفتن به دیدار آنها بدون قرار قبلی
- معرفی نکردن خود در هنگام تلفن کردن
- تعریف و تمجید زیاده از حد از خود یا از طرف مقابل
- نپذیرفتن اشتباه و سعی در توجیه آن
- غیر مستقیم صحبت کردن و به اصل مطلب نپرداختن
- قضاوت کردن در مورد افراد، برچسب زدن به آنان و عمومیت دادن
اما موضوع تقابل دو فرهنگ به همین جا ختم نمیشود. این تقابل به بحرانهای جدیتری در زندگی مهاجر منجر می گردد از آنجمله بوجود آمدن یا شدت گرفتن اختلافات زناشوئی، شدت گرفتن اختلافات بین والدین و فرزندان، سست شدن پیوندهای عاطفی بین افراد خانواده و .. بحرانهایی که ناشی از بزرگترین، ارزشمندترین و زیباترین دستاور غربیان یعنی برسمیت شناخته شدن حقوق انسانها صرف نظر از جنس، سن، نژاد، ملیت و مذهب و وابستگی های قومی و قبیله ایست.
الف) برسمیت شناخته شدن حقوق انسانی زنان در غرب و تاثیر آن در بوجود آمدن یا شدت گرفتن اختلافات زناشوئی در بین مهاجران:
اختلافات زناشوئی و طلاق تاریخچهای به قدمت تاریخچه ازدواج دارد. این پدیده در تمامی جوامع چه مدرن و چه سنتی به وفور دیده میشود. هر چند اساسیترین ریشههای این اختلافات به تفاوتهائی بر میگردد که بطور طبیعی بین مرد و زن وجود دارد، اما بروز این مشکل و شدت گرفتن آن در بین مهاجرانی که از کشورهای سنتی به غرب میآیند را میتوان به بارزترین تفاوتی مربوط دانست که بین این دو جامعه وجود دارد؛ و آن برابری نسبی بین زن و مرد در جوامع مدرن و عدم وجود این برابری در جوامع سنتی است (بهمین خاطر است که جوامع سنتی به جوامع مرد سالار یا پدر سالار نیز شهرت دارند). آگاهی یافتن زنان مهاجر از حقوقی که در جامعه خویش به ناحق از آنان سلب گردیده، اما در کشورهای پیشرفته به آسانی به آنان تفویض میشود، و عدم پذیرش این حقوق توسط مردان عامل بزرگی در شروع، تداوم و تشدید اختلافات بین زنان و شوهران است.
در توضیح بیشتر این مسئله باید گفت که ازدواج بطور کلی به معاملهای شبیه است. این معامله در هر جامعه ضوابط، معیارها و قوانین خاص خود را دارد. در جوامع سنتی و مردسالار، وظیفة مرد در این معامله تأمین زن به لحاظ اقتصادی و اجتماعی و وظیفه زن علاوه بر تمکین جنسی، شستوشو، پخت و پز، رفت و روب، بچهداری و ... است. با توجه به این که در این جوامع قانونی از حقوق زنان دفاع نمیکند، و زن بعنوان موجودی ضعیف و صغیر تحت سرپرستی شوهر قرار دارد، اگر همسر وظایف محوله را به درستی انجام ندهد و از مسئولیتهای پدر بودن شانه خالی کند، و یا به آزار زن بپردازد، زن براحتی نخواهد توانست از او جدا شود. باین دلیل که اولا اکثریتی از زنان منبع در آمدی ندارند و بهمین خاطر پس از طلاق بایستی به خانه پدر یا برادر یا مرد محرم دیگری نقل مکان کنند و باری بر دوش آنان شوند، ثانیا سرپرستی کودکان معمولا به شوهران واگذار میشود و ثالثا زنان مطلقه از احترام اجتماعی برابر با زنان شوهر دار برخوردار نمیباشند. طبیعی است که در چنین شرایطی زنان تحمل هر سختی را به جدائی ترجیح می دهند.
حال این خانواده به کشوری وارد می شوند که در آن به زن به چشم انسانی تقریبا برابر یا برابر با مرد نگاه می شود. به کشوری که قانون با پشتوانه تعلیم و تربیت، محیط نسبتا امنی بوجود آورده که در آن زنان دیگر برای حضور خویش در اجتماع احتیاجی به سایه بالاسر یا محافظ (قیم) ندارند، به جامعه ای که پس از طلاق دولت به لحاظ مادی از زنان حمایت می نماید و کودکان را نیز به جز در شرایط بسیار نادر به آنان می سپارد، و بالاخره به کشوری که زنان مطلقه احترام اجتماعی خود را نیز کماکان حفظ مینمایند. چنین شرایطی باعث می شود که زنان مهاجر احساس امنیت پیدا نموده و این احساس به تدریج به عدم تمکین به همسرانشان منجر شود.
از طرفی همانقدر که دست یافتن زنان به حقوق پایمال شده خود خوشایند است، پذیرش و واگذار کردن این حقوق برای مردان سخت و ناخوشایند است، به خصوص که داشتن این امتیازات غیر عادلانه، در طی زمان بخش مهمی از ذهنیت و باور آنان را تشکیل داده است. باین ترتیب عدم تمکین زنان به جدال و درگیری لفظی و گاه فیزیکی و در بسیاری از مواقع جدایی بین زوجین می انجامد که زیانبارترین نتیجه آن از بین رفتن آشیانه فرزندانی است که اکثریتی از والدین به خاطر آینده آنها به مهاجرت دست زدهاند.
علاوه بر آن شاید توجه به این نکته نیز خالی از فایده نباشد که زندگی کردن در فضای آزادی برای کسانی اعم از زن و یا مرد که عمری در بند زیستهاند، ظرفیتی میخواهد که همه آن را ندارند. ناگهان در سنین میانهسالی به غرب آمدن و آگاهی یافتن از این واقعیت که: "ما هم انسان بودیم و نمیدانستیم، چه ظلمها بر ما رفت که اگر در اینجا زاده شده بودیم بر ما نمی رفت، و چه سوءاستفادهها از مظلومیت ما شد، که اگر در اینجا متولد شده بودیم نمی شد؛ چه پیشرفتها که میتوانستیم بکنیم و نکردیم و چه زجرها که میتوانستیم نکشیم و کشیدیم". ناگهان احساس باز پس گرفتن تمامی زندگی از دست رفته که تا دیروز در جامعه ی خود، معقول و حتی گاهی حسرت بر انگیز بود و امروز با معیارهای حاکم بر یک جامعه ی آزاد، تباه شده به نظر میرسد بیدار میشود، که اولین واکنش گاه نادرست در برابر آن چیزی جز فرار از قفسی به نام زندگی خانوادگی که یا خود برای خود و یا دیگران برای آنها ساختهاند نیست.
ب) برسمیت شناخته شدن حقوق انسانی کودکان و نوجوانان در غرب و تاثیر آن در شدت گرفتن اختلافات بین والدین و فرزندان
اختلاف سنی بین دو نسل یعنی والدین و فرزندان معمولا کمی کمتر یا بیشتر از بیست تا بیست و پنجسال است. این اختلاف بطور کلی چه در کشورهای مدرن و چه در کشورهای سنتی باعث بروز تنشهائی بین والدین و فرزندان می گردد و در زمانی حادث می شود که فرزندان سنین بلوغ را طی می کنند. توضیح این که یک مادر یا پدر پنجاه ساله با فرزند سی ساله خود مشکل چندانی ندارند و بهمین ترتیب والدین بیست و پنج ساله با فرزند دو ساله یا پنجساله خود. در سنین بلوغ هورمونهای جنسی در خون شروع به ترشح میکنند و کودک به تدریج می رود تا به انسان بالغی تبدیل گردد. تغییرات هورمونی منجر به تغییرات فیزیکی و رفتاری و احساسی در نوجوان میگردد. این یک مرحله بینابینی است که گذار از آن حتی در بهترین شرایط به اندازه کافی سخت است. متاسفانه گاه دیده میشود که پدران و مادران (به خصوص در کشورهای سنتی) این تغییر رفتارها را به بی ادبی و گستاخی تعبیر نموده و در مقابل فرزندانشان به واکنشهای غیر اصولی دست میزنند، بدون توجه به این واقعیت که آنان نخواهند توانست با داد و فریاد، خشونت، توهین و تحقیر میزان ترشحات هورمونها را در بدن فرزندانشان پائین آورده یا بالا ببرند. این گونه برخوردها نه تنها آثار منفی و مادام العمر در روحیه جوانان باقی میگذارد، بلکه آرامش و آسایش را از بقیه افراد خانواده بخصوص فرزندان کوچکتر سلب میکند.حال تصور کنید که خانوادهای که دارای فرزندانی در سنین نوجوانی یا کوچکتر میباشند از یک کشور سنتی پدر سالار به یک کشور مدرن انسان سالار وارد میشوند . در چنین شرایطی فاصله بین دو نسل دیگر بیست یا سی سال نیست، بلکه به این فاصله چند صد سال اضافه میگردد. چند صد سالی که غرب به لحاظ تاریخی و به تبع آن اجتماعی تحولاتی را پشت سر نهاده است. یکی از آثار این تحولات همانا از بین رفتن تبعیض سنی و بعبارت دیگر برسمیت شناختن حقوق کودکان بعنوان انسانهائی کامل میباشد. طبیعتا این فاصله زیاد، تنشهای زیادتری را به دنبال خواهد آورد. فرزندان نسل دوم مهاجر بهتدریج فرهنگ حاکم بر جامعه مدرن را از طرق مختلفی هم چون رسانههای گروهی، فیلمها، داستانها، در دبستان و دبیرستان و محیط خارج از خانه جذب میکنند. آنها یاد میگیرند که نه کسی به دلیل کمسنی مستوجب احترام کمتری است و نه کسی بهخاطر داشتن سن زیادتر شایسته احترام بیشتر. آنها میآموزند که هیچکس حق ندارد به دلیل کوچک تر بودن به آنها زور گفته یا عقیده و نظری را به آنان تحمیل نماید. یاد میگیرند که نه ابراز عقیده بیاحترامی است و نه فرمانبرداری بیچون و چرا احترام است. آشنائی با این حقوق باعث میشود که رفتار آنها تا اندازه زیادی نسبت به آنچه که ما در جامعه و فرهنگ سنتی خویش از آنان انتظار داریم تغییر نماید. این تغییر بصورت ابراز عقیده و سلیقه خود و عدم اطاعت از والدین خود را نشان می دهد. طبیعتاً این نوع برخورد برای والدین که در جامعهای بزرگ شدهاند که در آن بزرگی گفتهاند و کوچکی، زنی گفتهاند و مردی، نوکری گفتهاند و آقایی و هیچکس قرار نیست از محدودهای که برایش مقرر شده پای خویش را بیرون بگذارد بی احترامی تلقی میشود. همین تفاوت در معنا و تفسیری که از احترام در این دو فرهنگ وجود دارد باعث تنش و درگیری و گاه حتی برخورد فیزیکی بین والدین و فرزندان گشته و گاه به دخالت پلیس میانجامد.
در چنین وضعیتی ترک کردن خانواده میتواند یکی از واکنشهائی باشد که جوانان در برابر اینگونه برخوردها از خود نشان دهند. به خصوص که در این کشورها نوجوانان از سن شانزده سالگی تحت حمایت مادی دولت قرار می گیرند، و کار کردن نیز در این سنین بسیار رایج است. این جدائی زود رس از خانواده میتواند فرزندان را در معرض خطراتی چون آمیخته شدن با دوستان ناباب (که آنها نیز به دلایل مشابه یا متفاوتی از تربیت والدین خویش محروم ماندهاند)، اعتیاد و فساد و.. قرار دهد بخصوص که آنان تجربه زندگی در جامعه آزاد را ندارند.
از طرف دیگر این امر احساس نوعی واماندگی، آزردگی و ورشکستگی فرهنگی در والدین بوجود می آورد، چرا که فرهنگ جامعه میزبان در این تقابل برنده شده و دست آنها را از همه جا کوتاه کرده است.
فشار آوردن والدین به فرزندان در حفظ خصوصیات فرهنگی و آداب و رسوم، که گاه با تهدید و توهین و خشونت صورت میگیرد، باعث میشود که آنان حتی اگر خانه را نیز ترک نکنند رفتاری دوگانه پیش گیرند؛ بدین معنی که در محیط خانه طبق توقعات والدین و با معیارهای سنتی عمل نموده و در محیط خارج از خانه به نوع دیگری عمل کنند، یعنی تبدیل به موجوداتی دو رو شوند و این خود میتواند خطرات زیادی را برای آنها در جامعه آزاد غرب بوجود آورد.
طبیعی است که هر چه والدین از مسایلی چون تغییرات جسمی و روحی فرزندانشان در سنین بلوغ، از سختی عبور از این دوران، از تفاوت فرهنگی جامعه خود و میزبان با اطلاعتر و اگاهتر باشند تنش های مهاجرت برای آنان و فرزندانشان کمتر خواهد بود
ج) برسیمت شناخته شدن آزادی روابط بین دو جنس در غرب و تاثیر آن در بروز اختلافات خانوادگی در مهاجرت
برای اکثریتی از مهاجران که دارای فرزندانی نوجوان هستند، آزادی رابطه بین دو جنس در جامعه غرب میتواند منشاء بروز و یا شدت گرفتن اختلاف بین والدین و فرزندان گردد. این پدیده هر چند در مورد دختران و پسران هر دو مسئله ساز است، اما سختگیری و حساسیت در مورد دختران به دلیل باورهای مذهبی و سنتی بیشتر است. این تنش نیز بدلیل همان تفاوت چند صد ساله ایست که بین ما و غربی ها به لحاظ تاریخی و اجتماعی وجود دارد و همانگونه که در بخش دوم به آن اشاره گردید به نحو بارزی بین دو نسل در مهاجرت خود را به نمایش می گذارد. شدت و دامنه این برخوردها در بین خانواده ها نیز همانگونه که دیدیم بسته به میزان دانش و درک والدین از مسایل زیست شناختی، اجتماعی، روانشناختی، تاریخی و فرهنگی فرق میکند.
ما و غربیها به دو دنیای کاملا متفاوت متعلق میباشیم. وقتی ما به غرب پا میگذاریم در حقیقت مانند جزئی جدا شده از یک مجموعه (شرق) هستیم با باورها و ارزشها و معیارهای ذهنی خویش، که به مجموعه دیگری از ارزشها و باورها(غرب) وارد میشویم. برای درک و بخصوص قبول این باورها و ارزشها باید از مراحل تاریخی و اجتماعی عبور کرد که غرب آنرا پشت سر گذارده است و این مسیری نیست که بتوان در مدت کوتاهی از آن گذشت. همین امر خود سر آغاز و ریشه بسیاری از تنشها و بحرانهای فردی و جمعی ما در مهاجرت است. بسیاری از دستاوردهای غرب مانند آزادی بیان و عقیده، آزادی زنان، شناخته شدن حقوق کودکان و جوانان و آزادی روابط بین دو جنس در مهاجرت به ما تحمیل می شود، حتی اگر عقل و منطقمان آنها را قبول کند، عواطف و احساساتمان آنها را رد میکند. برای بسیاری از ما کنار گذاشتن حتی بخشی از آداب و عادات فرهنگی مان تهدیدی به کل هویت ملی و مذهبی ما تلقی میشود و به این خاطر است که به نوجوانانمان در حفظ و حراست این هویت اصرار ورزیده و فشار وارد میآوریم.
برخوردهای تند و عجولانه والدین در تحمیل فرهنگ قومی خویش به فرزندان می تواند باعث بروز واکنشهای متفاوتی از جانب فرزندان گردد که به تعدادی از آنها در زیر اشاره می شود:
- یا نوجوان مجبور می شود از ترس و یا بخاطر علاقه خویش به والدین، از موازین فرهنگی خویش پیروی نموده و بهای آن که رنج متفاوت بودن با سایرین است را بپردازد. چرا که متفاوت بودن معمولا باعث مورد تمسخر قرار گرفتن از طرف جمع همسالان میگردد.
- یا دست به فریبکاری و پنهان کاری می زند، یعنی در خارج از خانه موازین حاکم بر فرهنگ غرب را رعایت می نماید، بعبارتی همرنگ با جماعت می شود و در داخل به خواست والدین رفتار می کند.
- و یا اینکه خانواده را ترک می گوید.
با توجه به اینکه خانواده اولین مکانی است که سنگ بنای تربیتی کودکان و نوجوانان در آنجا گذارده میشود، کلیه این واکنشها در دراز مدت می تواند اثرات سوئی بر زندگی نوجوان بگذارد. فراموش نباید کرد که مشکلات سنین نوجوانی و بلوغ در خانواده هائی که روابط دوستانه و صمیمانه بین والدین با یکدیگر و با فرزندان بر قرار است، بسیار کمتر از خانواده هائی است که عواملی چون خجالت یا ترس، ترسی که متاسفانه مخمل زیبای احترام بر آن کشیده شده، مانع ارتباط دوستانه نه تنها بین زنان و شوهران با یکدیگر، بلکه بین آنان و فرزندانشان نیز میگردد. باید دانست که هر قدر بیشتر با موعظه، سرزنش و یا تهدید با جوانانمان روبرو شویم، آنها را سریعتر وادار به تسلیم به معیارهای فرهنگ محیطی که در آن زیست میکنند – و در اینجا نظر به جنبه های منفی آن است- قرار می دهیم.
این مشکل برای نوجوانانی که هنوز به بلوغ فکری نرسیدهاند، حتی در خود کشورهای غربی نیز بسیار مسئله ساز است. بد نیست بدانیم که نیاز وافر انسان به عشق و توجه ریشه بسیاری از این نوع تنش هاست. کمبود عشق و محبت در خانواده میتواند به فرار فرزندان (به خصوص دختران و حتی زنان)، فحشا، خودکشی و بیماریهای روانی و نهایتا متلاشی شدن خانواده منجر گردد. گفته می شود یکی از دلایلی که دختران در سنین نوجوانی به طرف جنس مخالف خود کشیده میشوند، صرف نظر از تمایلات غریزی، نیاز وافری است که آنها به مورد توجه و علاقه بودن دارند. بعضی از روانشناسان غربی معتقدند که والدین و بخصوص پدران میتوانند با نشان دادن توجه و علاقه مستقیم خویش به دختران نوجوانشان نقش بسیار مهمی را در این رابطه بازی کنند و مانع کشیده شدن آنان به طرف جنس مخالف خود، حداقل تا زمانیکه به بلوغ فکری کامل نرسیدهاند بشوند.
د) عدم ارتباط "احترام" با "مدرک و عنوان" در غرب و تاثیر آن در کم شدن علاقه جوانان به تحصیلات دانشگاهی
یکی دیگر از مسایلی که مهاجران با آن در غرب روبرو هستند کم شدن تمایل جوانانشان به تحصیلات دانشگاهی است. این مسئله باین دلیل حادث می شود که در غرب امنیت اقتصادی و مهمتر از آن احترام اجتماعی، چندان در گرو داشتن تحصیلات آکادمیک و به خصوص عناوین مهندسی و دکترا نیست. در جوامع مدرن نه کسی به خاطر داشتن عنوان و مشاغل بالا، مورد توجه و عنایت بیش از حد مردم قرار میگیرد و نه کسی به خاطر داشتن مشاغل سادهتر از هر نوع آن، مورد بی مهری و تحقیر واقع می شود. به عبارت سادهتر همه افراد در پناه قانون بوده و از یک امنیت نسبی اقتصادی و احترام و شان اجتماعی تقریبا برابر برخوردارند. فرزندان مهاجران که با سرعت، معیارهای حاکم بر جامعة میزبان را جذب و با روال و آهنگ آن حرکت میکنند، متوجه میشوند که بدون گذر از هفتخوان دانشگاه نیز میتوان راحت زیست و از زندگی لذت برد و مورد احترام جامعه میزبان بود. بنابراین اگر تمایلی به ادامة تحصیل نداشته باشند، دلیلی برای اتلاف حداقل چهار سال از وقت خود برای خواندن مطالبی که علاقهای به آنها ندارند را نمیبینند. این مسأله برای والدینی که در جامعه ای زیسته اند که احترام و آبرو در گرو داشتن مدرک و بخصوص عناوین است، سخت ناگوار میآید. کنجکاوی پی در پی اقوام و بستگان این خانواده ها در ایران و سایر دوستان و آشنایان ایرانی در کشور میزبان، در مورد تحصیلات فرزندان، والدین را در تنگنای بیشتری قرار میدهد و این خود باعث فشار بیشتر از طرف والدین به فرزندان در رفتن به دانشگاه و ادامه تحصیل بهخصوص در رشتههایی که دکترا و مهندسی میدهند میگردد. نتیجة نهایی این تفاوت فرهنگی ایجاد تنش، رخت بربستن خرسندی و آرامش از خانواده و سایر اثرات منفی و جنبی ناشی از آن برای همگی آنها است.
متاسفانه والدین برای تشویق و ترغیب فرزندانشان به ادامه تحصیلات دانشگاهی در غرب از همان دلایلی که در وطن سود می جستند استفاده می کنند، دلایلی چون کسب آبرو و احترام اجتماعی. دلایلی که در کشورهای غربی چندان کار ساز نیست. شاید ذکر این نکته در اینجا خالی از فایده نباشد که اصولا این چنین انگیزه هایی برای وارد شدن به دانشگاه در کشورهای در حال توسعه، خود یکی از دلایل عقب ماندگی این کشورهاست. زیرا هنگامی که فرار از تحقیر، فخر فروختن به دیگران و بر انگیختن حسرت در آنان و کسب احترام کاذب انگیزه تحصیلات عالی شد، نتیجه آن بوجود آمدن مدرک دارانی بیسواد و متخصصینی بی علاقه خواهد گردید که نخواهند توانست آنچنانکه باید در روند بهبود جامعه ای که در آن زندگی می کنند گام بردارند. متاسفانه اکثریتی از ما مردم جوامع عقب مانده از این نکته غافلیم که استعداد و علاقه دو عامل مهم برای تحصیلات آکادمیک در تمامی رشته ها علمی، ادبی و هنری است و این عوامل در همگان به یک نسبت وجود ندارد. تشویق فرزندان به ادامه تحصیلات فقط در موردی می تواند توجیه منطقی داشته باشد که آنان دارای هوش و استعداد بوده، اما بدلایلی چون تنبلی یا بی حوصلگی و ... از ادامه تحصیل خودداری کنند. در چنین حالتی نیز منطقیترین راه مجاب کردن یک جوان به ادامه تحصیلات، متوجه کردن او به این نکته انسانی است که اگر او بتواند مثلا یک جراح یا فیزیکدان یا خلبان شود، یا استعدادهای هنری خود را پرورش دهد، اما به مشاغلی چون فروشندگی، شستشوی اتومبیل، تهیه ساندویچ و یا هر کار دیگری که نیاز به نبوغ و هوش و استعداد زیادی ندارد، مشغول گردد، جای فردی را غصب کرده است که استعداد و توانائی جراح، خلبان و یا فیزیکدان یا هنرمند شدن را نداشته است.
ه) فردگرایی و تنوع راههای زندگی در غرب و تاثیر آن در سست شدن پیوندهای عاطفی خانواده:
معاشرت و رفت و آمدهای خانوادگی یکی از رایج ترین و ارزانترین سرگرمی های مردمان در تمامی کشور های فقیر منجمله کشور ما بوده و می باشد. تداوم فقر باعث شده است که این سرگرمی بصورت عادت در بین ما در آید، بطوری که حتی در بین اقشاری که به لحاظ مادی با اجداد خویش تفاوت بسیار کرده اند، هنوز رفت و آمد و مهمانی دادن و مهمانی رفتن یکی از رایج ترین سرگرمی هاست، با این تفاوت که به حشو و زواید و تکلفات و تشریفات آن افزوده گشته است. یکی از شرایط داشتن چنین سرگرمی وجود خانواده و فامیل بزرگ است که آن نیز منوط به آنست که ازدواج در جوانی صورت گیرد و فرزندانی متعدد در خانواده متولد گردند.
در حالیکه در کشورهای مدرن شرایط دیگری حاکم است، بهبود وضع اقتصادی، توزیع عادلانهتر ثروت، وجود امنیت نسبی و حمایت قانون از فرد باعث شده که دنباله روی از سنتها و آداب جای خود را به انتخاب فردی دهد. در این جوامع زندگی تنها در درس خواندن، کارگرفتن، ازدواج کردن و بچه دار شدن خلاصه نمی شود. یکی از بزرگترین دستاوردهای دموکراسی "خود بودن، یعنی برای خود و نه برای رضایت و خواست دیگران زندگی کردن" است. فرزندان مهاجران فرهنگ حاکم بر جامعة میزبان را به دلیل متنوع تر بودن راههای زندگی بر فرهنگ سنتی خویش ترجیج می دهند. حاصل این رجحان عدم تمایل به ازدواج، احتمال ازدواج با غیر هموطن و عدم تمایل به داشتن فرزند و یا فرزندان متعدد است. باین ترتیب گسترش معمول خانواده در مهاجرت از دست می رود.
والدین در این رابطه نیز سعی زیادی می کنند که فرزندانشان را وادار به اطاعت از فرهنگ سنتی و آداب و رسوم خویش نمایند. اما وجود امکان ورود جوانان به بازار کار و حمایتی که دولت از آنان می کند را می توان از دلایل عدم موفقیت والدین در این امر دانست. استقلال مالی منجر به استقلال فردی، شخصیتی و فکری میگردد که اولین نشانه آن عدم اطاعت از والدین است. به بیان دیگر والدین نمیتوانند از طریق تهدید به قطع و یا کاهش کمکهای مالی، فرزندان خود را به پیروی از سنتها و آداب و عادات خویش قرار دهند. چرا که اگر چنین کنند فرزندان میتوانند خانه را ترک گفته و بهطور مستقل زندگی خود را هر چند با دشواری ادامه دهند.
از طرفی از آنجا که کانون خانواده تنها مایة امید و دلخوشی بسیاری از مهاجران نسل اول در این کشورها است، والدین در بسیاری از اوقات مجبور می شوند در جهت حفظ آن، استقلال رای و شخصیت فرزندان خود را بهرسمیت بشناسند و بهگونهای بلاعوض آنها را از حمایتهای عاطفی و خدماتی و مالی خود بهرهمند سازند. این وضعیت هر اندازه که برای والدین دل آزار و غیرمنصفانه می نماید، برای فرزندان گوارا و خوشایند است، چرا که آنان از دو نعمت بزرگ برخوردارند، یکی آزادی و استقلال غربی و دیگر داشتن والدین شرقی که از هیچ نوع محبتی برای آنان دریغ نمی دارند. غرق شدن فرزندان در جامعه و فرهنگ میزبان، فراموش کردن آداب و رسوم همراه با ضعیف شدن زبان مادری، خود منجر به احساس تنهایی در والدین و بهدنبال آن افسردگی در آنان می گردد به بخصوص برای مهاجرینی که بطور عادتی بیشترین سرگرمی زمان میانسالی شان را معاشرتهای فامیلی و ارتباطات تنگاتنگ با فرزندان و نوه هایشان تشکیل میداده است. نداشتن کار و برنامه هایی که والدین بتوانند با آن اوقات فراغت خویش را پر کنند به این احساس در غربت بیشتر دامن میزند. عباراتی چون «در خارج بچهها دیگر مال آدم نیستند» یا «در خارج آدم بچههایش را از دست میدهد» در رابطه با همین مسأله گفته میشود.
و) بحران هویت
خلقیات، عادات و آداب و رسوم که هویت انسان را تشکیل میدهد با گذشت زمان ریشههای عمیقتری مییابد. این عادات و آداب که ریشه در زندگی جمعی و روابط خانوادگی و قومی ما دارد، در مهاجرت دچار بحران میشود. توضیح اینکه پس از مهاجرت جا و مکان و زندگی مانوس و مالوفی که مهاجر به آن خو کرده است بهم میریزد. علاوه بر آن شان اجتماعی، هویت ملی و شغلی و گاهی هویت سیاسی و حزبی او از دست میرود. در چنین شرایطی اگر مهاجر از اعتماد به نفس و هویت فردی استواری برخوردار نباشد، احساس نوعی پوچی، بی ارزشی، تنهائی، بیگانگی و نهایتا خود گم کردگی میکند. به بیان دیگر وقتی انسان در وطن خود مقیم است ده ها و گاه صدها نفر او را میشناسند، اگر معلم است شاگردانی دارد، اگر کارمند است، همکاران و ارباب رجوعانی، اگر شغل آزاد دارد، مشتریانی و اگر هیچ شغلی نیز نداشته باشد همسایگان، صاحبان مغازهها و سوپر مارکتهای محله او را میشناسند. اینها در فرد احساس متمایز بودن از دیگران و "کسی بودن" را بوجود میآورد و این به نوعی همان هویت او را تشکیل می دهد. مضافاً اینکه اقوام و بستگان، دوستان و آشنایان، و شهر و دیاری که گذشتهء زندگی او را در خود تنیده است به این هویت و کیستی استحکام بیشتری میبخشد. هر یک از این اقلام در مهاجرت به نوعی فرو پاشیده میشود و شخصی که تا دیروز در دیار خود کسی بوده است یا خیال می کرده است که کسی است، پس از مهاجرت تبدیل به "هیچکس" می گردد و این امر مهاجر را با بحرانی سخت و دردناک روبرو میسازد. بدیهی است کسانی که هویتشان بسته به قابلیتها و خلاقیت های درونی خویش است-دانشمندان، هنرمندان- کمتر دچار چنین بحرانهایی می گردند چرا که پس از مدت کوتاهی می توانند همان قابلیتها را در محیط جدید نیز متجلی ساخته و برای خویش هویتی کسب نمایند.
ز) احساس بی وطنی
انسان بطور طبیعی از تغییر میهراسد و در تکرار زندگی روزانه و عادتی خود احساس نوعی امنیت میکند. دشواری یادگیری زبان و کسب مهارتهای تازه و ترس از عدم موفقیت باعث میشود مهاجر به خصوص در سنین بالا، بیش از پیش به آداب و عاداتش پناه ببرد و از حشر و نشر با جامعه میزبان -بدلیل نداشتن وجوه فرهنگی مشترک- بگریزد. بدین ترتیب است که او در میان هموطنان خویش دوستانی مییابد و فقط با همانان نشست و برخاست می کند. فقط به رادیوهای فارسی زبان گوش میکند، روزنامههای فارسی را میخواند و تلویزیونهای فارسی زبان را تماشا میکند. به معنای دیگر در ایران کوچکی که برای خود ساخته است با همان آداب و رسومی که در زمان مهاجرت با خود آورده است، روزگار می گذراند. نتیجتاً پس از گذشت سالها نه از جریان امور کشوری که در آن زندگی میکند، کوچکترین خبری دارد و نه با تغییراتی اجتماعی- فرهنگی که در وطن خودش روی داده همگام است. چنین کسی وقتی به وطن بر میگردد، مشاهده میکند که تحولات و تغییرات بیشماری-مثبت یا منفی- صورت گرفته و کشورش دیگر آن سرزمینی نیست که او آنجا را ترک گفته بود. بعبارت دیگر نه تنها در کشور محل اقامت خویش که در وطن خویش نیز غریب است.
● نقش سازنده مهاجرت
هر چند این نوشتار در رابطه با پی آمدهای ناگوار مهاجرت بود، اما بد نیست اشاره ای نیز، هر چند مختصر به نقش سازنده مهاجرت داشته باشیم.
مهاجرت اصولا تاریخ ساز است. بسیاری از تمدنهای بشری چه قدیم (ایران و مصر) و یا جدید (امریکا، کانادا و استرالیا) بوسیله مهاجران به این سرزمینها شکل گرفته اند.
در مهاجرت است که امکان دوبارهای برای رشد و تکامل فراهم می شود. در مهاجرت است که اقتدار کاذبی که ما به خاطر مال و منال یا مدرک و عنوان و یا هر چیز دیگری داشتیم از بین می رود و ضعفهای درونی ما امکان بروز مییابد. در مهاجرت است که برای انسان این موقعیت فراهم می شود که از تمامی عاداتی که نا آگاهانه به آنها خو گرفته و به آنها وابسته شده است جدا شود، و اینها خود شانس و فرصت دومی است برای مهاجر که اختیار زندگی خویش را آگاهانه بدست گیرد.
در حقیقت میتوان گفت در مهاجرت به کشورهای آزاد، انسان به دنیائی وارد میشود که امکان رشد و پیشرفت در آن کم نیست، امنیت اقتصادی و اجتماعی مهیاست و چندان مانعی بر سر راه ترقی و تعالی آدمی وجود ندارد. باید و نبایدهای زندگی قومی و قبیلگی که آزادیهای فردی و بدنبال آن امکان خلاقیت و رشد و شکوفایی را از فرد سلب کرده بود، از میان می رود و اگر مهاجر زندگی و کار خود را محدود به دایره هموطنان ننماید، میتواند از این فرصتها و امکانات بهره گرفته و استعدادهای خفته خود را به منصه ظهور برساند. درخشش ایرانیان مقیم کشورهای پیشرفته در زمینه های مختلف علمی، ادبی، فرهنگی و هنری را می توان به وجود استعداد و قابلیت در آنان و مهمتر از آن به استفاده صحیح این عزیزان از این امکانات منتسب دانست. این امر خود نشانگر اینست که هیچ ملتی به لحاظ هوش و استعداد از ملت دیگر بالاتر یا پایین تر نیست، بلکه این شرایط محیطی است که زمینه ساز بروز خلاقیت ها و استعداهاست. به عبارت ساده تر همانطور که یک بذر خوب برای تبدیل شدن به یک گیاه شاداب و پر بار احتیاج به خاک مناسب، آب و نور و حرارت کافی دارد، انسانها نیز برای رشد و شکوفائی زمینه مساعد می خواهند و این معنا را بخوبی در شعر فروغ می توان یافت که: هیچ صیادی از جوی حقیری که به گودالی می ریزد مرواریدی صید نخواهد کرد.
تو می روی به سلامت (1)
● اتوبوس سواری
اگر در صفحه تورهای مسافرتی برای عید دنبال یک تور با قیمت مناسب هستید، باید دنبال تورهای زمینی که با اتوبوس شما را به گردش در ایران یا خارج از کشور میبرند، باشید. شاید هم قصد دارید خودتان برای سفر نوروزی بلیت اتوبوس تهیه کنید و با این وسیله بزرگ حمل و نقل عمومی راهی سفرهای نوروزی شوید. برای اینکه سفر با اتوبوس برایتان لذتبخش و خاطرهانگیز باشد و از سلامت و ایمنی کافی برخوردار باشید، باید قوانین سفر با اتوبوس را بدانید.
● حقوق اتوبوسی
۱) حقوقتان را بدانید:
این حق شماست که بدانید در یک سفر نوروزی، اتوبوس چه مسیری را برای رسیدن به مقصد طی و از چه جادهها و شهرهایی گذر میکند. معمولا شرکتهای حمل و نقل، هنگام صدور بلیت، مسیر سفر را به شما اطلاع میدهند. نرخ خدمات حمل و نقل مسافر با اتوبوس هر سال را وزارت راه و ترابری از سوی سازمان حمل و نقل پایانههای کشور صادر میکند.
شرکتهای مسافربری باید در صورت درخواست شما بدون دریافت وجه اضافی، بلیت صادره را تمدید کنند. برای کودکان زیر ۵ سال که صندلی جداگانهای به آنها اختصاص نمییابد، خدمات حمل و نقل رایگان است. شرکتهای مسافربری ملزم هستند در همان ساعتی که در بلیت شما درج شده وسیله نقلیه مناسبی برای سفر شما آماده کنند، ولی در صورت تاخیر بیش از یک ساعت در حرکت وسیله نقلیه عمومی، شرکت ملزم به تامین وسیله نقلیه جایگزین و یا استرداد کل مبلغ بلیت در صورت درخواست مسافر است.
اگر شما تا یک ساعت قبل از آغاز سفر نوروزی از سفر منصرف شوید شرکتهای مسافربری با کسر ۱۰ درصد کل مبلغ بلیت، پول بلیت را به شما باز میگردانند. فراموش نکنید اگر اتوبوس شما در طول سفر دچار نقص فنی شد و از ادامه سفر بازماند، شرکت حمل و نقل موظف است بدون ایجاد هزینه اضافی و در اسرع وقت، وسیله مناسب را برای انتقال مسافران فراهم کند.
۲) سلامت در اتوبوس:
رانندگان اتوبوسها را شرکتهای حمل و نقل از میان افرادی که صلاحیت اخلاقی و حرفهای دارند و آزمونهای لازم را گذراندهاند، برمیگزینند. کارکنان اتوبوس در طول سفر نوروزی موظفند اصول اخلاقی و شئونات اسلامی را رعایت کنند. همچنین در زمان و مکان مناسب برای بجا آوردن نماز توقف کنند. فراموش نکنید رعایت اصول بهداشتی اتوبوس تحت نظارت مسوولان شرکت مسافربری است و شما میتوانید اگر شکایتی در این زمینه داشته باشید این شکایت را با این مسوولان در میان بگذارید.
پذیرایی از مسافران در داخل اتوبوس و ارائه آب آشامیدنی باید با استفاده از ظروف یکبارمصرف استاندارد باشد.
۳) ایمنی در اتوبوس:
اگر طول سفر نوروزی شما بیش از هشت ساعت است باید حتما یک راننده کمکی در اتوبوس شما حضور داشته باشد تا در هنگام خستگی و خوابآلودگی راننده اول جایش را با او عوض کند. هیچ رانندهای حق ندارد با سرعت غیرمجاز براند. فراموش نکنید سرنشینان اتوبوس برای حوادث احتمالی نزد شرکت بیمه دانا بیمه شدهاند و اگر خداینکرده حادثهای در طول سفر رخ دهد شرکت بیمهگر در حد تعهدات خسارات وارده به مسافران را جبران میکند.
۴) چند کیلو بار مجاز است:
شما در طول مسافرت با اتوبوس میتوانید ۲۰ کیلوگرم بار را به ازای هر نفر همراه ببرید و اصلا لازم نیست بابت آن هزینه اضافی به شرکت اتوبوسرانی بپردازید. وقتی شما بار و وسایلتان را تحویل میدهید مسوولیت نگهداری آن برعهده شرکت مسافربری است. مسافران باید در قبال تحویل بارشان به شرکت مسافربری، برچسب شمارهدار مربوط به بار خود را دریافت کنند.
۵) برای بدخوابها: اگر شما در طول سفر با اتوبوس خوابتان نمیبرد و چندین ساعت کلافه میشوید میتوانید قبل از سفر یک عدد قرص خوابآور ضعیف با تجویز پزشکتان مصرف کنید.
۶) هدفون برای شما:
اگر سر و صدای مسافران، گریه کودکان و حتی رفت و آمد ماشینها در جاده شما را ناراحت میکند میتوانید یک هدفون همراه ببرید و در طول سفر با اتوبوس بهخصوص در طول شب گوشهایتان را با آن بپوشانید.
۷) شرکت مسافربری را با دقت انتخاب کنید:
ممکن است شما بلیت گرانتری بخرید ولی در عوض سفر نوروزیتان را در اتوبوسی سپری میکنید که ایمنتر است. خدمات بیشتری به شما ارائه میشود و صندلیهای بهتری دارد بنابراین شرکتهای مسافربری برتر را انتخاب کنید.
۸) در رستورانهای بینراهی غذا نخورید:
باید گفت در رستوران بینراهی استانداردی وجود ندارد. سطح بهداشت این واحدها در حد ابتدایی است. اگر مجبورید در این مکانها غذا بخورید دستکم آنهایی را برگزینید که معتبرتر هستند. اگر چه معمولا رانندگان اتوبوس در رستورانهای خاص توقف میکنند و استفاده از رستوران بهتر، مقدور نیست ولی برای ارزیابی سطح بهداشت این رستورانها به وضعیت دستشوییها، لباس کارگران، نظافت میزها، حضور حشرات و تمیزی وسایل غذا مثل چاقو و چنگال و لیوان دقت کنید.
● پرواز نوروزی
عید از راه رسیده است و فصل مسافرت هم به دنبال آن به خانههای بیشتر ما ایرانیها پا گذاشته است. ممکن است تصمیم گرفته باشید عید را به یکی از شهرهای زیارتی یا توریستی کشورمان بروید یا از میان آگهیهای روزنامهها یکی از کشورهای دیدنی دنیا را برای مسافرت انتخاب کرده باشید. اگر برای مسافرت هواپیما را انتخاب کرده باشید بدون شک راحتتر و در زمان کمتر به مقصد خواهید رسید. ولی پیش از پرواز بهتر است با ایمنی پروازهای هوایی در هواپیما آشنا شوید تا این سفر هوایی بیشتر به شما و خانوادهتان خوش بگذرد.
۱) پروازهای یکسره را انتخاب کنید:
گاهی شما مجبورید برای پرواز به نقطهای دور، پروازهای خود را عوض کنید. جالب است بدانید بیشتر حوادث هوایی در هنگام بلند شدن هواپیما از زمین یا هنگام نشستن آن روی زمین رخ میدهند بنابراین در صورتی که پروازهای یکسره را انتخاب کنید، ایمنی بیشتری خواهید داشت.
۲) یک هواپیمای بزرگ:
سعی کنید هواپیماهایی را برای پرواز انتخاب کنید که بزرگ باشند و حداقل بیش از ۳۰ مسافر صندلی داشته باشند. در حوادث هوایی شانس زنده ماندن مسافران در هواپیماهای بزرگ بیشتر است.
۳) به توصیههای پیش از پرواز گوش دهید:
شاید به نظر شما صحبتهای مهماندار و حرکات تکراری او پیش از پرواز، خستهکننده باشد ولی به آن توجه کنید چون ممکن در خروج اضطراری در هواپیماهای گوناگون متفاوت باشد. کارت ایمنی پرواز را هم دقیقا مطالعه کنید.
۴) تا هنگامی که روی صندلی نشستهاید، کمربندهای پرواز را بسته نگه دارید:
تلاش کنید هنگامی که روی صندلی هواپیما نشستهاید و پرواز ادامه دارد کمربندهای پرواز را بسته نگه دارید. در این صورت اگر هواپیما در یک تور بولانس (جریان هوا) اتفاقی افتاد و دچار تکانهای شدید شد شما پرتاب نخواهید شد و ایمنی بیشتری خواهید داشت.
۵) مواد خطرناک را از چمدانتان خارج کنید:
یک لیست طولانی از موادی وجود دارد که خطرناکند و شما نباید آن را در کیف دستی یا چمدان خودتان قرار دهید. بنزین و سایر مواد قابل اشتعال، اسید، الکل، مواد خورانده و گازهای سمی را هرگز همراه خود وارد هواپیما نکنید.
۶) مراقب نوشیدنیهای داغ باشید:
شاید میل داشته باشید در طول پرواز چای یا قهوه داغ نوشجان کنید ولی ممکن است این نوشیدنیها به دلیل حرکت هواپیما روی لباس یا تن شما بریزند. بنابراین اجازه دهید مهمانداران این کار را برایتان انجام دهند آنها در این زمینه آموزش دیدهاند و میتوانند نوشیدنیها را در راهروهای هواپیما حمل کنند و به دست شما برسانند.
۷) چمدانهای چرخدار را انتخاب کنید:
این روزها چمدانهایی در رنگهای زیبا به بازار آمدهاند که شما میتوانید به راحتی آنها را روی چرخهایشان روی زمین بکشید و به راحتی آنها را حمل کنید. اگر لازم باشد چمدانهای سنگین را بلند کنید (حمل کنید) فشار زیادی بر اسکلت و ستون فقرات خودتان وارد میکنید که میتواند باعث دردهای عضلانی-اسکلتی پس از مسافرت هوایی شود. معمولا حمل چمدانهای سنگینتر از ۱۸ کیلوگرم دشوار است و میتواند فشار زیادی بر بدنتان وارد کند.
۸) اسم و آدرستان را روی چمدانها بنویسید:
برای اینکه خیالتان از بابت گمشدن چمدانها راحت باشد، یک برگه کاغذ کوچک بردارید و اسم، نشانی و تلفن خود را روی آن یادداشت کنید. این برگه را روی چمدانتان نصب کنید. برای اطمینان بیشتر، یک عدد از این نوشتهها را نیز درون چمدانتان قرار دهید.
۹) چمدانی مخصوص خودتان:
بیشتر چمدانها شکلها و رنگهای مشابهی دارند. همین مورد موجب میشود شما نتوانید بهراحتی چمدانتان را از میان چمدانهای دیگر پیدا کنید و یا شاید مسافری دیگر، چمدان شما را اشتباهی بردارد. بنابراین در هنگام خرید چمدان تلاش کنید نوعی را انتخاب کنید که رنگ و شکل متمایزی داشته باشد.
۱۰) مدارکتان را در چمدان نگذارید:
مدارک و وسایلی که گران و یا بااهمیت هستند را درون چمدان نگذارید. پول نقد، لبتاپ و مدارک را در کیف دستیتان جای دهید و با خود درون هواپیما ببرید. در صورتی که این وسایل مهم را در چمدانتان قرار دهید و به هر دلیلی چمدانتان گم شود، دچار مشکلات جدی خواهید شد.
۱۱) ایمنی در توربولانس هوا:
توربولانس هوا در حین پرواز معمولا غیرقابل پیشبینی است و ممکن است هواپیما را دچار تکانهای ناگهانی کند. بنابراین برای اینکه خودتان و یا فرزندتان پرتاب نشده و دچار آسیبهای فیزیکی نشوید، باید نکات ایمنی را رعایت کنید. کمربند ایمنیتان را همواره بسته نگهدارید، فقط در کشور آمریکا سالانه ۳۸ مسافر در اثر نبستن کمربند ایمنی پرواز و افتادن هواپیما در توربولانس دچار صدمه فیزیکی میشوند.
۱۲) لباسهای نخی بپوشید:
تلاش کنید هنگامی که قصد یک مسافرت هوایی دارید، لباسهای نخی به تن کنید. این لباسها علاوه بر اینکه شما را خنک نگه میدارند، در صورتی که هواپیما دچار آتشسوزی شد، از شما حفاظت بیشتری میکنند، در حالی که لباسهای نایلونی، پلیاستر، هنگامی که در برابر حرارت قرار گیرند، ذوب میشوند.
۱۳) بیماری خود را اطلاع دهید:
اگر شما و یا فرزندتان مبتلا به یک بیماری هستید، مثل صرع، بیماری قلبی و... که ممکن است طی پرواز دچار حملاتی شوید، حتما پیش از پرواز، مهمانداران را از وضعیت سلامت خودتان آگاه کنید تا آنها آمادگی لازم را برای کمک به شما در شرایط اضطراری داشته باشند.
۱۴) مراقب کودک شیطانتان باشید:
فراموش نکنید این خود شما هستید که مسوولیت مراقبت و نظارت بر فرزندتان را برعهده دارید، نه خدمه هواپیما. بنابراین تلاش کنید او را سرگرم نگه دارید و کنترل کنید. در پروازهای هوایی طولانی جستوخیز کودک روی صندلی و یا راهروهای هواپیما میتواند موجب ریختن نوشیدنیهای داغ روی مسافران شود و یا حتی موجب آسیب خود کودک شود. بنابراین برای ایمنی فرزندتان و سایرین او را کنترل کنید. راه دیگر آن است که اجازه ندهید در صندلی مجاور راهرو بنشیند.
۱۵) اسباببازیهای ایمن:
اگر کودک شما تمایل دارد اسباببازیهایش را همراه بیاورد، اجازه ندهید اسباببازیهای تیز، سنگین و یا حتی قابلشکستن را با خود به درون کابین هواپیما بیاورد. اسباببازیهای الکترونیکی هم میتوانند با کارکرد سیستمهای الکترونیکی هواپیما تداخل کنند و خطرآفرین شوند. حتی اگر هم اسباببازی همراه خودتان نبرید، در طول پرواز میتوانید از مهمانداران خواهش کنید یک اسباببازی برای سرگرمکردن کودکتان در اختیارتان بگذارند.
۱۶) ترس از پرواز:
شما هم از پرواز میترسید؟ خواندن خبرهای سقوط هواپیما در روزنامهها شما را حسابی وحشتزده میکند و در هنگام پرواز هر لحظه میترسید که هواپیمای شما هم سقوط کند؟ ترس از پرواز یک پدیده پیچیده روانی است که با شنیدن خبرهای ناخوشایند در این زمینه بیشتر تحریک میشود. توربولانس یا جریانهای شدید هوا که گاه هواپیما در آن گرفتار میشود میتواند موجب بروز تکانهای شدید در هواپیما شود که ترس و اضطراب شما را از پرواز دامن میزند. فراموش نکنید این جریانهای هوا معمولا نمیتوانند مشکلی در پرواز هواپیما ایجاد کنند و پس از لحظاتی برطرف میشوند. در هنگام پرواز آرامش خودتان را حفظ کنید و به جای فکر کردن به صحنههای بد به آرامش و مدیتیشن فکر کنید. سرگرم کردن خودتان به مطالعه نیز میتواند حواس شما را از ترس منحرف کند. اگر هیچ یک از این روشها کارساز نیست با مشورت پزشک یک عدد قرص آرامبخش پیش از پرواز میل کنید.
● قطار قطار سلامتی
این روزها از بسیاری از شهرهای مهم دنیا و ایران ریلهای قطار میگذرند و حتی قطارهای ویژهای مثل قطارهای تندرو و به بسیاری از شهرها سفر میکنند. برای سفرهای نوروزی هم قطار گزینه خوبی است و برتریهایی بر هواپیما، اتومبیل و حتی اتوبوس دارد. اگر هنوز بلیتهایتان را نگرفتهاید توصیههای ما را درباره سفر نوروزی با قطار بخوانید حتما درباره مسافرت با قطار نظرهای جدیدی پیدا خواهید کرد:
▪ یک قطار و این همه فایده:
سفر نوروزی با قطار بسیار ایمن و راحت است چون خطرات رانندگی در جاده را ندارد. شما مجبور نیستید چندین ساعت روی یک صندلی در یک فضای کوچک بنشینید. در طول سفر میتوانید راه بروید و حتی استراحت کنید و از مناظر بهاری بیرون پنجره قطار لذت ببرید. سفر با قطار تاخیرهای طولانی سفر با هواپیما را ندارد.
شما میتوانید با سایر اعضای خانوادهتان در قطار صحبت کنید، کتاب بخوانید و حتی چرت بزنید. شما در قطار میتوانید با خیال آسوده به رستوران بروید و یک شام یا نهار حسابی میل کنید. حتما شما هم قبول دارید خریدن بلیت قطار برای خانوادهتان در یک سفر نوروزی خیلی باصرفهتر از خریدن بلیت هواپیما است. اگر شما هم از پرواز میترسید یا مشکلات پزشکی دارید که پرواز برایتان منع شده است،امسال عید با قطار به سفر بروید. سفر نوروزی با قطار برای خانوادههایی که بچه کوچک دارند هم مناسبتر از ماشین و هواپیما است چون راحتتر میتوان کودکان را در قطار کنترل کرد.
۱) یک قطار را انتخاب کنید:
شاید شما بخواهید از شمالیترین نقطه ایران به جنوبیترین نقطه آن سفر کنید تا سال تحویل را در جنوب ایران باشید در این صورت شاید لازم باشد قطارتان را عوض کنید نیمی از راه را با قطار تندرو و نیم دیگر را با قطار معمولی طی کنید. توصیه ما این است که تا حد امکان تلاش کنید تمام طول سفر را با یک قطار سفر کنید چون در این صورت هم استرس و نگرانی شما کمتر میشود و لازم نیست مدتی در ایستگاه واسط منتظر قطار بعدی بمانید. امکان جا گذاشتن و گم شدن ساکها و وسایلتان هم کمتر میشود.
۲) کودکان زیر دو سال:
معمولا برای کودکان زیر دو سال بسیاری از شرکتهای حمل و نقل ریلی، بلیت نمیگیرند ولی به هر حال هنگام تهیه بلیت نوروزی میتوانید این مطلب را از فروشنده بلیت سوال کنید. از طرف دیگر اگر کودک زیر دو سال دارید حتما صندلی اتومبیل مخصوص کودک را همراه ببرید که اگر صندلی به کودک شما داده شد بتوانید این صندلی مخصوص کودک را روی صندلی قطار نصب کنید و کودک شما چندین ساعت در بغل شما نباشد و کلافهتان کند.
۳) راحت بخوابید:
اگر سفر شما تا مقصد بیش از شش ساعت طول میکشد خیلی لذتبخشتر خواهد بود که به جای سفر با اتومبیل سفر با قطار را انتخاب کنید چون شما میتوانید در قطار بخوابید و حتی بچهها در تختهای دوطبقه یا سهطبقه قطار بخوابند و لذت ببرند، شما هم قبول دارید خوابیدن در ماشین در حال حرکت چقدر دشوار است. اینطور نیست؟
۴) بار و بنهتان را کم کنید:
سعی کنید برای هر نفر از اعضای خانواده یک ساک کوچک بردارید. در این صورت هم در کوپه جای کمتری برای بار و بنه گرفته میشود و هم حمل و نقل این وسایل برای شما آسانتر است. هر چه ساکهایتان کمتر باشد احتمال اینکه آنها را در قطار جا بگذارید کم میشود.
۵) چه ببریم در قطار:
برای بازی و سرگرمی کودکان در کوپه قطار چند تا اسباببازی کوچک را از قلم نیندازید. میانوعدههای سبکی که کودکان دوست دارند هم انتخاب خوبی برای سرگرمکردنشان است. اگر نوزادتان در سفر با قطار همراهتان است حتما همه وسایل مورد نیاز او مثل غذای نوزاد، پوشک و... را همراه ببرید.
۶) در قطار چه بکنید:
یک ساعت قبل از ساعت حرکت قطار در ایستگاه حاضر باشید تا با خیال آسوده قطار و ورودی آن را پیدا کنید و وسایلتان را سر فرصت در قطار قرار دهید. قبل از سفر با قطار به کودکان گوشزد کنید که باید در طول سفر چگونه به حقوق دیگر اعضای خانواده و مسافران احترام بگذارند.
۷) ایمنی در سفر با قطار:
فراموش نکنید به کودکان اجازه ندهید به چرخهای قطار نزدیک شوند چون قطار هر لحظه ممکن است اندکی حرکت بکند. به کودکان اجازه ندهید از روی ریل عبور کنند و روی آن بازی کنند. هیچوقت از جلوی لکوموتیو قطار عبور نکنید. به کودکان آموزش دهید با سیستمهای حفاظتی و اورژانسی قطار مثل ترمز خطر بازی نکنند. هنگام راه رفتن در قطار حتما دقت کنید و دستگیرهها را بگیرید به خصوص توجه به این نکته برای کودکان و سالمندان لازم است، قطار هر لحظه میتواند ناگهانی بایستد و یا حرکت کند یا بپیچد. اگر کودکان شما در تختهای بالایی کوپه خوابیدهاند حتما ایمنی آنها را کنترل کنید و میلهها و نوارهای ایمنی تخت را که مانع سقوطشان میشوند، کنترل کنید.
۸) پزشک در کنار شما:
بیشتر قطارها این روزها یک پزشک نیز دارند. بنابراین اگر در طول سفر دچار مشکل و یا بیماری شدید میتوانید در قطار به وسیله پزشک معاینه شوید. خانمهای باردار، کسانی که بیماری قلبی و عروقی دارند و حتی افراد دیابتیک میتوانند از خدمات مراقبتی پزشکی قطار استفاده کنند تا سالم به مقصد برسند.
۹) در ایستگاههای قطار:
سفر با قطار این خوبی را دارد که شما برخلاف هواپیما محدودیت وزن بار ندارید و مجبور نیستید برای بار اضافی هزینه پرداخت کنید. از طرف دیگر چون بیشتر ایستگاههای قطار در مرکز شهر قرار دارند، در پرداخت هزینههای رفت و آمد صرفهجویی میشود.
۱۰) در یک چشم بر هم زدن به مقصد برسید:
شما میتوانید یک روز عصر در مبدأ سوار قطارهای شبانه شوید و در نهایت راحتی بخوابید و صبح در مقصد بیدار شده و با شادابی تعطیلات سال نو را آغاز کنید.
تو میروی به سلامت (2)
با شروع ماههای گرم سال، تفریح، مسافرت و گردش نیز آغاز میشود.اگر در این ایام به نكات بهداشتی توجه نشود به طور حتم خانوادهها نمیتوانند روزهای به یادماندنی داشته باشند چرا كه بسیاری از بیماریها در این فصل شیوع بیشتری مییابد و در صورت عدم توجه افراد به بهداشت فردی و اجتماعی، احتمال ابتلا به این بیماریها افزایش خواهد یافت با توجه به گرمای هوا، افزایش احتمالی آلودگی مواد غذایی و افزایش ناسازگاریهایی كه سیستم بدن مسافران با محیطهای ناآشنا به طور طبیعی پیدا میكند، احتمال ابتلا به برخی از بیماریها بالا میرود كه این امراض به بیماریهای مسافرت معروف است. عفونتهای رودهای از شایعترین بیماریهای فصل تابستان است و كودكان و سالمندان از آسیبپذیرترین افرادی هستند كه بیماریهای عفونی رودهای آنان را تهدید میكند پس رعایت نكات بهداشتی به علت كمی امكانات هنگام مسافرت از اهمیت خاصی برخوردار است.آب چشمهها همیشه سالم نیست، هنگام مسافرت و گردش از آب سالم و مطمئن استفاده كنید.
هنگام گردش در پاركها به تابلوی هشداردهنده و مشخصكننده آب آشامیدنی و آب فضای سبز توجه كرده و از مصرف آب فضای سبز برای آشامیدن جدا خودداری كنید.
از آب رودخانهها برای شستن دست و صورت و ظروف استفاده نكنید زیرا مشخص نیست از مبدا رودخانه تا محلی كه فرد قراردارد آب دچار چه آلودگیهایی شده است و بسیاری از عفونتها از طریق ظروف یا دستهای آلوده شده وارد بدن میشود.
هنگام مسافرت حتما آب مصرفی را از منزل تهیه نمایید یا آب مورد استفاده را بجوشانید در غیر اینصورت از آب بطری شده استفاده كنید.
یخ مصرفی خود را از منزل تهیه نمایید، به هیچ عنوان از یخهای قالبی كه در كنار خیابان یا بعضی از مراكز تهیه و توزیع مواد غذایی اقدام به فروش آن میكنند استفاده نكنید. بهتر است در صورت امكان از كارخانجات معتبر اقدام به خرید یخ كنید.از خوردن سبزیجات خام قبل از شستوشوی كامل و ضد عفونی كردن آنها پرهیز كنید.
خوراكیها و مواد غذایی خام و پخته كه توسط دستفروشان دورهگرد عرضه میشود بهداشتی نبوده و مصرف آنها جایز نیست.
از قرار دادن مواد غذایی شسته نشده در كنار مواد غذایی تمیز در داخل یخچال خودداری كنید.مواد غذایی خام و پخته را در یخچال كنار هم نگذارید.
مواد غذایی فاسد شدنی و غذاهای پخته محیط بسیار مناسبی برای رشد و تكثیر میكروبها در هوای آزاد هستند بنابراین از نگهداری مواد غذایی پخته در خارج از یخچال پرهیز كنید.
از مصرف غذاهای پخته و مواد غذایی فاسدشدنی كه مدت زیادی در خارج از یخچال باقی مانده خودداری نمایید زیرا احتمال بروز مسمومیت پس از مصرف بسیار بالا میباشد.
در حین سفر یا تفرج اگر غذای پخته همراه میبرید موقع مصرف غذا آنها را گرم كنید.
مواد خوراكی را در ظروف سربسته و دور از دسترس حشرات و جوندگان نگهدارید.
بستنیهایی كه در مكانهای نامطمئن و یا در بستهبندی غیراستاندارد و نامعلوم تولید شدهاند اغلب آلودهاند و باید از مصرف آنها پرهیز كرد.
آبمیوهها و نوشیدنیهایی كه در آبمیوهفروشیها تهیه میشوند اغلب آلودهاند. از مصرف آنها پرهیز كنید و از نوشیدنیهای بستهبندی شده دارای مشخصات بهداشتی استفاده نمایید.از خرید مواد غذایی بستهبندی بدون پروانه ساخت، تاریخ تولید و انقضا و مصرف آنها جدا خودداری كنید.
از جمله مشكلات عمده سفر وجود رستورانها و مكانهای توزیع مواد غذایی غیربهداشتی در مسیر جادههاست، از مراجعه به چنین مكانهایی پرهیز كنید.
تور فرامنطقهای
در سال ۲۰۰۵ میلادی، ۸۹ درصد گردشگرانی که به فرانسه سفر کردند از کشورهای اروپایی بودند.
از این میان ۱۹.۷ درصد انگلیسی، ۱۷.۴ درصد آلمانی، ۱۵.۲ درصد هلندی، ۱۱.۸ درصد بلژیکی و لوکزامبورگی و ۹.۵ درصد ایتالیایی گزارش شدهاند. با کمی دقت متوجه میشویم که حدود ۷۰ درصد گردشگرانی که به فرانسه سفر کردند از کشورهای همسایه بودند.
موضوع این است که با توجه به آمارها، بیشتر گردشگرانی که به یک مقصد سفر میکنند، از مکانهای مجاور و همسایه مقصد هستند. این مطلب برای بیشتر مقاصد گردشگری صدق میکند.
با توجه به این مقدمه، در این نوشتار قصد داریم حوزه فرهنگی ایران را به همراه شاخصههای آن تعریف و آن را بهعنوان یک مقصد و یک بسته مناسب گردشگری به مخاطبان عرضه کنیم.
ما از سرزمینی سخن میگوییم که محدودهای فراتر از مرزهای سیاسی فعلی ایران را در بر میگیرد. این سرزمین شامل فلات ایران است، خراسان بزرگ را در خود جای داده، بخش وسیعی از جاده ابریشم از آن میگذرد، چهار راه اتصال تمدنهای شرق و غرب محسوب میشود، مردمش تاریخ مشابهی را پشت سرگذاشتهاند، دین مشترکی دارند، مراسم نوروز را اجرا میکنند و خیلیهایشان یا به زبان فارسی سخن میگویند یا با این زبان ریشه مشترکی دارند. دانشمندان، متفکران، فیلسوفان، ادبا و عرفای بزرگی در آن ظهور کردهاند و در نتیجه، فرهنگ مشترکی در جای جای آن برقرار است.
هرودوت از این سرزمین مینویسد و گزنفون دشتها و کوههایش را میپیماید و اسکندر از دوردست به طمعش میآید و شیهوانگتی از چین و چاندرا گوپتا مایوریا از هند در تمنای کشف رمز موفقیت زمامدارانش بر میآیند و هر که قصد جهانگشایی دارد، کمی از شهد شیرینش میچشد. چراکه سخن از سرزمین افسون و افسانه است. سخن از قصر پادشاه و گنبد طلا و گوهر شب چراغ و لباس زربفت و قالی جادویی و شاهزاده عاشق و بهشت رؤیایی و نوای موسیقی و سرمستی وصال و غول بیابان و پری مسلمان و غمزه نرگس و ساعت سعد و سوگلی باغ است.
تمایل مقاومت ناپذیر کشف این سرزمین سحرانگیز، بسیاری از کسان از هر جای جهان را واداشت تا خود را به آب و آتش بزنند و ایران افسانهای را دریابند.
آنها در کسوت بازرگان و نظامی و جهانگرد و دانشمند و جغرافیدان آمدند و دانستند و ارتباط برقرار کردند و با مباهات فراوان به ملکه الیزابت گفتند کدام یک از سلاطین پیش از علیاحضرت توانسته است با امپراطور ایران ارتباط برقرار سازد.
اما هنگامی که تپههای باستانی اسرار خود را فاش کردند، این سرزمین دیگر لباس سحر و افسون را به در آورد و همه دنیا را با هنر و تمدن دیرین دیگری آشنا کرد. در این سرزمین جدید زندگی دیگر صورت تخیل نداشت و حالت جدی و واقعی به خود گرفت.
عجیب است که این دیار با آن که از عهد قدیم تا کنون پابرجاست و زندگی و تمدن در آن یکسره در جریان است، تا به این حد حتی تا به امروز برای جهانیان ناآشناست.
بد نیست نظری به تعدادی از پایتختهای ایران در طول تاریخ بیندازیم: هگمتانه، پاسارگاد، شوش، بابل، تیسفون، صددروازه(دامغان)، ری، نسا، مرو، فیروزآباد، بیشاپور، جندی شاپور، تخت سلیمان، دمشق، بغداد، زرنگ، غزنه، جرجان، سمرقند، بخارا، خوارزم، اورگنج، هرات، مشهد، مراغه، تبریز، اردبیل، قزوین، اصفهان، شیراز و تهران.
با توجه به موقعیت جغرافیایی این شهرها و گستردگی سرزمینی که در بر میگیرند (غزنه شرقیترین، تیسفون غربیترین، اورگنج شمالیترین، شیراز جنوبیترین پایتختها) و همچنین با اثری که یک شهر به هنگامی که پایتخت است بر سایر شهرهای اطراف میگذارد، متوجه میشویم که با چه قلمروی وسیع فرهنگی روبهرو هستیم.
از طرف دیگر وجود امپراطورهای یکپارچه هخامنشی و ساسانی و صفوی از یک سو و وقوع رویدادهای سیاسی حمله اسکندر و اعراب و مغولان از سوی دیگر در قلمرو اشاره شده مفاهیمی را به وجود آورد که عمیقا در اسطوره، دین، باور، سبک زندگی، خط، زبان، هنر و معماری مردمان این سرزمین پهناور نفوذ کرد.
ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، افغانستان، بحرین، عراق، سوریه، ترکیه، ارمنستان، آذربایجان، گرجستان و ایران کشورهایی هستند که ما از آنها سخن میگوییم. هر کدام از آنها هر چند که مرز سیاسی خاص خود را دارند و امروزه راه مستقلی را در پیش گرفتهاند، اما هنوز هم گوشهای نسبتا وسیع از فرهنگ، هنر، آداب و اعتقاد مشترکی را در خود جای دادهاند. کافی است به اشعار مولانا یا شاهنامه فردوسی رجوع کنید تا شهرهای همین منطقهای که مدنظر قرار دادهایم را در اندیشه این دو اندیشمند بیابید.
از طرفی، مقاصد گردشگری به مناطق و نواحی و حوزههای متفاوت تقسیم بندی میشوند. بهنظر میرسد، این سرزمین (حوزه فرهنگی ایران) را نیز میتوان بهعنوان یک حوزه گردشگری تعریف کرد و از آثار مثبت آن بهره برد.
همانطور که گردشگری بعد از جنگ جهانی دوم باعث از بین رفتن کدورتها در میان اروپاییان شد و دیگر در کتابهای درسی آنها خبری از تجاوزات آلمانها دیده نمیشود و آن خاطرهها آهسته آهسته در حال محو شدن است، میتوانیم امیدوار باشیم که مشکلات اندک برخی از کشورهای منطقه مورد بحث ما نیز با رونق گردشگری و همکاریهای فرهنگی از این قبیل، حل و فصل شود. گردشگری در این منطقه قادر است مناسبات سیاسی و اقتصادی را بهبود بخشد و سوءظنها را به حسنظن تبدیل کند.
تور اپراتورها میتوانند علاوه بر فروش بستههای مربوط به کشور خودشان، به معرفی منطقه بپردازند و برایش تور طراحی کنند و مشتریان بیشتری را به این وسیله جلب کنند.
شاید کمی دور از ذهن بهنظر برسد اما بد نیست که سیاستمداران به لغو روادید در میان این کشورها بیندیشند و راهکارهای آن را مورد بررسی قرار دهند. یکی از روشهای مناسب برای حفظ تمدن و فرهنگ شرقی در مقابل فرهنگ غربی و با وجود جهانیشدن، اصالت را حفظ کردن، همین راه تفاهم منطقهای است.
وقتی به انواع تورهایی که با هماهنگی در میان کشورهای منطقه میتوان برگزار کرد فکر میکنیم، بسیار وسوسهانگیز است: برگزاری تور از بلخ تا قونیه، حرکت در مسیر جاده ابریشم با آن نوستالژی باشکوهش، گام زدن در سرزمین اقوام کهن، آشنایی با بناها و مردم خراسان بزرگ که مهد امپراطوریهای وسیع و خاستگاه پرورش بزرگانی همچون خوارزمی، بیرونی، فارابی، بلعمی، دقیقی، فردوسی، بوزجانی، ابن سینا، ناصرخسرو، رودکی، عنصری، فرخی، منوچهری، بلخی، بایزید، بوسعید، خرقانی، عطار و... بسیار شگفت انگیز است.
در این سرزمین میتوان کویر را درنوردید، کوهها را فتح کرد، بر سر مزار عرفا و شعرا گل گذاشت، مسیرهای جهانگشایی جهانگیران را پیمود، فستیوالها و جشنهای بیشماری را تماشا کرد، سیر تحول هنر و معماری را درک کرد، با عشایر همراه شد و...
حتی میتوان بهعنوان پیشنهاد به این موضوع اندیشید که میتوان یک موزه با مضامین مشترک از کشورهای منطقه در هر کشوری ایجاد کرد و نام یکسانی برایشان انتخاب و گونهای از موزههای زنجیرهای را ایجاد کرد. میتوان گونههای بسیاری از فرهنگ منطقه را بهعنوان میراث ناملموس مشترک در یونسکو به ثبت رساند.
بیگمان اجرای طرحهایی که ذکر شد به سادگی امکان ندارد اما این موضوع باعث نمیشود که از بیان دیدگاهها و ایدههای جدید دور بمانیم و منتظر باشیم تا دیگران برای ما تصمیم بگیرند.