ليست شهداي دفاع مقدس (ك)

رمضان‌علي در سال 1341 در شب شهادت مولاي متّقيان (ع) متولد شد. مادر، شوق زيادي براي تربيت او داشت و رمضان در سايه زحمات او بزرگ شد. دبستان را نيمه‌کاره رها کرد و مشغول به کار گرديد. براي مدتي در کارگاه گل‌زني ( سفال ) کار کرد؛ آن‌گاه در شرکت پلار فعاليت نمود. اما حادثه آتش‌سوزي شرکت پلار و فوت يکي از دوستانش مانع ادامه کار او گشت و کبيري به شغل نجاري روي آورد.
جنگ که آغاز شد، هزاران تن از يلان ايراني را به مصاف باطل فرا خواند و رمضان‌علي روانه ميدان جنگ شد. روز بيست و يکم ماه‌رمضان منطقه پرورش ماهي در شرق بصره ميعادگاه عروج آسماني او بود. اصابت گلوله به پا در عمليات رمضان و جراحت شديدش، او را به آسمان رساند. پيکر جوان 20 ساله ايران اسلامي را بعد از 15 سال در گلزار شهداي رهنان به خاک سپردند.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان جلد 1 صفحه 253

سال 1339 به دنيا آمد؛ نامش " محمدرضا " بود و عاشق اهل‌بيت (ع) و شيفته‌ي فرهنگ سرخ عاشورا، 7 ساله بود که به مدرسه رفت تا توشه‌اي از علم روز بردارد.
مدرک ديپلم را که گرفت، در آزمون سراسري دانشگاه شرکت کرد و در رشته‌ي شيمي دانشگاه تهران پذيرفته شد.
کبيري در زمان جنگ تحميلي، درس را رها کرد و عاشقانه راهي خطوط مقدم رزم گشت و بعد از نبردي مردانه در روز بيست و سوم مردادماه سال 1363 در سنّ 24 سالگي از شراب طهور بهشتي نوشيد.
پيکر پاکش براي هميشه در خاک سردشت ماند و هيچ‌گاه به زادگاهش بازنگشت.

منبع:مطالب ارسالي از دانشگاه تهران  

محمد در يکي از روزهاي سال 1340 خسته به خانه بازگشت با شنيدن صداي گريه فرزند با شوق قدم به خانه گذاشت و براي اولين بار کودکش را در آغوش گرفت.سپس نام مبارک فرزند ثامن‌الحجج (ع) جواد را براي او انتخاب کرد.جواد شش سال بيشتر نداشت که به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک ديپلم به ادامه تحصيل پرداخت.آنگاه براي انجام خدمت سربازي آماده شد وي بعد از انجام خدمت نظام وظيفه به عضويت بسيج سپاه پاسداران درآمد و عاشقانه به منظور حراست از مرزهاي ايران اسلامي قدم به خاک خونين رزم نهاد او در طول سالهاي نبرد يک مدت مجروح شد اما قبل از بهبودي کامل با وجود اصرار پزشکان مبني بر 6 ماه استراحت به شوق ديدار حق به جبهه بازگشت و گفت:«تا جنگ هست من وظيفه دارم در جنگ شرکت کنم.»
او در عمليات والفجر8 حماسه آفريد و سرانجام در عمليات کربلاي 5 در تاريخ 7/11/1365 در منطقه شلمچه در عروجي خونين در سن 25 سالگي رداي سرخ شهادت را بر تن نمود و به ديدار حق شتافت پيکر پاکش را در گلزار شهداي رهنان به خاک سپردند.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان 2

در سال 1346 در منطقه رهنان شهرستان اصفهان متولد شد.مادر از همان آغاز به تربيت او همت گماشت.با فرا رسيدن هفتمين پائيز زندگي به مدرسه رفت اما در سال دوم راهنمايي از ادامه تحصيل انصراف داد و به ميادين نبرد حق عليه باطل شتافت و با سمت معاون گردان تخريب لشگر 14 امام حسين حماسه آفريد.او در سنين جواني سنت رسول اکرم (ص‌) را ارج نهاد اما قبل از اجراي مراسم عروسي در شب نيمه شعبان شبي که قرار بود مراسم عروسي را برگزار کند، در تاريخ 31/1/1365 در حاليکه چشمهايش را تقديم به اسلام کرده بود، در سن 19 سالگي به علت اصابت ترکش خمپاره 60 در عمليات والفجر8 به ديدار حق شتافت.مزار پاک او در گلزار شهداي رهنان قرار دارد.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان (2)

اکبر در سال 1345 در منطقه رهنان شهر اصفهان چشم به جهان گشود.کودکي را در آغوش پر مهر مادر سپري کرد.آموختن علم را در سن 7 سالگي آغاز کرد و با تلاش فراوان تا نيمه سال اول دبيرستان ادامه تحصيل داد.سپس به منظور دفاع از حريم ايران به ميادين نبرد حق عليه باطل شتافت.
کبيري در امتحانات سياسي ايدئولوژي ارتش در لشگر 21 حمزه شرکت کرد و پذيرفته شد.اکبر 5 ماه مردانه در جبهه‌هاي حق عليه باطل جنگيد.تا اينکه سرانجام در تاريخ 3/1/1365 در خرمشهر به ديدار حق شتافت پيکر پاک جوان 20 ساله استان اصفهان را در گلزار شهداي رهنان به خاک سپردند.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان2

علي‌رضا کتابچي در سال 1349 ش در يک خانواده‌ي روحاني به دنيا آمد. وي از پنج سالگي همه روزه همراه پدرش که معلم قرآن مدرسه‌ي برهان‌مجرد بود، به آن‌جا مي‌رفت و در کلاس آمادگي، برنامه‌هاي متنوّعي ياد مي‌گرفت. نبوغ و استعداد سرشار خود را نشان داد به طوري‌که هر کلاسي مي‌رفت، شاگرد اول بود. همچنين در برنامه‌هاي مذهبي مدرسه شرکت فعال داشت. در اجرا مقاله‌خواني، سرود و قراعت قرآن پيشرفت چشم‌گيري داشت و جوايز بسياري هم دريافت نمود.
وي دوره‌ي راهنمايي را نيز با موفقيت پشت‌سر گذاشت تا اين‌که به دبيرستان شهيد يزدان‌پناه وارد شد. در تابستان‌ها همراه چريک پير شيخ زين‌الدين، دوره‌ي کامل " راپل " را با موفقيت گذراند تا جايي که در طول دو سال به سمت مربي " راپل " منصوب گرديد. وي در حضور شخصيت‌ها، برنامه‌هاي جالبي هم اجرا نمود که مورد تفقد آنان به خصوص آيت‌الله خامنه‌اي ( که در آن زمان رياست محترم جمهوري را داشتند ) قرار گرفت.
وي در ميان مردم محل و همسايگان و خويشاوندان از احترام ويژه‌اي برخوردار بود و در مسابقات قرآن در جبهه، رتبه‌ي اول را احراز نمود و تشويقاً او را به زيارت امام بردند تا اين‌که در سال 65 از طرف مسجد شريفيه که سال‌ها در آن‌جا فعاليت داشت، يک دوره‌ي سه ماهه ديد. در چندين عمليات شرکت داشت. در عمليات کربلاي 5 مجروح شد. در کربلاي 8 نيز حضور داشت و مجدداً مجروح شد و پس از بهبودي به منطقه اعزام گرديد و در عمليات نصر 7 در منطقه‌ي سردشت، ارتفاعات دوپازا، روز عيدقربان مطابق با 15 مرداد 1366 در سنّ 17 سالگي به درجه‌ي رفيع شهادت نايل گشت.

منبع:يادواره 5600 شهيددانش آموزوشهيدفهميده

کتي در سال 1337 در يک خانواده مذهبي به دنيا آمد، و دوران تحصيلات را در يکي از روستاهاي ورامين گذراند و بعد از اتمام تحصيلات متوسطه و تربيت معلم در روستاهاي اطراف ورامين مشغول انجام وظيفه شد علي‌اصغر داراي اخلاق نيکو و پسنديده بود و در بيشتر فعاليت‌هاي سياسي و مذهبي شرکت داشت.با شروع جنگ تحميلي بر خود وظيفه دانست، که به نداي رهبر کبير انقلاب لبيک گويد، در سال 1362 به جبهه اعزام شد، و سرانجام در تاريخ 12/5/62 در سن 25 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب يادياران

محمود در سال 1346 در منطقه رهنان شهر اصفهان ديده به جهان گشود، دوران پر نشاط کودکي را در آغوش پر مهر مادر سپري کرد سپس به آموختن علم پرداخت و تا پايان سال پنجم دبستان به تحصيل پرداخت.او ضمن فراگيري علم با انجام کار چوپاني پدر را ياري رساند.با پيروزي انقلاب به عضويت بسيج درآمد تا به گونه‌اي امام (ره) را در حفظ اين نهضت پرشور ياري رساند زمانيکه جنگ تحميلي آغاز شد به خانواده خود گفت:«الان موقع دفاع از اسلام است». کبيري در اوج جواني شغل مکانيکي را رها کرد و به منظور حراست از ايران اسلامي به ميادين نبرد حق عليه باطل شتافت و بارها در راه حفاظت از کشور مجروح گرديد.سرانجام در آخرين ديدار مژد شهادت خود را به مادر داد و گفت :«انشاالله ديدار کربلا» او در روز بيست و يکم اسفندماه سال 1363 در عمليات بدر در سن 17 سالگي در منطقه شرق دجله آبراه کميل آسماني شد و در گلزار شهداي رهنان آرميد.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان ج2

در اوج مبارزات فدائیان اسلام و هیاهوی غرب ملت ایران برای تشکیل حکومت اسلامی در سال 1332 کودکی پا به عرصه گیتی نهاد که نامش مشابه نام رهبر فدائیان اسلام بود، مجتی دوران کودکی را در زمان اختناق حکومت ستمشاهی به پایان رساند، و بعد ازاتمام دوره دبستان در مغازه پدر مشغول به کار شد. او با آغاز مبارزات گسترده امام خمینی (ره) بر علیه رژیم پهلوی همصدا با یاران فداکار امام فریاد الله اکبر سرداد و با پخش اعلامیه و نوشتن شعار انزجار خویش را نسبت به رژیم سلطنتی اعلام کرد، بزرگترین آرزوی کتابی زیارت امام (ره) بود، و بالاخره توانست یکبار در قم ایشان را ملاقات کند، شروع جنگ تحمیلی برگ زرین دیگری از رشادت های او بود، حمله رژیم بعثی به ایران او را بر آن داشت تا در بسیج اصفهان ثبت نام نماید، مجتبی مدام می گفت : «ان الانسان لفی خسر» من نمی خواهم از زیانکاران باشم، هرکس توانائی رزمی دارد و این موفقیت را از دست می دهد زیانکار است. او پس از پایان دوره آموزشی به تنگه چزابه رفت و سه ماه مداوم با بعثیها جنگید و سرانجام در روز موعود روز دیدار مجتبی با خدا دهم اسفندماه سال 1360 آسمان مرد خاکی پوش دنیا را به خاکیان سپرد و در سن 28 سالگی در عرش اعلی مهمان مقرب حق گشت.

منبع:اسوه هاي شهادت در اصفهان

محمود کثيري‌مطلق فرزند عباس در آغازين روز بهار سال 1330 در يوسف‌آباد تهران پاي به عرصه‌ي گيتي نهاد. وي استعداد درخشاني در مطالعه و کسب علم و دانش داشت و در تمام دوره‌هاي تحصيلي از نفرات برتر و فرهيخته بود. وي فوق ديپلم آمار را از انستيتو تکنولوژي آمار و حسابداري تهران دريافت نمود و با کسب معدل 57/15 شاگرد سوم آن مرکز شناخته شد و پس از آن در شغل مقدس معلمي مشغول خدمت شدند.
در سال 57 در آزمون ورودي مراکز آموزش عالي شرکت نمود و در رشته‌ي مديريت اقتصادي مشغول به تحصيل شد. او فردي خيرخواه و دستگير مستمندان بود و اغلب کمک‌هايش به خانواده‌هاي نيازمند، پنهاني و به دور از چشم ديگران صورت مي‌گرفت. با آغاز جنگ تحميلي تلاش پيگير و جدي را براي اعزام به خطوط مقدم جبهه آغاز کرد و پس از تلاش بسيار از سوي هلال احمر به عنوان راننده‌ي آمبولانس به خط مقدم اعزام شدند. ايشان در هفدهم مردادماه سال 61 در عمليات رمضان هنگام انتقال مجروحين به پشت خط مقدم بر اثر اصابت خمپاره به آمبولانس در شلمچه در سنّ 31 سالگي به شهادت رسيد.
مزار پاکش در بهشت‌زهرا (س) قرار دارد.

منبع:مطالب ارسالي از دانشگاه علامه طباطبايي  

روز يازدهم فروردين ماه سال 1344 آغاز حيات محمدجواد در دنياي خاکي بود، او در سايه تعليمات مذهبي خانواده و عنايت حق پرورش يافت سپس به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک ديپلم به تحصيل پرداخت.محمدجواد با آغاز جنگ تحميلي به شوق حمايت از مرزهاي ايران اسلامي براي انجام خدمت سربازي آماده شد و در تاريخ 18/8/1365 در لشگر 28 سنندج به خدمت پرداخت.او 18 ماه مردانه در مريوان جنگيد و از خاک کشور دفاع نمود.تا اينکه شبي عاشورايي در تاريخ 21/1/1367 در عمليات بيت‌المقدس 5 هنگام فتح قله کله‌قندي در سن 23 سالگي به شهادت رسيد.پيکرش براي مدتي آنجا ماند.تا اينکه به زادگاهش رهنان بازگشت و در گلزار شهداء به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان 2

پس از سالها انتظار در سال 1338 خانواده متدين كدخدا به آرزوي خود رسيد و سيد محمد چشمان خود را به آسمان بيكرانه شيراز گشود. دوران تحصيل را در زادگاهش گذراند و موفق به اخذ ديپلم هنرستان گرديد. او كه در زمان پرشكوه پيروزي انقلاب از هيچ كوششي در جهت برپايي نظام اسلامي دريغ نكرد، پس از پيروزي انقلاب نيز با عضو يت در سپاه پا سداران خود را آماده دفاع و حراست از دستاوردهاي انقلاب نمود. عملياتهاي رمضان، فتح‌المبين، بيت‌المقدس، كربلاي 4 و 5 و والفجر 8 برگهايي زرين از رشادتهاي سيد محمد است كه در تاريخ جاويدان هشت سال دفاع مقدس به ثبت رسيده است. سيد در مدت حضور در جبهه مسؤوليتهاي مختلفي را عهده‌دار گرديد كه از آن ميان مي‌توان به مسؤوليتش در ستاد تيپ امام سجاد (ع) و جانشين فرماندهي گردان امام حسين (ع) اشاره نمود. او در سال 1359 سنت حسنه رسول الله را به جاي آورده، همسر ي شايسته برگزيد كه ثمرات اين وصلت فرخنده: «سيد مهدي»، «زهرا سادات» و «سيد محمد» بودند. سردار شهيد سيد محمد كدخدا كه سالياني از عمر خود را در جهاد و مبارزه گذراند، درعمليات كربلاي 5، كربلاي شلمچه را نظاره‌گر عروجي سرخ و عاشقانه نمود. پيكر معطرش يك هفته بعد از شهادت بر دستان هزاران دلسوخته تشييع و در گلستان دارالرحمه اين شهر به خاك سپرده شد.

منبع:كتاب ماه پناه

غلام‌رضا کدخدايي در سال 1331 در روستاي حسنخون زابل ديده به جهان گشود و در خانواده‌اي متديّن و باتقوا پرورش يافت. در اوج‌گيري مبارزات مردم به جمع تظاهرکنندگان پيوست. وي در تاريخ 12/11/1357 در بهشت‌زهرا (س) حاضر شد و در جمع مردم انقلابي به سخنان تاريخي امام امت دل سپرد و با فرياد الله‌اکبر، از نهضت پرشور انقلاب حمايت نمود.
با پيروزي انقلاب کتاب‌خانه‌ي لشکر را بنيان نهاد و کتاب‌هاي خود را نيز به آن‌جا اهدا کرد که پس از شهادت، کتاب‌خانه به نام ايشان نام‌گذاري شد. در سال 1359 با شروع جنگ تحميلي داوطلبانه راهي جبهه شد. پس از سه ماه خدمت تقاضاي مرخصي کرد؛ ولي در همان شب مطلّع شد که صداميان قصد ضدّ حمله وسيعي را دارند. از مرخصي صرفنظر کرد و هنگام حمله‌ي دشمن سوار بر تانک، مورد اصابت موشک قرار گرفت و به درجه‌ي رفيع شهادت نايل گشت.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد5 صفحه 84

مهدي (صفر) درسال 1346 در اصفهان متولد شد.پدرش حسين براي تربيت اسلامي او تلاش بسياري انجام داد و مهدي در سايه اين تلاشها به آموختن علم پرداخت.دوران ابتدايي را که به پايان رساند به شغل آزاد روي آورد .
زماينکه انقلاب اسلامي به اوج خود رسيد، مشتاقانه در صف ياران خميني (ره) قرار گرفت و همراه آنان براي عدالت و آزادي تلاش کرد.با آغاز جنگ تحميلي مهدي سال تولد خود را در شناسنامه تغيير داد و در اردوي آموزشي پادگان خميني شهر شرکت کرد دوره آموزشي را که به پايان رساند به لشگر 17 نجف اشرف پيوست.اما بعد از مدتي با سمت فرمانده دسته در لشگر 14 امام حسين (ع) فعاليتش را آغاز نمود. کبيري در طول سالهاي جنگ در اکثر عملياتها شرکت نمود و در عمليات بدر مجروح گرديد، اما مصمم‌تر از قبل به جبهه بازگشت.سرانجام درروز بيست و سوم خردادماه سال 1367 در شلمچه در عمليات بيت‌المقدس 7 به ديدار حق شتافت.پيکر پاک جوان 21 ساله استان اصفهان را در گلزار شهداي رهنان به خاک سپردند.

منبع:كتاب سرگذشت سرافرازان ج2

حميد در آبان‌ماه سال 1338 در جوار حرم حضرت اميرالمؤمنين (ع) به دنيا آمد و در سايه‌سار گلدسته‌هاي حرم بزرگ شد. خيلي زود با دين اسلام و مکتب سرخ شهادت آشنا گشت و همان‌جا با خداي خويش پيمان بست که همواره حق‌طلب باشد. سال 1350 دولت عراق خانواده آنها را مجبور کرد که به ايران بازگردند. و خانواده به ناچار به ايران بازگشتند.
حميد علاقه زيادي به کتاب داشت و بيشتر وقت خود را به مطالعه مي‌پرداخت تا آن‌جا که زبان‌هاي انگليسي و عربي را کامل بلد بود. در عنفوان جواني به خدمت نظام‌ وظيفه رفت و در سال 1361 با دوشيزه‌اي پارسا ازدواج نمود. کجدي به منظور دفاع از اسلام به استخدام سپاه‌پاسداران درآمد و در کارگزيني منطقه 10 مشغول به کار شد و 8 ماه و 20 روز نيز مردانه در جبهه‌هاي حق عليه باطل جنگيد تا اينکه خدا او را به بارگاه خويش پذيرفت و حميد در سن 23 سالگي در سال 1361 شهيد راه حق شد.

منبع:روزنامه جام جم 27/11/82