ليست شهداي دفاع مقدس (م)

ماشا الله ميردادكهن در تاريخ 1344 در شهرستان زابل متولد شد. دوران ابتدايي و راهنمايي را در زادگاهش به پايان رساند و با شروع جنگ چند مرتبه داوطلبانه راهي جبهه شد و پس از مدتي به استخدام رسمي ارتش درآمد. با فروتني ويژه‌اي در سلام كردن از كوچكترها، پيشي مي‌گرفت. او متواضع و خوش‌برخورد بود، به افراد فقير كمك مي‌كرد و در مراسم مذهبي شركت مي‌جست.
سرانجام اين بزرگوار در حالي كه بيش از سه سال عاشقانه در جبهه به سر برده بود و تنها 20 سال داشت، در تاريخ 29/1/64 بر اثر اصابت تركش به فيض شهادت نايل گشت.

منبع:كتاب كبوتران بهشتي جلد 5 صفحه 139

سيد حسين در ظهر روز عاشورا مصادف با سال 1337 ه.ش در شهرستان کرج چشم به جهان گشود. و از همان اوان کودکي بذر وجودش بر خاک فقر و ترنم ذکر مؤمنانه مادر رشد يافت. قبل از تولد او، مادرش در عالم رؤيا خواب ديد که سواري با نقاب شمشيري را در دامنش مي‌گذارد، اين رؤيا سالها بعد در جريان جنگ تحميلي به حقيقت پيوست. سيد حسين دوران تحصيلات مقدماتي را با موفقيت پشت سر نهاد و با رسيدن به دوره متوسطه به علت فقر مادي روزها در شرکت کار کند و شب‌ها به تحصيل بپردازد. عشق و علاقه او به امام (ره) باعث شد که يک مرتبه به علت داشتن رساله امام (ره) توسط ساواک دستگير شود همزمان با اين مسئله سيدحسين درگيريهايي با سران انجمن «حجتيه» داشت.
پس از پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي به جرگه بنيانگذاران سپاه پاسداران کرج پيوست، و در دانشسراي تربيت معلم پذيرفته شد. اما عشق به حفاظت از انقلاب او را از ادامه تحصيل بازداشت. سيد از بيان حق هيچگاه خودداري نکرد، و هرگاه او را به سکوت دعوت مي‌کردند، پاسخ مي‌داد:«هيچ دليلي نمي‌بينم که حرف حق را به زبان نياورم و اگر نگويم جاي نگراني است، وقتي چيزي را مي‌بينم که حق است بايد از آن دفاع کنيم حتي اگر همه ما زير سؤال برويم».
با شروع جنگ تحميلي ميررضي به ياري برادران مسلمانش شتافت و در عمليات‌هاي بسياري شرکت نمود. زخمهاي داغ گلوله‌هاي سرب يادگار‌هاي زيادي بر بدنش نشاند. سيد در طول دوران حضورش در جبهه مسئوليت‌هاي مختلفي را از جمله فرماندهي سپاه کرج، فرمانده سپاه شهريار، جانشين تيپ حبيب بن مظاهر، عضو شوراي فرماندهي سپاه، مسئول طرح و عمليات تيپ 2 سلمان، سرپرست فرماندهي لشگر 10 سيدالشهداء را بر عهده گرفت.
سرانجام سيد حسين که جرعه‌نوش ولايت بود و فرزند دخت نبي اکرم (ص) در تاريخ 25/10/1365 شهادت فاطمه زهرا (س)‌در مرحله دوم عمليات کربلاي 5 در حاليکه فرماندهي عمليات لشگر 10 سيدالشهداء را بر عهده داشت، در کنار درياچه ماهي و در سه راهي شهادت در اثر اصابت ترکش خمپاره به خيل عاشقان ثارالله (ع) پيوست. هرچه که او مدتي قبل از شهادتش در سفري که به خانه خدا داشت، برات عشق را از معشوق خويش دريافت کرده بود، و مي‌دانست که خيلي زود در جوار سيدالشهداء (ع)‌ جاي خواهد گرفت. پيکر پاکش در امامزاده محمد کرج به خاک سپرده شد.

منبع:پرونده‌هاي لشگر 10 سيدالشهداء (ع)

ايرج در سال 1347 در منطقه‌ي شهرري استان تهران متولد شد، پدرش يدالله تلاش بسياري براي تربيت اسلامي او داشت. ايرج در سن 7 سالگي به مدرسه رفت و آموختن علم را تا پايان دوره‌ي ابتدايي ادامه داد. سپس به کار مشغول شد تا هزينه‌ي معاش خانواده را تأمين نمايد.
با آغاز جنگ تحميلي به عنوان مسؤول خدمات ترابري همراه بسيجيان غيور به مصاف دشمن رفت و در روز بيست و يکم خردادماه سال 1367 در سن 20 سالگي در آسمان بيکران شهادت به پرواز درآمد. اصابت ترکش قامت رشيدش را در قلعه‌ي شيخ محمد برزمين انداخت. مزار پاک او در امامزاده عقيل (ع) اسلامشهر قرار دارد.

منبع:پرونده شهيد در گروه فكه

حسين در سال 1345 در آغوش پر مهر خانواده جاي گرفت. فرامين دين مبين اسلام را نزد خانواده آموخت تا اينکه نداي خميني کبير را در زمان مبارزه با شاه شنيد حسين مشتاقانه در صف ياران امام (ره) فرياد مرگ بر شاه سر داد با پيروزي انقلاب فعاليتش را در مسجد و بسيج گشترس داد اما جنگ تحميلي او را به صحنه نبرد کشاند ميرزائي در سال سوم دبيرستان مدرسه را به شوق دفاع از حريم اسلام ترک کرد و در جبهه مسئوليت معاونت فرمانده و فرماندهي اطلاعات و عمليات را پذيرفت او سرانجام در تاريخ 7/4/1365 هنگام شناسائي منطقه عملياتي توسط سربازان عراق در مهاباد کردستان به شهادت رسيد جاسوسان حضور سربازان اسلام را به عراقيها اطلاع داده بودند به همين علت با ورود حسين و يارانش به منطقه به محض پياده شدن آنها رگبار گلوله قامت تنومندش را بر خاک انداخت.
تربتت ستاره باران باد.

منبع:پرونده شهيد در پايگاه شهيد جعفري حوزه 279 كميل اسلامشهر پايگاه مقاومت بسيج

نامش امرا... بود، از اهالي نورآباد خوزستان و در روز چهارم بهمن ماه سال 1340 به دنيا آمد. 7 ساله بود که به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک ديپلم تحصيل نمود. سپس به استخدام آموزش و پرورش درآمد و شغل معلمي را برگزيد.
زماني که جنگ آغاز شد ميرزاپور قدم به عرصه ايثار و جهاد گذارد و مردانه جنگيد.
او در تير ماه سال 1361 هنگام عمليات رمضان در سن 21 سالگي در پاسگاه‌ زيد آسماني گشت.

منبع:كتاب ميان مدرسه وعشق   -  صفحه: 43

سال 1323 كودكي از سلاله‌ي آل‌طه در شهر تويسركان ديده بر جهان هستي گشود. سيدمنصور روزهاي كودكي را در سايه‌ي لطف و مهرباني خانواده سپري كرد. سپس به مدرسه رفت و تا اخذ مدرك ديپلم بازرگاني تحصيل نمود. او در سال 1349 در تهران به استخدام اداره‌ي پست درآمد و در سال 1351 به اداره‌ي كل پست خرمشهر منتقل شد و تا تاريخ 30/10/1364 به عنوان كارمند خدمت كرد.
مدتي نيز با سمت مدير دفتر پست اشتران فعاليت نمود. ميرزاجاني در محيط كار با همكاران رفتاري برادرانه داشت و در نظر مردم فردي امين، درستكار و خيرانديش بود. در زمان جنگ تحميلي داوطلبانه قدم به عرصه‌هاي ايثار نهاد تا حافظ مرزهاي كشور باشد.
سيدمنصور سرانجام در تاريخ 26/2/1365 در جزيره‌ي مجنون در سنّ 42 سالگي شهد شيرين شهادت نوشيد و در بهشت برين ساكن شد.

منبع:كتاب منظومه ملكوت جلد 2   -  صفحه: 182

سال 1334 كودكي از سلاله‌ي آل‌طه پا به عرصه‌ي هستي نهاد. پدر او را " سيدكاظم " ناميد و از خدا خواست تا صالح و سالم تربيت شود. كودكي سيد در شهرستان صومعه‌سرا سپري گشت و در مكتب خانواده با فرايض دين مبين اسلام آشنا گرديد.
ميرزاد در سال‌هاي جواني به منظور دفاع از كيان ايران اسلامي راهي ميدان جنگ شد و سرانجام در تاريخ 22/11/1361 در سنّ 27 سالگي هنگام عمليات والفجر مقدماتي شهد شيرين شهادت نوشيد و خون سرخش فكه را آراست.

منبع:روزنامه جمهوري اسلامي   -  تاریخ:  1383/7/30

مجيد ميرزاکوچکي فرزند اکبر در سال 1343 ش در شهر تهران متولّد شد و تحصيلات خود را تا سال چهارم دبيرستان ادامه داد. او در امور درسي و علمي بسيار فعال و کوشا بود و با علاقه و پشتکار تحصيل مي‌کرد. مجيد در اوقات فراغت به مغازه‌ي پدر مي‌رفت و يا مطالعه مي‌کرد.
از همان دوران کودکي فرايض دين اسلام را انجام مي‌داد و در هيئت‌هاي قرآن و جلسات دعا شرکت مي‌کرد. با شروع جريان انقلاب بيشتر اوقات خود را در بسيج مساجد مي‌گذراند و به آنان کمک و ياري مي‌رساند. در مراسم دعاي کميل، دعاي توسل و نمازجمعه شرکت مستمر داشت. وي در اکثر راه‌پيماي‌ها و تظاهرات، شرکت فعالانه داشت و با پخش اعلاميه‌هاي امام (ره) نهضت را ياري رساند.
در روز 22 بهمن سال 1357 در سرنگوني رژيم نقش مؤثر و سازنده‌اي داشت؛ چرا که در خلع سلاح کردن پادگان‌ها و شرکت در محافظت از مساجد و محل تلاش مي‌کرد.
او معتقد بود که: " تنها نظر امام است که حجيت و تماميت دارد و امت ايران نبايد خطي جز خط امام را دنبال کند."
وي با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران بر خود تکليف دانست که در اين امتحان نيز شرکت کند و به مقابله با دشمن بپردازد. مجيد يک بار عازم جبهه شد و سرانجام در عمليات بيت‌المقدس در تاريخ 17/2/61 در خرمشهر در سنّ 18 سالگي به شهادت رسيد.

منبع:يادواره 5600 شهيددانش آموزوشهيدفهميده