ليست شهداي دفاع مقدس (و)

سيد مصطفي کودکي از تبار سربازان سپاه روح‌الله بود که در سرزمين پاک ايران چشم بر جهان هستي گشود.چهارده ساله بود که به عضويت بسيج درآمد تا از دستاوردهاي نهضت خميني کبير (ره) حمايت نمايد. از 17 سالگي راهي ميادين نبرد حق عليه باطل شد و براي سالها خاک جنوب را عرصه رشادت و دلاوري خود ساخت. حضور ممتد سيد براي ساليان دراز در جبهه باعث شد بچه‌ها به او لقب پير جبهه را بدهند زيرا او اعتقاد داشت:«جبهه به ما نيازي ندارد، اين ما هستيم که به جبهه نياز داريم.» او در جبهه ابتدا با سمت کمک تيرانداز در لشگر 14 امام حسين (ع) سپس در اطلاعات و عمليات به عنوان سرتيم شناسائي، معاون واحد، مسئول واحد اطلاعات و عمليات تيپ 44 قمر بني‌هاشم به فعاليت پرداخت. عمليات والفجر8 يادمان پرواز آسماني اين عارف و سالک راه حق است. واجدي پس از بارها مجروحيت سرانجام در بيست و هفتمين روز از بهمن ماه سال 1364 در هنگام اقامه نماز ظهر و عصر بر اثر اصابت ترکش از ديار فاني به عرش اعلي پر گشود. فرمانده دلير گردان نامش را در زمره عاشقان ثارالله (ع) ثبت کرد.

منبع:كتاب سجده وصل

عباس واحدثاني در آغازين روز سال 1334 در شهر مقدس کربلا در عراق و در خانواده‌اي مذهبي و مستضعف ديده به جهان گشود. در کودکي قرائت قرآن را در مکتب فراگرفت و سپس وارد دبستان شد و تحصيلات ابتدايي را سپري کرد اما به دليل عدم بضاعت مالي خانواده از ادامه‌ي تحصيل محروم ماند و به کارهاي مختلف پرداخت. مدتي را در کارخانه ايران ناسيونال در قسمت برش مشغول به کار شد اما به دليل نامعلومي از اين کار استعفا داد. در اين هنگام به دليل ارشد بودن فرزند خانواده کفيل شده و از خدمت سربازي معاف گرديد. در سن 20 سالگي ازدواج کرد. پس از طي يک سال دوره‌ي کارآموزي در اصفهان به استخدام شرکت ملي گاز درآمده و در پالايشگاه آغاجاري مشغول به کار شد.
با شروع انقلاب اسلامي در تظاهرات و راهپيمايي‌ها فعالانه شرکت نمود و به عضويت بسيج اداره و محل درآمد. به وي به خاطر فعاليت‌هاي زيادي که در راه انقلاب مي‌کرد پيشنهاد عضويت در سپاه پاسداران داده شد اما روح بيقرار او مشتاق حضور در جبهه‌ها بود و دوباره عازم مناطق عملياتي شده و به عنوان تعميرکار ماشين‌آلات سنگين در خدمت رزمندگان اسلام بود تا اين‌که در تاريخ 8/1/1365 در منطقه‌ي فاو و عمليات والفجر 8 بر اثر ترکش خمپاره در سن 31 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
مزار پاکش در گلزار شهداي دوست‌آباد قرار دارد.
از او 4 فرزند به يادگار ماند.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس صفحه 366

نصرالله واحد در دوم آذرماه سال 1342 در شهر شهيدپرور برازجان در خانواده‌اي مذهبي ديده به جهان گشود. دوران تحصيلات ابتدايي خود را در دبستان خضر و دوره‌ي راهنمايي خود را در مدرسه‌ي شهيد نواب صفوي و دوره‌ي نظري را در دبيرستان مرحوم طالقاني با موفقيت گذراند. او که خدمت به اسلام و مملکت اسلامي را از وظايف خود مي‌دانست، پس از اخذ ديپلم خدمت در جبهه‌هاي نبرد حق عليه باطل را برگزيد.
ابتدا در هلال احمر برازجان ثبت‌نام نمود و آموزش امدادگري را فرا گرفت و جهت مداواي مجروحين راهي نبرد با صداميان گشت. پس از مدتي خدمت مراجعت نمود و سپس جهت خدمت مقدس سربازي به تهران رفت. پس از دوره‌ي آموزشي به شهر خون و مقاومت، دزفول قهرمان انتقال يافت. در آن‌جا داوطلب خدمت در جبهه‌ي غرب ( کرند ) گشت. پس از مدتي انجام وظيفه راهي جبهه‌ي خونين‌شهر گشت که بقيه‌ي جهاد مقدسش و خدمت سربازيش را در آن‌جا سري نمايد.
بيست روز مانده به پايان خدمت سربازيش روح سبکبال او در بستر جانش آرام نگرفت و سرانجام جهان فاني را وداع گفته و سراي باقي و جنت خدا را برگزيد و غروب روز 18/4/1363 بر اثر انفجار گلوله و سوختگي شديد در سنّ 21 سالگي در خرمشهر به لقا محبوب و معشوق پيوست. نصرالله در تمام نامه‌هايي که به مادرش مي‌نوشت، هميشه مادر را دلداري مي‌داد و مي‌گفت: « مادر ناراحت نباش زيرا من زماني به خانه مي‌آيم که پوزه‌ي صدام کثيف کافر را چنان به خاک بمالم، که ديگر هوس تجاوز به اسلام و ميهن اسلاميم نکند.»
مزار پاکش در بهشت سجاد (ع) برازجان واقع مي‌باشد.

منبع:كتاب سرگذشت عروج   -  صفحه: 163

عزيز واحدي در سال 1341 در خانواده‌اي مذهبي در اشتهارد به دنيا آمد و دوران تحصيلات را در اشتهارد به پايان برد و وارد دانشسراي مقدماتي شد و بعد از آن در آموزش و پرورش کارش را آغاز نمود. وي چندين مرحله به جبهه اعزام گشت، سرانجام بعد از چندين مرحله اعزام و مجروحيت در تاريخ 23/1/1366 در سن 25 سالگي به درجة رفيع شهادت نايل گرديد.

منبع:كتاب يادياران

خداوند در سال به ياد ماندني 1342، كودكي را به خانواده‌اي سكني گزيده در روستاي «گواشلو» از توابع پارس آباد مغان، هديه كرد. چشم انتظاران رسيدنش نام او را «رحيم» گذاردند. او با پشت سر نهادن دوران خردسالي، پاي به عرصه آموختن علم و دانش گذاشت و تحصيلات خود را تا كلاس دوم راهنمايي ادامه داد. در سال 1362 با حضور در صحنه‌هاي فعاليت اجتماعي، عضو رسمي‌ سپاه شد و چنان لياقتي از خود نشان داد كه مسئوليتهاي فرماندهي گردان ادوات و معاونت تيپ ذوالفقار را به او سپردند. رحيم از نخستين كساني بود كه از روستاي خود، پاي به ميدان پيكار با بعثيان نهاده، راهي جبهه شد. او در حالي كه معاون تيپ لشگر 31 عاشورا بود، اوائل عمليات ظفرآفرين نصر 7 از زخم كين دشمنان، همچون علمدار كربلا قطع‌اليمين شد و در 4/5/1366 يك روز عاشورايي ديگر از لشگريان عاشورا رقم خورد و رحيم به عرش بال گشود.

منبع:كتاب روايت سيمرغ

محمد وادي‌زاده در سال 1342 در خانواده‌اي مذهبي چشم به جهان گشود، و با مشکلات فراوان مادي توانست مدرک ديپلم خودرا دريافت نمايد. محمد در اين دوران وارد دانشکده تربيت معلم شد،‌ و در آموزش و پرورش استخدام گشت. وادي‌زاده با آغاز جنگ تحميلي چندين مرحله به جبهه اعزام شد و سرانجام در تاريخ 19/12/1365 در سن 23 سالگي در شلمچه به درجه رفيع شهادت نايل آمد.

منبع:كتاب يادياران

محمد واسعي فرزند عبدالوهاب در سال 1340 در بيرجند و در خانواده‌اي مذهبي چشم به جهان گشود.
از تحصيلات به روخواني قرآن کفايت نمود. در کودکي در کارهاي خانه با خانواده‌اش همکاري مي‌کرد و وقتي بزرگ‌تر شد، در راديوسازي و ساعت‌سازي به کار مشغول گرديد. علاقه‌مند به تلاوت قرآن و دوستدار ائمه اطهار بود. در مراسم مذهبي و عزاداري فعالانه شرکت مي‌نمود و مرثيه‌خواني مي‌کرد. در مجالس دعاي کميل، توسل و ندبه حضور فعال داشت. او بعضي از دعاها را حفظ کرده بود.
در تمام کارها خدا را در نظر داشت و به او توکل مي‌کرد. پيرو واقعي حضرت امام (ره) و مدافع راستين انقلاب اسلامي بود. با اعضاي خانواده‌اش رفتاري صميمي و دوستانه داشت.
پس از چند سال کار در تعميرگاه راديو تلويزيون، به خدمت سربازي فرا خوانده شد. 3 ماه دوره‌ي آموزشي را در تربت حيدريه به پايان رساند. پس از آن به لشکر 77 خراسان که در اهواز و مناطق جنگي مستقر بودند، پيوست.
وي که مدتي شجاعانه در ميدان‌هاي رزم شرکت نموده بود، سرانجام در تاريخ چهارم فروردين‌ماه سال 1360 پس از شکار تعداد زيادي از تانک‌ها و به هلاکت رساندن نيروهاي بعثي در منطقه‌ي رقابيه‌ي اهواز بر اثر اصابت تير مستقيم زخمي شد.
برادرش که هم‌رزم وي بود، جوياي حال برادر گرديد ولي متوجه مي‌شد که برادر مجروحش را امدادگران اعزام نموده‌اند. يک هفته در بيمارستان کرمان بستري بود ولي بر اثر شدت جراحت و خونريزي زياد در سنّ 20 سالگي به لقاءالله پيوست.
پيکر پاک شهيد پس از تشييع، در گلزار شهداي بيرجند به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستاي بيرجند جلد2   -  صفحه: 791

محمدطاهر واعظي در روز پنجم ارديبهشت ماه سال 1339 در روستاي عشق‌آباد از توابع شهرستان نيشابور در خانواده‌اي مذهبي و متدين ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي را در روستاي زادگاه خود گذراند و سپس به شهر عزيمت کرد و تحصيلات راهنمايي و دبيرستان را با موفقيت به پايان رساند و وارد دانشسراي مقدماتي سبزوار شد. پس از فارغ‌التحصيل شدن به کار معلمي در روستا پرداخت. در جريان انقلاب شکوهمند اسلامي فعالانه در تظاهرات و راهپيمايي‌ها شرکت کرد و پس از پيروزي انقلاب ازدواج کرد. با شروع جنگ تحميلي از طريق ستاد پشتيباني جنگ جهاد شهرستان نيشابور راهي مناطق عملياتي شد و در تاريخ 27/1/1365 در منطقه هورالعظيم بر اثر اصابت ترکش خمپاره در سن 26 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
مزار پاکش در گلزار شهداي عشق‌آباد نيشابور قرار دارد.

منبع:كتاب جهادسازندگي خراسان دردفاع مقدس صفحه 367

سيد احمد در يکي از روزهاي سال 1344 در جمع گرم خانواده‌اي از سلاله پاک انبياء و اولياء در شهرستان سميرم استان فارس پا به عرصه هستي نهاد .تحصيلات خود را از سال اول ابتدايي آغاز کرد و تا پايان دوره راهنمايي ادامه داد و بعد از آن براي سيرابي از سرچشمه زلال احکام و علوم اسلامي به دروس حوزوي روي آورد و شروع به تحصيل نمود با شروع جنگ تحميلي رژيم بعث بر عليه ميهن اسلامي سيد احمد نداي «هل من ناصر» رهبر زمانش را با گوش جان شنيد و براي دفاع از کيان ميهن اسلامي رهسپار جبهه هاي خون و شهادت شد.
سيد احمد پس از ديدن آموزشهاي لازم در پادگان شهيد عبدالله مسگر در بهمن ماه سال 1360 راهي جبهه اهواز شد و در عملياتهاي فکه و بيت‌المقدس حضوري فعال داشت،بعد از آن به عضويت سپاه پاسداران در آمد و به عنوان مربي تخريب و مسئول آموزش نظامي مشغول به انجام وظيفه شد .سيد احمد افتخار حضور در عملياتهاي متعددي مانند والفجر8 ، بدر، کربلاي 4 و 5 را داشت .هرچند در اين مدت بارها هدف گلوله قرار گرفت اما هر بار با شوق بيشتري راهي جبهه‌هاي نبرد مي‌شد.
سرانجام در حاليکه زخم‌هاي شيميايي را بر تن داشت در حين عمليات کربلاي 5 و در شب شهادت مادرش حضرت زهراي مرضيه (س) روز نوزدهم دي ماه سال 1365 عاشقانه شربت شيرين شهادت را نوشيد و چند روز بعد اين سرباز 21 ساله اسلام در روز ميلاد با سعادت بانوي دو عالم در شهر شيراز به خاک سپرده شد.

منبع:كتاب خلاصه خوبيها جلد 4

در نهمين روز از فروردين ماه سال1344 در روستاي بيک در شهرستان هشترود استان آذربايجان شرقي ديده به جهان گشود سه سال بيشتر نداشت که پدرش را از دست داد و از همان سنين کودکي به شغل کشاورزي روي آورد و براي امرار معاش خانواده، پا به پاي مادر مشغول به کار شد.
نصرت‌الله در سن 7 سالگي پا به عرصه علم و دانش نهاد و با پشتکار فراوان همزمان با تحصيل به کشاورزي نيز پرداخت. او پس از اخذ مدرک سيکل وارد حوزه علميه شد و در کنار تحصيل اقدام به پخش اعلاميه‌هاي آن پير فرزانه نمود. با شروع جنگ تحميلي و بعد از فرمان حضرت امام (ره) مبني بر حضور روحانيون در جبهه‌ها به سوي مرزهاي جنوب شتافت و تا از کيان و و ناموس مملکت خويش دفاع نمايد وثوقي پس از مجاهدت‌هاي فراوان در مورخه 21/11/1361 در سن 17 سالگي در خاک فکه به فيض عظيم شهادت نايل آمد و پيکر پاکش در بهشت‌زهرا (س) به خاک سپرده شد.

منبع:پرونده شهيد در پايگاه امام حسين (ع) اسلامشهر