راسخون

اصطلاحات آزادگان

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

عراقي‌ها از اسرا مي‌خواستند كه در مقام تمجيد از صدام كافر شعار «صدام‌غاليه» را سر دهند؛ ولي اسرا همگي با شوق و خنده يك صدا فرياد مي‌زدند «صدام خاليه» مقصودشان توخالي و پوشالي بودن صدام بود.

منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

موقعي كه به برادري حالِ دعا دست مي‌داد، به شوخي به او گفته مي‌شد صد حال به اين حال‌ها.
 

منبع :خبرگزاري ايسنا  

منظور از صف مرگ يا تونل گوشتي، ديوار مرگ، تونل وحشت و تونل مرگ استقبالي بود كه عراقي‌ها در ابتداي ورود اسرا از آن‌ها به عمل مي‌آوردند. به اين ترتيب كه از دو طرف صف مي‌كشيدند و با كابل و باتوم و شيلنگ و ... از اسرايي كه مي‌بايست به اجبار از مقابل آن‌ها بگذرند، پذيرايي مي‌كردند.

منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

يكي از برنامه‌هايي كه در اردوگاه رايج بود، ذكر صلوات و نذر صلوات براي سلامتي امام (ره) و پيروزي رزمندگان اسلام بود كه البته به صورت مخفيانه انجام مي‌شد و در يك مورد نه ميليون صلوات فرستاده شد.


منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

نوعي نان عراقي بود كه شباهت به نان ساندويچ در ايران داشت.
در اردوگاه سهمي هر نفر در طول روز يك الي دو عدد از اين نان بود كه اكثر اوقات بسيار خشك و سفت و يا خمير بود.

 

منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

هم‌زمان كه رزمندگان اسلام در عملياتي پيروز مي‌شدند عراقي‌ها بدون دليل دست به وحشيگري و ضرب و شتم و شكنجه‌ي اسرا مي‌زدند، در چنين مواقعي بود كه جمله‌ي «طرف داره مي‌سوزه» ورد زبان همه مي‌شد و گواهي بود بر پيروزي رزمندگان اسلام.

 

منبع :كتاب خاكريزپنهان جلد5   -  صفحه: 93

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

در بعضي اردوگاه‌ها گاهي مسئول حمام كه گماشته‌ي عراقي‌ها بود، از حمام رفتن بچه‌ها جلوگيري مي‌كرد و از آن‌جا كه بعضي بچه‌ها بايد حمام مي‌رفتند، مجبور بودند پيش مسئول حمام التماس كنند تا بگذارد آن‌ها به حمام بروند. به همين خاطر اسرا اسم اين نوع غسل را غسل التماسي گذاشته بودند.


منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

"غلام كنگري" از برادران آزاده‌ي نوجوان بود كه به خاطر سنّ كم او را به اردوگاه بين‌القفسين برده بودند. او كه فرد شجاع، با هوش و زيركي بود، در مدتي كوتاه توانست با فراگيري زبان‌هاي عربي، انگليسي و فرانسوي به راحتي به اين سه زبان صحبت كند.
در اواخر اسارت وقتي غلام را به اردوگاه 17 تكريت تبعيد كردند، به اتفاق آرا به عنوان ارشد آسايشگاه انتخاب شد و علي‌رغم سنّ كم توانست به خوبي از عهده‌ي مديريت آسايشگاه برآيد. او با اجراي نقشه‌هاي ماهرانه‌اي به كمك ديگران توانست تغيير و تحولات عمده‌اي در ظاهر آسايشگاه ايجاد كند؛ بطوري‌كه يك روز صبح وقتي نگهبان عراقي آسايشگاه 5 جهت گرفتن آمار وارد آسايشگاه شد، فكر كرد اشتباهي آمده است و با ديدن غلام كه ارشد آسايشگاه بود، با تعجب و حيرت به عربي پرسيد: اين‌جا آسايشگاه 5 است؟!
و غلام نيز با خنده جواب داد: بله به خاطر اين قبيل شيرين كاري‌ها او در بين عراقي‌ها به "غلام حرامي" معروف شده و بارها نيز مورد تشويق حاج آقا ابوترابي قرار گرفته بود.


منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

در يكي از اردوگاه‌ها ملاك و معيار شكنجه كمي موي سر بود. چون آن‌ها معتقد بودند كسي كه موهايش ريخته از فارس‌هاي اصيل و دشمن درجه يك بعثي‌ها و امت عرب است.

 

منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

در شب كه تاريكي مطلق بر آسايشگاه حاكم مي‌شد، يكي از برادران به وسيله قوطي كمپوت و بند كفش به اصطلاح فانوسي درست كرده بود كه اسرا در موقع اضطراري از قبيل بيماري و غيره از آن استفاده مي‌كردند و به آن فانوس اضطراري مي‌گفتند.


 

منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

هر شش ماه يك‌بار زير پيران‌هاي سفيدي بين برادران توزيع مي‌شد كه به فانيل معروف بود.
 

منبع :خبرگزاري ايسنا  

يكي از افسران عراقي مي‌گفت چون نمي‌شود با لباس و بدن خون‌آلود نماز خواند، بايد اسرا را آن‌قدر زد تا بدنشان خون‌آلود شود؛ ولي برادران بدون توجه به اين صحبت‌ها نماز خود را مي‌خواندند.

منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

لقبي بود كه براي سرگرد عزت احمد يونس كه بعد از سروان خليل مسئول اردوگاه رمادي شد و علاقه‌ي شديدي به كشاورزي و باغباني داشت و در اردوگاه نيز دستور داده بود اسرا باغچه‌اي درست كنند.

منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

بعد از لو رفتن جريان برگزاري نماز جماعت توسط منافقين بعثي‌ها براي تنبيه دسته جمعي اقدام به ساختن يك فلك بزرگ كردند كه اسرا را به صورت پنج نفر پنج نفر به فلك مي‌بستند و شلاق مي‌زدند.
 

منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

لقبي بود كه به جندي قحطان مسئول عراقي آشپزخانه كمپ 7 داده شده بود. او آدم درشت‌اندامي نبود ولي خيلي پر خوراك و حريص بود.
سهميه‌ي‌ هر هفت، هشت نفر يك مرغ كوچك در ماه بود كه تعدادي از آن‌ها را همين قحطان برمي‌داشت و مي‌خورد و اين شامل حال خود عراقي‌ها هم مي‌شد.
شعري نيز براي او جهت تمسخر درست كرده بودند:
قحطان قحطان قحطان قاتل مرغان قاتل مرغان


 

منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

عراقي‌ها مي‌گفتند قائدنا صدام حسين، اسدالله در جواب شعار مي‌دادند قاطرنا صدام حسين.
 

منبع :خبرگزاري ايسنا  

به هر قسمت از اردوگاه كه شامل چند آسايشگاه مي شد، قاطع مي گفتند و مجموع چند قاطع تشكيل كمپ را مي‌داد.

 

منبع :خبرگزاري ايسنا  

 

mehdi0014 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 287351
|
تاریخ عضویت : مرداد 1389 

قاطع شماره 4 اردوگاه 10 رمادي به قاطع پاسداران معروف بود كه نيروهاي سپاه و بسيج به منظور اعمال فشار بيشتر در آن‌جا نگهداري مي‌شدند.

منبع :خبرگزاري ايسنا